{"source": "in the heat and sands of India, the mud and swamp of Africa, the purlieus of London, wherever in short the climate or the devil tempts men to fall from the true belief which is her own is even now engaged in dashing down shrines, smashing idols, and setting up in their place her own stern countenance.", "target": "در گرما و ماسه های هندوستان، گل و باتلاق آفریقا، حواشی لندن، هر جا کهخلاصه اقلیم یا شیطان انسانتن ها را وسوسه می کند تا از صراط راستینی که از آن اوست بلغزند حتی در همین لحظه مشغول پایین کشیدن محراب ها، خرد کردن بت ها و بر پا کردن چهرة عبوس خود به جای آن هاست."}{"source": "Conversion is her name", "target": "نامش همکیش گردانی است"}{"source": "she feasts on the wills of the weakly, loving to impress, to impose, adoring her own features stamped on the face of the populace.", "target": "از ارادة ضعیفان سور خویش فراهم می آورد، عاشق تاثیر گذاشتن است، تحمیل کردن، ستایش وجنات خویش که به صورت عوام الناس مهر شده است."}{"source": "At Hyde Park Corner on a tub she stands preaching;", "target": "در هاید پارک کرنر بر گلدانی ایستاده موعظه می کند؛"}{"source": "shrouds herself in white and walks penitentially disguised as brotherly love through factories and parliaments; offers help, but desires power;", "target": "پیچیده در دایی سفید به نشان توبه با لباس مبدل عشق برادرانه در کارخانه ها و مجالس قانونگذاری راه می رود؛ پیشنهاد کمک می کند، اما طالب قدرت است."}{"source": "smites out of her way roughly the dissentient, or dissatisfied; bestows her blessing on those who, looking upward, catch submissively from her eyes the light of their own.", "target": "مخالفان، یا ناراضیان را با خشونت از سر راه خود کنار میزند؛ دعای خیر خود را نثار آنان می کند که رو به بالاکرده، مطیعانه فروغ چشمان خود را از چشمان او می گیرند."}{"source": "This lady too Rezia Warren Smith divined it had her dwelling in Sir William's heart, though concealed, as she mostly is, under some plausible disguise; some venerable name; love, duty, self sacrifice.", "target": "این بانو هم رتزیا وارن اسمیت به فراست در یافت د قلب سر ویلیام جایداشت هر چند پنهان بود چنان که اغلب هست در لباس مبدلی موجه ناامی والا عشق وظیفه از خود گذشتگی."}{"source": "How he would work", "target": "اماده که چه کارها بکند"}{"source": "how toil to raise funds, propagate reforms, initiate institutions!", "target": "چه زحمت ها که بکشد تا منابع مالی را تامین کند اصطلاحات را ترویج کند نهادهایی به راه اندازد."}{"source": "But conversion, fastidious Goddess, loves blood better than brick, and feasts most subtly on the human will.", "target": "اما همکیش گردانی ایزد بانوی سختگیر خون را بیش از خشت دوست دارد و به ظریف ترین وجهی اراده ی انسان را سفره ی سور خود می کند."}{"source": "For example, Lady Bradshaw.", "target": "نمونه اش لیدی بردشاو"}{"source": "Fifteen years ago she had gone under.", "target": "پانزده سال پیز فرو رفته بود"}{"source": "It was nothing you could put your finger on; there had been no scene, no snap; only the slow sinking, water logged, of her will into his.", "target": "چیزی نبود که بشود دقیقا بر ان انگشت گذاشت نه جنجالی نه ترق توروقی فقط فرو نشستن به طی اراده ی او بود غرقاب اراده ی سر ویلیام."}{"source": "Sweet was her smile, swift her submission; dinner in Harley Street, numbering eight or nine courses, feeding ten or fifteen guests of the professional classes, was smooth and urbane.", "target": "لبخندش شیرین بود منقاد شدنش سریع شام در خیابان هارلی به تعدا هشت تا نه مرحله تغذیه ده پانزده مهمان از اهالی تخصص های گوناگون نرم و با نزاکت تمام."}{"source": "Only as the evening wore on a very slight dulness, or uneasiness perhaps, a nervous twitch, fumble, stumble and confusion indicated, what it was really painful to believe", "target": "اما پاسی از شب که می گذشت گرفتگی بسیار مختصری یا شاید معذب بودنی پرشی عصبی تته پته ای تبقی و سردرگمی ای که چیزی را بر ملا می کرد که باور کردنش واقعا دردناک بود."}{"source": "that the poor lady lied.", "target": "اینکه بانوی بیچاره دروغ می گفت."}{"source": "Once, long ago, she had caught salmon freely:", "target": "زمانی، خیلی پیش، ازاد و رها به صید قزل الا می رفت"}{"source": "now, quick to minister to the craving which lit her husband's eye so oilily for dominion, for power, she cramped, squeezed, pared, pruned, drew back, peeped through; so that without knowing precisely what made the evening disagreeable, and caused this pressure on the top of the head which might well be imputed to the professional conversation, or the fatigue of a great doctor whose life, Lady Bradshaw said, is not his own but his patients' disagreeable it was:", "target": "حال تر و فرز اماده در خدمت عطش سلطه قدرت که چشمان شوهرش را به نوری چرب بر می افروخت جمع می شد فشرده می شد تقلیل می یافت هرس می شد واپس مینشست سرک می کشید طوری که ب یاینکه دقیقا معلوم باشد که چه چیزی ان شب را نامطبوع کرده و سب این فشار بر بالای سر شده که به احتمال زیاد می شد ان را به مکالمات حرفه ای نسبت داد یا خستگی پزش عالیقدری که زندگی اش به قول لیدی بردشاو مال خودش نیست بلکه مال بیمارانش است شبی نامطبوع می شد."}{"source": "so that guests, when the clock struck ten, breathed in the air of Harley Street even with rapture; which relief, however, was denied to his patients.", "target": "طوری که مهمانان وقتی ساعت ده ضربه می زد هوای خیابان هارلی را می شد گفت با شعفی زایدالوصف فرو می بردند تسکینی که البته بیمارانش از ان محروم بودند."}{"source": "There in the grey room, with the pictures on the wall, and the valuable furniture, under the ground glass skylight, they learnt the extent of their transgressions; huddled up in arm chairs, they watched him go through, for their benefit, a curious exercise with the arms, which he shot out, brought sharply back to his hip, to prove if the patient was obstinate that Sir William was master of his own actions, which the patient was not.", "target": "انجا در اتاق خاکستری با تابلوهای روی دیوار و اثاث گرانقیمت زیر نورگیر شیشه مات درجه ی انحرافشان را در میافتند گلوله شده در صندلی های راحتی تماشایش می کردند که برای انکه ببیند حرکت عجیبی با دست هایش می کند ان ها را سریع دراز می کرد به تندی به دو طرف راهنها بر می گرداند تا اگر بیمار سرسخت بود ثابت کند که سر ویلیام مسلط به امور خود است و بیمار نیست."}{"source": "There some weakly broke down; sobbed, submitted;", "target": "اینجا بود که ادم های ضعیف در هم می شکستند به گریه می افتادند تسلیم می شدند."}{"source": "others, inspired by Heaven knows what intemperate madness, called Sir William to his face a damnable humbug; questioned, even more impiously, life itself.", "target": "بقیه با الهام از خدا می داند کدام جنون مفرط رو در روی سر ویلیام او را شیاد ملعون می نامیدند با تکبری حتی بیشتر در خود زندگی چون و چرا می کردند."}{"source": "Why live?", "target": "اصلا چرا زنده بمانند؟"}{"source": "Sir William replied that life was good.", "target": "سر ویلیام پاسخ می داد که زندگی خودب است"}{"source": "Certainly Lady Bradshaw in ostrich feathers hung over the mantelpiece, and as for his income it was quite twelve thousand a year.", "target": "البته لیدی بردشاو با پرهای شترمرغ بر بالای بخاری اویزان بود و او هم که دوازده هزار تایی در سال در امد داشت اعتراض می کردند."}{"source": "But to us, they protested, life has given no such bounty.", "target": "اما زندگی به ما چنین نعمت هایی ارزانی نداشته است"}{"source": "He acquiesced.", "target": "قبول می کرد"}{"source": "They lacked a sense of proportion.", "target": "ان ها درک از تناسب امور را از ست داده بودند"}{"source": "And perhaps, after all, there is no God?", "target": "تازه شاید هم از همه ی این حرف ها گذشته اصلا خدایی در کار نباشد؟"}{"source": "He shrugged his shoulders.", "target": "شانه بالا می انداخت"}{"source": "In short, this living or not living is an affair of our own?", "target": "خلاصه مگر نه اینکه این زندگی کردن یا زندگی نکردن به خودمان مربوط می شود"}{"source": "But there they were mistaken.", "target": "اما این یکی را اشتباه می کردند"}{"source": "Sir William had a friend in Surrey where they taught, what Sir William frankly admitted was a difficult art", "target": "سر ویلیام در ساری دوستی داشت که در انجا چیزی را اموزش می داد که سر ویلیام با صداقت اذعان می کرد هنر دشواری است."}{"source": "a sense of proportion.", "target": "درک از تناسب امور،"}{"source": "There were, moreover, family affection; honour; courage; and a brilliant career.", "target": "علاوه بر این، محبت خویشان هم بود؛ شرافت؛ شجاعت؛ و اینه ی شغلی درخشان."}{"source": "All of these had in Sir William a resolute champion.", "target": "همه ی این ها در سر ویلیام پرچمداری ثابت قدم داشت"}{"source": "If they failed him,", "target": "اگر از ان ها کاری بر نمیامد"}{"source": "he had to support police and the good of society, which, he remarked very quietly, would take care, down in Surrey, that these unsocial impulses, bred more than anything by the lack of good blood, were held in control.", "target": "مجبور بود پلیس و خیر و صلاح جامعه را به حمایت خویش فراخواند که خیلی ارام خاطر نشان می کرد انجا در ساری مراقبت خواهند بود که این تکانه های غیر اجتماعی که بیش از هر چیز بر اثر فقدان اصل و نسب خوب نشو و نما می کنند مهار شوند."}{"source": "And then stole out from her hiding place and mounted her throne that Goddess whose lust is to override opposition, to stamp indelibly in the sanctuaries of others the image of herself.", "target": "و بعد ان ایزد بانو که شهوت منکوب کردن مخالفت داشت کوباندن مهر پاک ناشدنی تصویر خویش در حریم دیگران، از نهانگاه خود بیرون می خزید و بر تخت خود جلوس می کرد."}{"source": "Naked, defenceless, the exhausted, the friendless received the impress of Sir William's will.", "target": "عریان بی دفاع از رمق افتادگان و بی کس ماندگان نشان اراده سر ویلیام را پذیرا می شدند."}{"source": "He swooped;", "target": "حمله ور می شد"}{"source": "he devoured.", "target": "می بلعید."}{"source": "He shut people up.", "target": "آدم ها را خفه می کرد."}{"source": "It was this combination of decision and humanity that endeared Sir William so greatly to the relations of his victims.", "target": "همین ترکیب عزم جزم و انسانیت بود که سر ویلیام را این همه در چشم خویشاوندان قربانیانش عزیز می کرد."}{"source": "But Rezia Warren Smith cried, walking down Harley Street, that she did not like that man.", "target": "امارتزیا وارن اسمیت در خیابان هارلی که می رفت فریاد می زد که آن مرد را دوست ندذراد."}{"source": "Shredding and slicing, dividing and subdividing, the clocks of Harley Street nibbled at the June day, counselled submission, upheld authority, and pointed out in chorus the supreme advantages of a sense of proportion, until the mound of time was so far diminished that a commercial clock, suspended above a shop in Oxford Street, announced, genially and fraternally, as if it were a pleasure to Messrs.", "target": "ساعت ها در خیابان هارلی ریزریز کنان و قطعه کنان در کار تقسیم و تقسیم دوباره روز ماه ژوئن را دندان می زدند توصیه به اطاعت می کردند اقتدار را تأیید می کردند و هماوا با هم مزایای عالی درک از تناسب اور را خاطرنشان می کردند تا وقتی که توده زمان چنان فروکاسته شد که ساعتی تبلغاتی آویخته بر فراز مغازه ای در خیابان اکسفورد با مهربانی و برادرانه اعلام کرد که ساعت یک و نیم است."}{"source": "Rigby and Lowndes to give the information gratis, that it was half past one.", "target": "گویی آقایان ریگبی و لوندیز از ارائه رایگان این اطلاعات مسرور باشند."}{"source": "Looking up, it appeared that each letter of their names stood for one of the hours;", "target": "به بالا که نگاه می کردی به نظر می رسید که هر حرف نامشان جای یی از اعدا ساعت است."}{"source": "subconsciously one was grateful to Rigby and Lowndes for giving one time ratified by Greenwich;", "target": "نیم خودآگاه ممنون ریگبی و لوندیز می شد که وقتی به آدم خبر می دادند که به تأیید گرینیچ رسیده بود."}{"source": "this gratitude so Hugh Whitbread ruminated, dallying there in front of the shop window , naturally took the form later of buying off Rigby and Lowndes socks or shoes.", "target": "این امتنان در ذهن هیو ویتربد که در مقابل ویترین مغازه به غور مشغول بود طبعا بعدش به شکل خریداری جوراب یا کفش از ریگبی و لوندیز بروز می کرد."}{"source": "So he ruminated.", "target": "تأملات او چنین بود."}{"source": "It was his habit.", "target": "عادتش بود."}{"source": "He did not go deeply.", "target": "به عمق نمی رفت."}{"source": "He brushed surfaces; the dead languages, the living, life in Constantinople, Paris, Rome; riding, shooting, tennis, it had been once.", "target": "بر سطح می سود زبانه ای مرده زنده زندگی در قسطنطنیه پاریس رم سواری تیراندازی تنیس زمانی چنین وبد."}{"source": "The malicious asserted that he now kept guard at Buckingham Palace, dressed in silk stockings and knee breeches, over what nobody knew.", "target": "بدخواهان ادعا می کردند که حالا دم کاخ با کینگهام جوارب ابریشمی به پا یا بند جوراب پاسبانی معلوم نیست چه چیزی را می کند."}{"source": "But he did it extremely efficiently.", "target": "اما این کار را با کفایت تمام انجام می داد."}{"source": "He had been afloat on the cream of English society for fifty five years.", "target": "پنجاه و پنج سال بر بالاترین لایه جامعه انگستان غوطه ور بود."}{"source": "He had known Prime Ministers.", "target": "نخست وزیرها دیده بود."}{"source": "His affections were understood to be deep.", "target": "می گفتند که عواطفش عمیق است"}{"source": "if it were true that he had not taken part in any of the great movements of the time or held important office, one or two humble reforms stood to his credit;", "target": "اگر این راست بود که در هیچ یک از حرکت های بزرگ زمانه شرکت نداشته یا در مقامی مهم نبوده افتخار یکی دو اصلاحات مختصر را داشت."}{"source": "an improvement in public shelters was one;", "target": "یکیش بهبود سرپناه های عمومی بود"}{"source": "the protection of owls in Norfolk another;", "target": "حفاظت از جغدهای نورفوک"}{"source": "servant girls had reason to be grateful to him;", "target": "یکی دیگره دختران خدمتکار به حق مدیون او بودند"}{"source": "his name at the end of letters to the Times, asking for funds, appealing to the public to protect, to preserve, to clear up litter, to abate smoke, and stamp out immorality in parks, commanded respect.", "target": "نامش پای نامه هایش به روزنامه تایمز که در آن ها خواستار کمک مالی شده بود مردم را به حفاظت نگهداری جمع آوری زباله کاستن از دود و امحای اعمال خلاف اخلاق در پارک ها فراخوانده بود احترام برمی انگیخت."}{"source": "A magnificent figure he cut too, pausing for a moment", "target": "ظاهری باشکوه هم داشت وقتی که لحظه ای مکث کرد"}{"source": "as the sound of the half hour died away to look critically, magisterially, at socks and shoes; impeccable, substantial, as if he beheld the world from a certain eminence, and dressed to match;", "target": "آنگاه که زنگ نیم مستحیل می شد تا با نگاهی انقادی با نخوت به جوراب ها و کفش ها نگاه کند بی نقص متمکن گویی جهان را از مقامی رفیع می نگریست و خور همین موقع مقام لباس می پوشید."}{"source": "but realised the obligations which size, wealth, health, entail, and observed punctiliously even when not absolutely necessary, little courtesies, old fashioned ceremonies which gave a quality to his manner, something to imitate, something to remember him by,", "target": "اما متوجه تعهداتی بود که اندازه ثروت سلامت به دنبال دارند و با دقت تمام حتی وقتی مطلقا لازم نبود احترامات مختصر مراسم منسوخ را به جا می آورد که کیفیتی به منش او می بخشید چیزی شایسته تقلید چیزی که از او به یاد می ماند."}{"source": "for he would never lunch, for example, with Lady Bruton, whom he had known these twenty years, without bringing her in his outstretched hand a bunch of carnations and asking Miss Brush, Lady Bruton's secretary, after her brother in South Africa, which, for some reason, Miss Brush, deficient though she was in every attribute of female charm, so much resented that she said", "target": "زیرا هرگز برای مثال نمی شد بخواهد با لیدی بروتن که بیست سال بود او را می شناخت ناهار بخورد بی آنکه دسته ای میخک در دستان دراز کرده اش برای او بیاورد و از دوشیزه به راش منشی لیدی بروتن حال برادرش را در آفریقای حنوبی بپرسد که دوشیره به راش گرچه در هر وجهی از جذابیت وقتی"}{"source": "Thank you, he's doing very well in South Africa,", "target": "متشکرم اوضاعش در آفریقای جنوبی خوب است"}{"source": "Lady Bruton herself preferred Richard Dalloway, who arrived at the next moment.", "target": "خود لیدی بروتن ریچارد دلوی را ترجیح می داد که همان لحظه سر رسید."}{"source": "Indeed they met on the doorstep.", "target": "در واقع دم در همدیگر را دیدند."}{"source": "Lady Bruton preferred Richard Dalloway of course.", "target": "لیدی بروتن البته ریچارد دلوی را ترجیح می داد."}{"source": "He was made of much finer material.", "target": "جنمیش بسیار بهتر بود."}{"source": "But she wouldn't let them run down her poor dear Hugh.", "target": "اما حاضر نبودد تحقیر هیوی طفلک نازنینش را به بید."}{"source": "She could never forget his kindness", "target": "نمی توانست محبت او را فراموش کند."}{"source": "he had been really remarkably kind", "target": "واقعا به نهایت لطف کزده بود."}{"source": "she forgot precisely upon what occasion.", "target": "دقیقا یادش نبود که در چه قضیه ای."}{"source": "But he had been remarkably kind.", "target": "اما به نهایت لطف کرده بود."}{"source": "Anyhow, the difference between one man and another does not amount to much.", "target": "در هر حال تفاوت یک مرد با مردی دیگر چندان زیاد نیست."}{"source": "She had never seen the sense of cutting people up, as Clarissa Dalloway did", "target": "هرگز نفهمیده بود که چرت باید آدم ها را زیر تیغ انتقاد گرفت کاری که کلاریسا دلوی مدام می کرد."}{"source": "cutting them up and sticking them together again; not at any rate when one was sixty two.", "target": "ان ها را زیر تیغ می گرفت و دوباره به هم می چسباند آدم شصت و دو ساله باشد که ابدا."}{"source": "She took Hugh's carnations with her angular grim smile.", "target": "با آن لبخند عبوس و متکلفش میخک های هیو را گرفت."}{"source": "There was nobody else coming, she said.", "target": "گفت که کس دیگری قرار نیست بیاید."}{"source": "She had got them there on false pretences, to help her out of a difficulty", "target": "به بهانه های واتی آن ها را کشانده بود تا کمکش کنند مشکلی را حل کند."}{"source": "But let us eat first, she said.", "target": "اما اول غذا بخوریم گفت"}{"source": "so there began a soundless and exquisite passing to and fro through swing doors of aproned white capped maids, handmaidens not of necessity, but adepts in a mystery or grand deception practised by hostesses in Mayfair from one thirty to two, when, with a wave of the hand, the traffic ceases, and there rises instead this profound illusion", "target": "به این ترتیب رفت و آمد بی صدا و ماهرانه مستخدمه های پیشبند بسته وکلاه سفید بر سر از درهای دو لته ای شروع شد نه اینکه حتام ندیمه باشند کارکشتگان آیینی سری یا فریبی مجلل بودند که بانوان میزبان در می فیر از ساعت یک و نیم تا دو به جای می آوردند وقتی با تکان دستی جریان امد شد متوقف می شود و به جای آن توهمی عمیق برمیخزد."}{"source": "in the first place about the food how it is not paid for;", "target": "اول از همه درباره غذا اینکه پولی بابتش پرداخت نشه"}{"source": "then that the table spreads itself voluntarily with glass and silver, little mats, saucers of red fruit; films of brown cream mask turbot; in casseroles severed chickens swim; coloured, undomestic, the fire burns; and with the wine and the coffee not paid for rise jocund visions before musing eyes; gently speculative eyes;", "target": "دیگر اینکه میز به اراده خود می گسترد باجامهای شیشه ای و نقره آلات زیر بشقابی های کوچک پیشدستهای پر از میوه سرخ ورقه های سپر ماهی زیر پوشش خامه های قهوه ای مرغ های تکه تکه شده در خوراک ها شناورند آتش رنگ آمیزی شده غیر خانگی می سوزد و با شراب و قهوه که پولی بابتش پرداخت نشده تصاویری شادی بخش در برابر چشمان فکور جان می گیرند."}{"source": "eyes to whom life appears musical, mysterious; eyes now kindled to observe genially the beauty of the red carnations which Lady Bruton whose movements were always angular had laid beside her plate,", "target": "چشمانی نرم در کاوش چشمانی که زندگی در نظرشان موسیقی می نماید راز آلود چشمانی که حال برق می زنند و با مهر شاهد زیبایی میخک های سرخ می شوند که لیدی بروتن که حرکاتش همیشه خشک بود کنار بشقابش گذاشته بود."}{"source": "so that Hugh Whitbread, feeling at peace with the entire universe and at the same time completely sure of his standing, said, resting his fork,", "target": "طوری که هیو ویتبرد که تمامی جهان در صلخ و در عین حال از موقعیت خود کاملا مطمئن بود چنگال که پایین می گذاشت گفت:؟"}{"source": "Wouldn't they look charming against your lace?", "target": "کنار تورتان اگر باشند جلوه خاصی پیدا نمی کنند"}{"source": "Miss Brush resented this familiarity intensely.", "target": "دوشیزه به راش از این خودمانی بود به شدن بیزار بود."}{"source": "She thought him an underbred fellow.", "target": "به نظر او که مرد بی اصل و نسبی بود."}{"source": "She made Lady Bruton laugh.", "target": "این حرف هایش لیدی بروتن را به خنده می انداخت."}{"source": "Lady Bruton raised the carnations,", "target": "لیدی بروتن میخک ها را برداشت."}{"source": "holding them rather stiffly with much the same attitude with which the General held the scroll in the picture behind her;", "target": "تقریبا شق و رق بیش و کم به همان ترتیبی که ژنرال در تابلو پشت سرش طومار را به دست گرفته بود آن ها را در دست گرفت مبهوت مجذوب باقی ماند."}{"source": "Which was she now, the General's great grand daughter?", "target": "ریچارد دلوی از خود پرسید راستی چی بود نتیجه ژنرال؟"}{"source": "great great grand daughter?", "target": "نبیره ژنرال؟"}{"source": "Sir Roderick, Sir Miles, Sir Talbot that was it.", "target": "سر را در یک سر مایلز سر تالبوت خودش بود."}{"source": "It was remarkable how in that family the likeness persisted in the women.", "target": "عجیب بود که در این خانواده شباهت در زنان ادامه میافت."}{"source": "She should have been a general of dragoons herself.", "target": "خود لیدی بروتن بایست ژنرال سو اره نظام می شد."}{"source": "And Richard would have served under her, cheerfully;", "target": "و ریچارد هم با کمال میل تحت فرمانده ی او خدمت می کرد"}{"source": "he had the greatest respect for her;", "target": "سخت به او احترام می گذاشت"}{"source": "he cherished these romantic views about well set up old women of pedigree, and would have liked, in his good humoured way, to bring some young hot heads of his acquaintance to lunch with her;", "target": "افکاری رمانتیک درباره زن سالخورده اصل و نسب دار خوش بنیه در سر داشت و بدش نمی آمد با همان خوش مشربی خاصش چندتا از آشنایان جوان آتشین مزجاش را با خود به مهمانی ناهار او بیاورد."}{"source": "as if a type like hers could be bred of amiable tea drinking enthusiasts!", "target": "گویی شخصیتی چون او را می شد از سینه چاکان خوش مشرب چای نوش پرورش داد!"}{"source": "He knew her country.", "target": "دلوی و سرزمین او را مشناخت."}{"source": "He knew her people.", "target": "مردمان او را می شناخت"}{"source": "There was a vine, still bearing, which either Lovelace or Herrick she never read a word poetry of herself, but so the story ran had sat under.", "target": "تا کی بود هنوز بارآورد که لاویس یا هریک خودش هرگز شعر نمی خواند اما شنیده بود میگویند زیر آن نشسته بوده."}{"source": "Better wait to put before them the question that bothered her about making an appeal to the public; if so, in what terms and so on ,", "target": "بهتر است صبر کند پیش از اینکه موضوعی را که مایه دغدغه خاطرش شده بود با آن ها در میان بگذارد درباره متوسل شدن به عموم و اگر چنین کند به چه صورت و از این حرف ها"}{"source": "better wait until they have had their coffee, Lady Bruton thought; and so laid the carnations down beside her plate.", "target": "لیدی پورتن در دل گفت بهتر است صبر کند تا قهوهشان را بخورند و بنابراین میخک ها را کنار بشقابش گذاشت.؟"}{"source": "How's Clarissa?", "target": "کلاریسا چطور است"}{"source": "she asked abruptly.", "target": "ناگهان پرسید ک"}{"source": "Clarissa always said that Lady Bruton did not like her.", "target": "لاریسا همیشه می گفت که لیدی بروتن از او خوشش نمی آید."}{"source": "Indeed, Lady Bruton had the reputation of being more interested in politics than people;", "target": "در واقع هم شایه بود که لیدی بیشتر به سیاست علاقه مند است"}{"source": "of talking like a man; of having had a finger in some notorious intrigue of the eighties, which was now beginning to be mentioned in memoirs.", "target": "به آدم ها مثل مردها حرف میزند پایش در توطئه ای رسوا در دهه هستاد در میان است که اشاره به آن تازه داشت کم کم در خاطرات مکتوب دیگران پدیدار می شد."}{"source": "Certainly there was an alcove in her drawing room, and a table in that alcove, and a photograph upon that table of General Sir Talbot Moore, now deceased, who had written there one evening in the eighties in Lady Bruton's presence, with her cognisance, perhaps advice, a telegram ordering the British troops to advance upon an historical occasion.", "target": "بی تردید شاه نشینی در اتاق پذیرایی اش بود و میزی در آن شاه نشین و تصویری روی آن میز از ژنرال تالبوت مور که دیگر از دنیا رفته بود که آنجا عصر هنگامی در دهه هستاد در حضور لیدی بروتن با وقوف او شاید به توصیه او تلگرامی نوشته و دستور پیشروی سپاهیان بریتانیا را در داقعه ای تاریخی صادر کرده بود."}{"source": "She kept the pen and told the story. Thus, when she said in her offhand way How's Clarissa?", "target": "هنوز قلم را نگاه داشته بود و برای شوهرها دشوار بود که کلاریسا چطور است: این داستان را تعریف می کرد"}{"source": "husbands had difficulty in persuading their wives and indeed, however devoted, were secretly doubtful themselves, of her interest in women who often got in their husbands' way, prevented them from accepting posts abroad, and had to be taken to the seaside in the middle of the session to recover from influenza.", "target": "به همین دلیل وقتی به ان شیوه زمختش می گفت همسرانشان را مجاب کنند و در واقع هرقدر هم که سرسپرده در نهان خود نیز تردید داشتند که او علاقه ای به زنان داشته باشد که اغلب جلو دست و پای شوهرانشان را می گرفتند مانع می شدند که مست هایی در خارج از کشور را بپذیرند و می بایست آن ها را کلاریسا وسط دوره کار مجلس به کنار دریا برد تا آنفلوانزایشان درمان شود."}{"source": "Nevertheless her inquiry, How's Clarissa? was known by women infallibly, to be a signal from a well wisher, from an almost silent companion, whose utterances half a dozen perhaps in the course of a lifetime signified recognition of some feminine comradeship which went beneath masculine lunch parties and united Lady Bruton and Mrs. Dalloway, who seldom met, and appeared when they did meet indifferent and even hostile, in a singular bond.", "target": "با این حال زنان خوب می دانستند که پرسش او که بی برو برگرد علامتی است که جانب یک دوستدار مصاحبی تقریبا خاموش که گفته هایش شاید ده دوازده گفته ای چطور است در طول یک عمر حکایت از بازشناسی رفاقتی زنانه می کرد که در زیر مهمانی های ناهار مردانه جریان داشت و لیدی بروتن و خانم دلوی را که به ندرت یکدیگر را می دیدند و وقتی هم می دیدند بی اعتنا و حتی متخاصم جلوه می کردند در پیوندی یگانه متحد می کرد."}{"source": "I met Clarissa in the Park this morning, said Hugh Whitbread, diving into the casserole, anxious to pay himself this little tribute, for he had only to come to London and he met everybody at once; but greedy, one of the greediest men she had ever known, Milly Brush thought, who observed men with unflinching rectitude, and was capable of everlasting devotion, to her own sex in particular, being knobbed, scraped, angular, and entirely without feminine charm.", "target": "هیو ویتبرد شیرجه زنان در خوراک مرغ بی قرار این قدردانی کوچک از خود آخر فقط کافی بود به لندن بیاید و همه را با هم ببیند اما میلی به راش در دل گفت طماع یکی از طماع ترین مردانی که تا به حال شناخته سان امروز صبح کلاریسا در پارک دیدم گفت اخر مردان را با صراحتی قاطع زیر نظر می گرفت و آن گونه گره گره که بود نخراشیده به کل بی بهره از هرگونه جذابیت زنانه ظرفیت سر سپردگی ابدی داشت به ویژه به همجنسان خودش."}{"source": "D'you know who's in town?", "target": "خبر دارید چه کسی در شهر است"}{"source": "said Lady Bruton suddenly bethinking her.", "target": "ناگهان به دقت فکر کرد لیدی بروتن گفت"}{"source": "Our old friend, Peter Walsh.", "target": "دوست قدیمی مان پیتر والش"}{"source": "They all smiled.", "target": "همه لبخند زدند."}{"source": "Peter Walsh!", "target": "پیتر والش!"}{"source": "And Mr. Dalloway was genuinely glad, Milly Brush thought; and Mr. Whitbread thought only of his chicken.", "target": "و میلی به راش در دل گفت اقای دلوی هم از ته دل خوشحال است و آقای ویتبرد فقط به فکر مرغش است."}{"source": "All three, Lady Bruton, Hugh Whitbread, and Richard Dalloway, remembered the same thing", "target": "هر سه لیدی بروتن هیو ویتبرد و ریچارد دلوی یک چیز را به یاد آوردند."}{"source": "how passionately Peter had been in love; been rejected; gone to India; come a cropper; made a mess of things;", "target": "که پیتر با چه شوی عاشق بود تقاضایش رد شده بود به هند رفته بود شکست خورده بود همه چیز را خراب کرده بود."}{"source": "Richard Dalloway had a very great liking for the dear old fellow too.", "target": "ریچارد دلوی هم این رفیق نازنین قدیمی را چقدر دوست داشت."}{"source": "Milly Brush saw that; saw a depth in the brown of his eyes; saw him hesitate; consider; which interested her, as Mr. Dalloway always interested her, for what was he thinking, she wondered, about Peter Walsh?", "target": "میلی برای این را می دید عمفی در قهوه ای چشمانش می دید دید که تأمل کرد سنجید که باریش جالب بود چنان که اقای دلوی همیشه برای جالب بود آخر از خود می پرسید که او دارد درباره پیتر والش چه فکری می کند؟"}{"source": "That Peter Walsh had been in love with Clarissa; that he would go back directly after lunch and find Clarissa; that he would tell her, in so many words, that he loved her.", "target": "اینکه پیتر والش عاشق کلاریسا بوده اینکه بلافاصله بعد از ناهار می رود و کلارسیا را پیدا می کند اینکه ثاف و پوست کنده به او می گوید که دوستش دارد."}{"source": "Yes, he would say that.", "target": "بله همین را می گفت."}{"source": "Milly Brush once might almost have fallen in love with these silences; and Mr. Dalloway was always so dependable; such a gentleman too.", "target": "زمانی چیزی نمانده بود که میلی به راش عاشق این سکوت ها شوذ و آقای دلوی همیشه بسیار قابل اتکا بود و چه آقامنش هم بود."}{"source": "Now, being forty, Lady Bruton had only to nod, or turn her head a little abruptly,", "target": "حال در چهل سالگی کافی بود لیدی بروتن سربجنباند یا کمی به سرعت سرش را بچرخاند."}{"source": "Milly Brush took the signal, however deeply she might be sunk in these reflections of a detached spirit, of an uncorrupted soul whom life could not bamboozle, because life had not offered her a trinket of the slightest value; not a curl, smile, lip, cheek, nose; nothing whatever; Lady Bruton had only to nod, and Perkins was instructed to quicken the coffee.", "target": "میلی به راش هرقدر هم که عمیقا غرق این تأملات روحی گستته باشد روحی تباه نشده که زندگی نتوانسته بود فریبش دهد چون زندگی دلخوشکتکی که کوچک ترین ارزشی داشته باشد به او نداده بود نه جعد زلفی نه لبخندی لبی گونه ای بینی ای هیچ و هیچ علامت را بگیرد کافی بود لیدی بروتن سری بجنباند تا او به پرکینز بگوید که باید زودتر قهوه را بیاورند."}{"source": "Yes; Peter Walsh has come back, said Lady Bruton.", "target": "بله پیتر والش برگشته لیدی بروتن گفت بازگشته بود."}{"source": "It was vaguely flattering to them all.", "target": "غرور همه شان را بفهمی نفهمی ارضا می کرد."}{"source": "He had come back, battered, unsuccessful, to their secure shores.", "target": "در هم شکسته ناکام به سواحل امن آنان"}{"source": "But to help him, they reflected, was impossible;", "target": "تما با خود انیشیدند یاری دادن به او ناممکن است"}{"source": "there was some flaw in his character.", "target": "عیبی در شخصیتش هست."}{"source": "Hugh Whitbread said one might of course mention his name to So and so.", "target": "هیو ویتبرد گفت که البته می شود دوست قدیمی ام سفارش او را به فلان کس کرد."}{"source": "He wrinkled lugubriously, consequentially, at the thought of the letters he would write to the heads of Government offices about my old friend, Peter Walsh, and so on.", "target": "محزون خودپسند از فکر فکر نامه هایی که بایست به رؤسای ادارت دولتی درباره می نوشت و از این حرف ها صورتش درهم کشیده شد."}{"source": "But it wouldn't lead to anything not to anything permanent, because of his character.", "target": "اما به جایی نمی رسید به جایی ماندگار به دلیل شخصیتش."}{"source": "In trouble with some woman, said Lady Bruton.", "target": "با زنی دچار دردسر شده است پورتن گفت"}{"source": "They had all guessed that THAT was at the bottom of it.", "target": "همه حدس زده وبدند که در کنه ماجرا قاعدتا همین بایست باشد."}{"source": "However, we shall hear the whole story from Peter himself.", "target": "در هر حال کل ماجرا را از زبان خود پیتر خواهین شنید."}{"source": "The coffee was very slow in coming.", "target": "آوردن قهوه را خیلی طول داده بودند"}{"source": "The address?", "target": "نشانی"}{"source": "murmured Hugh Whitbread;", "target": "هیو ویتبرد زیر لب گفت افتاد"}{"source": "They were waiting to bring the coffee until Mr. Whitbread had finished.", "target": "منتظر مانند آقای ویتبرد کارش را تمام کرد تا قهوه بیاورند."}{"source": "Hugh was very slow, Lady Bruton thought.", "target": "لیدی بروتن در دل گفت هیو خلی کند است."}{"source": "He was getting fat, she noticed.", "target": "متوجه شد که دارد چاق میوشد."}{"source": "Richard always kept himself in the pink of condition.", "target": "ریچارد همیشه خودش را قبراق نگاه میداتشت."}{"source": "She was getting impatient;", "target": "دیگر داشت بی طاقت می شد"}{"source": "the whole of her being was setting positively, undeniably, domineeringly brushing aside all this unnecessary trifling Peter Walsh and his affairs upon that subject which engaged her attention, and not merely her attention,", "target": "تمامی وجودش حال قاطعانه انگار ناپذیر سلطه حویانه همه این جزئیات نالازم پیتر والش و روابطش را از روی موضوعی که توهش را به خود مشغول کرده بود کنار می زد."}{"source": "but that fibre which was the ramrod of her soul, that essential part of her without which Millicent Bruton would not have been Millicent Bruton;", "target": "نه فقط هم توجهش بل آن رشته ی را که دیزک روحش شده بود آن بخش حیاتی او که بدون آن میلیسنت بروتن میلیسنت بروتن نمی بود."}{"source": "that project for emigrating young people of both sexes born of respectable parents and setting them up with a fair prospect of doing well in Canada.", "target": "همان پروژه مهاجرت دادن جوانانی از هر دو جنس از والدینی محترم و اسقرار دادن آن ها با اماکانت مناسب برای پیشرفت در کانادا."}{"source": "She exaggerated.", "target": "اغراق می کرد"}{"source": "She had perhaps lost her sense of proportion.", "target": "شاید درکش از تناسب امور را از دست داده بود."}{"source": "Emigration was not to others the obvious remedy, the sublime conception.", "target": "مهاجرت در نزد دیگران علاج بدیهی نبود فکری بکری عالی."}{"source": "It was not to them not to Hugh, or Richard, or even to devoted Miss Brush the liberator of the pent egotism,", "target": "در نظر آنان چه در نظر هیو یا ریچارد یا حتی دوشیزه به راش سر سپرده رهایی بخش آن خودپرستی اسیر نبود."}{"source": "a strong martial woman, well nourished, well descended, of direct impulses, downright feelings, and little introspective power broad and simple", "target": "زنی قوی و جنگیده با تربیتی درست تبرای نیک صاحب تکانه های صریح احساسات قاطع و قدرت درون نگری اندک صاف و ساده لیدی بروتن می پرسید."}{"source": "why could not every one be broad and simple?", "target": "چرا همه نمی توانند صاف و ساده باشند؟"}{"source": "youth is past, and must eject upon some object", "target": "جون جوانی اش گذشت احساس می کند که در درونش سر برمیدارد"}{"source": "it may be Emigration, it may be Emancipation; but whatever it be, this object round which the essence of her soul is daily secreted, becomes inevitably prismatic, lustrous, half looking glass, half precious stone; now carefully hidden in case people should sneer at it; now proudly displayed.", "target": "باید مفری بیابد خواه مهاجرت باشد خواه جنبش های آزادی خواهانه اما هرچه باشد این شیئی که جوهر روحش هرروز به دور ان ترشح می کرد لاجرح شفاف می شود پرتلألؤ نیمی آینه نیمی سنگی گرانبها گاه به دقت پنهان شده مبادا مردم استهزایش کنند گاه با غرور به نمایش درآمده."}{"source": "Emigration had become, in short, largely Lady Bruton.", "target": "خلاصه اینکه مهاجرت عمدتا خود لیدی بروتن شده بود."}{"source": "But she had to write.", "target": "اما ناچار بود بنویسد."}{"source": "And one letter to the Times, she used to say to Miss Brush, cost her more than to organise an expedition to South Africa which she had done in the war.", "target": "و نوشتن نامه ای به تایمز چنان که معمولا به دوشیزه به راش می گفت برایش از سازمان دادن اعرام نیرو به آفریقای جنوبی که در زمان جنگ ترتیب داده وبد هزینه داشت."}{"source": "After a morning's battle beginning, tearing up, beginning again, she used to feel the futility of her own womanhood as she felt it on no other occasion, and would turn gratefully to the thought of Hugh Whitbread who possessed no one could doubt it", "target": "بعد از یک صبح تمام مبارزه شروع کردن پاره کردن دوباره شروع کردن بیهودگی زن بودنش را چنان احساس کرد که در هیچ موقعیت دیگری احساس نمی کرد و حق شناسانه به فکر هیو ویتبرد روی اورد که کسی نمی توانست تردید کند."}{"source": "the art of writing letters to the Times.", "target": "صاحب هنر نامه نوشتن به تایمز بود."}{"source": "A being so differently constituted from herself, with such a command of language; able to put things as editors like them put; had passions which one could not call simply greed.", "target": "موجودی بار سرشتی چنین متفاوت با او با چنین سلطه ای بر زبان قادر به طرح مسئله به گونه ای که سردبیران دوست داشتند صاحب شهواتی که نمی شد خود را خلاص کرد و بر آن نام آز گذاشت."}{"source": "Lady Bruton often suspended judgement upon men in deference to the mysterious accord in which they, but no woman, stood to the laws of the universe; knew how to put things; knew what was said;", "target": "لیدی بروتن اغلب داوری درباره مردان را به حرمت سارگاری مرموزشان با قوانین جهان به تعویق می انداخت اما هیچ زنی چنین نبود می دانستند که چطور حرفشان را بزنند می دانستند."}{"source": "so that if Richard advised her, and Hugh wrote for her, she was sure of being somehow right.", "target": "چه میگویند برای همین اگر ریچارد راهنمایی اش می کرد و هیو برایش می نوشت مطمئن می شد که به نحوی حق با اوست."}{"source": "So she let Hugh eat his souffle; asked after poor Evelyn; waited until they were smoking, and then said,", "target": "برای همین گذاشت هیو سوفله اش را بخورد حال طفلک اولین را پرسید ثبر کرد تا وقتی سیگارهایشان را روشن کردند و بعد گفت:؟"}{"source": "Milly, would you fetch the papers?", "target": "میلی می شود کاغذها را بیاوری"}{"source": "And Miss Brush went out, came back;", "target": "دوشیزه به راش بیرون رفت برگشت"}{"source": "laid papers on the table; and Hugh produced his fountain pen;", "target": "کاغذها را روی میز گذاشت و هیو خودنویسش را درآورد خ"}{"source": "his silver fountain pen, which had done twenty years' service, he said, unscrewing the cap.", "target": "ودنویس نقره اش که درش را که باز می کرد گفت بیست سال به او خدمت کرده است."}{"source": "It was still in perfect order;", "target": "هنوز هم صحیح و سالم بود"}{"source": "he had shown it to the makers;", "target": "آن را به سازندگانش نشان داده بود"}{"source": "there was no reason, they said,", "target": "گفته بودند هیچ دلیلی ندارد"}{"source": "why it should ever wear out; which was somehow to Hugh's credit, and to the credit of the sentiments which his pen expressed so Richard Dalloway felt as Hugh began carefully writing capital letters with rings round them in the margin, and thus marvellously reduced Lady Bruton's tangles to sense, to grammar such as the editor of the Times, Lady Bruton felt, watching the marvellous transformation, must respect.", "target": "هرگز فرسوده شود که به شکلی مایه سرفرازی هیو بود و همان طور که با دقت نوشتن حروف بزرگ را بر حاشیه کاغذ با حلقه هایی به دورشان شروع کرد ریچارد دلوی احساس می کرد مایه سرفرازی احساساتی که قلمش بیان می کرد به درشخان ترین وجهی از مخمصه های لیدی بروتن برای تفهیم مقصودش دستور زبان کاست طوری که لیدی بروتن این دگرگونی خارق العاده را که تماشا می کرد احساس کرد سردبیر تایمز حتما بدان احترام می گذارد."}{"source": "Hugh was slow.", "target": "هیو کند بود."}{"source": "Hugh was pertinacious.", "target": "هیو پیگیره بود."}{"source": "Richard said one must take risks.", "target": "ریچارد گفت که باید خطر کرد."}{"source": "Hugh proposed modifications in deference to people's feelings, which, he said rather tartly when Richard laughed, had to be considered, and read out how, therefore, we are of opinion that the times are ripe...", "target": "هیو اصتلاحاتی برای رعایت احساسات آدم ها پیشنهاد کرد که وقتی ریچارد خندید تقریبا با بنابراین چگونه است که معتقدیم زمان مناسب فرا رسیده است …"}{"source": "which Richard thought all stuffing and bunkum,", "target": "به نظر ریچارد مشتی مزخرفات و پرت و پلا بود"}{"source": "but no harm in it,", "target": "اما البته ضرری نداشت …"}{"source": "of course, and Hugh went on drafting sentiments in alphabetical order of the highest nobility, brushing the cigar ash from his waistcoat, and summing up now and then the progress they had made until, finally, he read out the draft of a letter which Lady Bruton felt certain was a masterpiece.", "target": "دینی که به مردگان داریم و هیو به تنظریم والاترین و بزرگ منششانه ترین احساسات به ترتیب حروف الفبا ادامه داد خاکستر سیگار برگ را از جلیقه اش تکاند و گهگاه پیشرفتی را که کرده بود جمعبندی کرد تا اینکه سرانجام پیش نویس نامه ای را خواند که لیدی بروتن تردید نداشت که شاهکار است."}{"source": "Could her own meaning sound like that?", "target": "یعنی می شد منظور او چنین ادا شده باشد؟"}{"source": "Hugh could not guarantee that the editor would put it in; but he would be meeting somebody at luncheon.", "target": "هیو نمی توانست تضمین کند که سردبیر این نامه را چاپ کند اما قرار بود در ضیافت ناهار کسی را ببیند."}{"source": "Whereupon Lady Bruton, who seldom did a graceful thing, stuffed all Hugh's carnations into the front of her dress, and flinging her hands out called him", "target": "اینجا بود که لیدی بروتن که به ندرت ظرافت نشان می داد تمام گله ای میخک هیو را جلو لباسش فرو برد و دستانش را به هوا خطاب کرد."}{"source": "What she would have done without them both she did not know.", "target": "نمی دانست اکر آن ها نبودند چه می توانست بکند."}{"source": "They rose.", "target": "بلند شدند"}{"source": "And Richard Dalloway strolled off as usual to have a look at the General's portrait, because he meant, whenever he had a moment of leisure, to write a history of Lady Bruton's family.", "target": "و ریچارد دلوی مطابق معمول سلانه سلانه رفت تا نگاهی به پرتره ژنرال بکند چون قصد داشت هر وقت اندکی فراغت یافت تاریخچه خاندان لیدی بروتن را بنویسد."}{"source": "And Millicent Bruton was very proud of her family.", "target": "و میلیسنت بروتن به خاندانش سخت می بالید."}{"source": "But they could wait, they could wait, she said, looking at the picture;", "target": "به نقاشی که نگاه می کرد گفت می شود گذاشت برای بعد"}{"source": "meaning that her family, of military men, administrators, admirals, had been men of action, who had done their duty;", "target": "مقصودش این بود که خاندانش مردان نظامی مدیران دریاسالاران مردان اهل عمل بوده اند که وظیفه شان را انجام داده بودند."}{"source": "Richard's first duty was to his country, but it was a fine face, she said;", "target": "نخستین وظیفه ریچارد در قبال کشورش بود گفت اما چچهره زیبایی است و هروقت که زمانش رسید."}{"source": "all the papers were ready for Richard down at Aldmixton whenever the time came; the Labour Government she meant.", "target": "تمام مدارک برای ریچارد در الدمیکستن آماده است مقصودش دولت حزب کارگر بود."}{"source": "Ah, the news from India!", "target": "با این اخباری که از هند می رسد"}{"source": "she cried.", "target": "فریاد زد"}{"source": "And then, as they stood in the hall taking yellow gloves from the bowl on the malachite table and Hugh was offering Miss Brush with quite unnecessary courtesy some discarded ticket or other compliment, which she loathed from the depths of her heart and blushed brick red, Richard turned to Lady Bruton, with his hat in his hand, and said,", "target": "بعد، همان طور که در سر سرا ایستاده بودند و دستکش های زرد را از کاسه ی روی میز مر مر سبز بر می داشتند و هیو با احتراماتی کاملا نا لازم داشت بلیطی را که خودش نمی خواست یا تعارف دیگری نثار دوشیزه به راش می کرد که از اعماق قلبش از آن بیزار بود و مثل لبو سرخ شده بود، ریچارد، کلاهش در دست، رو به لیدی بروتن کرد و گفت."}{"source": "We shall see you at our party to night?", "target": "امشب که در مهمانی مان شما را خواهیم دید"}{"source": "whereupon Lady Bruton resumed the magnificence which letter writing had shattered.", "target": "که با شنیدن آن لیدی بروتن دوباره آن شکوهی را که در نگاهش نامه متلاشی کرده بود به دست آورد."}{"source": "She might come", "target": "شاید بیاید"}{"source": "or she might not come.", "target": "شاید هم نیاید."}{"source": "Clarissa had wonderful energy.", "target": "کلاریسا چه نیرویی داشت."}{"source": "Parties terrified Lady Bruton.", "target": "مهمانی مایه ی وحشت لیدی بروتن بود."}{"source": "But then, she was getting old.", "target": "اما خوب، دیگر داشت پیر می شد."}{"source": "So she intimated, standing at her doorway", "target": "این را اعتراف کرد، همان طور که در درگاهی ایستاده بود"}{"source": "handsome; very erect", "target": "خوش قیافه، بسیار راست قامت"}{"source": "while her chow stretched behind her, and Miss Brush disappeared into the background with her hands full of papers.", "target": "در همان حال که سگ چاوش پشت سرش روی زمین لم داده بود و دوشیزه به راش با دست های پر از کاغذ در پس صحنه نا پدید می شد."}{"source": "And Lady Bruton went ponderously, majestically, up to her room, lay, one arm extended, on the sofa.", "target": "و لیدی بروتن غرق در اندیشه، با شکوه تمام، به اتاقش رفت، دستی دراز شده، بر کاناپه دراز کشید."}{"source": "She sighed, she snored, not that she was asleep, only drowsy and heavy, drowsy and heavy, like a field of clover in the sunshine this hot June day, with the bees going round and about and the yellow butterflies.", "target": "آه کشید، خر خر کرد، نه اینکه خواب باشد، فقط خواب آلود و سنگین بود، خواب آلود و سنگین همچون جالیز شبدر زیر آفتاب این روز داغ ماه ژوئن، با زنبورها و پروانه های زردی که این طرف و آن طرف می روند."}{"source": "Always she went back to those fields down in Devonshire, where she had jumped the brooks on Patty, her pony, with Mortimer and Tom, her brothers.", "target": "همیشه به آن مزرعه در دونشر باز می گشت که سوار بر پتی، اسب پا کوتاه خود، همراه با مور تیمر و تام، برادرانش، از روی نهرها می پرید."}{"source": "And there were the dogs; there were the rats; there were her father and mother on the lawn under the trees, with the tea things out, and the beds of dahlias, the hollyhocks, the pampas grass; and they, little wretches, always up to some mischief!", "target": "و سگ ها، موش های صحرایی؛ پدر و مادرش بر چمن زیر درختان، با وسایل چای چیده شده و باغچه های کوکب، ختمی، پامپاس؛ و آن ها، بد ذات های کوچولو، همیشه مشغول شرارتی بودند!"}{"source": "stealing back through the shrubbery, so as not to be seen,", "target": "دزدانه از وسط بوته ها بر می گشتند تا کسی را نبیند"}{"source": "What old nurse used to say about her frocks!", "target": "پرستار پیر بابت پیراهنش چه ها که نمی گفت!"}{"source": "Ah dear, she remembered", "target": "ای داد، به یاد آورد"}{"source": "it was Wednesday in Brook Street.", "target": "چهارشنبه بود در خیابان بروک."}{"source": "Those kind good fellows, Richard Dalloway, Hugh Whitbread, had gone this hot day through the streets whose growl came up to her lying on the sofa.", "target": "آن موجودات خوب نازنین، ریچارد دلوی، هیو ویتبرد، در این روز داغ به خیابان هایی رفته بودند که غرششان به گوش او می رسید که بر کاناپه دراز کشیده بود."}{"source": "Power was hers, position, income.", "target": "قدرت در اختیارش بود، موقعیت در آمد."}{"source": "She had lived in the forefront of her time.", "target": "در خط مقدم زمانه اش زندگی کرده بود."}{"source": "She had had good friends", "target": "دوستان خوبی داشته بود"}{"source": "known the ablest men of her day.", "target": "قابل ترین مردان زمانه ی خود را شناخته بود."}{"source": "Murmuring London flowed up to her, and her hand, lying on the sofa back, curled upon some imaginary baton such as her grandfathers might have held, holding which she seemed, drowsy and heavy, to be commanding battalions marching to Canada", "target": "لندن زمزمه کنان به سوی او جاری بود، دستش بر پشتی کاناپه به دور تعلیمی خیالی حلقه شده بود از همان ها که اجدادش احتمالا به دست می گرفتند که یا در دست داشتنش گویی خواب آلود و سنگین رژه ی گروهان ها را به سوی کانادا رهبری می کرد."}{"source": "and those good fellows walking across London, that territory of theirs, that little bit of carpet, Mayfair.", "target": "بر آن مردان نازنین که در لندن پیاده می رفتند، در آن قلمرو خود، آن تکه ی کوچک قالی، می فیر، فرمان می راند."}{"source": "And they went further and further from her", "target": "و از او دورتر و دورتر می شدند."}{"source": "being attached to her by a thin thread since they had lunched with her which would stretch and stretch, get thinner and thinner as they walked across London", "target": "متصل به او با نخی نازک چون با او ناهار خورده بودند همان طور که لندن را زیر پا می گذاشتند، کش می آمد و کش می آمد، نازک تر و نازک تر می شد."}{"source": "as if one's friends were attached to one's body, after lunching with them, by a thin thread, which as she dozed there became hazy with the sound of bells, striking the hour or ringing to service, as a single spider's thread is blotted with rain drops, and, burdened, sags down.", "target": "گویی دوستان آدم، بعد از اینکه با آن ها ناهار خورد، با نخی نازک به تن آدم متصل بودند که اینجا که چرتش برد با زنگ ناقوس ها، ضربه ی ساعت یازنگوله ی احضار خدمتکار، کدر می شد، همان گونه که قطرات باران بر تک تار عنکبوت لکه می اندازند و سنگین می شود به پایین شکم می دهد."}{"source": "So she slept.", "target": "به این ترتیب خوابش برد."}{"source": "And Richard Dalloway and Hugh Whitbread hesitated at the corner of Conduit Street at the very moment that Millicent Bruton, lying on the sofa, let the thread snap; snored.", "target": "و ریچارد دلوی و هیو ویتبرد در همان لحظه که میلیسنت بروتن، دراز کشیده بر کاناپه، گذاشت که نخ پاره شود، خر خر کرد، نبش خیابان کاندوئیت پا به پا کردند."}{"source": "Contrary winds buffeted at the street corner.", "target": "بادهای مخالف تقاطع خیابان را زیر شلاق گرفته بودند."}{"source": "They looked in at a shop window", "target": "به ویترین فروشگاهی نگاه کردند"}{"source": "they did not wish to buy or to talk but to part", "target": "نمی خواستند چیزی بخرند یا حرفی بزنند."}{"source": "only with contrary winds buffeting the street corner, with some sort of lapse in the tides of the body, two forces meeting in a swirl, morning and afternoon, they paused.", "target": "فقط می خواستند از هم جدا شوند، فقط به واسطه ی شلاق بادهای مخالف بر تقاطع خیابان، یک جور لب پر در امواج بدن، دو نیرو که در گردابه ای به هم می رسند."}{"source": "Some newspaper placard went up in the air", "target": "صبح و بعد ظهر مکث کردند اعلان روزنامه ای به هوا رفت."}{"source": "gallantly, like a kite at first, then paused", "target": "با شکوه اول مثل بادبادک بعد مکث کرد."}{"source": "swooped, fluttered; and a lady's veil hung.", "target": "شیرجه زد، پر پر زد و تور بالا زده ی کلاه خانمی بر صورتش افتاد."}{"source": "Yellow awnings trembled.", "target": "سایبان های زرد لرزیدند."}{"source": "The speed of the morning traffic slackened", "target": "سرعت آمد شد صبح کاستی گرفت."}{"source": "and single carts rattled carelessly down half empty streets.", "target": "و ارابه های تنها فارغ البال از خیابنهای نیمه خالی پایین رفتند."}{"source": "In Norfolk, of which Richard Dalloway was half thinking, a soft warm wind blew back the petals", "target": "در نور فورک که ریچارد دلوی نیمی از ذهنش متوجه آن بود باد گرم ملایمی گلبرگ ها را به عقب وزاند."}{"source": "confused the waters; ruffled the flowering grasses.", "target": "آب ها را بر آشفت، علف های به گل نشسته را پریشان کرد."}{"source": "Haymakers, who had pitched beneath hedges to sleep away the morning toil, parted curtains of green blades", "target": "خرمنکاران که زیر پرچین ها اتراق کرده بودند تا با خواب خستگی کار صبح از تن در کنند، پرده ی ساقه های سبز را گشودند."}{"source": "moved trembling globes of cow parsley to see the sky", "target": "گلوله های لرزان گل های جعفری وحشی را کنار زدند تا آسمان را ببینند"}{"source": "the blue, the steadfast, the blazing summer sky.", "target": "آسمان آبی باثبات درخشان تابستان را."}{"source": "Aware that he was looking at a silver two handled Jacobean mug, and that Hugh Whitbread admired condescendingly with airs of connoisseurship a Spanish necklace which he thought of asking the price of in case Evelyn might like it", "target": "ریچارد واقف بود که دارد به آبخوری نقره ی دو دسته ی عهد جیمز نگاه می کند و هیو ویتبرد، بنده نوازانه، با خودنمایی خبره ها، به ستایش گردنبدی اسپانیایی مشغول است که در فکر است برود قیمتش را بپرسد شاید اولین از آن خوشش بیاید."}{"source": "still Richard was torpid", "target": "با این حال سست و لخت بود"}{"source": "could not think or move.", "target": "نمی توانست فکر کند یا تکان بخورد."}{"source": "Life had thrown up this wreckage", "target": "زندگی این تکه پاره ها را بالا آورده بود"}{"source": "shop windows full of coloured paste, and one stood stark with the lethargy of the old, stiff with the rigidity of the old, looking in.", "target": "ویترین مغازه ها انباشته از جواهرات بدلی رنگی و ادم با کرختی سالخوردگان می ایستاد بی حال، خشک با خشکی سالخوردگان، نگاه می کرد."}{"source": "Evelyn Whitbread might like to buy this Spanish necklace", "target": "اولین ویتبرد شاید دوست داشت این گردنبند اسپانیایی را بخرد"}{"source": "so she might.", "target": "ممکن بود بخواهد."}{"source": "Yawn he must.", "target": "بایست خمیازه می کشید."}{"source": "Hugh was going into the shop.", "target": "هیو داشت وارد مغازه می شد."}{"source": "Right you are!", "target": "با کمال میل"}{"source": "said Richard, following.", "target": "ریچارد به دنبال او که می رفت، گفت"}{"source": "Goodness knows he didn't want to go buying necklaces with Hugh.", "target": "خدا عالم است که دلش می خواست همراه هیو برود گردنبد بخرد."}{"source": "But there are tides in the body.", "target": "اما در بدن امواجی هست."}{"source": "Morning meets afternoon.", "target": "صبح با بعد ظهر می پیوندند."}{"source": "Borne like a frail shallop on deep, deep floods, Lady Bruton's great grandfather and his memoir and his campaigns in North America were whelmed and sunk.", "target": "جد بزرگ لیدی بروتن و خاطرات او و مبارزاتش در آمریکای شمالی همچون زورقی شکننده سوار بر سیلاب های عمیق عمیق غرقاب شدند و فرو رفتند."}{"source": "And Millicent Bruton too.", "target": "و خود میلیسنت بروتن هم."}{"source": "She went under.", "target": "او هم به زیر اب رفت."}{"source": "Richard didn't care a straw what became of Emigration", "target": "ریچارد ذره ای اهمیت نمی داد که چه بر سر مهارجت می آید."}{"source": "about that letter, whether the editor put it in or not.", "target": "یا ان نامه، سردبیر منتشرش می کند یا نه."}{"source": "The necklace hung stretched between Hugh's admirable fingers.", "target": "گردنبند در میان انگشتان تحسین بر انگیز هیو باز مانده بود"}{"source": "Let him give it to a girl, if he must buy jewels", "target": "بگذار آن را به یک دختر بدهد، اگر که باید جواهرات بخرد"}{"source": "any girl, any girl in the street.", "target": "هر دختری، هر دختری در خیابان."}{"source": "For the worthlessness of this life did strike Richard pretty forcibly", "target": "آخر بی ارزشی این زندگی با قدرت تمام به ذهنش خطور کرده بود"}{"source": "buying necklaces for Evelyn.", "target": "خریدن گردنبند برای اولین."}{"source": "If he'd had a boy he'd have said, Work, work.", "target": "اگر پسر داشت به او می گ فت کار کن اما لیزابتش را داشت الیزابتش را می پرستید."}{"source": "But he had his Elizabeth; he adored his Elizabeth.", "target": "به نظر می رسید که این دوبون اندازه ی"}{"source": "I should like to see Mr. Dubonnet,", "target": "مایلم آقای دوبون را ببینم"}{"source": "said Hugh in his curt worldly way.", "target": "هیو با همان لحن قاطع و سرد و گرم کشیده اش گفت"}{"source": "It appeared that this Dubonnet had the measurements of Mrs. Whitbread's neck, or, more strangely still, knew her views upon Spanish jewellery and the extent of her possessions in that line which Hugh could not remember.", "target": "گردن خانم ویتبرد را دارد یا عجیب تر از ان حتی، از نظر او درباره ی جواهرات اسپانیایی و وضعیت دارایی او در این رسته که خود هیو به یاد نداشت با خبر است."}{"source": "All of which seemed to Richard Dalloway awfully odd.", "target": "این ها همه به نظر ریچارد دلوی بسیار عجیب می نمود."}{"source": "For he never gave Clarissa presents", "target": "آخر او هرگز به کلاریسا هدیه نیم داد."}{"source": "except a bracelet two or three years ago, which had not been a success.", "target": "جز دستبندی که دو سه سال پیش داده بود و توفیقی هم به همراه نداشت."}{"source": "She never wore it.", "target": "هرگز آن را به دست نمی کرد."}{"source": "It pained him to remember that she never wore it.", "target": "دلش به درد می آمد وقتی به یاد آورد که هرگز آن را به دستش نکرده بود."}{"source": "And as a single spider's thread after wavering here and there attaches itself to the point of a leaf, so Richard's mind, recovering from its lethargy, set now on his wife, Clarissa, whom Peter Walsh had loved so passionately", "target": "و همچون تک تار عنکبوتی که بعد از تاب خوردن به این طرف و آن طرف خود به نوک یک برگ بند می کند، ذهن ریچارد هم از رخوتش بیرون می آمد، حال بر همسرش، کلاریسا فرود امد که پیتر والش با ان شور عاشقش بود."}{"source": "and Richard had had a sudden vision of her there at luncheon", "target": "و ریچارد ناگهان در میهمانی ناهار تصویر او را دیده بود"}{"source": "of himself and Clarissa", "target": "خودش و کلاریسا را"}{"source": "of their life together", "target": "تصویر زندگی شان با هم."}{"source": "and he drew the tray of old jewels towards him, and taking up first this brooch then that ring,", "target": "و سینی جواهرات قدیمی را به طرف خود کشید و اول این سنجاق سینه، بعد آن انگشتر را برداشت."}{"source": "How much is that?", "target": "قیمت این چقدر است؟"}{"source": "he asked", "target": "پرسید"}{"source": "but doubted his own taste.", "target": "اما به سلیقه خود شک داشت."}{"source": "He wanted to open the drawing room door and come in holding out something", "target": "دلش می خواست در اتاق پذیرایی را باز کند و چیزی در دست وارد شود."}{"source": "a present for Clarissa.", "target": "هدیه ای برای کلاریسا."}{"source": "Only what?", "target": "اما چه؟"}{"source": "But Hugh was on his legs again.", "target": "ولی هیو دوباره خودش را پیدا کرده بود."}{"source": "He was unspeakably pompous.", "target": "به طرزی باور نکردنی متفرعن شده بود."}{"source": "Really, after dealing here for thirty five years he was not going to be put off by a mere boy who did not know his business.", "target": "معلوم است که بعد از سی و پنج سال خرید از آن جا حاضر نبود یک الف بچه که کارش را درست بلد نبود دست به سرش کند."}{"source": "For Dubonnet, it seemed, was out", "target": "آخر از این قراین بر می آمد که دوبون بیرون بود."}{"source": "and Hugh would not buy anything until Mr. Dubonnet chose to be in; at which the youth flushed and bowed his correct little bow.", "target": "و هیو حاضر نبود تا وقتی آقای دیون قسد نکنند در آنجا حضور یابد چیزی بخرد که با شنیدن این حرف جوان رنگ به رنگ شد و تعظیم مختصرش را بقاعده تحویل داد."}{"source": "It was all perfectly correct.", "target": "همه چیز کاملا به قاعده بود."}{"source": "And yet Richard couldn't have said that to save his life!", "target": "و با این حال رریچارد برای نجات جانش هم که شده نمی توانست این حرف را بزند."}{"source": "Why these people stood that damned insolence he could not conceive.", "target": "تصورش را هم نمی توانست بکند که چرا آدم ها این اهانت نفرت انگیز را تحمل می کنند."}{"source": "he would go straight to her, in Westminster.", "target": "یکراست به سراغ او می رفت، به وست می نستر."}{"source": "But he wanted to come in holding something.", "target": "اما دلش می خواست چیزی در دست وارد شود."}{"source": "Flowers?", "target": "گل؟"}{"source": "Yes, flowers, since he did not trust his taste in gold", "target": "بله گل چون به سلیقه اش در زیور آلا ت طلا اطمینان نداشت."}{"source": "any number of flowers, roses, orchids, to celebrate what was, reckoning things as you will, an event", "target": "هر تعداد گل، رز، ارکیده تا چیزی را که هر جور که حساب می کرد، واقعه ای بود که جشن بگیرد."}{"source": "this feeling about her when they spoke of Peter Walsh at luncheon", "target": "این احساس او به کلاریسا وقتی که سر ناهار حرف پیتر والش به میان آمد."}{"source": "and they never spoke of it", "target": "و هرگز درباره اش حرف نمی زدند"}{"source": "not for years had they spoken of it", "target": "سال ها بود که درباره اش حرف نزده بودند"}{"source": "which, he thought, grasping his red and white roses together a vast bunch in tissue paper , is the greatest mistake in the world.", "target": "که رزهای سرخ و سفیدش را که در چنگ می گرفت دسته ای بزرگ در کاغذ ابریشمی بزرگ ترین اشتباه عالم است."}{"source": "The time comes when it can't be said; one's too shy to say it, he thought, pocketing his sixpence or two of change, setting off with his great bunch held against his body to Westminster to say straight out in so many words , holding out his flowers, I love you.", "target": "زمانی می رسد که دیگر نمی توان آن را بر زبان آورد، یکی دو سکه شش پنی باقی پولش را که در جیب می گذاشت، دسته گل بزرگش چسبانده به سینه به طرف وست می نستر که می رفت، با خود گفت، آدم دیگر خجالت می کشد که بر زبان بیاورد که بی حاشیه دوستت دارم."}{"source": "whatever she might think of him", "target": "هر فکری هم می خواهد درباره ی او بکند"}{"source": "Why not?", "target": "چرا این کار را نکند؟"}{"source": "Really it was a miracle thinking of the war, and thousands of poor chaps, with all their lives before them", "target": "واقعا معجزه بود وقتی آدم به جنگ فکر می کرد و هزاران جوان بیچاره که تمام زندگی را پیش رو داشتند."}{"source": "shovelled together, already half forgotten", "target": "با هم در خاک رفتند و به همین زودی بیش و کم فراموش شده بودند."}{"source": "it was a miracle.", "target": "معجزه بود."}{"source": "Here he was walking across London to say to Clarissa in so many words that he loved her.", "target": "اینجا بود در لندن که می رفت تا صاف و پوشت کنده به کلاریسا بگوید که دوستش دارد."}{"source": "Which one never does say, he thought.", "target": "با خود گفت که آدم هیچ وقت عملا نمی گوید."}{"source": "Partly one's lazy", "target": "بخشش به دلیل تنبلی"}{"source": "partly one's shy.", "target": "بخشش خجالت."}{"source": "And Clarissa", "target": "و کلاریسا"}{"source": "it was difficult to think of her", "target": "فکر کردن به او دشوار بود"}{"source": "except in starts, as at luncheon, when he saw her quite distinctly", "target": "مگر به صورت ناگهانی، مثل ناهار امروز که او را به روشنی تمام دید."}{"source": "their whole life.", "target": "تمامی زندگی شان را."}{"source": "He stopped at the crossing", "target": "در تقاطع ایستاد"}{"source": "and repeated", "target": "و تکرار کرد"}{"source": "being simple by nature, and undebauched, because he had tramped, and shot", "target": "بس که فطرتا ساده بود و نیالوده، چون راه ها رفته بود و شکارها کرده بود."}{"source": "being pertinacious and dogged, having championed the down trodden and followed his instincts in the House of Commons", "target": "مصمم و لجوج که حامی زیر دستان بود و در مجلس عوام از غرایز خود تبعیت می کرد."}{"source": "being preserved in his simplicity yet at the same time grown rather speechless, rather stiff", "target": "و محفوظ در سادگی اش و در عین حال بیش و کم بی حرف، تقریبا خشک شده بود."}{"source": "he repeated that it was a miracle that he should have married Clarissa", "target": "تکرار کرد کخ معجزه ای است که با کلاریسا ازدواج کرده است، معجزه."}{"source": "a miracle his life had been a miracle, he thought", "target": "با خود گفت که زندگی اش معجزه بوده"}{"source": "hesitating to cross.", "target": "پا به پا می کرد که از خیابان بگذرد."}{"source": "But it did make his blood boil to see little creatures of five or six crossing Piccadilly alone.", "target": "اما وقتی موجودات کوچولوی پنج شش ساله را دید که به تنهایی از پیکادلی رد می شوند خونش به جوش آمد."}{"source": "The police ought to have stopped the traffic at once.", "target": "پلیس بایست بلافاصله اتومیبل ها را متوقف می کرد."}{"source": "He had no illusions about the London police.", "target": "هیچ توهمی درباره ی پلیس لندن نداشت."}{"source": "Indeed, he was collecting evidence of their malpractices; and those costermongers, not allowed to stand their barrows in the streets", "target": "در واقع داشت شواهدی از سوء عمل کردشان جمع آوری می کرد و آن فروشنده های دوره گرد، نبایست اجازه می دادند چرخ دستی هاشان را در خیابان بگذارند."}{"source": "and prostitutes, good Lord, the fault wasn't in them, nor in young men either, but in our detestable social system and so forth", "target": "و روسپی ها خدای بزرگ تقصیر خودشان نبود، یا تقصیر مردان جوان بلکه مقصر نظام اجتماع نفرت انگیز ما بود و از این قبیل."}{"source": "all of which he considered, could be seen considering, grey, dogged, dapper, clean, as he walked across the Park to tell his wife that he loved her.", "target": "همه ی این ها را بررسی می کرد، می شد دید که خاکستری، مصمم، آراسته، تمیز که از میان پارک می گذشت تا به همسرش بگوید که دوستش دارد، دارد به این ها فکر می کند."}{"source": "For he would say it in so many words, when he came into the room.", "target": "آخر می خواست وقتی وارد اتاق شد، صاف و پوشکنده بگوید."}{"source": "Because it is a thousand pities never to say what one feels, he thought, crossing the Green Park and observing with pleasure how in the shade of the trees whole families, poor families, were sprawling;", "target": "از گرین پارک که می گذشت و با لذت تماشا می کرد که چطور تمام اعضای خانواده ها، خانوادهه ای تهیدست، زیر سایه ی درختان یله شده اند، در دل گفت که مایه ی تاسف بسیار است که آدم هرگز چنین چیزی را احساس می کند، نمی گوید."}{"source": "children kicking up their legs; sucking milk;", "target": "بچه ها که لگد می پراندند، شیر می مکیدند."}{"source": "paper bags thrown about, which could easily be picked up if people objected by one of those fat gentlemen in livery;", "target": "پاکت هایی که این طرف و آن طرف پرتاب می شد که می شد اگر مردم اعتراض می کردند یکی از آن آقایان فربه ی یونیفرم پوش آن ها را بردارد."}{"source": "for he was of opinion that every park, and every square, during the summer months should be open to children", "target": "آخر اعتقاد داشت که همه ی پارک ه و میدان ها، باید در طول ماه های تابستان به روی کودکان باز باشند."}{"source": "the grass of the park flushed and faded, lighting up the poor mothers of Westminster and their crawling babies, as if a yellow lamp were moved beneath.", "target": "چمن پارک برق میزند و رنگ می باخت مداران تهیدست و وسعت می نستر و بچه های چاردست و پایشان را روشن می کرد، گویی چراغی زرد آن زیر حرکت می کرد."}{"source": "But what could be done for female vagrants like that poor creature, stretched on her elbow as if she had flung herself on the earth, rid of all ties, to observe curiously, to speculate boldly, to consider the whys and the wherefores, impudent, loose lipped, humorous , he did not know.", "target": "اما نمی دانست برای زنان بی خانمان، مثل آن موجود بیچاره، لمیده با آرنج زیر سر گویی خود را به زمین پرتاب کرده، رها شده از همه ی بندها تا با کنجکاوی تماشا کند، با گستاخی غور کند تا چراها و از چه روها را برسی کند، بی شرم، بددهن، شوخ طبع چه می توان کرد."}{"source": "Bearing his flowers like a weapon, Richard Dalloway approached her;", "target": "ریچارد دلوی که گلهایش را چون سلاح به دست گرفته بود به او نزدیک شد."}{"source": "intent he passed her;", "target": "مصمم از کنارش گذشت."}{"source": "still there was time for a spark between them", "target": "باز اما فرصت بود که جرقه ای میانشان درگیرد …"}{"source": "she laughed at the sight of him, he smiled good humouredly, considering the problem of the female vagrant;", "target": "زن از دیدن او خندید، او خوش خلق لبخند زد، در اندیشه ی مشکل زنان بی خانمان."}{"source": "not that they would ever speak.", "target": "نه اینکه اصلا هیچگاه با هم همکلام شوند."}{"source": "But he would tell Clarissa that he loved her, in so many words.", "target": "اما به کلاریسا می گفت که دوستش دارد، صاف و پوست کنده."}{"source": "He had, once upon a time, been jealous of Peter Walsh;", "target": "زمانی بود که به پیتر والش حسادت می کرد"}{"source": "jealous of him and Clarissa.", "target": "به او و کلاریسا حسادت می کرد."}{"source": "But she had often said to him that she had been right not to marry Peter Walsh;", "target": "اما کلاریسا بارها گفته که حق داشته با پیتر والش ازدواج نکند."}{"source": "which, knowing Clarissa, was obviously true;", "target": "که چون کلاریسا را می شناخت، معلوم بود دارد حقیقت را می گوید."}{"source": "she wanted support.", "target": "طالب حمایت بود"}{"source": "Not that she was weak; but she wanted support.", "target": "نه اینکه ضعیف باشد، اما طالب حمایت بود."}{"source": "As for Buckingham Palace like an old prima donna facing the audience all in white you can't deny it a certain dignity, he considered, nor despise what does, after all, stand to millions of people a little crowd was waiting at the gate to see the King drive out", "target": "و این هم کاخ با کینگهام مثل ستاره پیر اپرا سر تا پا سفید رو به جمعیت با خود گفت، نمی شود منکر شد که نوعی وقار دارد، یا نمی شد از آن بیزار بود کهاز همه چیز گذشته، در چشم میلیون ها نفر جمعیت اندکی در کنار دروازه انتظار می کشید که شاه را هنگام خروج در اتوموبیلش ببیند"}{"source": "for a symbol, absurd though it is", "target": "نمادی بود، هر چند که مضحک بنماید"}{"source": "a child with a box of bricks could have done better, he thought;", "target": "در دل گفت، یه جعبه آجر اگر به دست یک بچه می دادند، می توانست بهتر از این عمل کند."}{"source": "looking at the memorial to Queen Victoria", "target": "به یادمان ملکه ویکتوریا که نگاه کرد"}{"source": "whom he could remember in her horn spectacles driving through Kensington", "target": "که او را به خاطر داشت که با عینک دسته شاخی ش سواره از میان کنزینگتن می گذشت"}{"source": "its white mound, its billowing motherliness", "target": "به سکوت سفیدش، مادرانگی متورمش"}{"source": "but he liked being ruled by the descendant of Horsa", "target": "اما دوست داشت که اخلاف هورسا بر او حکم برانند."}{"source": "he liked continuity", "target": "تداوم را دوست داشت"}{"source": "and the sense of handing on the traditions of the past.", "target": "و احساس تحویل دادن سنن گذشته."}{"source": "It was a great age in which to have lived.", "target": "عصر بزرگی بود برای زیستن."}{"source": "Indeed, his own life was a miracle", "target": "در واقع زندگی خود او معجزه بود"}{"source": "let him make no mistake about it", "target": "مبادا اشتباه کند"}{"source": "here he was, in the prime of life, walking to his house in Westminster to tell Clarissa that he loved her.", "target": "اینجا بود، در عنفوان جوانی، در راه خانه ش در وست می نستر تا به کلاریسا بگوید دوستش دارد."}{"source": "Happiness is this he thought.", "target": "در دل گفت، خوشبختی یعنی همین."}{"source": "It is this, he said, as he entered Dean's Yard.", "target": "وارد دینز یارد که می شد، گفت خودش است."}{"source": "Big Ben was beginning to strike, first the warning, musical", "target": "بیگ بن داشت نواختنش را شروع می کرد، اول پیش درامد، آهنگین"}{"source": "then the hour, irrevocable.", "target": "بعد زنگ ساعت، برگشت ناپذیر."}{"source": "Lunch parties waste the entire afternoon, he thought, approaching his door.", "target": "به در خانه ش که نزدیک می شد با خود گفت، مهمانی های ناهار تمام بعد از ظهر را حرام می کنند."}{"source": "The sound of Big Ben flooded Clarissa's drawing room, where she sat, ever so annoyed, at her writing table; worried; annoyed.", "target": "اتاق پذیرایی کلاریسا در صدای بیگ بن غرق شده بود و او بسیار دلخور آنجا نشسته بود، پشت میز تحریرش، نگران، دلخور."}{"source": "It was perfectly true that she had not asked Ellie Henderson to her party", "target": "کاملا حقیقت داشت که الی هندرسن را دعوت نکرده بود."}{"source": "but she had done it on purpose.", "target": "اما این کار را عمدا کرده بود."}{"source": "Now Mrs. Marsham wrote she had told Ellie Henderson she would ask Clarissa", "target": "حالا خانم مارشام نوشته که: به الی هندرسن گفته که از کلاریسا خواهش خواهد کرد."}{"source": "Ellie so much wanted to come.", "target": "الی خیلی دلش می خواست بیاید."}{"source": "But why should she invite all the dull women in London to her parties?", "target": "اما برای چه بأیست تمام زنان ملال آور لندن را به مهمانی هایش دعوت می کرد؟"}{"source": "Why should Mrs. Marsham interfere?", "target": "به خانم مارشام چه که دخالت کند؟"}{"source": "And there was Elizabeth closeted all this time with Doris Kilman.", "target": "و الیزابت هم که تمام این مدت با دوریس کیلمن خلوت کرده بود."}{"source": "Anything more nauseating she could not conceive.", "target": "از این تهوع آور تر را نمی توانست تصور کند."}{"source": "Prayer at this hour with that woman.", "target": "دعا کردن با آن زن در این ساعت روز."}{"source": "And the sound of the bell flooded the room with its melancholy wave", "target": "و صدای زنگ با موج اندوهبارش اتاق را پر کرد"}{"source": "which receded, and gathered itself together to fall once more, when she heard, distractingly, something fumbling, something scratching at the door.", "target": "که پس مینشست و دوباره خودش را جمع و جور می کرد که یکبار دیگر فرود آمد که صدای پریشان کننده ای شنید، چیزی داشت با در ور می رفت، به در پنجه می کشید."}{"source": "Who at this hour?", "target": "این وقت روز که بود؟"}{"source": "Three, good Heavens!", "target": "سه، خدای بزرگ"}{"source": "Three already!", "target": "به این زودی ساعت سه شد"}{"source": "For with overpowering directness and dignity the clock struck three", "target": "آخر ساعت با صراحت و وقاری مقهور کننده سه ضربه زد."}{"source": "and she heard nothing else; but the door handle slipped round and in came Richard!", "target": "و او هیچ چیز دیگری نشنید، اما دسته ی در چرخید و ریچارد وارد شد."}{"source": "What a surprise!", "target": "چه غیر منتظره."}{"source": "In came Richard, holding out flowers.", "target": "ریچارد وارد شد، گل را به طرف او گرفته بود."}{"source": "She had failed him, once at Constantinople", "target": "یک بار در قسطنطنیه به خواهش ریچارد پاسخ دهد."}{"source": "and Lady Bruton, whose lunch parties were said to be extraordinarily amusing, had not asked her.", "target": "و لیدی بروتن که می گفتند مهمانی های ناهارش به غایت جالب اند، او را دعوت نکرده بود."}{"source": "He was holding out flowers", "target": "گل به سویش دراز کرده بود"}{"source": "roses, red and white roses.", "target": "رز، رزهای سرخ و سفید"}{"source": "But he could not bring himself to say he loved her; not in so many words.", "target": "اما نتوانست به او بگوید دوستش دارد، نه صاف و پوست کنده"}{"source": "she said, taking his flowers.", "target": "گفت، وای چقدر قشنگ اند."}{"source": "She understood", "target": "می فهمید"}{"source": "she understood without his speaking; his Clarissa.", "target": "بدون اینکه او چیزی بگوید می فهمید، کلاریسای او."}{"source": "She put them in vases on the mantelpiece.", "target": "آن ها را در گلدنهای پیش بخاری گذشت."}{"source": "How lovely they looked! she said.", "target": "گفت، چقدر قشنگ اند."}{"source": "And was it amusing, she asked?", "target": "پرسید، خوش گذشت؟"}{"source": "Had Lady Bruton asked after her?", "target": "لیدی بروتن احوال او هم پرسید؟"}{"source": "Peter Walsh was back.", "target": "پیتر والش برگشته."}{"source": "Mrs. Marsham had written.", "target": "خانم مرشام نامه نوشته."}{"source": "Must she ask Ellie Henderson?", "target": "یعنی باید الی هندرسن را دعوت کند؟"}{"source": "That woman Kilman was upstairs.", "target": "آن زنک کیلمن بالا بود."}{"source": "But let us sit down for five minutes, said Richard.", "target": "ریچارد گفت: اول بگذار پنج دقیقه ای بشینم."}{"source": "It all looked so empty.", "target": "چقدر خالی به نظر می رسید."}{"source": "All the chairs were against the wall.", "target": "همه ی صندلی ها کنار دیوار بودند."}{"source": "What had they been doing?", "target": "داشتند چه کار می کردند؟"}{"source": "Oh, it was for the party; no, he had not forgotten, the party.", "target": "اوه، برای مهمانی بود، نه مهمانی را فراموش نکرده بود."}{"source": "Peter Walsh was back.", "target": "پیتر والش برگشته بود."}{"source": "Oh yes; she had had him.", "target": "اوه بلهبه دیدنش آمده بود."}{"source": "And he was going to get a divorce", "target": "و قصد داشت ترتیب طلاقی را بدهد."}{"source": "and he was in love with some woman out there.", "target": "و عاشق زنی شده، همانجا."}{"source": "And he hadn't changed in the slightest.", "target": "و ذره ای عوض نشده."}{"source": "There she was, mending her dress....", "target": "آنجا نشسته بود، داشت لباسش را رفو می کرد …"}{"source": "Thinking of Bourton, she said.", "target": "گفت: به بورتن فکر می کردم."}{"source": "Hugh was at lunch, said Richard.", "target": "ریچارد گفت: هیو هم آمده بود ناهار."}{"source": "She had met him too!", "target": "او هم به هیو برخورده بود."}{"source": "Well, he was getting absolutely intolerable.", "target": "خوب، واقعا داشت مطلقا غیر تحمل می شد."}{"source": "Buying Evelyn necklaces", "target": "داشت برای اولین گردند می خرید."}{"source": "fatter than ever", "target": "چاق تر از همیشه."}{"source": "an intolerable ass.", "target": "ابلهی غیر قابل تحمل."}{"source": "And it came over me I might have married you,' she said", "target": "گفت: و بعد به ذهنم رسید که ممکن بود با تو ازدواج کنم."}{"source": "thinking of Peter sitting there in his little bow tie; with that knife, opening it, shutting it.", "target": "و به پیتر فکر کرد که آنجا با پاپیون کوچکش نشسته بود، با چاقوی جیبی ش."}{"source": "He had not said I love you", "target": "نگفته بود دوستت دارم."}{"source": "but he held her hand.", "target": "اما دستش را گرفته بود."}{"source": "Happiness is this, is this, he thought.", "target": "در دلم گفت، خوشبختی یعنی همین."}{"source": "But why should I ask all the dull women in London to my parties? said Clarissa.", "target": "کلاریسا گفت: آخر چرا باید تمام زنان ملال آور لندن را به مهمانی هایم دعوت کنم؟"}{"source": "And if Mrs. Marsham gave a party, did SHE invite her guests?", "target": "و اگر خانم مارشام مهمانی می داد، مگر مهمان هایش را من دعوت می کردم؟"}{"source": "Poor Ellie Henderson, said Richard", "target": "ریچارد گفت: بیچاره الی هندرسن."}{"source": "it was a very odd thing how much Clarissa minded about her parties, he thought.", "target": "با خودش گفت چه عجیب است که کلاریسا این همه به مهمان هایش اهمیت می دهد."}{"source": "But Richard had no notion of the look of a room.", "target": "اما ریچارد هیچ تصوری نداشت که یک اتاق باید به چه شکلی باشد."}{"source": "However", "target": "به هر حل،"}{"source": "what was he going to say?", "target": "چه داشت که بگوید؟"}{"source": "If she worried about these parties he would not let her give them.", "target": "اگر بر سر این مهمان ها این همه نگران می شد نمی گذاشت مهمانی بگیرد."}{"source": "Did she wish she had married Peter?", "target": "دلش می خواست با پیتر عروسی کرده بود؟"}{"source": "But he must go.", "target": "اما میبأیست رفت."}{"source": "He must be off, he said, getting up.", "target": "بلند که می شد، گفت باید برود."}{"source": "But he stood for a moment as if he were about to say something", "target": "اما یک لحظه ایستاد انگار که بخواهد چیزی بگوید."}{"source": "and she wondered what?", "target": "و از خود او پرسید چه چیزی؟"}{"source": "There were the roses.", "target": "گلها که بودند."}{"source": "Some Committee? she asked, as he opened the door.", "target": "در را که باز می کرد، پرسید: کمیته ای چیزی؟"}{"source": "Armenians, he said", "target": "گفت: امانی ها."}{"source": "or perhaps it was Albanians.", "target": "شاید هم گفت الابانیان ها."}{"source": "And there is a dignity in people", "target": "و در آدم ها تشخیصی هست."}{"source": "a solitude", "target": "تنهایی."}{"source": "even between husband and wife a gulf", "target": "حتی بین زن و شوهر مفارقتی هست."}{"source": "and that one must respect, thought Clarissa, watching him open the door", "target": "که کلاریسا تماشایش می کرد که در را باز می کند، در دل گفت، آدم باید به آن احترام بگذارد."}{"source": "for one would not part with it oneself, or take it, against his will, from one's husband, without losing one's independence, one's self respect", "target": "آخر نمی شد خود آدم از آن دست بکشد، یا آن را به رغم میل شوهرش از و بگیرد، بی آنکه استقلالش، عزت نفسش."}{"source": "something, after all, priceless.", "target": "خلاصه چیزی بسیار گران بهارا از دست بدهد."}{"source": "He returned with a pillow and a quilt.", "target": "بالش و پتویی در دست برگشت."}{"source": "An hour's complete rest after luncheon, he said.", "target": "گفت: یک ساعت استراحت مطلق بعد از ناهار."}{"source": "And he went.", "target": "و رفت."}{"source": "He would go on saying An hour's complete rest after luncheon to the end of time", "target": "ریچارد است دیگر تا آخر الزمان همینطور می گفت، یک ساعت استراحت مطلق بعد از ناهار."}{"source": "because a doctor had ordered it once.", "target": "چون پزشکی یک بار چنین تجویز کرده بود."}{"source": "It was like him to take what doctors said literally", "target": "او هم هر چه که پزشک ها می گفتند جدی می گرفت."}{"source": "part of his adorable, divine simplicity, which no one had to the same extent", "target": "جزو آن سادگی آسمانی ستایش انگیزش بود که هیچ کس به پایش نمی رسید."}{"source": "which made him go and do the thing while she and Peter frittered their time away bickering.", "target": "که سبب می شد که راه بیفتد و کاری کند در حالی که او و پیتر وقتشان را با بگو مگو تلف می کردند."}{"source": "He was already halfway to the House of Commons, to his Armenians, his Albanians, having settled her on the sofa, looking at his roses.", "target": "تا نیمه های مجلس عوام تا ارمنی ها، الابانیاهایش رفته بود و در حالی که او را روی کاناپه مستقر کرده بود، به تماشای گلهای رزش."}{"source": "And people would say, Clarissa Dalloway is spoilt.", "target": "و مردم می گفتند، کلاریسا دلوی لوس است."}{"source": "She cared much more for her roses than for the Armenians.", "target": "او به گلهای رزش بسیار اهمیت می داد تا به ارمنی ها."}{"source": "Hunted out of existence, maimed, frozen, the victims of cruelty and injustice", "target": "قربانی آزار و تعقیب و هلاک شده، مثله شده، یخ زده، قربانیان بی رحمی و عدالتی."}{"source": "she had heard Richard say so over and over again", "target": "بارها و بارها شنیده بود ریچارد این ها را می گوید"}{"source": "no, she could feel nothing for the Albanians, or was it the Armenians?", "target": "نه هیچ احساسی نسبت به الابانیاها یا گفت ارمنی ها؟"}{"source": "but she loved her roses didn't that help the Armenians?", "target": "نداشت، اما گلهایش را دوست داشت همین به ارمنی ها کمک نمی کرد؟"}{"source": "the only flowers she could bear to see cut.", "target": "تنها گلهایی را که تحمل داشت که چیدنشان را ببیند."}{"source": "But Richard was already at the House of Commons", "target": "اما ریچارد حالا دیگر به مجلس عوام رسیده بود."}{"source": "at his Committee", "target": "به کمیته ش."}{"source": "having settled all her difficulties.", "target": "بعد از اینکه همه ی مشکلات او را حل کرده بود."}{"source": "But no; alas, that was not true.", "target": "اما نه متأسفانه اینطور نبود."}{"source": "He did not see the reasons against asking Ellie Henderson.", "target": "متوجه دلایل دعوت نکردن الی هندرسن نبود."}{"source": "She would do it, of course, as he wished it.", "target": "البته همانطور که او می خواست، دعوتش می کرد."}{"source": "Since he had brought the pillows, she would lie down....", "target": "چون بالش را آورده بود، دراز می کشید."}{"source": "But", "target": "اما …"}{"source": "but", "target": "اما …"}{"source": "why did she suddenly feel, for no reason that she could discover", "target": "چرا ناگهان، بی هیچ دلیلی که بتواند کشف کند."}{"source": "desperately unhappy?", "target": "به نهایت احساس اندوه می کرد؟"}{"source": "As a person who has dropped some grain of pearl or diamond into the grass and parts the tall blades very carefully, this way and that, and searches here and there vainly", "target": "مثل کسی که دانه ی مرواریدی یا الماسی را در علف ها انداخته و ساقه های بلند را با دقت تمام، این سؤ و آن سؤ کنار می زد و اینجا و آنجا را بیهوده می گردد."}{"source": "and at last spies it there at the roots, so she went through one thing and another", "target": "و سر انجام آنجا پای ریشه ها پیدا می کند، او هم از یک چیز به سر وقت چیز دیگر رفت."}{"source": "no, it was not Sally Seton saying that Richard would never be in the Cabinet because he had a second class brain", "target": "نه علتش سلی سیتن نبود که می گفت ریچارد هرگز به وزارت نمی رسد چون ذهنش درجه دو است."}{"source": "it came back to her", "target": "حالا یادش آمد"}{"source": "no, she did not mind that", "target": "نهاین برایش مهم نبود."}{"source": "nor was it to do with Elizabeth either and Doris Kilman", "target": "به الیزابت هم و به دوریس کلمین هم مربوط نبود"}{"source": "those were facts.", "target": "این ها واقعیت بودند."}{"source": "It was a feeling, some unpleasant feeling", "target": "دلیلش احساسی بود، احساسی ناخوشایند."}{"source": "earlier in the day perhaps", "target": "شاید بیشتر در روز"}{"source": "something that Peter had said, combined with some depression of her own, in her bedroom, taking off her hat", "target": "چیزی که پیتر گفته بود، همراه با افسردگی خودش، در اتاق خوابش، وقتی کلاهش را از سر بر می داشت."}{"source": "and what Richard had said had added to it", "target": "و حرفی که ریچارد گفته بود به آن اضافه شده بود."}{"source": "but what had he said?", "target": "اما چه حرفی زده بود؟"}{"source": "There were his roses.", "target": "گلهای رزش که آنجا بودند."}{"source": "Her parties!", "target": "مهمان هایش."}{"source": "That was it!", "target": "خودش بود"}{"source": "Her parties!", "target": "مهمانی هایش"}{"source": "Both of them criticised her very unfairly, laughed at her very unjustly, for her parties.", "target": "هر دوشان با بی انصافی بابت مهمان هایش شماتتش می کردند، ناه عادلانه به او می خندیدند."}{"source": "Well, how was she going to defend herself?", "target": "خوب، چطور می توانست از خود دفاع کند؟"}{"source": "Now that she knew what it was, she felt perfectly happy.", "target": "حالا که میدانست دلیلش چیست، سخت احساس شادمانی می کرد."}{"source": "They thought, or Peter at any rate thought, that she enjoyed imposing herself", "target": "به نظر آن ها، یا در هر حال به نظر پیتر، از تحمیل کردن خودش لذت می کرد."}{"source": "liked to have famous people about her", "target": "دوست داشت آدم های مشهور دور و بارش باشند."}{"source": "great names; was simply a snob in short.", "target": "نامه ای بزرگ، خلاصه تشخص پرست بود."}{"source": "Well, Peter might think so.", "target": "خوب، ممکن است پیتر اینطور فکر کند."}{"source": "Richard merely thought it foolish of her to like excitement when she knew it was bad for her heart.", "target": "ریچارد فقط عقیده داشت که وقتی می داند هیجان برای قلبش بد است احمقانه س که از این هیجان خوشش می آید."}{"source": "both were quite wrong.", "target": "هر دو اشتباه می کردند."}{"source": "What she liked was simply life.", "target": "آنچه او داشت داشت فقط زندگی بود."}{"source": "That's what I do it for, she said, speaking aloud, to life.", "target": "بلند، خطاب به زندگی گفت: برای همین است که این کار را می کنم."}{"source": "Since she was lying on the sofa, cloistered, exempt, the presence of this thing which she felt to be so obvious became physically existent; with robes of sound from the street, sunny, with hot breath, whispering, blowing out the blinds.", "target": "چون روی کاناپه دراز کشیده بود، خلوت گزیده، معاف، حضور این چیز که احساس می کرد آن همه بدیهی است جسمیت عینی می یافت، با ردای صداهای خیابان، آفتابی، با نفس داغ، زمزمه کنان، وزان در پرده ها."}{"source": "But suppose Peter said to her, Yes, yes, but your parties", "target": "اما فرض کنیم پیتر به او می گفت: قبول، قبول، اما مهمانی هایت"}{"source": "what's the sense of your parties?", "target": "مهمانی هایت چه معنایی دارند؟"}{"source": "all she could say was and nobody could be expected to understand", "target": "تنها چیزی که می توانست بگوید و از هیچ کس نمی شد انتظار داشت که درک کند این بود."}{"source": "They're an offering", "target": "آن ها پیشکش اند"}{"source": "which sounded horribly vague.", "target": "که ابهامش هولناک بود."}{"source": "But who was Peter to make out that life was all plain sailing?", "target": "اما مگر پیتر در موقعیتی بود که حکم کند زندگی یعنی عبور از مسیری راحت و بی دردسر؟"}{"source": "Peter always in love, always in love with the wrong woman?", "target": "پیتر همیشه عاشق، عاشق زنی که نباید؟"}{"source": "What's your love? she might say to him.", "target": "می توانست به او بگوید عشق تو چه معنایی دارد؟"}{"source": "And she knew his answer; how it is the most important thing in the world and no woman possibly understood it.", "target": "و پاسخش را می دانست؛ اینکه چطور مهم ترین چیز جهان است و هیچ زنی ممکن نیست درکش کند."}{"source": "Very well.", "target": "بسیار خب."}{"source": "But could any man understand what she meant either?", "target": "اما مگر مردی بود که بتواند درک کند منظور او چیست؟"}{"source": "about life?", "target": "درباره زندگی؟"}{"source": "She could not imagine Peter or Richard taking the trouble to give a party for no reason whatever.", "target": "تصورش را هم نمی توانست بکند که پیتر یا ریچارد این زحمت را به خود بدهند که بدون هیچ دلیلی مهمانی برپا کنند."}{"source": "But to go deeper, beneath what people said and these judgements, how superficial, how fragmentary they are!", "target": "اما برای اینکه به عمق بیشتری برود، به زیر آنچه مردم می گویند و این داوری ها، چه سطحی، چه گسسته اند!"}{"source": "in her own mind now, what did it mean to her, this thing she called life?", "target": "، در ذهن خودش، برای خودش، این چیزی که اسمش زندگی بود، چه معنایی داشت؟"}{"source": "Oh, it was very queer.", "target": "آه، خیلی غریب بود."}{"source": "Here was So and so in South Kensington; some one up in Bayswater; and somebody else, say, in Mayfair.", "target": "فلان کس در ساوت کنزینگتن؛ کسی در بیزواتر؛ وکسی دیگر مثلا در می فیر."}{"source": "And she felt quite continuously a sense of their existence", "target": "واو در تمام مدت بود آن ها را احساس می کرد."}{"source": "and she felt what a waste", "target": "و احساس می کرد که چه اتلافی"}{"source": "and she felt what a pity", "target": "و احساس می کرد که چه حیف"}{"source": "and she felt if only they could be brought together", "target": "و احساس می کرد که ای کاش می شد آن ها را باهم جمع بیاورد"}{"source": "so she did it.", "target": "پس این کار را می کرد."}{"source": "And it was an offering", "target": "و پیشکش بود"}{"source": "to combine, to create", "target": "ترکیب کردن، خلق کردن"}{"source": "but to whom?", "target": "اما نثار که؟"}{"source": "An offering for the sake of offering, perhaps.", "target": "پیشکش فقط برای پیشکش کردن شاید."}{"source": "Anyhow, it was her gift.", "target": "در هر حال، استعدادش این بود."}{"source": "Nothing else had she of the slightest importance; could not think, write, even play the piano.", "target": "هیچ چیز دیگری نداشت که کوچک ترین اهمیتی داشته باشد؛ نمی توانست بیندیشد، بنویسد، حتی پیانو بنوازد."}{"source": "She muddled Armenians and Turks", "target": "ارمنی ها و ترک ها را با هم خلط می کرد"}{"source": "loved success", "target": "عاشق موفقیت بود"}{"source": "hated discomfort", "target": "از سختی کشیدن بدش می آمد"}{"source": "must be liked", "target": "نیاز داشت که دوستش داشته باشند"}{"source": "talked oceans of nonsense", "target": "دریا دریا مزخرف می بافت"}{"source": "and to this day, ask her what the Equator was, and she did not know.", "target": "و تا به این روز، اگر از او می پرسیدی خط استوا چیست، نمی دانست."}{"source": "All the same, that one day should follow another", "target": "با همه این احوال، اینکه یک روز باید از پس یک روز دیگر به یاد."}{"source": "Wednesday, Thursday, Friday, Saturday", "target": "چهارشنبه، پنج شنبه، جمعه، شنبه"}{"source": "that one should wake up in the morning", "target": "اینکه آدم باید صبح ها از خواب بلند شود"}{"source": "see the sky", "target": "آسمان را ببیند"}{"source": "walk in the park", "target": "در پارک راه برود"}{"source": "meet Hugh Whitbread", "target": "هیو ویتبرد را ببیند"}{"source": "then suddenly in came Peter", "target": "بعد ناگهان پیتر از در بیاید"}{"source": "then these roses", "target": "بعد این رزها"}{"source": "After that, how unbelievable death was!", "target": "بعد از این مرگ، چه باور نکردنی بود"}{"source": "that it must end", "target": "اینکه باید پایان یابد"}{"source": "and no one in the whole world would know how she had loved it all", "target": "و در تمام دنیا هیچ کس نداند که اصلا آن را دوست داشته است"}{"source": "how, every instant...", "target": "چگونه، هر لحظه …."}{"source": "Elizabeth knew that her mother was resting.", "target": "الیزابت می دانست که مادرش در حال استراحت است."}{"source": "She came in very quietly.", "target": "خیلی آهسته وارد اتاق شد."}{"source": "She stood perfectly still.", "target": "کاملا بی حرکت ایستاد."}{"source": "Was it that some Mongol had been wrecked on the coast of Norfolk as Mrs. Hilbery said , had mixed with the Dalloway ladies, perhaps, a hundred years ago?", "target": "یعنی واقعا مغولی کشتی شکسته بر ساحل نورفورک چنان که خانم هیلبری می گفت یا بانوان دلوی، شاید صد سال پیش، آمیخته بود؟"}{"source": "For the Dalloways, in general, were fair haired", "target": "آخر خاندان دلوی، در مجموع، موهای روشن داشتند"}{"source": "blue eyed; Elizabeth, on the contrary, was dark", "target": "چشمان آبی؛ الیزابت برتصویر، موهای تیره داشت"}{"source": "had Chinese eyes in a pale face; an Oriental mystery; was gentle, considerate, still.", "target": "چشمانی چینی در صورتی رنگ پریده؛ راز آلودگی شرقی؛ ملایم بود، با ملاحظه، آرام."}{"source": "As a child, she had had a perfect sense of humour", "target": "در کودکی شوخ طبعی اش حرف نداشت"}{"source": "but now at seventeen, why, Clarissa could not in the least understand", "target": "اما حالا در هفده سالگی، دلیلش را کلاریسا اصلا نمی توانست بفهمد."}{"source": "she had become very serious", "target": "بسیار جدی شده بود"}{"source": "like a hyacinth, sheathed in glossy green, with buds just tinted, a hyacinth which has had no sun.", "target": "مثل سنبلی پیچیده در غلاف سبز براق، با غنچه هایی که تازه ته رنگی گرفته اند، سنبلی که هیچ خورشیدی برآن نتابیده است."}{"source": "She stood quite still and looked at her mother", "target": "کاملا بی حرکت ایستاد و به مادرش نگاه کرد"}{"source": "but the door was ajar, and outside the door was Miss Kilman, as Clarissa knew", "target": "اما در نیمه باز بود و بارانی به تن کرده بود؛ و بیرون در چنان که کلاریسا می دانست، دوشیزه کیلمن بود."}{"source": "Miss Kilman in her mackintosh, listening to whatever they said.", "target": "دوشیزه کیلمن با بارانی اش که به هر حرفی که می زدند گوش می داد."}{"source": "Yes, Miss Kilman stood on the landing, and wore a mackintosh", "target": "بله دوشیزه کیلمن روی پاگرد ایستاده بود و بارانی به تن کرده بود"}{"source": "but had her reasons.", "target": "اما خودش دلایلی برای این کار داشت."}{"source": "First, it was cheap", "target": "اولا که ارزان بود"}{"source": "second, she was over forty", "target": "ثانیا سنش از چهل سال گذشته بود"}{"source": "and did not, after all, dress to please.", "target": "و از همه چیز گذشته، برای خوشایند دیگران لباس نمی پوشید."}{"source": "She was poor, moreover; degradingly poor.", "target": "علاوه بر این، فقیر بود؛ فقیری خفت بار."}{"source": "Otherwise she would not be taking jobs from people like the Dalloways; from rich people, who liked to be kind.", "target": "در غیر این صورت از کسانی مثل خانواده دلوی کار قبوی نمی کرد؛ از مردم پولدار که دوست داشتند لطف کنند."}{"source": "Mr. Dalloway, to do him justice, had been kind.", "target": "آقای دلوی، اگر بخواهیم منصف باشیم، مهربان بود."}{"source": "But Mrs. Dalloway had not.", "target": "اما خانم دلوی نبود."}{"source": "She had been merely condescending.", "target": "فقط بنده نوازی می کرد."}{"source": "She came from the most worthless of all classes", "target": "به بی ارزش ترین همه طبقات تعلق داشت …"}{"source": "the rich, with a smattering of culture.", "target": "پولدارهای صاحب خردک فرهنگی."}{"source": "They had expensive things everywhere; pictures, carpets, lots of servants.", "target": "همه جا چیزهای گران قیمت بود؛ تابلوها، قالی ها، کلی خدمتکار."}{"source": "She considered that she had a perfect right to anything that the Dalloways did for her.", "target": "به نظرش هرکاری که خانواده دلوی برایش می کردند حق مسلم او بود."}{"source": "She had been cheated.", "target": "سرش کلاه رفته بود."}{"source": "Yes, the word was no exaggeration, for surely a girl has a right to some kind of happiness?", "target": "بله در این حرف هیچ اغراقی نبود، آخر مگر نه اینکه هر دختر قطعا مستحق نوعی خوشبختی بود؟"}{"source": "And she had never been happy", "target": "و او هرگز خوشبخت نبود."}{"source": "what with being so clumsy and so poor.", "target": "با آن بی دست و پایی و آن فقرش."}{"source": "And then, just as she might have had a chance at Miss Dolby's school, the war came; and she had never been able to tell lies.", "target": "و بعد، درست موقعی که فرصت یافته بود به مدرسه دوشیزه دالی برود، جنگ شده بود؛ و هرگز نتوانسته بود دروغ بگوید."}{"source": "Miss Dolby thought she would be happier with people who shared her views about the Germans.", "target": "دوشیزه دالبی گمان می کرد که با آدم هایی که همان دیدگاه های او را درباره آلمانی ها دارند خوشبخت تر خواهد بود."}{"source": "She had had to go.", "target": "ناچار شده بود برود."}{"source": "It was true that the family was of German origin", "target": "درست است که خانواده اش اصل ونسب آلمانی داشتند"}{"source": "spelt the name Kiehlman in the eighteenth century", "target": "در قرن هجدهم این نام را با تلفظ آلمانی کیهلمن می نوشتند"}{"source": "but her brother had been killed.", "target": "اما برادرش کشته شده بود."}{"source": "They turned her out because she would not pretend that the Germans were all villains", "target": "اورا بیرون کردند چون وانمود نمی کرد که آلمانی ها همه رذل اند"}{"source": "when she had German friends, when the only happy days of her life had been spent in Germany!", "target": "وقتی که دوستان آلمانی داشت، وقتی تنها روزهای خوش زندگی اش را در آلمان گذرانده بود!"}{"source": "And after all, she could read history.", "target": "و از همه چیز گذشته، می توانست تاریخ بخواند."}{"source": "She had had to take whatever she could get.", "target": "ناچار شده بود هرچه را به دستش می رسد، بچسبد."}{"source": "Mr. Dalloway had come across her working for the Friends.", "target": "آقای دلوی اورا که برای محبان کار می کرد دیده بود."}{"source": "He had allowed her and that was really generous of him to teach his daughter history.", "target": "به اواجازه داده بود که البته واقعا سخاوتمندی اورا می رساند به دخترش تاریخ درس بدهد."}{"source": "Also she did a little Extension lecturing and so on.", "target": "کمی هم در کلاس های آزاد درس می داد و از این قبیل."}{"source": "Then Our Lord had come to her", "target": "بعد خداوندگارمان به سراغش آمده بود."}{"source": "and here she always bowed her head.", "target": "اینجا که می رسید همیشه سرش را خم می کرد"}{"source": "She had seen the light two years and three months ago.", "target": "دو سال و سه ماه پیش آن نور را دیده بود."}{"source": "Now she did not envy women like Clarissa Dalloway; she pitied them.", "target": "حال به زنانی چون کلاریسا دلوی، رشک نمی برد؛ بلکه برایشان دل می سوزاند."}{"source": "She pitied and despised them from the bottom of her heart, as she stood on the soft carpet, looking at the old engraving of a little girl with a muff.", "target": "همان طور که بر قالی نرم ایستاده بود و به گراووری قدیمی از دخترکی با دستپوش خز نگاه می کرد، از ته دل نسبت به آن ها احساس ترحم و بیزاری کرد."}{"source": "With all this luxury going on, what hope was there for a better state of things?", "target": "با این همه تجملی که در کار بود، چه امیدی به بهتر شدن اوضاع می ماند؟"}{"source": "Instead of lying on a sofa", "target": "به عوض اینکه روی کاناپه دراز بکشد"}{"source": "My mother is resting, Elizabeth had said", "target": "الیزابت گفته بود: مادرم دارد استراحت می کند"}{"source": "she should have been in a factory; behind a counter", "target": "بایست در کارخانه می بود؛ پشت پیشخان یک مغازه"}{"source": "Mrs. Dalloway and all the other fine ladies!", "target": "خانم دلوی و همه بانوان نازنین دیگر!"}{"source": "Bitter and burning, Miss Kilman had turned into a church two years three months ago.", "target": "دوشیزه کیلمن، تلخ و سوزان، دو سال و سه ماه پیش وارد کلیسایی شده بود."}{"source": "She had heard the Rev. Edward Whittaker preach", "target": "موعظه پدر ادوارد ویتکر را شنیده بود"}{"source": "the boys sing", "target": "پسر بچه ها می خواندند"}{"source": "had seen the solemn lights descend, and whether it was the music, or the voices", "target": "چلچراغ موقر را دیده بود که پایین می آید، موسیقی بود، یا صدای آواز."}{"source": "she herself when alone in the evening found comfort in a violin;", "target": "خودش شب ها که تنها بود با نواختن ویولن ارام می گرفت؛"}{"source": "but the sound was excruciating;", "target": "اما صدایی که درمی آورد گوش خراش بود؛"}{"source": "she had no ear", "target": "گوش موسیقی نداشت"}{"source": "the hot and turbulent feelings which boiled and surged in her had been assuaged as she sat there, and she had wept copiously, and gone to call on Mr. Whittaker at his private house in Kensington.", "target": "که احساسات داغ و طوفانی را همان طور که آنجا نشسته بود در او می جوشید و غلیان می کرد تسکین داده بود و یک دل سیر گریه کرده بود و به خانه شخصی آقای ویتکر در کنزینگتن رفته بود."}{"source": "It was the hand of God, he said.", "target": "آقای ویتکر گفته بود دست خدا بوده است."}{"source": "The Lord had shown her the way.", "target": "خداوند راه را به او نشان داده است."}{"source": "So now, whenever the hot and painful feelings boiled within her, this hatred of Mrs. Dalloway, this grudge against the world, she thought of God.", "target": "برای همین، حال هروقت که احساسات سوزان و دردناک در او می جوشید، این نفرت از خانم دلوی، این کینه به جهان، به خداوند می اندیشید."}{"source": "She thought of Mr. Whittaker.", "target": "به آقای ویتکر می اندیشید."}{"source": "Rage was succeeded by calm.", "target": "خشم جای به ارامش داد."}{"source": "A sweet savour filled her veins, her lips parted, and, standing formidable upon the landing in her mackintosh, she looked with steady and sinister serenity at Mrs. Dalloway, who came out with her daughter.", "target": "طعمی شیرن رگانش را پر کرد، لبانش را از هم گشود و رعب آور بارانی به تن ایستاده برپاگرد، با آرامشی استوار و شریرانه به خانم دلوی نگاه کرد که با دخترش بیرون آمد."}{"source": "Elizabeth said she had forgotten her gloves.", "target": "الیزابت گفت که دستکش هایش را فراموش کرده است."}{"source": "That was because Miss Kilman and her mother hated each other.", "target": "دلیلش این بود که دوشیزه کیلمن و مادرش از هم بیزار بودند."}{"source": "She could not bear to see them together.", "target": "تحمل نداشت که آن ها را باهم ببیند."}{"source": "She ran upstairs to find her gloves.", "target": "از پله ها بالا دوید که دستکش هایش را پیدا کند."}{"source": "But Miss Kilman did not hate Mrs. Dalloway.", "target": "اما دوشیزه کیلمن از خانم دلوی بیزار نبود."}{"source": "Turning her large gooseberry coloured eyes upon Clarissa, observing her small pink face, her delicate body, her air of freshness and fashion, Miss Kilman felt, Fool!", "target": "چشمان درشت به رنگ انگور فرنگی اش را که به طرف کلاریسا چرخاند، صورت ریز و گلگون او، بدن ظریفش، طراوت و شیک پوشی اش را که دید، احساس کرد، احمق!"}{"source": "Simpleton!", "target": "ساده لوح!"}{"source": "You who have known neither sorrow nor pleasure; who have trifled your life away!", "target": "تو که نه اندوه را شناخته ای، نه لذت را؛ که زندگی ات را بازی بازی کنان هدر داده ای!"}{"source": "And there rose in her an overmastering desire to overcome her; to unmask her.", "target": "و میل به غلبه بر او، برداشتن نقاب از چهره اش، بر وجودش چیره شد."}{"source": "If she could have felled her it would have eased her.", "target": "اگر می شد اورا زمین بزندتسکین می یافت."}{"source": "But it was not the body", "target": "اما تنش نبود"}{"source": "it was the soul and its mockery that she wished to subdue", "target": "می خواست روحش را و حالت استهزایش را منکوب کند"}{"source": "make feel her mastery.", "target": "کاری که سلطه اورا بچشد."}{"source": "If only she could make her weep", "target": "کاش فقط می شد اورا به گریه بیندازد"}{"source": "could ruin her", "target": "می شد نابودش کند"}{"source": "humiliate her", "target": "تحقیرش کند"}{"source": "bring her to her knees crying", "target": "او را به زانو در آورد در حالیکه فریاد می زند"}{"source": "You are right!", "target": "حق با توست!"}{"source": "But this was God's will, not Miss Kilman's.", "target": "اما این اراده خداوند بود، نه اراده دوشیزه کیلمن."}{"source": "It was to be a religious victory.", "target": "می بایست فتحی مذهبی باشد."}{"source": "So she glared", "target": "برای همین خشمگین نگاه کرد"}{"source": "so she glowered.", "target": "برای همین چشم غره رفت."}{"source": "Clarissa was really shocked.", "target": "کلاریسا واقعا حیرت کرده بود."}{"source": "This a Christian", "target": "این مسیحی است؟"}{"source": "this woman!", "target": "این زن؟"}{"source": "This woman had taken her daughter from her!", "target": "این زن دخترش را از او گرفته بود!"}{"source": "She in touch with invisible presences!", "target": "او با وجود ناپیدا ارتباط داشت؟"}{"source": "Heavy, ugly, commonplace, without kindness or grace, she know the meaning of life!", "target": "او سنگین، زشت، معمولی، عاری از مهر یا لطف، او معنای زندگی را می دانست؟"}{"source": "You are taking Elizabeth to the Stores? Mrs. Dalloway said.", "target": "خانم دلوی گفت: دارید الیزابت را به فروشگاه ها می برید؟"}{"source": "Miss Kilman said she was.", "target": "دوشیزه کیلمن گفت که او بود"}{"source": "They stood there.", "target": "آنجا ایستاده اند."}{"source": "Miss Kilman was not going to make herself agreeable.", "target": "دوشیزه کیلمن قصد داشت خود را مطبوع جلوه دهد."}{"source": "She had always earned her living.", "target": "همیشه روزی اش را خودش درآورده بود."}{"source": "Her knowledge of modern history was thorough in the extreme.", "target": "دانشش در زمینه تارخ معاصر به نهایت عمیق بود."}{"source": "She did out of her meagre income set aside so much for causes she believed in", "target": "بخش زیادی از درآمد ناچیزش را برای آرمان هایی که به آن ها ایمان داشت کنار می گذاشت."}{"source": "whereas this woman did nothing", "target": "حال آنکه این زن هیچ کاری نمی کرد."}{"source": "believed nothing", "target": "به هیچ چیز اعتقاد نداشت"}{"source": "brought up her daughter", "target": "دخترک را بزرگ می کرد"}{"source": "but here was Elizabeth, rather out of breath, the beautiful girl.", "target": "که الیزابت سر رسید، تقریبا از نفس افتاده، دخترک زیبا."}{"source": "So they were going to the Stores.", "target": "پس داشتند می رفتند فروشگاه."}{"source": "Odd it was, as Miss Kilman stood there and stand she did, with the power and taciturnity of some prehistoric monster armoured for primeval warfare , how, second by second, the idea of her diminished, how hatred which was for ideas, not people crumbled, how she lost her malignity, her size, became second by second merely Miss Kilman, in a mackintosh, whom Heaven knows Clarissa would have liked to help.", "target": "عجیب بود که همان طور که دوشیزه کیلمن انجا ایستاده بود و چه ایستادنی، با قدرت و کم گویی هیولای ماقبل تاریخی زره پوشی آماده نبرد ازلی چگونه، لحظه به لحظه، مفهوم او کوچک می شد، چگونه نفرت که معطوف به مفاهیم بود نه آدم ها فرو می ریخت، چگونه خبث طینت او، اندازه او، لحظه به لحظه فرو می کاست تا اینکه دوشیزه کیلمن خشک و خالی می شد، بارانی به تن که خدا عالم است کلاریسا دوست داشت کمکش کند."}{"source": "At this dwindling of the monster, Clarissa laughed.", "target": "کلاریسا از این آب رفتن هیولا به خنده افتاد."}{"source": "Saying good bye, she laughed.", "target": "موقع خداحافظ گفتن خندید."}{"source": "Off they went together, Miss Kilman and Elizabeth, downstairs.", "target": "با هم دوشیزه کیلمن و الیزابت از پله ها پایین رفتند."}{"source": "With a sudden impulse, with a violent anguish, for this woman was taking her daughter from her, Clarissa leant over the bannisters and cried out, Remember the party!", "target": "کلاریسا با تکانی ناگهانی، با غصه ای شدید، آخر این زن داشت دخترش رااز او می گرفت، روی نرده ها خم شد و فریاد زد: مهمانی یادت نرود!"}{"source": "Remember our party tonight!", "target": "مهمانی امشبمان یادت نرود!"}{"source": "But Elizabeth had already opened the front door", "target": "اما الیزابت دیگر در خانه را باز کرده بود"}{"source": "there was a van passing", "target": "وانتی می گذشت"}{"source": "she did not answer.", "target": "جواب نداد."}{"source": "Love and religion! thought Clarissa, going back into the drawing room, tingling all over.", "target": "کلاریسا به اتاق پذیرایی که برمی گشت، تمام تنش گزگز می گرد، دردل گفت، عشق و دین!"}{"source": "How detestable, how detestable they are!", "target": "چه نفرت انگیزند، چه نفرت انگیز!"}{"source": "For now that the body of Miss Kilman was not before her, it overwhelmed her the idea.", "target": "آخر حالا که جسم دوشیزه کیلمن پیش چشمش نبود، مقهورش کرد خود مفهوم."}{"source": "The cruelest things in the world, she thought, seeing them clumsy, hot, domineering, hypocritical, eavesdropping, jealous, infinitely cruel and unscrupulous, dressed in a mackintosh coat, on the landing; love and religion.", "target": "در دل گفت: ظالم ترین چیزهای جهان اند که می دیدشان زمخت، داغ، سلطه جو، مزور، گوش ایستاده، حسود، بی نهایت ظالم و بی ملاحظه، بارانی به تن، روی پاگرد؛ عشق و دین."}{"source": "Had she ever tried to convert any one herself?", "target": "خودش هرگز تلاش نکرده بود کسی را به کیش خود درآورد؟"}{"source": "Did she not wish everybody merely to be themselves?", "target": "مگر نه اینکه می خواست همه صرفا خودشان باشند؟"}{"source": "And she watched out of the window the old lady opposite climbing upstairs.", "target": "و از پنجره بیرون را تماشا کرد، بانوی سالخورده روبرویی که از پله ها بالا می رفت."}{"source": "Let her climb upstairs if she wanted to", "target": "بگذار از پله ها بالا برود اگر گه چنین می خواهد"}{"source": "let her stop", "target": "بگذار بایستد"}{"source": "then let her, as Clarissa had often seen her, gain her bedroom, part her curtains, and disappear again into the background.", "target": "بگذار، همان طور که کلاریسا بارها دیده بود، به اتاق خوابش برسد، پرده هایش را کنار بزند و باز در پس زمینه ناپدید شود."}{"source": "Somehow one respected that", "target": "آدم یک طورهایی به این احترام می گذاشت"}{"source": "that old woman looking out of the window, quite unconscious that she was being watched.", "target": "اینکه بانوی سالخورده از پنجره بیرون را نگاه می کرد، مطلقا بی خبر از اینکه کسی نگاهش می کند."}{"source": "There was something solemn in it but love and religion would destroy that, whatever it was, the privacy of the soul.", "target": "وقاری در این بود اما عشق و دین نابودش می کردند، هرچه که بود، خلوت روح."}{"source": "The odious Kilman would destroy it.", "target": "کیلمن نفرت انگیز نابودش می کرد."}{"source": "Yet it was a sight that made her want to cry.", "target": "با این حال با دیدن این منظره دلش می خواست گریه کند."}{"source": "Love destroyed too.", "target": "عشق هم نابود می کرد."}{"source": "Everything that was fine, everything that was true went.", "target": "هرچیزی که نیکو بود، هر چیزی که راستین بود رخت برمی بست."}{"source": "Take Peter Walsh now.", "target": "بگیر همین پیتر والش."}{"source": "There was a man, charming, clever, with ideas about everything.", "target": "مردی جذاب، باهوش که درباره هرچیزی نظر داشت."}{"source": "If you wanted to know about Pope, say, or Addison, or just to talk nonsense, what people were like, what things meant, Peter knew better than any one.", "target": "اگر می خواستی مثلا درباره پوپ بدانی، یا ادیسن، یا فقط در و بی در بگویی، اینکه آدم ها چطوری اند، چیزها چه معنایی می دهند، پیتر والش بهتر از هرکسی می دانست."}{"source": "It was Peter who had helped her; Peter who had lent her books.", "target": "پیتر بود که کمکش کرده بود؛ پیتر بود که به او کتاب قرض داده بود."}{"source": "But look at the women he loved", "target": "اما نگاه کن که عاشق چه زن هایی می شد"}{"source": "he came to see her after all these years, and what did he talk about?", "target": "بعد از این همه سال به دیدن او آمده بود، واز چه حرف زده بود؟"}{"source": "Himself.", "target": "خودش."}{"source": "Horrible passion! she thought.", "target": "در دل گفت، شور وحشتناکی است!"}{"source": "Degrading passion! she thought, thinking of Kilman and her Elizabeth walking to the Army and Navy Stores.", "target": "به کیلمن و الیزابتش فکر کرد که پیاده به فروشگاه ارتش و نیروی دریایی می روند، در دل گفت شوری خفت آور."}{"source": "Big Ben struck the half hour.", "target": "بیگ بن زنگ نیم را زد."}{"source": "How extraordinary it was, strange, yes, touching, to see the old lady they had been neighbours ever so many years move away from the window, as if she were attached to that sound, that string.", "target": "چه خارق العاده بود، بله عجیب، تاثیرگذار، دیدن بانوی سالخورده خیلی سال بود همسایه بودند که از پنجره دور می شود، گویی به آن صدا، آن زه، متصل باشد."}{"source": "Gigantic as it was, it had something to do with her.", "target": "که هرقدر هم که غول آسا، ربطی با او داشت."}{"source": "Down, down, into the midst of ordinary things the finger fell making the moment solemn.", "target": "انگشت که پایین، پایین، به میان چیزهای معمولی پایین می آمد، آن لحظه را طمانینه می بخشید."}{"source": "She was forced, so Clarissa imagined, by that sound, to move, to go", "target": "کلاریسا در تصور خود می دید که آن صدا بانوی سالخورده را وادار می کند که حرکت کند، برود."}{"source": "but where?", "target": "اما به کجا؟"}{"source": "Clarissa tried to follow her as she turned and disappeared, and could still just see her white cap moving at the back of the bedroom.", "target": "کلاریسا سعی کرد او را که برمی گشت وناپدید می شد دنبال کند و هنوز می توانست حرکت شبکلاه سفیدش را در عقب اتاق ببیند."}{"source": "She was still there moving about at the other end of the room.", "target": "هنوز آنجا بود، در آن سر اتاق داشت این طرف و آن طرف می رفت."}{"source": "Why creeds and prayers and mackintoshes?", "target": "کلاریسا در دل گفت، ادیان و ادعیه و بارانی دیگر برای چه؟"}{"source": "when, thought Clarissa, that's the miracle, that's the mystery; that old lady, she meant, whom she could see going from chest of drawers to dressing table.", "target": "وقتی که معجزه آنجاست، راز آنجاست؛ مقصودش همان بانوی سالخورده بود که می توانست ببیندش که از گنجه به کنار میز آرایش می رود."}{"source": "She could still see her.", "target": "هنوز می توانست ببیندش."}{"source": "And the supreme mystery which Kilman might say she had solved, or Peter might say he had solved, but Clarissa didn't believe either of them had the ghost of an idea of solving, was simply this: here was one room; there another.", "target": "و آن راز برتر که کیلمن ممکن بود بگوید آن را گشوده است، یا پیتر ممکن بود بگوید آن را گشوده است، اما کلاریسا باور نداشت راه حل اصلا به ذهن هیچ کدامشان خطور کرده باشد، صرفا همین بود: اینجا یک اتاق بود؛ آنجا اتاقی دیگر."}{"source": "Did religion solve that, or love?", "target": "دین این راز را می گشود یا عشق؟"}{"source": "Love but here the other clock, the clock which always struck two minutes after Big Ben, came shuffling in with its lap full of odds and ends, which it dumped down as if Big Ben were all very well with his majesty laying down the law, so solemn, so just, but she must remember all sorts of little things besides", "target": "عشق اما اینجا ساعت دیگر، ساعتی که همیشه دو دقیقه بعد از بیگ بن ضربه می زد، پاکشان با یک بغل خرت و پرت وارد شد که حکم می راند، آن همه پرابهت، آن همه عادلانه، اما اوست که باید بر زمین ریختشان، انگار بگوید قبول که بیگ بن جلالتم انواع و اقسام چیزهای کوچک را هم کنارش به یاد داشته باشد."}{"source": "Mrs. Marsham, Ellie Henderson, glasses for ices", "target": "خانم مارشام، الی هندرسن؛ لیوان برای بستنی،"}{"source": "all sorts of little things came flooding and lapping and dancing in on the wake of that solemn stroke which lay flat like a bar of gold on the sea.", "target": "انواع و اقسام چیزهای کوچک به دنبال آن ضربه موقرانه که همچون شمشی از طلا دراز به دراز روی دریا افتاد، لب پرزنان و رقصان به دورن سرازیر شدند."}{"source": "Mrs. Marsham, Ellie Henderson, glasses for ices.", "target": "خانم مارشام، الی هندرسن، لیوان های بستنی"}{"source": "She must telephone now at once.", "target": "باید همین حالا فورا تلفن کند."}{"source": "Volubly, troublously, the late clock sounded, coming in on the wake of Big Ben, with its lap full of trifles.", "target": "ساعتی که عقب بود، پرحرف، متلاطم، به دنبال بیگ بن داخل شد، با دامنی پراز خرده ریزه."}{"source": "Beaten up, broken up by the assault of carriages, the brutality of vans, the eager advance of myriads of angular men, of flaunting women, the domes and spires of offices and hospitals, the last relics of this lap full of odds and ends seemed to break, like the spray of an exhausted wave, upon the body of Miss Kilman standing still in the street for a moment to mutter It is the flesh.", "target": "فروکوفته، شکسته از هجوم کالسکه ها، سبعیت وانت ها، پیشروی حریصانه هزاران مرد تکیده، زنان خودنما، گنبدها و مناره های ادارات و بیمارستان ها، آخرین بازمانده های این دامن پراز خرت و پرت گویی، همچون افشانه موجی خسته، برتن دوشیزه کیلمن که لحظه ای بی حرکت در خیابان ایستاده بود تا زیر لب بگوید نفس اماره است در هم شکست."}{"source": "It was the flesh that she must control.", "target": "نفس اماره را بایست مهار می کرد."}{"source": "Clarissa Dalloway had insulted her.", "target": "کلاریسا دلوی به او اهانت کرده بود."}{"source": "That she expected.", "target": "انتظارش را داشت."}{"source": "But she had not triumphed; she had not mastered the flesh.", "target": "اما او پیروز نشده بود؛ نتوانسته بود برنفس اماره غلبه یابد."}{"source": "Ugly, clumsy, Clarissa Dalloway had laughed at her for being that", "target": "زشت، زمخت، کلاریسا دلوی به این خصال او خندیده بود"}{"source": "and had revived the fleshly desires, for she minded looking as she did beside Clarissa.", "target": "و تمناهای نفسانی را زنده کرده بود، آخر برایش مهم بود که در کنار کلاریسا این گونه به نظر برسد که می رسید."}{"source": "Nor could she talk as she did.", "target": "شبیه او هم نمی توانست حرف بزند."}{"source": "But why wish to resemble her?", "target": "اما چرا باید بخواهد که شبیه او باشد؟"}{"source": "She despised Mrs. Dalloway from the bottom of her heart.", "target": "از ته دل از خانم دلوی بیزار بود."}{"source": "She was not serious.", "target": "آدم جدی ای نبود."}{"source": "She was not good.", "target": "آدم خوبی نبود."}{"source": "Her life was a tissue of vanity and deceit.", "target": "زندگی اش لفافی نازک از عجب و فریب بود."}{"source": "Yet Doris Kilman had been overcome.", "target": "با این همه دوریس کیلمن مغلوب شده بود."}{"source": "She had, as a matter of fact, very nearly burst into tears when Clarissa Dalloway laughed at her.", "target": "در واقع، وقتی کلاریسا دلوی به او خندیده بود، کم مانده بود به گریه بیفتد."}{"source": "She prayed to God.", "target": "به درگاه خداوند دعا کرد."}{"source": "She could not help being ugly;", "target": "دست خودش نبود که زشت بود؛"}{"source": "she could not afford to buy pretty clothes.", "target": "استطاعت خریدن لباس های قشنگ را نداشت."}{"source": "Clarissa Dalloway had laughed", "target": "کلاریسا دلوی خندیده بود"}{"source": "but she would concentrate her mind upon something else until she had reached the pillar box.", "target": "باید تا به صندوق پست برسد ذهنش را برچیز دیگری متمرکز کند."}{"source": "At any rate she had got Elizabeth.", "target": "در هر حال الیزابت را داشت."}{"source": "But she would think of something else;", "target": "اما به چیز دیگری فکر می کرد؛"}{"source": "she would think of Russia;", "target": "به روسیه فکر می کرد"}{"source": "until she reached the pillar box.", "target": "تا به صندوق پست برسد."}{"source": "How nice it must be, she said, in the country, struggling, as Mr. Whittaker had told her, with that violent grudge against the world which had scorned her, sneered at her, cast her off, beginning with this indignity", "target": "گفت حتما مبارزه در آن کشور خیلی خوب است، آن طور که آقای ویتکر به او گفته بود، با آن کینه شدید به جهانی که اورا تحقیر کرده بود، استهزایش کرده بود، کنارش گذاشته بود، با همین خشم شروع کردن."}{"source": "the infliction of her unlovable body which people could not bear to see.", "target": "تحمیل تن ناخوشایندش که مردم تحمل دیدنش را نداشتند."}{"source": "Do her hair as she might, her forehead remained like an egg, bald, white.", "target": "هرطور هم که موهایش را درست می کرد پیشانی اش با زعین تخم مرغ بیرون می ماند، طاس، سفید."}{"source": "No clothes suited her.", "target": "هیچ لباسی به او نمی آمد."}{"source": "She might buy anything.", "target": "هرچیزی هم که می خرید فرقی نمی کرد."}{"source": "And for a woman, of course, that meant never meeting the opposite sex.", "target": "والبته این برای یک زن یعنی هرگز آشنا نشدن با جنس مخالف."}{"source": "Never would she come first with any one.", "target": "هرگز در چشم کسی بهتر نبودن."}{"source": "Sometimes lately it had seemed to her that, except for Elizabeth, her food was all that she lived for", "target": "گاهی، این اواخر، به نظرش می رسید که به جز الیزابت، غذا تنها بهانه زیستن اوست."}{"source": "her comforts; her dinner, her tea; her hot water bottle at night.", "target": "مایه های آسایشش؛ شامش؛ چایش؛ کیف آب گرم شب هایش."}{"source": "But one must fight; vanquish; have faith in God.", "target": "آدم باید بجنگد، تارو مار کند؛ به خداوند ایمان داشته باشد."}{"source": "Mr. Whittaker had said she was there for a purpose.", "target": "آقای ویتکر گفته بود که او به دلیلی آنجاست."}{"source": "But no one knew the agony!", "target": "اما هیچ کس از عذابش خبر نداشت."}{"source": "He said, pointing to the crucifix, that God knew.", "target": "به صلیب اشاره کرده بود، گفته بود، خداوند از ان خبردارد"}{"source": "But why should she have to suffer when other women, like Clarissa Dalloway, escaped?", "target": "اما چرا او باید رنج ببرد وقتی که زنانی دیگر، مثل کلاریسا دلوی، جان به در می برند؟"}{"source": "Knowledge comes through suffering, said Mr. Whittaker.", "target": "اقای ویتکر گفته بود، دانش از رهگذر رنج حاصل می شود."}{"source": "She had passed the pillar box", "target": "از صندوق پست رد شده بود،"}{"source": "The flesh, she muttered.", "target": "زیر لب گفت"}{"source": "What department did she want? Elizabeth interrupted her.", "target": "الیزابت رشته افکارش را پاره کرد، کدام قسمت کار دارد؟"}{"source": "Petticoats, she said abruptly, and stalked straight on to the lift.", "target": "با لحنی تند گفت: زیر پوش و با گام های محکم یکراست به طرف آسانسور رفت."}{"source": "Up they went.", "target": "بالا رفتند."}{"source": "Elizabeth guided her this way and that; guided her in her abstraction as if she had been a great child, an unwieldy battleship.", "target": "الیزابت او را به این طرف و آن طرف هدایت می کرد، او را در آن پریشان حواسی اش هدایت می کرد انگار بچه ای بزرگ باشد، رزمناوی لخت و سنگین."}{"source": "There were the petticoats", "target": "زیر پوش ها آنجا بودند."}{"source": "brown, decorous, striped, frivolous, solid, flimsy; and she chose, in her abstraction, portentously, and the girl serving thought her mad.", "target": "قهوه ای، متین، راه راه، جلف، کلفت، بدن نما و او با حواس پرت، با جدیت تمام، انتخاب کرد و دخترک فروشنده با خود گفت که لابد دیوانه است."}{"source": "Elizabeth rather wondered, as they did up the parcel, what Miss Kilman was thinking.", "target": "الیزابت، بسته بندی که می کردند، در واقع از خود می پرسیدکه دوشیزه کیلمن در چه فکری است."}{"source": "They must have their tea, said Miss Kilman, rousing, collecting herself.", "target": "دوشیزه کیلمن از آن حالت بیرون آمد، خودش را جمع و جور کرد، گفت باید چایشان را بخورند."}{"source": "They had their tea.", "target": "چایشان را خوردند."}{"source": "Elizabeth rather wondered whether Miss Kilman could be hungry.", "target": "الیزابت در واقع از خود می پرسید که شاید دوشیزه کیلمن گرسنه است."}{"source": "It was her way of eating, eating with intensity, then looking, again and again, at a plate of sugared cakes on the table next them; then, when a lady and a child sat down and the child took the cake, could Miss Kilman really mind it?", "target": "نخوه غذا خوردنش بود، خوردن با شدت و حدت تمام، بعد دوباره و دوباره نگاه کردن به بشقاب کیک های شکری روی میز کنارشان؛ بعد وقتی خانمی بایک بچه نشستند و بچه کیک را برداشت، واقعا یعنی برای دوشیزه کیلمن مهم بود؟"}{"source": "Yes, Miss Kilman did mind it.", "target": "بله برای دوشیزه کیلمن مهم بود."}{"source": "She had wanted that cake the pink one.", "target": "آن کیک را می خواست صورتیه را."}{"source": "The pleasure of eating was almost the only pure pleasure left her, and then to be baffled even in that!", "target": "لذت خوردن بیش و کم تنها لذت نابی بود که برایش باقی مانده بود و آن وقت حتی این یکی هم متحقق نشود!"}{"source": "When people are happy, she had told Elizabeth,", "target": "به الیزابت گفته بود، آدم ها وقتی خوشبختند"}{"source": "After all, there were people who did not think the English invariably right.", "target": "آخر آدم هایی بودند که گمان نداشتند حق بی چون و چرا با انگلیسی هاست."}{"source": "There were books.", "target": "کتاب هایی بود، جلساتی بود."}{"source": "There were meetings.", "target": "دیدگاه های دیگری بود."}{"source": "There were other points of view.", "target": "الیزابت دوست داشت با او بیاید و به سخنان فلان کس گوش دهد؟"}{"source": "a most extraordinary looking old man", "target": "پیرمردی با قیافه ای به نهایت عجیب"}{"source": "Then Miss Kilman took her to some church in Kensington and they had tea with a clergyman.", "target": "بعد دوشیزه کیلمن او را به کلیسایی در کنزینگتن برد و با یک روحانی چای خوردند."}{"source": "She had lent her books.", "target": "به او کتاب قرض داده بود"}{"source": "Law, medicine, politics, all professions are open to women of your generation, said Miss Kilman.", "target": "حقوق، طب، سیاست، دوشیزه کیلمن گفت: همه ی حرفه ها به روی زنان نسل تو باز است."}{"source": "But for herself, her career was absolutely ruined and was it her fault?", "target": "اما او، زندگی حرفه ای اش مطلقا نابود شده بود و مگر تقصیر خود او بود؟"}{"source": "Good gracious, said Elizabeth, no.", "target": "الیزابت گفت: خدای من معلوم است که نه."}{"source": "And her mother would come calling to say that a hamper had come from Bourton and would Miss Kilman like some flowers?", "target": "و مادرش می آمد و می گفت که سبدی از بورتن رسیده و دوشیزه کیلمن دوست دارند مقداری گل با خود ببرند؟"}{"source": "To Miss Kilman she was always very, very nice", "target": "او همیشه با دوشیزه کیلمن بسیار بسیار مهربان بود."}{"source": "but Miss Kilman squashed the flowers all in a bunch, and hadn't any small talk, and what interested Miss Kilman bored her mother, and Miss Kilman and she were terrible together;", "target": "اما دوشیزه کیلمن همه ی گل ها را در دسته ای فشرده له می کرد و هیچ اختلاطی هم نمی کرد و آن چه برای دوشیزه کیلمن جالب بود حوصله ی مادرش را سر می برد و دوشیزه کیلمن و مادرش کنار هم افتضاح بودند."}{"source": "and Miss Kilman swelled and looked very plain.", "target": "و دوشیزه کیلمن متلاطم می شد و بسیار معمولی به نظر می رسید"}{"source": "But then Miss Kilman was frightfully clever.", "target": "اما دوشیزه کیلمن خیلی خیلی باهوش بود."}{"source": "Elizabeth had never thought about the poor.", "target": "الیزابت هرگز درباره ی تهیدستان نیندیشیده بود."}{"source": "They lived with everything they wanted", "target": "خودشان هر چه می خواستند در اختیار داشتند"}{"source": "her mother had breakfast in bed every day", "target": "مادرش روز صبحانه را در تختخواب می خورد."}{"source": "Lucy carried it up", "target": "لوسی صبحانه اش را بالا می برد"}{"source": "and she liked old women because they were Duchesses, and being descended from some Lord.", "target": "و زنان مسن را دوست داشت چون دوشس بودند و از اخلاف لردی چیزی بودند."}{"source": "But Miss Kilman said one of those Tuesday mornings when the lesson was over , My grandfather kept an oil and colour shop in Kensington.", "target": "اما دوشیزه کیلمن یکی از آن صبح های سه شنبه بعد از این که درس تمام شد گفت پدربزرگم در کنزینگتن مغازه ی رنگ و روغن فروشی داشت با هر کس که او می شناخت خیلی فرق داشت."}{"source": "Miss Kilman made one feel so small.", "target": "دوشیزه کیلمن باعث می شد آدم خیلی احساس حقارت کند."}{"source": "Miss Kilman took another cup of tea.", "target": "دوشیزه کیلمن یک فنجان دیگر چای گرفت."}{"source": "Elizabeth, with her oriental bearing, her inscrutable mystery, sat perfectly upright; no, she did not want anything more.", "target": "الیزابت، با آن هیات شرقی اش، راز دست نیافتنی اش، کاملا صاف نشسته بود؛ نه؛ دیگر چیزی نمی خواست."}{"source": "She looked for her gloves her white gloves.", "target": "دنبال دستکش هایش گشت دستکش های سفیدش."}{"source": "They were under the table.", "target": "زیر میز بودند."}{"source": "Ah, but she must not go!", "target": "آه نباید برود!"}{"source": "Miss Kilman could not let her go!", "target": "دوشیزه کیلمن نمی گذاشت که برود!"}{"source": "this youth, that was so beautiful", "target": "این جوان که این همه زیبا بود!"}{"source": "this girl, whom she genuinely loved!", "target": "این دختر که از صمیم قلب دوستش داشت!"}{"source": "Her large hand opened and shut on the table.", "target": "دست بزرگش روی میز باز شد و بسته شد."}{"source": "But perhaps it was a little flat somehow, Elizabeth felt.", "target": "اما الیزابت احساس کرد که انگار به نحوی این حرف را کمی بی احساس گفت."}{"source": "And really she would like to go.", "target": "و واقعا دلش می خواست برود."}{"source": "But said Miss Kilman, I've not quite finished yet.", "target": "اما دوشیزه کیلمن گفت من هنوز تمام نکرده ام خوب"}{"source": "Of course, then, Elizabeth would wait.", "target": "البته، الیزابت صبر می کرد"}{"source": "But it was rather stuffy in here.", "target": "اما آنجا کمی خفه بود."}{"source": "Are you going to the party to night? Miss Kilman said.", "target": "دوشیزه کیلمن گفت امشب در مهمانی شرکت می کنی؟"}{"source": "Elizabeth supposed she was going; her mother wanted her to go.", "target": "الیزابت گمان می کرد که شرکت کند، مادرش دلش می خواست که او شرکت کند."}{"source": "She must not let parties absorb her, Miss Kilman said, fingering the last two inches of a chocolate eclair.", "target": "دوشیزه کیلمن که دو سانت باقیمانده ی اکلرش را که دستمالی می کرد گفت نباید بگذارد مهمانی ها جذبش کنند."}{"source": "She did not much like parties, Elizabeth said.", "target": "الیزابت گفت که چندان از مهمانی ها خوشش نمی آید."}{"source": "Miss Kilman opened her mouth, slightly projected her chin, and swallowed down the last inches of the chocolate eclair", "target": "دوشیزه کیلمن دهانش را باز کرد، چانه اش را کمی جلو داد و آخرین سانت های اکلر شکلاتی را بلعید."}{"source": "then wiped her fingers, and washed the tea round in her cup.", "target": "بعد انگشتانش را خشک کرد و چای را در فنجانش گرداند."}{"source": "She was about to split asunder, she felt.", "target": "احساس می کرد حالاست که از هم بپاشد."}{"source": "The agony was so terrific.", "target": "غصه اش عظیم بود."}{"source": "If she could grasp her, if she could clasp her, if she could make her hers absolutely and forever and then die", "target": "کاش می شد او را بچسبد، کاش می شد او را محکم بگیرد، کاش می شد او را مطلقا مال خود کند و برای ابد و بعد بمیرد."}{"source": "that was all she wanted.", "target": "تنها چیزی که می خواست همین بود."}{"source": "But to sit here, unable to think of anything to say", "target": "اما این که آنجا بنشیند ناتوان از این که چیزی برای گفتن پیدا کند"}{"source": "to see Elizabeth turning against her", "target": "این که ببیند الیزابت به او پشت می کند"}{"source": "to be felt repulsive even by her", "target": "احساس کند حتی مایه ی بیزاری او هم می شود"}{"source": "it was too much", "target": "بیش از حد بود"}{"source": "she could not stand it.", "target": "تحملش را نداشت."}{"source": "The thick fingers curled inwards.", "target": "انگشتان کلفت به داخل خمیدند."}{"source": "I never go to parties, said Miss Kilman, just to keep Elizabeth from going.", "target": "دوشیزه کیلمن، فقط برای این که نگذارد الیزابت برود، گفت من هرگز به مهمانی نمی روم."}{"source": "People don't ask me to parties", "target": "مردم مرا به مهمانی دعوت نمی کنند."}{"source": "and she knew as she said it that it was this egotism that was her undoing;", "target": "و به محض این که این را گفت، فهمید که خود پرستی اش مایه ی بدبختی اوست."}{"source": "Mr. Whittaker had warned her", "target": "آقای ویتکر به او هشدار داده بود"}{"source": "but she could not help it.", "target": "اما دست خودش نبود."}{"source": "She had suffered so horribly.", "target": "رنجی که کشیده بود هولناک بود."}{"source": "Why should they ask me? she said.", "target": "گفت چرا باید مرا دعوت کنند؟"}{"source": "I'm plain, I'm unhappy.", "target": "من معمولی ام، من بدبختم."}{"source": "She knew it was idiotic.", "target": "می دانست ابلهانه است."}{"source": "But it was all those people passing people with parcels who despised her, who made her say it.", "target": "اما همه ی آن آدم ها که رد می شدند آدم های بسته به دست که از او بیزار بودند سبب شده بودند این حرف را بزند."}{"source": "However, she was Doris Kilman.", "target": "در هر حال، او دوریس کیلمن بود."}{"source": "She had her degree.", "target": "مدرک تحصیلی اش را داشت."}{"source": "She was a woman who had made her way in the world.", "target": "زنی بود که راه خود را در جهان پیدا کرده بود."}{"source": "Her knowledge of modern history was more than respectable.", "target": "دانش او درباره ی تاریخ معاصر از نسبتا خوب بیشتر بود."}{"source": "I don't pity myself, she said.", "target": "گفت برای خودم دل نمی سوزانم."}{"source": "I pity", "target": "دلم برای …"}{"source": "she meant to say your mother", "target": "می خواست بگوید مادرت"}{"source": "but no, she could not, not to Elizabeth.", "target": "اما نه نمی توانست، با الیزابت نه."}{"source": "I pity other people, she said, more.", "target": "دلم برای آدم های دیگر خیلی بیشتر می سوزد."}{"source": "Like some dumb creature who has been brought up to a gate for an unknown purpose, and stands there longing to gallop away, Elizabeth Dalloway sat silent.", "target": "الیزابت دلوی، همچون موجود زبان بسته ای که به دلیلی نامعلوم او را پای دروازه ای آورده باشند، ساکت نشست."}{"source": "Was Miss Kilman going to say anything more?", "target": "دوشیزه کیلمن می خواست باز هم چیزی بگوید؟"}{"source": "Don't quite forget me, said Doris Kilman", "target": "دوریس کیلمن گفت مرا کاملا فراموش نکن"}{"source": "her voice quivered.", "target": "صدایش لرزید."}{"source": "Right away to the end of the field the dumb creature galloped in terror.", "target": "موجود زبان بسته یکراست تا انتهای دشت با وحشت چهار نعل دوید."}{"source": "The great hand opened and shut.", "target": "دست عظیم باز شد و بسته شد."}{"source": "Elizabeth turned her head.", "target": "الیزابت سر چرخاند."}{"source": "The waitress came.", "target": "دختر پیشخدمت آمد."}{"source": "One had to pay at the desk, Elizabeth said, and went off", "target": "الیزابت گفت، باید دم صندوق حساب کرد و رفت."}{"source": "drawing out, so Miss Kilman felt, the very entrails in her body, stretching them as she crossed the room, and then, with a final twist, bowing her head very politely, she went.", "target": "دوشیزه کیلمن احساس کرد که دل و اندرونه اش را با خود بیرون کشید، به آن سر اتاق که می رفت، آن ها را کشید و بعد، با چرخشی نهایی، با ادب بسیار، سری به طرف او خم کرد و رفت."}{"source": "She had gone.", "target": "رفته بود."}{"source": "Miss Kilman sat at the marble table among the eclairs, stricken once, twice, thrice by shocks of suffering.", "target": "دوشیزه کیلمن پشت میز مرمر وسط اکلرها نشسته بود، یک بار، دو بار، سه بار ضربه های رنج بر او فرود آمد."}{"source": "Mrs. Dalloway had triumphed.", "target": "خانم دلوی پیروز شده بود."}{"source": "Elizabeth had gone.", "target": "الیزابت رفته بود."}{"source": "Beauty had gone", "target": "زیبایی رفته بود"}{"source": "youth had gone.", "target": "جوانی رفته بود."}{"source": "So she sat.", "target": "مدتی نشست"}{"source": "She got up", "target": "بلند شد"}{"source": "blundered off among the little tables, rocking slightly from side to side, and somebody came after her with her petticoat, and she lost her way, and was hemmed in by trunks specially prepared for taking to India", "target": "از میان میزهای کوچک تلو تلو خوران رفت، کمی به این طرف و آن طرف لنگر بر می داشت و کسی با زیر پوش او به دنبالش آمد و راهش را گم کرد و در محاصره ی صندوق هایی گرفتار شدکه خاص بردن به هند آماده شده بودند."}{"source": "next got among the accouchement sets, and baby linen", "target": "بعد وسط کیف لوازم زائوها و لباس زیر بچه سر درآورد"}{"source": "through all the commodities of the world, perishable and permanent, hams, drugs, flowers, stationery, variously smelling, now sweet, now sour she lurched", "target": "از میان تمامی کالاهای جهان، فاسد شدنی و ماندگار، ژامبون، دارو، گل، لوازم التحریر، با بوهای گوناگون، گاه شیرین، گاه ترش، تلو تلو می خورد."}{"source": "saw herself thus lurching with her hat askew, very red in the face, full length in a looking glass; and at last came out into the street.", "target": "خودش را با کلاه یکبری، با چهره ای بسیار سرخ، تلو تلو خوران، تمام قد در آینه ای دید؛ و سرانجام به خیابان رسید."}{"source": "The tower of Westminster Cathedral rose in front of her, the habitation of God.", "target": "برج کلیسای جامع وست می نستر در برابرش قد برافراشت، ماوای خداوند."}{"source": "In the midst of the traffic, there was the habitation of God.", "target": "ماوای خداوند در میانه ی آمد و شد اتومبیل ها بود."}{"source": "Doggedly she set off with her parcel to that other sanctuary, the Abbey, where, raising her hands in a tent before her face, she sat beside those driven into shelter too", "target": "مصمم، بسته به دست، به آن محراب دیگر شتافت، کلیسای وست می نستر، آن جا که دست ها خیمه شده و برافراشته مقابل صورت، کنار آنانی نشست که همچون او به سرپناه رانده شده بودند."}{"source": "the variously assorted worshippers, now divested of social rank, almost of sex, as they raised their hands before their faces", "target": "انواع و اقسام پرستندگان که حال دست ها را جلو صورت برافراشته بودند، از مقام اجتماعی، می شد گفت از جنسیتشان، رها شده بودند."}{"source": "but once they removed them, instantly reverent, middle class, English men and women, some of them desirous of seeing the wax works.", "target": "اما همین که دست پایین می آوردند، بلافاصله مردان و زنان انگلیسی محترم طبقه ی متوسط می شدند که برخی شان مشتاق بودند مجسمه های مومی را ببینند."}{"source": "But Miss Kilman held her tent before her face.", "target": "اما دوشیزه کیلمن خیمه اش را مقابل صورتش نگاه داشت."}{"source": "Now she was deserted; now rejoined.", "target": "دمی ترکش می کردند، دمی دیگر باز به او می پیوستند."}{"source": "New worshippers came in from the street to replace the strollers, and still, as people gazed round and shuffled past the tomb of the Unknown Warrior, still she barred her eyes with her fingers and tried in this double darkness, for the light in the Abbey was bodiless, to aspire above the vanities, the desires, the commodities, to rid herself both of hatred and of love.", "target": "پرستندگانی دیگر از خیابان می آمدند تا جایگزین گردشگران شوند و او باز، همان طور که مردم به اطراف نگاه می کردند و پا کشان از کنار مقبره ی جنگجوی گمنام می گذشتند، باز همچنان چشمانش را با انگشتان سد کرده بود و می کوشید در این تاریکی مضاعف، آخر نور داخل کلیسا جسمیت نداشت، به فراتر از منیت ها، تمناها، کالاها دست یابد، خود را از عشق و نفرت، هر دو، خلاص کند."}{"source": "Her hands twitched.", "target": "دستانش می لرزید."}{"source": "She seemed to struggle.", "target": "گویی مبارزه می کرد."}{"source": "Yet to others God was accessible and the path to Him smooth.", "target": "با این حال در نزد دیگران خداوند دم دست بود و راه وصل او هموار."}{"source": "Mr. Fletcher, retired, of the Treasury, Mrs. Gorham, widow of the famous K. C. , approached Him simply, and having done their praying, leant back, enjoyed the music the organ pealed sweetly , and saw Miss Kilman at the end of the row, praying, praying, and, being still on the threshold of their underworld, thought of her sympathetically as a soul haunting the same territory", "target": "آقای فلچر، بازنشسته ی خزانه، خانم گورهام، بیوهی کی. سی. مشهور، به سادگی به او تقرب می جستند و وقتی دعایشان تمام می شد، پشت به صندلی می دادند، از موسیقی ارگ با نوایی دلنشین می غرید لذت می بردند و دوشیزه کیلمن را در انتهای نیمکت می دیدند که دعا می کند، دعا می کند و چون هنوز بر آستانه ی جهان زیرین خود قرار داشتند، با همدلی او را روحی می دیدند که همان قلمرو را در می نوردد."}{"source": "a soul cut out of immaterial substance; not a woman, a soul.", "target": "روحی سرشته از خمیر مایه ای غیر مادی؛ زن نبود روح بود."}{"source": "But Mr. Fletcher had to go.", "target": "اما آقای فلچر بایست می رفت."}{"source": "He had to pass her, and being himself neat as a new pin, could not help being a little distressed by the poor lady's disorder", "target": "بایست از کنار او رد می شد و چون خودش مثل آینه برق می زد، از دیدن سر و وضع آشفته ی زن بیچاره بی اختیار کمی ناراحت شد."}{"source": "her hair down", "target": "موهایش رها شده بود"}{"source": "her parcel on the floor.", "target": "بسته اش روی زمین بود."}{"source": "She did not at once let him pass.", "target": "بلافاصله راه نداد که او برود."}{"source": "But, as he stood gazing about him, at the white marbles, grey window panes, and accumulated treasures for he was extremely proud of the Abbey , her largeness, robustness, and power as she sat there shifting her knees from time to time it was so rough the approach to her God so tough her desires impressed him, as they had impressed Mrs. Dalloway", "target": "اما وقتی که آقای فلچر ایستاد و به اطرافش نگاه کرد، به مرمرهای سفید، قاب خاکستری پنجره ها و گنجینه های جمع آورده آخر به کلیسای وست می نستر سخت می بالید، گندگی او، تنومندی و قدرت او که آن جا نشسته بود و گهگاه زانو به زانو می شد راه تقرب به خدای او بسیار ناهموار بود خواسته هایش بسیار دشوار بود در او تاثیر کرد، همان طور که در خانم دلوی تاثیر کرده بود."}{"source": "she could not get the thought of her out of her mind that afternoon", "target": "آن روز بعدازظهر نتوانسته بود فکر او را از سرش بیرون کند"}{"source": "the Rev. Edward Whittaker, and Elizabeth too.", "target": "در پدر ادوارد ویتکر و در الیزابت هم."}{"source": "And Elizabeth waited in Victoria Street for an omnibus.", "target": "و الیزابت در خیابان ویکتوریا منتظر اتوبوس بود."}{"source": "It was so nice to be out of doors.", "target": "بودن در هوای آزاد چه خوب بود."}{"source": "She thought perhaps she need not go home just yet.", "target": "با خود گفت شاید لازم نباشد به این زودی به خانه برود."}{"source": "It was so nice to be out in the air.", "target": "بیرون بودن در هوای آزاد خیلی خوب بود."}{"source": "So she would get on to an omnibus.", "target": "پس سوار اتوبوس می شد"}{"source": "And already, even as she stood there, in her very well cut clothes, it was beginning....", "target": "و همان موقع، حتی وقتی آن جا ایستاده بود، با آن لباس های بسیار خوش دوختش، داشت شروع می شد …"}{"source": "People were beginning to compare her to poplar trees, early dawn, hyacinths, fawns, running water, and garden lilies", "target": "مردم تشبیه او به درخت سپیدار، به سپیده دم، گل سنبل، آهو بره، آب جاری و سوسن باغ را شروع کردند."}{"source": "and it made her life a burden to her, for she so much preferred being left alone to do what she liked in the country, but they would compare her to lilies, and she had to go to parties, and London was so dreary compared with being alone in the country with her father and the dogs.", "target": "و همین سبب می شد زندگی اش باری به دوشش باشد، آخر خیلی بیشتر دلش می خواست تنهایش بگذارند تا در ییلاق هر کار دوست دارد بکند، اما او را به گل سوسن تشبیه می کردند و مجبور بود به مهمانی برود و لندن در مقایسه با تنها بودن در ییلاق با پدرش و سگ ها خیلی کسالت بار بود."}{"source": "Buses swooped, settled, were off", "target": "اتوبوس ها یورش می آوردند و مستقر می شدند و راه می افتادند."}{"source": "garish caravans, glistening with red and yellow varnish.", "target": "واگن های پر زرق و برق که با جلای سرخ و زرد برق می زدند."}{"source": "But which should she get on to?", "target": "اما سوار کدام بایست می شد؟"}{"source": "She had no preferences.", "target": "هیچ کدام را ترجیح نمی داد."}{"source": "Of course, she would not push her way.", "target": "البته به زور راه خود را باز نمی کرد."}{"source": "She inclined to be passive.", "target": "مایل بود منفعل باشد."}{"source": "It was expression she needed", "target": "صورتش حالت نداشت"}{"source": "but her eyes were fine", "target": "اما چشمانش زیبا بود."}{"source": "Chinese, oriental, and, as her mother said, with such nice shoulders and holding herself so straight, she was always charming to look at", "target": "چینی، شرقی و به قول مادرش، شانه های قشنگی داشت و طور که خودش را صاف نگاه می داشت، همیشه جذاب به نظر می رسید"}{"source": "and lately, in the evening especially, when she was interested, for she never seemed excited, she looked almost beautiful, very stately, very serene.", "target": "و این اواخر، به خصوص شب ها، وقتی چیزی علاقه اش را جلب می کرد، آخر هرگز نمی شد در چهره اش هیجان را دید، بیش و کم زیبا می شد، بسیار موقر، بسیار آرام."}{"source": "What could she be thinking?", "target": "چه فکری ممکن است بکنی؟"}{"source": "Every man fell in love with her, and she was really awfully bored.", "target": "هر مردی عاشقت می شود و واقعا به نهایت دچار ملال می شد."}{"source": "For it was beginning.", "target": "آخر تازه اولش بود."}{"source": "Her mother could see that the compliments were beginning.", "target": "مادرش این را می دید تعریف کردن ها داشت شروع می شد."}{"source": "That she did not care more about it for instance for her clothes sometimes worried Clarissa", "target": "این که او به این ها چندان اهمیت نمی داد مثلا به لباس هایش گاهی مایه ی نگرانی کلاریسا می شد."}{"source": "but perhaps it was as well with all those puppies and guinea pigs about having distemper, and it gave her a charm.", "target": "اما شاید با آن همه پسرهای پررو و خوکچه هندی ها که آدم دور و برش می دید این کج خلقی بد هم نبود و به او جذابیت می بخشید."}{"source": "And now there was this odd friendship with Miss Kilman.", "target": "و حالا هم که این دوستی عجیب و غریب با دوشیزه کیلمن"}{"source": "Well, thought Clarissa about three o'clock in the morning, reading Baron Marbot for she could not sleep, it proves she has a heart.", "target": "کلاریسا، حدود ساعت سه ی صبح که چون خوابش نمی برد بارون ماربو می خواند، در دل می گفت که خوب، همین ثابت می کند که در سینه اش قلبی هست."}{"source": "Suddenly Elizabeth stepped forward and most competently boarded the omnibus, in front of everybody.", "target": "الیزابت ناگهان گامی به جلو برداشت و با مهارت تمام، جلوتر از همه، سوار اتوبوس شد."}{"source": "She took a seat on top.", "target": "در طبقه ی بالا روی صندلی نشست."}{"source": "The impetuous creature a pirate started forward, sprang away; she had to hold the rail to steady herself, for a pirate it was, reckless, unscrupulous, bearing down ruthlessly, circumventing dangerously, boldly snatching a passenger, or ignoring a passenger, squeezing eel like and arrogant in between, and then rushing insolently all sails spread up Whitehall.", "target": "موجود عجول دزد دریایی جلو جهید، عقب پرید، الیزابت مجبور شد نرده را بگیرد تا خودش را سر جا نگاه دارد، آخر دزد دریایی بود، بی باک، بی ملاحظه، بی محابا نزدیک می شد، به نحوی خطرناک می پیچید، گستاخانه مسافری را می قاپید یا مسافری را نادیده می گرفت، مارماهی وار و پرنخوت خود را میان بقیه جا می کرد و بعد با بادبان های برافراشته گستاخانه به بالادست خیابان وایت هال می شتافت."}{"source": "And did Elizabeth give one thought to poor Miss Kilman who loved her without jealousy, to whom she had been a fawn in the open, a moon in a glade?", "target": "الیزابت یک بار آیا به دوشیزه کیلمن بیچاره فکر کرد که بی هیچ حسدی او را دوست داشت که در نظرش او آهو بره ای در فضای باز بود، ماهی در روشنه ی جنگل؟"}{"source": "She was delighted to be free.", "target": "از آزادی اش به شعف آمده بود."}{"source": "The fresh air was so delicious.", "target": "هوای تازه چه گوارا بود."}{"source": "It had been so stuffy in the Army and Navy Stores.", "target": "فروشگاه های ارتش و نیروی دریایی خفه بود."}{"source": "And now it was like riding, to be rushing up Whitehall; and to each movement of the omnibus the beautiful body in the fawn coloured coat responded freely like a rider", "target": "و حالا مثل اسب سواری بود، شتافتن به بالادست وایت هال و آن تن زیبا در کت گوزن رنگ رها همچون سوارکاران به هر حرکت اتوبوس پاسخ می داد."}{"source": "like the figure head of a ship, for the breeze slightly disarrayed her; the heat gave her cheeks the pallor of white painted wood; and her fine eyes, having no eyes to meet, gazed ahead, blank, bright, with the staring incredible innocence of sculpture.", "target": "همچون مجسمه ی دماغه ی کشتی، آخر نسیم مختصری آشفته اش کرده بود؛ گرما به گونه هایش رنگ باختگی چوب رنگ سفید خورده داده بود؛ و چشمان زیبایش، چون چشمی نبود که او را ببیند، به رو به رو خیره بود، بی روح، درخشان، با معصومیت خیره و باور نکردنی مجسمه ها."}{"source": "It was always talking about her own sufferings that made Miss Kilman so difficult.", "target": "حرف زدن مدام از رنج های خود بود که تحمل دوشیزه کیلمن را این همه دشوار می کرد."}{"source": "And was she right?", "target": "یعنی حق با او بود؟"}{"source": "If it was being on committees and giving up hours and hours every day she hardly ever saw him in London that helped the poor, her father did that, goodness knows", "target": "اگر عضویت در کمیته ها و صرف ساعت ها و ساعت ها در هر روز به تهیدستان کمک می کرد، پدرش در لندن به ندرت او را می دید که خدا شاهد است، همین کار را می کرد."}{"source": "if that was what Miss Kilman meant about being a Christian", "target": "اگر که مقصود دوشیزه کیلمن از مسیحی بودن این بود."}{"source": "but it was so difficult to say.", "target": "اما گفتنش خیلی دشوار بود."}{"source": "Oh, she would like to go a little further.", "target": "اوه کمی جلوتر می رود."}{"source": "Another penny was it to the Strand?", "target": "تا استرند یک پنی دیگر باید می داد، بله؟"}{"source": "Here was another penny then.", "target": "باشد این همه یک پنی دیگر"}{"source": "She would go up the Strand.", "target": "تا استرند می رود."}{"source": "She liked people who were ill.", "target": "آدم هایی را که بیمار بودند دوست داشت."}{"source": "And every profession is open to the women of your generation, said Miss Kilman.", "target": "و دوشیزه کیلمن می گفت هر حرفه ای به روی زنان نسل تو باز است."}{"source": "So she might be a doctor.", "target": "پس پزشک می شد."}{"source": "She might be a farmer.", "target": "شاید مزرعه دار می شد."}{"source": "Animals are often ill.", "target": "حیوانات اغلب بیمار می شدند."}{"source": "She might own a thousand acres and have people under her.", "target": "شاید مالک هزار جریبی می شد و آدم ها برایش کار می کردند."}{"source": "She would go and see them in their cottages.", "target": "به دیدنشان به کلبه هاشان می رفت."}{"source": "This was Somerset House.", "target": "این هم سامرست هاوس."}{"source": "One might be a very good farmer", "target": "شاید مزرعه دار خیلی خوبی بشود"}{"source": "and that, strangely enough though Miss Kilman had her share in it, was almost entirely due to Somerset House.", "target": "و مسبب آن، عجیب است، به تمامی سامرست هاوس بود، هر چند دوشیزه کیلمن هم سهمی در آن داشت."}{"source": "It looked so splendid, so serious, that great grey building.", "target": "به نظرش معرکه بود، سخت جدی، آن ساختمان سبز خاکستری."}{"source": "And she liked the feeling of people working.", "target": "و حالت آدم های مشغول به کار را دوست داشت."}{"source": "She liked those churches", "target": "آن کلیساها را دوست داشت."}{"source": "like shapes of grey paper, breasting the stream of the Strand.", "target": "مثل اشکالی بریده از کاغذ خاکستری؛ که سینه به جریان خیابان استرند داده بودند."}{"source": "It was quite different here from Westminster, she thought, getting off at Chancery Lane.", "target": "در چنسری لین که پیاده می شد، با خود گفت، این جا با وست می نستر خیلی فرق دارد."}{"source": "It was so serious; it was so busy.", "target": "خیلی جدی بود، خیلی شلوغ بود."}{"source": "In short, she would like to have a profession.", "target": "خلاصه این که دوست داشت حرفه ای داشته باشد."}{"source": "She would become a doctor, a farmer, possibly go into Parliament, if she found it necessary, all because of the Strand.", "target": "پزشک می شد، مزرعه دار، احتمالا اگر می دید لازم است به مجلس می رفت و همه به خاطر استرند."}{"source": "The feet of those people busy about their activities, hands putting stone to stone, minds eternally occupied not with trivial chatterings comparing women to poplars which was rather exciting, of course, but very silly , but with thoughts of ships, of business, of law, of administration, and with it all so stately she was in the Temple , gay there was the river , pious there was the Church , made her quite determined, whatever her mother might say, to become either a farmer or a doctor.", "target": "پای آن آدم های مشغول به فعالیت هایشان، دست هایی که سنگی بر سنگی می گذاشتند، ذهن هایی تا ابد مشغول نه به وراجی های پیش پا افتاده تشبیه زنان به سپیدار که البته بفهمی نفهمی هیجانی در او بر می انگیخت، اما خیلی ابلهانه بود، بلکه مشغول به اندیشه ی کشتی ها، تجارت، قانون، مدیریت و با همه ی این ها این همه موقر در تمپل بود، سرخوش رودخانه آن جا بود، پاکدامن کلیسا آنجا بود، سبب شد کاملا مصمم شود، مادرش هر چه می خواست بگوید تا یا مزرعه دار شود یا پزشک."}{"source": "But she was, of course, rather lazy.", "target": "البته کمی تنبل بود."}{"source": "And it was much better to say nothing about it.", "target": "و خیلی بهتر بود که اصلا حرفش را نزند."}{"source": "It seemed so silly.", "target": "خیلی ابلهانه به نظر می رسید."}{"source": "It was the sort of thing that did sometimes happen, when one was alone", "target": "از آن چیزهایی بود که گاه واقعا پیش می آمد، وقتی آدم تنها بود."}{"source": "buildings without architects' names, crowds of people coming back from the city having more power than single clergymen in Kensington, than any of the books Miss Kilman had lent her, to stimulate what lay slumbrous, clumsy, and shy on the mind's sandy floor to break surface, as a child suddenly stretches its arms", "target": "بناهایی بدون نام معمارانشان، جماعت مردم که از مرکز شهر می آمدند که بیش از روحانیان تنها در کنزیگتن، بیش از تک تک کتاب هایی که دوشیزه کیلمن به او امانت داده بود، قدرت داشتند آن چه را لخت و خواب آلود، معذب و خجالتی بر بستر ماسه ای ذهن افتاده بود برانگیزانند به شکافتن سطح، همچون کودکی که ناگهان دستانش را دراز می کند."}{"source": "it was just that, perhaps, a sigh, a stretch of the arms, an impulse, a revelation, which has its effects for ever", "target": "همین بود فقط شاید، آهی، دراز کردن دستانی، تکانه ای، مکاشفه ای که تاثیرش تا ابد باقی می ماند."}{"source": "and then down again it went to the sandy floor.", "target": "و بعد باز به بستر ماسه ای باز می گشت."}{"source": "She must go home.", "target": "بایست به خانه می رفت."}{"source": "She must dress for dinner.", "target": "بایست برای شام لباس عوض می کرد."}{"source": "But what was the time?", "target": "اما ساعت چند بود؟"}{"source": "where was a clock?", "target": "کجا می شد ساعت پیدا کرد؟"}{"source": "She looked up Fleet Street.", "target": "به بالادست خیابان فلیت نگاه کرد."}{"source": "She walked just a little way towards St. Paul's, shyly, like some one penetrating on tiptoe, exploring a strange house by night with a candle, on edge lest the owner should suddenly fling wide his bedroom door and ask her business, nor did she dare wander off into queer alleys, tempting bye streets, any more than in a strange house open doors which might be bedroom doors, or sitting room doors, or lead straight to the larder.", "target": "کمی به طرف کلیسای سنت پل رفت، خجولانه، مثل کسی که نوک پا وارد می شود، شمعی به دست خانه ای غریبه را در شب کشف می کند، مضطرب که مبادا صاحبخانه ناگهان در اتاق خوابش را چارتاق باز کند و بپرسد که چه کار دارد، جرئت هم نداشت در کوچه های عجیب پرسه بزند، خیابان های فرعی وسوسه گر، همان طور که جرئت نداشت در خانه ای غریبه درهایی را باز کند که ممکن بود در اتاق خواب باشند، یا در اتاق نشیمن، یا یکراست به مطبخ منتهی شوند."}{"source": "For no Dalloways came down the Strand daily; she was a pioneer, a stray, venturing, trusting.", "target": "آخر هیچ یک از اعضای خانواده ی دلوی هر روز به استرند نمی آمد، او پیشقراول بود، ولگرد که خطر می کرد، اعتماد می کرد."}{"source": "In many ways, her mother felt, she was extremely immature, like a child still, attached to dolls, to old slippers; a perfect baby; and that was charming.", "target": "مادرش احساس می کرد که او از بسیاری جهات به غایت خام است، هنوز مثل بچه ها بود، دلبسته ی عروسک هایش، دمپایی های قدیمی، یک بچه ی به تمام معنا؛ و این جذاب بود."}{"source": "But then, of course, there was in the Dalloway family the tradition of public service.", "target": "اما خوب، البته، در خانواده ی دلوی سنت خدمت دولتی وجود داشت."}{"source": "Abbesses, principals, head mistresses, dignitaries, in the republic of women without being brilliant, any of them, they were that.", "target": "مادران روحانی، ناظمه ها، مدیره های مدرسه، مقام های عالی، در جمهور زنان بی آن که باهوش باشند، هیچ کدامشان، این مشاغل را به عهده داشتند."}{"source": "She penetrated a little further in the direction of St. Paul's.", "target": "کمی در جهت کلیسای سنت پل پیش تر رفت."}{"source": "She liked the geniality, sisterhood, motherhood, brotherhood of this uproar.", "target": "مهربانی، خواهرانگی، مادرانگی، برادرانگی این هیاهو را دوست داشت."}{"source": "It seemed to her good.", "target": "در نظرش نیک می نمود."}{"source": "The noise was tremendous", "target": "سر و صدا گوشخراش بود"}{"source": "and suddenly there were trumpets the unemployed blaring, rattling about in the uproar", "target": "و ناگهان قیل و قال شیپورها عاطل ماندگان بلند شد که در آن هیاهو سر و صدا راه اناخته بودند."}{"source": "military music; as if people were marching", "target": "موسیقی نظامی، گویی مردم داشتند رژه می رفتند"}{"source": "yet had they been dying", "target": "با این همه اگر کنار بستر محتضری بودند"}{"source": "had some woman breathed her last and whoever was watching, opening the window of the room where she had just brought off that act of supreme dignity, looked down on Fleet Street, that uproar, that military music would have come triumphing up to him, consolatory, indifferent.", "target": "اگر زنی نفس آخر را کشیده بود و هر آن کس که به تماشا ایستاده بود، پنجره ی اتاق را که در آن تازه اعمالی واجد وقاری متعالی را به انجام رسانده بود باز می کرد، به پایین به خیابان فلیت نگاه می کرد، آن غرش، آن موسیقی نظامی ظفرمندانه به سویش بالا می آمد، تسلا بخش، بی اعتنا."}{"source": "It was not conscious.", "target": "آگاهانه نبود."}{"source": "There was no recognition in it of one fortune, or fate, and for that very reason even to those dazed with watching for the last shivers of consciousness on the faces of the dying, consoling.", "target": "نشانی از شناخت اقبال آدمی یا سرنوشتش، در آن نبود و دقیقا به همین دلیل حتی بهت زدگان از تماشای آخرین لرزه ی آگاهی بر چهره ی محتضران را تسلا می داد."}{"source": "Forgetfulness in people might wound, their ingratitude corrode, but this voice, pouring endlessly, year in year out, would take whatever it might be; this vow; this van; this life; this procession, would wrap them all about and carry them on", "target": "شاید فراموش کاری آدم ها جریحه دار کند، قدرناشناسی شان تباه کند، اما این صدا که بی پایان سال از پی سال برون می ریخت، هر آن کس را که ممکن بود در بر می گرفت، این عهد و پیمان؛ این زندگی، این جماعت روان، آنان را در لفاف خویش می پیچاند و با خود می برد."}{"source": "as in the rough stream of a glacier the ice holds a splinter of bone, a blue petal, some oak trees, and rolls them on.", "target": "همچون جریان ناهموار یخچال های طبیعی که در آن یخ تراشه استخوانی، گلبرگ آبی ای، درختان بلوطی را در خود گرفته و آن ها را غلتان با خود می برد."}{"source": "But it was later than she thought.", "target": "اما دیرتر از آن بود که گمان می کرد."}{"source": "Her mother would not like her to be wandering off alone like this.", "target": "مادرش دوست نداشت که این طوری تنها برای خودش پرسه بزند."}{"source": "She turned back down the Strand.", "target": "از استرند برگشت."}{"source": "A puff of wind in spite of the heat, there was quite a wind blew a thin black veil over the sun and over the Strand.", "target": "پف باد به رغم گرما، بادی شدیدی می آمد پرده ی نازک سیاهی بر خورشید و بر استرند دواند."}{"source": "The faces faded", "target": "چهره ها محو شدند"}{"source": "the omnibuses suddenly lost their glow.", "target": "اتوبوس ها ناگهان تلالوشان را از دست دادند."}{"source": "For although the clouds were of mountainous white so that one could fancy hacking hard chips off with a hatchet, with broad golden slopes, lawns of celestial pleasure gardens, on their flanks, and had all the appearance of settled habitations assembled for the conference of gods above the world, there was a perpetual movement among them.", "target": "آخر هر چند سفیدی کوه وار ابرها چنان بود که می شد کندن تراشه های سختی از آن ها را با تبری کوچک در خیال دبد که هایی با سراشیب های پهناور و طلایی، چمنزارهای باغ های آسمانی در گشوده بر یال هاشان و برحسب ظاهر ماوای مسکون انجمن خدایان بر فراز جهان، حرکتی دایمی را می شد در میانه شان به چشم دید."}{"source": "Signs were interchanged, when, as if to fulfil some scheme arranged already, now a summit dwindled, now a whole block of pyramidal size which had kept its station inalterably advanced into the midst or gravely led the procession to fresh anchorage.", "target": "نشانه ها جا به جا می شدند، وقتی که گویی برای اجرای طرحی از پیش تنظیم شده، لحظه ای قله ای تحلیل می رفت، لحظه ای کل توده ای هرمی که مقررش را تغییر ناپذیر نگاه داشته بود، به میانه پیشروی می کرد یا صف گروه را به مامنی تازه رهنمون می شد."}{"source": "Fixed though they seemed at their posts, at rest in perfect unanimity, nothing could be fresher, freer, more sensitive superficially than the snow white or gold kindled surface; to change, to go, to dismantle the solemn assemblage was immediately possible", "target": "گرچه در مقر خود ثابت می نمودند، آرمیده در هم نوایی کامل، نمی شد چیزی را تصور کرد با ظاهری پر جنب و جوش تر، آزدانه تر، حساس تر از آن سطح سفید برفی یا به زر افروخته؛ تغییر، رفتن، بر چیدن فوری آن انجمن موقرانه ممکن بود."}{"source": "in spite of the grave fixity, the accumulated robustness and solidity, now they struck light to the earth, now darkness.", "target": "به رغم ثبات خشک، استحکام و تنومندی انباشته، لحظه ای نور به زمین می تاباند، لحظه ای تاریکی."}{"source": "Calmly and competently, Elizabeth Dalloway mounted the Westminster omnibus.", "target": "الیزابت دلوی، خونسرد و چالاک، سوار اتوبوس وست می نستر شد."}{"source": "Going and coming, beckoning, signalling, so the light and shadow which now made the wall grey, now the bananas bright yellow, now made the Strand grey, now made the omnibuses bright yellow, seemed to Septimus Warren Smith lying on the sofa in the sitting room; watching the watery gold glow and fade with the astonishing sensibility of some live creature on the roses, on the wall paper.", "target": "نور و سایه که دمی دیوار را خاکستر می کردند، دمی دیگر موزها را زرد درخشان، دمی استرند را خاکستری می کردند، دمی دیگر اتوبوس ها را زرد درخشان، در چشم سپتیموس وارن اسمیت که بر کاناپه در اتاق نشینمن دراز کشیده بود، در تماشای طلای آبگون که با حساسیت حیرت انگیز موجودات زنده روی گل های رز، روی کاغذ دیواری بر می افروخت و خاموش می شد، می رفتند و می آمدند، اشاره می کردند، علامت می دادند."}{"source": "Outside the trees dragged their leaves like nets through the depths of the air; the sound of water was in the room and through the waves came the voices of birds singing.", "target": "آن بیرون درختان برگ هاشان را چون توری تا به اعماق هوا با خود بر می کشیدند؛ صدای آب در اتاق می آمد و از میان امواج صدای آواز پرندگان به گوش می رسید."}{"source": "Every power poured its treasures on his head, and his hand lay there on the back of the sofa, as he had seen his hand lie when he was bathing, floating, on the top of the waves, while far away on shore he heard dogs barking and barking far away.", "target": "همه نیروها گنجینه هاشان را بر سرش فرو می ریختند و دستش آنجا بر پشتی کاناپه بود، همان طور که دیده بود دستش را که وقت شنا، شناور روی امواج قرار می گرفت، آن گاه که در دوردست بر ساحل صدای سگ ها را می شنید که در دوردست ها پارس می کردند و پارس می کردند."}{"source": "Fear no more, says the heart in the body; fear no more.", "target": "دیگر مهراس، دل درون سینه می گوید؛ دیگر مهراس."}{"source": "He was not afraid.", "target": "نمی ترسید."}{"source": "At every moment Nature signified by some laughing hint like that gold spot which went round the wall there, there, there her determination to show, by brandishing her plumes, shaking her tresses, flinging her mantle this way and that, beautifully, always beautifully, and standing close up to breathe through her hollowed hands Shakespeare's words, her meaning.", "target": "طبیعت هر دم با اشارتی خنده کنان همچون آن لکه طلایی که این جا و آن جا بر دیوار می افتاد آنجا، آنجا، آنجا عزمش را برای القای مقصودش علامت می داد، با تاب دادن شاهپرهایش، تکاندن گیسوانش، پرت کردن جبه اش به این سو و آن سو، به زیبایی، همیشه به زیبایی و نزدیک می شد تا از میان دستان گود شده بر دو سوی دهان واژه های شکسپیر را نجوا کند."}{"source": "Rezia, sitting at the table twisting a hat in her hands, watched him", "target": "رتزیا، نشسته پشت میز، کلاهی را در دست می چرخاند، او را تماشا می کرد."}{"source": "saw him smiling.", "target": "می دیدش که لبخند می زند."}{"source": "He was happy then.", "target": "پس شاد بود."}{"source": "But she could not bear to see him smiling.", "target": "اما تحمل نداشت ببیند که لبخند می زند."}{"source": "It was not marriage", "target": "این که زندگی زناشویی نبود"}{"source": "it was not being one's husband to look strange like that, always to be starting, laughing, sitting hour after hour silent, or clutching her and telling her to write.", "target": "کدام زندگی زناشویی وقتی که شوهر آدم حالاتی این همه عجیب بروز دهد، مدام یکه بخورد، بخندد، ساعت های متوالی ساکت بنشیند یا او را بچسبد و بگوید که بنویس."}{"source": "The table drawer was full of those writings", "target": "کشوی میز پر از آن نوشته ها بود"}{"source": "about war; about Shakespeare; about great discoveries; how there is no death.", "target": "درباره جنگ؛ درباره شکسپیر؛ درباره کشفیات بزرگ؛ اینکه از مرگ خبری نیست."}{"source": "Lately he had become excited suddenly for no reason and both Dr. Holmes and Sir William Bradshaw said excitement was the worst thing for him , and waved his hands and cried out that he knew the truth!", "target": "تازگی ها بی هیچ دلیلی هیجان زده بود و هم دکتر هولمز و هم سر ویلیام بردشاو می گفتند هیجان برایش خیلی ضرر دارد و دستانش را تکان می داد و فریاد می زد که حقیقت را می داند!"}{"source": "He knew everything!", "target": "همه چیز را می داند!"}{"source": "That man, his friend who was killed, Evans, had come, he said.", "target": "می گفت که آن مرد، دوستش که کشته شده بود، اونز، آمده است."}{"source": "He was singing behind the screen.", "target": "دارد پشت پاراوان آواز می خواند."}{"source": "She wrote it down just as he spoke it.", "target": "همان طور که می گفت او می نوشت."}{"source": "Some things were very beautiful", "target": "بعضی حرف هایش خیلی زیبا بود"}{"source": "others sheer nonsense.", "target": "بقیه اش سر تا پا مهمل بود."}{"source": "And he was always stopping in the middle, changing his mind", "target": "و همیشه هم وسط کار رها می کرد، نظرش عوض می شد"}{"source": "wanting to add something", "target": "می خواست چیزی اضافه کند"}{"source": "hearing something new", "target": "چیز تازه ای می شنید"}{"source": "listening with his hand up.", "target": "دست بالابرده گوش می داد."}{"source": "But she heard nothing.", "target": "اما او چیزی نمی شنید."}{"source": "And once they found the girl who did the room reading one of these papers in fits of laughter.", "target": "و یک بار مچ دختر نظافتچی را گرفتند که داشت یکی از این کاغذها را می خواند درحالی که از خنده ریسه رفته بود."}{"source": "It was a dreadful pity.", "target": "خیلی خیلی بد شد."}{"source": "For that made Septimus cry out about human cruelty how they tear each other to pieces.", "target": "آخر سبب شد که سپتیموس فریادزنان از بی رحمی بشر بگوید اینکه آدم ها چطور همدیگر را تکه پاره می کنند."}{"source": "The fallen, he said, they tear to pieces.", "target": "گفت، افتادگان را تکه پاره می کنند."}{"source": "Holmes is on us, he would say, and he would invent stories about Holmes", "target": "می گفت، هولمز به رویمان پریده و داستان هایی درباره هولمز از خود می ساخت."}{"source": "Holmes eating porridge", "target": "هولمز که فرنی می خورد"}{"source": "Holmes reading Shakespeare", "target": "هولمز که شکسپیر می خواند"}{"source": "making himself roar with laughter or rage, for Dr. Holmes seemed to stand for something horrible to him.", "target": "کاری می کرد که خودش به قهقهه می افتاد یا به خشم می آمد، آخر دکتر هولمز گویی در نظر او نماینده چیزی وحشتناک بود."}{"source": "Human nature, he called him.", "target": "اسمش را گذاشته بود طبیعت بشری."}{"source": "Then there were the visions.", "target": "بعد هم آن تصاویری که می دید."}{"source": "He was drowned, he used to say, and lying on a cliff with the gulls screaming over him.", "target": "می گفت که غرق شده و بر صخره ای افتاده و مرغان دریایی بر فراز سرش جیغ می کشند."}{"source": "He would look over the edge of the sofa down into the sea.", "target": "از لب کاناپه به پایین به دریا نگاه می کرد."}{"source": "Or he was hearing music.", "target": "یا اینکه صدای موسیقی می شنید."}{"source": "Really it was only a barrel organ or some man crying in the street.", "target": "درواقع فقط ارگ دستی دوره گرد بود یا مردی که در خیابان هوار می کشید."}{"source": "But Lovely! he used to cry", "target": "اما فریاد می زد، معرکه است!"}{"source": "and the tears would run down his cheeks, which was to her the most dreadful thing of all, to see a man like Septimus, who had fought, who was brave, crying.", "target": "و اشک از گونه هایش سرازیر می شد که در نزد او وحشتناک تر از همه همین بود، دیدن اینکه مردی مثل سپیتموس که جنگیده بود که شجاع بود، گریه کند."}{"source": "And he would lie listening until suddenly he would cry that he was falling down, down into the flames!", "target": "و همان طور درازکش گوش می داد تا اینکه ناگهان فریاد می زد که دارد سقوط می کند، به درون شعله ها!"}{"source": "Actually she would look for flames, it was so vivid.", "target": "چنان زنده آن را وصف می کرد که او واقعا به دنبال آتش می گشت."}{"source": "But there was nothing.", "target": "اما چیزی نبود."}{"source": "They were alone in the room.", "target": "در اتاق تنها بودند."}{"source": "It was a dream, she would tell him and so quiet him at last, but sometimes she was frightened too.", "target": "به او می گفت که خیالاتی شده و بالاخره آرامش می کرد، اما گاه خودش هم به وحشت می افتاد."}{"source": "She sighed as she sat sewing.", "target": "نشسته به دوخت و دوز آه کشید."}{"source": "Her sigh was tender and enchanting", "target": "آهش لطیف و مسحور کننده بود"}{"source": "like the wind outside a wood in the evening.", "target": "مثل باد بیرون جنگل در عصرگاه."}{"source": "Now she put down her scissors", "target": "این دم قیچی را پایین می گذاشت"}{"source": "now she turned to take something from the table.", "target": "دمی دیگر می چرخید تا چیزی از روی میز بردارد."}{"source": "A little stir, a little crinkling, a little tapping built up something on the table there, where she sat sewing.", "target": "جنب و جوشی مختصر، موجی مختصر، تقه ای مختصر چیزی را آنجا روی میز بنا می کرد، نشسته به دوخت و دوز."}{"source": "Through his eyelashes he could see her blurred outline; her little black body; her face and hands", "target": "از میان مژه هایش می توانست پرهیب تار او را ببیند؛ تن سیاه کوچولویش؛ صورت و دستانش."}{"source": "her turning movements at the table, as she took up a reel, or looked she was apt to lose things for her silk.", "target": "نحوه چرخیدن پشت میز، وقتی قرقره ای را برمی داشت، یا معمولا چیزها را گم می کرد به دنبال نخ ابریشمش می گشت."}{"source": "She was making a hat for Mrs. Filmer's married daughter, whose name was he had forgotten her name.", "target": "داشت برای دختر خانم فیلمر که شوهر داشت کلاه درست می کرد که اسمش را فراموش کرده بود."}{"source": "What is the name of Mrs. Filmer's married daughter? he asked.", "target": "پرسید، اسم دختر خانم فیلمر که شوهر دارد چیست؟"}{"source": "Mrs. Peters, said Rezia.", "target": "رتزیا گفت، خانم پیترز."}{"source": "She was afraid it was too small, she said, holding it before her.", "target": "گفت که می ترسد برایش کوچک باشد و کلاه را جلوش نگه داشت."}{"source": "Mrs. Peters was a big woman; but she did not like her.", "target": "خانم پیترز زن درشتی بود؛ اما رتزیا از او خوشش نمی آمد."}{"source": "It was only because Mrs. Filmer had been so good to them.", "target": "فقط به خاطر خانم فیلمر که خیلی به آن ها لطف داشت"}{"source": "She gave me grapes this morning, she said", "target": "گفت، امروز صبح به من انگور داد"}{"source": "that Rezia wanted to do something to show that they were grateful.", "target": "رتزیا می خواست کاری بکند که قدردانی شان را نشان بدهد."}{"source": "She had come into the room the other evening and found Mrs. Peters, who thought they were out, playing the gramophone.", "target": "چند روز پیش غروب آمده بود داخل اتاق و دیده بود خانم پیترز که خیال می کرده آن ها بیرون اند دارد به گرامافون گوش می دهد."}{"source": "Was it true? he asked.", "target": "پرسید، راست می گویی؟"}{"source": "She was playing the gramophone?", "target": "داشت به گرامافون گوش می داد؟"}{"source": "Yes; she had told him about it at the time; she had found Mrs. Peters playing the gramophone.", "target": "بله؛ همان موقع هم برایش تعریف کرده بود؛ دیده بود که خانم پیترز دارد به گرامافون گوش می دهد."}{"source": "He began, very cautiously, to open his eyes, to see whether a gramophone was really there.", "target": "با احتیاط فراوان شروع کرد به باز کردن چشمانش تا ببیند واقعا گرامافونی آنجا هست."}{"source": "But real things", "target": "اما چیزهای واقعی"}{"source": "real things were too exciting.", "target": "چیزهای واقعی بیش از حد هیجان زده اش می کردند."}{"source": "He must be cautious.", "target": "بایست احتیاط می کرد."}{"source": "He would not go mad.", "target": "نمی خواست دیوانه شود."}{"source": "First he looked at the fashion papers on the lower shelf, then, gradually at the gramophone with the green trumpet.", "target": "اول به مجله های مد روی قفسه پایینی نگاه کرد، بعد آهسته به گرامافون با بوق سبزش."}{"source": "Nothing could be more exact.", "target": "هیچ چیز نمی شد قطعی تر از این باشد."}{"source": "And so, gathering courage, he looked at the sideboard; the plate of bananas; the engraving of Queen Victoria and the Prince Consort; at the mantelpiece, with the jar of roses.", "target": "و برای همین، به خود جرئت داد و پاتختی نگاه کرد؛ به بشقاب موز؛ گراوور ملکه ویکتوریا و همسرش؛ به پیش بخاری، با کوزه رزها."}{"source": "None of these things moved.", "target": "هیچ کدامشان تکان نمی خوردند."}{"source": "All were still", "target": "همه ساکن بودند"}{"source": "all were real.", "target": "همه واقعی بودند."}{"source": "She is a woman with a spiteful tongue, said Rezia.", "target": "رتزیا گفت، زن بدزبانی است."}{"source": "What does Mr. Peters do? Septimus asked.", "target": "سپتیموس پرسید، شغل آقای پیترز چیست؟"}{"source": "Ah, said Rezia, trying to remember.", "target": "رتزیا گفت، اه سعی کرد به خاطر بیاورد."}{"source": "She thought Mrs. Filmer had said that he travelled for some company.", "target": "به گمانش خانم فیلمر گفته بود که برای شرکتی چیزی این طرف و آن طرف سفر می کند."}{"source": "Just now he is in Hull, she said.", "target": "گفت، همین الان رفته به هال."}{"source": "Just now!", "target": "همین الان!"}{"source": "She said that with her Italian accent.", "target": "را با لهجه ایتالیایی اش گفت."}{"source": "She said that herself.", "target": "خودش گفت."}{"source": "He shaded his eyes so that he might see only a little of her face at a time, first the chin, then the nose, then the forehead, in case it were deformed, or had some terrible mark on it.", "target": "سپتیموس دست سایبان چشم کرد تا هربار فقط بخش کوچکی از صورت او را ببیند، اول چانه، بعد بینی، بعد پیشانی، مبادا تغییر شکل داده باشد، یا داغی ترسناک بر آن خورده باشد."}{"source": "But no, there she was, perfectly natural, sewing, with the pursed lips that women have, the set, the melancholy expression, when sewing.", "target": "اما نه خودش بود، کاملا طبیعی، مشغول دوخت و دوز، با لبان به هم فشرده که زنان دارند، حالت مصمم و غمگین چهره، به وقت دوخت و دوز."}{"source": "looking a second time, a third time at her face, her hands", "target": "دوباره، سه باره که به صورتش، دستانش نگاه کرد"}{"source": "for what was frightening or disgusting in her as she sat there in broad daylight, sewing?", "target": "آخر کجای او که آنجا در روز روشن نشسته بود به دوخت و دوز ترسناک یا کریه بود؟"}{"source": "Mrs. Peters had a spiteful tongue.", "target": "خانم پیترز بد زبان بود."}{"source": "Mr. Peters was in Hull.", "target": "آقای پیترز در شهر هال بود."}{"source": "Why then rage and prophesy?", "target": "خشم پیشگویی دیگر چرا؟"}{"source": "Why fly scourged and outcast?", "target": "عذاب دیده و رانده گریختن چرا؟"}{"source": "Why be made to tremble and sob by the clouds?", "target": "چرا ابرها او را بلرزانند و بگریانند؟"}{"source": "Why seek truths and deliver messages when Rezia sat sticking pins into the front of her dress, and Mr. Peters was in Hull?", "target": "جستجوی حقیقت و رساندن پیام چرا وقتی رتزیا نشسته بود سنجاق ها را به جلو پیراهنش فرو می کرد و آقای پیترز در شهر هال بود؟"}{"source": "Miracles, revelations, agonies, loneliness, falling through the sea, down, down into the flames, all were burnt out, for he had a sense, as he watched Rezia trimming the straw hat for Mrs. Peters, of a coverlet of flowers.", "target": "معجزات، مکاشفات، عذاب ها، تنهایی، فرو افتادن به قعر دریا، پایین و پایین تا به درون شعله ها، همه اش خاکستر شده بود، آخر، رتزیا را که تماشا می کرد که داشت کلاه حصیری را برای خانم پیترز تزئین می کرد، احساس می کرد رواندازی از گل بر تن کشیده است."}{"source": "It's too small for Mrs. Peters, said Septimus.", "target": "سپتیموس گفت، برای خانم پیترز خیلی کوچک است."}{"source": "For the first time for days he was speaking as he used to do!", "target": "پس از چندین روز اولین بار بود که داشت مثل قدیم ها حرف می زد!"}{"source": "Of course it was absurdly small, she said.", "target": "رتزیا گفت، البته که کوچک است کوچکی اش مضحک است."}{"source": "But Mrs. Peters had chosen it.", "target": "اما خانم پیترز همین را انتخاب کرده است."}{"source": "He took it out of her hands.", "target": "کلاه را از دست رتزیا گرفت."}{"source": "He said it was an organ grinder's monkey's hat.", "target": "گفت که کلاه میمون ارگ نوازهای دور گرد است."}{"source": "How it rejoiced her that!", "target": "چقدر شادش کرد، همین حرف!"}{"source": "Not for weeks had they laughed like this together, poking fun privately like married people.", "target": "هفته ها بود که این طوری با هم نخندیده بودند، دست انداختن دیگران در خلوت زناشویی."}{"source": "What she meant was that if Mrs. Filmer had come in, or Mrs. Peters or anybody they would not have understood what she and Septimus were laughing at.", "target": "مقصودش این بود که اگر خانم فیلمر وارد اتاق شده بود، یا خانم پیترز یا هرکسی، نمی فهمید که او و سپتیموس دارند به چه می خندند."}{"source": "There, she said, pinning a rose to one side of the hat.", "target": "گفت، این هم از این و گل رزی را به یک طرف کلاه سنجاق کرد."}{"source": "Never had she felt so happy!", "target": "هرگز این همه احساس خوشبختی نکرده بود!"}{"source": "Never in her life!", "target": "در تمام عمرش!"}{"source": "But that was still more ridiculous, Septimus said.", "target": "سپتیموس گفت، اما این طوری که مسخره تر شد."}{"source": "Now the poor woman looked like a pig at a fair.", "target": "حالا زن بیچاره مثل خوکی می شود که برده اند بازار مکاره بفروشند"}{"source": "Nobody ever made her laugh as Septimus did.", "target": "هیچ کس نمی توانست مثل سپتیموس او را بخنداند."}{"source": "What had she got in her work box?", "target": "خوب، ببینیم در این جعبه ابزارش چه چیزهایی هست؟"}{"source": "She had ribbons and beads, tassels, artificial flowers.", "target": "روبان هست و مهره، منگوله، گل های مصنوعی."}{"source": "She tumbled them out on the table.", "target": "همه را روی میز ریخت."}{"source": "He began putting odd colours together", "target": "شروع کرد به گذاشتن رنگ های متفاوت کنار هم"}{"source": "for though he had no fingers, could not even do up a parcel, he had a wonderful eye, and often he was right, sometimes absurd, of course, but sometimes wonderfully right.", "target": "آخر هر چند انگشتان ماهری نداشت، نمی توانست حتی یک بسته را بپیچد، چشمش شگفت انگیز بود و اغلب هم درست می گفت، گاه البته مضحک می شد، اما گاه درستی نظرش شگفت انگیز بود."}{"source": "She shall have a beautiful hat! he murmured, taking up this and that, Rezia kneeling by his side, looking over his shoulder.", "target": "این چیز و آن چیز را که بر می داشت، از بالای شانه به رتزیا که کنارش زانو زده بود نگاه کرد و زمزمه کرد، کلاه خوشگلی گیرش می آید!"}{"source": "Now it was finished", "target": "خوب دیگر، تمام شد"}{"source": "that is to say the design; she must stitch it together.", "target": "یعنی طرحش؛ باید آن ها را کنار هم بدوزد."}{"source": "But she must be very, very careful, he said, to keep it just as he had made it.", "target": "گفت، اما باید خیلی دقت کند که همان طور که او آن ها را چیده است درستش کند."}{"source": "So she sewed.", "target": "همان طور آن ها را دوخت."}{"source": "When she sewed, he thought, she made a sound like a kettle on the hob", "target": "وقتی مشغول دوختن بود، سپتیموس در دل گفت که صدایی مثل کتری روی شعله اجاق در می آورد."}{"source": "bubbling, murmuring, always busy, her strong little pointed fingers pinching and poking", "target": "قل قل، زمزمه، همیشه مشغول، انگشتان تیز و قوی و کوچکش نیشگون می گرفت و فرو می برد."}{"source": "her needle flashing straight.", "target": "سوزنش صاف می درخشید."}{"source": "The sun might go in and out, on the tassels, on the wall paper, but he would wait, he thought, stretching out his feet, looking at his ringed sock at the end of the sofa; he would wait in this warm place, this pocket of still air, which one comes on at the edge of a wood sometimes in the evening, when, because of a fall in the ground, or some arrangement of the trees one must be scientific above all, scientific , warmth lingers, and the air buffets the cheek like the wing of a bird.", "target": "خورشید ممکن بود بیاید و برود، روی منگوله ها، روی کاغذ دیواری، اما پاها را که دراز کرد، به جورابش با نقش حلقوی در انتهای کاناپه که نگاه کرد، در دل گفت که منتظر می ماند، در این جای گرم، این گله هوای ساکن که گاه عصرها آدم در حاشیه جنگل به آن می رسد، وقتی به دلیل گود شدن زمین، یا طرز قرار گرفتن درختان باید علمی بود، از همه مهم تر علمی، گرما می ماند و هوا مثل بال پرنده به صورت می خورد."}{"source": "There it is, said Rezia, twirling Mrs. Peters' hat on the tips of her fingers.", "target": "رتزیا، کلاه خانم پیترز را که بر نوک انگشتان می چرخاند، گفت، بفرما."}{"source": "That'll do for the moment.", "target": "فعلا همین بس است."}{"source": "Later...", "target": "بعدا …"}{"source": "her sentence bubbled away drip, drip, drip, like a contented tap left running.", "target": "جمله اش قطره، قطره، قطره، همچون شیر آبی خشنود که بازمانده باشد، قلپ قلپ رها شد."}{"source": "It was wonderful.", "target": "شگفت انگیز بود."}{"source": "Never had he done anything which made him feel so proud.", "target": "هرگز کسی کاری نکرده بود که این همه مایه مباهات او شود."}{"source": "It was so real, it was so substantial, Mrs. Peters' hat.", "target": "خیلی واقعی بود، خیلی مادی بود، کلاه خانم پیترز."}{"source": "Just look at it, he said.", "target": "گفت، ببین چی شده."}{"source": "Yes, it would always make her happy to see that hat.", "target": "بله همیشه از دیدن آن کلاه شادمان خواهد شد."}{"source": "He had become himself then, he had laughed then.", "target": "یاد وقتی که سپتیموس خودش شده بود، وقتی که خندیده بود."}{"source": "They had been alone together.", "target": "با هم تنها بوده اند."}{"source": "Always she would like that hat.", "target": "این کلاه را همیشه دوست خواهد داشت."}{"source": "He told her to try it on.", "target": "به او گفت که آن را سرش بگذارد."}{"source": "But I must look so queer! she cried, running over to the glass", "target": "رتزیا، به طرف آینه که می دوید، فریاد زد، اما حتما خیلی عجیب و غریب می شوم!"}{"source": "and looking first this side then that.", "target": "و اول این طرف و بعد آن طرف را تماشا کرد."}{"source": "Then she snatched it off again, for there was a tap at the door.", "target": "بعد دوباره آن را سریع از سر برداشت، آخر کسی به در زد."}{"source": "Could it be Sir William Bradshaw?", "target": "یعنی سر ویلیام بردشاو بود؟"}{"source": "Had he sent already?", "target": "به همین زودی فرستاده بود دنبالش؟"}{"source": "it was only the small girl with the evening paper.", "target": "دخترک بود با روزنامه عصر."}{"source": "What always happened, then happened", "target": "آنچه همیشه اتفاق می افتاد، آن وقت اتفاق افتاد"}{"source": "what happened every night of their lives.", "target": "آنچه هر شب زندگی شان اتفاق می افتاد."}{"source": "The small girl sucked her thumb at the door; Rezia went down on her knees; Rezia cooed and kissed; Rezia got a bag of sweets out of the table drawer.", "target": "دخترک انگشت شستش را دم در می مکید؛ رتزیا زانو زد؛ رتزیا قربان صدقه اش رفت و او را بوسید؛ رتزیا از کشوی میز تحریر کیسه آب نبات را در آورد."}{"source": "For so it always happened.", "target": "آخر همیشه همین اتفاق می افتاد."}{"source": "First one thing, then another.", "target": "اول این چیز، بعد آن یکی."}{"source": "So she built it up, first one thing and then another.", "target": "این طوری بنایش می کرد، اول این چیز و بعد آن یکی."}{"source": "Dancing, skipping, round and round the room they went.", "target": "رقصان، ورجه ورجه کنان، دور اتاق چرخیدند و چرخیدند."}{"source": "He took the paper.", "target": "روزنامه را برداشت."}{"source": "Surrey was all out, he read.", "target": "خواند که ساری همه بیرون!"}{"source": "There was a heat wave.", "target": "موج گرما در راه."}{"source": "Rezia repeated: Surrey was all out.", "target": "رتزیا تکرار کرد: ساری همه بیرون."}{"source": "There was a heat wave, making it part of the game she was playing with Mrs. Filmer's grandchild, both of them laughing, chattering at the same time, at their game.", "target": "موج گرما در راه و آن را جزئی از بازی اش با نوه خانم فیلمر کرد و هر دو همزمان به بازی خود می خندیدند، تند تند حرف می زدند."}{"source": "He was very tired.", "target": "خیلی خسته بود."}{"source": "He was very happy.", "target": "خیلی شاد بود."}{"source": "He would sleep.", "target": "می خواست بخوابد."}{"source": "He shut his eyes.", "target": "چشمانش را بست."}{"source": "But directly he saw nothing the sounds of the game became fainter and stranger and sounded like the cries of people seeking and not finding, and passing further and further away.", "target": "اما به محض اینکه دیگر چیزی نمی دید، صدای بازی ضعیف تر و عجیب تر شد و همچون فریاد آدم هایی به گوشش رسید که می جستند و نمی یافتند و دورتر و دورتر می شدند."}{"source": "They had lost him!", "target": "او را گم کرده بودند!"}{"source": "He started up in terror.", "target": "با وحشت از جا پرید."}{"source": "What did he see?", "target": "چه می دید؟"}{"source": "The plate of bananas on the sideboard.", "target": "بشقاب موز روی میز پاتختی."}{"source": "Nobody was there", "target": "کسی آنجا نبود."}{"source": "Rezia had taken the child to its mother.", "target": "رتزیا بچه را پیش مادرش برده بود"}{"source": "It was bedtime", "target": "وقت خوابش بود"}{"source": "That was it: to be alone forever.", "target": "قضیه همین بود؛ جاودانه تنها ماندن."}{"source": "That was the doom pronounced in Milan when he came into the room and saw them cutting out buckram shapes with their scissors", "target": "این حکم محکومیتی بود که در میلان صادر شد وقتی وارد اتاق شد و دید که با قیچی شان شکل هایی از کرباس می برند."}{"source": "to be alone forever.", "target": "جاودانه تنها ماندن."}{"source": "He was alone with the sideboard and the bananas.", "target": "با پاتختی و موزها تنها بود."}{"source": "He was alone, exposed on this bleak eminence, stretched out", "target": "تنها بود، بی حفاظ بر این بلندی اندوهبار، دراز به دراز افتاده بود"}{"source": "but not on a hill top; not on a crag; on Mrs. Filmer's sitting room sofa.", "target": "اما نه بر نوک تپه ای؛ نه بر کمرکش کوهی؛ بر کاناپه اتاق نشینمن خانم فیلمر."}{"source": "As for the visions, the faces, the voices of the dead, where were they?", "target": "و تصاویر ذهنی، چهره ها، صداهای مردگان، کجا رفته بودند؟"}{"source": "There was a screen in front of him, with black bulrushes and blue swallows.", "target": "پاراوانی در برابرش بود، با جگن های سیاه و چلچله های آبی."}{"source": "Where he had once seen mountains, where he had seen faces, where he had seen beauty, there was a screen.", "target": "جایی که زمانی کوه ها را دیده بود، جایی که چهره ها را دیده بود، جایی که زیبایی را دیده بود، پاراوان بود."}{"source": "Evans! he cried.", "target": "فریاد زد، اونز!"}{"source": "There was no answer.", "target": "پاسخی نیامد."}{"source": "A mouse had squeaked, or a curtain rustled.", "target": "موشی جیرجیر کرده بود، یا پرده ای خش خش کرده بود."}{"source": "Those were the voices of the dead.", "target": "صدای مردگان این ها بود."}{"source": "The screen, the coalscuttle, the sideboard remained to him.", "target": "پاراوان، زغالدان، میز پاتختی برایش مانده بود."}{"source": "Let him then face the screen, the coal scuttle and the sideboard...", "target": "پس بگذار با پاراوان، زغالدان و میز پاتختی رو به رو شود …"}{"source": "but Rezia burst into the room chattering.", "target": "اما رتزیا که داشت تند تند حرف می زد به داخل اتاق پرید."}{"source": "Some letter had come.", "target": "نامه ای آمده بود."}{"source": "Everybody's plans were changed.", "target": "برنامه های همه عوض شده بود."}{"source": "Mrs. Filmer would not be able to go to Brighton after all.", "target": "خانم فیلمر دیگر نمی توانست به برایتن برود."}{"source": "There was no time to let Mrs. Williams know, and really Rezia thought it very, very annoying, when she caught sight of the hat and thought...", "target": "دیگر فرصتی نبود به خانم ویلیامز خبر بدهند و به نظر رتزیا که واقعا خیلی خیلی ناراحت کننده بود، چشمش به کلاه افتاد و با خود گفت …"}{"source": "perhaps...", "target": "شاید …"}{"source": "she...", "target": "او …"}{"source": "might just make a little....", "target": "بشود یک کم …"}{"source": "Her voice died out in contented melody.", "target": "صدایش در نغمه ای خشنود مستحیل شد."}{"source": "Ah, damn! she cried", "target": "فریاد زد، اه، گندش بزنند!"}{"source": "it was a joke of theirs, her swearing", "target": "این یکی از تفریحات خصوصی شان بود، فحش دادن رتزیا"}{"source": "the needle had broken.", "target": "سوزن شکسته بود."}{"source": "Hat, child, Brighton, needle.", "target": "کلاه، بچه، برایتن، سوزن."}{"source": "She built it up", "target": "بنایش می کرد"}{"source": "first one thing, then another, she built it up, sewing.", "target": "اول این چیز، بعد آن یکی، دوخت و دوز کنان، بنایش می کرد."}{"source": "She wanted him to say whether by moving the rose she had improved the hat.", "target": "از او پرسید که به نظرش کلاه با جا به جا کردن گل رز بهتر شده است."}{"source": "She sat on the end of the sofa.", "target": "بر انتهای کاناپه نشست."}{"source": "They were perfectly happy now, she said, suddenly, putting the hat down.", "target": "ناگهان، کلاه را که به زمین می گذاشت، گفت که حالا کاملا خوشبخت اند."}{"source": "For she could say anything to him now.", "target": "آخر حالا می توانست هر چیزی را به او بگوید."}{"source": "She could say whatever came into her head.", "target": "می توانست هر چه را به ذهنش می آید به او بگوید."}{"source": "That was almost the first thing she had felt about him, that night in the cafe when he had come in with his English friends.", "target": "تقریبا اولین احساسش نسبت به او همین بود، آن شب در کافه که او با دوستان انگلیسی اش سر رسیده بود."}{"source": "He had come in, rather shyly, looking round him, and his hat had fallen when he hung it up.", "target": "بیش و کم خجولانه وارد شده بود، دور و برش را نگاه کرده بود و کلاهش وقتی آن را آویزان کرد افتاد."}{"source": "That she could remember.", "target": "این را به یاد می آورد."}{"source": "She knew he was English, though not one of the large Englishmen her sister admired, for he was always thin", "target": "می دانست انگلیسی است، هر چند از آن مردان تنومند انگلیسی نبود که دل خواهرش را می بردند، آخر همیشه لاغر بود."}{"source": "but he had a beautiful fresh colour", "target": "اما رنگ رویی تر و تازه و زیبا داشت"}{"source": "and with his big nose, his bright eyes, his way of sitting a little hunched made her think, she had often told him, of a young hawk, that first evening she saw him, when they were playing dominoes, and he had come in of a young hawk", "target": "و با آن بینی بزرگش، چشمان درخشانش، نحوه نشستنش با قوزی مختصر، چنان که بارها به او گفته بود، او را به یاد شاهینی جوان انداخته بود، همان شب اولی که او را دید، وقتی داشتند دومینو بازی می کردند و او وارد شده بود شاهین جوان."}{"source": "but with her he was always very gentle.", "target": "اما با او همیشه با ملایمت بسیار رفتار می کرد."}{"source": "She had never seen him wild or drunk, only suffering sometimes through this terrible war, but even so, when she came in, he would put it all away.", "target": "هرگز او را افسار گسیخته یا مست ندیده بود، فقط گاهی به دلیل این جنگ لعنتی رنج می کشید، اما حتی این وقت ها هم وقتی که او وارد می شد، همه را کنار می گذاشت."}{"source": "Anything, anything in the whole world, any little bother with her work, anything that struck her to say she would tell him, and he understood at once.", "target": "هر چیزی، هر چیزی در تمام جهان، هر گرفتاری کوچک مربوط به کارش، هر چیزی را که به فکر می افتاد بگوید به سپتیموس می گفت و او بلافاصله می فهمید."}{"source": "Her own family even were not the same.", "target": "حتی اعضای خانواده اش این طور نبودند."}{"source": "Being older than she was and being so clever", "target": "چون از او بزرگ تر بود و این قدر باهوش بود"}{"source": "how serious he was, wanting her to read Shakespeare before she could even read a child's story in English!", "target": "چقدر هم جدی بود، می خواست قبل از اینکه او بتواند حتی قصه های کودکان را به انگلیسی بخواند شکسپیر بخواند!"}{"source": "being so much more experienced, he could help her.", "target": "چون این همه با تجربه تر بود، می توانست کمکش کند"}{"source": "And she too could help him.", "target": "و او هم می توانست به سپتیموس کمک کند."}{"source": "But this hat now.", "target": "اما حالا این کلاه"}{"source": "And then it was getting late Sir William Bradshaw.", "target": "و بعد هم داشت دیر می شد سر ویلیام بردشاو."}{"source": "She held her hands to her head, waiting for him to say did he like the hat or not, and as she sat there, waiting, looking down, he could feel her mind, like a bird, falling from branch to branch, and always alighting, quite rightly", "target": "دستانش را بر سر گذاشت، منتظر تا او بگوید کلاه خوب شده یا نه و همان طور که آنجا نشسته بود، منتظر، نگاه دوخته به پایین، سپتیموس می توانست ذهن او را احساس کند، مثل پرنده ها، افتان از شاخه ای به شاخه زیری و همیشه کاملا دقیق، فرود می آمد."}{"source": "he could follow her mind, as she sat there in one of those loose lax poses that came to her naturally and, if he should say anything, at once she smiled, like a bird alighting with all its claws firm upon the bough.", "target": "می توانست ذهن او را دنبال کند وقتی که آنجا در یکی از آن حالت های بی قید و رها که به صورتی طبیعی به خود می گرفت نشسته بود و اگر او حرفی می زد، بلافاصله لبخند می زد، مثل پرنده ای که با تمام پنجه هایش محکم بر روی شاخه فرود می آید."}{"source": "But he remembered Bradshaw said, The people we are most fond of are not good for us when we are ill.", "target": "اما به یاد آورد که بردشاو گفته بود، آدم هایی که بیش از همه به آن ها علاقه مندیم وقتی که بیماریم ممکن است به حالمان خوب نباشد."}{"source": "Bradshaw said, he must be taught to rest.", "target": "بردشاو گفته بود باید استراحت کردن را به او یاد داد."}{"source": "Bradshaw said they must be separated.", "target": "بردشاو گفته بود که باید از هم جدا شوند."}{"source": "Must, must, why must?", "target": "باید، باید، چرا باید؟"}{"source": "What power had Bradshaw over him?", "target": "بردشاو از کجا اختیار سرنوشت او را داشت؟"}{"source": "What right has Bradshaw to say must' to me? he demanded.", "target": "پرسید، بردشاو چه حقی دارد که به من بگوید، باید؟"}{"source": "It is because you talked of killing yourself, said Rezia.", "target": "رتزیا گفت، برای اینکه تو حرف از کشتن خودت زدی."}{"source": "Mercifully, she could now say anything to Septimus.", "target": "شکر خدا، حالا می توانست همه چیز را به سپتیموس بگوید."}{"source": "So he was in their power!", "target": "پس در ید اختیار آن ها بود!"}{"source": "Holmes and Bradshaw were on him!", "target": "هولمز و بردشاو به رویش پریده بودند!"}{"source": "The brute with the red nostrils was snuffing into every secret place!", "target": "آن هیولا با منخرین سرخ داشت در هر حفره نهانی بو می کشید!"}{"source": "Must it could say!", "target": "باید هم بگوید باید!"}{"source": "Where were his papers?", "target": "کاغذهایش کجاست؟"}{"source": "the things he had written?", "target": "چیزهایی که نوشته بود؟"}{"source": "She brought him his papers, the things he had written, things she had written for him.", "target": "کاغذهایش را آورد، چیزهایی که خودش نوشته بود، چیزهایی که او برایش نوشته بود."}{"source": "She tumbled them out on to the sofa.", "target": "آن ها را روی کاناپه ریخت."}{"source": "They looked at them together.", "target": "هر دو به آن ها نگاه کردند."}{"source": "on their backs; circles traced round shillings and sixpences", "target": "بر پشت، دایره هایی که با خط کشیدن به دور سکه های یک شیلینگی و شش پنی کشیده بود."}{"source": "the suns and stars; zigzagging precipices with mountaineers ascending roped together, exactly like knives and forks", "target": "خورشیدها و ستاره ها؛ شیب های تند زیگزاگی که کوهنوردانی بسته به هم با طناب از آن ها بالا می رفتند، دقیقا مثل کارد و چنگال."}{"source": "sea pieces with little faces laughing out of what might perhaps be waves", "target": "تکه کاغذهایی با طرح دریا و چهره های کوچکی که از میان آنچه شاید امواج بودند می خندیدند."}{"source": "the map of the world.", "target": "نقشه جهان."}{"source": "Burn them! he cried.", "target": "فریاد زد، بسوزانشان!"}{"source": "Now for his writings; how the dead sing behind rhododendron bushes; odes to Time; conversations with Shakespeare; Evans, Evans, Evans his messages from the dead; do not cut down trees; tell the Prime Minister.", "target": "و نوشته هایش: اینکه مردگان چگونه پشت بوته های آزالیا می خوانند؛ سرودهایی در ستایش وقت؛ گفتگوهایی با شکسپیر؛ اونز، اونز، اونز پیام های او از جانب مردگان؛ درختان را قطع نکنید؛ به نخست وزیر بگویید."}{"source": "Universal love: the meaning of the world.", "target": "عشق همگانی: معنای جهان."}{"source": "But Rezia laid her hands on them.", "target": "اما رتزیا دست روی آن ها گذاشت."}{"source": "Some were very beautiful, she thought.", "target": "در دل گفت، بعضی هاشان خیلی قشنگ اند."}{"source": "She would tie them up for she had no envelope with a piece of silk.", "target": "با یک رشته نخ ابریشم آخر پاکت نداشت آن ها را می بندد."}{"source": "Even if they took him, she said, she would go with him.", "target": "گفت، حتی اگر او را ببرند، با او خواهد آمد."}{"source": "They could not separate them against their wills, she said.", "target": "گفت که نمی توانند برخلاف میلشان آن ها را از هم جدا کنند."}{"source": "Shuffling the edges straight, she did up the papers, and tied the parcel almost without looking, sitting beside him, he thought, as if all her petals were about her.", "target": "نشسته در کنار سپتیموس، لبه، کاغذها را صاف و آن ها را دسته کرد و تقریبا بی آنکه نگاه کند، آن ها را به هم بست و سپتیموس در دل گفت، انگار که همة گلبرگ هایش به دورش جمع شده باشند."}{"source": "She was a flowering tree; and through her branches looked out the face of a lawgiver, who had reached a sanctuary where she feared no one; not Holmes; not Bradshaw; a miracle, a triumph, the last and greatest.", "target": "درختی شکوفان بود رتزیا؛ و از میان شاخه هایش چهرة یک قانونگذار به بیرون می نگریست که به حریمی پا گذاشته بود که در آن از هیچ کس نمی ترسید؛ نه از هولمز؛ نه از بردشاو؛ معجزه، پیروزی، آخرین و بزرگ ترین."}{"source": "Staggering he saw her mount the appalling staircase, laden with Holmes and Bradshaw, men who never weighed less than eleven stone six, who sent their wives to Court, men who made ten thousand a year and talked of proportion", "target": "رتزیا را دید که به طرزی حیرت آور از پلکان هراسناک بالا می رود، با بار هولمز و بردشاو بر دوش، مردانی که هرگز وزنشان از هفتاد کیلو پایین نمی آمد که زنانشان را به دربار می فرستادند، مردانی که سالی ده هزار درآمد داشتند و از تناسب حرف می زدند."}{"source": "who different in their verdicts for Holmes said one thing, Bradshaw another , yet judges they were", "target": "که اختلاف نظر داشتند آخر هولمز یک چیز می گفت، بردشاو چیزی دیگر، با این همه قاضی بودند."}{"source": "who mixed the vision and the sideboard; saw nothing clear, yet ruled, yet inflicted.", "target": "مردانی که فرق رؤیای صادقه را با میز پاتختی نمی فهمیدند؛ هیچ چیز را روشن نمی دیدند، با این حال حکم صادر می کردند، با این حال تحمیل می کردند."}{"source": "Over them she triumphed.", "target": "بر آن ها فائق آمده بود."}{"source": "The papers were tied up.", "target": "کاغذها را بسته بندی کرده بود."}{"source": "No one should get at them.", "target": "دست هیچ کس نباید به آن ها برسد."}{"source": "She would put them away.", "target": "آن ها را پنهان می کرد."}{"source": "And, she said, nothing should separate them.", "target": "بفرما، گفت گفت و هیچ چیز از هم جدایشان نمی کند."}{"source": "She sat down beside him and called him by the name of that hawk or crow which being malicious and a great destroyer of crops was precisely like him.", "target": "کنارش نشست و او را به نام آن شاهین یا کلاغ خواند که چون بد ذات بود و نابود گر کبیر محصولات، دقیقا مثل او بود."}{"source": "No one could separate them, she said.", "target": "گفت هیچ کس نمی تواند آن ها را از هم جدا کند."}{"source": "Then she got up to go into the bedroom to pack their things, but hearing voices downstairs and thinking that Dr. Holmes had perhaps called, ran down to prevent him coming up.", "target": "بعد بلند شد تا به اتاق خواب برود و وسایلشان را ببندد، اما با شنیدن صداهایی از طبقة پایین و این فکر که شاید دکتر هولمز به دیدنشان آمده، از پله ها پایین دوید تا نگذارد بالا بیاید."}{"source": "Septimus could hear her talking to Holmes on the staircase.", "target": "سپتیموس صدایش را می شنید که در راه پله با هولمز حرف می زند."}{"source": "My dear lady, I have come as a friend,", "target": "خانم عزیز، من به عنوان یک دوست آمده ام"}{"source": "Holmes was saying.", "target": "هولمز داشت می گفت"}{"source": "I will not allow you to see my husband, she said.", "target": "رتزیا گفت اجازه نمی دهم شوهرم را ببینید"}{"source": "He could see her, like a little hen, with her wings spread barring his passage.", "target": "می توانست او را ببیند، مثل یک مرغ کوچولو، با یال های گشاده تا مانع عبورش شود."}{"source": "But Holmes persevered.", "target": "اما هولمز پافشاری کرد."}{"source": "My dear lady, allow me...", "target": "خانم عزیز، اجازه بدهید …"}{"source": "putting her aside Holmes was a powerfully built man.", "target": "و او را کنار زد هولمز جثه ای قوی داشت."}{"source": "Holmes said,", "target": "، هولمز گفت"}{"source": "Holmes was coming upstairs.", "target": "هولمز داشت از پله ها بالا می آمد."}{"source": "Holmes would burst open the door.", "target": "هولمز ممکن بود در را چار تاق باز کند."}{"source": "Holmes would say", "target": "هولمز ممکن بود بگوید"}{"source": "Holmes would get him.", "target": "هولمز ممکن بود او را بگیرد."}{"source": "But no; not Holmes; not Bradshaw.", "target": "اما نه؛ نه هولمز؛ نه بردشاو."}{"source": "Getting up rather unsteadily, hopping indeed from foot to foot, he considered Mrs.", "target": "بیش و کم بدون تعادل بلند شد، در واقع از این پا به روی پای دیگر کنده شده بود برانداز کرد."}{"source": "Filmer's nice clean bread knife with Bread carved on the handle.", "target": "نه نباید آن را نان جست می زد، چاقوی نانبری زیبا و تمیز خانم فیلمر را که بر دسته اش کلمة خراب کرد."}{"source": "The gas fire?", "target": "اجاق گاز؟"}{"source": "But it was too late now.", "target": "اما دیگر خیلی دیر شده بود."}{"source": "Holmes was coming.", "target": "هولمز داشت می آمد."}{"source": "Razors he might have got, but Rezia, who always did that sort of thing, had packed them.", "target": "می شد تیغی بردارد، اما رتزیا که همیشه از این جور کارها می کرد، جمعشان کرده بود."}{"source": "There remained only the window, the large Bloomsbury lodging house window, the tiresome, the troublesome, and rather melodramatic business of opening the window and throwing himself out.", "target": "فقط می ماند پنجره، پنجرة بزرگ پانسیون بلومزبری؛ کار فرساینده، پرزحمت و تقریبا ملودراماتیک باز کردن پنجره و پریدن از آن."}{"source": "It was their idea of tragedy, not his or Rezia's for she was with him.", "target": "تصور آن ها از تراژدی این بود، نه تصور او یا رتزیا آخر رتزیا در جبهة او بود."}{"source": "Holmes and Bradshaw like that sort of thing.", "target": "هولمز و بردشاو از یک چنین چیزی خوششان می آمد."}{"source": "He sat on the sill.", "target": "روی هره نشست."}{"source": "But he would wait till the very last moment.", "target": "اما تا آخرین لحظه صبر می کرد."}{"source": "He did not want to die.", "target": "دلش نمی خواست بمیرد."}{"source": "Life was good.", "target": "زندگی خوب بود."}{"source": "The sun hot.", "target": "خورشید داغ بود."}{"source": "Holmes was at the door.", "target": "هولمز به آستانة در رسیده بود."}{"source": "I'll give it you!", "target": "بیا مال تو شد."}{"source": "he cried", "target": "فریاد زد"}{"source": "Rezia ran to the window, she saw", "target": "رتزیا به طرف پنجره دوید، دید"}{"source": "she understood.", "target": "فهمید."}{"source": "Dr. Holmes and Mrs. Filmer collided with each other.", "target": "دکتر هولمز، در را که با شدت چارتاق می کرد، فریاد زد فیلمر به هم خوردند."}{"source": "Mrs. Filmer flapped her apron and made her hide her eyes in the bedroom.", "target": "خانم فیلمر پیشبندش را تکان تکان داد و مجبورش کرد که در اتاق خواب چشمانش را بپوشاند."}{"source": "There was a great deal of running up and down stairs.", "target": "کلی صدای بالا و پایین دویدن از پله ها آمد."}{"source": "Dr. Holmes came in", "target": "دکتر هولمز وارد شد"}{"source": "white as a sheet, shaking all over, with a glass in his hand.", "target": "لیوانی در دست، سفید عین گچ، تمام تنش می لرزید."}{"source": "She must be brave and drink something, he said", "target": "گفت باید شجاع باشد و چیزی بنوشد"}{"source": "What was it?", "target": "چی بود؟"}{"source": "Something sweet", "target": "چیزی شیرین"}{"source": "for her husband was horribly mangled, would not recover consciousness, she must not see him, must be spared as much as possible, would have the inquest to go through, poor young woman.", "target": "چون شوهرش به نحو وحشتناکی آش و لاش شده، دیگر به هوش نخواهد آمد، نباید او را ببیند، باید تا جایی که ممکن است او را بر کنار نگاه دارند، بایست تحقیقات را هم از سر بگذارند، زن جوان بیچاره."}{"source": "Who could have foretold it?", "target": "کی می توانست این را پیش بینی کند؟"}{"source": "A sudden impulse, no one was in the least to blame he told Mrs. Filmer.", "target": "تکانه ای ناگهانی، هیچ کس کوچک ترین تقصیری نداشت این را به خانم فیلمر گفت."}{"source": "And why the devil he did it, Dr. Holmes could not conceive.", "target": "و اینکه آخر چرا چنین کاری کرده، دکتر هولمز اصلا سر در نمی آورد."}{"source": "It seemed to her as she drank the sweet stuff that she was opening long windows, stepping out into some garden.", "target": "آن مادة شیرین را که می خورد به نظرش رسید که دارد پنجره های بلند را باز می کند، قدم به باغی می گذارد."}{"source": "The clock was striking one, two, three", "target": "ساعت داشت ضربه می زد یک، دو، سه"}{"source": "how sensible the sound was", "target": "این صدا چه معقول بود"}{"source": "compared with all this thumping and whispering; like Septimus himself.", "target": "در قیاس با همة این تاپ تاپ ها و نجواها؛ مثل خود سپتیموس."}{"source": "She was falling asleep.", "target": "داشت خوابش می برد."}{"source": "But the clock went on striking, four, five, six and Mrs. Filmer waving her apron", "target": "اما ساعت همین طور زنگ می زد، چهار، پنج، شش و خانم فیلمر که داشت پیشبندش را تکان تکان می داد."}{"source": "they wouldn't bring the body in here, would they?", "target": "جسد را که داخل خانه نمی آورند، هان؟"}{"source": "seemed part of that garden; or a flag.", "target": "بخشی از آن باغ می نمود؛ یا چون پرچم."}{"source": "She had once seen a flag slowly rippling out from a mast when she stayed with her aunt at Venice.", "target": "یک بار زمانی که در ونیز پیش خاله اش بود، پرچمی را دیده بود که آهسته از میله ای رو به بیرون موج برمی داشت."}{"source": "Men killed in battle were thus saluted, and Septimus had been through the War.", "target": "این چنین به مردان کشته در جنگ ادای احترام می کردند و سپتیموس جنگ را از سر گذرانده بود."}{"source": "Of her memories, most were happy.", "target": "و خاطرات خودش، بیش ترشان خاطراتی شاد بودند."}{"source": "She put on her hat, and ran through cornfields where could it have been?", "target": "کلاه بر سر گذاشت و از میان مزارع ذرت کجا ممکن بود باشد؟"}{"source": "on to some hill, somewhere near the sea, for there were ships, gulls, butterflies; they sat on a cliff.", "target": "به روی تپه ای دوید، جایی نزدیک دریا، آخر آنجا کشتی بود، مرغ دریایی، پروانه؛ روی صخره ای نشستند."}{"source": "In London too, there they sat", "target": "در لندن هم همین طور، نشسته بودند"}{"source": "But Mrs. Filmer pooh poohed.", "target": "اما خانم فیلمر نچ نچ کرد."}{"source": "Oh no, oh no!", "target": "نه نه اصلا!"}{"source": "They were carrying him away now.", "target": "داشتند او را می بردند."}{"source": "Ought she not to be told?", "target": "یعنی نباید به او بگویند؟"}{"source": "Married people ought to be together, Mrs. Filmer thought.", "target": "خانم فیلمر در دل گفت، زن و شوهرها باید با هم باشند."}{"source": "But they must do as the doctor said.", "target": "اما باید کاری را که دکتر گفته بود بکنند."}{"source": "Let her sleep,", "target": "بگذارید بخوابد"}{"source": "said Dr. Holmes", "target": "دکتر هولمز، گفت"}{"source": "So that was Dr. Holmes.", "target": "نبض او در دست، هولمز."}{"source": "One of the triumphs of civilisation, Peter Walsh thought.", "target": "پیتر والش در دل گفت، یکی دیگر از فتوحات تمدن."}{"source": "It is one of the triumphs of civilisation, as the light high bell of the ambulance sounded.", "target": "زنگ تیز و سبک آمبولانس به گوش می رسید، این هم بکی از فتوحات تمدن."}{"source": "Swiftly, cleanly the ambulance sped to the hospital, having picked up instantly, humanely, some poor devil; some one hit on the head, struck down by disease, knocked over perhaps a minute or so ago at one of these crossings, as might happen to oneself.", "target": "سریع، تمیز، آمبولانس به سرعت به بیمارستان می رفت، بعد از اینکه بلافاصله، از سر انسان دوستی، بخت برگشته ای مفلوک را سوار کرده بود؛ کسی که به سرش ضربه ای خورده بود، کسی که از بیماری از پای درآمده بود، شاید یک دقیقه پیش یا این حدود در یکی از آن تقاطع ها تصادف کرده بود، حادثه ای که ممکن بود برای خود آدم پیش بیاید."}{"source": "That was civilisation.", "target": "تمدن همین بود."}{"source": "It struck him coming back from the East the efficiency, the organisation, the communal spirit of London.", "target": "اوی بازگشته از شرق تحت تأثیر قرار گرفته بود کارآیی، سازماندهی، روح جمعی لندن."}{"source": "Every cart or carriage of its own accord drew aside to let the ambulance pass.", "target": "هر ارابه یا کالسکه ای خود به خود کنار می کشید تا آمبولانس عبور کند."}{"source": "Perhaps it was morbid; or was it not touching rather, the respect which they showed this ambulance with its victim inside busy men hurrying home yet instantly bethinking them as it passed of some wife", "target": "شاید هم بیمارگونه بود؛ نه متأثر کننده، احترامی که به این آمبولانس با قربانی درونش نشان می دادند مردان پرمشغله ای که به عجله به خانه می رفتند، با این همه بلافاصله وقتی که از کنارشان عبور می کرد، به همسری می اندیشیدند."}{"source": "or presumably how easily it might have been them there, stretched on a shelf with a doctor and a nurse....", "target": "یا احتمالا به اینکه چه ساده ممکن بود خودشان در داخل آمبولانس باشند، دراز کشیده بر سکویی همراه با یک پزشک و پرستار …"}{"source": "Ah, but thinking became morbid, sentimental, directly one began conjuring up doctors, dead bodies", "target": "آه، به محض اینکه آدم پزشک ها را تصور می کرد، جنازه ها را، افکارش بیمارگونه می شد، احساساتی."}{"source": "a little glow of pleasure, a sort of lust too over the visual impression warned one not to go on with that sort of thing any more fatal to art, fatal to friendship.", "target": "سوسوی ضعیف لذتی و نیز احساس شهوتی از این تأثر بصری به آدم هشدار می داد که دیگر بیش از این ادامه نده خطرناک بود به حال هنر، خطرناک بود به حال دوستی."}{"source": "True.", "target": "حقیقتا چنین بود."}{"source": "And yet, thought Peter Walsh, as the ambulance turned the corner though the light high bell could be heard down the next street and still farther as it crossed the Tottenham Court Road, chiming constantly, it is the privilege of loneliness; in privacy one may do as one chooses.", "target": "پیتر والش، آمبولانس که به خیابانی دیگر پیچید، هر چند صدای زیر و سبک زنگ را می شد از خیابان بعدی و حتی دورتر، از خیابان تاتنهام کورت که رد می شد، شنید که یکنواخت زنگ می زد، در دل گفت و با این همه امتیاز تنها بودن همین است؛ در خلوت آدم می تواند هر کاری که می خواهد بکند."}{"source": "One might weep if no one saw.", "target": "اگر کسی نمی دید، می شد گریه کند."}{"source": "It had been his undoing this susceptibility in Anglo Indian society; not weeping at the right time, or laughing either.", "target": "مایة شرمساری اش همین بود این طبع حساس در جامعة انگلیسی هندی؛ گریه نکردن در زمان مقتضی، یا خندیدن."}{"source": "I have that in me, he thought standing by the pillar box, which could now dissolve in tears.", "target": "کنار صندوق پست که ایستاده بود که کم مانده بود پشت پردة اشک محو شود، در دل گفت، جزو وجودم است."}{"source": "Why, Heaven knows.", "target": "چرایش را خدا می داند."}{"source": "Beauty of some sort probably, and the weight of the day, which beginning with that visit to Clarissa had exhausted him with its heat, its intensity, and the drip, drip, of one impression after another down into that cellar where they stood, deep, dark, and no one would ever know.", "target": "نوعی زیبایی احتمالا و سنگینی روز که آغاز شده با دیدار از کلاریسا، با گرمایش رمق او را گرفته بود، با فشردگی اش و چک چک تأثرات یکی از پس دیگری به درون آن سرداب که می ماندند آنجا، عمیق، تاریک و هیچ کس هم خبردار نمی شد."}{"source": "Partly for that reason, its secrecy, complete and inviolable, he had found life like an unknown garden, full of turns and corners, surprising, yes", "target": "تا حدودی به همین دلیل، سری بودنش، کامل و مصون از تعرض، زندگی را چون باغی ناشناخته یافته بود، پر از پیچ و کنج، غافلگیرکننده، بله."}{"source": "really it took one's breath away, these moments; there coming to him by the pillar box opposite the British Museum one of them, a moment, in which things came together; this ambulance; and life and death.", "target": "واقعا نفس آدم را بند می آورد، این لحظه ها، برایش پیش آمد که در آن همه چیز مجموع شد، این آمبولانس؛ و زندگی و مرگ."}{"source": "It was as if he were sucked up to some very high roof by that rush of emotion and the rest of him, like a white shell sprinkled beach, left bare.", "target": "گویی با آن هجوم عواطف به سوی سقفی بسیار بلند مکیده شد و باقی وجودش، همچون ساحلی سفید با لکه های گوش ماهی، عریان ماند."}{"source": "It had been his undoing in Anglo Indian society this susceptibility.", "target": "در جامعة انگلیسی هندی مایة شرمساری اش همین بود این طبع."}{"source": "Clarissa once, going on top of an omnibus with him somewhere, Clarissa superficially at least, so easily moved, now in despair, now in the best of spirits, all aquiver in those days and such good company, spotting queer little scenes, names, people from the top of a bus, for they used to explore London and bring back bags full of treasures from the Caledonian market Clarissa had a theory in those days they had heaps of theories, always theories, as young people have.", "target": "زمانی، سوار بر طبقة بالای اتوبوس روباز که همراه با کلاریسا به جایی می رفتند، کلاریسایی که دست کم در سطح، به آن راحتی تأثیر می پذیرفت، لحظه ای نومید، لحظه ای دیگر در اوج شادی، آن روزها مالامال اشتیاق و مصاحبی عالی، از طبقه بالای اتوبوس صحنه های کوچک عجیب را پیدا می کرد، نام ها، آدم ها، آخر با هم لندن را کشف می کردند و همراه با کیسه های پر از گنجینه از بازار کالدونیا باز می گشتند کلاریسا آن روزها نظریه ای داشت خروارها نظریه داشتند، همیشه نظریه، مثل همة جوان ها."}{"source": "It was to explain the feeling they had of dissatisfaction; not knowing people; not being known.", "target": "قرار بود احساسشان را دربارة نارضایتی تبیین کند؛ نشناختن آدم ها، شناخته نشدن."}{"source": "For how could they know each other?", "target": "آخر چطور می شد یکدیگر را شناخت؟"}{"source": "You met every day; then not for six months, or years.", "target": "هر روز همدیگر را می بینید؛ بعد شش ماه، یا سال ها همدیگر را نمی بینید."}{"source": "It was unsatisfactory, they agreed, how little one knew people.", "target": "توافق داشتند که شناختی چنین اندک از آدم ها مایة نارضایی است."}{"source": "But she said, sitting on the bus going up Shaftesbury Avenue, she felt herself everywhere; not here, here, here; and she tapped the back of the seat; but everywhere.", "target": "اما سوار بر اتوبوس که از خیابان شفتزبری بالا می رفتند، کلاریسا گفت که احساس می کند همه جا هست؛ نه؛ اینجا، اینجا، اینجا و به پشتی نیمکت جلو تقه زد؛ که همه جا."}{"source": "She waved her hand, going up Shaftesbury Avenue.", "target": "از خیابان شفتزبری بالا که می رفتند، دستش را حرکت داد."}{"source": "She was all that.", "target": "او همة این ها بود."}{"source": "So that to know her, or any one, one must seek out the people who completed them; even the places.", "target": "برای همین، برای شناختن او، یا هر کسی، باید در صدد شناختن آدم هایی برآمد که کاملشان می کردند؛ حتی مکان ها."}{"source": "Odd affinities she had with people she had never spoken to, some woman in the street, some man behind a counter even trees, or barns.", "target": "با آدم هایی که هرگز با آن ها صحبت نکرده بود قرابت های غریبی داشت، زنی در خیابان، مردی پشت یک پیشخان حتی درختان، یا انبارها."}{"source": "It ended in a transcendental theory which, with her horror of death, allowed her to believe, or say that she believed for all her scepticism , that since our apparitions, the part of us which appears, are so momentary compared with the other, the unseen part of us, which spreads wide, the unseen might survive, be recovered somehow attached to this person or that, or even haunting certain places after death...", "target": "کار به نظریه ای تعالی باورانه ختم شد که با آن وحشتی که از مرگ داشت، به او اجازه می داد باور کند، یا بگوید که باور دارد با آن همه شکاکیت که در او بود که چون تجلی ظاهری ما، آن بخشمان که نمود دارد، در مقایسه با آن بخش دیگر، بخش نادیده مان که در گستره ای وسیع می گسترد، این همه گذراست، بخش نادیده شاید باقی بماند، بعد از مرگمان شاید به نحوی، با الحاق به این یا آن کس، یا حتی جولان داده در جاهایی، باز پدیدار شود."}{"source": "perhaps", "target": "شاید"}{"source": "perhaps.", "target": "شاید."}{"source": "Looking back over that long friendship of almost thirty years her theory worked to this extent.", "target": "با نگاه به دوستی طولانی تقریبا سی ساله نظریه اش تا همین حد درست درآمده بود."}{"source": "Brief, broken, often painful as their actual meetings had been what with his absences and interruptions this morning, for instance, in came Elizabeth, like a long legged colt, handsome, dumb, just as he was beginning to talk to Clarissa the effect of them on his life was immeasurable.", "target": "دیدارهای واقعی شان، کوتاه، مقطع و اغلب دردناک که بود، با آن غیبت های او و نیمه کاره ماندن ها مثلا همین امروز صبح که تا می خواست با کلاریسا حرف بزند، الیزابت، همچون کره اسبی پا بلند، خوش ترکیب، زبان بسته، داخل شد، در زندگی اش تأثیری بیرون از حد داشتند."}{"source": "There was a mystery about it.", "target": "با رمز و رازی همراه بودند."}{"source": "You were given a sharp, acute, uncomfortable grain the actual meeting", "target": "دانه ای تیز، زبر، ناخوشایند به آدم می دادند دیدارهای واقعی"}{"source": "horribly painful as often as not", "target": "بیشتر وقت ها به نهایت دردناک"}{"source": "yet in absence, in the most unlikely places, it would flower out, open, shed its scent, let you touch, taste, look about you, get the whole feel of it and understanding, after years of lying lost.", "target": "با این همه در غیاب، در بعیدترین جاها، دانه می شکفت، باز می شد، عطرش را می پراکند، می گذاشت آدم دوروبر خود را لمس کند، بچشد، نگاه کند، بعد از سال ها گمشده ماندن، تمامی حس آن را دریابد و درکش کند."}{"source": "Thus she had come to him; on board ship; in the Himalayas; suggested by the oddest things", "target": "همین طورها به سراغش آمده بود؛ سوار بر کشتی؛ در کوه های هیمالیا؛ با عجیب ترین چیزها در ذهنش تداعی شده بود."}{"source": "so Sally Seton, generous, enthusiastic goose!", "target": "مثل سلی ستین، ساده لوح دریادل و پر شور!"}{"source": "thought of HIM when she saw blue hydrangeas.", "target": "که با دیدن ادریسی های آبی به یاد او افتاده بود."}{"source": "She had influenced him more than any person he had ever known.", "target": "کلاریسا بیش از هر کسی که تا آن زمان شناخته بود در او تأثیر داشته بود."}{"source": "And always in this way coming before him without his wishing it, cool, lady like, critical; or ravishing, romantic, recalling some field or English harvest.", "target": "و همیشه هم به همین ترتیب در برابرش قرار می گرفت بی اینکه خواسته باشد، خونسرد، خانمانه، انتقادی؛ یا دلربا، رمانتیک، چنان که مزرعه ای یا فصل دروی انگلستان."}{"source": "He saw her most often in the country, not in London.", "target": "بیشتر اوقات او را در ییلاق دیده بود، نه در لندن."}{"source": "One scene after another at Bourton....", "target": "صحنه پشت صحنه در بورتن …"}{"source": "He had reached his hotel.", "target": "به هتلش رسیده بود."}{"source": "He crossed the hall, with its mounds of reddish chairs and sofas, its spike leaved, withered looking plants.", "target": "از سرسرا عبور کرد، با انبوه صندلی ها و کاناپه های مایل به سرخش، گیاهان سوزنی برگش با ظاهر پژمرده شان."}{"source": "He got his key off the hook.", "target": "کلیدش را از روی قلاب برداشت."}{"source": "The young lady handed him some letters.", "target": "خانم جوان چند نامه به دستش داد."}{"source": "He went upstairs he saw her most often at Bourton, in the late summer, when he stayed there for a week, or fortnight even, as people did in those days.", "target": "به طبقة بالا رفت اغلب او را در بورتن می دید، اواخر تابستان، همان وقت ها که یک هفته، یا شاید ده دوازده روز حتی، آنجا می ماند، چنان که رسم مردم آن روزها بود."}{"source": "First on top of some hill there she would stand, hands clapped to her hair, her cloak blowing out, pointing, crying to them she saw the Severn beneath.", "target": "اول بر بالای تپه ای که می ایستاد، موها در چنگ گرفته، با باد در بالا پوشش، اشاره می کرد، به طرفشان فریاد می زد آن پایین سورن را دیده بود."}{"source": "Or in a wood, making the kettle boil very ineffective with her fingers; the smoke curtseying, blowing in their faces", "target": "یا در جنگل، می خواست آب کتری را جوش بیاورد انگشتانی بسیار ناشی؛ دود کرنش می کرد، به صورتشان می وزید."}{"source": "her little pink face showing through", "target": "صورت گلبرگ کوچولویش از پشت دود پیدا بود"}{"source": "begging water from an old woman in a cottage, who came to the door to watch them go.", "target": "از پیرزنی در یک کلبه آب طلب کرد که دم درآمد و تماشایشان کرد که می رفتند."}{"source": "They walked always; the others drove.", "target": "همیشه راه می رفتند؛ بقیه با اتومبیل می رفتند."}{"source": "She was bored driving, disliked all animals, except that dog.", "target": "از سواری در اتومبیل حوصله اش سر می رفت، از همة حیوانات بدش می آمد، جز همان سگ."}{"source": "They tramped miles along roads.", "target": "کیلومترها جاده را زیر پا می گذاشتند."}{"source": "She would break off to get her bearings, pilot him back across country;", "target": "گاهی می ایستاد تا جهت را پیدا کند، او را از میان دشت و صحرا به خانه هدایت کند."}{"source": "and all the time they argued, discussed poetry, discussed people, discussed politics she was a Radical then ;", "target": "و تمام مدت جدل می کردند، دربارة شعر بحث می کردند، دربارة مردم بحث می کردند، دربارة سیاست بحث می کردند آن زمان ها کلاریسا رادیکال بود؛"}{"source": "never noticing a thing except when she stopped, cried out at a view or a tree, and made him look with her;", "target": "هرگز متوجه چیزی نمی شدند مگر وقتی که می ایستاد، از دیدن منظره یا درختی فریاد برمی آورد و وادارش می کرد همراه با او نگاه کند."}{"source": "and so on again, through stubble fields, she walking ahead, with a flower for her aunt, never tired of walking for all her delicacy;", "target": "و باز به راه می افتادند، از میان مزارع پوشیده از کاه بن، او جلوتر می رفت، با گلی برای عمه اش، با همة ظرافتش هرگز از راه رفتن خسته نمی شد."}{"source": "to drop down on Bourton in the dusk.", "target": "تا اینکه در گرگ و میش عصر خسته و مانده به بورتن می رسیدند."}{"source": "Then, after dinner, old Breitkopf would open the piano and sing without any voice, and they would lie sunk in arm chairs, trying not to laugh, but always breaking down and laughing, laughing laughing at nothing.", "target": "بعد، پس از شام، برایتکوف پیر در پیانو را باز می کرد و بی آنکه صدای خوشی داشته باشد می خواند و آن ها در مبل ها فرو می رفتند، جلو خنده شان را می گرفتند، اما همیشه وامی دادند و می خندیدند، می خندیدند به هیچ می خندیدند."}{"source": "Breitkopf was supposed not to see.", "target": "با این تصور که برایتکوف نمی بیند."}{"source": "And then in the morning, flirting up and down like a wagtail in front of the house....", "target": "و بعد صبح، سبک پا مثل دم جنبانکی در مقابل خانه رفتن و آمدن …"}{"source": "Oh it was a letter from her!", "target": "وای، نامه از او بود!"}{"source": "This blue envelope; that was her hand.", "target": "این پاکت آبی؛ دستخط خودش بود."}{"source": "And he would have to read it.", "target": "و مجبور بود آن را بخواند."}{"source": "Here was another of those meetings", "target": "این هم یکی دیگر از آن دیدارها بود"}{"source": "To read her letter needed the devil of an effort.", "target": "خواندن نامة او به تلاشی جانکاه نیاز داشت"}{"source": "How heavenly it was to see him.", "target": "چه نعمتی بود که او را دیده بود."}{"source": "She must tell him that.", "target": "بایست این را به او می گفت"}{"source": "But it upset him.", "target": "اما دلخورش کرد."}{"source": "It annoyed him.", "target": "آزرده اش کرد."}{"source": "He wished she hadn't written it.", "target": "کاش این نامه را ننوشته بود."}{"source": "Coming on top of his thoughts, it was like a nudge in the ribs.", "target": "بر نوک افکارش که نشست، مثل سقلمه ای به پهلو بود."}{"source": "Why couldn't she let him be?", "target": "چرا دست از سرش برنمی داشت؟"}{"source": "After all, she had married Dalloway, and lived with him in perfect happiness all these years.", "target": "مگر نه اینکه با دلوی ازدواج کرده بود و تمام این سال ها در خوشبختی کامل با او زندگی کرده بود؟"}{"source": "These hotels are not consoling places.", "target": "این هتل ها هم جای تسلی بخشی نبودند."}{"source": "Any number of people had hung up their hats on those pegs.", "target": "چه تعداد آدم کلاهشان را روی آن گلمیخ ها آویزان کرده بودند."}{"source": "Even the flies, if you thought of it, had settled on other people's noses.", "target": "حتی مگس ها، فکرش را که می کردی، روی بینی آدم های دیگر نشسته بودند."}{"source": "As for the cleanliness which hit him in the face, it wasn't cleanliness, so much as bareness, frigidity; a thing that had to be.", "target": "و تمیزی ای هم که توی چشم می زد تمیزی نبود، بیشتر برهنگی بود، سردی؛ چیزی که بایست می بود."}{"source": "Some arid matron made her rounds at dawn sniffing, peering, causing blue nosed maids to scour, for all the world as if the next visitor were a joint of meat to be served on a perfectly clean platter.", "target": "سرمستخدمه ای خشکیده صبح سحر بوکشان، وارسی کنان، بازدیدش را می کرد، مستخدمه های خشک مقرراتی را وامی داشت که بسابند، حسابی، گویی مهمان بعدی شقة گوشتی بود که بایست بر دیسی کاملا تمیز تعارف می شد."}{"source": "For sleep, one bed; for sitting in, one armchair", "target": "برای خوابیدن، یک رختخواب؛ برای نشستن، یک مبل"}{"source": "for cleaning one's teeth and shaving one's chin, one tumbler, one looking glass.", "target": "برای شستن دندان ها و تراشیدن ریش، یک قدح، یک آینه."}{"source": "Books, letters, dressing gown, slipped about on the impersonality of the horsehair like incongruous impertinences.", "target": "کتاب ها، نامه ها، روب دوشامبر بر سردی روکش بافته از موی اسب همچون گستاخی هایی نابجا می لغزیدند."}{"source": "And it was Clarissa's letter that made him see all this.", "target": "و کاغذ را تا کرد؛ به کناری هلش!"}{"source": "Heavenly to see you.", "target": "چه نعمتی بود دیدنت."}{"source": "She must say so!", "target": "بایست این را می گفت"}{"source": "He folded the paper; pushed it away; nothing would induce him to read it again!", "target": "نامة کلاریسا بود که سبب شد این ها همه را ببیند داد؛ هیچ چیز نمی توانست او را برانگیزد که دوباره آن را بخواند!"}{"source": "To get that letter to him by six o'clock she must have sat down and written it directly he left her; stamped it; sent somebody to the post.", "target": "برای اینکه این نامه ساعت شش به دستش برسد، حتما درست بعد از رفتن او نشسته و آن را نوشته بود؛ تمبر زده بود؛ کسی را به پستخانه فرستاده بود."}{"source": "It was, as people say, very like her.", "target": "به قول معروف، از او جز این انتظار نمی رفت."}{"source": "She was upset by his visit.", "target": "دیدارش او را آشفته بود."}{"source": "She had felt a great deal; had for a moment, when she kissed his hand, regretted, envied him even, remembered possibly for he saw her look it something he had said", "target": "دچار احساسات زیادی شده بود؛ برای لحظه ای، وقتی دستش را بوسیده بود، افسوس خورده بود، حتی به او رشک برده بود، احتمالا حرفی را که او زده بود به یاد آورده بود آخر از حالت چهره اش فهمیده بود"}{"source": "how they would change the world if she married him perhaps;", "target": "که چطور شاید اگر با او ازدواج کرده بود ممکن بود جهان را تغییر دهند."}{"source": "whereas, it was this;", "target": "حال آنکه حال و روزش حالا این بود؛"}{"source": "it was middle age;", "target": "میان سالی بود؛"}{"source": "it was mediocrity;", "target": "میان مایگی بود؛"}{"source": "then forced herself with her indomitable vitality to put all that aside, there being in her a thread of life which for toughness, endurance, power to overcome obstacles, and carry her triumphantly through he had never known the like of.", "target": "بعد با آن سرزندگی تزلزل ناپذیرش خود را واداشته بود که همة این ها را کنار بزند، چون رشته ای از زندگی در وجودش بود چنان سرسخت، چنان پر طاقت، چنان توانا برای غلبه بر موانع و عبور دادن پیروزمندانة او که هرگز نظیرش را ندیده بود."}{"source": "Yes; but there would come a reaction directly he left the room.", "target": "بله؛ اما بلافاصله بعد از اینکه او از اتاق بیرون رفت واکنشی آمده بود."}{"source": "She would be frightfully sorry for him", "target": "دلش برای او به شدت سوخته بود"}{"source": "Heavenly to see you!", "target": "نعمتی بود دیدنت"}{"source": "Peter Walsh had now unlaced his boots.", "target": "پیتر والش حال بند پوتین هایش را باز کرد."}{"source": "But it would not have been a success, their marriage.", "target": "اما عاقبت خوشی نمی داشت، ازدواجشان."}{"source": "The other thing, after all, came so much more naturally.", "target": "آخر آن چیز دیگر طبیعی تر از این ها پیش می آمد."}{"source": "It was odd; it was true; lots of people felt it.", "target": "غریب بود؛ حقیقت داشت؛ خیلی ها آن را احساس می کردند."}{"source": "Peter Walsh, who had done just respectably, filled the usual posts adequately, was liked, but thought a little cranky, gave himself airs it was odd that HE should have had, especially now that his hair was grey, a contented look", "target": "پیتر والش که بفهمی نفهمی آبرومندانه عمل کرده بود، با کفایت تصدی مقام های معمول را بر عهده گرفته بود، محبوب بود، اما می گفتند کمی بدقلق است، افاده ای است عجیب بود که او، به خصوص حالا که مویش خاکستری شده بود، قیافة خرسند به خود بگیرد."}{"source": "a look of having reserves.", "target": "قیافة ملاحظه کار به خود بگیرد."}{"source": "It was this that made him attractive to women who liked the sense that he was not altogether manly.", "target": "همین بود که او را در چشم زنان جذاب می کرد که از این حالت که یکسره مردانه نبود خوششان می آمد."}{"source": "There was something unusual about him, or something behind him.", "target": "چیزی غیرمعمول در او بود، یا چیزی در پشتش بود."}{"source": "It might be that he was bookish never came to see you without taking up the book on the table he was now reading, with his bootlaces trailing on the floor", "target": "شاید این بود که اهل کتاب نمی شد به دیدن آدم بیاید و کتابی را که روی میز است برندارد همین حالا، با بندهای پوتین که به دنبالش روی زمین کشیده می شدند، داشت می خواند"}{"source": "or that he was a gentleman, which showed itself in the way he knocked the ashes out of his pipe, and in his manners of course to women.", "target": "یا اینکه چون آقامنش بود که در نحوة خالی کردن حقة پیپش مشهود می شد و در طرز رفتارش با زنان."}{"source": "For it was very charming and quite ridiculous how easily some girl without a grain of sense could twist him round her finger.", "target": "آخر بسیار جذاب و سخت مضحک بود که دختری بدون یک جو عقل می توانست او را روی انگشتش بچرخاند."}{"source": "But at her own risk.", "target": "البته عواقبش را هم خود دختر بایست تحمل می کرد."}{"source": "That is to say, though he might be ever so easy, and indeed with his gaiety and good breeding fascinating to be with, it was only up to a point.", "target": "مقصود این است که هرچند احتمالا آدمی چنین سهلگیر بود و به راستی هم با آن سرخوشی و آداب دانی مصاحبتش مسحور می کرد، اما باز حدی داشت."}{"source": "She said something no, no", "target": "دخترک چیزی می گفت نه نه"}{"source": "he saw through that.", "target": "تا تهش را می خواند."}{"source": "He wouldn't stand that no, no.", "target": "این یکی را تحمل نمی کرد نه نه."}{"source": "Then he could shout and rock and hold his sides together over some joke with men.", "target": "در عین حال ممکن بود از شنیدن لطیفه ای با مردان فریاد بزند و از خنده تمام هیکلش تکان تکان بخورد و روده بر شود."}{"source": "He was the best judge of cooking in India.", "target": "بهترین داور آشپزی در هندوستان بود."}{"source": "He was a man.", "target": "مرد بود."}{"source": "But not the sort of man one had to respect which was a mercy; not like Major Simmons, for instance; not in the least like that, Daisy thought, when, in spite of her two small children, she used to compare them.", "target": "اما نه از آن مردانی که بایست به آن ها احترم گذاشت نه مثل سرگرد سیمونز، مثلا؛ دیزی در دل گفت، اصلا و ابدا، وقتی که به رغم داشتن دو بچة کوچک، این دو را با هم مقایسه می کرد."}{"source": "He pulled off his boots.", "target": "پوتین هایش را درآورد."}{"source": "He emptied his pockets.", "target": "جیب هایش را خالی کرد."}{"source": "Out came with his pocket knife a snapshot of Daisy on the verandah", "target": "همراه با چاقوی جیبی اش تصویری از دیزی روی مهتابی بیرون آمد"}{"source": "Daisy all in white, with a fox terrier on her knee", "target": "دیزی سر تا پا سفید پوش؛ توله ای شکاری روی دامنش"}{"source": "very charming, very dark; the best he had ever seen of her.", "target": "بسیار جذاب، بسیار تیره؛ بهترین تصویری که تا به حال از او دیده بود."}{"source": "It did come, after all so naturally; so much more naturally than Clarissa.", "target": "آخر با او آن چیز خیلی طبیعی پیش می آمد؛ خیلی طبیعی تر از کلاریسا."}{"source": "No fuss.", "target": "نه جنجالی"}{"source": "No bother.", "target": "نه دردسری"}{"source": "No finicking and fidgeting.", "target": "نه نق نقی و نه بی قراری ای."}{"source": "All plain sailing.", "target": "همه اش خرامی ساده."}{"source": "And the dark, adorably pretty girl on the verandah exclaimed he could hear her.", "target": "و دخترک سیاه مو و بسیار زیبا روی مهتابی می توانست همین حالا صدایش را بشنود"}{"source": "Of course, of course she would give him everything!", "target": "البته، البته، هرچه خواست به او می دهد!"}{"source": "she cried", "target": "فریاد برآورد"}{"source": "running to meet him, whoever might be looking.", "target": "دوان به سوی او، فریاد زد که هر چه که بخواهد!"}{"source": "And she was only twenty four.", "target": "و فقط بیست و چهار سالش بود."}{"source": "And she had two children.", "target": "و دو بچه داشت."}{"source": "Well indeed he had got himself into a mess at his age.", "target": "خوب در واقع هم در این سن و سال خودش را به مخمصه انداخته بود."}{"source": "And it came over him when he woke in the night pretty forcibly.", "target": "و شب که از خواب بیدار می شد با قوت تمام ذهنش را اشغال می کرد."}{"source": "Suppose they did marry?", "target": "فرض کن ازدواج کردند؟"}{"source": "For him it would be all very well, but what about her?", "target": "برای او که خیلی هم خوب می شد، اما دیزی چه؟"}{"source": "Mrs. Burgess, a good sort and no chatterbox, in whom he had confided, thought this absence of his in England, ostensibly to see lawyers might serve to make Daisy reconsider, think what it meant.", "target": "خانم برجس، زن نیک نفسی که اهل وراجی نبود و او راز دل برایش گفته بود، معتقد بود که این غیبت او در سفر به انگلستان که علی الظاهر برای دیدن وکیل بود، شاید کمک کند که دیزی دوباره سبک و سنگین کند، بیندیشد که چه در پیش است."}{"source": "It was a question of her position, Mrs. Burgess said", "target": "خانم برجس گفت که مسئله موقعیت اوست"}{"source": "the social barrier", "target": "مانع اجتماعی"}{"source": "giving up her children.", "target": "صرف نظر کردن از بچه هایش."}{"source": "She'd be a widow with a past one of these days, draggling about in the suburbs, or more likely, indiscriminate", "target": "یکی از همین روزها بیوه ای می شد معلوم الحال که در حومه ها افتان و خیزان می رود، یا به احتمال بیشتر، بی هدف پرسه می زند."}{"source": "you know, she said, what such women get like, with too much paint.", "target": "گفت، می دانید که این جور زن ها چه شکلی می شوند، با آن همه رنگ و روغنشان."}{"source": "But Peter Walsh pooh poohed all that.", "target": "اما پیتر والش تمام این ها را با نچ نچ هایش رد کرد."}{"source": "He didn't mean to die yet.", "target": "هنوز قصد مردن نداشت."}{"source": "Anyhow she must settle for herself", "target": "در هر حال، دیزی می بایست خودش تصمیم بگیرد"}{"source": "judge for herself, he thought, padding about the room in his socks, smoothing out his dress shirt, for he might go to Clarissa's party, or he might go to one of the Halls, or he might settle in and read an absorbing book written by a man he used to know at Oxford.", "target": "در دل گفت، باید خودش قضاوت کند، همان طور که نرم نرم با جوراب در اتاق راه می رفت، پیراهن سفید رسمی اش را صاف و صوف می کرد چون ممکن بود به مهمانی کلاریسا برود، یا ممکن بود به یکی از تماشاخانه ها برود، یا ممکن بود همان جا بماند و کتابی گیرا را بخواند که مردی که زمانی در آکسفورد می شناخت نوشته بود."}{"source": "And if he did retire, that's what he'd do write books.", "target": "و اگر زمانی بازنشسته می شد، همین کار را می کرد کتاب می نوشت."}{"source": "He would go to Oxford and poke about in the Bodleian.", "target": "به آکسفورد می رفت و در کتابخانة بودلیان جستجو می کرد."}{"source": "Vainly the dark, adorably pretty girl ran to the end of the terrace; vainly waved her hand; vainly cried she didn't care a straw what people said.", "target": "دخترک سیاه مو و زیبا با خودپسندی تا انتهای مهتابی دوید؛ دستش را با خودپسندی تکان داد؛ با خودپسندی فریاد زد که اصلا ذره ای اهمیت نمی دهد که مردم چه می گویند."}{"source": "There he was, the man she thought the world of, the perfect gentleman, the fascinating, the distinguished and his age made not the least difference to her , padding about a room in an hotel in Bloomsbury, shaving, washing, continuing, as he took up cans, put down razors, to poke about in the Bodleian, and get at the truth about one or two little matters that interested him.", "target": "او آنجا بود، مردی که در نظرش چنین خوب بود، یکپارچه آقا، مسحور کننده، متشخص و سنش هم برایش ذره ای اهمیت نداشت که در هتلی در بلومزبری نرم نرم راه می رفت، ریش می زد، دست و صورت می شست، همان طور که قوطی ها را برمی داشت، تیغ ها را پایین می گذاشت، به جستجو در بودلیان ادامه می داد و به حقیقت یکی دو موضوع کوچکی که برایش قابل توجه بود دست می یافت."}{"source": "And he would have a chat with whoever it might be", "target": "و با هر کس که بود گپی می زد"}{"source": "He never knew what people thought.", "target": "هرگز نمی دانست مردم چه فکر می کنند."}{"source": "It became more and more difficult for him to concentrate.", "target": "تمرکز کردن برایش دشوارتر و دشواتر می شد."}{"source": "He became absorbed", "target": "مجذوب می شد"}{"source": "he became busied with his own concerns; now surly, now gay; dependent on women, absent minded, moody, less and less able so he thought as he shaved to understand why Clarissa couldn't simply find them a lodging and be nice to Daisy; introduce her.", "target": "سرش به دغدغه های خودش گرم می شد؛ گاه کج خلق، گاه سرخوش؛ وابسته به زنان، حواس پرت، دمدمی مزاج، ناتوان تر و ناتوان تر از درک اینکه وقت اصلاح صورتش با خود گفت چرا کلاریسا نمی تواند خیلی ساده برایش جایی برای اجاره پیدا کند و با دیزی مهربان باشد؛ او را به دیگران معرفی کند."}{"source": "And then he could just just do what?", "target": "و آن وقت او می توانست فقط فقط چه کند؟"}{"source": "just haunt and hover he was at the moment actually engaged in sorting out various keys, papers , swoop and taste, be alone, in short, sufficient to himself", "target": "فقط پرسه بزند و بپلکد در این لحظه مشغول جدا کردن کلیدها، کاغذهای جورواجور شده بود، شیرجه بزند و بچشد، تنها باشد، خلاصه خودش برای خودش کفایت کند."}{"source": "and yet nobody of course was more dependent upon others he buttoned his waistcoat", "target": "و با این حال البته هیچ کس به اندازة او وابسته به دیگران نبود دکمه های جلیقه اش را بست"}{"source": "it had been his undoing.", "target": "نقطه ضعفش همین بود."}{"source": "He could not keep out of smoking rooms, liked colonels, liked golf, liked bridge, and above all women's society, and the fineness of their companionship, and their faithfulness and audacity and greatness in loving which though it had its drawbacks seemed to him and the dark, adorably pretty face was on top of the envelopes so wholly admirable, so splendid a flower to grow on the crest of human life, and yet he could not come up to the scratch, being always apt to see round things", "target": "نمی توانست از اتاق دخانیات دل بکند، سرهنگ ها را دوست داشت، گلف دوست داشت، بریج دوست داشت و بالاتر از همه معاشرت با زنان را، لطافت مصاحبتشان را و وفاداری و جسارت و بزرگی شان را در عشق ورزیدن که هرچند عیوب خود را داشت، در نظر او و آن سیاه موی بسیار زیبا روی پاکت ها بود گلی بود آن همه تحسین برانگیز، آن همه شکوهمند که بر پوستة زندگی انسان می شکفت و با این همه نمی توانست انتظارش را برآورده کند، چون همیشه تمایل داشت که همة جوانب همه چیز را ببیند."}{"source": "Clarissa had sapped something in him permanently", "target": "کلاریسا برای همیشه چیزی را در او از میان برده بود"}{"source": "and to tire very easily of mute devotion and to want variety in love, though it would make him furious if Daisy loved anybody else, furious!", "target": "و خیلی زود از سر سپردگی خاموش خسته شود و در عشق به دنبال تنوع باشد، هر چند اگر دیزی عاشق کسی دیگر می شد خشمگین می شد، خشمگین!"}{"source": "for he was jealous, uncontrollably jealous by temperament.", "target": "آخر حسود بود، در ذاتش حسادتی مهارناشدنی بود."}{"source": "He suffered tortures!", "target": "چه عذاب ها که تحمل نمی کرد!"}{"source": "But where was his knife; his watch; his seals, his note case, and Clarissa's letter which he would not read again but liked to think of, and Daisy's photograph?", "target": "اما چاقویش کجاست؛ ساعتش، مهرهایش، کیف پولش و نامة کلاریسا که نمی خواست دوباره آن را بخواند، اما دوست داشت به آن فکر کند و تصویر دیزی؟"}{"source": "And now for dinner.", "target": "و حالا شام."}{"source": "They were eating.", "target": "داشتند غذا می خوردند."}{"source": "Sitting at little tables round vases, dressed or not dressed, with their shawls and bags laid beside them, with their air of false composure, for they were not used to so many courses at dinner, and confidence, for they were able to pay for it, and strain", "target": "نشسته سر میزهای کوچک به دور گلدان ها، با لباس رسمی یا غیررسمی، با شال ها و کیف هایشان در کنارشان، با آن حالت وقار کاذب، آخر عادت نداشتند شامی این همه پر دنگ و فنگ بخورند."}{"source": "for they had been running about London all day shopping, sightseeing", "target": "و اعتماد به نفس، آخر قادر بودند پولش را بدهند و خستگی، آخر تمام روز دور لندن به خرید، بازدید از جاهای دیدنی رفته بودند."}{"source": "and their natural curiosity, for they looked round and up as the nice looking gentleman in horn rimmed spectacles came in", "target": "و کنجکاوی طبیعی شان، آخر به دوروبر و به بالا نگاه می کردند وقتی که آقایان خوش قیافه با عینک های دسته شاخی وارد می شدند."}{"source": "and their good nature, for they would have been glad to do any little service, such as lend a time table or impart useful information, and their desire, pulsing in them, tugging at them subterraneously, somehow to establish connections if it were only a birthplace Liverpool, for example in common or friends of the same name", "target": "و ذات نیکشان، آخر با کمال میل حاضر بودند هر خدمت کوچکی انجام دهند، مثلا برنامه قطارها را قرض دهند یا اطلاعات مفید در اختیار بگذارند؛ و تمایلشان که در آنها می تپید، از آن اعماق سقلمه می زد تا به نحوی ارتباطی برقرار کنند حتی اگر فقط زادگاه مشترک باشد لیورپول مثلا، یا دوستانی همنام."}{"source": "with their furtive glances, odd silences, and sudden withdrawals into family jocularity and isolation", "target": "با نگاه های دزدیده شان، سکوت های غریب و عقب نشینی های ناگهانی به درون بذله گویی های خانوادگی و انزوا."}{"source": "there they sat eating dinner when Mr. Walsh came in and took his seat at a little table by the curtain.", "target": "آنجا نشسته بودند شام می خوردند وقتی که آقای والش وارد شد و پشت میز کوچکی کنار پرده سر جایش نشست."}{"source": "It was not that he said anything, for being solitary he could only address himself to the waiter", "target": "نه اینکه چیزی گفته باشد، آخر چون تنها بود فقط می شد پیشخدمت را مخاطب قرار دهد."}{"source": "it was his way of looking at the menu, of pointing his forefinger to a particular wine, of hitching himself up to the table, of addressing himself seriously, not gluttonously to dinner, that won him their respect; which, having to remain unexpressed for the greater part of the meal, flared up at the table where the Morrises sat when Mr. Walsh was heard to say at the end of the meal, Bartlett pears.", "target": "نحوة نگاه کردنش به صورت غذاها، نشان دادن شرابی خاص با انگشت اشاره، بالا کشیدن خود پشت میز، پرداختن جدی، نه حریصانه، به شام بود که احترامشان را برمی انگیخت؛ که چون می بایست در بخش اعظم زمان صرف غذا بیان ناشده می ماند، به ناگهان با شنیدن صدای آقای والش که بر سر میز خانوادة ماریس اوج گرفت."}{"source": "Why he should have spoken so moderately yet firmly, with the air of a disciplinarian well within his rights which are founded upon justice, neither young Charles Morris, nor old Charles, neither Miss Elaine nor Mrs. Morris knew.", "target": "این را که چرا این طور ملایم اما قاطع گفت، یا گلابی بارتلت، در پایان غذایش گفت حالت ناظم صاحب حقوقی کاملا مبتنی بر عدالت، نه چارلز پدر، نه دوشیزه الین، نه خانم ماریس نمی دانستند."}{"source": "But when he said, Bartlett pears, sitting alone at his table, they felt that he counted on their support in some lawful demand; was champion of a cause which immediately became their own, so that their eyes met his eyes sympathetically, and when they all reached the smoking room simultaneously, a little talk between them became inevitable.", "target": "اما وقتی، آنجا، تنها احساس کردند که در درخواستی قانونی چشم به حمایت آن ها دارد؛ قهرمان آرمانی، گلابی بارتلت، نشسته پشت میزش، گفت است که بلافاصله آرمان آنان شد، طوری که چشمانشان با همدردی با چشمان او تلاقی کرد و وقتی که همگی، همزمان، وارد اتاق دخانیات شدند، گپی مختصر میانشان اجتناب ناپذیر شده بود."}{"source": "It was not very profound only to the effect that London was crowded", "target": "چندان عمیق نبود فقط در این باب که لندن شلوغ شده"}{"source": "had changed in thirty years", "target": "ظرف سی سال عوض شده"}{"source": "that Mr. Morris preferred Liverpool", "target": "که آقای ماریس لیورپول را ترجیح می دهد"}{"source": "that Mrs. Morris had been to the Westminster flower show, and that they had all seen the Prince of Wales.", "target": "که خانم ماریس به نمایشگاه گل وست می نستر رفته و همگی ولیعهد را دیده اند."}{"source": "Yet, thought Peter Walsh, no family in the world can compare with the Morrises; none whatever; and their relations to each other are perfect, and they don't care a hang for the upper classes, and they like what they like, and Elaine is training for the family business, and the boy has won a scholarship at Leeds, and the old lady who is about his own age has three more children at home; and they have two motor cars, but Mr. Morris still mends the boots on Sunday", "target": "پیتر والش با خود گفت، با این همه هیچ خانواده ای در دنیا قابل مقایسه با خانوادة ماریس نیست؛ هیچ خانواده ای؛ و رابطه شان با هم در حد کمال است و سر سوزنی به طبقات بالاتر اهمیت نمی دهند و هرچه را دلشان می خواهد دوست دارند و الین دارد برای کسب و کار خانوادگی تعلیم می بیند و پسر برندة بورسی از لیدز شده است و بانوی میانسال که همسن خود اوست سه فرزند دیگر در خانه دارد؛ و دو تا اتومبیل دارند، اما آقای ماریس هنوز هم یکشنبه ها پوتین هاشان را تعمیر می کند."}{"source": "it is superb, it is absolutely superb, thought Peter Walsh, swaying a little backwards and forwards with his liqueur glass in his hand among the hairy red chairs and ash trays", "target": "پیتر والش که لیوان لیکور به دست در میان صندلی های سرخ مویی و زیر سیگاری ها به جلو و عقب تاب می خورد در دل گفت، معرکه است، مطلقا معرکه است، بسی خشنود از خود، چون دوست داشتند."}{"source": "feeling very well pleased with himself, for the Morrises liked him.", "target": "احساس می کرد که خانوادة ماریس از او خوششان آمده بود."}{"source": "Bartlett pears.", "target": "گلابی بارتلت"}{"source": "They liked him, he felt.", "target": "آن ها مردی را که می گفت دوستش دارند."}{"source": "He would go to Clarissa's party.", "target": "به مهمانی کلاریسا می رفت."}{"source": "The Morrises moved off", "target": "خانوادة ماریس رفتند"}{"source": "but they would meet again.", "target": "اما باز همدیگر را می دیدند."}{"source": "He would go to Clarissa's party, because he wanted to ask Richard what they were doing in India the conservative duffers.", "target": "به مهمانی کلاریسا می رفت، چون دلش می خواست از ریچارد بپرسد در هندوستان دارند چه می کنند محافظه کارهای پخمه."}{"source": "And what's being acted?", "target": "و اینکه چه نمایش هایی روی صحنه است؟"}{"source": "And music....", "target": "و موسیقی …"}{"source": "Oh yes, and mere gossip.", "target": "اوه بله و غیبت محض."}{"source": "For this is the truth about our soul, he thought, our self, who fish like inhabits deep seas and plies among obscurities threading her way between the boles of giant weeds, over sun flickered spaces and on and on into gloom, cold, deep, inscrutable", "target": "در دل گفت، آخر حقیقت روح ما همین است، خود ما که ماهی وار در دریاهای عمیق مأوا دارد و در میان ظلمت رفت و آمد می کند و راهش را در بین تنة علف های عظیم، بر فضاهای لکه لکه از خورشید می شکافد و می رود و می رود به تاریکی، سرما، عمق، دست یافتنی."}{"source": "suddenly she shoots to the surface and sports on the wind wrinkled waves", "target": "ناگهان مثل برق به سطح می آید و بر امواج چروکیده از باد بازی می کند."}{"source": "that is, has a positive need to brush, scrape, kindle herself, gossiping.", "target": "یعنی نیازی قاطع دارد تا خود را با غیبت کردن بمالد، بساید، مشتعل کند."}{"source": "What did the Government mean Richard Dalloway would know to do about India?", "target": "ریچارد دلوی لابد می داند دولت قصد داشت در هندوستان چه کند؟"}{"source": "Since it was a very hot night and the paper boys went by with placards proclaiming in huge red letters that there was a heat wave, wicker chairs were placed on the hotel steps and there, sipping, smoking, detached gentlemen sat.", "target": "چون شب بسیار گرمی بود و پسرکان روزنامه فروش با پلاکاردهایشان که با حروف درشت قرمز خبر از آمدن موج گرما می داد، این طرف و آن طرف می رفتند؛ صندلی های حصیری را روی پله های هتل گذاشته بودند و آقایان منفک، جرعه جرعه نوشان و سیگار کشان، آنجا نشسته بودند."}{"source": "Peter Walsh sat there.", "target": "پیتر والش آنجا نشست."}{"source": "One might fancy that day, the London day, was just beginning.", "target": "می شد خیال کرد که روز، روز لندن، تازه دارد شروع می شود."}{"source": "Like a woman who had slipped off her print dress and white apron to array herself in blue and pearls, the day changed, put off stuff, took gauze, changed to evening, and with the same sigh of exhilaration that a woman breathes, tumbling petticoats on the floor, it too shed dust, heat, colour; the traffic thinned; motor cars, tinkling, darting, succeeded the lumber of vans", "target": "مثل زنی که لباس چیت و پیشبند سفیدش را درآورده تا خود را در آبی و مروارید بیاراید، روز تغییر کرد، جامه از تن به در کرد، تور را برداشت، جامه دیگر کرد و شامگاه شد و با همان آه شعفناک که زن برمی آورد آن گاه که زیر پوش ها را از تن فرو می ریزد، روز هم خاک، گرما، رنگ را فرو ریخت؛ آمد و شد کمتر شد؛ اتومبیل ها، دیلینگ دیلینگ کنان، برق آسا در عبور، جانشین وانت های سنگین و پر صدا شدند."}{"source": "and here and there among the thick foliage of the squares an intense light hung.", "target": "و اینجا و آنجا در میان شاخ و برگ های انبوه میدان ها نوری غلیظ معلق ماند."}{"source": "I resign, the evening seemed to say, as it paled and faded above the battlements and prominences, moulded, pointed, of hotel, flat, and block of shops, I fade, she was beginning, I disappear, but London would have none of it, and rushed her bayonets into the sky, pinioned her, constrained her to partnership in her revelry.", "target": "شامگاه بر فراز کنگره ها و برآمدگی های هتل، گچبری شده، نوک تیز، تخت، مجموعة مغازه ها، رنگ می باخت و محو می شد، گویی می گفت انصراف می دهم، محو می شوم، او می آغازد، من ناپدید می شوم، اما لندن حاضر نبود گوش کند و سر نیزه هایش را به درون آسمان فرو برد، آن را میخکوب کرد، به مشارکت در جشن و سرور خود واداشت."}{"source": "For the great revolution of Mr. Willett's summer time had taken place since Peter Walsh's last visit to England.", "target": "آخر از آخرین دیدار پیتر والش از انگلستان انقلاب بزرگ ساعت تابستانی آقای ویلت رخ داده بود."}{"source": "The prolonged evening was new to him.", "target": "شب تمدید شده برای او تازگی داشت."}{"source": "It was inspiriting, rather.", "target": "در واقع الهامبخش بود."}{"source": "For as the young people went by with their despatch boxes, awfully glad to be free, proud too, dumbly, of stepping this famous pavement, joy of a kind, cheap, tinselly, if you like, but all the same rapture, flushed their faces.", "target": "آخر جوانان که با کیف های نامه بری شان از آنجا می گذشتند، سخت شادمان از آزاد بودن و احمقانه مغرور از گام زدن در این پیاده رو مشهور، قسمی شادی، مبتذل، پر زرق و برق، شاید، اما در هر حال شعف، چهره هایشان را ملتهب کرده بود."}{"source": "They dressed well too; pink stockings; pretty shoes.", "target": "خوش لباس هم بودند؛ جوراب های صورتی؛ کفش های زیبا."}{"source": "They would now have two hours at the pictures.", "target": "می رفتند دو ساعتی به سینما."}{"source": "It sharpened, it refined them, the yellow blue evening light; and on the leaves in the square shone lurid, livid they looked as if dipped in sea water the foliage of a submerged city.", "target": "نور زرد آبی شامگاه خطوطشان را واضح تر می کرد، پالوده می کرد؛ و بر برگ های میدان، سرخ فام، سربی، می تابید فرو رفته گویی در آب دریا شاخ و برگ های شهری غرقاب."}{"source": "He was astonished by the beauty", "target": "از این زیبایی حیرتزده شده بود"}{"source": "it was encouraging too, for where the returned Anglo Indian sat by rights he knew crowds of them in the Oriental Club biliously summing up the ruin of the world, here was he, as young as ever", "target": "دلگرم کننده هم بود، زیرا جایی که انگلیسی هندیان بازگشته خیلی از این جماعت را می شناخت علی القاعده در باشگاه اورینتال نشسته بودند و تنگ خلق ویرانی جهان را جمعبندی می کردند، او اینجا بود، جوان تر از همیشه."}{"source": "envying young people their summer time and the rest of it, and more than suspecting from the words of a girl, from a housemaid's laughter intangible things you couldn't lay your hands on that shift in the whole pyramidal accumulation which in his youth had seemed immovable.", "target": "رشک بران بر زمان تابستانی جوانان و باقی قضایا، کلمات یک دختر، خندة یک مستخدمه چیزهای نامحسوسی که نمی شد بر آن ها انگشت گذاشت به جا به جایی در کل آن تودة هرمی پی می برد که در جوانی او تغییر ناپذیر می نمود."}{"source": "On top of them it had pressed; weighed them down, the women especially, like those flowers Clarissa's Aunt Helena used to press between sheets of grey blotting paper with Littre s dictionary on top, sitting under the lamp after dinner.", "target": "بر آنان سنگینی کرده بود؛ زیر بارش خم شده بودند، به ویژه زنان، مثل آن گل هایی که عمه هلنای کلاریسا، نشسته زیر نور چراغ پس از شام، لای صفحات کاغذهای جوهر خشک کن خاکستری زیر فرهنگ لغات لتره می گذاشت."}{"source": "She was dead now.", "target": "حالا مرده بود."}{"source": "He had heard of her, from Clarissa, losing the sight of one eye.", "target": "از کلاریسا شنیده بود که بینایی یک چشمش را از دست داده است."}{"source": "It seemed so fitting one of nature's masterpieces that old Miss Parry should turn to glass.", "target": "بسیار هم برازنده بود یکی از شاهکارهای طبیعت که دوشیزه پری پیر به چشم شیشه ای روی آورد."}{"source": "She would die like some bird in a frost gripping her perch.", "target": "همچون پرنده ای که در یخبندان چنگ زده به شاخه می میرد."}{"source": "She belonged to a different age, but being so entire, so complete, would always stand up on the horizon, stone white, eminent, like a lighthouse marking some past stage on this adventurous, long, long voyage, this interminable he felt for a copper to buy a paper and read about Surrey and Yorkshire he had held out that copper millions of times.", "target": "او به عصر دیگری تعلق داشت، اما آن همه یکپارچه، آن همه کامل که او بود، همیشه در افق بر پای می ماند، سفید سنگی، رفیع، همچون فانوسی دریایی نشانة مرحله ای طی شده در این سفر دریایی پر ماجرا، طولانی، طولانی، این با لمس در جیب سکه ای جست تا روزنامه ای بخرد و خبر ساری و یورکشر را بخواند؛ آن سکه را میلیون ها بار دراز کرده بود."}{"source": "Surrey was all out once more", "target": "ساری همه بیرون برای دومین بار"}{"source": "this interminable life.", "target": "زندگی بی وقفه."}{"source": "But cricket was no mere game.", "target": "اما کریکت فقط بازی نبود."}{"source": "Cricket was important.", "target": "کریکت مهم بود."}{"source": "He could never help reading about cricket.", "target": "هیچ وقت نمی توانست از خواندن اخبار کریکت بگذرد."}{"source": "He read the scores in the stop press first, then how it was a hot day;", "target": "نتایج را اول در بخش خبر آخرین لحظه خواند، بعد اینکه چه روز داغی است."}{"source": "then about a murder case.", "target": "بعد هم خبر یک قتل."}{"source": "Having done things millions of times enriched them, though it might be said to take the surface off.", "target": "اینکه کارهایی را میلیون ها بار کرده باشی آن ها را غنی می کند، هر چند می توان گفت رویة آن ها را برمی دارد."}{"source": "The past enriched, and experience, and having cared for one or two people, and so having acquired the power which the young lack, of cutting short, doing what one likes, not caring a rap what people say and coming and going without any very great expectations he left his paper on the table and moved off , which however and he looked for his hat and coat was not altogether true of him, not to night, for here he was starting to go to a party, at his age, with the belief upon him that he was about to have an experience.", "target": "گذشته غنی می کرد و تجربه، به یکی دو نفری علاقه مند بودن و در نتیجه کسب قدرتی که جوانان ندارند، قدرت نیمه کاره رها کردن، کردن کاری که آدم دوست دارد، سوزنی اهمیت ندادن به حرف مردم و آمدن و رفتن بدون هیچ گونه انتظارات بزرگی روزنامه اش را روی میز گذاشت و به راه افتاد که در هر حال و به دنبال کلاه و کتش گشت روی هم رفته در مورد او صدق نمی کرد، امشب نمی کرد، آخر او بود که حال داشت راه می افتاد که به مهمانی برود، در سن و سال او، با این اعتقاد که تجربه ای خواهد کرد."}{"source": "But what?", "target": "اماچه؟"}{"source": "Beauty anyhow.", "target": "زیبایی در هر حال."}{"source": "Not the crude beauty of the eye.", "target": "نه زیبایی خام پیش چشم."}{"source": "It was not beauty pure and simple Bedford Place leading into Russell Square.", "target": "نه زیبایی صرف بدفورد پلیس که به میدان راسل می رسید."}{"source": "It was straightness and emptiness of course; the symmetry of a corridor; but it was also windows lit up, a piano, a gramophone sounding;", "target": "مستقیم بودن و خالی بودن البته؛ تقارن یک دالان؛ اما پنجره ها هم بود که روشن شده بودند، صدای پیانویی، گرامافونی."}{"source": "a sense of pleasure making hidden, but now and again emerging when, through the uncurtained window, the window left open, one saw parties sitting over tables, young people slowly circling, conversations between men and women, maids idly looking out a strange comment theirs, when work was done , stockings drying on top ledges, a parrot, a few plants.", "target": "احساس خوشباشی ای پنهان که هر به چندی پدیدار می شد، وقتی، از خلال پنجرة بی پرده، پنجره ای بازمانده، مهمانان را می دیدی که دور میزها نشسته اند، جوانانی که به آهستگی می چرخند، گفتگوهای میان مردان و زنان، مستخدمه هایی که بی کار ایستاده بیرون را نگاه می کنند تفسیر آن ها چه عجیب می بود، وقتی کارشان را انجام داده بودند، جوراب های بلند که روز هره های بالایی خشک می شد، یک طوطی، چند تایی گیاه."}{"source": "Absorbing, mysterious, of infinite richness, this life.", "target": "جذاب، مرموز، غنایی بی نهایت داشت این بزرگی."}{"source": "And in the large square where the cabs shot and swerved so quick, there were loitering couples, dallying, embracing, shrunk up under the shower of a tree;", "target": "و در میدان بزرگ که تاکسی ها آن همه شتابان در آن می گذشتند و می پیچیدند، زوج ها پرسه می زدند، پا به پا می کردند، یکدیگر را در آغوش می گرفتند، جمع شده زیر آبشار یک درخت."}{"source": "that was moving; so silent, so absorbed, that one passed, discreetly, timidly, as if in the presence of some sacred ceremony to interrupt which would have been impious.", "target": "تکان دهنده بود؛ آن همه بی صدا، آن همه غرقه، طوری که آدم با احتیاط می گذشت، با کمرویی، انگار در محضر مراسمی باشد مقدس که بر هم زدنش هتک حرمت بود."}{"source": "That was interesting.", "target": "جالب بود"}{"source": "And so on into the flare and glare.", "target": "و به همین ترتیب رفتن به درون نور تند و خیره کننده."}{"source": "His light overcoat blew open, he stepped with indescribable idiosyncrasy, lent a little forward, tripped, with his hands behind his back and his eyes still a little hawklike; he tripped through London, towards Westminster, observing.", "target": "باد در پالتو سبکش افتاد و آن را گشود، به سبک خاص خودش که وصف ناپذیر بود گام برمی داشت، کمی خمیده به جلو، ریز و تند می رفت، دست ها به پشت و چشم ها هنوز کمی شاهین وار؛ سر تا سر لندن را ریز و تند می رفت، به سوی وست می نستر، نظاره کنان."}{"source": "Was everybody dining out, then?", "target": "یعنی همه داشتند می رفتند بیرون شام بخورند؟"}{"source": "Doors were being opened here by a footman to let issue a high stepping old dame, in buckled shoes, with three purple ostrich feathers in her hair.", "target": "درهایی را دربانی می گشود تا از درون آن بانوی کهنسال با گام های بلند برآید، با کفش های سگک دار، با سه پر ارغوانی شتر مرغ در موهایش."}{"source": "Doors were being opened for ladies wrapped like mummies in shawls with bright flowers on them, ladies with bare heads.", "target": "در می گشودند برای خانم های پوشیده چون مومیایی در شال با گل هایی به رنگ های تند، بانوانی با سرهای برهنه."}{"source": "having run up to see the children", "target": "که دویده بودند سری به بچه ها بزنند"}{"source": "men waited for them, with their coats blowing open, and the motor started.", "target": "مردان منتظرشان می ماندند، با کت هایشان که باد در آن ها افتاده بود و موتور روشن می شد."}{"source": "Everybody was going out.", "target": "همه داشتند بیرون می رفتند."}{"source": "What with these doors being opened, and the descent and the start, it seemed as if the whole of London were embarking in little boats moored to the bank, tossing on the waters, as if the whole place were floating off in carnival.", "target": "با این درها که باز می شد و پایین آمدن ها از پله ها و روشن شدن موتورها، گویی تمام لندن داشتند سوار قایق های کوچکی می شدند که به ساحل بسته شده بودند، تکان تکان خوران بر آب ها، گویی تمامی آن محل در کارناوالی با آب حرکت می کرد."}{"source": "And Whitehall was skated over, silver beaten as it was, skated over by spiders, and there was a sense of midges round the arc lamps", "target": "و عنکبوت ها بر وایت هال می سریدند، بر وایت هال که نقره کوب شده بود و وقوف به حضور پشه ریزه ها به دور لامپ های قوسی."}{"source": "it was so hot that people stood about talking.", "target": "آن قدر هوا داغ بود که مردم اینجا و آنجا می ایستادند به حرف زدن."}{"source": "And here in Westminster was a retired Judge, presumably, sitting four square at his house door dressed all in white.", "target": "و اینجا در وست می نستر قاضی یحتمل بازنشته ای بود که دم در خانه اش با لباس سرتاپا سفید شق و رق نشسته بود."}{"source": "An Anglo Indian presumably.", "target": "احتاملا انگلیسی هندی بود."}{"source": "And here a shindy of brawling women, drunken women; here only a policeman and looming houses, high houses, domed houses, churches, parliaments, and the hoot of a steamer on the river, a hollow misty cry.", "target": "و این طرف قشقرق زنان عربده جو زنان مست این طرف فقط یک مأمور پلیس و خانه های قد برافراشته خانه های رفیع خانه های گنبددار کلیساها مجلسین و صدای سوت کشتی بخاری بر رودخانه فریادی مه آلود و تو خالی."}{"source": "But it was her street, this, Clarissa's; cabs were rushing round the corner, like water round the piers of a bridge, drawn together, it seemed to him because they bore people going to her party, Clarissa's party.", "target": "اما این اینجا خیابان او بود کلاریسا تاکسی ها با سرعت از نبش خیابان می پیچیدند همچون اب به دور پایه های یک پل به سوی هم کشیده می شدند در نظر او به این دلیل که آدم هایی را می بردند که به مهمانی او می رفتند به مهمانی کلاریسا."}{"source": "The cold stream of visual impressions failed him now as if the eye were a cup that overflowed and let the rest run down its china walls unrecorded.", "target": "جریان سرد تأثرات بصری دیگر کارساز نبود گویی چشم پیاله ای بود که سرریز کرده و گذاشته تا باقی ثبت نشده از دیواره های چینی اش سر بخورند و پایین بریزند."}{"source": "The brain must wake now.", "target": "مغز حال می بایست بیدار شود."}{"source": "The body must contract now, entering the house, the lighted house, where the door stood open, where the motor cars were standing, and bright women descending: the soul must brave itself to endure.", "target": "بدن حال می بایست منقبض شود در ورود به خانه خانه پرنور آنجا که در باز بود آنجا که اتومبیل ها ایستاده بودند و زنان بشاش از آن ها پیاده می شدند: روح باید به خود جرئت دهد تا دوام بیاورد."}{"source": "He opened the big blade of his pocket knife.", "target": "تیغه بزرگ چاقوی جیبی اش را باز کرد."}{"source": "Lucy came running full tilt downstairs, having just nipped in to the drawing room to smooth a cover, to straighten a chair, to pause a moment and feel whoever came in must think how clean, how bright, how beautifully cared for, when they saw the beautiful silver, the brass fire irons, the new chair covers, and the curtains of yellow chintz: she appraised each", "target": "لوسی با سرعت تمام از پله ها پایین دوید بعد از اینکه به شتاب سری به اتاق پذیرایی زده بود تا رومیزی ای را مرتب کند صندلی ای را جابه جا کند لحظه ای مکث کند و احساس کند که هر کسی وارد می شود حتما وقتی نقره های زیبا را می بیند اسباب برنجی بخاری دیواری روکش های جدید صندلی ها و پرده های چیت زرد را با خود می گوید چه تمیز چه درخشان چه خوب به آن ها رسیده اند تک تکشان را وارسی کرد."}{"source": "heard a roar of voices", "target": "غرض صداهایی را شنید"}{"source": "people already coming up from dinner; she must fly!", "target": "مردم داشتند از حالا برای شام بالا می آمدند باید در می رفت!"}{"source": "The Prime Minister was coming, Agnes said: so she had heard them say in the dining room, she said, coming in with a tray of glasses.", "target": "نخست وزیر قرار بود بیاید اگنس گفت با سینی لیوان ها که داخل شد گفت شنیده بود در اتاق ناهار خوری گفته بودند."}{"source": "Did it matter, did it matter in the least, one Prime Minister more or less?", "target": "مگر فرقی می کرد مگر ذره ای فرق می کرد یک نخست وزیر بیشتر یا کمتر؟"}{"source": "What turns people off about Quora?", "target": "چه چیزی مردم را از Quora دور می کند؟"}{"source": "What were the books studied by aiims topper 2016?", "target": "کتابهایی که توسط aiims topper 2۰16 مورد مطالعه قرار گرفته چه بود؟"}{"source": "Which website is good for downloading Android (.apk) files?", "target": "کدام وب سایت برای دانلود پرونده های Android (. apk) مناسب است؟"}{"source": "How much does a MRI or CT scan of a head cost?", "target": "هزینه MRI یا سی تی اسکن سر چقدر است؟"}{"source": "I don't remember my password, phone number nor my login details of my previous Yahoo email account. How can I access it?", "target": "من گذرواژه، شماره تلفن و اطلاعات ورود به حساب کاربری ایمیل قبلی یاهو خود را به یاد ندارم. چگونه می توانم به آن دسترسی پیدا کنم؟"}{"source": "Does the Indian education system need a reformation?", "target": "آیا سیستم آموزش هند نیاز به اصلاح دارد؟"}{"source": "How do you do finger curls in short hair?", "target": "فرهای انگشتی را در موهای کوتاه چگونه انجام می دهید؟"}{"source": "Has Ancient Sumer been scientifically tested?", "target": "آیا سومر باستان از نظر علمی مورد آزمایش قرار گرفته است؟"}{"source": "How can you draw the Lewis structure for BH3?", "target": "چگونه می توانید ساختار لوئیس را برای BH3 ترسیم کنید؟"}{"source": "How will Trump's presidency affect the Indian students who are planning to study in the US?", "target": "ریاست جمهوری ترامپ بر دانشجویان هندی که قصد تحصیل در آمریکا را دارند، چه تاثیری خواهد گذاشت؟"}{"source": "Which is the best phone for Audio Recording?", "target": "بهترین تلفن برای ضبط صدا کدام است؟"}{"source": "Why are people evil?", "target": "چرا مردم شرور هستند؟"}{"source": "Organic Chemistry: Why aliphatic amines are more basic than aromatic amines?", "target": "شیمی آلی: چرا آمین های آلیفاتیک اساسی تر از آمین های معطر هستند؟"}{"source": "Why does ISIS call themself Islamic State when they do not seem to be practicing Islamic values?", "target": "چرا وقتی به نظر نمی رسد که آنها ارزشهای اسلامی را تمرین می کنند، داعش خود را دولت اسلامی می نامد؟"}{"source": "How can you improve your communication skill?", "target": "چگونه می توانید مهارت ارتباطی خود را بهبود بخشید؟"}{"source": "If I were able to hold my breath for 10 minutes, could I survive a Nazi-style gas chamber?", "target": "اگر بتوانم 1۰ دقیقه نفسم را نگه دارم، آیا می توانم در یک محفظه گاز به سبک نازی زنده بمانم؟"}{"source": "Which phone should I buy under 15k?", "target": "کدام تلفن را باید زیر 15k خریداری کنم؟"}{"source": "What are the names of all the people in this BuzzFeed video?", "target": "اسامی افراد در این فیلم BuzzFeed چیست؟"}{"source": "How do I stop being addicted to porn?", "target": "چگونه می توانم از اعتیاد به پورنو دست بردارم؟"}{"source": "Why does gst bill is important?", "target": "چرا لایحه gst مهم است؟"}{"source": "What's the most effective way to ask a question on Quora?", "target": "موثرترین روش برای پرسیدن سؤال در Quora چیست؟"}{"source": "If universe is expanding without a limit and dark and vacuum energy are created as it expands…?", "target": "اگر جهان بدون محدودیت در حال گسترش است و انرژی تاریک و خلاء با گسترش آن ایجاد می شود …؟"}{"source": "How is the price of real estate determined?", "target": "قیمت املاک و مستغلات چگونه تعیین می شود؟"}{"source": "What if every human can read the other person's thoughts? How would life be in such a scenario?", "target": "چه می شود اگر هر انسانی بتواند افکار شخص دیگر را بخواند؟ زندگی در چنین سناریویی چگونه خواهد بود؟"}{"source": "How to reset an iPhone?", "target": "چگونه یک آیفون را ریسیت کنیم؟"}{"source": "Someone explain why my spring airsoft sniper rifle (Accuracy International replica L96) is skewing or curving to the right when I shoot long range?", "target": "کسی توضیح می دهد که چرا تفنگ تیرانداز از خفاش airsoft airsoft (ماکت Accuracy International L96) در هنگام شلیک از برد بلند، به سمت راست خمیده یا خم می شود؟"}{"source": "Why do women feel bad when guys look at them?", "target": "چرا زنان وقتی پسرها به آنها نگاه می کنند، احساس بد می کنند؟"}{"source": "Where is the oddest place you've had sex?", "target": "عجیب ترین جایی که شما رابطه جنسی داشته اید کجاست؟"}{"source": "Hi how are you doing?", "target": "سلام حال شما چطوره؟"}{"source": "Are love and sex two different things for men?", "target": "آیا عشق و رابطه جنسی دو چیز متفاوت برای مردان است؟"}{"source": "What are some funny economics quotes?", "target": "بعضی نقل قول های اقتصادی خنده دار چیست؟"}{"source": "What does last seen in truecaller mean? Does it indicate the time when the person last used his phone or when he was last on call?", "target": "آخرین چیزی که در truecaller دیده می شود چه معنی دارد؟ آیا این زمان زمان آخرین استفاده شخص از تلفن خود یا زمان آخرین تماس وی را نشان می دهد؟"}{"source": "How's the placement in chemical engineering at IIT BHU for an M.Tech?", "target": "نحوه قرارگیری در مهندسی شیمی در IIT BHU برای یک M. Tech چگونه است؟"}{"source": "How much fluoride is absorbed into your bloodstream when you brush your teeth, and how does this compare to the amount of fluorine that would be found normally in those who don't use fluoride toothpaste or mouthwash or drink fluoridated water?", "target": "چه مقدار فلوراید هنگام مسواک زدن به جریان خون شما جذب می شود، و چگونه این مقدار در مقایسه با مقدار فلوئور موجود در آن در افرادی که از خمیر دندان یا دهانشویه فلوئوریدی استفاده نمی کنند و یا آب فلوئوریده بنوشید، چقدر است؟"}{"source": "How do you renounce everything to attain Nirvana as mentioned in Buddhism?", "target": "چگونه می توانید برای دستیابی به نیروانا از همه چیز دست بکشید، همانطور که در بودیسم ذکر شده؟"}{"source": "Is f.lux useful?", "target": "آیا f. lux مفید است؟"}{"source": "How is being gay or lesbian less moral than divorce?", "target": "چگونه همجنسگرا بودن یا لزبین بودن غیراخلاقی تر از طلاق است؟"}{"source": "What is the type of armor that a knight wore called?", "target": "نوع زره هایی که یک شوالیه میپوشد چه نامیده میشود؟"}{"source": "Why do I like to feel my heartbeat when I'm lying down at night?", "target": "چرا دوست دارم هنگام خوابیدن شب هنگام ضربان قلبم را حس کنم؟"}{"source": "What are some tips on making it through the job interview process at United Community?", "target": "نکاتی درباره با موفقیت سپری کردن فرآیند مصاحبه شغلی در جامعه متحد چیست؟"}{"source": "What is the role of a brand manager?", "target": "نقش مدیر برند چیست؟"}{"source": "What's the best smartphone in the market right now?", "target": "در حال حاضر بهترین تلفن هوشمند در بازار چیست؟"}{"source": "What are the pros and cons in the various sectors of the Indian economy by banning Indian Rupees of 500 and 1000 notes? What lead to this short notice by PM Narendra Modi?", "target": "جوانب مثبت و منفی در بخش های مختلف اقتصاد هند با ممنوعیت روپیه های هندی 5۰۰ و 1۰۰۰ چیست؟ چه چیزی منجر به این اعلامیه لحظه آخری نخست وزیر Narendra Modi می شود؟"}{"source": "Was Christopher Condent a real historic pirate?", "target": "آیا کریستوفر کودنت یک دزد دریایی واقعی در تاریخ است؟"}{"source": "When will RedMart go public?", "target": "چه زمانی RedMart عمومی خواهد شد؟"}{"source": "Can we time travel anyhow?", "target": "آیا می توانیم به هر حال سفر کنیم؟"}{"source": "What can one do after MBBS?", "target": "بعد از MBBS چه کاری می توان انجام داد؟"}{"source": "Have you ever found out your friend doesn't want you to be better than him/her?", "target": "آیا تاکنون اتفاق افتاده که بفهمید که دوست شما نمی خواهد شما بهتر از او باشید؟"}{"source": "If the vice president of the U.S. finishes out a president's term, can he/she still run for two more terms?", "target": "اگر معاون رئیس جمهور ایالات متحده یک دوره ی کامل با یک ریاست جمهوری را تمام کند، آیا او هنوز می تواند برای دو دوره دیگر کاندید شود؟"}{"source": "Why should women support Donald Trump?", "target": "چرا زنان باید از دونالد ترامپ حمایت کنند؟"}{"source": "What are tips for maintaining a beach waves perm?", "target": "نکاتی برای حفظ پرمس امواج ساحل چیست؟"}{"source": "What is the best age for having first sex?", "target": "بهترین سن برای داشتن اولین رابطه جنسی چیست؟"}{"source": "What does the law of attraction state in science?", "target": "قانون جذب در علم چیست؟"}{"source": "What are the best books for IIT JAM math and what is the best strategy for preparation?", "target": "بهترین کتابها برای IIT JAM ریاضی کدام است و بهترین استراتژی برای آمادگی کدام است؟"}{"source": "What is an accurate way to calculate your IQ?", "target": "یک روش دقیق برای محاسبه ضریب هوشی شما چیست؟"}{"source": "Why does Quora mark my perfectly semantic question as, \"Needs Improvement\"?", "target": "چرا کورا سؤال کاملا معنادار من را علامت گذاری می کند «به پیشرفت نیاز دارد»"}{"source": "What are the differences between Microsoft Excel and Microsoft Access?", "target": "چه تفاوت هایی بین Microsoft Excel و Microsoft Access وجود دارد؟"}{"source": "What is the tenure of chief minister?", "target": "تصدی وزیر امور خارجه چیست؟"}{"source": "When is iOS 10 coming out?", "target": "چه زمانی iOS 1۰ بیرون می آید؟"}{"source": "FtM: How much of an effect did Testosterone have on your mental/emotional health when you started HRT?", "target": "FtM: تستوسترون چه تأثیری در شروع فعالیت HRT بر سلامت روانی / عاطفی شما گذاشت؟"}{"source": "Who is the best footballer of 2016?", "target": "بهترین فوتبالیست سال 2۰16 کیست؟"}{"source": "What is the weather in Orlando like on June, and how does it differ from the weather in August?", "target": "آب و هوا در اورلاندو در ماه ژوئن چگونه است و تفاوت آن با هوای آگوست چگونه است؟"}{"source": "What makes a mobile app so addictive?", "target": "چه چیزی باعث می شود یک برنامه تلفن همراه بسیار اعتیاد آور باشد؟"}{"source": "What is a implosive orgasm?", "target": "ارگاسم انفجاری چیست؟"}{"source": "How to run WhatsApp on PC without BlueStacks", "target": "نحوه اجرای WhatsApp بر روی کامپیوتر بدون BlueStacks چیست؟"}{"source": "What is/are the most cogent epistemological model(s) accepted by the majority of western contemporary epistemologists?", "target": "برخی از دقیق ترین مدل (های) معرفت شناختی مورد پذیرش اکثر معرفت شناسان معاصر غربی چیست؟"}{"source": "What is the most unbiased newspaper available in the United Kingdom?", "target": "بی طرفانه ترین روزنامه موجود در انگلستان چیست؟"}{"source": "How long does it take to become a pilot in India after 12th?", "target": "چقدر طول می کشد که پس از پایه دوازدهم در هند خلبان شوید؟"}{"source": "What do you write in your journal?", "target": "در دفتر افکار خود چه می نویسید؟"}{"source": "Is there a directory of landline individual phone numbers?", "target": "آیا فهرست راهنمای شماره تلفنهای شخصی تلفن ثابت وجود دارد؟"}{"source": "How do I find my own gmail accounts list?", "target": "چگونه می توانم لیست حسابهای gmail خود را پیدا کنم؟"}{"source": "Do some women really like swallowing semen? Why or why not?", "target": "آیا بعضی از خانم ها واقعا مایع منی را بلعیده اند؟ چرا و چرا نه؟"}{"source": "What's the difference between DNA primase and RNA primase?", "target": "چه تفاوتی بین DNA Primase و RNA Primase وجود دارد؟"}{"source": "How can I earn money part time online?", "target": "چگونه می توانم به صورت آنلاین درآمد کسب کنم؟"}{"source": "Who was started Social Media war between Indian and Pakistani?", "target": "چه کسی جنگ در شبکه های اجتماعی بین هند و پاکستان را آغاز کرد؟"}{"source": "Android Games: What are the ways to remove lag in minions rush?", "target": "بازی های اندرویدی: راه های حذف تاخیر در بازی Minions Rush چیست؟"}{"source": "Does Congress party digging their grave slowly as they are opposing everything done by PM Modi like saying Jay Shriram or dping surgical strikes?", "target": "آیا حزب کنگره با مخالفت با همه کارهایی که نخست وزیر Modi انجام می دهد، مانند گفتن Jay Shriram یا اعتصاب های جراحی، قبر خود را می کنند؟"}{"source": "What does Pivotal do?", "target": "چرخش محوری چه کاری انجام می دهد؟"}{"source": "How can this word be used in a sentence?", "target": "چگونه می توان از این کلمه در یک جمله استفاده کرد؟"}{"source": "Which is the most independent country?", "target": "مستقل ترین کشور کدام است؟"}{"source": "How do I get Mac Donalds franchise?", "target": "چگونه می توانم حق امتیاز Mac Donalds را دریافت کنم؟"}{"source": "Who will win war between Russia and US?", "target": "چه کسی در جنگ بین روسیه و آمریکا پیروز خواهد شد؟"}{"source": "What is the National nanotechnology initiative?", "target": "طرح ملی فناوری نانو چیست؟"}{"source": "What are some animals that live in the desert?", "target": "بعضی از حیواناتی که در بیابان زندگی می کنند چیست؟"}{"source": "What is the reason behind recent currency demonetisation?", "target": "دلیل تغییر نرخ ارز اخیر چیست؟"}{"source": "How do gay (and lesbian) people have sex?", "target": "افراد همجنسگرا (و لزبین) چگونه رابطه جنسی دارند؟"}{"source": "What is your favorite Myers-Briggs personality type?", "target": "نوع شخصیت مورد علاقه مایرز-بریگز شما چیست؟"}{"source": "What are some examples of stupidity by Indians?", "target": "نمونه هایی از احمق بودن توسط هندی ها چیست؟"}{"source": "How is hard engineering sustainable?", "target": "مهندسی سخت چگونه پایدار است؟"}{"source": "How is the movie \"The Man who knew infinity\"?", "target": "فیلم «مردی که بی نهایت را می شناخت» چگونه است؟"}{"source": "How shall I become a software developer in India?", "target": "چگونه می توانم توسعه دهنده نرم افزار در هند باشم؟"}{"source": "What is Edgware like and how does the lifestyle compare to the London Borough of Ealing?", "target": "Edgware چطور است و سبک زندگی آن در مقایسه با London Borough of Ealing چگونه است؟"}{"source": "Which word is the correct one \"outlines\" or \"outline\"?", "target": "کدام کلمه صحیح است «outline» یا «outlines»؟"}{"source": "What are some tips on making it through the job interview process at Manhattan Associates (fresher)?", "target": "نکاتی درباره تهیه آن از طریق فرآیند مصاحبه شغلی در همکاران منهتن (تازه کار) چیست؟"}{"source": "What is the difference between metaphysics and aesthetics?", "target": "تفاوت بین متافیزیک و زیبایی شناسی چیست؟"}{"source": "How do I speed up my laptop?", "target": "چگونه لپ تاپ خود را سریع کنم؟"}{"source": "Is it possible to lose belly pooch by skipping?", "target": "آیا با جست و خیز می توان شکم را از دست داد؟"}{"source": "How do I court an INTJ guy?", "target": "چگونه می توانم در مورد یک فرد INTJ قضاوت کنم؟"}{"source": "What are the top five places in San Francisco to get a vegetarian meal for under $10?", "target": "پنج مکان برتر در سان فرانسیسکو برای تهیه وعده غذایی گیاهی با قیمت کمتر از 1۰ دلار چیست؟"}{"source": "What is tcs values?", "target": "مقادیر tcs چیست؟"}{"source": "Should I lend money to my best friend when I am not in a good condition?", "target": "آیا وقتی شرایط خوبی ندارم باید به بهترین دوست خود وام بدهم؟"}{"source": "Which college is the best in trivandrum for electrical engineering?", "target": "کدام کالج در تریوندروم برای مهندسی برق بهترین است؟"}{"source": "What is the best book for learning Java?", "target": "بهترین کتاب برای یادگیری جاوا چیست؟"}{"source": "How do I connect two system in a LAN?", "target": "چگونه می توانم دو سیستم را در یک LAN وصل کنم؟"}{"source": "How is v k dhingra and co for articleship and is the exposure good there?", "target": "vk dhingra و همکاری برای تهیه کالا چگونه است و آیا قرار گرفتن در معرض نور در آنجا مناسب است؟"}{"source": "What is the job profile for computer science engineers at Hindustan Unilever?", "target": "مشخصات شغلی مهندسین علوم رایانه در Hindustan Unilever چیست؟"}{"source": "How can I get an admission in list?", "target": "چگونه می توانم در لیست پذیرش بگیرم؟"}{"source": "Which hob is good for Indian cooking, Elica or Faber?", "target": "کدام هاب برای پخت و پز هندی خوب است، الیکا یا فابر؟"}{"source": "Which sector (i.e. primary, secondary, tertiary) contributes the most to the GDP of India? Why?", "target": "کدام بخش (یعنی اولیه، ثانویه، عالی) بیشترین سهم را در تولید ناخالص داخلی هند دارد؟ چرا؟"}{"source": "What is the US presidential election process?", "target": "روند انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چیست؟"}{"source": "Are vacuum fluctuations occuring because the energy in vacuum? Are these virtual particles?", "target": "آیا نوسانات خلاء به دلیل انرژی موجود در خلا ایجاد می شود؟ آیا این ذرات مجازی هستند؟"}{"source": "Is there any way to recover e-mails that were deleted from a Gmail account?", "target": "آیا راهی برای بازیابی نامه های الکترونیکی حذف شده از حساب Gmail وجود دارد؟"}{"source": "What are some things new employees should know going into their first day at Diamond Foods?", "target": "مواردی که کارمندان جدید باید بدانند که در اولین روز حضور در Diamond Foods شرکت می کنند چیست؟"}{"source": "How can we earn money from Google?", "target": "چگونه می توانیم از Google درآمد کسب کنیم؟"}{"source": "What are the myths about Balkan countries?", "target": " توهم ها در مورد کشورهای بالکان چیست؟"}{"source": "What is the difference between the Ripstik Deluxe and the Ripstik Classic?", "target": "تفاوت Ripstik Deluxe با Ripstik Classic در چیست؟"}{"source": "If we sent robots to another planet and they had a few cells of human DNA on them could these develop over millions of years into humans?", "target": "اگر روبات ها را به سیاره دیگری می فرستادیم و آنها چند سلول DNA از انسان داشتند، آیا اینها می توانستند در طی میلیون ها سال تبدیل به انسان شوند؟"}{"source": "How do you factory reset an iPhone 5 without a password?", "target": "چگونه می توانید آیفون 5 را بدون پسورد تنظیم کارخانه کنید؟"}{"source": "Is it possible to lose 5 lbs in a week? If so, what would you need to do?", "target": "آیا از دست دادن 5 پوند در هفته امکان پذیر است؟ اگر چنین است، چه کاری باید انجام دهید؟"}{"source": "Why is right \"right\" and wrong \"wrong\"?", "target": "چرا درست «درست» است و غلط «غلط»؟"}{"source": "When you plan a vacation, do you plan it yourself or use a travel agent?", "target": "هنگام تعطیلات برنامه ریزی می کنید، آیا خودتان آن را برنامه ریزی می کنید یا از یک نمایندگی مسافرتی استفاده می کنید؟"}{"source": "Why are we so obsessed with looking beautiful externally?", "target": "چرا ما اینقدر وسواس داریم که از بیرون زیبا بنظر برسیم؟"}{"source": "What are some of the most beautiful houses in the world?", "target": "برخی از زیباترین خانه های جهان کدام هستند؟"}{"source": "When Belfort in the film 'The Wolf of Wall Street' threw the lobsters and the FBI agents, couldn't they have arrested him for assault?", "target": "وقتی بلفورت در فیلم «گرگ وال استریت» خرچنگ ها به مأمورین اف بی آی را پرتاب کرد، آیا آنها نمی توانستند وی را به جرم حمله دستگیر کنند؟"}{"source": "How will China respond if India stop sharing water with Pakistan (Indus Waters Treaty)?", "target": "در صورت متوقف کردن تقسیم آب با پاکستان (پیمان آب هند) چین چگونه پاسخ خواهد داد؟"}{"source": "How many Parrotheads are there in USA and Canada?", "target": "تعداد Parrothead در ایالات متحده و کانادا چقدر است؟"}{"source": "What is a goood answer to 'Why should I not hire you?'", "target": "پاسخ خوب به این سوال که «چرا نباید شما را استخدام کنم» چیست؟"}{"source": "What is difference between data and information?", "target": "تفاوت بین داده و اطلاعات چیست؟"}{"source": "Is \"The Game\" on Netflix?", "target": "آیا فیلم «The Game» روی Netflix هست؟"}{"source": "What can I do after having diploma in mechanical engineering?", "target": "بعد از گرفتن مدرک دیپلم در مهندسی مکانیک چه کاری می توانم انجام دهم؟"}{"source": "What should I do to become a self-taught software engineer?", "target": "برای تبدیل شدن به یک مهندس نرم افزار خودآموخته چه کاری باید انجام دهم؟"}{"source": "Why can't India get more medals in Olympics?", "target": "چرا هند نمی تواند در المپیک مدال بیشتری کسب کند؟"}{"source": "Is it wise to pursue an MS in the USA after Trump's win?", "target": "آیا پیگیری MS در ایالات متحده پس از پیروزی ترامپ عاقلانه است؟"}{"source": "What are the best places to visit in Wayanad, Kerala?", "target": "بهترین مکان های بازدید در Wayanad, Kerala چیست؟"}{"source": "Is IQ a popularity contest?", "target": "آیا ضریب هوشی یک مسابقه محبوبیت است؟"}{"source": "Why do some people ask simple direct science questions in Quora when there are sufficient resources available in internet?", "target": "چرا بعضی از افراد وقتی منابع کافی در اینترنت در دسترس هستند سؤالهای ساده واضح علوم را در Quora می پرسند؟"}{"source": "Does plucked hair ever stop growing back?", "target": "آیا موهای کنده شده رشد خود را متوقف می کند؟"}{"source": "How do I improve leadreship skills?", "target": "چگونه می توان مهارت های رهبری را بهبود بخشید؟"}{"source": "What happens to leftover soaps and other free items in hotel rooms after you check out?", "target": "بعد از اتمام استفاده از اتاق هتل، چه اتفاقی برای صابونهای باقیمانده و سایر موارد رایگان در اتاقهای هتل می افتد؟"}{"source": "What do you eat for breakfast usually?", "target": "برای صبحانه معمولا چه می خورید؟"}{"source": "How is career important in our life?", "target": "چگونه شغل در زندگی ما مهم است؟"}{"source": "How does the fashion showroom system work in Europe?", "target": "سیستم نمایشگاه نمایش مد در اروپا چگونه کار می کند؟"}{"source": "How can I improve interview questions answer?", "target": "چگونه می توانم پاسخ سوالات مصاحبه را بهبود بخشم؟"}{"source": "How do I repair my gas boiler?", "target": "چگونه دیگ بخاری خود را تعمیر کنم؟"}{"source": "How do I know your gay?", "target": "چگونه می توانم بدانم شما همجنسگرا هستید؟"}{"source": "What should I do to get rid of addictions?", "target": "برای خلاص شدن از اعتیاد چه باید کرد؟"}{"source": "How difficult is it for international undergraduate students of economics in LSE/UCL to land a job after graduation?", "target": "آیا برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد بین المللی اقتصاد در LSE / UCL دشوار است که بعد از فارغ التحصیلی شغل پیدا کنند؟"}{"source": "What is the difference between a 6/6, 6/9, etc., eye vision?", "target": "تفاوت بین شماره ی چشم 6/6، 6/9 و غیره چیست؟"}{"source": "Do you think it is worth buying a gaming laptop over game consoles or desktop PCs?", "target": "آیا فکر می کنید ارزش خرید یک لپ تاپ بازی از کنسول های بازی یا رایانه های رومیزی بیشتر است؟"}{"source": "What are the benefits of a small family?", "target": "فواید یک خانواده کوچک چیست؟"}{"source": "What documents do I need when I pitch venture capitalists or angel investors?", "target": "من وقتی به سرمایه داران صحبت می کنم، به چه مدارکی نیاز دارم؟"}{"source": "What are the pros and cons of banning currency notes of 500 and 1000 in India?", "target": "جوانب مثبت و منفی منع ارزهای 5۰۰ و 1۰۰۰ در هند چیست؟"}{"source": "Is it better to have loved and lost than to have never loved at all?", "target": "آیا بهتر است دوست داشته و از دست دهیم نسبت به اینکه اصلا دوست نداشته باشیم؟"}{"source": "Is Henry Girard a real life person?", "target": "آیا هنری جیارد یک شخص واقعی است؟"}{"source": "What are some good gift ideas for my parents from my first salary?", "target": "ایده های جالب هدیه برای والدین من از اولین حقوق من چیست؟"}{"source": "What is the best food in the world?", "target": "بهترین غذای دنیا کدام است؟"}{"source": "Will overstaying my visit visa with 3 months affect my spouse visa application?", "target": "آیا اضافه ماندن من روی ویزای بازدید 3 ماهه تأثیری روی درخواست ویزای همسر من دارد؟"}{"source": "What is it like to be a professional soccer player?", "target": "یک فوتبالیست حرفه ای بودن چگونه است؟"}{"source": "I want a bike, but my parents can't afford it. What should I do?", "target": "من دوچرخه می خواهم، اما والدین من توانایی پرداخت آن را ندارند. باید چکار کنم؟"}{"source": "What do Laxmi, Saraswati, and Ganesha symbolize?", "target": "لاکشمی، ساراسواتی و گانشا سمبل چه چیزهایی هستند؟"}{"source": "What are p notes?", "target": "نتهای p چه هستند؟"}{"source": "What's the relationship between body's pH value and cancer?", "target": "چه ارتباطی بین مقدار pH بدن و سرطان وجود دارد؟"}{"source": "How can I get work at home in PCB designing?", "target": "چگونه می توانم کار در خانه در رابطه با طراحی PCB بدست اوردم؟"}{"source": "How do Indian military and Paramilitary forces keep killing peaceful civilians protestors in Jammu Kashmir?", "target": "چگونه ارتش و نیروهای شبه نظامی هند کشتن معترضان غیرنظامیان مسالمت آمیز در Jammu کشمیر را ادامه می دهند؟"}{"source": "I cheated on my wife would she cheat on me?", "target": "من به همسرم خیانت کردم، آیا او به من نیز خیانت می کند؟"}{"source": "Will you still get messages on Instagram if you mute notifications?", "target": "آیا در صورت خاموش کردن اعلان ها، آیا هنوز پیام هایی در اینستاگرام دریافت خواهید کرد؟"}{"source": "How does one get out of a submarine in depth, without the inflow of water inside it?", "target": "چگونه می توان از یک زیر دریایی در اعماق آب خارج شد، بدون اینکه آب داخل آن وارد شود؟"}{"source": "What makes you feel so proud of yourself?", "target": "چه چیزی باعث می شود تا به خودت افتخار کنی؟"}{"source": "How do I cure kidney stones?", "target": "چگونه سنگ کلیه را درمان کنم؟"}{"source": "What will happen to the next Star Wars movies after Carrie Fisher's death?", "target": "بعد از مرگ Carrie Fisher فیشر چه اتفاقی برای فیلم های بعدی جنگ ستارگان خواهد افتاد؟"}{"source": "Why are people incompetent?", "target": "چرا افراد بی کفایت هستند؟"}{"source": "What is the best lesson we should learn from life?", "target": "بهترین درسی که باید از زندگی بیاموزیم چیست؟"}{"source": "I have had two failed marriages. I've been alone for two years. How do I meet someone else? I'm scared.", "target": "من دو ازدواج ناموفق داشته ام و دو سال تنها بوده ام. چگونه با شخص دیگری ملاقات کنم؟ می ترسم."}{"source": "Is elementary OS overrated (in any way)?", "target": "آیا به elementary OS (به هر طریقی) بیش از حد اهمیت داده شده است؟"}{"source": "What are the best things to do in Hong Kong?", "target": "بهترین کارهایی که می توان در هنگ کنگ انجام داد چیست؟"}{"source": "Which is the best site to download TV series other than torrents?", "target": "بهترین سایت برای بارگیری سریال های تلویزیونی غیر از تورنت کدام است؟"}{"source": "What is a good first programming language to learn?", "target": "اولین زبان برنامه نویسی خوب برای یادگیری چیست؟"}{"source": "Can an individual have their own religion or is it necessary that there be a community?", "target": "آیا فرد می تواند دین خود را داشته باشد یا اینکه لازم است یک گروه وجود داشته باشد؟"}{"source": "Why do men have this need to boast to a potential female lover, while women don't need to?", "target": "چرا مردان این نیاز را دارند که به یک عاشق زن بالقوه مباهات کنند، در حالی که زنان نیازی به این ندارند؟"}{"source": "When a guy says that he wants to have sex with you, does that mean he only wants to have sex?", "target": "وقتی یک پسر می گوید که می خواهد با شما رابطه جنسی برقرار کند، آیا این بدان معنی است که او فقط رابطه جنسی را می خواهد؟"}{"source": "How much INR currency (volume) has been printed to date? What are the time statistics of its evolution?", "target": "چقدر ارز (حجم) INR تا به امروز چاپ شده است؟ آمار زمان تکامل آن چیست؟"}{"source": "How do I change my Instagram username?", "target": "چگونه می توانم نام کاربری اینستاگرام خود را تغییر دهم؟"}{"source": "What are the best CrossFit workouts on YouTube?", "target": "بهترین تمرینات CrossFit در YouTube کدامند؟"}{"source": "How do I find saved draft in Quora?", "target": "چگونه می توانم پیش نویس ذخیره شده را در Quora پیدا کنم؟"}{"source": "What are the causes of bibasilar atelectasis? How is it treated?", "target": "دلایل bibasilar atelectasis چیست؟ چگونه درمان می شود؟"}{"source": "How do I stop my mother-in-law from visiting and staying for long durations without being rude and inappropriate?", "target": "چگونه می توانم مادرزنم را از مراجعه و ماندن برای مدت طولانی بدون اینکه بی ادب و نامناسب باشد متوقف کنم؟"}{"source": "Have the Ancient Incans been scientifically tested?", "target": "آیا Incans باستان از نظر علمی مورد آزمایش قرار گرفته اند؟"}{"source": "Interior Design: What features and components would the dream office contain?", "target": "طراحی داخلی: یک دفتر رویایی چه ویژگی ها و مؤلفه هایی را شامل می شود؟"}{"source": "Who will be the USA next President?", "target": "رئیس جمهور بعدی ایالات متحده چه کسی خواهد بود؟"}{"source": "How can you get thicker thighs and calves?", "target": "چگونه می توانید ران و عضله ی پای ضخیم تری بگیرید؟"}{"source": "What is it like to work at Factual?", "target": "کار کردن در Factual چگونه است؟"}{"source": "What's the best way to travel the world?", "target": "بهترین راه برای سفر دور دنیا چیست؟"}{"source": "What is the weirdest thing you have ever seen?", "target": "عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده اید چیست؟"}{"source": "How do I reset my microsoft account password?", "target": "چگونه رمزعبور حساب میکروسافت خود را تعویض کنم؟"}{"source": "What are some famous quotations on literature?", "target": "چند نقل قول معروف در مورد ادبیات چیست؟"}{"source": "What's the longest amount of time you walked?", "target": "طولانی ترین زمانی که شما قدم زده اید چقدر است؟"}{"source": "What is the eligibility criteria for an MS in Germany for computer science?", "target": "معیارهای واجد شرایط بودن برای کارشناسی ارشد در آلمان برای علوم کامپیوتر چیست؟"}{"source": "What is your review of South Indian Queens?", "target": "نظر شما در مورد کوئینز هند جنوبی چیست؟"}{"source": "How does it feel being raped?", "target": "چه احساسی در تجاوز وجود دارد؟"}{"source": "Why is it that it is so important for some people not to let other drivers over when in traffic? Why don't people realize that being nice makes for a better society?", "target": "چرا این مسئله برای بعضی افراد بسیار مهم است که هنگام ترافیک اجازه ندهند رانندگان دیگر از آنها رد بشوند؟ چرا مردم نمی فهمند که خوب بودن باعث جامعه بهتر می شود؟"}{"source": "What would your advice be to your 25 year old self, knowing what you know now?", "target": "توصیه شما به خود 25 ساله شما، با دانستن اینکه اکنون می دانید چه خواهد بود؟"}{"source": "How do I approach a beautiful stranger girl?", "target": "چگونه می توانم به یک دختر غریبه ی زیبا نزدیک شوم؟"}{"source": "Would ISPs block access to our Google Play or iTunes movies if we didn't have net neutrality?", "target": "آگر قوانین بیطرفی اینترنتی نبودند آیا ISP ها دسترسی به فیلمهای Google Play یا iTunes ما را مسدود می کنند؟"}{"source": "How does first time sex feel like?", "target": "رابطه اول جنسی چگونه احساس می شود؟"}{"source": "How much weed did Bob Marley smoke a day?", "target": "Bob Marley روزانه چقدر علف می کشید؟"}{"source": "Why didn't (don't) followers of the Hebrew Bible consider Jesus to be the Messiah?", "target": "چرا پیروان کتاب مقدس عبری (عیسی) را عیسی مسیح نمی دانند؟"}{"source": "What is motive of Mulayam Singh Yadav behind expelling Akhilesh Yadav from Samajwadi party?", "target": "انگیزه مولایام سینگ یداو در اخراج آخیلش یداو از حزب سماجوی چیست؟"}{"source": "How are people earning billions from home by simple Uber app hack?", "target": "چگونه افراد با هک ساده برنامه Uber میلیاردها دلار از خانه کسب می کنند؟"}{"source": "How does a steam turbine generator produce more electricity even though the frequency is kept constant?", "target": "چگونه یک ژنراتور توربین بخار حتی اگر فرکانس ثابت باشد، برق بیشتری تولید می کند؟"}{"source": "Is it bad for health to eat eggs every day?", "target": "آیا هر روز تخم مرغ خوردن مفید است؟"}{"source": "Are there any differences between East Asia's perception of beauty compared to Southeast Asia's?", "target": "آیا بین درک آسیای شرقی از زیبایی در مقایسه با آسیای جنوب شرقی تفاوت هایی وجود دارد؟"}{"source": "What should I do about this little girl having a crush on me?", "target": "در مورد این دختر کوچک که به من علاقه دارد، چه کاری باید انجام دهم؟"}{"source": "Can you actually spy on someone else's WhatsApp account?", "target": "آیا واقعا می توانید از حساب WhatsApp شخص دیگری جاسوسی کنید؟"}{"source": "What is the true definition of \"introvert\"?", "target": "تعریف واقعی «درون گرا» چیست؟"}{"source": "Whose Economy is in better shape in 2016: Pakistan or Bangladesh?", "target": "اقتصاد کدام در سال 2۰16 شکل بهتری دارد: پاکستان یا بنگلادش؟"}{"source": "What is your new year resolution for 2017 or goal for 2017?", "target": "هدف کلی سال جدید شما برای سال 2۰17 یا هدف سال 2۰17 چیست؟"}{"source": "You push backward against the ground to move a skateboard forward. The force you make acts against the ground. What force acts against you to move you forward?", "target": "شما به سمت عقب به زمین فشار می آورید تا یک اسکیت بورد را به جلو حرکت دهید. نیرویی که انجام می دهید علیه زمین عمل می کند. چه نیرویی علیه شما عمل می کند تا شما را به جلو سوق دهد؟"}{"source": "Which are the best books to learn C?", "target": "بهترین کتابها برای یادگیری C کدامند؟"}{"source": "Why is she flirting with me?", "target": "چرا او با من لاس می زند؟"}{"source": "Why are Muslims prohibited to eat pork?", "target": "چرا مسلمانان از خوردن گوشت خوک منع شده اند؟"}{"source": "What are the most interesting products and innovations that Spark Therapeutics is coming out with in 2016?", "target": "جالب ترین محصولات و نوآوری هایی که Spark Therapeutics در سال 2۰16 به بازار عرضه می کند چیست؟"}{"source": "What companies are expecting from the fresher (if they don't have any industrial exposer)?", "target": "شرکت ها چه انتظاری از کارکنان تازه انتظار دارند (در صورت نداشتن هیچ تجربه ی صنعتی)؟"}{"source": "How do I prepare for interviews?", "target": "چگونه می توانم برای مصاحبه آماده شوم؟"}{"source": "What does it take to be a top writer on Quora?", "target": "چه چیزی لازم است تا نویسنده برتر در Quora شد؟"}{"source": "Does Mike Wazowski blink or wink?", "target": "آیا مایک وازوفسکی چشم هایش را باز و بسته می کند یا چشمک می زند؟"}{"source": "What are the examples of Newton's Second Law of motion?", "target": "مثال هایی برای قانون دوم حرکت نیوتن کدام است؟"}{"source": "What are the advantages of Indian squatting toilets over Western ones?", "target": "مزایای توالتهای چمباتمه دار هند نسبت به غربی ها چیست؟"}{"source": "Why do we need to philosophize?", "target": "چرا ما نیاز به فلسفه پردازی داریم؟"}{"source": "What is your review of The Big Bang Theory (TV series)?", "target": "نظر شما درباره The Big Bang Theory (سریال های تلویزیونی) چیست؟"}{"source": "How many keywords are there in PASCAL Programming Language in the latest version?", "target": "چه تعداد کلمه کلیدی در جدیدترین نسخه در زبان برنامه نویسی PASCAL وجود دارد؟"}{"source": "How many students take CL MOCK?", "target": "چند دانش آموز CL MOCK را می گیرند؟"}{"source": "What would be the scenario of COE placement in Thapar University by 2020 considering the no. of students from CAG and CML too getting pushed in COE?", "target": "سناریوی قرار دادن COE در دانشگاه تپار تا سال 2۰2۰ با در نظر گرفتن تعداد دانشجویان CAG و CML ی که بیش از حد در COE تحت فشار قرار می گیرند، چیست؟"}{"source": "Were any TED talks effective at convincing people to volunteer for a cause?", "target": "آیا مذاکره TED در ترغیب مردم به داوطلبی برای یک امر مؤثر است؟"}{"source": "No product market fit: change product or market first?", "target": "بدون بازار محصول مناسب: اول محصول یا بازار را باید تغییر داد؟"}{"source": "Why do I experience chest pain while I playing football (Soccer)?", "target": "چرا هنگام بازی فوتبال (فوتبال)، درد قفسه سینه را تجربه می کنم؟"}{"source": "How can I boost my intelligence to think on my feet?", "target": "چگونه می توانم هوش خود را تقویت کنم تا روی پاهای خود بیاندیشم؟"}{"source": "I traveled on H1B while working in a company in India. Will it be a problem for green card process?", "target": "من هنگام کار در یک شرکت در هند با H1B سفر کردم. آیا برای روند کارت سبز مشکلی ایجاد خواهد شد؟"}{"source": "How good is IMT Ghaziabad?", "target": "IMT قاضی آباد چقدر خوب است؟"}{"source": "Which are the best bass guitar songs?", "target": "بهترین آهنگ های گیتار باس کدام ها هستند؟"}{"source": "How do I hire a legit hacker?", "target": "چگونه می توانم یک هکر قانونی استخدام کنم؟"}{"source": "What are the different career options after MBBS and their scope in India?", "target": "گزینه های مختلف شغلی بعد از MBBS و دامنه آنها در هند چیست؟"}{"source": "What are the best techniques for off-page SEO?", "target": "بهترین تکنیک های Off Page SEO چیست؟"}{"source": "How would you spend the last 10 days of your life?", "target": "1۰ روز آخر عمر خود را دوست دارید چگونه سپری کنید؟"}{"source": "What rank can I expect with 151 in wbJEE medical 2016?", "target": "با 151 در wbJEE Medical 2۰16 چه رتبه ای را می توانم انتظار داشته باشم؟"}{"source": "Who is Ash Ketchum's dad?", "target": "پدر Ash Ketchum کیست؟"}{"source": "How do you feel receiving a compliment? Why?", "target": "چه احساسی می کنید وقتی کسی از شما نعریف می کند؟ چرا؟"}{"source": "how is it possible for a blog to appear in the first page of Google search Engine? How can I make my blog appear on 1st page?", "target": "چگونه امکان دارد وبلاگ در صفحه اول موتور جستجوی Google ظاهر شود؟ چگونه می توانم وبلاگ خود را در صفحه اول نمایان کنم؟"}{"source": "Do astronomers' know where the center of the universe is?", "target": "آیا اخترشناسان می دانند مرکز جهان کجاست؟"}{"source": "Have you ever encountered any supernatural phenomenon in your life?", "target": "آیا تاکنون با پدیده ای فوق طبیعی در زندگی خود روبرو شده اید؟"}{"source": "Which EU country has the most basic requirements to obtain a residence permit for EU nerizedentov?", "target": "کدام کشور اتحادیه اروپا ابتدایی ترین شرایط را برای اخذ اجازه اقامت اتحادیه اروپا نرویزنتوف دارد؟"}{"source": "What is the difference between economic profit and normal profit?", "target": "تفاوت بین سود اقتصادی و سود طبیعی چیست؟"}{"source": "How do I fix a 0xc0000142 error (game application) in Windows 8?", "target": "چگونه خطای ۰xc۰۰۰۰142 (برنامه بازی) را در ویندوز 8 رفع کنم؟"}{"source": "What does it mean when the car starter is clicking?", "target": "منظور از کلیک بر روی استارت خودرو چیست؟"}{"source": "Where can I get very cost-effective envelope printing service in Sydney?", "target": "از کجا می توانم سرویس چاپ پاکت نامه بسیار مقرون به صرفه در سیدنی دریافت کنم؟"}{"source": "What is the best Alabama SEO Company?", "target": "بهترین شرکت SEO در آلاباما چیست؟"}{"source": "How common are green eyes?", "target": "چشمان سبز چقدر متداول هستند؟"}{"source": "How can I get the practical experience needed to get the EASA part 66 B1.1 license?", "target": "چگونه می توانم تجربه عملی لازم برای دریافت مجوز EASA part 66 B1٫1 را کسب کنم؟"}{"source": "Is there proof that alien life exists?", "target": "آیا اثبات وجود زندگی بیگانه وجود دارد؟"}{"source": "What can you make of this poem?", "target": "از این شعر چه چیزی می توانید بفهمید؟"}{"source": "What time does Denny's start serving breakfast?", "target": "چه زمانی Denny's شروع به کار صبحانه می کند؟"}{"source": "What do you find encouraging?", "target": "برای شما چه چیزی تشویق کننده است؟"}{"source": "What is it to be a lesbian?", "target": "لزبین بودن چطور است؟"}{"source": "Can you write a thought bubble to show what judges would think about Hitler and his ideas?", "target": "آیا می توانید حباب فکری بنویسید تا نشان دهید که قاضی ها درباره هیتلر و عقاید وی چه فکری می کنند؟"}{"source": "Is Hillary Clinton going to go to jail?", "target": "آیا قرار است هیلاری کلینتون به زندان برود؟"}{"source": "What does Accenture do, and who are its largest clients?", "target": "Accenture چه کاری انجام می دهد، و بزرگترین مشتری های آن که اند؟"}{"source": "How can I speak English smoothly?", "target": "چگونه می توانم انگلیسی را بدون نقص صحبت کنم؟"}{"source": "What are web landing pages?", "target": "صفحات فرود وب چیستند؟"}{"source": "How do you feel when someone upvotes your answer on Quora?", "target": "چه احساسی دارید وقتی شخصی جواب شما را در مورد Quora تأیید می کند؟"}{"source": "Will I grow taller from 5'2 to 5'6 at age of 18? what will I do?", "target": "آیا در سن 18 سالگی می توانم از 5 فوت و2 اینچ بلندتر شوم به 5 فوت و6 اینچ؟ چه کار خواهم کرد؟"}{"source": "How can I get rid of my acne scars?", "target": "چگونه می توانم از شر زخم های جوش خلاص شوم؟"}{"source": "What should I ask my friend to get from UK to India?", "target": "چه باید از دوستم بخواهم از انگلیس به هند بیاورد؟"}{"source": "Which is the best course for digital marketing?", "target": "بهترین دوره آموزشی برای بازاریابی دیجیتال کدام است؟"}{"source": "How many times do couples have sex per week?", "target": "چند بار در هفته زوجین رابطه جنسی برقرار می کنند؟"}{"source": "I just accidentally hit my head on the concrete wall behind my bed and now I'm dizzy, have a headache, and am having sharp pains. Is this a problem?", "target": "من فقط به طور اتفاقی سرم را روی دیوار بتونی پشت تختم زده ام و اکنون دچار سرگیجه شده ام، سردرد دارم و دردهای شدیدی دارم. آیا این مشکلی دارد؟"}{"source": "What is the scope for MBA marketing graduates in sales & marketing in hospitality industry?", "target": "دامنه فارغ التحصیلان بازاریابی MBA در زمینه فروش و بازاریابی در صنعت میهمان نوازی چیست؟"}{"source": "What is the Sahara, and how do the average temperatures there compare to the ones in the Taklamakan Desert?", "target": "Sahara چیست، و میانگین دمای آن در مقایسه با دمای کویر Taklamakan چگونه است؟"}{"source": "What is the best place to stay in Mumbai?", "target": "بهترین مکان برای اقامت در بمبئی چیست؟"}{"source": "How do I reset my gmail password when they are not highlighting my recovery email option?", "target": "چگونه می توان گذرواژه gmail خود را مجددا تنظیم کرد وقتی گزینه بازیابی ایمیل من را برجسته نمی کند؟"}{"source": "What are your views on the decision of Narendra Modi to discontinue the use of 500 and 1000 currency notes?", "target": "نظر شما در مورد تصمیم Narendra Modi برای قطع استفاده از اسکناس ارزی 5۰۰ و 1۰۰۰ چیست؟"}{"source": "What innovative name can I use for an interior designing firm?", "target": "از چه اسم خلاقانه می توانم برای یک شرکت طراحی داخلی استفاده کنم؟"}{"source": "Can an introvert become an extrovert?", "target": "آیا یک درونگرا می تواند برون گرا شود؟"}{"source": "Is our PM Modi doing the correct thing with 500 and 1000 Rs notes?", "target": "آیا PM Modi ما با یادداشت های 5۰۰ و 1۰۰۰ Rs کار درستی انجام داده است؟"}{"source": "When a VC invests (seed) in a company, how much equity does he receive?", "target": "وقتی یک VC در یک شرکت سرمایه گذاری می کند، چه مقدار سهام دریافت می کند؟"}{"source": "What I can sell on amazon.in?", "target": "چه چیزی را می توانم در amazon. in بفروشم؟"}{"source": "What are shocking experiences of bullying?", "target": "تجارب تکان دهنده از قلدری را بگویید؟"}{"source": "How should I title subject of a cold e-mail for App Developers and Digital Agencies?", "target": "چگونه می توانم موضوع نامه الکترونیکی سرد را برای توسعه دهندگان برنامه و آژانس های دیجیتال عنوان کنم؟"}{"source": "When my english-speaking yoga friends greet me saying \"namaste\" what would be a good cheeky response in formal sanskrit?", "target": "وقتی دوستان انگلیسی زبان یوگام به من سلام می کنند و می گویند «namaste» در جواب آنها چه پاسخ خوبی به زبان سانسکریت رسمی می توانم دهم؟"}{"source": "Do you believe in fate or free will?", "target": "آیا شما به سرنوشت اعتقاد دارید یا اراده آزاد؟"}{"source": "Bihar assembly election 2015: why the NDA- led government was not successful in their approach. In future what things should they keep in mind so that they don't make the same mistake again?", "target": "انتخابات مجمع بیهار 2۰15: چرا دولت تحت رهبری NDA در رویکرد آنها موفق نبود. در آینده چه مواردی را باید در خاطر داشته باشید تا دوباره اشتباه نکنند؟"}{"source": "What is the square root of 1?", "target": "ریشه دوم 1 چیست؟"}{"source": "What is the best thing to do when you get bored?", "target": "بهترین کارهایی که باید هنگام سررفتن حوصله انجام داد چیست؟"}{"source": "What is the hierarchy structure of Siemens? What are the approximate salaries of each designation", "target": "ساختار سلسله مراتبی زیمنس چیست؟ حقوق تقریبی هر شغل چیست؟"}{"source": "What are the options if my daughter not got seat in IIT or NIT. At present she is under coaching in Allen, Kota. This year she is in class 11th.?", "target": "چه گزینه هایی دارم اگر دخترم نتواند در IIT یا NIT صندلی ای کسب کند. در حال حاضر وی تحت مربیگری در آلن، کوتا است. امسال او در کلاس یازدهم است."}{"source": "What happens if I default on a merchant cash advance?", "target": "چه اتفاقی می افتد در بازپرداخت هزنه های پیش پرداخت موفق نشوم؟"}{"source": "Which is the best cleaning service company in Australia?", "target": "بهترین شرکت خدمات نظافت در استرالیا کدام است؟"}{"source": "I don't want to be friends with my negative best friend anymore. What should I do?", "target": "من دیگر نمی خواهم با بهترین دوست خود دوست باشم. باید چکار کنم؟"}{"source": "Why do my dreams are not coming true?", "target": "چرا رویاهای من به حقیقت نمی پیوندند؟"}{"source": "How would one train in mountaineering and become a mountain guide?", "target": "چگونه کسی می تواند در کوهنوردی آموزش ببیند و به یک راهنمای کوهستانی تبدیل شود؟"}{"source": "Is India facing more stessful times and politically charged atmosphere when compared to Congress regime?", "target": "آیا هند در مقایسه با رژیم کنگره با اوقات بی استعداد و اتهامات سیاسی روبرو است؟"}{"source": "How do I find out what operating system I have on my Macbook?", "target": "چگونه می فهمم سیستم عامل من در Macbook من چیست؟"}{"source": "I always feel sleepy in my lectures. What can I do?", "target": "من همیشه در سخنرانی هایم احساس خواب آلودگی می کنم. چه می توانم بکنم؟"}{"source": "How big is the Death Star?", "target": "ستاره مرگ چقدر بزرگ است؟"}{"source": "When hiking in the woods or fields, what would cause distinct cold spots with significant differences in temperature?", "target": "هنگام پیاده روی در جنگل ها یا مزارع، چه عواملی باعث ایجاد نقاط مختلف سرد با اختلاف قابل توجه دما می شود؟"}{"source": "Export clothing from India?", "target": "صادرات لباس از هند؟"}{"source": "How do people join ISIS?", "target": "مردم چگونه به داعش می پیوندند؟"}{"source": "What is the responsibility of SAP ERP key user?", "target": "مسئولیت کاربر کلیدی SAP ERP چیست؟"}{"source": "Why wasn't Leonardo DiCaprio not nominated for Titanic?", "target": "چرا لئوناردو دی کاپریو نامزد برای تایتانیک نشده است؟"}{"source": "What is the story behind chanakya's death?", "target": "ماجرای مرگ چاناکیا چیست؟"}{"source": "How can you get over someone?", "target": "چطور می توانید فکر کسی گذشت؟"}{"source": "Which aperture is better for a mobile camera: F1.8, F2.0, or F2.2?", "target": "کدام دیافراگم برای دوربین موبایل بهتر است: F2٫0، F1٫8 یا F2٫2؟"}{"source": "What will the production unit do with the costumes those worn by the actors/actresses in the film ?", "target": "واحد تولید با لباس هایی که بازیگران فیلم می پوشند چه خواهد کرد؟"}{"source": "Why do people ask questions on Quora that are easily answerable via a quick internet search?", "target": "چرا مردم در Quora سؤالاتی می پرسند که به راحتی از طریق جستجوی اینترنت قابل پاسخگویی هستند؟"}{"source": "If you received a check from Donald Knuth, what did you do and why did you get it?", "target": "اگر یک چک از دونالد نوس دریافت کردید، چه کاری انجام دادید و چرا آن را دریافت کردید؟"}{"source": "Which questions are to be asked on Stack Overflow?", "target": "کدام نوع سؤالات باید در Stack Overflow پرسیده شود؟"}{"source": "Which is more harmful? 1 cigarette or 1 indian Bidi?", "target": "کدام یک مضرتر است؟ 1 سیگار یا 1 بیدی هندی؟"}{"source": "What are some very good and real touching romantic novels?", "target": "چند رمان عاشقانه بسیار خوب و دارای حس هستند؟"}{"source": "How cold can the Gobi Desert get, and how do its average temperatures compare to the ones in the Great Victoria Desert?", "target": " کویر Gobi چقدر میتواند سرد شود و دمای متوسط آن چگونه با درجه حرارت در کویر بزرگ ویکتوریا مقایسه می شود؟"}{"source": "How could an HIV-positive person have children?", "target": "چگونه یک فرد مبتلا به HIV مثبت می تواند فرزند داشته باشد؟"}{"source": "Why do I never have nightmares?", "target": "چرا هیچ وقت کابوس ندارم؟"}{"source": "What is the best cleaner app I can have on my android device?", "target": "بهترین برنامه تمیز کننده ای که می توانم در دستگاه اندرویدی خود داشته باشم چیست؟"}{"source": "How can you find all of your Gmail accounts?", "target": "چگونه می توانید همه حساب های Gmail خود را پیدا کنید؟"}{"source": "How does one prepare for the UGC net/jrf examination?", "target": "چگونه یک فرد برای امتحان UGC net/jrf آماده می شود؟"}{"source": "How does Snapchat's screenshot notification process work?", "target": "فرآیند اطلاع رسانی تصویر Snapchat چگونه کار می کند؟"}{"source": "What do foreigners find most annoying about Indians?", "target": "چه چیزی را خارجی ها در مورد هندی ها بیش از همه آزار دهنده می دانند؟"}{"source": "How do l see who viewed my videos on Instagram?", "target": "چگونه می توانم ببینم چه کسی ویدیوهای من را در اینستاگرام مشاهده کرده است؟"}{"source": "What is the difference between collision domain and broadcast domain?", "target": "تفاوت بین حوزه برخورد و دامنه پخش چیست؟"}{"source": "Is there a way to stop my headphones from leaking sound?", "target": "آیا راهی برای جلوگیری از نشت صدای هدفون وجود دارد؟"}{"source": "Is it possible to increase height after 22 years of age?", "target": "آیا امکان افزایش قد بعد از 22 سالگی وجود دارد؟"}{"source": "Who has invented cellphones?", "target": "چه کسی تلفن های همراه اختراع کرده است؟"}{"source": "What universities does Maxim Integrated recruit new grads from? What majors are they looking for?", "target": "Maxim Integrated از چه دانشگاه هایی فارق التحصیل های جدید را استخدام می کند؟ آنها به دنبال چه رشته هایی هستند؟"}{"source": "Which foods help gain weight?", "target": "کدام غذاها به افزایش وزن کمک می کنند؟"}{"source": "Are predictions of the future based on the present too much?", "target": "آیا پیش بینی های آینده بر اساس زمان حال بیش از حد است؟"}{"source": "How do I recover my forgotten Gmail password?", "target": "چگونه رمزعبور فراموش شده Gmail خود را بازیابی کنم؟"}{"source": "What are the different beamer styles?", "target": "سبک های مختلف تیرچه چیست؟"}{"source": "Should I start smoking?", "target": "آیا باید سیگار را شروع کنم؟"}{"source": "How does whatsapp earns Money?", "target": "واتساپ چگونه درآمد کسب می کند؟"}{"source": "What if humans never invented clothes?", "target": "اگر انسان هرگز لباس را اختراع نمی کرد، چه می شد؟"}{"source": "Where can I get a consistent high quality service for commercial cleaning in Bangalore?", "target": "از کجا می توانم یک سرویس با کیفیت بالا و مداوم برای نظافت تجاری در بنگلور دریافت کنم؟"}{"source": "How can the drive from Edmonton to Auckland be described, and how do these cities' attractions compare to those in London?", "target": "چگونه می توان رانندگی از ادمونتون به اوکلند را توصیف کرد و جاذبه های این شهرها چگونه با جاذبه های لندن مقایسه می شود؟"}{"source": "What does it feel like to be eaten alive by a Microraptor?", "target": "زنده خورده شدن توسط یک Microraptor چه احساسی دارد؟"}{"source": "What are the least useful courses that people typically take for a degree in zoology?", "target": "کمترین دوره های مفید که افراد به طور معمول برای مدرک جانورشناسی در آن شرکت می کنند چیست؟"}{"source": "Which is the best engineering field that I can choose?", "target": "بهترین رشته مهندسی کدام یک است که می توانم انتخاب کنم؟"}{"source": "Is it enough to compare several matched groups as opposed to representative groups of a population?", "target": "آیا مقایسه چندین گروه همسان با گروههای نماینده یک جمعیت کافی است؟"}{"source": "What is the scope of gynaecologist business?", "target": "دامنه متخصص زنان و زایمان چیست؟"}{"source": "Can an airplane's exit door be opened in mid-flight?", "target": "آیا می توان درب خروج هواپیما را در اواسط پرواز باز کرد؟"}{"source": "Why didn't Ned Stark bring more men to the Tower of Joy?", "target": "چرا Ned Stark مردان بیشتری را به برج جوی نیاورد؟"}{"source": "How do I sell domains?", "target": "چگونه می توانم دامنه بفروشم؟"}{"source": "Why do most Bollywood movies contain too many sex scenes? Is it because the Bollywood audience are so fond of sex? Are they always horny?", "target": "چرا اکثر فیلم های بالیوود حاوی صحنه های جنسی زیادی هستند؟ آیا دلیل آن این است که مخاطبان بالیوود به سکس علاقه زیادی دارند؟ آیا آنها همیشه حشری هستند؟"}{"source": "Should I try to get my ex girlfriend back?", "target": "آیا باید سعی کنم دوست دختر سابقم را دوباره بدست آوردم؟"}{"source": "How do I connect my iPhone to a Samsung Smart TV?", "target": "چگونه آی فون خود را به یک تلویزیون هوشمند سامسونگ متصل کنم؟"}{"source": "What should I study for the common defence services?", "target": "برای خدمات دفاعی مشترک چه باید مطالعه کنم؟"}{"source": "Why Supreme Court directed all cinema halls across the country to play the National Anthem before the start of a film?", "target": "چرا دیوان عالی کشور همه سالن های سینما را در سراسر کشور موظف کرده است تا قبل از شروع یک فیلم سرود ملی را پخش کنند؟"}{"source": "Why doesn't everyone have the passion towards what they care about, like Walt Disney, Steve Jobs, Jiro Ono, etc.?", "target": "چرا همه دوست ندارند مانند والت دیزنی، استیو جابز، ژیرو اونو و غیره به آنچه که به آن اهمیت می دهند علاقه ندارند؟"}{"source": "Gyms and Workout Facilities: Are taking protein powder supplements good for health?", "target": "ورزش و امکانات ورزشی: آیا مصرف مکمل های پودر پروتئین برای سلامتی مفید است؟"}{"source": "Is it safe to use Xiaomi mobile phones?", "target": "آیا استفاده از تلفن های همراه شیائومی بی خطر است؟"}{"source": "How good is the MacBook Pro for gaming?", "target": "MacBook Pro برای بازی چقدر خوب است؟"}{"source": "What causes stool color to change to yellow?", "target": "چه عواملی باعث تغییر رنگ مدفوع به زرد می شود؟"}{"source": "What is CNF in IRCTC?", "target": "CNF در IRCTC چیست؟"}{"source": "What are your views on India banning 500 and 1000 notes? In what way it will affect Indian economy?", "target": "نظر شما در مورد ممنوعیت اسنکناس های 5۰۰ و 1۰۰۰ در هند چیست؟ به چه طریقی این امر بر اقتصاد هند تأثیر خواهد گذاشت؟"}{"source": "Were the Clintons paid by the Clinton Foundation?", "target": "آیا کلینتون توسط بنیاد کلینتون حقوق می گیرند؟"}{"source": "Is there an app of some sort that allows you to view private profiles on instagram?", "target": "آیا برنامه ای به نوعی وجود دارد که به شما امکان دیدن پروفایل های خصوصی در اینستاگرام را بدهد؟"}{"source": "What happened to the Hindu God Indra? Does anyone even worship him now? Was he even a God or was he just a king?", "target": "برای خدای هندو Indra چه اتفاقی افتاد؟ آیا کسی حتی اکنون او را عبادت می کند؟ آیا او حتی خدا بود یا او فقط پادشاه بود؟"}{"source": "What are 10 letter words with no repeating letters?", "target": "1۰ کلمه حرفی بدون حرف تکراری چیست؟"}{"source": "Which are the most used designs patterns for mobile games nowadays?", "target": "امروزه الگوهای طراحی مورد استفاده برای بازی های موبایل کدام یک است؟"}{"source": "What are your views about demonetisation in India?", "target": "دیدگاه های شما در مورد تجاوز جنسی در هند چیست؟"}{"source": "Why do so many people hate Hilary Clinton?", "target": "چرا بسیاری از مردم از هیلاری کلینتون متنفرند؟"}{"source": "What is funniest joke you've ever heard?", "target": "جالب ترین جکی که تا به حال شنیده اید چیست؟"}{"source": "What is sim 3?", "target": "sim 3 چیست؟"}{"source": "How is it to live in Belgium as an average citizen, meaning the lifestyle and the people, etc.?", "target": "چگونه زندگی در بلژیک به عنوان یک شهروند متوسط، به معنای سبک زندگی و مردم و غیره است؟"}{"source": "Is Donald Trump going to go to jail for flying his jet illegally?", "target": "آیا قرار است دونالد ترامپ بخاطر پرواز غیرقانونی جت خود به زندان برود؟"}{"source": "How is air traffic controlled?", "target": "ترافیک هوایی چگونه کنترل می شود؟"}{"source": "How can we improve India's current education system?", "target": "چگونه می توانیم سیستم آموزشی فعلی هند را بهبود بخشیم؟"}{"source": "Do \"B\" students ever get accepted into top universities?", "target": "آیا دانشجویان «B» اصلا در دانشگاه های برتر پذیرفته می شوند؟"}{"source": "Who would win a fight? Bruce Lee or one of today's top MMA fighters? And why?", "target": "چه کسی در یک نبرد پیروز می شود؟ بروس لی یا یکی از مبارزان برتر امروز MMA؟ و چرا؟"}{"source": "How can I install PyGTK module for Python?", "target": "چگونه می توان ماژول PyGTK را برای Python نصب کرد؟"}{"source": "What proves that history repeats itself?", "target": "چه چیزی ثابت می کند که تاریخ خودش را تکرار می کند؟"}{"source": "What can I do after my MBBs?", "target": "بعد از MBB ها چه کاری می توانم انجام دهم؟"}{"source": "Which kind of fit can we say of pen and their opener (cap)?", "target": "کدام نوع تناسب را می توانیم از قلم و دریچه (کلاه) آنها بگوییم؟"}{"source": "Does suppressing your temperature when you have a cold or flu increase the duration of the cold? Why or why not?", "target": "آیا فرونشاندن دمای شما هنگام سرماخوردگی یا آنفولانزا باعث افزایش مدت زمان سرماخوردگی می شود؟ چرا و چرا نه؟"}{"source": "How do I impress girl in the first meeting?", "target": "چگونه می توانم در اولین جلسه دختر را تحت تأثیر قرار دهم؟"}{"source": "What is the oldest beer brewery in the world?", "target": "قدیمی ترین کارخانه آبجو در جهان کدام است؟"}{"source": "If I'm passionate about marketing and self development, should I make two separate blogs or one?", "target": "اگر علاقه مند به بازاریابی و توسعه خودم هستم، باید دو وبلاگ جداگانه درست کنم یا یکی؟"}{"source": "Who invented heterosexual anal sex?", "target": "چه کسی رابطه مقعد دگرجنسگرا را اختراع کرده است؟"}{"source": "How do I improve the writings on Quora?", "target": "چگونه می توانم نوشته های مربوط به Quora را بهبود بخشم؟"}{"source": "What questions do boys parents ask in arranged marriage?", "target": "والدین پسر در ازدواج سنتی چه سؤالاتی می پرسند؟"}{"source": "How do I raise a fund for a startup IT company?", "target": "چگونه می توانم برای یک شرکت فناوری اطلاعات نوپا پول جمع کنم؟"}{"source": "What are some examples of parasitic bacteria?", "target": "نمونه هایی از باکتری های انگلی چیست؟"}{"source": "Would America support Pakistan in war?", "target": "آیا آمریکا از پاکستان در جنگ حمایت خواهد کرد؟"}{"source": "Do you support TPP, yes or no?", "target": "آیا شما از TPP پشتیبانی می کنید، بله یا خیر؟"}{"source": "Will.2 grams of meth show up in a urine test 99 hours after consumed?", "target": "آیا مصرف 0٫2 گرم شیشه بعد از 99 روز در آزمایش ادرار ظاهر می شود؟"}{"source": "What have you learned from your life?", "target": "از زندگی خود چه آموخته اید؟"}{"source": "What is operational research?", "target": "تحقیق در عملیات چیست؟"}{"source": "Can anybody share the experience of the MDL interview for mechanical through GATE?", "target": "آیا کسی می تواند تجربه مصاحبه MDL برای مکانیکی را از طریق GATE به اشتراک بگذارد؟"}{"source": "Will the economy of India collapse due to the banning of ₹500 and ₹1000 notes?", "target": "آیا به دلیل ممنوعیت یادداشت 5۰۰ روپی و 1۰۰۰ روپی، اقتصاد هند سقوط خواهد کرد؟"}{"source": "What is the best code troll you've ever seen?", "target": "بهترین ترول کدی ای که تا به حال دیده اید چیست؟"}{"source": "Is there a list (by hour) of sleep deprivation symptoms?", "target": "آیا لیستی (براساس ساعت) علائم کمبود خواب وجود دارد؟"}{"source": "Should I go for Reliance Jio as my 4G service provider?", "target": "آیا باید به عنوان ارائه دهنده خدمات 4G خود به Reliance Jio مراجعه کنم؟"}{"source": "How has technology changed the education system?", "target": "فناوری چگونه سیستم آموزش را تغییر داده است؟"}{"source": "What is macros?", "target": "ماکرو ها چیستند؟"}{"source": "Can I enter University of Melbourne if I couldn't achieve the guaranteed marks in Trinity College Foundation?", "target": "آیا اگر نتوانستم نمرات تضمین شده در بنیاد کالج ترینیتی را کسب کنم، می توانم وارد دانشگاه ملبورن شوم؟"}{"source": "What are the most common ways people get rich in Singapore apart from inherited wealth and winning the lottery?", "target": "رایج ترین راههای ثروتمند شدن مردم در سنگاپور جدا از ثروت ارثی و برنده شدن در قرعه کشی چیست؟"}{"source": "Is there a chance for anyone on Quora to have 1 billion views or more than that?", "target": "آیا فرصتی برای کسی در Quora وجود دارد که 1 میلیارد بازدید یا بیشتر داشته باشد؟"}{"source": "How useful is the techno syllabus which is being taught in sri Chaitanya useful in future studies?", "target": "برنامه درسی تکنو که در Sri Chaitanya در حال آموزش است، چقدر در مطالعات آینده مفید است؟"}{"source": "I'm from Bangladesh studying in class 10. I'm a bit weak in Mathematics but I dream to study Physics at MIT. What should I do from now on for future?", "target": "من اهل بنگلادش هستم که در کلاس 1۰ تحصیل می کنم. من در ریاضیات کمی ضعیف هستم اما آرزو دارم که فیزیک را در MIT تحصیل کنم. برای آینده چه باید بکنم؟"}{"source": "I lived in IL, FL, and CO this year, where should I file my taxes?", "target": "من امسال در IL، FL و CO زندگی کردم، کجا باید مالیات خود را ثبت کنم؟"}{"source": "Which countries have nuclear weapons?", "target": "کدام کشورها سلاح هسته ای دارند؟"}{"source": "What is the meaning of imperialism?", "target": "معنای امپریالیسم چیست؟"}{"source": "What are the differences between a single and double action pistol?", "target": "چه تفاوتی بین یک تپانچه با یک و دو عملکرد وجود دارد؟"}{"source": "How is India preparing for war against Pakistan?", "target": "هند چگونه برای جنگ علیه پاکستان آماده می شود؟"}{"source": "What trading strategy would you adopt to maximise returns over a 6 month time horizon if you had no trading costs?", "target": "در صورت نداشتن هزینه معاملاتی، چه استراتژی معاملاتی را اتخاذ می کنید تا حداکثر بازده ها را در طول یک بازه زمانی 6 ماهه انجام دهید؟"}{"source": "Which is a suitable solar panel installation provider in Bullhead City, Arizona AZ?", "target": "ارائه دهنده مناسب نصب پانل خورشیدی در Bullhead City، ایالت آریزونا کدام است؟"}{"source": "How much does an average fine dining restaurant make in NYC?", "target": "یک رستوران ناهار خوری خوب به طور متوسط در NYC چقدر پول در می آورد؟"}{"source": "What was there before the Universe?", "target": "قبل از جهان چه بود؟"}{"source": "What are we doing here on Earth?", "target": "ما در زمین چه کاری انجام می دهیم؟"}{"source": "What is the difference between bread and toast?", "target": "تفاوت بین نان و نان تست چیست؟"}{"source": "Is \"How about You\" grammatically correct?", "target": "آیا «در مورد شما چطور» از لحاظ دستور زبان صحیح است؟"}{"source": "How do I get more people to ask me questions on Quora?", "target": "چگونه می توانم افراد بیشتری را به خودم جلب کنم که درباره Quora از من سؤال کنند؟"}{"source": "Which exercise type help you to increase your height?", "target": "کدام نوع ورزش به شما در افزایش قد کمک می کند؟"}{"source": "How do I get night shift?", "target": "چگونه می توانم شیفت شب داشته باشم؟"}{"source": "Which country has six months of night and six months of day?", "target": "کدام کشور دارای شش ماه شب و شش ماه روز است؟"}{"source": "What would happen if the federal government was suddenly dissolved and states became their own individual countries?", "target": "چه اتفاقی می افتد اگر ناگهان دولت فدرال منحل شود و ایالت ها کشورهای جداگانه خودشان شوند؟"}{"source": "Is green tea effective for fat loss?", "target": "آیا چای سبز برای کاهش چربی موثر است؟"}{"source": "What are the best online coding bootcamps?", "target": "بهترین بوت کمپ های کدنویسی آنلاین چیست؟"}{"source": "Does Apple hire international students for software engineering internships positions? Does it hire from MENA?", "target": "آیا اپل دانشجویان بین المللی را برای موقعیت های کارآموزی مهندسی نرم افزار استخدام می کند؟ آیا از MENA استخدام می شود؟"}{"source": "Are the zeroes of the Riemann zeta function simple?", "target": "آیا صفرهای تابع ریمان زتا ساده هستند؟"}{"source": "How bad is pollution in Taiwan?", "target": "آلودگی در تایوان چقدر بد است؟"}{"source": "How do I grow taller? Some tips?", "target": "چگونه قدم را بلندتر کنم؟ تعدادی نکته؟"}{"source": "What is the difference between a rooted and unrooted android?", "target": "تفاوت بین اندرویدی قفل شکسته و با قفل چیست؟"}{"source": "What is acupuncture and how does it work?", "target": "طب سوزنی چیست و چگونه کار می کند؟"}{"source": "How do I find the email ID on Facebook of an unknown person?", "target": "چگونه می توانم شناسه ایمیل یک شخص ناشناس را در فیس بوک پیدا کنم؟"}{"source": "What is the average salary of a microbiologist in India?", "target": "متوسط حقوق میکروبیولوژیست در هند چقدر است؟"}{"source": "What is an easy way to clean toothpaste stains from a shirt without washing it?", "target": "راهی آسان برای تمیز کردن لکه های خمیردندان از پیراهن بدون شستن آن چیست؟"}{"source": "What are some examples on how symbols are used in \"Sense and Sensibility\"?", "target": "چند مثال در مورد نحوه استفاده از نمادها در «Sense and Sensibility» چه هستند؟"}{"source": "Many people say Islam is a religion of peace. Do you agree or disagree?", "target": "بسیاری از مردم می گویند اسلام دین صلح است. موافقی یا مخالف؟"}{"source": "Which is a good solar panel installation provider near Millbrae, California CA?", "target": "ارائه دهنده نصب پانل خورشیدی خوب در نزدیکی Millbrae، California CA کدام است؟"}{"source": "What are the nutritional benefits of eating worms?", "target": "فواید غذایی کرم خوردن چیست؟"}{"source": "What hotel in Binsar Hill-station would be safe for unmarried couples, without the harassment of police, hotel staff, and moral police?", "target": "چه هتلی در ایستگاه بینسار هیل بدون آزار و اذیت پلیس، کارمندان هتل و پلیس اخلاقی برای زوج های بی سرپرست امن خواهد بود؟"}{"source": "When was Pope John Paul II shot?", "target": "پاپ جان پل دوم چه زمانی مورد شلیک قرار گرفت؟"}{"source": "What is the procedure to get license as government contractor for mechanical engineer in Maharashtra?", "target": "اخذ مجوز به عنوان پیمانکار دولت برای مهندس مکانیک در Maharashtra چه طریقی است؟"}{"source": "How is the MS telecom program at NJIT and RIT?", "target": "برنامه مخابرات MS در NJIT و RIT چگونه است؟"}{"source": "Where can I get best photo booth packages in Sydney?", "target": "از کجا می توانم بهترین بسته های غرفه تصویر در سیدنی را تهیه کنم؟"}{"source": "How many keywords are there in the TeX programming language in the latest version?", "target": "چند نسخه کلیدی در آخرین نسخه ی زبان برنامه نویسی TeX وجود دارد؟"}{"source": "Are/were mermaids/mermen real?", "target": "آیا پری دریایی واقعی بودند؟"}{"source": "What are the requirements to become president in the United States and how are the requirements different in Tanzania?", "target": "شرایط لازم برای رئیس جمهور شدن در ایالات متحده چیست و شرایط در تانزانیا چگونه است؟"}{"source": "What is the best strategy to crack JEE Advance in first attempt?", "target": "بهترین استراتژی برای موفق شدن در JEE Advance در اولین تلاش چیست؟"}{"source": "Will GST change Indian economy?", "target": "آیا GST اقتصاد هند را تغییر خواهد داد؟"}{"source": "Do stiffer gun control laws reduce or increase gun violence?", "target": "آیا قوانین کنترل دقیق اسلحه خشونت اسلحه را کاهش می دهد یا افزایش می دهد؟"}{"source": "Is England in Britain? What is the difference between England, Britain and the UK?", "target": "آیا انگلیس در بریتانیا است؟ فرق بین انگلیس، بریتانیا و پادشاهی متحد چیست؟"}{"source": "How do I know how to be a man, and do the right thing?", "target": "چگونه می توانم یک مرد باشم و کار درست را انجام دهم؟"}{"source": "How can I transfer files from my phone to PC without using a USB cable?", "target": "چگونه می توانم بدون استفاده از کابل USB، فایلها را از تلفن خود به رایانه شخصی انتقال دهم؟"}{"source": "What is your favorite Star Wars film?", "target": "فیلم جنگ ستارگان مورد علاقه شما چیست؟"}{"source": "What is Stefan Molyneux's I.Q.?", "target": "ضریب هوشی استفان مولینوکس چیست؟"}{"source": "What is the most efficient way of studying to score a 700 on the GMAT?", "target": "کارآمدترین روش مطالعه برای کسب نمره 7۰۰ در GMAT چیست؟"}{"source": "What should I get as an emotional support animal?", "target": "من چگونه می توانم یک حیوان به عنوان حامی عاطفیم بدست آوردم؟"}{"source": "What is the future scope of mechanical engineering?", "target": "دامنه آینده مهندسی مکانیک چیست؟"}{"source": "Why does my dog hold a toy, run around & whine after eating?", "target": "چرا سگ من اسباب بازی نگه می دارد، بعد از خوردن غذا می چرخد و ناله می کند؟"}{"source": "Why is bedwetting (enuresis) associated with psychopathy?", "target": "چرا بستن خواب (شب ادراری) با روانپری همراه است؟"}{"source": "would/does the atmosphere thermally expand with rising global temperature such as the ocean or is there some mitigating factor to the expansion?", "target": "آیا با افزایش دمای جهانی مانند اقیانوس، جو از نظر حرارتی گسترش می یابد یا آیا برخی از عوامل کاهش دهنده گسترش آن وجود دارد؟"}{"source": "Why tyres are made only in black colour?", "target": "چرا لاستیک ها فقط به رنگ سیاه ساخته می شوند؟"}{"source": "What are the meme formats?", "target": "انواع meme چیست؟"}{"source": "How worried do you become when someone seems smarter than yourself?", "target": "وقتی فردی باهوش تر از خودتان به نظر می رسد چقدر نگران می شوید؟"}{"source": "Should I go to an Ivy League University for nursing?", "target": "آیا باید برای پرستاری به دانشگاه آیوی لیگ بروم؟"}{"source": "Where can I buy special flavor cupcake at Gold Coast?", "target": "از کجا می توانم کاپ کیک با طعم مخصوصی را در Gold Coast خریداری کنم؟"}{"source": "What kind of animal (Fox) is this?", "target": "این نوع حیوان (روباه) چیست؟"}{"source": "How can I organize my time?", "target": "چگونه می توانم وقت خود را سامان دهم؟"}{"source": "What do Russian people think of Gorbachev?", "target": "مردم روسیه درباره گورباچف چه فکر می کنند؟"}{"source": "What is capital reduction?", "target": "کاهش سرمایه چیست؟"}{"source": "What is the market size of live chat support software?", "target": "اندازه بازار نرم افزار پشتیبانی چت زنده چیست؟"}{"source": "What are the things I need to know and the things I need to do to startup an automobile company in Africa?", "target": "چیزهایی که باید بدانم و کارهایی که باید برای راه اندازی یک شرکت خودروسازی در آفریقا انجام دهم چیست؟"}{"source": "Anyone wanna listen to a awesome opportunity, on how to make money in your free time?", "target": "آیا کسی می خواهد به یک فرصت عالی در مورد کسب درآمد در وقت آزاد خود گوش دهد؟"}{"source": "What is the most overrated movie of 2016?", "target": "فیلم بیش تر از همه مبالغه شده سال 2۰16 چیست؟"}{"source": "Is it wrong to resent my new boyfriend's BFF?", "target": "آیا اشتباه است که از دوست صمیمی دوست پسر جدیدم بدم بیاید؟"}{"source": "What is the funniest thing you ever said to your family?", "target": "جالب ترین چیزی که تا به حال به خانواده خود گفته اید چیست؟"}{"source": "Do I need a midical test for the visa interview to the US?", "target": "آیا برای مصاحبه ویزا به ایالات متحده به تست پزشکی نیاز دارم؟"}{"source": "What's the easiest way to learn Java programs?", "target": "ساده ترین روش برای یادگیری برنامه های جاوا چیست؟"}{"source": "How long should I charge my new phone before the first use (a 3000 mAh Li-ion battery)?", "target": "چه مدت باید تلفن جدیدم را قبل از استفاده اول شارژ کنم (باتری 3۰۰۰ میلی آمپر ساعتی لیتیوم)؟"}{"source": "Is samsung j7 water proof?", "target": "آیا سامسونگ j7 ضد آب است؟"}{"source": "Do Lego blocks boost your IQ?", "target": "آیا بلوک های لگو ضریب هوشی شما را تقویت می کنند؟"}{"source": "Does masturbation causes pimples?", "target": "آیا استمناء باعث ایجاد جوش می شود؟"}{"source": "If I like someone's picture in Facebook and then unlike it will there be any notification in Facebook disclosing me?", "target": "اگر من تصویر شخصی را در فیس بوک لایک کنم و بلافاصله آنلایک کنم، آیا فیس بوک به ایشان اطلاع رسانی می کند که من را فاش کند؟"}{"source": "Where can I meet the right guy?", "target": "از کجا می توانم با مرد مناسب ملاقات کنم؟"}{"source": "What is your review of K. Bhagyaraj Tamil Movies?", "target": "نظر شما در مورد فیلم های تامیل K. K. Bhagyaraj چیست؟"}{"source": "Is it possible to start from level 0 and score 500+ in NEET in 4 months?", "target": "آیا امکان شروع از سطح صفر و کسب نمره 5۰۰+ در NEET در 4 ماه وجود دارد؟"}{"source": "How do I hide my likes and comments from my friends on Facebook?", "target": "چگونه می توانم لایک و نظرات خود را از دوستانم در فیس بوک مخفی کنم؟"}{"source": "What would happen if Hillary Clinton was not able to contest elections due to her illness?", "target": "چه اتفاقی می افتد اگر هیلاری کلینتون به دلیل بیماری نتواند در انتخابات شرکت کند؟"}{"source": "How much are Uyghur people in China exposed to the modern Turkish language?", "target": "چقدر مردم Uyghur در چین در معرض زبان مدرن ترکی قرار دارند؟"}{"source": "When will Donald Trump implode?", "target": "چه موقع دونالد ترامپ منفجر خواهد شد؟"}{"source": "Which are the best automation testing tools?", "target": "بهترین ابزارهای تست اتوماسیون کدام ها هستند؟"}{"source": "What are Hindus collectively doing wrong?", "target": "چه چیزی هندوها به طور جمعی مرتکب اشتباه می شوند؟"}{"source": "Why is prostitution illegal?", "target": "چرا روسپیگری غیرقانونی است؟"}{"source": "How can I get a complete list of all old Gmail accounts in my name?", "target": "چگونه می توانم لیست کاملی از همه حساب های قدیمی Gmail به نام خود را دریافت کنم؟"}{"source": "are aliens real or are they fake ?", "target": "آیا بیگانگان فضایی واقعی هستند یا جعلی هستند؟"}{"source": "Why did the US invade Iraq in 2003?", "target": "چرا آمریکا در سال 2۰۰3 به عراق حمله کرد؟"}{"source": "Question 0: The closer you look, the less you'll actually see. Get closer to your question. How close can close be?", "target": "سؤال ۰: هرچه نزدیکتر نگاه کنید، شما واقعا کمتر خواهید دید. به سؤال خود نزدیک شوید. چقدر می تواند نزدیکتر شوید؟"}{"source": "How much an income tax officer earns by all means?", "target": "چقدر یک مأمور مالیات بر درآمد درآمد دارد؟"}{"source": "What do you understand by the concept of conservatism? Why is it also called the concept of prudence?", "target": "مفهوم محافظه کاری را چه می فهمید؟ چرا به آن مفهوم احتیاط نیز گفته می شود؟"}{"source": "Is it nice to swim in the ocean? Generally speaking; I don't mean with trash or monsters, etc.", "target": "آیا شنا در اقیانوس خوب است؟ به طور کلی؛ منظورم زباله، هیولا و غیره نیست."}{"source": "What are some ways to lose 40 pounds in two weeks?", "target": "چه روش هایی برای از دست دادن 4۰ پوند در دو هفته وجود دارد؟"}{"source": "Where or what is the strangest place you have ever had sex?", "target": "عجیب ترین جایی که تا به حال رابطه جنسی داشته اید کجاست؟"}{"source": "What are some life-changing, must read books?", "target": " کتابهای تغییر دهنده زندگی که حتما باید بخوانیم چیست؟"}{"source": "Do you have any experience with the Bible giveaways?", "target": "آیا تجربه خاصی در مورد هدایای کتاب مقدس دارید؟"}{"source": "Who are some celebrities that have a Quora account?", "target": "چه کسانی مشهور هستند که دارای حساب Quora هستند؟"}{"source": "How did you exactly break up from your ex?", "target": "دقیقا چگونه از سابق خود جدا شدید؟"}{"source": "How do you determine the Lewis structure for hydrogen cyanide?", "target": "ساختار لوئیس را برای سیانید هیدروژن چگونه تعیین می کنید؟"}{"source": "To all the busy and successful people: What does your daily schedule look like?", "target": "به همه افراد شلوغ و موفق: برنامه روزانه شما چگونه است؟"}{"source": "Can sugaer cause dementia, stroke, heart disease, heart attack, cancer, depression, bipolar disorder, schizophrenia, and ADHD/ADD?", "target": "آیا قندخون می تواند باعث زوال عقل، سکته مغزی، بیماری قلبی، سکته قلبی، سرطان، افسردگی، اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی و ADHD / ADD شود؟"}{"source": "How do you track a phone through Google Earth?", "target": "چگونه تلفن را از طریق Google Earth ردیابی می کنید؟"}{"source": "Can I use polyvore images on my website?", "target": "آیا می توانم از تصاویر پلیوور در وب سایت خود استفاده کنم؟"}{"source": "How can I stop the urge to masturbate?", "target": "چگونه می توانم تمایل به خودارضایی را متوقف کنم؟"}{"source": "How do I see who viewed my instagram videos?", "target": "چگونه می توانم ببینم چه کسی فیلمهای اینستاگرام من را مشاهده کرده است؟"}{"source": "What is the meaning of \"critice\"?", "target": "معنی «انتقاد» چیست؟"}{"source": "How do I get back a deleted Instagram account?", "target": "چگونه می توانم یک حساب کاربری حذف شده در اینستاگرام را برگردانم؟"}{"source": "Donald Trump has won the presidency election. How does it affect US relations with India?", "target": "دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده است. این چه تأثیری در روابط ایالات متحده با هند دارد؟"}{"source": "Why is the gym busy in August and will it ever slow down?", "target": "چرا سالن بدنسازی در ماه آگوست شلوغ است و آیا اصلا خلوت تر خواهد شد؟"}{"source": "What are the top three risks facing HSBC globally and why?", "target": "سه خطری که HSBC در سطح جهانی با آن روبرو است چیست و چرا؟"}{"source": "Http://www.fitclown.com/6-reason... #reasons #avoid #carbonated #drinks #healthy #man #SEO #PBN?", "target": "Http: //www. fitclown. com/6-reason … #reasons #avoid #carbonated #drinks #healthy #man #SEO #PBN?"}{"source": "What are the reasons that people dislike Hillary Clinton?", "target": "چرا مردم از هیلاری کلینتون خوششان نمی آید؟"}{"source": "What is the maximum file size that can be uploaded in Whatsapp?", "target": "حداکثر اندازه فایل که در واتساپ قابل آپلود است چقدر است؟"}{"source": "I have a incurable disease. My wife left me because she can have more fun without me. She hung in for a while. Why?", "target": "من یک بیماری غیر قابل درمان دارم. همسرم مرا ترک کرد زیرا او بدون من می تواند بیشتر سرگرم باشد. او مدتی ماند. چرا؟"}{"source": "If a die is rolled, what is the probability that the number is greater than 4?", "target": "اگر یک تاس ریخته شود، احتمال اینکه عدد به دست آمده از 4 بیشتر باشد، چقدر است؟"}{"source": "What are the best books on cosmology?", "target": "بهترین کتابهای مربوط به کیهان شناسی کدامند؟"}{"source": "How will abolishing rs.500 and rs.1000 notes reduce corruption and identifying black money?", "target": "چگونه حذف نت rs.5۰۰ و rs.1۰۰۰ می توان فساد و شناسایی پول سیاه را کاهش می دهد؟"}{"source": "What are the benefits of registering my company in Amsterdam Netherlands vs Mumbai India?", "target": "ثبت شرکت من در آمستردام هلند در مقابل بمبئی هند چه مزایایی دارد؟"}{"source": "Why do people ask such questions here on Quora which could be easily found on the internet?", "target": "چرا مردم چنین سوالاتی را در اینجا در Quora مطرح می کنند که به راحتی در اینترنت یافت می شود؟"}{"source": "How do I open a bank account in Switzerland as a non resident?", "target": "چگونه می توانم به عنوان غیر مقیم حساب بانکی در سوئیس باز کنم؟"}{"source": "Which Indian states have lowest inflation or cost of living?", "target": "کدام ایالت های هند کمترین تورم یا هزینه زندگی را دارند؟"}{"source": "What is the best game engine for android?", "target": "بهترین موتور بازی اندروید چیست؟"}{"source": "Do employees at Select Income REIT have a good work-life balance? Does this differ across positions and departments?", "target": "آیا کارمندان Select Income REIT از تعادل کار-زندگی خوبی برخوردار هستند؟ آیا این در موقعیت ها و بخش های مختلف، متفاوت است؟"}{"source": "If you are traveling in a car going 60mph with a fly inside the car, is the fly traveling 60mph?", "target": "اگر شما در حال مسافرت با اتومبیل 6۰ مایل در ساعت با مگس داخل ماشین هستید، آیا مگس 6۰ مایل در ساعت حرکت میکند؟"}{"source": "What is the conclusion of the movie Before we go?", "target": "نتیجه فیلم «قبل از رفتن» چیست؟"}{"source": "What are the best English songs of 2016?", "target": "بهترین آهنگ های انگلیسی 2۰16 چیست؟"}{"source": "Is there any final score that it is mathematically impossible to achieve in a single game of bowling given the way scores are calculated?", "target": "آیا با توجه به نحوه محاسبه امتیازات، از لحاظ ریاضی آیا امتیازی وجود دارد که گرفتن آن غیر ممکن باشد؟"}{"source": "Can Fast and Furious 7 gross $1 billion worldwide?", "target": "آیا فیلم سریع و خشمگین 7 فروش 1 میلیارد دلار ناخالص در سراسر جهان می تواند داشته باشد؟"}{"source": "What is the difference between God and religion, because without God there is no religion, right?", "target": "فرق بین خدا و دین چیست، زیرا بدون خدا هیچ دینی وجود ندارد، درست است؟"}{"source": "How do I find a UI designer job in Maryland?", "target": "چگونه می توانم یک شغل طراح UI در مریلند پیدا کنم؟"}{"source": "Why should I study biotechnology?", "target": "چرا باید بیوتکنولوژی مطالعه کنم؟"}{"source": "What are 10 shocking facts about Ancient Rome?", "target": "1۰ واقعیت تکان دهنده در مورد روم باستان چیست؟"}{"source": "What are the similarities between monocot and dicot flowers?", "target": "چه شباهت هایی بین گل های مونوکوت و لکه دار وجود دارد؟"}{"source": "How do you get rid of the voice in your head when you read, and does it not hinder your efficiency in understanding?", "target": "چگونه می توانید هنگام خواندن از صدای درون سر خود خلاص شوید و آیا این کار مانع از کارآیی درک شما نمی شود؟"}{"source": "Why does a rainbow lorikeet make a good pet?", "target": "چرا lorikeet رنگین کمانی می تواند حیوان خانگی خوبی باشد؟"}{"source": "Should I buy NFL tickets from StubHub now or wait? Why?", "target": "آیا الان بلیط NFL را از StubHub بخرم یا منتظر بمانم؟ چرا؟"}{"source": "How can I stop eating junk and processed food addiction and stay healthy", "target": "چگونه می توانم از اعتیاد به خوردن مواد غذایی آشغال و فرآوری شده دست بردارم و سالم بمانم"}