text
stringlengths
300
261k
تجربه من، عاطفه میرسیدی، از بیماری covid - 19 سلام به همه دوستان.امروز با آقای دکتر ملک زاده صحبت می‌کردم. ایشان فرمودند که احتمال داره سطح بیماری با AC receptor‌ها، گیرنده‌هایی که روی سطح سلول‌ها قرار دارند، ربط داشته باشد و تحقیقات نشان داده که هر قدر این گیرنده‌ها روی سطح سلول‌ها بیشتر باشد، احتمال درگیری فرد با این بیماری covid - 19 بیشتر است.بگذارید با نمونه‌های عینی در اطراف خودم بیشتر توضیح دهم.پسر بیست ساله من که از ابتدا بیماری همراه من بوده‌در این مدت هیچ علامتی نداشته است. به هر حال من برای پسرم غذا درست می‌کردم، میوه پوست کندم و .. و مطمینم ویروس وارد بدن ایشان هم شده است، اما در این مدت حتی یک عطسه و سرفه ساده هم نداشته است.نمونه دیگر همکاری بود که سر میز تحریریه کنار ما می‌نشست و مدام سرفه می‌کرد و احتمالا بیماری از ایشان به من منتقل شده و با اصرار ما فقط راضی شد یک روز استراحت کند. وقتی سرکار برگشت می‌گفت که حس بویایی‌اش را از دست داده است.به هرحال ایشان هم یک انسان سالم بودن و بیمار پیشینی نداشتند.ویروس در بدن من منجر به سرفه و تنگی نفس شد، در حدی که نیاز به درمان دارویی پیدا کردم. همکار دیگری از همکاران قدیمی با من تماس گرفت و گفتند که چند شب گذشته به علت تب و لرز بسیار شدید و بدن درد زیاد نتوانسته بخوابد و حتی گاهی از فرط درد آرزوی مرگ کرده است. ویروس در او به شدت ویروس واکنش نشان داده و ایشان هم در خانه تحت درمان و قرنطینه است.نمونه‌های دیگر اشخاصی هستند که در بیمارستان‌ها بستری هستند زیر دستگاه ونتیلاتور یا تنفس مصنوعی(تهویه مکانیکی) و بعضی کسانی که در کما هستند. نمونه دیگر جوانی بود که حتی مشخص نشد با چه سرعتی ویروس بدن او شد و بدنش را از کار انداخته بود و قلب و کلیه را درگیر کرد و با وجود اینکه پزشکان درمانگرش او را با داروهای ضد ویروس به توپ بستند، باز هم ویروس اصلا واکنشی به درمان نشان نداد و انقدر سریع پیشرفت می‌کند که چهل و هشت ساعته جانش را می‌گیرد.علامت‌های متفاوت‌زیادی وجود دارد که ویروس covid - 19 در بدن افراد ایجاد می‌کند. از بی علامتی تا مرگ خیلی سریع. واقعا پس پرده این ویروس چی هست؟!حتما با تحقیقات آتی مشخص خواهد شد که آیا مسیله در سیستم ایمنی ما نهفته است و یا مسیله به ژنتیک ما بستگی دارد؟همه اینها با تحقیقات بیشتر نیاز دارد، اما مطمینا بهترین کار در حال حاضر این است که فاصله فیزیکی خود را از هم حفظ کنیم. بی شک بهترین و مطمین‌ترین راه حل ماندن در خانه است و از همه خواهش می‌کنم این توصیه را جدی بگیرید.با آرزوی اینکه ایران ما به سلامت این مسیر را طی کند و این بحران را رد کنیم.دعا می‌کنمو امیدوارم من هم به زودی بیماری را پشت سر بگذارم.
از تولد پروفسور فروید و ساخت کراس‌تب تا گسل عزیز مشا شب‌هنگام یک و ماه و اندی روز پیش بود که بعد از هشتاد و اندی روز گزیدن کنج عزلت و خودقرنطینه‌گی، اتوموبیل‌مان را زین کردیم و زدیم به خیابان‌های تهران کرونازده ..در تشنگی کتاب‌ها، برای رفع عطش‌مان، به چشمه‌ی شهرکتاب الف نامی رفتیم. کیفور عطر کتاب‌ها شدیم، از شعاع 1 متری یکدیگر به هم لبخند هدیه دادیم و راستش چشمان‌مان برق زد و قلب‌مان درخشید از دیدن شادی کودکان کتاب در دست . ما هم آغوش‌مان را باز کردیم به روی تسلی‌بخشی‌های فلسفه و دروغ‌هایی که به خود می‌گوییم .بین قفسه‌ها می‌چرخیدیم که قهوه با فروید در دستانم نشست. می‌دانید شادی از قلب‌م سرازیر شد . آن روز تولد پروفسور فروید بود و خب کاینات زیبا با من همراهی کرده بود. کتاب را باز کردم:"بهار زیباست و عشق هم" ورق زدم: "تقریبا هفتاد و هفت سال پس از درگذشت زیگموند فروید، افتخار بزرگی نصیبم شد تا برای صرف قهوه با او ملاقات کنم."وااای! من چند سال بعد از رفتن پروفسور فروید و ترجمه‌ی این کتاب در ایران، این افتخار نصیبم شده تا به کافه لانتمان سری بزنم و پروفسور فروید را ببینم.خلاصه که با آغوش پرکتاب رفتیم به داروخانه برای خرید ماسک و سرلاک موز و گندم برای خود خودمان، برای جوان‌های بیست و بیست و هفت ساله. آخر می‌دانید دل‌مان مرور طعم کودکی را می‌خواست .ماه درخشان و بزرگ و هوا پر از شب بود و صدای شهر پیچیده در اتومبیل. وقت گذر از پل طبیعت برای هزارمین بار مهندس لیلا عراقیان را تحسین کردیم. شب نه‌چندان خلوت شهر آغشته به ویروس را رصد کردیم و برگشتیم به هتل منزل، برای ادامه‌ی قرنطینه. شب شیرینی بود. کاسه‌ای از سرلاک و کتاب‌های عزیز، حسابی کیفورمان کرده‌بودند. شب شیرینی بود. اعضای خانواده هرکدام غرق در عالم خویش . کسی هفت پادشاه را خواب می‌بیند و دیگری خانه را مهیای شب می‌کند . لختی آرمیدن و غرق سکوت شب . خانه لرزید . کوتاه و خفیف بود .. هوشیار شدم .خانه لرزید . کوتاه و شدید بود . فریاد زدم . زلزله .جستم بیرون از اتاق . فریاد بیدار باش . ای خدا و زلزله .. دست در دست هم گرفتیم .. ایستاده کنار هم و ناخواسته دست در دست یکدیگر . چه بود؟! هیچ. فقط زلزله بود. طبیعی‌ترین اتفاق ممکن .بخشی از پروسه‌ی جابه‌جایی پوسته‌های زمین نازنین‌مان . گسل مشا بعد از سال‌ها سکون، کمی حرکت برایش طبیعی بود .زلزله‌ی تهران پدیده‌ی غریبی نیست. سال‌هاست پژوهشگران از آن به ما گفته‌اند. سال‌هاست که مسیولان از آن آگاه‌اند. مسیولیت جان ما شهروندان این شهر پرخطر، بر دوش‌شان است. ما به‌عنوان شهروندی مسیول هرچه از دست‌مان برآید برای آمادگی در برابر این طبیعی‌ترین پدیده انجام خواهیم داد. اما شهری به این وسعت و با این ازدحام جمعیت . بار این مسیولیت، با انکار و خود را به خواب زدن از شانه‌ها برداشته‌نخواهد شد. کاش دیر نشود . تا 72 ساعت بعد همه هوشیار هستیم. یاد زلزله‌ی بم زنده می‌شود. یاد زلزله‌ی کرمانشاه زنده می‌شود. همین زلزله‌ی دو سال پیش تهران را همه به‌خاطر می‌آوریم . تا 72 ساعت بعد همه هوشیار ایم. حواس‌مان به لوسترها و تابلوها و پنجره‌ها هست. کیف امداد آماده می‌کنیم. داروها و آب و خوراکی و مدارک و ملزومات را آماده کرده‌ایم . ساعت 73 فرا می‌رسد. روزها یکی پس از دیگری می‌رسند . خاطر زلزله از یادمان کم‌رنگ می‌شود و بعد پاک می‌شود. بیست روز گذشت. ظهر یکی از روزهای خرداد. هنوز قرنطینه‌ایم. به سیستم شرکت ریموت ام. دور کاری می‌کنیم. کراس تب می‌سازم و درگیر بازی اعداد. باید کارم را جمع کنم و تا عصر روسیاه نباشم. برق‌ها می‌رود. شارژ لپ تاپ و موبایلم دیگر نایی ندارند. صرفه‌جویی می‌کنم. دلم شور می‌زند. عیبی ندارد این‌ها برای قوی‌تر شدن من است. عیبی ندارد درست می‌شود.سر کارم. کمی لرزه . شاید . خانه لرزید . کوتاه بود . مثل باد . آمد و رفت .. فریاد زدم .. زلزله . زلزله بود؟! شاید پیش لرزه بود . شاید شدید بیاید . برادرم سرکار است . دلم می‌ریزد . شماره‌اش را می‌گیرم . سعی می‌کنم آرام باشم و شاد .. احوال‌پرسی می‌کنم . متوجه نشده . خبر می‌دهم . مراقب خودتان باشید . برمی‌گردم . پشت میز . کار می‌کنم و زندگی .همین است . بین عادی‌ترین روزها و لحظه‌ها .. چه روز عادی دیگری باید این‌چنین پر دلشوره برای عزیزانمان باشد؟! کدام روز دیگر باید بیاید تا مثل یک مسکن فقط چند روزی فکر زلزله نقل محافل باشد؟! کاش دیر نشود .پ ن: تسلی‌بخشی‌های فلسفهی آقای آلن دوباتن عزیزعزیز و ترجمه‌ی عرفان ثابتی. دروغ‌هایی که به خود می‌گوییم نوشته‌ی جان فردریکسون و ترجمه‌ی آقای علیرضا منشی گرامی.قهوه با فروید نوشته‌ی برت کار و ترجمه‌ی مهیار علینقی.
راهنمای خرید و استفاده از باطری لپ تاپ خرید باتری اورجینالخرید قطعات لپ تاپ آن هم به صورت اینترنتی همیشه جز خریذ‌های سخت یک کاربر بوده است.شاید شما هم از آن دسته از افراد باشید که فکر می‌کنید خرید باطری، شارژر و . نیاز به دانش فنی زیادی دارد!من میخام توی این مقاله به شما یاد بدم که خرید و داشتن یک باطری با طول عمر بالا، کار خیلی سختی نیست! به راحتی تنها با صرف زمان کمی می‌توانید قطعه‌ی مورد نظر خود را پیدا و با اطمینان اقدام به خرید کنید!(برای جزییات بیشتر این مطلب رو بخون)! تنها کافیه اصول و اطلاعاتی که در هنگام خرید و نگهداری یک قطعه از لپ تاپ باید بدانید را یاد بگیرید!خوب قبل از هر چیزی پیدا کردن یک سایت قوی و معتبر نیاز است . مرکز فروش قطعات لپ تاپ یکی از قوی‌ترین سایت‌ها در زمینه‌ی فروش قطعات است.این سایت علاوه بر داشتن قدرت جست و جوی بالا دارای اعتبار خوبی در زمینه‌ی گارانتی قطعات خود نیز می‌باشد.باطری اورجینال و یا غیر اورجینالسوالی که برای اکثر کاربران در زمینه‌ی خرید باطری لپ تاپ پیش می‌آید این است که از کجا می‌توانم باطری اورجینال بخرم؟خبر بد این که تقریبا 90 درصد از باتری‌های موجود در بازار غیر اورجینال هستند!و خبر خوب این که اصلا نگران نباشید باطری‌های غیر اورجینال اما با کیفیت در بازار به وفور یافت می‌شود!خوب حتما برای شما سوال پیش آمده که از کجا می‌توان کیفیت باطری لپ تاپ را در زمان خرید بسنجم!خوب باید بگویم کلا تشخیص کیفیت قطعات لپ تاپ کاری سخت است و از روی ظاهر نمی‌توان آن را تشخیص داد!چرا که شما در جریان ساخت آن قطعه نبوده‌اید!بر خلاف آنچه فروشندگان در زمان خرید به عنوان کیفیت باتری مشخص می‌کنند,من می‌گویم تنها چیزی که می‌تواند کیفیت باتری شما را مشخص کند اعتبار و سیاست‌های بازگشت مناسب جایی است که شما قصد خرید قطعه‌ی مورد نظر را از آنجا دارید!باطری سازگار با لپ تاپ را چطور پیدا کنم؟خوب بعد از اینکه یک مرجع معتبر برای خرید باتری خود پیدا کردین,باید باطری سازگار با لپ تاپ خودتون رو توی اون سایت پیدا کنید. 1 - خوب پیشنهاد می‌کنم در وهله‌ی اول سراغ قسمت جست و جو سایت مورد نظر بروید.اگر سایت مورد نظر جست و جوی قوی داشته باشد به راحتی با وارد کردن حتی قسمتی از مدل باطری خود,می توانید باتری مورد نظر را پیدا کنید.نمونه‌ای از جست و جوی قوی باتری 5010 در سایت لپ تاپ بهار 2 - ممکن است در نتایج جست و جو مدلی غیر از آنچه شما سرچ کرده‌اید نشان داده شود!خوب نیازی نیست به خرید آن باتری شک کنید.فقط کافیه سراغ سازگاری‌های آن باطری بروید,توی لیست مدل‌های سازگار قطعا مدل باتری خود را خواهید دید.اگر تعداد مدل‌ها در لیست زیاد بود از ctrl + f استفاده کنید تا سریعتر بتوانید مدل باتری خودتان را پیدا کنید. همانطور که در تصویر می‌بینید,یک باتری می‌تواند با مدل‌های زیادی سازگار باشد.نمونه‌ای از سازگاری باتری در لپ تاپ بهار 3 - اگر در سایت مورد نظر مدل‌های سازگار قید نشده بود,از طریق پارت نامبر باطری هم می‌توانید مدل‌های سازگار با آن را پیدا کنید.پارت نامبر باتری را از کجا می‌توانم پیدا کنم؟ نکته‌ی مهم:توجه کنید که یک مدل باتری ممکن است چندین مدل از پارت نامبر را ساپورت کند!بعضی سایت‌ها کنار مدل‌های سازگار با ان باتری,پاترت نامبرها را هم می‌نویسند!بنابراین اگر پارت نامبر خود را در لیت پارت نامبرهای باتری مورد نظر دیدین,بدون شک باتری مورد نظر سازگار با دستگاه شما است و می‌توانید با خیال راحت اقدام به خرید کنید.نحوه‌ی شارژر اولیه باطریبعد از خرید باتری عموما از ما پرسیده میشه که شارژ اولیه باتری را چگونه استفاده کنیم؟و یا اینکه چه مدت زمان آن را در شارژ نگه داریم؟باید به شما بگویم طول عمر باتری و تعداد ساعت نگهداری شارژ بستگی مستقیمی به نحوه‌ی استفاده‌ی شما دارد,پس سعی کنید استفاده‌ی درست و اصولی را در همان ابتدای استفاده از باطری بکار بگیرید! 1 - اول اینکه باید بدانید که باتری‌ها دارای یک شارژ اولیه هستند که توسط کارخانه‌ی سازنده زده شده‌اند. 2 - در بار اول که باتری خریداری شده است,شما باید اجازه بدهید این شارژ اولیه به طور کامل استفاده بشود.خوب به این صورت که ابتدا اجازه بدهید شارژ اولیه تا 10 الی 15 درصد برسد,حالا دستگاه را به شارژ بزنید و اجازه بدهید تا 85 الی 90 درصد دستگاه شما شارژ شود!توصیه می‌کنیم که هیچ وقت اجازه ندهید که درصد شارژ باتری شما به 100 درصد برسد.خوب این از شارژ اولیه باتری که شما تازه خریداری کرده‌اید.خوب از این به بعد سعی کنید در استفاده از باتری خود نکات زیرذ را رعایت کنید. 1 - باتری شما می‌تواند به صورت دایم روی دستگاه استفاده شود و هیچ گونه مشکلی ندارد! 2 - در ماه دوبار باتری خودتان را کالبیره کنید!کالبیره کردن خیلی راحت است به این صورت که شارژ باتری را تا 5 یا 10 درصد تمام کنید(هیچ موقع نباید صفر بشود).حالا دستگاه خود را به شارژ بزنید و روی 90 درصد ان را بکشید(هیچ گاه اجازه ندهید سلول‌ها به طور کامل پر شوند).توصیه می‌کنیم در ماه دو یا سه بار شارژ و دشارژ کنید.توجه کنید که اگر باتری مدام توی برق باشه و شارژ و دشاژ نشود عمر باطری شما به مرور کاهش پیدا می‌کند!عاملی برای افزایش عمر باتری لپ تاپ خود باشید.اگر تجربه چند ساله در استفاده از لپ تاپ داشته باشین باید این مساله را بدانید که باتری زودتر از سایر قطعات با مشکل مواجه می‌شود چرا که وظیفه سنگین‌تری دارد!در باتری‌های نسل قدیم، بعد از چند ماه استفاده از لپ تاپ، عمر باتری لپ تاپ کاهش پیدا می‌کرد و بجای آنکه 5 ساعت باتری نگه دارد، 1 ساعت و 30 دقیقه باتری نگه می‌داشت و این حس ناخوشایندی بود.اما خوشبختانه باتری‌های امروزی که از جنس لیتیوم یونی هستند، می‌توانند به بهترین شیوه ممکن از باتری مراقبت به عمل آورند. بطور کلی اگر شما بهترین لپ تاپ دنیا را هم داشته باشید، وقتی به اینترنت وصل می‌شوید، فیلم می‌بینید، نور صفحه را به حداکثر برسانید و . یقینا شارژ باتری لپ تاپ زودتر تمام خواهد شد و چنین چیزی قابل برطرف شدن نیست!با این حال برخی راه و روش هایی وجود دارند که شما با انجام آنها می‌توانید میزان استفاده از باتری را کاهش دهید که در نهایت باتری شما به مرور زمان آسیب کمتری در طی فشار کمتر خواهد دید و می‌تواند توانایی خود را حفظ کند.در خرید و مراقبت از باتری خود نهایت دقت را به عمل بیاورید تا عمر مفید لپ تاپ خود را افزایش دهید.برای ارتباط بیشتر با لپ تاپ بهار می‌توانید از طریق راه‌های زیر با ما در ارتباط باشید.
فیزیک نوین | پارادوکس اطلاعات سیاهچاله ? پارادوکس اطلاعات سیاهچاله خلاصه کل :فیزیک کوانتوم و نسبیت عام همیشه در جنگ بودند ، و همیشه پارادوکس هایی پدید می‌امد که اختلاف این دو بخش‌های فیزیک را دچار تناقض می‌کرد، یکی از اصلی‌ترین انها پارادوکس اطلاعات سیاهچاله است که وارد شدن اطلاعات به سیاهچاله و غیر قابل بازگشت بودن ان را برسی می‌کند.پارادوکس اطلاعات سیاهچاله :برای شناخت این پارادوکس باید به نظریه کوانتوم بیشتر دقت کنیم ، دنیای ما یکسری قوانین دارد که می‌توانیم به کمک انها جهان را بهتر بشناسیم، این قوانین اولینه را به لطف گالیله و نیوتن داریم ، قوانینی مثل شتاب ، سرعت و جاذبه ولی مشکل عجیب اینجاست که هیچ کدوم از قوانین دنیا ما که به فیزیک کلاسیک معروفند در جهان اتمی و کوانتومی جایی ندارند و باید برای انها قوانین دیگری پیداکنیم .در نظریه کوانتوم اصلی وجود دارد که میگوید اطلاعات هیچگاه از بین نمی‌رود البته منظور از اطلاعات اطلاعات سطحی مثل نام و شماره کارت نیست بلکه منظور از اطلاعات خواص کوانتومی اتم‌ها است، مثل سرعت چرخش اتم مقدار نیرو‌های بین انها و از این اطلاعات مجموعه‌ای از خصوصیت‌ها که ذره‌ها را از هم متمایز می‌کند. فرض کنید شما یک لیوان دارید ، لیوان بعد از شکستن شاید بشود سر هم بشود، ولی ساختن آن لیوانی که صددرصد با لیوان قبل از شکستن فرق نداشته باشد بدون داشتن اطلاعات ان کاری غیر ممکن است، زیرا ممکنه بتوانیم تمام قطعات سازنده ان را به جای اول برگردانیم ولی ذره‌های انها را نمی‌توانیم، اگر بتوانیک کل اتم‌های لیوان شکته و اتم‌های ساطع شده را جمع کنیم می‌توانیم دوباره لیوان شکته را درست کنیم، اطلاعات لیوان همچنان بعد از شکستن در جهان وجود دارد ولی شکل ان تغیر کرده است (لیوان) البته نظریه بقای اطلاعات نظریه جدیدی نیست بطوری که پیر سیمون لاپلاس دانشمند فرانسوی ، اختر و ریاضی شناس در اول یکی از کتابهایش می‌گوید : اگر تمام اطلاعات گذشته و حال را به من بدهید می‌توانم اینده را پیش بینی کنم . حال این مسیله پیش می‌اید ، اگر اطلاعات یک ذره ( خود ان ذره) وارد سیاهچاله شود چه بر سر ان اطلاعات روی می‌دهد ؟! ایا اطلاعات از بین می‌رود ؟ و اینجاست که پارادوکس اطلاعات سیاهچاله بوجود . این نظریه نقطه تقابل دو نظریه بزرگ نسبیت و کوانتوم بوده، دانشمندان همیشه در تلاش بودند که این دو نظریه بزرگ را بهم وصل کنند، اینجاست که دانشمند معروف استیون هاوکینگ وارد این قضیه می‌شود، هاوکینگ بیشتر با نظریه نسبیت موافق بود، او با توجه به قوانین نسبیت عام کشف کرد که سیاهچاله با گذر زمان و طی فرایندی که تابش هاوکینگ نام داشت نابود و اطلاعات فیزیکی درونش می‌تواند برای همیشه نابود شود ، حرف اصلی هاوکینگ این بود که اگر یک قوری با جرم 20 گرم و یک قورباغه با همان جرم داشته باشیم، و دو سیاهچاله یک شکل و یکی، اگر این دو شی و موجود وارد سیاهچاله‌های یکسان شودند هیچ تفاوتی در این دو سیاهچاله بوجود نمی‌اید، البته هاوکینگ با استفاده از مکانیک کوانتومی مکانیک کوانتوم را نقص کرد که این در نظر ریاضی درسته ولی از نظر منطقی عجیب است. فیزیک کوانتوم قانون پایستگی اطلاعات تایید می‌کند ، این نطقه تقابل اصلی نسبیت و کوانتوم بود .در اینجا بود که هاوکینگ شرطی با جان پرسکیل بست، هاوکینگ گفت، طبق اطلاعات نسبیت عام و محاسبات ان اطلاعات درون سیاهچاله از بین میرود ، در حالی که پرسکیل بر این عقیده بود که طبق محاسبات مکانیک کوانتومی و بدون تناقضی با نسیبت اطلاعات باقی می‌مانند .سه جواب برای پارادوکس اطلاعات سیاهچاله وجود دارد : 1 ) اولین نظریه این است که اطلاعات از بین می‌رود ، اگر این نظریه درست باشد در علم کوانتوم نقص‌های بسیاری بوجود می‌اید . 2 ) اطلاعات ما همچنان وجود دارند ولی پیدا کردن انها نزدیک به غیر ممکن است زیرا ما زبان رمز نگاری شده اطلاعاتمان را نمیشناسیم،همچنین احتمال وجود جهان‌های موازی و فرستاده شدن اطلاعات ما به انجا 3 ) اطلاعات ما صحیح و سالم وجود دارد و صرفا قابل پیدا کردند نیستند، طبق مطالعات انجام شده بر روی انتروپی سیاهچاله، انتروپی سیاهچاله بر خلاف معمول جسم‌های عادی ، در سیاهچاله، دقیقا برابر سطح سیاهچاله است ، این یعنی اطلاعات ما درون سیاهچاله نیست بلکه روی ان است ، ولی مگر جاذبه سیاهچاله اینقدر قوی نیست که حتی نور هم نمیتوانند از وارد شدن به ان و گذشتن از مرز مساحت بیرونی ان بگذرد پس چرا اطلاعات وارد سیاهچاله نمیشود ؟ جواب این سوال این است در حال حاضر درک ما این است که اون شییی که وارد سیاهچاله شده ، خیلی یکدست وارد سیاهچاله می‌شود و یا به سطح ان می‌چسبد یا می‌رود به تکینگی ، سطح سیاهچاله می‌تواند دروازه‌ای باشد که موقع گذر از ان شما را درون خودش نگه می‌دارد و یک نسخه دیگر از شما می‌سازد نسخه‌ای که می‌تواند هوشیار و زنده وارد سیاهچاله بشود در این صورت افرادی که برون هستند ممکنه چسبیدن شما را به سیاهچاله ببینند ولی خودتا بدون هیچ حسی وارد سیاهچاله میشوید دنیایی که شما در اون به و قسمت تقسیم می‌شود و بازتابی از شما درون سیاهچاله شیب سازی می‌شود مثل یک هولوگرام ، مثل فیلمی که بازتابش شما هستید ، و چون اطلاعات روی سطح سیاهچاله هستش تابش هاوکینگ می‌تواند بازخانی ای از اطلاعات وارد شده بر سیاهجاله باشد، و اینگونه پارادوکس اطلاعات سیاهچاله حل میشود. نظریه‌ای که باعث شد هاوکینگ شکست خودش را بپزیرد ، شاید اینبار شرط بندی عیب نباشد . جهان هواوگرامیهمه اینها در مورد سیاهچاله ودند ولی در اواخر قرن بیست دانشمند امریکایی بنام لیونارد ساسکیند نظریه‌ای مطرح کرد که همچی را بهم ریخت، تا اینجای داستان دیدم که یک راه خیلی منطقی ب رای پارادوکس اطلاعات تیوری هولگرام است ، حالا ایشون نظریه مطرح کرد اگر کل جهان اینطوری باشه چی ؟ اگرهمچی بازتابی از سطحی گسترده باشد چی ؟ اگر تمام اتفاقات تنها بازتابی از واقعیتی تلخ و دور باشند؟ این شروع نظریه جهان هولوگرامی است.مفاهیم : - پارادوکس چیست ؟مثال‌های زیادی از پاردوکس و متناقص نما وجود دارد که تفاوت انها را بسیار اشکار‌تر می‌سازد ، پارادوکس البرس بر این امر دلالت دارد که با وجود ستاره‌های بسیار زیاد چگونه شب تاریک است ؟ که البته حل اسانی دارد، نوری هنوز از این ستاره‌ها به ما نرسیده است . پارادوکس دوقلو‌ها که به مفاهیم پیچیده‌تری اشاره دارد البته این پارادوکس نیست و متناقض نماست، داستان به این روال است که طبق نسبیت زمان در سرعت بالا کند‌تر می‌شود، اگر دو دوقلو، یکی روی زمین و دیگری در سفری با سرعت بالا باشد ، از فرد زمینی عمر بیشتری می‌گذراند . - سیاهچاله چیست ؟بطور کلی سیاهچاله ناحیه‌ای از فضا است که تجمع جرم در ان به قدری زیاد است که حتا نور نیز نمی‌تواند از ان فرار کند. سیاهچاله‌ها معمولا بر اثر فروپاشی یک ستاره بزرگ بوجود می‌ایند . - اطلاعات چیست ؟ منظور از اطلاعات کوانتومی چیستمنظور از اطلاعاتی که در این پارادوکس مطرح شده اطلاعات ساده و عادی نیست، منظور اطلاعات کوانتومی هر ذره است که از ذره‌ای در این جهان را از هم جدا می‌کند. اطلاعات یعنی تمایز بین چیز‌ها برای مثال اتم هیدروژن از اتم اکسیژن یکسان نیست تمایز بین انها وجود دارد . - فیزیک کوانتوم چیست ؟ایزاک نیوتن ، دانشمند فیزیک معروفی بود که قوانین طبیعت و حرکت انها را در ابعداد متوسط و در اندازه درک انسان‌ها بیان کرد ، البرت انیشتین دانشمند المانی، نظریه نسبیت رو ارایه داد که در مورد مواد و اشاء بسیار بزرگ در حد سیاره‌ها و منظورمه‌ها ارایه داد، فیزیک کوانتومی نیز در مورد قوانین ذرات بنیادین و بسیار کوچک است .منابع :پادکست استرینگ کست، واقعا پادکست خوبیه ، همایتشون کنید کتاب اسرار سیاهچاله، نوشته امیر حسین فرجاد نسبکتاب جهان‌های موازی نوشته میچیو کاکوکتاب پارادوکس‌ها نوشته جیم الخلیلیکتاب فیزیک در چند دقیقه نوشته جالیز اسپاروکتاب علم در چند دقیقه نوشته هازل مویرکتاب جهان زیبا نوشته برایان گرینهمایش نظریه هولوگرام با حضور رافاعل بوسو، هرمان ولینده و پرفسور ساسکیندسایت بیگ بنگسایت دیپ کلوپ . . . . . ... به پست‌های دیگر ما سر? بزنید ? . . . . . ...
کمک به زلزله زدگان همانطور که می‌دانید زلزله یک بلای طبیعی است و هیچ کس و هیچ چیز نمی‌تواند رخ داد آن را پیش بینی کند اتفاقی که در حدود چندین ثانیه می‌افتد.چندین ثانیه که تا شاید قبل از آن اهمیتی نداشته‌اند و شاید اصلا به آن توجه نکرده باشیم.زمین به شدت میلرزد درست مانند آدمی که مدت طولانی ساکت و بی حرکت مانده است و یکدفعه کاسه صبر و تحملش لبریز می‌شود و می‌خواهد همه چیز را در چندین ثانیه بگوید زمین نیز همین طوراست او نیز می‌خواهد آنچه را که در درونش باقیمانده و مدت‌ها دفن شده است را خارج کند.زمین می‌لرزد و کلی از ساختمان‌ها و خانه‌ها را از بین می‌برد چنان قدرت نمایی می‌کند که نمی‌توانی تصمیم بگیری چه کار کنی به چه فکر کنی گاهی اصلا نمی‌دانی تصور کنی که چند دقیقه بعد زنده هستی و به همین سرعت می‌آید و آثار زیانباری بر جای می‌گذارد.این زلزله نیز یک آزمون است.چه برای کسی که به این مصیبت دچار شده‌است و چه برای آن‌هایی که شاهد این جریان بوده‌اند آنچه اهمیت دارد این است که بعد از این اتفاق چه کار می‌توانید انجام دهید و چند قدمی می‌توانید بردارید.کمک به زلزله زدگان کرمانشاهدر تاریخ 21 آبان سال 1396 یک زلزله 3 / 7 ریشتری کرمانشاه را لرزاند و در سرتیتر بسیاری از خبر‌ها قرار گرفت. زلزله‌ای که فقط چندین ثانیه طول کشید اما در همین زمان خانواده‌های بسیاری را دچار مشکل کرد و بر دل خیلی از آن‌ها داغ عزیزانشان را نشاند. 620 نفر کشته و حدود 12 هزار زخمی بر جای گذاشت و افراد بسیاری نیز خانه‌های خود را از دست دادند و تمامی وسایل آن‌ها زیر خروارها خاک و خانه‌های خراب شده مدفون شد.افرادی که باقی مانده بودند هیچ سرپناه‌، خوراک و پوشاکی در اختیار نداشتند و مجبور شدند تا مدت‌ها در چادرها با کمترین امکانات زندگی کنند.باز هم مثل خیلی از اتفاق‌های دیگر، مردم سرزمینم این افراد آسیب دیده و دلاور را تنها نگذاشتند و همانطور که کردها در زمان جنگ از سرزمین مادری ما دفاع کرده‌بودند در این زمان مردم ایران از جاهای مختلف کمک‌های نقدی و غیر نقدی خود را روانه کرمانشاه کردند.میزان کمک‌های نقدی از مرز 63 میلیارد تومان رد شد و این در مقایسه با زلزله‌هایی که قبلا رخ داده بود سه برابر شده بود و سپس دولت به روی کارآمد و برای خانواده‌هایی که عزیزانشان را از دست داده بودند مبلغ حدود 3 میلیون تومان هدیه داد و مردم و سازمان‌های جهادی از سراسر کشور برای کمک‌های داوطلبان شرکت کردند تا بتوانند در ساختن خانه‌ها به مردم آسیب دیده کمک کنند و مقداری از درد و رنج‌های آن‌ها کاهش دهند و شریک غم هایشان باشند.موسسه کودکان فرشته‌اند نیز در این مسیر گروهی از افراد داوطلب را به مناطق زلزله زده کرمانشاه ارسال کرد تا بتواند مثل همیشه در این روزهای سخت در کنار این مردم شریف قرار بگیرند.چه کسانی به زلزله زدگان کرمانشاه کمک کردند؟طبق یک حرکت بسیار زیبا و خداپسندانه جمعی از افراد سرشناس ومعروف کشور تلاش به جمع‌آوری کمک‌های مردمی کردند تا بتوانند هرچه سریع ترکمک‌های مالی و غیر مالی خود و دیگر افراد را به سوی مناطق زلزله زده کرمانشاه ارسال کنند.حتی چندین نفر از هنرپیشه‌های کشورهای خارجی نیز در این کار خیر شرکت کردند و مردمان زلزله زده ایران را تنها نگذاشتند.چگونه با پیامک به زلزله زدگان کمک کنیم؟تمامی مشترکان ایرانسل با ارسال یک پیامک به شماره 8115 می‌توانند با کم شدن هزینه ارسال پیامک و انتقال آن به صندق حمایت از زلزله زدگان دراین کار خیر شرکت کنند.همچنین مشترکین که سیم کارت‌آن‌ها به صورت دایمی است با کسر هزینه از حساب آن‌ها می‌توانند به زلزله زدگان کمک کنند.در این مقاله سعی کرده‌ایم تا یک خلاصه‌ی کوچک در مورد کمک به زلزله زدگان برای شما مخاطبان گرامی تهیه کنیم.همان طور که خودتان در جریان هستید صدمات جانی و مالی که زلزله به بار می‌آورد تا مدت‌ها برجای می‌ماند و مثل زخمی است که شاید خوب شود و التیام یابد اما آثار آن تا مدت طولانی باقی می‌ماند و هر وقت که به آن نگاه کنی دردناک است.می‌توانید با مهربانی و همدلی به یاری زلزله زدگان بشتابید و برای کمک به زلزله زدگان به وب سایت کودکان فرشته‌اند مراجعه کنید.نویسنده : عاطفه صفری
نظریه‌داروین با هوش مصنوعی چه می‌کند؟ به قلم مه‌رخ میرانی ورودی 94 کارشناسی مهندسی نرم‌افزار دانشگاه صنعتی اصفهاناز ابتدا ظهور کامپیوترها در قرن گذشته بحث هوش مصنوعی و استفاده از کامپیوترها در انجام فعالیت‌های انسانی داغ بوده. به خصوص در چند سال اخیر، با زیاد شدن داده‌ها و قدرت پردازش کامپیوترها، پیشرفت‌های چشم‌گیری در این زمینه صورت گرفته است. برای بیش از 3 دهه هوش مصنوعی با الهام از مغز و مسیرهای عصبی توسعه یافته و "فکر کردن" ماشین به معنای ارتباط توابع ریاضی به تقلید از نورون‌های مغزی بوده، ولی طبیعت ایده‌های بهتری هم دارد: تکامل! دانشمندان به تحقیقاتی قدیمی بازگشته‌اند که پیشنهاد می‌کنند هوش مصنوعی را در معرض تکامل و انتخاب طبیعی بگذاریم تا بدانیم همان روندی که مغز انسان را در طول میلیون‌ها سال شکل داده، اکنون چگونه کمک می‌کند تا الگوریتم‌هایی بهتر و کاراتر توسعه بدهیم.چنین گفت دارویناحتمالا در مدرسه با نظریه‌انتخاب طبیعی داروین آشنا شده‌اید، نظریه‌ای که بیان می‌کند تغییرات تصادفی در موجودات زنده به توانایی‌ها یا نقص‌هایی منجر می‌شوند که در صورتی که به بقای راحت‌تر آن‌ها کمک کنند، جان سالم به در برده و در غیر این صورت همراه با آن جانور نابود می‌شوند و به آرامی و در گذر نسل‌ها این موجودات را تغییر می‌دهند. در دنیای کامپیوتر با الهام گرفتن از این نظریه، دسته‌ای از الگوریتم‌ها به نام الگوریتم‌های تکاملی[ 1 ] معرفی شدند. برای مثال شاید با الگوریتم‌های ژنتیک[ 2 ] آشنا باشید که در حل مسایل جست‌و‌جو و بهینه‌سازی[ 3 ] کاربرد دارند. یک الگوریتم ژنتیک به قصد حل چنین مسیله‌ای، تعدادی کاندید دلخواه به عنوان جواب‌های موقت برای مسیله در نظر گرفته و با ایجاد تغییرات مختلف نسل جدیدی از جواب‌ها را تولید می‌کند. تغییراتی که از آن‌ها حرف می‌زنیم شامل جهش‌های تصادفی در یک پاسخ و یا ترکیبی از دو یا چند پاسخ از نسل فعلی جهت ایجاد پاسخ‌های جدید هستند. این پاسخ‌ها نسل جدیدی را می‌سازند که در اصطلاح فرزندان پاسخ‌های قبلی نام می‌گیرند. سپس از بین تمام فرزندانی که تا به حال ساخته شده، آن‌هایی که بهترین نتیجه را کسب کنند به عنوان جمعیت نسل بعد انتخاب می‌شوند. پس از چندین نسل به پاسخ‌هایی خواهیم رسید که نسبت به اجداد خود بسیار به پاسخ دقیق مسیله نزدیک‌ترند. از همین رویکرد در ساخت شبکه‌های عصبی نیز استفاده می‌شود و به آن تکامل عصبی می‌گویند. با این تفاوت که در اینجا به دنبال یک پاسخ نهایی مناسب برای یک مسیله نیستیم، بلکه در مقیاسی بزرگ‌تر، به دنبال شبکه‌ی عصبی‌ای می‌گردیم که خود بتواند بهترین عملکرد را در انجام کار خاصی داشته باشد. در ادامه شبکه‌های عصبی را به اختصار معرفی کرده و سپس به بررسی کاربرد تکامل عصبی در پیشرفت این حوزه می‌پردازیم.شبکه‌ی عصبی در پوست گردوایده‌شبکه‌های عصبی برای اولین بار با الگو گرفتن از مسیرهای عصبی مغز شکل گرفت. مانند مغز که زنجیره‌ای از نورون‌های متصل به هم مسیری برای عبور اطلاعات می‌سازند، در شبکه‌های عصبی نیز تعدادی واحد به نام نورون برای یادگیری عمل خاصی بهینه شده و ورودی‌ها را به خروجی تبدیل می‌کنند. با این حال نمی‌توان گفت این شبکه‌ها دقیقا مانند مغز عمل می‌کنند شبکه‌های عمیق در واقع توابع ریاضی تودرتویی هستند که با یافتن ضرایب مناسب سعی در بهینه کردن خروجی شبکه برای حل یک مسیله دارند. در حین یافتن بهترین ضرایب، هر مرحله دوباره ورودی‌های مسیله به شبکه داده می‌شود و از او خواسته می‌شود به مسیله پاسخ دهد و پاسخ داده‌شده با پاسخ مورد نظر مقایسه می‌شود. سپس از مسیری که برای یافتن این جواب طی شده به عقب بازگشته و تا رسیدن به ورودی شبکه، متغیرهای مسیله طوری تغییر می‌یابند که جواب دقیق‌تری بدهند. به این مرحله‌ی بازگشت، پس‌انتشار خطا[ 4 ] گفته می‌شود. این فرآیند رفت و برگشتی آن قدر تکرار می‌شود تا به جواب قابل قبولی دست یابیم. به این روند، یادگیری شبکه[ 5 ] گفته می‌شود. اگرچه هنوز پس‌انتشار خطا متداول‌ترین روش یادگیری شبکه است، اما دانشمندان به دنبال روش‌های بهتر و سریع‌تری می‌گردند تا از وظایف بیشتری شانه خالی کنند. به همین دلیل سپردن تصمیم‌گیری در مورد بخش‌های بیشتری از شبکه به کامپیوترها ایده‌ی خوبی به نظر می‌رسد.یک بال صدا ندارهتاکنون شناسایی و دسته‌بندی تصاویر با استفاده از شبکه‌های عصبی عمیق پیشرفت زیادی داشته و تقریبا جزو مسایل حل‌شده محسوب می‌شود. گفتیم که شبکه‌های عصبی از پشت سر هم قرار گرفتن تعدادی نورون یا لایه تشکیل شده‌اند و تغییر در پارامترهای درون هر لایه به تدریج شبکه را در کار خود متخصص می‌کند. اما ساختار کلی شبکه مانند تعداد لایه‌ها و نوع آن‌ها و بسیاری موارد دیگر از قبل توسط انسان مشخص شده است. با این حال یافتن ساختار مناسب برای شبکه یک چالش جدی در این روش است. داروین در اینجا به کمک دانشمندان علوم کامپیوتر می‌آید. در سال 2017 محققان گوگل مقاله‌ای منتشر کردند که در آن از جمعیتی برابر 1000 شبکه‌ی بهینه‌شده آغاز کرده و بر روی 250 کامپیوتر به طور هم‌زمان الگوریتم‌های یادگیری را اجرا کردند. سپس با ایجاد تغییراتی در ساختار شبکه‌ها سعی کردند آن‌ها را بهبود ببخشند. هر بار الگوریتمی که دقت کمتری داشت از بین می‌رفت و الگوریتم بهتر نگه داشته می‌شد، در حالی‌که یک کپی از آن با یک تغییر تصادفی در لایه‌های شبکه به عنوان نسل بعد تولید شده، در بین 1000 الگوریتم اولیه قرار می‌گرفت و این روند بارها تکرار می‌شد.این آزمایش چهار بار انجام شد و هر بار به نتایجی مشابه می‌رسید که تصاویر را با دقتی حدود 94 ٫ 6 % شناسایی می‌کرد. مانند آنچه در طبیعت رخ می‌دهد جهشی که باعث بهبود الگوریتم می‌شد باقی می‌ماند و جهشی که به الگوریتم کمکی نمی‌کرد از بین می‌رفت. یکی از مشکلاتی که در این بین پیش آمد تغییراتی بود که تا جایی پیش رفته ولی در ادامه رها شده بودند. این مشکل معادل آن است که در طبیعت موجودی طی تکامل صاحب یک بال شود اما بال دومش پدید نیاید. در این حالت یک بال تنها امکان پرواز نمی‌دهد، اما ما می‌دانیم در صورت ایجاد بال دوم این تغییر در نهایت چیز بسیار مفیدی خواهد بود. با اینکه این کار کمی از ایده‌انتخاب طبیعی دور است، اما محققان مجبور شدند محدودیت‌هایی بر جهش‌ها اعمال کنند تا این تغییرات حتما به سرانجام رسیده و یا از بین بروند، چرا که تعداد زیادی نصف بال هیچ کمکی به الگوریتم‌ها نمی‌کند.پیشرفت دقت شبکه‌های تولید شده در طول زمان و 4 نمونه از شبکه‌های تولید شده در طی مسیر رسم شده‌اند. نقاط خاکستری نشان‌دهنده‌دقت شبکه‌های نسل قبلی هستند و نقاط بنفش شبکه‌هایی که در پایان الگوریتم جمعیت زنده را تشکیل می‌دهند. در این شبکه‌ها لایه‌های مختلف ( c = Convolution , bn = Batch - Normalization , r = ReLU ) که هر یک توابع و عملکرد خاص خود را دارند پشت هم قرار گرفته‌اند و تنها برخی از جزییات آن‌ها به صورت تصادفی توسط الگوریتم تعیین شده است. شبکه‌سمت راست بهترین عملکرد را در میان تمام شبکه‌ها یعنی دقت 94 ٫ 6 % داشته است. بازگشت شبکه به دبستاندر تلاشی دیگر اخیرا باز هم محققان گوگل سعی کرده‌اند با الگو گرفتن از تکامل عصبی الگوریتم‌های مناسبی برای شناسایی تصاویر بیابند، اما این بار با دخالت کمتر! بر خلاف موارد قبلی که شبکه‌ای از پیش آموزش‌دیده با تغییر در لایه‌هایش تبدیل به عضوی از نسل بعد می‌شد، این بار شبکه‌های عصبی را رها کرده و نقطه‌ی شروع الگوریتم، برنامه‌هایی خالی برای شناسایی تصویر هستند. ابزاری که در اختیار کامپیوترها قرار داده شده نیز اعمال مقدماتی ریاضی مانند جمع و ضرب است. با این کار سعی شده است از پیش فرض‌های انسان که اکنون مسیر تحقیق بر روی مسایل یادگیری ماشین را از طریق شبکه‌های عصبی عمیق به‌دست گرفته فاصله گرفته شود. در شکل زیر به طور خلاصه یک مرحله از این روش به تصویر کشیده شده است:یک جمعیت (در اینجا با اندازه 5 ) در نظر گرفته شده و قدیمی‌ترین کد حذف می‌شود. سپس از میان تعدادی از کدها (در اینجا 3 کد) بهترین کد انتخاب شده و کپی می‌شود. در مرحله‌آخر در این کپی جهشی تصادفی ایجاد می‌شود. مثلا حذف یا اضافه کردن یک خط کد، یا تغییر یک متغیر به متغیری دیگر و یا حتی تغییر کامل یک تابع از برنامه. و به این ترتیب نسل بعد برنامه‌ها ساخته می‌شود. همان‌طور که از تکامل عصبی انتظار می‌رود این روند بارها و بارها تکرار می‌شود تا به برنامه‌هایی با دقت کافی برسد.اتفاق جالبی که حین این تحقیق افتاده، این است که این روش توانسته تکنیک‌های پایه‌ای یادگیری ماشین مانند شبکه‌های عصبی کوچک، رگرسیون خطی[ 6 ] و پس‌انتشار خطا را پیدا کند. اتفاق جالب‌تر هنگامی افتاده که سعی شده عملکرد این روش تحت برخی محدودیت‌ها سنجیده شود. برای مثال هنگامی که داده‌های کمتری برای یادگیری در اختیار الگوریتم قرار داده شد الگوریتم توانست تابع noisy ReLU [ 7 ] را بیابد که توسط انسان نیز استفاده شده و به نوعی با ساده کردن شبکه جلوی سوگیری شبکه به نفع آن داده‌محدود را می‌گیرد[ 8 ]. و نیز با کاهش تعداد قدم‌های یادگیری، جست‌و‌جو توانست تکنیک Learning rate decay [ 9 ] را بیابد که باعث می‌شود در ابتدای اجرا، گام‌های بزرگتری به سوی پاسخ برداشته شود و به تدریج این گام‌ها کوچک‌تر شوند. این تکنیک نیز هم‌اکنون مورد استفاده قرار می‌گیرد بنابراین چنین نتایجی ما را به یافتن الگوریتم‌ها و روش‌های موثری که هنوز به ذهن انسان‌ها نرسیده است امیدوار می‌کنند.طبیعتا این حد از واگذار‌کردن جزییات مسیله به ماشین، فضا جست‌وجو را بسیار بزرگ‌تر کرده و یافتن جواب در آن سخت و زمان‌بر است. برای همین با استفاده از تکنیک‌هایی سعی شده تا حدی بر این مشکل غلبه شود. برای مثال جمعیت‌های مختلفی به‌طور مجزا بر روی چندین کامپیوتر شروع به کار کرده و در بازه‌هایی این کامپیوترها اطلاعاتشان را با هم مبادله کردند، چیزی شبیه به مهاجرت در طبیعت. هم‌چنین در این بین مسیله‌های کوچک‌تری برای ارزیابی کد بهینه‌شده‌الگوریتم‌های جدید طراحی شده، اما هنوز هم بزرگ بودن فضای جست‌وجو یک مشکل جدی در این شیوه است که محققان امیدوارند با کار کردن بیشتر بر روی این روش و نیز پیشرفت سخت‌افزارها در آینده بتوانند به نتیجه‌بهتری دست یابند.منابع:مقاله اول - گزارش مقاله اولمقاله دوم - گزارش مقاله دومپانویس‌ها:[ 1 ] Evolutionary algorithm [ 2 ] Genetic algorithm [ 3 ] Local search ( optimization )[ 4 ] backpropagation of error [ 5 ] فرآیند Learning [ 6 ] Logistic Regression [ 7 ] noisy ReLU [ 8 ] در شبکه‌های عصبی هر چه ساختار یک شبکه پیچیده‌تر باشد قدرت یادگیری بیشتری دارد. اما در صورتی که داده‌هایی که به شبکه داده می‌شود کم و محدود باشد یا صرفا مربوط به نوع خاصی از مسایلی که شبکه با آن روبرو می‌شود باشد، شبکه با قدرت زیادی روی جزییات این مثال‌ها متمرکز می‌شود و توانایی تعمیم دادن به شرایط کلی‌تر را از دست می‌دهد. این اتفاق که اورفیت شدن نام دارد، باعث می‌شود هنگام روبرو شدن با مثال‌هایی که تنها اندکی با مثال‌ها قبلی متفاوتند به خطا بیفتد و نتایج اشتباهی به بار آورد.[ 9 ] Learning rate decay
علمی - پروانه‌ها با پای خود مزه را احساس میکنند . شتر در هنگام تشنگی میتواند 95 لیتر آب را در کمتر از 3 دقیقه بنوشد . تعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند وزن اسکلت انسان بالغ 13 تا 15 کیلوگرم است . اولین اتوموبیل را مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران کرد . اولین آدامس را جان کورتیس در سال 1227 شمسی ساخت . تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیه چشم است . با 30 گرم طلا میتوان نخی به طول 81 کیلومتر درست کرد . سومریها در قرن چهارم قبل از میلاد خط را اختراع کردند . یک دهم مردم جهان در جزیره‌ها زندگی می‌کنند . اولین تمبر جهان در سال 1840 در انگلستان به چاپ رسید . فیل بالغ در روز 220 کیلوگرم غذا و 200 لیتر آب مصرف میکند . تعداد حشرات موجود در 5 / 2 کیلومترمربع زمین کشاورزی از انسانهای موجود در کل دنیا بیشتر است. هرفرد عادی درسرخود 90 تا 120 هزار رشته مو دارد. ریش انسان بالغ بر 5 تا 15 هزار و یک ابرو 450 تا 600 تار مو دارد. گربه وسگ هر کدام 5 گروه خونی دارند و انسان 4 گروه. زنبور عسل دو معده دارد: یکی برای انبار کردن عسل ویکی برای غذا. سریع‌ترین عضله بدن انسان زبان است. در سال 1980 بوتان تنها کشور جهان بود که تلفن نداشت. طول قد هر انسان سالم برابر 8 وجب دست خود اوست. طول رگهای بدن انسان 560 هزار کیلومتر است. در برج ایفل 2500000 پیچ به کار رفته است. میزان انرزی که خورشید در یک ثانیه تولید میکند برای تولید برق مورد نیاز تمام کشورهای جهان در مدت یک میلیون سال کافی است. خنده آسانتر از اخم کردن است برای خندیدن انسان از 17 عضله صورت وگردن استفاده می‌کند در حالی که برای اخم کردن از 40 عضله. گربه در گوشش 32 عضله دارد. خرسها موجوداتی چپ دست هستند. مورچه به هنگام مسموم شدن همیشه روی پهلوی راست می‌افتد. در فصل پاییز 700 تا 900 هزار برگ درخت بلوط میریزد. درصورتی که زنی به کوررنگی مبتلا باشد فرزندان پسر اوکوررنگ میشوند. مغز انسان بیش از سایر اعضای بدن کار میکند وبیش از 20 % از انرژی بدن را مصرف می‌کند. هر یک لیتر بنزین معادل 5 / 23 تن گیاهان مدفون شده در قرنها پیش است. 90 % یخ دنیا در سرزمین‌های قطبی است. متوسط وزن مردان در کره زمین بیش از وزن زنان است. نیاز مردان به صحبت کردن در هر روز دوازده هزار واژه، و نیاز زنان 23 هزار واژه است. اگر تکثیر باکتری تا 24 ساعت ادامه یابد ، توده 2 تنی از یک باکتری بوجود می‌آید. وسعت و عرض کهکشان راه شیری حدود 70 هزار سال نوری است. سرعت گردباد گاهی به 300 تا 450 کیلومتر در ساعت می‌رسد. عمیق‌ترین دریاچه جهان دریا چه بایکال در روسیه است که 1940 متر عمق دارد. حدود 7 هزار نوع برنج مختلف در دنیا وجود دارد. یک میلیون کره به اندازه زمین در خورشید جای می‌گیرد. 1300 کره زمین در سیاره مشتری جای می‌گیرد. فنلاند از 179 هزار و 585 جزیره تشکیل شده است. زنبورها از بوی عرق بدشان می‌آید و به کسی که به نوعی بدنش بو دهد یا عطر و ادکلن زده باشد حمله می‌کند.‌از بین رنگها رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه‌ای ناراحت کننده است. انسان با خوردن 20 نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد. - بدن زنبور داران در برابر نیش زنبورها مقاوم می‌شود و اغلب می‌توانند بیش از صد عدد نیش زنبور عسل را تحمل کنند و احساس ناراحتی هم نکنند. از آنجا که زنبور عسل بی نظمی را دوست ندارد،‌اگر جلوی کندوی آنها بایستید و مانع رفت و آمد آنها شوید به شما حمله خواهند کرد. نور خورشید فقط تا عمق 400 متری آب دریا نفوذ می‌کند. سختی آب مشابه سختی بتن است. رعد و برقی به طول 6 / 1 کیلومتر دارای الکتریسیته کافی برای روشن کردن یک میلیون لامپ است.‌هنگام صحبت برای بیا ن هر کلمه 72 ماهیچه به کار گرفته می‌شود. لایه پوستی که آرنج را پوشانده است هر 10 روز یکبار عوض می‌شود. خون میگوها آبی رنگ است، عنکبوتها خونی روشن و شفاف دارند. دانه نوعی درخت غول پیکر از خانواده کاج فقط 005 / 0 گرم وزن دارد. 85 % گیاهان در اقیانوسها رشد میکنند. تنها چیزی که در اسید حل نمی‌شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می‌برد. زرافه تازه متولد شده 2 متر قد دارد. مغز فیزیکدان نابغه، آلبرت اینشتین 15 درصد از حجم مغز انسان عادی بزرگتر بود.#پیک زمین #پیک زمین
زلزله سی‌سخت زلزله‌ای با بزرگای 5 ٫ 6 درمقیاس ریشتر در شهر سی‌سخت در استان کهگیلویه و بویراحمد در شامگاه روز 29 بهمن ماه ساعت 22 و 5 دقیقه حدود 20 شهر و بیش از 1100 آبادی را تحت تاثیر قرار داد. این زلزله که در منطقه دنا در سامانه گسلی زاگرس اتفاق افتاد نشان داد که ناآرامی زمین در منطقه زاگرس که در آبانماه سال 96 زلزله سرپل ذهاب را رقم زده بود می‌تواند کماکان منشا جنبش‌های جدید زمین در آینده باشد.به‌طور کلی بیش از 80 درصد شهرهای ایران با خطر لرزه‌خیزی زیاد و یا خیلی زیاد است. و فلات ایران در معرض حرکت‌های مستمر تکتونیکی زمین است. بنابر این باید در مقابله با مخاطرات طبیعی خصوصا زلزله روش‌های پیشگیرانه را مقدم دانست. خوشبختانه، این روزها دانش و ابزار این روش‌ها را در اختیار همگان قرار دارد. کاربست‌آیین نامه 2800 در ساخت‌وساز و مشارکت مهندسان نقش موثری را در کاهش صدمات در سال‌های اخیر به همراه داشته است و تجربه دیگر کشورها نشان می‌دهد استقرار سامانه‌های واکنش سریع و پاسخ سریع علاوه بر محافظت از ساختمان‌ها می‌تواند برای شریان‌های حیاتی و زیرساخت‌ها موثر باشد.به‌هرروی، زلزله همواره همراه با ترس و نگرانی و همراه با صدمه‌های جانی و مالی است. صحنه‌های خرابی ساختمان‌ها و جان‌های عزیزی که آسیب می‌بینند و برخی که جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کنند بسیار دردناک است. به‌ویژه در زلزله اخیر در منطقه سردسیری چون سی‌سخت که با بارش باران نیز همراه بود. در این زلزله تا کنون تلفات انسانی گزارش نشده و این جای خوش‌بختی دارد. ولی زخم‌هایی که بر تن هموطنان در این زلزله وارد شده و هم‌چنین صدمه‌های مالی آنان بسیار متاثر کننده‌است. بی‌گمان،تمام مردم ایران با مردم عزیز سی‌سخت هم‌درد و هم‌دل هستند و چنانچه مقام‌های مسیول درخواست هرگونه کمکی داشته باشند، همه بسیج خواهد شد.فراموش نکنیم در وضعیت حاضر وقوع زلزله درکلان‌شهرهای لرزه خیزی چون تبریز، کرمان، مشهد و خصوصا تهران با جمعیت‌های میلیونی می‌تواند آثار دهشتناکی به‌جای گذارد. پیش از این طرح‌هایی افزون بر مقاوم‌سازی ساختمان‌ها برای مقاوم‌سازی شهرها و سکونت‌گاه‌های ایران در دستور کار بود. این ایده را پس از زلزله رودبار - منجیل، 1369 در یک طرح مطالعاتی که با همراهی UNDP بود در نظام سیاست‌گذاری ایران طرح کردیم. امید که علیرغم تمام هیاهوهای سیاسی اقدام‌های پیشگیرانه مورد فراموشی قرار نگیرند. اقدام‌هایی از این دست به نحو موثری خسارت‌ها را کاهش می‌دهند.
نسبیت خاص | Special relativity پس از دو عصر ، الکترومغناطیس و مکانیک نیوتونی ، تصور می‌شد که تمام اسرار جهان کشف شده‌اند و انسان‌ها کنترل تمام عیاری بر طبیعت دارند. سوالات باقی مانده نیز با کمی اندازه گیری در آزمایشگاه تحلیل خواهند شد ، این زمان در دهه‌های نخستین قرن بیستم اتفاق افتاد ، تا اینکه پیشبینی الکترومغناطیس و مکانیک نیوتونی با هم دیگر دچار تناقض شدند ، طبق مکانیک نیوتونی سرعت امری نسبی است که همواره با تغییر مرجع ممکن است تغییر کند ، در مکانیک الکترومغناطیس اما چیز دیگری رقم خورد ، طبق این مکانیک سرعت امواج الکترومغناطیسی ( که نور مریی جزو آنها به حساب می‌آید ) همواره ثابت است بدون در نظر گرفتن مرجع ، در اینجا بود که تمام نگاه داشنمندان نسبت به جهان و به خصوص نور تغییر کرد.لورنتز یکی از فیزیکدانان آن عصر ، با تحلیل این دو مکانیک به این موضوع دست یافت که حرکت با سرعت نور همواره ثابت خواهد بود .آلبرت انشتاین ، با کار و تحقیقات عمیق گسترده روی این معادلات لورنتز ، توانست نسبیت خاص را به عنوان یکی از قوی‌ترین و انقلابی‌ترین نظریات تاریخ بشر ثبت کند.آثار این نظریه بدین شرح بود فرمول بندی تکانه و شتاب و نیروی جسم در سرعت نزدیک نور ، نشان دادن غیر ممکن بودن رسیدن به سرعت نور ، توضیح وابستگی زمان به سرعت و سرعت به زمان ( فضا زمان تخت) ، توضیح وابستگی انرژی و جرم به یکدیگر ، اتساع زمان و طول ، و همچنین نشان دادن هم ارزی‌های شتاب و گرانش ، و قرمز روی و بنفش گرایی پرتو‌های الکترومغناطیس ...لینک‌های مرتبط :
روش‌های مختلف تولید برق روش‌های مختلف تولید برقتو این مقاله قراره با هم یاد بگیریم که از چه روش‌های مختلفی میشه برق تولید کرد!قبل از اینکه بریم واسه ادامه مقاله، بهتون بگم روش‌های تولید برق به چند دسته تقسیم میشن، نکته‌ای که تو همه این موارد می‌تونه مشترک باشه، اینه که ما به یک انرژی اولیه نیاز داریم، تا با اون انرژی یک چیزی را بچرخونیم که ما اینجا به اون یک چیزی میگیم توربین و انرژی که حاصل از چرخش اون بدست میاد را دوباره به روش‌های مختلفی تبدیل میکنیم و حاصل این عملیات و پروسه باعث شکل گرفتن نیروگاه‌های مختلف میشه.تولید برق به کمک آبنیروگاه آبی در این روش محرک اولیه ما آب است بطوریکه: سر راه آب یک توربین قرار می‌دهند تا با گذشتن آب ازآن مسیر توربین را به گردش درآورد و این باعث تولید برق می‌شود.در حال حاضر 19 درصد برق دنیا توسط نیروگاه‌های آبی تولید می‌شود.مزیتی که این روش نسبت به روش‌های دیگه حذف هزینه‌های سوخت‌های فسیلی است. تولید برق به کمک زغال‌سنگیکی‌دیگر از روش‌های تولید برق به کمک زغال‌سنگ است.ولی از آنجایی که تمرکز تولیدکنندگان به روی صرفه اقتصادی و همچنین مسایل زیست محیطی است. این روش، روش تقریبا پر‌هزینه‌ای محسوب می‌شود و همین دلیل کافی بود تا منم توضیحات زیادی در مور‌دش ندهم.تولید برق به کمک سوخت‌های فسیلینیروگاه سیکل ترکیبیدر این روش گفته میشه مناسب‌ترین سوخت گاز طبیعی است.به این شکل که گاز با فشاربالا داخل نیروگاه و قسمت احتراق توربین اصلی را به چرخش د‌رآورده و انرژی الکتریکی تولید می‌کند. بازه تبدیل در این روش تنها 60 درصد است.در کشورمان ایران حدود 80 درصد برق تولیدی از این روش است.تولید برق به کمک انرژی هسته‌اینیروگاه هسته ایبا دو روش فیسیون و فوزیون انرژی اتم آزاد می‌شود. در روش فیسیون با شکاف هسته اورانیوم مقدار بسیار زیادی گرما تولید می‌شود که این گرما ابتدا آب موجود در دیگ بخار نیروگاه را گرم می‌کند، این گرما میتواند معادل 1026 مگاوات ساعت برق تولید کند. اما در روش دوم (فوزیون) که از آن به عنوان بالاترین منبع انرژی یاد می‌شود، هنوز در مرحله تحقیق و توسعه است. تولید برق به کمک بادنیروگاه بادیدر این روش، محرک اولیه ما انرژی باد است.بطوریکه: در مناطقی که باد بیشتری می‌وزد با چرخاندن پره هایی که در معرض باد قرار می‌گیرند، انرژی لازم به توربین‌های مولد منتقل می‌شود و ادامه . مراحل (چون میدونم بخوام بگم، خیلی تخصصی و خسته کننده میشه توضیح ندادم)تولید برق به کمک خورشیدنیروگاه خورشیدیدر این روش که طبیعتا در مناطقی که خورشید بیشتر در حال تابش است استفاده می‌شود، به این شکل عمل می‌کند که انرژی خورشید در پنل‌های خورشیدی ذخیره و با بکارگیری خاصیت کوانتومی آن مستقیم به برق تبدیل می‌شود.اغلب کشورهای پیشرفته جهان نظیر: ژاپن، چین و آلمان از این فناوری به‌خوبی استفاده می‌کنند. تولید برق به کمک جزر و مددر سالهای اخیر پیشرفت‌های چشمگیری در این زمینه رخ داده است. یکی از منابع انرژی پایان ناپذیر و مهم همین انرژی حاصل از جزر و مد است.در این روش به این صورت عمل می‌کنند که توربین‌ها را در نواحی از سواحل که امواج با نیروی فراوانی به آنها برخورد می‌کنند کار میگذارند، شتاب حرکتی این امواج به چرخش توربین‌ها کمک می‌کند و در نتیجه انرژی الکتریکی تولید می‌شود._____________________________________________________________________________________________ممنون از اینکه وقت گذاشتین و خوندین، اگه اطلاعات بیشتر می‌خواهی حتما به پیج اینستاگرام من سر بزنید.
ما کجای کار جهان هستیم؟ بیاین نگاهی کنیم به اینکه چه مسیری طی شده که ما اینجا هستیم، چه چیزهایی می‌دونیم و چه مسیرهایی پیش رو داریم. یه نگاهی هم به ارزش حیات کنیم و اینکه در عین این ارزش، زندگی چقدر می‌تونه بی‌معنی باشه.پیدایشعمر جهانی ( Universe ) که توش هستیم رو حدود 13 ٫ 8 میلیارد سال تخمین می‌زنن که ما هیچ درکی از این مدت زمان نداریم و فقط می‌تونیم بگیم که خیلی خیلی سال پیشه. ولی آیا جهان ما پیره؟ برای جواب به این سوال باید به تخمین‌هایی که از آینده جهان زده میشه رجوع کنیم که در ادامه بهش نگاه می‌کنیم.ما انسان‌های خردمند حدود 300 هزار سال پیش تو دنیا تکثیر شدیم که در مقابل عمر جهان و حتی موجودات دیگه، بسیار تازه به دوران رسیده محسوب می‌شیم، با این تفاوت که ما تونستیم جهان اطرافمون رو مورد مطالعه قرار بدیم.چی می‌دونیمشاید بهترین توضیحی که در حال حاضر برای جهان داشته باشیم فیلدهای کوانتومی باشن. تو این نظریه همه‌ی چیزهای شناخته شده، از جمله ذرات رو در قالب فیلدهای کوانتومی تشریح می‌کنن. این نظریه به خوبی کار میکنه، فقط یه مشکل بزرگ داره. کل چیزی که این نظریه تشریح میکنه حدود 5 % از ماهیت جهان رو تشکیل میده. اون 95 %؟ چیزی جز دو اسم ماده تاریک و انرژی تاریک ازشون نمی‌دونیم. ناگفته نمونه که دو تیم به صورت مجزا نتیجه تحقیقاتشون درباره ماده تاریک رو منتشر کردن که هنوز مورد تایید همه نیست.چیز دیگه‌ای که می‌دونیم اینه که جهان چطور نابود میشه. و برای اینکه ارزش حیات رو درک کنیم کافیه به کل زمانی که جهان امکان حیات رو به موجودات زنده میده رو به نسبت کل عمری که خواهد داشت نگاه کنیم:ما انقدر خوش‌شانس بودیم که تونستیم تو این فرصت اندک اینجا باشیمبا این مقیاس میشه نتیجه گرفت که جهان خیلی هم جوونه و ما بی‌اندازه ناچیز و بی‌معنی هستیم.ما فاصله زیادی با تکینگی تکنولوژی نداریم. بی‌صبرانه منتظر اون دوران هستم. دورانی که شاید نسل‌های بعد ما بتونن نامیرا زندگی کنن. گرچه نامیرایی در هر قالبی (با علم فعلی) محکوم به شکسته ولی فرصت بیشتری برای پرداختن به سوال‌ها ایجاد میکنه.پیش روپیش‌رو پر از سوال‌ها و مسایل جالبه:آیا ذرات بنیادی دیگه‌ای هم هستن که ازشون خبر نداریم؟ماده/انرژی تاریک چی هستن و آیا کشفشون می‌تونه راهگشایی به نظریه همه‌چیز باشه؟آیا ما داخل یک شبیه‌سازی هستیم؟ اگه آره، ورای این شبیه‌سازی چه خبره؟آیا جهان‌های دیگه‌ای وجود دارن و ما می‌تونیم به اون‌ها بریم؟آیا گریزی از پایان سرد دنیا وجود داره؟یکی دیگه از چیزهایی که هنوز نمی‌دونیم اینه که چرا هیچ موجود دیگه‌ای روی سیاره‌های دیگه ندیدیم (موجود هوشمند). چیزی بین 10 به توان 22 تا 10 به توان 24 ستاره تو جهان وجود داره، یعنی تقریبا به ازای هر دونه ماسه تو تمام سواحل جهان 10000 ستاره وجود داره. ولی همه‌شون شبیه خورشید نیستن و نظرات در این باره متفاوته و بین 5 الی 20 درصد تخمین زده میشه. با فرض بدترین حالت، حدود 500 میلیارد میلیارد ستاره شبه خورشید وجود داره. یک مطالعه میگه حدود 22 درصد از این ستاره‌ها یه سیاره شبه زمین به دورشون می‌چرخه. در واقع ما چیزی حدود 100 میلیارد میلیارد سیاره شبه زمین داریم. یعنی به ازای هر دونه ماسه 100 سیاره شبه زمین. حالا فرض کنیم تنها 1 % از این سیاره‌ها توش حیات شکل گرفته باشه که میشه 10 میلیون میلیارد سیاره دارای حیات. اینجا بود که فرمی به بالای سر خودش نگاه کرد و پرسید: Where is everybody ?
منطق و ریاضیات، تفکر و محاسبه در اواسط قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، تحولات قابل توجهی در دو حوزه‌ی منطق و ریاضیات اتفاق افتاد که به نظر می‌رسید ارتباطی با شکل‌گیری علوم شناختی ندارد. اما رشد علوم شناختی بدون این تحولات، تقریبا امکان پذیر نبود. تحولات دو حوزه‌ی منطق و ریاضیات که اولی به قوانین تفکر می‌پردازد و دومی به قوانین محاسبات، دارای ابعاد مختلفی بود ولی یکی از وجوه این تحولات که در شکل‌گیری علوم شناختی بسیار موثر بود، تلاش برای برقراری ارتباط بین منطق و ریاضیات بود. جورج بول در سال 1854 میلادی اولین کسی بود که نخستین گام را در این جهت برداشت. او در کتابی تحت عنوان پژوهشی در قوانین تفکر، تلاش کرد تا گزاره‌های منطق را با تحویل به قواعد جبری توصیف نماید. جبر بولی دستاورد تلاش‌های او در این زمینه می‌باشد. کم‌تر از یک قرن پس از انتشار آثار بول، تلاش دیگری برای پیوند این دو حوزه صورت گرفت که البته این بار هدف برگرداندن ریاضیات به منطق بود. فرگه در اواخر قرن نوزدهم جز اولین کسانی بود که در این راه تلاش‌های جدی انجام داده بود. هرچند که آثار او در ابتدا چندان مورد توجه قرار نگرفت ولی بسیاری از منطق دانان و ریاضی‌دانان بعد از فرگه، او را بنیان‌گذار منطق جدید می‌دانند. هدف فرگه خلاصه کردن ریاضیات در منطق بود. نظر او این بود که می‌توان ریاضیات را به کمک گزاره‌های منطقی توصیف کرد. آنچه علوم شناختی در منطقی کردن ریاضیات و ریاضیاتی کردن منطق بدست آورد این نکته بسیار مهم و هیجان انگیز بود که گزاره‌های منطق یا تفکر را می‌توان به فرمان‌های قابل اجرا برگرداند. اگر ماشین‌ها بتوانند فرمان‌های محاسباتی را اجرا کنند، و اگر بتوان گزاره‌های منطقی را به فرمان‌های محاسباتی برگرداند، آنگاه می‌توان ماشین‌هایی را طراحی کرد که قابلیت فکر کردن دارند.در اواسط قرن بیستم، این ایده هیجان‌انگیز در ذهن بسیاری از دانشمندان بی‌قراری می‌کرد و آن‌ها را وادار می‌کرد تا برای برداشتن گام نهایی در این زمینه اقدام کنند. یکی از این افراد کلود شانون بود که به همراه دانشمند دیگری به نام ویور نظریه اطلاعات که شاخه‌ی جدیدی از ریاضیات بود را ابداع کردند. شانون در سال 1937 در پایان‌نامه‌اش پیشنهاد ساختن مدارهای الکتریکی که هم ارز عبارت‌های جبر بولی باشند را مطرح کرد. به این ترتیب که عملیات محاسباتی و منطقی به جای اینکه بر روی کاغذ انجام شوند، می‌توانند در مدارهای الکتریکی تحقق پبدا کنند. نظریه اطلاعات شانون می‌گوید: در هر نظام یا سیستم ارتباطی، چند مولفه اصلی وجود دارد که عبارت‌اند از:منبع اطلاعات یا پیامفرستنده پیامگیرنده پیامنکته‌ی بسیار مهمی که در این مدل وجود دارد، رمزگردانی و رمزگشایی پیام‌ها است. در مرحله نخست پردازش، پیام‌ها تبدیل به رمز یا نمادهایی می‌شوند که انتقال‌دهنده قابلیت پردازش آن را دارد. به بیان دیگر، پیام‌ها باید به صورتی که برای سیستم قابل فهم باشند، بازنمایی شود. در مرحله پایانی عملیات، رمزگشایی باعث می‌شود تا این بازنمایی‌های نمادی یا رمزی دوباره به پیام‌های قابل فهم دریافت کننده برگردند.بر اساس آنچه گفته شد می‌توان حدس زد که نظریه پردازش اطلاعات و پیام چه نقشی در شکل‌گیری علوم شناختی ایفا کرد. پیام‌ها را می‌توان به یک زبان صوری برگرداند و بازنمایی‌های صوری از آن‌ها ارایه کرد. بازنمایی‌های صوری از قابلیت پردازش شدن و محاسبه پذیری برخوردار می‌شوند. همچنین می‌توان بازنمایی‌های صوری را بعد از انجام پردازش و عملیات محاسباتی روی آن‌ها، دوباره به حالت نخست برگرداند. می‌توان همین فرآیند را برای توصیف هر سیستم دیگری که توانایی انجام عملیات صوری یا منطقی را داشته باشد، به کار گرفت. خواه این سیستم یک ماشین باشد، خواه یک انسان. با توجه به این توضیحات، آنچه برای ساختن یک سیستم هوشمند لازم است عبارت‌اند از: یک ماشین که توانایی انجام عملیات منطقی - محاسباتی را داشته باشد. الگوریتم‌هایی برای رمزکردن و رمزگشایی ورودی‌ها و خروجی‌ها و همچنین یک نظام محاسباتی که شیوه پردازش رمز‌ها در آن مشخص شده باشد. به صورت خلاصه می‌توان گفت که از درون نظریه سیستم‌های کنترل، سایبرنتیک و پردازش اطلاعات، دو مفهمو بنیادی برآمده است که ستون‌ها و پایه‌های علوم شناختی و به ویژه علوم شناختی نسل اول را تشکیل دادند. این دو مفهوم بازنمایی و محاسبه می‌باشد.ذهن یا مغز انسان را نیز می‌توان همچون یک رایانه و یک ماشین پرداشگر اطلاعات توصیف کرد. گیرنده‌های حسی مغز انسان همانند ورودی‌های سیستم، پیام‌های مختلفی را از جهان دریافت می‌کنند. جنس این پیام‌ها از انرژی‌های مختلفی می‌باشد. انرژی الکترومغناطیسی، انرژی مکانیکی و موارد دیگر که به صورت نور، صدا، فشار، و موارد دیگر تجربه می‌شوند. اما همه‌ی این انرژی‌ها تبدیل به رمز‌هایی قابل فهم برای مغز می‌شوند که عبارت‌اند از تغییر بار الکتریکی دو طرف غشا و پتانسیل عمل. مغز تنها این رمز را می‌شناسد و عملیاتش را بر روی آن انجام می‌دهد. پس از پایان عملیات، آن را دوباره از حالت رمز در می‌آورد. اگر چنین باشد، ذهن دیگر یک حوزه‌ی رازگونه و غیرقابل توصیف نیست. بلکه یک سیستم هوشمند می‌باشد که متعلق به همین دنیاست و به دقت می‌توان به توصیف آن پرداخت.تلاش‌هایی که در راستای این نظریه صورت گرفت، نتایج بسیار گران‌بهایی در پختگی علوم شناختی داشته است. گروهی از روان‌شناسان مطالعاتی را برای پیدا کردن اینکه دنیا چگونه در ذهن بازنمایی می‌شود، و ذهن چه عملیات یا محاسباتی را روی این بازنمایی‌ها انجام می‌دهد، آغاز کردند. اینکه آیا این نظریه درست بود یا غلط مهم نبود. مهم تلاش صورت گرفته برای مطالعه این موضوعات بود که سرآغاز کار دانشمندان بعدی را نشان می‌داد.
آیا کرونا دیدگاه ما را نسبت به مرگ تغییر خواهد داد؟ احتمالا نه. سلام worshipper sits in Westminster Cathedral in central London on 17 March 2020 . Photograph : Tolga Akmen / AFP via Getty Images جهان مدرن بر اساس این باور شکل گرفته است که انسان‌ها می‌توانند مرگ را فریب داده و آن را شکست دهند. این دیدگاه، جدید و انقلابی بود. در برهه‌ی بزرگی از تاریخ، انسان‌ها متواضعانه تسلیم مرگ می‌شدند. تا پیش از اواخر عصر مدرن، اکثر ادیان و ایدیولوژی‌ها مرگ را نه تنها سرنوشت ناگزیر ما بلکه سرچشمه‌ی اصلی معنای زندگی می‌دانستند. مهم‌ترین رویدادهای زندگی بشر پس از کشیدن آخرین نفسش اتفاق می‌افتاد. تنها آن زمان بود که شما از رازهای زندگی آگاه می‌شدید. تنها آن زمان بود که یا به رستگاری ابدی می‌رسیدید و یا از عذابی همیشگی رنج می‌بردید. در جهانی بدون مرگ و در نتیجه بدون بهشت، جهنم یا تناسخ، دین‌هایی مانند مسیحیت، اسلام و هندوییسم معنایی نخواهند داشت. تفکر بشر در بیش‌تر طول تاریخ مشغول به معنابخشی به مرگ بوده و نه شکست آن.حماسه‌ی گیل‌گمش [ 1 ]، افسانه‌ی اورفیوس و ایورودیکه [ 2 ]، انجیل، قرآن، وداها [ 3 ] و بی‌شمار کتاب‌ها و قصه‌های مقدس دیگر با صبر و حوصله به انسان‌های پریشان‌حال توضیح داده‌اند که ما می‌میریم چون خداوند یا کیهان یا مادر طبیعت فرمان به آن داده و بهتر است این سرنوشت را با فروتنی و بخشندگی بپذیریم. شاید خداوند روزی مرگ را با حرکت متافیزیکی بزرگی مانند ظهور دوباره‌ی مسیح برمی‌چید اما با این حال، به راه انداختن چنین قیامتی به وضوح در توان انسان‌ها که از جنس گوشت و خون‌اند نبود.سپس انقلاب علمی سررسید. برای دانشمندان مرگ حکمی الهی نیست. مرگ صرفا مسیله‌ای فنی است. انسان‌ها به فرمان خدا نمی‌میرند بلکه دلیل مرگ آنان یک مشکل فنی است. قلب از پمپاژ خون بازمی‌ایستد. سرطان کبد را از بین می‌برد. ویروس‌ها در شش‌ها چندین برابر می‌شوند. مسبب و مسیول همه‌ی این مشکلات فنی چیست؟ مشکلات فنی دیگر. قلب از پمپاژ خون بازمی‌ایستد زیرا اکسیژن کافی به ماهیچه‌ی قلب نمی‌رسد. سلول‌های سرطانی به خاطر یک جهش ژنتیکی اتفاقی در کبد پراکنده می‌شوند. ویروس‌ها در ریه‌ام لانه می‌کنند چون کسی در اتوبوس عطسه کرده است. هیچ نکته‌ی متافیزیکی درباره‌ی این‌ها وجود ندارد. Joe Coleman from Dublin at Knock Shrine , Co Mayo , May 2010 , when he claimed that an apparition would take place , directly linked to the second coming of Christ on Earth . Photograph : Julien Behal / PA و علم معتقد است که هر مشکل فنی راه حلی فنی دارد. نیازی نیست تا منتظر ظهور دوباره‌ی مسیح باشیم تا مرگ را شکست دهیم. چند دانشمند در یک آزمایشگاه می‌توانند این کار را انجام دهند. با این که اصولا مرگ تخصص راهبان و دین‌شناسان با رداهای سیاهشان بود ولی اکنون این دانشمندان سفیدپوشند که با مرگ سر و کار دارند. اگر ضربان قلب نامنظم باشد، می‌توانیم آن را با ضربان‌ساز تحریک کنیم یا حتی می‌توانیم یا قلبی جدید پیوند بزنیم. اگر سرطان هجوم آورد، می‌توانیم آن را با تابش رادیواکتیو نابود کنیم. اگر ویروس‌ها در شش‌ها تکثیر شوند، می‌توانیم آن‌ها را با دارویی جدید کنترل کنیم.درست است که اکنون نمی‌توانیم همه‌ی مشکلات فنی را حل کنیم اما با این وجود هم‌چنان داریم روی آن کار می‌کنیم. بهترین انسان‌ها دیگر وقت خود را صرف معنابخشی به مرگ نمی‌کنند. در عوض آن‌ها مشغول به طولانی‌تر کردن زندگی‌اند. آن‌ها در حال بررسی سیستم‌های میکروبیولوژیکی، فیزیولوژیکی و ژنتیکی مسیول بیماری و پیری و تولید داروها و روش‌های درمانی انقلابی جدیدند.انسان‌ها در تقلای خود برای طولانی‌کردن عمر به شکل شگفت‌انگیزی موفق بوده‌اند. در طول دو قرن اخیر میانگین امید به زندگی از زیر 40 سال به 72 سال در سراسر جهان و حتی بیش از 80 سال در برخی کشورهای توسعه یافته رسیده است. مهم‌تر این که کودکان توانسته‌اند از چنگال مرگ بگریزند. تا پیش از آغاز قرن بیستم حداقل یک سوم کودکان به بزرگ‌سالی نمی‌رسیدند. جوانان به طور معمول با بیماری‌های کودکان مانند اسهال خونی، سرخک و آبله به بستر مرگ می‌افتادند. در انگلستان قرن هفدهم، تقریبا 150 نوزاد از هر 1000 نوزاد تازه متولد شده در اولین سال زندگی خود می‌مردند و تنها حدود 500 نفر از آنان به 15 سالگی می‌رسیدند. امروزه تنها پنج نوزاد از هر 1000 نوزاد انگلیسی در سال اول زندگی خود می‌میرند و 993 نوزاد می‌توانند تولد 15 سالگی خود را جشن بگیرند. به طور کلی در تمامی جهان نرخ مرگ و میر کودکان به کم‌تر از پنج درصد رسیده است.انسان‌ها در تلاش برای حفظ و طولانی‌تر کردن عمر چنان موفق بوده‌اند که جهان‌بینی ما به شکلی اساسی تغییر یافته است. در حالی که دین‌های سنتی جهان پس از مرگ را منبع اصلی معنا می‌دانستند، ایدیولوژی‌هایی مانند لیبرالیسم، سوسیالیسم و فمینیسم که پس از قرن هجدهم پدید آمدند تمام علاقه‌ی خود را به جهان پس از مرگ از دست دادند. دقیقا برای یک کمونیست پس از مرگ چه پیش می‌آید؟ چه بر سر یک کاپیتالیست می‌آید؟ سرنوشت یک فمینیست چه خواهد شد؟ تلاش برای یافتن پاسخ به این سوال‌ها در نوشته‌های کارل مارکس، آدام اسمیت یا سیمون دوبووار کاری بیهوده است.تنها ایدیولوژی مدرن که به مرگ نقشی اساسی می‌بخشد ملی‌گرایی است. ملی‌گرایی در لحظات شاعرانه‌تر و مستاصلانه‌تر خود وعده می‌دهد که هر کس برای میهن بمیرد در خاطره‌ی جمعی مردم تا ابد زنده خواهد بود. اما این وعده چنان مبهم است که حتی اکثر ملی‌گرایان هم نمی‌دانند که آن را چطور تفسیر کنند. چطور می‌توان واقعا در یادها "زندگی کرد"؟ اگر مرده باشید چگونه می‌توانید بدانید که مردم شما را به خاطر می‌آورند یا خیر؟ یک بار از وودی آلن پرسیدند که آیا دوست دارد که برای همیشه در یاد و خاطره‌ی علاقه‌مندان به سینما زندگی کند یا خیر. آلن پاسخ داد:"ترجیح می‌دهم در آپارتمانم زندگی کنم." حتی بسیاری از دین‌های سنتی تمرکز خود را بر موضوع دیگری گذاشته‌اند. آن‌ها به جای وعده‌ی بهشت در جهان پس از مرگ، بر این تاکید می‌کنند که چه کاری می‌توانند در این دنیا برای شما انجام دهند.آیا همه‌گیری فعلی دیدگاه بشر را نسبت به مرگ تغییر می‌دهد؟ احتمالا نه. بلکه دقیقا برعکس. کووید - 19 احتمالا باعث می‌شود تا تلاش‌هایمان برای محافظت از جان انسان‌ها را دوچندان کنیم زیرا واکنش فرهنگی غالب ما به کووید - 19 تسلیم شدن نیست بلکه مخلوطی از خشم و امید است.زمانی که یک همه‌گیری در جامعه‌ای پیشامدرن مانند اروپای قرون وسطایی رخ می‌داد، مردم نگران جان خود می‌شدند و مرگ عزیزانشان آن‌ها را در غم و اندوه فرومی‌برد اما واکنش فرهنگی اصلی به آن تسلیم و رضا بود. روان‌شناسان آن را "درماندگی آموخته شده" می‌نامند. مردم به خود می‌گفتند که این امر خدا یا عذاب الهی برای گناهان بشر است. "خدا بهتر می‌داند. ما انسان‌های پلشت لایق این بیماری هستیم. و خواهید دید که در نهایت، همه‌ی این‌ها به نفع ما تمام خواهد شد. نگران نباشید. انسان‌های خوب پاداش خود را در بهشت خواهند گرفت. وقت خود را هم برای یافتن دارو تلف نکنید. این بیماری را خدا فرستاده تا ما را مجازات کند. آن‌ها که فکر می‌کنند که انسان‌ها می‌توانند با درایت خود این همه‌گیری را شکست دهند تنها گناه غرور را به سایر جرم‌هایشان می‌افزایند. ما که هستیم که نقشه‌ی خدا را به هم بریزیم؟"دیدگاه امروزی ما کاملا متضاد این دیدگاه است. هر گاه فاجعه‌ای، مانند یک سانحه‌ی قطار، یک آتش‌سوزی شدید یا حتی یک تندباد، باعث مرگ افراد شود، ما معمولا آن را به جای یک مجازات الهی یا فاجعه‌ای طبیعی و ناگزیر، یک شکست انسانی قابل پیش‌گیری می‌دانیم. اگر شرکت مالک آن قطار درباره‌ی بودجه‌ی ایمنی قطارها خساست به خرج نداده بود، اگر شهرداری قوانین بهتری برای پیش‌گیری از آتش‌سوزی به کار گرفته بود و اگر دولت سریع‌تر کمک می‌فرستاد، این قربانیان می‌توانستند نجات یابند. مرگ‌های دسته‌جمعی در قرن بیست و یکم به دلیلی خودکار و کافی برای شکایت‌های قضایی و تحقیق و بررسی تبدیل شده‌اند. Port Vila , Vanuatu , after Cyclone Pam struck in March 2015 . Photograph : Dave Hunt / Getty Images دیدگاه ما نسبت به بیماری‌ها نیز همین است. زمانی که مبلغان مذهبی ایدز را مجازات خداوند برای هم‌جنس‌گرایان می‌دانستند، جامعه خوش‌بختانه این نظرات را متعلق به گروه‌های افراطی دانست و ما به صورت کلی امروزه شیوع ایدز، ابولا و دیگر همه‌گیری‌های اخیر را شکست‌هایی سازمانی می‌دانیم. ما فرض می‌کنیم که بشریت دانش و ابزارهای لازم برای محدود ساختن این بیماری‌ها را دارد و اگر با این وجود بیماری واگیرداری از کنترل خارج شود، مقصر این امر بی‌کفایتی انسان‌هاست و نه خشم الهی. کووید - 19 هم از این قاعده مستثنا نیست. این بحران هنوز تمام نشده ولی بازی "کی مقصر است؟" شروع شده است. کشورهای مختلف یک‌دیگر را محکوم می‌کنند. سیاست‌مداران رقیب مسیولیت این بحران را مانند نارنجکی بدون ضامن به سوی هم می‌اندازند.البته همراه با این خشم، امید بسیار زیادی نیز وجود دارد. قهرمانان ما راهبانی نیستند که مردگان را دفن می‌کنند و برای این فاجعه بهانه می‌آورند بلکه پزشکانی هستند که جان مردم را نجات می‌دهند. و ابرقهرمانان ما دانشمندانی هستند که در آزمایشگاه‌ها مشغول به کارند. درست همان طور که علاقه‌مندان به سینما می‌دانند که اسپایدرمن یا واندر وومن در نهایت دشمنان را شکست و دنیا را نجات خواهند داد، ما هم بسیار مطمینیم که در عرض چند ماه یا شاید یک سال، دانشمندان در آزمایشگاه‌ها درمان‌هایی موثر و حتی اختراع واکسن برای کووید - 19 خواهند ساخت. آن وقت است که به این کروناویروس بدذات نشان می‌دهیم که ارگانیسم برتر این سیاره کیست! سوالی که روی لب‌های همه، از اعضای کاخ سفید و وال استریت گرفته تا بالکن‌های ایتالیا، است این است:" کی واکسن آماده می‌شود؟" آیا نه. کی.درس عبرت اصلی بشر زمانی که واکسن آماده شود و همه‌گیری به پایان برسد چه خواهد بود؟ به احتمال زیاد این خواهد بود که باید تلاش بیش‌تری را صرف محافظت از جان انسان‌ها کنیم. ما نیاز داریم تا بیمارستان‌های بیش‌تر، پزشکان بیش‌تر و پرستاران بیش‌تری داشته باشیم. ما باید دستگاه‌های تنفسی بیش‌تر، لباس محافظتی بیش‌تر و کیت‌های آزمایش بیش‌تری ذخیره کنیم. ما باید سرمایه‌گذاری بیش‌تری در تحقیق درباره‌ی عوامل بیماری‌زای ناشناخته و توسعه‌ی درمان‌هایی جدید داشته باشیم. ما نباید دوباره غافل‌گیر شویم.ممکن است برخی بگویند که این عبرتی اشتباه است و این بحران باید به ما فروتنی بیاموزد. ما نباید این قدر از توانایی خود در به اختیار درآوردن نیروهای طبیعت مطمین باشیم. بسیاری از این منتقدان، مخالفانی قرون وسطایی‌اند که فروتنی را در حالی تبلیغ می‌کنند که خود صد درصد مطمین‌اند که تمامی پاسخ‌های درست را می‌دانند. برخی از متعصبان نمی‌توانند جلوی خود را بگیرند. کشیشی که جلسات هفتگی مطالعه‌ی انجیل در کابینه‌ی دونالد ترامپ را رهبری می‌کند گفته است که این همه‌گیری نیز مجازاتی الهی برای هم‌جنس‌گرایان است. ولی حتی بهترین سنت‌ها نیز امروزه به جای متون مقدس خود به علم اعتماد کرده‌اند.کلیسای کاتولیک از مومنان خواسته تا از کلیساها دوری کنند. اسراییل کنیسه‌های خود را تعطیل کرده است. جمهوری اسلامی ایران به مردم توصیه می‌کند تا به مساجد نروند. معابد و فرقه‌های مختلف مراسم‌های عمومی خود را تعلیق کرده‌اند. و همه‌ی این‌ها به این خاطر است که دانشمندان بررسی و توصیه به تعطیلی همه‌ی این مکان‌های مقدس کرده‌اند.البته همه‌ی کسانی که به ما نسبت به خودشیفتگی انسان‌ها هشدار می‌دهند رویایی قرون وسطایی در سر ندارند. حتی دانشمندان هم موافق این نکته‌اند که ما باید انتظاراتی واقع‌بینانه داشته باشیم و این که نباید ایمانی کورکورانه به توانایی پزشکان در محافظت از ما در برابر تمامی فاجعه‌های زندگی داشته باشیم. با این که بشریت به صورت کلی قدرت‌مندتر می‌شود اما افراد به صورت جداگانه باید با شکنندگیشان روبه‌رو شوند. شاید یک یا دو قرن دیگر علم بتواند عمر انسان‌ها را به صورت نامحدودی افزایش دهد ولی اکنون نمی‌تواند. به استثنای تعداد انگشت‌شماری از میلیاردرها، همه‌ی ما روزی خواهیم مرد و همه‌ی ما عزیزانمان را از دست خواهیم داد. باید موقتی و گذرا بودنمان را بپذیریم. An empty mosque in Shahr - e - Ray , south of Tehran , on a Friday in March 2020 . Photograph : Ebrahim Noroozi / AP مردم برای قرن‌ها از دین به عنوان مکانیسمی دفاعی استفاده می‌کردند و باور داشتند که در جهانی پس از مرگ تا ابد خواهند زیست. اکنون اما مردم به علم به عنوان مکانیسم دفاعی جایگزین روی آورده‌اند و باور دارند که پزشکان همیشه آن‌ها را نجات خواهند داد و برای همیشه در آپارتمانشان زندگی خواهند کرد. ما در این جا به رویکردی متوازن نیاز داریم. ما باید به علم برای کنترل همه‌گیری‌ها اعتماد کنیم ولی هم‌چنان باید بار فناپذیری و گذرا بودنمان را به دوش بکشیم.بحران حاضر ممکن است افراد بسیاری را از ذات نادایمی زندگی و دست‌آوردهای بشر آگاه سازد. با این حال، تمدن مدرن ما به صورت کلی به احتمال زیاد در جهت مخالف حرکت خواهد کرد. اکنون که شکنندگی تمدن به او یادآوری شده، با ساختن مواضع دفاعی قوی‌تری واکنش نشان خواهد داد. انتظار ندارم زمانی که بحران فعلی به پایان برسد افزایش قابل توجهی در بودجه‌ی دپارتمان‌های فلسفه داشته باشیم ولی شرط می‌بندم که بودجه‌ی دانشکده‌های علوم پزشکی و سیستم‌های خدمات درمان به شدت افزایش خواهند یافت.و شاید این بهترین چیزی است که به عنوان یک انسان می‌توانیم انتظار داشته باشیم. دولت‌ها زیاد فلسفه نمی‌دانند چون حوزه‌ی تخصص آنان نیست. دولت‌ها باید بر ساختن سیستم‌های خدمات درمانی بهتر تمرکز کنند. مسیولیت درک بهتر فلسفه به عهده‌ی افراد است. پزشکان نمی‌توانند معمای وجود را حل کنند اما می‌توانند برای این که بتوانیم بیش‌تر با آن دست و پنجه نرم کنیم برای ما زمان بخرند. این که چه کاری با این زمان باید بکنیم به عهده‌ی ماست.[ 1 ]: حماسه‌ی گیل‌گمش یکی از اولین، قدیمی‌ترین و نامدارترین اثر حماسی ادبیات دوران تمدن باستان است که در منطقه‌ی میان‌رودان شکل گرفته است. قدیمی‌ترین متون موجود مرتبط با این حماسه به میانه‌ی هزاره‌ی سوم پیش از میلاد مسیح می‌رسد که به زبان آشوری است. از این حماسه نسخه‌هایی به زبان‌های اکدی و بابلی و زبان سومری موجود است. این حماسه در سال 1870 توسط جورج اسمیت ترجمه و منتشر شد.[ 2 ]: ایورودیکه همسر اورفیوس براثر مارگزیدگی جان سپرد اما اورفیوس که عاشق او بود، به دنبال او به جهان زیرین که در تملک هادس خدای جهان مردگان بود رفت و با نواختن چنگ پرسفونه را مجذوب کرد و پرسفونه به او اجازه داد تا ایورودیکه را از جهان زیرین بازگرداند، به شرط آن‌که تا خروج از قلمرو هادس به چهره‌ی او نگاه نکند. اما در میان راه اورفیوس از بیم آن‌که ایورودیکه به دنبالش نرود، برگشت و وی را نگاه کرد و در نتیجه ایورودیکه برای همیشه به جهان زیرین بازگردانده شد.[ 3 ]: وداها کهن‌ترین کتاب‌های آریاییان و قدیمی‌ترین نوشته به زبان هند و اروپایی است که تاریخ نگارش آنها را در دوره‌ای بین سالهای 1750 و 600 قبل از میلاد می‌دانند. کتاب ودا از چهار کتاب ریگ‌ودا یا نیایش‌ها، یجورودا یا کتاب نیایش‌کنندگان، سامه‌ودا یا کتاب سرودها و آتارواودا تشکیل شده‌است. هر کدام از این چهار کتاب دارای چهار قسمت است: سمهیتا (سرود)، براهمنه‌ها (دستورات مراسم قربانی کردن)، آرنیکه‌ها (دستورات قربانی کردن در مراسم‌های خطرناکتر، متون فلسفی و مذهبی زاهدان) و اوپانیشاد (متون فلسفی و مذهبی روحانیون و عوام). وداها مهمترین نوشتار موثر در شکل‌گیری فرهنگ کنونی شبه قاره هند هستند. سرودهای کتاب ودا در جشنها و مراسم دینی، مراسم ازدواج و نمازهای هندو خوانده می‌شود. وداها مهمترین کتاب این آیین هستند. وداها یکی از یادگارهای مشترک هند و ایرانی است.یادداشت: متن بالا ترجمه‌ی مقاله‌ای از سایت گاردین به نویسندگی یووال نوح هراری است که بیستم آوریل 2020 در این سایت منتشر شد. یووال نوح هراری تاریخ‌دان اسراییلی و استاد تاریخ دانشگاه عبری اورشلیم است که دو کتاب پرفروش بین‌المللی "انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر" و "انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده" را نوشته است. او در سال 2018 کتاب "بیست و یک درس برای سده‌ی بیست و یکم" را منتشر کرد.
ویژگی‌های جعبه باتری ویژگیهای جعبه باتریدر این مقاله قصد داریم اطلاعات و جزییات جعبه باتری خودرو را به شما ارایه کنیم. هنگان تعویض یا خرید باتری خودرو جدید در صورتیکه اطلاعات کاملتری نسبت به ویژگی‌های جعبه باتری خودرو داشته باشید میتوانید انتخاب بهتری در خرید باتری ماشین خود داشته باشید. 1 .ویژگی‌های جعبه باتری:جعبه باتری یکی از اجزای تشکیل دهنده باتری خودرو است که به شکل مکعب مستطیل و از جنس پلاستیک ساخته شده.جعبه باتری در مقابل حرارت و فعل و انفعالات شیمیایی باتری و ضربه ، مقاوم می‌باشد.جعبه باتری بصورت خانه خانه ساخته شده و کف هر خانه دارای حوضچه‌هایی برای ته نشین شدن ذرات جدا شده از صفحات باتری است.وجود رسوبات یا لجن‌ها باعث اتصال کوتاه صفحات باتری شده و در نتیجه قدرت باتری کاهش می‌یابد.ویژگی‌های خانه‌های باتری:هر خانه دارای سه صفحه مثبت ، منفی و عایق است.تعداد صفحات منفی یکی بیشتر از صفحات مثبت می‌باشد.به هر یک از صفحات مثبت و منفی پلیت می‌گویند.اگر خانه باتری 19 پلیت داشته باشد ، 9 عدد آن صفحه مثبت و 10 عدد صفحه منفی است. این عدد روی باتری نوشته می‌شود.ویژگی صفحات مثبت خانه‌های باتری:صفحات مثبت از جنس پراکسید سرب PbO2 می‌باشد.ابتدا صفحات را از جنس بصورت مشبک می‌سازند و بعد، از اکسید فعال شده پر می‌کنند.ویژگی صفحات منفی خانه‌های باتری:این صفحات مثل صفحات مثبت بوده ، با این تفاوت که ماده فعال‌شده آن "سرب اسفنجی" می‌باشد.ویژگی صفحات عایق خانه‌های باتری:برای جلوگیری از اتصال صفحات مثبت و منفی، بین صفحات یک عایق از جنس پلاستیک یا میکا یا فیبر قرار می‌دهند.صفحات عایق از یک طرف صاف و از طرف دیگر دارای همبستگی هایی هستند.طرف برجستگی به طرف صفحه مثبت است تا بهتر با صفحه مثبت فعالیت داشته باشد.برجستگی صفحه عایق اجازه می‌دهد ذرات جدا شده از صفحه مثبت به ته باتری هدایت و از اتصال کوتاه صفحات جلوگیری شود.اجزای باتری خودروتشخیص قطبهای باتری از یکدیگرقطب مثبت قطورتر از قطب منفی است.قطب مثبت با علامت (+) و قطب منفی با علامت ( - ) مشخص شده.قطب مثبت با علامت POS یعنی مثبت و قطب منفی با NEG یعنی منفی مشخص می‌شود.در این مقاله اطلاعات کاملی درباره جعبه باتری خودرو به شما دادیم. به شما پیشنهاد میکنیم برای جلوگیری از مشکلات احتمالی درباره قطعات مختلف آگاهی داشته باشید. مت کار سعی می‌کند روزانه مقالات مختلفی در همه حوزه‌های خودرو به شما ارایه کند. حتما بلاگ را در سایت ما دنبال کنید.مت کار ارایه دهنده خدمات آنلاین خودرو در محل ، می‌توانید برای ثبت سفارش به صورت آنلاین و تلفنی اقدام فرمایید.خواندن این مقاله‌ها را نیز به شما پیشنهاد می‌کنیم:نگهداری صحیح از باتری خودروانواع روغن موتور خودرودلایل خراب شدن تسمه تایم خودروچرا کولر خودرو خنک نمی‌کند؟وبسایت مت کار: matcar . ca به اینستاگرام ما سر بزنید ، مطالب جالبی در انتظار شما است
چگونه کامپیوترهای کوانتومی می‌توانند ذهن ما را با خاطرات جعلی مانند فیلم Total Recall هک کنند. شکل 1 : ایجاد خاطرات جعلی در مغز انسان با رایانه‌های کوانتومی در Total Recall منتشرشده در thenextweb به تاریخ 26 ژانویه 2021 لینک منبع: How quantum computers could hack our brains with fake memories like Total Recall به گفته متخصصان، کامپیوترهای کوانتومی روزی قادر به انجام محاسبات باور نکردنی و امور تقریبا غیرقابل درک منطق خواهند بود. در آینده نزدیک، ما می‌دانیم که آن‌ها به ما در کشف داروهای جدید برای مبارزه با بیماری و مواد جدیدتری برای ساخت کمک خواهند کرد. اما پتانسیل آینده دور برای این ماشین‌های معمایی، به اندازه خود جهان گسترده است.قلمرو داستان‌های علمی - تخیلی کلاسیک مملو از ایده‌هایی است که کارشناسان امروزی بر این باورند که در قلمرو واقعیت نهفته است و اگر نگوییم واقعیت امروز، بلکه شاید کامپیوتر کوانتومی واقعیت فردا باشد. یکی از این ایده‌ها دقیقا از فیلم پل ورهوان مربوط به بیش از سی سال پیش نشات می‌گیرد: Total Recall .در حقیقت، فیلم (ما در مورد فیلم 1990 با بازی فرماندار سابق کالیفرنیا صحبت می‌کنیم و نه بازسازی سال 2012 آن) براساس داستان کوتاهی از فیلیپ کی دیک ساخته شده‌بود. اما برای اهداف این مقاله، ما در مورد نمایش فیلم " Rekall " بحث خواهیم کرد، یک شرکت مرموز که در این فیلم به تصویر کشیده شده‌است.در اصل Rekall یک شرکت خیالی در زمینه خواباندن مردم و دادن خاطرات مصنوعی به آن‌ها است. ایده بزرگ این است که همه افراد وقت یا پول کافی برای یک تعطیلات عالی به جایی عجیب و غریب مثل مریخ ندارند، بنابراین Rekall ماشینی دارد که می‌تواند خاطرات سفری را که هرگز به آن نرفته‌اید به شما بدهد.شخصیت اصلی این فیلم، با بازی آرنولد شوارتزنگر در کمپ خود، بسیار عالی و بهترین است، از امکانات Rekall دیدن می‌کند و به دنیای دسیسه‌چینی کشیده می‌شود که در آن او هرگز کاملا مطمین نیست که آیا واقعیت پایه را تجربه می‌کند یا اینکه صرفا در یک حافظه کامپیوتری گیر افتاده‌است.استاندار، به این باشگاه بپیوندید!شاید به مطالعه مقاله راهنمای انجام یک آزمایش در مکانیک کوانتومی با نتایج چشم‌نواز نیز علاقه‌مند باشید.انسان‌ها به طور کلی - اغلب این توسط فیزیکدانان کوانتومی مطرح می‌شوند - نمی‌توانند کاملا مطمین باشند که آیا ما در واقعیت پایه زندگی می‌کنیم یا فقط در نسخه‌ای از بینش تونلی که با دید محدود ما ارایه می‌شود. شاید ما در یک شبیه‌سازی کامپیوتری هستیم. شاید ما فقط در رویای یک لاک‌پشت که در فضا شناور است، وجود داشته باشیم.حقیقت موضوع این است که واقعیت، به طریقی، به هر چیزی که مغز ما باور می‌کند، خلاصه می‌شود. و این باعث می‌شود ایده تغییر خاطرات ما، و در نتیجه واقعیت‌های ما، بسته به این که شما چطور به آن نگاه کنید، جذاب‌تر - یا وحشتناک‌تر شود.این فیلم به طور کامل توضیح نمی‌دهد که چگونه این کار انجام می‌شود، اما دلیل بر این است که مردم Rekall موفق شده‌اند برای مغز انسان امتیازات خواندن و نوشتن جلب کنند. من فکر می‌کنم ما می‌توانیم فرض کنیم که آن‌ها چگونه این کار را انجام می‌دهند که مربوط به بیوفوتن‌های کوانتومی است.تحقیقات فعلی در مورد مغز نشان می‌دهد که بیوفوتون‌ها نقش بزرگی در چگونگی ارتباط مغز با خود و به طور بالقوه تمام سلول‌های بدن انسان بازی می‌کنند. در واقع، دانشمندان از راجر پنروز (همکار تحقیقاتی طولانی‌مدت استون هاوکینگ) گرفته تا یک جفت فیزیکدان که در شماره فعلی فیزیک جهان منتشر شده‌اند، ادعا کرده‌اند که نور زبان مکانیک کوانتوم است.در نظریه، این بدان معنی است که دستکاری نور باید در ارسال و رمزگشایی سیگنال‌ها به و از مغز انسان مفید باشد. اگر ما بتوانیم زبان مغز را با راهی برای تبدیل بیوفوتونیک مصنوعی به میکروتوبول‌ها پیدا کنیم که برخی دانشمندان معتقدند جهان کوانتومی برای تبادل اطلاعات استفاده می‌کند، ما ممکن است قادر باشیم سیگنال را بدزدیم و به مغزمان بگوییم که هر چیزی را که می‌خواهیم باور کنند.شاید شما یک کد نوری بنویسید که به مغز شما می‌گوید شما ماه گذشته تعطیلات زیبایی در مریخ داشته‌اید. یا شاید مغز شما از این دروغ تغذیه می‌کند که شما یک انسان معمولی روی زمین هستید که داستانی درباره مکانیک کوانتوم در Neural می‌خوانید، در حالی که در واقع یک زندانی در یک کلنی فضایی دور هستید که عنوان باتری زنده استفاده می‌شود.در هر صورت، بیش از یک سوپرکامپیوتر سنتی و یک چراغ‌قوه نیاز است تا آن را خاموش کند. اگر فرض کنیم که مغز انسان خاطرات را به یاد می‌آورد، نه اینکه آن‌ها را ذخیره کند (زیرا داده‌های کوانتومی نمی‌توانند کپی شوند)، پس نمی‌توانیم به سادگی داده‌ها را در آن کپی / پیست کنیم. ما باید به مغزمان تجربه واقعی را از طریق دستکاری کوانتومی مبتنی بر نور بدهیم. و این چیزی است که ما تقریبا به طور قطع به یک ماشین محاسبات کوانتومی و برخی الگوریتم‌های کوانتومی سازگار باور نکردنی برای آن نیاز داریم.این متن با استفاده از ربات ترجمه مقاله فیزیک کوانتوم ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به‌صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
مدرسه گندم و چشمه دوستان عزیز، یکی از همکلاسی‌های دوران دانشگاه من داره برای بچه‌های زلزله‌زده در جوانرود کرمانشاه چند تا کلاس می‌سازه. تعداد دانش‌آموزان این مدرسه بعد از زلزله سرپل از 100 نفر به حدود 400 نفر افزایش پیدا کرده. اینه که این کلاس‌ها خیلی می‌تونه بهشون کمک کنه. بخش بزرگی از کار هم انجام شده. اما برای تمام کردن کار به کمک نیاز داریم.اگر خواستید کمک کنید، بهم خبر بدید.ممنون از همراهی‌تون - % DA % AF % D9 % 86 % D8 % AF % D9 % 85 - % D9 % 88 - % DA % 86 % D8 % B4 % D9 % 85 % D9 % 87 - 05 - 01 مدرسه 6 کلاسه صفی‌آباد
ضبط یک فوتون از نور: مهار کردن مشکل نویز کوانتوم شکل 1 . این تصویر یک جز به تازگی توسعه‌یافته را به تصویر می‌کشد که به عنوان نقطه اتصال جوسف سون شناخته می‌شود و می‌تواند یک فوتون از نور را تشخیص دهد. این تحقیق که توسط فضای هوش رایتون هدایت می‌شود، کاربردهای بالقوه‌ای برای حسگرها، ارتباطات و کامپیوترهای کوانتومی دارد. منتشر‌شده در به تاریخ 7 می‌2021 لینک منبع Capturing a single photon of light : Harnessing quantum & amp ;# x27 ; s & amp ;# x27 ; noise problem 'دانشمندان در فن‌آوری‌های BBN رایتون راه جدیدی را برای تشخیص یک فوتون یا ذره نور توسعه داده‌اند - پیشرفتی با کاربردهای بزرگ برای حسگرها، ارتباطات و پردازنده‌های کامپیوتری کوانتومی بسیار قدرتمندتر. این تیم کار خود را منتشر کرده است که بر روی استفاده از بخشی به نام نقطه اتصال جوزف در مجله علمی دانشگاهی متمرکز است. این کشف بر اساس تحقیقات قبلی هم‌تیمی‌شان در آشکار‌ساز امواج مایکروویو 100 هزار برابر حساس‌تر از سیستم‌های موجود است.کین چونگ فونگ، یک دانشمند پردازش اطلاعات کوانتومی در رایتون تکنولوژی‌های BBN و یک محقق مرتبط در دانشگاه هاروارد، گفت: "اتصال جوسف سون در محاسبات کوانتومی شبیه به یک ترانزیستور برای الکترونیک مدرن است، بنابراین آن‌ها بسیار مهم هستند." دستگاه جدید ما این واحد پایه در محاسبات کوانتومی را قادر می‌سازد تا به اندازه یک فوتون از طریق آن ارتباط برقرار کند. سرعت ارتباطات را بهبود می‌بخشد و می‌تواند شبکه‌های کوانتومی را ایجاد کند و حس کردن را ممکن سازد.محققان و آزمایشگاه‌های سراسر جهان شروع به ساخت کامپیوترهای کوانتومی بزرگ‌تر کرده‌اند که به دنبال باز کردن وعده پردازش سریع‌تر هستند. برد توسلی، رییس فن‌آوری‌های BBN رایتون، گفت: "در تیوری کامپیوترهای کوانتومی می‌توانند جای کامپیوترهای سنتی که قدرت پردازش ندارند را بگیرند." کامپیوترهای کوانتومی به طور خاص در حل مسایل بهینه‌سازی بحرانی خوب هستند. یک مثال برای طراحی به کمک کامپیوتر یک سیستم بزرگ مانند یک هواپیما خواهد بود. محاسبات کوانتومی تجزیه‌و‌تحلیل محدود‌تری از چیزی مانند یک شکل بال را نسبت به قبل ممکن می‌سازد. بهینه‌سازی اساسی پردازش روزمره اولین مشکلی است که ما دوست داریم با محاسبات کوانتومی مقابله کنیم.ممکن است علاقمند به مطالعه مقاله سیاه‌چاله ابر پرجرم سرگردان فضا در یک کهکشان خیلی دور باشید.محدودیت فنی نویز پس‌زمینه است که باعث از دست رفتن حافظه و ایجاد خطا در پردازش می‌شود. در‌حالی‌که محققان دیگر صدا را مشکل می‌دانند، فونگ و تیم او فرصت را می‌بینند. روش آن‌ها کمی شبیه به یک بزرگراه است، که در آن بارهای ابررسانایی نقش ماشین‌ها را ایفا می‌کنند. در اصل، آن‌ها می‌توانند بدون برخورد با یکدیگر بسیار سریع حرکت کنند. سر‌و‌صدای پس‌زمینه مانند یک ماشین شکسته در خط مرکزی است - که جریان ترافیک را می‌شکند.فانگ گفت: "این وقفه می‌تواند داده‌ها را در کاربردهای محاسبات کوانتومی از بین ببرد." "با این حال، ما می‌توانیم از همین پدیده برای تشخیص یک فوتون استفاده کنیم که به ترافیک اجازه می‌دهد تا به سرعت خود ادامه دهد." این کشف بخشی از یک تلاش تحقیقاتی در فن‌آوری‌های BBN رایتون، یکی از شرکت‌های تابعه فضای اطلاعاتی رایتون است. بانک بی‌ان‌رایتون بیش از 70 سال است که تحقیقات و توسعه فن‌آوری پیشرفته ارایه می‌دهد و اغلب به عنوان یک پیوند حیاتی بین ارتش و محققان در دانشگاه‌ها عمل می‌کند. به عنوان مثال، آن یکی از اولین گره‌ها در AR پانت، پیشگام اینترنت بود که توسط آژانس پروژه‌های تحقیقات پیشرفته دفاع یا دارپا تامین مالی شد. دانشمندان در BBN رایتون در پرتفوی‌های گسترده کار می‌کنند، در‌حالی‌که مهندسی کوانتوم و محاسبات همچنان نوید قابلیت‌های نسل آینده را می‌دهند.توسلی گفت: "این کشف در حال باز کردن پردازنده‌های کوانتومی است تا مانند قبل به هم متصل شوند." گام بعدی مشخص کردن عملکرد و افزایش مقیاس بیش از یک دستگاه به صورت موازی یا اتصال چندین دستگاه است. تیم BBN رایتون بر این باورند که آن‌ها دارای تخصص مهندسی سیستم‌ها هستند تا این تحقیق اساسی را به کاربردهای عملی‌تر برسانند. فانگ گفت: "ما خلا فنی را با اولین نقطه اتصال جوزف برای ردیابی یک فوتون پر کرده‌ایم." این یک فن‌آوری توانمند کننده برای شبکه‌سازی، ارتباطات و محاسبات است. ما واقعا در حال خراشیدن سطح هستیم.این متن با استفاده از ربات مترجم مقاله علوم کامپیوتر ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
راهنمای خرید باتری موبایل اگر گوشی موبایل شما روشن نمی‌شود یا سریع خاموش می‌شود شاید خرید یک دستگاه موبایل جدید بهترین فکری باشد که به ذهنتان رسیده است، اما دست نگه دارید! پیشنهاد ما تمرکز بر خرید باتری مناسب برای گوشی موبایل است. درسته با این که دستگاه‌های موبایل باتری مخصوص به مدل خود روی آنها نصب می‌شود، کاملا موافقیم، اما با وجود این نیز می‌توانیم بر اساس دسته‌ای از معیارها، نکات و ترفندها، بهترین باتری موبایل را برای گوشی خود انتخاب کنیم. باید بگوییم نکات و راهنمایی که در ادامه خواهیم دید برای گوشی موبایل هایی بیشتر کاربرد دارد که بتوان باتری آنها را از گوشی جدا کرد، یعنی باتری قابل تعویض داشته باشند.راهنمای خرید درست باتری موبایلدر صورتی که می‌خواهید باتری موبایل خریداری نمایید بر اساس دستورالعمل زیر عمل کرده و تمام نکات را به عنوان یک راهنمای خرید باتری موبایل در ذهن داشته باشید:با فروشنده گوشی موبایل خود ارتباط برقرار کنیاگر باتری تلفن شما در حالی که هنوز تحت ضمانت است خراب شد، بسیاری ازفروشندگان معتبر و مناسب تعویض آن را به صورت رایگان به عهده می‌گیرند و همچنین شما را در خرید مطمین باتری موبایل کمک می‌کنند.حتی اگر دستگاه موبایل شما تحت گارانتی نباشد، فروشنده شما را به سمت یک منبع معتبر هدایت می‌کند.تلفن شما باید باتری قابل جابجایی داشته باشداگر تماس شما با فروشنده موبایل ناموفق بود، باید خودتان برای تعویض باتری موبایل دست به کار شوید. به طور دقیق، شما باید تعیین کنید که آیا می‌توانید باتری تلفن خود را به سرعت و با امنیت از موبایل خارج کنید؟ بیشتر تلفن‌های اندرویدی با این معیار مطابقت دارند، در حالی که کاربران آیفون با مشکلات خود مواجه خواهند شد.معمولا اگر تلفن شما باتری قابل جابجایی داشته باشد، می‌توانید با کشیدن صفحه‌ای از پشت تلفن، به باتری دسترسی پیدا کنید.اگر آیفون دارید، می‌توانید آن را به فروشگاه Apple ارسال کنید تا باتری تعویض شود. این فرآیند هزینه بر است، اما اگر بخواهید خودتان باتری را جدا کنید، ریسک خراب شدن تلفن و یا لغو ضمانت شما وجود دارد.شماره مدل تلفن همراه خود را پیدا کنیداگر هنوز کتابچه راهنمای گوشی خود را دارید می‌توانید شماره مدلگوشی موبایل خود را در آنجا پیدا کنید. در غیر این صورت باید شماره مدل را در قاب گوشی خود پیدا کنید. هنگامی که شماره مدل را پیدا کردید حتما آن را یادداشت کنید تا هنگامی که بدنبال جایگزینی مناسب باتری می‌گردید، شماره مدل به میزان قابل توجهی زمان جستجو را کوتاه کند.شماره سریال باتری خود را پیدا کنیدمکان شماره سریال بسته به مدل گوشی شما متفاوت خواهد بود، اما شما معمولا می‌توانید این اطلاعات را در پشت باتری پیدا کنید. بخاطر داشته باشید که برای مشاهده شماره سریال باید باتری را جدا کنید. این اطلاعات را نیز یادداشت کنید، زیرا از آن برای جستجوی باتری مربوطه استفاده خواهید کرد. سایر اطلاعاتی که باید بدانید شامل موارد زیر است:نوع باتری، به عنوان مثال یون لیتیومتاریخ ساخت تلفن همراهیک موتور جستجو به انتخاب خود باز کنیدبرای تحقیق در مورد گزینه‌های جایگزینی باتری، باید اطلاعات تلفن و نوع باتری را در موتور جستجوی انتخابی خود سرچ کنید. گوگل بهترین موتور جستجو برای انجام این کار می‌باشد، که می‌توانید از آن استفاده نمایید.معیارهای جستجوی خود را به درستی در موتور جستجوی خود وارد کنیدشما باید برند سازنده تلفن خود (به عنوان مثال سامسونگ)، نام دقیق موبایل آن (به عنوان مثال گلکسی)، شماره مدل موبایل (به عنوان مثال S5 )، عبارت تعویض باتری یا خرید باتری و شماره سریال باتری را نیز هنگام جستجو تایپ کنید.نتایج جستجوی خود را بررسی کنیدشما سایت‌ها و فروشگاه‌های معتبری همچون سورن استور را در بالای صفحه موتور جستجوی خود مشاهده می‌کنید، که می‌توانید آن‌ها را باز کرده و محصولات آنها را همراه با قیمت‌های آن‌ها مشاهده و بررسی نمایید.به دنبال سایت‌های معتبری مانند سورن استور و ماکروتل باشید. از سایتهایی بدون ارتباط مستقیم با گوشی موبایل یا علت احتمالی فروش باتری مانند انجمن‌ها خودداری کنید.سعی کنید باتری هایی با همان شماره سریال باتری فعلی خود پیدا کنید. البته شاید این مورد در تمام مدل گوشی‌ها امکان پذیر نباشد، اما در صورتی که توانستید پیدا کنید، بهتراست با همان شماره سریال باتری فعلی باشد.خرید مستقیم از تولیدیاطمینان حاصل کنید که باتری انتخابی شما قبل از خرید به طور رسمی توسط سازنده مجوز دارد. یعنی از ترفند هایی برای تشخیص باتری اصلی از فیک و تقلبی استفاده نمایید.سابقه خرید خود را ثبت کنیددر صورتی که باتری جدید شما کار مشکلی برایش پیش آمد داشتن اطلاعاتی از فروشنده و تاریخ و محل خرید، ممکن است کمک کند تا یک مورد جدید را به صورت رایگان به شما تحویل دهند یا حداقل در صورت امکان پول خود را پس بگیرید.منبع:
یک لحظه نیوتونت را تف کن! (فلسفه علم) از همان زمان که درکمان به حدی میرسد که بتوانیم جهان اطراف را تحلیل کنیم نیوتونیسم به تمام افکار ما تزریق می‌شود. اینکه فلان چیز را هل بدهی حرکت میکند یعنی به آن نیرو وارد کردی اینکه نور خورشید آبشاری از چیزهای ریزی به نام فوتون است اینکه انرژی خدای دوم جهان است و هرچه که هست در سایه‌ی جرم و انرژی به راحتی قابل تبیین است. من هم تا قبل از شنیدن و خواندن پاره‌ای از مطالب در فیلدی انقلابی و نسبتا جدید در همین خواب جزمی بودم. اینکه جاذبه نیروییست که مارا می‌کشد. اینکه هر واقعیت خارجی یک چیزی دارد به نام جرم و اساسا هر "چیز" یعنی جرم آن چیز. تا وقتی کتاب ادوین آرتور برت را نخوانده بودم نمیدانستم نیوتون چه غول عظیمیست. همینقدر بگویم که کانت با آن همه عظمت از اینکه نیوتون را نقادی موبه‌موی فلسفی کند باز ماند (یا حتی ترسید!) و سعی بر توجیه فلسفی همیشه قطعی بودن افکار و اصولش داشت (در کتاب مبانی مابعدالطبیعی علوم طبیعی). نیوتون معیار حق و باطل شده بود. اگر فیلسوف بودید یعنی نیوتون را قبول داشتید و اصولش را یگانه اصول همیشه بدیهی و درست عالم میدانستید و در غیراین‌صورت احمقی خرافی بودید! چند وقت پیش کتاب داستان فلسفه‌ی برایان مگی را تمام کردم اما برایم سوال بود چرا تمام این فیلسوفان وزین و گردن کلفت پسا نیوتونی گویی در سایه‌ی نیوتون ارزش‌یابی می‌شوند و نیوتونی بودن انگار کارت ورودی به مهمانی اندیشمندان بود (وهست!) که اگر آن را نداشتید باید در دریای جزمیت غرق می‌شدید!تا به حال برایتان سوال نشده چرا تحلیل علم فیزیک قبل از نیوتون و جنبش علمی کپلر و گالیله اینقدر در پارادایم عجیبا متفاوتی سیر میکند؟ اینکه از یونان با "میل" داشتن حرکات را توجیه میکردند و امثال این تعابیر که الآن که آنها را می‌خوانیم تعجب میکنیم که چطور ممکن است غولی به‌مانند افلاطون و ارسطو به این خزعبلات غیر نیوتونی باور داشته باشند؟ اما بیایید کمی نیوتون را بررسی کنیم (همینجا بگم که تا آخر کتاب ادوین برت اینقدر از نیوتون مینویسم که آنفالو کنید :))) ). نیوتون چه کرده؟ نیوتون برای تمام واقعیت‌های خارجی و تبیین فلسفی حرکات بینشان یکسری اصول بدیهی (البته که نه برای من!) بنیان گذاشته و آنها را صورت بندی ریاضی کرده. انقلابی که قبل از او تقریبا از کسی به این شکل ارایه نشده بود. جرم، انرژی، نیرو، زمان مطلق، مکان مطلق و . . . بیایید به یک واقعه فیزیکی ساده با تف کردن نیوتون درونیمان(!) نگاه کنیم. باد میوزد و پرده را تکان میدهد. شاید همان اول سریعا بگویید مولکول‌های هوا به پرده برخورد کرده و مثل همین وضعیت در برخورد دو جعبه و به علت نیروی وارد شده پرده حرکت می‌کند. خب حاضرید که نیوتون را کنار بگذاریم و دوباره تحلیل کنیم؟ نیرو چیست؟ غیر از اینکه نمیدانم فلان چیز وقتی حرکت میکند و میخورد به بهمان چیز یک خاصیتی را به آن منتقل میکند که نامش را نیرو میگذارم؟ شاید بگویید خب از همین حرکت برویم. حرکت چیست؟ مگر می‌شود چیزی حرکت کند؟ یعنی حالت قبلیش معدوم شود و حالت جدیدش موجود؟ مگر اساسا عدم چیزی است که یک موجود آن بشود؟ خب شاید بگویید در نهایت کوارک‌های تشکیل دهنده‌ی جسم به علت جرمی که دارند و نیروی دافعه به‌خاطر بارهایشان، کوارک‌های پرده را پس زده‌اند. خب جرم چیست؟ اساسا فکر کرده‌اید جرم واقعا چیست؟ مقدار اتم‌های تشکیل دهنده جسم؟ اینکه مول است! جرم را نیوتون میزان مقاومت دربرابر حرکت توصیف کرده. حرکت چیست؟ مقاومت یعنی دقیقا چه؟ اصلا چرا دافعه داریم. چرا جاذبه داریم. چرا باید چیزی خواهان چیز دیگر باشد و آن را به سوی خود بکشد؟ میبینید؟ فیزیک خیلی تا تبیین بنیادین جهان واقع فاصله دارد. اسم این نوع بحث‌ها چیست؟ فلسفه‌ی علم. به‌زودی دو کتاب فوق‌العاده که اگر در مدارس تدریس میشدند الآن این مقدار علم زده و ساده انگار نبودیم در همین فیلد معرفی می‌کنم که قطعا سوزن بزرگی به این جهان بینی نیوتون‌زده همه‌ما فرو و به جریت چند پله جهان‌بینیمان را عمیق‌تر می‌کند. منتظرم بخش خوبی از هردو کتاب را تمام کنم که با خیال راحت، کامل معرفیشان کنم. بله نیوتون پدر و مادر فکری ما بوده. باعث شده عمیق نشویم. جهان خارق‌العاده خارج را بسیار ساده انگارانه برایمان ارایه کرده. فکر کنیم تمام چیزها درمورد جهان کشف شده و دیگر همه‌چیز به سادگی قابل تبیین است. همین روش تفکر را در تمام ابعاد زندگیمان هم وارد کرده. مذهب، فلسفه، سیاست و . . . همگی بسیار ساده و پیش‌پا افتاده است. همه را با پیشفرض و اصول بدیهی بررسی میکنیم و در تمام زمینه‌ها یک پوزیتیو به‌تمام معنا و علم زده هستیم. معجزه برایمان ممتنع است و اساسا جهان خالی از اسرار دم دست است. اسرار جهان در میلیاردها سال نوری آن طرف‌تر خوابیده نه در همین پیش‌پا افتاده‌ترین مسایل زندگی روزمره. زمان؟ مکان؟ خدا؟ معجزه؟ وجود؟ هستی؟ آگاهی؟ تکامل؟ حیات؟ کاری ندارد! همه ساده شده‌اند. دیگر مانند نیوتون و انیشتین تمام پیشفرض‌ها را کنار نمیگذاریم تا ببینیم واقعا چه‌خبر است. یک انقلاب معرفتی و جهان بینی نداریم. حرف جدیدی برای زدن نداریم. همه‌چیز ساده است دیگر! به قول لرد کلوین دیگر تقریبا چیزی برای کشف و تبیین برای انسان نمانده! همه بردگان نیوتون و علم مدرن شده و شاید تنها دم مسیحایی که شاید کمی تکانمان دهد همین فلسفه‌ی علم باشد. الکی نیست که در جهان با این سرعت هم اقبال به این فیلد نسبتا جدید نشان داده شده. چون مارا از خواب جزمی گاهی با لگد زدن به بدیهی‌ترین مفاهیم علمی و فلسفه مدرنمان بیدار میکند. وقتی می‌گوییم فضا یا مکان تاکنون فکر کرده‌ایم دقیقا چه چیز را میگوییم؟ آیا جهان خارج در فضایی مطلق ریخته شده یا اصلا فضا و مکان را همین حقایق خارجی شکل میدهند و کاملا نسبیست؟راستی، اینکه فیزیک جدید نیوتون را شکسته و تماما پیشفرض‌های مابعدالطبیعیش را دور ریخته را کاملا از سرتان بیرون کنید! جرم، انرژی، گرانش، نیرو، فضا، زمان و حتی همین اصل به ظاهر بدیهی پایستگی انرژی همه میراث دوران نیوتون است که علم جدید حتی به آنها دست هم نزده. چرا؟ این نیازمند جستار جداگانه‌ایست اما شاید به‌قول دکتر گلشنی و برت همینکه امروزه کاربرد و پراگماتیسم در معرفت و عمل جهانمان را بلعیده دلیل اصلی باشد. آن نظریه‌ای درست است که توجیه بهتر و پیشبینی‌های عملی بیش‌تری ارایه می‌دهد و "کاربرد" عینی دارد نه آنکه جهان خارج را به واقع موشکافی و توصیف می‌کند. یک نظریه صحیح است اگر صدق انسجامی داشته باشد. یعنی با باورهای قبلی ما تناقض نداشته باشد و بتواند پیشبینی و کاربردهای دقیق ارایه دهد حتی اگر به‌واقع با جهان خارج انطباق واقعی نداشته باشد و کفی بر اقیانوس عظیم جهان بیرون باشد. دیوید بوهم، انیشتین و ادوارد ویتن جملات عجیبی در همین روند فیزیک مدرن دارند که جستار را با آنها تمام میکنم:بوهم: من فکر می‌کنم که تاکید بیش‌از حد روی پیش‌بینی و بدست آوردن نتایج است که جلوی پیشرفت فیزیک را می‌گیرد.بسیاری از مردم بطور کامل و عمیق درک نمیکنند که چیزی گم‌شده وجود دارد. آنها آنقدر سرگرم محاسبات آماری هستند که توجه نمی‌کنند یک واقعیت فردی حقیقی وجود دارد که به‌حساب نمی‌آید.انیشتین: من میخواهم بدانم چگونه خداوند این جهان را خلق کرده.میخواهم افکار او را بدانم.بقیه تفضیلات است.ادوارد ویتن: هدف از فیزیک‌دان بودن صرفا محاسبه‌ی اشیا نیست بلکه آن فهم اصولیست که طبق آن جهان کار می‌کند.پ.ن: اینکه چرا این جستار موضوعات زیادی مطرح کرده اما بازشون نکرده برای این بود که اینقدر ذوق و تفضیل مطالب جدید فلسفه علمی در من وجود داشت که فقط خواستم با یک جستار هرچند بد! استارت رو بزنم و از آگاهی و فلسفه ذهن به این سمت سوییچ کنم. و اینکه از همین الآن که این جستار رو خوندید جهان بینی بدون هیچ پیشفرض نیوتونی و فیزیک دوران جدید رو در روزمره‌ترین اتفاقات امتحان کنید. خیلی جالبه!
ویرایش ژنوم نرم افزار Microsoft Word بدن انسان مهندسی ژنتیک پایه و اساس زیست فناوری مدرن می‌باشد. اساس مهندسی ژنتیک نیز ویرایش ژنوم موجودات مختلف به منظور ایجاد صفات برتر و یا رفع یک نقص می‌باشد. ویرایش ژنوم در زمینه های مختلفی به کار برده می‌شود که از جمله می‌توان به کاربردهای آن در کشاورزی، پزشکی و محیط زیست اشاره کرد.برای بسیاری از زیست شناسان سلولی و مولکولی جریان اطلاعات پیرامون ژنوم انسان افق جدیدی را در تحقیقات ایجاد کرده است. تحقیقات زیست شناسی مولکولی، بررسی فیزیولوژی و ساز و کار مسیرهای شیمیایی و سیستم های ژنتیکی امروزه در اولویت تحقیقات سازمان های سلامت محور می‌باشد. معرفی فناوری DNA نوترکیب در سال 1970 عصر جدیدی در حوزه زیست فناوری گشود. با ارایه این فناوری برای اولین بار محققان زیستی توانستند مولکول‌های DNA را به منظور ابداع راهکارهای درمانی جدید دستکاری نمایند. ابزارهای ویرایش ژنوم امروزه در پزشکی برای ژن درمانی، تولید دارو و واکسن های نوترکیب و ویرایش ژنوم سلول‌های بنیادی به سرعت در حال پیشرفت هستند. تولید حیوانات ترانسژن با اهداف تجاری و پزشکی نیز بر اساس راهکارهای مهندسی ژنتیک می‌باشد. DNA نوترکیبدر سال های اخیر دانش ما در زمینه ژنتیک به شکل چشم گیری افزایش داشته است و فناوری های متعددی به شکل ابزاری نوین در تحقیقات زیست شناسی، زیست فناوری و ژنتیک به کار گرفته شده اند. از زمان تحقیقات توماس مورگان در سال 1910 میلادی و اثبات این که ژن ها روی کروموزوم ها قرار گرفته اند و قابل انتقال به نسل بعد هستند تا به امروز تلاش های فراوانی جهت درک فرایندهای ژنتیکی صورت گرفته است. توماس مورگاندر پژوهش های پایه و کاربردی زیست فناوری، توانایی ایجاد تغییرات هدفمند در ژنوم پستانداران، دارای اهمیت است. این تغییرات اختصاصی و هدفمند در ژنوم و اطلاعات زیستی موجود زنده را ویرایش ژنوم می‌نامند. به عبارت دیگر ویرایش ژنوم نوعی مهندسی ژنتیکی است که DNA در ژنوم یک موجود زنده وارد، حذف، اصلاح یا جایگزین می شود. برای طیف وسیعی از بیماری های ژنتیکی که در اثر جهش در یک ژن ایجاد می شوند درمان با ژن درمانی روشی موثر به شمار می آید. راهکارهایی با میانجی گری ویروس برای تحویل کارآمد ژن بیگانه به ژنوم پستانداران توسعه یافته است. با این وجود فرایند ورود ژن بیگانه به ژنوم پستانداران اغلب تصادفی بوده که این پدیده، ممکن است ژن های درونی معینی را تخریب کرده و به فنوتیپ های غیر قابل پیش بینی که استفاده وسیع از این فناوری را محدود می کند بینجامد. زیست شناسان مدت زیادی است که از ابزارهای مولکولی جهت ویرایش ژنوم استفاده می کنند. اواخر دهه 1980 روش هایی برای هدف گیری اختصاصی ژنوم مبتنی بر استفاده از سلول های بنیادی جنینی و نوترکیبی هومولوگ مطرح شد. اگرچه متاسفانه به علت محدودیت های نوترکیبی هومولوگ برای هدف گیری اختصاصی ژنوم تنها در برخی از سلول های خاص، تعمیم دادن این فناوری به سایر انواع سلول ها و سیستم های یوکاریوتی امکان پذیر نبود. تلاش برای طراحی یک روش کارآمد که قادر به ایجاد شکست دو رشته [ 1 ] باشد موجب ایجاد تغییرات در ژنوم انواع سلول‌ها شد. توانایی القای شکست دو رشته در ژنوم به شکل هدفمند و در جایگاه اختصاصی این اجازه را به پژوهشگران می‌دهد که انواع تغییرات را در ژنوم مورد نظر ایجاد کنند. نوکلیازهای مهندسی شده با وجود قرار داشتن در مرحله مقدماتی، برای ورود ژن بیگانه به درون یک توالی خاص، در حال توسعه بوده و البته در ایجاد تغییرات ژنتیکی مورد نظر در ارگانیسم های متفاوت موفقیت هایی نیز داشته اند. اهمیت ویرایش ژنوم با میانجی گری نوکلیازهای مهندسی شده، طوری بوده که به عنوان روش سال 2011 توسط Nature Methods مطرح شده است.در سال‌های اخیر معرفی نوکلیازهای برنامه ریزی شونده کارایی ویرایش هدفمند ژنوم را تا حد زیادی افزایش داده است. نوکلیازهای برنامه ریزی شونده را می توان در چهار کلاس اصلی طبقه بندی کرد. مگانوکلیازها ( MN )، نوکلیازهای انگشت روی ( ZFN )، نوکلیازهای موثر شبیه فعال کننده رونویسی ( TALEN ) و کریسپر ( CRISPR - Cas ).مقایسه ابزارهای ویرایش ژنوم عملکرد همه این ابزارها شامل شناسایی و اتصال اختصاصی به DNA هدف و سپس ایجاد برش دو رشته ای ( DSB ) در آن می‌باشد . در سه کلاس اول، بخش شناسایی کننده DNA از جنس پروتیین است. در نتیجه به کارگیری این سیستم ها به دلیل نیاز به طراحی و مهندسی پروتیین در هر آزمایش بسیار سخت، زمان بر و پر هزینه می باشد. در حدود ده سال پیش، به کارگیری نوکلیازهای انگشت روی عملکرد دقیق و موثری داشتند و هیجان زیادی را ایجاد کرد. اما به علت سختی مهندسی و قیمت بالا، چندان مورد اقبال واقع نشدند. در سیستم CRISPR - Cas بخش شناسایی کننده DNA هدف از جنس RNA است. در نتیجه این سیستم نسبت به سیستمهای دیگر بسیار سریع، ارزان و ساده است. ابزارهای ویرایش ژنومچهار کلاس سیستمی برای ویرایش ژنوم باید اذعان کرد این علم خیلی سریع‌تر از قوانینی که برایش وضع می کنیم پیش می‌رود. در سال های اخیر پیشرفت‌های قابل توجهی در حوزه توالی یابی و پروفایلینگ ژن ها رخ داده است. این پیشرفت ها مرهون فناوری‌های نوین توالی یابی موازی و گسترده است و با توجه به این که هنوز چالش بزرگی در رابطه با ویرایش دقیق ژنوم پیش روی پژوهشگران است و بزرگترین سد، عدم توانایی در بسط دادن این اطلاعات در کاربردهای بالینی می‌باشد، نیاز رو به رشدی برای تکنیک های نوین مهندسی ژنتیک با توانایی هدفگیری دقیق و با کارایی بالا و به صرفه همچنان احساس می شود. کشف قیچی های مولکولی به همراه توانایی آن ها در ایجاد تغییرات هدفمند در نقاط مشخصی از ژنوم، به بررسی‌های کارکردی ژنوم و اپی ژنوم (تغییرات DNA که توالی آن را عوض نمی کند و می‌تواند روی فعالیت ژن اثر بگذارد) منجر شده است. این تکنیک ها با افزایش فهم پژوهشگران در رابطه با اساس مولکولی بیماری ها و تسهیل درمان‌های نوین ژنتیکی کمک شایانی به علم ژنتیک پزشکی کرده است. در این بین CRISPR قوی سبقت را از همه روش ها ربوده و پیشتاز می‌باشد. کریسپر فناوری قدرتمندی در ویرایش ژنی است که قطعا بعد از PCR بزرگترین تغییر دهنده قواعد بازی ژنتیک محسوب می شود. سادگی سیستم CRISPR / Cas9 ، دستورزی راحت و قابلیت هدفگیری چندگانه، CRISPR / Cas9 را به عنوان سیستم منتخب در بسیاری از پژوهش ها تبدیل کرده است.سیستم کریسپر کریسپر اختصار یافته ی واژه ی Clustered Regularly Interspaced Short Palindromic Repeats است که معنای لفظی آن تناوب‌های کوتاه پالیندروم فاصله دار منظم خوشه ای است. کریسپر در واقع سیستم‌دفاعی سازش یافته است که در ارگانیسم‌های پروکاریوت ها برای مقابله علیه نوکلوییک اسیدهای خارجی عمل می‌کند. همانند روش تداخل RNA ( RNAi ) که در موجودات یوکاریوتی وجود دارد. کریسپرها در 40 درصد از ژنوم باکتری‌های توالی یابی شده و در 90 درصد از آرکیی باکتری‌ها یافت می شوند. ویژگی که این فناوری را از فناوری‌های پیشین خود متمایز می سازد کم هزینه تر بودن بهره برداری و دقت بالای آن است. با این که کشف اولیه کریسپر به سال 1984 بر می‌گردد و سال ها پژوهشگران در این حوزه معتقد بودند این توالی کوتاه، DNA بی ارزش ( junk ) است اما در سال های اخیر پژوهشگران یافتند که این توالی نه تنها بی ارزش نیست بلکه همراه با پروتیین cas 9 می‌تواند هر قسمت از DNA را برش دهد یا قسمتی از ژن را خاموش کند.اگر قرار باشد به طور خیلی ساده و غیر علمی فناوری کریسپر را تعریف کنیم آن را به نرم افزار ورد مایکروسافت آفیس تشبیه می نماییم. همان طور که با این نرم افزار می توان هر جمله ای را ویرایش نمود یا واژگان را در سطور مختلف پاک یا جابه جا نمود، فناوری کریسپر هم می تواند توالی DNA را ویرایش و ژن ها را خاموش یا جابه جا نماید. دانشمندان دریافتند این سیستم به آن ها امکان می دهد با دقتی بی سابقه، هر ژنی را در هر کدام از 23 کروموزوم انسان تغییر دهند، بدون اینکه به جهش ژنتیکی نیاز باشد. از سوی دیگر با استفاده از سیستم CRISPR - Cas و ایجاد انواع الگوهای بیماری در حیوانات الگو، می‌توان مطالعات گسترده ای در رابطه با بیماری هایی با اساس ژنتیکی انجام داد. انتظار می رود که در آینده ای نه چندان دور پژوهشگران به ارتقای این فناوری در ابعاد متفاوتی مانند دقت در هدف گیری، انتقال و کنترل بر روی هدف گیری به هنگام فرایندهای ترمیمی، مبادرت بورزند.مطلب بالایی برگرفته از کتاب "ویرایش ژنوم، زیست شناسی تا فناوری" است. هدف این کتاب جلب توجه بیشتر محققین علوم زیستی به فناوری های ویرایش ژنوم و توجه هر چه بیشتر به اقتصاد زیستی می‌باشد. گرد آوری داده های مرتبط در این حوزه در قالب یک مجموعه مدون فرصت استفاده بهینه از مطالب را فراهم کرده است. در این کتاب تلاش شده است تا به روز ترین اطلاعات پیرامون موضوعات ویرایش ژنوم انسانی، جانوری و گیاهی ترجمه، گردآوری و ارایه گردد. در این کتاب چشم اندازها و کاربرد های فناوری ویرایش ژنوم نیز به عنوان بخش مجزایی آورده شده است تا نقشه راه کاربردی برای تحقیقات پژوهشگران و دانشجویان علاقمند در اختیار دهد. بعد از توضیح در رابطه با مباحث پایه ژنتیکی و مفاهیمی چون نوترکیبی، دستکاری ژنی و توالی یابی به معرفی ابزارهای ویرایش ژنومی پرداخته شده است و آخرین ابزار کارآمد که CRISPR می‌باشد به بحث گذاشته شده است. در پایان نیز کابردهای این فناوری در حوزه های مختلف بیان شده است.
25 پدیده بسیار هیجان انگیز از پدیده‌های طبیعی کار بسیار ساده و راحتی خواهد بود که بخواهید در ماشین خود نشسته و به دفتر کار خود رفته و در نهایت بعد از ظهر‌ها نیز غرق در مغازه‌ها و فروشگاه‌ها گردیده و به طور کلی فراموش نمایید که موضوعی بزرگ‌تر، به مراتب زیباتر از آن جهانی که ما هر روزه آن را مشاهده می‌نماییم نیز وجود دارد.این در حالی است که در همین جهانی که ما در حال روزمره گی بر روی آن هستیم، به طور روزانه اتفاقاتی در حال رخدادن می‌باشد که نمی‌توانید آن‌ها را نادیده بگیرید، حتی برخی از آن‌ها در همین نزدیکی شما در حال رخ دادن هستند و شما اصلا توجهی به آن‌ها ندارید.خوب اجازه دهید تا در همین جا سری به تعدادی از این پدیده‌های خارق العاده بزنیم. شاید هم بتوان ادعا کرد که این‌ها پدیده هایی هستند که حتی نمی‌توانند در ذهن شما جایی داشته باشند. البته کمی هم اطلاعات علمی در خصوص آن‌ها برای شما ارایه خواهیم داد.رعد و برق آتشفشانیدرست شنیدید، رعد و برق‌های آتشفشانی، یعنی آتشفشان‌ها می‌توانند رعد و برق تولید نمایند. مطالعه کردن و بررسی نمودن این مطلب کاری بسیار دشوار و سخت می‌باشد. ولی با تمام این احوال، محققان ایده‌های جالبی را در رابطه با دلایل به وجود آمدن این موارد تاکنون ارایه داده‌اند. یکی از رایج‌ترین این موارد اتفاقی است که در حین وقوع فوران‌های آتشفشانی به وجود می‌آید. این حجم فوران‌ها به حدی زیاد می‌باشد که باعث ایجاد شدن الکتریسیته ساکن شده و همین الکتریسیته ساکن است که باعث به وجود آمدن رعد و برق خواهد شد.رنگین کمان آتشین (البته نام علمی آن کمان‌های حاضر در افق آسمان است)این آسمان بسیار زیبای رنگ آمیزی شده هیچ ربطی به آتش و یا اصلا آب ندارد، و از آن جایی که هوا و آسمان انسان‌ها را خیلی دوست دارند، این تصاویر بسیار زیبا را در کمترین زمان ممکن به انسان‌ها نشان می‌دهند.البته علت اصلی پدیدار شدن این گونه از ابر‌ها نور خورشید است و بس. زمانی که خورشید در دورترین فاصله خود از زمین در آسمان قرار می‌گیرد، نور آن‌ها از نوعی از بلورهای یخ زده‌ای که در ابر‌ها قرار دارند عبور کرده و شکل خاصی از ترکیب رنگ‌ها را برای ما به وجود خواهد آورد. درست است که این پدیده‌ای بسیار نادر و کم یاب می‌باشد، ولی در عین حال، دارای انواع و اقسام و اشکال بسیار متنوعی خواهد بود. هر چقدر شما از قطب‌های شمال و جنوب زمین فاصله بیشتری داشته باشید، ممکن است این پدیده را با اشکال متنوع‌تری مشاهده نمایید.هالوس‌ها در طبیعتاین دقیقا هانند همان ابر‌های آتشین می‌باشد. هالوس‌ها زمانی اتفاق می‌افتند که بلورهای یخ موجود در ابرها در مکان درستی قرار گرفته باشند. این بلور‌ها معمولا بر روی ابرهای قرار گرفته در فواصل دور جای خواهند داشت. زمانی که ابرها در فاصله‌ای دور از زمین به صورتی قرار گیرند که انگار خورشید را محاصره کرده‌اند، باعث می‌شوند تا نور خورشید به بلورهای روی آن‌ها تابیده و شما شعاعی از نور خورشید را به صورتی حلقه زده و دایره شکل در دور آن مشاهده نمایید. معمولا این نور بصورت یک دایره و یا چند دایره تو در تو و متمرکز مشاهده می‌شوند.همین پدیده قادر خواهد بود تا در نور ماه نیز مشاهده شود. اگرچه، هالوس‌های دور ماه معمولا به رنگ سفید بوده و در اکثر اوقات هالوس‌های خورشیدی به صورت ترکیب رنگ‌های رنگین کمانی قابل ملاحظه خواهند بود.گردبادهای آتشین( تورنادوهای آتش) در طبیعتخوب دلیل این که چرا این پدیده این اسم را پیدا کرده است بسیار مشخص و واضح می‌باشد. چرا که ظاهر و نوع حرکت این پدیده به صورت یک گردباد است. منتهی گردباد‌ها از ابر و باد تشکیل می‌گردند، در این حالت، به جای ابر شما آتش را خواهید دید. آتش در گردباد‌های آتش به صورت یک گردباد ستون گردی را تشکیل داده و ستون‌های آتش را می‌توانید از فواصل دور نیز به راحتی مشاهده نمایید.مایکل واتکینز مسیول بخش پیش بینی هوا در روزنامه لوس انجلس تایمز، این‌ها را با این کلمات توصیه کرده است: آن‌ها زمانی پدید می‌آیند که باد باعث می‌شود تا شعله‌های آتش گرد شده و تشکیل یک ستون متحرک را بدهند.به طور سالیانه شما در سرتاسر ایالات متحده آمریکا می‌توانید حداقل یکبار این پدیده را به چشم خود ملاحظه نمایید. برخی از این ستون‌های آتش حتی می‌توانند تا 1000 پا نیز طول داشته باشند. ستون‌های آتش می‌توانند باعث گسترش آتش گردند، خطر اصلی این امر این خواهد بود که هم سرعت گسترش آن را افزایش داده و هم این که دیگر با به وجود آمدن ستون آتش، دیگر شعله‌های آتش آن‌ها به صورت مستقیم و مشخص حرکت نخواهند کرد، بلکه می‌توانند ذرات در حال سوختن و شعله ور را به صورت غیر قابل پیشبینی در هر جهتی گسترش داده و موجب افزایش میزان آتش سوزی گردند.پنی تنت‌ها در طبیعتپنی تنت‌ها در واقع نیزه‌های یخی می‌باشند. پنی تنت‌ها را معمولا در مناطق دارای سطح ارتفاع بالا می‌توانید ملاحظه نمایید، جاییکه در آن جا نور خورشید می‌تواند باعث شود تا با تابش مستقیم خود، قسمت‌های خاصی از یخ‌ها تبخیر شوند، و دیگر وارد فاز ذوب شدن نشده و بودن وارد فاز ذوب شدنف مستقیم به علت میزان و شدت تابش خورشید تبدیل به بخار خواهند شد.در واقع علت ایجاد این پدیده به این صورت است که نور خورشید به دلیل انعکاس داده شدن از سطح سفید این یخ‌ها، وارد قسمت‌های عمیق و فرو رفتگی‌ها شده و به علت انباشته شدن نور در این قسمت و ایجاد میزان قدرت تابش و حرارت بسیار بالا، باعث می‌شوند تا یخ‌های موجود در این قسمت‌ها بدون وارد فاز ذوب شدگی، تبدیل به تبخیر گردند.در واقع همین عدم توازن در سطح این یخ‌ها باعث می‌گردد تا نور با شدت بیشتری به قسمت‌های دارای عمق بیشتر تابانیده شده و از قله‌های این یخ‌ها فاصله بگیرد. و همین امر باعث می‌شود تا شدت عمل در این فرآیند بیشتر و بیشتر نیز گردد. پنی تنت‌ها در واقع حتی می‌توانند تا 15 پا نیز ارتفاع پیدا نمایند.مواد مذاب مو شکلمواد مذاب مو شکل در حقیقت نوعی بلور از جنس سیدروملین و یا تاکیلیت می‌باشند که به رنگ قهوه‌ای مایل به سیاه دیده می‌شوند شکل کلی آن‌ها شبیه به بازالت‌های روان است، و ریشه هایی از انتهای آن‌ها بیرون میزند که بر اثر هوا خوردگی خشک می‌شوند. نام این ساختارهای ریشه‌ای آکنلیت می‌باشد. این آکنلیت‌ها معمولا به انتهای زبانه‌های بیرون آمده از این سنگ‌های بازالتی خواهند چسبید. به صورتی که باعث می‌شود شما تصور نمایید که این آکنلیت‌ها به صورت مو از سنگ‌های مورد نظر بیرون آمده‌اند.متوجه هستم که شما احتمالا در حال فکر کردن به چه موضوعی می‌باشید. تصویر فوق، تصویری بسیار مناسب از این پدیده می‌باشد و دقیقا توصیفی مناسب را می‌توان از این پدیده که در این تصویر ملاحظه می‌نمایید را مشاهده نمود. به هیچ عنوان شما نمی‌توانید حتی تصور داشته باشید که این‌ها از آتشفشان خارج شده‌اند. ولی دقیقا این چنین است، این تصور از هووایی گرفته شده است. از کوده آتشفشانی کیلوا در جزایز هووایی.عملکرد باد در مواد مذابباد باعث می‌شود تا ذرات جدا شده از مواد مذاب را سرد کرده از بدنه اصلی جدا سازد، و باعث کشیده شدن و دراز شدن آن‌ها خواهد شد. در واقع شکل این‌ها دقیقا به همین خاطر می‌باشد. این ریشه‌ها حتی می‌توانند تا به میزان 6 پا نیز طول داشته باشند.البته این پدیده را در جزایر هووایی با نام پله می‌شناسند. پله در حقیقت نام خدای افسانه‌ای کوه‌های آتشفشانی است. این پدیده در کشور نروژ نیز قابل ملاحظه است. در نروژ به این پدیده موهای زنان جادوگر نامیده می‌شود.سالار دو اویونیسالار دو اویونی در واقع صحرایی است از نمک که به دلیل حضور عنصر لیتیم پیلوت در ساختار این ماده، باعث می‌شود تا نور را منعکس سازد، این صحرا در کشور بولیوی قرار دارد. در حقیقت سالار دو اویونی بزرگ‌ترین صحرای نمکی جهان است. و تقریبا نیمی از مخازن لیتیم جهان در این منطقه قرار گرفته است.سالار دو ایونی در قسمت‌های مرکزی کشور بولیوی واقع شده است. این صحرا از دو نظر دارای اهمیت می‌باشد، اول این که بزرگ‌ترین صحرای نمکی دنیا به شمار می‌رود، این صحرا مساحتی به میزان 4000 مایل مربع را در اختیار دارد. و مورد دوم این که بزرگ‌ترین مخزن ماده لیتیوم جهان محسوب می‌شود. تقریبا نیمی از مخازن لیتیم جهان در این صحرا قرار گرفته است. لیتیم ماده‌ای است که در باتری‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.در فصول پر بارش، ماده آب و خیس شدن این مدل از نمک‌ها موجب می‌شوند تا به میزان بسیار بالایی نور و تصاویر اطراف را بازتابش نمایند. و همانند یک دریاچه به نظر خواهد رسید.گله‌های هماهنگ سیکاداس هاسیکاداس نوعی حشره شبیه به جیرجیرک می‌باشد. در صورتی که نزدیک اوهایو زندگی می‌کنید، که در محدوده ویریجینیای غربی واقع شده است. حتما تاکنون یکی از عجایب و پدیده‌های بسیار جالب طبیعی را مشاهده نموده‌اید. نام این پدیده سیکاداس‌های دوره‌ای (فصلی) می‌باشد.بسته به نوع نژاد آن‌ها، که معمولا نژاد رایج در این منطقه نژاد V شکل است، سیکاداس‌های فصلی چرخه عمر خود را به صورتی تنظیم کرده‌اند که در طی دوره عمر 13 الی 17 ساله زندگی خویش، در سال پایانی زندگی خود با مکیدن شیره هایی که از ریشه درختان خارج می‌گردد، خود را در زیر ریشه‌های درختان مدفون می‌سازند.طول عمر سیکاداس هادر حقیقت، این حشره دارای بیشترین میزان طول عمر ممکن در میان حشرات در سرتاسر فاره آمریکای شمالی می‌باشد. در حقیقت چرخه عمر آن‌ها به این صورت است که مرحله تولد، جفت گیری، تخم گذاری و تولید مثل و در نهایت مرگ همیشه با آن‌ها همراه بوده است. مشاهده گله منظم آن‌ها تقریبا هر 17 سال یکبار و در زمان مرگ آن‌ها در طی یک هفته تکرار می‌شود. در واقع چرخه بعدی و گله هماهنگ بعدی آن‌ها در سال 2033 به وقوع خواهد پیوست.کریستال‌های بیسموثیبیثموث در حقیقت نوعی فلز به رنگ خاکستری براق می‌باشد که به میزان بسیار زیادی فشرده شده است. می‌توان این پدیده را در مناطق مختلفی از کره زمین مشاهده نمود. آن‌ها همانند طرح‌های منظم و به صورت فرمول‌های ریاضیاتی تنظیم شده‌اند. مدلی از آن‌ها تحت عنوان پپتو بیسمول از شهرت بسیار زیادی نیز برخوردار می‌باشد.در صورتی که شما این مدل از سنگ‌ها ذوب نمایید، و سپس به سرعت آن‌ها را مجددا سرد نمایید، ظاهر و شکل ظاهری این سنگ‌های بیسموث چیزی ببه صورت کریستال‌های مکعبی نامنظم تبدیل خواهد شد.آبشار خون در طبیعتآبشار خون یکی از خشک‌ترین مناطق در منطقه آنتراکتیکا به شمار می‌رود. دلیل اصلی این رنگ این آبشار وجود برکه و یا دریاچه‌ای در زیر آن می‌باشد. این دریاچه پر از باکتری هایی است که دانشمندان قصد انجام تحقیقاتی جامع بر روی آن را دارا می‌باشند. این باکتری‌ها بر عکس تمامی موجودات زنده به جای داشتن قند، دارای ماده‌ای به نام سولفات می‌باشند.این آب دارای میزان بسیار زیادی آهن است، در حقیقت این آهن به صورت زنگ زده می‌باشد. زمانی که این مواد آهنی در معرض هوا قرار می‌گیرند به این صورت یخ نمی‌زنند.رز صحراییاین موضوع به هیچ عنوان یک شوخی نمی‌باشد، واقعا چیزی به اسم رز صحرایی وجود دارد. این شی در واقع شکل خاصی از گچ معدنی می‌باشد. این مدل از گچ معدنی بوسیله ماسه خشک که در سیلاب‌ها در جایی به صورت تصادفی انباشته می‌شوند تشکیل می‌گردد. تغییر حالت از وضعیت مرطوب به وضعیت خشک باعث می‌شود تا ماده کچ معدنی مورد نظر شکلی کریستال گونه پیدا کرده و این شکل از ترکیب دانه‌های ماسه و شن تشکیل می‌شود. در واقع این دانه‌های شن در این نوع ساختار گچی ای که به وسیله تغییر وضعیت سریع رخ داده است گیر خواهند کرد.انفجارهای بزرگ یخیدر حالیکه وضعیت آب و هوایی کره زمین در حال تغییر می‌باشد، پدیده‌های جدیدی نیز در حال شکل گیری خواهند بود. ولی هیچ یک از این پدیده‌ها به صورتی پدیده‌ای که قرار است در رابطه با آن صحبت نماییم، انفجاری نمی‌باشند.این یک حقیقت علمی است که شما در صورتی که میزان گاز متان یخ زده و گیر افتاده در سطوح و لایه‌های زیر زمین به خصوص در منطقه سیبری گرما دهید، این گاز به حلت گازی اصلی خود باز گشته و سرانجام منجر به ایجاد سطح فشاری در حدی بسیار بالا خواهد شد که موجب به وجود آمدن انفجارهایی در سطح زیر زمین خواهد شد. این انفجارهای عظیم، باعث ایجاد سوراخ‌های بسیار بزرگی در سطح لایه‌های زیرین زمین شده و اولین این نوع از انفجار‌ها در سال 2013 ثبت شده است.اکالیپتوس‌های رنگین کماناین درختان در اندونزی و فیلیپین رشد می‌کنند. اکالیپتوس‌های رنگین کمانی به عنوان صمغ‌های رنگین کمانی نیز شناخته می‌شوند، احتمالا رنگین‌ترین نوع درختان بر روی سطح کره زمین می‌باشند. ظاهر عجیب آن به دلیل این خاصیت می‌باشد که پوست تیره آن به علت بالاتر رفتن سنش خود به خود افتاده و پوست جدیدی بر روی آن ظاهر می‌گردد.پوست جدید این درختان، به رنگ سبز روشن بوده و دربردارنده ماده‌ای به نام کلروفیل دو می‌باشد که معمولا برگ‌ها از این ماده برخوردار هستند. این ماده کلروفیل دو پس از مدتی به رنگ ارغوانی درآمده و در مرحله بعدی قهوه‌ای خواهند شد. با از دست دادن ماده کلروفیل دو این پوست جدید به رنگ قهوه‌ای تیره تبدیل خواهد شد. (مشابه این امر در پوسته درخت انگور نیز مشاهده می‌شود) این مطلب خود یکی از شگفتی‌ها محسوب می‌گردد، زیرا همین درخت سالیانه مقدار بسیار زیادی کاغذ سفید برای ما به ارمغان خواهد آورد.چشم صحرا در طبیعتچشم صحرا در واقع ساختاری ریچتاتی می‌باشد چشم صحرا در کشور موریتانی واقع شده است. دانشمندان سعی دارند تا دلیلی علمی برای به وجود آمدن آن ارایه نمایند، تا کنون مستند‌ترین و مستدل‌ترین دلیلی که برای این پدیده ارایه شده است این می‌باشد که این چشم صحرا در واقع باقی مانده نوعی تپه و یا گنبد سنگی است که به دلیل فرسایش در حال حاضر از بین رفته است.در صورتی که این نظریه درست باشد، در این صورت، حتما لازم است این نوع از تپه‌ها بر اثر انباشته شدن گدازه‌های آتشفشانی که از سطح زمین خارج شده‌اند به وجود آمده باشد. این گدازه‌ها بر روی یکدیگر انباشته شده و تشکیل این تپه را داده باشند که در طی زمان براساس پدیده‌های طبیعی فرسایش یافته است.نکته جالب در خصوص این پدیده که هر لایه از این پدیده از عناصر مختلفی ساخته شده است. و نوع سنگ‌های موجود در آن با یکدیگر متفاوت می‌باشد. حتی برخی آن را " Almost Home " نیز نامیده‌اند، این آلموست هوم در حقیقت سیگنالی است که فضا نوردان برای یکدیگر ارسال می‌نمایند. علت اصلی این نام گذاری این نکته می‌باشد که نخستین بار این فضا نوردان بودند که این پدیده را بر روی زمین شناسایی نموده‌اند، چرا که شناسایی همچین پدیده‌ای از روی سطح زمین کاری بسیار دشوار خواهد بود.عیاشی بزرگ مارهااحتمالا شما اصلا از مار‌ها خوشتان نمی‌آید. ولی چکار می‌کنید اگر بدانید که در حال حاضر و یا در طول تمامی زمستان‌ها هزاران مار بی آزاد در زیر پایه همین ساختمان‌های شما در حال گذراندن زمستان برای دسترسی به فصل بهار و گرم می‌باشند؟ این یک حقیقت در ایالت مانیتوبای کانادا می‌باشد. این منطقه خانه یکی از بزرگ‌ترین نژاد‌های مار در سرتاسر جهان می‌باشد. این گزارشی است که از سوی نشنال جیوگرافی مطرح شده است.در ماه می، آن‌ها به منظور جفت گیری از منازل و مخفی گاه‌های خود خارج شده و همیشه می‌توانید هزاران مار نر کوچک را به دور یک مار بزرگ ماده مشاهده نمایید. آن‌ها همیشه در این فصل از سال در کمین یافتن یک جفت ماده می‌باشند.این تصویر که شما مشاهده می‌نمایید در حقیقت تصویری است که در آن شما لازم است تا در جستجوی یافتن یک رشته اسپاگتی بزرگ در میان اسپاگتی‌های معمولی باشید.دریاچه نوترون به رنگ قرمز براقدریاچه نوترون در کشور تانزانیا واقع شده است. این دریاچه درجه حرارتی تا به میزان 140 درجه فارنهایت را به خود تجربه کرده است. البته این میزان حرارت موجود در این دریاچه را باید به دلیل حضور یک قله آتشفشانی در نزدیکی آن بشناسیم. این دریاچه به علت حضور بیش از حد ماده‌ای به نام آمونیا به حالت قلیایی کامل رسیده است.این بدان معنی است که تقریبا هیچ موجود زنده‌ای در آن وجود ندارد. تنها چند نوع ماهی که توانایی زندگی در شرایط سخت را دارا می‌باشند در این آب زندگی می‌نمایند. این ماهی‌ها در کنار نوعی میکروب که در واقع علت اصلی قرمز بودن این آب می‌باشند را باید تنها موجودات زنده در این دریاچه نامید.البته نوع کمیابی از فلامینگو نیز وجود دارد که از این نوع از ماهی‌ها تغذیه می‌نماید. البته این نوع فالمینگو نیز تقریبا رنگی مایل به سرخ دارد، و برخی آن را فلامینگو مخصوص این دریاچه می‌نامند، ولی شهرت آن به دلیل قرمز بودن رنگ آن نیست، بلکه به این خاطر است که تنها موجود گوشت خواری است که از این دریاچه تغذیه می‌نماید.هر جانوری که در این دریاچه میمیرد، با نوعی ماده به شکل سودای پخته پوشانیده می‌شود. ظاهر جسد این جانوران به دلیل جمع شدن این نوع از ماده بر روی سطح بدن آن شبیه به سنگ خواهد شد.گردباد دریاییگردبادهای دریایی ظاهری شبیه به تورنادو‌ها دارند که البته حجم بسیار زیادی آب به جای باد و گرد و خاک در آن غوطه ور می‌باشد. باید بدانید که این نوع از گردباد‌ها تنها زمانی تشکیل می‌گردند که بر روی سطح دریا ما شاهد طوفان‌های شدیدی باشیم. البته آن‌ها بر روی سطح آب‌های ارام و یا اقیانوس‌های بزرگ نیز تشکیل می‌شوند. این اتفاق زمانی می‌افتد که باد حرکتی از سطح دریا به سمت اسمان داشته باشد. این نوع از گردباد‌ها در اکثر اوقات در قسمت هایی اطراف فلوریدا مشاهده می‌گردند. البته تعدادی از این نوع از گردبادها را در مناطق اطراف دریاچه بزرگ نیز مشاهده کرده‌اند.دسته درختان کلونالشبیه جنگل است نه؟ تمامی این درختان، که شما می‌توانید در میان آن‌ها گام بگذارید، در واقع تنها یک درخت می‌باشند.در زیر پوسته خاک، یک شبکه از ریشه‌های به هم پیوسته وجود دارد، که همگی به یک مرکز متصل شده‌اند. از بالا که نگاه کنید می‌توانید تا 47 هزار درخت را مشاهده نمایید.به این مدل از درخت می‌گویند سپیدار لرزان، علت این نامگذاری، لرزش سریع و دایم برگ‌های آن است. دسته برگ‌های آن‌ها بر روی یکدیگر باعث می‌شود تا ظاهری شبیه به دلقک (کلون) پیدا نمایند. اگرچه هر یک از آن‌ها نیز می‌توانند دارای جنسیت متفاوت باشند.این درختان، با عنوان پاندو شناخته می‌شوند،در واقع آن‌ها یکی از قدیمی‌ترین، و بزرگ‌ترین ارگانیزم‌های روی کره خاکی می‌باشند. ولی باید گفت ریشه آن‌ها احتمالا در حال حاضر تبدیل به توده‌ای بسیار حجیم شده است.دریاچه موراکابیو پایتخت رعد و برق جهاندریاچه ماراکابو در کشور ونزویلا بیشتر از هر جای دیگری از جهان رعد و برق را تجربه می‌کند. در حقیقت، سنگ هایی به نام سنگ‌های رعد و برق وجود دارند، این سنگ‌ها در طی سال تعداد 300 روز رعد و برق را تجربه خواهند کرد. البته براساس گزارشی از سوی سازمان ناسای آمریکا این منطقه، منطقه‌ای بسیار طوفان خیز بوده و علت آن را باید بادهای سرد و گرم ناشی از جریان هوای مرطوب دریایی و خشک کوهستانی دانست. این ترکیب گرما و سرما موجب به وجود آمدن رعد و برق خواهد شد.شعله آتش دایمی در زیر آبشاردر قسمت‌های شمالی شهر نیویورک در نزدیکی مرز کانادا، یک آبشار کوچک وجود دارد که در زیر آن یکی از عجایب بزرگ جهان قرار دارد. یک شعله آتش که طولی به میزان 8 اینچ را دارا می‌باشد.در پشت این آبشار یک شعله و مخزن خروجی گاز طبیعی وجود دارد، و این مخزن خروجی گاز طبیعی در واقع منبع تغذیه این آتش محسوب می‌گردد.به اندازه کافی این شعله به وسیله سنگ‌های غاز پوشش داده شده است تا قطرات آب ناشی از آبشار نتواند باعث خاموشی آن گردد. اگرچه در صورتی که خاموش نیز گردد، صخره نوردانی که از آن جا می‌گذرند باز هم آن را شعله ور می‌سازند. اگرچه این شعله‌های آتش 100 درصد طبیعی به شمار نمی‌روند، ولی زیبایی و عجیب بودن آن باعث شده است تا ما آن را در این مقاله به شما معرفی نماییم.این نشتی گاز شعله ور در حقیقت امری بسیار عادی محسوب می‌گردد، ولی این موضوع، امری بسیار جدید و غیر عادی و در عین حال زیبا به شمار آمده و تصویری بسیار جذاب را جهت عکاسان تشکیل داده است.دریاچه خال خالیدریاچه خال خالی در کشور کانادا واقع شده است. این شکل از دریاچه در فصل تابستان آن شهرت دارد. در واقع علت اصلی آن ایجاد خال خال هایی معروف به پولکا دات می‌باشد.دلیل این ظاهر عجیب این دریاچه تبخیر شدن آب دریاچه در فصل تابستان است. این باعث می‌شود تا به جای آب جاری و یک دست مجموعه دایره‌های کوچک‌تر و رنگی را مشاهده نماییم. البته این آب سرشار از مواد معدنی نیز می‌باشد.البته این دریاچه برای انجام تحقیقات فضایی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد، زیرا مشابه با شکل اب‌های نقطه‌ای در کره مریخ می‌باشد. دانشمندان از این دریاچه برای انجام تحقیقات در خصوص دلیل از بین رفتن آب‌های کره مریخ استفاده می‌نمایند.بز‌های مراکشیبز‌های مراکشی به خوبی آموخته‌اند که بر روی درخت ایستاده و یا از درخت بالا بروند. دلیل این امر دسترسی داشتن به برگ‌های تازه می‌باشد. این امر به خصوص در فصل پاییز بیشتر ملاحظه می‌گردد.کشاورزان محلی، این نوع از بز‌ها را به خوبی دوست دارند، این دوست داشتن به حدی رسیده است که آن‌ها بیشتر از سابق میل به پرورش این مدل از بز‌ها را از خود نشان می‌دهند.ابر‌های ناکرواین نوع از ابرها را معمولا در مناطق نزدیک به قطب‌ها مشاهده می‌نمایید. ابرهای ناکرو در ارتفاع بسیار بالایی از سطح اتمسفر قرار می‌گیرند، جاییکه هوا در آن جا سرد و خشک است. نور و تابش نور در آن منطقه به شدت رنگی به نظر رسیده و باعث می‌شود تا به نظر خورشید پایین‌تر از سطح ابرها برسد. در واقع آن‌ها باعث می‌شوند تا نور خورشید از میان آن‌ها به زمین بازتابانیده شود. متاسفانه در عین زیبایی، این ابرهای ناکرو، باعث اسیب رسانیدن به لایه ازون کره زمین نیز می‌گردند.ساحلی با شن سبزاحتمالا در صورتی که شما در یک ساحل استوایی باشید، ملاحظه همچین منظره‌ای چندان عجیب به نظر نمی‌رسد، پاپاکویلا در واقع به خاطر همین شن‌های ساحلی سبز رنگ است که شهرت دارد. این سواحل در جزایر هووایی واقع شده‌اند. تنها تعداد معدودی از سواحل وجود دارند که دارای شن‌های سبز رنگ می‌باشند. این رنگ بسیار جالب از سنگ‌های زیتونی این سواحل به وجود آمده‌اند. این سیگ‌ها براثر فوران‌های آتشفشانی به سطح زمین رسیده‌اند.دسته پرنده سار هایک پرنده سار به تنهایی به هیچ عنوان موجودی جالب و قابل توجه به شمار نمی‌رود. ولی در صورتی که صد‌ها عدد از این سار‌ها را در کنار یکدیگر ملاحظه نمایید، می‌توانید شاهد یک رقص بسیار زیبا و هماهنگ در هوا گردید. در واقع نام این ترکیب بسیار زیبا را خورشید سیاه گذارده‌اند. دسته سار‌ها در سرتاسر اروپا و آمریکا قابل مشاهده می‌باشند. بخصوص در کشور انگلستان. اگرچه نسبت به 40 سال پیش، میزان جمعیت آن‌ها یک سوم شده است. ترکیب و نوع پرواز هماهنگ این نوع از پرنده می‌تواند از نقش‌ها و قواعد خاصی ای برخوردار باشد.منبع: مجله اینترنتی خریدار
قیمت و خرید باتری سامسونگ A5 2017 باتری سامسونگ A5 2017 با ظرفیت 3000 میلی آمپر و شماره مدل EB - BA520ABE می‌باشد. با خرید باتری سامسونگ گلکسی A5 یک باتری اورجینال و با کیفیت برای گوشی خود تهیه کنید تا بهترین و بالاترین حد از عملکرد و بهره وری را از گوشی خود شاهد باشید. بدیهی است که افزایش میزان روشنایی صفحه نمایش و همچنین مدت زمان روشن بودن اتصالات نظیر وای فای و یا اینترنت همراه تاثیر مستقیم بر میزان نگهداری شارژ هرگونه باتری دارد، که این باتری نیز از این مسیله مستثنی نیست.اگر به هر دلیلی شارژ باتری گوشی شما زودتر از حالت عادی تمام می‌شود یا تغییرات ظاهری مثل بادکردگی و ورم کردن در باتری گوشی خود مشاهده می‌کنید یا حتی مدت زمان زیادی از خرید گوشی گذشته و عملکرد باتری گوشی به هر دلیلی مثل روز اول استاندارد و جالب توجه نیست حتما لینک خرید باتری سامسونگ A5 2017 را مطالعه نمایید زیرا احتمالا زمان تعویض باتری گوشی سامسونگ A5 شما فرا رسیده است.مدل: EB - BA520ABE ظرفیت باتری: 3000 میلی آمپر ساعت ( mAh )نوع باتری: لیتیوم - یون - غیر قابل تعویض توسط کاربر
به تبی بند است کمی درباره ویروس کوید 19 و همه‌گیری جهانی آنبعضی وقت‌ها یک مصداق از خود مفهوم هم می‌تواند جلوتر بزند. اگر زیاد به جمله قبلی گیر فلسفی ندهید، ویروس و انگل مثال‌های خوبی از آن به حساب می‌آیند. آنطور که طبیعی‌خوانان به ما ریاضی‌فهمان گفته‌اند، ویروس بهترین مصداق برای انگل است موجودی که اگر به حال خودش رهایش کنی، اصلا روی زنده بودنش هم توافقی حاصل نمی‌شود ولی امان از وقتی که خودش را بچسباند به یک زنده از همه‌جا بی‌خبر. می‌شود همچو مهمانی که آید و بیرون نرود تا آخر خانه را ویران سازد. همین مهمان ناخوانده که حتی نمی‌شود اسم موجود زنده رویش گذاشت، چندماهی‌ست که آدمیان را از خواب و خوراک انداخته البته آدمی که خفاش خوراکش باشد، همان بهتر که از خوراک بیفتد و به این بلا مبتلا شود.کمتر از صد سال که می‌شناسیم‌شانویروس کلمه‌ای لاتین به معنی سم است. این قاتل‌های ریز موجودات زنده ابعادی حدود 1000 برابر کوچک‌تر از ابعاد سلول‌ها و در حدود 100 نانومتر دارند. به همین دلیل برای اولین بار در سال 1930 با اختراع میکروسکوپ‌های الکترونی کشف شدند. قبل از آن برای مشاهده موجودات زنده و دنبال کردن متابولیسم (سوخت‌وساز) آنها از میکروسکوپ اپتیکی استفاده می‌شد. ویروس‌ها در واقع ترکیبی مولکولی حاوی اطلاعات ژنتیکی DNA یا RNA هستند که داخل پوششی از جنس پروتیین قرار دارند. در بعضی از ویروس‌ها نیز غشایی از جنس چربی از این پوشش پروتیینی حفاظت می‌کند.این موجودات بسیار کوچک‌تر از موجودات تک سلولی هستند و ویژگی‌های موجود زنده را ندارند. در واقع آنها در دسته بین موجودات زنده و غیرزنده قرار می‌گیرند. موجود زنده باید قادر به اجرای متابولیسم یا همان تولید انرژی از غذا و هم‌چنین توانایی تولید مثل خود را داشته باشد که یک ویروس به تنهایی قادر به انجام آن نیست. اما ویروس‌ها با نفوذ به یک موجود زنده و تزریق اطلاعات ژنتیکی خود به آن باعث تولید و تکثیر خود می‌شوند. در واقع ویروس‌ها موجودات پیچیده‌ای هستند که در دسته‌ای بین مولکول‌های ساده و موجودات زنده قرار می‌گیرند.تصویری از ویروس کرونااز خودش که چیزی نداردبرای این‌که بفهمیم یک ویروس چگونه تکثیر می‌شود، ابتدا باید بفهمیم که یک سلول چگونه کار می‌کند. سلول‌ها کوچک‌ترین واحد موجودات زنده هستند. همه سلول‌ها از هسته و غشای سلولی و سیتوپلاسم که مایعی ژله‌ای درون سلول است، تشکیل شده‌اند. غشای سلول داخل سلول را از محیط بیرون آن جدا می‌کند و هم‌چنین وظیفه ورود مواد ضروری برای سلول و دفع مواد زاید از سلول را دارد. هسته سلول شامل DNA است و در واقع مرکز کنترل سلول. DNA اطلاعاتی درباره سلول است که مشخص می‌کند آن سلول چه کاری انجام بدهد و چگونه آن کار را انجام می‌دهد. در داخل هسته ریبوزوم‌ها تشکیل شده و سپس از هسته خارج می‌شوند و در سیتوپلاسم کنار سایر اندامک‌های سلولی قرار می‌گیرند. وظیفه ریبوزوم‌ها سنتز و ساختن پروتیین بر اساس اطلاعات DNA است. کاری که ویروس‌ها در کل انجام می‌دهند این است که اطلاعات ژنتیکی خود را به داخل هسته سلول می‌فرستند و در واقع سلول را فریب می‌دهند که اطلاعات ژنتیکی ویروس را بازتولید کنند و از این طریق ویروس‌های بیشتری داخل سلول تشکیل شود، یعنی ریبوزوم‌ها پروتیین‌هایی می‌سازند که به کار ساخت ویروس‌های جدید بیاید.یک نبرد همه‌جانبهبا زیاد شدن تعداد ویروس‌ها داخل سلول، سلول از بین می‌رود و یا در واقع خودکشی می‌کند و در نتیجه ویروس‌های بیشتری آزاد شده و به سلول‌های دیگر حمله کنند. با زیاد شدن ویروس‌ها، سیستم ایمنی بدن آگاه می‌شود و برای از بین بردن ویروس‌ها وارد عمل می‌شود. این فرآیند شامل خون رسانی به محل مورد حمله قرار گرفته از سوی ویروس‌هاست که باعث التهاب در آن قسمت می‌شود تا گلبول‌های سفید بیشتر در محل حاضر باشد. هم‌چنین دمای بدن نیز برای مقابله با ویروس‌ها بالا می‌رود تا شرایط برای ویروس‌ها سخت‌تر شود و در نتیجه بدن تب می‌کند. خستگی بدن نیز ناشی از فعالیت بیشتر مغز استخوان برای تولید گلبول‌های سفید و خون است. گلبول‌های سفید با ساختن پروتیین‌هایی و چسباندن آن به عامل خارجی، خودی را از غیر خودی جدا می‌کنند و بعد از شناسایی این عوامل خارجی و سلول‌های مرده را می‌بلعند و از بین می‌برند.دوبار گیر تاج‌دارها افتادیم!ویروس کرونا چطور وارد سلول می‌شود؟کروناویروس خانواده بزرگی از ویروس‌ها هستند که اطلاعات ژنتیکی آن‌ها به صورت‌RNA است و باعث بروز بیماری در پستانداران و پرندگان می‌شوند. به دلیل شکل سطح این ویروس‌ها که شبیه تاج دیده می‌شود، به این خانواده ویروس کرونا می‌گویند. این ویروس‌ها در انسان باعث عفونت دستگاه تنفسی از بعضی سرماخوردگی‌های کوچک گرفته تا بیماری‌های کشنده سارس، مرس و کوید 19 (سارس 2 ) می‌شود. ساختار کوید 19 شامل پروتیین‌های جهش‌یافته‌ای به اسم S و HE است که روی غشای ویروس قرار دارند و از اطلاعات ژنتیکی ویروس مراقبت می‌کند. همین پروتیین است که به تاج ویروس شباهت دارد. از سوی دیگر غشای سلول‌های ریه نیز شامل پروتیین‌های گیرنده‌ای به نام ACE2 است که ورود مواد به سلول را کنترل می‌کند. پروتیین‌های S ویروس به این گیرنده‌ها می‌چسبند و در واقع سلول را فریب می‌دهند که وارد محیط سیتوپلاسم شوند، هر چند مکانیزم این فرآیند به طور دقیق هم‌چنان مشخص نیست. سرفه، عطسه و تنگی نفس نیز نشانه‌ای از درگیری ریه‌ها و سیستم تنفسی با این ویروس به شمار می‌رود.با وارد شدن ویروس به سلول اطلاعات ژنتیکی آن به هسته و ریبوزوم‌ها منتقل می‌شود و در واقع مکانیزم سلول برای تولید پروتیین را فریب می‌دهد و RNA و پروتیین مورد نیاز ویروس داخل سلول تولید می‌شود. با تولید ویروس‌های جدید غشای سلول از بین می‌رود و سلول تخریب می‌شود و ویروس‌های جدید از داخل آزاد می‌شوند تا به سلول‌های دیگر حمله کنند.مکانیزم دقیق این فرآیند‌ها هم‌چنان مشخص نیست ولی پژوهش‌ها نشان می‌دهد که گیرنده‌های ACE2 با افزایش سن افزایش می‌یابد که این می‌تواند توضیحی باشد که چرا نرخ ابتلا و البته مرگ‌ومیر در بزرگ‌سالان بیشتر از کودکان است.با از بین رفتن سلول‌های ریه، دریافت اکسیژن از سوی ریه‌ها سخت‌تر می‌شود که مشکلات تنفسی و حتی مرگ را می‌تواند به دنبال داشته باشد.برخی مطالعات و شبیه‌سازی‌ها حکایت از این دارد که لایه بیرونی مستحکم و ساختار ارتجاعی خاصی که کرونای جدید دارد، باعث پایداری بیش‌تر آن خارج از بدن شده و در نتیجه این ویروس مدت زمان بیشتری می‌تواند بیرون از بدن باشد و ساختارش را حفظ کند. همچنین کرونای جدید یک ویرس جدید است و احتمالا مقاومت اولیه‌ای در بدن هیچ‌کسی نسبت به آن وجود ندارد. همین دو نکته می‌تواند مسری‌بودن آن را توضیح دهد.جهشی به سبک خفاش‌هاهمه کروناویروس‌های قبلی از حیوان به انسان منتقل شده است. در مورد ویروس جدید نیز پژوهشگران بر این باورند که این ویروس از حیوان به انسان منتقل شده. خفاش‌ها به دلیل عملکرد سیستم ایمنی‌شان در مقابل این ویروس می‌توانند بدون آنکه به این ویروس مبتلا شوند، میزبان آن باشند و این ویروس را به دیگر موجودات انتقال دهند. ماندن ویروس در بدن میزبان و انتقال آن به دیگر موجودات جهش ویروس و به طور دقیق‌تر پروتیین‌هایی که به سلول می‌پیوندند را به دنبال دارد. این جهش ویروس باعث همه‌گیری و شیوع بیماری جدید می‌شود. ویروس سارس(سندروم حاد تنفسی) که در سال 2002 تا 2003 شیوع پیدا کرده بود از خفاش به نوعی گربه و از گربه به انسان انتقال پیدا کرد. مرس(سندروم تنفسی خاورمیانه) در سال 2012 هم در گذشته‌از خفاش به شتر و از شتر به انسان شیوع پیدا کرده بود. در مورد ویروس کرونای جدید، کوید 19 نیز این باور وجود دارد که این ویروس از خفاش و نوعی مورچه‌خوار و شاید هم مار به انسان انتقال پیدا کرده باشد. البته منش این بیماری هم‌چنان مورد بحث است.سینا هوشنگی
چه چیز مغز انسان ویژه است؟ امروز داشتم نتایج یک مطالعه که روی مغز انسان انجام شده بود رو مطالعه می‌کردم، خیلی نحوه‌ی مطالعه و نتیجه‌گیری که کرده بودن برایم جالب بود. فقط متاسفانه چون دوست داشتم در موردش بنویسم و خیلی وقت کافی برای نگارشش نداشتم، به زبان عامیانه می‌نویسم. چه چیز در خصوص مغز انسان این قدر ویژه است؟ چرا ما بقیه حیوونا رو مطالعه میکنیم به جای اینکه اونا، ما را مطالعه کنند؟ مغز انسان چه چیز خاصی داره یا چه کار خاصی انجام میده که بقیه مغزها ندارند یا نمی‌توانند؟ دانشمندان فکر میکردند که می‌دونن مغزهای مختلف از چی ساخته شدن. از اونجا که بر مبنای شواهد کمی بود، خیلی از دانشمندها فکر میکردن مغز همه پستانداران، از جمله مغز انسان،به یک روش ساخته شده است و تعداد سلول‌های عصبی در آن‌ها متناسب با اندازه حجمی مغز است. به این معنا که دو مغز با اندازه یکسان، با 400 گرم باید تعداد مساوی سلول عصبی داشته باشن. حالا، اگه سلول‌های عصبی واحدای برای پردازش اطلاعات کاربردی مغز باشن، اونوقت صاحبان این دو مغز باید توانایی‌های شناختی یکسانی داشته باشن. ولی، یکی شون شامپانزه است، اون یکی گاوه.مقایسه اندازه مغز شامپانزه و گاو ( سمت راست شامپانزه و سمت چپ گاو) فکر کنم بیشتر آدمها موافقند که شامپانزه‌های توانایی رفتارهای پیچیده‌تر، جزیی‌تر و انعطاف پذیرتری نسبت به گاوها دارن. پس این اولین نشانه است که سناریو "همه مغزها به یه روش ایجاد شدن" خیلی درست نیست. اگه همه مغزها به یه روش ایجاد شده بودن و قرار بود حیوونا با اندازه مغز گوناگون رو با هم مقایسه کنید، مغزهای بزرگتر همیشه باید سلولهای عصبی بیشتری نسبت به مغزهای کوچکتر داشته باشن، و هر چه مغز بزرگتر، توانایی شناختی صاحبش باید بیشتر باشه. پس بزرگترین مغز موجود باید بیشترین توانایی شناختی رو داشته باشه. و حالا خبرهای بد: مغز ما بزرگترین مغز موجود نیست. خیلی ناراحت کننده به نظر میاد. مغز ما بین 1 / 2 تا 1 / 5 کیلو است، ولی مغز فیل‌ها بین 4 تا 5 کیلو است، و مغز وال‌ها تا 9 کیلو هم میرسه، به همین دلیل هست که دانشمندان به این گفته متوسل میشن که مغز ما باید خاص باشه که توانایی‌های شناختی مون رو توضیح بده. باید واقعا خارق العاده باشه، یک استثناء برای قاعده. مغز اونها بزرگتره، ولی مال ما بهتره، و می‌تونست بهتر باشه، مغز ما انسان‌ها کمی نسبت به بدنمان بزرگ‌تر هست. بنابراین این بزرگی به ما قشای اضافی میده که کارهای جالبتری نسبت به فقط اداره بدنمون انجام بدیم . چون اندازه مغز معمولا پیروی اندازه بدن است. پس مهترین دلیل برای گفتن این که مغز ما بزرگتر از اونیه که باید باشه در واقع از مقایسه خودمان با کپی‌های بزرگ (انسان واران). گوریل‌ها می‌تونن دو تا سه برابر بزرگتر از ما باشن، پس مغز اونا هم می‌تونه بزرگتر از مال ما باشه، ولی به جایش یه طور دیگه‌ای است. مغز ما تقریبا بین دو تا سه برابر بزرگتر از مغز گوریل است. مغز انسان هم چنین در میزان انرژی مصرفی هم خاص به نظر میرسه. اگرچه فقط دو درصد وزن بدن هست، ولی به تنهایی مصرف کننده 25 درصد کل انرژی مورد نیاز بدن است. 500 کالری از مجموع 2 ٫ 000 کالری کل روزانه بدن، فقط برای اینکه مغزتون کار کنه مصرف میشه.پس مغز انسان باید بزرگتر از اینی که هست باشه، میزان مصرف انرژیش بیشتر از اونیه که باید، پس خاص است. و از اینجا بود که قضیه آزاردهنده شد. در زیست شناسی،به دنبال قواعدی هستیم که به طور کلی به همه حیوانات و زندگی قابل تعمیم باشه، پس چرا قواعد تکامل به همه قابل تعمیم هست به غیر از انسان؟ شاید مشکل فرض اولیه بوده که همه مغزها با یه روش ساخته شدن. شاید دو مغز با اندازه یکسان واقعا از تعداد متفاوتی سلول عصبی ساخته شده باشه. شاید یه مغز خیلی بزرگ لزوما تعداد سلول‌های عصبی اش بیشتر از یه مغز اندازه متوسط نباشه. شاید مغز انسان واقعا بیشترین سلول عصبی را در بین همه مغزها رو داره، جدای از اندازه‌اش، مخصوصا در قشر مغزی. پس این موضوع تبدیل شد به یک سیوال مهم: مغز انسان چند سلول عصبی داره، و اون در مقایسه با بقیه حیوانات چطوریه؟ حالا، شاید شما جایی خونده باشین یا شنیده باشین که انسان‌ها صد میلیارد سلول عصبی دارند، وقتی که از دانشمندان این حوزه پرسیده شد که آیا اونا میدونن این عدد از کجا اومده. ولی هیچکس نمی‌دونست. شروع کردن به گشتن در مقالات علمی برای مرجع اصلی اون عدد، و هیچ وقت پیدایش نکردند. به نظر میرسه که هیچکس واقعا نشمرده باشه تعداد سلولای عصبی مغز انسان یا مغز دیگه‌ای رو برای اون کار. و این عدد یک عدد تخمینی هست. ولی تخمین تقریبا دقیقی است. سوزانا هرکولانو یکی از افرادی بود که با یک روش بسیار جالب، شروع به شمردن سلول‌های عصبی مغز کرد. او با روش خودش شروع به شمردن سلول‌های مغز کرد، و اون روش تشکیل می‌شد از حل کردن مغز در سوپ. این جوری کار میکنه: مغز را برمیدارین، یا بخش هایی از اون رو، و در مایع شوینده حل می‌کنید، که غشای سلولی رو از بین میبره ولی هسته سلول را سالم نگه میداره، که در آخر به سوسپانسیون هسته آزاد می‌رسید که شبیه یه سوپ شفاف هست. اون سوپ شامل همه هسته هاست که یه زمانی مغز بودن. حالا، زیبایی سوپ اینه که به خاطر سوپ بودنش، میشه تحریکش کرد و یه کاری کرد که همه هسته‌ها به صورت همگنی در مایع پخش بشن، پس حالا با نگاه در زیر میروسکوپ به چهار یا پنج نمونه از این محلول همگن، میشه هسته‌ها را شمرد و بعدش گفت مغز چند سلول داره. ساده و سر راست. و واقعا سریع. پس از این روش برای شمردن سلول‌های عصبی چندین و چند نمونه مختلف تا به حال استفاده شد، و این نتیجه حاصل شد که همه مغزها با یک روش ایجاد نشده‌اند. به عنوان مثال، جوندگان و نخستی سانان: در جوندگان مغز به سرعت رشد می‌کند و اندازه آن بزرک‌تر می‌شود. این اتفاق خیلی زودتر از اینکه به همان میزان سلول عصبی ساخته شود اتفاق می‌افتد. بنابراین جوندگان که مغزهای بزرگی دارند ممکن است دارای سلول‌های عصبی کمی باشند. ولی در نخستی‌سانان مغز می‌تواند بدون اینکه خیلی اندازه‌اش تغییر کند، تا جایی که می‌تواند سلول عصبی بسازد. نتیجه این می‌شود که تعداد سلول عصبی مغز یک نخستی‌سان همیشه تعداد بسیار بیشتری از مغز جوندگان با اندازه برابر، است. و هرچه اندازه‌ی مغزها بزرگتر باشه، این تفاوت هم بیشتر میشه.خب، پس مغز ما چی؟ کشف شد که ما، به طور متوسط، 86 میلیارد سلول عصبی داریم، 16 میلیاردش در قشر مغزه، و اگه قشر مغز رو به عنوان پایه عملکردهایی مثل آگاهی، استدلال منطقی و انتزاعی بدونید، و اون 16 میلیارد بیشترین تعداد سلول عصبیه که هر قشری داره،این میتونه ساده‌ترین توضیح برای توانایی‌های شناختی بی نظیر انسان باشه. ولی به همون درجه اهمیت معنای 86 میلیارد سلول عصبی است. چون دانشمندان رابطه بین اندازه مغز و تعداد سلولهای عصبی رو پیدا کردن میشه با ریاضیات توضیح داد که اگر انسان یک جونده بود با 86 میلیارد سلول عصبی شکل مغزش به چه صورتی در می‌امد. مغز یک جونده با 86 میلیارد سلول عصبی 36 کیلو خواهد بود. این وزن تقریبا امکان پذیر نیست. یه مغز به اون بزرگی ممکنه به خاطر وزنش از کار بیفته، و این مغز غیرممکن باید در یک بدن 89 تنی قرار بگیره. پس این ما رو به یک نتیجه خیلی مهم رسوند، که ما جونده نیستیم. مغز انسان، مغز یک موش بزرگ نیست. در مقایسه با موش، ما خاص به نظر می‌رسیم، بله، ولی اون مقایسه منصفانه‌ای نیست، با دونستن این که ما می‌دونیم که موش نیستیم. ما نخستی سان هستیم، پس مقایسه درست با بقیه نخستی سانان است. و اونجا اگه محاسبه کنین، می‌فهمید که یک نخستی سان معمولی با 86 میلیارد سلول عصبی مغزی به اندازه 1 / 2 کیلو خواهد داشت، که درست به نظر میرسه.پس مغز انسان شاید بی نظیر باشه، ولی در تعداد سلول‌های عصبی اش خاص نیست. فقط یه مغز بزرگ نخستی سان است. فکر میکنم که خیلی فکر متواضعانه و غمگینه ایه که موقعیتمون در طبیعت رو یادمون میاره.خب حالا با این دانش یک سوال اساسی دیگر به وجود می‌آید. پس چرا مغز ما اینقدر انرژی مصرف میکنه؟ خب، افراد دیگری حساب کردن که میزان انرژی مصرفی مغز انسان و بقیه گونه‌ها چقدره، و حالا که میدونیم هر مغز از چند سلول عصبی ساخته شده، میشه حساب کرد. و نتیجه این که هم انسان و هم بقیه مغزها یه جور مصرف می‌کنند، متوسط 6 کالری برای هر میلیارد سلول عصبی در روز که برای انسان با 86 میلیارد سلول عصبی تقریبا حدود 500 کیلوکالری در روز خواهد شد. پس دلیل اینکه چرا مغز انسان اونقدر انرژی مصرف میکنه، به سادگی اینه که تعداد زیادی سلول عصبی داره، و چون ما نخستی سان هستیم با تعداد بیشتری سلول عصبی در همون اندازه بدن به نسبت حیوانات دیگه، مصرف نسبی مغز ما زیاده. سیوال آخر این که: ما چطور به این تعداد بی نظیر سلول عصبی رسیدیم، و به طور خاص، اگر کپی‌های بزرگ بزرگتر از ما هستند، چرا اونها مغزشون از ما بزرگتر نیست، با تعداد سلول عصبی بیشتر؟ جواب این سوال بسیار برای من شگفت‌آور بوده. بعد از مطالعاتی که نشون داد مغز از چه تعداد سلول عصبی تشکیل شده است و هر میلیارد سلول عصبی به چه میزان انرژی برای فعالیت نیاز دارد، این جواب وجود خواهد داشت که فراهم کردن این میزان انرژی برای مغز با آن تعداد سلول عصبی کار بسیار دشواری است. پس چرا انسان‌ها از پس این کار برآمده‌اند ولی حیوانات دیگر نمی‌توانند؟ از آنجا که نورونها بسیار هزینه برند، یک بده بستان در اندازه بدن و تعداد سلول‌های عصبی وجود داره. پس یک نخستی سان که هشت ساعت در روز غذا می‌خوره میتونه نهایتا 53 میلیارد سلول عصبی رو تامین کنه، ولی بدنش نمی‌تونه بزرگتر از 25 کیلو بشه. برای بیشتر از اون وزن گرفتن، باید از سلولهای عصبی دست بکشه. پس یا یک بدن بزرگ یا تعداد بالای سلول عصبی. اگه مثل یه نخستی سان بخورید، نمیتونید دوتاش رو تامین کنید. یه راه فرار از این محدودیت متابولیک اینه که ساعات بیشتری رو در روز صرف خوردن کنید، ولی خطرناک میشه، و به یه نقطه مهم میرسه، غیر ممکن است. مثلا گوریل و اورانگوتان، با 8 ساعت و نیم خوردن در روز، 30 میلیارد نورون رو تامین می‌کنند و به نظر میرسه نهایت چیزیه که می‌تونن انجام بدن. به نظر حد کاربردی یک نخستی سان 9 ساعت غذا خوردن در روز است. در مورد ما چطور؟ با 86 میلیارد نورون و وزن بدن حدود 60 تا 80 کیلو، ما باید بیشتر از 24 ساعت برای غذا هر روز وقت صرف کنیم، که غیر ممکن است. اگر ما مثل یک نخستی سان بخوریم، ما نباید اینجا باشیم. پس ما چطوری به اینجا رسیدیم؟ خب، اگر مغز ما همون قدر انرژی که باید رو می‌سوزونه و اگه ما نمی‌تونیم همه ساعتای بیداری رو به خوردن بگذرونیم، پس تنها راه جایگزین، در واقع، اینه که یه جورایی از همون غذا انرژی بیشتری بگیریم. و به طرز بینظیری، اون دقیقا منطبقه با اونچه که باور داریم اجداد ما اختراع کردند یک و نیم میلیون سال پیش، وقتی غذا پختن رو اختراع کردن. پختن یعنی استفاده از آتش برای پیش هضم غذا خارج از بدن شما. غذاهای پخته نرمترند، پس راحت جویده می‌شوند و کاملا در دهانتان له می‌شوند، پس بهشون اجازه میدین که کامل هضم شوند و در معده تون جذب شوند، که به تولید انرژی بیشتر در زمان کمتر می‌انجامد. پس غذاپختن برای ما وقت آزاد می‌کنه و با سلولهای عصبی مون غیر از فکر کردن درباره غذا، گشتن دنبال غذا و جویدن غذا، کارهای جالبتر دیگه‌ای رو در طول روز انجام بدیم . پس به خاطر آشپزی، که یه زمانی یه مسیولیت بزرگ بود، این مغز بزرگ وحشتناک مصرف کننده با این همه سلول عصبی، الان می‌تونه یه سرمایه اصلی باشه، حالا که ما می‌تونیم هم انرژی سلول‌های زیاد رو تامین کنیم و هم زمان برای انجام کارهای جالب با اونا. پس فکر کنم معلومه که چرا مغز انسان در تکامل اونقدر سریع رشد کرد تا بزرگ بشه، همه اون زمانی که فقط مغز یک نخستی سان بود. با این مغز بزرگ که با آشپزی می‌تونه تقبل کنه، ما به سرعت از غذاهای خام به فرهنگ، کشاورزی، تمدن، بقالی، برق، یخچال، و همه اون چیزهایی که امروزه به ما اجازه میده که همه انرژی مورد نیازمون را برای همه روز با یک بار نشستن در شعبه فست فود مورد علاقه تون تامین کنیم. پس امتیاز انسان چیه؟ اون چیه که ما داریم ولی بقیه حیوونا ندارن؟ جواب یک سری از دانشمندان اینه که ما بزرگترین تعداد نورون‌ها در قشر مغز رو داریم، و فکر می‌کنند این ساده‌ترین توضیح برای توانایی‌های شناختی بی نظیرمون باشه. و اون چیه که ما انجام میدیم و بقیه حیوانات انجام نمیدن،و پایه و اساس امکان رساندن ما به تعداد بسیار زیاد سلول عصبی در قسر مغز است؟ در دو کلمه، ما می‌پزیم. هیچ حیوان دیگری غذاش رو نمی‌پزه، فقط انسان می‌پزه.نتیجه این آزمایش‌ها این بوده که چون انسان غذایش را می‌پزه بنابراین توانایی تولید انرژی بیشتری رو با خوردن کم‌تر بدست آورده و این باعث شده که رشد تعداد سلول‌های مغزی‌اش به سرعت بالا برود و این تعداد سلول عصبی بیانگر تفاوت‌های شناختی ما انسان‌ها را با سایر موجودات به وجود آورده. از نظر من نتیجه‌گیری جالبی هست ولی خیلی بحث برانگیز. و خیلی جای تامل داره. چون خیلی از دانشمندان معتقدند خیلی از فعالیت‌های شناختی ما رابطه مستقیم فیزیکی با ساختار مغز ما ندارند. به هر حال به عنوان یک نقطه نظر برای من خیلی جالب بود و دوست داشتم با شما هم به اشتراک بگذارم.
اپی ژنتیک ژن باور دینی تجربیات دانشمندان بیولوژی مولکولی در بررسی فرایندهایی که در آن سلول‌ها اطلاعات را دریافت میکنند،نشان داده است که سلولها، از طریق پروتیینهای موجود در غشای سلولی سیگنالهای خارجی نشیت گرفته از باورهای دینی را به صورت میدانهای الکترومغناطیسی دریافت میکنند و باعث تغییر در بیان ژن‌ها و درنتیجه کنترل بیولوژی بدن می‌شوند. این نتایج با تفکر قبلی، که بر آن بود ژنها رفتار راکنترل میکنند، متفاوت است. نیایش، دعا، و نماز به مثابه میدانهای انرژی میتوانند بیان ژن و فیزیولوژی سلول را تحت ت ثیر قرار دهند. عقیده بر این است که همانند ت ثیری که تیوری کوانتوم در فیزیک داشته است بیولوژی ایمان، که از آن با زیست شناسی جفت مهمی در توضیح علمی برای اثربخشی باورهای دینی در درمان بیماریها انجامید. خودآگاه عبارت از ضمیر ظاهر است و احسا سات، خاطرات، تمایلات، هیجانات، افکار،عواطف، و هر آنچه معلوم شخص است یا میتواند معلوم او باشد تشکیل میشود وآگاهی شخص به وحدت و هویتش را امکانپذیر میکند افکار ناخودآگاه دارای خصوصیات زیر است: بانک احساساتی برنامه‌ها ی ذخیره شده است فقط در حال حاضر وجود دارد سیگنالهای محیطی به عملکردشمنجر میشوند و رفتار صورت میگیرد. برنامه بر اساس تحریک پاسخ است تحریک میتواند از محیط خارجی یا از سیستم داخلی بدن مثل درد، خوشی، و احساس صورت گیرد. هر چه سلولهای مغز بیشتر باشد، آموزش حاصل از تجربه نیز بیش‌تر خواهدبود و نتیجه در عادتهای ناخودآگاه بیش‌تر خواهد بود افکار، برای فهم نقش خودآگاه و ناخودآگاه، لازم است که ماده را مهار و کنترل کند. افکار خودآگاه، خلاق و ایجادکننده افکار مثبت اند و افکار ناخودآگاه عادت هاییاند که بستگی به آموزش دارند و غریزی اند درواقع همان برنامه‌های رفتاری تحریک پاسخ اند. وقتی که بین خودآگاه و ناخودآگاه تضاد پیش میآید، افکار ناخود آگاه برتری دارد. در بیش‌تر جانوران، ناخودآگاه همه فعالیت مغز را دربر میگیرد. در مغز انسانها وبعضی از حیوانات منطقهای به نام کورتکس پرفرونتال هست که مسیول تفکر، برنامه ریزی،و تصمیمگیری است. این مهمترین منطقه در مغز است که خودآگاهی از آن نشیت میگیرد. فکر خودآگاه بینهایت قدرتمند است. فعالیتهای خودآگاه به شرح زیر است: به بیشتر دادههای ذخیره شده در حافظه طولا نی مدت دسترسی دارد . 2 رفتارهای برنامه ریزی شده را مشاهده و ارزیابی میکند . 3 تصمیم به تغییر برنامه میگیرد و می‌تواند ناخود آگاه را تحت ت ثیر قرار دهد. ارتباط بین بدن و ذهن میتواند پاسخ گوی بسیاری از سوالات باشد. در این راستا،والدین در توسعه جنبه‌های فیزیکی و ذهنی کودکان نقش موثری دارند و به منزله مهندسان ژنتیک عمل میکنند آنان اطلاعات و باورهای زیادی را، چه واضح و چه شرطی، به کودکان منتقل میکنند و نهایتا کودک نیز آنها را در جهت مثبت یا منفی بهکار می‌گیرد. کودکان نمیتوانند خودآگاه را از ناخودآگاه تفکیک کنند اگر ناخودآگاه ما با باورهای غلط انباشته شده باشد، ظرفیت تغییر پاسخ‌های قدیمی را داریم، اما این کار نیازمند آن است که افکار خودآگاه قدرتمندی را پرورش دهیم . . 4 پردازش در سیستم عصبی سیگنال‌های الکتریکی در نورون‌های اعصاب مرکزی میتوانند میدانی الکترومغناطیسی دراطراف خود ایجاد کنند که این میدان گستره بالایی دارد و میتواند فاصله تا نیم متری دراطراف سر میدان درخور ملاحظهای را ایجاد کند این میدان الکترومغناطیسی از تداخل میلیونها میدان الکترومغناطیسی حاصل از میلیونها جریان به وجود میآید و نتیجه برهم کنشها، در فضای داخل مغز و فضای خارج از مغز، تفکرات ما را شکل میدهد. از آنجا که این میدان در داخل مغز و فضاهای نزدیک به سلول‌های ایجادکننده میدان بسیار قویتر است، اکثر تفکرات ما در این حوزه هاشکل میگیرد ولی هر چه گستره تداخلات میدان‌های الکترومغناطیسی به خارج از ذهن کشیده شود نشان میدهد که سلول‌های بیشتری در این تداخلات شرکت میکنند و ذهن میتواند مسایلی را درک کند که با استفاده از تداخلات داخلی دست یافتنی نیستتداخلات داخلی فقط از سیگنالهای بسیار قوی ایجاد می‌شود و به سرعت به محدودهای مشخص از تفکرات ختم میشود، ولی تفکراتی که در خارج از مغز شکل میگیرد شگفت انگیز است و در گستره بسیار وسیعتری صورت میگیرد تفکرات داخلی بیش‌تر مربوط به شناخت ما از دنیای مادی است و تفکرات خارجی به درک ما از ماورای ماده کمک میکند. در انسان چاکرای هفتم در سر محلی ست که اگر غیر فعال باشد رابطه فرد با معنویات قطع میگردد و فرد فاقد حس ماورایی میشود بسته شدن این چاکراه فرد دچار بیهودگی وپوچی میشود باز شدن این ناحیه با مواد توهم زا باعث ناسازگاری روحی میشود من وقتی تمرین چاکرا انجام میدادم متوجه شدم این ناحیه همان محل مسح در وضو است. ژن بعد از اینکه واتسون و کریک کشف کردند که ساختار DNA مارپیچی دوگانه است ،مشخص شد که ژن‌ها مسیول تمامی خصوصیات فیزیکی، سلامت، احساسات، و رفتارها هستند بنابراین، انسان میراثی با خوداز دوره کهنسنگی دارد . آنچه به عنوان خشم، نفرت، میل به جنگ، قلمروطلبی، و غیره میشناسیم پایه‌های ژنتیکی دارند. ویلسون بر این عقیده است که اگرچه انتخاب در سطوح مختلف صورت میگیرد اما محوریت انتخاب با ژن است. اسید دوز کسی ریبونوکلییک ( DNA (یک اسیدنوکلییک است که حاوی دستورات ژنتیکی مورد نیاز برای ساخته همه اجزای دیگر سلولها مانند مولکولهای پروتیین و اسید ریبونوکلیک RNA است ) سلول‌ها قابلیت آموختن را دارند، که به آن حافظه سلولی گفته می‌شود، و میتواننداطلاعات را به نسل بعد منتقل کنند. می‌توان گفت سلولها کلیدی برای فهم مکانیسم زندگی اند.برخلاف نظریه اول که بر آن بود ژنها تمامی رفتارها را کنترل میکننددر زیستشناسی جدید این موضوع مطرح است که اعتقادات قوی میتوانند برنامه ریزی بیان ژنها را کنترل کنند کاراپی ژنتیک مطالعه مولکولی است که تعیین میکند محیط چگونه فعالیت ژن را کنترل میکند. فاکتورهایی مثل تغذیه، استرس، و احساسات میتوانند باعث تغییر ژن شوند، بدون اینکه برنامه کاری آن را تغییر دهند. مطالعات سنتز پروتیین نشان میدهد که فاکتورهای اپیژنتیک میتواند 2000 برابر یا بیش‌تر باعث تغییر پروتیین ازبرنامه کاریاش بشود. جریان اطلاعات در زیست شناسی با سیگنالهای محیطی شروع میشود و به پروتیینهای تنظیم کننده و سپس به DNA میرود نهایتا به RNA که پروتیین را کد میکند. این برخلاف فرضیه قبلی است که بر آن بود DNA راننده اصلی استباور دینی، بهمثابه میدانهای انرژی الکترومغناطیسی، میتواند فیزیولوژی سلول را تحت ت ثیر قرار دهد. داروها با بیش از یک مولکول واکنش میدهند و میتوانند سیستم بدن را درقسمت‌های مختلف تحت ت ثیر قرار دهند و ت ثیرات جانبی داشته باشند، اما ایمان معنوی اینگونه نیستند
نشانه‌های از کار افتادن باتری ماشین چیست ؟ نشانه‌های از کار افتادن باتری ماشیننشانه‌های از کار افتادن باتری ماشینبسیار ناخوشایند است اگر با یک باتری خاموش در یک مکان ناآشنا گرفتار شوید. اما گرفتار شدن با یک باتری خاموش اواسط زمستان می‌تواند خطرناک‌تر هم باشد. خوشبختانه ، باتری‌ها معمولا چند علامت هشدار دهنده مبنی بر از کار افتادن آنها به ما می‌دهند. بنابراین می‌توانید قبل از اینکه گرفتار شوید ، یک باتری جایگزین بگیرید. مراقب این پنج نشانه که گویای باتری خراب است باشید تا در سرما گیر نکنید.سو سو زدن چراغ‌های جلو :اگر باتری اتومبیل شما خراب شده باشد ، نمی‌تواند برق اجزای الکتریکی خودروی شما از جمله چراغ‌های جلو را به طور کامل ت مین کند. اگر مشاهده کردید که نور چراغ‌های جلوی شما کم و ضعیف‌تر از حد معمول به نظر می‌رسند ، باتری ماشین شما در حال از کار افتادن است. توجه داشته باشید که کاهش نور نه تنها یک مسیله ایمنی است ، بلکه به این معنی است که باتری ماشین شما تقریبا خراب است.صدای کلیک موقع استارت زدن:هنگامی که کلید خود را برای استارت می‌چرخانید ، باتری اتومبیل شما جریانی را به یک قطعه الکتریکی ، به نام شیر برقی استارتر ارسال می‌کند تا کارها ادامه یابد. باتری خراب در انجام این عملکرد مشکل دارد و جریان الکتریکی ارسال شده به استارت ضعیف‌تر خواهد بود. هنگامی که استارتر از باتری انرژی کم یا ناکافی دریافت می‌کند ، معمولا صدای کلیک را می‌شنوید.میل لنگ آهسته:رانندگان به صدای طبیعی وسایل نقلیه خود عادت می‌کنند. اگر هنگام چرخاندن کلید متوجه شوید که موتور شما کندتر از حالت عادی کار می‌کند ، ممکن است باتری شما در حال از کار افتادن باشد.برای شروع به حرکت نیاز به فشار بیشتر بر روی پدال گاز وجود دارد:اگر فهمیدید که ماشین شما فقط وقتی پایتان را روی پدال گاز فشار بیشتر فشار می‌دهید حرکت می‌کند ، ممکن است با باتری از کار افتاده روبرو شوید.ایجاد احتراق در اگزوز:خراب شدن باتری اتومبیل باعث ایجاد جرقه‌های متناوب می‌شود. این جرقه‌های پراکنده می‌توانند منجر به جمع شدن سوخت در سیلندرها شوند. وقتی این سوخت جمع شده مشتعل می‌شود ، ناگهان و با افزایش نیرو مشتعل می‌شود و باعث عکس العمل ماشین شما می‌شود. این اتفاق می‌تواند علامت چندین مشکل مختلف باشد ، بنابراین آزمایش باتری ضروری است.
این قسمت: شخصیت‌های جذاب نجومی این پادکست ایستگاه فضایی است.از راست به چپ: سیاوش صفاریان‌پور - شهرزاد میرسلطانی - محسن ایرجی - احمد کریمی - آریا صبوری - محمدصالح تیمار - محمدتقی میرترابی - مجمدجواد ترابیپادکست ایستگاه فضایی به مناسبت هفته جهانی نجوم کار خود را به همراه آقای محسن ایرجی، خانم شهرزاد میر سلطانی، آقای محمد جواد ترابی، آقای احمد کریمی، آقای دکتر محمدتقی میرترابی، آقای محمدصالح تیمار و آقای آریا صبوری آغاز کرد. امیدواریم در این روزهایی که کرونا ما را خانه نشین کرده است با این پادکست بتوانیم زمان‌شما را با اطلاعاتی مفید پر کنیم و بر دانش شما بیافزاییم. لینک زیر دسترسی شما را به فایل صوتی این نوشته در اپلیکیشن کست باکس، ممکن می‌کند. دکتر محمدتقی میرترابی: دور دست‌های تاریخ و دور دست‌های کیهانمحسن ایرجی: اسطوره‌هااحمد کریمی: آسمان نما - زیر آسمان شبمحمدجواد ترابی: راه پیمایی فضاییآریا صبوری: مهندس ایستگاه فضاییمحمدصالح تیمار: در آسمان نما به زیبایی‌های آسمان شب می‌پردازیمشهرزاد میرسلطانی: سفینه کلون را هدایت می‌کند و برای کودک و نوجوانان را به جاهای مختلف کیهان می‌بریم.گالیلیو گالیلهدکتر محمدتقی میرترابی: گالیلیو گالیلهشخصیت محبوب نجومی من گالیله است زیرا در یکی از سخت‌ترین دوران‌های علمی زندگی کرد و به معنای واقعی پدر علم جدید است. گالیله زندگی پر فراز و نشیبی داشت و درگیری‌های بسیار جدی با جریانات علمی و کلیسا در آن زمان داشت (در واقع به نظر من گالیله به تعبیر خودمانی‌تر انسان قالتاقی بوده و من معتقدم دانشمندان برای بقا واقعا به قالتاق بودن نیاز دارند). گالیله کاری کرد که قبل از گالیله، کسانی مثل کوپرنیک هم انجام ندادند. دانشمندان پیشین و هم دوره گالیله نمی‌خواستند با تفکر معمول زمانه‌ی خود درگیر شوند، اما گالیله در مقابل تفکرات اشتباه ایستاد، که البته گالیله بهای این جسارت را هم پرداخت و تا آخر عمر در حصر خانگی زندگی کرد.من در واقع جسارت بسیار شدید گالیله در مواجهه با حقیقت و ارایه آن را ستایش می‌کنم. گرچه تفکری که ما هم اکنون در دنیای علم می‌شناسیم را "انقلاب کوپرنیکی" می‌نامیم و معتقدیم که این کوپرنیک بوده که این نوع تفکر را ترویج داده، اما باید بدانید که خود کوپرنیک علاقه‌ای به ارایه‌یافته‌هایش نداشت. یعنی از اینکه این تفکر جدید، یعنی نظریه زمین مرکزی، یا همان ازل کردن زمین و اصلا بالاتر از آن ازل کردن انسان از مرکزیت عالم هستی را وحشت داشت و حتی کتابش را در آخرین سال عمر خودش چاپ کرد و خیلی علاقه به درگیری در این مباحثات نداشت، اما گالیله علاقه زیادی داشت که درگیر شود و بحث بکند، از دست بدهد و یا به دست بیاورد. چیزی که مشخص است این است که گالیله به طور کلی فوق‌العاده آدم جسوری بوده و کسی بوده که در بیان حقیقت به آن معنایی که خودش قبول داشته، کوتاه نمی‌آمده، بخصوص این روحیه را میشه در کتاب "گفتگو بین نظریات مختلف کیهان شناسی" (که به اختصار به گفتگو مشهور است) به وضوح دید. گالیله در کتاب گفتگو نظریه خورشید مرکزی را مشخصا بیان کرد. کتاب در مورد گفتگو بین سه نفر است که هر سه زاده ذهن گالیله هستند و آرای مختلف را از زبان این سه تن بیان می‌کند. یکی از این سه نفر معتقد به نظریه خورشید مرکزی است، یک نفر دیگر معتقد به نظریه زمین مرکزی است و نفر سوم به نوعی داور بین این دو است و کتاب مباحث و مجادله‌ی بین این سه نفر را بیان می‌کند و در انتها نظریه خورشید مرکزی برنده بحث می‌شود و زمین را از مرکزیت عالم ساقط می‌کند.در واقع این اقدام فقط ابراز مخالفت با آرای علمی و یا کلیسا نبود، در واقع از زمان یونان باستان باور خیلی عادی و طبیعی این بوده که زمین مرکز همه چیز است و اصلا این چیزی است که ما وقتی به آسمان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که همه چیز به دور زمین می‌گردد. حتی ارسطو استدلال کرده که اگر قرار بود زمین حرکت کند ما باید برای ستاره‌ها اختلاف منظر داشته باشیم. گرچه در همان زمان ارسطو هم در یونان باستان کسانی بودند که معتقد بودند خورشید باید مرکز باشد و استدلال می‌کردند چون خورشید خیلی درخشان‌تر است حقانیت بیشتری نسبت به زمین دارد.جالب اینکه حتی وقتی کوپرنیک با یکسری محاسبات به این باور می‌رسد که خورشید باید مرکز منظومه شمسی باشد خودش هم نمی‌توانسته آن را بپذیرد. به خاطر اینکه اگر قرار بود زمین دور خورشید بچرخد با محاسبه ساده‌ای می‌توانسته سرعت چرخش زمین به دور خودش را حساب کرد، که همان زمان هم می‌دانستنه این سرعت باید خیلی زیاد باشد و او در آن زمان بالاترین سرعتی که دیده بوده سرعت اسب‌های تیزرو بوده که مثلا چند متر بر ثانیه سرعت داشتند، پس درک سرعت یک جسم با اندازه‌ی زمین خیلی برایش قابل باور نبود. و یا مثلا حتی بعضی‌ها استدلال می‌کردند که اگر پرنده‌ای پرواز کند و از زمین جدا شود، به خاطر سرعت سیاره‌ای که روی آن زندگی می‌کنیم باید پرت شود. و یا چطور اصلا زمین می‌تواند جو داشته باشد؟ و استدلال می‌کردند اگر زمین با این سرعت حرکت کند جو باید جا بماند. پس اصلا برای کسی باور کردنی نبوده که زمین در حال حرکت است. چه بسا که همین الان هم آدمها و انجمن‌هایی را داریم که معتقدند زمین ساکن است، مرکز عالم است، خورشید به دور زمین می‌چرخد و حتی زمین تخت است.ایزاک نیوتنمحسن ایرجی: آیزاک نیوتنبرای من از دوره دانشجویی شخصیت نیوتون خیلی جذاب بود و این نکته شاید جذاب باشد که یک سری کارهای خودش را در دوران قرنطینه طاعون انجام داده، زمانی که مجبور شدخ از شهر دور شود بر روی یک سری اصول و فلسفه‌هایی خود کار کرده است. ببینید گالیله همانطور که دکتر اشاره کرد خیلی شخصیت جالبی بوده و یکی از کارهای جالبی که کرده این بوده که شروع به ساختن یک سری مفاهیم کرده است. مثلا بدون وجود مفهومی به نام لختی هرگز نمی‌توانستند تفکر خورشید محوری را توسعه دهند. نیوتون در سالی که گالیله میمیرد متولد می‌شود، چیزی که نیوتن می‌فهمد و دانشمندان هم دوره‌گالیله متوجه نمی‌شوند مفاهیمی است که گالیله تعریف کرده بود و یکی از جملاتی که خیلی صادقانه گفته است این بوده که: من بر شانه‌غول‌ها جهان را می‌بینم. و این نیوتن بود که فهمید گالیله چه کرده و براساس چه تیوری‌خود را صورت‌بندی کرده و توانست حرف‌های گالیله را توسعه دهد.به طور خلاصه مهمترین کاری که نیوتن در دنیای علم کرده قوانین حرکت نیوتن بوده است. قوانین مهمی که نگاه ما را به طور کلی عوض کرد.نگاهی که در دوران فیزیک ارسطویی و یونان باستان بوده، با نگاهی که در قوانین سه گانه حرکتی تعریف می‌شود کاملا متفاوت است. مثلا نیوتن با قانون گرانش (و داستان سیب معروفی که بر سرش می‌خورد) نقطه عطفی بر تفکر بشر ایجاد کرد. بعلاوه نیوتن در اپتیک هم کارهای مهمی کرده است. مثلا یک جایی از داستان‌های پلیدی نور تقدس زدایی می‌کند: جالب است بدانید که در آن زمان معتقد بودند که وقتی نور به منشور می‌خورد و رنگهاش پخش می‌شود، پلیدی نور ظاهر می‌شود، اما نیوتون با دوتا منشور نشان داد که این نورها دوباره می‌توانند به هم برگردند و به نور مقدس سفید تبدیل شوند.نیوتن ابعاد مختلف شخصیتی جالب زیادی داشت. مثلا موقعی که کودک بوده پدرش میمیرد و چون مادرش می‌خواسته ازدواج کند، پدربزرگ و مادربزرگش به استادی می‌سپرندش. این استاد که کیمیاگر و داروساز بوده، نیوتن را با علم شیمی آشنا می‌کند، گرچه نیوتن بعدا با سوالات عمیق‌تری مواجه می‌شود. اما به طوری کلی آدم دست به آزمایش و تجربه گرایی بوده است.عبدالرحمن صوفی رازیشاری مسیهاحمد کریمی: عبدالرحمن صوفی رازی و شارل مسیهاگرچه عبدالرحمن صوفی رازی متولد شهر ری است، اما بیشتر فعالیت‌هایش را در زادگاه من، شیراز انجام داده است و یکی از دلایل علاقه من به ایشان همین است، ضمن اینکه در کتاب "صور الکواکب" هم به ستارگان، هم به صورت‌های فلکی و هم به اجرام ژرف آسمان پرداخته است. مثلا برای اولین بار نزدیک به هزار و شصت - یا هفتاد سال پیش جرم امر ه المسلسله یا همان کهکشان آندرومدا را می‌بیند و به عنوان یک جرم غیر‌ستاره‌ای از آن نام می‌برد.بعلاوه این ورژن ایرانی، اگر شما هم رصدگر باشید و علاقمند به رصد آسمان باشید حتما شارل مسیه فرانسوی را می‌شناسید. مسیه کسی است که چون به دنبال دنباله‌دارها بوده، 103 جرم آسمانی دیگر را هم فهرست بندی می‌کند. مسیه با یک تلسکوپ 72 سانتی جدولی برای اینکه بتواند بداند کدام اجرام را شمرده و کدام غلط است یک فهرست می‌سازد (چون هم دنباله‌دارها و هم اجرام آسمانی از پشت تلسکوپ مه‌آلوده دیده می‌شوند مجبور به ساختن فهرست می‌شود.)اجرام غیرستاره‌ای تقریبا شامل همه چیز غیر ستاره است: کهکشان‌ها، سحابی‌ها، خوشه‌های کروی است.کارل ساگانپاتریک مورمحمدجواد ترابی: آقای کارل ساگان و پاتریک موربرای من چهر‌های رسانه‌ای که هم در زمینه نجوم حرفه‌ای و هم آماتوری خیلی در ابعاد محتلف زندگی همه‌ی ما تاثیرگذاشتند، بیش از همه برای من اهمیت دارند. یکی آقای کارل ساگان هست از زمینه نجوم حرفه‌ای و یکی هم آقای پاتریک مورک در حوزه نجوم آماتوری، این دو شخصی هستند که چهره رسانه‌ای محسوب می‌شوند ولی در لبه‌های علم کار کردند. حتی آقای پاتریک مور که یک چهره در نجوم آماتوری هستند دید بشر را نسبت به قمر زمین، ماه در دوره خودشان باز کردند و چه کارهای با جزییاتی در این راستا و کتابهایی که جا مونده و برای آقای کارل ساگان بلودات و یا همان نقطه آبی کمرنگ که خیلی داستان داره برای ما و این نگاهی که از فاصله چندین میلیارد کیلومتری از زمین گرفته شده که یک فضاپیما دارد به زمین نگاه می‌کند و چه داستان و چه روایاتی دارد خود این که که بعدا شاید مفصل بهش برسیم. همین قدر توضیح دهم که کارل ساگان مربوط به قرن بیستم هست و یک سیاره شناسی هست، متخصصی که در دورانی که بشر به کنجکاوی درباره کشف منظومه شمسی و ساخت فضاپیما و کیهان بود او به بعد رسانه‌ای زیادی هم داشت و فصل اول مستند معروف کاسموس را ساخت که حالا به فصل سوم خودش رسیده است و در مورد پاتریک مور هم که با برنامه دیرپای آسمان در شب را در بی بی سی ساخته که بیش از نیم قرن است پخش می‌شود و در واقع طولانی‌ترین برنامه تخصصی با یک مجری ثابت در جهان است.لایمن اسپیتزرآریا صبوری: لایمن اسپیتزرمن داستان‌واره‌ها در مورد شخصیت‌ها دوست دارم و می‌خوانم دوست دارم به خانواد هرشل که فکر می‌کنم: به ویلیام هرشل، جان هرشل، ماری هرشل و کارولین هرشل (ملقب به بانوی دنباله‌دارها)، خیلی برای من هیجان انگیزند، اما چون من به دنیای فناوری علاقه‌مندم آقای اسپیتزر را دوست دارم. چون اسپیتزر اولین کسی است که یک سری محاسبات را انجام می‌دهد تا ما تلسکوپ در فضا داشته باشیم و بعد کم‌کم مقالاتی ارایه میده و محاسباتی که نشان می‌دهد فواید درصد از فضا به چه صورت است و باعث می‌شود که سال 1990 میلادی رویایی شگفت انگیز تلسکوپ فضایی هابل بالاخره در فضا قرار بگیرد و یعنی خشت هابل را گذاشت و بعده‌ها هم یک تلسکوپ به نام اسپیتزر در فضا قرار می‌گیرد و دید ما را نسبت به ژرفای عالم تغییر می‌دهد. نسبت به جایگاه ما در جهان و برای همین من اسپیتزر رابسیار دوست دارم و نبوغش را ستایش می‌کنم.در واقع اسپتزر در اوج بحران‌های جنگ‌های جهانی و در خاورمیانه و حتی در همین کشور خودمان و حتی در خود اروپا چقدر بحران‌ها بوده و موشک‌ها انقدر پیشرفته نبودند و اصلا سازمان فضایی به این شکل وجود نداشته اسپیتزر از فواید رصد از فضا صحبت می‌کند.و خوبه که بگیم هابل سی ساله شد و گرچه تلسکوپ‌های فضایی عمرشان به دنیا نیست و احتمالا حتی به چهل سالگی نرسد و ناکام از دنیا می‌روند با این حال سی سالگی هابل مبارک!ویلیام هرشلمحمدصالح تیمار: ویلیام هرشلچرا ویلیام هرشل چون تمام علاقه‌مندان به نجوم با نگاه به آسمان به آن علاقه‌مند شدند و به نظر ویلیام هرشل کسی بوده که خیلی دقیق به آسمان نگاه می‌کرده، چه نگاه با چشم غیر مسلح و چه نگاه از پشت تلسکوپ کوچیک 6 اینچی و چه نگاه از پشت تلسکوپ بزرگی که بعد از کشف اورانوس توانست بودجه از پادشاه کشورش دریافت کرد و زندگیش را وقف نگاه کردن به آسمان کرد و با نگاه دقیق‌تری و فهرست بلندبالایی از اجرام آسمانی، سحابی‌ها، کهکشان‌ها،سحابی‌های سیاره نما و خوشه‌های ستاره‌ای را ایجاد کرد.یک نقاشی قدیمی از تلسکوپ هرشل وجود دارد که یه لوله طولانی هست و بالای یک سری داربست سوار بوده و یک تلسکوپ بازتابی بوده که با استفاده از آینه مقعر که در انتهای آن قرار گرفته بوده بود کار می‌کرد.هایپتیاشهرزاد میرسلطانی: اختر بانو هایپتیاخانم ریاضی‌دان، فیلسوف و منجم در شهر اسکندریه بوده است. البته خانم‌های منجم بسیار هستند. حتی در قسمت اول مستند کاسموس در مورد کتابخانه الکساندریه در شهر اسکندریه صحبت می‌کند و خانم هایپتیا و پدرش آنجا بودند. گفته می‌شود که این خانم مدت‌ها قبل از کپلر گفته بوده که مدارها بیضی شکل هستند.قصه شهرزاد میرسلطانی برای کودک و نوجوانهمراه بهار سال جدید از راه رسیده بود و حالا سال‌های سال از تولد خورشید خانوم و سیاره‌هاش می‌گذشت. حالا خورشید خانوم می‌تونست با آرامش لبخند بزنه و بذاره نور گرمش به آرومی به منظومش تابیده بشه.سیاره‌ها می‌چرخیدند و می‌چرخیدند و خورشید خانم تماشاشون می‌کرد و حسابی لذت می‌برد، مثلا به زحر نگاه می‌کرد که حلقه‌ای به اون زیبایی دور خودش داره، یا گاهی حواسش پرت سیاره مشتری می‌شد که چقدر مهربونی و با گرانش زیادش مواظب خواهرها و برادرهاش هست که یه موقع نکنه سنگی ناخواسته باهاشون برخورد کنه.گاهی هم از خودش می‌پرسید پس این اورانوس کی می‌خواد دست از تنبل بودن برداره و دیگه به شکل خوابیده توی این منظومه گردش نکنه، یا گاهی تعجب می‌کرد که چرا انقدر نپتون سرما رو دوست داره و ازش فاصله گرفته. از اون طرف با خودش میگفت زهره پس چرا انقد گرمادوست داره و دور خودش یه پتو از ابر پیچیده که نکنه گرمای خورشید خانوم یه وقت از دستش در بره. به ذهره که نگاه می‌کرد عطارد بدو بدو از راه می‌رسید و توجه خورشید خانوم رو جلب خودش می‌کرد.هی خورشید خانوم می‌گفت، بچه جان آرومتر. آخه مگه دنبالت کردند که اینقدر سریع به دورم می‌چرخی؟ اما کو گوش شنوا؟خورشید خانوم وقتی به مریخ نگاه می‌کرد با تعجب از خودش می‌پرسید که یعنی ای پسر کوچک من می‌خواد بشه خونه‌ی دوم آدم‌ها؟ و این موقع همون لحظه‌ای بود که خورشید خانوم نگاهش رو به سمت زمین برمی گردوند و چیزی توی چشمهاش برق میزد. آخه زمین تنها سیاره میون بچه‌های خورشید خانوم بود که روی خودش حیات داشت، آب و هوا داشت و کلی گیاه و موجود زنده روش زندگی می‌کردند خورشید خانم ته دلش میدونست سیاره‌ی زمین شگفت‌انگیزترین بچه‌ش هست و برای همین وقتی به زمین نگاه می‌کرد چیزی توی چشمهاش برق میزد،چیزی شبیه به نور ستاره‌ها در آسمان شب.
مهندسی معکوس ویروس کرونا ( SARS - COV2 ) | تلاش اول نکته اولیه:مرکز ملی اطلاعات زیست‌فناوری ( NCBI ) شروع کرده به منتشر کردن دیتابیس‌هایی مربوط به ژنوم ویروس SARS - COV - 2 (مثلا این) و این مطلب فقط مجموعه مطالعاتم برای شناخت بهتر این ویروس در این روزها ست یک جور مستندسازی از مجموعه فعالیت‌هایی که برای شناختش دارم انجام می‌دم نه داده کاوی بلدم و نه شناخت قبلی از ساختار ویروس‌ها دارم به پیروی از این پروژه جورج هاتز که کار مشابهی کرده با داده‌ها ور می‌ریم.داده‌های ژنومی:بالاتر گفتم سایت NCBI دیتابیس‌های اطلاعاتی کرونا رو منتشر کرده بذارین یه نمونه از اون‌ها رو ببینیم:اطلاعات بالا، ژنوم یک نمونه در ووهان چین رو نشون می‌ده.ما توی تیوری اطلاعات، مفهومی داریم به اسم پیچیدگی کولموگروف پیچیدگی کولموگروف یک متن، طول کوتاه‌ترین برنامه کامپیوتری هست که اون رو به عنوان خروجی تولید می‌کنه به عبارت ساده‌تر: یک متن، چقدر اطلاعات داره!یک روش ساده برای به دست آوردن تقریبی این مقدار، استفاده از الگوریتم‌های فشرده‌سازیه مثلا اینکه متن رو zip کنیم که حجم نهایی می‌شه میزان اطلاعات خالص.قبل از هر چیزی لازمه که اطلاعاتی که داریم رو به فرم معقول‌تری دربیاریم مثلا یک رشته‌ی کاراکتری پشت سر هم (بدون عدد و رقم). من از پایتون استفاده می‌کنم: import re corona = ''' 1 attaaaggtt tataccttcc caggtaacaa accaaccaac tttcgatctc ttgtagatct 61 gttctctaaa cgaactttaa aatctgtgtg gctgtcactc ggctgcatgc ttagtgcact 121 cacgcagtat aattaataac taattactgt cgttgacagg acacgagtaa ctcgtctatc 181 ttctgcaggc tgcttacggt ttcgtccgtg ttgcagccga tcatcagcac atctaggttt 241 cgtccgggtg tgaccgaaag gtaagatgga gagccttgtc cctggtttca acgagaaaac 301 acacgtccaa ctcagtttgc ctgttttaca ggttcgcgac gtgctcgtac gtggctttgg 361 agactccgtg gaggaggtct tatcagaggc acgtcaacat cttaaagatg gcacttgtgg 421 cttagtagaa gttgaaaaag gcgttttgcc tcaacttgaa cagccctatg tgttcatcaa .. ''' corona = ''. join ( re . findall ('[ a - zA - Z ]+', corona ))خروجی درسته: attaaaggtttataccttcccaggtaacaaaccaaccaactttcgatctcttgtagatctgttctctaaacgaactttaaaatctgtgtggctgtcactcggctgcatgcttagtgcactcacgcagtataattaataactaattactgtcgttgacaggacacgagtaactcgtctatcttctgcaggctgcttacggtttcgtccgtgttgcagccgatcatcagcacatctaggtttcgtccgggtgtgaccgaaaggtaag .بیایید سایزش رو با چیزی که ویکیپدیا گفته مقایسه کنیم: 2990329903 پس ادامه بدیم پیچیدگی کولموگروف رو حساب کنیم: import zlib comp = zlib . compress ( corona ) print ( len ( comp ))اررررررور!یه بار دیگه اطلاعات قبل از فشرده‌سازی باید encode می‌شدن: comp = zlib . compress ( corona . encode (' utf - 8 ')) print ( len ( comp ))خروجی می‌گه: 8858 یعنی ویروس کرونا حدود 8 کیلوبایت اطلاعات داره نکته بامزه اینکه sql slammer (کرم کامپیوتری) فقط حدود 376 بایت حجم داشت!یک مقایسه:ظاهرا می‌تونستیم دیتای مرتب شده رو هم از NCBI دانلود کنیم بهرحال!اینجا نوشته که شباهت زیادی بین Bat Coronavirus و SARS - COV - 2 وجود داره از این لینک می‌شه رشته‌های ژنومی مختلف رو سرچ کرد.دنبال اطلاعات کرونا ویروس‌هایی که بین خفاش، مرغ، سگ و شتر دیده شده بگردیم و با نمونه‌ای که داریم مقایسه کنیم.لازمه یک سری اطلاعات ( virus و host ) رو به سایت بالاییه بدیم تا دیتا رو پیدا کنه و دانلودش کنیم کرونا ویروس‌ها عضو خانواده Coronaviridae حساب می‌شند. فیلد Virus رو Coronaviridae می‌ذاریم و Host رو bat ، chicken ، dog و camel .چجوری مقایسه‌شون کنیم؟! |:فاصله لون‌اشتاین:بله بله! روش‌های بهتری هم برای مقایسه رشته‌های ژنتیکی وجود داره، بذارین فعلا از همین استفاده کنم.فرض کنید دوتا رشته داشته باشیم مثلا s1 = ' amir ' s2 = ' mina 'کمترین تعداد تغییراتی که می‌تونه s1 رو به s2 تبدیل کنه، فاصله لون‌اشتاین اونهاست. می‌شه گفت: اندازه‌گیری فرق بین دو تا رشته فاصله لون‌اشتاین، با حضور خودم در پس‌زمینه D :من چهار تا فایل دارم با یک عالمه رشته ژنتیکی از یک سری جونور یه نگاه به این فایل بندازیم:هر فایل، یک سری رشته داره که خط اول هر کدوم اینجوری شروع شده:> blah blah blah | blah blah blah blah blah | blah blah blah توی قدم اول، فایل رو باز می‌کنیم و نمونه‌ها رو توی لیست نگه می‌داریم: file = open (' bat . fasta ', ' r ') lines = (). split (' n ') current _ sequence = '' genomes = [] for line in lines [ 1 :]: # ignore first lines if line [ 0 ] == '>': genomes . append ( current _ sequence . lower ()) current _ sequence = '' continue # append lines to current sequence until end of the sequence current _ sequence += line حالا هر کدوم از اونها رو با رشته‌ای که داشتیم مقایسه می‌کنیم و میانگین می‌گیریم: from editdistance import distance # install with pip install editdistance avg = 0 for genome in genomes : avg += distance ( corona , genome ) print ( avg / len ( genomes ))همین روند رو برای هر چهار تا فایلی که داریم انجام می‌دیم و نتیجه:ظاهرا شبیه‌ترین کرونا ویروسی که بین این حیوون‌ها وجود داشته نسبت به نمونه‌ای که داریم، bat coronavirus هست همین مقایسه با انفولانزای A و B هم نشون می‌ده نمونه‌ای که داریم از نظر ساختاری با آنفولانزا کلی تفاوت داره کرونا، آنفولانزا نیست.کمی عمیق‌تر:ویکی‌پدیا می‌گه: بیان ژن ( gene expression ) فرایندی است که در آن اطلاعات درون ژن استفاده می‌شود تا یک محصول کاربردی از آن بدست آید. محصول ژن‌ها عمدتا آمینو اسیدی هستند.مراحل مختلفی را می‌توان برای فرایند بیان ژن در نظر گرفت که عموما شامل رونویسی، اتصال RNA ، ترجمه و تغییرات بعد از ترجمه یک پروتیین می‌باشد.از آنجا که تمام سلول‌های بدن ما از یک سلول مشتق شده‌اند تفاوت‌ها و تمایزات بین سلول‌ها حاصل از بیان شدن یا نشدن قسمت‌هایی از ژن است.تا جایی که متوجه شدم یک رشته DNA توی دو مرحله به پروتیین تبدیل می‌شه: 1 - رونویسی‌( transcription ): اطلاعات خاصی از DNA یک ژن به RNA کپی میشه 2 - ترجمه ( translation ): که دنباله نوکلییدهای mRNA به دنباله amino acid پروتیین تبدیل می‌شه taken from اینجا گفته که:و ظاهرا فقط لازمه که مرحله 2 (ترجمه یا translation ) رو انجام بدیم.بذارین یه خورده دقیق‌تر ببینیم که ترجمه چجوری انجام می‌شه:در واقع یک سری ساختار به اسم ریبوزوم مسیول ساخت پروتیین هستند که mRNA‌ها رو چک می‌کنه، کدون ( codon ) شروع رو پیدا می‌کنه و کل اون mRNA رو چک می‌کنه (یک کدون در هر لحظه چک می‌شه).یادم رفت بگم! mRNA ساختارش این شکلیه: taken from اگه یک رشته mRNA رو به بخش‌های سه تایی تقسیم کنیم، به هر کدوم از این بخش‌ها می‌گن یک کدون ( codon ) یک کدون شروع رشته رو مشخص می‌کنه و یکی هم آخر رشته رو.ریبوزوم از کدون اول شروع می‌کنه به ترجمه کردن از کجا می‌دونه که هر کدون رو به چه آمینو اسیدی ترجمه کنه؟! اطراف سلول، یک سری tRNA وجود داره و هر tRNA یک نوع آمینو اسید رو مشخص می‌کنه ریبوزوم کدون‌هایی که می‌خونه رو با هر کدوم از این tRNA ها مقایسه می‌کنه و اگه match بود انتخابش می‌کنه دقیقا مثل اینکه دستورات سه بایتی زبان ماشین داشته باشیم! taken from جدول کدون‌ها رو داریم:بیایید یک جور دیس‌اسمبلر کوچیک بنویسیم: import re # genetic code codon _ table = { ' ttt ': ' F ', ' ttc ': ' F ', ' tta ': ' L ', ' ttg ': ' L ', ' ctt ': ' L ', ' ctc ': ' L ', ' cta ': ' L ', ' ctg ': ' L ', ' att ': ' I ', ' atc ': ' I ', ' ata ': ' I ', ' atg ': ' M ', ' gtt ': ' V ', ' gtc ': ' V ', ' gta ': ' V ', ' gtg ': ' V ', ' tct ': ' S ', ' tcc ': ' S ', ' tca ': ' S ', ' tcg ': ' S ', ' cct ': ' P ', ' ccc ': ' P ', ' cca ': ' P ', ' ccg ': ' P ', ' act ': ' T ', ' acc ': ' T ', ' aca ': ' T ', ' acg ': ' T ', ' gct ': ' A ', ' gcc ': ' A ', ' gca ': ' A ', ' gcg ': ' A ', ' tat ': ' Y ', ' tac ': ' Y ', ' taa ': ' $ ', ' tag ': ' $ ', ' cat ': ' H ', ' cac ': ' H ', ' caa ': ' Q ', ' cag ': ' Q ', ' aat ': ' N ', ' aac ': ' N ', ' aaa ': ' K ', ' aag ': ' K ', ' gat ': ' D ', ' gac ': ' D ', ' gaa ': ' E ', ' gag ': ' E ', ' tgt ': ' C ', ' tgc ': ' C ', ' tga ': ' $ ', ' tgg ': ' W ', ' cgt ': ' R ', ' cgc ': ' R ', ' cga ': ' R ', ' cgg ': ' R ', ' agt ': ' S ', ' agc ': ' S ', ' aga ': ' R ', ' agg ': ' R ', ' ggt ': ' G ', ' ggc ': ' G ', ' gga ': ' G ', ' ggg ': ' G ', } def disassemble ( genome ): global codon _ table codons = re . findall ('.{ 1 , 3 }', genome ) # split genome to triplets ( codons ) pteins = ''. join ( map ( lambda x : codon _ table [ x ], codons )) return pteins بعدا این باید بهش اضافه بشه فعلا کار راه اندازه.یه نگاه به این بندازین:اینجا هم اطلاعات کامل‌تر نمونه‌ای که داریم اومده بیایید مثل یک سری فانکشن مدلش کنیم: sars _ cov _ 2 = {} sars _ cov _ 2 [' 5utr '] = corona [ 0 : 265 ] sars _ cov _ 2 [' orf1a '] = disassemble ( corona [ 265 : 13483 ]) sars _ cov _ 2 [' orf1b '] = disassemble ( corona [ 13467 : 21555 ]) sars _ cov _ 2 [' S '] = disassemble ( corona [ 21562 : 25384 ]) sars _ cov _ 2 [' orf3a '] = disassemble ( corona [ 25392 : 26220 ]) sars _ cov _ 2 [' E '] = disassemble ( corona [ 26244 : 26472 ]) sars _ cov _ 2 [' M '] = disassemble ( corona [ 26522 : 27191 ]) sars _ cov _ 2 [' orf6 '] = disassemble ( corona [ 27201 : 27387 ]) sars _ cov _ 2 [' orf7a '] = disassemble ( corona [ 27393 : 27759 ]) sars _ cov _ 2 [' orf7b '] = disassemble ( corona [ 27755 : 27887 ]) sars _ cov _ 2 [' orf8 '] = disassemble ( corona [ 27893 : 28259 ]) sars _ cov _ 2 [' nucleocapsid _ phosphoprotein '] = disassemble ( corona [ 28273 : 29533 ]) sars _ cov _ 2 [' orf10 '] = disassemble ( corona [ 29557 : 29674 ])خوبه! حالا ببینیم هر کدوم چیکار می‌کنند.هممم.. طولانی شد . نفس بگیرید، ادامه بدیم D : relax , relax , relax اگه کرونا رو مثل یک ویروس کامپیوتری تصور کنیم:دوتا orf اول یعنی orf1a و orf1b مثل ماشین کپی یا quine عمل می‌کنندپروتیین S همون چیزی هست که کرونا برای چسبیدن به غشای سلول و نفوذ بهش استفاده می‌کنه مثل اکسپلویت کامپیوتری! می‌گن ACE2 ، نقطه ورود بعضی از ویروس‌های کرونا به سلول‌و همون چیزیه که S بهش می‌چسبه علت اینکه می‌گفتن داروهای قلبی یا فشار خون روی ویروس تاثیر داره هم ظاهرا کم و زیاد شدن همین ACE2 هست.پوشش ویروسی ( M و E ) هم یک لایه بیرونی هست که وقتی ویروس وارد سلول شده، اون رو پوشش می‌ده تا جایی که متوجه شدم هم باعث می‌شه که ویروس از دید دستگاه ایمنی بدن مخفی بمونه و هم وظیفه شناسایی و چسبیدن به گیرنده‌های اون سلول رو دارهبا این شرایط، بد نیست به این دو موضوع فکر کنیم:چجوری اکسپلویت رو از کار بندازیم یا اینکه سلول رو در برابرش ایمن کنیمچجوری ماشین کپی رو متوقف کنیمقدم‌های بعدی:لازمه درک بهتر این ویروس، شناخت دقیقتر اجزای تشکیل دهنده‌اونه تلاش بعدی می‌تونه شناخت ساختار و عملکرد پروتیین‌های سازنده، استفاده از فانکشن‌هایی که نوشتیم و رسم نمودارهاشون باشه.همونطور که گفتم، این‌ها صرفا تلاشم برای درک بهتر ویروس کرونا ست و هدف دیگه‌ای نداره اگه حس کنم چیزی که نوشتم مفید بوده ادامه‌اون رو هم اینجا منتشر می‌کنم (:مرتبط: - converting _ enzyme _ 2
مقاومت داخلی باتری سرب اسید مقاومت داخلی باتری سرب اسیدمقاومت داخلی باتری سرب اسید و تست باتری یو پی اس سیلد لید اسیدمقاومت داخلی باتری سرب اسید چگونه انجام می‌شود؟تست باتری یو پی اس lead acid سیلد لید اسید : باتری یو پی اس سرب اسید sealed نمونه کامل شده باتری‌های یو پی اس سیلد اسید قدیمی است که درزگیری شده است.در این نوع باتری‌ها دیگر نیاز نیست مصرف کنندگان از سطح الکترولیت باخبر شوند. در باتری‌های قدیمی کاربر باید سطح الکترولیت را بررسی می‌کرد. در صورتی که سطح الکترولیت پایین می‌آمد باید در صورت نیاز الکترولیت اضافه می‌کردند.باتری سرب اسید درزگیری شده شکل تکامل یافته باتری هایی است که قابلیت شارژ را دارند.برای اینکه بخواهید سطح الکترولیت باتری سرب اسید را اندازه بگیرید باید از ولت سنج استفاده کنید. در زمان‌های قدیم از چگالی سنج یا hydrometer باید استفاده می‌نمود که با پدیدار شدن باتری‌های درزگیر شده sealed این روش منسوخ شده است.دستور العمل‌های لازم برای تست مقاومت داخلی باتری سرب اسیدبرای این که بتوانید نتایج درستی از تست باتری یو پی اس بگیرید بهتر است باتری را به صورت کامل شارژ نمایید. پیشنهاد می‌شود این کار را با سیستم‌های شارژ انجام دهید.در مرحله بعدی برای اینکه هیچ بار سطهی روی باتری نباشد بهتر است بعد از شارژ کامل باتری 12 ساعت به باتری استراحت دهید. در ضمن بعد از این که باتری به صورت کامل شارژ شد آن را از شارژر جدا نمایید.برای تامین توان وسیله‌ی که میخواهید از آن استفاده کنید باتری را برای مدت زمان 3 الی 5 دقیقه برای استارت یا روشن کردن وسیله به آن وصل کنید. دوباره باتری را از آن جدا کرده و تست را انجام دهید.برای تست از وات سنج استفاده کنید. سیم مثبت ولت سنج را جهت ترمینال مثبت و سیم منفی را ترمینال منفی وصل نمایید.ولتاژی که ولت نشان می‌دهد باید برای باتری‌های 12 ولتی روی 12 / 8 یا 12 / 9 ولت باشد. و برای باتری‌های 6 ولتی 6 / 4 یا 6 / 5 ولت باشد. در غیر این صورت باتری یو پی اس دچار نقص می‌باشد و باید با متخصص مشورت گردد یا سریعا تعویض نمود.
زمانی که محاسبات کوانتومی، با رایانش ابری ملاقات می‌کند. شکل 1 : محاسبات کوانتومی و رایانش ابری منتشر‌شده در: analyticsinsight به تاریخ 25 مارس 2021 لینک منبع: WHEN QUANTUM COMPUTING MEETS CLOUD COMPUTING محاسبات کوانتومی هنوز هم در روزهای اولیه بهبود و پیاده‌سازی آن است. اگرچه این مفهوم به عنوان یک مفهوم غیرقابل توقف در حال ظهور است، تجاری‌سازی کامپیوترهای کوانتومی به طور قابل‌توجهی کوچک است. با این حال، غول‌های فن‌آوری در حال تلاش برای ساده کردن مزایای کوانتومی با کمک خدمات رایانش ابری هستند. این امر در را به روی محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابر باز کرده است.کامپیوترهای کوانتومی فن‌آوری آینده را در بهترین حالت نشان می‌دهند. آن‌ها به عنوان دستگاه‌هایی دیده می‌شوند که از اصل برهم نهی مکانیک کوانتومی برای پردازش اطلاعات استفاده می‌کنند. کامپیوترهای کوانتومی در حال توسعه، ساخت و مطالعه در سازمان از دانشگاه‌ها و آزمایشگاه‌ها هستند. بازیگران بزرگ فن‌آوری مانند گوگل، آی‌بی‌ام، اینتل و مایکروسافت نیز نهایت تلاش خود را می‌کنند تا از ابرکامپیوتری استفاده کنند که بتواند مشکلات پیچیده را حل کند. توسعه‌دهندگان از کوانتوم برای رمزگذاری مسایل به عنوان کیوبیت استفاده می‌کنند، که ترکیبات چندگانه متغیرها را به جای بررسی هر احتمال به صورت مجزا، در یک زمان محاسبه می‌کنند. خوشبختانه، پیش‌بینی می‌شود که کامپیوترهای کوانتومی نسل بعدی از فیزیک عجیب دنیای زیر‌اتمی برای تکمیل محاسبات بسیار سریع‌تر از کامپیوترهای کلاسیک استفاده کنند، و آن قدرت پردازش قول می‌دهد که در هر صنعتی انقلابی ایجاد کند. از سوی دیگر، رایانش ابری در بازار فن‌آوری در حال پیشرفت است. بسیاری از خدمات کسب‌وکار در حال حاضر از طریق منابع ابری به اشتراک گذاشته می‌شوند. روند در حال ظهور، ترکیبی از هر دو فن‌آوری است که به عنوان محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابر ظاهر می‌شوند. محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابر، دسترسی مستقیم به شبیه‌ساز، وانمودگر و پردازنده‌های کوانتومی را فراهم می‌کند. یکی از بزرگ‌ترین مزایای استفاده از خدمات کوانتومی در ابر این است که اجازه دسترسی به کامپیوترهای با توان فیزیکی کوانتومی از طریق وب را می‌دهد.ممکن است به مطالعه مقاله کامپیوتر کوانتومی نوری قابل‌برنامه‌ریزی دیر اما پربار به بازار می‌آید! علاقمند باشید.اصول محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابرمحاسبات کوانتومی مبتنی بر ابر، شرکت‌ها و محققان را برای آزمایش الگوریتم‌های کوانتومی خود تسهیل می‌نماید. در ابتدا الگوریتم‌های کوانتومی با استفاده از کامپیوترهای کلاسیک توسعه داده می‌شوند و سپس این الگوریتم در کامپیوترهای کوانتومی واقعی از طریق محاسبات ابری تست می‌شود. این روش یک رابط فوری از الگوریتم‌های کوانتومی را ارایه می‌دهد و این که چگونه به افراد اجازه می‌دهد تا پیشرفت در کوانتوم ایجاد کنند را فراهم می‌کند.متاسفانه، هیچ‌کس نمی‌تواند از عهده توسعه یک کامپیوتر کوانتومی برآید، زیرا اصول اولیه مانند مدارهای کوانتومی و سیستم‌های پشتیبانی گران و دشوار هستند. اما بازیگران فن‌آوری که با موفقیت محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابر را ایجاد کرده‌اند، خدمات را از طریق پلتفرم‌های ابری به دیگران ارایه می‌دهند.در‌حالی‌که محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابر تا کنون به شکل فنی دیده شده است، در سال‌های اخیر بازارهای تجاری را مورد هدف قرار داده است. محققان برای ابداع کامپیوترهای کوانتومی که اقدامات فوق‌العاده‌ای را انجام می‌دهند، دوران سختی را گذرانده‌اند. خوشبختانه، در چند سال گذشته، کوانتوم از یک افزایش ناگهانی در هیاهو استفاده کرده است. گوگل به عنوان شرکتی ظاهر شد که به "برتری کوانتومی" دست یافت. ایده محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابر، آپلود نرم‌افزار کوانتومی و اجرای آن به همان سادگی است که مردم می‌توانند هر نوع دیگری از خدمات محاسبات ابری را گسترش دهند. اما حدی که کوانتومی اجازه این کار را می‌دهد اکنون کاملا محدود شده است.سازمان IBM اولین شرکتی بود که در سال 2016 یک کامپیوتر کوانتومی کوچک را به رایانش ابری متصل کرد و از امکانات برای کاربران جهت ایجاد و اجرای برنامه‌های کوچک بر روی یک کامپیوتر کوانتومی به صورت آنلاین بهره برد. از زمانی که IBM مفهوم محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابر را توضیح داد، دیگر غول‌های فن‌آوری نیز می‌خواستند آن را امتحان کنند. این امر باعث شده است تا شرکت‌های ادغامی تکنولوژی مانند گوگل، آمازون، و مایکروسافت از برنامه IBM پیروی کنند. در سال 2019 ، مایکروسافت یک سرویس به نام "آزور کوانتوم" را کشف کرد که اجازه دسترسی به الگوریتم‌های کوانتومی، سخت‌افزار و نرم‌افزار را می‌دهد.مطالعه مقاله آیا محاسبات کوانتومی ارزش سرمایه‌گذاری جدید را دارد؟ توصیه می‌شود.ارایه‌دهندگان مهم محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابربایدو: China ' s Baidu Inc اخیرا یک پلتفرم محاسباتی کوانتومی مبتنی بر ابر جدید به نام برگ کوانتومی را اعلام کرده است که شرکت ادعا می‌کند که آن را برای برنامه‌ریزی، شبیه‌سازی و اجرای بارهای کاری کوانتومی طراحی کرده است. برگ کوانتوم یک محیط برنامه‌نویسی در ابر است که زیرساخت کوانتومی به عنوان یک سرویس را فراهم می‌کند. بر اساس چارچوب Padletodle AI که در حال حاضر راه‌اندازی شده است، پادل کوانتوم توسعه‌دهندگان و دانشمندان را قادر می‌سازد تا مدل‌های شبکه عصبی کوانتومی را برای کاربردهای پیشرفته کوانتومی به سرعت بسازند و آموزش دهند.آمازون: در سال 2019 ، آمازون راه‌اندازی راه‌حل محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابر به نام براکت را اعلام کرد. براکت کوانتومی را با سرویس محاسبات ابری ترکیب می‌کند و آن را به یک راه‌حل به عنوان سرویس تبدیل می‌کند. علاوه بر این، آمازون یک آزمایشگاه فیزیکی به نام آزمایشگاه راه‌حل‌های کوانتومی آمازون راه‌اندازی کرده است که به طور خاص بر محاسبات کوانتومی مبتنی بر ابر و پیشرفت‌های آن متمرکز شده است.سایر موارد: D - Wave با بسیاری از مشکلات بهینه‌سازی عملکرد خوبی با آنیلر کوانتومی دارد.جایگزین‌های دیگر عبارتند از QuTech ، که بر روی ارایه ابری از ماشین کوانتومی کوچک خود با استفاده از تکنولوژی اسپینی کیوبیت کار می‌کند. زاندو در حال توسعه یک ماشین کوانتومی مبتنی بر فن‌آوری فوتونیکی است.این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات کوانتوم ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
از خاک تا انسان، از انسان تا خاک در زمان تحصیل، در دوره دبیرستان و آموزش درس زیست شناسی، زمانیکه به مبحث جانورشناسی می‌رسیدیم، نظریه چارلز داروین یا همان تکامل انواع را می‌خواندیم و می‌آموختیم که انسان، تکامل یافته نسل میمون‌های انسان نما می‌باشد و در همان دوره تحصیلی در کتاب تعلیمات اسلامی به ما آموزش می‌دادند که در قرآن نحوه آفرینش نخستین انسانها یعنی آدم و حوا از گل و خاک بوده است و سپس همان آیه معروف "تبارک الله احسن الخالقین" و سپس نسل‌های بعدی انسان که از آمیزش آدم و حوا پدید آمده‌اند. این یک تناقض آشکار است جدال علم و دین.پاسخ این پرسش که کدام درست می‌گویند و حق با کدام است، این چنین بود که دبیر زیست شناسی نظریه تکامل انواع را تایید می‌کرد و دبیر درس دینی قطعا آفرینش انسان در کتاب آسمانی را درست می‌پنداشت. و ما قربانیان این پیکار دیرینه بشر از گذشته تا کنون بوده و هستیم. بهتر دیدم تاخودم پژوهشی در این باره انجام بدهم تا با دلیل و مدرک شاید به پاسخ پرسش هایم برسم. از شما هم می‌خواهم تا با من همراه شوید تا با زبانی ساده و روشن، ژرفای پیدایش موجودات و انسان‌ها را دریابیم.انواع دیدگاه آفرینش انسانانسان شناسان از دو دیدگاه پیدایش نخستین انسان را مورد بررسی قرار می‌دهند. دانشمندان انسان شناس در بعد طبیعی و زیست شناختی، پیدایش، ریشه و تبار انسان را مورد بررسی و کنکاش قرار می‌دهند و در وجه فرهنگی، ابعاد رشد فرهنگی و ایجاد تمدن‌های انسانی را مطالعه و پژوهش می‌کنند. پرواضح است که ما در این مقوله می‌کشیم تا وجه زیست‌شناختی و آفرینش انسان را مورد بررسی قراردهیم. جالب است بدانید که از دیرباز فلاسفه، ادیان و مذاهب گوناگون دیدگاه‌های متنوع و گاهی عجیب و ناباورانه از آفرینش انسان مطرح کرده‌اند که در این بخش بعضی از آنها را در اختیار شما مخاطبین عزیز می‌گذاریم. 1 - رویش از زمیناین باور عجیب و بسیار ابتدایی و کهن، نخستین بار توسط فردی به نام لوکرتیوس در یونان باستان مطرح شد. 2 - نظریه پیدایش کیهانی انساناین نظریه که به نام پان اسپرمی هم معروف می‌باشد، یکی دیگر از دیدگاه‌های کهن است که برگرفته از آموزش‌های فیلسوف یونانی آناکساگوراس ( 428 - 500 ق.م) می‌باشد. وی معتقد بود که هستی و حیات از ازل بوده و تا ابد هم ادامه خواهد داشت. باورداشت که اسپرماتا که همان جنین‌های اثیری یا تخم‌های تغییر ناپذیر بسیار کوچک می‌باشند، در همه جای هستی پراکنده‌اند و به وسیله بارش باران از هوا به زمین منتقل شده و در خاک مرطوب بارور می‌شوند و موجودات زنده و انسان‌ها از بارور شدن همین نکته‌ها پدید می‌آیند. (اثیر رابطی است غیر مادی بین نیروی خلقت و موجودات عالم که در تمام عناصر و اشیا و اجسام اثر می‌گذارد و باعث ادامه حیات هر شی یا تکامل آن می‌گردد)نکته عجیب‌تر این است که نظریه پان اسپرمی توانسته بود در قرن 19 و 20 میلادی دانشمندانی مثل یوستون فون لبیگ ( 1803 - 1873 م)، شیمیدان آلمانی و نیز فیزیکدان آلمانی هرمان فون هلمهلتز ( 1821 - 1894 م)، را تحت‌تاثیر و مورد توجه خود قرار دهد. در سده‌های بعد محقق انگلیسی، فرانسیس کریک، طی اظهار نظری این نظریه را تبیین و شفاف‌تر میکند وی می‌گوید ترکیبات و مواد آلی لازم برای آفرینش و گسترش حیات بر روی کره زمین توسط موجوداتی که در نقطه دیگر از کیهان زندگی می‌کردند به سیاره ما منتقل شد. کریک در ادامه می‌افزاید پیدایش نسل انسان در اثر برخورد مولکول‌ها به یکدیگر است. در اثر برخورد مولکول‌ها به یکدیگر اولین سلول زنده پدید آمد و سپس رشد و تکثیر یافت و موجودات زنده از جمله انسان پدید آمدند. از - خاک - تا - آدم، - از - آدم - تا - خاک? lang = fa 3 - نظریه ترانسفورمیسم Transformisme ترانسفورمیسم یا تکامل انواع موجودات پرماجراترین و پرطرفدارترین دیدگاه درباره پیدایش نخستین انسان حتی در دوره کنونی می‌باشد. این نظریه هم مانند دو دیدگاه پیشین، ریشه در تاریخ دارد. یکی از فلاسفه پیش از میلاد که از طراحان و بنیانگذاران نظریه ترانسفورمیسم می‌باشد، فیلسوف چینی، تسون تسه می‌باشد که 2500 سال پیش می‌زیسته است. وی معتقد بود که تمام سازمان‌ها از یک واحد شروع شده‌اند. این نوع واحد، به مرور زمان در مراحل گوناگون و تغییرات مستمر یافته است که باعث پدید آمدن اجسام و موجودات متنوع شده است. تفاوت و تمایز این موجودات بر اثر تغییرات تدریجی و در طی نسل‌های پشت سر هم به وجود آمده است.نظریه تکامل از دیرباز تا کنون به صورت‌های مختلف بین دانشمندان، فلاسفه و زیست شناسان مورد بحث و توجه بوده و هست اما اوج و هیجان این نظریه در قرن نوزدهم زمانی که دو دانشمند و جانور شناس معروف یعنی لامارک فرانسوی و داروین انگلیسی، مباحث علمی خود را مطرح کردند، به وجود آمد. جالب است بدانید که اولین بار این نظریه توسط لامارک در سال 1809 نام گذاری شد. معتقدین به نظریه تکامل انواع یا ترانسفورمیسم می‌گویند:انواع موجودات زنده در ابتدا به شکل کنونی نبودند بلکه در آغاز در لابه‌لای لجن‌های اعماق دریاها و آب اقیانوس‌ها، موجودات بی جان در شرایط خاصی قرار گرفتند و جهش پیدا کردند و سپس از آنها نخستین سلول‌های زنده به وجود آمدند. این میکروارگانیسم‌ها یا موجودات ذره بینی به تدریج تکامل یافته و از نوعی به نوع دیگر تغییر شکل دادند. از دریا‌ها و اقیانوس‌ها به خشکی و از آنجا به آسمان راه یافتند و انواع گیاهان و جانوران و پرندگان پدید آمدند.چارلز داروین همچنین بر این باور بود که تفاوت هایی در توانایی‌های افراد یک نوع وجود دارد. وقتی به دلیل کافی نبودن مواد لازم برای زندگی مثل غذا، مکان و غیره، جدال برای زنده ماندن شروع می‌شود، آن افرادی که توانایی مناسب و کافی بهره بردن از امکانات موجود و قدرت زنده ماندن و غلبه بر دیگر افراد گونه‌ی خود را دارند، گوی سبقت را در این رقابت و پیکار از دیگران می‌ربایند و افراد ناتوان راهی جز نابودی را در پیش نمی‌گیرند. حالا این تمایزها از طریق وراثت و ژنتیک به نسل بعد منتقل می‌شود و باعث تکامل نسل بعد می‌گردد که این همان قانون تنازع بقا میباشد. حالا میرسیم به کاملترین حلقه این سیر تکاملی یعنی انسان‌های کنونی که از تکامل موجوداتی شبیه به میمون‌های انسان نما به وجود آمده‌اند. دانشمندان معتقد به نظریه تکامل انواع دلایل خود را در اثبات باور خود اینگونه بیان می‌کنند: 1 - مطالعه طبقات مختلف زمین و فسیل‌های موجودات زنده گذشته نشان می‌دهد که این موجودات زنده با گذشت زمان از صورت‌های ساده‌تر به صورت‌های پیچیده‌تر و کامل‌تر تبدیل شده‌اند. تنها تفسیری که می‌توان برای این اختلاف فسیل‌ها بیان کرد همین نظریه تکامل انواع است. 2 - دلیل دیگر معتقدین به ترانسفورمیسم این است که طی مطالعات فراوانی که روی استخوان‌ها و اسکلت حیوانات مختلف گذشته تاکنون صورت گرفته و در هنگام تشریح و مقایسه آنها با هم شباهت‌های زیادی در آنها دیده شده که نشان می‌دهد همه این حیوانات از یک اصل پدید آمده‌اند. 3 - دلیل سوم آنها این است که براساس مطالعات علم جنین شناسی، اگر حیوانات را در حالت جنینی و در مرحله‌ای که هنوز تکامل نیافته‌اند بررسی کنیم، به وضوح می‌بینیم که جنین حیوانات قبل از تکامل، چه در شکم مادر باشند و یا درون تخم، تا چه حد به هم شبیه‌اند. این دستاورد علم جنین شناسی نیز مهر تایید دیگری بر این نظریه است که همه حیوانات در آغاز از یک اصل نشات یافته‌اند. جالب است بدانیدکه برخی از دانشمندان و فلاسفه مسلمان نیز از طرفداران و گسترش دهندگان نظریه ترانسفورمیسم بوده‌اند فارابی در کتاب آراء مدینه فاضله و قزوینی در کتاب عجایب المخلوقات و اخوان الصفا در رساله دهم و ابن مسکویه در تهذیب الاخلاق و الفوز الاصغر و ابن خلدون از جمله این بزرگان بوده‌اند. با توجه به قراین و دلایلی که معتقدان به نظریه ترانسفورمیسم برای اثبات ادعای خود بیان کرده‌اند،طی سالیان مختلف گسل انتقادها و ایراد‌ها را به سمت خود فعال کرده‌اند. در اینجا به برخی از این انتقادها به طور مفصل اشاره می‌کنیم: 1 - آن‌ها معتقدند که تمام موجودات زنده از یک تک سلولی واحد نش ت گرفته و در اثر جهش‌های ژنتیک و سیر تکاملی درازمدت به انواع موجودات تبدیل شده‌اند. پس در این صورت می‌بایست از ابتدای خلقت میلیونها و شاید میلیاردها جهش ژنتیک صورت گرفته باشد که چنین چیزی محال است. جالب است بدانید یکی از عمده‌ترین راه‌های جهش ژنتیک، انتشار مواد رادیواکتیو و قرار گرفتن انسان‌ها و سایر موجودات در معرض این مواد میباشد مثل بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و انفجار هسته‌ای نیروگاه چرنوبیل. خوب می‌دانیم که در ابتدای خلقت و سالها پس از آن هیچ موجودی در معرض مواد رادیواکتیو قرار نداشته است. 2 - بر اساس دلایل بنیانگذاران این نظریه افرادی از یک گونه از جانداران که در جدال و پیکار برای بقا بر دیگر افراد گونه خود پیروز می‌شوند، تغییرات و تمایز‌های خود را از طریق وراثت به نسل‌های بعد منتقل می‌کنند. این ادعا مانند این است که بگوییم وقتی یکی از والدین عمل جراحی زیبایی انجام می‌دهد این تغییر فیزیکی و اکتسابی را از راه وراثت به فرزند خود منتقل می‌کند. همه می‌دانیم که چنین امری غیر ممکن است چون تغییر و تمایز اکتسابی، تغییری در ژن‌ها و کروموزوم‌های داخل سلول بدن جانداران و انسان به وجود نمی‌آورد. 3 - آیا این سوال در ذهن شما نقش بسته است که اگر انسانها از تکامل و تغییرات میمون‌های انسان نما به وجود آمده‌اند چرا این روند تکامل و تبدیل سال‌هاست که متوقف شده و چرا دیگر میمونی به انسان تبدیل نمی‌شود و چرا سیر تکاملی انسان‌ها ادامه نمی‌یابد و ما انسان‌ها تکامل یافته‌تر نمی‌شویم؟ 4 - تصور کنید در محیط آزمایشگاهی از یک سلول زنده تا میلیونها سلول زنده را روی میز گذاشته‌ایم و شرایط لازم برای زنده ماندن و انجام فعالیت این سلول‌ها را فراهم کرده‌ایم از لحظه شروع آزمایش تا سالها پس از آن هیچ جریان و اتفاق خاصی بین آنها برقرار نمی‌شود. نه برخوردی پدید می‌آید و نه تغییر و دگرگونی و تکثیر و تبدیلی برقرار می‌شود. بنابراین بنیانگذاران نظریه تکامل انواع در واقع بر اساس تخیلات ذهن کم دانش خود، پیدایش اولین سلول زنده و سپس تکثیر و تبدیل آن به موجودات زنده گوناگون را طراحی کرده‌اند. بدون حضور و دخالت نیرویی باشعور و نظم و قانون هدفمند یک آفریننده بزرگ، هیچ پیدایش و آفرینشی در هیچ زمان و مکانی در جهان هستی صورت نمی‌گیرد. به هرحال حداکثر تلاش این نظریه این است که بتوانند آفرینش و ساختار فیزیولوژی و جسمانی موجودات زنده و انسان را توجیه کند اما هیچ گونه توضیح و اثباتی برای دیگر ویژگی‌ها و عناصر موجود در انسان از جمله ساختار روحی و ارزشهای اخلاقی و معنوی و غیر مادی نمی‌تواند داشته باشد. پس از بررسی مفصل نظریه تکامل انواع، لازم می‌دانیم نظریه گروه مقابل را هم مورد نقد و بررسی قرار دهیم:نظریه ثبوت انواع یا Fixity of species معتقدین به این نظریه می‌گویند انواع جانداران از همان ابتدای آفرینش به صورت جداگانه و به همین شکل کنونی پدید آمده‌اند و هیچ نوع به نوع دیگر تکامل و تبدیل نیافته است. بنابراین انسان هم مانند دیگر جانداران از آغاز به صورت مستقل آفریده شده و تکامل یافته جانور دیگری نمی‌باشد. تا سال 1826 میلادی دیدگاه و باور مردم اروپا و فلاسفه و دانشمندان به آفرینش انسان همان آفرینش مستقل و معجزه وار انسان بود که برگرفته از آموزه‌های ارسطویی و منشاء آن کتاب‌های مقدس تورات و انجیل بوده است. نظریه فیکسیسم در قرن 17 و 18 میلادی به وسیله دانشمندانی مثل John Ray و Carl Linnaeus و Georges Cuvier به مرحله استحکام و باور عمومی رسید. همان‌طور که گفتیم نظریه ثبات انواع، آفرینش انسان و سایر موجودات را مستقل از یکدیگر و تغییر ناپذیر می‌دانند ضمن اینکه از پایه گذاران این نظریه در ادوار گذشته به نظریه تشکیل قبلی نیز باور داشت اند. - e6e2nl بر اساس نظریه تشکیل قبلی، سلول تخم پیش از عمل لقاح شامل موجود کامل بسیار کوچکی می‌باشد که برای رشد کردن آماده است. بر این اساس در ابتدای آفرینش انسان هم در بدن و کالبد حوا لایه به لایه سلول‌های تخم مربوط به نسل آینده وجود داشته است اما Leeuwenhoek در سال 1679 مدعی شد که این موجود کامل کوچک در اسپرماتوزویید وجود دارد.به هر حال هر چند این نظریه اشکال و ایرادهای فراوانی دارد اما توانست توجه دانشمندان را به نقش سلول‌های جنسی نر و ماده جلب کند. بعد از توضیحات گسترده‌ای که درباره هر دو نظریه ترانسفورمیسم و فیکسیسم ارایه کردیم، نوبت می‌رسد به حقیقت آفرینش انسان در کتاب آسمانی قرآن و اینکه پیدایش انسان در قرآن آیا با یکی از نظرات همخوانی دارد یا نه. در کتاب مقدس قرآن می‌خوانیم "ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون " (همانا مثل آفرینش عیسی علیه السلام در خارق‌العاده بودن به امر خدا مانند خلقت آدم بوده است که خدا او را از خاک آفرید پس بدان خاک گفت بشری به حد کمال باش همان دم چنان شد). در واقع در این آیه آفرینش مستقل حضرت عیسی را با پیدایش حضرت آدم که کاملا مستقل به وجود آمد مقایسه می‌کند. پس با اعتقاد به این آیه کاملا روشن و قطعی می‌باشد که قرآن کریم هم مانند کتابهای آسمانی پیشین یعنی تورات و انجیل آفرینش تکاملی انسان را نمی‌پذیرد و بنابراین از دیدگاه قرآن نظریه تکامل انواع یا ترانسفورمیسم مردود می‌باشد. در اینجا لازم است تا نگاهی اجمالی به مراحل پنج گانه آفرینش انسان از خاک در قرآن بیندازیم: 1 - آفرینش انسان ابتدا از خاک شروع می‌شود. 2 - این مرحله مربوط به مخلوط آب و خاک یعنی گل می‌باشد. 3 - در این مرحله گل خالص به دست می‌آید. 4 - در این مرحله تغییراتی در این گل به وجود می‌آید. 5 - در این مرحله گل خشک شده مثل گل کوزه‌گری می‌شود و آماده پذیرش روح می‌شود. پس در واقع اولین انسان یعنی حضرت آدم را خداوند از خاک آفرید آن خاک را به گل تبدیل و سپس جسم انسان را با آن گل آفرینش کرد و زمانی که گل خشک شد و از روح خود در آن جسم دمید و سپس اولین انسان با جسم و روحی مستقل آفریده و سپس حوا آفریده شد و نسل‌های بعدی انسان‌ها از آمیزش این دو انسان به وجود آمدند. شاید بپرسید پس فسیل‌ها و اسکلت‌های به دست آمده از انسان‌های نیاندرتال یا میمون نما چه توضیحی دارد؟ این موجودات انسان نما پیش از آفرینش نخستین انسان یعنی حضرت آدم و حوا بر روی کره زمین زندگی می‌کرده‌اند و ارتباطی با خلقت اولیه انسان از خاک ندارند.پیش از این گفتیم که بر اساس روایت آفرینش انسان در قرآن، پیدایش انسان و موجودات دیگر از راه تکامل و ترانسفورمیسم مردود می‌باشد. اما نظریه فیکسیسم یا ثبات انواع، یکسان سازی بسیاری با آفرینش انسان از دیدگاه اسلام دارد چرا که هر دوی این دیدگاه‌ها به آفرینش مستقل انسان از سایر موجودات اعتقاد دارند. اما اگر کمی ژرف اندیشی کنیم، در می‌یابیم که در واقع تمام انسان‌ها از خاک آفریده میشوند و به خاک باز می‌گردند. چه به نظریه تکامل انواع معتقد باشیم یا به نظریه فیکسیسم و یا به باورهای دینی معتقد باشیم، چرا که خوراک ما انسان‌ها از گیاهان و گوشت جانوران دیگر می‌باشد که آنها نیز از خاک پدید آمده‌اند و یا از همان گیاهان از خاک روییده شده، تغذیه می‌کنند بنابراین ما انسان‌ها به صورت غیر مستقیم از خاک و مستقیما از نطفه انسان دیگر به وجود می‌آییم و سپس به هنگام مرگ کالبد مان به خاک بر می‌گردد و ما نیز به خاک تبدیل می‌شویم و این چرخه تا پایان جهان ادامه دارد.هر پدیده‌ای به واسطه تغییرات و پیشرفت‌های زمانی و انسانی ابعاد گوناگون و گسترده‌تری پیدا می‌کند از جمله همین پدیده آفرینش و خلق کردن. سال‌های گذشته یا زمان کودکی بعضی از ما ساخت مجسمه از خاک و گل و یا ساخت عروسک فعلی حرام به شمار می‌آمد چرا که این کار را تقلید و دخالت در آفرینش الهی می‌دانستند اما امروزه شاهد ساخت ربات‌های هوشمند و کاملا انسان نما هستیم که هم از نظر ظاهری و جسمانی و هم از بعد تفکر و تصمیم گیری در موقعیت‌های خاص کاملا شبیه به انسان‌ها عمل می‌کنند. اگر آفرینش و گسترش نسل انسانی را فقط از راه نطفه و سلول جنسی در نظر نگیریم، آیا ساخت این ربات‌های فوق هوشمند و گاهی بدون خطا را می‌توان نوعی آفرینش دانست؟ داوری با شماست.این مقاله را در پنجمین شماره از دوهفته نامه تیله سافت بخوانیددر پایان جالب است بدانید بازی ویدیویی Tasty Planet ، بازی نامه‌ای دارد که در آن فرضیه تکامل انواع را تایید میکند. در این بازی نشان داده می‌شود که برای شبیه سازی و اثبات این فرضیه، دانشمندان و پژوهشگران در آزمایشگاه، تک سلولی را می‌سازند که دارای ویژگی رشد و سرعت تکثیر فراوانی می‌باشد و به سرعت پدیدآورندگان خود حتی آزمایشگاه را می‌بلعد و سپس سایر عناصر موجود در روی کره زمین را نیز می‌خورد.امیدوارم شما مخاطب و دوست گرامی نگاهی اندیشمندانه داشته باشید و دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید.این مقاله را در سایت تیله سافت بخوانید
انسان خداگون : روز‌های آخر مرگ یکسری مطالب ویژه رو هم توی اینستاگرام روزانه میذارم و میونید اونجا از پروژه‌های آینده با خبر بشید :) دیگر قسمت‌های این کتاب رو از بلاگ من میتونید بخونید : در قرن بیست یک انسان‌ها برای رسیدن به زندگی جاوید سهم کلانی را دارند که آن را به مزایده میگذارند . تقلا کردن در برابر مشکلاتی مثل پیری و جنگ جز تداوم جنگ طولانی علیه قحطی و بیماری و نشان دادن ارزش والای فرهنگ معاصر نخواهد بود.به ما همیشه یادآور میشوند که زندگی انسان مقدس‌ترین چیز در این جهان هستی است .همه این را تکرار میکنند ، معلم‌ها در مدارس ، سیاستمدار‌ها ، وکیل‌ها در دادگاه‌ها و بازیگران در صحنه استیج‌های تیاتر .بیانیه جهانی و عمومی حقوق بشر بعد از جنگ جهانی دوم که شاید جز بدیهیات در قانون اساسی جهان باشد به معنای واقعی کلمه میگوید که حق حیات پایه ای‌ترین ارزش بشری است .از زمانی که مرگ خیلی روشن این حق را نقض میکند ، جرمی بر علیه بشریت محسوب میشود و باید با آن جنگی گسترده اعلام کرد !ادیان ما و ایدیولوژی‌ها در طول تاریخ خود زندگی را تقدیس نکرده‌اند ، آن‌ها دایما چیزی را مقدس شمرده‌اند که در ماورای این جهان خاکی قرار داشته است و در آخر در برابر مرگ کاملا صبور و شکیبا بوده‌اند .بعضی از آن‌ها علاقه مند و شیفته آن سایه عزرایل داس به دست بوده‌اند. زیرا مسیحیت ، اسلام و یا آیین هندو با اصرار بر این موضوع که معنای حقیقی ما وابسته به سرنوشت ما بعد از مرگ است ، به مرگ به عنوان جنبه‌ای مثبت از جهان نگاه میکردند .انسان‌ها ازین رو میمردند که خداوند مقرر میکرد و لحظه مرگ نیز یک تجربه ماورایی مقدس بشمار میرفت که با معنا مشتعل میشد !آیا میتوانید مسیحیت ، اسلام و هندوییسم را بدون مرگ که جهانی وجود دارد که نه بهشت و نه جهنمی وجود دارد یا زندگی دیگر را تصور کنید ؟علم و فرهنگ مدرن برداشتی کاملا متفاوت از مرگ و زندگی دارد . آن‌ها مرگ را بعنوان یک راز ماوراالطبیعی به حساب نمی‌آورند و مشخصا آن را به عنوان سرچشمه زندگی قبول ندارند . مرگ از نظر انسان مدرن یک مشکل فنی است که میتواند و باید آن را حل کند .انسان‌ها چگونه میمیرند ؟ افسانه‌های یونانی و قرون وسطایی مرگ در لباس Grim Reaper یا همان عزراییل داس بدست به تصویر کشده‌اند که داسی بزرگ در دست خود دارد .مردی زندگی خود را به انتها میرساند و راجع به آن به این سو و آن سو میدود که به یکباره سایه‌ای داس به دست بر او ظاهر میشود و با یک انگشت استخوانی بر شانه او میزند و به میگوید : بیا ! و مرد التماس میکند که فقط یک سال دیگر و یک روز دیگر صبر کن . ولی فیگوری که در سایه است میگوید : نه! تو باید همین الان بیایی ! و اینگونه است که ما میمیریم!اما انسانها در واقعیت به این خاطر نمیمیرند که آن سایه سیاه داس بدست بر شانه شان میزند یا اینکه خدا مقرر میکند و یا اینکه مرگ بخشی اساسی از نقشه این عالم هست .انسان‌ها همیشه به دلیل یک نقص فنی ناگهانی میمیرند.قلب دیگر خون را لمبه نمی‌زند و شریان اصلی توسط چربی مسدود شده است . سلول‌های سطانی کبد را فرا گرفته‌اند . میکروب‌ها در ریه‌ها رشد پیدا میکنند .حال چه چیزی باعث این مشکلا فنی شده است ؟ مشکلات فنی دیگر . قلب از تلمبه زدن خون باز می‌ایستد چون اکسیژن کافی به عضلات قلب نمی‌رسد.سلول‌های سطانی گسترش میابند چون دستورالعمل آن را یه جهش در ژنوم خوش شانس مینویسد. میکروب‌ها در ریه‌ها رشد پیدا میکنند چون کسی در متروی زیر زمینی عطسه کرده است! هیچ چیز ماورایی در این‌ها وجود ندارد و همه آن‌ها نقص فنی هستند .اگر مرگ سنتی در حیطه‌ی تخصصی کشیشان و الهی دانان بود، اکنون مهندسین ابتکار عمل را بدست گرفته‌اند. ما می‌توانیم سلول‌های سرطانی را با شیمی درمانی و نانوربات‌ها درمان کنیم، میکروب‌های موجود در ریه‌ها را نابود کنیم یا قلبی را که از تپش باز ایستاده، با دارو و شوک الکتریکی دوباره به کار اندازیم و حتی اگر کارگر نیفتاد، قلب را عوض کنیم. اما این درست است که ما در حال حاضر برای تمام مشکلت فنی راه حل نداریم و درست به همین دلیل است که تا به این حد وقت و سرمایه صرف تحقیق در مورد علم ژنتیک، نانو تکنولوژی، سرطان و میکروب‌ها می‌کنیم.حتی معمول شده که مردم عادی، که دخالتی در تحقیقات علمی ندارند، به مرگ به عنوان یک مشکل فنی نگاه می‌کنند. وقتی خانمی پیش دکترش می‌رود و سوال می‌کند "دکتر مشکل من چیست؟"، جواب می‌گیرد که "راستش را بخواهید، شما آنفلوآنزا دارید" یا "شما سل دارید" یا "شما سرطان دارید". اما دکتر هیچوقت به شما نخواهد گفت "شما خواهید مرد". و همه‌ی ما بر این باوریم که آنفلوآنزا، سل و سرطان مشکلتی فنی هستند که باید روزی راه حلی فنی برای آن‌ها بیابیم.حتی اگر کسانی که قربانی تورنادو یا توفان یا حادثه اتوموبیل رانی و جنگ میشوند ما آن‌ها را به عنوان یک اشتباه فنی نگاه میکنیم که میتوانستیم برای افتادن چنین اتفاقی چاره بیندیشیم اگر فقط دولت سیاست بهتری را در دستور کارش قرار میداد . اگر فرماندهان جنگی تصمیم‌های بهتری میگرفتند .مرگ دلیلی برای دادخواست‌ها و تحقیقات نیز شده است : "مثلا آن‌ها چطور مردند؟ کسی باید در جایی مقصر بوده باشد و ازین قبیل موارد "اکثریت عظیم دانشمندان ، پزشکان و پژوهش گران هنوز آشکارا از آرزو‌های جاوید فاصله میگیرند و میگویند :" سعی میکنیم بر مشکلات خاص چیره شویم "با وجود اینکه پیری و کهولت سن دلایل خاصی ندارد ولی دلیل نمی‌شود تا پزشکان و دانشمندان دست روی دست بگذارند و بگویند : کاری نخواهیم کرد!اعلامیه جهانی حقوق بشر نمی‌گوید انسان‌ها تا 90 سالگی حق زندگی دارند بلکه میگوید " هرکسی حق زندگی دارد و این حق هیچ تاریخ انقضایی ندارد"این روزها اقلیتی رو به رشد از دانشمندان و متفکران، بی پرواتر سخن می‌گویند و اعلام می‌کنند که پرچمدار پروژه‌ی علم نوین همانا غلبه بر مرگ و نوید جوانی جاوید برای انسان‌ها است.چند نمونه بارز مانند Aubrey de Grey دانشمند برجسته و متخصص در رشته‌های مختلف و Ray Kurzweil دانشمند عالی رتبه و برنده مدال ملی فن آوری آمریکا در سال 1999 هستند . Kurzweil در سال 2012 با مدیر مهندسی گوگل جلسه‌ای را تریتیب داد و یکسال پس از آن یک شرکت زیر مجموعه و تابع به نام Calico را بنا نهاد که هدفش حل معضل مرگ بود .گوگل نیز اخیرا یک مهندس و معتقد زندگی جاوید به نام بیل ماریس خواسته است تا اداره سرمایه گذاری گوگل را برعهده گیرد . ماریس در زانویه سال 2015 گفته بود : "اگر امروز از من سوال کنید که آیا پانصد سال عمر کردن ممکن است جوابم مثبت خواهد بود "بعد از آن شرکت زیر مجموعه آلفابت یعنی google Venture بیش از 36 درصد از سرمایه‌اش را در زمینه گسترش اسارت آپ‌های life sciences گذاشت .ماریس در توضیح پروژه‌ی مبارزه با مرگ، آن را با فوتبال آمریکایی مقایسه کرد و گفت: "تلش ما این نیست که امتیازاتی در این راه کسب کنیم، بلکه سعی می‌کنیم در این بازی برنده شویم. چرا؟ " چون، بقول ماریس، زندگی کردن از مردن بهتر است"مدیران ارشد شرکت‌های کامپیوتری Silicon Valley چنین رویایی را در سر دارند . یکی از بنیان گذاران Pay Pal ( Peter Thiel )که یک شرکت برای خدمات آنلاین پرداخت وجه است اخیرا اعتراف کرده که میخواهد تا ابد زنده بماند و میگوید : " سه نوع موضع نسبت به مرگ وجود دارد ، پذیرش آن ، انکار یا مبارزه با آن !گمان میکنم جامعه ما توسط آن هایی هدایت میشود که یا آن را انکار میکنند یا آن را می‌پذیرند . اما من ترجیح میدهم با آن مبارزه کنم !" Peter Thiel یکی از افراد موفق و بانفوذ در سیلیکون ولی است و دارایی شخصی او حدود 2 ٫ 2 میلیارد دلار تخمین زده شده .شعار روی دیوار نوشته شده است : خداحافظ برابری ! سلام زندگی جاوید .تحولت ساعقه آسای زمینه هایی مثل مهندسی ژنتیک، احیای مجدد پزشکی و آفرینش‌های نانوتکنولوژی و دستکاری در ساخت مولکولی موجودات زنده نوید‌های خوشبینانه هستند. زمان چیرگی انسان بر مرگ را بعضی از متخصصین 2200 سال و بعضی دیگر 2100 سال اعلام می‌کنند. کورزویل و دی‌گری باز هم ازین خوشبین‌تر هستند . این دو باور دارند که در سال 2050 اگر هر کس یک بدن سالم و یک حساب بانکی سلامتی داشته باشد یک امتیاز جدی برای یک زندگی جاوید خواهد و مرگ را هر بار یک دفعه به عقب خواهد راند .بنابر ادعای کورزویل و دی‌گری هر ده سال یک بار همه‌ی ما به درمانگاه می‌رویم تا تحت مداوای ترمیمی قرار گیریم، که نه فقط بیماری هامان را درمان می‌کند، بلکه همچنین بافت‌های مرده‌ی ما را هم بازسازی می‌کند و دست‌ها و چشم‌ها و مغزمان را ترمیم می‌کند. پزشکان تا نوبت مراجعه‌ی بعدی ما، به انبوهی از نوآوری‌ها، تجهیزات و داروها مجهز خواهند شد. اگر کورزویل و دی‌گری درست گفته باشند، شاید افراد نامیرایی وجود داشته باشند که بعد از ما در خیابان‌ها قدم می‌زنند، حداقل اگر ساکنین خیابان وال استریت یا خیابان بنجم باشندآن‌ها در حقیقت نامیرا نیستند، بلکه مرگ را به عقب انداخته‌اند. ابرانسان‌های آینده، در تفاوت با خدا، کماکان در حوادث و در جنگ میرا خواهند بود و هیچ چیز آن‌ها را از دنیای اموات باز نخواهد گرداند. اما زندگی آن‌ها، در تفاوت با ما انسان‌های فانی، تاریخ انقضاء نخواهد داشت. تا زمانی که یک بمب آن‌ها را تکه پاره نکند و یا کامیونی آن‌ها را زیر نگیرد، تا مدت نامعلومی زنده خواهند ماند. و این شاید آن‌ها را به نگران‌ترین انسان‌های تاریخ بدل کند. ما انسان‌های فانی هر روز در زندگی خود بخت خود را به آزمایش می‌گذاریم، زیرا می‌دانیم که این فرصت‌ها در هر صورت از دست خواهند رفت. پس ما زحمت رفتن به کوه‌های هیمالیا را بر خود هموار می‌کنیم، در دریا شنا می‌کنیم و کارهای خطرناک بسیاری انجام می‌دهیم، مثل عبور از خیابان یا بیرون غذا خوردن. اما اگر فکر کنیم که برای همیشه زنده خواهیم ماند، از این بازی‌های خطرناک بی پایان به ستوه خواهیم آمد.با این وجود هر تلش ناموفقی در جهت فایق آمدن بر مرگ می‌تواند ما را یک گام به هدف نزدیک‌تر کند و الهام بخش امیدهای بزرگ‌تری باشد و مردم را برای انجام تلش‌های گسترده‌تر تشویق کند. شاید کالیکو Calico ، سازمان تحقیقات زیستی گوگل، نتواند معضل مرگ را حل کند و به موقع سرگی برین و لری پیج، بنیان گذاران گوگل را نامیرا کند، اما به احتمال بسیار زیاد به کشفیات برجسته‌ای در مورد زیست شناسی سلولی، پزشکی ژنتیک و سلمتی انسان دست خواهد یافت و بنابر این نسل بعدی مدیران گوگل می‌توانند حمله‌ی خود به مرگ را از یک موضع جدید و بهتری آغاز کنندامروزه توقع مردم هنوز بر این است که یک زوج را مرگ از هم جدا کند و بسیاری از مسایل حول پرورش فرزندان دور می‌زند. حال فردی با یک سالگی ازدواج کند، 40 ساله را در نظر بگیرید. اگر این فرد در سن 150 طول عمر سال از زندگی اش باقی می‌ماند. آیا واقع بینانه خواهد بود اگر ازدواج او 110 باز هم سال به درازا بینجامد؟ حتی بنیادگرایان کاتولیک هم در این باره موضع گیری 110 خواهند کرد. بنابر این احتمال روند فعلی ازدواج‌های پیاپی شدت خواهد گرفت. اگر سالگی تنها خاطرات دوری 120 سالگی صاحب دو فرزند شود، در سن 40 او در سن از دورانی را که برای پرورش آن‌ها سپری کرده بود، برایش باقی خواهند ماند، و این دوره در کل طول زندگی او، رخداد کوچکی به حساب می‌آید. جواب به این سوال که تحت چنین شرایطی چه نوع رابطه‌ی والدین و فرزندی جدیدی شکل خواهد گرفت،دشوار است.بنابر این حتی اگر نتوانیم در طول زندگی خود به زندگی جاوید دست یابیم، احتمال جنگ علیه مرگ کماکان در ر س پروژه‌های قرن آینده خواهد بود. اگر اعتقاد خود به تقدس زندگی بشری را به حساب آوریم و پویایی ثبات علمی را هم به آن اضافه کنیم و همه‌ی این‌ها را در ر س نیازهای اقتصاد نظام سرمایه قرار دهیم، مبارزه‌ی بی وقفه علیه مرگ اجتناب ناپذیر می‌نماید. تعهد ایدیولوژیک ما به زندگی انسانی هرگز به ما اجازه نخواهد داد تا مرگ انسان را به سادگی بپذیریم.تا وقتی که انسان‌ها از چیزی می‌میرند، ما تلاش خواهیم کرد تا بر آن چیره شویم.همه می‌خواهند زندگی جاوید داشته باشند، بنابر این سمفونی"زندگی جاوید" را تصنیف می‌کنند و برای رسیدن به"شکوه ابدی" به جنگ می‌روند، یا حتی جان خود را برای خرسندی روح و "رستگاری ابدی در بهشت" فدا می‌کنند. بخش عظیمی از آفرینندگی هنری، تعهدات سیاسی و پارسایی مذهبی ما آکنده از ترس از مرگ است.وودی آلن، که از موضوع ترس از مرگ موقعیت خارق العاده‌ای را برای خود به وجود آورده بود، زمانی مورد سوال قرار گرفت که آیا زندگی ابدی بر پرده‌ی نقره‌ای را آرزو می‌کند. آلن در جواب گفت: "ترجیح می‌دادم که در آپارتمانم زندگی کنم". او ادامه داد: "نمی خواهم از طریق حرفه‌ی خود به زندگی جاوید برسم. می‌خواهم با نمردن به آن برسم". شکوه ابدی، ادای تشریفات یادبود وطن پرستی و آرزوی رفتن به بهشت موعود برای انسان هایی مانند آلن، که به واقع خواستار نمردن هستند، گزینه‌های غیر جذابی هستند. وقتی مردم به همراه یا بدون دلیل خوب به فرصت‌های جدی برای رهایی از مرگ فکر می‌کنند، میل به زندگی انگیزه‌ی آن‌ها را در کشیدن ارابه‌ای سنگین ایدیولوژی و هنر و دین کور می‌کند. اگر گمان می‌کنید که متعصبین مذهبی با چشمان گدازان و گونه‌های پر از ریش خود افرادی بی رحم هستند، فقط کافی است کمی ت مل کنید و ببینید که وقتی خرده فروشان پیر و ستارگان پیر هالیوود به اکسیر زندگی در دسترس فکر می‌کنند، چکار خواهند کرد. اگر و وقتی که علم به پیشرفت‌های چشمگیری در جنگ علیه مرگ دست یابد، میدان واقعی جنگ از آزمایشگاه‌ها به مجلس‌ها، دادگستری‌ها و خیابان‌ها منتقل می‌شود. اگر تلاش‌های علمی به ثمر برسند، به منازعات سیاسی دامن خواهند زد. تمامی جنگ‌ها و منازعات تاریخی می‌توانند در مقابل جنگ واقعی برای جوانی ابدی در برابر ما رنگ ببازند.
رمز نگاری پساکوانتومی مقدمهبر طبق مقاله جدید دانش آموزی یاس بلاگ ، در دنیای نوین یکی از مسایل بسیار مهم، حفظ اطللاعات محرمانه و سری است. رمز نگاری به منظور حفاظت از اطلاعات نظامی، امنیتی، فردی و . بسیار ضروری است و رمزنگاری پساکوانتومی یکی از انواع رمزنگاری است، که ما در این مقاله سعی داریم تا با زبانی ساده آن را به شما معرفی کنیم.رمزنگاری کوآنتومی:به استفاده‌ی مکانیک کوانتومی به خصوص ارتباطات کوانتومی و محاسبات کوانتومی برای اجرای عملیات رمز نگاری و شکستن سیستم‌های رمز گذاری شده رمزنگاری کوآنتوی می‌گویند.کامپیوترهای کوآنتومی:به مرور زمان وقتی که بعضی از مشکلات کلیدی کامپیوترهای معمولی مطرح شد، دانشمندان برای نخستین بار، پیشنهاد کردند که باید محاسبات از دنیای دیجیتال وارد دنیای جدیدی به نام کوانتوم شود و تدریجا این اظهارات به ساخت کامپیوتر‌های کوانتومی منجر شد که روش بهتر و قدرتمندتری برای پردازش اطلاعات پیش رویمان را براساس فیزیک کوانتومی داشتند.مزیت کامپیوتر‌های کوانتومی:رمزنگاری شامل کدگذاری پیام‌ها بر اساس کد‌ها و کلیدهایی است که اجزاء پیچیده و زیادی دارند که شکشتن آنها حتی برای کامپیوترهای بسیار قوی ناممکن است. اما کامپیوترهای کوانتومی بر خلاف کامپیوترهای معمولی که اطلاعات را بر اساس بیت‌ها با مقادیر قطعی صفر یا یک پردازش می‌کنند، کامپیوترهای کوانتومی اطلاعات را بر اساس کیوبیت‌ها که حالاتی غیر قطعی و احتمالاتی ما بین صفر و یک هستند (تا زمانی که اندازه گیری شوند)، پردازش می کنند. در نتیجه یک کامپیوتر کوانتومی می‌تواند به طور موثر کلیدهای متنوع بسیاری را به موازات هم امتحان کند. بر این اساس رمزهایی که برای کامپیوترهای معمولی غیر قابل نفوذ بودند، توسط کامپیوترهای کوانتومی تنها در عرض چند ثانیه قابل شکستن هستندچرا رمز نگاری پسا کوانتومی؟!نیاز به رمز نگاری پست - کوانتومی از آنجا پدید امد که بسیاری از رمز گذاری‌های معروف و طرح‌های امضا می‌توانستند توسط الگوریتم‌های کوانتومی روی یک کامپیوتر کوانتومی شکسته شوند.رمز نگاری پسا کوانتومی:الگوریتم‌های رمزنگاری کوآنتومی برای مقابله با ابزار‌های کوآنتومی تغییر پیدا می‌کند که به الگوریتم‌های پساکوآنتومی معروف هستند.رمزنگاری پساکوانتومی با سامانه‌های رمزی سر و کار دارد، که در کامپیوترهای مرسوم اجرا می‌شوند و در برابر کامپیوترهای کوانتومی امن هستند.تفاوت رمزنگاری کوانتومی با پسا کوانتومی:مهمترین تفاوت رمزنگاری کوانتومی با رمز نگاری پسا کوانتومی این است که رمزنگاری پسا کوانتومی نیازی به هیچ سخت افزار جدیدی ندارند ولی رمزنگاری کوانتومی نیازمند سخت افزار شبکه جدیدی است، که در حال حاضر برای اکثر کاربران اینترنتی بسیار گران است. همچنین رمز نگاری پسا کوانتومی از نظر کارایی و امنیت بهتر است.رمزنگاری کدمبنا:رمزنگاری کدمبنا یکی از نامزدهای برجسته در رمزنگاری پساکوانتومی است.که از جمله مزیت‌های سامانه‌های رمز کد مبنا می‌توان به: 1 ) سرعت زیاد 2 ) سادگی پیاده سازی 3 ) قابلیت استخراج انواع مختلف اولیه‌های رمزنگاری اشاره نمود.
آنچه که باید درباره مصر باستان بدانید مصر باستان یکی از تمدن‌های مرموز در تاریخ بشر است که بعد از گذشت سال‌ها هنوز هم کارشناسان را برای رمزگشایی به چالش می‌کشد. آثار به جا مانده در این تمدن کهن حکایت از وجود زیرساخت‌ها و تکنولوژی هایی دارند که تصور وجود آنها در زمان‌های دور در ذهن هیچ کس نمی‌گنجد و مدام این سوال را در ذهن مطرح می‌کند که چگونه ممکن است چنین آثار پیچیده‌ای در زمانی به وجود آمده باشد که خبری از تکنولوژی نبوده و امروزه حتی با وجود فناوری‌های جدید هیچ کس موفق به خلق نمونه‌ای از آنها نشده است؟برای حدود 10 هزار سال، دره نیل جایگاه یکی از بانفوذترین و باشکوه‌ترین تمدن‌های عصر خود بود. حتی امروزه هم برخی از آثار به جا مانده از این تمدن کهن همچون اهرام و ابوالهول در زمره مشهورترین و شگفت‌انگیزترین بناهای تاریخی جهان محسوب می‌شوند.اولین هرم بزرگ را دومین پادشاه از سلسه سوم فراعنه بنام جوز بر پا کرد و این سنت تا سلسه هجدهم ادامه یافت. بعد از آن تا بیست و پنجمین فرعون دیگر هرمی ساخته نشد. مصری‌ها زندگی کوتاه این جهان را فانی و مرگ را آغاز یک حیات نوین و جاویدان در دنیای دیگر می‌شناختند. به همین دلیل منازل خود را با مصالحی مانند خشت و گل و مقابر را از مصالح با دوامی مانند سنگ می‌ساختند. بر اساس اعتقاد و تفکر آنان هر انسان علاوه بر جسم دارای یک روح بنام "بع"، ویک پیکر شبه گونه بنام "کا" است. "بع" پس از مرگ در زمین مانده و هر شب به جسد باز می‌گردد ولی "کا" می‌تواند مابین این دوجهان در حرکت باشد. به اعتقاد اینان، شرط جاودانه بودن زندگانی آن بوده که بع و کا هر دو بتوانند جسد خود را شناخته و به آن بازگردند. به همین علت برای از بین نرفتن اجساد مردگان آنان را مومیایی کرده و کلیه اشیا و متعلقات آنان را در کنار شان قرار می‌دادند. هم چنین برای محافظت از جسد، مقابر را محکم و غیر قابل نفود می‌ساختند تا "کا" بتواند در آنجا سکونت کند و از بلاهای طبیعی و سرقت اموال در امان باشد. درهای کاذب در کنار مقابر به منظور ورود و خروج "بع" و "کا" ساخته شده بود تا آنها بتوانند تردد کنند.هر چقدر مقام مردگان بالاتر بود، مقبره بزرگتری برای او ساخته می‌شد. صریان قدیم اعتقاد داشتند که فراعنه پس از مرگ به دایی می‌رسند و بنابراین مقابرشان می‌بایست بسیار عظیم و غیرقابل نفوذ ساخته می‌شد. چهار مثلث جانبی هرم در اهرام مصر به گونه‌ای طراحی شده‌اند که پرتوهای خورشید بر جسد فرعون تابیده شود و رابطه جاودانی او را با خدای آفتاب که "رع" نام دارد، حفظ کند. در کنار این اهرام مقابر کوچک‌تر مکعب شکلی بنام "مصطبه" به تعداد زیادی ساخته شده است. فراعنه مراسم خاکسپاری خود را به شکل یک سنت ملی درآورده بودند به طوری که مذهب، هنر و تفکر مصریان آن زمان به شدت به سمت پرستش آنان سوق یافته بود.اولین هرمدر حدود 2 هزار و 630 سال قبل از میلاد فرعون "جوزر" تصمیم گرفت تا اولین هرم غول پیکر را به عنوان مقبره خود بنا کند. معمار و مغز متفکر طراحی این مقبره غول پیکر، راهب و مجسمه ساز معروفی بنام ایم هوتپ ( Imhotep ) بود. مکان این مقبره در 10 مایلی شهر فینکس در محله ساکارا و 61 متر بالاتر از شن‌های روان صحرا در کنار رود نیل تعیین و کار نقشه برداری، احداث کانال‌های آب و حمل سنگ‌های آهکی و گرانیت در فاصله 900 کیلومتری از معادن آغاز شد. در آن زمان اکثر جمعیت کشور که به 2 / 1 میلیون نفر می‌رسید جهت ساخت این مقبره بسیج شد. پس از تایید و تعیین مختصات جغرافیایی این مکان و انجام مراسم مذهبی - سنتی قربانی کردن، کار خاک برداری آغاز شد. این اولین و عظیم‌ترین ساختمانی بود که بشر توانسته بود آن را بنا کند. هرم به صورت شش پله‌ای ساخته شد. مصریان اعتقاد داشتند روح فرعون به وسیله این پله‌ها به آسمان رفته و به خدا می‌پیوندد. یک راه اصلی برای وارد شدن به آن و 13 در ورودی مجازی برای بازگشت بع و کا به آن ساخته شد. در این زمان زبان نوشتاری خاصی برای ثبت موضوعات، سوابق، موارد اداری، نقشه‌ها، شماره گذاری و مشخصات مکان نصب سنگ‌ها و نظایر آن ابداع شد که برای نوشتن تاریخ و موضوعات اجتماعی معمول به کار نمی‌رفت.اهرام مصر چگونه ساخته شده است؟!از مدت‌ها پیش دو سوال عمده در خصوص وزن و سنگینی سنگ‌های به کار رفته در ساختمان اهرام ثلاثه ذهن محققان را به خود مشغول کرده و آنها را دچار سردرگمی کرده بود. سیوالاتی که طرح‌آن، سال‌ها باستان‌شناسان را در مورد چگونگی بنا شدن این سازه‌های عجیب با خود همراه کرده بود: مصریان چگونه می‌دانستند که این سنگ‌های عظیم را دقیقا در چه نقطه‌ای قرار دهند؟ و چگونه یک معمار می‌توانست با استفاده از 10 هزار نیروی کاری از سواد بی بهره بودند، این طرح‌های دقیق را جز به جز به انجام برساند؟این سیولات و پرسش‌هایی از این دست، دغدغه‌هایی بودند که ذهن جستجوگر دانشمندی همچون اوله جی بایرن، استاد معماری دانشکده علوم و تکنولوژی دانشگاه نروژ را در زمانی که روی هرم برزگ خوفو در جیزه مطالعه می‌کرده را به خود مشغول ساخته بودند.هرم خوفو که آنرا هرم کیاپس نیز می‌نامند از جمله اهرامی بود که در حدود 2 ٫ 3 میلیون سنگ به وزن کلی هفت میلیون تن در آن به کار رفته ارتفاعی 146 متری داشته و از بلندترین هرم‌هایی بود که در حدود چهار هزار سال پیش بنا شده بود.آنچه که بایرن موفق به کشف آن شد بسیار ساده بود. وی در بررسی‌های خود دریافت که مصریان روشی کاملا پیشرفته را برای ساخت اهرام ابداع کرده بودند. آنها با اختراع شبکه‌های ساختمانی، سیستم اندازه گیری سازه‌های را از خود بنا جدا کرده و سپس فشاری را روی آن ایجاد می‌کردند. عملی که در علم امروز به آن مهندسی یا معماری می‌گویند.وی پس از مطالعه روی سی هرم باستانی مصر موفق به کشف راه حلی بسیار دقیق در روش مهندسی مصریان باستان شد که به موجب آن، مصریان می‌توانستند به بلندترین با مرتفع‌ترین نطقه اهرام و با نهایت دقت دست پیدا کنند.بایرن توانست با کاوش و طراحی نحوه ساخت این هرم نه تنها اسناد و مدارکی امروزی از آن را به دست آورد بلکه، روش ساخت تمامی اهرام مصر در دوره‌های مختلف را نیز ثبت کند.به اعتقاد بایرن، پیدا کردن روش معماران مصر باستان در ساخت اهرام این توانایی را به وی داد تا علاوه بر کشف ابعاد مهم ساختمان یک هرم، ساختمانی امروزی را با روش و اندازه‌گیری‌های شناخته شده در مصر قدیم طراحی کرده و بسازد.کارشناسان معتقدند، اگر اصول اثبات شده در تحقیقات بایرن درست باشد، باستان‌شناسان به نقشه‌ای جدید دست پیدا خواهند کرد که نشان می‌دهد اهرام مصر مجموعه‌ای از سنگ‌های سنگین و عظیم الجثه و بدون ساختاری خاص نبوده‌اند بلکه ساختمانی یکپارچه و با زوایا و مهندسی دقیقی بوده‌اند.اهرام مصر از هر نظر چه از نظر معماری وموقعیت جغرافیایی در محل مناسبی قرار دارد. - هرم به گونه‌ای ساخته شده است که به چهار جهت اصلی مشرف است. - خط مداری که از روی جیزه می‌گذرد دقیقا خشکی‌ها وآب‌های روی کره‌ی زمین را دقیقا نصف می‌کندوهرم در چنین نقطه‌ای از نصف النهار ساخته شده است. - فاصله‌ی میان مرکز زمین تا هرم کاملا برابر است. - اندازه‌ی سطحی چهارجانبی حرم دقیقا برابراست با ارتفاع هرم. - نوک هرم بزرگ دقیقا شمال واطرافش نیز طول استوا را تمثیل می‌نمایند. تمامی این محاسبات بیان‌گر آن است که اهرام مصر با اندازگیری‌های دقیق ریاضی ونجومی همراه است که نشان می‌دهد درآن زمان مصریان از نظر معماری بسیار پیشرفته بوده‌اند . سنگ هایی که دراین هرم به کار رفته است از خود کشور مصر گرفته نشده‌اند وطبق نظر بعضی از کارشناسان وباستان شناسان سنگ‌ها به مدت ده سال توسط کارگران حمل می‌شده است وبعد از ده سال تازه به محل بنای اهرام مصر آورده شدند هنوز هیچ کس نمی‌داند که این سنگ‌ها مطعلق به چه کشوری است و یا مهندس یا معمار اهرام مصر چه کسی بوده است واز چه شیوه‌ای استفاده شده است. نکته‌ای که باید دراینجا به آن اشاره کرد این است که کارگران اهرام مصربر اساس یاداشت‌های هردوت گویا درعرض بیست سال متمادی حدود صد هزار کارگر در ساخت اهرام مشغول بودند. جالب اینکه هر کارگر روزانه به اندازه‌ی یکصد گرم پیاز مصرف می‌کرده‌اند با این حساب مشخص می‌گردد که هر روز برای تامین غذای یکصدهزار کارگر معادل ده هزار کیلو پیاز نیاز بوده است. این رقم در ده روز به یکصد هزار کیلو می‌رسد.
هستی معنای خود را با که محک می‌زند؟ شاملو در کتاب حدیث بی قراری ماهان، شعری دارد به نام آشتی. شعر، یک گفتگو و اختلاط بین انسان (انسان عاصی و خسته) و خداست. انسان عاصی، از خدا گله می‌کند که اقیانوس و کوه که هیچ ادراکی ندارند، آنقدر باشکوه آفریده شدند و خودش "ذره بی شکوهی" "گدای پشم و پشک جانوران" و "شرمسار هر لغزش ناگزیر تنش". در بخش دوم خدا همه این تفکرات را رد می‌کند که "نقش غلط مخوان" و بعد تصویر جدیدی از انسان ارایه می‌دهد "انسانی تو/ سرمست خمب فرزانگی‌یی/ که هنوز از آن قطره‌یی بیش درنکشیده/ از معماهای سیاه سر برآورده/ هستی/ معنای خود را با تو محک می‌زند."گمان می‌کنم یکی از سوالات مهم فلسفه درست همین سوال باشد. اینکه انسان موجود زنده و بی ارزشی در پهنه هستی است و یا نبض جریان هستی، اندیشه جاری در هستی و کسی که هستی معنای خود را با او محک می‌زند.از دیدگاه فرگشتی، انسان در حقیقت سرده‌ای است از تبار انسان تباران که حدود 2 ٫ 2 میلیون سال قبل از شامپانزه‌ها جدا شده است. از این دیدگاه نمی‌شود قایل به این بود که بناست انسان مبنای درک معنای هستی باشد. اما از سویی دیگر، شکی گیری انسان امروزی حدود 200 هزار سال قبل و بعد از حدود دو میلیون سال از این سرده بیشتر به یک معجزه می‌ماند. انسانی که آنقدر پیشرفت می‌کند که می‌تواند زبان، هنر و ادیان را شکل بدهد، و بعد از آن، نوشتار را جوامع بزرگ چند میلیونی ایجاد کند، ادبیات، فلسفه، اقتصاد، سیاست و دولت و در نهایت انقلاب صنعتی و پیشرفت‌های تکنولوژیک باورنکردنی ایجاد کند و "سرمست خمب فرزانگی" شود. هر چند حتی پیشتر از این، ذات شکل گیری حیات هم به معجزه می‌ماند.درست از لحظه‌ای که بیگ بنگ شکل می‌گرد، هستی لحظه به لحظه پیچیده‌تر شده تا جایی که موجودیت بسیار پیچیده‌ای به نام DNA توانسته پا به عرصه وجود بگذارد، حیات به عنوان پیچیده‌ترین وجود جهان شکل بگیرد و آنقدر خودش را تغییر بدهد تا موجودی با ویژگی‌های ما بتواند پا به عرصه وجود بگذارد.اما اساسی‌ترین سوال، اینجا شکل می‌گیرد؟ آیا این معجزه فقط یک بار رخ داده است و یا اینکه مقیاس بسیار کوچک ما در قیاس با مقیاس و فواصل کیهانی به ما اجازه آشنایی با اشکال و انواع دیگر حیات را نمی‌دهد؟ این موضوع، یکی از سوالات اساسی دانش بعد از پیشرفت تکنولوژی جدید بوده است. برای پاسخ به این سوال یکی از روش‌های رایج، استفاده از معادله دریک است. معادله دریک در سال 1961 ( 58 سال قبل) نوشته شد. در آن زمان تعداد مجهولات معادله خیلی بیشتر از حالا بود. در حال حاضر با پیشرفت‌های ناسا، بعد از جایگذاری اعداد در این معادله، برای اینکه زمین تنها سیاره میزبان حیات هوشمند در طول تاریخ باشد، باید احتمال شکل گیری حیات هوشمند در یک سیاره قابل سکونت، حدود یک در شصت میلیارد باشد که احتمال خیلی کمی است. از طرف دیگر وقتی میچیو کاکو در فصل هشت کتاب جهان‌های موازی، به همه خوش شانسی هایی که در به وجود آمدن حیات بر روی کره زمین (حیات در مفهوم عام و نه حیات هوشمند که احتمال شکل گیری اش باز هم به مراتب کمتر است) می‌پردازد، احتمال یک در شصت میلیارد، چندان هم دور از ذهن به نظر نمی‌رسد. میچیو کاکو اول یک نقل قول از معلم کلاس دومش می‌آورد: "خداوند زمین را آنقدر دوست داشته که آن را درست در فاصله مناسب از خورشید قرار داده است." بعد میچیو کاکو نقل می‌کند که در حقیقت فقط این مورد باعث نشده که زمین مستعد حمایت از حیات باشد و موارد بسیار دیگری هم در این مورد تاثیرگذار بودند که حتی اگر یکی از آنها طور دیگری شکل می‌گرفت، حیات روی کره زمین ایجاد نمی‌شد. خیلی خلاصه این موارد را در زیر لیست می‌کنم: زمین در فاصله بسیار مناسبی از خورشید قرار گرفته است.ابعاد ماه برای اینکه مدار زمین پایدار بماند، کاملا درست و مناسب است. (اگر ابعاد ماه کوچک بود، محور زمین دچار چرخش هایی می‌شد که صدها میلیون سال پایداری آب و هوایی برای شکل گیری DNA غیرممکن می‌شد.)فاصله ماه و زمین برای پایداری چرخش زمین به اندازه و درست است.وجود سیاره مشتری و گرانش شدید آن، به بیرون راندن خرده سیارک‌ها از منظومه کمک می‌کند. اگر اینطور نبود، سقوط خرده سیارک‌ها بر روی زمین، حیات را غیر ممکن می‌کرد.جرم زمین به اندازه کافی و مناسب است. اگر جرم زمین کمتر بود، نمی‌توانست اکسیژن را در مدار خودش نگه دارد و اگر بیشتر بود، بسیاری از گازهای سمی را هنوز در خود داشت و در هر دو صورت حیات غیرممکن می‌شد.همه مدارهای سیاره‌ای در منظومه شمسی بجز مدار پلوتو تقریبا دایره‌ای هستند و به همین خاطر برخوردهای سیاره‌ای در منظومه شمسی کاملا نادر است.منظومه شمسی در محدوده مناسبی در حدود دو سوم فاصله از مرکز کهکشان راه شیری قرار گرفته است. اگر منظومه شمسی به مرکز کهکشان و سیاهچاله‌های آن نزدیکتر بود، شدت میدان تابش حیات را غیر ممکن می‌ساخت و اگر دورتر می‌بود، نمی‌توانست به اندازه کافی، عناصر سنگین برای شکل گیری حیات را دارا باشد.این فهرست موارد متعدد دیگری را هم در بر می‌گیرد. به گونه‌ای که ستاره شناسان وارد و براون لی استدلال می‌کنند که تعداد نوارها و نواحی مناسبی که در آن قرار داریم، آنقدر زیاد است که وجود حیات هوشمند روی کره زمین، می‌تواند در کل کهکشان راه شیری و شاید جهان (البته جهان سه بعدی) منحصر به فرد باشد. از طرف دیگر ، از زمان شکل گیری جهان هم عوامل متعددی در کار بودند که بتوانند اتم‌ها و مولکول‌های پایدار تولید کنند، عواملی مثل وزن دقیق پروتون و نوترون، پایداری پروتون، وجود شگفت انگیز نیروی هسته‌ای قوی و ضعیف درست در محدوده مناسب و پس از آن وجود شش عدد اصلی جهان در محدوده مناسب:اپسیلون (مقدار نسبی هیدروژنی که در انفجار بزرگ از طریق همجوشی به هلیم تبدیل می‌شود)، N (قدرت نیروی الکتریکی تقسیم بر قدرت گرانش)، امگا (چگالی نسبی جهان)، لاندا (ثابت کیهانی که سرعت جهان را تعیین می‌کند) ، Q (دامنه اختلالات موجود در تابش ریزموج پس زمینه) و D (تعداد ابعاد فضا).این موضوع می‌تواند از دو دیدگاه دینی و غیر دینی بررسی شود. دیدگاه دینی احتمالا به اینجا می‌رسد که تمام اینها توسط خداوند برنامه ریزی شده و دیدگاه غیر دینی احتمالا عموما قایل به اتفاقات نادر است، در حقیقت عموما قایل به وجود جهان‌های بسیاری که در آنها تمام اینها به این شکل دقیق در کنار هم قرار نگرفتند. جهان‌های خاموشی که هرگز حیات در آنها شکل نگرفته است. ریس این موضوع را اینطور توضیح می‌دهد که اگر مجموعه‌ای از لباس داشته باشید، اصلا تعجب نمی‌کنید که یکی از آنها درست به اندازه شما باشد. داوکینز هم همین استدلال را مطرح می‌کند و علت تعجب ما را این می‌داند که ما به عنوان مصداق حیات هوشمند، حتما باید دقیقا در همین محدوده باریک قرار می‌گرفتیم، همین جایی که الان هستیم، درست در همین محدوده استثنایی، پس وجود ما در این نقطه چندان هم عجیب نیست.اما صرفنظر از اینکه ما قایل به دیدگاه دینی هستیم و یا دیدگاه غیر دینی، یک نکته اهمیت بسیاری را دارد: ممکن است ما تنها شکل هوشمند حیات در جهان باشیم. پس شاید هستی معنای خودش را فقط با ما بتواند محک بزند. این، همه چیز را تغییر می‌دهد. اهمیت زندگی هر کدام از ما، اهمیت ادامه حیات نوع بشر بر روی زمین، اهمیت حفاظت از محیط زیست. در پست‌های بعدی بیشتر در این مورد صحبت می‌کنم.
نسبیت عام اشتباه است منتشر شده در johnmarkmorris به تاریخ 30 می‌2021 لینک منبع General Relativity is Wrong نسبیت عام اشتباه است. نسبیت عام براساس یک مدل کودکانه فضا - زمان به عنوان یک هندسه ریمانی انتزاعی است که پایه و اساس طبیعت فضا و زمان اقلیدسی را که با انرژی حامل بارهای نقطه‌ای تغییرناپذیر نفوذ می‌کند، مدل نمی‌کند. ما می‌توانیم نسبیت عام را با مفهوم نسبیت عام کوانتوم احیا کنیم که اصلاحات زیر را دارد:نسبیت عام کوانتوم مبتنی بر فضا و زمان اقلیدسی است.نسبیت عام کوانتوم مبتنی بر بارهای هندسی، از نظر فیزیکی تغییر ناپذیر و کوانتومی است.در زمینه نسبیت عام کوانتوم، کوانتوم دوباره تعریف شده و به عنوان بارهای نقطه الکترونین و پوزیترینو تغییر شکل می‌یابد.(به ترتیب at - e / 6 و+ e / 6 ).نسبیت عام کوانتوم به درستی با حد بالای انرژی ثابت برای هر کوانتوم بار و حدود چگالی مربوطه و پیکربندی الکترومغناطیسی سر و کار دارد.نسبیت عام کوانتوم( QGR ) با درک این موضوع که فضای اقلیدسی توسط ساختارهایی که ویژگی‌هایی دارند که با انرژی آن‌ها متفاوت است، و همچنین انرژی ساختارهای محلی و با فاصله کم، نفوذ می‌کند. این ویژگی‌های فیزیکی، هندسه فضا - زمان انیشتین را اجرا می‌کنند.نسبیت عام کوانتوم( QGR ) شامل پل‌های ریاضی بین مختصات اقلیدسی در فضا و زمان و مختصات ریمانی در فضای فضا - زمان است.ذرات فرمیون دارای هسته‌های انرژی با طول موج DeBroglie هستند و آن‌ها انرژی را به زمان - فضا تغییر می‌دهند. مکانیسم چیست؟ آیا هسته انرژی آن‌ها باعث نشت انرژی می‌شود یا تلفات می‌دهد؟ ماده استاندارد متراکم مانند یک سیاره یا ستاره یا کهکشان یافت می‌شود و انرژی فضای اتری را در داخل و اطراف آن‌ها ایجاد می‌کند.ما همچنین نیاز داریم که مکانیزم ردشیفت را برای فوتون‌ها گسترش دهیم. آیا ردشیفت بیشتر در زمان محلی به هسته Noether ، یعنی مدارهای دوقطبی، نسبت به فاصله، تغییر می‌کند؟ چطور کار می‌کند؟ مکانیسم چیست؟ آیا این روش کمی شده یا پیوسته است؟ آیا ردشیفت با انرژی یا شیب انرژی aether متفاوت است؟ ما همچنین می‌دانیم که ردشیفت به aether انرژی می‌دهد. شاید نشت انرژی دو قطبی (؟) و بعد یک تغییر و تحول؟ شاید آماری و کمی باشد؟ افسوس، این یک سوال باز است زیرا ما از خطاهای گسترده در LCDM بازسازی می‌کنیم.اگر دو اشتباه را در تاریخ فیزیک تصحیح کنید، علم موضوع جت‌های سیاه‌چاله بسیار سریع‌تر پیش خواهد رفت. 1 . میکلسون - مورلی اتر را حذف نکرد و این هیچ ربطی به تجربه ندارد. طبیعت حیله‌گر است و ذرات ماده استاندارد و اتر طرح‌های نوظهوری هستند که تشخیص معماری را بسیار دشوار می‌کنند. 2 . بار نقطه‌ای را از روی دسته جداشده فیزیک بردارید. دو نوع برابر و مخالف وجود دارد، الکترونو در بار 6 / e و پوزیترینو در بار 6 / e +. حالا راه‌حل این است: به به بارهای نقطه‌ای در شعاع نزدیک طول پلانک تغییر ناپذیری بدهید. این بار نقطه‌ای است، اما هیچ بار نقطه‌ای دیگری نمی‌تواند به شعاع تغییر ناپذیری نزدیک‌تر شود.به مفاهیم تکینگی و سیاه‌چاله‌ها فکر کنید. آیا تغییرناپذیری چیزی است که از وقوع فاجعه UV در طبیعت جلوگیری می‌کند؟ بله، این طور فکر می‌کنم. در مورد معدومات نظری که نیاز به تغییر شکل و جایگزینی ناشیانه با مشاهدات دارند، فکر کنید. ایمن بودن بارهای نقطه‌ای، کلید جادویی است که رازهای طبیعت و جهان را آشکار می‌کند.شکل 1 .کوانتوم‌هاجریانی از بارهای نقطه‌ای انرژی پلانک را تصور کنید که از حالت هسته‌ای پلانک بیرون ریخته شده‌اند. اولین نوع ساختارهایی که ظهور می‌کنند کدامند؟ البته مدار گردش الکترونو: دوقطبی پوزیترینو. هر ذره ماده استاندارد حداقل یکی از این دو قطبی‌ها را دارد (به عنوان مثال فرمیون‌های ژن III ) و به همان اندازه 9 دوقطبی (نوترون، پروتون)با یک شکل متداول، سه dipoles کوپل شده در مقیاس‌های مختلف انرژی - مانند یک dynamo ژیروسکوپی - هستند. من آن را موتور بقای انرژی Noether می‌نامم. علاوه بر تمام این موتورهای نواتر، بارهای نقطه‌ای شخصیتی نیز وجود دارند و در ترکیب با هسته‌های نواتر تمام کارهایی را که ما می‌دانیم انجام می‌دهند و عاشق مدل استاندارد هستند.در ریاضیات، منیفولد یک فضای توپولوژیکی است که به صورت محلی شبیه فضای اقلیدسی در هر نقطه است. منیفولدهای دو بعدی نیز سطوح نامیده می‌شوند. مثال‌ها عبارتند از کره و حلقه، که می‌توانند در فضای واقعی سه‌بعدی تعبیه شوند (بدون خود تقاطع‌ها).مفهوم منیفولد در بسیاری از بخش‌های هندسه و فیزیک ریاضی مدرن بسیار مهم است، زیرا امکان توصیف و درک ساختارهای پیچیده را از نظر خواص توپولوژیکی محلی ساده‌تر فضای اقلیدسی فراهم می‌آورد. منیفولدها به طور طبیعی به عنوان مجموعه‌های جواب سیستم‌های معادلات و به عنوان نمودارهای توابع ظاهر می‌شوند.منیفولدها می‌توانند به ساختار اضافی مجهز شوند. یکی از رده‌های مهم منیفولدها، رده منیفولدهای قابل افتراق است این ساختار قابل افتراق اجازه می‌دهد که حساب دیفرانسیل روی منیفولدها انجام شود. یک معیار ریمانی بر روی منیفولد امکان اندازه‌گیری فواصل و زوایا را فراهم می‌کند. منیفولدهای Symplectic به عنوان فضاهای فاز در فرمالیسم همیلتونی مکانیک کلاسیک عمل می‌کنند، در حالی که منیفولدهای چهار بعدی لورنتزی فضای زمان را در نسبیت عام مدل می‌کنند.ویکی‌پدیاآیا می‌دانستید که منیفولدها از نظر محلی شبیه فضای اقلیدسی محلی هستند؟ ممکن است تصور شود که این امر برای NPQG مفید خواهد بود چون فضا و زمان اقلیدسی هستند. علاوه بر این، محلی مهم است چون در جهان بارهای نقطه‌ای همه چیز از رویدادها و واکنش‌های محلی ظاهر می‌شود و اغلب در 1 / r ^ 2 ادامه می‌یابد. با این حال، با نزدیک شدن به مقیاس بارهای نقطه‌ای، محل رویدادهایی وجود دارد که در آن‌ها تاثیر فردی بارهای نقطه‌ای آشکار می‌شود. MIT یک دوره 2020 را در مورد نسبیت عام در دسترس قرار داده‌است. من در مورد عمیق‌تر شدن و دیدن درجه اتصال NPQG به GR و نحوه بازسازی نسبیت عام به نسبیت عام کوانتوم فکر می‌کنم. من فکر می‌کنم این یک کار دشوار خواهد بود زیرا فضا - زمان مجموعه‌ای از ساختارها است، احتمالا فوتون‌ها و نوترینوها بسیار خسته و انبوه است. یا به طور خاص موتورهای Noether و anti - engines .شکل 2 . شعار MIT " mens et manus " یا "ذهن و دست" است که تلفیقی از دانش آکادمیک با هدف عملی را نشان می‌دهد. mit . edu این اولین سخنرانی بود. من یک مجموعه وبلاگ برای بحث در مورد هر سخنرانی شروع می‌کنم و بیست و سه قسمت وجود دارد! هوم، 23 ، شماره MJ ، شاید این یک علامت باشد؟! خوب، این بسیار بلند پروازانه است، و ما خواهیم دید که من تا چه حد با ریاضیات و داشتن نظرات مرتبط به آن دست پیدا می‌کنم. نسبیت عام ریاضیات دارای چند مرتبه بزرگی بالاتر از طبیعت است و یا در غیر این صورت تاثیر فردی هر الکترونو و پوزیترینو می‌تواند به طور مجزا از دریای الکترونوس و پوزیترینوس و ساختارهایی که آن‌ها تشکیل می‌دهند، وارد بازی شود. نمی‌دانم حدود مقیاس آزمون‌های نسبیت عام چیست؟ من مطمین نیستم که آیا آزمایش‌های اخترفیزیکی مرتبط هستند یا خیر، زیرا آن‌ها با اثر کل تعداد زیادی از ساختارهای شارژ نقطه‌ای تشکیل شده‌اند.پس این چالش من است. هیچ جدول زمانی وجود ندارد. من ممکن است خسته شوم، زیرا سرمایه گذاری در وقت و تلاش برای پیوند دادن با یک نظریه اشتباه، حتی نظریه‌ای که در یک راستای فوق العاده با مشاهدات است، هم مالیات ذهنی دارد، هم خسته کننده است و هم آزار دهنده است. با این حال، این ممکن است چیزی باشد که برای رسیدن به سطوح بعدی بینش خود به تنهایی لازم دارم. مثل همیشه، من عاشق روزی هستم که فیزیک‌دانان و کیهان‌شناسان حرفه‌ای با من همراه شوند و بگویند متشکرم مارک!این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات کوانتوم ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
کتاب حق حیوان، خطای انسان معرفی کتاب حق حیوان، خطای انسانچه تفاوتی می‌کند حیوانات حقوقی داشته باشند یا نه؟انسان‌در طول تاریخ به روش‌های گوناگونی از موجودات زنده‌ی محیط اطراف خود، به‌ویژه حیوانات استفاده‌های متعددی کرده‌است. اگر حیوانات به‌عنوان موجودی متعلق به حیات دارای حقوقی باشند، درنتیجه تمام انواع بهره‌کشی انسان از آن‌ها، از خوراک گرفته تا پوشاک، اشتباه بوده و می‌بایست بلافاصله متوقف شود. هیچ‌چیز به‌اندازه‌ی طرح پرسش درباره‌ی حقوق حیوانات نمی‌تواند به خلق نظریه‌ای اخلاقی بینجامد که ابعاد زیادی از زندگی بشر را دستخوش تغییر قرار دهد.دو پرسشی که اساس کتاب را تشکیل می‌دهندتام ریگان از نخستین متفکرانی است که به حقوق حیوانات باور داشت و برای اثبات باورهای خود از فلسفه کمک گرفت. به باور او نظریه‌های اخلاقی در تایید حقوق حیوانات به لحاظ عقلی بسیار خوشایندتر از نظریه‌هایی هستند که دارابودن حقوق حیوانات را نقض می‌کنند. ریگان بحث خود را بر پایه‌ی دو پرسش اصلی بنا می‌نهد: آیا میان موجودات زنده، این تنها انسان است که از حقوق اخلاقی برخوردار است؟ یا آنکه تمام موجودات زنده از این حق برخوردارند؟ و در ادامه بیان می‌کند که چگونه طرح این سوال‌ها منجر به درک بهتری از خودمان می‌شود.برای مشاهده ادامه مطلب بر روی عبارت زیر کلیک نمایید:کتاب حق حیوان، خطای انسان
رایانش کوانتومی چیست؟ رایانش کوانتومیمقدمه:با پیشرفت تکنولوژی قطعات رایانه‌ای روز به روز در حال کوچک‌تر شدن هستند.روزی برای ساخت یک رایانه ساده نیاز به فضای بزرگی در حد یک اتاق بود. اما امروزه شاهد ریزپردازنده‌هایی در حد اندازه میلی‌متری و کوچک هستیم.با کوچک شدن اندازه قطعات رایانه‌ای و وارد شدن آن قطعات از سایز مایکرو به میکرو دیگر قوانین فیزیک کلاسیک نقشی در عملکرد آن نخواهد داشت.در ابعاد میکرو نوبت به حکمفرمایی مکانیک کوانتوم خواهد رسید، جایی که دیگر فیزیک کلاسیک هیچ سلطه‌ای بر آن ندارد. در ابعاد میکرو عملکرد قطعات آنقدر پیچیده می‌گردند که از توان درک خارج می‌گردد.اعمال مکانیک کوانتومی به حدی پیچیده و غیر قابل درک است که احتمالا متوجه عملکرد آن نخواهید شد! حتی خود من هم هیچی از مقاله‌ای که نوشتم نفهمیدم.به قول یکی از بنیان گذران مکانیک کوانتوم اگر بعد از مطالعه مکانیک کوانتوم متوجه آن شدید باید بدانید که در چیزی نفهمیدید.در حقیقت اگر زمانی فکر کردید که متوجه اعمال مکانیک کوانتومی شدید باید بدانید که شما در حقیقت به یک توهم دانایی دست پیدا کردید.البته این حد از پیچیدگی مکانیک کوانتوم به دلیل عدم وحدت آن با فیزیک کلاسیک و همینطور عدم فرمول بندی آن می‌باشد. مثلما اگر روز مکانیک کوانتومی و فیزیک کلاسیک ادغام گردند و مکانیک کوانتومی فرمول بندی گردد دیگر مکانیک کوانتومی آنچنان هم غیرقابل درک نخواهد بود.مبحث رایانش کوانتومی به حدی سنگین بوده که برای درک نحوه کارکرد رایانه‌های کوانتومی ساده امروزی نیاز به سالیان سال مطالعه و تحقیق در این حوزه است.بنابرین نمی‌توان توقع داشت که این مقاله به تمام قطعات، عملکرد و . در رایانش کوانتومی بپردازد.از این مقاله تنها می‌توان برای شروع مطالعه در حوزه رایانش کوانتومی یا کسب اطلاعات عمومی در این زمینه استفاده نمود. چکیده:زمانی که پای مکانیک کوانتوم به مبحث رایانش باز می‌گردد دیگر نمی‌توان به آن رایانه به چشم یک رایانه عادی نگاه نمود زیرا دیگر جایی برای قوانین فیزیک کلاسیک و قوانینی که به طور روزمره از آن استفاده می‌کنیم باقی نخواهد ماند.رایانه‌های کوانتومی با قوانین مکانیک کوانتومی از جمله درهم تنیدگی و برهم نهی عمل می‌کنند.مکانیک کوانتومی:مکانیک کوانتوم یکی از زیرشاخه‌های علم فیزیک بوده که به بررسی رفتار ذرات در ابعاد زیر میکرو می‌پردازد.زمانی که دانشمندان متوجه شدند که در ابعاد میکرو و پایین‌تر از آن دیگر ذرات بر اساس قوانین فیزیک کلاسیک عمل نمی‌کنند فهمیدند که در این مقیاس قوانینی کاملا متفاوت با آنچه که قبل‌ها می‌شناختیم حکمفرما است.شاید بتوانیم برای مثال حرکت یک الکترون بر دور هسته اتم را مثال بزنیم. با محاسبه نیروهای اعمالی بر مبنای فیزیک کلاسیک متوجه می‌شویم که الکترون‌ها باید در زمان کوتاهی سریعا به درون هسته سقوط نمایند و موجب ناپایداری اتم گردند. اما با محاسبات عملی متوجه می‌شویم که نه تنها در عمل اینگونه نبوده بلکه حرکات کاملا مخالف با قوانین فیزیک کلاسیک عمل می‌کنند.قوانین مکانیک کوانتوم به صورت ذاتی غیرقابل پیش بینی هستند.یک تاس را فرض کنید که می‌خواهیم آن را به هوا بیاندازیم. بعد از انداختن تاس و منتظر ماندن برای فرود آن می‌توانید بگویید که قرار است کدام عدد بر روی زمین بنشیند؟بر اساس آمار و احتمال از تمام 6 عدد موجود بر روی تاس هرکدام از اعداد یک ششم احتمال دارد تا به نمایش در بیاید.اما در حقیقت اینگونه نبوده و اگر شما قادر باشید تا قبل از رسیدن تاس به زمین میزان برآیند نیروها، فاصله، درجه پرتاب و . را محاسبه کنید آن زمان قبل از نشستن تاس بر زمین قادر به فهمیدن آن خواهید بود. اما به دلیل اینکه انجام همه آن محسابات در یک زمان کوتاه برای ما امکان پذیر نمی‌باشد ما آن را احتمال می‌نامیم. در حقیقت این احتمال از ضعف ما در تسلط به محیط سرچشمه گرفته است ولی در مکانیک کوانتوم قضیه فرق دارد. در مکانیک کوانتومی به دلیل عدم تسلط به محیط نیست که قادر به پیش بینی آن نیستیم، بلکه خود سیستم کوانتومی به صورت ذاتی غیر قابل پیش بینی است.برهم نهی و درهم تنیدگی کوانتومی:برهم نهی و درهم تنیدگی دو اصل مهم در مکانیک کوانتومی می‌باشد.درهم تنیدگی کوانتومی بیان می‌کند که اگر دو ذره درهم تنیده بودند و سپس از یکدیگر به دو ذره الف و ب جدا شده باشند، هرگونه تغییرات بر روی ذره الف یا ب سریعا منجر به تغییرات در ذره دیگر می‌شود. این تغییرات به صورت آنی و در لحظه حتی با وجود میلیاردها سال نوری فاصله بین دو ذره نیز اتفاق می‌افتد.برهم نهی کوانتومی نیز می‌گوید اگر یک ذره فاقد مشاهده‌گر باشد یا به عبارتی اندازه گیری نشود، می‌تواند تمامی حالت‌های ممکن سیستم کوانتومی را دارا باشد.آزمایش گربه شرودینگر:گربه شرودینگر یک آزمایش نظری مطرح شده توسط اروین شرودینگر بوده که به بیان حالت سوپرپوزیشن در مکانیک کوانتومی می‌پردازد.فرض کنیم گربه‌ای را درون جعبه‌ای قرار می‌دهیم. در کنار این جعبه یک سنسور پرتوزا و یک حسگر پرتوزا قرار گرفته شده است. زمانی که حسگر پرتوزا فعال گردد اقدام به پخش گاز سیانور در محیط می‌نماید و باعث مرگ گربه خواهد شد. حال تصور کنید که منبع پرتوزا برای پخش تشعشعات خود نیاز به 1 تا 3 دقیقه زمان دارد.در این آزمایش گربه درون جعبه و قطعات بکار گرفته شده نباید تحت هیچ شرایطی قابل اندازه گیری باشد.اکنون دو دقیقه از شروع فعالیت منبع پرتوزا گذشته حال به نظر شما گربه مرده یا زنده است؟ اگر بخواهیم بر اساس احتمال بررسی نماییم 50 درصد امکان دارد زنده و 50 درصد امکان دارد مرده باشد. اگر در جعبه را باز نماییم گربه قطعا یا مرده یا زنده است و نمی‌تواند 50 درصد آن بمیرد و 50 درصد آن زنده باشد.اما تفسیر کپهانک از مکانیک کوانتومی بیان می‌کند که گربه در آن لحظه در یک حالت سوپرپوزیشن و برهم نهی کوانتومی قرار می‌گیرد. به عبارتی دیگر گربه در دقیقه دوم هم مرده و هم زنده است اما با اندازه گیری وضعیت تنها یکی از واقعیت‌های ممکن را خواهیم دید.فروریزش تابع موج منجر به پدید آمدن تفاسیر مختلفی از جمله تفسیر کپنهاگی، دنیاهای چندگانه و . شده است.در حال حاظر هنوز نمی‌توان نتیجه کلاپس شدن تابع موج را بیان نمود اما احتمالاتی از جمله ایجاد دنیاهای موازی بر اساس برهم نهی کوانتومی و تفاسیر دیگری که مشهورترین آن‌ها تفسیر کپهانگی از فروریزش تابع موج است بیان گردیده است.بررسی کامپیوترهای کوانتومی:همانطور که گفته شد کامپیوترهای کوانتومی بر اساس اصول مکانیک کوانتومی از جمله برهم نهی رفتار می‌نمایند.در یک کامپیوتر ساده ما انواع بیت‌ها رو داریم که تنها یک حالت صفر یا یک را دارا می‌باشد ولی در رایانش کوانتومی ما از کیوبیت‌ها استفاده می‌نماییم.یک کیوبیت بر اساس اصل برهم نهی قادر است تا تمام حالات یک سیستم را در لحظه داشته باشد. به عبارتی دیگر یک کیوبیت در عین واحد هم حاوی مقدار صفر و هم مقدار یک است.به این حالت در کیوبیت‌ها اصطلاحا یک سوپرپوزیشن یا ابرحالت گفته می‌شود. یک کیوبیت تا قبل از اندازه گیری تمام حالت‌های ممکن را دارا می‌باشد.برای داشتن یک کیوبیت ملزم به ایجاد ابر رسانا می‌باشیم. ابر رسانا حالت چهارم از انواع مواد در انتقال الکتریسیته می‌باشند که مقاومت آن‌ها صفر است. تمامی هادی‌ها و رساناها دارای مقداری مقاومت می‌باشند اما در ابر رساناها این مقدار برابر صفر است و دیگر هیچ اتلاف انرژی رخ نخواهد داد.برای رسیدن به این خواص در ماده‌های مختلف نیاز به پایین آوردن دما هستیم. به طور معمول این دما باید تا حد صفر مطلق پایین آورده شود تا یک ماده در حالت ابر رسانایی قرار بگیرد.ایجاد چنین شرایطی برای استفاده‌های خانگی غیرمعقول می‌باشد به همین دلیل این نوع رایانه‌ها در حال حاظر برای استفاده‌های آزمایشگاهی مورد استفاده قرار می‌گیرند.پردازش کوانتومی:در رایانش کوانتومی تمامی حالت‌های ممکن در لحظه رخ خواهد داد.اگر بخواهیم برای درک این مورد مثالی بزنیم می‌توان گفت فرض کنید که رشته‌های رمزگاری شده با توابع هشی را دارا هستیم.شکستن این قفل در کامپیوترهای معمولی به چه شکلی است؟ برای شکستن آن با یک رایانه معمولی باید تمامی حالت‌ها را به ترتیب تبدیل به عبارت هش و رمزگذاری شده نماییم، سپس خروجی آن را به عبارت رمزگذاری شده‌ای که از قبل داریم تطابق دهیم، زمانی که دو عبارت برابر یکدیگر بودند می‌توانیم به عبارت اصلی دست پیدا کنیم.تا زمانی که تعداد کل حالت‌ها پایین است این کار مشکل خاصی ندارد ولی هرچقدر که بر کل تعداد حالات بیافزاییم بر زمان مورد نیاز برای پیدا کردن عبارت نیز افزوده می‌گردد به نحوی که برای شکستن یک عبارت رمزگذاری شده ممکن است نیاز به هزاران یا میلیون‌ها زمان آن هم با یک ابر کامپیوتر داشته باشیم.اما در پردازش کوانتومی قضیه فرق دارد، تمامی حالات ممکن در لحظه انجام می‌گیرند و سیستم کوانتومی تمامی پردازش و حالات را در آن لحظه دارا است. آن هزاران و میلیون‌ها سال زمانی که نیاز داشتیم در رایانش کوانتومی می‌تواند در کسری از ثانیه یا دقیقه عملیاتی گردد.انقلابی دیگر با رایانش کوانتومی:همانطور که توضیح دادیم سخت‌ترین و پیچیده‌ترین محاسبات در کسری از ثانیه و دقیقه در یک سیستم کوانتومی به وقوع می‌پیوندد.زمانی که رایانه‌های کوانتومی در این ابعاد پیاده سازی شوند دیگر تمام چیزی که ما از فناوری اطلاعات می‌دانیم معنا پیدا نخواهد کرد.تمام کیف پول‌های بیت کوینی در کسری از ثانیه قابل دسترس می‌گردند، دیگر حریم شخصی معنا پیدا نخواهد نمود و ..با وجود سیستم‌های کوانتومی تمامی رمزنگاری و انکریپشن‌هایی که اکنون می‌شناسیم فاقد اعتبار می‌گردند. سیستم‌های کوانتومی قادر به شکستن هر قفلی در مدت زمان کوتاهی خواهند بود. دیگر تکنولوژی امروزی توان مقاومت در برابر این رایانه‌ها را نخواهد داشت و باید سیستم دیگری یافت و جایگزین نمود تا شاید بتوان آن زمان مجدد به امنیت سایبری معنا بخشید.حال فکر کنید روزی این حجم از قدرت پردازش در هوش مصنوعی پیاده گردد! به نظر شما آن زمان چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ شاید تمام ترس‌های استیون هاوکینگ از ظهور ربات‌ها، هوش مصنوعی و همینطور انقراض بشر توسط آن به وقوع بپیوندد.برای رسیدن به چنین تکنولوژی ملزم به زمان بسیاری هستیم پس نیازی نیست که هم اکنون واهمه و ترسی از این موضوع داشته باشید زیرا احتمالا تا آن زمان هیچکدام ما زنده نباشیم. بهتر است مشکلات آینده را برای آیندگان باقی بزاریم، اصلا به ما چه : - )خلاصه نتایج:یک رایانه معمولی که بر اساس قوانین فیزیک کلاسیک بنا شده قادر است تا تمام حالات را به ترتیب پردازش نماید اما در یک رایانه کوانتومی تمام حالات در لحظه پردازش می‌گردند.تفاوت عملکردی این دو نوع از رایانه در همین موضوع می‌باشد و نمی‌توان از رایانه‌های کوانتومی توقع پردازش و شبیه سازی عملیات‌هایی که در حالت عادی امکان آن وجود ندارد را داشته باشیم.به طور خلاصه‌تر رایانه کوانتومی را می‌توان یک رایانه ساده ول با سرعتی بسیار بالاتر از یک رایانه ساده تصور نمود.اگر بخواهیم مثالی بزنیم برای بررسی وضعیت آب و هوا به صورت دقیق با خطای صفر ملزم به تایین حالت تمامی مولکول‌ها، ذرات و اشیاء هستیم. این مورد در هر دو سیستم امکان پذیر است اما در ابر رایانه‌های ساده امروزی، زمانی فراتر از عمر اولین انسان نخستین تا امروز را طلب می‌نماید که انجام دادن آن منطقی به نظر نمی‌رسد، اما از آنجایی که یک رایانه کوانتومی دارای سرعت به مراتب بالاتری است و توانایی انجام تمامی این عملیات‌ها را در مدت کوتاهی دارا می‌باشد شبیه سازی این مولکول‌ها در رایانه کوانتومی معقول‌تر است. البته مثلما زمانی که به این تکنولوژی دست پیدا نماییم کارهای مهم‌تری نسبت به پیش بینی آب و هوا وجود دارد.برخلاف این مورد محاسباتی که حتی با صرف میلیون‌ها سال زمان باز قادر به انجام گرفتن نیستند در رایانه کوانتومی نیز به همین شکل خواهند ماند. همانطور که با صرف بی‌نهایت زمان باز قادر به پیدا کردن انتهای عدد پی نیستیم در رایانه کوانتومی نیز نخواهیم بود.گردآوری شده توسط وبگاه رکسیت
چگونه جهان را می‌شناسیم؟ شاید به نظر عجیب بیاید ولی اگر امواج مختلف را از جهان حذف کنیم، دیگر هیچ چیزی قابل شناسایی نخواهد بود! ما به کمک امواجی که از اشیا به سنسورهای بیولوژیکی یا مصنوعی مان ارسال می‌شود، جهان پیرامون خود را می‌شناسیم. مثلا نور یک موج خاص است که سبب دیدن اشیا می‌شود یا صوت موج دیگری است که باعث شنیدن صدا می‌شود. هر موج در واقع میزانی از انرژی است که با به ارتعاش در آوردن یک کمیت فیزیکی مانند جرم، بین دو نقطه‌ی فضا جابه جا می‌شود. در گذشته، امواج مکانیکی و الکترومغناطیسی کشف و بررسی شده بودند. موج‌های مکانیکی با به ارتعاش در آوردن جرم اجسام، انرژی را بین دو نقطه جابه جا می‌کنند در حالی که امواج الکترومغناطیسی این انتقال را با کمک نوسان میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی صورت می‌دهند. دسته‌ی سوم موج‌ها که تا سال 2016 ناشناخته بودند امواج گرانشی هستند. وجود این امواج در سال 1915 توسط انشتین پیش بینی شده بودند اما نخستین بار گروه لایگو در 11 فوریه 2016 به طور مستقیم این امواج را مشاهده و ثبت نمودند! این امواج، برای انتقال انرژی، دستگاه فضا - زمان را به ارتعاش وا می‌دارند. بنابراین هر جرمی که در فضا در حال حرکت باشد باید چنین امواجی را در فضا - زمان گسیل دهد، زیرا سبب مرتعش شدن دستگاه فضا - زمان می‌شود.تا قبل از ثبت امواج گرانشی، کل اطلاعات ما از عالم به کمک امواج الکترومغناطیسی و مکانیکی صورت می‌گرفت. ما به کمک قسمت مریی طیف الکترومغناطیس، اشیا را می‌بینیم. همچنین به کمک دستگاه‌های آشکارساز مختلف، سایر قسمت‌های امواج الکترومغناطیس یعنی امواج رادیویی، ماکروویو، فروسرخ، فرابنفش، اشعه ایکس و . را مورد بررسی قرار داده و حقایقی از عالم را دریافته‌ایم. بعلاوه با استفاده از صوت که گونه‌ای از امواج مکانیکی است صداهای پیرامون خود را می‌شنویم. اکنون به نظر می‌رسد که بشر صاحب حس جدیدی شده است، حسی که با امواج گرانشی کار کرده و پرده از اسرار کیهان و زمان برخواهد داشت.
نشانه‌های خرابی باتری ماشین چیست؟ نشانه‌های خرابی باتری ماشین چیست؟در این مقاله به بررسی علایم و نشانه‌های خرابی باتری ماشین خواهیم پرداخت شاید برایتان پیش آمده باشد که در هر ساعت از شبانه روز سوار خودرو خود شده و متوجه‌شده ا‌ید که خودرو روشن نمی‌شود. اگر عجله داشته باشید و تعمیرگاهی هم در نزدیکی شما نباشد اوضاع بدتر است.روشن نشدن اتومبیل می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. رایج‌ترین آن، خرابی باتری است. البته ممکن است همیشه باتری، خراب نباشد بلکه تنها نیاز به شارژ مجدد داشته باشد. نگران نباشید، با خواندن این مقاله چند نشانه خرابی باتری خودرو را به شما توضیح می‌دهیم.علایم خراب شدن باتری خودروعلایم خرابی باتری خودرومهم‌ترین نقشی که باتری خودرو ایفا می‌کند، تامین برق مورد نیاز برای استارت خودرو و روشن کردن آن است. ممکن است به طور ناگهانی خودروی شما استارت نخورد که یکی از دلایل آن خالی شدن باتری است.باتری خودرو ممکن است که خالی شود و یا به طور کلی غیر قابل استفاده باشد. در صورتی که باتری خراب شده باشد، باید تعویض شود. بدیهی است که تعمیر یک باتری خراب کار ممکنی نیست و در اکثر موارد این عمل نتیجه مطلوب نمی‌دهد. اما باتری خالی شده را می‌توان شارژ کرده و دوباره از آن استفاده کرد.در این قسمت از مقاله، علایم و نشانه‌های خرابی باتری خودرو شرح داده شده‌اند که با مشاهده این علایم در باتری خودروی خود می‌توانید خراب شدن آن را تشخیص دهید. 1 - ماشین استارت نمیخورد یا به سختی روشن می‌شودیکی از مهم‌ترین علایمی که نشان دهنده خرابی باتری خودرو است، استارت نخوردن و عدم روشن شدن موتور آن است. اگر از سرعت استارت خودروی شما کاسته شده است ممکن است دلیل آن خرابی باتری خودرو باشد. 2 - استفاده طولانی از باتری هر باتری خودرو یک عمر مفید دارد. زمانی که عمر مفید باتری به پایان می‌رسد، دیگر آن کارایی اولیه را نداشته و بی کیفیت می‌شود. معمولا باتری‌های خودرو بین 2 تا 3 سال عمر مفید داشته و پس از آن باید تعویض شوند. در نتیجه می‌توان گفت یکی از علایم خرابی باتری، زیاد بودن عمر آن است. 3 - تغییر رنگ نشانگر سلامت باتریاکثر باتری‌های خودرو، یک چراغ نشانگر دارند که نشان دهنده عمر آنها می‌باشد. زمانی که باتری نو و سالم است رنگ نشانگر آن سبز است و اگر این رنگ به سمت زرد یا قرمز متمایل باشد، نشان دهنده اتمام عمر باتری و در نتیجه کاهش عملکرد آن می‌باشد. در صورتی که رنگ زرد یا قرمز را روی نشانگر سلامت باتری خودروی خود مشاهده کردید، عموما باید آن را با یک باتری جدید تعویض کنیداما گاهی به برق آن و اتصالات آن نیز بستگی دارد. قبل از تعویض بهتر است راهنمای دلیل روشن بودن چراغ باتری خودرو را بخوانید تا از خراب بودن آن مطمین شوید. 4 - تغییر شکل ظاهری باترینشانه‌های خراب بودن باتری خودروگرم شدن بیش از حد موتور خودرو می‌تواند باعث خراب شدن باتری و برآمده شدن آن شود. در صورتی که در ظاهر باتری خود این تغییرات را مشاهده کردید، یعنی عمر مفید باتری خودروی شما به پایان رسیده است و باید آن را تعویض کنید. گرما، ضربه، شکستگی و عواملی مانند اینها، می‌تواند منجر به خرابی باتری خودرو و کاهش عملکرد آن شود. 5 - استارت خوردن نامنظم خودروممکن است خودروی شما یک روز به سادگی استارت خورده و روشن شود و روز دیگر اصلا با استارت خوردن روشن نشود. در این صورت، باتری خودرو شارژ را درون خود نگه نمی‌دارد و نشانه‌ی خرابی باتری می‌باشد. در این شرایط، باید برای عملکرد بهتر خودرو باتری آن را تعویض کنید.عوامل موثر در کاهش عمر باتری ماشیندلایل خرابی باتری خودروموتور هندل می‌زند اما روشن نمی‌شودنه صدای هندل می‌آید، نه استارت می‌زند، نه چراغ روشن می‌شود ونه اصلا برق پشت فرمان می‌آیدیک روز خوب استارت می‌زند، روز بعد استارت نمی‌زنداستارت زدن در هوای سرد خیلی سخت‌تر استزیاد از اتصال ساز و یا فرایند باتری به باتری استفاده می‌کنیدزمانی که خودرو برای مدتی خاموش باقی می‌ماند استارت نمی‌خورد ولی اگر در فواصل کوتاه روشن شود مشکلی ندارد.آیا واقعا باتری خودروی شما خراب است؟تشخیص خرابی باتری ماشیناگر هر کدام از موارد بالا برای خودروی شما اتفاق بیفتد، قطعا مشکل مربوط به سیستم برق رسانی خودرو می‌باشد. اما ممکن است تمامی مشکل مربوط به خرابی باتری نباشد. در واقع علایم خرابی باتری که در بالا ذکر گردید، ممکن است دلایل دیگری نیز داشته باشند. برای تشخیص خرابی باتری خودرو و اطمینان صددرصدی از خراب بودن باتری و نیاز به تعویض آن، پیشنهاد می‌شود، موارد زیر را حتما قبل از تعویض باتری چک نموده و امتحان کنید.از صحت عملکرد دینام اطمینان حاصل کنید.بست‌های باتری را چک کرده و اطمینان حاصل کنید که بدون قطعی یا اتصال هستند.محل اتصال بست را به باتری چک کرده و از محکم بودن بست اطمینان حاصل کنید.در صورت امکان بست‌ها را جدا کرده و سر باتری و بست‌ها را تمیز کنید.از درستی عملکرد استارت اطمینان حاصل کنید.شمع‌های خودرو را بازبینی کرده و از صحت عمل جرقه زنی اطمینان حاصل کنید.فیوزهای مربوطه را چک نموده و از عدم خرابی آن‌ها اطمینان حاصل کنید.اگر از خالی شدن باتری خود اطمینان ندارید، هیچگاه از طریق باتری به باتری اقدام به روشن کردن خودرو نکنید.باتری را از جای خود خارج و میزان عملکرد آن را در هنگام شارژ و نگهداری شارژ بسنجید.
زنبورها چگونه مسیریابی می‌کنند؟ دانشمندان می‌دانند که بسیاری از حیوانات به خطوط میدان مغناطیسی زمین حساس‌اند، اما آن‌چه هنوز ناشناخته مانده مکانیسمی است که این حیوانات با استفاده از آن راهیابی و مسیریابی می‌کنند.محققان دانشگاه سیمون فراسر در ونکوور در تحقیقی که به تازگی انجام داده‌اند، موفق شدند ذرات آهنربایی نوعی مواد فرومغناطیسی - در شکم زنبورهای عسل پیدا کنند.این محققان به مطالعه واکنش زنبورهای زنده که در معرض میدان مغناطیسی قوی‌تر از میدان زمین قرار داده شده بودند پرداختند. آزمایش دیگر آن‌ها شامل قراردادن بخش‌هایی از بدن زنبورها در داخل یک دستگاه ابررسانا با تداخل کوانتومی ( SQUID ) بود تا به مطالعه اثرات مغناطیسی کردن بپردازند.زنبورها این میدان‌های مغناطیسی را با استفاده از ساختارهایی که در داخل شکم‌شان وجود دارد حس می‌کنند. محققان با انجام یکسری آزمایش‌های فیزیکی و رفتاری بر روی حشرات نشان دادند که این توانایی حسی می‌تواند با استفاده از یک آهنربای موقتی قوی مختل شود.پژوهشگران نشان دادند که مواد فرومغناطیسی به همراه آهن مغناطیسی در شکم زنبورهای عسل وجود دارد. آن‌ها دریافتند که این مواد می‌توانند با استفاده از یک آهنربای موقتی قوی مغناطیسی شوند و مغناطیسی شدن شکم زنبورهای عسل زنده، توانایی آن‌ها برای راهیابی با استفاده از میدان‌های مغناطیسی محلی را مختل می‌کند.زنبورها تنها موجوداتی نیستند که این توانایی را دارند. برخی جونده‌ها، پرندگان، ماهی‌ها، خزندگان، باکتری‌ها و حشرات نیز از این قابلیت برخوردارند. برخی از این موجودات حاوی آهن مغناطیسی هستند. اکسید آهن فرومغناطیسی نیز در برخی صخره‌ها یافت می‌شود.هرچند هنوز درباره مکانیسم زیستی که منجر به عملکرد گیرنده‌های مغناطیسی می‌شود چیز زیادی نمی‌دانیم، اما این مطالعه می‌تواند درهای تازه‌ای برای تحقیق در آینده باز کند. محققان امیدوارند در مرحله بعد به بررسی این مسیله بپردازند که امواج الکترومغناطیسی صنایع چه تاثیری بر گیرنده‌های مغناطیسی زنبورهای عسل دارد. آن‌ها همچنین بر این باورند که تحقیقات آینده می‌تواند به شناخت میکروساختار گیرنده‌های مغناطیسی کمک کند.
پیدایش جهان هستی، علم در برابر ادیان یکی از چیز هایی که ما انسان‌ها رو از بقیه حیوانات جدا میکنه، حس کنجکاوی ماست. ما همیشه دنبال پیدا کردن جواب سوال‌های داخل سرمون هستیم و پیدا کردن جواب برای خوشایند هست و باعث ارضای حس کنجکاوی ما میشه. همین حس کنجکاوی باعث پیشرفت ما شده اما گاهی اوقات ما به دلیل عدم توانایی پیدا کردن جواب درست، سر به خرافات و عالم غیب میگذاریم. اصولا در مورد پیدایش جهان هستی از گذشته تا به حال نظریات زیادی بوده. از فیلسوفان و شاعران تا پیامبران همه به نحوی نظر خودشون رو پیرامون به وجود آمدن جهان هستی مطرح کردند. اما نظر فیلسوفان و شعرا ( و پیامبران ) راجب مسایل علمی زیاد اهمیتی نداره. به قول معروف باید کار رو سپرد به کاردانش. ( یا یه همچین چیزی ) Big Bang بیگ بنگ ( مهبانگ / Big Bang )بیگ بنگ که نیازی به توضیح نداره و اگه بخوام کامل این موضوع رو شرح بدم ده‌ها پست میتونم به راحتی بهش اختصاص بدم. اما توضیح مختصر بیگ بنگ:" بر اساس نظریه بیگ بنگ، جهان 13 ٫ 8 میلیارد سال پیش از نقطه‌ای تکین، فوق العاده داغ و چگال بر اثر انفجاری بزرگ به وجود آمده است و پیوسته انبساط یافته است. با انبساط جهان به تدریج، چگالی و حرارت جهان کاهش یافته و جهان ما از دنیای زیراتمی گرفته تا ستارگان و سیاره‌ها به وجود آمده است. بر این اساس، جهان ما درست مثل یک بالن در حال باد شدن انبساط پیدا می‌کند و کهکشان‌ها و ستارگان پیوسته از هم دورتر و دورتر می‌شوند و این روند تا پایان جهان ادامه خواهد داشت. "توضیحات بیشتر و کامل‌تر راجب بیگ بنگ رو میتونید از این لینک بخونید.نحوه خلقت جهان هستی در 6 روز طبق کتب آسمانیپیدایش جهان هستی در ادیانادیان مختلف نظریات خودشون رو نسبت به پیدایش جهان هستی دادند اما از اونجایی که حداقل در ایران اکثریت مردم ادیان ابراهیمی رو قبول دارند، ما هم سراغ ادیان دیگه نمیریم.در قرآن در هفت جا راجب آفرینش زمین و آسمان توضیح داده و در تمام اونها آورده شده که ما آسمان و زمین رو در 6 روز آفریدیم.این هفت آیه اینا هستن:سوره اعراف آیه 54 | سوره یونس آیه 3 | سوره هود آیه 7 | سوره فرقان آیه 59 | سوره سجده آیه 4 | سوره قاف آیه 38 | سوره حدید آیه 4 در کتاب‌های مسیحیان و یهودیان هم به همین شکل پیدایش جهان رو در 6 روز عنوان کرده. البته تفاوت هایی بینشون هست اما اصل مطلب بر پایه همون 6 روز استوار هست.توی بحث هایی که با روحانیون مختلف داشتم شروع میکنن به تفسیر قرآن و میگن که ممکنه منظور قرآن از 6 روز، شاید روز‌های زمینی نباشه. یا میگن شاید منظور از "الیوم" دوران باشه ( با هر فرهنگ لغتی جستجو کردم به غیر از روز معنی دیگه‌ای نمیداد )اما در سوره قمر آیه 54 قرآن به صراحت میگه:ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر 32 ترجمه: ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود.این آیه بار‌ها در قرآن تکرار شده و گفته قرآن به زبان ساده بیان شده تا همگان درک کنند. پس دیگه تفسیر کردن 6 روز به چیز‌های دیگه فقط برداشت شخصی هست. در ضمن روز و شب یک مقدار زمینی هست. یعنی ما به هر بار گردش زمین به دور خودش میگیم یک روز. وقتی میگن زمین و آسمان‌ها در 6 روز خلق شده، این جمله بی معنی هست.نتیجه گیریتمام هدف من از نوشتن این مطلب این بود که هم واقعیت رو با ادیان مقایسه کنم و هم این رو بگم که اگه دانشمندان نحوه پیدایش جهان رو همون 6 روز فرض میکردن هیچوقت دنبال جواب نمیرفتن و جواب واقعی رو پیدا نمیکردن. گاهی اوقات باید تعصب رو کنار بگذاریم و عینک نقادانه رو به چشم بگذاریم و قرآن رو یک بار هم که شده با ترجمه آیات بخونیم و بعد اون‌ها رو با کشفیات روز دنیا مقایسه کنیم. پ ن: این اولین پستم بود و من هم زیاد تسلطی بر نوشتن پست‌های این چنینی ندارم. اگه مشکلی بود به بزرگی خودتون ببخشید در پست‌های بعدی سعی میکنم بهتر از الان بنویسم:)
باد کردن یا تورم باتری گوشی موبایل قسمت اعظم وسایل الکترونیک قابل حمل و مدرن، از جمله لپ تاپ‌ها، اسمارت فون‌ها، تبلت‌ها و کتاب خوان‌های الکترونیکی و ردیاب‌های تناسب اندام با باتری‌های لیتیوم یونی کار می‌کنند. هر چه که باتری‌ها جمع و جور‌تر می‌شوند این وسایل بهتر از قبل می‌شوند.باتری‌های لیتیوم یونی جدید دارای چگالی انرژی بالا، خود تخلیه شارژ و اثر حافظه کم هستند همه این ویژگی‌ها باعث شده که آن‌ها برای استفاده در همه چیز از مک بوک‌ها گرفته تا کیندل‌ها عالی باشند. متاسفانه همه چیز کاملا مثبت نیست و این مقدار چگالی انرژی بالا معایبی هم دارد. برای مثال باتری‌های لیتیوم یونی نسبت به نسل‌های پیشین خود پایداری کمتری دارد. عنصر لیتیوم نسبت به ترکیباتی که قبلا در باتری‌ها استفاده می‌شد واکنش پذیرتر است و باتری‌های جدید پارتیشن‌های بسیار کوچکی بین سلول‌ها و روکش بیرونی دارند و کل باتری در یک فضای محبوس تحت فشار قرار گرفته است.زمانی که باتری‌های لیتیوم یونی زیادی داغ و یا زیادی شارژ می‌شوند یا این که به طور طبیعی در اثر گذر زمان کارایی خود را از دست می‌دهند، ممکن است سلول‌های داخلی‌تر باتری ترکیب قابل اشتعال الکترولیت را بیرون دهند. این زمانی است که باتری‌ها باد می‌کنند چون باتری‌ها در فضای محبوسی قرار دارند آزاد شدن گازهای مذکور باعث باد کردن آن می‌شود.زمانی که باتری لیتیوم یونی کهنه و خراب می‌شود یا موقعی که زیادی روی پریز به برق به شارژ زده باشید یا باتری آن داغ شده باشد، احتمال این که سلول‌های باتری ترکیبی از الکترولیت قابل اشتعال را انتشار دهند وجود دارد. نتیجه‌ی این امر به تورم و باد کردن باتری گوشی شناخته می‌شود. این گازها همچنان درون باتری محبوس هستند اما باعث انبساط و باد کردن آن می‌شوند. پوشش باتری همانند یک لایه محافظ عمل کرده و از آتش گرفتن باتری جلوگیری می‌کند.ت ورم و باد کردن باتری گوشی موبایل و تبلت چیست؟شما ممکن است از درست جا نخوردن درب پشت گوشی یا وجود یک درز غیرمعمول بین درب پشت و شاسی گوشی تان متوجه باد کردن باتری گوشی موبایل تان شوید.بسته به میزان تورم باتری، برخی از نمونه‌های شدیدتر در واقع باعث می‌شوند که باتری تا اندازه‌ای باد کند که بتواند trackpad یا درب باتری را بشکند.به یاد داشته باشید که در حالی که این موارد گاهی اوقات اتفاق می‌افتد، اما به طور کلی، باتری‌های لیتیوم یونی واقعا ایمن هستند.آن‌ها با اقدامات ایمنی چندگانه طراحی شده‌اند که آن‌ها را در برابر زیاد شارژ شدن، زیادی داغ شدن و غیره محافظت می‌کند.دو نوع باد کردگی باتری وجود دارد گاز و جامد. زمانی که باتری‌ها تولید می‌شوند با برچسب‌های توصیفی نشانگر اسم و نام شان بسته بندی می‌شوند. گاهی اوقات این برچسب‌ها منفذهای هوایی کمی دارند و نمی‌گذارند گازها خارج شوند. باتری‌ها با گذر زمان گاز آزاد می‌کنند اما برچسب روی آن از پخش آن جلوگیری می‌کند. سپس باتری به تدریج باد می‌کند. از سوی دیگر، باتری می‌تواند به صورت شیمیایی به گونه‌ای واکنش دهد که درون آن متریال جامد تولید شود. در هر دو حالت، باتری بزرگتر از شکل اولیه خود می‌شود و به اصطلاح شکم می‌کند.اگر تورم باتری جزیی باشد، ممکن است متوجه تغییرات کوچکی در گوشی خود شوید برای مثال پشت گوشی تان ممکن است اندکی از جای خود کج شده باشد، قاب و شاسی تان ممکن است دارای شکاف غیرمعمول شده باشد یا این که درب باتری لپ تاپ تان به آسانی چفت نشود. گاهی باد کردن باتری چنان زیاد می‌شود که با اندکی فشار درب گوشی باز شده و باتری به بیرون پرتاب می‌گردد.چطور باد باتری باده کرده را بخوابونیم؟ علت باد کردن باتری چیست؟تورم یا باد کردن باتری‌ها به خاطر گاز تولید شده در سلول باتری است که در فرآیند واکنش شیمیایی که اکسیداسیون الکتروشیمیایی الکترولیت نامیده می‌شود تولید می‌گردد که می‌تواند نتیجه گرمای غیر طبیعی باشد که آن نیز به خاطر باتری معیوب، شارژ ناصحیح یا شارژر خراب تولید می‌شود. ممکن است شارژر شما خراب شده باشد و نتیجه‌اش باد کردن باتری باشد یا استفاده از شارژر ناسازگار باعث باد کردن تورم در وسط باتری شما شود.علاوه بر این، برخی از روش‌های شارژ کردن گوشی‌های تلفن همراه که شما به کار برده‌اید ممکن است منجر به خراب کردن و باد کردن باتری شما شده باشد.بسیاری از گوشی‌های ما که روزمره استفاده می‌کنیم دارای باتری‌های لیتیوم یونی هستند و اغلب اوقات همه چیز بی اشکال پیش می‌رود. اما گاهی اوقات زمانی که یک باتری خراب می‌شود، ممکن است باد کند و خطرناک شود. در این مقاله یاد می‌گیرید که با باتری‌های باد کرده چکار باید بکنید و چطور ابتدایا از باد کردن باتری موبایل خود جلوگیری کنید.
علوم شناختی،امیر فخیمی علمو شناختی علوم شناختی یکی از شاخه‌های علوم محسوب می‌گردد که به مطالعه ذهن، کارکردهای ذهنی و فرایند شناخت در انسان می‌پردازد.[ 1 ]این رشته دانشگاهی شاخه‌ای میان‌رشته‌ای می‌باشد که از ادغام و هم افزایی رشته‌های مختلفی مانند روان‌شناسی، فلسفه ذهن، عصب‌شناسی، زبان‌شناسی، انسان‌شناسی، علوم رایانه و هوش مصنوعی تشکیل شده‌است. این علم به بررسی ماهیت فعالیت‌های ذهنی مانند تفکر، طبقه‌بندی و فرایندهایی که انجام این فعالیت‌ها را ممکن می‌کند می‌پردازد. به صورت مشخص‌تر از جمله اهداف اصلی این رشته پژوهش در زمینه ادراک و بازشناسی، توجه، حافظه و یادگیری، زبان، استدلال و تفکر، قضاوت، برنامه ریزی، تصمیم گیری و . است.با پیشرفت‌هایی که در زمینه هوش مصنوعی و تولید سامانه‌های هوشمند به دست آمده‌است می‌توان بین شناخت طبیعی و شناخت مصنوعی پیوند بر قرار کرد. وسایل ارتباطی و واسطهایی که امروز برای جبران کاستی‌های شناختی تجربه می‌شود این امید را زنده ساخته‌است که بتوان در آینده بخشی از این کاستی‌ها را ترمیم کرد. از جمله استفاده از رایانه‌هایی است که معلولان می‌توانند با امواج مغزی خود آن را اداره کنند و مثلا مطالب خود را بدون استفاده از انگشتان خویش بر روی آن تایپ کنند، یا رایانه‌هایی که امواج مغزی فرد معلول را به کلام تبدیل می‌نماید[ 37 ]. تولید دست و پای مصنوعی نیز دست‌آورد دیگر دانشمندان علوم شناختی است که با اتصال به سلسله اعصاب فرد می‌تواند فقدان عضو او را جبران کند.برخی از دانشمندان علوم شناختی پیش‌بینی می‌کنند که با کمک دانشمندان هوش مصنوعی بتوانند رایانه‌هایی بسازند که ایده‌ها را درک کند و به پردازش معنایی بپردازد، رایانه‌هایی که هوش‌های چندگانه را تشخیص دهند و به رفع ضعف فرد در یک هوش خاص کمک کنند، رایانه‌هایی که بتوانند به معنای واقعی کلمه با انسان مکالمه کنند و درک متقابل داشته باشند. هوارد گاردنر مجموعه این مداخلات را مداخلات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری می‌نامد.با این‌گونه مداخلات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری می‌توان آینده جالبی را تصور کرد. تصور کنید دنیای آینده چگونه خواهد بود اگر انسان بتواند با دخالت در مغز از طریق کشت و پیوند سلول‌های عصبی، از طریق دستکاری‌های ژنتیک، و از طریق جلوگیری از تولید پروتیین‌هایی که کار مغز را مختل می‌کند، مغز انسان را کارآمدتر سازد. بتواند با روش‌های درمانی و ترمیمی عصب‌شناختی کاستی‌های مغز را جبران کند، بتواند با روش‌های شناختی یا نرم‌افزاری استفاده بهتر از مغز را تضمین نماید و بالاخره بتواند با استفاده از سامانه‌های مصنوعی کارکردهای مغز را تقویت کند.
ژورنالیسم علم و بحران کرونا در چند هفته اخیر رواج بیماری ناشی از ویروس کرونا - 19 یا COVID - 19 به مهم‌ترین خبر رسانه‌های جهان بدل شده است و بر همه شیون زندگی ما مردم، در سراسر جهان تاثیر گذاشته است. جهان به هم مرتبط امروزی خود را در توسعه و نشر این ویروس بازنمایاند و نشان داد چقدر جهان ما در مواجهه با رویدادهای طبیعی آسیب‌پذیراست.کشورها و شهرهایی در حالت اضطرار فرو رفته‌اند، برخی از مایحتاج رایج زندگی عمومی امروز به کالایی نایاب بدل شده است، اجتماعات متعددی که نمادی از جامعه مدرن امروز بود تعطیل شده‌اند و برخی از خیابان‌ها و شهرها، شاهد صحنه‌هایی است که پیش‌تر در ادبیات آخرالزمانی می‌خواندیم.نقش رسانه، چه رسانه‌های میراث‌دار و چه رسانه‌های نوین در خلق این فضا شاید در مواردی از نقش خود ویروس نیز پراهمیت‌تر باشد.کرونا بحرانی اجتماعی را رقم زده است که به طور خاص ضرورت گزارشگری بحران در دوره معاصر را به رخ کشیده و نقاط ضعف این روند را در رسانه‌های مختلف بر اساس مطالعه پوشش این رویداد بررسی کرده است.در عین حال مساله کرونا به دلیل اینکه موضوعی چندوجهی است به خوبی نشان داد که گزارشگری مدرن از بحران باید بر پایه گزارشگری‌های تخصصی و همکاری میان میزهای مختلف خبری رخ دهد. در این همه‌گیری هر گزارشی که بدون در نظر گرفتن اصول گزارشگری علم بیان شده باشد احتمالا تنها بر شدت مساله افزوده است، در عین حال اثرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی پدیده، نشان می‌دهد که در بحران‌های معاصر تا چه حد نیاز به ایجاد و پیش بردن پروژه مشترک اطلاع رسانی و روزنامه‌نگاری داریم.اگرچه برای تحلیل پوشش کرونا در طی چند هفته گذشته نیاز به زمانی است که بتوانیم محصولات تولید شده را به شیوه‌ای دقیق مطالعه و از آن نتیجه گیری کنیم اما برخی ملاحضات را با احتیاط می‌توان از دل گزارشگری این موضوع در ایران مشاهده کرد و بر اساس آن فهرستی از توصیه‌ها را آماده کرد.باید به یاد داشت که شاید کرونا یکی از گسترده‌ترین همه گیری‌های عمومی و بحران‌های دوره معاصر ما باشد اما به هیچ وجه به معنی آخرین آن‌ها نیست. سال‌های طولانی است که محققان هشدار می‌دهند یکی از مهم‌ترین خطرهایی که ما با آن روبرو هستیم همه‌گیری بیماری‌های همه گیر است. ما در این مورد خوش‌شانس بوده‌ایم که هم از نظر ضریب انتقال و هم از نظر میزان تلفات مبتلایان با همه خسارت و تلفاتی که به بار آورده است کرونا یک ویروس ضعیف است. کسی نمی‌داند ویروس و همه‌گیری بعد یا هر بحران در آینده تا چه اندازه خوش‌خیم خواهد بود و ما باید خود را برای بدترین شرایط آماده کنیم؟رسانه‌ها مانور خبری برگزار کنند. در این مانورها حتی بدون اطلاع قبلی، خبر یا شایعه‌ای در اتاق خبر مطرح می‌شود و خبرنگاران باید بر اساس آن گزار تهیه و منتشر کنند (البته در شبکه داخلی سازمان رسانه‌ای) تا ایرادهای و حفره‌های کاری خود را بشناسند، بدانند چه نقص‌هایی دارند، کدام منابع در فهرست دسترسی سریع‌شان نیست و باید آن‌ها را پیدا کنند و همچنین در شرایط خاص چطور باید مجهز باشندآیا آماده بحران هستیم؟همه ما می‌دانیم که روزی بحرانی پیش خواهد آمد که در آن رسانه لازم است آماده باشد تا در موقعیتی استثنایی به مرجعی معتبر برای خبر به مردم بدل شود. مرجعی قابل اعتماد که مخاطب آن مطمین باشد خبر دقیق و درست و نه مصلحت‌جویانه را از آن دریافت خواهد کرد. این بحران می‌تواند همه‌گیری ویروسی، حادثه‌ای طبیعی مانند سیل و زلزله یا اتفاقی مانند آتش‌سوزی، سقوط هواپیما و امثال آن باشد. سوالی که مرور گزارش‌های این روزها به ذهن می‌آورد این است که آیا رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران ما از پیش آماده این اتفاق‌ها هستند؟بحران و حادثه غیر مترقبه، بر اساس تعریف آن، از پیش خبر نمی‌کند تا ما برای آن مقدمات لازم را فراهم کنیم. هر لحظه‌ای ممکن است این رویدادها اتفاق بیفتد و ما در همان لحظه باید پاسخگو باشیم. ?منبع: در این مانورها حتی بدون اطلاع قبلی، خبر یا شایعه‌ای بر اساس سناریوهای قبلی در اتاق خبر مطرح می‌شود و خبرنگاران باید بر اساس آن گزار تهیه و منتشر کنند (البته در شبکه داخلی سازمان رسانه‌ای) تا ایرادهای و حفره‌های کاری خود را بشناسند، بدانند چه نقص‌هایی دارند، کدام منابع در فهرست دسترسی سریع‌شان نیست و باید آن‌ها را پیدا کنند و همچنین در شرایط خاص چطور باید مجهز باشند. بدین ترتیب وقتی حادثه رخ می‌دهد خبرنگاران تازه به کشف و اکتشاف راه‌های گزارشگری نمی‌پردازند، بلکه هر کس وظیفه خود را می‌شناسد، منابع معتبر را از قبل آماده کرده و حتی در صورت نیاز ابزارهای لازم برای محافظت از خود را فراهم می‌کند.در شرایط بحرانی مانند کرونا یا همانند آن، زمانی برای آموختن شیوه کار نیست. زمان اجرای دقیق آموخته‌هاست. طبیعی است وقتی ما ناآموخته و فاقد آمادگی باشیم ممکن است هر شایعه‌ای را بازتاب‌دهیم، و بنابر تصمیم‌گیری و مصلحتی‌اندیشی‌های لحظه‌ای برخی داده‌ها و خبرها را پنهان کنیم دو رفتای که در عمل باعث تشویش اذهان و نگرانی مردم می‌شود.اگر ما، به عنوان گزارشگر، معنی اعداد و آماری که روایت می‌کنیم را متوجه نشویم، چارچوبی که آن اعداد در آن مطرح شده‌اند را ندانیم یا روش جمع‌آوری عددها را در نظر نگیریم، ممکن است با تکرار اعدادی در چارچوبی متفاوت به بدفهمی دامن بزنیماعداد خطر و خطر اعداددر رویدادهایی مانند همه‌گیری بیماری، بخش مهمی از داستان را اعداد روایت می‌کنند. اینکه ضریب انتقال یک ویروس چقدر است، ضریب مرگ و میر آن چند است، چه درصدی از مردم مبتلا شده‌اند، میانگین سنی مبتلایان چقدر است و یا میانگین دوره نهفتگی بیماری و دوره درمان آن چقدر است، همگی اجزای ضروری گزارشگری چنین رویدادی است.نکته فوق‌العاده مهم درباره هر داستانی که با اعداد سر و کار دارد این است که اگر ما، به عنوان گزارشگر، معنی اعداد و آماری که روایت می‌کنیم را متوجه نشویم، چارچوبی که آن اعداد در آن مطرح شده‌اند را ندانیم یا روش جمع‌آوری عددها را در نظر نگیریم، ممکن است با تکرار اعدادی در چارچوبی متفاوت به بدفهمی دامن بزنیم.برای مثال از ابتدای همه‌گیری کرونا در چین و پیش از آنکه خطر آن در ایران و سایر کشورهای شناخته شود، به طور دایم گفته می‌شد که ضریب مرگ و میر این ویروس تنها 2 درصد مبتلایان است و بنابراین خطر چندانی مردم را تهدید نمی‌کند. نکته مهم در این بین این است که دو درصد شاید عدد بزرگی نباشد اما ما از 2 درصد چه عددی حرف می‌زنیم؟ آیا در مجموع 100 نفر مبتلا می‌شوند که شاهد فوت 2 نفر باشیم یا 40 میلیون نفر مبتلا خواهند شد که در آن صورت تعداد افرادی که ممکن است جان خود را از دست دهند حدود 800 هزار نفر خواهد بود.مثال دیگر درباره آمار تلفات برای مثال در ایران است. برخی از همکاران ما با ضرب و تقسیم تعداد پرونده‌هایی که می‌دانیم با کرونا در ایران مبتلا شده‌اند و تعداد درگذشتگان به این نتیجه رسیدند که ضریب کشتار این ویروس در ایران متفاوت با بقیه نقاط جهان است و به‌جای دو نیم تا سه درصد، در ابتدای توسعه همه‌گیری در ایران، تا حدود 15 درصد است. اکنون که من این یادداشت را می‌نویسم بر اساس گزارش‌های رسمی 12729 مورد در ایران مبتلا به کرونا تشخیص داده شده که از این بین 611 نفر فوت شده‌اند. حاصل تقسیم این دو عدد معادل 4 ٫ 8 درصد است. معنای این عدد این است آیا ویروس کرونا در ایران کشنده‌تر از سایر نقاط جهان است؟بیان همین اعداد بدون اشاره به نحوه تهیه آن‌ها باعث دامن زدن به شایعاتی مانند این می‌شود که این ویروس به عنوان سلاح با هدف قرار دادن ایرانیان طراحی شده است، ژن ایرانی‌ها باعث مرگ بیشتر در اثر این ویروس می‌شود و هزار و یک شایعه بی‌پایه و سند دیگر. در حالی که دامن‌گیر شدن هر کدام از این برداشت‌های اشتباه و شایعه‌ها چه بسا بر تصمیم‌گیری‌ها نیز اثر بگذارد.اما واقعیت این است که پشت این عدد داستان دیگری نیز وجود دارد. ما دقیقا نمی‌دانیم چند نفر مبتلا شده‌اند. تست‌های ما به اندازه کافی نیست که همه افراد مشکوک مورد آزمایش قرار بگیرند. ممکن است جمع کثیری در این بین مبتلا شده و خودشان خوب شده باشند یا حتی در شرایط حاد فوت شده باشند و مرگ‌شان به علت دیگری مانند سرماخوردگی یا ذات‌الریه یا عوامل بیماری‌زای دیگر نسبت داده شده باشد.این عدد تنها می‌گوید ما از بین تعداد افرادی که آزمایش داده‌اند می‌دانیم این تعداد مبتلا شده و این تعداد فوت کرده‌اند.برای اینکه خطای چنین روش بیان مستقیمی را یادآور شویم به این مثال توجه کنید. بر اساس گزارش‌های رسمی (تا لحظه نوشتن این متن) در کل جهان 155858 نفر مبتلا به کرونا تشخیص داده شده‌اند. جمعیت زمین حدود 7 ٫ 7 میلیارد نفر است. به عبارت دیگر تنها 0 ٫ 000002 درصد از مردم زمین مبتلا به کرونا شده‌اند. اگر شما این عدد را به مردم گزارش کنید و از آن به عنوان همه‌گیری خطرناک یاد کنید چه بسا به شما بخندند و هشدارتان را کسی جدی نگیرد، اما واقعیت این است که این تعداد ابتلاء تنها در میان کسانی است که آزمایش شده‌اند و نتیجه تست‌شان مثبت بوده است. در حالی که انبوهی از مردم یا به تست دسترسی ندارند یا در خانه از خود مراقبت می‌کنند یا بدون آنکه بیماری شان درجایی ثبت شده باشد مبتلا هستند. به گونه‌ای که گاهی گفته می‌شود 40 تا 70 درصد مردم جهان به طور بالقوه در طول این همه‌گیری به این ویروس مبتلا می‌شوند.به این ترتیب و همان‌طور که می‌بینیم بین 40 درصد و 0 ٫ 000002 درصد تفاوت 20 میلیون برابری وجود دارد و تنها یک بی‌دقتی در مبنای محاسبه می‌تواند خطایی 20 میلیون برابری را برای مخاطب ایجاد می‌کند.این توجه به اعداد در گزارشگری خطر به‌خصوص توجه به درصدها، میانگین‌ها و امثال آن فوق‌العاده مهم است.نکته مرتبط دیگر این است که ما گاه در گزارش‌های میدانی خود مشاهده شخصی را عمومیت می‌بخشیم. به خصوص در مورد بحران این نکته مهمی است که عملا امکان عمومی کردن یک تجربه شخصی وجود ندارد. مراقب باشیم تجربه خوب یا بد ما از مثلا مراجعه به یک مرکز درمانی تبدیل به روایتی نشود که در آن کلیت یک ساختار را با یک قلم رنگ‌آمیزی کنیم.اگر می‌بینیم بین بیان کارشناس مورد نظر ما، با توصیه‌های پذیرفته شده بین‌المللی فاصله دارد حتما در باره این موضوع سوال کنیم و پیش از انتشار از کارشناس دیگری نظر بگیریم و اگر متوجه شدیم که اختلافی وجود دارد حتما به مخاطب یادآوری کنیم که در این مورد چه اختلاف نظری در جریان استمنابع معتبر، نا معتبر و مشروطمانند هر عرصه دیگری در این حوزه نیز منابع معتبر و نامعتبر مهم هستند. حوزه علم حوزه‌ای نیست که هر نظری در آن صاحب جایگاه یکسان باشد. ما بر اساس سند و پشتوانه است که حرف می‌زنیم و در شرایط بحران باید به معتبرترین منابع موجود استناد کرد. نکته مهم در این بین این است که گاهی افرادی که دارای تخصص هستند الزاما بازتاب‌دهنده نظر جامعه علمی نیستند و نظر شخصی یا برداشت خود را بیان می‌کنند. برای گزارشگری در این مورد مهم است که حتما این اظهارات را در چارچوب داده‌های فعلی مورد تایید جامعه علمی قرار دهیم. اگر می‌بینیم بین بیان کارشناس مورد نظر ما، با توصیه‌های پذیرفته شده بین‌المللی فاصله دارد حتما در باره این موضوع سوال کنیم و پیش از انتشار از کارشناس دیگری نظر بگیریم و اگر متوجه شدیم که اختلافی وجود دارد حتما به مخاطب یادآوری کنیم که در این مورد چه اختلاف نظری در جریان است.نکته مهم دیگر در این بین این است که ادبیات منتشره علمی درباره موضوعی مانند همه‌گیری‌ها لحظه به لحظه در حال تغییر است و داده‌های جدید و تحقیقات تازه ممکن است دانسته‌های ما را در فاصله زمانی کوتاهی تغییر دهد. در این شرایط نباید بر اساس تک مقاله یا نتایج منحصر به فرد یک تحقیق بدون نظرگیری از سایر کارشناسان و با قطعیت کامل استناد کرد.اینکه گفته شود در شرایط بحران همه گیری کرونا، برخی هم معتقد به طب سنتی یا افواهی هستند و ما برای اینکه همه اطراف را پوشش دهیم توصیه‌های آن‌ها را هم پوشش داده و قضاوت را به مردم واگذار می‌کنیم، شاید نه تنها غیر حرفه‌ای که غیر اخلاقی باشدهر صدایی در علم معتبر نیستدر برخی از تعاریف یکی از وظایف روزنامه‌نگاران دادن بلندگو به کسانی دانسته می‌شود که فاقد صدا هستند اینکه صدای کسانی را که جریان‌های اصلی نادیده می‌گیرند را به گوش دیگران برسانیم.به نظر باید حتما این تبصره را در این تعریف اضافه کرد که اما به خصوص در حوزه علم هر صدایی، صدا نیست. روزنامه‌نگاری علم، تلاش برای بازتاب صداهای معتبر است. اینکه گفته شود در شرایط بحران همه گیری کرونا، برخی هم معتقد به طب سنتی یا افواهی هستند و ما برای اینکه همه اطراف را پوشش دهیم توصیه‌های آن‌ها را هم پوشش داده و قضاوت را به مردم واگذار می‌کنیم، شاید نه تنها غیر حرفه‌ای که غیر اخلاقی باشد. مردم در شرایط بحران به ما اعتماد می‌کنند که از سوی آن‌ها اعتبار ادعاها و خبرها را تا جایی که ممکن است بررسی کنیم و داده‌های درست و معتبر را به شفاف‌ترین زبان در اختیار آن‌ها قرار دهیم. اگر شما در یک صفحه توصیه‌های یک پزشک متخصص در زمینه رواج بیماری‌های همه‌گیر و در صفحه مقابل توصیه‌های عطار محل یا موارد مشابه را یکسان منتشر کنید، ممکن است منجر به گمراهی مخاطب شوید. مسیری که حتی ممکن است به مرگ او منجر شود.شفافیت و اعتباری که اندک اندک جمع می‌شوددر نهایت، شفاف بودن شاید کلیدی‌ترین مورد در گزارشگری از بحران باشد. این شفافیت دو سویه دارد. نخست در بیان داده‌های راستی آزمایی شده به مخاطب و رساندن اطلاعات دقیق و معتبر به مردم و دوم شفافیت در انتقال پیام. اینکه ما پیامی را که برای مخاطب آماده می‌کنیم بتوانیم به زبانی شفاف، قابل فهم و با حداقل امکان ت ویل به مخاطب برسانیم. در دوران بحران هیچ مصلحتی از حقیقت بالاتر قرار ندارد.در نهایت اینکه ما در تمام دوره حرفه‌ای خود شاید انگشت شمار رویدادهایی را گزارش کنیم که چنین اثر مستقیمی بر سرنوشت مردم داشته باشد. تمام تلاش ما برای کسب اعتبار در طول روزهای عادی برای این است که در چنین شرایطی حرف ما اعتبار داشته باشد. رسانه‌ای با سابقه منفی شفافیت و اطلاع رسانی که اعتبارش را از دست داده است حتی اگر بهترین کار ممکن را در این دوران انجام دهد ابتدا باید با سایه‌ای از ناباوری ناشی از عملکرد قبلی خود مبارزه کند.همین داستان درباره نهادهای خبری تازه و ستادهای اطلاع رسانی علمی مشابه نیز مطرح است. اگرچه ظهور چنین رسانه‌ها یا ستادهایی ضروری است اما به یاد داشته باشیم این نهادهای نوپا نمی‌توانند اعتبار نهادی قدیمی و معتبر را بر عهده بگیرند.شاید در اینجا نقش مهم نهادهای علمی و ترویجی و رسانه‌های علمی مشخص شود که اگر در طول دوران فعالیت‌شان عملکردی معتبر داشته باشند در چنین شرایطی به مرجع بدل خواهند شد. همچنین شاید این نکته‌ای باشد که پس از پایان این بحران در نظر داشته باشیم و به تلاش برای ادامه حیات مراجعی که در این فضا ایجاد شده‌اند ادامه دهیم تا در بحران بعدی دستمان پرتر باشد.
علوم شهروندی، کیهان و معنای زندگی: چگونه دنباله‌داری که ممکن است روزی ما را نابود کند، متعالی‌ترین منظره آسمانی را به ما می‌دهد شکل 1 . سیستم خورشیدی قرن نوزدهم یک ستاره دنباله‌دار را طراحی کرد که توسط الن هاردینگ بیکر در طول هفت سال طراحی و گلدوزی شده بود تا به زنان ستاره‌شناسی زمانی که از آموزش عالی در علم منع شده‌بودند، آموزش دهد. منتشر شده در brainpickings لینک منبع Citizen Science , the Cosmos , and the Meaning of Life : How the Comet That Might One Day Destroy Us Gives Us the Most Transcendent Celestial Spectacle در 13 ژوییه 1862 ، در حالی که تجربه جوانی در دموکراسی در اثر اولین جنگ داخلی در حال از هم پاشیدگی بود، جمهوری‌خواهان اسپرینگفیلد یک مشاهده آسمانی عجیب و شگفت‌انگیز را در آسمان تقسیم نشده، به روشنی (پولاریس) گزارش دادند. ظرف چند روز، دو ستاره شناس - لوییس سویفت و هوریس پارنل توتل - به طور مستقل این پدیده را مشاهده کردند و آن را به صورت یک ستاره دنباله‌دار عظیم تعیین کردند. کومت سوییفت - توتل - بزرگ‌ترین شی منظومه شمسی که به صورت دوره‌ای از نزدیک زمین عبور می‌کند - اکنون مشهور است که هر 133 سال یک‌بار باز می‌گردد و یک هدیه سالانه خیره‌کننده را به دنبال خود می‌کشد: هر تابستان، در حالی که سیاره تنها ما از مدار سوییفت - تاتل عبور می‌کند و بقایای ریخته شده توسط کلوسوس یخی در جو ما می‌سوزد، بارش شهاب‌سنگ پرسه در آسمان مشترک رخ می‌دهد و تمام بشریت را با شگفتی شسته است.برای هزاران سال، Perseids آسمان تابستان را با یک منظره آسمانی سالانه روشن کرده‌است - یکی از سرسام‌آورترین‌ها روی زمین، با بیش از 200 شهاب‌سنگ پر جنب و جوش در هر ساعت - که بر روی انسان وحشت‌زده بدون علت شناخته‌شده و یا همبستگی کیهانی افتاده‌است. برخی بر این باورند که رگه‌های نور، بقایای فوران‌های آتش فشانی در سرزمین‌های دور دست هستند که به زمین بر می‌گردند. دیگران، از جمله بیشتر دانشمندان در قرن نوزدهم، معتقد بودند که آن‌ها پدیده‌های جوی مانند رنگین‌کمان و رعد و برق هستند. منشا آن‌ها ناشناخته بود و ستاره‌های دنباله‌دار خودشان یک راز بودند. برای ستاره‌شناسان - حتی برای کارولین هرشل، که به لطف شکار ستاره‌های دنباله‌دار پربار و خطرناک خود به اولین ستاره‌شناس زن حرفه‌ای در جهان تبدیل شد - آن‌ها چیزی بیش از انحراف، انعطاف‌پذیری سرسختی، یک بازی کشف رقابتی بودند که اعتبار شخصی را بیش از حقیقت اساسی بالا می‌برد. بیش از یک قرن پیش از آن که کارل ساگان و آن درویان علم لاینحل ستاره‌های دنباله‌دار را روشن کنند، اطلاعات بسیار کمی در مورد این بازدیدکنندگان مرموز از فضا به دست آمد. اما کنورس، نویسنده علوم شاعرانه - کارل ساگان در دوران خود - پیشگویی کرد که روزی، "با درک قدرتمند، مانند ادراک نیوتن، برخی از ناظران ستاره‌ها راز تاریخ دنباله‌دار را بدست می‌آورند."شکل 2 . یکی از هنرمندان و منجمان فرانسوی، اتین لیوپولد تروولت، نقاشی خیره‌کننده قرن نوزدهم از اشیا و پدیده‌های آسمانی است. آن روز در ساعات کوچک 13 نوامبر 1833 آغاز شد. همسایگان همسایگان را با فریادهای هیجان از خواب بیدار کردند در حالی که مردم در خیابان جمع شده بودند تا از زیر چتر نامریی شب باران آتش را تماشا کنند. ستاره‌هادر حال تیراندازی در آسمان تاریک با سرعت هزاران و ده‌ها هزار در دقیقه می‌درخشیدند. همه اینذها گیج کننده بود: نوامبر بود، ماه آگوست نبود. شهاب سنگ‌ها با سرعت چند برابر Perseids تابستان سالانه در حال سقوط بودند. و با تراکم بسیار بالا، به نظر می‌رسید که آنها از یک منبع دور از زمین جریان دارند، و این تصور پذیرفته شده مبنی بر اینکه شهاب‌سنگ‌ها پدیده‌های جوی هستند را به چالش می‌کشید.شکل 3 . دنیسون اولمستد (پرتره پسر روبن از مولتراپ) کتابخانه‌های اسمیت سونیان .) در میان تماشاگران حیرت‌زده، دنیس اولمستد، ریاضیدان، ستاره‌شناس و "فیلسوف طبیعی" دانشگاه ییل بود. (او هنوز نمی‌توانست "دانشمند" خوانده شود - این کلمه یک سال بعد برای ماری سامرویل، ریاضیدان اسکاتلندی چند ملیتی ابداع شد.) اولمستد نیز مانند بسیاری از همکاران خود تا حد زیادی شهاب‌سنگ را به عنوان چیزهای کوچک و جالب توجهی که ربطی به نجوم ندارد و بهتر است به علم هواشناسی واگذار شود نادیده گرفته بود. حالا، این حس به او دست داد که آن‌ها ممکن است منشا کیهانی داشته باشند و در نتیجه ممکن است سرنخ‌هایی برای مکانیک آسمانی جهان داشته باشند. اما او مشاهدات شخصی خود را در آن شب به سختی داده می‌دانست.صبح روز بعد، دو سال پس از این که جان هرشل، ستاره‌شناس چند ملیتی، بزرگترین حامی علم دوران - پرونده پیشگام خود را در زمینه علوم شهروندی مطرح کرد، اولمستد نامه‌ای را نوشت و آن را به روزنامه محلی در نیو هیون فرستاد و از مردم عادی خواست تا به او کمک کنند تمام حقایق مربوط به این پدیده را جمع‌آوری کند . تا آنجا که امکان داشت با گزارش هر چیزی که در مورد زمان، جهت‌گیری، و سرعت ستارگانی که شاهد آن‌ها بودند، به یاد می‌آوردند. این اعلامیه به سرعت در روزنامه‌های سراسر کشور تجدید چاپ شد و واکنش‌ها آغاز شد.شکل 4 . هنر از کتاب انقلابی 1750 توماس رایت یک نظریه اصلی یا فرضیه جدید جهان. با توجه به این مشاهدات، اولمستد توانست مطمین شود که این منظره در آسمان زمین بیشتر منشا کیهانی دارد تا جوی و توانست محل پیدایش آن - که از نظر شاعرانه به عنوان درخشش در صورت فلکی اسد شناخته می‌شود - را تعیین کند. و بدین ترتیب رگبارهای لیونید به سوی طلوع علم شهاب‌سنگ به عنوان یک رشته نجوم و نه علم هواشناسی حرکت کرد.اما حتی با وجود نقطه مبدا، علت رگبارهای شهاب‌سنگ همچنان یک راز باقی مانده‌است. یک نسل دیگر طول کشید تا کشف شود که ستاره‌های آتشی مانند Perseids و لیونیدها بقایای ستاره‌های دنباله‌دار در حال گذر هستند. امروزه شناخته شده است که لیونیدها شناور دنباله‌دار تمپل - تاتل هستند که هر 33 سال از زمین قابل مشاهده هستند. در 1865 تا 1866 و پس از پیروزی سال 1833 در علوم شهروندی توسط ستاره شناسان ویلهلم تمپل و هوراس پارنل توتل کشف شد. همان توتل که دو سال پیش با او هم‌کاری کرده بود، خال دنباله‌دار Perseids را کشف کرد، که به این خاطر نامگذاری شد که در سال 1835 ، ستاره‌شناس بلژیکی و متخصص آمار آدولف کویتکل - موسس رصدخانه بروکسل و خالق مقیاس شاخص توده بدنی - درخشش باران شهاب‌سنگ تابستانی سالانه را در صورت فلکی Perseus قرار داده بود.شکل 5 . هنر سوفی بلکول از اگر به زمین بیایی. در ماه جولای سرنوشت‌ساز سال 1862 ، زمانی که روزنامه‌ها از ظهور عجیب آسمانی کومت سویفت - توتل گزارش دادند که برای لحظه‌ای جریان مرگ و میر ناشی از میدان‌های جنگ داخلی آمریکا را قطع کرد، یک شکارچی دنباله‌دار جوان در یک کشور انقلابی دیگر در نقاط دیگر جهان نیز در حال دنبال کردن نور درخشانی بود که در آسمان عمومی در حال پیشروی بود - ستاره‌شناس و مورخ علوم ایتالیایی جووانی شی پاردلی، که در سالی که Perseids نام خود را به دست آورد به دنیا آمد.ظرف چند سال تحقیقات وسواسی، شیپارلی به این فرضیه شگفت‌انگیز رسید: رگبار شهاب‌سنگ ممکن است دنباله ستاره‌های دنباله‌دار در حال گذر باشد. با ظهور عکاسی نجومی و پیشرفت سریع ابزارهای علمی در عصر طلایی نجوم تلسکوپی، فرضیه او درست به اثبات رسید و به ستارگان دنباله‌دار هاله جدیدی از علاقه به علم داد.شکل 6 . هنر از کمتنبوچ (کتاب کومت) ، 1587 . همانطور که بیشتر و بیشتر در مورد این بومرهای یخی از قسمت‌های بیرونی منظومه شمسی، کومت سوییفت - توتل عظیم و نزدیک - که از هر چیز دیگری به منظومه زمین - ماه نزدیک‌تر است، درک می‌شود: فقط 130 ، 000 کیلومتر در perihelion آن فاصله داشت، کم‌تر از بیست برابر فاصله بین اروپا و آمریکا - هوای شومی به خود گرفت، و در تخیل عموم به عنوان یک ویرانگر بالقوه زمین، بزرگتر و بزرگتر، با یادآوری همان غرایزی که اجداد قرون وسطایی ما را تحریک کرده بود ستاره‌های دنباله‌دار را قبل از تولد روش علمی و نجوم که ما آن را می‌شناسیم، به عنوان شکار شیطانی در نظر بگیرند.محاسبه‌ای در دهه 1990 نشان داد که گذار ستاره دنباله‌دار در 14 آگوست 2126 می‌تواند منجر به برخورد با زمین شود. در پایان این دهه، کومت سوییفت - توتل "خطرناک‌ترین شی شناخته شده‌برای بشریت" تلقی شد، با توجه به آسیبی که در صورت برخورد واقعی وارد می‌کند - ضربه‌ای بسیار قوی‌تر از برخورد شهاب‌سنگ که دایناسورها را کشت، با تریلیون برابر انرژی بمب اتمی هیروشیما.شکل 7 . خورشید و ماه ما به نسبت قطر آن‌ها، در کنار دو ستاره دنباله‌دار، از نظریه اصلی توماس رایت یا فرضیه جدید جهان. اما معلوم شد این تهدید بیشتر در مورد کارهای ذهن انسان آشکار کرد تا در مورد کارهای جهان، و بیشتر بازتاب غریزه ما برای ترس از چیزی است که ما به طور کامل درک نمی‌کنیم تا یک واقعیت علمی. دهه 1990 آغاز عصر طلایی جدیدی از علم بود - عصری که با محاسبات دیجیتال و تکنولوژی‌های داده به سرعت در حال پیشرفت بود.محاسبه دوره تناوب و انحراف مدار کومت سوییفت - توتل از زمان کشف آن در سال 1862 به طور مداوم اصلاح شده‌است، همان طور که دانشمندان با استفاده از تلسکوپ علمی به عقب نگاه کرده‌اند تا مشاهدات و موقعیت‌ها را در اوایل سال 69 پیش از میلاد شناسایی کنند و در فضا - زمان با اخترفیزیک محاسباتی به جلو تلسکوپی کرده‌اند تا پیش‌بینی کنند که در آینده چه زمانی و تا چه حد به زمین نزدیک خواهند شد. ما ("ما"، اگر گونه ما از کثرت خود جان سالم به در ببرد) می‌توانیم انتظار مواجهه نزدیک با کومت سوییفت - توتل را داشته باشیم هنگامی که در سال 3044 به منظومه شمسی درونی باز می‌گردد - "نزدیک" بودن یک نزدیکی نسبی در مقیاس کیهانی و یک میلیون مایل دور در مطلق است.اگر این محاسبات نیز نادرست باشند - زیرا علم همیشه در حال پیشرفت است و همانطور که ریچارد فاینمن به دقت مشاهده کرده‌است، "پیدا کردن پاسخی که روزی اشتباه از آب در نیاید غیرممکن است" - و اگر ستاره دنباله‌دار روزی سیاره تنهای ما را خرد کند، هزاران سال شگفتی و تعالی به ما خواهد داد، و روح انسان را با منظره تابستانی زیبایی دنیوی دیگر خود سیراب خواهد کرد.شکل 8 . بارانی از شهاب‌سنگ لیونید در سال 1833 هنر اثر ادمند ویس از اطلس بیلدر استرنولت [ تصویر اطلس جهان ستارگان ]، 1888 .این متن با استفاده از ربات مترجم مقاله علم نجوم ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
چرخه حیات و آغاز تا پایان زندگی زنبورهای عسل چرخه زندگی زنبورهای عسل وقتی شروع می‌شود که یک تخم باز می‌شود. در مرحله اول رشد، فرزندان یک سیستم گوارشی، سیستم عصبی و پوشش بیرونی را تشکیل می‌دهند. هر عضو از یک کلونی به عنوان یک فرد بالغ با طول مدت متفاوت رشد می‌کند.، در طی 16 روز، ملکه‌ها به طور کامل بزرگ سال می‌شوند در طی 24 روز، نرها و کارگران مونث به 21 روز برای طی تکامل لاروی و شفیره‌ای نیاز دارند.در هر کلونی، یک ملکه تنها بر کارگران سلطه دارد، ملکه‌های آینده با مصرف مداوم ژله رویال، درون سلول‌های بزرگ‌تر رشد می‌کنند، در حالی که کارگران و نرها تنها در طول چند روز اول زندگیشان ژله رویال را تغذیه می‌کنند.وقتی ملکه موجود می‌میرد و یا قادر به تخم گذاری نیست، کارگرها یک ملکه جدید را بزرگ می‌کنند. وقتی ملکه جدید به یک بزرگ سال جوان تبدیل می‌شود، او در پرواز عروسی شرکت می‌کند و با چندین نر جفت گیری می‌کند، با اسپرم منجمد از پرواز جفت گیری، شروع به تخم گذاری می‌کند.ملکه زنبور عسل قادر به تخم گذاری تخم‌های نابارور است، که تبدیل به نر می‌شود و تخم‌های بارور شده که تبدیل به کارگران زن یا نسل جدید ملکه‌ها می‌شوند. علاوه بر تخم گذاری، ملکه کنترل می‌کند که چه چیزی درکلونی به وسیله فرومون انجام می‌شود، این ماده از رفتار یادگیری کارگران پشتیبانی می‌کند، آن‌ها را در کنار هم نگه می‌دارد (حتی در هنگام ازدحام)، رشد تخمدان‌ها و پرورش ملکه‌های جدید را سرکوب می‌کند و نرها را در طول فصل تولید جذب می‌کند.هر سال ملکه برای جانشین خود راهی پیدا می‌کند، قبل از اینکه کندو را در اوایل تابستان با گروهی چندهزارتایی از زنبورها ترک کند، برای جامعه خود در سلول‌های ملکه که برای این کار آماده هستند، تخم گذاری می‌کند. یک ملکه جدید بزرگ شده است.این ازدحام در یک خوشه بزرگ وزوز می‌کند و به دنبال یک خانه جدید می‌گردند، که این وضعیت مورد علاقه کندو داران است، که می‌تواند گروه‌های زنبور درختان را جمع کنند و به این ترتیب یک کندوی عسلی جدید برای زنبورهایی که به دنبال یک خانه جدید می‌گردند، پیدا کنند، اما این مساله همچنین به زنبورها نیز سود می‌رساند، چرا که زنبورهای عسل نمی‌توانند در حیات وحش بدون خانه دوام بیاورند و زنده بمانند.برای زنده ماندن کلونی، ملکه زنبور عسل نیاز به گذاشتن تخم‌های بارور را دارد، کارگران به دنبال غذا می‌گردند، یک کندو قوی و خوب ایجاد می‌کنند، از لاروها مراقبت می‌کنند و از کلنی دربرابر دشمن محافظت می‌نمایند.ملکه قبل از اینکه هر تخم را بگذارد، آنها را بررسی می‌کند و سپس در جایشاان قرار می‌دهد. گذاشتن یک تخم تنها چند ثانیه طول می‌کشد و یک ملکه می‌تواند در عرض یک روز تا 2000 عدد تخم بگذارد.وظایف زنبورهای عسلوقتی یک ملکه جوان و سالم تخم می‌گذارد، آن‌ها را در داخل سلول‌ها به دقت بسته بندی می‌کند. با افزایش سم ملکه، ذخیره اسپرم اش کاهش می‌یابد، در عوض، تخم‌های کمتری تولید می‌کند و الگوی تخم گذاری درون هر سلول کمتر منظم می‌شود.کارگران، این زنان بارور شده در ابتدا با ژله سلطنتی تغذیه می‌شوند پس از آن عسل، شهد یا گرده و کمی آب می‌خورند، پس از 21 روز، کارگر بزرگ شده از سلول به همراه یک نیش سمی به همراه خارهای ریز برای دفاع به بیرون می‌رود، حالا او می‌تواند تا وقتی که قطره قطره عسل بریزد، با نام و کار ش زندگی کند!او در شش هفته زندگی تابستانه خود، بسته به سن اش، تقریبا همه وظایف مهم را در کندو انجام می‌دهد و در زمستان آرام‌تر، بزرگ‌تر می‌شود. زنبور جوان ابتدا به مدت سه هفته در کندو زندگی می‌کند و سلول‌ها را تمیز می‌کند، شیره و گرده را از زنبورهای جستجوگر تمیز می‌کند، به نوزادان کوچک و بزرگ غذا می‌دهد، لانه را با موم بزرگ می‌کنند، و دما و رطوبت را در کندو تنظیم می‌کنند و در نهایت به یک زنبور محافظ در ورودی کندو تبدیل می‌شود.تنها در نیمه دوم زندگی او یک زنبور جستجوگر است که از کندو دور می‌شود و محیط اطراف شهد، گرده و آب را جستجو می‌کند و آن هایی که در خانه می‌مانند نیز با تمام چیزهای لذیذ زندگی می‌کنند.
خرافه تکامل جانداران را باور نکنید(اول مرغ بود یا تخم مرغ؟!) طبیعی است که نظریه‌ای که در مورد منشاء گونه‌های مختلف جانوری و گیاهی صحبت می‌کند، باید بتواند پاسخ این سوال ساده را بدهد: اول مرغ بود، یا تخم مرغ؟قبل از اینکه پاسخ تکامل گرایان به سوال فوق را مرور کنیم، بگذارید نگاهی به منشاء این سوال بیاندازیم. این سوال نخستین بار توسط فلاسفه یونان باستان مطرح شد و هدف از آن رسیدن به حل معمای منشاء زندگی بود. این سوال یکی از بارزترین جلوه‌های اصطلاح فلسفی و منطقی "دور" است. به طور خلاصه دور به معنای وابسته بودن وجود دو پدیده یا موجود به یکدیگر است. مثلا اگر باری وجود داشته باشد و لازم باشد که دو نفر آن را حمل کنند، و هر یک انجام این کار را مشروط به این کنند که فرد دیگر اول بار را بردارد، عقلا مسلم است، تا زمانی که این شرطها برقرار باشند(یعنی هیچ کدام کوتاه نیایند) برداشته شدن بار توسط آنها محال است. در واقع امری که در آن "دور" وجود داشته باشد از لحاظ عقلی ناممکن است.حال به پاسخ تکامل گرایان به سوال فوق توجه کنید:"دو پرنده که در واقع مرغ و خروس نبودند ،یک تخم که دارای یک پوسته بود (یا اگر دوست دارید می‌توانید آن را پوسته تخم مرغ بنامید) ، را ایجاد کردند و از این رو ، ما یک جواب داریم: تخم مرغ اول آمد ، و سپس یک مرغ از آن به وجود آمد."هوش و زیرکی دوستان تکامل گرا برای فرار از "دور"ی که در این سوال نهفته است، واقعا ستودنی است! در واقع آنها می‌گویند دو پرنده‌ای که خیلی شبیه به مرغ و خروسهای امروزی بودند(ولی در واقع گونه‌ای دیگر از پرندگان بودند) عامل ایجاد یک یا چند تخم مرغ امروزی بوده‌اند. و از این تخمها دیگر پرنده‌های مذکور ایجاد نشد، بلکه اولین مرغ و خروس از آنها به وجود آمدند. آنها برای اینکه گره این دور را بگشایند، وجود اولین تخم مرغ را از وجود اولین مرغ بی نیاز کردند و آن را به پرندگانی شبیه به مرغهای امروزی نسبت دادند.زیرکی دوستان تکامل گرا بنده را وادار می‌کند که این سوال را به طریقی دیگر بپرسم:اولین موجود تخمگذار(چه پرنده، چه ماهی، چه دایناسور و .) اول به وجود آمده است، یا تخم آن موجود؟اگر تکامل جانداران را بپذیریم قطعا می‌پذیریم که صدها میلیون سال پیش موجودی در زمین پدیدار شده است که ما می‌توانیم آن را اولین موجود تخمگذار بنامیم. قبل از این موجود تخمی وجود نداشته است. حال از تکامل گرایان می‌پرسیم اولین موجود تخم گذار چگونه به وجود آمده است؟ احتمالا خواهند گفت به یکی از روشهای تولید مثل که در آن تخمگذاری وجود ندارد(مانند بچه زایی، تکثیر غیر جنسی و .).حال به یکی از فرضهای اولیه نظریه تکامل داروین برگردیم. این نظریه می‌گوید، تکامل موجودات و اندامهای آنها مدت زمان طولانی (مثلا چند میلیون سال) طول می‌کشد. تخم یکی از پیچیده‌ترین پدیده‌های طبیعت است. تکثیر جنسی، پوسته مقاوم نسبت به عوامل طبیعی و نگهدارنده مواد مغذی که مانع از نفوذ میکروارگانیسم‌ها به درون تخم شود، مواد مغذی پروتیینی و قندی و چربی با نسبتی دقیق که برای رشد و بقای یک جوجه ضروری است، کیسه هوا که بدون آن جنین درون تخم خفه می‌شود، جنینی که بتواند در چنین محیطی زنده بماند و مراحل رشد خودش را طی کند، آنقدر پیچیده هستند که عقل ما نپذیرد اولین تخم با یک جهش ژنتیکی در یک موجود خاص حاصل آمده است. تکامل گرایان نیز معتقدند پدیده‌های پیچیده در جانداران طی روندهای چند میلیون ساله روی داده‌اند. پس اولین تخم برای اینکه باعث ایجاد اولین جوجه شود، باید میلیونها سال تکامل می‌یافت تا تمام اجزای آن شامل، جنین، پوسته، زرده، سفیده، کیسه هوا کامل شود. در طی این مدت طولانی و قبل از تکمیل این روند هیچ جوجه‌ای از تخم بیرون نمی‌آمد. یعنی موجوداتی داشتیم که طی میلیونها سال تخمهای ناقص می‌گذاشتند!فرض فوق با نظریه تکامل جانداران در تضاد است. موجوداتی که تخمهای ناقص می‌گذاشتند هیچ مزیتی نسبت به موجودات غیر تخمگذار نداشتند که انتخاب طبیعی آنها را برای بقاء برگزیند، بلکه بر عکس، تولید یک تخم ناقص مستلزم صرف انرژی و مواد اولیه مختلف است و مسلما در صورت ناقص بودن تخم برای آن موجود یک نقطه ضعف است. پس بر خلاف نظر تکامل گرایان انتخاب طبیعی هرگز نمی‌تواند در روند تکامل یک تخم ناقص به اولین تخم کامل دخالتی داشته باشد.لینک همه قسمتهای این مطلب 1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 - 10 - 11 - 12 - 13 - 14 - 15 - 16 - 17 - 18 - 19 - 20 - 21 - 22
زمین کروی در برابر زمین تخت (بخش 01 ) یکی از موارد مهمی که به نظر من افراد باید تو زندگی در نظر داشته باشن، قبول نکردن همه حرف‌ها و شک کردن به دانسته هاشون هست. این کار باعث میشه که انسان تحقیق کنه تا هم به نتیجه واقعی برسه و هم از عقلش برای دونستن واقعیات استفاده کنه.اعتقادی که من قبل از شروع به تحقیق داشتم این بود که زمین گرد هست و امکان گرد نبودش وجود نداره، این چیزی هست که از دوران کودکی گفته شده و تا مدتی پیش هم شکی تو واقعیت نداشتم، اما علم جایی پیشرفت میکنه که انسان‌ها تو دانسته هایی که دارن شک میکنن.پیش زمینه هر تحقیقی نداشتن هیچ پیش فرضی هست، مثلا اگه شما با این اعتقاد شروع به کار کنید که زمین گرد هست تهش به گرد بودن زمین میرسید و برعکس، پس من تمام چیزهایی که مربوط به این گزینه میشد رو کنار گذاشتم و از صفر شروع کردم.اولین کاری که من شروع کردم، جستجو به زبان فارسی بود تا منابعی که درباره این موضوع هست رو مطالعه کنم و به عنوان کسی که در گزینه اول هیچ کدوم رو بصورت پیش فرض قبول نداره، مطالب دوطرف رو بخونم. مشکلی که تو این زمینه بود اینه که تقریبا تمام مطالب درباره تخت بودن زمین بود و هیچ چیز فارسی که درباره گرد بودن زمین حرف بزنه، نبودش. پس من شروع به جستجو انگلیسی هم کردم که حداقل دو طرف این باور مطالب خودشون رو قرار داده بودن. واسه شروع من هم با همون سایت فارسی زمین تخت‌ها شروع کردم و سایتی که تقریبا میشه گفت مرجع فارسی توی این زمینه بود رو مطالعه کردم. - check - for - the - global - shape - of - the - earth مطلبی که من از این سایت برای تحقیق انتخاب کردم این مطلب بود: یکی از نکات مهم علم، قابلیت آزمایش اون هست، یعنی نظریاتی که افراد مختلف میدن باید توی هر زمان دیگه‌ای قابل آزمایش باشن.پس میرسیم به لینکی که گفتم تا به ترتیب مطالبش رو بررسی کنیم.نکته اولی که توی مطلب هست اینه که گفته شده در گذشته تقریبا ساده‌ترین پاسخ درست بوده که این خودش حرف بعدی مطلب رو نقض میکنه، توی خط بعدی گفته شده که ابتدا به تخت بودن زمین اعتقاد داشتن و بعدا به کروی بودن زمین اعتقاد پیدا کردن، اگه این دو خط رو کنار هم بزاریم نتیجه میده که ساده‌ترین پاسخ برای زمین تخت بودن بوده و بعدا با آزمایشات به گرد بودن پی بردن، مثل چیزهای دیگه که ساده‌ترین پاسخ رو برای اون در نظر میگرفتن، مثل رعد برق که به خشم خدایان ربط داده میشد.نکته بعدی که طرفداران کروی بودن زمین اعلام میکنن، این هست اگه زمین تخت هست چرا نمیشه ارتفاعات بلند مثلا کوه اورست رو از مسافت‌های دور مثلا ایران دید؟ جوابی که طرفداران زمین تخت اعلام میکنن اینه که توی این فاصله موانع زیادی هست که مانع دیدن میشه که این به نظر من در برابر ارتفاع کوه اورست چیزی نیست، چیزی که در این باره میتونید امتحان کنید، عکس هایی هست که افراد مثلا برج ایفل رو با دستشون گرفتن، این به این دلیل هست دوربین عکاسی به فرد نزدیک هست و عکاس و فرد تقریبا از برج دور هستن، حالا اگه دوربین رو خیلی دور کنیم ولی فرد همونجا بمونه، دیگه فرد نمیتونه با دست برج رو بگیره و اندازش خیلی کوچیک میشه، پس اگه مثلا ما رو دماوند باشیم و زمین تخت باشه باید بتونیم اورست رو ببینیم.پاسخ زمین تخت‌ها پرسپکتیو هست. برای اینکه ببینم حداکثر از چه فاصله‌ای میشه اورست رو طبق پرسپکتیو دید میشه از این لینک استفاده کرد. اگه زمین رو کروی در نظر بگیریم طبق این سایت حداکثر فاصله‌ای که میشه اورست رو دید 340 km هست. اما اگه تخت در نظر بگیرین پس از فاصله دوتر مثلا حداقل 600 km هم باید بشه دید که طبق این سایت شهری نزدیک این فاصله birgunj هست که از این فاصله اروست دیده نمیشه.پاسخی دیگه‌ای که زمین تخت‌ها به این ادعا میدن این هست که جو زمین باعث میشه که نتونیم اورست رو ببینیم. طبق این لینک فاصله ایران تا اورست تقریبا 3000 کیلومتر هست و طبق این لینک جو زمین 10000 کلیومتر ارتفاع داره و همچنین فاصله ماه تا زمین هم به مراتب بیشتر از اینها هست، البته وجود جو هم داخل سایت بررسی شده که در ادامه در باره اون هم بحث میکنیم. نکته‌ای که وجود داره این هست که زمین تخت‌ها میگن به دلیل فاصله زیاد نور دچار شکست میشه و نمیتونه به مقصد مورد نظر که اینجا ایران هست برسه، مواردی که برای رد این حرف میشه زد این هست که در زمان غروب یا طلوع آفتاب نور خورشید هم همین مسیر و به مراتب فاصله افقی بیشتری رو طی میکنه که بدون شکست به چشم ما میرسه و میشه کاملا گرد بودن اون رو دید که یعنی عمل شکست نور باعث نشده قسمتی از اون ناپدید بشه، همچنین خود قله اورست هم باید جلوی قسمتیش رو بگیره که به افرادی که مثلا تو ایران هستن نور بصورت کامل نرسه این اتفاق نمیافته، مورد دیگه میشه ماه یا ستاره‌ها رو مثال زد که نور اونها هم از جو زمین عبور میکنه ولی شما میتونید اونها رو ببینید و حتی اگه دوربین داشته باشید میتونید قله‌ها و دره‌ها رو روی ماه تشخیص بدید. که یعنی پراکندگی تاثیر به این بزرگی نداره که کلا دیده نشه.از مواردی که داخل این مطلب نام برده شده پراکندگی رایلی هست که میتونید داخل این لینک دربارش بخونید.نکته دیگه که باز هم داخل مطلب عنوان شده، فرض کردن گرد بودن زمین به عنوان ساده‌ترین پاسخ هست، ولی طبق تاریخ، در گذشته بیشتر افراد به علت ندونستن چگونگی تشکیل زمین و فیزیک حاکم بر اجسام بزرگ چرخان، زمین رو تخت در نظر میگرفتن نه کروی.مشکل بزرگی که من تو این تحقیق داشتم این بود که تقریبا بیشتر علمی که الان داریم توسط زمین تخت‌ها رد میشه، بطور مثلا جاذبه، فاصله و اندازه خورشید و . که این یعنی کل چیزهایی که تقیربا از 600 سال گذشته تا الان داریم اشتباه بوده و چون یافته‌های جدید به پشتوانه قبلی‌ها هست، مثل یک دومینو کل علم فرو میریزه. استدلالی که زمین تخت‌ها میارن، دست‌های پشت پرده به عنوان مثال فراماسونری هست، مشکلی که خود این ادعا داره این هست که فراماسونری تقریبا از قرن 14 بوجود اومده، حتی اگه ما فرض کنیم که یه گروه اقلیت تونستن کل اروپا و اون هم قشر فرهیخته که علم رو گسترش میده کنترل کنن و جلوی این حرف که زمین تخت هست رو بگیرن و به همه بگن زمین گرد هست، جوابی برای بقیه کشورها مثل ایران، چین و . نمیشه پیدا کرد که چطور میشه کل دنیا توسط اقلیت کنترل بشه و هیچ دانشمندی این به اصطلاح راز رو منتشر نکنه که زمین تخت هست. اگه ما کل افرادی که با نجوم و علم سروکار دارن رو 100 میلیون در نظر بگیریم، یعنی تمام این افراد رازدار هستن و حرفی نمیزنن؟!!یکی از این موارد اندازه و فاصله خورشید هست، طبق قوانین نیتوتن که برعکس گفته این سایت کاملا طبق ریاضیات اثبات شده هست، هر دو جسم به هم دیگه نیرو وارد میکنن،مشکلی که این قانون بوجود میاره این هست که اگه خورشید بزرگتر باشه، زمین باید به اون جذب بشه و به عبارتی دورش بگرده(اگه زمین مرکز باشه، یعنی خورشید دور اون میگرده و به علت گریز از مرکز روش سقوط نمیکنه)، زمین تخت گرایان برای جلوگیری از مشکلات، اندازه خورشید رو کوچکتر از زمین در نظر میگیرن و اون رو نزدکیتر به زمین فرض میکنن تا اندازه اون طبق همین اندازه که الان دیده میشه، دیده بشه.مشکلی که اینجا بوجود میاد این هست که سرعت نور توسط دانشمندهای مختلف اثبات شده هست. طبق نظرهای این سایت زمین تخت گرایان هم اینکه بعد از غروب خورشید 8 دقیقه طول میکشه که هوا تاریک بشه رو قبول دارن، از روی همین زمان میشه به فاصله خورشید از زمین پی برد که خیلی بیشتر از گفته اونها میشه، که این در تناقض با اندازه‌ای هست که ما از خورشید میبینم.مورد دیگه این هست که با توسط روش‌های مختلف میشه قطر و فاصله سیاره‌ها و ستاره‌ها که شامل ماه و زمین هم میشه رو بدست آورد که با چیزی که زمین تخت گرایان میگن تفاوت داره. پس اندازه خورشید خیلی بزرگتر هست و یک جسم بزرگ نمیتونه دور یک جسم کوچیکتر که اینجا زمین میشه بگرده.گزینه دیگه‌ای که ادعا میکنن، برای رد این روش اثبات کروی بودن هست: - % D8 % AA % D8 % AE % D8 % AA - % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % AA - % DB % 8C % D8 % A7 - % DA % A9 % D8 % B1 % D9 % 88 % DB % 8C - % D8 % A7 % D8 % AB % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % AA - % D8 % AD % D9 % 82 % DB % 8C % D9 % 82 % D8 % AA % DB % 8C - % D8 % AC % D8 % A7 % D9 % 84 % D8 % A8 - % D8 % AA % D9 % 88 % D8 % B3 % D8 % B7 - % DB % 8C % DA % A9 - % D8 % AF % D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % B4 % D9 % 85 % D9 % 86 % D8 % AF - % D9 % 81 % DB % 8C % D9 % 84 % D9 % 85 چیزی که زمین تخت گرایان میگن، اشتباه بودن فرض دور بودن خورشید هست که طبق گفته‌های بالا این فرض کاملا درست هست و نمیشه ویدیو بالا رو رد کرد.ادامه دارد .
آیا منتظر محاسبات کوانتومی هستید؟ محاسبات احتمالات را امتحان کنید! شکل 1 . تصویرسازی محاسبات احتمالات منتشر‌شده در به تاریخ 31 مارس 2021 لینک منبع Waiting for Quantum Computing ? Try Probabilistic Computing نظریه‌پردازان از یک مسیر شروع به حرکت کرده‌اند که یک روز می‌تواند به یک گذار مهم منجر شود: از سیستم‌های محاسباتی قطعی بر اساس فیزیک کلاسیک، به سیستم‌های محاسبات کوانتومی که از قوانین احتمالاتی عجیب‌و‌پراکنده فیزیک کوانتومی بهره می‌برند. بسیاری از مفسران اشاره کرده‌اند که اگر مهندسان قادر به ایجاد کامپیوترهای کوانتومی عملی باشند، یک تغییر تکتونیک در نوع محاسباتی که ممکن می‌شود وجود خواهد داشت.اما این خیلی شبهه برانگیز است.کامپیوترهای کوانتومی، مطمینا، وعده نظری بزرگی دارند، اما موانعی که برای ساخت ماشین‌های عملی باید بر آن‌ها غلبه کرد، بسیار عظیم هستند. برخی از شکاکان استدلال کرده‌اند که چالش‌های فنی آنقدر زیاد هستند که بسیار بعید است که کامپیوترهای کوانتومی با اهداف عمومی در هر زمانی در آینده قابل‌پیش‌بینی در دسترس قرار گیرند. دیگران، از جمله مهندسانی که در حال حاضر برای ساخت این ماشین‌ها در گوگل، IBM ، اینتل، و جاهای دیگر کار می‌کنند، بیشتر امیدوارند، با پیش‌بینی اینکه 5 یا 10 سال کار بیشتر ممکن است برای آوردن اولین کامپیوترهای کوانتومی عملی عمومی کافی باشد. فقط زمان مشخص خواهد کرد.اما حتی اگر کل روند محاسبات کوانتومی بسیار آهسته‌تر از آنچه طرفداران آن پیش‌بینی می‌کنند توسعه یابد، یک چیز قطعی به نظر می‌رسد. محاسبات کوانتومی در حال حاضر درک عمیق‌تری از نقش احتمال در سیستم‌های محاسبات ایجاد کرده است - درست همانطور که فیزیک‌دان، ریچارد فاینمن امیدوار بود _ زمانی که این ایده را به توجه مردم در اوایل دهه 1980 بازگرداند.تنها این درک بود که ما در سال 2012 به دنبال آن بودیم زمانی که گروه ما تحقیق روی بیت‌های احتمالی یا " p - بیت‌ها" را آغاز کرد، یک بازی روی کلمه مورد استفاده برای توصیف واحد بنیادی اطلاعات در یک کامپیوتر کوانتومی، کیوبیت بود. فاینمن چنین کامپیوتر احتمالاتی را به عنوان نقطه مقابل کامپیوتر کوانتومی که در رویا دیده بود، در نظر گرفته بود. بنابراین، از خودمان می‌پرسیدیم: چگونه می‌توانیم یکی از آن‌ها را بسازیم؟ممکن است به مطالعه مقاله رایانه‌های کوانتومی در مقابل رایانه‌های احتمالی علاقمند باشید.یک راه برای ذخیره کردن یک بیت، استفاده از یک آهن‌ربا با دو جهت مغناطیس‌سازی ممکن است. کامپیوترهای اولیه از این رویکرد برای چیزی که به عنوان حافظه هسته مغناطیسی شناخته می‌شد، استفاده می‌کردند. هرچند کوچک‌سازی حافظه مغناطیسی دشوار است، چون آهن‌رباها وقتی کوچک‌تر می‌شوند ناپایدار می‌شوند. ما این اشکال ظاهری را با استفاده از مغناطیس‌های ناپایدار کوچک برای پیاده‌سازی p‌- بیت‌ها به یک ویژگی تبدیل کرده‌ایم. در سال 2019 ، با کمک همکارانی در دانشگاه توهوکو در ژاپن، یک کامپیوتر احتمالات با هشت p بیت ساختیم.با این حال، ما واقعا نیازی به p - bit مبتنی بر آهن‌ربا برای ساخت یک کامپیوتر احتمالی نداشتیم. در واقع، قبلا کامپیوترهای احتمالی ساخته بودیم که p - بیت‌ها را با استفاده از مدارهای الکترونیکی دقیق برای تولید دنباله شبه تصادفی از بیت‌های قطعی اجرا می‌کردند. شرکت‌هایی مانند Fujitsu در حال حاضر در حال بازاریابی کامپیوترهای احتمالاتی مشابهی هستند. اما استفاده از مغناطیس‌های ناپایدار به عنوان بلوک اصلی ساختمان به یک p - بیت اجازه می‌دهد تا به جای چند هزار ترانزیستور با چند ترانزیستور اجرا شود و ساخت کامپیوترهای احتمالاتی بسیار بزرگ‌تر را ممکن می‌سازد.در چنین کامپیوتری، سیستمی از p - بیت‌ها از حالت اولیه به حالت نهایی تغییر می‌کند و از طریق یکی از حالات میانی ممکن انتقال می‌یابد. این که کامپیوتر کدام مسیر را انتخاب می‌کند به شانس خالص بستگی دارد و هر مسیر دارای احتمال مشخصی است. احتمالات تمام مسیرهای ممکن در آنجا را با هم جمع کنید و احتمال کلی رسیدن به حالت نهایی را به دست آورید.یک کامپیوتر کوانتومی کار مشابهی انجام می‌دهد، اما از کیوبیت به جای p - بیت استفاده می‌کند. این بدان معنی است که اکنون هر مسیر دارای چیزی است که فیزیک‌دانان آن را دامنه احتمال می‌نامند، که می‌تواند منفی باشد. به طور دقیق‌تر، آن یک عدد پیچیده است، به این معنی که هم یک بخش واقعی و هم یک بخش فرضی دارد.برای تعیین احتمال کلی رفتن از حالت اولیه به حالت نهایی در یک کامپیوتر کوانتومی، ابتدا باید دامنه‌های تمام مسیرهای ممکن بین این دو را اضافه کنید تا دامنه احتمال حالت نهایی به دست آید. دامنه نهایی همچنین یک عدد مختلط است، که بزرگی آن برای به دست آوردن احتمال واقعی مربع است، عددی که بین 0 (هرگز اتفاق نمی‌افتد) و 1 (همیشه اتفاق می‌افتد) است.به طور خلاصه، این تفاوت اساسی بین یک کامپیوتر احتمالات و یک کامپیوتر کوانتومی است. اولی احتمالات را اضافه می‌کند دومی دامنه‌های احتمال پیچیده را اضافه می‌کند. این تفاوت مهم‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد. احتمالات اعداد مثبت کم‌تر از یک هستند. بنابراین اضافه کردن یک مسیر اضافی تنها می‌تواند احتمال نهایی را افزایش دهد. اما دامنه‌های احتمال اعداد پیچیده‌ای هستند. این بدان معنی است که اضافه کردن یک مسیر اضافی می‌تواند یک مسیر موجود را حذف کند. مثل این است که یک مسیر می‌تواند یک احتمال منفی داشته باشد.قدرت محاسبات کوانتومی مستقیما از این توانایی برای نفی احتمالات ناشی می‌شود. الگوریتم‌های کوانتومی مشهور - مانند آنچه پیتر شور برای فاکتورگیری عدد صحیح توسعه داد یا الگوریتم Lov Grover که برای جستجو از طریق داده طراحی شده‌بود - به دقت مسیرهای میانی موجود را طوری تنظیم می‌کند که آن‌هایی که منجر به خروجی‌های اشتباه می‌شوند، لغو کنند، در‌حالی‌که آن‌هایی که منجر به پاسخ‌های درست می‌شوند، به صورت سازنده اضافه می‌شوند.اما این قدرت به سادگی به دست نمی‌آید. کیوبیت‌هایی که این دامنه‌های پیچیده را حمل می‌کنند باید به دقت در برابر محیط محافظت شوند و اغلب نیازمند این هستند که الکترونیک در دماهای زیر صفر حفظ شود. یک کامپیوتر احتمالی در مقابل می‌تواند با فن‌آوری ساده‌تر که در دمای اتاق عمل می‌کند، ساخته شود. اما چنین کامپیوتری فاقد جادوی احتمالات منفی است و آن را تنها برای الگوریتم‌هایی که نیاز به لغو مسیر ندارند موثر می‌سازد.در حقیقت، از لحاظ نظری امکان شبیه‌سازی یک کامپیوتر کوانتومی با استفاده از بیت‌های احتمالی وجود دارد، اما ممکن است یک استراتژی عملی نباشد. با این حال، مشکلات مهمی وجود دارند که برای آن‌ها کامپیوترهای احتمالی می‌توانند سرعت قابل‌توجهی نسبت به کامپیوترهای قطعی ارایه دهند، به همین دلیل است که ما علاقه زیادی به ساخت این نوع ماشین محاسباتی جدید داریم.چگونه چنین کامپیوتر احتمالاتی کار خواهد کرد؟ این اصول بسیار متفاوت از آن دسته از سیستم‌های دیجیتالی هستند که ما هر روز از آن‌ها استفاده می‌کنیم و آن‌ها را حتی برای بیشتر دانشجویان مهندسی کامپیوتر بیگانه می‌کند. بنابراین ما می‌خواستیم یک معرفی ملایم به این موضوع ارایه دهیم، که در اینجا به شکل گفتگو ارایه می‌دهیم.شاید مطالعه مقاله محاسبات کوانتومی: اولین رایانه کوانتومی اختصاصی بخش خصوصی IBM به این آزمایشگاه تحقیقاتی می‌رود! برای شما جذاب باشد.شخصیت نمایشنامه به احترام گالیله، گالیلی نام گذاری شده است. گالیلی این شخصیت‌ها را با این نام‌ها در گفت‌و‌گو در مورد دو سیستم اصلی جهان، یعنی متن مشهور 1632 که در آن ایده تحریک‌آمیز آن زمان که زمین به دور خورشید می‌چرخد را مطرح کرد، ابداع کرد. آن‌ها عبارتند از:سالویاتی، که مانند سالویاتی گالیله دانش و دیدگاه خود را برای نویسندگان فراهم می‌کند ساگردو، که مانند ساگردو گالیله نقش یک آدم معمولی باهوش را بر‌عهده دارد، که قرار است نماینده شما باشد سیمپلیسیو، که بر‌خلاف سیمپلیسیو گالیله، در برابر نظر کلیسای کاتولیک مبنی بر اینکه جهان به دور زمین می‌چرخد، مقاومت نمی‌کند. ما در اینجا به خاطر برابری نقش یک خواننده را به او می‌دهیم و کمی تسکین خنده‌دار به او می‌دهیم.گالیله مذاکرات خود را به عنوان مجموعه‌ای از مذاکرات که در طول چهار روز در خانه ساگردو در ونیز برگزار شد، آغاز کرد. ما این موضوع را با تنظیم عمل بر روی یک پرواز هوایی 40 دقیقه‌ای به‌روزرسانی می‌کنیم، زمان کافی برای برخی از غریبه‌ها برای شرکت در یک بحث جدی فنی.ساگردو: من دیدم که شما در حال خواندن یک مجله IEEE بودید - آیا شما مهندس برق هستید؟سالویاتی: در واقع من در زمینه محاسبات تحقیق می‌کنم.ساگردو: جالبه. من در تجارت هستم، اما عاشق خواندن در مورد آخرین پیشرفت‌های مهندسی هستم. این اواخر روی چیز جالبی کار کرده‌ای؟سالویاتی: خدای من بله. من و همکارانم در حال مطالعه یک روش جدید برای محاسبه هستیم که در مورد آن بسیار هیجان‌زده هستیم.ساگردو: واقعا؟ آن چه چیزیست؟سالویاتی: از توصیف آن خوشحال می‌شوم، اما توضیح آن کمی سخت است.ساگردو: من تا وقتی فرود نیایم هیچ جا نمیروم. و من عاشق این نوع چیزها هستم. خواهش می‌کنم بیشتر به من بگو.سالویاتی: بسیار خوب. همانطور که بدون شک می‌دانید، تمام دستگاه‌های الکترونیکی ما مانند گوشی‌های هوشمند ما مبتنی بر مدارهایی هستند که خروجی مشخصی برای هر ورودی می‌دهند: 5 و 6 به آن بدهید سپس می‌تواند آن اعداد را ضرب کند و 30 به شما بدهد.خوب، ما مداری ساخته‌ایم که می‌تواند به صورت معکوس کار کند: به آن 30 بدهید، و تمام ورودی‌های ممکن یعنی 5 و 6 ، 15 و 2 ، 10 و 3 ، و 30 و 1 را به شما خواهد داد.ساگردو: زیبا به نظر می‌رسد، اما این چه کاربردی دارد؟سالویاتی: ممکن است کاربردهای زیادی داشته باشد، زیرا بسیاری از مشکلات معکوس بسیار دشوارتر هستند. برای مثال ضرب بسیار ساده‌تر از فاکتورگیری است. به هر حال، بسیاری از کودکان می‌توانند 771 و 85 را ضرب کنند تا 65 ، 535 شوند. اما چند نفر می‌توانند 65 ، 535 بگیرند و دو فاکتور 771 و 85 را به شما بدهند؟ چند نفر می‌توانند جلوتر بروند و ترکیبات دیگر مانند 257 و 255 را به شما بدهند؟ساگردو: می‌بینم. اما شنیده‌ام که کامپیوترهای دیجیتال مدرن حتی می‌توانند در بازی‌های پیچیده‌ای مانند شطرنج، مدیران شطرنج را شکست دهند. مطمینا آن‌ها هم می‌توانند مشکلات معکوس داشته باشند؟سالویاتی: این درست است که کامپیوترهای دیجیتال می‌توانند در شطرنج و یا حتی بازی "گو" از استادان بزرگ پیشی بگیرند. چیزی که به خوبی معلوم نیست این است که آن‌ها در حین انجام این کار 10 مگاوات برق مصرف می‌کنند، در‌حالی‌که مغز استاد بزرگ فقط با 10 تا 20 وات کار می‌کند. علاقه زیادی به ایجاد محاسبات پیچیده با بهره‌وری و پایداری بیشتر انرژی وجود دارد. ما فکر می‌کنیم که مدارهای محاسبه معکوس که روی آن‌ها کار می‌کنیم، همین کار را خواهند کرد.ساگردو: فکر کنم تو واقعا نمی‌توانی طرح خودت را برای یک نوآموز مثل من توضیح بدهی؟ اما می‌توانی این ایده را داشته باشی که اگر من یک عملیات ساده را در نظر بگیرم چطور به صورت دیجیتالی انجام می‌شود و ما آن را چطور انجام می‌دهیم.ساگردو: عالیه. بزن بریم. در هر صورت من نمی‌توانم در هواپیما بخوابم.سالویاتی: اگر خوابت ببره من ناراحت نمیشم. اما باید چندتا شکل را بکشم. {سالویاتی فرد بغل دستی خود را می‌بیند که از دستمال کاغذی‌اش استفاده نکرده است} ببخشید، می‌توانم از دستمال‌تان استفاده کنم؟سیمپلیسیو: حتما. اما ممکن است در عوض کپی مجله اسکای مگزین شما را داشته باشم؟سالویاتی: قبول! {سالویاتی مشغول به ترسیم بر روی دستمال می‌شود} میبنید، در یک کامپیوتر دیجیتالی همه چیز در غالب بیت‌ها هستند: صفرها و یک‌ها،‌که می‌توانند به عنوان مدخل‌های فیزیکی با دو‌سو نیز در نظر گرفته شوند، درست مثل آهنربا.مهندسان مدارهای ظریف و جزیی‌ای را می‌سازند که می‌توانند عملیات خاصی را حمل کنند. برای مثال،‌ما می‌توانیم مداری را بسازیم که تکثیر یک بیتی باینری را انجام می‌دهد: بیت خروجی که من آن را C نام‌گذاری می‌کنم 0 یا 1 است،‌بستگی به بیت‌های محصول ورودی دارد،‌A و B .ساگردو: بنا بر این مدارهای معکوس چه می‌کنند که متفاوت است؟سالویاتی: ما مدارهای‌مان را با p - bits ساختیم که نه 0 هستند نه 1 . در عوض بین این دو به سرعت در حال نوسانند. در 50 درصد مواقع p - bits برابر با 0 و 50 درصد برابر با 1 است.ساگردو: این چه استفاده‌ای دارد؟ چنین بیتی اطلاعاتی را حمل نمی‌کند.سالویاتی: درست است - نه تا زمانی که مجبورشان کنیم با یکدیگر حرف بزنند. اگر حرف نزنند به طور مستقل بین 0 و یک نوسان می‌کنند. می‌توانیم یک هیستوگرام طراحی کنیم که احتمال تمام ترکیبات A , B و C را نشان دهد. تمام هشت احتمال به طور مساوری مشابه همند.ساگردو: که همانطور که گفتم بلا‌استفاده است.سالویاتی: بله. اما حالا تصور کنید A , B و C بتوانند در ارتباط باشند و به یکدیگر گوش دهند و همان کار را انجام دهند. اگر A به 1 برسد، B به دنبال آن می‌آید و C نیز به دنبال آن می‌آید و اگر A به 0 برسد، B و C نیز به دنبال آن خواهند بود. اکنون، اگر هیستوگرام را ترسیم کنیم، تنها دو قله داریم. آهن‌رباهای کوچک ما (یا هر چیزی که از آن استفاده می‌کنیم) همچنان در حال نوسان هستند، اما به طور هماهنگ نوسان می‌کنند.ساگردو: مثل این است که شما یک آهن‌ربا بزرگ بین 0 و 1 داشته باشید، که هنوز هم خیلی مفید به نظر نمی‌رسد.سالویاتی: این درست است. اگر ما فقط یک ارتباط مثبت بسیار قوی داشته باشیم، تنها چیزی که به دست می‌آوریم یک آهن‌ربا بزرگ است. برای اینکه این کار مفید باشد، باید به طور هوشمندانه ارتباط را مهندسی کنیم تا مجموعه مطلوبی از قله‌ها نشان داده شوند. نمودار میله‌ای با عنوان " ارتباط هوشمندانه مهندسی شده."برای مثال، اگر بخواهیم ضرب‌کننده یک بیتی را اجرا کنیم فقط می‌خواهیم چهار تا از هشت قله را نشان دهیم: برای{ ABC }، می‌خواهیم { 000 }، { 010 }، { 100 }، { 111 } را ببینیم. اگر بتوانیم ارتباط بین p - بیت‌ها را برای رسیدن به آن مهندسی کنیم، می‌توانیم مدار قابل تبدیل که در مورد آن صحبت کردیم را داشته باشیم.ساگردو: این چطور است؟سالویاتی: سه شاتل آهن‌ربا در میان چهار امکان آزادانه حرکت می‌کنند:{ 00 0 }، { 01 0 }، { 10 0 }، { 11 1 }.نوار بار با عنوان " ورود به 00 ."نوار بار با عنوان " خروجی به 0 ."اما اگر ما به زور آهن‌رباهای A و B را هر دو به صفر قفل کنیم، آهن‌رباها مجبور به انتخاب فقط یک انتخاب { 00 0 } می‌شوند، به این معنی که C مقدار 0 را می‌گیرد.ساگردو: این شبیه یک ضرب‌کننده است که در حالت رو به جلو عمل می‌کند: 0 x 0 = 0 ، درست است؟سالویاتی: بله. برای کار کردن در حالت معکوس، می‌توانیم C را به 0 قفل کنیم. آهن‌رباها دیگر نمی‌توانند به { 11 - 1 } بروند. بنابراین سیستم در حال حاضر در میان سه گزینه باقی مانده نوسان می‌کند: { 00 0 }، { 01 0 }، { 10 0 }.این ضرب‌کننده برعکس است. با توجه به خروجی 0 ، به ما می‌گوید که سه ورودی ممکن مطابق با آن وجود دارد: 0 x 0 ، 0 x 1 ، و 1 x 0 .مطالعه مقاله آنچه که شما برای شروع به یادگیری ماشین کوانتوم نیاز دارید. توصیه می‌شود.ساگردو: می‌بینم. اما چطور می‌توانید این ارتباط جادویی را در میان p - bit ها مهندسی کنید؟ در واقع، شما چگونه حتی می‌دانید چه نوع ارتباطی برای مهندسی وجود دارد؟سالویاتی: روش‌های پیشرفته‌ای برای تشخیص نوع ارتباط مورد نیاز برای ایجاد یک مجموعه اوج مطلوب وجود دارد.ساگردو: حالا به نظر متقاعد‌کننده می‌رسید. فکر کردم گفتید که این را فهمیده‌اید و به همین دلیل است که این قدر هیجان‌زده شده‌اید.سالویاتی: در واقع این بخش به خوبی شناخته شده است، حداقل برای برخی کاربردها. مدار ما همان تابع را تنها با سه ترانزیستور و یک عنصر سخت‌افزاری خاص که فیزیک ذاتی آن اعداد تصادفی را تولید می‌کند، اجرا می‌کند.ساگردو: پس آن عنصر خاصی که شما برای این کار نیاز دارید چیست؟سالویاتی: ما از چیزی به نام اتصال تونل مغناطیسی برای ساخت یک دستگاه تمیز استفاده کرده‌ایم که اجازه می‌دهد p - بیت‌ها به راحتی ارتباط برقرار کنند. خروجی آن، که از آنجا که من یک مهندس به نام Vout هستم، نوسان می‌کند. اگر Vin صفر باشد، Vout برای 50 درصد زمان 1 و 0 برای 50 درصد دیگر خواهد بود. اما اگر Vin مثبت باشد، Vout حالت 0 را ترجیح می‌دهد. و اگر Vin منفی باشد، Vout یک حالت را ترجیح می‌دهد. اگر Vin را به اندازه کافی مثبت یا منفی کنید، می‌توانید خروجی را به یک ایالت یا ایالت دیگر "قفل کنید".این‌گونه است که هر p - بیت از طریق ولتاژ ورودی Vin به p - بیت دیگر گوش می‌دهد. و از طریق ولتاژ خروجی خود صحبت می‌کند. برای مثال p - bit A می‌تواند با p - bit B با تغذیه خروجی A به ورودی B ارتباط برقرار کند. ما از این دستگاه برای ساخت مدارهای معکوس‌پذیر استفاده کردیم. ما تا به حال هیچ کاری با آن‌ها انجام نداده‌ایم: آن‌ها فقط یک دلیل برای اثبات مفهوم هستند. اما ما نشان داده‌ایم که چنین دستگاهی را می‌توان با یک تکنولوژی پیشرفته ساخت که روزی به ما اجازه می‌دهد مدارهای بزرگی برای حل مشکلات دنیای واقعی بسازیم.ساگردو: می‌بینم. چه نوع مشکلات دنیای واقعی را می‌توانید با مدارهای P - بیتی به خوبی پیچیده حل کنید؟سالویاتی: ما می‌توانیم از آن برای حل مسایل بهینه‌سازی استفاده کنیم، مشکلاتی که شما را ملزم می‌کنند تا پیکربندی‌هایی را پیدا کنید که تابع هزینه را به حداقل برسانند.ساگردو: می‌توانید یک بار دیگه این حرف را به زبان انگلیسی بزنید؟سالویاتی: مردم مشکلات بهینه‌سازی را هر روز حل می‌کنند - مانند پیدا کردن سفارش بهینه برای تحویل مجموعه‌ای از بسته‌ها. در این حالت، فاصله کلی ایجاد شده تابع هزینه‌ای است که می‌خواهید آن را به حداقل برسانید. مشکلاتی مانند این را می‌توان بر روی معماری اولیه‌ای که ما استفاده می‌کنیم ترسیم کرد. هر مشکل نیازمند الگوی خاصی از ارتباطات است. هنگامی که ما الگو را تشخیص می‌دهیم و آن را به درستی ترسیم می‌کنیم، مدار p - bit پاسخ را به شکل قله‌های پیکربندی خواهد داد.ساگردو: خیلی خوب، شما من را علاقه‌مند کردید، اما داریم به خشکی می‌رسیم. چطور می‌توانم اطلاعات بیشتری در مورد تحقیقات شما کسب کنم؟سالویاتی: من اخیرا مقاله‌ای در مورد این موضوع در مجله‌ای به نام طیف IEEE منتشر کرده‌ام، و نسخه آنلاین آن شامل یک خلاصه آسان برای خواندن در مورد چگونگی ساخت یک کامپیوتر p - bit است که میزان ارتباط ژنتیکی بین خویشاوندان را محاسبه می‌کند.این متن با استفاده از ربات مترجم مقاله تکنولوژی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
برق خورشیدی جهت باغ و ویلا ما متخصص برق خورشیدی جهت باغ و ویلا هستیمبرق خورشیدی جهت باغ و ویلا شامل چه مدل هایی میشه؟جهت روشنایی dc و مصارف dc برای روشنایی و مصارف کوچکبرق خورشیدی جهت مصارف معمول جهت مراجه چند روز یک باربرق خورشیدی مصارف معمول مصرف هر روزهبرق خورشیدی مصرف معمول همراه با بعضی مصارف سنگین با ترفندبرق خورشیدی مصارف و تجهیزات سنگینبرق خورشیدی جهت باغ و ویلاجهت روشنایی dc و مصارف dc شامل تجهیزات: پنل و یا سولار : جهت تبدیل نور به برق با هزینه حدود 1 میلیون باتری: ذخیره برق تولیدی پنل برای مصارف شب هزینه حدود 700 هزار تومان کنترلر شارژ : جهت تبدیل برق پنل به برق قابل فهم باتری حدود 200 هزار تومان اینورتور: ندارد تجهیزات dc : لامپ‌ها موتور dc , . جهت مصرف با هزینه حدود 500 هزار توامانمورد مصرف:تجهیزات کوچک تماما دی سی مانند روشنایی شارژر موبایل رادیو پمپ و .برق خورشیدی برای روشنایی و مصارف کوچکشامل تجهیزات: پنل و یا سولار : جهت تبدیل نور به برق با هزینه حدود 1 ٫ 3 میلیون باتری: ذخیره برق تولیدی پنل برای مصارف شب هزینه حدود 1 میلیون کنترلر شارژ : جهت تبدیل برق پنل به برق قابل فهم باتری حدود 700 هزار تومان اینورتور: جهت تبدیل برق باتری به برقی که تجهیزات و لوازم بتونن مصرفش کنن حدود 1 میلیون تومانمورد مصرف:تجهیزات کوچک مانند روشنایی شارژر موبایل رادیو پمپ dc و .برق خورشیدی جهت مصارف معمول جهت مراجه چند روز یک بارشامل تجهیزات: پنل و یا سولار : جهت تبدیل نور به برق با هزینه حدود 2 میلیون باتری: ذخیره برق تولیدی پنل برای مصارف شب هزینه حدود 3 میلیون کنترلر شارژ : جهت تبدیل برق پنل به برق قابل فهم باتری حدود 1 ٫ 2 میلیون اینورتور: جهت تبدیل برق باتری به برقی که تجهیزات و لوازم بتونن مصرفش کنن حدود 1 ٫ 3 میلیون تومانمورد مصرف:علاوه بر تجهیزات کوچک تجهیزات بزرگ مانند کولر dc تلوزیون یخچال پمپ و . هر چند روز یک بار مصرفبرق خورشیدی جهت مصارف معمول جهت مصرف هر روزهشامل تجهیزات: پنل و یا سولار : جهت تبدیل نور به برق با هزینه حدود 4 میلیون باتری: ذخیره برق تولیدی پنل برای مصارف شب هزینه حدود 5 میلیون کنترلر شارژ : جهت تبدیل برق پنل به برق قابل فهم باتری حدود 1 ٫ 5 میلیون اینورتور: جهت تبدیل برق باتری به برقی که تجهیزات و لوازم بتونن مصرفش کنن حدود 1 ٫ 5 میلیون تومانمورد مصرف:علاوه بر تجهیزات کوچک تجهیزات بزرگ مانند کولر dc تلوزیون یخچال پمپ آب و . هر روزهبرق خورشیدی مصرف معمول همراه با بعضی مصارف سنگین با ترفندشامل تجهیزات: پنل و یا سولار : جهت تبدیل نور به برق با هزینه حدود 4 میلیون باتری: ذخیره برق تولیدی پنل برای مصارف شب هزینه حدود 5 میلیون کنترلر شارژ : جهت تبدیل برق پنل به برق قابل فهم باتری حدود 1 ٫ 5 میلیون اینورتور: جهت تبدیل برق باتری به برقی که تجهیزات و لوازم بتونن مصرفش کنن حدود 1 ٫ 5 میلیون تومان ترفند‌های کناری : مثل موتور dc جهت شارژ تانکر‌های سنگین آب جهت آبیاری و پر کردن استخر 1 میلیون مورد مصرف:علاوه بر تجهیزات کوچک تجهیزات بزرگ مانند کولر dc تلوزیون یخچال پمپ و همه مصارف خانه و . هر روزهبرق خورشیدی مصارف و تجهیزات سنگینشامل تجهیزات: پنل و یا سولار : جهت تبدیل نور به برق با هزینه حدود 4 میلیون باتری: ذخیره برق تولیدی پنل برای مصارف شب هزینه حدود 5 میلیون کنترلر شارژ : جهت تبدیل برق پنل به برق قابل فهم باتری حدود 1 ٫ 5 میلیون اینورتور: جهت تبدیل برق باتری به برقی که تجهیزات و لوازم بتونن مصرفش کنن حدود 1 ٫ 5 میلیون تومان مصارف سنگین : مثل کف کش آب 4 اینج و چاه عمیق 40 میلیون تومانمورد مصرف:علاوه بر تجهیزات کوچک تجهیزات بزرگ مانند کولر dc تلوزیون یخچال پمپ و همه مصارف خانه و . هر روزه و کف کش آب اینچ بالا
ارزیابی جدید خطر و ریسک زلزله در شهر تهران برای داشتن یک لوگو حرفه‌ای و اقتصادی کلیک کنیدشرق: شهر بزرگ تهران در معرض خطر و ریسک بالای زلزله احتمالی ناشی از چندین گسل فعال اطراف آن است.جمعیت شبانه آن در سال 99 بیش از 9 میلیون نفر است که در طول روز حدود 4 ٫ 5 میلیون نفر به آن افزوده می‌شود. خطر زلزله، جمعیت و آسیب‌پذیری بالا نشان می‌دهد که تهران یکی از 20 شهر بزرگ جهان با ریسک بالای زلزله است.در مطالعه‌ای که اخیرا یکی از دانش‌آموختگان دانشکده فنی دانشگاه تهران، خانم دکتر "فرناز کامرانزاد" زیر نظر استاد دکتر "حسین معماریان" و نگارنده انجام داده است، ارزیابی و پهنه‌بندی ریسک زلزله در تهران 1399 انجام شد. ریسک یک مخاطره از ترکیب خطر، معرضیت (جمعیت انسانی و دست‌ساخته‌های انسان) در مقابل خطر و آسیب‌پذیری (فیزیکی، روانی، اجتماعی و سازمانی) محاسبه می‌شود.تمام این مولفه‌ها در یک چارچوب اطلاعات مکانی ترکیب شده و نقشه ریسک زلزله برای تهران تهیه شد. روند کمی‌سازی خطر در این مطالعه با ارزیابی احتمالی وقوع زلزله برای تهران آغاز می‌شود که خروجی آن بیشینه شتاب زلزله است. همراه این نقشه حریم گسلش سطحی گسل‌های فعال تهران ارزیابی شد.سپس، معرضیت به‌عنوان یک نقشه تراکم جمعیت مشتق‌شده از توزیع دقیق جمعیت در تهران اعمال شد. برای مدل‌سازی آسیب‌پذیری، ما ترکیبی از چندین زیرلایه را در نظر گرفته و آنها را در یک چارچوب طبقه‌بندی ترکیب کردیم. سرانجام عناصر خطر‌(خطر، معرضیت و آسیب‌پذیری) را ترکیب و مقدار نهایی ریسک را به‌دست آورده‌ایم.آسیب‌پذیری فیزیکی نیز با استفاده از هفت مجموعه داده آسیب‌پذیری مبتنی بر سامانه اطلاعات مکانی ارزیابی شد. این داده‌ها عبارت‌اند از کاربری زمین، بافت شهری، ارتفاع ساختمان، سکونت، انواع و سن ساختمان و همچنین مجاورت با برخی از زیرساخت‌های حیاتی. بر این اساس ریسک زلزله با ترکیب فضایی سه عامل فوق محاسبه شد و یک نقشه ریسک زلزله برای تهران استخراج شد.یافته‌های اصلی این مطالعه را می‌توان به این صورت خلاصه کرد: بر اساس نقشه پهنه‌بندی خطر زلزله، مناطق شمالی و جنوبی تهران سطح بالاتر شتاب زلزله محتمل بعدی را نشان می‌دهند، ولی با توجه به اثر تشدید خاک سطحی، لایه‌های نرم و ضخیم خاک در مناطق جنوبی تهران امکان تقویت امواج لرزه‌ای تا دو‌برابر مقادیر محاسبه‌شده روی سنگ را دارند. با استفاده از هندسه گسل‌ها، حریم احتمالی رخداد گسلش سطحی در درون شهر تهران تهیه شد. طول گسلش سطحی در سه دسته به "اصلی" با طول گسلش زمین‌لرزه‌ای قابل‌انتظار بیش از 15 کیلومتر، "متوسط" با طول گسلش زمین‌لرزه‌ای بین 5 تا 15 کیلومتر و "کوچک" با طول گسلش زمین‌لرزه‌ای کمتر از 5 کیلومتر دسته‌بندی شدند.حریم گسلش سطحی اصلی به پهنای 2 ٫ 5 کیلومتر، متوسط به پهنای 1 ٫ 5 کیلومتر و کوچک به پهنای یک کیلومتر در تهران به‌عنوان پهنه قابل‌انتظار برای گسیختگی محاسبه شد. نقشه تراکم جمعیت به‌وضوح نشان می‌دهد که از 22 منطقه شهرداری تهران، هشت منطقه پرجمعیت‌ترین مناطق تهران هستند.مقایسه این معرضیت انسانی با نقشه آسیب‌پذیری فیزیکی کلی نشان می‌دهد که در برخی مناطق، بیشترین جمعیت دقیقا در مناطق با بیشترین آسیب‌پذیری متمرکز شده است که باید به‌عنوان یک مسیله فوری در تلاش‌های آینده کاهش ریسک در توسعه شهری در نظر گرفته شود.از مناطق 7 ، 8 ، 9 ، 10 ، 11 ، 14 ، 15 ، 17 ، 18 ، 19 و 20 می‌توان در این مورد مثال آورد. طبق نقشه آسیب‌پذیری فیزیکی 10 منطقه از 22 منطقه در شهر بزرگ تهران شامل مناطق 7 ، 8 ، 10 ، 11 ، 12 ، 14 ، 15 ، 16 ، 17 و 20 آسیب‌پذیری بالاتری نسبت به سایر مناطق نشان می‌دهند.نقشه ریسک کلی که در نتیجه ترکیبی از نقشه‌های خطر زلزله، معرضیت و آسیب‌پذیری تهیه شد، در برآورد شدت خطر لرزش زمین بر اساس مقدار شتاب زلزله در تهران با در‌نظر‌گرفتن اینکه نیمه جنوبی شهر خطر بیشتری نسبت به نیمه شمالی دارد. با‌وجوداین، میزان خطر را نباید در سایر مناطق، به‌ویژه قسمت‌های شمال و شمال‌غربی شهر غربی (مانند منطقه شماره 1 ، 4 ، 5 و 22 ) که بخش‌هایی از آنها محل گسل شمال تهران است و همچنان در حال گسترش و توسعه سریع شهری هستند، دست‌کم گرفت.ارزیابی ریسک فیزیکی‌- اقتصادی در تهران نشان می‌دهد که ریسکی‌ترین مناطق به ترتیب عبارت‌اند از مناطق 15 ، 20 ، 12 ، 16 ، 18 و 11 . در‌عین‌حال مناطقی که بیشترین شدت زمین‌لرزه در آنها انتظار می‌روند عبارت‌اند از مناطق 10 ، 17 ، 20 ، 16 ، 15 و 11 . نتایج مطالعه ما مبنای مفیدی نه‌تنها برای درک ریسک زلزله در تهران‌بلکه همچنین برای اولویت‌بندی اقدامات کاهش خطر لرزه‌ای و افزایش انعطاف‌پذیری در این شهر بزرگ را فراهم می‌کند.
فناوری ازن و کاربرد آن در تصفیه آب و فاضلاب ازن: تعریف، مزایا و کاربرداز بین فناوری‌های متعدد موجود در فرایندهای تصفیه آب و فاضلاب، استفاده از فناوری ازن به دلیل قابلیت گندزدایی بالاتر و سایر مزایایی که نسبت به کلر دارد در صنایع مختلف بسیار رواج یافته است. ما در شتاب دهنده واتک قصد داریم در این مقاله به معرفی این فناوری، مزایا و کاربردهای آن در فرایندهای تصفیه آب و فاضلاب در صنایع مختلف بپردازیم.ازن مولکولی با 3 اتم اکسیژن، گازی آبی رنگ با بوی زننده است که به دلیل دارا بودن خاصیت اکسیدکنندگی قوی به صورت یک ضدعفونی کننده در فرایند تصفیه آب و فاضلاب در صنایع مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. خاصیت گندزدایی و ضدعفونی کنندگی ازن بسیار بیشتر از کلر، دی اکسید کلر، کلروآمین‌ها و سایر ضدعفونی کننده‌ها می‌باشد که به همین دلیل از بین برنده‌ی بسیاری از باکتری‌ها، ویروس‌ها، تخم‌ها و کیست‌های انگلی می‌باشد که بسته به نوع صنعت و ترکیبات فاضلاب، کاربردهای مختلفی می‌یابد. ازن کمک می‌کند تا مواد مضر، رنگ، بو و میکروارگانیسم‌ها مستقیما و بدون ایجاد محصولات جانبی مضر یا مواد باقی مانده از بین روند. عدم توانایی کلر در حذف کامل آلودگی‌های میکروبی، تغییر در کیفیت آب و اثرات مخرب زیست محیطی ناشی از استفاده از کلر، سبب گردید تا استفاده از گاز ازن بیشتر مورد توجه قرار گیرد.پایه‌ی تولید ازن، هوا بوده به این صورت که از یک منبع انرژی جهت تجزیه‌ی مولکول‌های اکسیژن O2 به اتم‌های اکسیژن O استفاده می‌شود که این اتم‌های اکسیژن بر اثر برخورد با یکدیگر و واکنش با مولکول‌های اکسیژن، ازن را تشکیل می‌دهند. نکته قابل توجه در خصوص ازن این است که این مولکول بعد از تاثیرگذاری هیچ اثری از خود بر جای نمی‌گذارد و به سرعت به اکسیژن دو اتمی تبدیل شده و مجدد به هوا بر می‌گردد.ترکیب شیمایی ازنفرایند تصفیه با ازن و دستگاه ازن ژنراتورازن از لحاظ شیمیایی ناپایدار است و پس از تولید به سرعت به اکسیژن تجزیه میشو بنابرا ین باید در محل مصرف، تولید شود. ازن را میتوان به طرق مختلف تولید کرد. بدین منظور لازم است پیوند بین اتم‌های اکسیژن شکسته شود. پربازده‌ترین روش تولید ازنف تخلیه الکتریکی است که طی آن ولتاژی حدود 6000 - 20000V بین دو الکترود اعمال می‌شود و این ولتاژ بالا یک قوس الکتریکی ایجاد می‌کند که در آن مولکول اکسیژن به ازن تبدیل می‌شود.ازن به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم می‌تواند باعث تجزیه آلاینده‌ها شود. در روش مستقیم، مولکول ازن به عنوان گیرنده الکترون عمل می‌کند و بدین ترتیب، سبب اکسید آلاینده‌ها می‌شود. در واکنش غیر مستقیم، مولکول ازن طی واکنش‌های زنجیره‌ای، به رادیکال هیدروکسیل تجزیه می‌شود که پتانسیل اکسایش بالاتری نسبت به ازن دارد، بنابراین با سرعت و قدرت بیشتری آلاینده‌ها را تجزیه می‌کند. در اغلب موارد چنانچه در سیستم تصفیه ازن PH قلیایی شود، احتمال تشکیل OH متعاقب آن واکنش‌های غیرمستقیم افزایش می‌یابد. واکنش‌های زنجیره‌ای تشکیل رادیکال آزاد مطابق روابط زیر است.??+??? ???? ??+??? ?? +???این فرایند درون دستگاه ازن ژنراتور صورت می‌گیرد که فرایند فوق را با در میزان وسیع و با کارایی بالا انجام می‌دهد.نمایی از دستگاه ازن ژنراتورمزایای استفاده از ازن در تصفیه فاضلاباستفاده از ازن به دلیل مزیت‌های بسیاری که نسبت به سایر روش‌های گندزدایی همچون کلر زنی دارد به سرعت در حال افزایش است. تعدادی از مزیت‌های استفاده از این روش عبارتند از:هزینه جاری بسیار پایینعدم نیاز به ماده مصرفیقدرت گندزدایی بسیار بالا و اکسیدکنندگی قوی ( قوی‌ترین اکسید کننده موجود درجهان)اثرگذاری بالاتر در از بین بردن ویروس‌ها و باکتری هازمان اثرگذاری کوتاه ترعدم تولید آلودگی جانبیتولید در محل، مشکلات کمتر در حمل، بارگیری، تخلیه، نیاز به فضای کم، و.عدم نیاز به روش‌های حذف دیگر در فرایند تصفیه و حذف میکروارگانیسم‌های آلایندهکاربردهای ازن در فرایندهای تصفیه فاضلاب صنعتیاستفاده از ازن و دستگاه ازن ژنراتور که تولید کننده‌ی ازن است در فرایندهای تصفیه فاضلاب بخصوص زمانی که سطح آلودگی بالاست و نیاز به سطح بالایی از گندزدایی است به سرعت در حال افزایش است. کاربرد اصلی استفاده از ازن در فرایندهای تصفیه آب، فاضلاب و هوا می‌باشد که بر این اساس در صنایع زیر کاربردهای فراوانی یافته است:تصفیه خانه‌های آب و فاضلاب (تصفیه آب آشامیدنی)استخرها، آکواریوم‌ها، استخر‌های پرورش آبزیاندامداری‌ها و کشتارگاه هاصنایع غذایی (پاک کنندگی و شستشوی تجهیزات و دستگاه‌ها، ضدعفونی سبزیجات و میوه جات، انبارهای مرکبات، میوه جات، غلات و دانه‌های خوراکی)صنایع کشاورزی (از بین برنده انگل خاک، استفاده به عنوان علف کش در کشاورزی،)صنایع بیمارستانی (ضد عفونی وسایل بیمارستانی)صنایع نساجیصنایع رنگ سازیبرج‌های خنک کننده و چیلرهاما در واتک که شتابدهنده تخصصی حوزه آب در کشور می‌باشد، سعی کردیم با نگاهی به فناوری ازن و کاربردهای آن در صنایع مختلف، گامی چند در راستای افزایش آگاهی شما برداشته باشیم.منبع مقاله: مرکز شتابدهی واتک
آیا کود طبیعی همان کود ارگانیک است؟ آیا کود طبیعی همان کود ارگانیک است؟بله و خیر. این اشتباه است که به هر دوی این کود‌ها که در پرسش قبلی به آنها اشاره شد که طبیعی هستند بگوییم، کود ارگانیک.در واقع نباید به اشتباه دو مفهوم طبیعی و ارگانیک را یک مفهوم در نظر گرفت. اما در حال حاضر، به هر کودی که از طریق شیمیایی تولید نشده باشد و طبیعی باشد، کود ارگانیک گفته می‌شود. کود مایع مرغی کود ارگانیک یا آلی طبیعی بوده و متشکل از، مواد آلی بر پایه کربن است که از مواد زنده و یا سابقا زنده بدست آمده است که شامل: فضولات حیوانی، پسماندهای گیاهی و دیگر فرآورده‌های متعدد ارگانیسم‌های زنده موجود در طبیعت می‌شود.کود معدنی، بطور طبیعی درسنگ‌های کانی خالص یافت می‌شود و شامل چند یا چندین ماده مغذی ضروری است. در روند تولید کود معدنی به آن اسید اضافه نمی‌شود. در واقع اگر کود معدنی با اسید آمیخته شود، در نتیحه مواد مغذی موجود در آن محلول در آب خواهند شد.
اکسیژن حدود دو و نیم میلیارد سال عمر دارد تهران - تحقیقات جدید دانشمندان حاکی از آن است که اکسیژن احتمالا دو میلیارد و 480 میلیون سال عمر دارد.به گزارش تایم او ایندیا، گروهی از دانشمندان بین المللی می‌گویند نمونه‌های به دست آمده از هسته سنگ آهن از سنگ‌های منطقه پیلبارا در استرالیا ، تاریخ ظهور اکسیژن اتمسفر زمین را به بیش از دو میلیارد سال پیش باز می‌گرداند.پرفسور مارک بارلی مجری این تحقیقات می‌گویند: این یافته‌ها که نتایج آن در نشریه نیچر منتشر شده است بر اساس اعتبار نمونه‌های سنگی، استوار است.به گفته زمین شناسان زمانی که اکسیژن اتمسفر زمین شکل گرفت در زمانی بین دو میلیارد و 480 میلیون سال تا دو میلیارد و 320 میلیون سال پیش روی داده است.جو زمین لایه‌ای از گازها است که که زمین را احاطه کرده که این گازها به وسیله جاذبه زمین نگهداشته شده‌است.جو زمین شامل نیتروژن ( 78 ٫ 1 %) و اکسیژن ( 20 ٫ 9 %) همراه مقدار کمی از آرگون ( 0 ٫ 9 %) ، دی اکسید کربن (متغیر، ولی حدود 0 ٫ 035 %) ، بخار آب و دیگر گازها می‌شود.جو زمین موجودات روی زمین را از طریق جذب اشعه فرابنفش خورشید و کم کردن دمای بالای بین روز و شب محافظت می‌کند.به نظر می‌رسد بیشتر گیاهان مهمترین عامل افزایش میزان اکسیژن در جو هستند. همراه با ظهور لایه اوزون موجودات مختلف از اشعه فرابنفش بهتر محافظت می‌شدند. این اتمسفر نیتروژن _اکسیژن سومین اتمسفر محسوب می‌شود.اکسیژن - حدود - دو - و - نیم - میلیارد - سال - عمر - دارد/علوم/
قانون بیز: پلی میان گذشته و حال بدون شک قضیه بیز ( Bayes ' Theorem ) یکی از مهم‌ترین اصول آمار و احتمالات است که بخش قابل توجهی از دانش مدرن ما در حوزه‌های مختلف، به طور خاص در حوزه هوش مصنوعی و مهندسی کنترل، بر آن استوار است. پروازهای امن در خطوط هوایی، سیستم‌های نظارتی و کنترلی شبکه برق، روبات‌های متحرک، موتورهای جستجو و ده‌ها کاربرد دیگر در زندگی روزمره ما، بدون این قانون عملا نمی‌توانستند وجود داشته باشند. بخش قابل توجهی از دانش هوش مصنوعی، که وظیفه آن توسعه هوشمندی سیستم‌های کامپیوتری است، بر روی قانون بیز و آمار بیزی بنا شده است. به عقیده بسیاری از دانشمندان علوم کامپیوتر، اساسی‌ترین معادله توصیف کننده هوش، همین قانون بیز است.در این نوشتار، قصد ندارم مطالبی را که اغلب در کلاس درس آمار و احتمالات گفته می‌شود، بازگو کنم. بلکه، می‌خواهم یک خاصیت جالب از این قانون را بیان نمایم، که شاید کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. قانون بیز، یک پل و موازنه میان گذشته و حال است چیزی که همیشه در قضاوت‌ها و تصمیم‌گیری‌های ما هم، مس له مهمی است. اما چطور؟ خواهم گفت.در تصویر این نوشته، رابطه ریاضی قضیه بیز آمده است و هر بخش از فرمول، با رنگ و توضیح مربوط به خودش، مشخص شده است. در این رابطه، هدف محاسبه احتمال صحت یک فرضیه، با در نظر گرفتن شواهدی است که در دست داریم. این احتمال، اغلب به راحتی قابل محاسبه نیست. اما هدف قانون بیز این است که این کمیت را، به سه کمیت دیگر مربوط می‌کند که اغلب محاسبه آن‌ها، راحت‌تر است. پیشنهاد می‌کنم اگر با این قانون آشنا نیستید، توضیحات تصویر را مطالعه کنید.فرض کنید، یک فرد کاری می‌کند که چندان ظاهر خوبی ندارد. اما اگر او انسانی با سابقه خوب باشد، به احتمال زیاد شما به این فکر خواهید بود که، احتمالا حکمتی یا دلیلی داشته است و گر نه، او این طور عمل نمی‌کرد. در واقع، شما در این استدلال، با وجود علم به نامناسب بودن عملکرد وی، وزنی هم به گذشته او می‌دهید. توصیف ریاضی این منطق، همان قضیه بیز است قانونی که موازنه‌ای بهینه میان حال فعلی و سابقه فراهم می‌کند. به این دلیل، قانون بیز، پلی میان حال و گذشته است.به طور خاص، اگر در حوزه تخمین حالت سیستم‌های دینامیکی مطالعه کرده باشید، این موازنه برای شما ملموس‌تر خواهد بود. زمانی که خروجی یک سیستم را می‌بینید، همان قدر که به خروجی سیستم و مشاهدات توجه دارید، باید به سابقه یا مسیر حالت سیستم نیز توجه کنید. یکی از نتایج جالبی که در رساله دکتری‌ام آمده است، این بود که می‌شود این موضوع را به صورت یک مس له چند هدفه تعریف و حل کرد، که نتیجه مستقیم آن، معرفی مفهوم تخمین حالت چندهدفه برای نخستین بار بود.منبع: وب‌سایت شخصی سید مصطفی کلامی هریس
حقیقت، یا حقیقت برنامه نویسی شده ؟ آیا رنگ‌ها وجود دارند؟ آیا رنگ‌ها وجود دارند ؟ آیا رنگ‌ها بدین صورت که ما آن‌ها را دریافت می‌کنیم وجود دارند؟ یا این‌ها همه زاییده‌ی خیال ما و پردازشی هست که مغز ما آن را به صورت حقیقت به خورد ما می‌دهد؟مدتی بود که بنا بر یک پروژه‌ی پردازش رنگ تحقیقاتی درباره‌ی استاندارد‌های پردازش رنگ در دستگاه‌های ارایه‌ی تصویر و دریافت تصویر مثل مانیتور‌ها و سنسور‌های تصویر داشتم که با بررسی تحقیق " charles poynten " شخصی که اصول استاندارد‌های رنگ دیجیتال را بنیان گذاشت، ناگهان در بعد از ظهر یک روز سه شنبه ، چشمم به یک مسیله در ماهیت فیزیکی نور برخورد کرد ، اینکه اصلا رنگ‌ها وجود دارند؟درواقع برا کشف این قضیه ابتدا باید دریابیم که رنگ چیست و اینکه چشم ما چگونه رنگ را در می‌یابد.ابتدا برای کشف چیستی رنگ به صده‌ی 16 میلادی بر می‌گردیم .جایی که نیوتن اولین بار در اتاق کار خود در کمبریج به کمک یک منشور ابتدایی توانست نور خورشید را تجزیه کند حاصل ( Visible spectrum ) یا بازه‌ی نور مریی (البته ناقص بدلیل ضعف منشور مورد استفاده ) بود.نیوتن متوجه شد که این بازه بسیار بزرگ‌تر از چیزی است که او می‌توانست مشاهده کند چیزی مشابه شکل زیراما چگونه است که ما تنها این بازه‌ی کوچک را می‌توانیم مشاهده کنیم ( امروزه مشخص شده که موجودات دیگر توانایی مشاهده‌ی بازه‌ی گسترده‌تری را دارند) ، چرا ما توانیی مشاهده‌ی آن سوی دیوار به وسیله‌ی امواج رادیویی را نداریم؟ نیوتن پاسخ را در ساختار چشم انسان یافت.ساختار چشم جواب او بود ، " eye color photoreceptor " ها دریافت کننده‌های حساس به امواج درون چشم ما هستند و تنها به طول موج‌های خاصی از امواج اجازه‌ی ورود می‌دهند !اما چشم تنها یک دریافت کننده است و یک طول موج را دریافت و سینگال ورود را به مغز می‌دهد . رنگ چگونه ساخته می‌شود ؟ این جوابی است که مغز آن را حل می‌کند درواقع تمام فرآیند ساخت رنگ توسط الگوریتمی است که درون مغز ما از پیش نوشته وجود دارد !مغز ما سینگال‌های ورودی را دریافت و الگوریتم ما با توجه به ورودی آن یک خروجی را تعیین می‌کند که حاصل ادراک ما از چیزی است که می‌بینیم ! جالب‌تر این که امروز کشف شده که مزه‌ها نیز در مغز تولید می‌گردند و ابزار چشایی تنها یک سنسور است.(نتیجه این میشود که نیوتن اعلام میکند " رنگ‌ها در فیزیک وجود ندارند " و در واقع حاصل پردازش یک الگوریتم در مفز ما هستند .از گزاره‌های بالا این مسیله می‌تواند مطرح شود که اصلا آیا امکان دارد که کل جهان پیرامون ما متفاوت از آنچه هست باشد و تنها الگوریتم‌های درون مغز آن را به این شکل نمایش می‌دهند؟ کما اینکه زمانی که برای بینایی یک کامپیوتر الگوریتمی می‌نویسیم امکان هر خروجی از هر وردی ممکن هست. لذا امکان دارد که مغز ما برای ما حکم یک ماتریکس را داشته باشد؟شاید این سوالی بود مشابه آنچه که دکارت با مشاهده‌ی شکست پارو در آب و به طور کلی خطاهای حواس انسان کرد. سپس کار به جایی رسید که او به اصالت وجود خود شک کرد و درنهایت این شک او بود که او را نجات داد. به جمله‌ی معروف " می‌اندیشم پس هستم " رسید . درواقع می‌تواند به همه چیز شک کند اما به وجود داشتن خودی که هست و می‌اندیشد و شک می‌کند ،شک نکرد.
گرم‌ترین سال تارخ روی زمین براساس گزارش سازمان جهانی هواشناسی، سال 2016 گرم‌ترین سال زمین بوده‌است. پدیده ال‌نینو در این رکوردشکنی گرما موثر بوده‌است. از سال 1880 میلادی تاکنون سال 2016 به‌طور متوسط جهانی گرم‌ترین سال بوده‌است. تحقیقات علمی نشان می‌دهند که زمین آخرین بار 115 هزار سال پیش چنین گرم بوده و این سیاره از چهار میلیون سال پیش تاکنون چنین حجم بالایی از دی‌اکسید کربن در اتمسفر زمین را تجربه نکرده‌است.[ 24 ][ 25 ] بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی ناسا ( NASA ) و سازمان هواشناسی ژاپن ( JMA )، ماه ژوییه سال 2015 به عنوان گرم‌ترین ماه ثبت شده پس از پیدایش ابزارهای سنجش دمای هوا در اواخر قرن نوزدهم میلادی لقب گرفت. پژوهش‌ها بر روی جنگل‌ها، یخ‌های قطبی و جزایر مرجانی در دریاها نیز نشان داده‌است که کره زمین در این سال در گرم‌ترین حالت خود در طی 4000 سال گذشته‌است.[ 26 ] پیش از این سال 2010 گرم‌ترین سال تاریخ زمین تعیین شده بود.[ 27 ]
مغز ما چه شکلیه و چه اجزایی داره؟ اگر قرار بر نوشتن طی یک ترتیب خاص بود، احتمالا باید الان از تکامل مغز انسان و تفاوتش با نیاندرتال‌ها (انسان‌های نخستین) یا حیوانات دیگه می‌گفتم. ولی میخوام امروز از بخش‌های اصلی مغز بگم. اون موقع راحت‌تر میشه از روند تکامل مغز و تفاوتش با مغز اجدادمون و جانوارن دیگه بگیم. در ضمن چطور میشه ندونیم مغز کلا چیه و چه شکلیه و بریم سراغ اینکه چطور کار میکنه یا چه تاثیری توی رفتار و زندگی مون میذاره؟به نظرم قابل فهم‌ترین توضیح ساختار مغز فارغ از هر رویکرد علمی اینه که دو بخش مهم داره:بخش حسیبخش منطقیبیایم یکم علمی‌تر و دقیق‌تر ببینیم هرکدوم از اینها چیه.بخش احساسی یا سیستم کناره‌ای ( Limbic system ) این قسمت مسیول اعمال ناخودآگاه و بروز هیجان و احساسات و بقیه رفتارهای ماست. یادگیری و حافظه و خاطره و همه در این قسمت مغز هستند. سیستم لیمبیک مسیول اینه که ما از یه کارهایی خوشمون بیاد و انجامش بدیم. درواقع تصمیمات ناخودآگاه و پیچیده که بخش منطقی مغز از پسش برنمیاد با این بخش گرفته میشه (این غذا واسه خوردن خوبه؟ از این آدم خوشم میاد یا نه؟ موقع راه رفتن قدم بعدیم رو کجا بذارم؟).همونطور که میشه حدس زد آسیب دیدن این بخش مغز باعث بیماری هایی که با احساسات سر و کار دارند میشه، مثل جنون یا افسردگی.از طرفی هیپوکمپوس یا هیپوکام ( hippocampus ) هم قسمتی از همین بخشه که مرکز نگهداری حافظه کوتاه مدته. خاطرات در سلول‌های اینگرام یا عصبی این بخش ثبت میشن و بعد به حافظه بلند مدت در نیو کورتس میرن. اختلال این بخش موجب آلزایمر میشه.یه قسمت مهم دیگه از این بخش آمیگداله که به فارسی میشه بادامه. این قسمت نقش مهمی در یادگیری و حافظه داره و البته مهم‌تر از اون مسیول ترس و اضطرابه و یه جورایی موقع تصمیم گیری برعکس کار دوپامین (در نقش ماده لذت) عمل میکنه (بعدا مفصل در مورد فرآیند تصمیم گیری صحبت می‌کنیم).بخش منطقی یا قشر پیش پیشانی ( Prefrontal cortex )تفاوت اساسی ما با انسان‌های نخستین و انسان‌ها در همین بخشه: آگاهی. این بخش مسیول رفتارهای شناختی پیچیده و تصمیم گیری‌های منطقی هست. اینکه یک احساسی (که در بخش احساسی شکل گرفته) رو هم کنترل کنیم کار این بخشه. ضمنا محل ذخیره کلیت رویدادهای گذشته هم هست.یک موضوع جالب در مورد این بخش اینه که حین خواب خاموش میشه و اینطوریه که آگاهی ما از کار میفته ولی هنوز بخش‌های فعال مغز که بیدار هستند باعث میشن خواب و رویا ببینیم (یه پست رو در مورد خواب و رویا خواهم نوشت).پریفرانتال کورتکس، قشر پیش پیشانی یا لوب پیشانی، بخشیه که موقع تجزیه تحلیل و تفکر فعال میشه. به خصوص وقتی که مغز میخواد یک موقعیت رو با تجربه مشابه در خاطراتی که داشته مقایسه کنه و یک درک و قضاوت داشته باشه (و در ادامه برامون یه تصمیمی بگیره).با این توضیحات مشخصه که اختلالات کم توجهی، دو قطبی، اسکیزوفرنی و مواردی که حاصل اختلال در آگاهی و منطق هستند ناشی از نقص در بخش منطقی مغزه.طبیعتا اجزای مغز خیلی بیشتر و مفصل‌تر از این ماجراهاست و ساختار خیلی پیچیده‌تری داره، ولی فعلا این مقدمه‌ای باشه برای اینکه بریم سراغ بحث‌های خودمون در حوزه نوروسایکولوژی. در قسمت بعد احتمالا از تکامل مغز انسان و تفاوتش با جاندارن دیگه میگم.
تکنیک محاسبه احتمال‌های متوالی تکنیک محاسبه احتمال‌های متوالی ?این تکنیک در کاهش استرس، وسواس و ..‌کاربرد داره تا به فرد ثابت بشه تشویشی که داره بیشتر از حد لزومه ?به این مثال توجه بفرمایید: یک دوم یک چهارم یک کیک چه مقدار از کیک میشه؟برای پاسخ: یک دوم رو در یک چهارم ضرب می‌کنیم و جواب میشه یک هشتم کیک. از همین روش در این تکنیک استفاده میشه و در نهایت، احتمال کل رویداد استخراج میشه ?مانند‌این نمونه: چقدر احتمال میدی علت دیر اومدن پدرت تصادف باشه؟ پنجاه درصد چقدر احتمال میدی تصادف شدید باشه؟ چهل درصد چقدر احتمال میدی که اگه تصادف شدید باشه مرگ یا آسیب جدی دیده باشه ؟ هشتاد درصد این اعداد در هم ضرب بشه جواب شانزده درصده ولی تو واکنشی با درصد بالای نود درصد داری نشون میدی ?مثال دیگه: من از زلزله می‌ترسم و تا کوچکترین لرزشی حس می‌کنم دچار وحشت میشم چقدر احتمال میدی الان زلزله داشته باشیم؟ 15 درصد چقدر احتمال میدی این زلزله شدید باشه؟ سی درصد چقدر احتمال میدی این زلزله‌ی شدید باعث صدمه جبران ناپذیر یا مرگ بشه؟ هفتاد درصد خب احتمال چنین چیزی رو حساب کنیم:اگه زلزله بیاد اگه اون زلزله قوی باشه واگه اون زلزله‌ی قوی آسیب جدی وارد بکنه . (اعداد رو در هم ضرب می‌کنیم) :جواب سه و پانزده صدم درصده، جوابی ناچیز که ارزش استرس رو نداره اینستاگرام من:
ایده‌های محتوایی برای سایت‌حیوانات خانگی وبسایت‌هایی که خدمات حیوانات خانگی ارایه می‌دهند، حتما باید محتوای غنی و گاهی آموزشی ارایه کنند تا کاربران به سمت سایتشان بیایند. مطمین باشید افرادی که حیوانات خانگی دارند، نکات عالی و کلیدی را با دقت مطالعه خواهند کرد. تصمیم گرفتیم مانند همیشه در کنار شما بمانیم و ایده‌های ناب محتوایی برای پت شاپ اینترنتی ارایه کنیم. 1 - دوستی حیوانات با آدم‌هاتمامی حیوانات نیز عاطفه دارند و خیلی زود با صاحب خود اخت می‌شوند. برای این منظور شما نیز می‌توانید راه‌های بهتر دوست شدن با حیوانات را بنویسید. 2 - وجود حیوانات خانگی و اثرات آن بر کودکانآیا حیوانات خانگی هستند که اثر مخربی روی کودکان بگذارند؟ درباره این مسایل بنویسید تا آگاهی خوبی به کاربران خود بدهید. 3 - نحوه نگهداری سگ در خانهسگ‌ها ممکن است نظافت خانه را بهم بزنند، اما اگر روش‌های نگهداری و نظافت آن‌ها را یاد بگیرید، مشکل خاصی پیش نمی‌آید. 4 - از بین بردن بی‌حوصلگی حیواناتحیوانات هم مانند انسان‌ها دچار بی‌حوصلگی می‌شوند. اما باید بلد باشید چگونه آن‌ها را از این حال و هوا خارج کنید. شما به عنوان یک پت شاپ می‌توانید اطلاعات مفیدی در این حوزه ارایه کنید. 5 - درست کردن غذاهای خانگی برای حیواناتشما می‌توانید در خانه برای حیوانات خوب غذا درست کنید. اما چطور؟ خیلی راحت با کمک مواد غذایی که دارید می‌توانید اینکار را طبق آموزش‌ها انجام دهید. به عنوان یک پت شاپ می‌توانید این نوع غذاها را آموزش دهید. 6 - غذاهای ممنوعه برای سگیک سری مواد غذایی برای سگ‌ها ممنوع است و منجر به خطراتی برای او می‌شود. درباره این‌ها صحبت کنید و افراد را از استفاده آن منع کنید. 7 - خطر انتقال بیماری از حیوانات به انسانحیوانات هم بیمار می‌شوند و اگر به موقع به دامپزشک مراجعه نشوند ممکن است انسان‌ها را نیز بیمار کنند. پس حتما تذکرات لازم در این زمینه را به افراد بدهید. 8 - حمام کردن حیواناتروش‌های درست حمام کردن حیوانات را درنظر گرفته و بصورت یک محتوای حرفه‌ای و کامل تولید کنید و بنویسید. 9 - درباره ویژگی‌های پرندگان بنویسیدپرندگان نیز هر کدام ویژگی‌های خاصی دارند که ممکن است در نحوه نگهداری آن موثر باشد. شما می‌توانید درباره این مسایل محتوا تولید کنید. 10 - وابستگی انسان به حیوانحیوانات دقیقا همانند انسان‌ها، وابسته می‌شوند. مقالاتی در این زمینه نوشته و برای جلوگیری از این افسردگی‌ها بعد از مرگ حیوانات نیز مقالاتی نشر دهید. 11 - سگ‌‌های آپارتمانیحال که در آپارتمان ساکن هستیم می‌توانیم از سگ‌های آپارتمانی و آن‌هایی که مناسب چنین مکان‌هایی هستند، را نام ببرید و معرفی کنید. 12 - داشتن یک آکواریوم پر از ماهی سالمبرخی افراد عاشق نگهداری ماهی‌ها هستند، اما هر نوع ماهی را نمی‌توان در آکواریوم نگه داشت. درمورد چنین مسیله‌ای محتوا بنویسید. 13 - تربیت حیواناتافراد دوست دارند که حیوانات خانگی آن‌ها طبق چیزهایی که می‌گویند، برخورد کنند. به آن‌ها بیاموزید که چطور حیوانات خانگی خود را دست‌آموز کنند.
میدان کوانتومی به چه معنا است؟ کامل‌ترین توضیح میدان کوانتومی از زبان دکتر دیسپنزامیدان کوانتومی، میدانی نامریی از انرژی و اطلاعات است یا میتوان گفت میدانی از هوش یا آگاهی که در ورای مکان و زمان وجود دارد. هیچ چیز مادی یا فیزیکی در آنجا وجود ندارد. این میدان در ورای هر چیزی است که با حواس قابل درک باشد. میدان یکپارچه‌ی انرژی و اطلاعات آن چیزی است که بر قوانین طبیعت حکمرانی میکند. دانشمندان تالش کرده‌اند این فرایند را بصورت کمی در بیاورند تا بتوانیم آن را بهتر درک کنیم و همواره دارند چیزهای بیشتری در این باره کشف میکنند.هوشی خود - سامان وجود دارد که انرژی است و به تمام کاینات و کهکشانها نظم میبخشد. بعضی از افراد میگویند که این ایده تا حدودی غیرعلمی به نظر میرسد. در پاسخ به این افراد این پرسش مطرح می‌شود.بعد از یک انفجار چه اتفاقی رخ میدهد نظم یا بینظمی؟ آنها همیشه پاسخ میدهند که بینظمی ایجاد میشود. سپس میپرسیم: پس چرا بعد از بیگ بنگ که بزرگترین انفجار جهان است، چنین نظمی ایجاد شده است؟ باید هوشی در کار باشد که ماده و انرژی را صورت بخشد و تمام نیروهای طبیعت را وحدت بخشیده و چنین شاهکاری بیافریند.این هوش، انرژی میدان کوانتومی یا میدان یکپارچه است. اگر میخواهید بدانید این میدان چگونه است، تصور کنید که تمام افراد و بدنهای روی زمین، تمام حیوانات، گیاهان و اشیای فیزیکی خواه طبیعی باشند یا ساخته‌ی دست بشر به همراه تمام قاره‌ها، اقیانوسها و حتی خود زمین ناپدید شوند.سپس تصور کنید که تمام منظومه‌های شمسی در کهکشان ما و سپس تمام کهکشانهای دیگر ناپدید شوند. هیچ هوایی نیست، هیچ نوری هم نیست که با آن چیزی را ببینیم. سیاهی مطلق است، خلا، میدان نقطه‌ی صفر.شاید عجیب به نظر برسد، اما میدان کوانتومی خالی نیست. بلکه میدانی لایتناهی از فرکانس یا انرژی است. و تمام فرکانسهای آن حامل اطلاعات هستند. لذا میتوان گفت میدان کوانتومی مملو از مقادیر بیانتهای انرژی است که در ورای دنیای فیزیکی ماده و در ورای حواس ما در ارتعاش هستند.موجهای نامریی انرژی که میتوانیم در آفرینش از آنها استفاده کنیم. با این همه انرژی که در دریای بی پایان امکانها شناور است، چه میتوانیم بیافرینیم؟ این به ما ربط دارد، چون میدان کوانتومی حالتی است که در آن تمام امکانها وجود دارند.دانشمندان چگونه میدان کوانتومی را کشف کردند؟حال بگذارید کمی به عقب باز گردیم و به این مسیله بنگریم که دانشمندان چگونه در حین بررسی دنیای زیراتمی دنیای کوانتوم را کشف کردند. قبل از اینکه فیزیک کوانتوم وارد میدان شود، دانشمندان فکر میکردند اتم از یک هسته‌ی نسبتا سفت و سخت و اجزای کوچکتر و بی اهمیت‌تری در داخل یا اطرافش تشکیل شده اما واقعیت این است که اتمها بیشتر از فضای خالی تشکیل شده‌اند اتمها انرژی هستند. به این فکر کنید: هر چیز فیزیکی در زندگی شما ماده‌ی سخت نیست بلکه همه‌ی اینها میدانهای انرژی یا الگوهای بسامدی اطلاعات هستنددانشمندان پی بردند که اتمها یا بلوکهای سازنده‌ی همه‌ی چیزهای دنیای فیزیکی، خود از هسته‌ای تشکیل شده‌اند که در اطراف خود میدان بزرگی دارد که از یک یا چند الکترون تشکیل شده است.این میدان در مقایسه با الکترونها آنقدر بزرگ است که 999999999999 ٫ 99 درصد آن را فضای خالی تشکیل میدهد. اما همانطور که خواندید، این فضا واقعا تهی نیست بلکه از آرایه‌ی وسیعی از فرکانسهای انرژی ایی تشکیل شده است که میدان نامریی و به هم پیوستهای از اطلاعات را ایجاد میکنند. لذا همه چیز در دنیای شناخته شدهی ما، حتی اگر جامد و سخت هم به نظر برسد، در واقع 999999999999 ٫ 99 درصدش انرژی یا اطالعات است. در واقع بیشتر دنیا از فضای "خالی" تشکیل شده است ماده در مقایسه با این فضای بزرگ عاری از ماده، جزء بسیار کوچک و ناچیزی به نظر میرسد.در قلمروی کوانتومی ذهن بر روی ماده تاثیر میگذاردتا اینجای کار دانشمندان متوجه شدند که اتم بیشتر از اینکه از ذره تشکیل شده باشد از فضای خالی تشکیل شده است. فضای خالیای که مملو از انرژی و اطلاعات است. اما کشف آن‌ها به همین جا ختم نشد، آن‌ها متوجه رفتار عجیب الکترون‌ها شدند!محققین پی بردند که الکترونهایی که در این میدان وسیع حرکت میکنند، به شیوه‌ای کاملا غیر قابل پیش بینی رفتار میکنند به نظر میرسد که الکترونها از قوانین حاکم بر دنیای بزرگتر پیروی نمیکنند. آنها لحظه‌ای در اینجا هستند و لحظه‌ی بعد اینجا نیستند و نمیتوان پیش بینی کرد که الکترونها کی و کجا ظاهر میشوند.تنها زمانی که ناظر توجه خود را معطوف کند و به دنبال چیزی مادی بگردد، این میدان نامریی انرژی و اطلاعات به درون ذره‌ای که ما آن را تحت عنوان الکترون میشناسیم، فرو میپاشد. این پدیده فروپاشی تابع موج یا رویداد کوانتومی نام دارد.اما همین که ناظر رویش را برگرداند و دیگر الکترون را مشاهده نکند و چشمش را از ماده‌ی زیراتمی برگیرد، الکترون دوباره به انرژی تبدیل میشود. به عبارت دیگر، این ذره‌ی مادی (الکترون) تا زمانی که ما مشاهده‌اش نکنیم و به آن توجه نکنیم نمیتواند وجود داشته باشد. و درست در همان لحظه‌ای که دیگر به آنتوجه نکنیم، دوباره به انرژی و امکان تبدیل میشود. بنابراین ، ذهن و ماده در دنیای کوانتومی به هم ربط دارند.معنای این گفته برای شما این است: اگر شما هر روز زندگی خود را از یک سطح ذهنی مشاهده کنید و بر اساس گذشته در انتظار آینده باشید، در عمل دارید میدانهای لایتناهی انرژی را در همان الگوهای اطلاعاتی ای که زندگی شما نام دارند، فرو میپاشید. برای مثال اگر بیدار شوید و فکر کنید درد و رنجم کجا رفته است؟ زیاد طول نمیکشد که درد دوباره به سمتتان برگردد، چون شماانتظار دارید درد آنجا باشد.اما تصور کنید که اگر بتوانید بجای این کار توجه خود را از دنیای مادی و محیط برگیرید، چه میشود؟ اگر در هنگام مراقبه بتوانید وارد میدان کوانتومی شوید یعنی به هیچکس، هیچ چیز، هیچ مکانی تبدیل شوید، توجه و انرژی خود را در میدان ناشناخته‌ای در ورای ماده نهاده‌اید که تمام امکانها در آن وجود دارد میدانی که از هیچ چیزی ساخته نشده است مگر فرکانسهای نامریی ای که حامل اطلاعات و آگاهی هستند.و درست همانطور که دانشمندان کوانتومی وقتی توجه خود را از الکترون بر گرفتند، الکترون به انرژی و امکان تبدیل شد، اگر شما نیز توجه خود را از زندگیتان برگیرید یا از خاطره‌ی زندگی خود فراتر بروید، وارد قلمروی کوانتومی می‌شوید و زندگیتان به امکان تبدیل خواهد شد.اگر روی شناخته‌ها تمرکز کنید، شناخته‌ها را به دست خواهید آورد. اگر روی ناشناخته‌ها تمرکز کنید، امکان خواهید آفرید. هر چه بیشتر بتوانید به مثابه هشیاری در میدان امکانهای لایتناهی بمانید و هشیار باشید که در این فضای سیاه بی پایان آگاه هستید بدون اینکه به بدن، چیزها، مکانها، افراد و زمان توجه کنید، و هر چه بیشتر انرژی خود را به امر ناشناخته معطوف کنید، بیشتر خواهید توانست تجربه‌های جدید یا امکانهای جدیدی در زندگی خود بیافرینید. این یک قانون است.ورود به قلمروی کوانتومی مغز شما را تغییر میدهددر هنگام مراقبه وقتی از در وارد شده و به میدان کوانتومی قدم میگذارید، نمیتوانید در مقام کس به آنجا وارد شوید. باید در مقام هیچ کس وارد شوید و تمام چیزهای دنیای فیزیکی را پشت سر گذاشته و تنها در لحظه‌ی حال زندگی کنید.ابتدا بخاطر اینکه شما خود را در ورای دنیای مادی میبینید و هیچ خطری در بیرون در کمینتان ننشسته است، مغز متفکر شما قشر مخ یا جایگاه ذهن خودآگاه کند میشود، آرامش پیدا میکند و سالمتر کار میکند.همانطور که می‌دانید زیستن با هورمونهای استرس چگونه میتواند باعث شود امواج مغزی ما به شیوهای نامنظم و نامنسجم کار کنند، چون در این حالت ما تلاش میکنیم همه چیز را در زندگیمان کنترل و پیش بینی کنیم. ما بیش از حد تمرکز میکنیم، توجه خود را از شخصی به شخص دیگری در مکان و زمان دیگری معطوف میکنیم و شبکه‌های عصبی مختلف مربوط به هر یک از این شناخته‌ها را فعال میکنیم.اما در حین مراقبه وقتی وارد قلمروی کوانتومی شدیم و از میدان لایتناهی اطلاعات که هیچ چیز فیزیکی در آن وجود ندارد این خلا ابدی آگاه شدیم و وقتی دیگر راجع به هیچ کس، هیچ چیز، هیچ مکان و هیچ زمانی به تحلیل و تفکر نپرداختیم دیگر بخشهای مختلف شبکه‌های عصبی مغزمان را فعال نمیکنیم. و وقتی توانستیم آگاهی خود را از تمرکز محدود روی ماده (اشیا، افراد، بدنهایمان و زمان) در محیط بیرونیمان برگیریم و بجای آن تمرکز خود را گشوده و از پهنای این سیاهی لایتناهی آگاه شویم و توجه خود را به هیچ چیز و به انرژی و اطلاعات معطوف کنیم، آنگاه تغییر در مغزمان شروع میشود.بخشهای مختلفی که زمانی تقسیم شده بودند، حال با هم ترکیب میشوند و به حالتی منسجم و سالم تبدیل میشوند. اجتماعات عصبی مختلف به هم پیوسته و اجتماعات بزرگتری را تشکیل میدهند. این اجتماعات همگام میشوند، سازمان مییابند.وقتی مغزتان مسنجم شود، شما نیز منسجم میشوید. وقتی مغز منظم شود، شما منظم میشوید وقتی مغز خوب کار کند، شما خوب کار میکنید. خالصه اینکه وقتی مغز سالمتر عمل کند، شما بیشتر احساس کل بودن خواهید کرد. به عبارت دیگر، وقتی به مثابه هشیاری به میدان یکپارچه وصل شدید، بیولوژی بدنتان سالمتر و یکپارچه‌تر میشود، چون میدان یکپارچه بنا به تعریف نوعی انرژی یکپارچه ساز است.در هنگام مراقبه وقتی توجه خود را به روی قلمروی ناشناخته‌ها می‌گشاییم و در لحظه‌ی حال میمانیم و توجه خود را از افراد، اشیا، چیزها و مکانهای دنیای بیرونی مان بر میگیریم، مغزمان منسجم‌تر کار میکند. اما وقتی مغز در اثر هورمونهای استرس برانگیخته میشود، مغز از تعادل خارج می‌شود، شما تکه تکه‌تر و بی تمرکزتر شده و در دوگانگی و جدایی بیشتری زندگی خواهید کرد.ورود به قلمروی کوانتومی و دسترسی به سیستم عامل ناخودآگاهتغییر دیگری که مغز ما هنگام مراقبه و ورود به دنیای کوانتوم تجربه میکند این است که امواج مغزیمان وارد فرکانس آهسته‌تری میشوند از امواج مغزی بتا به امواج مغزی منسجم آلفا و تتا. این مسیله از این جهت حایز اهمیت است که وقتی ما سرعت امواج مغزی خود را کاهش میدهیم، آگاهیمان از قشر مخ به مغز میانی تغییر پیدا کرده و به سیستم عصبی خودمختار وصل میشود سیستم عصبی خودمختاری که سیستم عامل ناخودآگاه بدن است به شکل 3 بنگرید.این بخشی از سیستم عصبی است که مسیولیت گوارش غذا، ترشح هورمونها، تنظیم دمای بدن، کنترل قند خون، حفظ ضربان قلب، تولید پادتن برای مبارزه با عفونت، ترمیم سلولهای آسیب دیده و عملکردهای زیاد دیگری را بر عهده دارد که به باور دانشمندان ما کنترل آگاهانه‌ای بر آنها نداریم.در یک کلام، سیستم عصبی خودمختار ما را زنده نگه میدارد. وظیفه‌ی اصلی آن ایجاد نظم و تعادل است، یعنی مغز و در نهایت بدن را تنظیم میکند. هرچه بیشتر بتوانیم وارد قلمروی کوانتومی شویم و در مقام هیچ کس، هیچ چیز، هیچ جا و در خارج از زمان بمانیم، مغزمان منسجم‌تر میشود. در این حالت سیستم عصبی خومختار وارد عمل شده و بدن را ترمیم می‌کند.در عین حال، در زمان تلاقی این دو سیستم، سیستم عصبی خودمختار که وظیفه‌ی آن ایجاد توازناست وارد عمل شده و در قشر مخ انسجام ایجاد میکند قشر مخ جایگاه ذهن متفکر شماست این جابجایی در شکل 3 با فلشهای کمرنگ‌تری که به سمت لبه‌های مغز رسم شده‌اند، که در شکل 3 نشان داده شده است.به عبارت دیگر، در هنگام مراقبه وقتی شما در لحظه‌ی اکنون قرار دارید، از سر راه کنار میروید. وقتی به آگاهی محض و هشیاری ناب تبدیل میشوید و امواج مغزی خود را از بتا به آلفا و حتی تتا تغییر میدهید، سیستم عصبی خودمختار که بسیار بهتر از ذهن آگاه تان میداند چطور باید بدنتان را شفا دهد وارد عمل شده و فرصت خانه تکانی پیدا میکند. این مسیله است که منجر به ایجاد انسجام مغزی می‌شود.تمرکز همگرا و واگرا و ایجاد انسجام در مراکز انرژیوقتی شما در مراقبه تمرکز خود را به بخش خاصی از بدنتان معطوف میکنید، از این نوع تمرکز استفاده میکنید. وقتی شما میخواهید لیوانی را بردارید، به کسی زنگ بزنید یا پیام بدهید و یا بند کفشتان را ببندید، از تمرکز همگرا استفاده میکنید. اکثریت اوقاتی که در تمرکز محدود و همگرا به سر میبرید، دارید روی اشیا یا چیزها، ماده و افراد و مکانهای دنیای بیرون تمرکز میکنید یعنی چیزهایی که سه بعد دارند.بطور کل زیستن در حالت بقا با هورمونهای استرس را به یاد دارید (هورمونهایی که به ما کمک میکنند برای ستیز و گریز آماده باشیم) ؟ وقتی ما در این حالت قرار داریم، تمرکزمان را محدودتر و همگراتر میکنیم، چون توجه دقیق به دنیای خارجی و مادی برایمان بسیار مهم میشود. در این حالت واقعیتمان را تنها با حواسمان تعریف میکنیم. بخشهای مختلفی از مغز که معمولا با هم کار میکنند، در این حالت از هم جدا میشوند و دیگر با هم ارتباط کارآمد برقرار نمیکنند و لذا نمیتوانند بصورت یکپارچه در حالتی منسجم (منظم) کار کنند. این بخشها حالا در حالت عدم انسجام قرار دارند و سیگنالهای نامنسجمی را از طریق نخاع به بخشهای مختلف بدن میفرستند.که قبلا نیز گفته‌ایم وقتی مغز نامنسجم باشد، شما نامنسجم هستید. و وقتی مغزتان درست کار نکند، شما درست کار نخواهید کرد. گویی بجای اجرای یک سمفونی زیبا، مغز و بدنتان دارند صدایی ناهنجار تولید میکنند.شما تلاش میکنید آیندهای را پیش بینی کنید که بر مبنای گذشته استوار است و این کار را با توجه کردن به دنیای بیرونی اشیا و چیزها و نه توجه به دنیای درونی افکار و احساسات، انجام میدهید. اما اگر بتوانید تمرکز خود را از این تمرکز همگرا به تمرکزی گسترده‌تر و بازتر تغییر دهید (کاری که در هنگام مراقبه انجام می‌دهید)، میتوانید از فضا و لذا از نور و انرژی پیرامون بدنتان در فضا آگاه شوید. این تمرکز واگرا نام دارد. شما از تمرکز روی چیزی به تمرکز روی هیچ چیز میرسید تمرکز روی موج (انرژی) بجای تمرکز روی ذره (ماده).از آنجایی که واقعیت هم ذره است و هم موج هم ماده است و هم انرژی، لذا وقتی شما از تمرکز محدود و همگرا برای توجه به بخشهای مختلف بدن استفاده میکنید و سپس تمرکزتان را می‌گشایید تا فضای اطراف این بخشها را در فضا حس کنید آنگاه مغزتان به حالتی منسجم و متوازن میرسد.بنابراین در هنگام مراقبه وقتی دکتر جو دیسپنزا به شما می‌گوید به یک مرکز انرژی تمرکز کنید و سپس به شما می‌گوید به فضای اطراف آن مرکز توجه کنید، با این کار در آن مرکز انرژی، انسجام ایجاد می‌کند و بعد از آن شما به راحتی می‌توانید از طریق یک احساس متعالی آن مرکز را پاکسازی و تبرک کنید.جهت دریافت مراقبه‌های پیشرفته دکتر دیسپنزا اینجا کلیک کنید.تمرکز واگرا و ورود به ذهن ناخودآگاهدلیل دیگری که در هنگام مراقبه از تمرکز واگرا استفاده می‌شود این است که یکی از اهداف مراقبه‌های دکتر جو دیسپنزا دسترسی به سیستم عامل ذهن ناخودآگاه است.تغییر توجه از تمرکز همگرا به تمرکز واگرا، بهترین روش برای تغییر امواج مغز است. دانشمندان از این تکنیک به این منظور استفاده می‌کنند که به مردم یاد دهند امواج مغزی خود را از بتا (تفکر آگاهانه) به آلفا (راحت و خالق) تغییر دهند. آن‌ها کشف کرده‌اند که بهترین راه انجام این تغییر این است که به افراد بگوییم از فضا یا عدم آگاه شوند و تمرکز واگرا را در خود ایجاد کنند.سنت بودایی هزاران سال است که از این روش در مراقبه استفاده میکند. وقتی شما تمرکز خود را باز میکنید و بجای ماده، اطلاعات را حس میکنید، امواج مغزیتان کند شده و از بتا به آلفا میرسد. وقتی مغز متفکرتان قشر مخ کند میشود، میتوانید از ذهن تحلیلی (که ذهن انتقادی هم نام دارد) عبور کنید ذهن تحلیلی ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه را از هم جدا میکند. (به شکل 4 بنگرید)بنابراین هنگامی که توجه خود را به فضای اطراف یکی از مراکز انرژی معطوف می‌کنید و از تمرکز واگرا استفاده می‌کنید، امواج مغزی شما شروع به کند شدن می‌کنند و می‌توانید وارد سیستم عامل ناخودآگاه شوید. در این صورت هر یک از این مراکز منظم‌تر و منسجم‌تر میشود و به نورونها سیگنال میدهد که سطح جدیدی از ذهن را ایجاد کرده و اندامها، بافتها و سلولهای این ناحیه را فعال کنند. اگر مرتب این کار را انجام دهید، به مرور زمان تغییرات واقعی جسمی در شما ایجاد خواهد شد.
سلول‌های مغزی گلیال، مدت‌ها در سایه نورون‌ها، اما قدرت‌های پنهان آشکار می‌شوند‌آستروسیت‌های ستاره‌ای‌شکل فراوان‌ترین سلول‌های گلیال در مغز هستند. تصور می‌شد که وظیفه اصلی آن‌ها حمایت از بقای نورون‌ها است اما همانند سلول‌های گلیال دیگر، خدمات متنوع‌آنها در حال آشکار شدن است.چاپ‌شده در: مجله Quanta به تاریخ 27 ژانویه 2020 نویسنده: Elena Renken لینک مقاله اصلی: - brain - cells - long - in - neurons - shadow - reveal - hidden - powers - 20200127 این مقاله توسط ربات ترجمیار و به صورت خودکار ترجمه شده و می‌تواند به صورت محدود دارای اشکالات ترجمه باشد.گزش یک برش کاغذ یا سوزش گاز سگ از طریق پوست درک می‌شود که در آن سلول‌ها به نیروهای مکانیکی واکنش می‌دهند و یک پیام الکتریکی به مغز می‌فرستند. گفته می‌شود که این سیگنال‌ها از انتهای برهنه نورون‌ها که تا پوست کشیده شده‌اند، منشا گرفته‌اند. اما چند ماه پیش، دانشمندان به این درک شگفت‌انگیز رسیدند که برخی از سلول‌های ضروری برای حس کردن این نوع درد اصلا نورون نیستند. این یک نوع سلول گلیال ویژه است که قبلا از آن چشم‌پوشی شده‌است و با انتهای عصبی در میان هم قرار می‌گیرد تا شبکه‌ای را در لایه‌های بیرونی پوست تشکیل دهد. اطلاعاتی که سلول‌های گلیا به نورون‌ها می‌فرستند چیزی است که "آوچ" را شروع می‌کند: زمانی که محققان تنها سلول‌های گلیا را تحریک کردند، موش‌ها پاهای خود را عقب کشیدند و یا در پاسخ‌به تکان دادن و یا لیس زدن از آن‌ها محافظت کردند - که نوعی واکنش به خصوص به درد است. این کشف تنها یکی از یافته‌های اخیر است که نشان می‌دهد گلیا، مجموعه‌ای رنگارنگ از سلول‌ها در سیستم عصبی که نورون نیستند، بسیار مهم‌تر از آن چیزی است که محققان انتظار داشتند. مدت‌ها فرض بر این بود که گلیا نگهبانانی هستند که فقط نورون‌ها را تغذیه می‌کردند، محافظت می‌کردند و از آن‌ها مراقبت می‌کردند، نورون‌هایی که نقش آشکار آن‌ها هدایت سیگنال‌های الکتریکی از طریق مغز و بدن، آن‌ها را برای قرن‌ها در کانون توجه قرار می‌داد. اما در طول چند دهه گذشته، تحقیقات در مورد گلیا به طور چشمگیری افزایش‌یافته است. "در مغز انسان، سلول‌های گلیال همانند نورون‌ها فراوان هستند." شایام، استاد زیست‌شناسی سلولی در دانشگاه راکفلر که بر روی گلیا متمرکز است، می‌گوید: "با این حال، ما در مورد آنچه که آن‌ها انجام می‌دهند، کم‌تر از آنچه که در مورد نورون‌ها شناخته‌ایم، می‌دانیم." همانطور که دانشمندان بیشتری توجه خود را به گلیا معطوف می‌کنند، یافته‌ها برای آشکار کردن خانواده‌ای از سلول‌های متنوع که به طور غیر منتظره برای فرآیندهای حیاتی حیاتی هستند، افزایش می‌یابد.معلوم می‌شود که گلایا تعداد زیادی از وظایف را انجام می‌دهد. آن‌ها به پردازش خاطرات کمک می‌کنند. برخی به عنوان عوامل سیستم ایمنی عمل می‌کنند و عفونت را دفع می‌کنند در حالی که برخی با نورون‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. برخی دیگر برای رشد مغز ضروری هستند. گلیا به دور از این که صرفا شاخ و برگ باشد تا نورون‌ها، اغلب نقش‌های رهبری را در حفاظت از سلامت مغز و هدایت رشد آن بر عهده دارد. شام گفت: "هر سوالی را در سیستم عصبی مطرح کنید و سلول‌های گلیال درگیر خواهند شد."چیزی بیشتر از "چسب"گلیا اشکال زیادی برای انجام وظایف تخصصی خود دارد: برخی شبیه به شکل شبتاب هستند، در حالی که برخی دیگر به شکل مخروطی، پرپشت و یا ستاره‌ای هستند. بسیاری از آن‌ها دور نورون‌ها گره می‌خورند و شبکه‌ای چنان متراکم تشکیل می‌دهند که تشخیص آن‌ها دشوار است. برای برخی ناظران اولیه، آن‌ها حتی شبیه سلول به نظر نمی‌رسیدند - بلکه به عنوان یک ماتریس حمایتی در جمجمه در نظر گرفته می‌شدند. این باعث شد که محقق قرن نوزدهم، رودولف ویرچاو، این ماده غیر عصبی "نوروگلیا" را با استفاده از کلمه یونانی به معنی "چسب" به کار برد.در این تصویر بزرگنمایی شده از بافت مغز، نورون‌ها (آبی) توسط تعداد زیادی از سلول‌های گلیال شامل آستروسیت (قرمز) و الیگودندروسیت (سبز) احاطه شده‌اند.یک دلیل اینکه گلیا چنین چروکیدگی کوتاهی داشت این بود که وقتی محققان برای اولین بار شروع به رنگ‌آمیزی بافت سیستم عصبی کردند، روش‌های آن‌ها اشکال پیچیده نورون‌ها را نشان داد اما تنها گلیا قابل‌مشاهده را انتخاب کردند. سانتیاگو رامون ای کاخال، که با کشف نورون‌ها اعتبار یافت و به طور گسترده به عنوان موسس علم اعصاب شناخته می‌شود، یک نوع گلیا را نشان داد اما بقیه را به عنوان "عنصر سوم" کنار هم قرار داد.علاوه بر این، برخی از گلیاها برای مطالعه چالش برانگیز هستند چون سرنوشت آن‌ها به قدری با نورون‌ها گره خورده‌است که مطالعه جداگانه آن‌ها دشوار است. اگر محققان سعی کنند با حذف آن‌ها و مشاهده اثرات، در مورد وظایف گلیا یاد بگیرند، نورون‌هایی که از آن‌ها حمایت می‌کنند به همراه آن‌ها می‌میرند.به گفته شهام: "اما انقلاب در تکنیک‌های بیولوژی سلولی در دهه‌های اخیر مجموعه‌ای از ابزارها ایجاد کرده‌است که دسترسی بیشتر به گلیا را ممکن می‌سازد. پیشرفت در تصویربرداری زنده، برچسب گذاری فلورسنت و دستکاری ژنتیکی، وسعت اشکال و عملکرد گلیا را آشکار می‌کند."میکروگلیا تطبیق پذیری آن‌ها را آشکار می‌کند.انواع مختلفی از سلول‌ها درون دسته چتر گلیا، با عملکردهای مختلفی که هنوز در حال روشن شدن هستند، قرار دارند. سلول‌های عصبی و سلول‌های شوان ( Schwann ) دور رشته‌های عصبی جمع می‌شوند و آن‌ها را در غلاف چربی میلین ( myelin ) عایق می‌کنند که به محدود کردن سیگنال‌های الکتریکی که از طریق نورون‌ها حرکت می‌کنند و سرعت عبور آن‌ها کمک می‌کند. استروسیت‌ها با شکل‌های پیچیده شاخه‌ای خود، جریان مایع در مغز را هدایت می‌کنند، ارتباطات سیناپسی بین نورون‌ها را تغییر شکل می‌دهند و مولکول‌های انتقال‌دهنده عصبی آزاد شده را بازیافت می‌کنند که نورون‌ها را علاوه بر سایر وظایف، قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر می‌کنند.به نظر می‌رسد که میکروگلیاهای بسیار متنوع وظایف مختلفی را در مغز انجام می‌دهد، مانند حذف بقایای سلولی و تعیین اینکه کدام سیناپس‌ها بین نورون‌ها غیر ضروری هستند.اما سلول‌هایی که در طول دهه گذشته موضوع یک جهش به خصوص قوی بوده‌اند، آن‌هایی هستند که میکروگلیا نامیده می‌شوند. میکروگلیا در ابتدا در چهار مقاله که در سال 1919 توسط پیو دل ریو هورتگا منتشر شد تعریف شد، اما مطالعه آن‌ها برای دهه‌ها متوقف ماند تا اینکه سرانجام در دهه 1980 به پایان رسید. آماندا سیرا، یکی از رهبران گروه در مرکز عصب‌شناسی باسک آچوکاررو گفت: "تحقیق میکروگلیا اکنون به صورت نمایی در حال رشد است. این کار نشان می‌دهد که میکروگلیا چگونه به ضربه مغزی و آسیب‌های دیگر پاسخ می‌دهد، چگونه التهاب را سرکوب می‌کنند، و چگونه در حضور بیماری‌های نورودژنراتیو رفتار می‌کنند." سیرا می‌گوید: "این سلول‌ها واقعا در مرز بین ایمنی‌شناسی و علوم اعصاب قرار دارند."گی براون، استاد بیوشیمی دانشگاه کمبریج، برای اولین بار توسط اشکال ستاره‌ای و حرکات پویا به سمت میکروگلیا کشیده شد، اما این رفتار آن‌ها بود که توجه او را به خود جلب کرد. در سال‌های اخیر، میکروگلیا با در نظر گرفتن تهدیدات شمعی برای مغز مانند بقایای سلولی و میکروب‌ها، از ماکروفاژهای سیستم ایمنی تقلید می‌کند. هم چنین به نظر می‌رسد میکروگلیا به دنبال سیناپس‌های منسوخ است. براون گفت: "اگر شما آن‌ها را به صورت زنده تصور کنید، می‌توانید ببینید که آن‌ها نورون‌ها را می‌خورند."برخی از این فعالیت‌های آشکار با انواع دیگر گلیا نیز تقسیم می‌شوند. به عنوان مثال، سلول‌های استروسیت و شوان ممکن است اتصالات سیناپسی را تقویت کنند. اما با وجود نقاط مشترک میان زیر مجموعه‌های مختلف گلیا، محققان کم‌کم متوجه می‌شوند که چیز زیادی برای متحد کردن سلول‌های گلیال به عنوان یک گروه وجود ندارد. در واقع، در یک مقاله در سال 2017 ، دانشمندان برای کنار گذاشتن واژه کلی "گلیا" بحث کردند. براون گفت: "سلول‌های گلیال مشترکات زیادی ندارند. من فکر نمی‌کنم زمان زیادی برای باقی ماندن گلیا به عنوان یک برچسب باقی‌مانده باشد"بن بارس، دانشمند علوم عصبی که تحقیقات خود را در سال 2017 آغاز کرد، تحقیقات عمیق‌تری را در مورد گلیا ضروری برای پیشرفت نوروبیولوژی به عنوان یک زمینه در نظر گرفت. دیگران نیز این دلیل را پذیرفته‌اند. سیرا گفت: "برای آن‌ها، تاکید تاریخی بر نورون‌ها زمانی معقول به نظر می‌رسید آن‌ها چیزهایی هستند که اطلاعات جهان خارج را در خاطراتمان، تفکر ما، و تحلیل ما پردازش می‌کنند." اما اکنون اهمیت گلیا روشن است.نورون‌ها و گلیاها نمی‌توانند به طور مستقل عمل کنند: تعاملات آن‌ها برای بقای سیستم عصبی و خاطرات، افکار و احساساتی که ایجاد می‌کند، حیاتی هستند. استیچی بیلبو، استاد روانشناسی و علوم اعصاب در دانشگاه دوک می‌گوید: اما طبیعت همکاری آن‌ها هنوز اسرارآمیز است. گلیا در حال کسب شهرت برای همان پیچیدگی است که مدت‌ها به نورون‌ها نسبت داده شده‌است، اما هنوز مشخص نیست که آیا یک نوع سلول در درجه اول دیگری را هدایت می‌کند یا خیر. راز بزرگ در این زمینه این است: کدامیک باعث واکنش نشان‌دادن است؟این مقاله توسط ربات ترجمیار و به صورت خودکار ترجمه شده و می‌تواند به صورت محدود دارای اشکالات ترجمه باشد.
پادکست چیزمیز، متن قسمت سیزدهم : تکامل وقتی که چارلز داروین از درس خوندن توی رشته پزشکی تو دانشگاه انصراف داد و به اصرار پدرش به کالج مسیح دانشگاه کمبریج رفت ، تا اونجا لیسانس بگیره و تبدیل به یه کشیش محلی بشه ، اصلا فکرش هم نمیکرد که قراره یه روزی ،کل داستان آفرینش، که تو کتاب‌های مقدس دینی اومده بود رو زیر سوال ببره و به همه مردم دنیا اعلام کنه که زندگی روی زمین، یهویی و توی شیش روز به وجود نیومده و میلیونها سال طول کشیده تا شکل زندگی روی کره زمین، شبیه به چیزی بشه که ما الان میبینیم .داروین که توی امتحانات نهایی کالج مسیحیت، نتونسته بود نمره‌های خوبی بگیره و علاقه زیادی به طبیعت شناسی داشت ، تصمیم گرفت برای مطالعه در مورد انواع موجودات زنده ، به یه سفر طولانی بره ، که قرار بود 5 سال طول بکشه . اون که فقط 22 سالش بود، با خونوادش خداحافظی کرد و سوار کشتی، ایگل شد .سلام . من پرهام هستم و توی این قسمت از پادکست چیزمیز میخوام درباره نظریه تکامل، که توسط یه دانشمند انگلیسی به نام چارلز رابرت داروین معرفی شده ، براتون صحبت کنم.من توی هر قسمت از پادکست چیزمیز یه موضوعی از کتاب دانستنیهای بچه هارو انتخاب میکنم و کمی راجع بش تحقیق میکنم و چیزای جالب درباره اون موضوع رو برای شما تعریف میکنم . حالا بریم ببینیم که نظریه تکامل چی هستو و از کجا اومده .آقای داروین توی سفر تحقیقاتی خودش با کشتی ایگل ، دید که لاکپشتها و پرنده هایی که توی یه جزیره زندگی میکنن با لاکپشها و پرندهای جزیره‌ی کناری ، تفاوتهای خیلی کمی دارن و متوجه شد که کلا ، دسته‌های مختلف جانورا تفاوتهای خیلی کمی با هم دارن و این تفاوتها و تغییرات به مرور زمان و خیلی آروم ایجاد شده و اگه همینطور این تفاوتهارو تو نسلهای قبلی موجودات زنده دنبال کنیم میرسیم به اینکه ، همشون یه جد مشترک دارن . اون بعد از یه عالمه تحقیق به این نتیجه رسید که این تغییرات برای این به وجود اومده که موجودات مختلف بتونن بیشتر زنده بمونن و بیشتر بچه دار بشن . داروین میگفت غذا و منابع طبیعی همیشه محدود بوده و همه موجودات، همیشه در حال جنگو دعوا بودن تا بتونن غذای بیشتر و بهتری به دست بیارن و بیشتر زنده بمونن . اون دسته از موجودات که خصوصیات بهتری داشتن ، توی جنگ پیروز میشدن و غذای بیشتری گیرشون میومده و بیشتر بچه دار میشدن و موجوداتی که اون خصوصیات خوب رو نداشتن ، غذای کمی گیرشون میومده و نمی‌تونستن زنده بمونن و کم کم نسلشون منقرض میشده . داروین اسم این اتفاق رو گذاشت ، انتخاب طبیعی .انتخاب طبیعی یعنی چی؟ یعنی اینکه تو هر نسل از موجودات ، فقط خصوصیاتی که برای زنده موندن و بچه دار شدن و داشتن زندگی بهتر لازمه ، انتخاب میشه و باقی می‌مونه و بقیه خصوصیتهای غیر ضروری موجود زنده از بین میره ، چون نیازی بهش نیست با فهمیدن این موضوع معلوم شد که احتمالا این چیزی که الان، ما و بقیه موجودات زنده هستیم ، در طول میلیونها سال به وجود اومده و خیلی از ویژگیها و خصوصیات مون تغییر کرده تا اینی باشیم که الان هستیم . با پیشرفت بیشتر علم ، دانشمندا دیدن که خصوصیات مشابهه زیادی تو نسلهای قبلی همه جونورا وجود داره و هر چی عقب‌تر میرفتن ، میدین که نسلهای قبلی موجودات زنده خیلی شبیه به هم هستن . مثلا دیدن اجداد سگها و گرگها و پلنگها و شیرها عین همن ، یا اجداد خیلی از پرنده‌ها شبیه همدیگه ان و حتی اجداد ما آدمها خیلی شبیه میمونهاس . بعد که علم بیشتر پیشرفت کرد فهمیدن که اجداد خیلی خیلی قدیمی‌تر سگها و پرنده‌ها و میمونها شبیه هم بودن و همینجور رفتن عقب و دیدن که اجداد حیوونا و گیاها هم شبیه هم بودن و باز هیمنجور رفتن به گذشته‌های خیلی خیلی دورتر و رسیدن به زمانی که کره زمین به وجود اومده بود و فهمیدن که اولین موجودات زنده روی کره زمین ویروسها و باکتری‌ها بودن .اگه یادتون باشه تو اپیزودی که درباره اتمسفر زمین بود ، گفتیم که کره زمین حدود 4 ٫ 5 میلیارد سال پیش به وجود اومد و اون موقع سطح زمین پر از مواد مذاب خیلی داغ بود . حدود 1 میلیارد سال طول کشید تا کره زمین سرد بشه و کم کم آب به وجود بیاد و اتمسفر زمین تشکیل بشه .بعد از اینکه که آب درست شد ، اولین باکتری‌ها توی آب به وجود اومدن و بعد از حدود 2 میلیارد سال اولین موجودات تک سلولی به وجود اومدن و تقریبا 600 - 700 میلیون سال قبل، اولین موجودات چند سلولی، توی اقیانوسها به وجود اومدن . اون موقع دیگه اکسیژن توی اتمسفر زمین تشکیل شده بوده و امکان زندگی تو خشکی هم وجود داشته . جلبکها و قارچها اولین موجوداتی بودن که پا به خشکی گذاشتن و جالبه بدونید که اولین حیوونایی که توی خشکی به وجود اومدن حشرات بودن . حدود 360 میلیون سال پیش دوزیستان یعنی جونورایی که هم تو آب میتونستن زنده بمونن و هم تو خشکی، به وجود اومدن و بعدش حدودای 155 میلیون سال پیش پرنده‌ها به وجود اومدن . حدود 25 میلیون سال بعد از پرنده‌ها ، تازه پستاندارا به وجود اومدن و 85 میلیون سال پیش یه دسته از پستاندارا که اجداد اولیه میمونها و گوریلها و ما آدمها به حساب میان به وجود اومدن . بچه‌ها انسانهای اولیه حدود 2 ٫ 5 میلیون سال پیش به وجود اومدن و بالاخره انسان مدرن یا انسان خردمند که نسل اولیه ما آدمهای امروزیه ، حدود 250 هزار سال پیش به دنیا اومد . حالا دیگه اکثر آدمها قبول کردن که زندگی روی زمین از میلیونها سال قبل شروع شده و کنجکاوی‌های 200 سال پیش آقای داروین باعث شد ، نگاه ما به زندگی کلا تغییر کنه .نظریه تکامل هنوزم ادامه داره و هر نسل جدیدی از موجودات یه تغییرات کوچیکی میکنه و خصوصیاتی که برای بیشتر زنده موندن، ضروری نباشه ، تو نسلهای بعدی آروم آروم از بین میره و هیچکس نمی‌دونه که چند هزار سال بعد، موجودات زنده‌ی روی کره زمین و حتی خود ما آدمها چه شکلی خواهیم بود . بچه‌ها به نظر شما ممکنه سیاره هایی دیگه‌ای به جز زمین ، توی کهکشانای دیگه ، وجود داشته باشه که موجودات دیگه‌ای توش زندگی کنن . کی میدونه ؟ شاید تو اون سیاره‌ها، یه مسیر تکامل دیگه‌ای پیش رفته باشه و موجودات خیلی باهوشتر از ما آدمها توی اون سیاره‌ها به وجود اومده باشن .چیزی که شنیدید قسمت سیزدهم پادکست چیزمیز بود . امیدوارم از شنیدن این اپیزود لذت برده باشید . چیزمیز رو میتونید تو همه اپلیکیشنهای پادکست گوش کنید . اگر دوست داشتید ، لطفا پادکست چیزمیز رو به بقیه دوستاتون هم معرفی کنید . تا قسمت بعدی خداحافظ.این اپیزود رو می‌تونید همینجا بشنوید . لینک پادکست چیزمیز در اپلیکیشنهای مختلفپادکست چیزمیز در کست باکسپادکست چیزمیز در اپل پادکستپادکست چیزمیز در انکر
معرفی رشته زیست شناسی انسان‌ها از دوران باستان علاقه خود را به علوم طبیعی و کاوش درباره جانداران نشان داده بودند که بعدها به نام رشته زیست شناسی شهرت گرفت.در تعریف رشته زیست شناسی می‌توان گفت که رشته زیست شناسی به شناخت همه موجودات زنده اعم انسان‌ها، گیاهان و جانوران و تاثیر آن‌ها در زندگی بشر می‌پردازد.می توان گفت این رشته یکی از قدیمی‌ترین رشته‌های بشری است و تا به امروز هم تحقیق و کاوش در این مورد این رشته همچنان وجود دارد.در گذشته نیز دانشمندانی به مانند جالینوس در روم، آیورودا پزشک مصری و ابن سینا به مطالعه و تحقیق در این مورد پرداختند و دستاورد‌های زیادی در این رشته به جای گذاشتند.اگر این رشته برای شما جذاب است، تا پایان این مطلب همراه ما باشید چون ما در این مطلب همه اطلاعات لازم در مورد این رشته را در اختیار شما قرار می‌دهیم و شما را به صورت کامل با این رشته آشنا می‌کنیم.در دوران رنسانس نیز علاقه به علوم طبیعی سبب توجه به علوم زیست شناسی شد و کسانی نظیر ویلیام هاروی، کارل لینه و بوفون در این رشته علم خود را نشان دادند.در قرن نوزدهم و همزمان با ورود به عرصه صنعتی علم زیست شناسی به عنوان یک علم آزمایشگاهی به دانشگاه‌ها و مراکز عالی راه یافت.طی یک قرن اخیر علم زیست شناسی به کشورمان ایران نیز راه یافت و از سال 1307 شمسی در مرکز آموزشی به نام دارالمعلمین عالی تدریس شد و رشته آموزشی آن نیز تحت عنوان رشته طبیعی در دانشکده علوم دانشگاه تهران در سال 1313 تدریس شد.همچنین از سال 1384 گروه زیست شناسی دانشگاه تهران به دانشکده زیست شناسی تغییر پیدا کرد. امروزه رشته زیست شناسی نیز به تدریج در دانشگاه‌های مختلف ایران توسعه یافته و دانشجو می‌پذیرد.زیست شناسان را می‌توان به عنوان پیشوای علوم تجربی دانست.مطالعات آنان در زمینه سلول‌ها و مولکول‌ها، گیاهان و جانوران و تمامی موجودات زنده اطلاعات بسیاری را در اختیار سایر علوم قرار داده است. این اطلاعات در حوزه‌های مختلف علوم برای بهبود شرایط زندگی بشر و پیشبرد اهداف آنان استفاده می‌شود.
خرافه تکامل جانداران را باور نکنید(اختاپوس) اختاپوس در حال باز کردن در یک بطرینظریه تکامل جانداران آنگونه که داروین و البته غالب تکامل گرایان مطرح می‌کنند، مبتنی بر تغییرات تصادفی و آهسته در طی میلیونها سال است. هر چند این ادعا، به مرور زمان مشمول استثناهای فراوانی شد، اما باز هم تکامل گرایان به جای پذیرش خطای خود، برای کمک به نظریه تکامل داروین و توجیه این استثناها، نظریه‌های دیگری را ابداع کردند(تا کنون به چند مورد از این نظریه‌های کمکی اشاره کرده‌ام و موارد دیگری نیز در آینده مطرح خواهند شد). در اینجا به یکی از این استثناها اشاره خواهد شد.در حالی که فسیلها نشان می‌دهند که اولین پستانداران در دوره زمین شناسی تریاس یعنی حدود 200 میلیون سال پیش پدیدار شده‌اند، و از آن زمان تا کنون گونه‌های مختلف و پیچیده‌ای از پستانداران آشکار شده‌اند، پیدایش یک نرم تن عجیب در حدود 300 میلیون سال پیش نظریه تکامل را با چالشی جدی روبرو کرده است. اما این نرم تن عجیب، موجودی نیست جز اختاپوس.اختاپوس از بسیاری از جهات با بقیه موجودات زنده متفاوت است. در حالی که تقریبا همه موجودات دریایی برای حرکت در دریا شنا می‌کنند، اختاپوس از سیستمی شبیه به موتور جت برای حرکت استفاده می‌کند. اختاپوس توانایی حیرت انگیزی برای استتار دارد. این موجود می‌تواند با میلیونها سلول رنگدانه‌ای متفاوتی که دارد طیف وسیعی از رنگهای محیط را تقلید کند و به رنگهای مختلفی درآید. این موجود حتی می‌تواند شکلهای محیط را نیز تقلید کند. مثلا اگر صخره‌ای در عمق دریا با رنگهای متنوع وجود داشته باشد، اختاپوس برای استتار همه رنگها و شکلهای صخره را به خودش می‌گیرد. علی رغم اینکه اختاپوس چشمهای بزرگی نسبت به بدنش دارد، اما کور رنگی دارد، و وظیفه تشخیص رنگها به عهده پوست است! بله، پوست اختاپوس می‌بیند!نمونه هایی از استتار اختاپوساختاپوس یک مغز اصلی و 8 مغز فرعی دارد. این مغزهای فرعی می‌توانند در هماهنگی با مغز اصلی یا به صورت مستقل عمل کنند. اختاپوس بسیار با هوش است. با توجه به اینکه این موجود فاقد استخوان است، به راحتی می‌تواند طعمه شکارچیان شود، اما برای دفع خطر، اختاپوس یک صدف خالی، یا پوست نارگیل، یا حتی یک بطری شیشه‌ای خالی را همراه خود می‌برد و به محض تهدید شدن توسط یک شکارچی به داخل آن می‌رود! دیده شده است که اختاپوس با سنگهای کف دریا و مواد دیگر برای خودش پناهگاه می‌سازد، و حتی برای دفاع از خودش اشیایی مانند تکه‌های صدف را به سمت دشمنانش پرتاب می‌کند! اما این مواردی که گفته شد تنها راه‌های دفاعی اختاپوس نیست. اختاپوس می‌تواند شکل سایر جانداران آبزی را تقلید کنند، آنها می‌توانند بدن نرم خودشان را به اندازه یک چهارم فشرده سازند و داخل حفره‌های کوچک شوند. هنوز تمام نشده، اختاپوس برای فرار از دست دشمنانش دو حربه دیگر نیز در آستین دارد! اول اینکه مایعی رنگی در اطراف خودش پخش می‌کند که شبیه به بازوهای اوست و این کار باعث می‌شود که حیوان شکارچی گیج شود و او فرصت فرار پیدا کند. دوم اینکه اگر دشمنش یکی از بازوهای او را گاز بگیرد، او می‌تواند به سرعت آن بازو را جدا کند و فرار کند. پس از چند ماه بازوی از دست رفته ترمیم می‌شود.اختاپوس آبشش دارد، اما می‌تواند با استفاده از سیستمی منحصر به فرد با استفاده از پوست خیسش در خارج از آب تنفس کند و به بیرون از آب بیاید و طعمه‌های کنار ساحل را شکار کند. در حالی که سایر اعضای خانواده نرم تنان، مثلا حلزونها، یا صدفها، یا کرم‌های حلقوی در زمره جاندارانی با کمترین میزان هوش تصور می‌شوند، اما هوش اختاپوس بسیار بالاتر از آنها و در حد سگ ارزیابی می‌شود.اختاپوسها لانه‌های خودشان را تمیز می‌کنند. جلوی لانه باقیمانده شکارهای اختاپوس مانند صدف یا استخوان بیرون انداخته می‌شود. اختاپوسها حدود 200 تا 300 عضو مکنده در روی بازوهای خود دارند، که علاوه بر کمک به نگهداشتن طعمه، کار چشیدن و بو کردن را برای اختاپوس انجام می‌دهند.وجود موجودی با اینهمه پیچیدگی در بین نرم تنان و آنهم از 300 میلیون سال پیش به اندازه کافی تکامل گرایان را آشفته کرده بود، ولی این پایان ماجرا نبود. کشفیات جدید ژنتیکی نشان داد که این جانداران توانایی "ویرایش RNA " را دارند!اگر DNA را کتاب قانون سلول بدانیم، RNA مفسر این کتاب است. اما اختاپوس می‌تواند RNA خودش را ویرایش کند. مثلا در یک درجه حرارت، از یک نوع RNA استفاده کند و در دمایی دیگر از نوعی دیگر. در ارتفاع، و شرایط استرس مختلف نیز این امکان ویرایش RNA وجود دارد. حالا تکامل گرایان می‌بایست با این موجود عجیب چه می‌کردند؟آنها برای کمک به نظریه فرگشت، نظریه‌ای دیگر را ابداع کردند: اختاپوسها از فضا آمده‌اند!!لینک همه قسمتهای این مطلب 1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 - 10 - 11 - 12 - 13 - 14 - 15 - 16 - 17 - 18 - 19 - 20 - 21 - 22
دانشمندان از کشف خیره‌کننده "مرد اژدهایی" استقبال می‌کنند شکل 1 .جمجمه مرد اژدهایی بسیار بزرگ است و اندازه مغز آن تقریبا برابر با اندازه مغز گونه‌های ما است.منتشر شده در bbc به تاریخ 26 ژوین 2021 لینک منبع: Scientists hail stunning &# x27 ; Dragon Man &# x27 ; discovery محققان چینی از یک جمجمه قدیمی پرده‌برداری کرده‌اند که می‌تواند به گونه کاملا جدیدی از انسان تعلق داشته باشد.این تیم ادعا کرده‌است که این نزدیک‌ترین رابطه تکاملی ما در میان گونه‌های شناخته‌شده انسان باستان، مانند انسان‌های غارنشین و هومو ارکتوس است.این نمونه با نام مستعار "مرد اژدها"، این نمونه نشان‌دهنده یک گروه انسانی است که حداقل 146000 سال پیش در شرق آسیا زندگی می‌کردند.این ماده در هاربین، شمال شرقی چین، در سال 1933 کشف شد، اما اخیرا توجه دانشمندان را به خود جلب کرده‌است.تحلیلی از جمجمه در مجله The Innovation منتشر شده‌است.پروفسور کریس استرینگر از موزه تاریخ طبیعی لندن، یکی از کارشناسان برجسته انگلیس در زمینه تکامل انسان، عضوی از تیم تحقیقاتی بود. نوع جدیدی از انسان باستان در اسراییل کشف شد. چهره اقوام انسانی گمشده طولانی مدت رونمایی شد.وی به بی‌بی‌سی نیوز گفت: "از نظر فسیل در یک میلیون سال گذشته، این یکی از مهمترین موارد کشف شده است.""چیزی که شما در اینجا دارید یک شاخه جداگانه از انسانیت است که در راه تبدیل شدن به انسان هوشمند (گونه ما) نیست، بلکه نشان‌دهنده یک اصل و نسب جداگانه و طولانی است که در این منطقه به مدت چند صد هزار سال تکامل‌یافته و در نهایت منقرض شده‌است."محققان می‌گویند که این کشف پتانسیل بازنویسی داستان تکامل انسان را دارد. تجزیه و تحلیل آن‌ها نشان می‌دهد که ارتباط نزدیکی با انسان‌های امروزی نسبت به انسان‌های غارنشین دارد.آن‌ها نمونه را به گونه جدید Homo longi ، از کلمه چینی " long "، به معنی اژدها اختصاص داده‌اند.شیژون‌نی، استاد آکادمی علوم چین و دانشگاه هبی GEO در شیجیاژوانگ گفت: " ما دودمان خواهر گمشده خود را پیدا کردیم."او به بی‌بی‌سی نیوز گفت: من گفتم وای خدای من! نمی‌توانستم باور کنم که به این خوبی حفظ شده باشد. شما می‌توانید تمام جزییات را ببینید. این یک کشف واقعا شگفت‌انگیز است!جمجمه در مقایسه با جمجمه متوسط متعلق به گونه‌های دیگر انسان، بسیار بزرگ است. مغز آن از نظر اندازه قابل‌مقایسه با مغز گونه‌های ما بود.مرد اژدها دارای حفره‌های چشم بزرگ و تقریبا مربعی شکل بود، پیشانی کلفت، دهان گشاد و دندان‌های بزرگ داشت. پروفسور کیانگ جی، از دانشگاه هبی GEO می‌گوید که این یکی از کامل‌ترین فسیل‌های جمجمه انسان است که تاکنون کشف شده‌است.این محقق توضیح داد: "این جمجمه ترکیبی از ویژگی‌های ابتدایی و مدرن‌تر دارد که خود را جدا از دیگر گونه‌های انسان قرار می‌دهد."دانشمندان بر این باورند که انسان اژدهایی با قدرت و نیرومندی ساخته شده‌است. اما اطلاعات کمی در مورد نحوه زندگی او وجود دارد، زیرا جمجمه او از محلی که در آن یافت شده‌بود، برداشته شده‌بود.این بدان معنی است که در حال حاضر هیچ زمینه باستان‌شناسی مانند ابزارهای سنگی یا دیگر عناصر فرهنگ وجود ندارد.گفته می‌شود که این جمجمه در سال 1933 توسط یک کارگر ساختمانی کشف شد که به ساخت پلی بر روی رودخانه سونگهوا کمک می‌کرد که از طریق هاربین در استان هیلونگجیانگ کمک می‌کرد و به معنای رودخانه اژدهای سیاه بود، از این رو سبب نام انسان جدید شد.این شهر در آن زمان تحت اشغال ژاپن بود. کارگر چینی که به ارزش فرهنگی آن پی می‌برد، برای جلوگیری از دسترسی اشغالگران، آن را مخفیانه به خانه برد. او آن را در ته چاه خانواده‌اش که حدود 80 سال در آنجا باقی مانده بود، پنهان کرد. این مرد قبل از مرگش به خانواده‌اش در مورد جمجمه گفت، که در نهایت چگونه به دست دانشمندان رسید.مرد اژدها به تعدادی از انسان‌های اولیه می‌پیوندد که در چین کشف نشده‌اند و طبقه‌بندی آن‌ها دشوار است. این آثار شامل بقایای Dali ، Jinniushan ، Halongdong و استخوان فک Xiahe از فلات تبت است.بحث شدیدی در مورد اینکه آیا این بقایا نمونه‌های بدوی هومو ساپینس، نیاندرتال‌ها، یک گروه انسانی بنام دنیسووان‌ها یا چیز دیگری را نشان می‌دهند، برقرار است.دنیسووان‌ها برای اولین بار از روی دی‌ان‌ای به‌دست‌آمده از یک استخوان انگشتی 50 ، 000 تا 30 ، 000 ساله کشف‌شده در غار دنیسوا روسیه شناسایی شدند. از آنجا که بقایای مربوط به این نژاد خواهر از نیاندرتال‌ها(انسان‌های غارنشین) بسیار پراکنده بود، این گروه به عنوان "ژنوم در جستجوی یک رکورد فسیلی" توصیف شده‌است.پروفسور مارتا میرزون لاهور، از دانشگاه کمبریج، بر این باور است که دراگون من در واقع یک دنیسووان بود.دنیسووان‌ها جمعیت مرموز و جذابی از گذشته هستند. او گفت: "یک پیشنهاد (از شواهد دی‌ان‌ای) وجود دارد مبنی بر اینکه استخوان فک یافت‌شده در فلات تبت ممکن است یک دنیسووان باشد." "و اکنون به این دلیل که استخوان فک تبت و مرد اژدها شبیه هم هستند - اکنون ممکن است اولین چهره دنیسووان را داشته باشیم."و گروهی که اخیرا جزییات بقایای متعلق به یک گونه اولیه احتمالی برای انسان‌های غارنشین را منتشر کرده‌است، بر این باور است که انسان اژدهایی ممکن است از نژاد انسان‌هایی باشد که اولین بار در منطقه شام ظهور کردند.اما محققان چینی بر این باورند که طبقه‌بندی سخت فسیل‌ها از شرق آسیا، تکامل تدریجی گونه‌های جدید را نشان می‌دهد. پروفسور نی نسبت به کسانی که با این ارزیابی مخالف هستند، پاسخ خوبی دارد.او گفت: "نتایج بحث‌های زیادی را در پی خواهد داشت و من کاملا مطمین هستم که بسیاری از مردم با ما مخالف خواهند بود.""اما این علم است و به این دلیل است که ما مخالف پیشرفت علم هستیم."این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات خبری ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
تراریختگی، مضر یا مفید؟! نگاهی بر تهدیدها و فرصت‌های استفاده از فراورده‌های تراریختهعلیرضا دارابی/ دانشجوی دوره‌ی کارشناسی رشته‌ی شیمی دانشگاه صنعتی شریف شاید بارها مطالبی را به صورت پراکنده درمورد محصولات تراریخته شنیده باشید، در این مقاله سعی شده بررسی مختصری در مورد محصولات تراریخته صورت بگیرد و از مزایا و معایب‌شان ارایه‌ای صورت بگیرد. سازمان بهداشت جهانی تراریخته را این‌گونه تعریف می‌کند: تراریخته به گیاهان، جانوران و یا موجودات میکروسکوپی گفته می‌شود که ترکیب ژنتیک ( DNA ) آن‌ها به‌گونه‌ای تغییر یافته است که در طبیعت از راه جفت‌گیری یا نوترکیبی طبیعی اتفاق نمی‌افتد.در مولکول DNA هر جاندار زنده، تعداد زیادی ژن وجود دارد که هر ژن، بخش کوچکی از مولکول DNA است و باعث بروز ویژگی‌های خاصی در مولکول می‌شود. نحوه‌ی ت ثیر یک ژن بر سلول به این نحو است که اصطلاحا با بیان‌شدن یک ژن در سلول، اجازه‌ی رونویسی از آن ژن صادر می‌شود و در نتیجه‌ی رونویسی از یک ژن، پروتیین خاصی ساخته می‌شود و عمل خاصی را در سلول انجام می‌دهد. تقریبا همه‌ی فعالیت‌های یک سلول را پروتیین‌های آن سلول انجام می‌دهند و جالب است بدانید تقریبا همه‌ی سلول های بدن ما DNA یکسان با ژن‌های یکسانی دارند، اما هر سلول در حین رشد سلول تخم تمایز یافته است یعنی به سمتی رفته است که تنها تعداد خاصی از ژن های آن بیان و درنتیجه پروتیین های خاصی ساخته شوند که در نهایت موجب می‌شود سلول، ویژگی ها و عملکرد خاصی پیدا کند.شیوه‌ی تبدیل جانداران معمولی به جاندارانی تراریخته به این شکل است که مثلا ژن مسیول تولید یک سم خاص را در یک باکتری شناسایی و آن را با شیوه های خاصی از DNA جدا و به سلول‌های یک گیاه منتقل می‌کنند به نحوی که این ژن جزیی از مولکول DNA گیاه شود و در سلول گیاهی، بیان شده و از روی آن رونویسی انجام شود و همان پروتیین‌هایی که این ژن در باکتری تولید می‌کرد اکنون در سلول گیاهی نیز ساخته می‌شوند و این پروتیین ها با تولید همان ماده‌ی سمی مورد نظر خاصیت آفت‌کشی را به سلول های گیاهی می‌دهند.این محصولات برای انسان اصلا دور از ذهن نیست و شاید از جهاتی هم بسیار محتمل است اما این مسیله که این محصولات تغییرات عمده‌ای در زنجیره‌های غذایی کره‌ی زمین ایجاد می‌کنند کاملا بدیهی است. برای آشنایی بیشتر با کاربرد این گونه محصولات، مثال هایی شناخته‌شده را معرفی می‌کنیم:در سال 1997 حدود پنج میلیون کودک آفریقایی به دلیل کمبود ویتامین A به خشکی چشم مبتلا و تعدادی از آن‌ها نابینا شدند. برای مقابله با این بیماری نوعی برنج دست‌کاری‌شده‌ی ژنتیکی به نام برنج طلایی استفاده شد که دارای مقادیر مناسبی ویتامین A بود.به‌عنوان مثالی دیگر، یک ژن را که سم تولید می‌کند از یک باکتری جدا کرده و به گیاه ذرت یا سویا منتقل می‌کنند. به این ترتیب ذرت یا سویا با تولید سم، در برابر آفات از خود محافظت می‌کنند و دچار آفت‌‌زدگی نمی‌شوند بنابراین محصولات تراریخته، روند طبیعی رشد و تولید را طی نکرده و به شکل ژنتیکی دست‌کاری می‌شوند. این اقدام سبب کاهش استفاده از مواد شیمیایی و آفت‌کش ها می‌شود اما پرسش اینجاست که این سم تولید‌شده بر بدن انسان و زنجیره های غذایی چگونه ت ثیر می‌گذارد؟از منظر بوم‌شناسان و کارشناسان محیط زیست‌، عواقب استفاده از محصولات تراریخته را می‌توان در دو دسته تقسیم‌بندی کرد: نخست آنکه، کشت گیاهان تراریخته اثرات ناخواسته‌ای (همچون جریان غیرطبیعی ژن، کاهش تنوع زیستی، اثر بر گونه‌های غیرهدف و تغییر کیفیت و شیمی آب و خاک) بر سلامت بوم‌سازگان‌ها دارند به همین ترتیب، کشت تراریخته‌ها با کاهش پیچیدگی بوم‌سازگان‌ها باعث بازخوردهای آسیب‌زا خواهد شد. دوم آنکه، استفاده از گیاهان تراریخته به‌عنوان غذای انسان و حیوان برای سلامت انسان مضر است ( 1 ).اگر این مقوله را از دید کمیت محصولات کشاورزی مورد بررسی قرار دهیم، با توجه به وجود گرسنگی شدید در نقاطی از زمین، روند روبه‌رشد جمعیت کره‌ی زمین (پیش‌بینی می‌شود جمعیت کره‌ی زمین در سال 2030 به 8 ٫ 6 میلیارد نفر و در سال 2050 به 9 ٫ 8 میلیارد نفر برسد) و همچنین تغییرات اقلیمی کره‌ی زمین و کاهش مواد معدنی در دسترس برای رشد گیاهان، برای استفاده از محصولات تراریخته مجاب می‌شویم چرا که محصولات کشاورزی تراریخته با مقاومتی که در برابر کمبود آب و آفات مختلف از خود نشان می‌دهند از نظر اقتصادی و سهولت پرورش مناسب‌ترند و باعث افزایش تولید محصولات کشاورزی می‌شوند.نحوه‌ی برش و انتقال ژن‌ها از باکتری به سلول گیاهیآنچه ازاظهارات متخصصان می‌توان برداشت کرد آن است که بیماری‌زابودن این محصولات برای انسان اصلا دور از ذهن نیست و شاید از جهاتی هم بسیار محتمل است اما این مسیله که این محصولات تغییرات عمده‌ای در زنجیره‌های غذایی کره‌ی زمین ایجاد می‌کنند کاملا بدیهی است، که در نتیجه رویکرد بسیار محتاطانه‌ای را می‌طلبد. نکته‌ی دیگری که حایز اهمیت بسیاری است، بازار بزرگ چند صد میلیارد دلاری شرکت‌ها و مافیای محصولات تراریخته است که قطعا در صورت وجود شواهدی مبنی بر بیماری‌زابودن این محصولات می‌توانند جلوی انتشار آن را بگیرند. از طرف دیگر قدمت این محصولات در حدود بیست سال است که در نوع خود پدیده‌ای جدید به شمار می‌آید و بسیاری از اثرات واقعی آنها هنوز مشخص نیست و نیاز به گذر زمان بیشتری دارد.تا به اینجا نکات منفی و مثبتی را راجع به محصولات کشاورزی تراریخته بیان کردیم که از آنها می‌توان این‌طور نتیجه‌گیری کرد که تولیدات و واردات محصولات تراریخته در کشور نیازمند نظارتی جدی است و بهتر است همانند تعدادی از کشور ها ممنوع باشد تا اثرات آن در دراز مدت مشخص و بعد راجع به آنها تصمیم‌گیری شود. افزون بر این نظارت‌ها، با توجه به جدی‌بودن گفتمان، باید با انجام تحقیقات جدی و وضع قوانین این الزام را برای تولیدکنندگان و واردکنندگان به وجود آورد تا در صورت عرضه‌ی محصولات تراریخته، این موضوع را بر روی بسته‌بندی کالای خود درج کنند تا مصرف‌کننده با "آگاهی" خرید کند.پاورقی:( 1 ). تراریخته‌ها/مجید دکامین برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام دوهفته‌نامه‌ی دانشجویی "داد" کلیک کنید.
کریستال شفاف برای شنیدن نسخه صوتی این متن به همراه مصاحبه با کارشناس به اپیزود دهم پادکست جعفری لب Jafarilab رجوع کنید.شاید اگر یه روز صبح پیام زیر را از یک محقق هلندی (ناشناس برای من) در شبکه اجتماعی لینکدین نمیدیدم، داستان این مقاله را موضوع یکی از اپیزودهای پادکست قرار نمی‌دادم. ایلیونورا ویالننو، محقق پسادکتری در دپارتمان بیماری‌های عفونی دانشگاه لیدن، با قرار دادن کل مقاله من و همکارم ناصر انصاری پور به صورت ضمیمه و ذکر کردن نام ما، این پیام را منتشر کرد:اگر آماردان‌ها به روانی و سادگی این مقاله توضیح می‌دادند، جهان جای بهتری بود. تشکر از محی الدین جعفری و ناصر انصاری پور برای شرح مفهوم تصحیح پی ولیو با استفاده از عبارات و مثال‌های شفاف کریستالی.تعداد ارجاع به این مقاله که حدود یک ماه از وقت ما را گرفته بود، باعث تعجب ما شده بود. چطور یک مقاله سه صفحه‌ای از نوع نامه به سردبیر که در یک مجله ایرانی و نه چندان مشهور به چاپ رسیده تونسته در کمتر از دوسال (تا تاریخ نگارش این متن) 30 بار ارجاع داشته باشه؟ این میزان ارجاع فراتر از انتظار ما بود و پاسخی برای اون نداشتیم تا اینکه پیام فوق را دیدیم. اگر چه موضوع این مقاله یک موضوع صرف آماری است، نکته جالب دیگه اینه که به صورت آکادمیک تحصیلات من و همکار نویسنده‌ام آمار نیست. به عبارتی، ما یک مفهوم آماری را همانطور که فهمیدیم و روزانه در کارهای بین رشته‌ای مون ازش استفاده می‌کنیم را روایت کردیم. به نظرم موفقیت نسبی این کار، مثالی است از اهمیت استفاده از زبان مشترک که درک این مفهوم را روان و ساده کرده و به تعبیر ایلیونورا همچون کریستالی شفاف.کریستال شفافزبان مشترک مسیله‌ای مهم در تمامی ارتباطات اجتماعی است که در تحقیقات بین رشته‌ای نمود بیشتری داره. حالا از عنوان مقاله شروع می‌کنم به شرح دوباره مفهوم تصحیح پی ولیو. خوشحالم که عنوان این مقاله هم برای دیوید امیر، سیو و بنیانگذار شرکت تشخیص طبی Astrolabe ، جالب بوده و ما را به صورت خودجوش برنده بهترین عنوان مقاله سال اعلام کرده:)عنوان مقاله: چرا، کی و چگونه پی ولیو را تصحیح کنیم؟در حال حاضر با تولید داده‌های زیست شناختی در مقیاس بزرگ نه تنها با بهمن داده‌های خام مواجه شده‌ایم بلکه برای استخراج اطلاعات از این داده‌ها، باید چندین فرضیه را به طور همزمان آزمایش کنیم. برای آزمایش این فرضیه‌ها، از آمار استنباطی استفاده می‌کنیم که منجر به بینش‌های زیست شناختی محتمل بیشتری می‌شود. اساسا، آزمون فرضیه یک روش آماری است که احتمال قوت شواهد را بر اساس داده‌های مربوط به نمونه گرفته شده به نفع یا خلاف فرضیه صفر محاسبه می‌کند که نتیجه آن معمولا با یک عدد واحد یعنی مقدار P بیان می‌شود. در اینجا، در مورد مقادیر P و به طور خاص در مورد چرایی، زمان و چگونگی تصحیح یا تنظیم این مقادیر بحث شده. امیدوارم که این راهنمای کوتاه، به دقیق‌تر گزارش کردن مقدار P و استنباط‌های آماری مربوط به آن منجر بشود.مقدار P یا P ولیو چیست؟وقتی می‌خواهید استنباطی را از نظر آماری در مورد فرضیه صفر به صورت معنی دار نتیجه گیری کنید، احتمال وقوع نتیجه یکسان به صورت تصادفی یا شانسی را محاسبه می‌کنیم. یک حد آستانه یا حد برش برای رد فرضیه صفر وجود داره که به صورت شهودی یا بیشتر تاریخی تعیین شده و برابر با پنج صدم است. به عبارتی دیگه، یعنی اگر نتیجه یکسان به صورت رندوم با احتمال کوچکتر از پنج صدم یا در یک بیستم موارد اتفاق بیفته خیلی نادره و نتایج ما از لحاظ آماری معنی داره چون در نوزده بیستم موارد اتفاق نمی‌افته. در مورد این حد آستانه مفصل‌تر در یه پست دیگه‌ام در ویرگول و در اپیزود دوم پادکست جعفری لب صحبت کردم. بر اساس این قرارداد، اگر احتمال آزمون فرضیه صفر، به عنوان مثال آزمون برابری میانگین میزان بیان ژن X در گروه مورد و در گروه شاهد کمتر از پنج صدم باشه، با صدای بلند می‌تونیم عبارت اورکا اورکا ارشمیدس را تکرار کنیم و بگیم فرضیه صفر یا همون شانسی بودن نتایج را رد کردیم. یعنی ما میگیم احتمال اینکه ادعاهای ما غلط باشه و نتایج شانسی بدست اومده باشه کمتر از پنج صدم هست و چون این عدد خیلی کوچکه پس ادعاهای ما درسته! البته ناگفته نماند که غیر از مقدار P ، مقادیر دیگه‌ای مثل قدرت آزمون، فواصل اطمینان و اندازه اثر هم باید گزارش بشه تا به صحت این ادعا اطمینان بیشتری کرد.مشکلات مقدار P در مورد جایگاه مقدار P و نحوه استفاده از آن در استنباط‌های علمی، بحث و جدل قابل توجهی وجود دارد. این امر با ظهور تجزیه و تحلیل داده‌های بزرگ در زیست شناسی، بیشتر مورد توجه قرار گرفته. مشکل اول مربوط میشه به حدآستانه پنج صدم که کاملا دلبخواه و صرفا یک قرارداد است. این مقدار لزوما برای همه متغیرها و در تحقیقات مختلف مناسب نیست. به عنوان مثال، در مطالعات رابطه بیماری و تنوع ژنومی، حدآستانه کوچکتر یعنی یک صدم به طور قراردادی استفاده می‌شود. علاوه بر این، دو مشکل دیگر یعنی گزارش انتخابی و هک کردن مقدار P هم مطالعات را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به طور خلاصه، منظور از گزارش انتخابی مقادیر P ، گزارش بسیار کمتر مقادیر P بزرگتر از حدآستانه یا غیرمعنی دار در متون علمی است. هک کردن مقدار P نیز به انتخاب مغرضانه داده‌ها به صورتی که مقادیر بزرگ P را کوچک کند، اشاره می‌کند. اگرچه این کار از نظر تیوری آماری درست است، اما صورت پنهانی از دستکاری مستقیم اطلاعات است.مشکل آزمایش چندگانهبا فرض حل مشکلات و نقایص ذکر شده، آخرین و اما مهمترین مشکلی که در تعیین مقدار P باقی می‌ماند زمانی است که آزمایش چندگانه انجام می‌دهیم. یک سناریو را تصور کنید که بیان بیست ژن در سطح رونوشت بین یک مجموعه ثابت از موارد تیمار شده و گروه کنترل مقایسه شده باشد. به طور کاملا تصادفی، با فرض استقلال آزمون‌ها، فرض کنید که از بیست مورد رونوشت ژنی، تغییرات بیان یک رونوشت با حدآستانه پنج صدم معنی دار باشد. یعنی ما احتمال مثبت کاذب بودن در این سناریو را پنج صدم و احتمال مثبت واقعی بودن را نود و پنج صدم قرار دادیم. حالا اگر فرض کنیم تمام بیست ژن به صورت معنی داری تغییرات بیان را با همین احتمال خطا نمایش دهند در آنصورت احتمال وجود مثبت واقعی در کل مطالعه چه میزان است؟ اینجا به یک محاسبه ساده نیاز داریم، احتمال مشاهده نشدن خطای در آزمون یکی از ژنها نود و پنج صدم است. پس احتمال مشاهده نشدن خطا در تمامی بیست آزمون دیگر برابر است با نود و پنج صدم به توان بیست. این میزان تقریبا برابر است با سی و شش صدم! بنابراین افزایش قابل توجهی در وجود خطای نوع یک یا همون مثبت کاذب در کل مطالعه وجود دارد. حالا فرض کنید به جای بیست ژن، صدتا یا هزار تا ژن را باهم بررسی کنیم. در این صورت احتمال نبود مثبت کاذب عددی بسیار نزدیک به صفر است. این درحالی که در مطالعات امیک، مثل GWAS یا ترنسکریپتومیک تعداد متغیرها یا همون ژن هایی که همزمان آزمون می‌شوند خیلی بیشتر از صد تاست مثلا یک میلیون SNP یا بیست هزار ژن.چگونه مقادیر P را تصحیح کنیم؟در ادامه مقاله ما دو روش متداول برای تصحیح مقدار P بدون جزییات و فرمولهای ریاضی عمیق معرفی کردیم که در اینجا به صورت خلاصه ارایه می‌دهم. اگر به کدهای R و جزییات بیشتر مثال ذکر شده علاقه داشتید به خود مقاله در این لینک رجوع کنید.روش بونفرونیساده‌ترین راه برای تصحیح مقادیر P ، استفاده از روش تصحیح محافظه کارانه بونفرونی است. در این روش مقادیر P خام را در تعداد آزمایش ضرب می‌کنیم و بعد نسبت به حدآستانه از پیش تعریف شده مقایسه می‌کنیم. این روش تصحیح، به این علت محافظه کارانه است که به طور بالقوه نرخ منفی کاذب را هم افزایش می‌دهد. منظور از منفی کاذب مواردی است که در واقع صحیح هستند اما به خاطر شرایط سختگیرانه ما غلط گزارش شده‌اند.روش بنیامین و هوچبرگیک روش تصحیح دیگر که از نظر فلسفی متفاوت و قدرتمندتر است، روشی است که توسط بنیامین و هوچبرگ تحت عنوان FDR ارایه شده است. در این روش، ابتدا مقادیر P به صورت صعودی رتبه بندی می‌کنیم، سپس در تعداد آزمایش تقسیم بر رتبه هر مقدار P در بردار مرتب شده، ضرب می‌کنیم. با این کار، احتمال گزارش منفی کاذب به مراتب کمتر می‌شود.برای مقایسه بهتر این دو روش تصحیح آزمایش چندگانه، به تصویر زیر نگاه کنید. این شکل با بردار بزرگی از مقادیر P تصادفی رسم شده است. توزیع این مقادیر قبل از تصحیح و بعد از تصحیح با دو روش بالا نشان داده شده است. روش بونفرونی به طور چشمگیری تعداد مقادیر P معنی دار (یعنی کوچکتر از پنج صدم) را کاهش داده و مقادیر P بزرگ (نزدیک یا برابر 1 ) را به طور قابل توجهی افزایش داده است. در حالی که روش FDR مقادیر P معنی دارتری را نسبت به بونفرونی حفظ می‌کند در حالی که مقادیر P غیر معنی دار را با نقطه اوجی در حدود 0 ٫ 8 افزایش می‌دهد. این مسیله با تحلیل همبستگی نیز نمایش داده شده است. در این مقایسه مشخص است که در این مثال روش بهتر، روش تصحیح FDR است زیرا نه تنها باعث کاهش مثبت کاذب می‌شود، بلکه منفی‌های کاذب را نیز به حداقل می‌رساند.مقایسه دو روش تصحیح در آزمون آماری چندگانه. توزیع 500 مقدار P تصادفی قبل و بعد از تصحیح بر روی قطر نشان داده شده است. مثلث بالا و پایین به ترتیب ضرایب همبستگی و نمودار پراکندگی را به ترتیب بین مقادیر P خام و تصحیح شده نمایش می‌دهد.نتیجه گیریفارغ از موضوع مطالعه و ماهیت متغیرها ( SNP ، ژن‌های متفاوت بیان شده ( DEG ) یا اصطلاحات هستی شناسی ژنی ( GO ))، لحظه‌ای که چندین آزمایش را روی نمونه‌های یکسان انجام می‌دهید با مشکل آزمایش چندگانه در مقادیر P خام مواجه هستید. ارایه راه حل برای این مشکل امری ضروری است. بدون شک این کار، منجر به افزایش اعتبار و تکرارپذیری بیشتر یافته‌های هر تحقیقی می‌شود.
معرفی 5 اپلیکیشن آموزش حیوانات به کودکان حیوانات دنیایی بسیار وسیع و پر عمق دارند که می‌توان از نحوه زندگی آن‌ها درس‌های بسیاری آموخت. اگر می‌خواهید کودکان خود را با این دنیای وسیع بیشتر آشنا کنید، از نرم‌افزارها و بازی‌های آموزش حیوانات به کودکان استفاده کنید. تعامل کودک با محیطی انیمیشنی و کودکانه او را وادار می‌کند با حیوانات گوناگون ارتباط برقرار کرده، به آن‌ها غذا دهد، در محیط زندگی آن‌ها ماجراجویی کند و در سنین بسیار پایین‌تر با نام و تصویر حیوانات آشنا شود. بازی‌های حیوانات اغلب در دسته‌بندی بازی‌های آموزشی قرار می‌گیرند.ما در این مقاله نرم‌افزارها و بازی‌هایی را به شما معرفی می‌کنیم که برای سنین مختلفی طراحی شده‌اند و از خردسالان تا نوجوانان را پوشش می‌دهد. تنوع در ویژگی‌ها و امکانات این مجموعه آموزشی بالاست و دست شما را در انتخاب باز‌تر می‌کند.کودکان می‌توانند در استفاده از برنامه‌های آموزش حیوانات سرگرم شوند، یاد بگیرند، خلاقیتشان افزایش می‌یابد و دریچه تازه‌ای از علم به روی آن‌ها گشوده می‌شود که کنجکاوی در آن مثبت و سازنده است.آشنایی با حیواناتکودک در این نرم‌افزار با محل زندگی انواع حیوانات و خوراک هرکدام از آن‌ها آشنا می‌شود. این نرم‌افزار برای سنین خردسال طراحی شده است. کودک با اشاره روی تصویر هر حیوان وارد صفحه‌ای می‌شود که انیمیشنی از حیوان و محیط زندگی او پخش شده و راوی توضیحاتی صوتی ارایه می‌دهد.حیوانات معرفی شده در این نرم‌افزار:کرگدنسمورپلنگسنجابخرس قطبیزرافهروباهفیلجوجه تیغیمیمونحیوانات قرآنییک برنامه واقعیت افزوده است که نیاز به تهیه بسته فلش‌کارت دارد. بسته فلش‌کارت 30 تایی این نرم‌افزار دارای حیواناتی است که نامشان در قرآن ذکر شده. کودک با قرار دادن گوشی روی این فلش‌کارت‌ها، تصاویر سه‌بعدی حیوانات را از نماهای مختلف مشاهده می‌کند. علاوه بر این به ماجراهای این حیوانات بر اساس داستان‌های قرآنی اشاره می‌شود و کودک نام حیوانات را به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی یاد می‌گیرد.صدای حیوانات، آموزش شاد انگلیسیدر این نرم‌افزار آموزشی کودک با صدای 75 حیوان و پرنده آشنا می‌شود. هر حیوان دارای نام انگلیسی و فارسی است که در منوی اصلی دیده می‌شود. با اشاره روی تصویر هر حیوان یا پرنده تصویر واقعی از آن نمایش می‌یابد و صدای حیوان پخش می‌شود. با اشاره مجدد روی تصویر، یک شعر کودکانه انگلیسی از حیوان پخش می‌شود که متن انگلیسی و ترجمه فارسی آن قابل مشاهده است.با اشاره روی دکمه ورود بالای منو، تعدادی بازی کودکانه در این بخش قرار گرفته که کودک می‌تواند با آن‌ها سرگرم شود. از جمله حدس زدن صدای حیوانات، بازی غذا دادن به حیوان و سرگرمی‌های دیگر مثل گالری تصاویر حیوانات و .داستان‌های آیت مداردر نرم‌افزار داستان‌های آیت مدار که مخصوص کودکان و نوجوانان طراحی شده است، خصوصیات هر حیوان در قالب متن و ویدیو نمایش داده می‌شود. کودک با استفاده از این نرم‌افزار و خواندن داستان‌هایی از زندگی حیوانات، با نحوه زندگی هر کدام بیشتر آشنا شده و عبرت‌هایی از زندگی حیوانات کسب می‌کند. مثلا داستان اول به کودک سستی خانه عنکبوت و از بین رفتن آن در موقعیت‌های مختلف را نشان می‌دهد و داستانی شیرین و خواندنی است.در ضمن با اشاره روی دکمه ویدیو می‌توانید ویدیویی از زندگی واقعی حیوانات را به کودک خود نشان دهید.در این نرم‌افزار داستان‌های زندگی حیوانات زیر وجود دارد:عنکبوتزنبورمگسخرچنگآفتابپرستکلاغقورباغههمه حیوانات من ( ZooMoo )همه حیوانات من یک نرم‌افزار سرگرم کننده برای کودکان است که آن‌ها را با هر حیوانی که تصورش را بکنید آشنا می‌کند. نحوه آشنایی با حیوانات در این برنامه فرآیند جالبی دارد و برخلاف دیگر بازی‌های آموزشی که تنها به تلفظ نام حیوانات و نمایش تصویر یا انیمیشن آن‌ها اکتفا می‌کنند، در این برنامه کودک خودش با محیط زندگی هر حیوان تعامل دارد و به آن‌ها غذای مناسبشان را می‌دهد و برایشان فرزند می‌آورد. حیوانات را با کارهای مختلف خوشحال می‌کند و کارت‌های جدید جایزه می‌گیرد. با این کارت‌ها می‌تواند حیوانات جدیدی را وارد صفحه کرده و کارهای بیشتری مثل شستن بدن حیوانات کثیف و . انجام دهد. در این برنامه کودک در تعامل با حیوانات می‌آموزد که کدام حیوانات از تخم متولد می‌شوند، کدام حیوانات پستاندار هستند و شیر می‌خورد، کدام حیوانات در دریا و کدام یک در خشکی زندگی می‌کنند و بسیاری موارد آموزنده دیگر.شما می‌توانید این اپلیکیشن‌ها را به صورت کاملا رایگان از توپ مارکت دانلود و نصب نمایید.
فیزیک جدیدی که می‌تواند همه چیز را تغییر دهد! new law particle physics cern رسانه‌های اجتماعی مملو از اخباری درباره این ذره ناشناخته و جدید است که در فیزیک ظاهر شده است. 90 % احتمال دارد که کسی قبلا بر روی شخصی که در مورد این فیزیک جدید صحبت می‌کند یا پستی مبنی بر کشف یک ذره جدید مربوط به ذره موسوم به Muon ، برخورد کرده باشد. با گسترش گسترده در شبکه‌های اجتماعی ، ما اغلب در روزنه‌های خود ، دریایی از اطلاعات نادرست گم می‌شویم. اهمیت این کشف بالقوه چه می‌تواند باشد؟ این می‌تواند قوانین فیزیک را همانطور که می‌دانیم تغییر دهد ، زیرا مون‌ها یک قسمت اساسی و کاملا قابل توجه از کیهان هستند. ت ثیر چنین کشفی می‌تواند نظریه‌های موجود ما را در رابطه با ماده موجود در فضا و به طور بالقوه نظریه بیگ بنگ که بسیار مورد بحث است تغییر دهد.چگونه اتفاق افتاد؟این اعلامیه در ابتدای آوریل 2021 پس از 20 سال انتظار برای نهایی شدن نتایج اعلام شد. با به دست آمدن نتایج ، حفره‌ای دلهره آور در درک جهان ما ایجاد شده است. اولین آزمایش یادآوری احتمال وجود این ذره جدید در سال 2001 در آزمایشگاه ملی بروخاون اتفاق افتاد. با این حال ، این مشاهدات گیج کننده بود و دانشمندان را به دور انداخت و آنها را در تکرار آزمایش با دقت بسیار سرسخت کرد.دانشمندان مختلفی که در چندین کشور پراکنده شده‌اند ، روی این آزمایش کار کرده‌اند. نتایج نشان می‌دهد که شکلی از ماده ، اما برای بشریت ناشناخته ، وجود دارد و برای تکامل کیهان حیاتی است. نهایی سازی و اعلامیه آن از آزمایشگاه ملی شتاب دهنده Fermi در باتاویا انجام شد ، جایی که آزمایش جهانی معروف به Muon g - 2 در آنجا انجام شده است. فیزیکدانان حلقه آزمایش را در منهای 450 درجه فارنهایت قرار دادند.حلقه Muon g - 2 ، در آزمایشگاه ملی شتاب دهنده Fermi در باتاویا - از طریق وزارت انرژی ایالات متحدههمانطور که Graziano Venanzoni ، رهبر این آزمایش و فیزیکدان از انستیتوی ملی ایتالیا برای فیزیک هسته‌ای ، اهمیت آزمایش را با گفتن:"یک روز خارق العاده ، نه تنها توسط ما بلکه از سوی کل جامعه بین المللی فیزیک که مدتها در انتظار آن بودیم."ذره جدید دقیقا چیست؟ماهیت و رفتار دقیق ذرات هنوز مشخص نیست. وجود ذره هنوز نامشخص است ، اما ما می‌دانیم که به نظر می‌رسد چیزی با ماه‌ها تعامل دارد. ممکن است کسی فکر کند ، "خوب ، چرا آنها 20 سال طول کشید تا فقط به ما بگویند که یک ذره ناشناخته وجود دارد؟" خوب ، علم هرگز به این سادگی‌ها نیست. در طول زندگی ما ، اکنون 17 ذره بنیادی مختلف داریم. علی رغم عدم درک کامل ، یک مورد دیگر می‌تواند معادلات متعددی و چگونگی تعامل این ذرات با یکدیگر را به وجود آورد. البته ، رفتار تغییر نمی‌کند ، اما از نظر ما تغییر می‌کند. ما بینش عمیق‌تری به جهان پیرامون خود خواهیم داشت و یک قدم به سمت دستیابی به یک نظریه واحد خواهیم داشت.تیم فیزیکدانان مشاهده کرده‌اند که ذره‌ای معروف به Muon ، ذره‌ای سنگین‌تر از الکترون ، رفتارهای عجیبی را تجربه می‌کند - حرکات پیش بینی نشده در حضور یک میدان مغناطیسی. میون‌ها به طور طبیعی در جهان وجود دارند و هنگامی که پرتوهای کیهانی به جو زمین برخورد می‌کنند ، آشکار می‌شوند. در Fermilab ، آنها به تعداد زیادی تولید شده‌اند تا آزمایشات دقیق روی آنها انجام شود. قرار است وقتی میون در یک میدان مغناطیسی قوی قرار گیرد ، در امتداد محور تکان بخورد. با این حال ، این آزمایش نشان می‌دهد که موون بیش از آنچه پیش بینی می‌شود - می‌کند و با محاسبات نظری مدل استاندارد سازگار نیست. مدل استاندارد یک تیوری اساسی در فیزیک است که رفتار و ماهیت ذرات زیر اتمی را توصیف می‌کند.همه‌ی اینها چه معنایی میدهد؟این احتمال وجود دارد که همه اینها یک توهم باشد - صرفا یک ناهنجاری. با این حال ، احتمال وقوع آن یک در 40000 است. حتی اگر کسی شک داشته باشد ، زیرا بسیاری از علایم امیدوار کننده در فیزیک به ناهنجاری تبدیل می‌شود ، داده هایی که ما در اختیار داریم فقط 6 % از نتایج پیش بینی شده در سالهای آینده است. تحقیقات ، مطالعات ، آزمایشات و مقالات در مورد این تعامل عجیب و غریب میون هنوز نهایی نشده است. با این حال ، اکنون می‌دانیم که میون مغناطیسی بسیار بیشتر از آن است که قبلا تصور می‌کردیم.این کشف شگفت انگیز ممکن است موفقیت‌های بسیار باورنکردنی و قابل توجه‌تری را نسبت به Higgs Boson Discovery در سال 2012 همراه داشته باشد. این رفتار ممکن است کلید مورد نیاز برای فهمیدن دقیقا ماده تاریک باشد ، که برای تشکیل یک چهارم جرم جهان برخی از دانشمندان نسبت به این کشف هیجان زده شده‌اند ، در حالی که برخی دیگر کمی بدبین‌تر شده‌اند. سابین هوسنفلدر ، فیزیکدان موسسه مطالعات پیشرفته فرانکفورت ، در توییتر گزارش داد:"البته این فقط یک احتمال است که این یک فیزیک جدید باشد. "
باتری اصلی هوآوی G610 باتری هواوی G610 با ظرفیت 2150 میلی آمپر و شماره مدل HB505076RBC می‌باشد. با خرید باتری هواوی G610 یک باتری اوریجینال و با کیفیت برای گوشی خود تهیه کنید تا بهترین و بالاترین حد از عملکرد و بهره وری را از گوشی خود شاهد باشید. بدیهی است که افزایش میزان روشنایی صفحه نمایش و همچنین مدت زمان روشن بودن اتصالات نظیر وای فای و یا اینترنت همراه تاثیر مستقیم بر میزان نگهداری شارژ هرگونه باتری دارد، که این باتری نیز از این مسیله مستثنی نیست.اگر به هر دلیلی شارژ باتری گوشی شما زودتر از حالت عادی تمام می‌شود یا تغییرات ظاهری مثل بادکردگی و ورم کردن در باتری گوشی خود مشاهده می‌کنید یا حتی مدت زمان زیادی از خرید گوشی گذشته و عملکرد باتری گوشی به هر دلیلی مثل روز اول استاندارد و جالب توجه نیست حتما لینک خرید باتری هواوی G610 را مطالعه نمایید زیرا احتمالا زمان تعویض باتری گوشی هواوی G610 شما فرا رسیده است.مدل: HB505076RBC ظرفیت باتری: 2150 میلی آمپر ساعت ( mAh )نوع باتری: لیتیوم - یون - قابل تعویض توسط کاربر
دکتر فاستوس عزیز، شیطانی وجود ندارد که روحت را بخرد. دکتر فاستوس و شیطانفاوست (به شکل داستان با پایان خوشی که گوته در قرن 19 نقل می‌کند) و یا دکتر فاستوس (شکل اصلی قصه که تراژدی وحشتناکی است که مالرو در قرن 16 تعریف می‌کند)، یکی از مهمترین افسانه‌های تاریخ ادبیات در جهان، داستان مردی است که با شیطان (مفیستوفل) ملاقات می‌کند. مفیسستوفل بیست و چهار سال قدرت و لذت نامحدود به دکتر فاستوس می‌دهد، به شرطی که بعد از تمام شدن این مدت دکتر فاستوس، روحش را به مفیستوفل بفروشد. دکتر فاستوس هر چه به پایان زمان بیست و چهار سشال نزدیکتر می‌شود، در ناامیدی و وحشت فرو می‌رود و بعد از بیست و چهار سال، مفیستوفل جلوی ظاهر می‌شود و دکتر متوجه می‌شود که بعد از آن "هرجا بروم همواره در دوزخم"رومن گاری در کتاب پیمان سپیده دم نقل می‌کند که در کودکی اش، بعد از اینکه از موفقیت در چند هنر باز می‌ماند، تصمیم می‌گیرد تردست شود. در سنین نوجوانی، تلاش طاقت فرسایی می‌کند و هر روز تا هشت ساعت را صرف تمرین تردستی با 5 یا 6 پرتقال می‌کند، در خانه، در مدرسه و جلوی چشم‌های حیرت زده رفقایش و . الگوی رومن گاری، واسیلی، تردست بزرگی بوده که می‌توانسته با 8 پرتقال تردستی کند و آرزوی رومن گاری تردستی با 9 پرتقال و شکستن رکورد واسیلی بوده است. اما بعد از مدتها تمرین متوجه می‌شود که حتی اینجا هم نمی‌تواند شاهکاری خلق کند، نمی‌تواند از گوی ششم عبور کند، به شکل ناامیدانه‌ای درک می‌کند که توان تردستی با 7 گوی را ندارد. و آن زمان است که متوجه تراژدی بزرگ هستی می‌شود "گوی آخری، هرگز به دست نمی‌آید." و بعد جمله فوق العاده‌ای را می‌نویسد که هنوز بعد از حدود 15 سال از زمان خواندن کتاب، کلمه به کلمه یادم مانده: "تراژدی حقیقی فاوست فروختن روحش به شیطان نبود، تراژدی حقیقی فاوست این بود که شیطانی وجود ندارد تا روحتان را بخرد. خریداری نیست." این قصه را نقل کردم که درباره شیطانی به نام دانش گفتگو کنم. دانش با رنگارنگی فریبنده‌اش که تمام وجود را منکوب می‌کند، دانشی که ما را به خیالپردازی‌های بی انتهایی می‌کشاند که گهگاه در میانه آنها، تصور می‌کنیم این ظیطان بالاخره همه چیز را همانطور که حقیقتا هست به ما آشکار می‌کند و ما روحمان را تمام و کمال به او می‌فروشیم. دانش دست ما را می‌گیرو و ما را به گذشته می‌برد، به دوران شکل گیری تمدن، به جهان بربریت، به دوران دراز توحش بشر، به زمان حیات اولین انسانی که راهش را از شامپانزه‌ها جدا کرد، به سالهای شکل گیری اولین حیوان، اولین گیاه، به موعد شکل گیری اولین موجودات تک سلولی، به سالهای طولانی، خشک و عاری از حیات سیاره زیبایمان زمین، به هنگامه تولد خورشید، زمان شکل گیری کهکشان راه شیری و به زمانی که جهان سوپ پلاسمای داغی بود و به شکلی باورنکردنی پیشتر از آن، به کسر بسیار کوچکی از ثانیه پس از بیگ بیگ.اینجاست که دکتر فاستوس، با اشتیاق می‌خواهد روحش را به شیطان بفروشد، دکتر فاستوس گوی آخر را روی هوا در حال چرخ زدن می‌بیند و کسر بسیار کوچکی از یک ثانیه پیشتر . سراسر ابهام است. هیچ چیز وجود ندارد. شیطان از خرید روح فاستوس دست می‌کشد.دکتر فاستوس عزیز، شیطانی وجود ندارد که روحت را بخرد.
مشکلات جدی قلب که خطر مرگ دارند قلب یک عضو حیاتی است و در صورت مشاهده هر گونه نشانه از وجود مشکل در آن، باید به سرعت به پزشک مراجعه کرد. با پیشرفت تکنولوژی و علم پزشکی در زمینه قلب و عروق، اغلب بیماری‌های قلبی درمان شده و فرد بدون مشکل می‌تواند به زندگی خود ادامه دهد. اما بعضی بیماری‌های قلبی خطرناک هستند و در صورت درمان نشدن، باعث مرگ فرد می‌شوند.'نارسایی احتقانی قلبنارسایی احتقانی مزمن قلب، هم می‌تواند به تدریج سبب ایست قلبی شود. نارسایی سمت چپ قلب، سریعا سمت راست قلب را تحت ت ثیر قرار داده و ریه‌ها را از مایع پر می‌کند. این مشکل، علاوه بر نفس تنگی (مخصوصا در حالت دراز کشیده)، سبب ورم پاها (ادم محیطی) نیز می‌شود. اگر قلب بیش از حد تحت فشار قرار بگیرد، توانایی گردش خون آن کم خواهد شد.سکته مغزیقلب، روی اندام هایی که به آنها خون رسانی می‌کند، ت ثیر مستقیم دارد. ریتم نامنظم قلب می‌تواند سبب ایجاد لخته‌ای شود که با جا به جایی و رسیدن به مغز، منجر به سکته مغزی می‌شود. فشار خون بالا (هایپر تنشن) این خطر را افزایش می‌دهد.اگر سکته مغزی، به بافت مغز، آسیب وارد کند، تنفس، باز کردن چشم، کنترل عضلات و هوشیاری در معرض خطر قرار می‌گیرند. این سکته‌ها بسیار خطرناک بوده و در خواب هم اتفاق می‌افتند.ایست تنفسیریه مثل یک تیم، با قلب همکاری می‌کند. در صورت نارسایی یکی از این سیستم‌ها، دیگری به سرعت از کار می‌افتد. مشکلات ریوی، معمولا مزمن بوده و ت ثیر آنها به مرور زمان، بالا می‌رود. زمانی که شرایط به اندازه کافی وخیم شود، مرگ به طور ناگهانی اتفاق می‌افتد.در ابتدایی‌ترین سطح، سیستم ریوی مسیولیت جا به جایی اکسیژن و دی اکسید کربن با محیط را دارد. در صورتی که این عملکرد دچار مشکل شود، سطح اکسیژن، پایین آمده و سطح دی اکسید کربن، بالا می‌رود. در نتیجه‌ی آن، تغییرات خطرناکی در تعادل اسیدی بدن رخ می‌دهد.گرفتگی‌های شدید مثل خفگی در هنگام تهوع، سبب مرگ می‌شود. در موارد خاص، حتی پوزیشن بد خوابیدن می‌تواند با بستن مسیر تنفسی سبب مرگ شود.نارسایی تنفسی می‌تواند در پی بیماری‌های انحطاطی مزمن اتفاق بیفتد. این امر می‌تواند به معنای از کار افتادگی خود ریه باشد. مثل:بیماری مزمن گرفتگی ریوی ( COPD )سیستیک فیبروسیسامفیزم (نفخ)سرطان ریهذات الریهفیبروسیس ریویامبولی ریوی (لخته خون در ریه)آسمهمچنین ممکن است ریه در اثر تغییرات در سیستم عضلانی یا عصبی مثل اسکلروز جانبی آمیوتروفیک ( ALS ) یا میاستنی گراویس از کار بیفتد. ناهنجاری‌های مادرزادی نیز وجود دارند که در توانایی تنفسی ت ثیر می‌گذارند مثل سندروم مادرزادی هیپوونیلاسیون مرکزی. سندروم مرگ ناگهانی نوزاد ( SIDS )، هم نوعی ناتوانی تنفسی در هنگام خواب می‌باشد.حمله قلبیبا اینکه ممکن است این موضوع گیج کننده باشد اما مرگ قلبی ناگهانی یک حمله قلبی نیست. در حملات قلبی، جریان خون قلب مسدود شده، عضله قلب در اثر کمبود خون آسیب دیده و حمله قلبی رخ می‌دهد. در مرگ قلبی ناگهانی، سیستم الکتریکی محرک ضربان قلب از کار ایستاده و قلب شروع به تپش بسیار شدید و سریع می‌کند. به دلیل ضربان بسیار سریع قلب، خون از قلب به دیگر نواحی بدن نمی‌رسد. اغلب به دلیل نرسیدن خون به مغز فرد هوشیاری خود را از دست می‌دهد. در صورت عدم درمان سریع، قربانی این رویداد جان خود را از دست خواهد داد.منبع: https :// ghalbe -
تفاوت انسان با حیوان چیست خیلی وقتها از انسان و انسانیت و رفتار انسانی و هر چیز دیگه‌ی انسانی حرف میزنیم یا راجع بهش میشنویم. ولی واقعا انسانیت چیست ؟یکمی تحمل داشته باشید و تا ته متن رو بخونید و حتما اگر دوست داشتید نقد هم بکنید.هر چیزی در این دنیا خصوصیاتی داره که این خصوصیات میتونه توی خیلی موارد مشابه به هم باشه این خصوصیات مشابه رو اسمش رو میزاریم اشتراکات ( ما به الاشتراک )به همین نسبت هر چیزی هم میتونه تفاوت هایی با سایر موجودات داشته باشه که اسم این تفاوها رو میزاریم امتیاز (فرق داشتن ما به الامتیاز).اگه قرار چیزی با چیز دیگر تفاوت داشته باشه و بخواهیم یک نوع(مثل حیوانات) رو از یک نوع دیگر(مثل انسانها) تشخیص بدیم باید تفاوتی در این دو نوع وجود داشته باشدمثال : یک سنگ ، یک گیاه ، یک حیوان و یک انسان رو در نظر بگیریداشتراک اینها چیست : خب همشون حجم دارن (طول ، عرض ، عمق) یا اینکه همشون جرم دارن یا اینکه همشون وزن دارن و همشون وجود دارن.حالا ایا میشه از اینکه همشون وزن دارن یا اینکه همشون وجود دارن پی برد که چه تفاوتی با هم دارند ؟ خیر از کجا میشه فهمید که چه تفاوت هایی با هم دارن ؟ از تفاوت هایی که دارن ( آسون بود نه !! )حالا چه تفاوت‌هایی دارند ؟ مثلا ما به الامتیاز گیاه با سنگ اینه که گیاه مثلا رشد میکنه ولی سنگ رشد نمیکنههمین طور بین گیاه و حیوان مثلا حیوان یک سری احساسات داره که مثلا گیاه نداره حالا میریم سر اصل مطلب تفاوت بین انسان و سایر موجودات چیست ؟انسان به هم نوع خودش کمک یا محبت میکنه خب حیوانات هم این کار رو میکنن ( دیدم که میگم ) چندین ویدیو هست که مثلا یک میمون یک میمون دیگه رو از رو ریل راه آهن از مرگ نجات میده یا یک سگ رفقشون از تو رود خونه نجات میده و امثال اینا زیاد هست کافیه یه سرچ بکنید انسان از یه سری چیز خوشش میاد از یه سری چیزا خوشش نمیاد خب حیوانات هم همین طور هستند (این یعنی غریزه)انسانها فکر میکنن خب حیوانات هم فکر میکنن به اندازه خودشون. پرنده‌ای رو دیدم که برای گرفتن ماهی طعمه میکذاشت. یا موریانه‌ها که کشاورزی میکنن و از برگ‌ها قارچ تولید میکنن. یا زنبور‌های عسل که یه نظام اجتماعی کامل دارندانسانها قانون دارند در حیوانات اجتماعی قانون خیلی بهتر و دقیق‌تر از انسانها وجود دارد و حتی بهتر هم رعایت میشودانسانها به فکر اینده خودشون هستند خب حیوانات هم به فکر اینده شون هستند گاهی بیشتر از انسانهاانسان حرف میزنه و میتونه نیاز هاش رو بیان کنه خب حیوانات هم حرف میزنن البته با زبان خودشونموارد زیادی وجود داره که میشه نام برد از معماری ، تفکر ، یاد گیری و آموزش و پرورش و ... که به لطف فیلم‌های مستند میشه اثبات کرد که در حیوانات تمام این موارد وجود داره.در خیلی از موارد بالا میتوان گفت که حیوانات خیلی بهتر و دقیق‌تر از انسانها رفتار میکنن که اگر ما این موارد رو خیلی خوب انجام بدیم تازه رسیدیم به مقام حیوانات اگر نه که از حیوانات هم کمتر هستیماگر کسی رو دیدید که به یه نیازمند کمک میکنه صرفا به این دلیل که حالش خوب میشه ایا فکر میکنید رفتار انسانی انجام شده ؟ (اقا من حال خوب رو دوست دارم - البته در بهترین حالت گاهی برای شهرت یا تبلیغات یا دیده شدن این کار رو انجام میدیم - پس برای به دست اوردن حال خوب به نیاز مند کمک میکنم ) اجازه هست بگیم این غریزه هست و خود خواهی ؟ (البته کمک به نیاز مند کار خوب و پسندیده‌ای هست) ولی میخوام بگم فرقی بین کار خوب و کار بد وجود نداره اگر صرفا به این دلیل باشه که ما دنبال چیزی باشیم که دلمون میخواد. ما دلمون میخواد که به یتیم و بی سرپرست یا یه گربه غذا بدیم یکی دیگه دلش میخواد اونا رو کتک بزنه یا .. خب چون دلیل ما اینه که ما دلمون میخواد و اینجوری حال دلمون بهتر میشه( صرفا از این نظر ) هیچ تفاوتی بین این دو عمل وجود نداره و اگر اسم این اعمال رو اعمال غریزی بگذاریم (غریزه عملی است که دلمون میخواد ) انسان در داشتن غریزه کاملا با حیوانات مشترک هست پس از این نظر با حیوانات تفاوتی نداریم.پس فرق بین انسان و حیوانات چیست ؟انسانها دروغ میگن ، انسانها به هم ظلم میکنن ، پشت سر هم حرف میزنن ، زیاده طلب هستند ، قوانین خودشون رو زیر پا میزارن و ... ولی حیوانات نه !! امید وارم که توی حیوانات مثل نغز پیدا بشه که از حیوانات عقب نمونیم اگر نه که خیلی از حیوانات پست‌تر هستیم. بگذریمبه نظر من (البته صرفا نظر بنده هست و لزومی نداره که حتما درست باشه) فرق بین انسان و حیوان میتونه این باشه که اتفاقا با اینکه انسان غریزه داره گاهی به دلایلی طبق غریزه خودش عمل نمیکنه و به دلایلی خلاف غریزه رفتار میکنه . البته هر کسی که بر خلاف غریزش عمل کنه رو نمیشه اسمش رو گذاشت انسان اون نیت و دلیلی که باعث شده خلاف غریزه عمل کنه بسیار مهمه . اون دلیل برای من خداست .اگر کاری رو به بدون دخالت غریزه فقط به خاطر رضایت خدا انجام دادم (نه از ترس و نه به شوق تشویق یا دیده شدن یا .. ) فقط و فقط به خاطر رضای خدا - اون کار من یه کار انسانی هست. و اگر همه کارهای من اینجوری بود من انسان هستم. اگر نه من هم در بهترین حالت اگر دروغ نگم اگر به هم نوعم ظلم نکنم اگر به حق خودم قانع باشم اگر به اندازه بخورم و به اندازه بیاشامم و ... تازه در دسته بندی حیوانات قرار میگیرم.فعلا همین قدر میفهمم هر وقت مورد جدیدی فهمیدم در همین پست با شما به اشتراک میزارم.البته خیلی دوست دارم نظر شما رو هم بدونم !!
یافته‌های جدید در رابطه با خطرات پرینتر سه بعدی تحقیقات چهارسال حاکی از آن است که پرینترهای سه بعدی ذرات ریز خطرناکی را ساطع می‌کنند که می‌تواند تا ابد در ریه‌های شما باقی بماند.اگر شما یک پرینتر سه بعدی دارید باید اطمینان حاصل کنید که در محیطی با تهویه مناسب و به دور از اتاق کودکان تعبیه شده باشد. زیرا پرینترهای سه بعدی ذرات ریزی از خود انتشار می‌دهند که ممکن است سمی باشد و تا ابد در ریه‌های شما باقی بمانند.این عقیده دکتر ردنی وبر استاد جورجیا تک می‌باشد که اخیرا نظارت برروی تحقیقی در رابطه با پراکندگی ذرات پرینترهای سه بعدی داشته است. بخشی از این تحقیقات چهار ساله به دنبال استانداردسازی نحوه اندازه‌گیری این ذرات بوده تا بتوان یک روز شاهد پرینترهای سه بعدی سالم‌تر در بازار باشیم.پیش از این تحقیقات بسیاری این مسیله را تایید نمودند که در حین ذوب و شکل دهی فیلامنت‌های پلاستیکی توسط پرینترهای سه بعدی، مواد نامطبوعی در هوا منتشر می‌شود که به کوچکی 100 میکرون می‌باشد. ولی طبق گفته وبر اندازه‌گیری میزان ذرات انتشار یافته سخت می‌باشد، زیرا هر کدام از تحقیقات انجام شده بر روی دستگاه‌ها و فیلامنت‌های مختلف می‌باشد. تیم تحقیقاتی وبر با استفاده از استانداردی که در حال حاضر برروی پرینترهای لیزری ایجاد شده، کار خود را آغاز نمودند که شامل قرار دادن یک پرینتر لیزری یا چاپگر دو بعدی در اتاق خالی از هوا و اندازه گیری ذرات انتشار یافته در حالیکه ذرات هوا به صورت کنترل شده پمپاژ می‌شوند، می‌باشد.تیم وبر دریافتند که این مساله که حتی با وجود تعبیه فن و فیلتر در فضا یا برروی دستگاه، ذرات در هوا انتشار نمی‌یابد، صحت ندارد. وبر می‌گوید که "تعبیه فن ممکن است اندکی کمک کند ولی کاملا ذرات را از بین نمی‌برد. به طور مشابه استفاده از ماسک هم کمکی نمی‌کند، زیرا این ذرات به قدری ریز می‌باشند که می‌توانند از هر شکافی عبور کنند". یافته دیگر این بود که فیلامنت‌ها در واقع مخلوطی از مواد شیمیایی با برندها و در مدل‌های مختلف می‌باشند و حتی اگر یک ماده شیمیایی تنها جز کوچکی از فیلامنت باشد، هنوز هم می‌تواند در مقادیر قابل توجهی در هوا منتشر شود. به گفته وبر: "توده ذرات تولید شده در هوا تقریبا کوچک‌تر از چیزی است که شما برای تولید شکل سه‌بعدی اکسترود می‌کنید، آنها با مواد مختلف ترکیب می‌شوند و بدون اغراق سنجش میزان تاثیر بالقوه این مواد شیمیایی برروی سلامت انسان دشوار می‌باشد".در نهایت دمایی که فیلامنت در آن ذوب می‌شود، برروی نوع ذرات شیمیایی که در هوا معلق می‌شوند تاثیر زیادی دارد. به عنوان یک قاعده کلی، هر چه دستگاه پرینتر سه بعدی خنک‌تر کار کند کیفیت هوای اطراف آن بهتر خواهد بود. امیدواریم تولیدکنندگان در زمان طراحی پرینترهای سه بعدی آتی، این دیدگاه را در ذهن داشته باشند.تا چه حد باید نگران این موضوع باشیم؟ کمی. وبر می‌گوید "من نمی‌توانم بگویم این یک مسیله وحشتناک است، زیرا شما همیشه در معرض چنین ذراتی همانند آنچه از خودروهای دیزلی انتشار می‌یابد می‌باشید، و این تنها محدود به پرینتر سه بعدی نمی‌باشد. فقط به خاطر اینکه این ذرات غیرقابل کنترل می‌باشند، مردم زیاد در موردش فکر نمی‌کنند"." صادقانه بگویم تا زمانی که شما تهویه مناسبی برای این کار داشته باشید، من نگرانی ندارم، ولی اگر تعداد زیادی از این پرینترها را در یک اتاق همانند کلاس درس قرار دهید و ذرات پلاستیک را استشمام کنید، آن وقت نگران می‌شوم".مطالعه مطالب در حوزه دیزاین را می‌توانید در گزارشگر طراحی صنعتی ادامه دهید.
تاثیر گرما بر رفتار انسان گرما به تنهایی تاثیری روی عملکرد روحی و روانی افراد ندارد بلکه اثر تجمعی مجموعه‌ای از عوامل مانند خسته بودن، منتظر ماندن در ترافیک، گرسنگی و مشکلات اداری موجب بروز واکنش‌های تند، عصبی و پرخاشگرانه در فرد می‌شود.گرچه نمی‌توان تمام خصوصیات روان شناختی مردم را به آب و هوا نسبت داد، اما نمی‌توان منکر تاثیر شگرف آب وهوا بر رفتار مردم شد و بویژه تاثیر گرما بر روح و روان تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تحقیقات بین المللی نشان داده که دمای بالای هوا نه تنها بر بدن تاثیر می‌گذارد بلکه بر روان نیز تاثیرگذار است. مطالعات نشان می‌دهد که گرما موجب می‌شود افراد تمرکز خود را از دست داده و زودتر از دیگر مواقع، خسته و پرخاشگر شوند. البته چند درجه دمای بالاتر به شرط نوشیدن کافی آب و پوشیدن لباس‌های مناسب، چندان تاثیری روی خلق وخو نخواهند داشت. رابطه گرما با تصادف طبق تحقیقات اخیر، در دمای بالا، احتمال خطر تصادف در خیابان‌ها افزایش می‌یابد. طبق تحقیقات از سال 2005 میلادی تاکنون، از هر هفت تصادف، یک تصادف در روزهای با دمای بالاتر از 25 درجه سلسیوس اتفاق افتاده، این تصادف‌ها به خاطر کم شدن تمرکز رخ داده است. به گزارش پایگاه خبری آلمانی زبان ولت، اغلب تصادفات به خاطر کمبود تمرکز اتفاق می‌افتند مطالعات نشان می‌دهد که 47 درصد تصادفات در روزهای سرد کمتر از 15 درجه سلسیوس اتفاق می‌افتد اما این رقم در روزهای خیلی گرم به 63 درصد می‌رسد. این امر فقط به علت عدم تمرکز نیست، بلکه رفتارهای پرخاشگرانه به خاطر هوای گرم در آن نقش موثری دارد. سرهنگ محمدحسین حمیدی رییس پلیس راه نیز روز گذشته(جمعه) گرمای هوا و طولانی بودن روز را از عوامل تصادف عنوان کرد. تاثیر گرما بر عملکرد کاری گرما فقط در ترافیک و خیابان‌ها آزاردهنده نیست بلکه در محل کار نیز می‌تواند موثر باشد، بویژه در کارهایی که هشت ساعت طول می‌کشد بر تمرکز فرد تاثیر می‌گذارد گرما بویژه بر افرادی که تعریق زیادی دارند، تاثیر منفی بر روان آنها دارد. طبق تحقیقات به عمل آمده، هر چه دمای هوای بالاتر رود، ضربان قلب افزایش یافته و حس تشنگی نیز بیشتر می‌شود. البته نکته تعجب آور در این تحقیق این است که گرما، میزان کیفیت کار را کاهش نمی‌دهد، اما میزان خواب آلودگی را افزایش می‌دهد. تاثیر گرما بر دیگر فعالیت‌ها براساس مطالعات انجام شده، حالت‌های تهاجمی در ورزش هایی مانند بسکتبال با افزایش دما، بیشتر می‌شود. همچنین هرچه دمای هوا بیشتر باشد، بین انسان‌ها، گروه‌ها و حتی کشورها، برخوردها، چهار تا 14 درصد بیشتر از شرایط معمول هوا خواهد بود. با توجه به این اوصاف دیگر نمی‌توان گفت چند درجه گرم‌تر یا سردتر شدن هوا تاثیری ندارد. تاثیرات گرما بر بدن از زبان یک روانشناس عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران درباره تاثیر دما و آب و هوا بر خلقیات بطور کلی بدن انسان این ویژگی را دارد که در مقابل تغییرات بیرونی و درونی واکنش نشان دهد. دکتر علی اصغر اصغرنژاد می‌افزاید: بطور مثال کاهش آب در بدن موجب تشنگی و کاهش قند در بدن موجب گرسنگی می‌شود همچنین عوامل محیطی مانند گرما، سرما و آلودگی بطور قطع روی کارکردهای درونی بدن تاثیر خواهند داشت، بطور مثال سرما که از یک حد معینی بیشتر شود، آستانه تحمل فرد را تحت تاثیر قرار خواهد داد. وی خاطرنشان می‌کند: گرما دو نوع کارکرد منفی و مثبت روی بدن دارد هر چه دما بالاتر باشد، تعریق نیز بیشتر خواهد بود تعریق بیشتر موجب دفع آب و املاح بدن می‌شود و دفع املاح نیز وضعیت تعادل حیاتی بدن را تحت تاثیر قرار می‌دهد. آیا گرما تاثیر مثبتی هم روی خلق و خو دارد؟ پیشتر، تحقیقات نشان داده که دمای بالای هوا می‌تواند تاثیرات مثبت نیز داشته باشد. براساس این تحقیقات، گرما احساس ترس، شک و تردید را کاهش داده و موجب افزایش خوش بینی افراد می‌شود. عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در این باره می‌گوید: گرما و بهتر است بگوییم نور آفتاب، تاثیر مثبتی در بهبود خلق وخوی افراد دارد. اصغرنژاد می‌افزاید: کشورهایی مانند سوید و نروژ که به خاطر زمستان‌های طولانی، کمتر از نور آفتاب بهره مند هستند با معضل افسردگی فصلی روبرو هستند. گرما به تنهایی تاثیری روی رفتار ندارد این روانشناس می‌گوید: هرچند محروم بودن از نور آفتاب موجب افسردگی می‌شود اما از سوی دیگر، گرمای شدید نیز موجب تغییرات بیوشیمی منفی در بدن خواهد شد. گرما به تنهایی تاثیری روی عملکرد روحی و روانی افراد ندارد بلکه اثر تجمعی مجموعه‌ای از عوامل مانند خسته بودن، منتظر ماندن در ترافیک، گرسنگی و مشکلات اداری موجب بروز واکنش‌های تند، عصبی و پرخاشگرانه در فرد می‌شود. گرما در تعامل با سایر استرس‌ها مانند استرس ناشی از بی خوابی می‌تواند آستانه تحمل فرد را برای پاسخگویی به عملکردها کاهش دهد. چگونه از بروز رفتارهای تهاجمی ناشی از گرما جلوگیری کنیم؟ عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران می‌گوید: برای پیشگیری از بروز رفتارهای پرخاشگرایانه ناشی از گرما باید نسبت به جسم و ذهن خود و لحظه‌ای که بر ما حاکم است، هشیار باشیم. یکی از توصیه‌ها در گرما این است که باید آب زیاد نوشید اما با توجه به ماه مبارک رمضان، اکنون می‌توان از اقدامات دیگر مانند استفاده از کلاه و سایه بان استفاده کرد و تلاش کنیم که کمتر در معرض نور خورشید قرار بگیریم. استرس، موسیقی متن زندگی انسان‌ها است بنابراین باید آنها را کنترل کنیم. اصغرنژاد به مردم توصیه می‌کند، برای پیشگیری از پیامدهای منفی روحی و روانی ناشی از گرما، هنگام نشستن، عضلات بدن را شل کرده و آنها در حالت استراحت قرار دهند همچنین تنفس عمیق می‌تواند به ایجاد حس آرامش کمک کند. عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران خاطرنشان می‌کند: بهتر است مردم در همه موقعیت‌ها بویژه در گرما به سراغ خاطرات منفی، آزاردهنده و برانگیزاننده نروند و به آنها نپردازند. بررسی تاثیر وضعیت آب وهوا و دما بر خلق و خوی انسان‌ها در زمره روانشناسی محیطی قرار می‌گیردوقتی اخلاق هوایی می‌شودتا به حال شده فکر کنید چرا آبادانی‌ها این قدر خونگرم و خوش صحبت‌اند یا اصفهانی‌ها این قدر حسابگر و مقتصد و کردها تا این اندازه وطن‌پرست و غیرتی؟ اگرچه نمی‌توان تمام خصوصیات روان شناختی مردم این مناطق را به منطقه جغرافیایی و آب و هوا نسبت داد اما نمی‌توان منکر تاثیر شگرف آب و هوا بر رفتار مردم شد . این تاثیرات غیرقابل انکار سبب شده در سال‌های اخیر دانشمندان شاخه جدیدی به دانش روان‌شناسی اضافه کنند و آن روان‌شناسی محیطی است.درمناطق گرمسیراغلب شما پریدن در یک استخر و احساس سرمای ناگهانی آب را ( که پس از گذشت یک یا 2 دقیقه به آن عادت می‌کنید ) تجربه کرده‌اید. این نشانه توانایی بدن شما برای تنظیم یا تعدیل دماست که با عنوان تطابق گرمایی از آن نام برده می‌شود. در خصوص تاثیر گرما بر وقوع جرایم مدتها قبل برخی اندیشمندان اروپایی در قالب دیدگاه مکتب جغرافیایی و بر اساس مطالعات آماری بین چند جامعه به این نتیجه رسیدند که بزهکاری افراد در مناطق سرد و گرم متفاوت است.مثلا افرادی که در مناطق حاره‌ای زندگی می‌کنند به دلیل گرمسیر بودن آن زودتر به بلوغ جنسی می‌رسند که این بلوغ جنسی با افزایش پر خاشگری که می‌تواند عامل آن بیشتر به دلیل افزایش هورمون (تستوسترون ) باشد. گرما به تنهایی تاثیری روی عملکرد روحی و روانی افراد ندارد بلکه اثر تجمعی مجموعه‌ای از عوامل که آستانه مقاومت انسان را کاهش بدهند باعث وقوع حوادث رفتاری و جنایی شود، قانون حرارتی در ایران صادق نیست، در شهرهایی مانند کرمان و یزد جرایم علیه اشخاص کم است و در گیلان که از مناطق سردسیری محسوب می‌شود جرایم علیه اشخاص بالا است. اما اگر بخواهیم به نتیجه قطعی برسیم می‌بایست یک امر را ظرف چند سال مورد بررسی قرار دهیم.گرما با اعصابتان چه می‌کند؟* باعث کاهش تمرکزو افزایش تصادفات می‌شود. گزارش اف بی آی برارتباط میان موقعیت‌های گرم و مرطوب و شورش‌ها و انوع نژاد پرستی در آمریکا تاکید کرده است. بر اساس بررسی‌های انجام شده روزهای گرم و مرطوب، بیشترین تاثیر را بر اخلاق و رفتار انسان‌ها دارند که سبب بی‌خوابی، کاهش فعالیت‌های روزمره، ضعف هوشیاری، ایجاد اختلال در واکنش نسبت به محیط اطراف، تحریک‌پذیری و رخوت می‌شوند.* باعث کاهش احساس ترس، شک و تردید می‌شود و افرادراخوش بین‌تر می‌کند. مردمی‌که درآب و هوای گرم زندگی می‌کنند، معمولا آدم‌هایی غیرفعال و کم توجه هستند کسانی که در منطقه استوایی زندگی می‌کنند میزان لبخند در آنها بیشتر است و شادترند.* در محیط کار می‌تواند تمرکز افراد را کاهش دهد و باعث خواب آلودگی شود. هر چه دمای هوا بالاتر باشد ضربان قلب بیشتر خواهد شد و حس تشنگی نیز بیشتر می‌شود. البته گرما کیفیت کار را کاهش نمی‌دهد اما میزان خواب آلودگی را افزایش می‌دهد.علل فیزیولوژیکی تاثیر گرمای تابستان بر بدندکتر علی اصغر اصغرنژاد عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در این مورد می‌گوید گرما موجب افزایش تعریق بدن می‌‌شود. حین عمل تعریق، حجم مایعات و الکترولیت‌‌های بدن کاهش می‌‌یابد. همین تغییر الکترولیت‌‌ها موجب اختلال در عملکرد مغز می‌شود و بدن آمادگی تحمل بسیاری از موارد حتی ساده و غیر مهم را نیز از دست می‌‌دهد.از طرف دیگر در تابستان طول روزها بلند و طول شب‌‌ها کوتاه است و دقیقا به همین علت، میزان خوابافراد هم کاهش می‌‌یابد. در این شرایط، بی‌خوابی به عامل گرما افزوده می‌‌شود و با تاثیر روی عملکرد مغز، بر آستانه تحمل فرد تاثیر می‌‌گذارد.یک روز آفتابیکاهش تابش نور آفتاب سبب ایجاد اختلالات عاطفی و احساسی خواهد شد. هیپوتالاموس بخشی از مغز است که نقش مهمی در کنترل اعمال حیاتی بدن دارد. این بخش از مغز توسط نور طبیعی از شبکیه چشم عبور می‌کند تحریک‌شده و اگر میزان نور ورودی به چشم کاهش پیدا کند، سرعت انجام اعمال حیاتی بدن نیز کاهش پیدا خواهد کرد.نور آفتاب سبب افزایش ترشح سروتونین در بدن می‌شود. سروتونین ماده شیمیایی است که در ایجاد احساس خشنودی و آرامش، خوش بینی در افراد نقش بسیار مهمی دارد. به همین سبب تعداد افراد مبتلا به افسردگی در کشورهایی مانند نروژ که در فصل زمستان روزهای بسیار کوتاه و شب‌های بسیار طولانی دارد به مراتب بیشتر از دیگر کشورهای اروپایی است. روزهای تابستان از هر نظر برای انجام فعالیت‌های ورزشی یا تفریحی مناسب هستند.
قدرت جهت‌یابی زنبورعسل قدرت جهت‌یابی زنبورعسلزندگی زنبور عسل بسیار شگفت‌انگیز است و هنوز نیز در مورد زندگی زنبور عسل رازهای پنهان و ناشناخته برای بشر بسیار است. به همین دلیل دانشمندان حشره‌شناس تمایل زیادی دارند که با شناخت این رازها به دانش بشر بیافزایند.تا امروز هیچ کسی به اندازه پروفسور کارل فومن فریش درباره زندگی زنبورها پژوهش و بررسی نداشته است. وی یک حشره‌شناس نابغه آلمانی بود که در سال 1973 برنده جایزه نوبل شد. فریش سالیان درازی را به پژوهش در مورد زندگی زنبورعسل پرداخت و در این میان پرده از رازهای بی‌شماری برداشت.در اینجا قسمتی از پژوهش‌های این دانشمند را درباره جهت‌یابی زنبورعسل معرفی خواهیم کرد. این نوشته بخشی از ترجمه کتاب "از زندگی زنبورها" حاصل پژوهش‌های پروفسور فریش است.وایکینیگ‌ها اجداد مردمان اروپای شمالی هستند که در قرن‌ها پیش می‌زیسته‌اند، آنها مردمی دریانورد بودند ولی در دریانوردی هرگز از قطب‌نما استفاده نمی‌کردند بلکه مسیرها و بنادر را در اقیانوس‌ها به کمک ماه، خورشید و ستارگان مشخص می‌ساختند. بسیاری از جانوران نیز برای رفتن از محلی به محل دیگر از همین شیوه استفاده می‌کنند.اگر بگوییم که زنبورعسل قادر است از خورشید با وجود تغییر دایمی در وضعیت آن به عنوان یک قطب‌نمای مطمین استفاده می‌کند جز حقیقت چیزی نگفته‌ایم.آیا این علم در آنها از هنگام تولد نهفته است؟آیا زنبورها این محاسبه حرکت خورشید در آسمان را طی میلیون‌ها سالی که از پیدایش آنها می‌گذرد، یاد گرفته‌اند؟و در طول این مدت در ژن‌های آنها تثبیت گشته است و از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و می‌یابد؟این موضوع را می‌توان از خود زنبورها پرسید. به این طریق که زنبورهای خیلی جوان را مدتی در زیرزمینی تاریک نگهداری کرد تا نتوانند خورشید را ببینند. سپس آنها را با کندو بیرون آورده و در هوای آزاد گذاشت و آنها را به تغذیه در فاصله 200 متری غرب کندو عادت داد. روز بعد کندو را به نقطه دیگری در فاصله چند کیلومتری انتقال داده و به بررسی طرز پرواز آنها پرداخت. ملاحظه خواهد شد که زنبورها نمی‌توانند طرف غذایی را که دوباره در 200 متری غرب کندویشان در محل تازه گذاشته‌ایم پیدا کنند. چون قادر به جهت‌یابی نیستند. تنها زمانی قادر به این کار خواهند شد که چند روزی در هوای آزاد تغییرات محل خورشید را در آسمان دیده و به‌خاطر سپرده باشند.در آزمایش دیگر کندویی را با زنبورهایش به مدت چندین روز هنگام صبح در زیرزمین تاریکی نگه داشتیم و بعدازظهرها بیرون آوردیم تا بتوانند پرواز کنند. بنابراین زنبورها مسیر خورشید را فقط در بعدازظهرها دیده و به خاطر سپردند. سپس کندو را به محل نسبتا دوری برده و هنگام بعدازظهر با گذاشتن آن در فاصله نزدیکی ( 200 متری) در سمت جنوب، زنبورها را به پرواز به این سمت عادت دادیم. دوباره کندو را به محل دیگری انتقال دادیم ولی این بار به زنبورها از هنگام صبح امکان پرواز دادیم و به پرواز آنها دقت نمودیم.همه زنبورها به سمت جنوب رفتند یعنی سمتی که پیش از این به آن عادت کرده بودند. در حالی که هرگز مسیر خورشید را در صبح ندیده بودند. زنبورها تنها با دیدن مسیر خورشید در بعدازظهرها توانستند مسیر صبح‌گاهی آن را نیز محاسبه کنند.زنبورها موجوداتی نیستند که به فکرشان فشار بیاورند تا موضوعات را درک کنند یا بفهمند ولی در فهم امور بسیار مهم که برای آنها اهمیت حیاتی دارد، استعداد زیادی را نشان می‌دهند که البته در این کار مسیله توارث در انتقال استعداد از نسلی به نسل دیگر نقش بسیار مهمی را ایفا می‌نمایند.هرگاه دیدن مستقیم خورشید به علت وجود کوه یا سایر موانع برای زنبورعسل ممکن نباشد کافی است که یک قسمت کوچک از آسمان آبی و نور پولاریزه را ببیند، فورا راهش را پیدا کرده و در کمال اطمینان به سمت هدفش پرواز می‌کند.تنها در هوای ابری شدید وضع تغییر کرده و کار برایش مشکل می‌شود. زیرا نور در هوای ابری پولاریزه نمی‌شود.هرگاه کوهی مانع دید زنبور شود و تنها آسمان از ابر پوشیده باشد باز این حشره می‌تواند خورشید را از زیر ابرها ببیند و از آن برای پیدا کردن راهش استفاده کند. حال چگونه زنبورها به این هدف می‌رسند و یا از چه ابزاری در این کار استفاده می‌کنند، خود موضوعی است که راز آن برای انسان پنهان مانده است.منبع: روزنامه اطلاعات
"معماری برای انسانیت " چرا ساختمان‌ها در زلزله می‌ریزند ؟ دلیل اصلی ایمن و سلامت نبودن ساختمان‌ها می‌باشد نه زلزله !!!بزرگترین فاجعه رد هنگام وقوع زلزله بسته شده مسیر کمک رسانی ، مواد غذایی و آب رسانی می‌باشد ، که این یک فاجعه طبیعی نیست بلکه یک فاجعه مهندسی می‌باشد .هیچ نکته جدیدی برای کشف خرابی بنا و ساختمان‌های شهر وجود ندارد که ما از آن بی خبر باشیم .دلیل خرابی‌ها از عدم اتصال درست دیوارها و اسلب‌ها به ستون‌ها ، ساختمان‌های معلق یا غیر متقارن ، استفاده از مصالح(آهن ، سیمان و .) نامرغوب و بی کیفیت ، نبود فشار کافی رو بلوک و آجر‌ها می‌باشد .استاندارد لرزه شناسی و ساختمان سازی ، تفاوت در خرابی لزلزله را ، اعضای جدا از هم یک ساختمان را اعلام کرده است . برای اطمینان از سازه‌های اصولی ، نیازی به سیاست گذاری نیست ، نیاز به پیداکردن سازنده‌های با اعتبار می‌باشد . برای همه فجایع این شانس را داریم که سازه‌ای استاندارد برای همه نسل‌ها بسازیم ، که زلزله یک فاجعه طبیعی باشد نه یک تراژدی .
ایا می‌دانستید ؟ اطلاعات عمومی خودت رو توی چند دقیقه ببر بالا ( 2 ) سلامم خوش اومدین به پارت دوم دانستنی هاخوب طولش ندم و اون نکته هایی هم که تو متن قبلی گفتم رو یادتون نره که اینا همشون از شسایت هایی هستن و مطلب‌ها از این سایت‌های عالی جمع اوری شده خوب بریم سر دانستنی‌ها :قسمت فضا :در فضا جاذبه وجود ندارد تا خون و مایعات بدن را به سمت پایین بکشد. به همین دلیل مایعات اضافی در صورت جمع شده و عامل گرفتگی بینی و نیز پف کردن صورت فضانوردان می‌شوددر سال 2006 / 1385 یکی از رادیوتلسکوپ‌های مرلین در انگلستان، موفق به ردیابی ابری عجیب از متانول شد که ستاره‌ای در حال شکل گیری را محاصره کرده بود.طول حلقه‌های زهل حدودا 280 ، 000 کیلومتر است، اگر چه ضخامت آن‌ها تنها 975 متر است.در تاریک‌ترین بخش فضا، دما می‌تواند به حدود منفی 234 درجه‌ی سانتیگراد برسد. اما اگر در برابر نور خورشید در نزدیکی کره‌ی زمین باشید، دمای فضا بسیار گرم و در حدود 121 درجه‌ی سانتیگراد خواهد بود. لباس فضانوردان به رنگ سفید است تا گرمایی که بر بالای کره‌ی زمین با آن مواجه می‌شوند را بازتاب دهد.چهار سیاره به نام‌های:( سرس - هایومیا - ماکی ماکی - اریس ) مثل پولوتون کوتوله هستندقطر خورشید 109 برابر زمین است و آنچنان بزرگ است که می‌تواند 1 ، 300 ، 000 هزار کره زمین را در خود جای دهد! در حقیقت خورشید آنچنان غول پیکر و عظیم است که 99 ٫ 85 درصد از حجم منظومه شمسی را در بر می‌گیرددانستنی‌ها دیگر :گل‌های آفتابگردان پسماندهای رادیواکتیو را پاک می‌کنندطول روده‌ی کوچک حدودا 4 برابر قد یک انسان معمولی است. با 5 تا 7 متر طول، اگر روده‌ی کوچک پیچ نخورده بود درون حفره‌ی شکمی جا نمی‌شدسریعترین ماهیچه‌های بدن شما آن‌هایی هستند که باعث می‌شوند چشم شما چشمک بزند. سرعت انقباض آنها، یک چشمک در کمتر از یک صدم ثانیه است! در یک روز، شما می‌توانید بیش از 15000 بار چشمک بزنید!کبد تنها اندام انسانی است که می‌تواند به طور کامل بازسازی شود. حداقل 25 درصد از کبد اصلی، می‌تواند به اندازه کامل خود بازسازی شود.در هر دقیقه، بدن شما بیش از 3000 سلول پوستی می‌ریزد. این تقریبا 200000 سلول پوست در ساعت و بیش از 4 کیلوگرم در سال است! اما نگران نباشید! هنوز هم در هر لحظه حدود 300 میلیون سلول پوستی دارید. به علاوه، پوست شما هر 28 تا 30 روز یکبار کاملا از نو تجدید می‌شود.انسان‌ها تنها موجودات زنده‌ای هستند که به طور طبیعی می‌توانند بر روی پشت خود بخوابند. حتی میمون‌ها معمولا در حالت نشسته می‌خوابند و به چیزی تکیه می‌دهند.ریه راست شما کوتاهتر از ریه سمت چپ است، زیرا مجبور است جایی برای کبد شما بگذارد. از طرف دیگر، ریه چپ باریکتر است، زیرا مجبور است فضایی را برای قلب ایجاد کند. ریه‌های یک مرد معمولا می‌تواند ظرفیت هوای بیشتری را نسبت به زن داشته باشد.اگر همه چین و چروک‌های روی مغز صاف شود، مغز به اندازه یک بالش خواهد بود!ممنون که این متن رو خوندین تا متنهای بعدی خدانگهدار
عرضه و تقاضا 2 ( نیاز کاذب و یا تغییر الگوی مصرف ) اگه دوست داشتی اول اینو بخونفرض کنید که پنج تا همسایه هستیم که هر همسایه روزی یک تخم مرغ می‌خرد و مرغدار محل هم روزی چند تا مرغ دارد که روزی پنج تا تخم می‌گذارند. و هر تخم مرغ را دانه‌ای 100 تومن می‌خرد. حقوق و درامد همسایه هم به ترتیب برابر 1000 ، 2000 ، 5000 ، 4000 ، 3000 تومن است.مرغدار محل پنج مرغ جدید به مرغهایش اضافه می‌کند که تولیدش روزی 10 تخم مرغ می‌شود. او تخم مرغ‌ها را کمی ارزان‌تر می‌دهد و خوب راه اصولی که این نیست. چون کاهش قیمت زیاد تاثیری ممکن است نداشته باشد. بلکه می‌اید شروع می‌کند به تبلیغ غذاهایی که با تخم مرغ درست می‌شود و پخش مطالبی در خصوص فواید تخم مرغ. با این کار مصرف تخم مرغ را به هشت عدد در روز می‌رساند.در نهایت با استفاده از کشیش محل به اطلاع مردم می‌رساند که که شکاندن تخم مرغ برای دفع بلا و چشم زخم بسیار خوب است و اگر صبحها روزی یک تخم مرغ را بشکنید و برید سرکار ، درامد بهتر خواهد شد.با اینکار و تغییر الگوی مصرف همسایه‌ها، تقاضای تخ مرغ به 12 عدد در روز رسید. این موجب شد که دو نفر هر روز وقتی به مرغدار مراجعه می‌کردند، با نبود تخم مرغ مواجه شوند. لذا مرغدار محل تخم مرغ را گران کرد. وقتی قیمت تخم مرغ به 200 تومن رسید، یکی از همسایه‌ها دیگر روزی 2 عدد تخم مرغ نخرید. زیرا حقوقش کم بود. لذا مصرف تخم مرغ همان 10 عدد شد و عرضه و تقاضا برابر شد. ولی قیمت بالاتر رفته بود.بعد کلانتر کوچه امد برای اینکه مشکل همسایه فقیر را حل کند، روزی دویست تومن بهش اضافه حقوق داد. بقیه همسایه هم اعتراض کردند و انها هم افزایش حقوق خواستند و کلانتربه انها هم داد.دوباره بر سر قیمت تخم مرغ رقابت شد .بعد مسیله اینجاست که چون این قیمت با رقابت بر سرقیمت و کمبود عرضه بالا رفته بود،دوباره قیمت بالا رفت و قیمت به چهارصد تومن رسید.اینجا بود که فهمیدند باید عرضه را افزایش بدهند. راه هایی مثل خرید از یک تولید کننده دیگر و یا پرورش خانگی مرغ و یا افزایش مرغهای مرغدار محل پیشنهاد شد.مرغدار کوچه بغلی گفت چون من تولید اضافه دارم می‌توانم دانه‌ای 100 تومن بدهم. اینجا بود که کلانتر وارد شد و گفت باید دانه‌ای صد تومن هم به من عوارض وارادات بدهی. سوپری محل رفت از مرغدار محل بغلی دانه‌ای 100 خرید. دانه‌ای 100 عوارض داد و دانه‌ای 300 فروخت و اینگونه مشکل کمبود عرضه برطرف شد. بخصوص که قیمت ان ارزان‌تر از مرغدار محل هم بود. لذا مرغدار هم قیمت تخم مرغ را همان 300 کرد ولی گفت این محلی و داخلی و بهتر است ولی تخم مرغهای مرغدار محل بغلی هورمونی و بدرد نخور است. حال اگه وارادات را بخاطر تولید داخل ممنوع کنیم یه اتفاق می‌افتهاگه تولید تخم مرغ دانه‌ای 300 تومن برای مرغدار محل نیارزه یه اتفاق می‌افته اگه مرغدار تعداد مرغهاش رو زیاد کنه یه اتفاق می‌افتهالگوی مصرف به سمت غذاهای تخم مرغی جدید بره یه اتفاق جدید می‌افتهعوارض کم و زیاد بشه همینطور و ..
کشف اسرار آفرینش با زیست‌شناسی کوانتومی در علم فیزیک، "کوانتوم" ( quantum ) به کم‌ترین مقدار از هر موجودیت فیزیکی گفته می‌شود. بر همین اساس، "مکانیک کوانتومی" ( Quantum Mechanics ) که با عناوین دیگری همچون "فیزیک کوانتوم" ( Quantum Physics ) و "نظریه کوانتوم" ( Quantum Theory ) نیز شناخته شده است، نظریه‌ای بنیادی در علم فیزیک است که ماهیت کوچک‌ترین مقیاس از سطوح انرژی در اتم‌ها و ذرات زیراتمی را توصیف می‌کند."زیست‌شناسی کوانتومی" ( Quantum Biology ) مبحثی نسبتا جدید است هر چند که اولین جرقه‌های ظهور آن در سال‌های 1920 میلادی زده شده بود. در زیست‌شناسی کوانتومی به کاربردهای مکانیک کوانتومی و شیمی نظری در موضوعات و مسایل زیست‌شناسی می‌پردازند.آقای "جیم الخلیلی" ( Jim Al - Khalili ) [+]، فیزیکدان نظری، نویسنده و گوینده اهل انگلستان است. ایشان دانشمند فیزیک نظری محسوب می‌شود و همچنین، دارای کرسی در دانشگاه "سری" ( University of Surrey ) انگلستان است. آقای الخلیلی گویندگی و مجری‌گری برخی از برنامه‌های علمی در رادیو و تلویزیون کشور انگلستان را نیز انجام می‌دهد. جیم الخلیلی چند سالی است که در بحث زیست‌شناسی کوانتومی فعالیت می‌کند.در یک "سخنرانی تد" ( Ted Talk ) که اخیرا آن را مشاهده کرده‌ام [+]، آقای الخلیلی در این رابطه صحبت می‌کند که چطور می‌توان از نظریه‌های مربوط به مکانیک کوانتومی برای توضیح دادن آنچه در داخل یک سلول به وقوع می‌پیوندد استفاده کرد. سپس به بیان این موضوع می‌پردازد که تاکنون زیست‌شناس‌ها و شیمی‌دان‌ها، به نوعی بدون استفاده از نظریه کوانتوم در صدد آن بوده‌اند که آنچه در مورد یک سلول زنده اتفاق می‌افتد را توضیح بدهند و در این زمینه تا حدودی هم موفق شده‌اند. اما آن‌ها هنوز نتوانسته‌اند بسیاری از موارد را به خوبی توضیح دهند.الخلیلی، سخنرانی خود را با طرح این پرسش آغاز می‌کند که: "آیا مکانیک کوانتومی، درون یک سلول زنده نیز نقشی ایفا می‌کند؟". در این راستا، ایشان در رابطه با شواهدی صحبت می‌کند که اتفاق می‌افتد و می‌تواند حاکی از نقش مکانیک کوانتومی در مسایل زیستی باشد. مثلا در مورد "جهشی" ( Mutation ) صحبت می‌کند که در رونویسی ژن‌ها اتفاق می‌افتد. این احتمال وجود دارد که این اتفاق اساسا به خاطر یک اثر کوانتومی به اسم "تونل‌زنی کوانتومی" ( Quantum Tunneling ) اتفاق افتاده باشد.ایشان در ادامه صحبت‌های خود، به نوعی پرنده به نام "سینه‌سرخ" ( Robin ) که در اروپا وجود دارد اشاره می‌کند. این پرنده‌ها در فصل‌های سرد سال از اسکاندیناوی به سمت دریای مدیترانه کوچ می‌کنند. اما مساله این است که با وجود آنکه گونه‌های مهاجر از میدان مغناطیسی زمین برای مسیریابی و جهت‌یابی استفاده می‌کنند، اما میدان مغناطیسی زمین آنقدر قوی نیست که بشود آن را به سادگی با ابزاری شناسایی کرد و این کار برای پرنده کوچکی مانند سینه‌سرخ بسیار پیچیده و حتی غیر ممکن محسوب می‌شود.به همین دلیل، یکی از نظریه‌هایی که در این رابطه مطرح می‌شود آن است که این امکان وجود دارد که یک "کوپلاژ" ( Coupling ) یا "درهم‌تنیدگی کوانتومی" ( Quantum Entanglement )، بین یک سری از ذرات درون چشم این پرنده و ذرات بیرونی وجود داشته باشد که پرنده از طریق آن‌ها می‌تواند این میدان مغناطیسی را شناسایی کند و مسیریابی را به خوبی انجام دهد.البته، حوزه زیست‌شناسی کوانتومی همچنان در ابتدای راه قرار دارد ولی بر اساس شواهد به دست آمده طی دهه‌های گذشته از پژوهش‌های الخلیلی و دیگر دانشمندانی که در حوزه زیست‌شناسی کوانتومی کار می‌کنند، می‌توان به جرات گفت که به احتمال زیاد کوانتوم نقشی بیش از آنچه به نظر می‌رسد در ایجاد حیات و ادامه آن روی کره زمین بازی کرده و می‌کند.اکنون، باید منتظر ماند و دید که دانشمندان این حوزه دیگر از چه اسراری پرده‌برداری می‌کنند. سخنرانی تد آقای الخلیلی [+] بسیار جالب است و تماشای آن را به علاقمندان فیزیک کوانتوم، زیست‌شناسی و افرادی که به اسرار آفرینش علاقمند هستند، توصیه می‌کنم.منبع: وب‌سایت شخصی سید مصطفی کلامی هریس
این مسابقه برای رمزنگاری امن کوانتومی ادامه دارد. شکل 1 : رمزنگاری امن کوانتومیمنتشر‌شده در: مجله خبری The Verge به تاریخ 11 ژوین 2021 لینک منبع: The race is on for quantum - safe cryptography در سال 2016 ، لی‌لی چن رقابتی را برای بازنویسی بلوک‌های سازنده رمزنگاری آغاز کرد.چن با تیم ریاضی‌دانان خود در موسسه ملی استانداردها و فن‌آوری ایالات‌متحده، به رمز نگاران دانشگاهی و صنعتی در سراسر جهان دست یافت تا الگوریتمی را بیابد که بتواند در برابر تهدیدهای جدید ناشی از کامپیوترهای کوانتومی مقاومت کند. پنج سال بعد، این پروژه تقریبا کامل شد. پس از سه دور حذف، چن و تیم او در حال حاضر 69 ورودی را به هفت الگوریتم نهایی کاهش داده‌اند، که چندین برنده در پایان سال نامگذاری خواهند شد. اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، نتیجه یک مجموعه جدید از الگوریتم‌های دارای گواهی NIST و یک معیار جدید محافظت در برابر هرج و مرج یک کامپیوتر کوانتومی کاملا عملیاتی خواهد بود.چن می‌گوید: "زمانی که آن کامپیوترها به پتانسیل خود برسند، سیستم‌های رمزنگاری در دستگاه‌ها و سیستم‌های ارتباطی دیگر امن نخواهند بود". "وقت آن رسیده‌است که برای تهدیدات کوانتومی آماده شویم.""وقت آن رسیده‌است که برای تهدیدهای کوانتومی آماده شویم."چن دلایل فنی برای نگرانی دارد. سیستم‌های رمزنگاری موجود بر معادلات ریاضی خاصی تکیه می‌کنند که کامپیوترهای کلاسیک در حل آن خیلی خوب نیستند - اما کامپیوترهای کوانتومی ممکن است از طریق آن‌ها سر و صدا کنند. به عنوان یک محقق امنیتی، چن به توانایی محاسبات کوانتومی در حل دو نوع مساله ریاضی علاقه‌مند است: اعداد بزرگ فاکتورگیری و حل لگاریتم گسسته (اساسا حل مساله bx = a برای x ). تقریبا تمام امنیت اینترنت برای رمزگذاری اطلاعات یا تایید هویت کاربران در پروتکل‌هایی مانند امنیت لایه حمل و نقل به این ریاضی وابسته است. اجرای این مشکلات ریاضی در یک جهت ساده است، اما برعکس آن دشوار است و بنابراین برای یک طرح رمزنگاری ایده‌آل است.چن می‌گوید: "از دیدگاه یک کامپیوتر کلاسیک، اینها مشکلات سختی هستند."" با این حال، آن‌ها برای کامپیوترهای کوانتومی خیلی سخت نیستند."در سال 1994 ، پیتر شور، ریاضی‌دان، در مقاله‌ای به این موضوع اشاره کرد که چگونه یک کامپیوتر کوانتومی در آینده می‌تواند هم مساله فاکتورگیری و هم مساله لگاریتم گسسته را حل کند، اما مهندسان هنوز در تلاش هستند تا سیستم‌های کوانتومی را در عمل به کار گیرند. در حالی که بسیاری از شرکت‌ها مانند گوگل و IBM ، همراه با شرکت‌های نوبنیان مانند IonQ و Xanadu ، نمونه‌های اولیه کوچکی ساخته‌اند، این دستگاه‌ها نمی‌توانند به طور مداوم کار کنند، و هیچ کار مفیدی فراتر از آنچه که بهترین کامپیوترهای مرسوم می‌توانند به آن دست یابند، انجام نداده‌اند. در سال 2019 ، گوگل گزارش داد که کامپیوتر کوانتومی آن یک مساله را سریع‌تر از بهترین ابرکامپیوترهای موجود حل کرده‌است، اما یک کار ساختگی بدون هیچ کاربرد عملی بود. و در سال 2020 ، محققان دانشگاهی در چین نیز گزارش دادند که کامپیوتر کوانتومی آن‌ها محاسبات معمولی را در اجرای الگوریتمی که می‌تواند برای کارهای بهینه‌سازی تخصصی سودمند باشد، شکست داده‌است. اما تاکنون، کامپیوترهای کوانتومی تنها موفق شده‌اند اعداد کوچکی مثل 15 و 21 را عامل قرار دهند - یک اثبات مفید از اصول، اما دور از یک تهدید عملی.یک پازل ژیومتریک در چند نقطه، از طریق صدها یا هزاران ابعاد ترتیب یافته.این موضوع مانع از تلاش محققان برای حفظ یک گام جلوتر از چالش کوانتومی نشده است. پیتر شوبه، ریاضی دان موسسه ماکس پلانک برای امنیت و حریم خصوصی، چندین طرح رمزنگاری با همکارانی که دور سوم رقابت NIST را شکست داده‌اند، ابداع کرده‌است. یکی از مقالات ارسالی او به عنوان یک پروتکل مبتنی بر شبکه، یک کلاس از الگوریتم‌های مقاوم در برابر کوانتوم است که شامل یک پازل هندسی در شبکه‌ای از نقاط است، که در طول صدها یا حتی هزاران بعد تنظیم شده‌است. برای شکستن کد، کامپیوتر باید از بخش‌های خطی داده‌شده برای حل پازل استفاده کند، مانند یافتن فشرده‌ترین راه برای اتصال خطوط به شبکه.شوآب می‌گوید: "در حال حاضر، رمزنگاری مبتنی بر Lattice ، واقع گرایانه‌ترین کاهش در جایگزینی پروتکل‌هایی است که ما امروزه داریم."اکنون ایجاد استانداردهای رمزنگاری مهم است زیرا زمانی که NIST یک پروتکل رمزنگاری جدید را استاندارد می‌کند، سال‌ها طول می‌کشد تا برخی از کاربران فن‌آوری لازم را خریداری و راه‌اندازی کنند. نگرانی دیگر این است که هکرها امروزه می‌توانند اطلاعات رمزگذاری شده را قطع و ذخیره کنند و سپس پیام‌ها را یک دهه بعد با یک کامپیوتر کوانتومی رمزگشایی کنند. این یک نگرانی ویژه برای سازمان‌های دولتی است که اسنادی را ایجاد می‌کنند که قرار است سال‌ها به‌صورت طبقه‌بندی باقی بمانند.داستین مودی، ریاضیدان NIST و عضو تیم چن می‌گوید: "ما باید تلاش کنیم تا این سیستم‌های رمزی را قبل از کامپیوترهای کوانتومی به خوبی آماده کنیم."یک رییس شروع به آزمایش و اجرای رمزنگاری ایمن کوانتوم می‌کندپیش از استانداردهای NIST ، برخی از شرکت‌ها آزمایش این طرح‌های رمزنگاری جدید را آغاز کرده‌اند. در سال 2019 ، گوگل و شرکت امنیتی Cloudflare شروع به آزمایش سرعت و امنیت دو پروتکل مقاوم در برابر محاسبات کوانتومی کردند. "ما امیدواریم که این آزمایش به انتخاب الگوریتمی با بهترین مشخصات برای آینده اینترنت کمک کند."هنگامی که الگوریتم‌های برنده انتخاب می‌شوند، امید آن می‌رود که گواهی فدرال NIST شرکت‌های بیشتری را تشویق کند تا از آن‌ها پیروی کنند و به آن‌ها اجازه دهد تا در آزمایش و اجرای رمزنگاری ایمن کوانتومی شروع به کار کنند.در نهایت، محققان NIST این کار را به عنوان خدمات عمومی می‌بینند. هدف آن‌ها این است که این استانداردهای رمزنگاری را آزادانه در دسترس قرار دهند. این اداره به رمزنگاران برای شرکت در این رقابت پول پرداخت نمی‌کند و برندگان هیچ پولی دریافت نخواهند کرد. مودی می‌گوید: "شما فقط در دنیای رمزنگاری که وزن خودش را دارد مشهور می‌شوید."و برندگان از اینکه می‌دانند آن‌ها بخش‌های کاملا بازطراحی شده‌ای از زیرساخت‌های اینترنت را دارند، راضی می‌شوند. پروتکل‌های جدید تعاملات اساسی در اینترنت را تغییر خواهند داد، مانند این که چگونه کامپیوتر شما تایید می‌کند که شما در واقع به وب سایت درست دسترسی داشته‌اید و نه به سرور یک هکر - بدون ذکر این که چگونه شرکت‌ها شماره کارت اعتباری شما را در زمان خرید آنلاین رمزگذاری می‌کنند.اما انقلاب آرام خواهد بود. مودی می‌گوید: "یک کاربر عادی واقعا قصد دیدن یا مشاهده این موضوع را ندارد." " امیدوارم همه این کارها در پشت صحنه توسط رمز نگاران و افرادی که این کار را در محصولات خود قرار می‌دهند، انجام شود." مانند بهترین محصولات امنیتی، شما می‌توانید بگویید زمانی‌که هیچ‌کس متوجه تغییر نشود، این مسیله کار می‌کند.این متن با استفاده از ربات ترجمه مقاله کوانتومی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
علت خرابی اسکوترهای برقی هوشمند برخی سوالات در مورد خرابی اسکوتر به شرح زیر است:هنگام استفاده از اسکوتر، یکباره اسکوتر خاموش می‌شود یا اینکه مدت شارژ دستگاه اسکوتر خیلی کوتاه است. یعنی با توجه به اینکه دستگاه اسکوتر آلارم شارژ می‌دهد اما به محض وصل‌کردن اسکوتر به شارژر، چراغ شارژر سریعا سبز می‌شود. باتری اسکوتر را فول شارژ کرده‌ایم، اما در زمان استفاده از اسکوتر، دستگاه اسکوتر در مدت زمان کمتر از یک ساعت شارژ خالی می‌کند.به احتمال بالای 90 درصد باتری اسکوتر معیوب و یا فاسد شده است.خرابی باتری اسکوتر دلایل منحصربه‌فردی دارد و فاسد شدن باتری اسکوتر هم موضوع دیگری است که در موردش توضیحاتی خواهیم داد.باتری اسکوترها از نوع باتری‌های لیتیومی هستند. اگر دقت کرده باشید باتری گوشی موبایل، باتری لپ تاپ، باتری تلفن‌های بیسیم و موارد مشابه، همه لیتیومی هستند و می‌بینیم که باتری موبایل و یا لپ تاپ بعد از مدتی حدود 1 تا 2 سال فاسد می‌شود و باید با یک باتری نو جایگزین کنیم.اما خرابی باتری لیتیوم دلایل خاص خودش را دارد:باتری‌های لیتیوم شرایط نگهداری خاصی دارد که اگر مصرف‌کننده این باتری‌ها نکاتی را رعایت بکند عمر این دست باتری‌ها به حداکثر می‌رسد.اما اگر مواردی که توضیح خواهیم داد رعایت نشود، باتری اسکوتر می‌تواند حتی در کمتر از یک سال خراب شود.این موارد عبارتند از: 1 اسکوتر برقی را زمانی به شارژ بزنید که آلارم شارژ و چراغ قرمز باتری اسکوتربرقی فعال شود. 2 پس از سبز شدن چراغ شارژر به معنی شارژ کامل اسکوتر، شارژر را از اسکوتر جدا کنید و اگر فراموش کردید، این زمان از سه ساعت بیشتر نشود. 3 در مواقعی که از اسکوتر شارژی به مدت طولانی قصد استفاده ندارید (یک ماه و یا بیشتر) حتما باتری اسکوتر را فول شارژ و سوکت باتری اسکوتر را جدا کنید. 4 از فشار آوردن به اسکوتر برقی مثلا حرکت در سربالایی‌ها و سرازیری‌های تند (بیش از 20 درجه) جدا بپرهیزید. 5 از قرار دادن اسکوتر در محیط‌های گرم (بالاتر از 30 درجه ) خوداری کنید. 6 اگر سوکت شارژر اسکوتر شما معیوب شده است از وصل کردن آن به اسکوتر برقی خودداری کنید.اگر موارد فوق رعایت شود به شرط با کیفیت‌بودن باتری اسکوتر، باتری تا حداکثر عمر مفیدش کار می‌کند در غیر اینصورت باتری اسکوتر به سرعت خراب می‌شود.باتری اسکوترها را می‌توانیم تعمیر کنیم اما توصیه ما حتما تعویض باتری اسکوتر با یک باتری نو و با کیفیت است. از آنجایی که محصولات چینی سیاست ارزان بودن را دنبال می‌کنند بنابراین باتری‌ها با کیفیت نیستند و تعمیر آنها نیز نتیجه مطلوبی ندارد.از جمله موارد خرابی اسکوترهای برقی استفاده از اسکوترهای هوشمند، روی فرش یا موارد شبیه به فرش هست.دقت کنید که، اسکوترها برای محیط هایی طراحی شده است که سطح، کاملا صاف باشد مثل پارکت، سنگ‌فرش‌های صاف، آسفالت، موزاییک و موارد مشابه.وقتی با اسکوتر برقی روی فرش یا شن و . حرکت می‌کنید، فشار زیادی به دستگاه می‌آید. یعنی قطعات الکترونیکی که برق را به موتورهای اسکوتر می‌رسانند، باید جریان بیشتری از خود عبور بدهند تا اسکوتر قادر به حرکت روی فرش باشد. در نتیجه داغ می‌کنند و می‌سوزند.اتفاق دیگری که می‌افتد این است که هر چقدر جریان بیشتری از باتری بکشیم، باتری زودتر خالی می‌شود.در نتیجه می‌بینیم که خیلی زودتر از وقتی که باید شارژ تمام شود باتری اسکوتر آلارم می‌دهد و چراغ قرمز وسط اسکوتر شروع به چشمک زدن می‌کند. بنابراین اگر می‌خواهید اسکوتر هوشمند شما زود خراب نشود، استفاده از اسکوتر روی فرش و شن رو کلا فراموش کنید.در صورت خرابی دستگاهتون میتونید به مراکز تعمیرات شرکت ساپتک به ادرس اینترنتی : لینک مراجعه کنید و یا با شماره تماس 09194088807 تماس حاصل فرمایید
چه وجه مشترکی بین عطر و تصاویر پزشکی برقرار است؟ وقتی شیشه عطر می‌شکند، رایحه آن کل فضا را پر می‌کند. یا وقتی غذا می‌سوزد، بوی نامطبوع آن کل فضای خانه را اشغال می‌کند. این پدیده فقط شامل گازها نمی‌شود، در مایعات نیز شبیه این حالت تکرار می‌شود. پخش شدن جوهر در آب را به یاد بیاورید. اما به راستی از لحاظ علمی چرا این اتفاق می‌افتد؟در مایعات و گازها (سیالات) هر گاه در غلظت، تفاوت وجود داشته باشد سیال تلاش می‌کند تا این اختلاف غلظت را از بین برده و نهایتا سیالی یکدست حاصل شود. در نتیجه پدیده‌ای به نام پخش یا انتشار به وجود می‌آید. مولکول‌ها به سرعت در حال حرکت هستند و با برخورد مولکول‌ها به یکدیگر انرژی جنبشی بین آن‌ها منتقل می‌شود. این تبادل انرژی جنبشی باعث حرکت مولکول‌ها و در نتیجه انتشار می‌شود. وقتی دو مولکول به هم برخورد می‌کنند مولکول با سرعت کمتر سرعتش بیشتر شده و ضمن آنکه در اثر برخورد جهت حرکتش عوض شده، مسیر بیشتری را می‌تواند طی کند و در نتیجه مولکول‌های عطر در فضا پخش می‌شوند.اما اهمیت پدیده دیفیوژن به اینجا ختم نمی‌شود. این پدیده در جانداران نقش حیاتی دارد. دیفیوژن باعث تبادل مواد و املاح می‌شود. به طوری که تمامی مولکول‌ها و یون‌ها در اثر این پدیده، در بستر مایعات بدن از جمله خون، پیوسته در حال حرکت اند. جالب است بدانید که یک مولکول موجود در محلول در هر ثانیه میلیون‌ها بار این عمل را انجام می‌دهد.بر اساس همین ویژگی، دیفیوژن در پزشکی هم کارآمد است. یک نوع تصویربرداری که تصویربرداری دیفیوژنی ( Diffusion Imaging ) نامیده می‌شود بر اساس همین عمل دیفیوژن کار می‌کند. این نوع تصویربرداری با بررسی جزیی ساختارها در مقیاسی که با روش‌های دیگر قابل دسترسی و مشاهده نیست، روشی کارآمد نسبت به MRI معمولی در برخی از اختلالات و بیماری‌ها محسوب می‌شود. این تصویر برداری بر اساس حرکت براونی مولکول‌ها استوار است. این حرکت در واقع همان حرکت تصادفی مولکول هاست. پخش مولکول‌ها تابعی از سرعت و دمای آن هاست. اما در مواردی، ویژگی‌های انتشار به علت بافت‌های زیستی، فعل و انفعالات شیمیایی و دیگر عوامل تغییر می‌کنند. کنتراست عکس را به عنوان یک شاخصه از میزان انتشار آب می‌توان در نظر گرفت. ساختارها با انتشار بالا روشن بوده و ساختارها با انتشار پایین تیره‌اند.تصویر برداری دیفیوژن، در زمینه تصویربرداری انکولوژی بسیار کاراست. همچنین در زمینه تشخیص سکته مغزی، بیماری‌های ماده سفید مغز و سرطان بسیار موثر است. در تصویربرداری معمولی تنها اطلاعات آناتومیک ارایه می‌شود. اما در تصویربرداری دیفیوژن اطلاعاتی در زمینه فعالیت‌های مولکولی و عملکرد سلول‌ها ارایه می‌دهد. دانشمندان معتقدند که با پیشرفت هایی که در آینده شکل خواهد گرفت، تصویربرداری دیفیوژن می‌تواند پیچیده‌ترین عملکردهای مغر را تشریح کند.
دلایل اثبات وجود خداوند این حرکت‌ها سبب پیدایش تعادل و ثابت ماندن محور زمین در فضا میشود و چون تمایل محور قطبین نسبت به سطح حرکت انتقالی یعنی دایره المعارف حدود 23 درجه با آن حرکات ضمیمه میشود ، نتیجه آن است که فصول سال نظمی پیدا میکند و سطح قابل سکونت زمین مضاعف میگردد ، و بیش از آنکه بر کره‌ی ثابتی امکان وجود زندگی گیاهی باشد ، برای این کره‌ی گردان حیات نباتی تنوع و توسعه پیدا میکند .جو زمین ، زمین را از میلیون‌ها سنگ آسمانی همچون سپری محافظت میکند ، جو زمین علاوه بر کار‌های دیگری که دارد ، درجه حرارت را بر سطح زمین در حدود شایسته برای زندگی نگاه میدارد و همینطور ذخیره بسیار لازم آب و بخار آب را از اقیانوس‌ها به خشکی‌ها انتقال میدهد . که اگر چنین نبود همه‌ی قاره‌ها به صورت کویر خشک و غیر قابل سکونتی در می‌آمدند .چهار خاصیت قابل توجه آب هست که زندگی در اقیانوس‌ها و دریا و رودخانه‌ها را در زمستان‌های دراز از خطر زوال حفظ میکند .یک : خاصیت جذب اکسیژن آن به مقدار زیاد در درجات پست حرارتدو : اینکه بزرگترین وزن مخصوص آن در چهار درجه حرارت یخ بستن است و به همین جهت آب عمق دریاچه‌ها و رود خانه‌ها به حالت مایع می‌ماند .سه : کمتر بودن وزن مخصوص یخ از آب ، که به آن سبب یخ در سطح آب قرار میگیرد و فرو نمیرود .چهار : این خاصیت که چون آب منجمد شود مقادیر زیادی حرارت از خود پس میدهد .از کوچکی زمین نسبت به فضا ، غالبا همیشه به صورت تحقیر آمیز یاد شده ،اگر زمین به کوچکی ماه و قطر آن یک چهارم قطر کنونی آن بود ، نیروی جاذبه (یک ششم جاذبه زمین) دیگر برای نگاه داشتن آب‌ها و هوا بر روی آن کفایت نمی‌کرد و درجه حرارت به صورت کشنده‌ای بالا میرفت .بالعکس اگر قطر آن دو برابر قطر کنونی بود ، سطح زمین چهار برابر قطر کنونی می‌بود . سطح زمین چهار برابر سطح فعلی و نیروی جاذبه دو برابر نیروی فعلی میشد و ارتفاع جو به شکل خطرناکی تقلیل پیدا میکرد ، و فشار هوا از یک کیلوگرم بر سانتی متر به دو کیلوگرم بالا میرفت ، با این تغییرات نواحی زمستانی بسیار زیاد‌تر میشد و نقاط قابل سکونت به شدت کاهش میافت .اگر زمین ما به بزرگی خورشید بود در نتیجه چگالی خود را حفظ میکرد و نیروی زمین 150 برابر میشد و ارتفاع جو حدود ده کیلو متر تنزل میکرد و بخار شدن اب غیر ممکن میشد و فشار هوا به 150 کیلوگرم بر سانتی متر مربع میرسید ، در نتیجه یک جانور یک کیلوگرمی ، 150 کیلوگرم وزن پیدا میکرد و اندام آدمی به کوچکی اندام یک سنجاب میشد . و زندگی عقلی برای چنین موجوداتی دیگر امکان پذیر نبود .اگر فاصله زمین دو برابر مدار کنونی آن بود ، حرارتی که از خورشید به آن می‌رسید به ربه حرارت کنونی تنزل میکرد ، و حرکت بر مدار آن نصف میشد و طول مدت زمستان دو برابر میشد . بنابراین همه‌ی موجودات زنده یخ می‌بستند .اگر فاصله تا خورشید نصف میشد ، گرما چهار برابر و سرعت مداری دو برابر و طول مدت فصول نصف میشد ، و زمین به اندازه‌ای سوزان میشد که حیات بر آن نمی‌توانست بر قرار بماند .زمین از لحاظ بزرگی و کوچکی و دوری و نزدیکی به خورشید و از حیث سرعتی که بر مدار خود دارد ، چنان به آیین است که می‌تواند مرکز حیات باشد ،و نوع بشر همان گونه که اکنون مشاهده میشود به زندگی عقلی و روحی خود ادامه دهد .اگر در آغاز زندگی نقشه‌ای در کار نبود موجودات زنده به ناچار بایستی بر اساس تصادف و یا احتمال پیدا میشدند . این موضوع را نیز مورد بررسی قرار میدهیم .پروتیین‌ها جز اصلی همه‌ی یاخته‌های زنده‌ای تشکیل میدهند ، و عبارت اند از پنج عنصر کربن ، ییدرژن ، نیتروژن ، اکسیژن و گوگرد که شا ید در مولکلول سنگین وزن آن‌ها 40000 اتم وجود داشته باشد . بیش از نود و دو عنصر در طبیعت وجود دارد ، اندازه تصادف و احتمال کنار هم قرار گرفتن این پنج عنصر و مقدار ماده‌ای که پیوسته باید در حال مخلوط شدن باشد و طول مدت زمانی که برای صورت گرفتن این ترکیب لازم میشود، قابل محاسبه است .ریاضی دان مشهور ، شارل اوژن گوی این محاسبه را انجام داده و جواب احتمال 10 به توان 16 بوده است ، یعنی یک احتمال محال و دست نیافتنی . پروتیین‌ها از مواد زنجیری موسوم به اسید‌های آمینه تشکیل شده‌اند ، اینکه این زنجیر ترکیبی چگونه به یکدیگر پیوسته است خود مطلب بسیار قابل توجهی است ، اگر اتم‌ها به صورت غلط به یک دیگر پیوسته شوند ، به جای آنکه مایع حیات شوند زهر کشنده خواهند شد ، پروفسور ج.ب انگلیسی محاسبه کرده است که زنجیر یک پروتیین ساده ممکن است به 10 به توان 48 شکل مختلف تشکیل شود ، غیر ممکن است که تنها با احتمالی به این ناچیزی تنها تصادف سبب آن باشد که مولکولی از پروتیین ساخته شود که خود پروتیین ماده شیمیایی بیجانی است که چون گوهر اسرار آمیز زندگی با آن در آمیزد زنده میشود .فقط عقل بی پایان یعنی ذات خداوند است که می‌توانسته است بداند چنین مولکولی قابل پذیرفتن حیات است ..شاید همه‌ی ما به وجود خداوند اعتقاد داشته باشیم و نیازی نباشه که بخوایم این رو از لحاظ علمی به خودمون ثابت کنیم ، اما خب ، افرادی در جامعه هستند که اعتقادی به وجود خداوند ندارند و جدا از اینکه ما به عقیده اون‌ها احترام میزاریم ، زمان هایی فرا میرسه که اون‌ها برای عقیده ما احترامی قایل نمیشن و میخوان به ما این رو ثابت کنن که خدایی وجود نداره ، برای اثبات این حرف از نظریه‌های داروین ، بینگ بنگ یا نظریه هایی همچون وهمی بودن جهان و غیره غیره استفاده میکنند و دلیل هایی رو هم برای اثبات حرفاشون میارن ، حال اگر شما خداوند رو در ذهن خودتون به طور اعتقادی ثبت کرده باشین امکان داره با شنیدن این حرف‌ها لحظه‌ای به خودتون بگین : نکنه راست میگه ؟ نکنه همه‌ی ما پوچیم ؟ همون طور که مدتی قبل یکی از دوستان صمیمی من با هم نشینی با یکی از همین افراد قید خداوند رو زده بود و همین کتاب تونست اون رو برگردونه .در مواقعی که با این موارد برخورد میکنیم خوبه که نگاهی به ساختار بدن خودمون بندازیم ، این همه نظم و ترتیب چطور میتونه حاصل از یک تصادف باشه ؟ مثالی روشن‌تر رو خدمت شما عرض میکنم .آیا میشه یک مشت سی پی یو و کیت‌های الکتورنیکی خازن و مقاوت و سیم را باهم ترکیب کرد و همینطور به طور اتفاقی تبدیل به یک کامپیوتر بشه و برای ما به درستی کار کنه ؟ ورودی بدیم و خروجی تحویل بگیریم ؟ یا ساختار یک دستگاه تلفن همراه هم جای جایش با علم و تدبیر و سال‌ها تلاش بوده ، شما اگر یک مقاوت رو هم حذف کنین دیگه اون تلفن همراه کار نخواهد کرد . پس نگاهی به ساختار بدنی ما میتونه یک دلیل غیر قابل انکار در حقانیت خداوند باشه .از طرفی این مطالب میتونه رنگ و بوی دیگه‌ای به زندگی شما بده ، اینکه شما بدونین گوشتی که مصرف میکنین ساخته شده از همین پروتیین هاست و متشکل از هزاران میلیارد ماده و عنصر و ترکیبات مولکولی است ، این تنها بخشی از این زمان خاکی هستش ، جای جای این کره‌ی خاکی با دریایی از علم و از همه مهم‌تر با هدفی مشخص آفریده شده ، خلقت خود ما هم به شخصه دارای هدفی مشخص بوده . اما آیا اون هدف رو پیدا کرده‌ایم ؟سخن رو با دو آیه از قرآن کریم تمام میکنم که با این پست در ارتباط مستقیم است .و هرگز آن دو دریا که آب این گوارا و شیرین و آن دیگر تلخ و شور است یکسان نیستند ، با وجود این شما از هر دو گوشت تازه تناول کنید. (سوره فاطر آیه 12 )در این جا میشه به نکته‌ای خاص پی برد ، با اینکه جاندارانی در زیر آب زندگی میکنند ، و بعضی از این آب‌ها شور و بعضی شیرین هستند و در صورتی که برخی از این جانداران در روی خشکی هستند اما تمام پروتیین‌های موجودات در ساختار بدنی این جانداران از یک فرمول و یک ماهیت پیروی میکنند .خداست که شب را درون روز پنهان میسازد و روز را درون شب و خورشید و ماه را مسخر کرده تا هر یک به مقدار معین و مدار خاصی میگردند ، او خدای آفریننده‌ی شماست که همه ملک هستی از اوست و به غیر از او معبودانی را به خدایی می‌خوانید که در جهان دارای پوست هسته‌ی خرمایی نیستند . ( سوره فاطر آیه 14 )
قیمت و خرید باتری اصلی آیفون شرکت نام آور اپل همیشه تاکید بسیار زیادی روی سلامت باتری آیفون خود دارد و دایما راه‌هایی برای استفاده هرچه بهینه‌تر از گوشی‌های آیفون خود می‌دهد تا سلامت باتری اصلی آیفون کمتر دچار خطر شود. اپل در رابطه با باتری اصلی آیفون می‌گوید: تمام باتری‌های قابل شارژ مواد مصرفی هستند و طول عمر محدودی دارند. در نهایت ظرفیت و عملکرد آن‌ها کاهش می‌یابد و باید جایگزین شوند. آیفون از باتری‌های لیتیوم یونی داخلی و مرغوب استفاده می‌کند. باطری‌های آیفون کاملا مطابق با استانداردهای کیفیت و عملکرد اپل طراحی، آزمایش و تولید شده‌اند. این باتری‌های اصلی اپل همچنین از نظر ایمنی گواهی شده‌اند.خرید باتری اصلی آیفون باعث می‌شود تا گوشی آیفون شما پس از تعمیر بار دیگر سلامت خود را به دست آورده و بدون هیچگونه مشکلی به کار خود ادامه دهد. اگر می‌خواهید باتری آیفون خود را تعویض کنید، مهم است که توسط تکنسین‌های مجاز که از باتری‌های اصلی اپل استفاده می‌کنند این کار را انجام دهید. باتری‌های لیتیوم یون اجزای حساسی هستند و باید با احتیاط تولید و سرویس شوند. هیچگاه خودتان سعی نکنید باتری آیفون را تعویض کنید. تعویض هایی که توسط تکنسین‌های آموزش ندیده انجام می‌شود ممکن است از روش‌های ایمنی و تعمیر مناسب پیروی نکند و منجر به تعویض یا تعمیر نادرست شود. این امر همچنین می‌تواند به باتری آسیب برساند، باعث گرم شدن بیش از حد یا آسیب دیدگی شود. بسته به موقعیت مکانی خود، می‌توانید با مراجعه به ارایه دهنده خدمات مجاز Apple یا ارسال آیفون به مرکز تعمیرات Apple ، باتری اورجینال آیفون خود را تعویض کنید.
آوازه‌های تهدید کننده دلیل انجام مراقبه+اطراف ما موجودات و انرژی هایی هستن که بیشتر آدما واضح نمی‌بینن شون ولی در سطح فیزیکی خیلی می‌تونن تاثیر بذارن و این بستگی به انرژی شون داره. موجودات و انرژی‌های منفی بیشتر احساسات مرتبط با ترس و اندوه رو درست می‌کنن. برای این که از خودمون در مقابل شون مراقبت کنیم لازمه هر روز مراقبه داشته باشیم. مراقبه انرژی مثبتی درون ما ایجاد می‌کنه که باعث افزایش قدرتای ذهنی میشه. حفاظ هم بیشتر به شکل یک گوی نورانی اطراف بدن باید تجسم بشه. هر روز که کمی به اون حفاظ فکر کنی و روش تمرکز کنی فعال‌تر میشه، انرژیت به سمت اش متمرکز میشه. - مراقبه دارم هر روز، ولی خب تمرکزم بیشتر رو عشق فرستادن و حس خوبه تا مراقبت.+چاکرا‌ها وقتی درون زندگی‌های پردردسری مثل جامعه‌های سیاره‌ی زمین هستیم ممکنه آلوده یا مریض بشن، بعد از بیداری ذهنی اول باید یک دوره پاکسازی کامل انجام داد. که با فرکانس یا مراقبه‌ها انجام میشه. حتی حین خواب هم میشه موسیقی مدیتیشن گوش داد، کمک می‌کنه انرژی بهتر بمونه. هر چاکرا یه فرکانس مخصوص داره و انرژی و احساسات مختلفی رو پوشش میده. - چاکرای ریشه کجاست؟+چاکرای ریشه محدوده‌ی پاها و ریشه‌ی ستون مهره هاست، پایین‌ترین چاکرای اصلی که رنگ قرمز داره. - چجوری آسیب می‌بینن؟+ما چند کالبد مختلف داریم. اون کالبدی که باهاش تو اکثر خواب‌ها هستیم رو در نظر بگیر، مثلا بعضی وقتا می‌بینیم اون کالبد زخمیه، مریضه. کالبد‌های غیر فیزیکی از شرایط عاطفی و ذهنی ما تاثیر می‌پذیرن. مثلا یه بحران عاطفی یا خیانت دیدن می‌تونه به سیستم انرژیکی آسیب بزنه. وقتی مراقبه انجام بدی، انرژی مثبت ایجاد میشه، یه بخشایی از کالبد انرژیکی هم توسط همون راهنماهای روحی ترمیم میشه. وقتی چاکراهات اوکی‌تر شد کم کم انرژی رو مثل گرما درون بدنت حس می‌کنی. کندالینی مثل حرکت مار هست ولی حس پلید نداره، در واقع یه خط نورانیه که درون بدن گردش میکنه و انرژی‌های منفی رو می‌خوره. - استادای نوری . اصلا نمی‌دونم چی هستن، فرد هستن؟ صدا هستن؟+اونا شکل انسانی دارن، موجودات معنوی پیشرفته‌ای هستن. تو طول تاریخ بهشون راهنماهای روحی و اساتید معنوی هم گفتن. خیلی از ما قبل از زندگی فعلی مدت زیادی تحت تعلیم همین راهنما‌ها بودیم. توی خواب‌ها ممکنه بار‌ها بعد از تولد هم اون‌ها رو دیده باشیم ولی نشناخته باشیم ..سوالاتی در مورد انسداد‌های روحی و روانی - برادرم خواب دیده که با خواهرم و شوهرش دارن جایی میرن و تو مسیر به یه خونه‌ی قدیمی و نسبتا مخروب می‌رسن وقتی وارد میشن می‌بینن جایی لحاف تشک پهنه انگار کسی اونجا زندگی می‌کنه و می‌خوابه. بعد یهو می‌بینن من اونجام. یعنی من اونجا می‌خوابیدم و بعد برادرم صدای پارس سگ می‌شنوه و اینکه من میرم سمت شون، انگار که اون سگ‌ها به من تعلق دارن. تعبیر این خواب چیه؟+این خواب برای من نماد اینه که بیننده‌ی خواب باید مراقب چیزی باشه که خیلی براش مهمه، مثل آرزو یا ارزشی که سابقا برای مهم بوده ولی فراموشش کرده و به حال خودش گذاشته. فردی که این خوابو دیده در گذشته یه سری عادت و خصلت خوب داشته، این ویژگی‌های خوب ممکنه حتی متعلق به دوران کودکیش باشه مثل حس معنویت، ولی این ویژگی‌های خوبو رها کرده. این خواب یه جور هشداره که باید مراقب باشه و فرصتو بیشتر از این از دست نده. - بله می‌تونه. یعنی برای برادرم مفهوم داره که خوابو دیده؟ یا من که بیشتر تو خواب نقش داشتم؟ من تو زندگی فعلیم خیلی مشکل دارم هم به صورت فیزیکی و هم روحی، به خاطر همین حس کردم این خواب خیلی معانی می‌تونه برام داشته باشه.+ما به واسطه‌ی اخلاق و رفتار و انرژی ای که داریم تو خواب آدما ظاهر میشیم. شما با وجود همه‌ی مشکلایی که داری تو این خواب به صورت الهام بخش و خوبی ظاهر شدی اما برای پیدا کردن راه حل و کمک بهتره رو خوابای خودتون متمرکز بشید. اگر در مورد رویابینی هم مشکلی هست، مثلا اغلب خواب‌ها رو فراموش می‌کنید، می‌تونید از مراقبه و پاکسازی چاکرا‌ها استفاده کنید. چون گاهی فشار زندگی به حدی هست که ارتباط ما با ناخودآگاهمون دچار مشکل میشه یا باعث میشه نتونیم پیغامای راهنما‌های روحی و خوده برترمون رو واضح‌تر و از طریق خواب‌ها دریافت کنیم. - بله ولی در گذشته یکی دو بار برادرم در مورد من خواب هایی دید که تعبیر شد. مثلا خواب دید من از بالای ساختمون پرت شدم پایین. و یه مدت کوتاه بعدش اتفاقات بدی برام افتاد و تو شرایط فوق العاده بد روحی قرار گرفتم. به هر حال ممنونم ازتون. و بعد اینکه من با توجه به مطالعاتی که داشتم متوجه شدم که به شدت تو چاکرای سوم مشکل دارم. البته هم مشخصات فعالیت زیادش رو دارم هم کم کار بودنش. به نظرتون چیکار کنم؟ من شرایط روحیم خیلی بده، خیلی حساس، زودرنج، عصبی و تهاجمی شدم. و مدام در حقم بی عدالتی و ناسپاسی میشه.+ما آدما در ظاهر بهمون تلقین می‌کنن که همه فقط آب و غذا و خواب نیاز داریم، ولی انرژی درونی هر کدوم از ما فرق داره، بهترین مشغولیت و حال برای هر فردی اینه که به خوده برترش یا همون طرح الهیش وصل بشه. وقتی رو همه‌ی چاکراهاتون کار کنید و بخواید که این طرح رو ببینید کم کم خوده راهنمایان روحی از طریق خواب‌ها ارتباط می‌گیرن و کمک می‌کنن. گرچه بعضی آدم‌ها هستن که کار انرژی درمانی انجام میدن اما بعضی چیز‌ها هست که خیلی سخته و مردم همه‌ی جوامع هم به اینطور درمانگر‌ها دسترسی ندارن. اما وقتی پیگیر نقشه‌ی روحی مون بشیم خوده راهنمایان روحی اجازه پیدا می‌کنن که اینطور مشکلات مون رو حل کنن. آتش روح به راحتی خاموش نمیشه، در واقع مثل مموری ای هست که در ظاهر فکر می‌کنیم توی وجودمون و آوار روانمون دفن شده، ولی همین که شروع کنیم به استفاده از این مموری و ترمیم روان، دوباره قدرت نمایی می‌کنه. - نمی دونم واقعا، از طریق خیلی کتاب‌ها، سنگ درمانی و مدیتیشن کار هایی انجام میدم ولی اینقدر این اواخر برام اتفاقات بدی افتاد که انگار اعتقاداتم ضعیف شده. حتی مدت طولانی از شیوه‌ی تلقین یا سابلیمینال هم استفاده کردم. میدونید قبلا ارتباط خوبی با من برترم داشتم دو سه سال اخیر ولی همه چی خراب شد.+این چیزا صرفا به انرژی جهت میدن، در نهایت خودمونیم که به انرژی روحی مون دستور میدیم که چیکار کنه، توجه کنی حتی جادوگرای سیاه هم مراقبه انجام میدن یا از سنگ‌ها استفاده می‌کنن، اونا صرفا تصمیم گرفتن از انرژی تو مسیر غلطی استفاده کنن. بعد بیداری معنوی گاهی آدم ممکنه راهو گم کنه، ولی یک موهبتی هست که تا آخر زندگی فعلی می‌مونه . و درک می‌کنیم چه آدمایی بیشتر درگیر نیمه‌ی سیاه شون هستن کیا سفید. - خیلی وقتا وقتی یه مشکل ذهنی برام پیش میاد بلافاصله جوابش رو توی یه چیزی می‌بینم مثلا یه پست یا یه جمله از کتاب که به طور کاملا واضح سوال من رو می‌گه و بعد جواب رو هم میگه. و برام خیلی جالبه. ولی چطور باید ارتباط بگیرم باهاشون؟ منظورتون فرشتگانن؟ من اعتقاد نداشتم ولی یه مدت صرفا راجب یه مساله‌ی خاص از نامه نوشتن به فرشتگان جواب گرفتم واقعا.+بهترین راه، مراقبه‌ی روزانه است. پاکسازی هفت چاکرا باعث میشه فرکانستون کم کم بالا بره و اون‌ها اجازه پیدا کنن سیستم انرژیکی شما رو ترمیم و بازسازی کنن. وقتی فرکانستون بالا بره می‌تونید حتی خودتون با انرژی‌های سطح پایین که مزاحم سلامتی و آرامشتون میشن بجنگید. فرشتگان هم جزوشون هستن، موجودات معنوی خیلی زیادن، ولی متاسفانه ما آدما چون فرکانس پایینی داریم بیشتر در مورد جن و موجودات منفی می‌دونیم و از سطوح بالاتر بی خبریم. مطمین باشید در مورد حالات روانی و انرژی چاکراهاتون هم برای فرشته‌ها نامه بنویسید حتی بهتر از مسایل دیگه‌ی زندگی جواب می‌گیرید ..ماهیت زخم‌های روحی - چقدر طول میکشه زخم‌های روحی درمان بشن؟+زخم درونی بیشتر مثل یک مساله‌ی حل نشده است. تا وقتی بی جوابه ممکنه مثل یه شکاف باقی بمونه. نوعی نارضایتی از خود درست می‌کنه. همیشه می‌دونی یه چیزی مشکل داره یا کمه. مرور کمک می‌کنه که این مساله‌ها رو به یاد بیاریم و کم کم حل کنیم. ولی خوده نحوه‌ی مرور هم مهمه. یه آدم که دچار مالیخولیا شده می‌تونه به خیلی از سطوح ناخودآگاه خودش و حتی دیگران دسترسی پیدا کنه، خیلی حساسیت عجیبی به انرژی پیدا می‌کنه. اما این قدرت رو خوده ویروس بهش میده. آدم هایی هستن که زیرکن، جنون دارن، روان آدم‌ها رو درک می‌کنن اما انگار تربیت شدن برای شرارت.زخم وقتی خوب میشه که با خرد یا همون چیزی که بهش میگن نور بهش رسیدگی شه و حل بشه. یه ارگانیسم سالم هیچ وقت زخم نمیزنه، چه به خودش چه به بقیه. اگر من امروز به تو بدی کنم، به خاطر اینه که من از قبل ویروسی شدم. و زخمی که به تو میزنم ممکنه درون تو هم آلودگی ایجاد کنه و باعث شه تاثیر بدی بپذیری. اگه نتونی رفتار منو درک کنی، و مثلا کینه توز و انتقام جو بشی نسبت به آدم‌ها، آره شرارت کردن هم می‌تونه سرگرمی باشه. - خب پس یعنی ویروس رو از فرد دریافت می‌کنی، اون ویروس زخم هم ایجاد می‌کنه روی خودت و دیگران و بعدش باید با مرور و حل مساله حل بشه؟+از یه فرد، از یه عامل بیرونی، افرادی که الان آلوده شدن خیلیاشون نمی‌دونن ریشه‌ی حسی که دارن چیه. این موضوع خیلی جدیه، کاری که آنوناکی‌ها کردن، به وتیکو مشهوره. ویروس اولیه یا اصلی که آسیب‌های زیادی رو ایجاد کرد.جنگهای آنوناکی‌ها در سطح فیزیکی به خیلی از سیارات هم آسیب زده. آدما با جنگ و مراسمات سیاه، حضور این موجودات رو تقویت می‌کنن و بهشون انرژی می‌رسونن. تا زمانی که آدما بذارن ازشون سو استفاده بشه اینها هم می‌تونن ادامه بدن و بمونن و یا تکثیر شن. برای همین آگاه کردن آدما مهمه ..اعتماد به شهوداعتماد به شهود - از کجا بفهمیم چیزایی که می‌بینیم واقعیه و اصلا از کجا بفهمیم که توهم و تلقین نیست؟+این سوالیه که حتی افراد ماده گرا هم باهاش مواجه هستن، فلسفه‌ی مثل (فلسفه‌ی بسیار قدیمی که افراد برجسته‌ای مثل هگل بهش پرداختن) کاملا سعی داره در مورد این حرف بزنه که ما دقیقا چطور با مفاهیم زندگی رو به رو میشیم و چطور صحت سنجی می‌کنیم؟مفاهیم و انرژی‌ها در اصل فراتر از شکل و فرم و تصویر و صدا هستن. ضمیر ما قادره این مفاهیمو به پدیده هایی قابل لمس‌تر تبدیل کنه. همچنین ذهن ما قدرت سنتز رو داره، یعنی بتونه ذات این مفاهیم رو درک کنه. به طور مثال انرژی یک فردی که درون خواب مشاهده می‌کنه رو درک کنه.به طور مثال شما و دوستتون هر دو یک کتاب رو می‌خونید، اما یکی از شما هیچ حسی از کتاب نمی‌گیره، دیگری بسیار به وجد میاد و لذت می‌بره، یا حتی شاید برعکس، حس کنه اون کتاب نا مناسبه. ذهن فرد دوم در حقیقت از قدرت سنتز استفاده کرده. سنتز در واقع استفاده از شهود، یک کار ذهنیه، کار یدی نیست لزوما. وقتی قدرت سنتز ضعیف باشه، ممکنه آدم تشخیص نده چیز هایی که می‌بینه چه منشا ای دارن یا قضاوت اشتباهی انجام بده. - کی اولین بار این موضوعو فهمید؟ ماهیت این موضوع چی هست؟+بیشتر شبیه مطالعه‌ی یه ارگانیسم زنده است. همونطور که پزشکای ما تونستن پیشرفت کنن و به جای کتک زدن فرد بیمار برای خروج شیاطین، براش دارو بسازن، جراحیش کنن و فیزیک بدن رو درک کنن، عده‌ای هم درون روان و ذهن انسان کاوش کردن تا بفهمن ما حقیقتا چطور ذات زندگی رو درک می‌کنیم؟ چرا برخی دچار اندوه و درد روانی میشن بدون این که جسم شون مشکلی داشته باشه؟ و کم کم ادبیات و ساز و کار خودشون رو تدوین کردن.برای همینه خیلی مفاهیم علوم روحی توی فرهنگ‌های مختلف هستن اما اسامی مختلفی دارن.به طور مثال برخی از ما بهش میگیم ضمیر ناخودآگاه، برخی میگم قلمرو روح، برخی بهش میگم اختلال روانی، برخی میگن انسداد انرژیکی یا ویروس روانی. - رنگ هاله چطور تعیین میشه؟+رنگ اصلی هاله‌ی هر شخص که جنبه‌ی شخصی داره، ریشه در روحش داره، لزوما یک صفت ارثی و ژنتیکی نیست. به طور مثال ما با ویژگی‌های روانی ای متولد میشیم که کاملا متضاد با پدر و مادرمون هست. هاله هم به همین شکله. ریشه‌اش به مساله‌ای فراتر از زندگی فعلی ما بر میگرده و در طول مسیر خودشناسی، کم کم میشه درکش کرد و با انرژی درونش بیشتر کار کرد و قدرت هاشو گسترش داد ..نحوه‌ی تشخیص مدیوم‌های آلوده یا افرادی که به صورت آگاهانه قصد دزدی انرژیکی دارنددزدی انرژیکی از رایج‌ترین تجارب افرادی هست که مسیر بیداری ذهنی رو در پیش گرفتن. دزدی انرژیکی اغلب از طرف افراد ناآگاه صورت می‌گیره که مشکلی تقریبا اجتناب ناپذیره و افراد آگاه می‌تونن با شناخت مهارت‌های روانی، از انرژی خودشون در مقابل چنین افرادی محافظت کنن.اما در دنیای ما افرادی هم هستن که به صورت آگاهانه در حال سو استفاده‌ی انرژیکی از دیگرانن. برخی از این افراد با ظاهر و ادبیات خوبی هم ظاهر میشن و مهارت بالایی در جلب اعتماد افراد دارن. سوالی که پیش میاد اینه که چطور می‌تونیم از خودمون در مقابل همچین افرادی محافظت کنیم؟فهرست زیادی از ویژگی‌ها و مهارت‌های این افراد وجود داره اما چند روش عمده و کاربردی برای محافظت وجود داره.اول این که هیچ آدمی لازمه‌ی وصل ما به معنویت و صعود نیست. همه‌ی ما راهنمایان روحی و خوده برتری داریم که به واسطه‌ی پاکسازی ذهن و افکار و عادت‌های منفی و مراقبه، می‌تونیم پیام‌ها و آموزه هاشون رو دریافت کنیم.دوم این که معنویت و آموزه‌های معنوی برای کاسبی نیست. حداقل این که برای تجربه‌ی سطوح بالای معنویت، هیچ آدمی مجبور نیست پولی رو خرج کنه. حتی کودکان یا افراد بی سواد هم می‌تونن با تفکر ژرف درون خودشون، تجارب بی شماری داشته باشن.در نهایت این که بعد از مدتی مراقبه و توجه به شهودات، درون شما نوعی حساسیت انرژیکی ایجاد میشه و می‌تونید درون زیرک‌ترین و ظاهر ساز‌ترین مدیوم‌ها و استاد‌های معنوی قلابی رو ببینید و ازشون فاصله بگیرید.در واقع بهترین و قابل اعتماد‌ترین راه برای شناسایی انرژی‌ها شهوده، در صورتی که بتونید به کمک تقویت مهارت‌های روانی و رفع انسداد‌ها، با مشاهده‌ی حقیقت وجودی افراد، یک قضاوت صحیح و به دور از هر نوع جانب داری انجام بدید.داشتن شهود مناسب و گرفتن یک تصمیم خوب، تا حد زیادی وابسته به این موضوع هست که هر یک از ما تا چه حد تلاش کردیم تا ایگو‌های درونی خودمون رو برطرف کنیم.آیا کانال یانور که در زمینه‌ی بیداری و معنویت فعالیت داره قابل اعتماده؟وقتی که صحبت از بیداری و بذر‌های ستاره‌ای میشه، اغلب ما فارسی زبان‌ها به سرعت یا از طریق واسطه‌ها با کانال یانور آشنا میشیم. یانور از قدیمی‌ترین و فعال‌ترین سورس‌ها در زمینه‌ی معنویت و بیداری هست و واسطه‌ی آشنایی خیلی از افراد با موجودات فضایی، فدراسیون، ماموریت روحی و مباحث مرتبط با پاکسازی شده.خیلی‌ها طی بازه‌های زمانی مختلف این سوال براشون پیش اومده که آیا این افراد قابل اعتماد هستن؟ آیا شیوه و جهت گیری شون درسته؟ چه در مورد کانال یانور چه بقیه‌ی افراد و منابعی که در مورد مبحث بیداری کار می‌کنن نمیشه یک نظر قطعی صادر کرد و واقعا هم نمیشه به حرف دیگران به راحتی اعتماد کرد.اما ما آدم‌ها می‌تونیم به نحوی به کمک شهود درونی خودمون به بررسی انرژی افراد و هاله‌ی انرژیکی شون طی بازه‌های زمانی مختلف بپردازیم. اصطلاحا هاله هیچ وقت دروغ نمیگه. حتی اگر طرف مقابل شما ناگهان امروز تصمیم گرفته باشه خیانت کنه و آسیبی رو متوجه شما کنه، چنانچه با چشم شهود به انرژی و هاله‌ی این فرد نگاه کنید می‌تونید متوجه بشید که تغییر کرده و مثل دیروزش نیست.دیدن انرژی و هاله‌ی دیگران در نتیجه‌ی مراقبه و پاکسازی به دست میاد. به لطف انرژی جدید، ما در حال حاضر قادریم بیشتر از گذشته با اساتید نوری ارتباط داشته باشیم و بتونیم ازشون راهنمایی دریافت کنیم. اساتید در مورد برخی مسایل ممکنه اجازه‌ی دخالت مستقیم نداشته باشن اما مطمینا خواسته و سوالات ما رو در نظر می‌گیرن.اما در نهایت قضاوت به عهده‌ی شماست. ما در حال تکامل پیدا کردن هستیم. موقعیت‌های دشواری در مورد انتخاب و تصمیم گیری پیش رو داریم. اساتید معنوی تعلیم دهنده هستن، چنانچه شما درس‌های خودتون رو به درستی یاد بگیرید، حتی اگر در طول روز صد‌ها بازخورد و آدم مختلف هم پیش روی شما قرار بگیرن، تحت تاثیر افکار و انرژی‌های سطح پایین قرار نمی‌گیرید.چنانچه خواننده‌ی این مطلب هستید صرفا از شما می‌خوام که بدون پیش داوری و وابستگی انرژیکی به هیچ کدوم از انسان‌های زمینی و صرفا به کمک خوده برترتون بخواید ببینید که چه افرادی دارن درون کانال یانور فعالیت می‌کنن و حامل چه نوعی انرژی هایی هستن. این افراد از خودشون ویدیو و تصویر منتشر کردن پس از بابت مشاهده‌ی هاله هم مشکلی نیست.ما صرفا در مقابل حرف هایی که می‌زنیم و واکنش هایی که نشون می‌دیم مسیول نیستیم. گاهی اوقات سکوت ما در برابر جریانات منفی و اتفاقاتی که در اطراف ما شیوع پیدا کرده هم به تدریج برای ما عواقب اجتناب ناپذیری داره. بسیاری از فعالین معنویت و بیداری طی سال‌های اخیر ناگهان یا به تدریج تغییر کردن اما هنوز در حال فعالیت و جهت دهی به افکار طرفداران شون هستن. خیانت به راحتی می‌تونه به یک حرکت، یک جامعه یا طرز فکر ضربه بزنه و انسان‌ها رو به یک کلیت بدبین کنه. از شما می‌خوام که اگر خودتون رو یک کارگزار نور می‌دونید، در مقابل اتفاقاتی که در حال رخ دادنه مسیولیت پذیر‌تر باشید ..نمونه گیری از ژن هاخواب دیدم درون شهری اقامت دارم. انگار دانشجو بودم. آخر هفته‌ها یکم خرت و پرتامو جمع می‌کردم و بر میگشتم خونه.مردی اونجا بود که ذات سیاهی داشت و ادعا کرده بود یه فرد مقدسه و یه سری مرید داشت که حسابی چاقش کرده بودن. این‌ها داشتن کار تحقیقاتی انجام می‌دادن و این آقا هم خودشو پدر جا زده بود. خیلی هم شبیه این آقایی بود که کانال یانور معرفی کرده به عنوان پدر.یه مراسمی رو به طور روزانه برگزار می‌کردن. مریداشو جمع می‌کرد و از همه شون می‌خواست یه تخم مرغ رو بشکنن. و بعد، از چند تا از این تخم مرغ‌ها نمونه می‌گرفت و جمع می‌کرد.حین مراقبه، خانومی که لحن ملایمی داشت، از همه می‌خواست که روی یه تخم مرغ تمرکز کنن، و در نهایت تخم مرغ رو درون بشقابی بشکنن. ادعا می‌کردن که از این طریق به نوعی همسویی میرسن و از لحاظ انرژیکی وضعیت بهتری پیدا می‌کنن. اما این کار بیشتر باعث میشد که انرژیشون به درون تخم مرغ برسه و اطلاعات ذهن و روانشون رو بشه به کمک تخم مرغا اسکن کرد.پدر، خودش شخصا تخم مرغا رو دستچین می‌کرد. معمولا هر روز سه تا رو بر میداشت. سه تایی که به نظرش ژن بهتری داشتن. توی ذهنش خوندم که گفت: این‌ها ژن خوبی دارن، باید کلی تحقیق و مطالعه روشون انجام داد.تو برخی آیین‌ها میان از تخم مرغ برای جمع کردن انرژی منفی و خلاص شدن از دستش استفاده می‌کنن. تو ایرانم هست ولی فرهنگ‌های دیگه هم به شکل‌های مختلفی انجامش میدن. میگن اگر روی تخم مرغ تمرکز کنی انرژی درونش جمع میشه. سمبل تخم مرغ توی این خواب هم همچین مفهومی داشت. حین انجام مراقبه‌ها، به خاطر انرژی ای که این مریدان به تخم مرغا میدادن، گاها بخش کمی از این تخم مرغا میپخت. پدر یا همون مردی که ذات سیاهی داشت اون تخم مرغایی رو بر میداشت که تونسته بودن انرژی بیشتری از مراقبه کننده‌ها ثبت کنن.من تو جلسات روزانه و کلاسای این مرد شرکت نمی‌کردم. اما هر هفته برای خروج از شهر و رفتن به خونه لازم بود منم یه تخم مرغ بشکنم. همیشه سریع و بدون تمرکز این کارو می‌کردم یا از زیر انجام این کار در میرفتم. برای همین انرژیم درون تخم مرغا چندان نمی‌رفت. این بود که مرده اصلا توجهش به تخم مرغ من جلب نشده بود و برش نداشته بود.اما یک روز با خودم گفتم بیام درست و با تمرکز تو این مراسم شرکت کنم ببینم داستان چیه. یهو تخم مرغم انرژی خاصی گرفت چون زیادی روش تمرکز کردم. خانومی که مسیول برگزاری جلسه بود همین خانوم رویا مدیر کانال یانور بود. اول چشمش به تخم مرغ شکسته‌ام افتاد و عصبانی شد. گفت : این چیه؟من نمی‌دونستم چه خبره و چرا عصبانی هستن.من و یه نفر دیگه رو کنار کشیدن. اون پدر هم عصبانی بود و داشتن پچ پچ می‌کردن.مرده می‌گفت: الان زوده برای این که لو بریم. این به نظر میرسه می‌تونه اطلاعات ببره، این آدم اصلا چرا اینجاست؟ چرا تا الان متوجه‌اش نشدیم؟می دونستم قصد زندانی کردن یا آزار دادنمو دارن، خیلی ترسیده بودم نمی‌دونستم چیکار کنم.چشمامو بستم و با خودم گفتم: خدایا چیکار کنم؟یه فهرست جلوم دیدم از ده‌ها ستاره‌ای جوان که سابقا به این اردوگاه یا شهر اومده بودن و مثل من گرفتار شدن و گیر افتادن. عکس چهره هاشون رو می‌دیدم. عکس‌ها متحرک بود.انگار استادا گفتن: دستپاچه نشو، ما تو رو رها نکردیم، اگه اونجایی دلیلی داره و می‌تونی مفید باشی.وقتی به حرف استادا اعتماد کردم انگار یه لایه‌ی حفاظتی برام ایجاد شد. یهو اون پدر یا همون رییس فرقه شون ازم فاصله گرفت و احساس کردن من پپه‌تر از اونم که خطرناک باشم. ولم کردن که برم. البته اون روز، کوله پشتی و چمدونمو هم چک کردن.هفته‌ی بعد که برگشتم به خوابگاه، تا تونستم از اون منطقه و کارای اینا اطلاعات جمع کردم. دوربین کار گذاشتم، عکس گرفتم، رفتم وضعیتو دیدم.زمینای اطراف خوابگاه پر شده بود از حیوونایی که با توله هاشون به طرز عجیبی مرده بودن. زمین داشت خشک میشد. من همه‌ی این مدت به چیزایی شک کرده بودم اما فکر می‌کردم طبیعیه.اون هفته، کیف و چمدون من پر از دوربین و مموری و وسایل مربوط بهش بود و داشتم به خونه برمیگشتم تا اطلاعاتو منتشر کنم و می‌دونستم احتمال زیاد با افشای اینها دیگه نیاز نیست برگردم به اون منطقه.قبل از خروج از شهر، پرواز کنان رفتم بالا سر این رهبر فرقه، گفتم به فرض که من و تو هر دو تبهکار باشیم، بهتره وقتی با دشمنامون رو به رو میشیم خونسرد باشیم و وانمود کنیم توان جنگیدن داریم. حتی اگه خواستیم یه نقاش شارلاتان باشیم یا حس کردیم شطرنجو قراره ببازیم یا درونش تقلب کنیم. خونسردی خیلی مهمه مگه نه آقا؟اون مرد یه پوزخندی زد و گفت: آره
نظریه مشهور استفان هاوکینگ در مورد سیاهچاله‌ها تایید شد. شکل 1 . امواج گرانشی ساطع شده از دو سیاهچاله که به صورت مارپیچ به یکدیگر برخورد می‌کنند، در یک شبیه‌سازی نشان‌داده شده‌اند.منتشر شده در livescience به تاریخ 19 ژوین 2021 لینک منبع: Famous Stephen Hawking theory about black holes confirmed ثابت شده‌است که یکی از مشهورترین قضایای استفان هاوکینگ درست است و از ریپل‌ها در فضا - زمان ناشی از ادغام دو سیاهچاله دور دست استفاده می‌کند.قضیه منطقه سیاهچاله، که هاوکینگ آن را در سال 1971 از نظریه نسبیت عام Einstein ' s به دست آورد، بیان می‌کند که کاهش مساحت یک سیاهچاله در طول زمان غیر ممکن است. قانون دوم ترمودینامیک که بیان می‌کند آنتروپی یا بی‌نظمی یک سیستم بسته همیشه باید افزایش یابد. از آنجا که آنتروپی یک حفره سیاه متناسب با مساحت سطحی آن است، هر دو باید همیشه افزایش یابند.با توجه به مطالعه جدید، تایید محققان از قانون منطقه به نظر می‌رسد نشان می‌دهد که ویژگی‌های سیاه‌چاله‌ها سرنخ‌های مهمی برای قوانین مخفی حاکم بر جهان هستند. به طرز عجیبی، به نظر می‌رسد قانون منطقه با یکی دیگر از فرضیات معروف ثابت شده فیزیکی در تضاد است: که سیاه‌چاله‌ها باید در مقیاس زمانی بسیار طولانی تبخیر شوند، بنابراین فهمیدن منبع تناقض بین دو نظریه می‌تواند فیزیک جدید را پدیدار کند.مساحت سطح یک سیاهچاله را نمی‌توان کاهش داد، که مانند قانون دوم ترمودینامیک است. ماکسیمیلیانو ایسی، یک ستاره‌شناس در موسسه فن‌آوری ماساچوست، به علوم زنده گفت: "این روش همچنین دارای حفاظت از جرم است، چرا که شما نمی‌توانید جرم آن را کاهش دهید، بنابراین شبیه به حفاظت از انرژی است." در ابتدا مردم اینطور بودند که می‌گفتند وای، این یک موازی جالب است، اما ما خیلی زود متوجه شدیم که این یک اصل اساسی است. سیاه‌چاله‌ها آنتروپی دارند و با مساحت آن‌ها متناسب است. این تنها یک تصادف خنده‌دار نیست، بلکه حقیقتی عمیق در مورد دنیایی است که آن‌ها آشکار می‌کنند.مساحت سطح یک حفره سیاه توسط یک مرز کروی به نام افق رویداد تعیین می‌شود - فراتر از این نقطه هیچ چیز، حتی نور، نمی‌تواند از کشش گرانشی قدرتمند خود فرار کند. با توجه به تفسیر هاوکینگ از نسبیت عام، همانطور که مساحت سطح یک حفره سیاه با جرم آن افزایش می‌یابد، و از آنجا که هیچ شییی که به داخل پرتاب شود نمی‌تواند خارج شود، مساحت سطح آن نمی‌تواند کاهش یابد. اما سطح یک سیاهچاله نیز کوچک‌تر می‌شود، بنابراین محققان در این فکر هستند که آیا می‌توان یک شی را به اندازه کافی به داخل پرتاب کرد تا سیاهچاله به اندازه کافی بچرخد تا مساحت خود را کاهش دهد.ایسی گفت: "شما می‌توانید آن را بیشتر بچرانید، اما نه آنقدر که توازنی که به آن اضافه کرده‌اید را خنثی کنید." "هر کاری که انجام دهید، جرم و چرخش آن را طوری می‌سازند که به یک منطقه بزرگ‌تر برسید."برای آزمایش این نظریه، محققان امواج گرانشی یا ریپل‌ها را در بافت فضا - زمان تجزیه و تحلیل کردند، که 1 ٫ 3 میلیارد سال پیش توسط دو سیاهچاله به وجود آمد که با سرعت زیاد به سمت یکدیگر حرکت می‌کردند. این امواج اولین امواجی بودند که در سال 2015 توسط رصدخانه موج - جاذبه لیزر پیشرفته ( LIGO ) شناسایی شدند، یک پرتو لیزر به دو مسیر 2 ، 485 مایل طول ( 4 کیلومتر) تقسیم شد و قادر به تشخیص کوچک‌ترین انحراف در فضا - زمان با چگونگی تغییر طول مسیر آن بود.با تقسیم سیگنال به دو نیمه - قبل و بعد از ادغام سیاه‌چاله‌ها - محققان جرم و چرخش هر دو سیاه‌چاله‌های اصلی و ترکیب جدید را محاسبه کردند. این اعداد به نوبه خود به آن‌ها این امکان را می‌دهد که سطح هر سیاهچاله را قبل و بعد از برخورد محاسبه کنند.ایسی گفت: "همانطور که آن‌ها سریع‌تر و سریع‌تر دور یکدیگر می‌چرخند، امواج گرانشی دامنه را بیشتر و بیشتر افزایش می‌دهند تا اینکه سرانجام در یکدیگر فرو می‌روند و این انفجار بزرگ امواج را ایجاد می‌کنند." آنچه برای شما باقی‌مانده است یک سیاهچاله جدید است که در این حالت برانگیخته قرار دارد، که شما می‌توانید آن را با تجزیه و تحلیل چگونگی ارتعاش آن مطالعه کنید. مثل این است که اگر زنگ بزنید، زمین‌ها و مدت زمان مشخصی که به صدا در می‌آید ساختار آن زنگ را به شما می‌گوید و همچنین از چه عواملی ساخته شده‌است.مساحت حفره سیاه تازه ایجاد شده از مجموع دو حفره اولیه بزرگ‌تر بود که قانون مساحت هاوکینگ را با سطح اطمینان بیش از 95 % تایید می‌کند. طبق گفته محققان، نتایج آن‌ها تقریبا با آنچه انتظار داشتند مطابقت دارد. نظریه نسبیت عام - که قانون ناحیه از آن ناشی می‌شود - کار بسیار موثری در توصیف سیاه‌چاله‌ها و دیگر اشیا در مقیاس بزرگ انجام می‌دهد.با این حال، راز واقعی زمانی آغاز می‌شود که ما تلاش می‌کنیم نسبیت عام - قوانین اشیا بزرگ - را با مکانیک کوانتومی - که همان قوانین اشیا بسیار کوچک هستند - ادغام کنیم. رویدادهای عجیب و غریب شروع به وقوع می‌کنند، قوانین سخت و سریع ما را به هم می‌زنند، و قانون منطقه را به طور کامل نقض می‌کنند.دلیل آن این است که سیاهچاله‌ها نمی‌توانند براساس نسبیت عام کوچک شوند اما می‌توانند براساس مکانیک کوانتومی کوچک شوند. فیزیکدان برجسته بریتانیایی در قانون سطح زمین همچنین مفهومی به نام تابش هاوکینگ را توسعه داد که در آن مهی از ذرات در لبه‌های سیاه‌چاله‌ها از طریق اثرات کوانتومی عجیب منتشر می‌شود. این پدیده باعث می‌شود که سیاه‌چاله‌ها کوچک شوند و در نهایت در طول یک دوره زمانی چند برابر طولانی‌تر از سن جهان، تبخیر می‌شوند. این تبخیر ممکن است در مقیاس‌های زمانی به اندازه کافی طولانی باشد که در کوتاه‌مدت قانون منطقه را نقض نکند، اما این برای فیزیکدانان کوچک است.ایسی گفت: "از نظر آماری، در یک بازه زمانی طولانی، قانون نقض می‌شود." مثل آب جوش است، شما بخار را از ماهیتابه خود تبخیر می‌کنید، اما اگر فقط خودتان را محدود کنید که به آب در حال ناپدید شدن درون آن نگاه کنید، ممکن است وسوسه شوید که بگویید آنتروپی ماهی‌تابه در حال کاهش است. اما اگر بخار را نیز در نظر بگیرید، آنتروپی کلی شما افزایش‌یافته است. این مساله در مورد سیاه‌چاله‌ها و اشعه هاوکینگ نیز صدق می‌کند.با قانون ناحیه ایجاد شده برای فریم‌های زمانی کوتاه تا متوسط، گام‌های بعدی محققان تجزیه و تحلیل داده‌های به‌دست‌آمده از امواج گرانشی بیشتر برای بینش‌های عمیق‌تر است که می‌تواند از سیاهچاله‌ها جمع‌آوری شود.او می‌گوید: من به دلیل اینکه این اشیا چقدر متناقض هستند، نسبت به آن‌ها وسواس دارم. آن‌ها بسیار مرموز و گیج‌کننده هستند، با این حال ما می‌دانیم که ساده‌ترین اشیا موجود هستند. "این امر، و همچنین این واقعیت که آن‌ها در جایی هستند که جاذبه با مکانیک کوانتومی ملاقات می‌کند، آن‌ها را به زمین‌بازی کاملی برای درک ما از آنچه واقعیت دارد تبدیل می‌کند."این متن با استفاده از ربات مترجم مقاله نجوم ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
نقش علم در روز جهانی علم! سال پیش در همین موقع‌ها، کسی نمی‌تونست پیش‌بینی کنه که ما فقط چند ماه بعد قراره که یه شیوع‌جهانی و قرنطینه رو تجربه کنیم. اولین موارد توی شهر ووهان، استان هوبی چین برای اولین بار در 31 دسامبر 2019 به سازمان جهانی بهداشت گزارش داده شدن و سازمان بهداشت جهانی هم روز 30 ژانویه از این بیماری به‌عنوان مورد اورژانسی جهانی یاد‌کرد بعد از اون، فقط در طی چند ماه همه جهان درگیر کووید - 19 (که اسم کاملش بیماری تنفسی حاد ان‌کاو - 2019 هست) شدن. ?از اینجا علم شروع میشه! دانشمندا و محققان توی این‌زمینه شروع به فعالیت می‌کنن مفسرای آمار شروع به رسم نمودار‌های شیوع می‌کنن و پیش‌بینی‌های همه‌گیری رو به پژوهشگرا انتقال میدن پزشکان و پژوهشگرای حوزه پزشکی شروع به تحقیقات برای ساخت واکسن می‌کنن و نظریه‌های مختلف در زمینه این همه‌گیری به صفحه اول وبگاه‌ها میرسن همه اینا در حالی رخ‌میدن که هنوز (در روز نگارش این نوشته) همه‌گیری کووید - 19 از دیدگاه آماری راه زیادی داره تا به بزرگترین همه‌گیری‌های تاریخ، از جمله طاعون و آبله، نزدیک بشه.همه‌گیری کرونا ویروس در مقایسه با همه‌گیری‌های بزرگ تاریخ در 27 مارس 2020 - در لحظه نگارش، کووید - 19 در رتبه نهم قرار دارد.با این‌همه اما هنوزم کووید - 19 با ما همراهه و توی این مدت که از همه‌گیری می‌گذره، به نظر میرسه که بخش خوبی از جامعه با کاربرد‌های مهم علم توی زندگی روزمره آشنا شدن. این روزا قسمت بزرگی از مردم جامعه ماسک می‌زنن، دستاشون رو مکرر شست و شو می‌کنن، سعی می‌کنن تا جای ممکن از خونه خارج نشن و کاراشون رو از خونه انجام بدن. هر چند هنوز هم با خبرای غیر علمی سر‌و‌کار داریم و با وجود شبکه‌های اجتماعی و دسترسی آزادی که به منابع ایجاد شده، همه‌گیری این اخبار غیر‌علمی فاصله زیادی با همه‌گیری خود ویروس ندارن، اما بازم این چیزی از ارزش پژوهشگرا و روزنامه نگارا و مروجان علم کم نمیکنه. امروزم روز خاصیه، مخصوصا روزی که در این همه‌گیری ارزش اون واسه همه میتونه مشخص‌تر باشه امروز 10 نوامبر، روزیه که به نام ترند این روزا نامگذاری شده علم! ?امروز به نام روز جهانی علم نام‌گذاری شده و قراره با‌هم کمی ازش حرف بزنیم اینکه این‌روز از کجا شروع شده و حتی اینکه این‌علم که این‌همه برای دنیا اهمیت پیدا کرده چیه؟اولین‌بار حین کنفرانس جهانی علم که در ژوییه 1999 در بوداپست مجارستان توسط شورای بین‌المللی علوم و یونسکو برگزار شد، صحبت‌های زیادی درباره اهمیت آگاهی عموم مردم از علم و دستاورد‌های علمی صورت گرفت همه این‌ها باعث شد که اتیوپی و مالاوی با همکاری انجمن علم بریتانیا هفته علم رو به دنیا پیشنهاد بدن و در نهایت برای اولین‌بار روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه در سال 2001 اعلام شد و در سال 2002 برای اولین‌بار برنامه‌هایی در کشور‌های مختلف به این مناسبت برگزار‌شدن.اهداف برگزاری برنامه‌هایی به مناسبت روز جهانی علم هم افزایش آگاهی مردم نسبت به علم در جوامع مدرن، جلب توجه مردم به چالش‌های علمی و زیستی و موارد این‌چنینی هست اما پیش از اون باید بررسی‌کنیم و بدونیم خود علم چیه؟با یه سرچ در ویکی‌پدیا به این‌جمله بر‌میخوریم:علم یا دانش به معنی اقدام قاعده‌مند در جهت توسعه و سازماندهی هدفمند اطلاعات با ارزش جهان است که در قالب تفسیرهای قابل آزمایش و پیش‌بینی‌هایی درباره جهان، صورت می‌گیرد.با این‌وجود، راه ساده‌تری هم برای دریافت معنی حقیقی واژه علم هست داستان‌ها!ریچارد فاینمن، دانشمند و فیزیکدان برنده جایزه نوبل و یکی از اعضای پروژه منهتن، سخنرانی جالبی درباره مفهوم علم داره که پیشنهاد میدم متن این‌سخنرانی رو مطالعه کنید.به طور مختصر، فاینمن تفاوت مهمی بین علم، و صرفا دونستن نام چیزها قایل میشه و دیدگاه کودک چهارساله‌ای که همراه پدرش در جنگل‌ها به کاوش می‌پردازه رو به خوبی روایت می‌کنه تا راه علم رو بهمون نشون بده.بخشی از سخنرانی فاینمن رو در ادامه می‌خونیم:پدر بین "آنچه می‌دانیم" و "اسمی که برایش می‌گذاریم" خیلی فرق قایل بود. درباره اسم‌ها و واژه‌ها یک داستان دیگر برایتان تعریف می‌کنم. من با پدر روزهای آخر هفته برای گردش به جنگل می‌رفتیم و آنجا چیزهای خیلی زیادی درباره طبیعت یادمی‌گرفتیم. دوشنبه‌ها، با بچه‌ها توی مزرعه بازی می‌کردیم. یک بار پسری به من گفت: "آن پرنده را می‌بینی که روی چمن‌ها نشسته‌است؟ اسمش چیست؟" گفتم: "هیچ چیز از آن نمی‌دانم!" برگشت و گفت: "اسمش باسترک گلوقهوه‌ای است. پدرت به تو چیزی یاد نداده‌است؟"توی دلم به او خندیدم. پدر قبلا به من یاد داده بود که اسم، هیچ چیز درباره آن پرنده به من یاد نمی‌دهد. او به من یاد داده بود که: "آن پرنده را می‌بینی؟ اسمش باسترک گلوقهوه‌ای است. توی آلمان بهش هالتسن فلوگل می‌گویند و در چین چونگ لینگ ولی اگر تو همه اسم‌های آن پرنده را هم بدانی، هنوز چیز زیادی درباره آن پرنده نمی‌دانی. فقط می‌دانی که مردم آن را چه صدا می‌کنند ولی باسترک آواز می‌خواند و به جوجه‌هایش یاد می‌دهد که چطوری پرواز کنند و در تابستان کیلومترها پرواز می‌کند و هیچ‌کس هم نمی‌داند که از کجا راهش را پیدا می‌کند." و خیلی چیزهای مشابه این. تفاوتی اساسی وجود دارد بین اسم یک چیز و آن چیزی که واقعا وجود دارد.حالا که بحث به اینجا رسید، دلم می‌خواهد چند کلمه درباره واژه‌ها و تعاریف برایتان بگویم بنابراین، بحث را به‌طور موقت قطع می‌کنم. یادگرفتن واژه‌ها خیلی لازم است، اما این کار علم نیست. البته منظور من این نیست که چون علم نیست نباید آن را یاد بدهیم. ما درباره این که چه چیزی را باید یاد بدهیم حرف نمی‌زنیم درباره این بحث می‌کنیم که علم چیست. این که بلد باشیم چطور سانتی گراد را به فارنهایت تبدیل کنیم علم نیست. البته دانستنش خیلی لازم است، ولی دقیقا علم نیست. برای صحبت کردن با همدیگر باید واژه داشته باشیم، کلمه بلد باشیم و درست هم همین است ولی خوب است بدانیم که فرق "استفاده از واژه" و "علم" دقیقا چیست. در این صورت، می‌فهمیم که چه وقت ابزار علم مثل واژه‌ها و کلمه‌ها را تدریس می‌کنیم و چه وقت خود علم را یاد می‌دهیم.به‌نظرم ترویج علم به زبان ساده همین‌چیزیه که پدر ریچارد فاینمن در برخورد با ریچارد چهار ساله انجام می‌داده ساده کردن مفاهیم علمی و همون ELI5 خودمون، اون هم به صورت کلی و بدون برچسب زدن روی مفهوم اول دونستن.فرآیند ELI5 که بهش اشاره شد هم از همین جنس هست سرواژه Explain Like I ' m 5 به معنای جوری توضیح بده که انگار پنج سالمه، مدتیه بهش پرداخته‌شده و توی این زمینه فعالیت‌های خوبی صورت‌گرفتن که کوآنتوم رو به همین سادگی توضیح میدن و ما رو از کاربرد‌های فلسفه آگاه می‌کنن.هر‌چند این‌فرآیند به نظر برای بچه‌ها کاربرد داره اما همه ما وقتی توی زمینه‌ای متخصص نیستیم و درک خوب و حرفه‌ای از اون رشته نداریم، نیاز داریم تا به سادگی مفاهیم اون رشته رو درک کنیم و بتونیم درک ابتدایی از اون زمینه به دست بیاریم.نقشی که این فرآیند در علاقمندی ریچارد فاینمن جوان به علم و دونستن داره می‌تونه دلیل اصلی خلق تکنیک فاینمن باشه مسیری که مارو به ساده‌سازی علم تشویق می‌کنه و علم رو آماده می‌کنه تا از سایه آکادمی‌ها و انستیتو‌ها بیرون‌بیاد و در کالبد جامعه نقش حقیقی خودش رو ایفا کنه.نگاره‌ای از تکنیک فاینمنموارد زیادی از این روش در‌تاریخ داریم برای مثال، سقراط، علم خود رو در میدان اصلی شهر در اختیار مردم میگذاشت و با سوال‌های ساده، نقش اصلی علم در جامعه رو نشون می‌داد.جامعه مدرن ما به ساده‌نویسی‌های علمی نیاز‌داره و وبلاگ‌های زیادی توی این‌زمینه فعالیت می‌کنن و محتوای زیادی در این زمینه در دسترس همه قرار‌گرفته، اما چیزی که اهمیت‌داره اینه که ما اون‌علم رو به خوبی انتقال بدیم خیلی ساده، دفعه بعدی که پسر چهارسالتون ازتون درباره چراغ قوه و اینکه چه‌جوری کار می‌کنه پرسید، به خوبی و سادگی این رو بهش توضیح بدین و یا دفعه بعدی با دختر کوچیکتون به جنگل برید و باهم طبیعت بکری که تا حالا تجربه نکرده رو کشف کنید! ?نسلی که قراره توی سال‌های آینده نقش اصلی جامعه رو ایفا کنه دسترسی فوق‌العاده‌ای به داده‌ها و نوشته‌ها دارن، اون هم با فناوری هایی که هر روز در دسترسمون قرار میگیرن انتقال این تجربه‌ها خیلی ساده‌تر از گذشته است.جامعه ما به ساده‌سازی علم نیاز داره، تا بخش مهمی از مسیری که رفتیم رو به سادگی به نسل بعد منتقل کنیم و ساده‌سازی این مسیر میتونه کمک خوبی به درک جامعه از طبیعت، علم و مفاهیمی باشه که سال‌ها مبحث اصلی کنفرانس‌ها بودن و الآن به راحتی قابل درکن.ما همه این‌پیشرفت رو مدیون پیشگام‌های عرصه علم هستیم و حالا نوبت ماست تا به مناسبت روز جهانی علم این دیدگاه‌ها رو باهم به اشتراک بگذاریم و دربارشون باهم حرف بزنیمروز جهانی علم در سال‌های اخیر به موضوعات مهم پرداخته علم برای نزدیک شدن مردم و فرهنگ‌ها، علم برای جهان پایدار، علم برای درک جهانی، علم به عنوان یک حق انسانی، علم باز و در این دوره هم انتخاب ساده‌ای برای موضوع روز جهانی علم داریم علم برای جامعه و با جامعه با تمرکز بر همه گیری ویروس کووید - 19 .همه این‌گردهمایی‌ها، نوشته‌ها و مستند‌ها برای نشون دادن نقش علم در جامعه روزمره‌ای که در اون زندگی میکنیم هست و خوبه که حتی برای همین روز در همه سال، به نقش علم در زندگیمون نگاه کنیم و به دنبال سوال‌های علمی که داریم بریم، به دنبال جواب‌های صحیح بگردیم و تجربه خودمون رو با بقیه به اشتراک بگذاریم. ?به امید جامعه‌ای با علم و علمی برای جامعهروز جهانی علم - 10 نوامبر 2020 سه، دو، یک! #من_و_زمین
روزی روزگاری که ما جنین بودیم داشتم مطلبی درباره رشد و شکل‌گیری جنین ویراستاری می‌کردم که از شدت تعجب کلا محو فحوای کلام شدم و داستان ویراستاری به حاشیه رفت. این متن علمی را به شکلی دیگر برگرداندم تا از دورانی حکایت که همه ما پشت سر گذاشته‌ایم و فراموش کرده‌ایم. مطمینم برای شما هم خواندنی است:اسپرم پدر با زرنگی با وارد تخمک مادر می‌شود و این ازدواج مبارک، سرآغاز ظهور من و شماست. سه روز که از لقاح‌گذشت، ما یا همان تخمک، بارور و به سرعت تکثیر می‌شویم. در این هنگام ما یک رویان (نطفه) هستیم که به وسیله لوله رحمی که به دیواره رحم متصل است، وارد رحم می‌شویم. در همین حین و به مرور زمان جفت هم که تامین کننده غذا و اکسیژن است، در ما شروع به تشکیل شدن می‌کند.ما حدود 38 هفته در رحم مادرمان مشغول به کار ساخت و ساز خودمان هستیم. هفته‌های اول به ما نطفه یا رویان می‌گویند و سپس جنین وانده می‌شویم.سه ماه نخست به وجود آمدن ماهفته یکم تا سیزدهم سه ماه نخست بارداری، با عمل لقاح آغاز شده و ما با تکثیر سلولی یک چیزی به اسم رویان درست کرده‌ایم. ما در ابتدا دارای دو لایه سلولی هستیم که منشا تشکیل و رشد تمامی ارگان‌ها و همچنین اندام‌های بدن ما هستند.جالب است بدانید سرعت رشد ما بسیار زیاد است اما با این وجود زمانی که به جنین تبدیل می‌شویم به اندازه یک لوبیا کوچک هستیم. ما از همان ابتدا در حال حرکت و تکان خوردن هستیم. اما مادرمان هنوز نمی‌تواند آن را حس کند. در این دوران قلب ما تپیده و روده‌هایمان به مرور در حال شکل گرفتن هستند و اندام‌های مردانه یا زنانه ما به همراه دهان، بینی و پلک‌ها ایجاد می‌شوند.ماه نخست ما پس از لقاح درون یک کیسه تنگ و کوچک آب قرار می‌گیرم که در واقع به ما کمک می‌کند در این دوران در محیطی امن و استریل رشد کنیم. جفت‌ما در سه ماهه اول ایجاد می‌شود و وظیفه مهم‌اش این است که مواد مغذی را از مادرمان به ما منتقل کند و مواد زاید را از ما دور کند و به وسیله بدن مادر آن را دفع نماید. چهره ابتدایی ما با دایره‌های تیره بزرگ به عنوان چشم‌ها شروع به شکل گیری می‌کند. دهان، فک پایین و گلوی ما در حال رشد هستند و سلول‌های خونی کم کم به وجود می‌آیند و گردش خون ما هم آغاز می‌شود.در پایان ماه اول، طول ما حدودا 6 الی 7 میلیمتر طول است،چیزی شبیه به یک دانه برنج!ماه دوم در پایان ماه دوم، نام ما از رویان به جنین تغییر می‌کند و اندازه ما حدود 2 و 54 سانتیمتر و وزن ما حدود 9 و 45 گرم می‌شود. جالب است بدانید بیش از یک سوم ما را سرمان تشکیل می‌دهد.ماه سوم در پایان ماه سوم ما به طور کامل تشکیل شده‌ایم! ما دارای دست، انگشتان، پا و اندام‌های متعدد دیگری هستیم و می‌توانیم مشت و همچنین دهان خود را باز و بسته کنیم. در این زمان ناخن‌هایمان شروع به رشد می‌کنند، گوش‌های خارجی شکل می‌گیرند و اندام‌های تولید مثل هم توسعه می‌یابد.نکته بسیار مهم و البته جذاب در ماه سوم این است که سیستم گردش خون و ادرار ما کاملا فعال بوده و کبدمان تولید صفرا می‌کند. در پایان سومین ماه ما حدود 7 الی 10 سانتیمتری با وزنی حدود 28 گرم هستیم!سه ماهه دوم در آغاز سه ماهه دوم، طول ما به حدود 9 سانتیمتر و وزنمان به 40 گرم می‌رسد. ما اکنون اثر انگشتی یکتا برای خودمان داریم و قلبمان 25 لیتر خون را در طول شبانه روز پمپاژ می‌کند.بعد از گذشتن چند هفته، اسکلت ما سخت‌تر شده و از حالت غضروفی لاستیکی به استخوانی تبدیل می‌شود. در این زمان است که ما توانایی شنیدن صداها را نیز به دست می‌آوریم و به احتمال زیاد می‌توانید تکان‌ها و لگدهایی به مادر خود می‌زنیم.ماه چهارم در ماه چهارم انگشتان ما به خوبی تعریف شده‌اند. پلک‌ها، ابروها ، مژه‌ها، ناخن‌ها و موهایمان شکل می‌گیرند و دندان‌ها و استخوان‌هایمان یک به یک افزایش می‌یابند. در این زمان ما می‌توانیم انگشت خود را بمکیم، به بدن خود کشش بدهیم و عضلات صورت خود را به کار اندازیم.در ماه چهارم سیستم عصبی ما شروع به کار می‌کند، همچنین در این زمان اندام‌های تولید مثل به طور کامل توسعه یافته‌اند. در پایان ماه چهارم، ما حدود 15 سانتیمتر طول و نیز حدود 115 گرم وزن داریم.ماه پنجم در ماه پنجم موی سرمان شروع به رشد کردن می‌کند که البته شرایط آن تا حدی با آنچه تصور می‌کنید متفاوت و نازکی و نرمی آن غیر قابل توصیف است. این مو می‌تواند علاوه بر سر، بر روی شانه‌ها، پشت و بخش‌های دیگر بدن ما رشد کند و نوعی عامل محافظی برای او محسوب شود که به مرور در هفته نخست پس از به دنیا آمدنمان، ریخته و موهای جدید رشد خواهد کرد.همچنین پوست ما با پوششی سفید رنگ پوشیده شده است که این ماده پنیری شکل پوست ما را در برابر تماس طولانی مدت با آمونیاک محافظت کرده و پس از تولد نیز از بین خواهد رفت. در این زمان ما با حرکت‌های خود به مادر اعلام وجود می‌کنیم.ماه ششم در پایان ماه ششم، ما حدود 30 سامتیمتر طول و وزنی حدود 635 گرم داریم. پوست ما قرمز رنگ و چروکیده است و به دلیل نازکی و شفافیت آن، رگ‌هایش به صورت کاملا مشخص دیده می‌شود. در این زمان پلک‌هایمان شروع به جدا شدن از پوست صورت می‌کند تا ما بتوانیم چشمان خود را باز کرده و چشمک بزنیم.در ماه ششم ما با تکان دادن خود نسبت به صداها واکنش نشان می‌دهیم و صدای پدرمان را علاوه بر صدای مادر می‌شناسیم.سه ماه سوم در آغاز سه ماهه سوم، وزن ما تقریبا یک کیلوگرم است. ما هم اکنون می‌توانیم پلک بزنیم و چشمانمان را باز کنیم اما هنوز چیزی نمی‌توانیم ببینیم. پوست ما در سه ماهه سوم با جذب بیشتر چربی چروکیدگی‌های خود را برطرف کرده و به پوستی صاف تبدیل خواهد شد. همچنین ناخن‌های دست و پا رشد می‌کنند و موهای واقعی بر روی سر ما ایجاد می‌شود.در این زمان است که میلیاردها نورون مغزی ایجاد می‌گردند و بیشترین زمان وزن گیری ما فرامی‌رسد به طوری که در نهایت هنگام زایمان میانگین وزن ما به 3 کیلوگرم و قد به 48 سانتیمتر خواهد رسید. حتما می‌دانید هنگام به دنیا آمدن چه وزن و چه قدی داشته‌ایدماه هفتمدر پایان ماه هفتم، بدن ما چربی ذخیره می‌کند. ما حدود 36 سانتیمتر طول داریم و وزن ما به حدود 900 تا 1800 گرم می‌رسد. در این زمان شنوایی ما به طور کامل توسعه یافته است و ما می‌توانیم موقعیت خود را تغییر داده و به محرک‌های گوناگون از جمله صدا، درد، نور، پاسخ دهیم.ماه هشتم در ماه هشتم بارداری ما همچنان در حال رشد هستیم به طوری که ریه‌هایمان کاملا شکل گرفته و رفلکس‌های ما هماهنگ می‌شود. چرخاندن سر یکی از مهم‌ترین کارهایی است که ما می‌توانیم انجام دهیم و فضا را به صورت بصری درک کنیم.در این زمان ما به مرور برای به دنیا آمدن آماده می‌شویم و سرمان به سمت دهانه رحم می‌چرخد. در پایان ماه هشتم طول ما به بیش از 46 سانتیمتر رسیده و حدود سه کیلوگرم وزن خواهیم داشت.ماه نهم وزن و قد ما بر اساس عوامل متعددی چون اندازه و سایز پدر و مادر و جنسیت ما و. تعیین می‌شود. . در این ماه آخرمغز ما آخرین مراحل رشد خود را طی و ریه‌های ما نیز به صورت کامل رشد پیدا می‌کند. در ماه هشتم سر ما به طور کامل به سمت لگن قرار می‌گیرد و برای تولد آماده می‌شود.هنگام زایماناینجا آخر کار یک دوره زندگی ماست دوره‌ای نه ماهه که همگی آن را فراموش کرده‌ایم. یک نیمه شب یا یک روز از روزهای خداوند ما از رحم مادرمان، وارد دنیای جدید شده‌ایم و زندگی جدیدی را آغاز کردیم. کودکی، نوجوانی، جوانی و شاید مثل من اکنون در دوره میانسالی باشید.هیچ کس نمی‌داند شاید اکنون هم در رحم دیگری باشیم و مراحل دیگری را برای رفتن به جهانی دیگر طی می‌کنیم.شاید این نوشته هم برایتان جذاب باشد:
مساله‌ی پیچیدگی وارن ویور ریاضی‌دان است و یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین چهره‌هایی است که که به ترجمه‌ی ماشینی (استفاده از رایانه برای ترجمه از زبانی به زبان دیگر) پرداخته است. اما الان نه با ریاضیات او کار دارم و نه با ترجمه‌ی ماشینی.وارن ویور ( Warren Weaver )، ریاضی‌دان آمریکایی ( 1894 تا 1978 )او در مقاله‌ی "علم و پیچیدگی" ( Science and Complexity ) که در سال 1948 در مجله‌ی امریکن ساینتیست ( American Scientist ) منتشر شده، تاریخ علوم (به معنای ساینس) را به سه دوره‌ی کلی تقسیم می‌کند:از ابتدا تا 1900 : مساله‌ی علم در این دوره سادگی است. پدیده‌های علمی به آسانی به دوگانه تبدیل می‌شوند. مثلا دو متغیر فشار و دما یا جمعیت و زمان را کنار هم می‌گذاشتند و تحلیل می‌کردند.از 1900 تا 1948 : مساله‌ی علم در این دوره میانگین‌ها هستند. دانشمندان در این دوره با اعداد و متغیرهای پرشماری مواجه شدند که هم نمی‌توانستند همه‌ی آن‌ها را همزمان مورد مطالعه قرار دهند و هم همیشه بعضی از آن‌ها خارج از محدوده‌ی اختیار و دانش دانشمند بود. این‌ها پیچیده بودند، اما پیچیدگی‌شان سازمان‌نیافته بود. به همین دلیل روش‌هایی را توسعه دادند که ماموریت اصلی‌شان جمع‌بندی و ساده‌سازی این اعداد و متغیرها بود. به نظر دانشمندان در این دوره، وقتی با "اعداد بزرگ" مواجه می‌شویم، دیگر ویژگی هر فرد مهم نیست. به همین دلیل میانگین گرفتن مهم است. مثلا در مطالعه‌ی تحولات جمعیتی، به جای تمرکز بر همه‌ی افراد، با ترسیم هرم‌های کلی و میانگین گرفتن از وضعیت کنونی، امکان تحلیل علمی فراهم می‌آمد. یا در مطالعه‌ی شرایط جسمی انسانی، با میانگین گرفتن از قد و وزن اکثریت جامعه، یک محدوده‌ی "معمولی" و "طبیعی" فرض می‌شود و کمتر و بیشتر از آن را کوتاه‌قد، بلندقدت، چاق یا لاغر می‌نامیدند.از 1948 به بعد: دانشمندان امروزه با مساله‌ی پیچیدگی سازمان‌یافته روبرو شده‌اند. ما با انبوهی از متغیرها و اعداد روبرو شده‌ایم که نمی‌توان با میانگین گرفتن تحلیل‌شان کرد. به همین دلیل دانشمندان باید در 50 سال آینده با روش‌های محاسباتی به آن‌ها بپردازند.این پیش‌بینی حیرت‌انگیزی است درباره‌ی چارچوب حاکم بر دانش در آینده، به قلم دانشمندی که دهه‌ها قبل از ظهور فناوری‌هایی مثل اینترنت زندگی می‌کرد.
دستاورد و پیشرفت مهم در باتری اتومبیل پرنده باعث می‌شود حمل و نقل آینده "از نظر تجاری موفقیت‌آمیز باشد". شکل 1 . نیازهای باتری یک ماشین پرنده eVTOL منتشر شده در independent به تاریخ 7 ژوین 2021 لینک منبع: FLYING CAR BATTERY BREAKTHROUGH MAKES FUTURISTIC TRANSPORT ' COMMERCIALLY VIABLE محققان راهی برای شارژ سریع باتری‌های فوق چگال پیدا کرده‌اند که قادر به ت مین انرژی خودروهای پرنده هستند و از نظر تیوری آن‌ها را برای استفاده روزمره مناسب می‌سازند.به گفته محققان دانشگاه ایالتی پن که این کشف را انجام داده‌اند، پیشرفت با وسایل نقلیه برخاست و فرود عمودی الکتریکی ( eVTOL )، می‌تواند تجاری‌سازی سیستم‌های حمل و نقل نسل بعدی را در آینده نزدیک ممکن سازد.چایو - یانگ وانگ، مدیر مرکز موتور الکتروشیمیایی ایالت پن گفت: "امیدوارم کاری که ما در این مقاله انجام داده‌ایم به مردم این ایده را بدهد که نیازی به 20 سال دیگر برای رسیدن به این خودروها نیست.""من معتقدم که ما نشان داده‌ایم که eVTOL از نظر تجاری قابل دوام است."این تحقیق امروز، 7 ژوین، در مجله علمی Joule منتشر شد.دکتر وانگ و تیم او آزمایش‌هایی را با باتری‌های لیتیوم - یونی با چگالی انرژی بالا انجام دادند که برای صنعت EVTOL مناسب هستند و هر کدام از آن‌ها قادر به شارژ کافی برای یک سفر 50 مایلی تنها در 5 تا 10 دقیقه هستند.کلید کار این است که باتری را با استفاده از فویل نیکل به سرعت تا دمای معینی حرارت دهید و سپس بدون ایجاد آسیب، شارژ بسیار سریع انجام دهید.دکتر وانگ گفت: "من فکر می‌کنم خودروهای پرنده این پتانسیل را دارند که زمان زیادی را کاهش دهند و بهره‌وری را افزایش دهند و راهروهای آسمان را به روی حمل و نقل باز کنند."او گفت: از نظر تجاری، من انتظار دارم که این خودروها 15 بار در روز در طی ساعت شلوغی سفر کنند تا هزینه خودروها را توجیه کنند. اولین استفاده احتمالا از یک شهر به یک فرودگاه خواهد بود که سه‌تا چهار نفر را در حدود 50 مایل حمل می‌کند.این متن با استفاده از ربات ترجمه مقاله خبری ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.
باتری واریان صبا باتری یک انتخاب هوشمندانه و اقتصادی در حال حاضر در هر خانه‌ای یک اتومبیل موجود است و از قدیم گفته‌اند ماشین برای راحتی است. بله راحتی است اما اگر به آن رسیدگی کنید، می‌توانید راحت و با خیال آسوده از آن استفاده کنید و انتظار داشته باشید شما را هرجایی که بخواهید، ببرد. اتومبیل از اجزای مختلف مهم و ضروری تشکیل شده که یکی از این اجزا باتری ماشین است. اگر این باتری از کار بیفتد، عملا ماشین شما روشن نخواهد شد. پس اولین چیزی که به ذهنمان می‌رسد این است که در انتخاب باطری ماشین باید دقت بیشتری به خرج دهیم. در این مقاله قصد داریم به شما کمک کنیم تا بهترین و هوشمندانه‌ترین انتخاب را داشته باشید.باتری ماشین و اطلاعات مفیدی که باید بدانیداگر کمی اطلاعات فنی داشته باشید وقتی کاپوت ماشین را بالا می‌زنید، حتما باطری ماشین را خواهید دید. این باطری شارژی است و با جریان الکتریکی کار می‌کند. ظرفیت آن می‌تواند متفاوت باشد و این بستگی به ماشین شما دارد و برای روشن شدن ماشین و کار افتادن آن قطعه‌ای حیاتی است. اگر این باتری دچار نقص و از کار افتادگی شود تمامی عملیات استارت زدن، روشن و خاموش شدن چراغ‌ها، بالابرهای شیشه و در کل تمامی مواردی که برقی هستند حتی برق داخل خودرو به کلی از بین خواهد رفت.انواع باطری ماشینباتری ماشین نیز انواع متعددی دارد که در حالت‌های مختلف قیمت باتری ماشین تغییر می‌کند. با هم به بررسی مدل‌های مختلف آن می‌پردازیم.باتری اسیدی خودرویکی از انواع باتری‌ها در خودرو، باطری اسیدی است. این نوع باطری‌ها دارای 6 درب روی خود هستند و از آلیاژ سرب در محلول الکترولیتی ساخته شده‌اند.باتری اتمی خودروبه این نوع باتری‌ها، باتری سیلد نیز می‌گویند که نسبت به باطری اسیدی، قدمت کمتری داشته و در واقع نوع جدیدی از تکنولوژی باتری‌های ماشین است. این نوع باتری اصلا حالت اسیدی یا الکترولیت ندارد.باتری‌ها با برندهای مختلفی در بازار موجودند که باید در انتخاب برند موردنظر دقت کنید.باتری واریان صبا باتریبی‌شک همه ما با برند صبا باتری آشنا هستیم و می‌دانیم که یکی از مشهورترین‌هاست. باتری واریان صبا باتری یک برند کاملا ایرانی است که انواع مختلف باطری ماشین را ارایه می‌کند. معمولا طول عمر بالایی داشته و مورد قبول بسیاری از مشتریان است. این برند دارای هر دو مدل باطری ماشین است که در ظرفیت‌های 50 ، 55 ، 60 ، 66 ، 70 ، 74 ، 90 ، 100 ، 120 ، 150 ، 170 و 200 آمپر موجود است.با وجود تولیدات انبوه باتری خودرو و دارا بودن ویژگی‌های عالی، می‌توان گفت رقابت خیلی خوبی بین این برند با برندهای خارجی برقرار است. اما سوال مهم اینجاست.چرا باتری واریان صبا باتری انتخاب هوشمندانه و اقتصادی هست؟به دو دلیل می‌توانیم انتخاب باتری واریان برند صبا باتری را هوشمندانه و کاملا اقتصادی بدانیم:قیمت مناسبی نسبت به عملکرد و کارایی خود دارد. یعنی در بازار داخلی در بین سایر برندها از نظر اقتصادی حرف اول را می‌زند. اگر قیمت باتری ماشین برای شما مهم است، پس پیشنهاد می‌کنیم صبا باطری را انتخاب کنید.عمر طولانی در ازای نگهداری درست. اگر به خوبی از باطری ماشین خود نگهداری کنید و برخی موارد را رعایت بفرمایید، دست کم به مدت یک سال باطری واریان صبا باتری دچار مشکل نخواهد شد و برای شما کار می‌کند.چگونه عمر باتری ماشین را دو برابر کنیم؟ باتری ماشین خود را همیشه تمیز نگه دارید. منظورمان این نیست که با آب روی آن را بشویید بلکه می‌توانید با یک مسواک پلاستیکی آن را تمیز کنید و گرد و خاک و چربی‌های اطراف آن را برطرف کنید. باید الکترولیت باتری چک شود و چند وقت یکبار آب مقطر درون آن ریخته شود. برای این کار می‌توانید از مکانیک‌ها و تعمیرکارهای خودرو کمک بگیرید. باید ترمینال‌های باتری بررسی شده و در صورت شل شدن، حتما سفت شود. این کار را خودتان هم می‌توانید انجام دهید. فقط احتیاط کنید و با دقت این کار را انجام دهید. معمولا عمر باتری در زمستان کوتاه می‌شود. پس بهتر است مراقب سرد شدن موتور و باتری اتومبیل باشید و حواستان باشد که ماشین را در کجا پارک می‌کنید. از تخلیه کامل بار باتری اتومبیل خودداری کنید. زیرا این مسیله می‌تواند باعث کوتاه شدن و خراب شدن باتری شود. ماشینی که در پارکینگ قرار گرفته را خالی از باتری کنید. یعنی اگر خودروی شما قرار است برای مدت زمان طولانی کار نکند پس بهتر است باتری ماشین را از آن خارج کرده و در کناری قرار دهید.اگر صبا باتری خود را اینگونه نگهداری کنید، خیالتان راحت باشد که دست کم بیش ازیک سال بدون هیچگونه مشکلی می‌توانید از آن بهره‌مند شوید.باتری اتمی خودروگاهی آنقدر ناگهانی باتری اتومبیل شما دچار نقص می‌شود که قادر به صرف وقت زیاد برای تهیه باتری جدید نیستید و باید زودتر از آنچه فکر می‌کنید این باتری را تهیه کنید. یا اینکه واقعا راه اعتمادی به برخی فروشندگان نیست و باید جای مطمینی را برای خرید باتری صبا پیدا کنید. برای این منظور خیلی راحت می‌توانید از فروشگاه‌های اینترنتی کمک بگیرید.می‌توانید وارد این سایت‌ها شده و بدون صرف انرژی و وقت و متحمل شدن هزینه اضافی باتری موردنظر خود را سفارش دهید. جالب اینکه هر اطلاعاتی درباره باتری ماشین موردنظر بخواهید، داخل این سایت‌ها و در صفحه مربوط به محصول موردنظر باتری صبا، موجود است و بدون اتلاف وقت می‌توانید انتخاب و خرید خود را انجام دهید.بهتر است بدانید تاریخ انقضای تمامی باتری‌ها بروز بوده و گارانتی و تضمین نیز برای همه آن‌ها وجود دارد. . مخصوصا در این روزهای کرونایی که مراجعه به فروشگاه‌های فیزیکی کار درست و ایمنی نیست، یک خرید اینترنتی خوب و لذتبخش می‌تواند تجربه خوبی برای شما باشد. حالا دیگر فکر می‌کنیم متوجه شدید که چرا باتری واریان صبا باتری انتخاب هوشمندانه و اقتصادی برای شماست!
چرخش کوپرنیکی و تاکید بر موضع مشاهده‌گر گزارش سومین جلسه "حلقه انتقادی تهران" درباره‌ی خوانش جمعی کتاب "کهن‌الگوهای یونگی - از خودآگاه یونگ تا ناتمامیت گودل" نوشته رابین رابرتسون با ترجمه بیژن کریمی:تهیه گزارش توسط مجتبی یکتافصل اول و ابتدای فصل دوماصالت ریاضی ناشی از این واقعیت است که ارتباط بین چیزها در ریاضی به نمایش گذاشته می‌شوند، ارتباط‌هایی که بدون وساطت عقل انسان، شدیدا غیر بدیهی است. ریاضی در بدو تکوین در دو مسیر اغلب درهم تنیده توسعه یافت: حساب (مطالعه اعداد)، و هندسه (مطالعه فضا). ریاضی به عنوان یک علم وقتی آغاز شد که کسی، محتملا یک یونانی، به اثبات قضیه‌ای پیرامون چیزها، بدون توسل به چیز خاص و متعینی اهتمام ورزید. تالس، هندسه را از صحنه‌ای که صرفا متشکل از مجموعه‌ای از ترفندها بود بیرون کشید و به عنوان علمی استقرایی ( deductive ) آغازش کرد. بعد از هندسه، فیثاغورث و پیروانش به همین شکل در رشد و توسعه علم حساب کوشش کردند. بعد از تالس و فیثاغورث، اقلیدس همه دانسته‌های هندسی را به طور اصولی در کتاب خود با عنوان "عناصر" گرد آورد و آن را به مثابه علمی استقرایی کامل با آداب گزاره و اثبات گزاره ارایه داد.ما در عالم واقع فیزیکی چیزی به نام عدد نداریم حس عدد در ما نسبی است. (البته فرگه بر خلاف این ادعا بر این باور است که عدد، شیء است، یعنی اعداد نه یک هویت ذهنی که یک واقعیت عینی‌اند و بر شیء مستقل از ذهن دلالت دارند.) علم حساب نظام فرمالی فراهم می‌سازد که به اعداد و تناسب میان اعداد، و لاجرم تناسب میان نسبت‌ها، می‌پردازد. بر خلاف فرگه، آلفرد نورث وایتهد بر این عقیده است که حساب نسبت به سرشت شیء بی‌تفاوت است، چهار بودن دو به علاوه‌ی دو برای همه چیز صادق است.همان‌گونه که داوینچی و میکل آنژ ملکوت را به زمین پایین آوردند، در همان زمان نیکلاس کوپرنیک به آسمان‌ها خیره گشته بود اما نه با ذهنی تیولوژیک بلکه با نگاهی علم‌گرایانه و عقل‌گرایانه. تا پیش از کوپرنیک و تحت تاثیر اندیشه مسلط قرون وسطی مشاهدات باید خود را با نظریه‌ها وفق می‌دادند چرا که این نظریات عمدتا سخنان خداوند بود و ضرورتی نداشت که شناخت جهان منتج از مشاهدات باشد کتاب مقدس پیشاپیش این شناخت را در بر داشت. اما کوپرنیک با ایجاد چرخشی در نحوه‌ی اندیشه خود و با تاکید بر موضع مشاهده‌گر بر این باور بود که این نظریات هستند که باید با مشاهدات جور در بیایند. نظریه کوپرنیکی نخستین اشاره به این حقیقت بود که شاید سرشت واقعیت بستگی به موضع مشاهده‌گر داشته باشد، نظری که به دست اینشتین بعدها درقرن بیستم، در نظریه نسبیت نقشی کلیدی پیدا کرد. در یک جهان کوپرنیکی، مشاهده و استنتاج، مفاهیمی مرکزی گشتند زیرا در جهانی آکنده از سیلان و جنبش، همه چیز بستگی به مشاهده‌گر دارد.در قرن هجدهم اسقف و فیلسوف ایرلندی به نام برکلی بیش از پیش بر ماهیت مشاهده‌گر تاکید کرد. برکلی معتقد بود که وجود داشتن و هستی را تنها برای پدیده‌ها و موجوداتی می‌توان اثبات نمود که ادراک و احساس شوند و توسط انسانی که قادر به درک آن است، اثبات گردد. وگرنه جهان در صورت عدم وجود مشاهده‌گر لاجرم وجود نخواهد داشت.جدایی میان قرون وسطی و دوران رنسانس از تاکید بر موقعیت مرکزی انسان معمولی و اهمیت مشاهدات‌اش شروع شد. لیوناردو داوینچی از اندیشمندان آغاز دوران رنسانس بر این باور بود که "علوم کاربردی یا مکانیکی والاترین و مفیدترین علوم‌اند". این چشم‌انداز دارای قدرتی بود که غالبا یا بدون پرسش توسط مادی‌گرایان پذیرفته می‌شد و یا توسط ایده‌آلیست‌ها به دلیل غیر انسانی بودن رد می‌شد. تفکر اسکولاستیک قرون وسطی فقط به نتایج اصولی استقرایی می‌پرداخت این تفکر هیچ‌گاه نیازی به قیاس نتایج استقرا با مشاهدات در عالم بیرونی نمی‌دید. این تمیز میان مشاهده‌گر و موضوع مشاهده گامی ضروری فراسوی الگوی تفکر قرون وسطی بود ولی به طور چاره‌ناپذیری به بیگانگی از جهان منجر گشت و برای اولین بار انسان خود به یک شیء تبدیل شد که باید توسط سایر انسان‌های مشاهده‌گر، به موضوع مشاهده‌ی آنان بدل شود.
نقش رنگ در تولید محتوا نقش رنگ در تولید محتواقصه از اونجا شروع شد که من برای سوشیال مدیای وبسایتی تخصصی در حوزه مدیریت نرم افزار باید تولید محتوا انجام میدادم به دلیل نوع محتوا و سیاستی که در پیش گرفته بودم باید فایل‌های گرافیکی ترکیب متن و عکس ساخته میشد و قرار بود برای هر پست رنگی متفاوت در نظر گرفته شود تا هم بلحاظ بصری جذاب باشد و هم مطلب رو برسونه محتوا تهیه شد و انتشار پیدا کرد علی رغم فیدبک‌های خوبی که از آمار ارقام اینستاگرام گرفته بودم ، شخصی از دنبال کنندگان صفحه، مشکلی رو مطرح کرده بود که من بهش فکر نکرده بودم اون هم اشکال ندیدن برخی رنگ‌ها در پست آخر بود .بله، موضوع بحث اختلالات بینایی در دیدن طیف‌های مختلف از رنگ‌ها یا کورنگی !کوررنگی چیست؟کوررنگی یک بیماری ارثی است که دسته بندی‌های مختلفی داره سلول‌های مخروطی نوعی از سلول‌های گیرنده نور هستند که در شبکیه قرار داره. این سلول‌ها بر اساس تحریک‌پذیری خود نسبت طول موج‌های مختلف نور بر سه دسته تقسیم میشه: 1 - سلول‌های مخروطی نوع S2 - سلول‌های مخروطی نوع M3 - سلول‌های مخروطی نوع L در افراد کوررنگ، در اثر جهش ژن‌ها، یک، دو یا هر سه نوع سلول مخروطی شبکیه فاقد رنگ‌دانه هایی هستند که موجب دیدن رنگ‌ها می‌شوند.انواع کوررنگیکوررنگی انواع مختلفی داره که شایع‌ترین آن‌ها عدم توانایی در تشخیص رنگ سبز و قرمز از یکدیگر است. عدم تشخیص هیچ‌یک از رنگ‌ها یکی از گونه‌های بسیار نادر کوررنگی بحساب میاد، و در آن فرد اشیاء را مثل فیلم‌ها یا عکس‌های سیاه و سفید می‌بینه. 1 - تک‌رنگ‌بینی 2 - دورنگ‌بینیالف : سرخ‌کوریب : سبزکوریپ : آبی‌کوری 3 - سه‌رنگ‌بینی نابهنجارالف : سرخ‌دشواربینیب : سبزدشواربینیپ : آبی‌دشواربینیدر اینجا بیشتر راجع به کوررنگی بخوانیدنتیجه گیریکار من در واقع نادیده گرفتن بخشی از جامعه بود که مخاطب من بودند و نسبت به اون‌ها کم لطفی صورت گرفته بود ،افراد دارای معلولیت یا به اصطلاح توانیاب چه موقت باشد مثل شکستگی بر اثر تصادف و . یا دایم بصورت ارثی، نیازمند بهره گیری از تمامی امکانات اجتماعی در سطوح مختلف هستند و در انواع طراحی اعم از شهری، اجتماعی و . باید مانند باقی افراد اجتماع سهمی برایشان در آن طراحی در نظر گرفته شود
کتاب زلزله در نیل - انتشارات جمکران کتاب زلزله در نیل به قلم سید سعید هاشمی توسط انتشارات جمکران به چاپ رسیده است. که از سایت کتاب قم قابل تهیه می‌باشد.زلزله در نیلدر کتاب زلزله در نیل چه می‌گذرد؟اثر جدید سید سعید هاشمی زندگی سیده نفیسه ( نواده امام حسن علیه السلام و شوهرش اسحاق فرزند امام صادق علیه السلام است . داستان این دو بزرگوار درخلال داستان نارمر و خانواده‌اش روایت می‌شود.داستان "زلزله در نیل" از مصر آغاز می‌شود دیاری که دچار خشکسالی عظیمی شده، کودکان یکی پس از دیگری می‌میرند و تمساح‌ها در جستجوی غذا از نیل بیرون آمده‌اند به طرف روستاها روانه شده‌اند و از دست کاهن بزرگ معبد هم کاری بر نمی‌آید. در همین ایام آوازه بانوی بزرگی که به تازگی به قاهره آمده در تمام مصر پیچیده است. بانویی که خیر و برکت به همراه دارد و ..
تپیدن بسم الله الرحمن الرحیم.وقتی از هدف صحبت میکردند هیچ چیز در ذهنم شکل نمیگرفت.از آن هدف هایی که صبح‌ها به شوق آن بدون زنگ ساعت چشم هایت باز شود و کل روز به شوق آن نفس بکشی.رویا هم نداشتم..! از آن رویاهای شیرینی که شب‌ها با فکر آن خوابم ببرد.برای آینده‌ام هم ایده ایی نداشتم!! اینکه قرار است چکاره شوم!؟ شاید برای همین است که همیشه از زیر نوشتن - نامه ایی به ده سال آینده خودم - فرار کرده‌ام.داشتن رویا چه شکلیست!؟اینکه شاید همیشه سعی کرده‌ام منطقی باشم.شاید اینکه همیشه خواسته‌ام درست‌ترین تصمیم را بگیرم.شاید این روحیه کمالگرایانه.و شاید ترس از نتوانستن.رویا را در من کشت.قدرت ریسک را از من گرفت. و مرا در قفس عقلانیت حبس کرد.خیلی سعی کردم بفهمم چه میخواهم.چه چیزی زنده‌ام میکند.در وجودم روح میدمد.آرامم میکند.به تلاطم وادارم میکند .!؟اما نهایتا باز دست به دامان منطق شدم..من چون این ویژگی‌ها را دارم پس برای این شغل مناسبم.البته علاقه هم دارم،کمی.خواندم.نوشتم.حرف زدم.تحقیق کردم و نهایتا، باز هم هیچ. احتمالا پیدا کردن یک معنا در زندگی از کنکور هم سخت‌تر است:(داستان رویانا را میخوانم.از پیچیدن گریه_سیمین_ در راهرو‌های ساختمان سی متری زعفرانیه رویان تا حنا و شنگول و منگول و رویانا .از افطار‌های سه دانه خرمایی پشت میز یک متر مربعی بعد از 14 ٫ 15 ساعت کار و رویانی که امروز زندگی میبخشد .و من دلم تپید برای تپیدن یک سلول بنیادی که تمایز پیدا کرده بود به سلول قلبی و زیر میکروسکوپ میتپید.دلم تپید برای بغض آشتیانی و سجده‌های بهار..برای آن سلول‌های بنیادی جنینی انسانی که حالشان خوب نبود،ولی بعد از نذر 10 هزار صلوات حالشان خوب شد.دلم تپید برای آن ارزش والای رویانی‌ها،دلم تپید برای ان زمانی که معجزه را باور کردند ..هدف و رویا و باور و آرزو که حتما نباید مادی باشد،نه!؟حتما نباید یک کار و یک فرایند باشد!؟همین که من پر از شوق میشوم با تپیدن یک سلول، خودش رویا نیست!؟دلم از بغض‌های آشتیانی میخواهد.از همان هایی که نمیشود کنترلشان کنی.دلم سجده‌های شکر بهار را میخواهد.همان‌ها که بعد یک معجزه زانوانت شل میشوند و در همان آزمایشگاه.حتی در آسانسور بعد یک جلسه مهم و نتیجه خوبش، می‌افتی روی زمین .گاهی یک اعتقاد هم میتواند رویا باشد .نه!؟
مقدار SAR گوشی‌ها در دنیای امروزی که ماشین‌ها و اینترنت به آرامی سلطه خود را بر انسان زیاد میکنند انسان دنبال راهکار‌های برای کم کردن این سلطه و یافتن راه چاره هایی برای کم کردن این ابر قدرت ماشین‌ها و اینترنت هستند ولی اما ایا واقعا میتوان از دست آلودگی‌های صوتی و رادیویی و اتمی و شیمیایی و . فرار کرد؟همه چیز در مورد SAR در گوشی هااین کلمه SAR مخفف Specific Absorption Rate (نرخ جذب خاص ) در واقع میزان انرژی جذب شده توسط بدن میباشد که با واحد وات بر کیلوگرم اندازه میشود که استاندارد حداکثر میزان آن در آمریکا 1 ٫ 6 w / kg بر یک گرم وزن بدن و در اورپا 2 w / kg بر 10 گرم وزن بدن میباشد.اما مقدار SAR گوشی شما چقدر است؟؟؟از کجا باید این را بدانیم .سایت :((کامل‌ترین سایت برای دریافت مقدار SAR ))متاسفانه سایت‌ها هیچ کدام مارا به این سایت ارجاع نمیدهند و بنده بعد از سرچ بسیار این سایت را یافتم!!! هرچه میزان SAR کمتر باشد جذب بدن از امواج کمتر واثرات زیان آور وسیله مذکور کمتر خواهد بود .آموزش: 1 - مدل گوشی را سرچ کنید به انگلیسی.سرچ مدل در SEARCH و انتخاب گوشی 2 - بعد انتخاب گوشی شما وارد صفحه اطلاعات گوشی میشوید باید SAR را انتخاب کنید.انتخاب SAR3 - بعد انتخاب SAR صفحه ریفرش شده . اطلاعات مربوط به SAR پایین صفحه است.و اما یک توضیح پزشکی کامل:آیا براستی باید نگران امراج الکترو مقناطیسی اطراف خود باشیم؟ یکی از آثار تشعشعات مایکروویو اثرات گرمایش دیلکتریک است که در آن هر جسم عایق (مانند بافت موجود زنده) توسط حرکت مولکول‌های قطبی که در میدان الکترومغناطیسی قرار دارند گرم می‌شود. وقتی که فردی از گوشی همراه استفاده می‌کند، بیشتر اثرات گرمایشی در اطراف سطح سر او بوجود می‌آیند و باعث می‌شود که دمای سر حدود کسری از درجه افزایش پیدا کند. این دما کمتر از گرمایی است که در اثر تابش مستقیم خورشید بوجود می‌آید. در این هنگام، جریان [انتقال خون] مغز قادر است با بیشتر کردن جریان خون در آن قسمت گرما را به جاهای دیگر منتشر کند. اما قرنیه چشم این سامانه تعدیل سازی دما را ندارد و آزمایش تابش 2 الی 3 ساعته در چشم‌های خرگوش‌ها در مقیاس اس ای آر 100 - 140 W / kg که دمایی موضعی 41 الی 40 درجه سانتیگراد را تولید کرده باعث بوجود آمدن آب مروارید در آنها شده‌است. البته آب مرواریدهای زود هنگام به خاطر استفاده از گوشی همراه نمی‌باشد، چون برونداد امواج گوشی‌های همراه پایین‌تر است تاثیر بر روی غشاهای سلولی انسانسید حسن سید موسوی مدیرکل دفتر تحقیقات و مطالعات راهبردی شرکت ارتباطات سیار در گفتگو با خبرنگار مهر نتایج تحقیقات درباره اثر امواج فرکانس رادیویی تلفن همراه بر روی قسمت‌های مختلف بدن را تشریح کرد و گفت: بعضی از اثرات امواج فرکانس رادیویی بر پروتیین‌های غشاء و حرکت یونها در میان غشاها هنگامی در سلول ظاهر می‌شود که شدت این امواج باعث تولید حرارت قابل توجهی شود بطوریکه درجه حرارت بدن بیش از حد نرمال ( 37 درجه سانتیگراد) شود.وی اضافه کرد: برخی شواهد نشان می‌دهد که تشعشعات فرکانس رادیویی در سطوحی که توسط تلفن همراه تولید می‌شود روی کانالهای یونی و پروتیین‌های غشاء نورونها در مغز تحت شرایط نرمال نیز اثر می‌گذارد.این تاثیرات ممکن است باعث تغییرات ظریفی در عملکرد سلول شود اما میزان اهمیت این تاثیرات در سلامت انسان هنوز مبهم است. تاثیر بر روی رفتارهای شنیداری انسانبه گفته مدیرکل دفتر تحقیقات و مطالعات راهبردی شرکت ارتباطات سیار فرکانس رادیویی با شدت بالا ممکن است واکنش‌های رفتاری را در پی داشته باشد چرا که در این حالت درجه حرارت بطور موقت افزایش می‌یابد و در حین افزایش دما معین می‌شود که لرزش صوتی ناشی از فرکانس رادیویی شنیده می‌شود یا خیر.وی ادامه داد: برای ایجاد لرزشهای صوتی قابل شنیدن به نرخ بالای موقت گرمایش در بافتهای سر نیاز است که خیلی بالاتر از مقدار تولید شده مربوط به تلفن همراه است بنابراین در این زمینه، تلفن همراه اثر چندانی در سلامت ندارد. تاثیر بر یادگیری و حافظهسید موسوی معتقد است که استفاده از تلفن همراه ممکن است اثرات زیان آوری روی عملکردهای ادراکی انسان مانند حافظه و تمرکز ایجاد کند اما با این وجود مطالعاتی که تشعشعات امواج فرکانس رادیویی با سطح پایین یعنی محدوده فرکانس موبایل 800 مگاهرتز تا 2 گیگاهرتز را بر روی حیوانات بررسی کرده‌اند، تاثیری در عملکردهای ادراکی گزارش نکرده‌اند. تاثیر بر روی ملانونیناین مقام مسیول با بیان اینکه مطالعات هیچ تاثیری را از تشعشع فرکانس رادیویی برروی ترشح ملانونین گزارش نکرده‌اند به مهر گفت: با توجه به محل قرارگیری هیپوتالاموس و غده صنوبری در قسمتهای عمیق‌تر سر انسان نسبت به حیوانات مورد آزمایش، در صورت تغییر در ترشح ملانونین این تغییر در انسانها نسبت به حیوانات بسیار کمتر خواهد بود. آسیب DNA ، جهش و یا انحراف کروموزومی؟این کارشناس با تاکید بر اینکه در درجه حرارت نرمال، میدانهای فرکانس رادیویی روی سلولهای جسمی و بنیادی اثری نمی‌گذارند اضافه کرد: مطالعات روی باکتریها، سلولهای حیوانی و کشت شده تحت تشعشع در محیط مصنوعی شواهد مشخصی را روی آسیب DNA حتی در شدتهای بالا نشان نداده‌اند.وی افزود: فقط با تحت تشعشع قرار دادن موشها در محیط طبیعی با فرکانس‌های رادیویی پالسی اختلالاتی در DNA سلولهای مغز دیده شده است. تاثیر بر سیستم ایمنی و طول عمر انسانسید موسوی با بیان اینکه سیستم ایمنی در مقابل میکروارگانیزمها، ویروسها و بعضی از سلولهای سرطانی از بدن محافظت می‌کند خاطرنشان کرد: هرگونه تغییر در فرکانس رادیویی روی سیستم ایمنی اثرات مهمی روی سلامتی می‌گذارد.وی گفت: گزارشات حاکی از آن است که فرکانس 10 گیگاهرتز و در سطوح خیلی پایین سیستم ایمنی بدن را تحریک می‌کند اما در کل مطالعات، هیچ تاثیری در رابطه با تشعشع فرکانس رادیویی روی طول عمر نشان نمی‌دهند. تاثیرات در پیشرفت و جابجایی توموربه گفته مدیرکل دفتر تحقیقات و مطالعات راهبردی شرکت ارتباطات سیار یافته‌های علمی اثر امواج فرکانس رادیویی در سطوح ارتباطات همراه (حداکثر 45 / 2 گیگاهرتز) را در ایجاد و دوره نهفتگی و پیشرفت تومورها تایید نکرده‌اند که این نشان می‌دهد که تشعشع فرکانس رادیویی باعث پیدایش تومور نمی‌شود.وی به مهر گفت: اگرچه میدانهای فرکانسی رادیویی مربوط به تلفن همراه ممکن است باعث افزایش جزیی در فعالیت آنزیمهای کلیدی (کینازهای پروتینی) شود اما بنا به یافته‌های علمی بسیار بعید به نظر می‌رسد که این تغییرات در رشد تومور تاثیر داشته باشند. حتی جدیدترین یافته‌های حفاظت در برابر اشعه فدرال آلمان نیز خطر پیشرفت سرطان در اثر امواج تلفن همراه را تایید نکرده است. تاثیرات بر روی چشم انسانسید موسوی در مورد یافته‌های علمی چشم انسان نیز با بیان اینکه تشعشعات سطح بالا به مدت حداقل یک ساعت باعث تشکیل آب مروارید می‌شود گفت: فرکانس مربوط به این تشعشعات بین یک تا 10 گیگاهرتز است در این محدوده انرژی بالایی به میزان 100 SAR توسط بدن انسان جذب می‌شود که در این وضعیت درجه حرارت داخل چشم بسیار بالا و در حدود 43 درجه سانتیگراد است.وی افزود: البته شدت فرکانس رادیویی مورد استفاده در این تحقیق بالاتر از محدوده فراکنسی مورد استفاده در تلفن همراه است و به همین ترتیب تاثیر تخریبی گوشی موبایل بر سلامتی چشم انسان منتفی است. اثرات بر روی گوش انسانمدیرکل دفتر تحقیقات و مطالعات راهبردی شرکت ارتباطات سیار با تاکید بر اینکه آزمایشات نشان می‌دهد که گوش انسان به فرکانس‌های محدوده 200 مگاهرتز تا 3 گیگاهرتز پاسخ می‌دهد به مهر گفت: انرژی فرکانس رادیویی باعث انبساط بافتهای مغز می‌شود که ناشی از تغییرات حرارت کوچک اما سریع بافتها است.این امر باعث ایجاد امواج فشاری می‌شود که از طریق جمجمه به گوش درونی فرستاده می‌شود جایی که گیرنده‌های حساس صوتی در آنجا قرار دارند. اما افزابش دمایی که باعث ایجاد امواج فشاری می‌شود کمتر از 10 به توان منفی 5 درجه سانتیگراد است. تاثیرات روی دستگاه قلبی عروقی انسانسید موسوی معتقد است که با استفاده عادی از تلفن همراه، وقتی تلفن در کنار گوش قرار داده شود، تاثیر مستقیم آن روی قلب انسان خیلی بعید به نظر می‌رسد اما تاثیر روی گیرنده‌های وابسته به شریان بدن محتمل است و محققان نتیجه گرفته‌اند که تاثیرات روی فشار خون به دلیل انقباض زیاد عروق و یا شاید بخاطر افزایش در فعالیت سمپاتیک در ساقه مغز باشد که این زمینه نیاز به مطالعات بیشتری دارد.وی تصریح کرد: اثرات ناشی از سطوح بالای فرکانسی نیز مربوط به تاثیرات حرارتی روی قلب و عروق است. تاثیرات روی عملکرد مغز انساناین مقام مسیول با تاکید بر اینکه یافته‌های علمی نشان می‌دهد که تلفن همراه در کوتاه مدت بر عملکرد مغز اثری ندارد، اضافه کرد: گزارشات اخیر در ارتباط با بی خطر بودن تلفن‌های همراه در طولانی مدت نشان می‌دهد که استفاده از موبایل باعث افت حافظه، تغییرات در حواس و نوسان فشار خون می‌شود. همچنین فقط نواحی از مغز که به گوش نزدیکترند تحت تشعشع قرار می‌گیرد. تاثیر روی سیستم‌های عصبیسید موسوی با اشاره به تحقیقات با سیستمهای برخوردار از مدلهای گوناگون عصبی گفت: تغییرات در تحریک پذیری نورونی عملکرد سیستم عصبی و رفتارهای اکتسابی فقط در اثر تشعشعالت بالا که منجر به جذب انرژی فراوانی در بدن شده و حرارت قابل توجهی را سبب می‌شود اتفاق می‌افتد. تاثیر بر موج نگاریهای مغزی در حیواناتمدیرکل دفتر تحقیقات و مطالعات راهبردی شرکت ارتباطات سیار خاطرنشان کرد: طبق آزمایشهای انجام شده بر روی گربه‌ها و خرگوشها، در فرکانسهای رادیویی یک تا 10 مگاهرتز تغییراتی در موج نگاریهای مغزی ( EEG ) و پارامترهای رفتاری گزارش شده است.وی گفت: همچنین با افزایش زمان تشعشع مجددا تغییراتی در طیف موج نگاری دیده شده است. گزارشاتی نیز تاثیر این امواج را بر روی موج نگاری مغزی موشها و خرگوشهایی که در محدوده فرکانسی بالاتر از تشعشعات گوشی همراه قرار داشتند، بیان می‌کنداما مقدار SAR گوشی شما چقدر است؟؟؟از کجا باید این را بدانیم .سایت :((کامل‌ترین سایت برای دریافت مقدار SAR ))
حل بزرگ‌ترین معمای فیزیک و اتحاد دو اصل بزرگ قوانین طبیعت رابرت دایکراف (رییس موسسه‌ی مطالعات پیش‌رفته)ترجمه: امید ظریفیفرض‌کنید موجودات فضایی بر روی سیاره‌ی ما فرود بیایند و از ما در مورد دانش علمی فعلی‌مان بپرسند. من باشم، کار را با مستند چهل‌ساله‌ی "توان‌های ده" شروع می‌کنم! شاید کمی قدیمی به‌نظر برسد، اما این فیلم کوتاه - که توسط چارلز و ری ایمز، زوج طراح آمریکایی، نوشته و کارگردانی شده‌است - در کم‌تر از ده دقیقه دید وسیعی از کیهان‌مان به ما ارایه می‌دهد (نسخه‌ی جدیدتری از این فیلم، توسط تیم رستا ترجمه و صداگذاری شده و در کانال آپارات رستا قرار گرفته است).فیلم‌نامه، ساده و موزون است. در ابتدا، زوجی را می‌بینیم که در پارک شیکاگو مشغول گذراندن تعطیلات آخر هفته هستند. سپس، دوربین شروع به کوچک‌نمایی می‌کند و هر ده ثانیه، میدان دید ما 10 برابر می‌شود. از یک متر به ده متر، از ده متر به صد متر، از صد متر به هزار متر و . . آرام‌آرام تصویر نهایی، خودش را به ما نشان می‌دهد: شهر، قاره، کره‌ی زمین، منظومه‌ی شمسی، ستاره‌های‌همسایه، کهکشان راه شیری و همین‌طور به‌سمت بزرگ‌ترین ساختارهای جهان. در نیمه‌ی دوم فیلم، دوربین شروع به بزرگ‌نمایی می‌کند و به‌سمت کوچک‌ترین ساختارها حرکت می‌کند. ما به داخل دست مرد داستان سفر می‌کنیم: سلول‌ها، مارپیچ‌های دوتایی مولکول‌های DNA ، اتم‌ها، هسته‌ها و در نهایت کوارک‌های درحال‌نوسان داخل پروتون.فیلم، زیبایی عجیب دنیای ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک را به ما نشان می‌دهد و در آخر، به‌خوبی، چالش‌های پیش‌روی علوم بنیادی را به ما منتقل می‌کند. همان‌گونه که اگر یک پسربچه‌ی 8 ساله این فیلم را ببینید، از پدرش می‌پرسد: "این دنباله چه‌طور ادامه پیدا می‌کند؟"، این پرسش برای دانشمندان هم به‌وجود می‌آید. فهمیدن توالی‌های بعدی این مجموعه، هدف اصلی دانشمندانی است که در حال جلو بردن مرزهای دانش ما از بزرگ‌ترین و کوچک‌ترین ساختارهای جهان هستند."توان‌های ده"، به ما یاد می‌دهد زمانی که از مقیاس‌های مختلف طول، زمان و انرژی می‌گذریم، در حقیقت داریم به قلمروهای متفاوت دانش سفر می‌کنیم. روان‌شناسی، رفتارهای انسانی را مطالعه می‌کند زیست‌شناسی تکاملی، اکوسیستم‌ها را توضیح می‌دهد اخترفیزیک، سیاره‌ها و ستاره‌ها را بررسی می‌کند و کیهان‌شناسی، بر روی جهان ما به‌صورت یک‌پارچه متمرکز می‌شود. به‌طور مشابه، در قسمت دوم مستند، به سمت قلمروهای مختلف علومی مانند زیست‌شناسی، بیوشیمی، فیزیک اتمی، فیزیک هسته‌ای و فیزیک ذرات حرکت می‌کنیم. به‌نظر می‌رسد رشته‌های علمی مختلف به‌صورت طبقه‌طبقه هستند، دقیقا همانند لایه‌های زمین‌شناسی‌ای که در پارک ملی گرند کنیون می‌بینیم.با حرکت از یک لایه به لایه‌ی دیگر، مثال‌های زیادی از دو اصل سامان‌دهی کلی علم مدرن را مشاهده می‌کنیم: ظهوریافتگی* و فروکاست‌گرایی**. اگر از درون به بیرون حرکت کنیم، الگوهای جدیدی را که از رفتار پیچیده‌ی توده‌های سازنده‌ی فردی ظهور می‌کنند، می‌بینیم: عکس‌العمل‌های بیوشیمیایی به موجودات دارای احساس منجر می‌شوند ارگانیسم‌های فردی، اکوسیستم‌ها را به‌وجود می‌آورند و صدها میلیارد ستاره دور یک‌دیگر جمع می‌شوند و کهکشان‌هایی چنین باشکوه را پدید می‌آورند.حال بیایید جهت نگاه‌مان را تغییر دهیم و از بیرون به درون حرکت کنیم این بار، فروکاست‌گرایی است که خودش را به ما نشان می‌دهد: الگوهای پیچیده به واحدهای ساده‌ی کوچک‌تر شکسته می‌شوند زندگی به برهم‌کنش بین سلول‌های DNA ، RNA ، پروتیین‌ها و دیگر مولکول‌های ارگانیک تقلیل می‌یابد پیچیدگی شیمی به زیبایی ظریف مکانیک کوانتومی اتم‌ها تبدیل می‌شود و در نهایت، مدل استاندارد ذرات بنیادی تمام مولفه‌های شناخته‌شده‌ی ماده و تابش را در 4 نیرو و 17 ذره‌ی بنیادی خلاصه می‌کند.کدام‌یک از این دو اصل علمی قدرت بیش‌تری دارد؟ ظهوریافتگی یا فروکاست‌گرایی؟ فیزیک‌دان‌های سنتی ذرات، بر مبنای فروکاست‌گرایی استدلال‌های خود را بیان می‌کنند و فیزیک‌دان‌های ماده‌چگال، که کارشان مطالعه‌ی مواد پیچیده است، بر مبنای ظهوریافتگی. همان‌طور که دیوید گروس، فیزیک‌دان ذرات و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل، بیان می‌کند: "ببینید در کجای طبیعت زیبایی پیدا می‌کنید، و در کجا زباله!"بیایید نگاهی به پیچیدگی واقعیت دوروبرمان بیندازیم. به‌طور سنتی، فیزیک‌دان‌ها، ذرات طبیعت را به‌وسیله‌ی تعداد انگشت‌شماری از ذرات و برهم‌کنش بین آن‌ها توضیح می‌دهند. اما فیزیک‌دان‌های ماده‌چگال می‌گویند: باشد! ولی یک لیوان ساده‌ی آب چه؟ توصیف موج‌گونه‌ها‌ی سطح آب درون یک لیوان برحسب حرکت 10 به توان 24 مولکول منحصربه‌فرد (بگذارید ذرات بنیادی را نادیده بگیریم!) کاری است احمقانه. به‌جای پیچیدگی‌های غیرقابل نفوذ در مقیاس‌های کوچک (همان زباله‌ها) فیزیک‌دان‌های ماده‌چگال، در مواجهه با فیزیک‌دان‌های سنتی ذرات، از قوانین فیزیکی مبتنی‌بر ظهوریافتگی استفاده می‌کنند یعنی همان هیدرودینامیک و ترمودینامیک زیبای خودمان. در حقیقت، زمانی که تعداد مولکول‌ها را به‌سمت بی‌نهایت میل می‌دهیم (از دیدگاه فروکاست‌گرایانه، معادل با زباله‌های بسیار) این قوانین طبیعت به جملات ریاضی زیبایی تبدیل می‌شوند.در حالی که بسیاری از دانش‌مندان از رویکرد فروکاست‌گرایانه‌ی موفق قرن‌های گذشته شگفت‌زده بودند، جان ویلر، فیزیک‌دان پرنفوذ دانشگاه پرینستون، که روی موضوع‌های مختلفی - از فیزیک هسته‌ای گرفته تا سیاه‌چاله‌ها - کار می‌کرد، یک جایگزین جالب معرفی کرد: "اگر هر قانون فیزیکی را با دقت بسیار بررسی کنیم، آن را قانونی آماری و تقریبی می‌یابیم نه قانونی دقیق و کامل از لحاظ ریاضیاتی." ویلر هم‌چنین یکی از ویژگی‌های مهم قوانین ظهوریافته را ذکر می‌کند: "طبیعت تقریبی آن‌ها باعث انعطاف‌پذیری خاصی می‌شود که می‌تواند تکامل آینده را دربرگیرد."از جهات مختلف، ترمودینامیک استانداردی طلایی از یک قانون ظهوریافته است، که رفتار جمعی تعداد بسیار زیادی از ذرات را بدون‌توجه به قسمت بزرگی از جزییات میکروسکوپیک آن‌ها توصیف می‌کند. قوانین ترمودینامیک، به‌صورت شگفت‌آوری، دسته‌ی وسیعی از پدیده‌ها را در رابطه‌های مختصر ریاضی خلاصه می‌کند. این قوانین به‌صورت زیبایی، جهانی هستند و نقطه‌ی ضعفی هم در آن‌ها وجود ندارد در حالی که قبل از این‌که پایه‌های اتمی ماده کشف شوند، به‌دست آمده‌اند.برای مثال، قانون دوم ترمودینامیک می‌گوید که آنتروپی یک سیستم (سنجه‌ای از مقدار اطلاعات میکروسکوپیک آن سیستم) در طول زمان به‌صورت پیوسته افزایش می‌یابد.فیزیک مدرن، زبان دقیقی را برای مشخص‌کردن نحوه‌ی مقیاس‌پذیری سیستم‌های مختلف به‌وجود آورده‌است که آن را گروه بازبه‌هنجارش*** می‌نامیم. این سازوکار ریاضیاتی به ما توانایی این را می‌دهد که به‌صورت سیستماتیک از مقیاس‌های کوچک به‌سمت مقیاس‌های بزرگ حرکت کنیم. قدم اساسی در این راه، میانگین‌گیری است. برای مثال، به‌جای بررسی رفتار هر اتم سازنده‌ی ماده، می‌توانیم مکعب‌های کوچکی را به عنوان واحدهای سازنده در نظر بگیریم که هر ضلع آن‌ها از 10 اتم تشکیل شده‌است. حال می‌توانیم این میانگین‌گیری را بارها و بارها ادامه داده و برای هر سیستم فیزیکی، یک مستند "توان‌های ده" مخصوص بسازیم!تیوری بازبه‌هنجارش این موضوع را توضیح می‌دهد که اگر مقیاس طولی را که در آن به سیستم فیزیکی‌مان نگاه می‌کنیم، تغییر دهیم، ویژگی‌های سیستم چگونه تغییر می‌کند. یک مثال معروف، بار الکتریکی ذراتی است که می‌توانند با فعل و انفعالات کوانتومی افزایش یا کاهش یابند. یک مثال جامعه‌شناختی، تحلیل و بررسی رفتار گروه‌های اجتماعی مختلف با بزرگی‌های متفاوت بر مبنای رفتارهای فردی است این‌که آیا خرد جمعی وجود دارد یا توده‌های مختلف انسانی با مسیولیت‌پذیری کم‌تری رفتار می‌کنند؟هیجان‌انگیزترین قسمت ماجرا دو نقطه‌ی پایانی روند بازبه‌هنجارش است: ساختارهای بی‌نهایت بزرگ و ساختارهای بی‌نهایت کوچک. معمولا در این دو نقطه، همه‌چیز ساده است زیرا جزییات از بین می‌رود و محیط اطراف ناپدید می‌شود. چنین چیزی را در دو نقطه‌ی پایانی مستند نیز می‌بینیم. بزرگ‌ترین و کوچک‌ترین ساختارهای جهان به‌صورت شگفت‌آوری ساده هستند. این‌جاست که ما با دو "مدل استاندارد" مواجه می‌شویم یکی برای فیزیک ذرات و دیگری برای کیهان‌شناسی.شایان توجه است که بینش مدرن درباره‌ی بزرگ‌ترین چالش فیزیک نظری - تلاش برای ساختن یک نظریه‌ی کوانتومی برای گرانش - هر دو دیدگاه ظهوریافتگی و فروکاست‌گرایی را در بر می‌گیرد. رویکردهای سنتی گرانش کوانتومی، مانند نظریه‌ی ریسمان اختلالی، تلاش می‌کنند توضیح میکروسکوپی سازگاری برای همه‌ی ذرات و نیروها بیابند. این "نظریه‌ی نهایی" حتما به مفهومی مانند گرویتون (ذرات بنیادی میدان گرانشی) نیاز دارد. برای مثال، در نظریه‌ی ریسمان، گرویتون از ریسمانی تشکیل شده‌است که به‌طور خاصی ارتعاش می‌کند. یکی از موفقیت‌های نخستین نظریه‌ی ریسمان، طرحی برای محاسبه‌ی ویژگی‌ها و بررسی رفتار چنین گرویتون‌هایی بود.با این حال، این فقط یک جواب جزیی است. اینشتین به ما آموخت که گرانش دامنه‌ی وسیع‌تری دارد و به ساختار فضا و زمان می‌پردازد. در توصیف مکانیک کوانتومی، که فضا و زمان معنی خود را در فواصل مکانی و زمانی بسیار کوچک از دست می‌دهند، این پرسش به‌وجود می‌آید که چه چیزی را جایگزین این مفاهیم اساسی کنیم؟رویکرد مکمل برای متحدکردن گرانش و نظریه‌ی کوانتوم با ایده‌ها‌ی پیش‌گامانه‌ی جاکوب بکشتین و استیون هاوکینگ در زمینه‌ی محتوای اطلاعاتی سیاه‌چاله‌ها، از دهه‌ی 1970 آغاز شد، و با تلاش‌های اساسی خوان مالداسنا در اواخر دهه‌ی 1990 ساختار یافت. در این فرمول‌بندی، فضا_زمان کوانتومی، که شامل تمامی ذرات و نیروهاست، از یک توصیف "هولوگرافیک" کاملا متفاوت می‌آید. این سیستم هولوگرافیک، کوانتومی است و هیچ فرم صریحی از گرانش در آن نیست. هم‌چنین، این رویکرد، بعدهای فضایی کم‌تری دارد. به‌علاوه، این سیستم با یک عدد که بزرگی سیستم را اندازه‌گیری می‌کند، شناخته می‌شود. اگر این عدد را زیاد کنیم، تقریب گرانش کلاسیک نمایان‌تر می‌شود. در نهایت، فضا و زمان، همراه معادلات نسبیت عام اینشتین، از این سیستم هولوگرافیک به‌دست می‌آید. این فرآیند دقیقا همانند شیوه‌ای است که قوانین ترمودینامیک از کنار هم قراردادن حرکت مولکول‌ها شکل می‌گیرند.از جهاتی، این شیوه در تضاد با آن چیزی است که اینشتین سعی در رسیدن به آن داشت هدف او این بود که تمام قوانین طبیعت را بدون توجه به دینامیک فضا و زمان بسازد و به نوعی، فیزیک را به هندسه‌ی محض تقلیل دهد. برای او، فضازمان در سلسه‌مراتب اشیاء علمی، در پایین‌ترین سطح قرار داشت همانند پایین‌ترین لایه‌ی پارک ملی گرند کنیون. دیدگاه فعلی، به فضازمان به‌عنوان نقطه‌ی شروع نگاه نمی‌کند، بلکه آن را نقطه‌ی پایان می‌داند یعنی به‌عنوان یک ساختار طبیعی که از پیچیدگی اطلاعات کوانتومی پدیدار می‌شود، همانند قوانین ترمودینامیکی که بر لیوان آب روی میزمان حاکم است. شاید این‌که دو قانون فیزیکی‌ای که اینشتین آن‌ها را دوست داشت، یعنی ترمودینامیک و نسبیت عام، به‌عنوان پدیده‌های ظهوریافته منشاء مشترکی دارند، تصادفی نباشد.از بعضی جهات، اتحاد شگفت‌انگیز ظهوریافتگی و فروکاست‌گرایی اجازه می‌دهد که انسان از این دو جهان بزرگ لذت ببرد. برای فیزیک‌دان‌ها، زیبایی در هردو سوی این طیف یافت می‌شود.مترجم‌نوشت:این متن ترجمه‌ی فصلی است از کتاب روبه‌رو، با عنوان: To Solve the Biggest Mystery in Physics , Join Two Kinds of Law پاورقی‌ها:* Emergence ** Reductionism *** Renormalization Group