input_text
stringlengths 4
159
| target_text
stringlengths 4
155
|
---|---|
من نمی خواستم این را قبلاً به شما بگویم زیرا کمی نگران بودم ... | قبلاً نمی خواستم به شما بگویم چون کمی ترسیده بودم. |
فکر می کنم شما دوستان خوب زیادی دارید. | حدس می زنم شما دوستان خوب زیادی دارید. |
شما سلاحی می خواهید با ظرفیت شلیک یک مسلسل و برد یک تفنگ. | شما یک اسلحه با برد تفنگ مسلسل سبک و برد تفنگ می خواهید. |
خلبان هایی که گرفتی | شما خلبان دارید |
هدف کلیدی این آیین نامه اطمینان از رعایت این مکانیسم ها است. | هدف اصلی این آیین نامه اطمینان از انطباق با این مکانیسم ها است. |
عزیزم زود باش | بیا عزیزم |
من نمی توانم آنها را به اتاق خانم ها ببرم. | من نمی توانم آنها را به خانم ها ببرم. |
مرد سیاه پوست فقط می تواند باگابوگا انجام دهد. | مرد سیاه پوست فقط بلد است باگابوگا انجام دهد. |
تو باید با ما بروی | شما باید با ما بیایید |
کمیسیون بر اساس فوری ترین نیازهای تعریف شده توسط کمیسیون، پروژه هایی را برای تأمین مالی مشترک انتخاب کرد. | کمیسیون پروژه های تأمین مالی مشترک را بر اساس فوری ترین نیازهای شناسایی شده توسط کمیسیون انتخاب کرده است. |
تو یه جزیره متروک بودی | شما در یک جزیره متروک بودید |
اگر استعداد پنهانی دارید. | اگر استعداد پنهانی دارید |
با این حال ما اینجا هستیم. | اما ما هنوز اینجا هستیم |
من می توانم نامه ای برای او در راجر ضمیمه کنم. | می توانم نامه ای به راجر پیوست کنم. |
من سال گذشته در مورد یک حادثه بین قبیله آکاشی و اواری شنیدم. | من در مورد حادثه سال گذشته بین آکاشی و اواری شنیدم. |
دیشب چیزایی که بهش گفتی... | دیشب چی بهش گفتی... |
یکی دیگر از نتایج غیرمنتظره، کاهش چشمگیر نرخ خودکشی بود. | یکی دیگر از پیامدهای غیرمنتظره کاهش چشمگیر تعداد خودکشی ها بود. |
یه لحظه فکر کردم هوا سرده. اما نه، گرم است. | یک لحظه فکر کردم هوا سرد است، اما نه، گرم است. |
یادت باشه گویانو | یادت هست، گویانا |
به بزرگترین موزه جهان خوش آمدید. | به بزرگترین موزه جهان خوش آمدید |
برای هر گناهی بخشش هست | وجود دارد... برای هر گناهی بخشش وجود دارد. |
مامان و بابا با طلاق ازدواج کردند. | وقتی دادگاه طلاق را تایید کرد، مادر و پدر با هم ازدواج کردند. |
ببینید، هر شرکتی پس از چرخه فروش باقیمانده دارد، درست است | ببینید، هر شرکتی پس از چرخه فروش، تکه هایی از کالا دارد، درست است |
اندام های او به طرز ناخوشایندی در آغوش او قرار گرفته بودند، گویی که کاملاً کار نمی کنند. | اندام های او به طرز ناخوشایندی در آغوش او افتاده بود، انگار که بر آنها حکومت نکرده باشند. |
آقایان... ...چهار پادشاه. | آقایان...... من چهار پادشاه دارم. |
فکر می کردم حرف های زیادی برای گفتن داریم. | فکر میکردم چیزهای زیادی برای صحبت کردن داریم. |
کتک زدن هرگز راه حل نیست. | کتک زدن هرگز جواب نمی دهد |
من فقط میدونی نگرانم | فقط میدونی من نگرانم |
اوم... خب، امیدوارم به زودی به آنجا برسی. | خوب امیدوارم زودتر بیای |
رویس می تواند اسپاگتی درست کند. | رویس اسپاگتی درست می کند. |
خیلی وقته دنبال کسی میگردم که مشکل داره و قبلا مرده ها رو دیده. | من مدت زیادی است که به دنبال کسی هستم که مشکلاتی داشته باشد و قبلاً اجساد را دیده باشد. |
من فقط می خواهم آنجا باشم | من فقط می خواهم اینجا باشم. |
منظورت همان ژاکتی است که قرض گرفته ای | منظورت همان کتی است که به تو قرض داده است |
سلام. حقیقت یا جرات | حقیقت یا جرات |
تالین، ما می خواهیم به شما کمک کنیم. | تالین، ما می خواهیم کمک کنیم. |
من نمی توانم. | من نمی توانم |
آیا تنها زندگی می کنید بله | آیا شما تنها زندگی می کنید |
اوه، بخار برای چیست | بخار برای چیست |
این نادرست است. | این اشتباه است. |
یعنی اگه اجازه بدی پدر | اگر اجازه بدهی پدر |
جایی هست که میتوانیم برویم، میتوانیم با هم ترکیب شویم، و هیچکس نمیداند که شما وجود داشتهاید. | جایی است که می توانیم برویم، می توانیم با هم ترکیب شویم و هیچ کس هرگز وجود شما را متوجه نخواهد شد. |
نه بهت قول میدم | بهت قول میدم. |
تو خواهرم را دوست داشتی، درست است | تو خواهرم را دوست داری، باشه |
به خانواده، زنان متفاوت. | خانواده، زنان متفاوت |
پول زیادی در آن وجود دارد، خخ | پول زیادی در آن وجود دارد، درست است |
اتفاقی که همین الان افتاد | چه اتفاقی افتاده |
خیلی خوب. بنابراین... این مکان است. | خوب، پس... این مکان است. |
بانک نرفتم بعدا بهت میدم. | من در بانک نبودم بعدا بهت میدم |
فکر کنم میدونی چرا نه | فکر کنم میدونی چرا |
سرنوشت به سراغت می آید... مهم نیست چقدر می دوی. | سرنوشت تو را خواهد گرفت... مهم نیست چقدر بدوی. |
اگر به این زودی به اینجا نرسید، من نمی دانم چه کار خواهم کرد. | اگر سریع وارد نشوید، من نمی دانم چه کار خواهم کرد. |
اون تو ماشین بود | این در ماشین بود |
این شورای بلوندا گفت. | این شورای بلوندا غرش کرد. |
آنچه ما نیاز داریم رایانه های دیگری هستند. | ما به کامپیوترهای دیگری نیاز داریم. |
ببین... ...اگه مجبور شدی دوباره با من تماس بگیری که خدایا به بهشت امیدوارم نکنی لطفا با موبایلم تماس بگیر. | نگاه کن...... اگر مجبور شدی دوباره با من تماس بگیری که امیدوارم لازم نباشه لطفا با موبایلم تماس بگیر. |
دوستت دارم مرد | دوستت دارم. |
این تمام چیزی است که تا به حال در مورد آن صحبت می کنید. | این تمام چیزی است که شما در مورد آن صحبت می کنید. |
صبر کن. یک ثانیه. | یه لحظه منتظر بمانید. |
نور همچنان با سرعت ثابت خود حرکت می کند، اما نمی تواند فرار کند. | نور با سرعت ثابت خود حرکت می کند، اما نمی تواند فرار کند. |
تو خیلی دور بودی | شما تا الان بوده اید |
معلومه که آره. | جهنم آره |
او خیلی از ما بزرگتر نیست | او خیلی بزرگتر از ما نیست |
او واقعاً در آنجا عبادت نمی کرد و با خدای دنیوی مکاتبه می کرد، خدایی که نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال را می خواند. | او واقعاً به آنجا نرفت، او با یک خدای سکولار می نوشت که نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال را می خواند. |
همه فقط در شرق روهر. | تمام شرق راینلند |
آریادنه در موقعیت سختی قرار دارد، من می توانم این را ببینم، اما هنوز نمی توانم باور کنم که او چگونه به جیسون پشت کند. | آریادنه در موقعیت سختی قرار دارد، می بینم، اما هنوز نمی توانم باور کنم که چگونه او به جیسون پشت کرد. |
شما به دلیلی به اینجا فرستاده شده اید. | شما به دلیلی اینجا فرستادید |
لنگاهان با تمسخر خرخر کرد. | پرش خرخر کرد. |
شاید این بهترین ایده نباشد. | این ممکن است بهترین ایده نباشد. |
هشت یا ده، اما شما باید فقط برای هشت حساب کنید. | هشت یا ده، اما هشت بشمار. |
اما وقتی نیک می گوید نمی داند مادرش کجاست، باور می کنم. | اما وقتی نیک می گوید که نمی داند مادرش کجاست به او اعتماد دارم. |
کوچک... | مقدار کمی... |
پس از چهارده ساعت شکنجه، دروت به همه چیز اعتراف کرد. | او پس از 14 ساعت شکنجه به همه چیز اعتراف کرد. |
رویه های صدور مجوز و مجوز و شرایط مرتبط همیشه برای توسعه رقابت مساعد نیست. | رویه های مجوز و مجوزها و شرایط مربوطه همیشه منجر به توسعه رقابت نمی شود. |
در را باز کنید و وارد شوید. | در را باز کن و وارد شو |
فکر می کردم دارم دیوانه می شوم. | فکر کردم دارم دیوونه میشم |
اما وقتی ماتریس هایی با ابعاد مختلف دارم چه اتفاقی می افتد | اما اگر ماتریسی با ابعاد مختلف داشته باشم چه اتفاقی می افتد |
شما در حال ساختن یک جزیره هستید | شما یک جزیره می سازید |
من به کالیفرنیا می روم | من به کالیفرنیا می روم. |
ارنست، ون | ارنست، کامیون |
من فقط نگران ماموریت هستم. | من فقط نگران ماموریت خود هستم. |
پدرم منظورش این است که می گوید. | پدرم هر چه می گوید انجام می دهد. |
با این حال، من همچنین متوجه شدم که تیم او همه چیز را از دست می دهد، در حالی که ما خیلی چیزها را از دست می دهیم، اما تقریباً همه چیز را از دست می دهیم. | با این حال، من همچنین متوجه شده ام که طرف او همه چیز را از دست داده است، در حالی که ما چیزهای زیادی از دست می دهیم، اما به سختی همه چیز را از دست می دهیم. |
زیبایی جلوه ای از خداوند است. | زیبایی تجلی خداوند است. |
پول رو دزدیدی | پول دزدی کردی |
اما حقیقت داشت. | اما این حقیقت دارد |
باید دوباره بهش بفروشمش | من باید او را پس بفروشم. |
من برای شما چیزی آورده ام. | یه چیزی برات آوردم |
تا زمانی که ستوان آن را نخرید، ما واقعاً صدمه نخوردیم. | تا زمانی که ستوان آن را نخرید، هیچ کس واقعاً به ما صدمه نزد. |
برای مدت طولانی در زندان خواهی ماند، من عجیب ترین حس را دارم. | من حدس می زنم شما در نهایت در زندان برای مدت طولانی. |
هی، ابی، تو چیزی از... | هی، ابی، چیزی از... |
چرا اینقدر احساس خستگی میکنم | چرا اینقدر خسته ام |
به طور جدی. منظورم اینه که چطوری انتخاب میکنی | منظورم اینه که چطوری انتخاب میکنی |
پنج از هفت به عنوان درصد | چند درصد پنج از هفت هستند |
طوفان های بزرگ باد، طوفان ها، گردبادها، آتش سوزی ها. | طوفان های بزرگ، طوفان ها، گردبادها، آتش سوزی ها. |
عمویش طائری، که تیغه را از پشت چکمهاش کشیده بود، گفت: ساندرنیها با خراشیدن خاک زیر ناخنهای خود دست و پنجه نرم میکنند. | عموی طائری که تیغه را در چکمه هایش گرفته بود، گفت: مردان شنی می توانند خاک روی ناخن های خود را کنترل کنند. |
آنها طعم شیرینی دارند، اما در واقع آنها فقط انگورهای تحقیر شده هستند. | آنها طعم شیرینی دارند، اما فقط در برابر انگور فروتن می شوند. |
این ایمیلی است که از لپ تاپ شخصی مامور کلارک نشات گرفته است، که ما به شواهد آن داریم. | این ایمیلی است که از لپ تاپ شخصی مامور کلارک گزارش شده است که ما در بین شواهد آن را داریم. |
محلول را از طریق یک فیلتر چین دار خشک، عاری از فسفات، در ظرف شیشه ای خشک فیلتر کنید. | از طریق یک فیلتر تا شده خشک بدون فسفات در یک ظرف شیشه ای خشک فیلتر کنید. |
من قلب ندارم. | من قلب ندارم |
خوب، میا به من گفت که در تور با کسی آشنا شده است که الی را میشناسد، اما چطور نمیتوانست بگوید که میک ولف است. | خوب، میا به من گفت که در تور با کسی ملاقات کرده است که الی را میشناسد، اما چگونه میتواند به من نگوید که میک ولف است. |