text
stringlengths 300
261k
|
---|
همه چیز در مورد کوانتوم دید کلینیلز بور ( 1962 - 1885 ) ، از بنیانگذاران فیزیک کوانتوم ، در مورد چیزی که بنیان گذارده است، جملهای دارد به این مضمون که اگر کسی بگوید فیزیک کوانتوم را فهمیده ، پس چیزی نفهمیده است.?تقسیم مادهاز یک رشتهی دراز ماکارونی پخته شروع میکنیم. اگر این رشتهی ماکارونی را نصف کنیم، بعد نصف آن را هم نصف کنیم، بعد نصف نصف آن را هم نصف کنیم و . شاید آخر سر به چیزی برسیم، البته اگر چیزی بماند! که به آن مولکولل ماکارونی میتوان گفت یعنی کوچکترین جزیی که هنوز ماکارونی است. حال اگر تقسیم کردن را باز هم ادامه بدهیم، حاصل کار خواص ماکارونی را نخواهد داشت، بلکه ممکن است در اثر ادامهتقسیم ، به مولکولهای کربن یا هیدروژن یا . بر بخوریم.این وسط ، چیزی که به درد ما میخورد (یعنی به درد نفهمیدن کوانتوم!) این است که دست آخر ، به اجزای گسستهای به نام مولکول یا اتم میرسیم. این پرسش از ساختار ماده که آجرک ساختمانی ماده چیست؟ ، پرسشی قدیمی و البته بنیادی است. ما به آن ، به کمک فیزیک کلاسیک ، چنین پاسخ گفتهایم: ساختار ماده ، ذرهای و گسسته است این یعنی نظریه مولکولی.تقسیم انرژیایدهی تقیسم کردن را در مورد چیزهای عجیبتری بکار ببریم، یا فکر کنیم که میتوان بکار برد یا نه. مثلا در مورد صدا. البته منظورم این نیست که داخل یک قوطی جیغ بکشیم و در آن را ببندیم و سعی کنیم جیغ خود را نصف نصف بیرون بدهیم. صوت یک موج مکانیکی است که میتواند در جامدات ، مایعات و گازها منتشر شود. چشمههای صوت معمولا سیستمهای مرتعش هستند. سادهترین این سیستمها ، تار مرتعش است که در حنجرهانسان هم از آن استفاده شده است. براحتی و بر اساس مکانیک کلاسیک میتوان نشان داد که بسیاری از کمیتهای مربوط به یک تار کشیدهمرتعش ، از جمله فرکانس ، انرژی ، توان و . گسسته (کوانتیده) هستند.گسسته بودن در مکانیک موجی پدیدهای آشنا و طبیعی است. امواج صوتی هم مثال دیگری از کمیتهای گسسته (کوانتیده) در فیزیک کلاسیک هستند. مفهوم موج در مکانیک کوانتومی و فیزیک مدرن جایگاه بسیار ویژه و مهمی دارد و یکی از مفاهیم کلیدی در مکانیک کوانتوم است. پس گسسته بودن یک مفهوم کوانتومی نیست. این تصور که فیزیک کوانتومی مساوی است با گسسته شدن کمیتهای فیزیکی ، همهمفهوم کوانتوم را در بر ندارد کمیتهای گسسته در فیزیک کلاسیک هم وجود دارند. بنابراین ، هنوز با ایدهتقسیم کردن و سعی برای تقسیم کردن چیزها میتوانیم لذت ببریم. مولکول نورفرض کنید بجای رشتهی ماکارونی ، بخواهیم یک باریکهنور را بطور مداوم تقسیم کنیم. آیا فکر میکنید که دست آخر به چیزی مثل "مولکول نور" (یا آنچه امروز فوتون مینامیم) برسیم؟ چشمههای نور معمولا از جنس ماده هستند. یعنی تقریبا همهنورهایی که دور و بر ما هستند از ماده تابش میکنند. ماده هم که ساختار ذرهای اتمی دارد. بنابراین ، باید ببینیم اتمها چگونه تابش میکنند یا میتوانند تابش کنند؟تابش الکتروندر سال 1911 ، رادرفورد ( 947 - 1871 ) نشان داد که اتمها ، مثل میوهها ، دارای هستهمرکزی هستند. هسته بار مثبت دارد و الکترونها به دور هسته میچرخند. اما الکترونهای در حال چرخش ، شتاب دارند و بر مبنای اصول الکترومغناطیس ، "ذرهبادار شتابدار باید تابش کند" و در نتیجه انرژی از دست بدهد و در یک مدار مارپیچی به سمت هسته سقوط کند. این سرنوشتی بود که مکانیک کلاسیک برای تمام الکترونها پیشبینی میکند. طیف تابشی اتمها ، بر خلاف فرضیات فیزیک کلاسیک گسسته است. به عبارت دیگر ، نوارهایی روشن و تاریک در طیف تابشی دیده میشوند.اگر الکترونها به این توصیه عمل میکردند، همهمواد (از جمله ما انسانها) باید از خود اشعه تابش میکردند (و همانطور که میدانید اشعه برای سلامتی بسیار خطرناک است)، ولی میبینیم از تابشی که باید با حرکت مارپیچی الکترون به دور هسته حاصل شود اثری نیست و طیف نوری تابششده از اتمها بجای اینکه در اثر حرکت مارپیچی و سقوط الکترون پیوسته باشد، یک طیف خطی گسسته است مثل برچسبهای رمزینهای ( barcode ) که روی اجناس فروشگاهها میزنند.یعنی یک اتم خاص ، نه تنها در اثر تابش فرو نمیریزد، بلکه نوری هم که از خود تابش میکند، رنگهای یا فرکانسهای گسسته و معینی دارد. گسسته بودن طیف تابشی اتمها از جمله علامت سوالهای ناجور در مقابل فیزیک کلاسیک و فیزیکدانان دههی 1890 بود.فاجعهفرابنفشماکسول ( 1879 - 1831 ) نور را به صورت یک موج الکترومغناطیس در نظر گرفته بود. از اینرو ، همه فکر میکردند نور یک پدیدهموجی است و ایده"مولکول نور" ، در اواخر قرن نوزدهم ، یک لطیفهاینترنتی یا SMS کاملا بامزه و خلاقانه محسوب میشد. به هر حال ، دست سرنوشت یک علامت سوال ناجور هم برای ماهیت موجی نور در آستین داشت که به "فاجعهفرابنفش" مشهور شد. یک محفظهی بسته و تخلیهشده را که روزنهکوچکی در دیوارهآن وجود دارد، در کورهای با دمای یکنواخت قرار دهید و آنقدر صبر کنید تا آنکه تمام اجزاء به دمای یکسان (تعادل گرمایی) برسند. در دمای به اندازهکافی بالا ، نور مریی از روزنهمحفظه خارج میشود (مثل سرخ و سفید شدن آهن گداخته در آتش آهنگری).جسم سیاهنمودار انرژی تابشی در واحد حجم محفظه ، برحسب رابطه رایلی - جینز در فیزیک کلاسیک و رابطه پیشنهادی پلانک در تعادل گرمایی ، این محفظه دارای انرژی تابشیاست که آن را در تعادل تابشی گرمایی با دیوارهها نگه میدارد. به چنین محفظهای "جسم سیاه" میگوییم. یعنی اگر روزنه به اندازهی کافی کوچک باشد و پرتو نوری وارد محفظه شود، گیر میافتد و نمیتواند بیرون بیاید. فرض کنید میزان انرژی تابشی در واحد حجم محفظه (یا چگالی انرژی تابشی) در هر لحظه U باشد.چه کسری از این انرژی تابشی که به شکل امواج نوری است، طول موجی بین 546 (طول موج نور زرد) تا 578 نانومتر (طول موج نور سبز) دارند؟ جواب فیزیک کلاسیک به این سوال برای بعضی از طول موجها بسیار بزرگ است! یعنی در یک محفظهی روزنه دار که حتما انرژی محدودی وجود دارد، مقدار انرژی در برخی طول موجها به سمت بی نهایت میرود. این حالت برای طول موجهای فرابنفش شدیدتر هم میشود.رفتار موجی ذرهایدر سال 1901 ماکس پلانک ( Max Planck : 1947 - 1858 ) اولین گام را بسوی مولکول نور برداشت و با استفاده از ایدهتقسیم نور ، جواب جانانهای به این سوال داد. او فرض کرد که انرژی تابشی در هر بسامد v به صورت مضرب صحیحی از hv است، که در آن h یک ثابت طبیعی (معروف به "ثابت پلانک") است. یعنی فرض کرد که انرژی تابشی در بسامد v از "بستههای کوچکی با انرژی hv " تشکیل شده است. یعنی اینکه انرژی نورانی ، "گسسته" و "بسته بسته" است.البته گسسته بودن انرژی بهتنهایی در فیزیک کلاسیک حرف ناجوری نبود، بلکه آنچه گیجکننده بود و آشفتگی را بیشتر میکرد، ماهیت "موجی ذرهای" نور بود. این تصور که چیزی (مثلا همین نور) هم بتواند رفتاری مثل رفتار "موج" داشته باشد و هم رفتاری مثل "ذره" ، به طرز تفکر جدیدی در علم محتاج بود. اگر از مطالب لذت بردید به من انرژی بدهید تا مطالب دیگری هم برایتان به اشتراک بزارم |
همه چیز درباره جهانهای موازی : آیا واقعا وجود دارند ؟ جهان هستی ما پر از رمز و رازهای ناشناخته است، اما آگاهیهای بشر نشان میدهد که تاکنون تنها یک درصد از کل کیهان شناخته شده است(البته طبق مشاهدات و در غیر اینصورت شایدم صفر). این ناآگاهی زمانی خود را بیشتر نشان میدهد که صحبت از جهانهای موازی و تکرار نامحدود هستی به میان بیاید.مقدمهاخترشناسان و منجمان بزرگ در طول تاریخ با جستجو در آسمان بی کران به دنبال کشف ناشناختههای جهان بودهاند. این دانشمندان تلاشهای خود را با ابتداییترین تجهیزات نجومی آغاز کردند و اکنون به دستگاههای بسیار پیشرفتهای برای درک کیهان رسیدهاند. با وجود این هنوز دانستههای بشر از عالم هستی بسیار ناچیز است.آنچه که ما درباره جهان میدانیم نشان میدهد که کیهان در مجموع 4 درصد از گازهای بین کهکشانی، 0 ٫ 6 درصد از ستارگان و سیارات و 0 ٫ 4 درصد از نونرینو تشکیل شده است. (فقط یک نظریه است) این تمام آن چیزی است که انسان تاکنون موفق به کشف آن شده است. اما همه این 5 درصد فوق هم به طور کامل نمیشناسد. در واقع ستاره شناسان در خوش بینانهترین حالت تنها موفق شدهاند یک درصد از کل جهان را مشاهده کنند.(البته در خیال) در حقیقت دانستههای بشر از دو بخش بسیار بزرگتر جهان بسیار ناچیز است. این دو بخش ماده و انرژی تاریک هستند: 23 درصد از عالم هستی از ماده تاریک و 72 درصد از انرژی تاریک تشکیل شده است. آگاهی بشر درباره این دو بخش بسیار مهم که تقریبا 95 درصد از عالم وجود را در بر میگیرند تقریبا هیچ است. اما این پایان راه نیست به طوری که برپایه برخی تیوریها باید یک نیروی دافعه نیز در اولین دقایق پس از بیگ بنگ ایجاد شده باشد که تا ابد برای انسان ناشناخته خواهد بود. این نیروی دافعه به طور بالقوه میتواند منجر به ایجاد جهانهای موازی و متعدد شود. برای درک بهتر جهانهای موازی متعدد لزوما به کسی مثل شما نیاز است که شما نباشید. این کسی مثل شما در حال خواندن این مقاله است که کسی مثل من نوشته است که من نیستم. این کسی مثل من در کشوری مثل ایران زندگی میکند که ایران ما نیست و بر روی زمینی که زمین ما نیست. مفهوم تکرار جهانهای بی پایان بسیار قدیمی است. علاوه بر فیلسوفان مکتب میلتوس که در قرن پنج قبل از میلاد در شهر میلتوس یونان شکل گرفت، لویی آگوستی بلانک، نویسنده، جامعه شناس، آرمان گرا و انقلابی فرانسوی ( 1881 - 1805 ) نیز به ante litteram (پیش از حرف) در جهانهای موازی اعتقاد داشت.تیوری "ابر - ریسمانها"سپس مکانیک کوانتوم تیوری "ابر - ریسمانها" ( Superstring theory ) را مطرح کرد. این تیوری درباره تمام ذرات و نیروهای بنیادی طبیعت توضیح میدهد و این نیروها و ذرات را به صورت لرزه هایی از "ابر ریسمانهای متقارن" مدلسازی میکند. دانشمندان پیرو این تیوری در مورد جهانهای موازی بر این باورند که"جهان به طور بی پایانی تکرار میشود."جهانهای موازیاما دو دانشمند به نامهای پایول استاینهارت و نیل توراک که از برجستگان عالم کیهان شناسی هستند نظریهای را ارایه دادهاند، آنها معتقدند جهان ما ممکن است تنها جهان این هستی نبوده و تنها یکی از صدها و هزاران یا بی نهایت جهان دیگر باشد. ایده جالب آنها این است که جهان مجموعه دورههای بی پایان از بیگ بنگهای بی پایان تا به ابدیت است !آنها از تیوری ریسمان و تیوری مشتق شده آن تیوری M استفاده میکنند. در تیوری M نه تنها چهار بعد، بلکه یازده بعد وجود دارد. ده بعد فضایی و یک بعد زمانی. تیوری M میتواند یک نظریه موعود و یکپارچه از میان تمام نیروها و اجزای بنیادی طبیعت باشد، که این دانشمندان با فرمولهای ریاضی و فیزیک در تلاش برای یکپارچه کردن آن هستند.تیوری آنها به این صورت میباشد که جهانهای سه بعدی در یک دنیای غشایی واقع شدهاند و در عالم ،جهان غشایی بسیاری وجود دارد ، که از همان غشای سلولی گرفته شده است، که یکی از این جهانها جهان ماست که با فاصله اندکی از جهان غشایی دیگر جدا شده است وقتی دو غشا به هم میرسند انرژی را به یکدیگر تزریق میکنند، برخورد این دو جهان سه بعدی یعنی جهان ما با جهان دیگر بیگ بنگ را ایجاد میکند. سپس انرژی تاریک یک تریلیون سال آنها را از هم دور میکند ( انبساط کیهان )، غشاها مسطح میشوند و باز به هم نزدیک میگردند و این روند بی پایان ادامه دارد. البته کار این دانشمندان مطابق با تیوری تورم کیهان میباشد.بر طبق نظریه تورم، تکه کوچکی از یک جهان ممکن است ناگهان متورم شده و شروع به رشد کند. به این ترتیب، فرزندی زاده میشود که ممکن است به نوبه خود جهان نوپای دیگری را به دنیا آورد و این پروسه زایش و شروع مجدد تا ابد ادامه یابد. حرکت حبابهای صابون در هوا را تصور کنید. اگر به سمت حبابهای صابون محکم فوت کنید، خواهید دید که برخی از حبابهای صابون نصف شده و حبابهای جدیدی ایجاد میکنند. به همین ترتیب جهانها ممکن است به طور پیوسته جهانهای جدیدی را از خود ایجاد کنند. در این فرضیه، بیگ بنگ دایما در حال رخ دادن است. اگر این سناریو حقیقت داشته باشد ممکن است ما در دریایی از این جهانها زندگی کنیم. درست مثل حبابی که در اقیانوسی از دیگر حبابها شناور است. در حقیقت کلمه مناسبتر نسبت به کلمه جهان، کلمه جهانهای چندگانه است. لیند این نظریه را تورم خود به خودی، یا تورم پر آشوب مینامد. چرا که آنچه او در سر میپروراند فرایند بیپایانی از تورم پیوسته جهانهای موازی است. آلن گوث، کسی که اولین بار نظریه تورم را پیشنهاد کرد معتقد است که پذیرش نظریه تورم به نوعی ایده جهانهای چندگانه را بر ما تحمیل میکند. پذیرش این نظریه همچنین به این معنی خواهد بود که جهان ما ممکن است در برهه از زمان دنیای نوزادی را از درون خود تولید کرده باشد یا شاید همین جهان ما حیات خود را با زایش از درون جهانی قدیمیتر آغاز کرده باشد.جهانهای موازی ( نظریه چند جهانی )نظریه چند جهانی(( Multiverse ))یکی از عجیبترین و دور از ذهنترین نتایج نسبیت و نظریه ریسمانهاست. در دنباله آزمایشی موسوم به آزمایش یانگ را در رابطه به جهانهای موازی بررسی میکنیم. ماجرا از اینجا آغاز شد که ریچارد فاینمن در آزمایشهای دو شکاف خود در زمینه پراش نور به حقیقت عجیبی دست پیدا کرد. همینطور که میدانیم در پدیده پراش وقتی چند فوتون از روزنهای عبور میکنند به علت خاصیت موجی میتوانند با هم تداخل کنند و اثر یکدیگر را خنثی و یا تقویت کنند و به همین دلیل ما در پرده جلوی روزنه به جای یک دایره روشن دوایر روشن و تاریک را بطور متوالی میبینیم دوایر تاریک جایی هستند که فوتونها به آنجا نمیرسند چون تحت تاثیرتداخل با یک فوتون دیگر قرار گرفتهاند.فاینمن این آزمایش را دوباره طوری انجام داد که روزنه فقط قابلیت عبور دادن یک فوتون در هر زمان را داشته باشد، به این ترتیب فوتونها یکی یکی از روزنه رد میشوند و قاعدتا دیگر تحت تداخل با فوتون دیگر نخواهند بود پس باید ما فوتونها را در هر نقطه از پرده ببینیم یعنی پرده باید یک دایره روشن را به ما نشان دهد اما نتیجه این آزمایش بر خلاف نظر فاینمن دوباره همان حلقههای روشن و تاریک را نشان داد. در آن زمان فاینمن هیچ توجیهی در این باره نتوانست پیدا کند. در نظر او فوتونهایی نامریی میتوانستند روی فوتونهای او تاثیر بگذارند. این موضوع مقدمهای بر نظریه چند جهانی است. طبق نظریه جهانهای بسیار زیادی وجود دارند که کنار هم بطور موازی حرکت میکنند به طور عادی ما نمیتوانیم هیچ ارتباطی با جهانهای دیگر داشته باشیم این جهانهای دیگر ممکن است حتی شامل خود شما هم باشند هرجهان ممکن است با جهان مجاور خود اختلاف بسیار جزیی داشته باشد. در این جهان شما این مقاله را میخوانید و در جهان دیگر از خواندن آن صرف نظر میکنید البته همان طور که شاخههای ریسمانها در نظریه ریسمان در شرایط خاصی با هم برخورد میکنند امکان ارتباط میان دو جهان هم وجود دارد.این امکان تنها در ابعاد کوانتومی و بخصوص کوانتومی نسبیتی مطرح میشود منظور از کوانتومی نسبیتی ابعاد فوق العاده کوچک و سرعتهای بینهایت بزرگ است. به عنوان مثال همان آزمایش فاینمن میتواند به وسیله این نظریه توجیه شود فوتونها که با بیشترین سرعت حرکت میکنند براساس شرایط خاصی که ما نمیدانیم و نمیتوانیم حدس بزنیم میتوانند اثری بر دنیای مجاور خود داشته باشند یعنی عامل منحرف شدن تک فوتونهای فاینمن همان فوتونهایی هستند که در جهان مجاور وجود دارند و بنا به دلایلی میتوانند اثر مختصری بر این جهان بگذارند. به این ترتیب ماهیت بعضی از آزمایشهای ما مانند جابجایی کوانتومی زیر سوال میرود آیا آن فوتونی که ناپدید شد و لحظهای بعد چند متر جلوتر ظاهر شد همان فوتون اولیه است یا با وارد شدن فوتون اول به یک جهان دیگر از آن جهان به این جهان رانده شده ؟ یکی دیگر از نتایج این نظریه از احتمال برخورد دو جهان بدست میآید اگر شرایطی پیش بیاید که دو جهان با یکدیگر برخورد کنند چه اتفاقی میافتد ؟ بهترین پاسخی که به این پرسش داده شده این است که نتیجه آن یک بیگ بنگ جدید است یعنی پیش از بیگ بنگی که ما آنرا میشناسیم احتمال وجود فضا و زمان هست و ممکن است جهان کنونی ما از بر خورد دو جهان دیگر شکل گرفته باشد. این نظریه آنقدر عجیب و دور از ذهن است که ممکن است شما را یاد داستانهای علمی وتخیلی بیندازد ولی مطمین باشید برای تک تک این نتایج سرنخها و توجیهاتی وجود دارد که دانشمندان به کمک نظریه ریسمان به آن رسیدهاند.این نقشه نشاندهنده تابشهای بیگ بنگ در 13 ٫ 8 میلیارد سال پیش موسوم به تابش زمینه کیهانی است که هنوز در جهان قابل مشاهده است. دانشمندان پیشبینی کرده بودند که این تابش باید بطور مساوی توزیع شده باشد اما این نقشه تمرکز بیشتری از آن را در نیمه جنوبی آسمان و یک نقطه سرد را نشان داد که با درک کنونی از فیزیک قابل توضیح نیست.یافتههای دانشمندان نشان میدهد که تعداد نامحدودی از جهانهای دیگر در خارج از جهان ما وجود دارد. اگرچه برخی دانشمندان در مورد نظریه جهانهای دیگر تردید دارند، این یافتهها میتواند گامی رو به جلو در جهت تغییر دیدگاه فیزیک باشد.جهانهای موازی کوانتومیآیا جهانهای موازی واقعا وجود دارند؟نوعی از جهانهای موازی میتواند وجود داشته باشد که باعث سر درگمی اینشتین شده بود و هنوز هم برای فیزیکدانان دردسرساز است. این جهان موازی کوانتومی است که با مکانیک کوانتومی عادی پیش بینی میشود. پارادوکسهای فیزیک کوانتومی گویی آنقدر حل ناشدنی اند که برندهی نوبل ریچارد فاینمن دوست داشت بگوید که هیچکس واقعا از نظریه کوانتوم سر در نمیآورد. گزندهترین مثال این معما عبارت است از مسیله مشهور " گربه شرودینگر ". شرودینگر با گفتن اینکه " اگر کسی مجبور شود که سراغ این پرسش کوانتومی لعنتی برود، آنگاه تاسف میخورم که چرا در این کار دست داشتهام " پاردوکس گربه شرودینگر به این قرار است: گربهای در جعبهای سر بسته گذاشته میشود. درون جعبه تفنگی به سمت گربه نشانه روی شده ( و ماشهی آن به شمارندهی گایگری در کنار تکهای اورانیوم متصل است. ) بطور عادی زمانی که اتم اورانیوم واپاشی کند، شمارندهی گایگر و سپس ماشهی تفنگ را بکار میاندازد و گربه کشته میشود. اتم اورانیوم میتواند واپاشی کند یا نکند. گریه یا زنده است یا مرده. عقل سلیم چنین میگوید.اما در نظریه کوانتوم، با اطمینان نمیدانیم که اورانیوم واپاشی کرده باشد. پس مجبوریم دو احتمال را جمع بزنیم، تابع موج اتم واپاشی کرده به اضافهی تابع اتم دست نخورده. اما این بدین معناست که، برای توصیف گربه، مجبوریم دو حالت گربه را جمع بزنیم. پس گربه نه زنده است نه مرده. جانور، بصورت مجموع گربهی زنده و مرده ارایه میشود!همانطور که فاینمن زمانی نوشت: مکانیک کوانتومی ، از دیدگاه عقل سلیم، طبیعت را بی معنی توصیف میکند و این کاملا با آزمایش همخوانی دارد. پس امیدوارم که شما طبیعت را به همین صورت بی معنی بپذیرید. از دیدگاه اینشتین و شرودینگر این چرندی بیش نبود.در نگاه نخست مفهوم کیهانشناسی کوانتومی گویی عبارتی متناقض است: نظریهی کوانتومی به جهان بی نهایت ریز اتم اشاره دارد، حال آنکه کیهان شناسی به کل جهان باز میگردد. ولی به این توجه کنید: در لحظهی بیگ بنگ، جهان بسیار کوچکتر از الکترون بود. هر فیزیکدانی با این موافق است که الکترونها باید کوانتیده باشند، یعنی آنها با یک معادلهی موج احتمالاتی ( معادله دیراک ) توصیف میشوند و میتوانند در حالت هایی موازی وجود داشته باشند. بنابراین اگر الکترونها باید کوانتیده باشند، و اگر جهان زمانی کوچکتر از الکترون بوده است، آنگاه جهان نیز باید در حالتهای موازی وجود داشته باشد، نظریهای که بطور طبیعی با رهیافت " چند جهانی " ختم میشود. جهان به سادگی در حالتهای موازی وجود دارد که همگی یک تابع موج اصلی موسوم به " تابع موج جهان " تعریف میشوند. در کیهان شناسی کوانتومی جهان از افت و خیز کوانتومی خلاء سر بر آورده است، یعنی بصورت حبابی کوچک در کف فضا - زمان. بیشتر بچه جهانها در کف فضا - زمان دارای بیگ بنگ هستند و پس از آن فورا داری بیگ کرانچ میشوند. به همین دلیل است که ما هرگز آنها را نمیبینیم، زیرا آنها بسیار کوچک هستند و عمر کوتاهی دارند. یعنی " هیچ چیز " جوشان از بچه جهانهایی است که به وجود میآیند و از بین میروند، ولی در مقیاسی آنچنان کوچک که با دستگاههای ما آشکارسازی نمیشوند. استیون هاوکینگ ادعا میکند که جهان ما، جهان ویژهای است. زیرا تابع موج جهان برای جهان ما بزرک است و تقریبا برای بیشتر دیگر جهانها برابر صفر است. این نظریه که جهان ما از " هیچ چیز " کف فضا - زمان به وجود آمده، شاید آزمون ناپذیر باشد ولی با چندین مشاهدهی ساده سازگار است.نخست: بسیاری از فیزیکدانان خاطر نشان که بسیار شگفت آور است که مقدار کل بارهای مثبت و منفی در جهان ما دست کم با صحت آزمایشی دقیقا صفر میشود. این امر را که گرانش در فضای بیرونی نیروی غالب است بدیهی میدانیم، ولی دلیل آن تنها این است که بارهای مثبت و منفی دقیقا همدیگر را خنثی میکنند. یک راه ساده برای توضیح این پرسش وجود دارد و که فرض کنیم جهان ما از هیچ چیز به وجود آمده و هیچ چیز دارای بار صفر است.دوم، جهان ما اسپین صفر دارد. اگر چه کورت گودل سالها کوشید نشان دهد که جهان، با جمع زدن اسپین کهکشانهای مختلف دارای اسپین است، امروزه اخترشناسان عقیده دارند که اسپین کل جهان صفر است. اگر گیتی از هیچ چیز آمده باشد، توضیح این پدیده آسان میشود چون هیچ چیز اسپین ندارد.سوم، آمدن جهان ما از هیچ چیز به تشریح این نکته کمک میکند که چرا مقدار کل ماده انرژی جهان چنین اندک یا حتی صفر است. هنگامی که ما انرژی مثبت ماده و انرژی منفی همراه گرانش را جمع بزنیم، گویی آنها همدیگر را خنثی میکنند.ورود به جهانهای موازی؟آیا میتوان به جهانهای موازی راه پیدا کرد و یا با آنها ارتباط بر قرار کرد؟این پرسش وسوسه انگیزی است که در مورد جهانهای موازی پیش میآید. اگر فیزیکدانها نمیتوانند امکان پذیری چند نوع جهان موازی را منتفی بدانند، آیا میشود با آنها تماس برقرار کرد؟ به آنها سر زد؟ آیا ممکن است که شاید موجوداتی از دیگر جهانهای موازی به ما سر زده باشند؟تماس با دیگر جهانهای موازی کوانتومی که دارای فازی مخالف با فاز جهان ما(واهمدوسیده ) هستند بسیار نامحتمل به نظر میرسد. دلیل فاز مخالف ما از این جهانهای دیگر این است که اتمهای ما با سایر اتمها در محیط پیرامونی برخورد کردهاند. در هر برخورد تابع موج آن اتم انگار اندکی " میرمبد " . یعنی تعداد جهانهای موازی کاهش مییابد. هر برخورد از تعداد امکان پذیریها کم میکند. جمع کل تمام این تریلیونها ریز رمبشهای اتمی به این توهم میانجامد که اتمهای بدن ما کلا به حالت قطعی رمبیدهاند. " واقعیت عینی " اینشتین توهمی است حاصل از این امر که ما تعداد بسیار زیادی اتم در بدنمان داریم که هر یک به بقیه برخورد میکنند و هر بار تعداد جهانهای موازی ممکن را کاهش میدهد.این مانند دیدن تصویری تار در دوربین است. این متناظر است با جهان خرد که در آن هر چیزی گویی مبهم است. ولی هر بار که شما دوربین را میزان کنید تصویر شفاف و شفافتر میشود. این متناظر است با تریلیونها برخورد ریز با اتمهای همسایه که هر برخورد از تعداد جهانهای ممکن را کاهش میدهد. به این شیوه ما به آرامی گذر از جهان خرد مبهم را به جهان کلان انجام میدهیم . پس احتمال برهم کنش با یک جهان کوانتومی دیگر شبیه به جهان ما صفر نیست بلکه بر حسب تعداد اتمهای بدن ما به سرعت کاهش میابد. چون در بدن ما تریلیونها تریلیون اتم هست شانس برهم کنش ما با جهان دیگری پراز دایناسورها و فضاییان بینهایت اندک است اما خوب خوشبختانه صفر نیست. میتوانید محاسبه کنید برای وقوع چنین رویدادی باید خیلی بیشتر از طول عمر جهان صبر کنید.پس نمیتوان برقراری تماس با یک جهان موازی کوانتومی را منتفی دانست. ولی این رویداد فوق العاده نادر خواهد بود. زیرا جهان ما با آن جهان دارای فازی مخالف میباشد. ولی در کیهان شناسی ما با نوع دیگری از جهانهای موازی مواجه میشویم: یک چند جهانی از جهان هایی که با هم همزیستی دارند مانند حبابهای صابون شناور در وان حمامی کف آلود. تماس با جهانی دیگر در یک چند جهانی پرسشی است متفاوت. انرژی لازم برای گشودن سوراخی در فضا یا بزرگ کردن کف فضا - زمان از مرتبهی انرژی پلانک است.جایی که تمام فیزیک شناخته شده از پا میافتد.فضا و زمان در آن انرژی پایدار نیستند و این امکان رفتن از جهان ما را زنده نگه میدارد(با فرض اینکه دیگر جهان هایی وجود داشته باشند و ما در طول فرایند از بین نرویم)این یک پرسش آکادمیک محض نیست زیرا تمام حیات هوشمند در جهان روزی مجبور به رویارویی با پایان جهان خواهد بود. دست آخر چه بسا برای فرار از این مهلکه روزی حیات هوشمند مجبور شود به جهان موازی دیگری نقل مکان کند. دادههای پیشین ماهوارهی WMAP و جدید ماهواره پلانک تایید میکند که جهان با آهنگی شتابان در حال انبساط است.چه بسا روزی تمام ما در آنچه که فیزیک دانها بیگ فریز مینامند از بین برویم.سر انجام تمام جهان تاریک خواهد شد. تمام ستارگان در آسمان خاموش خواهند شد و جهان از ستارگان مرده، ستارههای نوترونی و سیاهچالهها تشکیل خواهد شد. چه بسا حتی خود اتمهای اجسام نیز شروع به واپاشی کنند،شاید دما به نزدیک صفر مطلق فرو افتد که حیات را ناممکن سازد.با نزدیک شدن جهان ما با آن هنگام،تمدنی پیشرفته که با مرگ جهان خود دست به گریبان است میتواند به فکر بستن بار سفر نهایی یه یک جهان دیگر بیفتد. برای این تمدن پیشرفته گزینههای پیش رو یا یخ زدن و مرگ خواهد بود یا کوچ کردن به جهان موازی دیگر. قوانین فیزیک هشدار مرگی برای تمام حیات هوشمند است،ولی در این قوانین یک بند گریز هم وجود دارد. چنین تمدنی مجبور است برای متمرکز کردن توانی عظیم در یک نقطه به منظور دستیابی به انرژی افسانهای پلانک، از نیروی اتم شکنها و باریکههای لیزر غول آسا به بزرگی منظومه شمسی یا خوشهای ستارهای بهره بگیرد. این امکان وجود دارد که این کار برای کشودن کرم چاله یا درگاهی به جهانی دیگر کفایت کند و جهان رو به مرگ را به مقصد جهانی دیگر ترک کند و زندگی را از نو پی بگیرد. احتمال آن هرچند کوچک باشد اما صفر نیست.و در آخر ؟! " کشف اولین شاهد قطعی از وجود جهانهای دیگر !! " دانشمندان دانشگاههای کارولینالی شمالی و کارنگی ملون موفق به شناسایی اولین گواه قطعی از وجود جهانهای دیگر شدند. کیهانشناسان با بررسی نقشهای از جهان از دادههای فضاپیمای پلانک نتیجه گرفتهاند که این نقشه نشانگر ناهنجاریهایی است که تنها میتوانند توسط کشش گرانشی جهانهای دیگر ایجاد شده باشند.این نقشه نشاندهنده تابشهای بیگ بنگ در 13 ٫ 8 میلیارد سال پیش موسوم به تابش زمینه کیهانی است که هنوز در جهان قابل مشاهده است. دانشمندان پیشبینی کرده بودند که این تابش باید بطور مساوی توزیع شده باشد اما این نقشه تمرکز بیشتری از آن را در نیمه جنوبی آسمان و یک نقطه سرد را نشان داد که با درک کنونی از فیزیک قابل توضیح نیست.لایورا مرسینی هیوتون، فیزیکدان نظری دانشگاه کارولینای شمالی و ریچارد هولمان، استاد دانشگاه کارنگی ملون در سال 2005 پیشبینی کردند که ناهنجاریها در تابش وجود داشته و در اثر کشش از سوی جهانهای دیگر ایجاد شدهاند. اکنون که مرسینی هیوتون دادههای پلانک را برسی کرده، بر این باور است که فرضیه وی درست بوده است.یافتههای وی نشان میدهد که تعداد نامحدودی از جهانهای دیگر در خارج از جهان ما وجود دارد. اگرچه برخی دانشمندان در مورد نظریه جهانهای دیگر تردید دارند، این یافتهها میتواند گامی رو به جلو در جهت تغییر دیدگاه فیزیک باشد.بر اساس محاسبات لایورا مرسینی عالم نمیبایست وجود داشته باشد، بر طبق احتمالات لورا شانس برای شروع کاینات با بیگ بنگ برابر است با یک و 123 صفر در مقابلش بعبارتی تقریبا صفر است. اما "لورا" ایدهای دارد که بیگ بنگ را به عنوان راهی برای یک شرط بندی مطمین ارایه میکند و آن بر طبق "نظریه ریسمان" است. این دیدگاه وی نشان دهنده این واقعیت است که در کنار سه بعد رایج فضا ،هفت بعد پنهان دیگر وجود دارد و بسیار تنگاتنگ در هم تنیده شدهاند که نمیتوانیم آنها را ببینم. نظریه پردازان ریسمانها با تنها یک جهان سه بعدی کار را تمام نمیکنند بلکه با بسیار بسیار جهان سه بعدی ممکن سر و کار دارند. در واقع ، نظریه پردازان ریسمانها دریافتهاند که ده به توان 500 روش ممکن برای چیدمان این ابعاد وجود دارد و آن یک است با 500 صفر در مقابلش رقمی به دفعات بزرگتر نسبت به احتمال بیگ بنگ. و این تنها راهی است که ما میتوانیم در مورد منشاء کاینات بپرسیم ( جهانهای موازی) یا " multiverse " است. اگر جهان در این حادثه به وجود آمده باشد باید حاوی بیگ بنگهای بسیار و جهانهای بسیاری باشد و محتملتر است.در آن جهان مکانی نیست که بتوانبم برویم، چیدمان ابعاد آن هم کاملا متفاوت از جهان ما خواهد بود، اما یک راه وجود دارد که بتوانیم حضور آن را حس کنیم اگر دو جهان به اندازه کافی به یکدیگر نزدیک شوند جاذبه گرانشی شان هر چیزی را با جرمشان به سمت لبههای مربوطه خود میکشاند و به همین دلیل است که ما نقطه سرد را میبینیم و به همین دلیل است که "انرژی تاریک" کهکشانهای را به سمت خود میکشاند و به حرکت در میآورد در واقع این جهانی دیگر است که بر روی جهان ما فشار وارد میکند و به سوی خودش میکشد.خوب طبق رسم همیشگی من ممنون که وقت گزاشتید و این مطلب رو خوندید. دوست دار همیشگی شما : NEGARAD منبع : اینستاگرام من ( اینجا کلیک کنید )همچنین بخوانید : - world - lsc8ljel4cib |
عاقبت ماده گرایی به نام خدامادیت وماده گرایی در حقیقت بیان مادی بودن موجودات هستی است ازجمله انسانماده چیست؟ عناصری که در جدول مندلیف فعلا کشف شده است وانسان مادی یعنی ترکیبی از عناصر یادشده مدام این عناصر ترکیب وتبدیل میشوند وسرانجام موجود مادی مرگش فرا میرسد ودوباره به عناصر اولیه باز میگردد تا دوباره در مسیر طبیعی بموجود دیگری بازسازی شود .همه مادیت همین است مبدا ماده ومقصد ماده ویا بعبارتی انرژیهمه موجودات از ازل تا امروز در درون عناصر موجودند شما باید مثلا انیشتن یا بوعلی را در میان عناصر پیدا کنید همه مکتب مادی وماده گرایی همین است. |
ادوارد مایبریج مبدع عکاسی متحرک ادوارد مایبریج که اسم اصلی او ادوارد جیمز ماگریج بود، یکی از عکاسان انگلیسی بود که به دلیل مطالعات عکاسی حرکت و نمایش تصاویر متحرک معروف است. تصاویری که ادوارد مایبریج از حیوانات در حال حرکت گرفته بود، حرکت را به گونهای نشان میداد که تا قبل از آن دیده نشده بود. این تصاویر علاوه بر هنرمندان، کمک زیادی هم به دانشمندان کرد.چکیده حتی هالیوود هم نمیتوانید داستانی بسازد که تا این اندازه احساسات بیننده را تحریک کند. ادوارد مایبریج به عنوان یک مخترع عجیب و غریب، در حال یک کشف واقعا انقلابی بود که متوجه شد همسر جوانش یک رابطه مخفی دارد. مایبریج رقیب عشقی خودش را با خونسردی کامل به قتل رساند و بعدا نیز با حکم "قتل قابل توجیه" تبرعه شد. او کار خودش را ادامه داد و یک پروسه جادویی برای ثبت حرکت روی فیلم نگاتیو کشف کرد. با این حرکت، او یک عرصه جدید را برای صنعت تصاویر متحرک گستراند.اوایل زندگیادوارد جیمز ماگریج 9 آپریل 1830 در کینگستون آپن تیمز انگلستان به دنیا آمد. در سن 20 سالگی او به آمریکا مهاجرت کرد. او در ابتدا در نیویورک زندگی میکرد ولی در سال 1855 به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد و در آنجا به یک کتاب فروش موفق تبدیل شد. همین زمان بود که او اسم فامیلی خودش را به مایبریج تغییر داد. او عقیده داشت که شکل اصلی فامیلی او به این شکل بوده است.در سال 1860 هنگامی که ادوارد مایبیرج در حال سفر از ساحل شرقی به سمت انگلستان بود در یک تصادف دلیجان، سرش آسیب زیادی دید. در نتیجه این آسیبها، او دچار دوبینی و گیجی شد و دوستان او هم متوجه تغییر در رفتار وی شدند. تحقیقات عصبشناسهای مدرن روی نتایج پزشکی او نشان میدهد که آسیبهای وارده به لایه جلویی مغز او، ممکن است منجر به برخی رفتارهای عجیب و احساسی در زندگی ادوارد مایبریج شده باشد.مطالعه بیشتر: از شانته لوپ تا شرق هند با هنری کارتیه برسونپس از بهبود کامل، مایبریج به سانفرانسیسکو برگشت و به صورت تمام وقت به عکاسی مشغول شد. با استفاده از اسم مستعار "هلیوس" او مناظر غرب را با اتاق تاریک قابل حمل خودش ثبت میکرد. او تعداد بیشماری عکس از مناظر پانوراما تهیه کرد که معروفترین آنها دره یوسمیت است. او سپس در سال 1868 برای عکاسی از قبیله تلینگیت به آلاسکا سفر کرد. اکتشافات عکاسانهبا افزایش شهرت مایبریج در اواخر قرن 18 میلادی، فرماندار سابق کالیفرنیا، للاند استنفورد با او قرارداد بست تا نتیجه یک شرطبندی را مشخص کند. حدس و گمانهای زیادی راجع به اینکه آیا هر چهار پای اسب هنگام دویدن با هم حرکت میکنند یا خیر وجود داشت. استنفورد باور داشت که هر چهار پا به صورت همزمان به زمین برخورد میکنند ولی حرکت آن برای چشم انسان خیلی سخت بود و نمیتوانستند آن را ثبت کنند. در سال 1872 ادوارد مایبریج به عکاسی از یک اسب در حال دویدن در یک سری عکس پرداخت. کشفیات اولیه او مبنی بر این بود که حق با استنفورد است ولی به خاطر نقص متدهای مایبریج امکان تایید این موضوع با قطعیت کامل وجود نداشت.با افزایش منابع مالی از سوی استنفورد، مایبریج در نهایت توانست یک متد پیچیدهتر برای عکاسی از اسبهای در حال حرکت طراحی کند و در سال 1879 ثابت کرد که اسبها هنگامی که خیلی سریع حرکت میکنند، هر چهار پای خودشان را از روی زمین بلند میکنند.در سال 1833 ، از مایبریج دعوت شد تا تحقیقات خودش را در دانشگاه پنسیلوانیا ادامه دهند. به این ترتیب او تا سال بعد، هزاران عکس از انسانها و حیوانات در حال حرکت تهیه کرد. در اواخر عمر خودش نیز او چندین کتاب از تصاویر حرکتی خودش تهیه کرد و با استفاده از یک دستگاه نمایش به نام زوپراکسیسکوپ که خودش اختراع کرده بود، این تصاویر را در اروپا و آمریکای شمالی به نمایش درآورد.زندگی شخصیهنگامی که در دهه 1870 میلادی مایبریج از عکاسی فاصله گرفته بود او چندین سفر عکاسی در کالیفرنیا و اطراف کالیفرنیا برگزار کرد که در یکی از این سفرها همسر او فلورا با منتقد ادبی سرگرد هری لارکینس ارتباط برقرار کرد. مایبریج که نمیتوانست این موضوع را بپذیرد لارکینس را تعقیب کرد و به ضرب گلوله او را به قتل رساند. در دادگاهی که برای این اتفاق در سال 1875 برگزار شد، چند شاهد شهادت دادند که شخصیت ادوارد مایبریج پس از تصادف کالسکه تغییر کرده است. هییت منصفه دادگاه فرضیه جنون وی را نپذیرفتند ولی او را با حکم "قتل قابل توجیه" تبرعه کردند.مطالعه بیشتر: ماری کاسات دختر کوچک روی صندلی راحتی آبیمایبریج در 8 می 1904 به دلیل سرطان در محل تولد خودش از دنیا رفت. تلاشهای او در عرصه هنر و عکاسی روی کارهای مخترعین دیگری مانند توماس ادیسون و اتین جولز مری تاثیر گذاشت. تکنیکهای دوربین ابداعی ادوارد مایبریج به مردم عادی این امکان را داد که چیزهایی را ببینند که به خاطر سرعت بالا برای آنها قابل درک نبود. همچنین تصاویر سری او نیز تا امروز الهامبخش تمامی هنرمندان بوده است. |
عملیات نجات بعد از زلزله 2015 نپال چگونه بود؟ نسخه صوتی چیست؟ در این یادداشت به بررسی عملیات جستجو و نجات پس از زلزله توسط تیمهای کمکرسانی پرداخته میشود. این بررسی با جمعبندی موارد مشاهدهشده در پی زلزله سال 2015 نپال انجام شدهاست. این زلزله 7 ٫ 9 ریشتری که در جنوب غرب نپال و نزدیک منطقه کاتماندو رخ داد، پیامدهای بسیار مخربی داشت. زمینلرزه نپال، باعث سقوط بهمن در اورست شد، بیش از 600 ، 000 سازه را ویران کرد و حدود 9 ، 000 کشته، 22 ، 000 مصدوم و 10 ، 000 گمشده بر جای گذاشت.پس از وقوع زمینلرزه نپال بهسرعت تیمهای کمکرسانی از اقصی نقاط جهان به منطقه اعزام شدند. اما چنین عملیات جستجو و نجات گسترده و پیچیدهای دقیقا چطور کار میکند؟ اطلاعات افراد محلیمردم محلی معمولا بهترین مکانها برای شروع جستجوی بازماندگان را بهخوبی میشناسند. پس از صحبت با آنها، نیروهای امدادی میتوانند بهسرعت امیدوارکنندهترین مکان برای شروع کار را انتخاب کنند. همچنین بسیاری از مردم محلی در عملیات جستجو و نجات نیز همکاری میکنند.دوربینهای فیلمبرداریدوربینهای ویدیویی که در انتهای لولههای انعطافپذیر نصب شدهاند میتوانند وارد شکافهای موجود در آوار شوند تا به یافتن افراد زنده کمک کنند. استفاده از این تکنیک به معنای صرفهجویی در وقت است زیرا آوار غیرضروری کمتری بیجهت جابهجا میشود. همچنین میتوان از تجهیزات تصویربرداری حرارتی نیز برای یافتن افراد در زیرآوار استفاده کرد.گوش دادن به صدای افرادتجهیزات صوتی مخصوص میتوانند کمترین میزان صدا را از فاصله چند متری تشخیص دهند. به این منظور نیاز است تا نیروها در محل حادثه سکوت را برقرار کنند. سپس یکی از افراد تیم به امید شنیدن صدایی از زیر آوار در هر بخش سه بار ضربه میزند. علاوه بر این میتوان از ردیابهای دی اکسید کربن نیز برای یافتن بازماندگان بیهوش استفاده کرد. این دستگاهها در فضاهای محدود غلظت CO2 را در هوای بازدم شده توسط افرادی که هنوز نفس میکشند تشخیص میدهند.سگهای زندهیابسگها با توجه به شامه بسیار قویشان برای یافتن نشانههایی از افراد زنده که امدادگران انسانی قادر به شناسایی آنها نیستند، بسیار موثر عمل میکنند. آنها همچنین قادرند مناطق بزرگ را به سرعت بررسی کنند که این کار روند جستجو و نجات را تسریع میکند.فضاهای خالینیروهای امدادی باید بهسرعت ارزیابی کنند که احتمال زندهماندن افراد زیرآوار داخل ساختمانهای فروریخته در کجا بیشتر است. راهپلهها یا فضاهای زیر تیرهای بزرگ بتنی میتوانند آنچه را که نیروهای امدادی "فضای خالی" مینامند، فراهم کند. معمولا در این فضاهای خالی احتمال زندهماندن افراد بیشتر است.ساختمانهای ضعیفبسیاری از ساختمانهای نپال در زمینلرزه اولیه یا پسلرزهها فرو ریختند. بسیاری از محلههای قدیمی در پایتخت، کاتماندو، که از ساختمانهای خشتی تشکیل شدهبودند در پی فاجعه ویران شدند. علیرغم شدت بالای این زمینلرزه، کمتر ساختار مدرنی فرو ریخت.جابهجایی آوارقبل از رسیدن تجهیزات بالابرنده سنگین، امدادگران با استفاده از تبر و بیل آوار را حفر میکنند. از دیگر ابزارهای نجات میتوان به اره برقی، دیسک برش و قیچی برش میلگرد، که برای کنار زدن میلههای فلزی در بتن مسلح استفاده میشود، اشاره کرد.ماشینهای سنگین جابهجایی آواربولدوزر، بیلهای مکانیکی و جکهای هیدرولیکی از جمله ماشینآلات سنگینی هستند که نیروهای امدادی برای جابهجایی آوار بکار میگیرند. اسلبهای بزرگ بتنی در خارج از ساختمان را میتوان با استفاده از لودر کنار زد. این کار امدادگران را قادر میسازد تا افراد محبوس در این قسمتها را بیابند. همانطور که بیان شد، نیروهای امدادی همچنین از ارهبرقی و سایر ابزارهای برقی نیز به این منظور استفاده میکنند.پایان عملیات جستجومدیران عملیات، که معمولا سازمان ملل و کشور میزبان این وظیفه را بر عهده دارند، باید تصمیم سختی بگیرند که چه موقع جستجو برای یافتن افراد باقیمانده را متوقف کرده و منابع خود را برای مراقبت از هزاران بازمانده دیگر که نجات یافتهاند، متمرکز کنند. میانگین زمان این تصمیم کلیدی بین پنج تا هفت روز پس از رخداد زمینلرزه است اما افراد محبوس شده در صورت دسترسی به آب میتوانند حداکثر تا 13 روز زنده بمانند.منبع اصلی: - asia - 32490242 دیگر یادداشتهای مرتبط: |
فناوری باتری آلومینیوم هوا و اساس عملکرد آن نگرانیهای زیست محیطی مانند تغییرات شرایط آب و هوایی به دلیل رشد سریع جمعیت به طور فزاینده به مسیلهای جدی تبدیل شده و نیاز به بهبود دارد. یک راه حل برای کنترل این تغییرات، تولید باتریهای با ظرفیت بالا است که میتواند در برنامههای مبتنی بر ت مین برق و کاهش وابستگی به نفت استفاده شود. در این بحث، باتری آلومینیوم هوا به دلیل تراکم بالای انرژی، 8 ٫ 1 کیلووات ساعت در کیلوگرم که به طور قابل توجهی بزرگتر از باتریهای یون - لیتیوم است، برای برنامههای ذخیره سازی انرژی در آینده بسیار امیدوار کننده خواهد بود. بر این اساس، بررسی اصول و شناخت چالشهای مربوط به ساخت باتری آلومینیوم هوا از نظر اجزای تشکیل دهنده آن از جمله آندهای آلومینیوم، الکترولیتها و کاتدهای هوا ضرورت دارد. در این مطلب به طور اجمالی به این نکات میپردازیم.مقدمهای بر باتری آلومینیوم هواتغییرات شرایط آب و هوایی به یک مشکل حاد محیط زیست تبدیل شده است و یکی از دلایل اصلی آن مقادیر عظیم گاز CO2 منتشر شده در محیط زیست در اثر رشد بی رویه جمعیت و فعالیتهای انسانی است. یک روش برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی، کاهش مصرف نفت به عنوان یک منبع انرژی است این کار صرفا میتواند از طریق توسعه منابع انرژی تجدید پذیر و پایدار برای وسایل نقلیه الکتریکی و سیستمهای ذخیره انرژی الکتریکی دنبال شود.بر اساس این توضیح، توسعه باتریهای کم هزینه با پتانسیل انرژی بالا یک موضوع جالب برای تحقیق و تولید در آینده است. در حال حاضر، باتری یون - لیتیوم ( LIB )، پیشرفتهترین و کاربردیترین فناوری برای تولید، از باتریهای ثانویه در مقیاس کوچک گرفته تا باتریهای بزرگ، محصوب میشود. با این حال، هزینههای LIBs به عواملی همچون هزینه مواد اولیه شامل مواد فعال کاتد و آند، جداکنندهها و الکترولیتها بستگی دارد.علاوه بر این، استفاده گسترده از باتریهای یون - لیتیوم در خودروهای الکترونیکی با اشکالاتی مانند ایمنی، محدوده رانندگی، زمان آهسته شارژ شدن و وزن سنگین بستههای باتری مواجه میشود.به علاوه، چگالی انرژی کاتد در باتریهای یون - لیتیومی از 140 تا 350 میلی آمپر در ساعت با کاتد اکسید و 370 تا بیش از 2000 میلی آمپر در ساعت برای آندها بسته به مواد (به عنوان مثال، گرافیت و سیلیکون)، است که منجر به ظرفیت متفاوت سلهای LIB میشود. این مقادیر از 100 تا 250 کیلووات ساعت است که تقاضای انرژی و چگالی زیاد انرژی را نمیتواند پاسخگو باشد.اگرچه تلاشهای چشمگیری در جهت بهبود LIBs جهت ت مین ظرفیت بیشتر برای ت مین انرژی انجام شده است، استراتژیهای جایگزینی نیز شامل طراحی و تولید باتریهای قابل شارژ جدید با تراکم انرژی کافی برای کاربردهای آینده، ارایه شده است. باتری آلومینیوم هوا یکی از این موارد است.باتریهای فلز هوا طی دهه گذشته به دلیل چگالی و ظرفیت بالای انرژی و همچنین هزینههای نسبتا کم آنها به شدت مورد بررسی قرار گرفتهاند. چگالی انرژی در این باتریها در مقایسه با باتریهای فلزی هوایی میتواند 2 تا 40 برابر بیشتر باشد.از بین انواع مختلف باتریهای فلز - هوا، باتریهای هوا با فلزات Li ، Na ، K ، Zn ، Mg ، Fe ، Si و Al مورد مطالعه قرار گرفتهاند. به طور کلی، باتریهای فلزی هوا از یک آند فلزی، یک کاتد هوا و یک الکترولیت مناسب تشکیل شدهاند و دارای انرژی بالایی هستند.لیتیوم در محیطهای مرطوب، بی ثبات است و به راحتی در جو اکسید میشود. بر همین اساس تولید باتریهای قابل شارژ، سختتر است. از این جهت، فلزات روی ( Zn ) و آلومینیوم ( Al )، از نظر اقتصادی و سازگاری با محیط زیست، نسبتا ایمن هستند و با میزان فراوان در دسترس هستند. به ویژه، Al میتواند در جهان مدرن به مقدار زیاد بازیافت شود.علاوه بر این، باتری آلومینیوم هوا دارای ولتاژ نظری بالا ( 2 ٫ 7 ولت) و تراکم انرژی ( 8 ٫ 1 کیلو وات ساعت در کیلوگرم) هستند که بعد از لیتیوم، در گروه باتریهای مختلف فلز - هوا در رتبه دوم قرار دارند.ساختار اصلی باتری آلومینیوم هوا به طور کلی از یک آند آلومینیوم، یک کاتد هوا و یک الکترولیت مناسب تشکیل شده است. الکترولیت هایی که برای باتریهای آلومینیوم - هوا استفاده میشود محلولهای آبی هیدروکسید سدیم ( NaOH )، هیدروکسید پتاسیم ( KOH ) یا کلرید سدیم ( NaCl ) است که در آنها واکنشهای الکتروشیمیایی در الکترولیتهای قلیایی در الکترودها را میتوان به شرح زیر بیان کرد:در مورد الکترولیت هایی با pH خنثی مانند کلرید سدیم، واکنش Al به دلیل وجود گونههای مخلوط روی سطح Al کاملا روشن نیست. این گونهها معمولا Al - Al2O3 - Al ( OH ) 3 - H5AlO4 و سایر گونههای پیچیده هستند. با در نظر گرفتن مورد دوم، گستردهترین واکنش به شرح زیر شرح داده میشود:نگاهی به تاریخچه ابداع باتری آلومینیوم هواباتری آلومینیوم هوا اولین بار در سال 1962 توسط زارومب ( Zaromb ) و همکاران پیشنهاد شدند. به دنبال آن، تلاش شد تا آنها در انواع سیستمهای ذخیره انرژی از جمله منابع انرژی EV ، برنامههای کاربردی وسایل نقلیه هوایی (و تجهیزات زیر آب) بدون سرنشین و سیستمهای ارتباطات نظامی استفاده شوند.در سال 2016 ، محققان نشان دادند که یک EV (سیستمهای نقلیه الکتریکی) میتواند با استفاده از باتری آلومینیوم هوا با وزن 100 کیلوگرم، بیش از 3000 کیلومتر رانندگی کند. با این وجود، باتری آلومینیوم هوا هنوز هم برای کاربرد عملی، چالشهای بسیاری دارند مشکلاتی نظیر مانند تجمع محصولات جانبی Al ( OH ) 3 و Al2O3 که میتوانند واکنشهای الکتروشیمیایی باتری آلومینیوم هوا را سرکوب کنند.سخن پایانیباتری آلومینیوم هوا به دلیل ظرفیت بالای انرژی دارای پتانسیل بالا برای کاربردهای عملی است. به طور کلی، تمرکز توسعه آندهای ساخته شده از آلیاژ آلومینیوم و Al خالص، برای جلوگیری از خوردگی خود به خودی و تشکیل فرآوردههای جانبی توصیه شده است.در مورد الکترولیتها در باتری آلومینیوم هوا، آنها اجزای حیاتی تعیین کننده قابلیت شارژ مجدد باتریهای آلومینیوم - هوا هستند. مواد افزودنی الکترولیت نیز مسیله مهمی است زیرا میتواند باعث بهبود فرآیند خوردگی و تکامل هیدروژن برای بهبود خواص الکتروشیمیایی شود.علاوه بر این، الکترولیتهای جامد مختلف با وجود ظرفیتهای انرژی ضعیفتر، در مقایسه با الکترولیتهای مایع، به دلیل وجود امپدانس زیاد و رابط بین الکترودها و الکترولیتهای جامد، مورد بررسی قرار گرفتهاند.مواد کاتد هوا نیز اجزای مهمی هستند که میتوانند به طور قابل توجهی بر خصوصیات کلی باتری آلومینیوم هوا ت ثیر بگذارند. اگرچه کاتالیزورهای مبتنی بر پلاتین، فعلا امیدوار کنندهترین ماده کاتالیزوری هستند اما هزینه بالای آنها و کمبود منابع، مانع کاربرد آنها میشود. تحقیقات به گونهای دنبال میشود که بتوان موارد جایگزین را برای پلاتین استفاده کرد.علاوه بر این، کاتالیزورهای اکسید فلز شامل پروسکیتها ( perovskites )، مواد بلوری اسپینل ( spinel )، فلزات و نیتروژن و همچنین مواد کاتالیزوری کربن دار با دو اتم مختلف نیز نوید بخش هستند.علاوه بر این، مطالعات نشان داده است که مواد غیر اکسید مانند نیتریدهای فلزی، کاربیدها، نقاط کوانتومی پایه کربن و کاتالیزورهای تک اتمی نیز میتوانند به عنوان مواد کاتالیزوری نسل بعدی در باتری آلومینیوم هوا استفاده شوند.به طور کلی از آنجا که ظرفیت باتری آلومینیوم هوا بسیار بیشتر از باتریهای یون - لیتیوم است، تولید باتریهای قابل شارژ هوا از اهمیت بالایی برخوردار است و میتواند در طراحی سیستمهای انرژی شبکه هوشمند استفاده شود.این باتری آلومینیوم هوا قابل شارژ همچنین میتواند به طور عملی در وسایل نقلیه برقی استفاده شود تا آیندهای سازگار با محیط زیست را تقویت نماید. |
معرفی تنسورفلو کوانتوم: یک کتابخانه یادگیری ماشین کوانتومی منتشرشده در: وبلاگ هوشمصنوعی گوگل به تاریخ 9 مارس 2020 نویسنده: Alan Ho و مسعود محسنیلینک مقاله اصلی: - tensorflow - quantum - " طبیعت کلاسیک نیست، پس اگر میخواهید یک شبیهسازی از طبیعت انجام دهید، بهتر است آن را به مکانیک کوانتومی تبدیل کنید." ریچارد فینمن برنده جایزه نوبل فیزیک 1965 یادگیری ماشین (یادگیری ماشین)، در حالی که به طور دقیق سیستمها را در طبیعت شبیهسازی نمیکند، توانایی یادگیری یک مدل از یک سیستم و پیشبینی رفتار سیستم را دارد. در طول چند سال گذشته، مدلهای کلاسیک یادگیری ماشین در مقابله با چالشهای علمی، منجر به پیشرفتهایی در پردازش تصویر برای تشخیص سرطان، پیشبینی پسلرزههای زلزله، پیشبینی الگوهای آب و هوایی پیچیده و کشف سیارههای خارجی جدید شدهاند. با پیشرفت اخیر در توسعه محاسبات کوانتومی، توسعه مدلهای جدید کوانتومی یادگیری ماشین میتواند تاثیر عمیقی بر بزرگترین مشکلات جهان داشته باشد و منجر به پیشرفت در حوزههای پزشکی، مواد، سنجش و ارتباطات شود. با این حال، تا به امروز فقدان ابزارهای تحقیقاتی برای کشف مدلهای کوانتومی مفید یادگیری ماشین وجود داشتهاست که بتواند دادههای کوانتومی را پردازش کرده و بر روی کامپیوترهای کوانتومی موجود اجرا کند.امروز با همکاری دانشگاه واترلو، شرکت X ، و فولکسواگن، انتشار تنسورفلو کوانتومی ( TFQ )، یک کتابخانه متنباز برای نمونه اولیه سریع مدلهای کوانتومی یادگیری ماشین را اعلام میکنیم. TFQ ابزارهای لازم برای کنار هم آوردن محاسبات کوانتومی و جوامع تحقیقاتی یادگیری ماشین، برای کنترل و مدل کردن سیستمهای کوانتومی طبیعی یا مصنوعی را فراهم میکند. تحت این عنوان، TFQ حاصل ادغام Cirq با تنسورفلو است، و مفاهیم سطح بالا را برای طراحی و پیادهسازی هر دو مدل کلاسیک متمایز و کوانتومی با ارایه محاسبات کوانتومی اولیه سازگار با تنسورفلو موجود، همراه با شبیهسازهای مدار کوانتومی با عملکرد بالا ارایه میدهد.مدل یادگیری ماشین کوانتوم چیست؟یک مدل کوانتومی توانایی نمایش و تعمیم دادهها با منشا مکانیک کوانتومی را دارد. با این حال، برای درک مدلهای کوانتومی، دو مفهوم باید معرفی شوند: دادههای کوانتومی و مدلهای کوانتومی پیوندی.دادههای کوانتومی ابرموقعیت و درهمتنیدگی را نشان میدهند که منجر به توزیعهای احتمالی مشترکی میشوند که میتوانند برای نمایش یا ذخیره به مقدار نمایی از منابع محاسباتی کلاسیک نیاز داشته باشند. دادههای کوانتومی که میتوانند بر روی پردازندههای کوانتومی/سنسورها/شبکهها تولید یا شبیهسازی شوند، شامل شبیهسازی مواد شیمیایی و کوانتومی، کنترل کوانتومی، شبکههای ارتباطی کوانتومی، هواشناسی کوانتومی و غیره هستند.یک دیدگاه فنی اما کلیدی این است که دادههای کوانتومی تولید شده توسط پردازشگرهای NISQ پر سر و صدا هستند و معمولا درست قبل از اینکه اندازهگیری رخ دهد درهم گره میخورند. با این حال، استفاده از یادگیری ماشین کوانتومی در دادههای کوانتومی شلوغ و پر سر و صدا میتواند استخراج اطلاعات کلاسیک مفید را به حداکثر برساند. کتابخانه TFQ با الهام از این تکنیکها، مقدمات توسعه مدلهایی را فراهم میکند که همبستگی در دادههای کوانتومی را مجزا کرده و تعمیم میدهند و فرصتهایی را برای بهبود الگوریتمهای کوانتومی موجود یا کشف الگوریتمهای کوانتومی جدید ایجاد میکنند.مفهوم دوم برای معرفی مدلهای کوانتومی ترکیبی است. از آنجایی که پردازندههای کوانتومی کوتاهمدت هنوز هم کوچک و پر سر و صدا هستند، مدلهای کوانتومی نمیتوانند به تنهایی از پردازندههای کوانتومی استفاده کنند. همانطور که تنسورفلو از محاسبات ناهمگن در سرتاسر CPUها، GPU ها و TPU ها پشتیبانی میکند، این یک بستر طبیعی برای آزمایش الگوریتمهای کوانتومی ترکیبی است.کتابخانه TFQ شامل ساختارهای اساسی مانند کیوبیت، گیتها، مدارها و اپراتورهای اندازهگیری است که برای تعیین محاسبات کوانتومی مورد نیاز هستند. سپس محاسبات کوانتومی تعیینشده توسط کاربر میتواند در شبیهسازی یا بر روی سختافزار واقعی اجرا شود. مدار همچنین شامل امکانات قابلتوجهی است که به کاربران در طراحی الگوریتمهای کارآمد برای ماشینهای NISQ مانند کامپایلرها و زمانبندها کمک میکند و پیادهسازی الگوریتمهای هیبریدی کوانتومی کلاسیک را قادر میسازد تا بر روی شبیه سازهای مدار کوانتومی و در نهایت بر روی پردازندههای کوانتومی اجرا شود.ما از تنسورفلو کوانتومی برای شبکههای عصبی کانولوشنی پیوندی کلاسیک کوانتومی، یادگیری ماشین برای کنترل کوانتومی، یادگیری لایهای برای شبکههای عصبی کوانتومی، یادگیری دینامیک کوانتومی، مدلسازی مولد حالتهای کوانتومی مختلط، و یادگیری با شبکههای عصبی کوانتومی از طریق شبکههای عصبی بازگشتی کلاسیک استفاده کردهایم. ما مروری بر این کاربردهای کوانتومی در مقاله TFQ ارایه میدهیم هر مثال میتواند از طریق Colab از مخزن تحقیقاتی ما در یک مرورگر داخلی اجرا شود.نحوه کار TFQ کتابخانه TFQ به محققان اجازه میدهد تا مجموعه دادههای کوانتومی، مدلهای کوانتومی و پارامترهای کنترل کلاسیک را به عنوان تانسور در یک گراف محاسباتی بسازند. نتیجه اندازهگیریهای کوانتومی، که منجر به رویدادهای احتمالاتی کلاسیک میشود، توسط ضرایب تنسورفلو به دست میآید. آموزش میتواند با استفاده از توابع استاندارد Keras انجام شود.توضیح مفهومیتر در مورد چگونگی استفاده از دادههای کوانتومی، میتوان یک طبقهبندی نظارت شده از حالتهای کوانتومی را با استفاده از یک شبکه عصبی کوانتومی در نظر گرفت. درست مانند شیوه کلاسیک یادگیری ماشین، چالش اصلی کوانتوم یادگیری ماشین دستهبندی "دادههای نویزی" است. برای ساخت و آموزش چنین مدلی، محقق میتواند کارهای زیر را انجام دهد:یک مجموعه داده کوانتومی آماده کنید - دادههای کوانتومی به عنوان تانسور بارگذاری میشوند (یک آرایه چند بعدی از اعداد). هر تانسور داده کوانتومی به عنوان یک مدار کوانتومی نوشته شده در مدار که دادههای کوانتومی روی صفحه را تولید میکند، مشخص میشود. تانسور توسط تنسورفلو روی کامپیوتر کوانتومی برای تولید مجموعه داده کوانتومی اجرا میشود.ارزیابی یک مدل شبکه عصبی کوانتومی - محقق میتواند یک شبکه عصبی کوانتومی را با استفاده از Cirq که بعدا در داخل یک گراف محاسبه تنسورفلو تعبیه خواهند کرد، نمونهبرداری کند. مدلهای کوانتومی پارامتریزه را میتوان از چندین گروه گسترده براساس دانش ساختار دیتای کوانتومی انتخاب کرد. هدف از این مدل انجام پردازش کوانتومی به منظور استخراج اطلاعات پنهان در یک حالت پیچیده است. به عبارت دیگر، مدل کوانتومی اساسا ورودی دادههای کوانتومی را از هم جدا میکند، و اطلاعات پنهانی که در همبستگیهای کلاسیک کد میشوند را رها میکند، بنابراین آن را برای اندازهگیریهای محلی و پسپردازش کلاسیک قابلدسترس میسازد.نمونه یا میانگین - اندازهگیری حالات کوانتومی اطلاعات کلاسیک را به شکل نمونههای یک متغیر تصادفی کلاسیک استخراج میکند. توزیع مقادیر این متغیر تصادفی عموما به خود حالت کوانتومی و مشاهدهپذیر اندازهگیری شده بستگی دارد. از آنجا که بسیاری از الگوریتمهای متغیر به مقادیر میانگین اندازهگیریها، که به عنوان مقادیر مورد انتظار نیز شناخته میشوند، وابسته هستند، TFQ روشهایی را برای میانگین گیری در چندین اجرا شامل مراحل ( 1 )و ( 2 ) فراهم میکند. یک مدل شبکههای عصبی کلاسیک را ارزیابی کنید - زمانی که اطلاعات کلاسیک استخراج شد، در یک فرمت مناسب برای پس پردازش کلاسیک بیشتر است. از آنجا که اطلاعات استخراجشده هنوز هم ممکن است در همبستگی کلاسیک بین انتظارات اندازهگیری شده کدگذاری شوند، شبکههای عصبی عمیق کلاسیک میتوانند برای تعیین این همبستگیها به کار روند.ارزیابی عملکرد هزینه - با توجه به نتایج پس پردازش کلاسیک، یک تابع هزینه ارزیابی میشود. این میتواند براساس این باشد که مدل چقدر دقیق کار طبقهبندی را انجام میدهد اگر دادههای کوانتومی برچسب دار باشند، یا معیارهای دیگر اگر کار تحت نظارت نباشد.پارامترهای بهروزرسانی مناسب را ارزیابی کنید - بعد از ارزیابی تابع هزینه، پارامترهای آزاد در خط لوله باید در جهتی که انتظار میرود هزینه را کاهش دهد، بهروز شوند. این کار معمولا از طریق نزول گرادیانی انجام میشود.یک مرور انتزاعی سطح بالا از مراحل محاسباتی درگیر در خط لوله انتها به انتها برای استنتاج و آموزش یک مدل ترکیبی کلاسیک کوانتومی برای دادههای کوانتومی در TFQ . برای دیدن این کد برای یک مثال انتها به انتها، لطفا مثال "سلام بسیاری از جهانها"، آموزش شبکههای عصبی کانولوشنی کوانتومی، و راهنمای ما را بررسی کنید.ویژگی کلیدی تنسورفلو کوانتومی، توانایی آموزش و اجرای همزمان بسیاری از مدارهای کوانتومی است. این امر با توانایی تنسورفلو برای موازی کردن محاسبات در میان خوشهای از کامپیوترها و توانایی شبیهسازی مدارهای کوانتومی نسبتا بزرگ روی کامپیوترهای چند هستهای به دست آمده است. برای رسیدن به این هدف، ما همچنین انتشار qsim (لینک در گیتهاب) را اعلام میکنیم، که یک شبیهساز مدار کوانتومی است، که توانایی شبیهسازی یک مدار کوانتومی 32 کیوبیت با عمق گیت 14 در 111 ثانیه بر روی یک تکگره ابر گوگل ( n1 - ultramem - 160 ) را نشان دادهاست (این مقاله را برای جزییات بیشتر ببینید). شبیهساز به طور خاص برای پردازندههای چند هستهای اینتل بهینه شدهاست. به همراه TFQ ، ما یک میلیون شبیهسازی مداری را برای مدار کوانتومی 20 کیوبیت در عمق گیت 20 در 60 دقیقه روی گره ابر گوگل ( n2 - highcpu - 80 ) نشان دادهایم. برای اطلاعات بیشتر به مقاله TFQ ، بخش II E در شبیهسازی مدار کوانتومی با qsim مراجعه کنید.این مقاله به صورت خودکار با استفاده از موتور ترجمه مقالات هوش مصنوعی ترجمه شده و با حداقل بررسی انشانی منتشر شده است |
تو اشتباه میکردی،استیون! سکانس اول:چهار سال پیش بود.رفته بودم نمایشگاه کتاب.یادش بخیر.روی بنرهر غرفهای عکس استیون رو میدیدم،می رفتم اونجا،کتاباشو میخریدم.برام جذاب بود.خوشحال بودم کسی منو در حال خوندن کتابش نمیبینه.دو سه دقیقه یک بار میمیکچهره ارشمیدسرو داشتم در حالی که از حموم بیرون میپرید و میگفت یافتم!یافتم!فقط من به جای یافتم هاش میگفتم wow !(چون استیون خودش زحمت یافتنشرو کشیده بود.من فقط میفهمیدمش.)نوجوونبودم و شک و دوراهی و چند راهیو تردید.مثل همه.ولی هر وقت از اعتقاد نارساستیون به خدا میخوندم ناراحت میشدم.استیون کراشم بود.نباید آتییستمیبود.ولی بود.یه جمله کتاب رو که از زبون خود مرحوم نوشته شده بود یادم نمیره:"اگه خدا وجود داشته باشه،صرفا یه موجود منفعله که نشسته داره چای میخوره و فقط چند میلیارد سال پیش یه دکمه بیگ بنگ رو زده و الان فقط قانونهای فیزیکنکه دارن کار انجام میدن.(و علوم مختلف دیگه) پس این چه خداییهکه نمیتونه یه دخالت کنه و اینا؟؟؟"برگامریخت.گفتم عه.راست میگه! چرا اینطوری شد قضیه؟سکانس دوم:چند وقت پیش تو خود همین ویرگول،یه پسربچهدارم پرسید چرا زمین به جای کره،مکعب مستطیل نیست؟منم بهش گفتم به خاطر قانون فیزیک و جاذبه اس که برای همه نقاط این مکعب یکسان عمل میکنه و آخرش به شکل کره در میاد.بعد ازمپرسید:چرا خدا قانون فیزیکوتغییر نمیده که یکی از سیاراتشمکعبیباشه؟گفتم:فکر میکنی قانون فیزیک چیه؟از کیه؟همه این علومو قانونها یکی بودن.واحد.ما هی کم کم با گذشت زمان و ایستادن رو شونهغولها تونستیم قطره قطره اطلاعاتمان رو جمع کنیم و بشناسیمشون(باز هم عرض میکنم:فقط به اندازه چند قطره).ما این علوم رو شاخه بندی کردیم و روش این گذاشتیم.همه این علوم ساخته خدا بوده و هست و خواهد بود.چرا باید شک کنیم خدا نمیتونه قانون فیزیک رو تغییربده،وقتی فیزیک نه ساخته ماستو نه ساخته کسی دیگه؟ساخته خودشه.(این رو داشته باشید تا بقیشو بگم)سکانس سوم:این گذشت تااااامروز که به یه آیه برخوردم: "او همواره دست اندر کار امری است"آیه 29 سوره رحمن- بله.دقیقا در تناقض با سخن هاوکینگ.این تناقض پررنگباعث شد یاد هاوکینگو کتاب طرح بزرگشبیفتم. سریع تونستم این سه سکانس رو به هم مرتبط کنم:خدا ننشستهچای بخوره و به افق خیره بشه و ریلکس کنه و فقط فیزیک کار انجام بده،ما اسمش رو گذاشتیم فیزیکخدا فیزیکه.خدا شیمیه،خدا نجومه.هر پدیدهای از علوم مختلف که ما میتونیم مشاهدهاش کنیم حاصل کار خداست.انقدر کارهای خدا روی نظمه(با توجه به سخن خودش)،که ما اسمقانون و اصل رو روش گذاشتیم.و انقدر این قانونها رو بزرگ کردیم،که جای خدا رو برامون گرفتن.توی این روزها که فیزیک و شیمی شده خدای مردم،خدا رو میتونم ببینم.در حالی که با لبخند نگاهشون میکنه.پ.ن:من به اسلام و" الله "به عنوان خدا معتقد هستم.منظور من این نیست که علم خدا است.منظور من اینه که قانونمندیکارهای خدا و منظم بودن اون باعث شده تا ما اسم علم رو روش بذاریم. |
آیا واقعا زمان وجود دارد؟ با گذشت چندین قرن هنوز هم معمای زمان حل نشده است و همچنان برای دانشمندان و فیزیکدانان چالش بر انگیز است و جالبتر این کهبعضی از آنان هنوز مطمین نیستند زمان وجود دارد یا خیر. تنها چیزی که واقعی به نظر میرسد و آن را تجربه میکنیم زمان حال است، زمانی که دریک چشم بر هم زدن میگذرد.زمانی که برای ما میگذرد تنها رو به جلو است که این اتفاق به " پیکان جلو " معروف است.منظور ما از زمان مجموعهای تغییرات و حوادثی است که انجام مییابد، از رویداد هایی که به صورت دورهای اتفاق میافتد مثل طلوع و غروبآفتاب و چرخیدن زمین به دور خورشید برای اندازه گیری زمان استفاده میشود.ساعتهای ما برای پیگیری زمان با این رویدادها که به صورت دورهای تکرار میشوند هماهنگ شده است، پس میتوان گفت که زمان راتنها با تغییراتی که در جهان مادی رخ میدهد حس ی کنیم و میفهمیم، به بیان سادهتر زمان به معنی "تغییر" است.درک زمان در موقعیتهای مختلفهمان طور که میدانید درک زمان برای موقعیتها و شرایط مختلف یکسان نیست، مثلا وقتی کسی بیکار نشسته باشه احساس میکنه زمان خیلیکند میگذره و وقتی کسی سر جلسه امتحان و مشغول حل کردن سوالات، احساس میکنه زمان تند میگذره! درک گذر زمان وابسته بر سن و سرعت پردازش مغزاست در واقع مغزی که جوانتر هست سرعت پردازش بالاتری داره و زمان براش دیر میگذره و مغزی که پیر هست سرعت پردازش کمتری داره و زمانبرایش تند میگذره به همین علت در کلاسهای درس زمان برای دانش آموزان به کندی و برای معلمان به سرعت میگذرد!هنگامی که انسان احساس خطر میکنه مغز سرعت پردازشش بالا میره تا انسان متوچه بشه و مواظب باشه به همین علت عملکرد معزتاثیر زیادی بر گذر زمان دارد.آیا زمان واقعا وجود دارد؟فرضیه انتقال پیام عصبی شیمیایی در مغزفرضیه انتقال پیام عصبی شیمیایی در مغز میگوید چون انتقال پیام عصبی شیمیایی هست و این شیمیایی بودن تا حد زیادی باعث کند شدنسرعت پردازش هست، در آینده "میکروروبوت" هایی طراحی میشوند که وارد مغز میشن و انتقال نورونها از شیمیایی به الکتریکی تغییر بدهندو در نهایت سرعت پردازش رو افزایش بدن و درکمون از زمان را تقریبا به 3 میلیون برابر افزایش بدیم، این به این معناست که برای مثالانسان در یک دقیقه به اندازه چند سال زندگی کند، گرچه این فرضیه رویا پردازانه است و در کل هدف از این فرضیه جایگزینی میکروروبوت هابه جای انتقال شیمیایی در مغز است.آیا زمان واقعا وجود دارد؟توهم زمانمشکل زمان در واقع از یک قرن قبل آغاز شد وقتی نظریههای نسبیت خاص و نسبت عام انیشتین، تصور معمول زمان را به عنوان یکثابت جهانی درهم ریخت! یکی از پیامد هایش آن بود که گذشته، حال و آینده مطلق نیست.نظریههای انیشتین همچنین چالشی بسیار جدی در فیزیک به وجود آورد،زیرا قوانین نسبیت عام "که گرانش و ساختار بزرگ مقیاس جهان را توصیف میکند" با قوانین فیزیک کوانتومی"که بر جهان خرد حکومت میکند" نا سازگار به نظر میرسد.حدود چهار دهه قبل فیزیکدانان مشهور "جان ویلر و برایس دویت" معادلهای خارق العاده ارایه دادند که چهارچوبی ممکن برای سازگاری بخشیدنبه نسبیت و مکانیک کوانتومی فراهم میکرد.اما معادله "ویلر - دویت" همواره مناقشه بر انگیز بوده است، زیرا پیچیدگی عجیبتری از فهم ما نسبت به زمان به نظریه نسبیت اضافه کرده است.کارلو روولی، فیزیکدانی دانشگاه مارسی فرانسه میگوید:زمان ناگهان از معادله "ویلر - دویت" ناپدید میشود و این موضوعی است که برای اکثر نظریه پردازان تبدیل به معمایی بی جواب شده است.شاید بهترین راه برای فکر کردن درباره واقعیت کوانتومی کنار گذاشتن زمان باشد. به این ترتیب توصیف بنیادی از جهان باید بی زمان باشد!تا به حال هیچکس در استفاده از معادله "ویلر - دویت" برای یکی کردن نظریه کوانتوم و نسبیت عام موفق نشدهاند.با این اقلیت فیزیکدانان که شامل روولی هم میشود معتقدند هر نظریه موفقی از تلفیق دو شاهکار فیزیک قرن بیستم نهایتا جهانی راتوصیف خواهد کرد که در آن زمان به شکل اجتناب نا پذیری وجود ندارد!فیزیکدان و فیلسوف دانشگاه آکسفورد "جولیان باربور" در کتاب "پایان زمان" پاسخ جالبی را برا این معما مطرج کرده است:تمام جهان را میتوان به فریمهای فیلم سینمایی تشبیه کرد. همانطور که در کل فریمهای یک فیلم چیزی بنام زمان وجود ندارد در تمامکیهان هم مفهومی به نام زمان وجود ندارد و جهان همیشه مثل فریمهای سینمایی کیهانی فقط در زمان حال حضور دارد، یعنی به جایمفهوم زمان، تغییرات در جهان را میتوان صرفا با مجموعهای از لحظات زمان حال کیهان وصف کرد.آیا زمان واقعا وجود دارد؟فرضیه زمان گرمایی کارلو روولی:فیزیکدان ایتالیایی "کارلو روولی" میگوید: گرچه ما در ظاهر تغییر زمان را حس میکنیم، اما این حس در واقع توهمی بیش نیست.روولی به همران ریاضیدان مشهور فرانسوی "آلن کان" در تلاس است تا بطور دقیقتر چگونگی حقیقیت بی زمان که "زمان گرمایی"نامیده میشود، میتواند تصویر گذشت زمان را برای ما به وجود آورد را درک کند.البته برای آنکه بتوانیم فرضیه زمان گرمایی را روی کل جهان هستی اعمال کنیم، لازم است ابتدا نظریه کوانتومی گرانش را در اختیار داشته باشیم.نظریهای که به رغم تلاش گسترده بسیار از فیزیکدانان هنوز حاصل نشده است. با این وجود، همین که یک مدل ساده از تابش پس زمینهی کیهانیهم توانسته بر اساس فرضیه زمان گرمایی به نتایج واقعی بیانجامد بسیار امید بخش است.فرضیه مکانیک کوانتایی کارلو روولی: همانطور که رولی توضیح میدهد، در مکانیک کوانتومی تمام ذرات ماده و همچنین انرژی را میتوان به صورت موج توصیف کرد. موج نیز یک ویژگیغیرعادی دارد، تعداد نا محدودی از آن میتوان در یک مکان وجود داشته باشد. اگر روزی نشان داده شود که زمان و مکان از کوانتا تشکیل یافتهاند،تمام آنها میتوانند در یک نقطه بدون بعد روی هم تلنبار شوند.روولی میگوید:به معنایی فضا در این تصویر ذوب میشوند. دیگر فضا دیگر وجود ندارد، تنها کوانتاهایی وجود دارند روی کوانتاهای دیگر بدون اینکه در فضا غرق شوند.آیا زمان واقعا وجود دارد؟آنها همراه این فرضیه چهارچوبی هم ارایه دادهاند که نشان میدهد، چگون آنچه ما به عنوان زمان تجربه میکنیم ممکن است از یک واقعیت بی زمانو بنیادیتر ظهور یافته باشد.همان گونه که روولی توصیف میکند، زمان احتمالا یک مفهوم تقریبی است که خود در ابعاد بزرگ ظاهر میشود.روولی با فهمیدن این که فرضیه هایش راز زمان را عمیقتر میکند، میگوید:بیشتر دانش فعلی ما روزی گیج کننده به نظر میرسید. من فهمیدهام که این تصویر مشهودی نیست، اما این موضوع فیزیک بنیادی استیافتن روشهای جدید فکر کردن درباره جهان و دیدن اینکه آیا این روشها کار میکند یا نه.من فکر میکنم وقتی گالیله گفت زمین میچرخد، به همین شکل غیر قابل فهم بود، فضا برای کوپرنیک شبیه فضا برای نیوتن نبود و فضابرای نیوتن مانند فضا برای انیشتین نبود. ما همیشه کمی بیشتر میآموزیم.رولی احساس میکند که یک انقلاب دیگر در مفهوم زمان به همین زودی اتفاق میافتد. وقتی مقاله 1905 انیشتین منتشر شد، تفکر مردم دربارهفضا و زمین را تغییر داد، ما دوباره در آستانه واقعهای شبیه آن هستیم. وقتی گرد و خاکها فرو مینشینند، زمان هرچه که باشد میتواند حتی عجیبتر و وهم انگیزتر از آن چیزی باشد که انیشتین تصور میکرد.اگر به خواندن مقالاتی از این قبیل علاقه مند هستید پیشنهاد میکنم از این لینک دیدن فرمایید! |
10 راز حل نشدهی بزرگ علم فیزیک داشتم ت اینترنت میگشتم یهو چشمم به یه چیز باحال خورد گفتم براتون بزارم امیدوارم خوشتون بیاد .سال 1900 میلادی لرد کلوین اعلام کرد که مورد جدیدی برای کشف شدن در فیزیک باقی نمانده و تنها اندازهگیریهای بیشتر و دقیقتر است که باقی میماند. در طول سه دهه پس از این نظریه عجیب، مکانیک کوانتوم و نظریهی نسبیت انیشتین آنچه را که انسان تا آن زمان از فیزیک میشناخت، تغییر داد.امروزه هیچ دانشمندی جر ت اعلام نظریهای مانند لرد کلوین را به خود نمیدهد، به نظر میرسد فیزیک جعبهی پاندورای شگفت انگیزی است که با هر جواب سوالات بیشتر و بزرگتری در آن مطرح میشود، سرشناسترین دانشمندان دنیا سالهاست پیشرفتهترین تجهیزات علمی را با هزینههای سرسامآور در اختیار گرفتهاند و عمر خود را صرف تحقیق روی عجایب جهان میکنند اما اگر واقعبین باشیم یافتههای بیشمار هر روزهی ما در برابر چیزی که نمیدانیم ناچیز به نظر میرسد. در ادامه با 10 سوال از بزرگترین شگفتیهای علم فیزیک آشنا خواهید شد. 1 ماهیت انرژی تاریکتمامی محاسبات مقداری بسیار بیشتر از مادهی قابل مشاهده در جهان را نشان میدهند. در حالی که نیروی جاذبه با کشیدن فضا - زمان به داخل سعی دارد از هم گسستگی و انبساط جهان جلوگیری کند اما کهکشانها سریع و سریعتر از گذشته و با سرعتی بیشتر از سرعت نور از یکدیگر دور میشوند، به نظر میرسد نیرویی منفی مانند سپری نامریی نیروی جاذبه را از فضا - زمان جدا میکند. در مدل پذیرفته شده از جهان از این سپر با نام ثابت کیهانی یاد میشود، همان چیزی که به عنوان انرژی تاریک مشهور شده است. با گسترش جهان هر لحظه فضای بیشتری ایجاد میشود و به همان میزان، مقدار انرژی تاریک جهان نیز بیشتر میشود. بر اساس نرخ مشاهدات از گسترش فضا - زمان دانشمندان حدس میزنند در مجموع بیشتر از 70 درصد از کل نیروهای موجود در جهان را این انرژی ناشناخته تشکیل میدهد در حقیقت ما میدانیم که جهان مملو از این انرژی است اما نمیدانیم که چگونه باید به آن نگاه کنیم. 2 مادهی تاریک چیست؟میدانیم که حدود 84 درصد از ماده در جهان نه نوری را جذب میکنند و نه نوری از خود منتشر میکنند، چیزی که به آن مادهی تاریک گفته میشود. مادهی تاریک حتی به صورت غیر مستقیم نیز قابل مشاهده نیست اما وجود آن از طریق ت ثیر بر نیروی گرانشی مادهی مریی، اشعه و ساختار انبساطی جهان قابل اثبات است. به نظر میرسد فضاهای بین کهکشانی مملو از این مادهی عجیب باشند و ممکن است آنها از ذرات بنیادی ناپایداری که بنا بر قوانین مکانیک کوانتوم دایما در فضای بین کهکشانی به وجود میآیند و از بین میروند ( WIMP ) به وجود آمده باشند. تلسکوپ و آشکارسازهای زیادی در سراسر کرهی زمین و خارج از جو به بررسی WIMPها اختصاص یافتهاند اما هنوز هیچکس نمیداند مادهی تاریک از چه ساخته شده است. 3 - آیا جهانهای موازی وجود دارند؟اطلاعات اختر فیزیکشناسان نشان میدهد که فضا - زمان ممکن است مسطح باشد به جای آن که منحنی باشد و این یعنی در تمام جهات فضا - زمان تا بینهایت ادامه خواهد داشت. اگر چنین باشد پس منطقهای که ما میتوانیم ببینیم و فکر میکنیم جهان هستی باشد فقط قسمتی در بی نهایت است، اما همزمان فیزیک کوانتوم به ما میگوید فقط تعداد محدودی از تنظیمات ذرات ( 10 ^ 10 ^ 22 ) در هر تکهی کیهانی میتواند وجود داشته باشد و با این تعداد محدود در تکههای نامحدود از جهان، ذرات مجبورند تنظیمات خود را بارها و بارها تا بینهایت تکرار کنند. این به معنای آن است که تکههای کیهانی دقیقا همانند جهان ما (حاوی کسی مثل من و شما) وجود خواهند داشت، همچنین تکههای کیهانی وجود خواهند داشت که دقیقا شبیه ما هستند اما فقط با یک ذره تفاوت، و تکههای کیهانی دقیقا شبیه ما با دو ذره تفاوت و . این منطق عجیب که قوانین فیزیک به ما دیکته میکند همان چیزی است که به نام جهانهای موازی میشناسیم. اما اگر بی نهایت جهان شبیه به جهان ما وجود دارد چرا تاکنون نتوانستهایم آنها را کشف کنیم و اصولا چگونه باید آنها را ببینیم؟ 4 چرا مادهی بیشتری در برابر ضد ماده به وجود آمده است؟جواب به این سوال چگونگی به وجودآمدن جهان ما را توضیح میدهد. بر طبق قوانین فیزیک فرض بر این است که در لحظهی مهبانگ باید مقدار برابری ماده و ضد ماده به وجود آمده باشد، اما اگر چنین بود جهان تاکنون باید از بین میرفت. الکترونها در برخورد با پوزیترون، نورترونها با ضد نوترون و به همین ترتیب بقیهی ذرات در برخورد با ضد خود باید از بین میرفتند و در نهایت تنها چیزی که باقی میماند دریایی از فوتونها در جهانی بدون ماده است. به دلایلی مقدار بیشتری از ماده نسبت به ضد ماده به وجود آمده است که در نتیجه باعث تشکیل جهان ما شده است، اما هنوز توضیح قابل قبولی برای این حقیقت وجود ندارد. 5 سرنوشت نهایی جهان چه خواهد بود؟سرنوشت جهان شدیدا به عامل ناشناختهی وابسته است. میزان چگالی ماده در برابر انرژی پراکنده شده در سراسر جهان را نشان میدهد و سه حالت میتواند داشته باشد، کمتر از یک، بیشتر از یک و برابر با یک.اگر بزرگتر از یک باشد یعنی فضا - زمان بسته است مانند سطح یک کرهی فوقالعاده بزرگ که از هر طرف به جای اول میرسد. اگر جهان را بسته متصور شویم و انرژی تاریک را در نظر نگیریم سرنوشت جهان ما اینگونه رقم خواهد خورد که انبساط جهان زمانی متوقف شده و سپس انقباض جهانی شروع خواهد شد و این انقباض سرانجام کل جهان را در نقطهای جمع و فشرده خواهد کرد. این له شدگی بزرگ برخلاف انفجار بزرگی است که جهان از آن زاییده شده است. اما اگر همچنان جهان را بسته تصور کنیم و انرژی تاریک نیز وجود داشته باشد جهان کروی ما تا ابد گسترش خواهد یافت.اما اگر را کمتر از یک در نظر بگیریم پس فضا - زمان باز خواهد بود، سطح یک زین را تصور کنید! در این حالت سرنوشت نهایی جهان ابتدا انجماد بزرگ و سپس از هم گسستگی بزرگ خواهد بود. در این نظریه در زمانی سرعت انبساط جهان به حدی خواهد رسید که ستارهها و کهکشانها از هم گسسته شده و در فضای بین کهکشانی پخش خواهند شد، در نتیجهی آن تمام ذرات هستی تنها و بسیار سرد رها خواهند شد. اما این پایان نهایی دنیا نیست، پس از این مرحله رشد بسیار قوی انبساط، جهان را به جایی خواهد رساند که حتی اثر نیروهای بین اتمی نیز خنثی شده و ذرات بنیادی از درون متلاشی خواهند شد و در فضای بیکران پراکنده میشوند.حالت سوم این است که برابر با یک باشد. در این حالت جهان ما بدون خمیدگی و صاف خواهد بود و در تمام جهات به صورت نامحدود گسترش خواهد یافت. اگر انرژی تاریک وجود نداشته باشد این جهان مسطح برای همیشه با یک نرخ شتاب منفی گسترش خواهد یافت تازمانی که این شتاب به صفر برسد و جهان در حالتی پایدار باقی بماند، اما اگر انرژی تاریک وجود داشته باشد سرنوشت نهایی جهان گسترش همیشگی و در نهایت انجماد بزرگ و سپس از هم گسستگی بزرگ خواهد بود. 6 چگونه اندازهگیری باعث فروپاشی تابع موج میشود؟در قلمرو عجیب و غریب الکترونها، فوتونها و دیگر ذرات بنیادی قوانین فیزیک کوانتوم رفتارها را مشخص میکنند. در این اندازه ذرات نه مانند توپهای کوچک بلکه مثل امواجی که در فضایی بزرگ رها شده باشند، رفتار میکنند. هر ذره با یک تابع موج یا توزیع احتمال توضیح داده میشود. این توزیع احتمال به ما میگوید که مکان، سرعت و دیگر خواص هر متغیر چه مقادیری میتواند داشته باشد، اما دقیقا نمیتوانیم مقدارها را از آن به دست بیاوریم. تابع موج دامنهای از احتمالات را به ما میدهد تا زمانی که بتوانیم با آزمایش و به صورت تجربی میزان و مکان دقیق هر ذره را به دست بیاوریم. اما برای به دست آوردن مقدار دقیق مانعی وجود دارد. هنگام اندازهگیری خواص ذرات تغییر کرده و نمیتوانیم نتیجهای را به دست بیاوریم. اما چگونه و چرا اندازهگیری یک ذره باعث فروپاشی تابع موج آن میشود؟ این مشکل که به نام خطای اندازهگیری شناخته میشود مانع بزرگی در برابر شناخت ما از جهان است. درک اینکه واقعیت چیست و آیا اصلا واقعیتی وجود دارد همه در گرو جواب به این سوال است. 7 آیا نظریهی ریسمان صحیح است؟زمانی فیزیکدانان تصمیم گرفتند تمام ذرات بنیادی را ریسمانهای تک بعدی تصور کنند. ریسمانهایی که به دور خود پیچیده شده و تفاوت آنها در فرکانس متفاوت ارتعاشات آنها است. با به وجود آمدن این نظریه علم فیزیک بسیار سادهتر شد با نظریهی ریسمان فیزیکدانان توانستند قوانین فیزیک کوانتوم را با قوانین حاکم بر فضا - زمان یعنی نسبیت عام آشتی دهند و چهار نیروی طبیعت را در قالب یک چارچوب و نظریهی واحد جای دهند. اما مشکل از آن جایی شروع میشود که نظریهی ریسمان فقط در فضایی 10 یا 11 بعدی میتواند کار کند. 3 بعد فضای بزرگ که آن را میتوانیم ببینیم به علاوهی 6 یا 7 بعد فضای فشرده و بسیار ریز و بعد زمان. اندازهی فضاهای فشرده همانند خود این ریسمانهای لرزنده چیزی حدود یک میلیاردم اندازهی هستهی اتم هستند. هیچ راه شناخته شده و یا حتی قابل تصوری برای بررسی اندازهای به این کوچکی وجود ندارد و در نتیجه هیچ راهی نیز برای اثبات تجربی نظریهی ریسمان وجود نخواهد داشت. 8 چرا پیکان زمان یک طرفه است؟حرکت رو به جلوی زمان را با ویژگی از جهان به نام آنتروپی توضیح میدهند. تقریبا آنتروپی را میتوان با میزان بینظمی در جهان توضیح داد. همانگونه که بینظمی رو به افزایش است زمان نیز رو به جلو حرکت میکند. این حقیقت که آنتروپی در حال افزایش است را میتوان با این منطق توضیح داد که میزان بیشتری از ترتیبهای بینظم نسبت به ترتیبهای منظم در جهان وجود دارد و به همین دلیل ذرات تمایل دارند به سمت بینظمی حرکت کنند تا به سمت منظم شدن. اما سوال پیش آمده این است که چرا آنتروپی در گذشته بسیار پایین بوده است؟ به بیان دیگر آیا به دلیل همین آنتروپی بسیار پایین، جهان در آغاز خود از بینهایت ماده و انرژی در نقطهای بسیار کوچک تشکیل شده بود و پس از تولد به سرعت به اطراف منتشر شده است؟ برای درک بهتر این موضوع توصیه میکنیم مقالهی پیشین ما در مورد حرکت رو به جلوی پیکان زمان مطالعه کنید. 9 آیا در بینظمی، نظمی نهفته است؟فیزیکدانان نمیتوانند بعضی از رفتارهای سیالات، از مایعات مانند آب گرفته تا گازها و دیگر سیالات را پیشبینی کرده و به جوابهای منطبق بر آزمایشهای تجربی برسند. در حقیقت حتی مشخص نیست که آیا راه حلی کلی برای آنچه معادلات ناویر - استوکس نامیده میشود وجود دارد و اگر وجود دارد آیا میتواند رفتار مایعات را در همهجا به درستی تشریح کرده و نقاط ناشناختهی تکینه را توضیح دهد. به علت همین مشکلات به نظر میرسد ماهیت هرج و مرج هنوز به خوبی شناخته نشده است. فیزیکدانان و ریاضیدانان متعجب میشوند وقتی به درستی نمیتوانند وضعیت آب و هوا را پیشبینی کنند. آیا این آشفتگیها ذاتا غیر قابل پیشبینی است؟ آیا توربولانس از معادلات ریاضی فراتر میرود؟ و یا سرانجام با معادلهی ریاضی صحیح به نتیجهای کلی خواهیم رسید؟ 10 گرانش چگونه کار میکند؟همهی ما میدانیم که گرانش ماه باعث به وجود آمدن جز و مد در زمین و گرانش خورشید باعث گردش زمین به دور آن و ماندن سیارهی ما در مدار خورشید میشود. اما درک ما از این واقعیت چقدر است؟ گرانش نیروی قدرتمندی است که از مواد ایجاد میشود و اجسام سنگینتر با گرانش بالاتر اجسام سبکتر را به سمت خود جذب میکنند. در حالی که دانشمندان تحقیقات زیادی را روی ت ثیرات این نیرو انجام دادهاند اما هنوز مطمین نشدهاند که چرا این نیرو وجود دارد. چرا نیرویی که اتمها را درکنار یکدیگر نگه میدارد متفاوت از جاذبه است؟ آیا جاذبه یک ذره است؟ اینها سوالاتی است که هنوز دانش کنونی ما از فیزیک توانایی پاسخ گویی به آنها را ندارد. - 10 - biggest - unsolved - mysteries - in - physics / |
چرا برخی انسانها گیاهخوار میشوند؟ حتما در اطرافیان و یا آشنایانتان با این موضوع مواجه شدید که برخی انسانها از خوردن گوشت یا لبنیات امتناع میکنند، ما در این مقاله قصد داریم شما را وارد دنیای یک شخص گیاهخوار کنیم تا علت انگیزه او از این کار را درک کنیم برای درک این موضوع ابتدا بهتر است نگاهی به گونه انسان از جهت سیستم جهاز هاضمه، دستگاه گوارش و وضعیت دندان و آناتومی فک آن به عنوان یک حیوان ناطق بپردازیم تا موضوع برایمان روشن شود که اصولا انسان گوشتخوار است گیاه خوار است یا همه چیز خوار؟! انسان به هزار و یک دلیل جزو گروه گیاه خواران و میوه خواران قرار میگیرد چرا که سیستم چینش دندانهای او مثل حیوانهای گیاه خوار مرتب و فاقد دندانهای نیش برای به دندان کشیدن گوشت حیوانات است دندانهایی مسطح یکدست و یک اندازه که برای بریدن گوشت حیوان آفریده نشده بر خلاف حیوانات درنده و شکارچی که دندان نیش آنها حداقل سه برابر دندانهای آسیاب آنهاست و برای دریدن گوشت حیوان تعبیه شده، انسان چنین مکانیزمی برایش طراحی نشده، همچنین سیستم گوارش حیوانات گوشتخوار کمترین فاصله بین دهان و معده را دارد و گوشت خورده شده در زمانی مناسب خود دفع خواهد شد اما در گونه انسان، گوشت میبایست یک فاصله طویل بین دهان و معده و نهایتا روده را طی کند تا بعد از گذراندن چندین متر و چند ساعت به صورت کامل هضم شود که این خود تولید آفتهای ناخوشایندی در سیستم گوارش انسان را باعث میشود و بیماری هایی مثل نقرص، سل و انواع بیماریهای داخلی را متوجه انسان میکند همچنین مطالعات صورت گرفته در جوامعی که گیاه خواری در آنها مرسوم است نشان دهنده عدم مراجعه جدی به پزشک برای بیماری هاست و تقریبا سرطان در میان گیاهخواران در حد افسانه است!اما از چه زمانی و چگونه گوشت خواری به انسان تحمیل شد؟! موضوع برمی گردد به زمان قحطی هایی که متوجه انسانها در طول تاریخ شده و با کشف آتش این موضوع برای انسان مطرح شده که با نبود غلات، حبوبات و میوه و گیاهان بالاجبار رو به گوشتخواری آورده البته آن هم نه بصورت مستقیم که با افزودن مرکبات مثل آبلیمو پیاز ادویه و جوشاندن یا سرخ کردن روی آتش که بتواند گوشت را قابل خوردن و هضم کردن راحت کند و متاسفانه پس از گذر از آن مقطع این عادت غذایی در آشپزی آنها جاخوش کرده اما اکنون که بشر در معذوریت قحطی نیست آیا نیاز به گوشتخواری باید وجود داشته باشد؟آیا رژیم گیاه خواری تمامی احتیاجات بدن انسان را تامین میکند؟ کلیه مواد مغذی هرم غذایی انسان از قبیل کربوهیدراتها، پروتیین، ویتامینها مواد معدنی و چربیها در جدول غذایی گیاهخواران که شامل غلات، حبوبات، میوه، سبزیجات، آجیل، مغزها، دانهها فرآوردههای سویا و قارچ هاست به قدر کفایت وجود دارد.گیاه خواری و محیط زیست؟ شاید برای کسانی که با گیاهخواری و فواید آن آشنایی ندارند ارتباطی بین آن و محیط زیست را نتوانند ببینند اما ارتباط مستقیمی بین این دو حوزه وجود دارد در واقع بشر با راه اندازی صنعت دامپروری حجم قابل توجهی از اراضی کشاورزی را اختصاص به کاشت خوارک مربوط به دام و طیور کرده و به این شکل سهم قابل توجهی از جنگلها و اراضی طبیعی را به نابودی کشانده و سبب از بین بردن پوششهای گیاهی زمین شده که از عوارض آن سیلاب هایی است که در مناطق مختلف جهان با این منشا رخ میدهد. یا در صنعت دامپروری با پرورش صنعتی گاوها این جمعیت مازاد تولید گاز متان بیش از حد کرده به گونهای که باعث آسیب به لایه ازن و شرایط محیط زیستی بشر کرده است و همچنان عامل شماره یک گرمایش زمین محسوب میشود یا مصرف بیش از اندزه آب و از بین بردن سفرههای زیر زمینی برای پرورش صنعتی و دامپروری. انواع شاخههای گیاهخواری؟ااحتمالا برخورد کرده باشید با این موضوع که برخی از گیاهخواران از لبنیات برخی از تخم مرغ برخی از عسل و یا برخی از هیچکدام از اینها استفاده نمیکنند ما قصد داریم انواع طبقه بندی و شاخههای گیاهخواری را برایتان شرح دهیم 1 .اوو وجترین یا گیاهخوارانی که از گوشت مصرف نکرده اما از تخم مرغ و عسل استفاده میکنند همچنین از لبنیات هم به هیچ عنوان استفاده نمیکنند. 2 .اوو لاکتو وجترین یا گیاهخوارانی که از گوشت مصرف نمیکنند اما از تخم مرغ و عسل و لبنیات استفاده میکنند. 3 .لاکتو وجترین یا گیاه خوارانی که از تخم مرغ استفاده نمیکنند اما از لبنیات و عسل استفاده نمیکنند. 4 .گیاهخوار مطلق یا وگان یا وگن کسی که از خوردن گوشت، لبنیات، تخم مرغ، عسل اجتناب کرده و تا جای ممکن از مصرف محصولات حیوانی در خوراک، پوشاک، وسایل، مواد آرایشی بهداشتی و غیره خودداری کند و از خز، چرم، پشم، ابریشم و یا هر وسیله و مادهای که برای تولید آن حیوانات آزار دیده باشند یا کشته شده باشند چشم پوشی میکنند. 5 .خام گیاهخواری که ترکیبی از وگنیسم و خام خواری است افرادی که از این شیوه غذایی پیروی میکنند از تمام غذاهای حیوانی و همه غذاهای پخته شده با دمای بالاتر از 48 درجه سانتی گراد خودداری میکنند همچنین از مصرف مشروبات قهوه چای و سیگار نیز پرهیز دارند. 6 .میوه خواران که نه تنها غذاهای حیوانی را از برنامه غذایی خود حذف میکنند بلکه قسمت هایی از گیاهان را هم که برداشت آنها موجب آسیب یا پایان دادن به زندگی گیاه میشود نمیخورند. به عبارت سادهتر، این افراد، تنها محصول گیاهان یعنی آجیل، دانهها، میوهها، مغزها و حبوبات را مصرف میکنند و از مصرف بخشهای دیگر گیاه مانند غده، ریشه، ساقه، برگ، گل و همچنین جوانهها خودداری میکنند میوه خوارها هم غذای خام میخورند هم غذای پخته.وگنیسم و چرایی آن؟ جالب است بدانید کاملترین نوع گیاهخواری یعنی وگنیسم، پرطرفدارترین شاخه از گیاهخواری نیز محسوب شده و به نوعی سبک زندگی محسوب میشده اصولا وگانها علت اصلی وگان شدن خود را رعایت رژیم غذایی خاص صرفا برای سلامتی قلمداد نمیکند بلکه آنرا سبکی از زندگی به جهت خودداری از آزار، شکنجه و کشتار حیوانات، محیط زیست و حفظ سلامت عنوان میدارد.یک وگان، وگان میشود چون خواستار عدم خشونت نسبت به گونه حیوانات هست در صنعت دام و کشتارگاهها فجایعی ورای تصور شکل میگیرد یعنی یک گاو ماده برای تولید شیر 300 روز از سال را در حالت بارداری اجباری از طریق لقاح مصنوعی قرار میگیرد تا تا برای انسان تولید شیر و لبنیات کند شیری که به علت وجود پروتیین خاصی به نام کاسنین عامل اصلی دل پیچه، نفخ و به هم ریختن سیستم گوارش انسان هست و شیری که تولید حساسیت پوستی چون خارش برای بسیاری از انسانها میکند انسان فقط بایست در زمان نوزادی در 2 سال اول زندگی از شیر و آن هم از گونه انسانی نه حیوانی استفاده کند . همچنین تمام بدن همچین گاوی پر از هورمون استروژن است که وقتی کشته و برای مصرف انسان استفاده میشود متاسفانه بیماری هایی از قبیل سرطان دهانه رحم، سرطان رحم و سرطان پروستات میکند یک وگان وگان میشود چون در جریان بسیاری از خشونتها در کشتارگاهها قرار گرفته او میداند که بسیاری از گاوها زمان به خط شدن برای کشتن از شدت ترس سکته میکنند و جسد آنها زیر گیوتین میرود بسیاری از شنیدن ضجههای گاوهای در حال جان دادن اشک میریزند برخی دچار جنون و بی اختیاری ادرار میشوند!مرغها که نیاز به گفتن ندارند روز و شب برای مرغهای گوشتی معنی ندارد آنها 24 ساعته زیر نور مهتابی باید بخورند آنقدر بخورند و هورمون به آنها داده شود تا در عرض 45 روز فربه شوند تا به این صنعت سود برسانند آنقدر چاق میشوند که پاهایشان تحمل آن وزن غیر طبیعی را ندارد و حالتی خمیده به خود میگیرد و طبعا با فشاری که به آنها وارد میشود عصبی شده و بصورت جنون آمیزی در آن فضای تنگ و به هم چسبیده به هم نوک میزنند پس باید نوک هایشان چیده شود گاه با دستگاههایی که به علت داشتن درصدی خطا حتی زبان آنها را هم قطع میکند . و نهایتا در روزی که برای کشتار سوار بر خودروهای حمل مخصوص قرار میگیرند شانس این را دارند که نور خورشید را برای یک بار در عمر تجربه کنند! آنها به دنیا میآیند که کشته شوند برای انسان آنها حتی تجربه راه رفتن در محیط طبیعی مثلا روی چمن را هیچگاه ندارند البته برای جوجههای یک روزه نر که به دنیا آمدهاند اوضاع ازین هم اسفبارتر است آنها در دم بصورت زنده زنده چرخ و رنده میشوند و از گردونه صنعت پولساز گوشت سریعا حذف میشوند یا آن مرغهای تخم گذار نگون بخت که باید به حالت غیر طبیعی آنقدر تخم بگذارند تا شیره جانشان تمام شده و کلسیم بدنشان ته بکشد و نهایتا هم پس از این همه خدمت به بشریت روانه کشتارگاه شوند! آری دنیای صنعت گوشت و لبنیات دنیای مخوف و مشمیز کننده ایست که دل هر انسان آگاهی را به درد میآورد .یک وگان، وگان میشود و فسنجان آن با بادمجان است، قرمه سبزی و قیمه آن با سویا و قارچ و روزهای تعطیل آفتابی او هم به جای جنازههای حیوانات، سبزیجات و سویا کباب میکند.یک وگان، وگان میشود و به جای شیر و لبنیات حیوانی از شیر بادام، شیر سویا، شیر فندق، یا شیرهای گیاهی دیگری میخورد و به شیری که برای گوساله و بزغاله یا برهای بدون مادر و شیر مانده لب نمیزندیک وگان، وگان میشود و از تخم قاعدگی مرغها استفاده نمیکند و با خرید آنها از کشتار جوجههای نر و اسارت، استثمار، آزار و کشتار مرغها پشتیبانی نمیکند.یک وگان، وگان میشود و از کیف، کفش، کمربند، کت و مبلمان خانه خود از پارچه نخی، کتان یا چرم مصنوعی استفاده میکند که هیچ حیوانی برای آنها شکنجه و کشته نشده است.یک وگان، وگان میشود و از پالتو و بالشهای پر که از پر حیواناتی که پر هایشان بدون بی حسی از بدن خون آلود آنها جدا میشود استفاده نمیکند.یک وگان، وگان میشود و از لباسهای پشمی که به احتمال زیاد برای آنها گوسفندها از سرما لرزیدهاند یا قسمتی از گوشت بدنشان بدون بی حسی بریده است استفاده نمیکند و نمیخرد.یک وگان، وگان میشود و با خرید بلیط، از اسارت و آزار حیوانات در سیرکها و باغ وحشها و برنامههای تفریحی پشتیبانی نمیکند.یک وگان وگان میشود چون معتقد است برای صلح باید از بشقاب خود شروع کنیم.یک وگان وگان میشود چون معتقد است حیوان وعده غذایی نیست.یک وگان وگان میشود چون زیبا زندگی میکند و به دیگران اجازه زندگی میدهد. |
چگونه خرابی باتری گوشی خود را درست کنیم ؟ شاید برای همه این اتفاق افتاده باشد که برای یک مدت از گوشی موبایل خود دور باشند . میتوان گفت بیشتر افراد در این مواقع بسیار کلافه هستند چرا که به گوشی موبایل خود بسیار وابسته میباشند . وابستگی ما به تلفن همراه به قدری شدید هست که طاقت حتی یک روز دوری از گوشی هوشمند خود را نداریم . یکی از مشکلاتی که بسیاری از کاربران با آن رو به رو هستند خرابی باتری گوشی میباشد . گوشیهای هوشمند دارای قطعات جانبی بسیاری هستند ، ولی مهمترین قطعه برای گوشی ، باتری موبایل میباشد . خرابی باتری گوشی میتواند دلایل بسیاری داشته باشد ، در این مقاله ما قصد داریم به شما روش چگونگی رفع خرابی باتری گوشی را آموزش دهیم .قبل از اینکه به سراغ چگونگی رفع خرابی باتری گوشی برویم اجازه دهید قدری در مورد دلایل خرابی باتری گوشی باهم صحبت کنیم . بطور کلی تمامی باتریها دارای یک عمر مشخص میباشند و بعد از گذشت زمان مشخصی ، عملکرد خود را از دست میدهند و بایستی نسبت به تعویض و خریداری باتری گوشی اقدام کنید . اما گاهی اوقات یا بهتر بگوییم در بیشتر اوقات ، کاربر به دلیل استفاده نادرست از گوشی ، دلیل کاهش عمر باتری گوشی خود میشود . اما برای جلوگیری از خرابی باتری گوشی چکار باید انجام دهیم ؟برای جلوگیری از خرابی باتری گوشی چه کنیم ؟برای اینکه باتری گوشی شما دیرتر خراب شود ، باید نکاتی را رعایت کنید . با رعایت کردن این نکات میتوانید عمر باتری موبایل خود را افزایش دهید . در ادامه چند مورد از نکاتی را که باید رعایت کنید برای شما بیان میکنیم : 1 چگونگی شارژ کردن باتری گوشی 2 چگونگی استفاده از گوشی 3 شارژر باتری باید چگونه باشد 4 ..به دلیل گستردگی این بخش پیشنهاد میکنیم حتما مقاله جلوگیری از خرابی باتری گوشی را بطور کامل مطالعه بفرمایید .تست سلامت باتری گوشیقبل از اینکه یاد بگیرید چگونه خرابی باتری گوشی را درست کنید ، باید از خراب بودن باتری خود مطمین شوید . شما همواره باید باتری خود را مورد بررسی قرار دهید تا از سلامت آن اطمینان حاصل کنید . برای اینکه از سلامت باتری خود مطمین شوید میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید .تست سلامت باتری آیفوندر گوشیهای آیفون برای بررسی سلامت باتریهای اپل ، در قسمت تنظیمات گزینهای طراحی شده است که میتواند درصد سلامت باتری آیفون را به شما بیان کند . برای بررسی سلامت باتری آیفون خود حتما مقاله بررسی درصد سلامت باتری آیفون را مطالعه بفرمایید .تست سلامت باتری گوشی اندرویدبرای بررسی سلامت باتری گوشیهای اندرویدی دو روش وجود دارد که در ادامه مطرح خواهیم کرد .نرم افزار تست سلامت باتری گوشی اندرویدبهترین نرم افزار برای تست سلامت باتری اندرویدی نرم افزار AccuBattery میباشد که در مقاله نحوه تست سلامت باتری گوشی بطور کامل در مورد اپلیکیشن و ویژگیهای آن صحبت کردهایم .کد تست سلامت باتری اندرویدیک روش بسیار ساده نیز برای تست سلامت باتری اندرویدی وجود دارد . برای این کار تنها کافیست با گوشی اندرویدی خود کد #*#* 4636 #*#* را شماره گیری نمایید . با شماره گیری کد ذکر شده ، اطلاعات باتری دستگاه اندرویدی شما نمایش داده میشود و میزان سلامت باتری شما بصورت درصد قابل رویت است .چگونه خرابی باتری گوشی را درست کنیم ؟تا به اینجا قدری با دلایل خرابی باتری و روشهای تست سلامت باتری آشنا شدید . اگر باتری خود را تست کردید و متوجه شدید که باتری شما از عملکرد خوبی برخوردار نیست بهتراست که موارد زیر را اجرا کنید . با اجرا کردن موارد زیر میتوانید سلامت از دست رفته باتری خود را تا حد بسیار زیادی بازگردانید .ریکاوری روزانه باتریریکاوری کردن باتری بسیار ساده و در عین حال تاثیر گذار میباشد . پیشنهاد ما به مشتریان خود ریکاوری هفتگی میباشد . اما اگر باتری گوشی آسیب ببیند برای رفع خرابی باتری گوشی به آنها پیشنهاد میدهیم که روزانه باتری خود را ریکاوری کنند .چگونه باتری موبایل را ریکاوری کنیم :بهترین زمان برای ریکاوری کردن آخر شب تا صبح میباشد . در این زمان شما خواب هستید و به گوشی احتیاجی ندارید .شارژ گوشی خود را بصورت کامل تخلیه کنیداجازه دهید گوشی برای 6 تا 8 ساعت بدون شارژ خاموش بماندبعد از 6 تا 8 ساعت در حالتی که گوشی خاموش است ، باتری را شارژ کنید .ریکاوری چه فوایدی دارد :بهبود عملکرد باتریرفع خرابی باتریافزایش سرعت شارژتخلیه شارژ کاذب 15 روز یکبار باتری خود را کالیبره کنیدکالیبره را میتوان یک پزشک فوق تخصص نامید . کالیبره کردن باتری میتواند تاثیرات بسیار عالی روی عملکرد باتری شما داشته باشد . اگر عمل کالیبره را به درستی و در زمان مقرر انجام دهید میتوانید باتری آسیب دیده گوشی خود را همانند روزهای اول ، راه اندازی کنید .در اصطلاح به عمل کالیبره کردن باتری ، راه اندازی مجدد باتری میگویند . اما کالیبره کردن باتریهای اندرویدی چگونه است .کالیبره کردن باتری گوشی اندرویدشارژ گوشی را تخلیه کنید به نحوی که گوشی بعد از روشن شدن خاموش شوداجازه دهید گوشی 3 ساعت خاموش بماندبعد از 3 ساعت گوشی را در حالتی که خاموش است به شارژ متصل کنید و اجازه دهید تا شارژ آن تکمیل شوددوباره شارژ گوشی خود را بصورت کامل تخلیه کنید بطوریکه گوشی نتواند روشن شوداجازه دهید گوشی 3 ساعت خاموش بماندبعد از 3 ساعت گوشی را در حالتی که خاموش است به شارژ متصل کنید و اجازه دهید تا شارژ آن تکمیل شوددوباره شارژ گوشی خود را بصورت کامل تخلیه کنید بطوریکه گوشی نتواند روشن شوداجازه دهید گوشی 3 ساعت خاموش بماندبعد از 3 ساعت گوشی را در حالتی که خاموش است به شارژ متصل کنید و اجازه دهید تا شارژ آن تکمیل شودگوشی خود را روشن کنید .با انجام این مراحل عملکرد باتری شما به طرز شگفت انگیزی بهبود میبخشد .آموزش کالیبره کردن باتری آیفونآماده کردن باتری برای کالیبرهغیرفعال کردن GPS غیر فعال کردن ویژگی Background Refresh کاهش نور صفحه نمایشغیر فعال کردن بروز رسانیهای خودکارکالیبره کردن باتری آیفونمرحله اول : باتری را کاملا خالی کنیدمرحله دوم : 3 ساعت صبر کنیدمرحله سوم : گوشی را شارژ کنیدمرحله چهارم : باتری را خالی کنیدمرحله پنجم : بازهم 3 ساعت صبر کنیدمرحله ششم : باتری را شارژ کنیددر نهایت بعد از انجام تمامی مراحل بالا ، تمامی سرویس هایی که غیرفعال کردهاید را فعال کنید .مزایای کالیبره کردن باتریبهبود عملکرد باتریافزایش عمر باتریرفع خرابی باتری گوشیتخلیه شارژ کاذبافزایش سرعت شارژراه اندازی مجدد باتریرفع مشکل شارژ نشدن باتریرفع مشکل زود خالی شدن باتری.امیدواریم با انجام صحیح مراحل فوق ، خرابی باتری گوشی شما رفع شود . |
50 نکته عجیب از بدن انسان بیش از 100 حقیقت و راز خواندنی در مورد بدن انسان 1 . مغز در شب فعالتر از روز است. دانشمندان هنوز نمیدانند که چرا این اتفاق میافتد. 2 . هر چه IQ بیشتری داشته باشید، بیشتر خواب میبینید. 3 . موهای صورت سریعتر از موهای دیگر بدن رشد میکنند. 4 . ناخن انگشت میانی سریعتر از ناخنهای دیگر رشد میکند. 5 . ناخنهای دست تقریبا چهار برابر سریعتر از ناخنهای پا رشد میکنند. رشد ناخنهای دست سریعتر از ناخنهای پا 6 . طول عمر موی انسان به طور متوسط 3 تا 7 سال است. 7 . اسید معده به اندازه کافی قوی است که روی را حل کند. باعث از بین رفتن شکم نمیشود، زیرا دیوارهی شکم به طور مداوم خودش را ترمیم و نو میکند. 8 . قلب زنان سریعتر از مردان میزند. 9 . زنان همانند مردان به تعداد برابر پلک میزنند. 10 . زنان بهتر از مردان بو را درک میکنند. 11 . مردان سریعتر از زنان کالری میسوزانند، با سرعت حدود 50 کالری در روز. تفاوت میزان سوزاندن کالری در مرد و زن 12 .بچه هایی که با چشمهای آبی به دنیا میآیند، بیش از هر رنگ دیگری است. رنگدانه در چشمهای آنها نیاز دارد که به طور کامل ته نشین شده یا توسط نور فرابنفش، رنگ چشم واقعیشان را آشکار کند. 13 . مردان حدود 6 ٫ 8 لیتر خون در بدنشان دارد، در حالی که زنان تقریبا 5 لیتر دارند. 14 . بزرگترین سلول بدن، تخمک ماده است و کوچکترین سلول اسپرم نر است. 15 . در طول زندگیتان، به اندازه پر کردن دو استخر بزاق تولید میکنید. 16 . مردان سکسکه بیشتری نسبت به زنان میکنند. سکسکه کردن بیشتر در مردان 17 . مردان برای هر ساعت به مدت یک ساعت و نیم در طول خواب بیدار erection میشوند. این به این دلیل است که ترکیب گردش خون و تولید تستوسترون میتواند باعث ایجاد اختلال در طول خواب شود و بخش ضروری خواب عناصر نایاب است. 18 . هر کس بوی منحصر به فرد، اثر انگشت و زبان منحصر به فرد خودش را دارد. 19 . زبان میتواند چاق و بزرگ شود. 20 . صدا باعث گشاد شدن مردمک چشم میشود. حتی صداهای بسیار کمی هم میتواند این کار را انجام دهد. 21 .بینی شما صدای شما را شکل میدهد. تاثیر بینی در صدای انسان 22 . در سن 60 سالگی، بیشتر مردم نیمی از چشایشان را از دست خواهند داد. 23 . چشمان شما بعد از تولد به همان اندازه باقی میمانند، اما بینی و گوشها هرگز از رشد بازنمی ایستند. 24 . آفتاب سوختگی شدید رگهای خونی را به طور گسترده میسوزاند. 25 . صبحها در حدود 1 سانتیمتر بلندتر از عصرها هستیم. 26 . قویترین ماهیچه بدن زبان است. 27 . سختترین استخوان در بدن انسان استخوان فک است. استخوان فک سختترین استخوان بدن انسان 28 . دست و پا تقریبا نیمی از کل استخوانهای بدن انسان را شامل میشوند. 29 . حدود 32 میلیون باکتری در هر اینچ از پوست شما وجود دارد، اما اغلب بی ضرر هستند و برخی از آنها حتی مفید هم هستند. 30 . انسان هر 27 روز کامل پوست میاندازند. 31 . اولین سلولی که روی زمین وجود آمد، پروکاریتیک بود. 32 . هرچه دمای اتاق سردتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که کابوس ببینید. 33 . همه نوزادان در هنگام تولد نابینا هستند، آنها فقط سیاه و سفید میبینند. بینایی نوزادان در هنگام تولد 34 . انسانها تنها گونهای هستند که اشکهای عاطفی تولید میکنند. 35 .تنها بخشی از بدن شما که هیچ منبع خونی ندارد قرنیه چشم است. اکسیژن را مستقیما از هوا دریافت میکند. 36 . یک انسان معمولی میتواند 20 روز بدون غذا زنده بماند، اما تنها 2 روز بدون آب زنده میماند. 37 . ممکن نیست خودتان را با دست گرفتن از دست خودتان بکشید. 38 .اسکلت شما هر ده سال تجدید میشود، به این معنی است که هر ده سال یک اسکلت جدید به دست میآورید. 39 . همه یک چشم قوی و یک چشم ضعیف دارند. قوی و ضعیف بودن هر چشم انسان 40 . کف پای انسان دارای 500 ٫ 000 غدد تولید کننده عرق است و روزانه بیش از یک لیتر عرق تولید میکند. 41 . تکانشهای عصبی میتواند به سرعت 170 مایل در ساعت حرکت کند. 42 . یک فرد معمولی هر روز بین 60 تا 100 تار مو از دست میدهد. 43 . یک موی انسان میتواند 3 ٫ 5 اونس را نگه دارد. 44 . سه میلیون از سلولهای بدن هر دقیقه میمیرند. 45 . مو بلوندها، موی بیشتری دارند. 46 . هر روز 300 میلیارد سلول جدید تولید میشوند. میزان تولید روزانه سلول در بدن انسان 47 . بدن شما به اندازه کافی آهن دارد تا یک میخ 3 اینچی را تولید کند. 48 . گروه خونی O رایجترین نوع خون در جهان است. 49 . اشک و مخاط شامل یک آنزیمی بنام لیسوزیم است، که دیواره سلولی بسیاری از انواع باکتریها را تجزیه میکند. 50 . به طور متوسط، افراد راست دست 9 سال طولانیتر از چپ دستان زندگی میکنند. 51 . غلغلک دادن خودتان غیر ممکن است. 52 . زمانی که میترسید، جرم گوش بیشتری تولید میکنی |
?آیا در همه چیز(سنگ, کوه, آهن و سیارات و .) نوعی آگاهی و هوش وجود دارد ؟ ?سایت علمی ( psychology today ) اعلام کرد:"تعداد زیادی از دانشمندان برجسته از جمله دیوید چالمرز، جالینوس استراوسون و برایان مک لافلین و بسیاری دیگر از دانشمندان مجموعهای از مقالات را در دانشگاه آکسفورد منتشر کردهاند مبنی بر اینکه هر آنچه در اطراف شماست( از جمله صندلی که روی آن نشسته اید, سنگ, پنجره, سیارت و .) همگی دارای نوعی هوش ابتدایی هستند"?اینکه هر چیزی(سنگ, کوه, سیارات و .) دارای نوعی هوش باشند شما را یاده چه چیزی میاندازد؟? این دو آیه را ببینید:هفت آسمان و زمین و هر چه در آنهاست تسبیحش میکنند و هیچ موجودی نیست جز آنکه او را به پاکی میستاید، ولی شما ذکر تسبیح شان را نمیفهمید. او بردبار و آمرزنده است ( 44 سوره اسرا)آیا ندیدهای که هر کس در آسمانها و هر کس که در زمین است و آفتاب و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم خدا را سجده میکنند؟ ( 18 سوره حج) خداوند به وضوح اعلام کرده هر چیزی که در اطراف ماست( از سنگ و کوه و سیارات و .) خدا را تسبیح میکنند و عملا نوعی هوش و آگاهی دارند و همانگونه که میبینید اکنون دانشمندان برجستهی دنیا در حال مطرح کردن این ایده هستند که هر چیز مادی( مانند سنگ و آهن و سیارات و .) دارای نوعی هوش هستد که این نشان دهندهی اوج عظمت خداست.?لینک این خبردر ( psychology today ) : - superhuman - mind / 201611 / is - there - consciousness - in - everything ?لینک این مقالات در دانشگاه آکسفورد: - 9780199359943 ? cc = us & lang = en ?لینک خبر در ( Real Clear Science ): |
راهکارهایی برای داشتن مغز سالم و شاد دوست داشتن چیزی که قابل دیدن نیست کمی مشکل است. جالبترین قسمت بدن شما کدام بخش است. یا خود شما چه چیزی را در دیگران بسیار جذاب میبینید؟ اگر ما همان گونه که با پوست و مو و چیزهایی که قابل دیدن است با مغز و ذهن خود هم رفتار کنیم و همانقدر از انها محافظت کنیم حتما به بهترین مقاطع در زندگی خود خواهیم رسید. مقاله ما درباره عضو مهم بدن، یعنی مغز است راهکارهایی برای داشتن مغز سالم و شاد. پس تا انتهای مقاله مثل همیشه با ما باشید.برخی از راهکارها را نباید انجام دهید و برخی از آنها را باید انجام دهید. با پیش رفتن در داخل مقاله راهکارهایی برای داشتن مغز سالم و شاد میتوانید متوجه شوید که چه کارهایی را باید انجام دهید و کدام کارها برای مغز شما مضر است. 1 . محیطهای شلخته:فضاهای شلخته= ذهن به هم ریختهدلایل روانشناسی بسیاری وجود دارد که ثابت میکند که فضاها و محیطهای نامرتب و به هم ریخته چقدر بر روی سلامت روان تاثیر منفی دارند. 2 . استرس بالا:یک مطالعه نشان داد که زنان در میان هیاهو و درهم و برهمی، هورمون کورتیزول زیادی را ترشح میکنند این هورمون مربوط به استرس بوده و باعث کاهش میزان خواب در شب میشود. این هورمون بر روی حس و حال و روحیه افراد هم تاثیر بسیاری میگذارد. 3 . نیاز به چند وظیفهای بودن :از آنجا که مغز بیش از حد تحریک شده است مغز شما به یکباره در جهات مختلف کشیده میشود هنگامی که مغز در معرض تحریکات بیش از حد قرار میگیرد قشر بینایی دیگر نمیتواند به طور منظم کار کند. یک مطالعه در سال 1998 توسط NIH نشان داد که واکنش حسی مغز هنگام بارگذاری بیش از حد ضعیفتر میشود و منجر به سرکوب محرک توسط یکدیگر میشود. 4 . قضاوتهای نامعتبر:آشفتگی و بی نظمی در کارهای یاعث ایجاد آشفتگی در مغز میشود و همین ارم میتواند بر روی بینایی تاثیر گذاشته و با بینایی بد و پایین آمدن دید چشم، نمیتوان همه چیز را درست دید و قضاوتها اعتبار خود را از دست میدهند.محیط خود را تمیز نگه دارید پس مغز شما هم روشن، قابل اعتماد، متمرکز و بدون استرس خواهد شد. 5 . کافیینکافیین در فرآیندهای مختلف بدن ما ت ثیر میگذارد و مصرف مقدار زیاد آن میتواند اعتیاد آور باشد. این رایجترین داروی روانگردان است.با این حال، هنگامی که به اندازه مصرف میشود کافیین میتواند مغز را تا حدودی کمک کرده، از مولکولهای آدنوزین تقلید کند و گیرندههای آن را مسدود سازد، که این امر احساس خستگی را از ما دور میکند.آدنوزین یک انتقال دهنده عصبی مهار کننده است: به عنوان یک عامل افسردگی روی سیستم عصبی عمل میکند. برای تقویت خواب و سرکوب برانگیختگی، به گیرندههای خاصی روی مغز متصل میشود.مقادیر متوسط کافیین، انتقال دهندههای آدنوزین را مسدود کرده و مولکول را از راه خارج میکند. با این وجود، در طول روز، ت ثیر کافیین از بین میرود و آدنوزین که به طور عادی توسط مغز تولید میشود برمی گردد و جای طبیعی خود را خواهد گرفت و باعث خواب دوباره میشود.نکته مهم در اینجا مصرف متعادل است. اگر مغز شما متوجه شود که هیچ گیرندهای در دسترس آدنوزین وجود ندارد باعث گیرندههای جدید میشود و برای همین اثر به کافیین بیشتری احتیاج خواهید داشت.کافیین همچنین میتواند روحیه شما را بهبود بخشد. هنگامی که آدنوزین کمتری دارید بعضی از انتقال دهندههای عصبی دیگر، مانند دوپامین و گلوتامین، میتوانند فعال شوند. اینها مولکولهای محرکی هستند که روحیه را تقویت میکنند و شما را هوشیارتر میسازند. اگر از قهوه خوشتان نمیآید کافیین را میتوان در نوشیدنیهای دیگری مانند چای سیاه یا سبز نیز یافت. 6 . روغنهای ضروریروغنهای اساسی فواید زیادی برای بدن دارند. بیشتر آنها ظاهری یا آنی هستند.آنچه کمتر شناخته شده است اثر روانی است که روغنهای اساسی دارند. تحقیقات نشان داده است که روغنهای رزماری میتوانند حافظه کوتاه مدت عددی (یا حافظه کاری عددی) را به میزان قابل توجهی افزایش دهند.یک مطالعه دیگر به بررسی فعالیت امواج مغزی (با استفاده از ضبط EEG ) به دنبال استنشاق روغن اسطوخودوس، اوژنول و روغن بابونه پرداخته است. بوی راحت و آرامش بخش آنها باعث افزایش موجهای مغزی آلفا ( 8 - 10 هرتز) میشود که وظیفه آرامش بخش، مراقبه و هوشیاری را بر عهده دارند.[ caption id =" attachment _ 8180 " align =" aligncenter " width =" 668 "]? راهکارهایی برای داشتن مغز سالم و شاد[/ caption ] 7 . یادگیریآموزش شناختی چند میلیارد دلاری و صنعت بازیهای فکری صرف نظر از آنچه در بازاریابی میگویند مغز شما را نجات نمیدهند. آنچه به داد مغز شما میرسد و آن را پویا نگه میدارد یادگیری و کشف چیزهای جدید است.بسیاری از فرآیندها در هنگام یادگیری چیز جدیدی در مغز شما اتفاق میافتد. با درک بسیار اساسی از علم، مطمین باشید که مغز شما هنگام یادگیری پویا خواهد بود.دقیقا همانطور که برای حفظ سلامتی باید به بدن خود ورزش دهید و آن رافعال نگه دارید همین کار را هم باید برای مغز خود هم انجام دهید. اگر میخواهید آن را سالم نگه دارید آن را به حرکت درآورید.مغز شما یک شبکه اتصال میلیاردها نورون است که هر کدام یک دستگاه کوچک (اما پیچیده) هستند. نورونها از طریق اتصالات خود ارتباط برقرار میکنند و بر یکدیگر ت ثیر میگذارند (آکسون هایی که لایههای ماده سفید را تشکیل میدهند) و سیناپسها در انتهای اتصالها واقع شدهاند. سیناپسها سیگنالهای الکتریکی را به سیگنالهای شیمیایی تبدیل میکنند و باز هم دوباره آنها را به سیگنالهای الکتریکی باز میگردانند.مغز شبکهای از تمام این سلولهای عصبی است که با یکدیگر ارتباط مستقیمی دارند. سیستمی با 10000 نورون میتواند 100 میلیون اتصال داشته باشد که هر یک از آنها دارای وزن یا قدرت متفاوتی هستند. این نوع شبکه همان چیزی است که شبکههای عصبی مصنوعی محاسباتی راساس آن توسط مهندسان ایجاد شدهاند و دانشمندان محاسباتی سعی در تقلید آن دارند.اما چگونه یاد میگیریم؟از طریق تمرین و تکرار. تمرین منجر به یک رویداد موفق میشود که به نوبه خود منجر به فعال شدن سیستم پاداش دهی میشود و سپس باعث تقویت بیشتر به پایین دست نورونها میشود. در طولانی مدت، این امر، اتصالات تازه تقویت شده ایجاد میکند.اینگونه است که نوزادان حرکت ، صحبت و درک کردن را یاد میگیرند. اینگونه است که ورزشکاران مهارت هایی را پرورش میدهند یا ما زبانهای جدید را یاد میگیریم. 8 . ضربان دو گوشضربانهای دو گوش دو فرکانس صدای مختلف را همزمان با یک فرکانس در هر گوش ترکیب میکنند. اگرچه گوشهای شما یک لحن واحد را میشنود ، مغز شما میتواند تفاوت بین این دو صدا را درک کند و با فرکانس جدید تنظیم کند.اگر گوش چپ شما فرکانس 290 هرتز دریافت کند و راست شما 300Hz دریافت کند مغز شما به نوعی 10 هرتز را جذب میکند (که برای شنیده شدن توسط گوش انسان بسیار پایین است.)در اینجا نحوه و اینکه چرا فرکانسهای صدا میتوانند بر مغز ت ثیر بگذارند بیان میشود:فعالیت الکتریکی در مغز باعث ایجاد امواج مغزی میشود (که میتوان با استفاده از ضبط EEG اندازه گیری کرد). آنها با هر کاری که انجام میدهیم و احساس میکنیم مرتبط هستند. 4 نوع اصلی از امواج مغزی عبارتند از:بتا ( 15 - 40 هرتز): هوشیاری و برانگیختگی. سطح بالاتر امواج بتا با اضطراب همراه است.آلفا ( 9 - 14 هرتز): آرامش ، هوشیاری و خلاقیت.تتا ( 5 - 8 هرتز): آرامش عمیق و مراحل سبک خواب.دلتا ( 1 ٫ 5 - 4 هرتز): کند و با فرکانس پایین، معمولا همراه با خواب است.هرچه فرکانس بالاتر باشد بیدار و برانگیختهتر خواهید بود.هنگامی که در معرض امواج صوتی خاص قرار دارید الگوی امواج مغزی شروع به تنظیم شدن میکنند و بر روی آن فرکانس خاص تنظیم میشود. اینگونه فکر میکند که ضربانهای دو گوش کار میکنند.با کمک به امواج مغزی در فرکانس خواب، ضربانهای دو گوش ممکن است باعث بهتر شدن خواب شوند. یک مطالعه دیگر همچنین نشان داد که قرار گرفتن در معرض ضربانهای دو گوش، سطح 3 هورمون مهم را تعدیل میکند:افزایش DHEA (به تنظیم و تولید هورمون کمک میکند)کاهش کورتیزول (استرس و برانگیختگی)افزایش ملاتونین (ترویج و تنظیم خواب).بینشهای اولیه علمی همچنین به کاهش اضطراب و افزایش شناخت و خلاقیت اشاره دارد. احتیاط برای افرادی که سابقه تشنج یا صرع دارند توصیه میشود. 9 . نور خورشیدطبق یک مطالعه چینی از سال 2018 ، قرار گرفتن در معرض نور خورشید با بهبود حافظه و خلق و خوی ارتباط دارد.مطالعه قبلی همچنین ارتباطی بین کاهش قرار گرفتن در معرض نور خورشید و احتمال بالاتر از افت شناختی، به ویژه در افراد مبتلا به افسردگی نشان داده بود.نور خورشید سیگنال هایی را در مورد الگوی خواب و حالت بیدار بودن به مغز شما ارسال میکند. این یک روند داخلی طبیعی است که در یک دوره 24 ساعته تکرار میشود و توسط نشانههای محیطی تنظیم میشود.نور خورشید و تاریکی باعث آزاد شدن هورمونها در مغز میشود. نور خورشید سطح سروتونین را افزایش میدهد در حالی که تاریک باعث افزایش میزان ملاتونین میشود. سروتونین با خلق و خوی بهتر، آرامش و تمرکز بهتر همراه است در حالی که ملاتونین هورمون تقویت خواب است. 10 . پلی فنول هاپلی فنولها به طور طبیعی در میوهها ، سبزیجات ، گیاهان ، ادویه جات ترشی جات ، چای ، شکلات تیره یافت میشوند.آنها به عنوان آنتی اکسیدان عمل میکنند و میتوانند التهاب را کاهش دهند. آنها معمولا در 4 گروه طبقه بندی میشوند.فلاونوییدها. بیشتر پلی فنولهای رایج ، معمولا در سیب ، شکلات تیره یا پیاز وجود دارد.فنولیک اسید در میوهها ، سبزیجات و غلات.آمیدهای پلی فنولیک. در فلفل و جو دوسر.پلی فنولهای دیگر. در انواع توتها ، زردچوبه ، برخی از دانهها و غلات کامل وجود دارد.شواهد علمی نشان میدهد که فلاونوییدها از شکلات تلخ میتوانند ت ثیر پیچیده و قابل توجهی بر مغز داشته باشند:الف) از طریق کنش مستقیم با سلولها که موجب تقویت نوروژنز، عملکرد عصبی و اتصال مغز میشوند.(ب) از طریق بهبود جریان خون و آنژیوژنز در مغزفلاونوییدها همچنین به بهبود عملکرد حافظه کاری، توجه و حتی سرعت روند پیری مغز میپردازند.طبق تحقیقات (و سالها تجربه شخصی) ، شکلات تلخ نیز میتواند تقویت کننده خلق و خو باشد. 11 . امگا 3 :امگا 3 اسیدهای چرب موجود در روغن ماهی ، ماهی ، دانه کتان ، دانه چیا ، گردو ، سویا و غیره است.آنها به دلیل ت ثیر بر سلامت قلب و ضد التهابی بودن شناخته شده هستند.اسیدهای چرب امگا 3 برای سلامتی مغز نیز ضروری هستند. در مطالعات بارداری ، مصرف اسیدهای چرب با نمرات شناختی بالاتر در نوزادان ارتباط دارد.آنها همچنین یکپارچگی غشای سلولی را حفظ کرده و ارتباط عصبی بهتری را فراهم میکنند.در مطالعات پیر شدن مغز، سطح پایین امگا 3 در خون با کوچکتر شدن مغزهای (یعنی سرعت پیری ) در ارتباط بود. شواهد همچنین نقش پیشگیرانه آنها در بیماری آلزایمر را نشان میدهد ، با توجه به اینکه بیماریهای آلزایمر و کاهش حجم مغز ارتباط زیادی دارند این ادعا کاملا منطقی است.اثرات عصبی امگا 3 بی پایان است. شواهدی از کاهش اضطراب و افسردگی ، کاهش علایم ADHD ، خواب بهتر و اثرات ضد التهابی وجود دارد. امگا 3 همچنین ممکن است در اختلالات روانپزشکی و رفتارهای خشونت آمیز نقش مهمی داشته باشد.چرا سیگار خود را با یک قطعه شکلات تلخ یا بازی گوشی خود جایگزین نمیکنید و یک فیلم آموزشیبرای افزایش مهارت خود نمیبینید؟ بعضی اوقات راه حلها درست دم دست ما است. من در مورد شما نمیدانم اما از رسیدن به پشیمانی وحشت دارم.همانطور که همیشه میگویم قبل از مراقبت از پوست خود، مطمین شوید که از مغز خود مراقبت میکنید. باور کنید که چین و چروکها در آنجا مهمتر هستند. |
مکانیک کوانتومی و صعود - اتحاد نور زمان حال: زمان حال در واقع حالت یگانگی و وحدت همه زمانهاست. وقتی قادر میشویم کاملا در زمان حال باشیم، میتوانیم به توانایی سفر در زمان دست پیدا کنیم. " اکنون" حلقه ابدیت است، که از طریق دریای زمان سفر میکند. زمان حال در واقع محل برخورد زمانهای مختلف هست و جاییست که تصمیمات برای عملی شدن، گرفته میشوند. اساسا هویت آینده شما به گذشته برگشته است تا انرژیها را دوباره تنظیم کند که این مسیله باعث جهشهای کوانتومی در آگاهی میشود. در لحظه حال، شما به همه اطلاعات هویتهای چندگانه دسترسی دارید و میتوانید واقعیتهایی را از آینده بیاورید تا در لحظه حال متجلی کنید. یک الگوی زمانی، در واقع یک ساختار انرژتیک هست که واقعیت زمان را میسازد. پس با آوردن الگوهای واقعیت مورد نظر به زمان حال، شما میتوانید آن واقعیت را در تجربه هایتان متجلی کنید.برای درک همه تغییرات و تحولات فردی، جمعی، سیارهای و کیهانی که در طول چرخه صعود اتفاق میافتد، لازم است که چگونگی تعامل ماده و انرژی را درک کنیم و این فقط با درک مکانیک کوانتومی میسر میشود.مکانیک کوانتومی:پروسه صعود که هم اکنون در حال تجربه آن هستیم، اساسا یک پروسه پیچیده کوانتومی است که همه جنبههای آگاهی یا انرژی هوشمند را در سراسر فضا و زمان کنترل و مدیریت میکند. برای درک بیشتر و بهتر در رابطه با چرخه صعود و آثارش، باید درک عمیقی از مکانیک کوانتومی داشته باشیم. چون مکانیک کوانتومی و چرخه صعود عمیقا بهم گره خوردهاند و مربوط هستند. مکانیک کوانتومی شاخهای از فیزیک است که با یک مفهوم به نام "کوانتوم انرژی" در سطوح اتمی و زیراتمی سروکار دارد و یک توضیح ریاضی وار در مورد رفتارهای ذرهای و موجی و تعامل بین ماده و انرژی میدهد. در فیزیک، یک کوانتوم در واقع کمترین مقدار هر کمیت فیزیکی است که در تعاملات انرژی و ماده نقش دارد، یا به عبارت دیگر یک بسته انرژیست. کوانتوم در واقع برای توضیح چارچوب بنیادی سازوکار کیهان بکار میرود و توضیح میدهد که همه پدیدهها اساسا در سطوح خیلی کوچک و زیراتمی انرژی انجام میشود. در مرکز بحث مکانیک کوانتومی، رابطهای وجود دارد به نام رابطه انیشتین - پلانک. رابطه انرژی - فرکانس انیشتین - پلانک، انرژی یک فوتون یعنی یک کوانتوم نور را به موج الکترومغناطیسی خودش ربط میدهد. در واقع توضیح میدهد که ذرات مادی در واقع انرژی و میدانهای الکترومغناطیسی هستند و مشخصات انرژتیک یک ماده را به فرکانس و طول موج مربوط میداند. این مسیله چارچوبی را برای ما ایجاد میکند تا بتوانیم یک مدل کوانتومی در سطوح زیراتمی بسازیم که از لحاظ ریاضی میتواند وجود ابعاد مختلف را توضیح بدهد.در فیزیک، انرژی اساسا یک مشخصه از ماده است که تحت تعاملات بنیادی قابل تبدیل است، یعنی انرژی و ماده میتوانند بهم تبدیل شوند، اما از بین نمیروند و تولید هم نمیشوند. وقتی به درک کوانتومی برسیم، میتوانیم به نحوه انتقال انرژی پتانسیل از طریق ابعاد در زمان پی ببریم. مشخصات انرژی، در همه حالاتش، چه مریی و چه غیرمریی، مستقیما بر روی کیفیات متفاوت آگاهی ( کالبدهای روحی) و انتقال انرژی نور در ابعاد مختلف تاثیر میگذارد. هر بعد و تایم لاین مربوط به آن، شامل ذرات زیراتمی نور هستند که با فرکانسها و طول موجهای مختلف حرکت میکنند. برای مثال، چاکراها مثل تجهیزات مغناطیسی در ابعاد مختلف کار میکنند و به شکل اتوماتیک متراکمترین انرژیهای الکترومغناطیسی را در طیف انرژی نوری از آن بعد، جذب میکنند.این یعنی اینکه همه مشخصههای انرژی نور، دارای تعامالات بنیادی هستند که حرکت انرژی را از جایی به جای دیگر کنترل میکنند، و کیفیات انرژی - فرکانس را در ماده برای گذشته، حال و آینده تنظیم میکنند. مثلا وقتی تصمیم میگیریم تا با انرژی نور در زمانهای مختلف باشیم، این مسیله مستقیما تکامل آگاهی ما را در هر بعدی، تحت تاثیر قرار میدهد. انتخابهای ما لحظه به لحظه شامل احتمالات انرژتیک هست که ممکن است به بدن نوری ما آسیب بزند و یا ترمیمش کند. این مسیله نشان میدهد که انرژی - فرکانس، همه موجودات زنده را با توجه به انتخابهای شخصی و جمعی آنها در ابعاد و تایم لاینهای مختلف، همزمان تحت تاثیر قرار میدهد. با درک این مسیله که روح ما و لایههای کالبدهای مختلف ما، اساسا سطوح مختلف آگاهی و انرژی و فرکانس نور هستند، و هیچ ربطی به تعصبات و فریبهای اعتقادی ندارند، میتوانیم بفهمیم که روح چه تواناییهایی دارد. روح ما در یک بعد دیگری از فضا و زمان قرار دارد، تا وقتیکه تصمیم بگیریم به اینجا بیاوریمش و طیف نورش را وارد بدنمان کنیم.تاثیر میدان کوانتومی بر فضا - زمان:در حال حاضر، کالبد سیاره ما در حال انجام یک بازسازی در فضا - زمان است و خوب این مسیله طبیعتا باعث ایجاد تغییرات و بی نظمی هایی خواهد شد که میدان کوانتومی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در نتیجه این تغییرات، الگوهای جدیدی از اختلالات الکترومغناطیسی، موانع یا آشفتگی در میدان جمعی بوجود میآید. میدان کوانتومی، که به عنوان "فضا - زمان داخلی" هم شناخته میشود، این تاثیرات را بر لایههای ساختار طرح اصلی منعکس میکند. ساختار طرح اصلی، در واقع ماتریس طرح اولیه است که لایههای میدانهای مورفوژنتیک را در زمین ایجاد میکند. گرید ورکرها میدانند که ساختار طرح اولیه در میدان سیاره با تغییر تایم لاین کاملا در حال دگرگونیست، و به نظر میرسد که یک اتفاق خیلی متفاوت، فوقالعاده و در عین حال عجیب و غریب در میدان سیاره در حال انجام است. به نظر میرسد یک طرح جدید وجود دارد که آگاهی ما را در بر میگیرد. تغییرات طرح اولیه، بر روی ساختار ماده تاریک اثر میگذارند، و این مسیله نتیجتا به تغییر و دگرگونی عناصر زمین و ساختار عنصری کالبد زمین منجر خواهد شد. این مسیله از طرف دیگر واسط و مدیوم آگاهی ما را در حالیکه هنوز روی سیاره هستیم، تغییر میدهد، و ما را وادار میکند تا تطابق پیدا کنیم و راههای جدیدی برای ارتباط با زمین و اتصال با خانواده ستارهای پیدا کنیم. تغییرات ساختاری به پرتالهای زمین هم گسترش مییابد و این تغییرات از طریق پرتالها به ساختارهای فراسیارهای منظومه شمسی و فراتر از آن هم میرسد. همه سیستمهای ارتباطی که به این سطوح معماری سیاره متصل هستند، تحت نوسان و تغییر و بازآرایی قرار میگیرند، و در واقع ارتباطهای بین ستارهای بازسازی میشوند، این ارتباطها پرتالهای زمین را متصل میکند تا زمین با سیستمهای ستارهای چندگانه و اجرام آسمانی همراستا شود. بعضی از این پلتفورمها به این منظور ساخته شدهاند تا انسانهایی که در نواحی مختلف فضا - زمان روی زمین هستند به جاهای دیگر منتقل شوند، و نتیجتا این پلتفورمها در انتهای چرخه زمان کیهانی، تحت بازسازی ساختار فضا - زمان قرار خواهند گرفت. ذرات زیراتمی در مواد عنصری، تحت ساختار اتمی جدید، بازآرایی میشوند، در واقع این ذرات برای تطابق با تغییر کالبد سیارهای به دنیای هارمونیک بعدی، بازسازی و بهینه میشوند. ذرات زیراتمی از اتمها بسیار کوچکتر هستند، و در واقع بازسازی و تغییر و تبدیل ذرات در مقیاس کوانتومی، توسط ذرات زیراتمی توضیح داده میشود. پس ذرات زیراتمی، مثل الکترونها، پروتونها و نوترونها، اتمها را میسازند و اتمها هم بلوکهای مواد را تشکیل میدهند. وقتی ذرات زیراتمی بازسازی و آبدیت میشوند، این مسیله باعث تحریک فرآیند یونیزاسیون اتم هایی میشود که انرژی الکتریکی و یک سری از واکنشهای شیمیایی را در بدن تولید میکنند. بدن انسان وقتی در معرض سیگنالهای الکترومغناطیسی قوی قرار میگیرد، یا در اثر فعالسازی کندالینی، قادر میشود تا پروسه یونیزاسیون بیولوژیکی را انجام بدهد که این مسیله باعث شکل گیری میدانهای پلاسما میشود. در فرآیند صعود کالبد انسان، یونیزاسیون باعث تولید نور پلاسمای فرکانس بالا شده تا فرآیند ساخت کالبد روحی پلاسمای مایع ادامه پیدا کند. به تدریج تا نقطهای پیش میرویم که از سطح تنظیمات چاکرا در بدن نوری در قلمروهای پایین خلقت عبور کرده و ساختار بدن نوری پلاسما را میسازیم. این ساختار ( مرکابا)، در واقع یک وسیله نقلیه به شکل یک کالبد کروی است که میتواند میزبان آگاهی پلاسمای بالاتر شود. این حالت از ساختار بدن نوری، چاکراها یا کالبد کروی، در واقع دلالت دارد بر تفاوت بین تناسخ در تراکمهای پایین فضا - زمان، و یا آزاد شدن از ساختارهای فضا - زمان سطح پایین و توانایی پرواز از طریق کالبد آگاهی به ورای منظومه خورشیدی.منبع سایت اتحاد نور |
کرونا ویروس جدید جهش یافته و شبیه ایدز و ابولا است! دانشمندان میگویند که کروناویروس جدید ممکن است تفاوت قابلتوجهی با سارس داشته باشد.منتشرشده در: خبرگزاری چین جنوبی در تاریخ 27 فوریه 2020 لینک مقاله اصلی: - far - more - likely - sars - bond - human - cells - scientists - say طبق تحقیقات جدید دانشمندان در چین و اروپا، کروناویروس جدید دارای جهش HIV مانند است که به این معنی است که توانایی آن در اتصال با سلولهای انسانی میتواند تا 1000 برابر قویتر از ویروس سارس باشد. این کشف میتواند کمک کند تا نه تنها توضیح دهد که عفونت چگونه گسترش پیدا کردهاست، بلکه توضیح دهد که از کجا آمدهاست و چگونه میتوان با آن مبارزه کرد.دانشمندان نشان دادند که سارس (سندرم حاد تنفسی شدید) با اتصال به پروتیین گیرنده به نام ACE2 بر روی غشا سلولی، وارد بدن انسان میشود. و برخی مطالعات اولیه نشان دادند که کروناویروس جدید، که حدود 80 درصد ساختار ژنتیکی مشابه با سارس دارد، ممکن است مسیر مشابهی را دنبال کند.اما پروتیین ACE2 به مقدار زیاد در افراد سالم وجود ندارد و این مساله تا حدی به محدود کردن میزان شیوع بیماری سارس در سالهای 2002 تا 2003 کمک کرد که در آن حدود 8000 نفر در سراسر جهان آلوده شدند. ویروسهای بسیار مسری دیگر، از جمله HIV و ابولا، آنزیمی به نام "فورین" را هدف قرار میدهند که به عنوان فعالکننده پروتیین در بدن انسان عمل میکند. بسیاری از پروتیینها وقتی تولید میشوند غیرفعال یا خواب هستند و برای فعال کردن وظایف مختلف خود باید در نقاط خاصی "برش" داده شوند.پروفسور روآن جیشو و تیم او در دانشگاه نانکای در تیانجین وقتی به توالی ژنوم ویروس کرونای جدید نگاه کردند، بخشی از ژنهای جهشیافته را یافتند که در سارس وجود نداشت اما شبیه به ژنهای یافتشده در HIV و ابولا بودند.دانشمندان در یک مقاله منتشر شده در این ماه در سایت ، که یک سکوی مورد استفاده توسط آکادمی علوم چین برای انتشار مقالات تحقیقات علمی قبل از بررسی دقیق است، گفتند: "این یافته نشان میدهد که nCov - 2019 [ ویروس کرونای جدید] ممکن است تفاوت قابلتوجهی با کروناویروس سارس در حوزه عفونت داشته باشد. این ویروس ممکن است از مکانیسمهای بستهبندی ویروسهای دیگر مانند اچ آی وی استفاده کند."با توجه به این مطالعه، این جهش میتواند ساختاری را تولید کند که به عنوان یک محل شکاف در پروتیین تند کروناویروسی جدید شناخته میشود. این ویروس از پروتیین سنبله باز برای اتصال به سلول میزبان استفاده میکند اما معمولا این پروتیین غیر فعال است. وظیفه ساختار محل تقسیم، فریب دادن پروتیین خز انسان است، بنابراین پروتیین سنبله را قطع و فعال میکند و باعث "ادغام مستقیم" غشاهای ویروسی و سلولی میشود.طبق این مطالعه، در مقایسه با روش ورود سارس، این روش اتصال " 100 تا 1000 برابر" کارآمد است.تنها دو هفته پس از انتشار آن، این مقاله در حال حاضر پربینندهترین مقاله در Chinarxiv است.در یک مطالعه بعدی، یک تیم تحقیقاتی به رهبری پروفسور لی هوآ از دانشگاه علوم و فنآوری هواژونگ در ووهان، استان هوبی، یافتههای پروفسور روان را تایید کردند.به گفته این گزارش، این جهش در سارس، مرس یا Bat - CoVRTG13 ، یک ویروس کرونای خفاش که به عنوان منبع اصلی کروناویروس جدید با 96 درصد شباهت در ژنها در نظر گرفته شدهبود، یافت نشد.لی در مقالهای که در روز یکشنبه در Chinarxiv منتشر شد نوشت: "این میتواند دلیل شیوع بیشتر SARS - CoV - 2 نسبت به دیگر ویروسهای کورونا باشد."در همین حال، یک مطالعه توسط دانشمند فرانسوی اتین دکرولی در دانشگاه اکس - مارسی، که در مجله علمی تحقیقات ضد ویروس در 10 فوریه منتشر شد، یک "سایت شکاف شبه خز" یافت که در ویروسهای کورونای مشابه وجود ندارد.دانشمندان بخشی از ژنهای جهشیافته را در ویروسهای کورونای جدید یافتند که شبیه به ژنهای یافتشده در HIV و ابولا بودند.یک محقق در موسسه میکروبیولوژی پکن، آکادمی علوم چین در پکن، گفت که این مطالعات همگی براساس توالی ژنتیکی بودند. این محقق که خواست نامش فاش نشود گفت: "این که ویروس آنطور که پیشبینی شدهاست رفتار کند یا نه به شواهد دیگری از جمله آزمایشها نیاز دارد." او گفت: "پاسخ به این سوال نشان خواهد داد که این ویروس چگونه ما را بیمار میکند."درک دانشمندان از کروناویروس جدید در چند ماه گذشته به طور چشمگیری تغییر کردهاست. در ابتدا این ویروس یک تهدید بزرگ محسوب نمیشد، چرا که مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها در چین میگفتند که هیچ مدرکی دال بر انتقال انسان به انسان وجود ندارد. اما این فرض به زودی بیاعتبار شد و تا روز چهارشنبه بیش از 81000 مورد عفونت تایید شده در سراسر جهان وجود داشت.محققان چینی گفتهاند که داروهایی که آنزیم فورمین را هدف قرار میدهند میتوانند پتانسیل جلوگیری از تکثیر ویروس در بدن انسان را داشته باشند. براساس مطالعه لی، اینها شامل "یک سری داروهای درمانی HIV نوع یک مانند ایندیناویر، تنوفوویر آلافنامید، تنوفوویر دیزیوپروکسیل و دولوتگراویر و داروهای درمانی هپاتیت سی از جمله بوسپرویر و تلاپرویر" هستند.این پیشنهاد در راستای گزارشهای برخی از پزشکان چینی است که پس از مثبت بودن آزمایش برای کروناویروس جدید، خود دارو مصرف میکنند، اما هنوز هیچ مدرک بالینی برای تایید این نظریه وجود ندارد.همچنین این امید وجود دارد که ارتباط با آنزیم فورین بتواند تاریخ تکاملی ویروس را قبل از جهش به انسان روشن کند.این جهش، که تیم روان آن را "ورود غیر منتظره" توصیف کرد، میتواند از منابع مختلف مانند کرونا ویروس یافتشده در موشها یا حتی انواع آنفلوآنزای مرغی باشد.ترجمه این مقاله با استفاده از ربات ترجمه متن علمی انگلیسی انجام شده و با اندکی ویرایش انسانی منتشر شدهاست. |
آزمایش رایانش کوانتومی ( Quantum Computing ) نقطه عطف برخورد گوگل و آی بی ام ( IBM ) آزمایش رایانش کوانتومی ( Quantum Computing ) نقطه عطف برخورد گوگل و آی بی ام ( IBM ) امروز گوگل اعلام کرد که به "برتری کوانتومی" دست یافتهاست. این درحالی است که رقیب اصلی رایانش کوانتومی آن یعنی IBM اعلام کرد که به این عمل دست نیافته است.شکل 1 : گوگل اعلام کرد که کامپیوتر کوانتومی (چپ) آن به برتری کوانتومی دست یافتهاست، به این معنی که برای برخی کارها میتواند از سریعترین ابر کامپیوتر جهان، یعنی ابر رایانه آی بی ام (راست) پیشی بگیرد. IBM مخالف است.منتشرشده در: مجله quanta به تاریخ 23 سپتامبر 2019 لینک منبع: Google and IBM Clash Over Milestone Quantum Computing Experiment امروز صبح محققان گوگل به طور رسمی تاریخچه محاسبات را ساختند.غول تکنولوژی اعلام کرد که به یک نقطه عطفی به نام "برتری کوانتومی" رسیدهکه از مدتها قبل آن را پیش بینی کرده است. لحظهای که در آن یک کامپیوتر کوانتومی محاسباتی را اجرا میکند که هیچ کامپیوتر معمولی نمیتواند با آن مطابقت داشته باشد. گوگل در یک مقاله جدید در مجله Nature چنین شاهکار بزرگی را توصیف کردهاست که بر روی ماشین کوانتومی مدرن خود با نام "سیکامور" انجام شدهاست، در حالی که کامپیوترهای کوانتومی هنوز در نقطهای نیستند که بتوانند کارهای مفیدی انجام دهند. این نتیجه نشان میدهد که آنها یک مزیت ذاتی نسبت به کامپیوترهای معمولی برای برخی کارها دارند.با این حال در اعتراضی 11 ساعته، رقیب محاسبات کوانتومی گوگل ادعا کرد که از آستانه برتری کوانتومی هنوز عبور نکرده است. در مقالهای که روز دوشنبه به صورت آنلاین پست شد، IBM شواهدی ارایه داد مبنی بر اینکه قدرتمندترین ابر کامپیوتر دنیا تقریبا میتواند با ماشین کوانتومی جدید گوگل همگام باشد. در نتیجه، IBM استدلال کرد که ادعای گوگل باید "با شک و تردید فراوانی" دریافت شود.پس چرا این همه آشفتگی؟ آیا اهداف اصلی، موفقیت بزرگ و بدون ابهام نیستند؟ این قسمت به ما یادآوری میکند که تمام انقلابهای علمی به عنوان یک غرش رعد و برق و آنی به دست نمیآیند و اینکه برتری کوانتومی به طور خاص شامل نکات ظریفتری نسبت به آنچه که در یک عنوان قرار میگیرد، میباشد.کامپیوترهای کوانتومی چندین دهه است که در حال توسعه هستند. در حالی که کامپیوترهای معمولی یا کلاسیک محاسبات را با استفاده از بیتها - رشتههای کامپیوترهای کوانتومی از صفر و یکها انجام میدهند، آنها اطلاعات را با استفاده از بیتهای کوانتومی یا کیوبیتها کدگذاری میکنند که مطابق با قوانین عجیب مکانیک کوانتومی رفتار میکنند. هدف کامپیوترهای کوانتومی مهار کردن این ویژگیها برای انجام محاسبات سریع، بسیار فراتر از ظرفیت هر کامپیوتر معمولی است. اما برای سالها، کامپیوترهای کوانتومی برای مطابقت با توان محاسباتی یک ماشینحساب دستی تلاش میکردند.در سال 2012 ، جان پرسکیل، یک فیزیکدان نظری در موسسه تکنولوژی کالیفرنیا، عبارت "برتری کوانتومی" را برای توصیف لحظهای این اختراع کرد که یک کامپیوتر کوانتومی در نهایت از بهترین ابر کامپیوتر پیشی گرفت. این اصطلاح به کار گرفته شد، اما متخصصان ایدههای متفاوتی در مورد معنای آن داشتند.و بدین ترتیب شما در وضعیتی قرار میگیرید که گوگل میگوید به برتری کوانتومی دست یافتهاست، اما IBM میگوید که این طور نیست.قبل از توضیح این که برتری کوانتومی به چه معناست، باید روشن شود که به چه معنا نیست: لحظهای که یک کامپیوتر کوانتومی محاسبات را انجام میدهد که برای یک کامپیوتر کلاسیک غیر ممکن است. (بیشتر از جنبه زمانی) این به این دلیل است که یک کامپیوتر کلاسیک میتواند در واقع هر محاسباتی را که یک کامپیوتر کوانتومی میتواند انجام دهد را در نهایت انجام دهد. (اما در زمانی بسیار بیشتر)توماس وونگ از دانشگاه کریتون گفت: " در صورت داشتن زمان کافی، کامپیوترهای کلاسیک و کامپیوترهای کوانتومی میتوانند همین مسایل را حل کنند."در عوض، بیشتر کارشناسان برتری کوانتومی را به معنای لحظهی زمانی میدانند که یک کامپیوتر کوانتومی محاسباتی انجام میدهد که برای تمام اهداف عملی، یک کامپیوتر کلاسیک نمیتواند با آن مطابقت داشته باشد. این مشکل عدم توافق بین گوگل و IBM است، زیرا از جنبه "عملی" یک مفهوم فازی است.گوگل در Nature خود ادعا میکند که پردازنده سیکامور آنها 200 ثانیه طول کشید تا این محاسبه را انجام دهد که بهترین ابر کامپیوتر جهان - که اتفاقا ماشین سامیت ( Summit ) آی بی ام است - به 10000 سال زمان نیاز دارد. این یک چارچوب زمانی عملی نیست. اما آی بی ام اکنون استدلال میکند که سامیت ( Summit )، که منطقهای به اندازه دو زمین بسکتبال را در آزمایشگاه ملی اوک ریج در تنسی پر میکند، میتواند این محاسبه را در 2 ٫ 5 روز انجام دهد.گوگل در حدود 10000 سال تخمین زدهاست، اگر چه چندین متخصص کامپیوتر که در این مقاله با آنها مصاحبه شدهاست گفتهاند که IBM احتمالا درست در همین نقطه است. اسکات هارنسون از دانشگاه تگزاس آستین، در ایمیل خود نوشت: " ادعای IBM برای من قابلقبول به نظر میرسد."پس با فرض اینکه حق با آنها باشد، آیا 2 ٫ 5 روز زمان عملی است؟ شاید برای بعضی کارها عملی است، اما مطمینا برای بقیه نیست. به همین دلیل، وقتی دانشمندان کامپیوتر در مورد برتری کوانتومی صحبت میکنند، معمولا ایده دقیقتری در ذهن دارند.شکل 2 : گوگل نشان داد که ماشین کوانتومی آن که کد "سیکامور" نام دارد، مسالههای خاصی را به روشی اساسا متفاوت از یک کامپیوتر کلاسیک پیش میبرد.دانشمندان علوم کامپیوتر بین برنامههایی که در زمان چند جملهای "سریع" و زمان نمایی "آهسته" اجرا میشوند، تمایز قایل هستند. حتی زمانی که از آنها میخواهید یک عدد واقعا بزرگ را بررسی نمایند، برنامههای سریع، سریع باقی میمانند. وقتی اندازه مسالهای که از آنها میخواهید حل کنند بزرگتر میشود، برنامههای کند به سرعت به صورت نمایی به هم فشرده میگردند.گوگل در مقاله جدید خود نشان داد که کامپیوتر کوانتومی 53 کیوبیتی آنها محاسبات خاصی را در زمان چند جملهای سریع، انجام میدهد. در عین حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد هر کامپیوتر کلاسیک میتواند همین کار را در هر کاری بهتر از زمان نمایی آهسته، انجام دهد. ویلیام ففرمن از دانشگاه شیکاگو گفت که این بسیار مهمتر از چارچوب زمانی است، چه 2 ٫ 5 روز باشد و چه 10 ، 000 سال.ففر من گفت: " برآورد زمان واقعی خیلی مهم نیست." " من فکر نمیکنم که [ مقاله آی بی ام ] هیچ یک از ادعاهای اصلی گوگل، به غیر از برآورد 10 ، 000 ساله، را بیاعتبار کند."چیزی که مهم است این است که ماشین گوگل در حال حل یک مساله محاسباتی به روشی اساسا متفاوت از یک کامپیوتر کلاسیک است. این تفاوت به این معنی است که هر بار که کامپیوتر کوانتومی آن حتی با یک کیوبیت رشد میکند، یک کامپیوتر کلاسیک باید اندازه خود را دو برابر کند تا سرعت خود را حفظ کند. زمانی که یک کامپیوتر کوانتومی به 70 کیوبیت میرسد - احتمالا در عرض چند سال آینده - یک ابر کامپیوتر کلاسیک باید فضایی برابر منطقه شهری را اشغال کند.هارنسون گفت که رابطه بین کامپیوترهای کلاسیک و کوانتومی پس از اعلام گوگل بسیار شبیه رابطه بین قهرمان شطرنجگری کاسپاروف و ابر کامپیوتر آبی تیره آی بی ام در دهه 1990 است. کاسپاروف میتوانست تا حدودی خود را حفظ کند، اما واضح بود که او به زودی به طور ناامید کنندهای نمیتوانند توسط دشمن الگوریتمی خود پیشی بگیرند.این متن با استفاده از ربات ترجمه مقاله علمی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند. |
فیزیک محافظهکار! معلم درباره قانون القای الکترومغناطیسی فارادی و قانون لنز و صحبت میکرد و از ارتباطش با جامعه بشریت گفت ارتباط جالب و عجیبیه. تعریف این قانون به این صورته که هرگاه شار مغناطیسی که از یک مدار بسته میگذره تغییر کنه در اون نیروی محرکه الکتریکی القا میشه که اندازه اون با اندازه تغییرات شار متناسبه. (نفهمیدید؟ عیب نداره ما هم به زور فهمیدیم :) به زبان ساده یعنی اینکه هر گاه تراکم خطوط میدان مغناطیسی گذرنده از یه حلقه تغییر کنه اون حلقه برای مقابله با این تغییر یه میدان دیگه بوجود میاره. حالا اگه این تغییر کاهشی باشه حلقه میدان رو تقویت میکنه تا به حالت قبلی برگرده و اگه افزایشی باشه اونو ضعیف میکنه. به عبارتی حلقه ما محافظهکاره و از تغییرات استقبال نمیکنه و به دنبال پایداری هست! اما این چه ربطی به جامعه داره؟در واقع یه قانون لنز بر ذات همه ما انسانها حاکمه قانونی که منشاء حسادت و دلسوزیهای ما هست. مثلا فرض کنین پسرعمهتون با اینکه یه کارمند معمولی و همرده شما هست هرسال ماشینش رو عوض میکنه سفر میره و مهمونی میده. در حالی که زندگی شما خیلی روتین درحال گذره، اون ارتقا شغلی میگیره و در حال پیشرفته. واکنش شما طبیعتا اینه که طرف پاچهخاری میکنه یا رشوه میگیره یا اختلاس کرده و . . به عبارتی شما تغییرات مثبت زندگیش رو بر نمیتابید. یه مثال دیگه میزنم. همسایه 70 ساله شما رفته مو کاشته و تجدید فراش کرده :) واکنش شما و اطرافیانتون اینه که از سنش هم خجالت نمیکشه پیرمرد فلان شده. الان وقت فلان کاره؟ بازم یه تغییر دیگه که ما برنمیتابیم!خب آیا این فقط درباره پیشرفتها هست؟ آیا همه قضیه اینه که ما حسودیم؟ طبیعتا نه! فرض کنید همون پسرعمه نازنینتون که به جرایم مختلف متهمش میکردید در اثر یه تصادف آسیب ببینه و زمینگیر بشه. واکنش شما؟ به طرز عجیبی ناراحت میشید! چه بسا چند شبی هم در بالین بیمار به سر ببرید و اشک و آه و نذر و نیاز راه بندازید. این دفعه دیگه چرا؟ چون پسرفت کرده و ما این پسرفت رو هم مثل پیشرفت دوست نداریم. در واقع مشکل ما با خود تغییر هست چه مثبت چه منفی! ما میخوایم زندگی اطرافیانمون و همه پدیدههای اطرافمون کاملا یکنواخت و قابل پیشبینی باشن. در واقع همین میل به ثبات محیط هست که هنجارها رو بوجود میاره. مثلا 30 سال پیش شما رو با مدل موی آلمانی دانشگاه راه نمیدادن! 100 سال پیش مدرسه رفتن دخترها رو جایز نمیدونستن. 130 سال پیش واکسن رو بدشگون میدونستن (هرچند هنوزم حیواناتی وجود دارن که چنین عقایدی دارن :) همین میل به ثبات گاهی باعث مقاومت در برابر حقیقت میشه. در واقع ما نمیخوایم بذاریم چیزی ذهنمون رو مشوش کنه و به ما ثابت کنه که چندهزار سال از زندگیمون رو بر ستونهای اشتباهی بنا کردیم.گالیله به دادگاه تفتیش عقاید کشیده شد چون حاضر نبود حرف بیدلیل کلیسا مبنی بر تخت بودن زمین رو بپذیرهما انسانها، ما موجوداتی که خودمون رو خردمند جلوه میدیم شاید فقط افرادی باشیم که خودشون رو در حاشیه امنشون زندانی کردن و برای ماندن در اون توجیهات فلسفی و مذهبی و علمی میارن و این وسط، کسایی هم بودن که این حاشیه رو شکستن و درد و رنج این شکستگی رو هم تحمل کردن تا به ما ثابت کنن که شاید اونی که ما میترسیم بهش نزدیک بشیم هم چیز بدی نباشه. اما ما در عوض چیکار کردیم؟ اوناها رو انکار کردیم و به زندان انداختیم یا شکنجه کردیم. اونهایی که قاشق رو در دست چپ گرفتن و چنگال رو به دست راست دادن اونهایی که به جای شنا توی رودخونه روی اون پل زدن اونهایی که به جای راه رفتن پرواز کردن همونهایی که تونستن اول به خودشون و بعد به مرزهای دروغین اطرافشون محکم نه! بگن در نهایت ابراهیم، محمد، بودا، نیوتون، انیشتین، گالیله، داروین، خیام، رازی، بوعلی، مولوی، حافظ، نیما ، کترین جانسون ، آبراهام لینکلن و خطشکنهایی مثل اینها شدن. آیا من و تو هم خط شکن خواهیم بود؟در صورتی که مایل هستین میتونید این مطلب رو در وبلاگ من هم بخونید و کامنتهای اونجا رو هم ببینید: |
محدوده حیوانات کجاست نسخه صوتی چیست؟ از سال 1750 میلادی، جمعیت بشر ده برابر شده و تا 2050 ، یازده برابر میشود. جمعیت انسان از 791 میلیون نفر در 1750 ، به نزدیک نه میلیارد نفر میرسد. میلیونها سال بشر در طبیعت زیسته و جزیی از زنجیره زیستی بوده است. بجز در محدوده شهرها و روستاهای کوچک و بزرگی که وجود داشته، موجودات در بقیه دنیا به آرامی زندگی طبیعی خود را میکردند. مساحتی از زمین که در سیطره بشر بوده، از یک درصد هم کمتر بوده است. یکصد سال پیش، 15 درصد از سطح زمین توسط انسانها مورد استفاده قرار میگرفت. ولی اکنون بیش از 77 درصد سطح زمین و 88 درصد اقیانوسها دستخوش تغییرات ناشی از فعالیتهای انسانی شده است. با انقلاب صنعتی و رشد علمی، بشر بسرعت غول شد و نه تنها زمین که تمام اقیانوسها و دریاها و هوا را هم بتصرف در آورد. امروزه اگر نگاهی به نقشه راههای اصلی و فرعی کشورها بکنید، نقطه دست نخوردهای که چندین راه از آن نگذرد و دهها روستا و شهر در آن نباشد، شبکههای برق و مخابرات و معادنی در آن نیابید، بچشم نمیخورد. این در حالیست که ظرف 29 سال آینده بیش از 791 میلیون نفر به جمعیت بشر افزوده میشود، معادل جمعیت انسانها، از اول عمر بشر تا 1750 ، یعنی ظرف یک میلیون سال. شهرها، روستاها، راههای ارتباطی، معادن، کشتزارها و مناطق توریستی و گردشگری، فضایی برای زیست میلیونها جانور دنیا نگذاشته است. انسان فقط یکی از حلقههای موجوداتی است که در زنجیره هستی قرار دارند. با افزایش وزن وجود انسان در طبیعت، بسیاری از پستانداران، پرندگان، دوزیستان و حتی گیاهان در معرض انقراض قرار گرفتهاند. این اتفاق خوبی برای ما نیست و علامت امنیت و زنده ماندن نیست. برعکس، بشر با افزایش وزن حضور خود در دایره هستی، فضا را برای حیات وحش کوچک و کوچکتر کرده و اکوسیستم را تغییر داده است. بدون وجود زنجیره هستی، تغییرات غیر قابل کنترلی در محیط زیست پدید میآید که انسانها هم صدمه خواهند دید. ما با دستکاری محیط و غذا و سلامت انسانها، سرعت رشد مان را افزایش دادیم. امروز، مجبوریم فضایی را برای ادامه حیات بقیه پستانداران و موجودات فراهم آوریم. البته این بسیار کار سختی است که انسان بتواند حرص و آز و زیاده طلبی خود را کنترل کند و داوطلبانه و هوشمندانه، بخشی از زمین و دریاها و اقیانوسها را به محیط زیست اختصاص دهد. ما بیش از شصت و هشت درصد مهره داران جهان، شامل پرندگان، ماهیها، پستانداران، دوزیستان و خزندگان دنیا در پنجاه سال گذشته را ساقط کردیم. طبق گزارش سازمان ملل، حدود یک میلیون گونه جانوری و گیاهی با خطر انقراض مواجهند، علاوه بر این چهل درصد از دوزیستان و مرجانها به همراه 30 درصد از پستانداران دریایی به عنوان گونههای در معرض تهدید طبقه بندی شدهاند. با این آمار، اکنون پانزده درصد مهره داران سال 1975 زندگی میکنند و زیست توده گیاهی به نصف رسیده است. هر روز جنگلهای بیشتری نابود میشود و برای زراعت و یا پرورش دام استفاده میشود و یا برای گسترش مناطق مسکونی و توسعه کارخانجات و معادن. بشر تحقیق زیادی بر روی علل انقراض دایناسورها کرده و حتی محاسبه نموده که اگر آن شهاب سنگ چند ساعت زودتر یا دیرتر به محدوده مکزیک اصابت میکرد و در اقیانوس فرود میآمد، شاید شانس بیشتری برای نجات دایناسورها پیدا میشد. همین بشر در دویست سال اخیر صدها گونه جانوری را منقرض کرده است. هیچ فضای امن و طبیعی برای کوچ جانوران نگذاشتیم و اکثر فضاهای کوچ پرندگان را به تصرف درآوردیم. زمینی که میلیونها سال، پرندگان و پستانداران و مهره داران، آزادانه در آن پرسه میزدند، امروز در تصرف کامل بشر است و برخی از این گونهها دزدانه در گوشهای از آن پنهان شدند.در صد سال گذشته بیش از صد هزار شیر در دنیا زندگی میکردند که اکنون تعداد آنها به بیست هزار کاهش پیدا کرده اقیانوسها محل تردد کشتیهای غول پیکر نفتی و تجاری شده و هر چند روز، یکی از این کشتیها با سوخت کشنده غرق میشود و صدمه دیگری به بخشی از طبیعت وارد میآورد. آلودگی نفتی، طیف وسیعی از جانوران و گیاهان دریایی را در معرض خطر قرارداده است. شکم گرسنه چند میلیارد انسان، اقیانوسها و دریاها را طعمه صید صنعتی تمام آبزیان ریز ودرشت کرده است. جهت تامین نیاز غذایی میلیاردها انسان، بیش از 18 میلیارد مرغ و جوجه میزیند و 1 ٫ 4 میلیارد گاو، 1 ٫ 1 میلیارد گوسفند و یک میلیارد خوک وجود دارد. امروز 60 درصد پستانداران جهان، حیوانات مورد نیاز تغذیه بشر و 36 درصد آنها انسانها هستند. تنها 4 درصد پستاندار وحشی موجودند، که روز بروز فضای زندگی همین 4 درصد هم در حال کاهش است. آزمایشات هستهای و فاضلاب مسموم صنعتی و شهری، نشت نفت کشتیها و حادثههای اکتشاف نفت، هر روز رودها، دریاها و اقیانوسها را آلودهتر میکند. پدیده از بین رفتن زنجیره جانوری در کنار گرم شدن زمین، هستی تمام جانداران زمین و بالطبع بشر را به سمت مرزهای خطرناک نیستی هدایت میکند. انسان مجبور است برای اولین بار، حرص و آزش را فدای ادامه حیاتش کند و بخشهایی از طبیعت را خالی از انسان کند تا مطمین شود تغییرات بدتری حادث نخواهد شد.اقیانوسهای نیمکره جنوبی آسانترین شرایط را دارا هستند. هر گونه رفت و آمد کشتیها و هواپیماها و کشتیهای صیادی در این پهنه ممنوع شود و برای جمعیت موجود در جزایر، کریدورهای باریکی برای ارتباط دریایی و هوایی با بقیه سرزمینها تعریف شود. محدوده باریکی در اطراف استرالیا، آمریکای جنوبی و بخشی از آفریقا که پایینتر از خط استواست، تعیین کنیم تا نیازهای غذایی و رفت و آمدی ساکنان این قارهها تامین شود و بقیه فضاها برای استفاده انسان و تکنولوژیش ممنوعه شود. اینگونه مطمین شویم حیات نیمی از آبزیان جهان را بیمه کردهایم. در خشکیها تخصیص محدوده حیوانات بسیار سختتر است. ما هنوز شاهدیم که ملتها و نژادها بر سر تصاحب سرزمینهای بیشتر با هم در جنگند. در این شرایط توقع دفاع از محدوده حیات حیوانات، بسیار دشوارتر است. ولی در واقع این محدوده حیوانات نیست، تضمین حفظ طبیعت و زنجیره جانوری، اکوسیستم و زندگی بشر است. در هر سرزمین، بخشی باید خالی ازخطوط راه، انتقال برق، آب، گاز و نفت و مخابرات شود، عبور وسایل نقلیه موتوری و سایر مظاهر تکنولوژی در این مناطق ممنوع شود. تمام راههای دسترسی این مناطق بسته شود و به محدوده مرزهای آن منتقل گردد. انسان برای حفظ خود باید دست بکار شود و امکان ادامه حیاط پستانداران و پرندگان وحشی را فراهم کند. مناطق دست نخوردهتر و دارای انبوه گونههای جانوری جزو مناطق انحصاری حیوانات قلمداد گردد. جنگلهای برزیل، بخشهایی از اندونزی، جنگلهای هندوستان، مناطق قطب شمال، بخش بزرگی از جنگلهای تایگا و توندرا در روسیه و کانادا و آلاسکا و جنگلهای آفریقا از این جملهاند. صحراها جزو نقاطی است که با حذف جادههای دسترسی و کریدورهای هوایی با سهولت بیشتری میتوانند به محدوده اختصاصی حیوانات تخصیص یابند. گسترش پارکهای حیات وحش و مناطق حفاظت شده در کشورها با ممنوعیت حضور توریستها، وسایل نقلیه موتوری و شبکههای برق به بخش قابل قبولی از پستانداران و پرندگان، اجازه ادامه حیات میدهد. بر اساس یک تحقیق، 94 درصد از حیات وحش زمین در 24 کشور متمرکز شدهاند و 70 درصد آن تنها در پنج کشور آمریکا، کانادا، برزیل، استرالیا و روسیه متمرکز است. باید همت کنیم و برای حفظ بشر، بخشهایی از زمین را وقف سایر موجودات کنیم. البته همه اینها نیاز به یک اجماع جهانی برای تخصیص و تثبیت و نظارت بر هرگونه تعرض بعدی انسانها دارد. انسان امروز اگر امید دارد، فردایی هم داشته باشد و نتیجه علم و دانشش توسط نسلهای بعدی ادامه یابد، مجبور است دنیا را با همه موجودات تقسیم کند و سهم آنها را کنار بگذارد. روزی که مهره داران که پستانداران و پرندگان بخشی از آنهاست، نابود شوند، امکان زیست بشر هم غیر ممکن خواهد شد. زیستن موجودات بصورت زنجیره است و با حذف یا کاهش هر حلقه، حلقههای بعدی نیز مضمحل میشوند. حذف گونههای جانوری، تغییرات جدی در حیات بوجود میآورد. نگذاریم پانزده درصد باقیمانده زنجیره جانوری به صفر کاهش یابد.بشر از مرحله عقده گشایی جبران ضعفهای خود و کشتن حیوانات قویتر، گذشته است. امروز انسان آنقدر غول شده، که خود را حاکم بلامنازع زمین و فضا بداند. حالا وظیفه ما از بین بردن حیواناتی که روزی دشمن ما محسوب میشدند نیست. ما اکنون باید به نجات خود بیاندیشیم و نجات ما در نجات اکوسیستم است. اکوسیستمی که در سه سده اخیر، بشدت بهم ریختهایم. تصرف صد در صدی کل زمین و آسمان و دریاها، تنها زندگی موجودات را تهدید نمیکند، بلکه زندگی ما را به خطر انداخته است. طبیعت عاری از وجود انسانها و تمدنشان، تنها ضامن حفظ موجودات عالم است. امروز زمان فتح نقاط جدید دنیا نیست، زمان تخصیص بخشهایی از دنیا به عنوان زیستگاه جانوران است. اجازه ندهیم دنیا فقط زیستگاه انسان ،گاو، گوسفند، خوک ، مرغ و ماهی قزل آلا شود. زمین نیازمند همه فرزندانش است.محمد تقی سعدی ناماردی بهشت 1400 [ email protected ] GMAIL . COMWWW . SADINAM . COM |
نبرد دایناسورهای دوران ژوراسیک دایناسورها در دوران ژوراسیکمستند Jurassic Fight Club که با نامهای نبرد ژوراسیک و اسرار دایناسورها نیز شناخته میشود یک مجموعه تلویزیونی مستند مبتنی برباستان شناسی است که در ژوییه 2008 در ایالات متحده آمریکا به نمایش در آمد.این مجموعه به صورت یک فصل کامل 12 قسمتی تولید و پخش شد.دانشمندان همواره نبردهای موجودات ماقبل تاریخ مانند دایناسورها قبل از انقراض مطالعه میکنند.هر قسمت از این مجموعه مستند شامل یک پرونده پزشکی قانونی از یک نبرد قبل از تاریخ است.بر اساس شواهد فسیلی و تجزیه و تحلیل دیرینه شناسی، یک نمایش کامپیوتری از نبرد شبیه سازی میشود.در ادامه اپیزودهای این مجموعه را معرفی میکنیم. برای دانلود هر اپیزود با دوبله فارسی روی عنوان مربوطه کلیک کنید.آنچه باید درباره دایناسورها و دوران ژوراسیک بدانید!دایناسور هم جنس خواردایناسور همجنسخوار درندهترین موجود زمان خود بود, و ما میدانیم که تا پایان مرگ مبارزه میکرد . هم اکنون تکنولوژی امروزی , پرده از اسرار هفتاد میلیون ساله بر میدارد. از قدرت شنوایی آنها از طریق پاهایشان تا ارتباط شان با پرندگان امروزی .شاهد آن هستیم که چگونه یک هیولای ما قبل تاریخ به زانو در آمد. با استفاده از دانش و تحقیقات علمی جدید شیوهی جدال ما قبل تاریخ را بازسازی میکنیم.شکارچی تی رکستی رکس پادشاه دایناسورها که هم اکنون پرده از اسرار علمی فسیل آن برداشته شده است .این دایناسور دارای قدرت دید بسیار قوی بوده و بوی شکار را از فاصلهی پنج کیلومتری حس میکرده و سلاح بیولوژیک او آروارههای قدرتمند او بوده است . با این حال شواهدی در دست است که نشان میدهد تی - رکس خود شکار موجود دیگری بوده است .ولی واقعا این شکارچی شکار چه موجود دیگری بوده ؟آنها نخستین جنگندههای روی زمین بودند . درندگان برتر . با استفاده از دانش و تحقیقات علمی جدید شیوهی مبارزه دوران ما قبل تاریخ را بازسازی میکنیم .قاتلان گروهیآنها وحشتناکترین دایناسورهایی بودند که روی کره زمین قدم گذاشتند. دانشمندان به آنها دینونیکوس میگویند. هنگامی که این گوشتخوار مکار به دایناسور عظیم الجوثه حمله میکند,حیوانی که ده برابر بزرگتر از اوست دست به کشتاری وحشتناک میزند .نخستین جنگندههای زمین.درندگان برتر.با استفاده از دانش و تحقیقات علمی جدید شیوهی مبارزه دوران ما قبل تاریخ را بازسازی میکنیم. اینجا میدان جنگ ژوراسیک است.خونینترین نبرد دوران ماقبل تاریخصحنه مرگ وحشتناکیست برکهای از ماقبل تاریخ که صحنه نزاعی تمام عیار و منحصر بفرد است . چندین درنده و شکار از گونههای مختلف درگیر نزاعی مرگبارند .به کمک دانش امروز صحنههای این کشتار قدم به قدم بازسازی میشوند . این کلوب جنگ ژوراسیک است.قاتلان در اعماق دریایک هیولای 50 تنی وحشتناک در کالبد یک کوسهی غول پیکر , جد کوسهی سفید امروزی است.طبق تحقیقاتی که اخیرا انجام شده دریاهای باستانی زمین ,بازی نهنگهای آبی بودند. آنها نخستین جنگندههای زمین نه دریا هستند. قدیمیترین شکارچیان.با استفاده از دانش و تحقیقات جدید شیوهی مبارزهی دوران ما قبل تاریخ را بازسازی میکنیم ,اینجا میدان جنگ ژوراسیک است..سراتوساروس : شکارچی شکار میشوداو مانند پادشاه در راس هرم دایناسورها قرار دارد .نام او تیراناساروس است که 20 میلیون سال درندهی بی رقیب دوران بود . اما اکنون دانش نوین نشان داده است که این هیولا با متجاوزی دو برابر خود وارد مبارزه بزرگی شد .اکنون شکارچی شکار میشود . آنها نخستین جنگندههای روی زمین هستند .با استفاده از دانش و تحقیقات علمی جدید شیوهی مبارزهی ما قبل تاریخ را مشاهده میکنیم . اینجا میدان جنگ ژوراسیک است و نبرد ژوراسیکبزرگترین قاتلانآنها قاتلان برگزیدهی سیارهی زمین بودند. شکارچیان ماهر, آنهایی که فرمان روای هر گوشه زمین بودند. آنها گونههای مختلفی داشتند, از تیرکس غول پیکر که به دندانهای بزرگ و منحنی شکل خود متکی بوده گرفته تا رپتورهای سریع و زیرک.اکنون میدانیم این دایناسورها از نظر ظاهر ,شیوهی زندگی و نحوهی شکار کاملا با هم تفاوت داشتند. آنها نخستین و برترین جنگندههای زمین هستند.با استفاده از تحقیقات جدید ,شیوهی مبارزهی دوران ما قبل تاریخ را بازسازی میکنیم.اینجا میدان جنگ ژوراسیک است. دایناسورهای زره داردر دوران ما قبل تاریخ بدنش پوشیده از زره بود و خارهای بزرگی از پشتش بیرون زده بود و دم او همچون یک اره برقی عمل میکرد . نامش گاستونیا بود . اما او در کنار وحشتناکترین مخلوق کره زمین زندگی میکرد و به مبارزه میپرداخت .اکنون دانشمندان مشغول حفاری هستند تا ببینند چگونه این هیولاهای واقعی ناچار شده بودند برای بقاء در بی رحمترین نواحی کره زمین با یکدیگر مبارزه کنند . آنها نخستین جنگندههای زمین هستند و درندگان برتر .با استفاده از دانش و تحقیقات علمی جدید شیوهی مبارزهی دوران ما قبل تاریخ را بازسازی میکنیم . این جا میدان جنگ ژوراسیک است و نبرد ژوراسیک .هیولاهای عصر یخبنداندرون قاری واقع در ناحیهی روستا نشین وایونینگ , کپسول زمانی از عصر یخبندان قرار دارد .این قاره نه یکی بلکه دو پستاندار عظیم الجثه را در خود داشت که بر آمریکای شمالی حکمرانی میکردند . هیولاهای وحشی که حتی قویترین درندههای امروزی در برابر شان کوچک هستند .اکنون اکتشافات جدید این هیولاهای عصر یخبندان را زنده کرده است . آنها نخستین جنگجویان کره زمین هستند .با کمک دانش و تحقیقات علمی جدید شیوهی مبارزهی دوران ما قبل تاریخ را بازسازی میکنیم . جنگ دنیای ژوراسیک.رودخانه مرگاین یکی از بدترین صحنههای قتل عامی است که تا کنون در کرهی زمین دیده شده . یک درندهی برتر , فراری و مضطرب و یک فاجعهی طبیعی ناشی از یک طوفان ناگهانی .اکنون یک اکتشاف جدید در مرکز این فاجعه پرده از یک هیولای غول پیکر ما قبل تاریخ برمی دارد (یک دایناسور قطبی ) آنها نخستین جنگندههای زمین هستند . با استفاده از دانش و تحقیقات علمی جدید شیوهی مبارزهی جنگندههای ما قبل تاریخ را بازسازی میکنیم . این جا میدان جنگ ژوراسیک است . نبرد ژوراسیک.رپتور علیه تی رکسمبارزه سه جانبهای بین یک گیاه خوار غول پیکر با گروهی از رپتورها و یک تی رکس . اکنون شواهد علمی از جمله بقایای باورنکردنی و کمیاب مومیایی شده به دانشمندان کمک میکند تا از یک نبرد باورنکردنی ما قبل تاریخ پرده برداری کنند . آنها نخستین جنگ جویان کره زمین هستند . درندگان برتر.با کمک دانش و تحقیقات علمی جدید شیوهی مبارزهی ماقبل تاریخ را بازسازی میکنیم . اینجا میدان جنگ ژوراسیک است . نبرد ژوراسیک.مبارزه نهاییبا قدرت یک میلیون , بمب اتم منفجر شد و گرمایی معادل گرمای خورشید تولید کرد. زندگی کلیه جانوران روی زمین را به آتش کشید و جو را گرم کرد. سیارهای که روزی بسیار پرطراوت بود به ویرانهای تبدیل شد. میلیاردها جاندار از بین رفتن وبه خاکستر تبدیل شدند . درروزها ,ساعتها و دقایق آخر برای دایناسورها چه اتفاقی افتاد ؟نخستین انهدام سیارهی زمین به چه صورت روی داد ؟ |
خبر خوب برای گیکها و برنامه نویسها: تصویر تورینگ روی اسکناسهای 50 پوندی انگلیس به نظر میرسه که بالاخره درخواستها و پتیشنها و پیشنهادها جواب داده و مردم انگلیس از 2021 ، شاهد اسکناسهای 50 پوندی پلمیری با تصویر آلن تورینگ خواهند بود! باورش سخته ولی سایت بانک انگلستان هم همین رو میگه. پروسه انتخاب دانشمندی که قراره روی پول باشه از 2018 شروع شد. اول مردم بیشتر از 227 هزار نفر رو نامزد این افتخار کردن که بعدش به 989 نفر تقلیل پیدا کرد و در نهایت یک لیست 12 نفره ازش بیرون امد و به مدیر بانک انگلستان پیشنهاد شد.مدیر بانک انگلستان میگه "آلن تورینگ ریاضی دانی برجسته بود که کارش تاثیری بزرگ بر روی زندگی امروز ما داره. تورینگ به عنوان پدر علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی و همینطور به عنوان یک قهرمان، غولی است که حالا خیلیها [برای به اوج رسیدن] روی دوشهای اون ایستادن".از دلایل انتخاب آلن تورینگ منطقا میشه به پایه گذاری اصول کامپیوترهای امروزی (ماشینهای تورینگ)، پایه گذاری هوش مصنوعی (تست تورینگ) و همکاری موثر در ساخت ماشینی برای شکستن رمزنگاری آلمانیها در جنگ جهانی دوم (انیگما) نام برد.تورینگ به خاطر گرایش جنسی اش در دوران خودش متحمل فشارهای زیادی شد و سالها پس از مرگش، ملکه به خاطر اون رفتار ازش معذرت خواهی کرد. حداقل نمایشی از اینکه "می دونیم اشتباه کردیم".طرح ابتدایی اسکناس که نشون داده شده حاوی عناصر زیر است:تصویر تورینگ که در 1951 گرفته شدهجدول و فرمول ریاضی مقالهای از تورینگ که پایههای علوم کامپیوتر امروزی رو بنیان گذاشت ( On Computable Numbers , with an application to the Entscheidungsproblem ) و توش مفهوم ماشینهای تورینگ توضیح داده شدنتصویر پایلوت ماشین محاسبه اتوماتیک که اولین دستگاهی بود که برنامهاش رو به شکل الکترونیک ذخیره میکردطراحی فنی British Bombe که دستگاهی بود برای کمک به رمزشکنی انیگما در طول جنگ جهانی دومنقل قولی از تورینگ در 1949 که میگه "این تنها مزه مزه کردن چیزی است که قرار است به وجود بیاد، تنها سایهای از آنچه خواهد آمد".امضای تورینگنوار تیپ حاوی تاریخ تولد تورینگ به باینری. تورینگ در مقاله 1936 ، مفهوم نوار تیپ و کامپیوتری را که از روی آن برنامهای را اجرا میکند، مطرح کرده بودمطمینا دنیایی که عکس دانشمندها روی پولها باشه، بهتر از دنیایی است که عکس سیاستمدارها و بخصوص دیکتاتورها روی پولها باشه (: |
تفکر سیستمی ، مدل سازی و روش شناسی * دو نشست علمی از علیرضا زارعی مشاهده در آپارات نشست اول نشست دومتفکر سیستمیارایه مدل سه گانه علمینویسنده: علیرضا زارعیصوت تدریس: کلیک بر روی دانلودتفکر سیستمی یکی از شاخصههای اصلی برای رفتار دهی به علم است.علم همیشه به عالم و معلوم تعلق میگیرد.علم خودش در افق نفس شکل میگیرد وقابل تعریف نیست نه تعریف حدودی میپزیرد و نه رسمی، بلکه واضحتر از چیزی است که بتوان آن را تعریف کرد، چرا که به هر چه تعریف شود، نمیتوان آن چیز را از او واضحتر دانست.ویژگی یک عالم این است که پارادایمهای مطرح شده در علم را مورد بررسی قرار دهد، زمینههای شناختی یکی از اصلیترین دغدغه هایی است که میتوان علم را راهبردی و غیر راهبردی کند.علم به معلومات خود تعلق دارد و معلومات اگر پراکنده باشند ، شاید نتوانند دغدغههای روشی علم را توضیح بدهند.پس میتوان با کمک از یک اصل بدیهی مثل قانون فلسفی الواحد کمک گرفت که اولا علم نباید پراکنده باشد ونباید از خود بیش از یک روش را تولید کند. البته این روش به شکل کلان ناظر به تمام محورهای علم در خود چیدمانها و زمینههای قدم به قدم برای توجیه خواستگاه علم است.روش علمی حاصل یک جهان بینی قبلی است که یک اندیشمند به آن اعتراف دارد که میتوان جهان بینی اصالهالوجود الهی یا اصاله الدنیا تجربی باشد.روش علمی تولید کننده یک مدل است.روش به مجموعه شیوههای شناخت حقیقت و برکناری از خطاست وفرایندی است برای دستیابی به دانش.روشها هستند که تیوریها را میسازند.تیوریهای علمی همان چارچوبهای حاصل هستند از مسایل و مبادی و روشهای حاصل از برهان و یا جدل.روشها در درون فرایند علمی اند و حصیله خود را در قالبی به اسم مدل میریزند.مدل شکل خارجی و برونی از فرایند علمی است که از متدهای موجود نشات میگیرند.مدل سازی یک تصویر سیستمی از علم است البته اگر بتواند راهبردهای موجود علمی را در ذهن خلق کند.پس حاصل این فرایندهای درون ریز و برون ریز تصویری برای ما در ذهن هوشیارمان درست میکندبه اسم سیستم. تفکر سیستمی حاصل این چیدمان است که به ترتیب به شکل زیر ساخته و پرداخته میشود: 1 جهان بینی اصالت الوجودی و الهی یا تجربی اصالت الدنیا خالق متد است 2 - متد به شکل کلان و خرد در فرایند تولید مدل پردازش میشود 3 - مدل به دو قسم خرد وکلان چیده میشودکه حاصل دایره متد است 4 - حاصلش زمینه ساز تفکر سیستمی خواهد بودنگهدارنده: روش شناسی به منزله توسعه دهنده یا کاهش دهنده روش متناسب با نوع نگاه راهبردی یک اندیشمند به مسایلسازنده: اصول و فنون مدل سازی که در عنوان دیگر پرداخته میشود.برای فهم بهتر و دقیقتر مطالب تدریسی حدود 60 دقیقه در دو جلسه از علیرضا زارعی در پیام رسان ایتا موجود هست که میتوانید رجوع کرده و فایل را دانلود کنید.دانلود از ایتا: کلیک روی دانلوددر این دو جلسه به بررسی مکاتب و زمینههای کار کرد مکاتب و افول آنها پرداخته شده است.پیام رسان ایتا:[ email protected ] 0 نظرعلیرضا زارعی |
تست و بررسی عملکرد باتری کملیون camelion باتری کملیون باتری کملیون یکی از معروفترین و پرفروشترین باتری قلمی موجود در بازار است که کیفیت مناسب و عملکرد و قیمت تقریبا مناسب، باتری camelion را به یک گزینه مناسب برای استفاده تبدیل کرده است. خرید باتری عمده کملیون یک گزینه مناسب برای الکتریکیها و خرازیهای سراسر کشور است زیرا برند کملیون سال هاست که در بازار وجود دارد و مشتری مختص به خود را پیدا کرده است. باتری پخش امروز قصد دارد تا باطری قلمی کملیون را مورد بررسی قرار دهد و با ابزار آلات و تجهیزات اندازه گیری، عملکرد این باتری قلمی را بسنجد. تستر باتری دستگاهی است که میتواند نشان دهد که یک باتری قلمی نو چه مقدار انرژی دارد یا به عبارت دیگر چقدر پر میباشد. زمانی که تیم باتری پخش در حال تست باتری قلمی camelion بودند از نتایج بدست آمده تعجبی نکردند زیرا کیفیت و کارایی باتری برند کملیون بر همگان آشکار است. نتیجه تست از این قرار است : نمره 20 از 20 که نشان دهنده این است که باتری قلمی کملیون جزء معدود باتریهای قلمی است که توانسته نمره 20 از 20 را کسب نماید. یکی از بخشهای هیجان انگیز و چالشی در بررسی عملکرد باتریهای، بخش زمان عملکرد باتریها است. در این بخش یک باتری camelion نو را توسط موتور الکتریکی تست میکنیم و زمان آن را یادداشت میکنیم. زمان اعلام شده دقیقا از شروع به کار انداختن موتور الکترونیکی است تا زمانی که باتری تمام شود و موتور الکترونکی بایستد. نتیجه تست : باتری کملیون توانست تا 301 دقیقه به طور مداوم کار کند که این تقریبا میتوان گفت که یک رکورد خوب است. ?خرید باتری عمده فروشگاه باتری پخش مفتخر است که یکی از بزرگترین تهیه کننده و واردکنندگان انواع باتری قلمی کملیون ، باتری نیم قلمی کملیون ، باتری سکهای و باتری سمعکی است. شما میتوانید جهت خرید باتری عمده با نمایندگان فروش باتری پخش تماس حاصل کنید و سفارش خود را ثبت نمایید.برای خواندن کامل مقاله به لینک زیر مراجعه کنید:مقالات باتری پخش (کملیون) |
ایا روزی هوش مصنوعی مانند ما اگاهی خواهد داشت؟ با پیشرفت لحظهای تکنولوژی و سیستمهای مصنوعی،قدرت پردازش و پیچیدگی آنها هم افزایش پیدا میکنه.شاید چند سالی میشه که مدام کلمه هوش مصنوعی رو میگیم.تا قبل این همون ربات خطابشون میکردیم و خوراک ترمیناتور و مجموعه هایی از این دست بود.اما اخیرا این قضایا جدی شده و هوش مصنوعی با قدرت در همه زمینهها میتازه و ما فقط میشنویم که میگن فلان کار رو کرد یا خواهد کرد.من متخصص این زمینه نیستم و اطلاعات زیادی ندارم اما اخیرا برام سوال شد که ایا هوش مصنوعی میتونه جای انسانو بگیره یا نه و یکسری تحقیقات از سایتای خارجی داشتم که گفتم خلاصه و نتیجه رو اینجا به اشتراک بذارم شاید سوال خیلیها باشه. اگاهی فردی شما همون مجموع خاطرات ،تجربهها و اطلاعاتیه که از خودتون و محیطتون دارید.اگاهی شما کاملا منحصربه فرد خود شماست و در جهان تنها خودتون میتونید اون رو درک کنید . یعنی فردی که عین شما باشه و تو محیط یکسان با اموزههای شبیه شما باشه هم باز اگاهی و درک مشابهی مثل شما نداره.پس بسیار پدیده خاص و منحصر به فردیه.اگاهی دایما در حال تغییره در هر لحظه توسط بیشتر شدن تجربه و اطلاعاتتون و .تا به امروز که من جدیدترین مقالات رو سرچ کردم تعریف دقیق و مشخصی جز این از اگاهی نیست و هنوز برای علم مبهمه.اما دو نظریه در مورد نحوه کار اگاهی از نظر نورولوژیستها هست که من تحت الفظی ترجمشون میکنم و متخصصشون نیستم اما فک کنم اکثر کساییم که اینجان دنبال تخصص نورولوژی نباشن و سعی میکنم اصل کلام رو بهتون برسونم. یک نظریه نظریه اطلاعات یک پارچه و یکی دیگه نظریه جهانی فضای کار هست.نظریه اطلاعات یکپارچه بیشتر جنبه فیزیکی رو بررسی میکنه و دنبال اطلاعات خاص و اندازه گیری شده از اگاهیه. نظریه فضای کار میگه ذهن ما یک حافظه داره که از اون اطلاعاتو بیرون میکشه و تجربه هوشیارانه بهمون میده.این نظریه هم گسترده تره و بیشتر دنبال نحوه کار اگاهیه.در ادامه که توضیح میدیم ایا هوش مصنوعی میتونه جایگزین ما بشه یا نه مفصلتر اینهارو باز میکنیم. مجله conversation مقالهای رو از طرف دکتر سبحاش کاک پرفسور مهندسی کامپیوتر و الکتریک دانشگاه اوکلاهاما منتشر کرده در این باره.با وجود شکست پروژههای میلیارد دلاری امریکا و اروپا برای شبیه سازی اگاهی انسان توسط کامپیوتر هنوز عدهای بر این باروند که اینکار شدنیه اما دکتر کاک و اکثر همکارانش به علل علمی معتقدن اینکار نشدنیه.چرا که برخلاف تصور غالب مغز مانند کامپیوتر پردازش نمیکنه.ارگانیسمهای زنده تجربیات خودشون رو با مغز مستقیما و از طریق پیچیدگیهای اتصالات عصبی به اشتراک میزارن و هر لحظه این فرایند فعاله اما کامپیوترها دیتارو مستقیما از حافظه بر میدارن یا اونجا ذخیره میکنن.سیستم هاشون کاملا متفاوته .ذهن مستقیما تو محیط جستجو میکنه و عناصری که برای یک عملکرد نیازه رو پیدا میکنه.ادراک مستقیما با دادههای حسی ارتباط نداره.مثلا شما به راحتی یک میز رو از زوایای مختلف میگردید و میبینید بدون انکه لازم باشه دادهها تفسیر شن یا به حافظه سپرده بشن و مطابقت داده بشن.همه کارهایی که یه کامپیوتر میکنه.تفاوت مغز و کامپیوتر فقط در پیچیدگی نیست که بگیم روزی کامپیوتر پیچیدهتر میاد و حله.انسان از انچه که میاندیشه اگاهه و میتونه هر لحظه اراده کنه فکر کردنو کنار بزاره و به چیز دیگهای فکر کنه.طبق اثباتهای تورینگ این عمل برای کامپیوتر غیر ممکنه.کامپیوتر اراده دلخواه نداره و صرفا براساس دستورات اجرا میکنه.مثلا پیچیدش هم کنیم باید بهش بگیم که مثلا ساعت فلان کارو تموم کن.یا فلان دستورو گرفتی کارو تموم کن.یا سی ثانیه بعد کارو تموم کن.یا اگه وارد فلان سایت شدی کارو تموم کن.بنده برنامه نویس نیستم اما قطعا برنامه نویسها درک میکنن منظورم چیه.کامپیوتر اراده خوداگاه نداره که هر لحظه خودش اراده کنه اینکارو انجام بده.برای اکثر عملکرداشم همینطوره. حتی هایزنبرگ فیزیکدان کوانتومی هم تفسیر کرده که هوشیاری یه چیز فیزیکی نیست و دانش اگاهانه شخصه.بعدا شرودینگر نیز این نتایجو تایید و اثبات کرد.علم پزشکی امروزه نیز اون رو تایید کرده.هیچ ساختار دقیقا مشخص و منظمی نیست که منحصرا اگاهی رو تولید کنه.به اعتقاد دکتر سمیر زکی متخصص مغز و اعصاب اگاهی واحد نیست.یعنی اگاهیهای زیادی هست که در زمان و مکان توزیع شده و ورای تصوره فیزیکیه .(جالبه این مورد یکی از موارد اثبات جاودانگی اگاهی بعد مرگ و دنیای دیگره که در موردش بیشتر میگم بعدا،اثباتهای کاملا علمی برای احتمال وجود دنیای بعد مرگ) - در پایان منابع رو هم حتما میزارم. در ادامه مقاله SA از کریستوف کوچ متخصص حوزه اگاهی و نویسنده کتاب چرا اگاهی قابل محاسبه نیست، رو بیان میکنیم: گرچه دانشمندان همه قبول دارند ما بزودی به هوش عمومی مصنوعی خواهیم رسید.اما اگاهی کیفیت ذاتی هر تجربه هست.در واقع اگاهی کیفی هست نه کمی و قابل اندازه گیری و محاسبه توسط کامپیوتر هایی که معیار کارشون عددیه.مثلا ایا کامپیوتر بو ،طعم، درد نیش،کندی زمان موقع بی حوصلگی و نشاط و اضطراب رو حس میکنه؟ایا شرم یا شوخی رو درک میکنه یا صرفا یه دیدگاه عددی و کمی بهش داره و یه سری واکنش طبق دستورات بهشون میده؟اصل این ایده که رباتها اگاهی داشته باشن بر میگرده به سال 1970 پروژه معماری تخته سیاه در علوم رایانهای.برنامهها به مخزن اطلاعاتی به نام فضای کار یا تخته سیاه دسترسی داشتن.روانشناسها هم معتقد بودن همچین منبعی در ذهن هست و کار اونهارو همراهی میکردن. تازه جالبه بدونید بسیاری از فعالیتهای مغز ناخودگااهه!!!یعنی در واقع شما اکثر کاراتونو ناخوداگاه انجا میدید اگر هر لحظه حستون از دما و جنس لباستون و یه لحظه نشستن و بقیه رو در نظر بگیرید بدون اینکه متوجهشون باشید و بهشون دقت کنید انجامشون میدید!!!خب یه نظریه گفتیم نظریه جهانی فضای کاره.مثلا شما غذای مورد علاقتونو میبینید بلافاصله پیام عصبی مغز به تمام قسمتها میره .قسمت برنامه ریزی ،پاداش دهی مغز ،زبان و . سپس اون قسمت هایی که باید عمل میکنن و واکنش نشون میدن.این نظریه به معیارهای امروزی هم نزدیکه و قدرت بی نهایتی به مغز میده.انگار که کل قوای مغز هر لحظه داره کار میکنه.البته دقیقا اینطوری نیس که واقعا هر لحظه در حال کار باشه ولی خب بازم ظرفیت زیادی رو به کار میگیره. نظریه دیگه اطلاعات یکپارچه هست طبق این نظریه از ظریق سیناپسهای بین نورنها تجربه و فرایندهای ناشی از اون احساس تجربه شمارو مشخص میکنن.البته این تیوری یکم ریاضی طوری هست!اینجا یه پدیدهای هست به نام قدرت تصادفی ذهنی(یعنی قدرتی که خود ذهن شانسی داره و علت خاصی فعلا برای داشتنش نیست)درسته اتصالات عصبی شبیه مدارها هستن ولی قدرت تصادفی ذهنی ندارن(واقعا تنها ترجمه مطلوبش این بود نمیدونم این چه اسمیه روش گذاشتن ._.) این نظریه میگه هر سیستمی حتی مدار هم اون قدرت رو داره اما مقدارش خیلی کمه یا صفره.یعنی یه عدد برای ذهن میشه در نظر گرفت که فوق العاده زیاده.این قدرت رو با فی( ) نشون میدن و میگن هر مکانیسمی که یه سری اطلاعات میگیره و خروجی میده از این عدد داره.به علت پیچیدگی مغز و میلیاردها سلول و تریلیاردها اتصال عصبی این مقدار برای مغز بیشترینه و فعلا بالاترین معیاره.جالبه مدار یه ابر کامپیوتر تازه به یک میلیاردم این عددم نمیرسه!!!پیشرفتهترین کامپیوتری که شاید شنیدید میتونه ابعاد جهان رو محاسبه کنه و فلان و فلان.ممکنه بگید چطوری؟مگه اون از ما حافظش بیشتر نیس؟مگه سرعت محاسبش هزاران برابر ما نیست؟مگه یه مدار خلی پیچیده نیست؟اما معیار یه چیز دیگس شاید شما حافظه و سرعتتون پایینه ولی یادتون نره ذهن شما اون مدارو طراحی کرده!!!ببینید ذهن ما چیه:)جالبه این عدد فی برای همه کامپیوترها تقریبا یکسانه یعنی اون ابرکامپیوتر و سادهترین کامپیوتر امروزی تقریبا نزدیک به صفر هستن!یکم پیچیدس میدونم توضیحاتشم تخصصیه اما این عدد سعی میکنه میزان هوشیاری رو اندازه بگیره که با کلی تخفیف به کامپیوترها ،ممکنه لطف کنیم و کمی بالاتر از صفر در نظر بگیریم.پیچیدگی به حافظه بیشترو سرعت بیشتر نیست.بهترین روش درکش همونه که گفتم.هرچقدر کامپیوتر پیچیده باشه باز ما انسانها همه چیشو ساختیم!!!حتی اگه به یه ابر کامپیوتر بگیم یه ابر کامپیوتر دیگه بسازه که به فرض از خودش قویتره باز در اصل ما سیستمی رو ساختیم که اینکارو کنه.اینکه میگیم یروز هوش مصنوعی مارو نابود میکنه در اصل به علت سرعت و حافظه بالاشه!!!نه پیچیدگیش.یه انسان باهوش شاید بتونه نقط ضعف اون رو پیدا کنه.جالبه گفتیم این تیوری عددیه اما یه مطلب معنوی و غیر مادی رو اثبات میکنه!!(البته به زعم خودم وگرنه دانشمندا متریالیستن!)اینکه اگاهی در اصل بودن و افرینشش اگاهیه و منحصر به فرده!یعنی شما پیچیدهترین کامپیوتر و مدار رو بساز ولی باز فی اون چندان بالا نمیره چون مغز خیلی عمیقتر از ایناس.مغز میتونه احساسات و تجربه هارو واقعی بسنجه حس کنه و درک کنه.این پیچیدگی طبق این تیوری منحصر به فرد و ورای درکه.من نمیگم تکنولوژی بهش نمیرسه!!!!!نه صرفا به مدلهای مشابه مغز میرسه که بقول اقای دکتر که این مقاله رو نوشته یه زامبی مرده هست و درک نداره.فقط بازیگره و فرمان هارو اجرا میکنه حتی اگه از یه بو خوشحال بشه بخاطر کدی هست که بهش دادیم!!!یا کدی دادیم که یه سری بوهای مطلوب رو تشخیص بده خود بوی مطلبو رو هم کیفی نه بلکه کمی میسنجه.جالبه که چطور علم عددی و ریاضی میتونه کیفیترین چیز رو ثابت کنه.منبعو میزارم خودتون ببینید چکیده همین مطالبه و خود تیوری که متریالیستیترین حالت رو در نظر گرفته قبول داره قدرت مغز ذاتیه.البته نمیگه یه معجزه هس که بهش نمیرسیم.میگه فرای درک فعلی ما هس و روی کامپیوتر اجرا نمیشه.شاید هزاران سال بعد سخت افزار و سیستمهای متفاوتی بسازیم .علم پزشکی هم تایید کرده که ما امروزه با وجود بررسی و شناخت همه ساختارهای مغزی منشا اگاهی رو دقیقا پیدا نکردیم.جالبه ما همه فعالیت الکتریکی مغز رو کنترل میکنیم پس اصولا باید روی صفحه مانیتور ببینیم اگاهی کجا میره و کجا فعاله.ولی بخشیش رو اونم مبهم میبینیم .اینارو میخواستم تو یه مقاله دیگه در اثبات جهان دیگه بگم ولی در یک مقاله تو مرکز تحقیقات نیویورک دکتر سم پرنیا با دوستانش این قضیه رو ازمایش کرده و میگه از اینجا به بعد کار ما و علم پزشکی نیست.نهایتا از اینجا به بعد علم فیزیک باید ادامه بده چون قطعا اگاهی مقدار کمیش این جهانیه .در مقاله دیگه که الان پیداش نمیکنم میخوندم فیزیکدانانی هستن که اعتقاد دارن اگاهی بعد دیگهای داره.یعنی اون الکترون توی مغز شما تنها منبع اگاهی شما نیست و احتمال زیاد ماده و الکترون یه بعد دیگه داره که اطلاعات اونجا ذخیره میشه.جالبه خودشون اتییستن و توضیح داد به خاطر اعتقادم نیست که به خدا اعتقاد ندارم از انظر فیزیکی احتمال زیاد بعد دیگه برای اگاهی هست که اونجا هم ذخیره هست و ما باید با فیزیک بهش پی ببریم!در همین مقاله اصلی که حرف میزدیم هم خود دکتر اشاره کرده که از اینجا به بعد مکانیزم فیزیکی در کاره نه سلولی! پس اگر ما ذهن یه انسان رو تو اینده اسکن و منتقل کنیم به یه ابر کامپیوتر ایا انسان اونجا زنده میشه و درک داره؟؟/یعنی خود شما در قالب یه کامپیوتر بیدار میشید و واقعا خودتونید و از خودتون درکی دارید؟ از نظر نظریه جهانی فضای کار احتمالا بله چون شما صرفا یه انبار دارید و چند جا هم در ساخت اگاهیتون نقش داره که در اینده میفهمیم(طرفدارای خودشو داره اما ضعیفه و تا الان اینو اثبات نکرده)شما در قالب یه کامپیوتر زنده میشید جون شما صرفا چهار تا الکترون تو نورونها هستید که یه نظم خاصی دارن.مثلا شما بستنی دوست دارید .و این تنها داده ذهنیتونه.اگر یه کامپیوتر بگیم یه فردی رو اجرا کن که بستنی دوست داره و جز این هیچ اگاهی دیگهای نداره شما یهو تو کامپیوتر زنده میشید!چون شما فقط با اگاهی درونیتون که بستنی دوست داره معنا پیدا میکنید!!البته فرض اینکه تنها داده درون مغزتون الان فقط همون باشه!!!درکش یکم سخته نه؟؟و مسخره.به همین علت نظریه اطلاعات یکپارچه میاد و میگه نه !دست نگهدارید.اینطوری کل بشرو با دستای خودمون بدون دونستن منقرض میکنیم!فرض کنید شما رو به یه کامپیوتر انتقال بدیم.بعد ازش بپرسیم فلانی .آیا تو اون تویی؟؟/ایا الان در کامپیوتر زنده شدی؟؟؟چه واقعا شما اون تو زنده باشید و چه درکی نداشته باشید و تو دنیای دیگه باشید و یا نابود شده باشید کامپیوتر میگه اره!!!یعنی هیچ راه اثباتی نیست که بفهمیم اقای ایکس الان تو کامپیوتر زنده هست یا نه!در نتیجه ماهم با لبی خندان خودمونو میکشیم و اطلاعاتمونو روی کامپیوتر اپلود میکنیم بدون اینکه بفهمیم واقعا اون تو داریم زنده میشین یا نه!و اینطوری پایان بشر:) برای اینکه یکبار دیگه بفهمید قدرت ذاتی ذهن یعنی چی و چطور یه چیز کیفیه .تو ایران که نه ولی در کشورای پیشرفته شبیه ساز ابو هوا هست که بهش وصل میشید.امکان نداره یه کامپیوتر بتونه شما رو خیس کنه یا حس خیسی بهتون بده!!!شاید روتون اب بپاشه ولی بدون اون درکی از خیسی نمیتونه به شما بده!!نهایتا صدای بارون و تصویرشو سه بعدی با بهترین کیفیت اجرا میکنه و شاید یکم مغزتون گول بخوره که واقعا بارون میباره!یا مثلا امروزه اختر فیزیکدانها توی ازمایشگاههای پیشرفته با ابر کامپیوتر سیاه چاله رو عینا شبیه سازی میکنن.ایا سیاه چاله واقعا خودش وجود پیدا میکنه و اونا رو میبلعه؟؟؟اینا متنهای علمی مقاله هست نه مثالهای خودم.اگر روزی کامپیوترها حس پیدا کنن انسان نمیشن بلکه یه گونه جدا و مستقل میشن و دست از کار برای انسانها میکشن.فیلم بلک میرور و سریال وست ورلد رو ببینید.اونجا هم حرص و طمع بشر برای زنده کردن خودش تو کامپیوتر شکست میخوره و باعث به وجود اومدن یه گونه جدید میشه.یکی عین شما که عین شما رفتار میکنه ولی در واقع خود شما نیست!لینک مقاله اخری دکتر کریستوف کوچ - machines - ever - become - conscious دکتر سم پرنیا از مرکز مطالعات نیویورک بندای اخر رو بخونید به زندگی پس از مرگ هم مرتبطه - articles / academy - news / is - there - life - after - death /مجله کانورسیشن دکتر کاک - a - computer - will - never - be - truly - conscious - 120644 تعریف کلی از اگاهی رو هم اینجا ببینید و یه خبر جالب از احتمال پی بردن به راز اگاهی! - is - consciousness - 2795922 |
شدیدترین زلزلههای تاریخ ایران اگر سن شما هم بالای 30 سال باشد، فکر میکنم کم کم به این زلزلههای گاه و بی گاه مثل من عادت کردهاید. با این حال هرقدر هم که عادی شود، همچنان ترس عجیبی در دلمان میاندازد. به بهانه زلزله اخیر، نگاهی کردم به شدیدترین زلزلههای تاریخ ایران زمین لرزه هایی که برای بسیاری از مردم عادی که نه، ابدی شد!تصویری دردناک از زلزله بم ( 1382 ) - زلزله بم با وجود اینکه تلفات جانی بسیاری داشت، اما بر خلاف تصورات، در فهرست شدیدترین زلزلههای تاریخ ایران جایی ندارد. 10 7 ٫ 1 ریشتر، بجنورد 11 اردیبهشت 1308 ، زلزلهای 7 ٫ 1 ریشتری مناطق مرزی ایران و ترکمنستان را لرزاند. این زلزله که ساعت 8 شب رویداده بود، در عمق 25 کیلومتری زمین بوده و گفته میشد 3257 کشته برجای گذاشته است. 9 7 ٫ 3 ریشتر، سیلاخور، بروجرد 3 بهمن 1287 قمری (حدود 1242 خورشیدی)، دشت سیلاخور بروجرد زلزلهای 7 ٫ 3 ریشتری را تجربه کرد. گفته میشود این زلزله دستکم 8 هزار کشته برجای گذاشته است. 8 7 ٫ 3 ریشتر، قاین، خراسان جنوبیدر تاریخ 20 اردیبهشت 1376 ، در آخرین ماههای دولت سازندگی، زمینلرزهای ویرانگر مرکز زعفران جهان را لرزاند. این زلزله که در عمق 10 تا 12 کیلومتری زمین به وقوع پیوست، حدود 3 هزار کشته برجای گذاشت. 7 7 ٫ 3 ریشتر، دشت بیاض و فردوس، خراسان جنوبیبازهم خراسان جنوبی و قاینات! ساعت 2 و 17 دقیقه بعدازظهر 9 شهریور 1347 ، زلزلهای به بزرگی 7 ٫ 3 ریشتر منطقه دشت بیاض را به لرزه درآورد. این زلزله بین 7 تا 12 هزار کشته برجای گذاشت. گفته میشد پس از وقوع زمین لرزه افراد سرشناس زیادی در محل وقوع زلزله حاضر شدند که از آن جمله میتوان به دکتر علی شریعتی اشاره کرد. 6 7 ٫ 4 ریشتر، طبسساعت 7 بعدازظهر روز 25 شهریور 1357 ، در بحبوحه وقوع انقلاب اسلامی، زلزلهای مهیب طبس را درنوردید. این زلزله 7 ٫ 4 ریشتر قدرت داشت و گفته میشود بین 15 تا 25 هزار کشته برجای گذاشته است. 5 7 ٫ 4 ریشتر، رودبار و منجیلبیشتر ما زلزله غمبار رودبار و منجیل را به خاطر میآوریم بهخصوص با فیلمهای مرحوم عباس کیارستمی. 30 دقیقه بامداد نیمهشب 31 خرداد 1369 ، درحالیکه بسیاری از مردم سرگرم تماشای مسابقات فوتبال جام جهانی 1990 ایتالیا بودند، زلزلهای به بزرگی 7 ٫ 4 ریشتر رودبار را ویران کرد. این زلزله در عمق 13 کیلومتری زمین روی داد و درنهایت بیش از 35 هزار کشته برجای گذاشت. 4 7 ٫ 6 ریشتر، تبریز 30 مرداد سال 421 خورشیدی، زلزلهای به بزرگی 7 ٫ 6 ریشتر شهر تاریخی تبریز را به لرزه درآورد. از این زلزله اطلاعات زیادی در دسترس نیست، اما در منابع تاریخی آمده است که حدود 40 هزار کشته برجای گذاشته است.می دانم که احتمالا این سوال در ذهنتان خطور کرده است که چگونه مقیاس دقیق زلزله 1000 سال پیش را به دست میآورند. راستش من هم تخصصی در این کار ندارم، اما وقتی منابع را مرور کردم، فهمیدم که از روی آثار باقی مانده از زلزله وچندین و چند فاکتور دیگر، به صورت تخمینی بزرگی زلزله را به دست میآورند. 3 7 ٫ 7 ریشتر، تبریززلزله بزرگی که در تاریخ از آن یادشده و گفته میشود تمام آثار و بناهای تاریخی باستانی تبریز را ویران کرد، در 6 اردیبهشت 1100 خورشیدی به وقوع پیوسته است. طبق آنچه در منابع تاریخی آمده است، این زلزله 7 ٫ 7 ریشتری بهشدت ویرانگر بوده و تبریز را با خاک یکسان کرده است. کشتههای این زلزله 80 هزار نفر تخمین زده میشوند. حالا میتوان فهمید که چرا تبریز با وجود داشتن تاریخ و پیشینه بسیار غنی، آثار معماری و تاریخی بسیار محدودی دارد و از شهر تاریخی آن چیز چندانی باقی نمانده است. 2 7 ٫ 8 ریشتر، سراوان، سیستان و بلوچستانباورش سخت است، اما دومین زمینلرزه شدید تاریخ ایران در سال 92 به وقوع پیوسته است و تنها در ایران یک کشته برجای گذاشته است. ساعت 3 و 14 دقیقه بعدازظهر روز 27 فروردین 1392 ، زلزلهای به قدرت 7 ٫ 8 ریشتر در منطقه مرزی ایران و پاکستان روی داد. این زمینلرزه با توجه به عمق 82 کیلومتری آن و همچنین تراکم جمعیتی پایین سراوان، تنها یک کشته داشت. این زلزله در پاکستان 34 کشته برجای گذاشت. 1 7 ٫ 9 ریشتر، دامغانخیلی پیش از اینها و بهاصطلاح در دوره "تیرکمون شاه" بزرگترین زلزله تاریخ ایران به وقوع پیوسته است. 2 دی 235 خورشیدی، زلزلهای به بزرگی 7 ٫ 9 ریشتر دامغان را لرزاند. این زمینلرزه گفته میشود بیش از 200 هزار کشته برجای گذاشته است و باوجود گذشت بیش از هزار سال از وقوع آن، بهعنوان پنجمین زلزله مرگبار تاریخ بشر از آن یاد میشود.پ.ن : این یادداشت پیش از این و به شکلی دیگر در فارنت منتشر شده است. |
انتخاب محل زنبورستان در مورد محل نگهداری زنبورها ( زنبورستان ) باید به دو موضوع توجه کنیم: - اول اینکه آیا یک کلنی میتواند برای خودش گرده و شهد کافی به دست آورد و عسل مازاد بر نیاز خود را برای زنبوردار به جای گذارد؟ - دوم اینکه آیا مناطق ویژهای که نتوان زنبورها را در آنجا نگهداری کرد، وجود دارد؟در لندن و نیویورک بر روی پشت بامها از زنبور نگهداری میشود. شهرها معمولا دارای پارکها و فضاهای سبزی هستند که در آنها گیاهان زینتی به اندازه کافی پرورش داده میشود. این گیاهان را میتوانیم برای تغذیه زنبور عسل مورد استفاده قرار دهیم.موفقیت زنبورداران تجارتی که از تعداد زیادی کندو نگهداری میکنند بستگی به وجود منابع غنی گیاهان گلدار دارد. به طور مثال، در آمریکا یکی از مهمترین گیاهانی که در گرده افشانی آن از زنبور عسل استفاده میشود، یونجه است و عسل یونجه یکی از مهمترین عسل هایی است که در این کشور تولید میشود. یونجه به خصوص در زمینهای آهکی، علوفه فراوانی برای دامها تولید میکند.محصول یونجه به منظور تولید علف خشک، درست قبل از باز شدن گل هایش درو میشود، ولی به هر حال کشاورزان به ندرت از کارشان جلو میافتند و مزارع یونجه بسیاری سرگل باقی میمانند که از نقطه نظر تولید شهد برای زنبور عسل اهمیت دارد. در نتیجه سالانه چند میلیون کیلو عسل یونجه در آمریکا تولید میشود. یک زنبوردار خوب باید همیشه گوش به زنگ عملیات کشاورزی در منطقه خود باشد. زنبور داری که از 1 تا 2 و حتی 10 کندو نگهداری میکند، قادر است همیشه و همه جا کار خود را شروع کند. اگر زنبور دار شناخت خوبی از رفتار زنبورهای عسل داشته باشد، یک زنبورستان را با هشت بار بازرسی در سال میتواند مدیریت کند، درحالی که بیشتر زنبورداران، زنبورستان خود را شانزده بار یا بیشتر در سال بازرسی میکنند. باید دانست که هر بار که درب کندو برای بازرسی برداشته شود، زنبورها مقدار زیادی عسل میخورند یعنی، پاسخ آنها در مقابل این کار، خوردن عسل است.بنابراین به ضرر زنبوردار است که به دفعات زیاد از کندوها بازدید کند. زنبور داران با تجربه برای بررسی وضع کلنیهای خود، بدون این که درپوش کندو را بردارند، از روی عوامل و شرایط خارجی کندو، با مشاهده سوراخ پرواز و رفت و آمد زنبورها و رفتارهای عادی یا عصبی زنبورها، متوجه وضع داخلی کندو می شوند.در زمستان، هر 15 روز یک بار با وزن کردن کندو و محاسبه تفاوت وزن، مقدار مصرف شربت و مقدار ذخیره عسل قابل محاسبه است. برای آگاهی از زنده بودن کلنی در زمستان، میتوان گوش خود را روی دیواره کندو قرار داد و با زدن ضربهای به آن، صدای زنبورها را شنید.بیشتر مردم از زنبور میترسند و زنبوردار باید این حقیقت را بداند. کشیدن حصاری در اطراف زنبورستان با کاشتن گیاهان حاشیهای نظیر، تمشک وحشی، ترون، شمشاد، پیراکانتا و غیره، زنبورها را از دید مردم مخفی خواهد کرد.زنبورها در تابستان به مقدار زیادی آب احتیاج دارند و برای به دست آوردن آن ممکن است در استخرهای شنا، حوضچههای نگهداری پرندگان و استخرهای پرورش ماهی مسیله ساز شوند. آماده کردن مکانی با آب سالم برای آبگیری زنبورها، از به وجود آمدن مشکلات با همسایگان پیشگیری خواهد کرد.نکات بسیار مهم در انتخاب محل زنبورستانیکی از مهمترین نکات مدیریتی در پرورش زنبور عسل، انتخاب صحیح محل استقرار زنبورستان است. در انتخاب محل زنبورستان در فصول مختلف سال عوامل متعددی موثرند که زنبوردار باید با توجه به آن عوامل محل مناسبی را برای زنبورستان خود انتخاب کند.در در این خصوص فرق چندانی ندارد که زنبور دار چند فروند کندو داشته باشد یا چندصد فروند چرا که حتی با داشتن یک فروند کندو، برای کسب موفقیت، زنبوردار باید آن را در فصول مختلف سال در مکان مناسبی قرار دهد، در غیر این صورت برحسب میزان نامناسبی محل، خسارت حتمی به وی وارد خواهد شد.اگرچه انتخاب محل زنبورستان با برخورداری از بهترین عوامل و شرایط، در صورت رعایت دقیق و صحیح سایر عوامل مدیریتی، بالاترین میزان موفقیت را تضمین میکند و هر زنبور دار علاقه مند آن است، ولی برخی شرایط و عوامل مربوط به خصوصیات جغرافیایی، امکانات موجود و برخی قوانین و مقررات عمومی است که ممکن است علی رغم تمامی تجارب، اطلاعات و تلاشهای زنبورداری از اختیارات وی خارج باشد.به هر حال منظور ما از این مطلب، تاکید به زنبورداران برای رعایت اصول این انتخاب است و لذا هر زنبوردار باید ضمن آگاهی کامل از اطلاعات مربوط به بهترین شرایط و مکانهای استقرار زنبورستان، در حد توان و امکانات خود تلاش کند که حتی المقدور بهترین محلهای ممکن را به عنوان مکان استقرار زنبورستان خود انتخاب کند.به لحاظ اهمیت بسیار زیاد و فوق العاده مهم انتخاب صحیح مکان زنبورستان در فصول مختلف سال، مولف تلاش زیادی کرده است تا تمامی اطلاعات موجود در این خصوص را گردآوری کند و به همراه اطلاعات شخصی خود در این مبحث مکتوب کند تا زنبورداران کشور ضمن مطالعه این اطلاعات ارزشمند بتوانند حتی الامکان بهترین شرایط ممکن در خصوص محل زنبورستان خود را در نظر بگیرند. ناگفته نماند که مسیله اهمیت مکانی، فقط در مورد زنبورستان مطرح نیست بلکه انسان در تمامی امور زندگی من جمله، مسکن یا محل کار خود، اعم از دفتر کار، فروشگاه، دامداری، کارخانه و غیره، با موضوع انتخاب مکان مناسب مواجه است و هرچه این انتخاب مطلوبتر باشد، مدیریت کارآمدتر و بازدهی بیشتر خواهد بود.انتخاب محل مناسب فقط مربوط به محل اصلی فعالیت نمیشود، بلکه پس از تعیین مکان مناسب زندگی یا فعالیتهای تجاری، هر نوع وسیله زندگی یا وسیله کاری باید در محل مناسبی قرار گیرد.به طور مثال، همان طور که ایجاد یک فروشگاه در محل های کم جمعیت و در انتهای یک کوچه بن بست، به مراتب غیراقتصادیتر و ناموفقتر از ایجاد همان فروشگاه در مکانی پر رفت و آمد در مرکز شهر است یک مکان نامناسب برای استقرار زنبورستان نیز به مراتب ناموفقتر از یک مکان مناسب است. پر واضح است که اگر آن فروشگاه دار پول بیشتری داشته باشد، هرگز در چنان مکانی اقدام به افتتاح یک فروشگاه نمیکند.در این مثال، فروشگاه دار با توجه به مقدورات خود فقط میتواند چنان محلی را انتخاب کند. اما اگر مقدورات ممکن وی به گونهای باشد که بتواند انتخاب بهتری داشته باشد، اما به علت تجربه ناکافی، همان مکان نامطلوب را انتخاب کند، ناکارآمدی کسب وی به علت خطای وی خواهد بود، نه فقدان مقدورات.در خصوص زنبورداران و تمام مشاغل نیز عین همین موضوع صادق است یعنی، اگر زنبور دار مکانی را انتخاب کند که خوب نباشد، ولی انتخاب بهتر از آن مکان حقیقتا برای شرایط وی مقدور نباشد و این انتخاب بد به خاطر تنبلی و کم همتی وی در کوچ دادن زنبورستان به نقاط مناسبتر نباشد او اشتباه نکرده است.به هر حال این موضوع یک حقیقت است که تحت شرایط مساوی، ممکن است از انتخاب دو نفر در موردی خاص، انتخاب یکی بهتر و انتخاب دیگری بدتر باشد. لذا زنبوردار موفق فردی است که تحت شرایط موجود و باتوجه به تمامی مقدورات ممکن، همواره بهترین انتخاب را داشته باشد.موضوع دیگر مربوط میشود به انتخاب صحیح در مورد جایگاه یا مکان هر وسیله در محل انتخاب شده برای استقرار زنبورستان. دراین مورد نیز پس از انتخاب صحیح مکان زنبورستان، زنبوردار باید قادر باشد که کندوهای خود را از لحاظ مکانی و جهت در مکان و جهت مناسبی قرار دهد تا بالاترین بازده را به دست آورد. در ذیل عوامل و شرایط مطلوب برای محل استقرار یک زنبورستان و محل استقرار کندوها در زنبورستان به تفصیل و یک یک معرفی و مورد بحث قرار میگیرد.ا - شرایط آب و هواییشرایط آب و هوایی یک منطقه که شامل میزان نزولات آسمانی، رطوبت، گرما، سرما، میزان ابری یا غیرابری بودن هوا، میزان آلودگی هوا و شدت باد میشود، مهمترین عامل در تعیین و انتخاب محل استقرار زنبورستان است.عامل آب و هوا چنان اهمیت دارد که سایر عوامل را نیز ممکن است تحت الشعاع قرار دهد. به عبارت دیگر چنانچه تمام عوامل، حتی پوششی گیاهی یک منطقه مناسب باشد، ولی منطقه از شرایط آب و هوایی خوبی برخوردار نباشد ممکن است نتوان به طور موفق در چنان منطقهای زنبورداری کرد.اگرچه ممکن است زنبوردار بتواند برخی شرایط نامطلوب یک منطقه را به نفع خودش اصلاح کند، ولی متاسفانه در خصوص شرایط آب و هوایی، از دست وی هیچ کاری ساخته نیست. در این خصوص تنها کاری که زنبوردار میتواند بکند، کسب اطلاعات آب وهوایی منطقه از اداره هواشناسی منطقه و یا افراد بومی هر منطقه است. لذا او میتواند براساس آمار و اطلاعات به دست آورده تصمیم به استقرار یا عدم استقرار زنبورستان خود در منطقه موردنظر بگیرد.به طور کلی شرایطی چون گرما یا سرمای بیش از حد تحمل زنبورها بارندگی پیوسته و زیاد هوای ابری در بیشتر اوقات سال یا فصل موردنظر بادهای شدید هوای شرجی (گرم و بسیار مرطوب) یا هوای غالبا مه آلود افزایش یا کاهش ناگهانی درجه حرارت هوا و آلودگی غیر قابل تحمل هوا، ممکن است چنان منطقهای را برای استقرار زنبورستان بسیار نامطلوب کند.البته زنبور دار میتواند به راحتی این اطلاعات را از اداره هواشناسی بگیرد و یا بدون توجه به ناملایمات آب وهوایی یک منطقه اقدام به استقرار زنبورستان خود در چنان منطقهای کند، اما باید منتظر عواقب ناخوشایند و خسارت بار چنان تصمیمی باشد. 2 پوشش گیاهی منطقههمان طور که بسیاری از گیاهان مهم مورد کشت انسان برای بارور شدن و تولید میوه یا بذر توپر نیاز مبرم به عمل گرده افشانی زنبور عسل دارند و بدون زنبور عسل محصول آنها بسیار کم و نامرغوب خواهد شد، زنبور عسل نیز برای تغذیه نیاز مطلق به شهد و گرده گل گیاهان دارد. در واقع این نیاز مبرم و متقابل زنبوران عسل و گل ها، یکی از مهمترین اسرار خلقت خداوند و در حقیقت راز بقای گیاهان گل دار و زنبوران عسل و در نتیجه سایر حیوانات و انسان است.بنابراین زنبورستان در هرجا که مستقر باشد، زنبوران مزرعه رو به محض خروج از کندوها به جستجوی گل ها می دارند تا شهد و گرده آنها را جمع کنند و به عنوان غذای جمعیت کلنی به کندو ببرند. در ملاقات زنبور عسل با گلها، گرده گلهای نر یا اندام نر گل به مادگی گل ماده یا اندام ماده گل منتقل میشود و به این وسیله گل بارور می شود و میوه یا بذر تشکیل میشود.بنابراین چنان چه در یک منطقه پوشش گیاهی گل دار کافی وجود داشته باشد، استقرار زنبورستان در چنان منطقهای از لحاظ تولید عسل بی معنی و غیر منطقی است. دراین خصوص نیز زنبوردار باید هدف خود را که تولید عسل بیشتر است، دنبال کند. چنان چه منطقهای پوشش گیاهی گل دار مناسبی نداشته باشد، از لحاظ تولید عسل مکان مناسبی محسوب نمیشود.از طرف دیگر کشاورزان و باغداران چنان منطقهای باید در فکر گرده افشانی محصولات خود باشند و لذا آنها با خود باید از تعداد کافی زنبورعسل نگه داری کنند یا کندوهای یک زنبوردار را اجاره کنند تا با پولی که به زنبوردار میدهند، وی را دلگرم و تشویق به انتقال کندوهایش به چنان منطقهای بکنند.بطور کلی گیاهانی چون توتون، پنبه، آفتاب گردان، یونجه، شبدر، اسپرس، بیدمشک، گون، آویشن، خردل، زعفران، نخود، لوبیا، نعناع، سیب، گلابی، مرکبات، اقاقیا، کاج، گیاهان زینتی و طیف بسیار وسیعی از دیگر گیاهان زراعی، باغی، جنگلی و مرتعی منابع شهد و گرده برای زنبور عسل محسوب میشوند و چنانچه زنبورستان های کافی داخل یا اطراف مزارع، باغها یا اراضی تحت پوشش این گیاهان مستقر شود، هم این گیاهان به طور مطلوبتری گرده افشانی میشوند و در نتیجه تولید محصول توسط آنها بسیار بیشتر میشود و مرغوبیت چنان محصولاتی افزایش مییابد و هم زنبور دار عسل خوبی برداشت خواهد کرد. 3 - اهمیت وجود منبع آب سالم در اطراف زنبورستانزنبور نیز مانند سایر جانداران به آب به عنوان حیاتیترین نیاز خود احتیاج دارد. بنابراین چنان چه منبع آب سالم و بهداشتی در اطراف محل زنبورستان بافت نشود، زنبوردار مجبور است آب سالم را با تانکر به محل زنبورستان حمل کند. لذا وجود آب در منطقه یا هزینه انتقال آب نیز از جمله عواملی هستند که زنبور دار در هنگام تعیین مکان زنبورستان باید در نظر بگیرد. 4 - بهداشت منطقه زنبورستان و اهمیت آنزنبور عسل نیز مانند سایر حیوانات به برخی از بیماری ها حساس است و متاسفانه بیشتر بیماری ها باعث انهدام بخش مهم یا تمام کلنیهای زنبوردار میشود یا ضمن خسارت به زنبوردار معالجه میشوند. بنابراین اقتصادیترین اقدام برای جلوگیری از ابتلای زنبورها به بیماری، توجه زنبوردار به شرایط بهداشتی منطقه است. در برخی موارد زنبوردار میتواند با مقداری تلاش، کانونهای تجمع آلودگی ها را پاکسازی کند، اما چنانچه پاکسازی منطقه از نقاط آلاینده، برای زنبوردار عملی یا اقتصادی نباشد، بهترین تصمیم صرف نظر کردن از استقرار زنبورستان در چنان نقاطی است. 5 - آلودگیهای صوتی و بوهای نامطلوبمکان استقرار زنبورستانها باید دست کم دوکیلومتر از دامداریها، مرغداریها، کارخانههای دباغی و دیگر مجتمعهای تولیدی که بوی ناخوشایند در آنها تولید میشود، دور باشد زیرا بوی بد زنبوران را فراری میدهد و در اثر کاهش جمعیت، کلنی ها نابود میشوند. زنبورستانها هم چنین باید از نقاط پر سروصدا مثل، جاده های پر رفت و آمد، کارخانههای پر سروصدا و غیره به قدر کافی دور باشند تا سروصدا موجب هراس زنبورها و فراری شدن آنها نشود. 6 - اهمیت دور بودن کافی زنبورستان از نقاط مسکونی زنبورها با توجه به شعاع پرواز خود ممکن است تا 12 کیلومتر از محل زنبورستان دور شوند ولی عمده پرواز آنها در حوالی باغ یا مزرعهای است که کندوها در آنها مستقرند. به هر حال هرچه زنبورستان به منازل مسکونی یا کارخانهها و غیره نزدیکتر باشد، امکان عبور و مرور مردم در اطراف زنبورستان و پرواز زنبورها به طرف منازل مردم بیشتر میشود و در نتیجه امکان نیش خوردن مردم بیشتر میشود. بنابراین برای جلوگیری از این امر و پیشگیری از درگیر شدن با شکایات مردم، بهتر است زنبوردار مکان زنبورستان خود را در جایی دور از نقاط مسکونی یا رفت و آمد مردم انتخاب کند. 7 - تاسیسات لازم در زنبورستانهای دایمی و اهمیت آنزنبور دار در بیشتر مواقع سال مجبور است کندوهای خود را در زنبورستان دایمی مستقر کند و در چند ماه از سال با کوچ به طرف نقاط شهد و گرده خیز، در زنبورستان سیار از چادر یا کانتینر به عنوان تنها تاسیسات ممکن استفاده کند.به هر حال اگرچه در هنگام کوچ احداث بناهای دایمی به عنوان انبار، اتاق کار و غیره، غیراقتصادی است ولی در زنبورستان اصلی به حداقل تاسیسات لازم نیاز است که زنبور دار برحسب میزان سرمایه خود میتواند به احداث جایگاه تابستانی، جایگاه زمستانی، انبار، سرپناه، اتاق کار، اتاق ضدعفونی قابها، سرویسهای بهداشتی و آبشخوار اقدام کند.بی تردید احداث هریک از مکانهای مذکور هزینه بردار است، اما ایجاد هریک از آنها سبب سهولت کار، رعایت بهداشت فردی و بهداشت زنبوران و نیز کسب اطمینان بیشتر از خطر سرقت عسل یا وسایل زنبورداری میشود. 8 - اهمیت رعایت فاصله زنبورستانها از همحداقل فاصله لازم به رعایت زنبورستانهای مختلف از یکدیگر در هر منطقه 6 کیلومتر است. چنانچه این فاصله کمتر شود، به خصوص اگر منطقه پوشش گیاهی چندان خوبی نداشته باشد، چند مشکل اساسی پیش خواهد آمد: - به علت ظرفیت اندک منابع شهد و گرده و ملاقات زنبورهای زنبورستانهای مختلف از گلهای منطقه، میزان جمع آوری شهد و گرده و تولید عسل در دو زنبورستان مجاور و نزدیک به هم کمتر میشود. - به علت گرده افشانی بیش از حد موردنیاز، بیشتر گل ها به میوه یا بذر تبدیل میشوند و چون ظرفیت غذادهی ریشه به اندامهای مختلف گیاه محدود است، تمام میوههای تشکیل شده قادر به دریافت مواد غذایی کافی نمیشوند و در نتیجه ریزتر باقی میمانند و لذا از مرغوبیت محصولات باغی کاسته میشود. - امکان رفتن اشتباهی زنبورهای یک زنبورستان به زنبورستان دیگر و شیوع بیماری و همچنین غارت وجود دارد.اما اگر منطقه پوشش گیاهی خوبی داشته باشد، به طوری که بتواند شهد و گرده کافی برای زنبورستانهای مجاور تولید کند، ضمن این که کماکان امکان شیوع بیماریها و غارت وجود خواهد داشت، ممکن است زنبورستانها بتوانند عسل کافی تولید کنند. به هر حال مقررات و منافع زنبورداران حکم وی که حداقل فاصله 6 کیلومتر از زنبورستانهای دیگر را رعایت کنند. 9 - نیاز زنبورستان به حصاربرای جلوگیری از ورود اشخاص متفرقه و حیوانات اهلی به محوطه استقرار کندوها، بهتر آن است که اطراف زنبورستان با کوبیدن پایههای چوبی و چند ردیف سیم خاردار محصور شود. البته در شرایطی که زنبورستان نگهبان نداشته باشد، چنین حصاری مانع از ورود سارقین عسل و کندوها نمیشود. لذا در مناطق غیر آمن، علاوه بر حصار سیم خاردار، به طور دایم باید خود زنبوردار یا فردی به عنوان نگهبان در زنبورستان حاضر باشد. 10 - میزان نزدیکی زنبورستان به جادهبهتر است محل دایمی و حتی موقتی زنبورستان به گونهای انتخاب شود که امکان استفاده از وسایلی چون کامیون و وانت برای بارگیری و تخلیه کندوها و وسایل وجود داشته باشد. البته از این نقطه نظر، بهترین مکان درست لب جاده است، ولی به علت ضرورت رعایت فاصله مناسب از جاده، محل زنبورستان باید در فاصله مناسبی از جاده انتخاب شود که هم مشکلات نزدیکی به جاده را نداشته باشد و هم بتوان کندوها و وسایل را با ماشین از جاده به آن نقطه حمل کرد.در فصل گرما که قیر جاده های آسفالت شل میشود، چنانچه زنبورستان به حد کافی از جاده آسفالته دور نباشد، زنبورها مقادیر قابل توجهای از قیر آسفالت را با خود به کندو میآورند که این امر موجب بروز تلفات سنگین در کلنی ها میشود. 11 - بهترین مناطق استقرار زنبورستانبی تردید بهترین مکان استقرار یک زنبورستان در یک باغ یا مزرعه بزرگی است که محصول آن باید توسط زنبور عسل گرده افشانی شود. در این صورت علاوه بر تولید عسل برای زنبوردار، محصولات کشاورز یا باغ دار هم به قدر کافی گرده افشانی میشود و چندین برابر زمانی که زنبور عسل وجود نداشته باشد، محصول نصیب باغ دار یا کشاورز میشود. لذا طبیعی است که کشاورز و باغ دار باید به پاس خدمتی که زنبوردار به وی میکند و محصولش را چندین برابر میکند، جزیی از سود حاصل از گرده افشانی زنبورها را به عنوان کرایه زنبورستان به زنبوردار بدهد. 12 - استقرار زنبورستان در کنار دریا یا رودخانهچنانچه زنبورستان در ساحل دریا یا رودخانه مستقر شود، زنبورها برای نوشیدن و جمع آوری آب به طرف آنها رفته و معمولا جریان آب رودخانه یا امواج دریا بیشتر زنبورها را غرق میکند و به این ترتیب خسارت سنگینی به جمعیت کلنی ها وارد میشود. به همین لحاظ مکان زنبورستان نباید در حاشیه رودخانه یا نزدیک دریا انتخاب شود و برای تامین آب مورد نیاز زنبور ها، باید از چند آبشخوار ثابت یا متحرک در محوطه زنبورستان استفاده شود و در تابستان آب در داخل کندوها قرار داده شود. 13 - سطح زنبورستان و استقرار کندوها روی پایه یا سکوسطح زمین زنبورستان باید دست کم 30 سانتی متر بالاتر از زمینهای اطراف باشد. چنان چه مقدور باشد که در محوطه زنبورستان شن ریزی شود، مطلوب است. زنبوردار باید از ریختن ماسه روی سطح زمین زنبورستان خودداری کند و هرگز زنبورستانش را روی زمین پوشیده از ماسه مستقر نکند، زیرا ماسه به زیر شکم زنبورها میچسبد و پرواز آنها را دشوار میکند. همچنین در اراضی ساحلی دریا یا رودخانه، سطح زنبورستان باید به قدر کافی بالا باشد که خطر آب گرفتگی وجود نداشته باشد.در زنبورستان تحت هر شرایط و به خصوص در نقاط پرباران، نباید کف کندوها را مستقیما روی سطح زمین قرار بدهید، بلکه توصیه میشود کف کندوها روی پایههای مناسب، سنگ بلوک یا جعبههای مطمین مستقر شود تا رطوبت زمین موجب پوساندن تخته کف کندوها و نیز باعث انتقال سرما به داخل کندوها نشود. سطح زنبورستان نباید آسفالت یا بتنی باشد، زیرا در زمستان ممکن است آب در محوطه جمع شود و اگر آسفالت باشد، در تابستان با تابش خورشید گاز و بوی بد متصاعد میشود و زنبوران را ناراحت میکند و فراری میدهد. 14 - فاصله کندوها از هم در یک زنبورستانعلاوه بر ضرورت رعایت فاصله 6 کیلومتر بین زنبورستانهای مختلف، داخل یک زنبورستان هم باید فاصله کافی بین کندوها رعایت شود تا از غارت و رفتن اشتباهی زنبورها به کلنی های رعایت مجاور و برهم خوردن تعادل غذایی و جمعیتی کلنی ها جلوگیری شود. در یک زنبورستان رعایت فاصله حداقل 5 / 2 متر بین دو کندو ضروری است. 15 - مکان زنبورستان در رابطه با سمپاشی باغها و مزارعدراین کتاب، بخش بسیار مهم و فوق العاده پراهمیتی تحت عنوان گرده افشانی گیاهان آورده شده است. در بخش مذکور به طور مفصل در خصوص ضرورت مطلق گرده افشانی گیاهان گل دار برای بارور شدن و تولید و مرغوبیت محصولات زراعی و باغی و نقش حیاتی ر ا در امر گرده افشانی این محصولات بحث شده است.لذا به عموم کشاورزان، و شهرداران، دانشجویان و کارشناسان رشتههای مختلف کشاورزی، منابع طبیعی و دامپروری توصیه اکید میشود که بخش مذکور را به دقت مورد مطالعه قرار دهند.در بخش "گرده افشانی" این کتاب، علاوه بر مورد بحث قرار دادن و تاکیدهای لازم بر مزایای بیشمار و بسیار پراهمیت استفاده از زنبور عسل در گرده افشانی شمار کثیری از محصولات زراعی، باغی، جنگلی و مرتعی که مبین منافع مستقیم کشاورزان و باغداران است برای اولین بار حقوق حقه زنبورداران کشور با دلایل کافی مطرح شده است. 16 - جهت استقرار کندوها در زنبورستانچنانچه منطقهای که زنبورستان در آن مستقر است، بادخیز نباشد، میتوان کندوها را به گونهای در زنبورستان مستقر کرد که سوراخ پرواز آنها به سمت مشرق یا جنوب باشد. در این صورت، با طلوع خورشید، نور به سمت جلوی کندوها میتابد و زنبورها زودتر فعالیت روزانه را آغاز میکنند. در مناطق بادخیز، سوراخ پرواز باید در جهت مخالف وزش باد باشد تا به خصوص در زمستان باد سرد به داخل کندوها وزیده نشود و در سایر مواقع نیز موجب ناراحتی زنبورها نشود. 17 - محافظت کندوها از عوامل نامساعد جوی و محیطی زنبورهابا قابلیت خوشه شدن در هوای سرد، قابلیت تحمل آنها در مقابل سرما بیشتر از گرما است. در شرایط تابش مستقیم نور خورشید به سقف کندوها در تابستان، باتوجه به محدود بودن قدرت زنبورها در تهویه هوای داخل کندو، درجه حرارت داخل کندو بالا میرود و در نتیجه موم شانها برحسب شدت گرما ذوب میشود و عسل موجود در آنها جاری میشود و از کف کند و به زمین میریزد و این امر سبب جلب زنبورهای دیگر و بروز غارت میشود. همچنین با بالارفتن بیش از حد درجه حرارت داخلی کندو، زنبورها آماده بچه دادن میشوند که این امر خساراتی در بر دارد.کندو را هرگز نباید نزدیک منابع روشنایی مثل تیر چراغ برق قرار داد و فاصله آنها تا یک منبع روشنایی باید به میزان 50 متر رعایت شود، به طوری که منبع روشنایی در عقب کندوها باشد. کندوها را در تابستان حداقل به میزان 5 / 2 متر از هم و در زمستان به میزان 5 / 0 متر از هم مستقر کنید تا حتی الامکان از ورود اشتباهی زنبورها به کندوهای غیرخودی ممانعت شود.زنبورها را هرگز در پناه یک دیوار و مقابل خورشید قرار ندهید، زیرا در تابستان با افزایش سریع درجه حرارت داخل کندو میشود، و در زمستان دراثر تابش خورشیدی قسمتجلوی کندو گرم میشود و زنبورها به خیال مناسب شدن هوا از کندو خارج میشوند و ممکن است از سرما تلف شوند.اگر در زمستان برای محافظت کلنیها میخواهید آنها را در پناه دیوار و مقابل خورشید قرار دهید، اولا باید فاصله 5 / 0 متر بین دو کندوی مجاور را حفظ کنید، ثانیا این فاصله را با گونیهای پر از کاه یا پوشال پر کنید. همچنین بهتر است بالای دیوار موردنظر سرپناهی ایجاد کنید تا باران روی گونیها نریزد در غیر این صورت گونیهای خیس شده با آب در شب یخ میزنند و موجب انتقال سرما به داخل کندوها میشوند و در روز با تابش خورشید یخ آنها ذوب میشود و باعث خیس شدن زمین و جذب رطوبت توسط کف و دیوارههای کندو میشود که این امر به سردشدن بیشتر کندوها در شب کمک میکند. 18 - مسافت مکان جدید زنبورستان تا مکان قبلیشعاع پرواز مفید زنبور عسل به 2 کیلومتر و شعاع پرواز دور آن به 6 کیلومتر و گاهی به 12 الی 5 / 13 کیلومتر می رسد. برای جلوگیری ازمراجعت زنبورها به مکان زنبورستان قبلی، مکان زنبورستان جدید تا قبلی باید بیش از 6 کیلومتر فاصله داشته باشد. 19 - نکات لازم به رعایت در نقاط جنگلیاگر در نظر دارید زنبورستان خود را به حاشیه یا داخل یک جنگل کوچ دهید، باید مکان آن دور از درختان خشک و کورههای زغال باشد. زیرا درختان خشک دراثر وزش باد، احتمال افتادن دارند و کورههای زغال گاه باعث حریق می شوند. هم چنین مکان زنبورستان در جنگل بایست طوری باشد که زنبورها امکان پرواز آزاد داشته باشند. برای جلوگیری از خطر حمله حیوانات وحشی نیز زنبوردار باید مسلح باشد، زیرا در جنگل حیواناتی مثل خرس ممکن است به سراغ کندوها بیایند و ممکن است برای خود زنبوردار خطر آفرین باشد. 20 - چگونگی استقرار کندوها در دامنهها و سراشیبی هاگاه زنبوردار صلاح میبیند مکان زنبورستان خود را در دامنه یک تپه یا کوه یا مکانی شیب دار برپا کند. انتخاب این مکانها برای زنبورستان مانعی ندارد، مشروط بر این که کف کندو بر روی پایه و به حالت کاملا افقی قرار گیرد.چنان چه کندو به طور کج مستقر شود، امکان نفوذ آب به داخل آن و امکان جاری شدن عسل از درون حجرات شان ها وجود دارد. علاوه بر آن، استقرار کندو به صورت کج برخی از رفتارهای زنبوران از جمله، موم بافی و حجره سازی را تحت تاثیر قرار میدهد و نیز رفت و آمد آنها را مختل میکند. چنان چه آب به داخل کند و نفوذ کند، با گردههای پراکنده در کف کندو مخلوط و موجب فساد کرده و ایجاد شرایط مناسب برای رشد پروانه موم خوار میشود. هم چنین کج بودن کندو در اثر استقرار روی یک سطح شیب دار، ممکن است باعث ریختن شربت از ظرف شربت خوری و تشویق زنبوران دیگر کلنی ها به غارت شود. 21 - رابطه تعداد کندو و مساحت زنبورستان تعداد کندوهای زنبوردار باید در تناسب با مساحت زنبورستان باشد. چنانچه از حیاط یک خانه روستایی یا ویلا به عنوان زنبورستان استفاده میشود، دیوارها نباید از 2 متر مرتفعتر باشد. همچنین فواصل بین کندوها به میزان حداقل 5 / 2 متر از هم باید رعایت شود. 22 - مناطق پرباران و بادخیزدر مناطق پرباران ممکن است در بیشتر مواقع سال هوا بارانی یا ابری باشد که زنبورها در این دو حالت به خارج کندو پرواز نمیکنند. البته در شمال ایران، علی رغم بارانی یا ابری بودن هوا در پاییز و زمستان و اوایل بهار، درست در هنگام جریان شدید شهد در طبیعت یعنی، اواسط بهار تا اوایل تابستان، هوا کمتر بارانی یا ابری می شود و باتوجه به روزهای فراوان آفتابی در بهار و تابستان و طبیعت غنی از شهد و گرده، زنبورداری به طور موفقیت آمیز امکان پذیر است. در نقاط بادخیز مثل، منجیل در استان گیلان، با توجه به وزش تندباد در بیشتر روزهای سال، زنبور داری موفق نخواهد بود زیرا زنبورها تحت شرایط بادهای تند از کندو خارج نمیشوند. 23 - نحوه استقرار کندوها در زنبورستانمحل استقرار کندوها در زنبورستان باید به گونهای طراحی شود که زنبورهای پرواز کننده از کندوهای مختلف مانعی در جلوی زنبورهای دیگر نباشند. به همین جهت در استقرار کندوها طرح هایی چون زیگ زاگ، مربعی، گروهی، موازی و غیره را ممکن است عملی کرد. 24 - سایر موارد قابل توجه در خصوص مکان زنبورستانکاشتن درختانی چون بیدمشک، سیب، اقاقیا، بادام، گیلاس، افرا و غیره در محوطه زنبورستانهای دایمی، علاوه بر مفید واقع شدن به عنوان بادشکن، به خصوص در اوایل بهار به عنوان منابع دانه گرده برای پرورش نوزادان اهمیت خاصی دارد. همچنین کشت گیاهان علوفهای شهدزا مثل، شبدر، اسپرس، یونجه و غیره ارزش خاص خود را دارد.علفهای هرز محوطه زنبورستان باید درو شود تا از پرواز مستقیم زنبورها ممانعت نشود کار کردن در زنبورستان مشکل نشود و انتقال بیماری به داخل کندوها از طریق آنها ممکن نشود. در صورت امکان، استفاده از جایگاههای زمستانه برای استقرار کندوها و محافظت آنها از باران، سرما و غیره مفید است. جایگاههای زمستانی را میتوان با مصالح ساختمانی با با استفاده از چوب و دیگر مصالح مناسب برای انبارهای روستایی بنا کرد. 25 - زنبورستانها در مناطق گرمسیریزنبور عسل در حرارت 16 تا 32 درجه سانتی گراد در حداکثر فعالیت است و در 34 تا 39 و درجه سانتی گراد و 16 تا 8 درجه سانتیگراد به تدریج از فعالیت آنها کاسته میشود و در دمای محیط کمتر از 8 درجه سانتی گراد و بیشتر از 39 درجه سانتی گراد، از کندو خارج نمیشود. بنابراین در بیشتر نقاط گرمسیری کشور ما دمای محیط در زمستان مناسب فعالیت شدید زنبوران عسل است و به تدریج که در اواخر بهار هوا رو به گرمای شدید میگذارد از شدت فعالیت آنها کم میشود. لذا در مناطق گرمسیری قبل از رسیدن فصل گرما و پس از قوی شدن جمعیت و تولید بچه باید زنبورستان را به نقاط ییلاقی کوچ داد. به این ترتیب زنبورداران مناطق گرمسیری پس از زمستان مانند مناطق گرمسیری، در بهار به ییلاقات میروند و لذا مدت ذخیره عسل آنها به مراتب طولانیتر از زنبورداران سایر نقاط است که در زمستان به نقاط گرمسیر کوچ نمیکنند. 26 - شرایط مکانی یک زنبورستان خوب یک زنبورستان مطلوب بایست در مکانی با خصوصیات زیر مستقر شود: روباز و آفتابگیر و حتی الامکان دور دست و خارج از مجاورت با مردم باشد. تا کندوها روی سکو قرار گیرند تا در آنها تهویه و زهکشی به خوبی انجام شود. منبع آب سالم در نزدیکی زنبورستان وجود داشته باشد. در مجاورت منابع غنی گرده و شهد گیاهان گلدار باشد. سوراخ پرواز کندوها بایست پشت به باد یا خلاف جهت باد باشد. ها بهتر است محل زنبورستان بادخیز نباشد. ها اتاقی برای نگهداری وسایل زنبورداری در زنبورستان وجود داشته باشد. محل زنبورستان بایست دور از مناطق پرتردد باشد، زیرا برخی از مردم از زنبور میترسند و بعضی نیز ممکن است برای خسارت زدن به زنبوردار، به کندوها آسیب برسانند. این دسته بیشتر کسانی هستند که از زنبور هراس دارند و وجود کندوهای زنبور را در مجاورت محل زندگی مخل اسایش خود میپندارند و با خسارت زدن عمدی به کندوها، مایلند زنبوردار را مجبور به انتقال کندوهای خود کنند.کندوها، بخصوص برای شیطنت بچهها وسوسه انگیزند بچهها دوست دارند با دستکاری کندوها و عصبانی کردن زنبورها رفتار زنبورها را تجربه کنند آنها این کنجکاوی را تا حد برگرداندن یک کندو و فرار کردن و از دور مشاهده کردن رفتار زنبورها ممکن است تجربه کنند. سوراخ پرواز کندوها در یک جهت نباشد، زیرا ممکن است زنبورهای یک کندو به کندوی دیگر رفته و خطر انتشار بیماری و آفات را افزایش دهند. بنابراین بهتر است سوراخ پر وار کندوها نسبت به هم زاویهای داشته باشد و در همه حال برخلاف جهت وزش باد قرار گیرند زیرا زنبورها سرما را به خوبی تحمل میکنند، ولی کوران هوا به داخل کندو برای آنها کشنده است.در اطراف زنبورستان هیچ زنبوری حساس به دفاع از کندو نیست. در مزرعه نیز زنبور تمایلی به نیش زدن ندارد. در واقع اگر زنبور عسل مورد آزار قرار نگیرد، نیش نمیزند و اغلب حتی وقتی خشمگین میشود، به سرعت فرار می کند و به ندرت ممکن است شخصی در منطقهای دور از کندو، از زنبور عسل نیش بخورد. ضمنا بسیاری از اوقات این زنبوران وحشی ( Wasp ) هستند که مردم را نیش میزنند، نه زنبوران عسل!زنبورداران حرفهای اغلب کندوهای خود را در یک جنگل و به منظور حمل و نقل آسان نزدیک یک جاده خوب طوری مستقر میکنند که از دید مردمی که در جاده رانندگی میکنند مخفی باشد.قرار دادن کندوها در معرض تابش خورشیداگر کندوها هنگام صبح در اثر تابش نور خورشید گرم شوند، زنبوران کارگر مزرعه رو صبح زود به مزرعه پرواز می کنند و تا هنگام غروب آفتاب کار خواهند کرد. این موضوع مخصوصا در فصول بهار و پاییز که مواقع خطرناکی برای زنبور عسل محسوب میشود، باید رعایت شود. کلنیهایی که با تابش آفتاب گرم میشوند و تعداد زیادی زنبوران مزرعه رو دارند، بسیار بیشتر از کلنی های موجود در سایه باتعداد کمتری زنبوران مزرعه رو، عسل تولید می کند. زنبوران درون کلنی، دمای لازم برای پرورش تخمها و لاروها را در حدود 5 / 33 درجه سانتی گراد تامین می کنند. اگر کندوی زنبوران گرم و خشک باشد، تعداد کمتری زنبور برای حفظ این دما کافی است. حفظ دمای یکنواخت درون کلنی، برای کنترل بیماری هایی که هنگام پایین رفتن دما بروز میکنند، حیاتی و مهم است. بیماریهای خطرناکی مثل، لوک اروپایی و بیماری ویروسی لارو کیسهای، تنها درکلنیهای تحت تنش بروز میکنند. تنش سرما که به دلیل نامناسب بودن مکان به یک کندو وارد میشود، به راحتی توسط زنبوردار قابل برطرف کردن است.در چه مواقعی کلنی حالتی متعادل و طبیعی دارد؟کلنی زنبورها، حالتی وابسته به جو دارد. به طور مثال، در روزهای گرم که کلنی قادر به ادامه فعالیت عادی خود باشد، زنبوران درون آن کمتر به نیش زدن تمایل دارند. زنبورداران باتجربه تفاوت رفتار نیش زنی را در زنبوران بین زمانهای آفتابی و ابری تصدیق میکنند. (زنبورها همیشه در آفتاب کامل، رفتاری متعادل و آرام دارند).تهویه کندو و زهکشی مناسب مکان زنبورستان اهمیت زیادی دارد. کندوهای مرطوب با کف خیس برای نگهداری دمای مطلوب پرورش نوزادان، مناسب نیست و باید به خاطر داشت که یک کندوی خشک، کندوی سالمتری است.زنبورها از عسل یا خوراک مصنوعی تغذیه میکنند و آب مینوشند و مثل سایر موجود زنده مقداری آب از بدن خود دفع میکنند. هدایت این آب به خارج از کندو مهم است. اگر در بخش پرورش نوزادان یا نزدیک به آن، درصد رطوبت زیاد باشد، دمای آن بخش کاهش یافته و برای زنبوران پرستار مشکل ساز میشود.بهترین مکان استقرار زنبورستان در مجاورت تپهای است که شیب آن به طرف شرق با جنوب و عاری از درخت باشد، زیرا درخت روی کندوها سایه میاندازد. همچنین درختان که به عنوان بادشکن کاشته میشوند، نباید روی زنبورستان ایجاد سایه کنند. در صورتی که زنبورها در مکان نامطلوب نگهداری شوند، زنبوردار باید برای رفع مشکلات، سختتر کار کند.زنبورها از آب برای رقیق کردن عسلی که به لاروها تغذیه میکنند و نیز برای تهویه هوای داخل کندو استفاده می کنند. کمبود آب در بهار ممکن است برای کلنی زنبور عسل خطرناک باشد. به همین دلیل باید همواره آب سالم در نزدیکی زنبورستان وجود داشته باشد. بهتر است تختهای را به طور مایل در کنار دیواری قرار داد و یک منبع آب سالم مثل، شیلنگی که به شیر آب وصل است را با فشار کم از بالای آن جاری ساخت. در این صورت، زنبورها به راحتی روی تخته مینشینند و آب مینوشند. آب راکد حاوی عوامل میکروبی و بیماری زا است. لذا توصیه می شود همواره از آب جاری و غیر ساکن استفاده شود. در مکان آبگیری تعداد زنبورها به طور فزایندهای در ماههای اسفند و فروردین افزایش یافته و سپس تا اواسط مردادماه مرتبا کم میشود. در این هنگام که شهد موجود در طبیعت کم است، دوباره تعداد زنبورها افزایش مییابد که این افزایش حاکی از نیاز زنبورها به آب است.زنبور داری که کندوهای خود را نزدیک منبع آب سالم قرار میدهد، محصول عسل بیشتری نصیبش میشود. یک کلنی زنبور که در حدود 45 کیلوگرم مازاد عسل برای زنبوردار تولید میکند، مسلما بیش از پنج برابر مقدار عسل مورد نیاز خود را تولید کرده است. عسل غذای اصلی زنبوران بالغ است.گرده منبع پروتیین است و در پرورش نوزادان مورد استفاده قرار میگیرد. گرده همان نقشی را در زندگی زنبور بازی میکند که گوشت در زندگی گوشتخواران. برای پرورش یک زنبور جوان، تقریبا یک حجره عسل و یک حجره گرده موردنیاز است. کلنی هایی که بیش از مقدار موردنیاز خود عسل تولید و ذخیره میکنند، در شعاع 5 / 2 کیلومتری از کندو پرواز میکنند. وجود گیاهان طبیعی قابل دسترسی مثل علفهای هرز، برای زنبوران مزرعه رو از واجبات زنبورداری است. حتی در بهترین مناطق آب وهوایی، چنان چه گیاهان کافی وجود نداشته باشد، کلنی ها عسل زیادی تولید نمیکنند توجه به این حقیقت، رمز اصلی در زنبورداری است. |
در مدح تاریخچه زمان در روزهای گذشته مطالعه کتاب بی نظیر "تاریخچه زمان" نوشته استیون هاوکینگ را تمام کردم. کتابی که حدودا یک سال پیش تهیه کرده بودم و مطابق با عادت (خوب یا بد)، از آن زمان تا کنون صلاحیت خواندن این کتاب رو در خودم نمیدیدم! (این هم نوعی مریضی محسوب میشود!)منبع عکس: ویکی پدیا به هر صورت، از همان ابتدای مطالعه کتاب به شدت مطالب کتاب علاقه مند شدم. هیچ زمان تصور نمیکردم فردی مثل استیون هاوکینگ، با پس زمینه علمی به این بزرگی و عظمت و اعتبار والایی که در جامعه علمی داشته و دارد، به این شکل روان و ساده مسالههای علمی پیچیده را توضیح و تفسیر میدهد که ذهن هر خوانندهای که حتی هیچگونه پیشینه علمی نداشته و فقط توان خواندن را داشته باشد را نیز درگیر کند.به گفته نویسنده این کتاب جهت مطالعه عموم مردم نوشته شده است و پس از انتشار، رکورد پرفروشترین کتاب علمی را نیز به خود اختصاص داد. علی رغم این که با برخی از مطالب مطرح شده در کتاب، شخصا، موافق نیستم، اما کلیت موضوعات مطرح شده بسیار جذاب، شیرین و معتبر است. با این که همانطور که خود نویسنده در ابتدای کتاب مرقوم کرده است، هیچ گونه فرمول ریاضی در طول کتاب استفاده نشده، (بجز فرمول معروف E = Mc ^ 2 ) اما این موضوع منجر به ایجاد نقص در توضیح مسایل علمی نشده و به خوبی مسالههای پیچیده علمی با زبان ساده توضیح داده شده است. در این کتاب به توضیح موارد عمده مطرح شده در علم فیزیک پرداخته شده است. در ابتدا نگاهی به تاریخ علم نوین، از زمان گالیله و نیوتون تا انیشتین و بعد از آن توضیحات بسیار جالبی ارایه شده است. سپس نویسنده به توضیح مسایل عمده علم فیزیک، که شامل توضیحاتی در خصوص آغاز جهان، رفتار کنونی کهکشانها، سیاهچالهها، تیوریهای مرتبط با آنها و همچنین روند کلی کشف پدیدههای علمی فیزیکی پرداخته و در آخر در خصوص مشکلات و بن بست هایی که علم کنونی در رابطه با این پدیدهها مواجه است، توضیحات زیبایی داده است.. gov یکی از جذابیتهای این کتاب، توضیح رفتارهای و شخصیتهای مشهور علمی در دنیای واقعی بود. هاوکینگ بسیار هوشمندانه در برخی از نقاط کتاب به شرح خلقیات افراد مشهور مثل انیشتین و نیوتون و نحوه زندگی آنها پرداخته که برای خواننده غیر علمی، جذابیت بسیاری دارد تنها مشکلی که در طول مطالعه این کتاب مدام با آن درگیر بودم، ترجمه کتاب بود. مترجم (با احترام به ترجمه خوب و روانی که انجام دادهاند) در برخی موارد بیش از حد نیاز به معادل سازی اصطاحات خاص به فارسی پرداخته که این موضوع، در مواردی گمراهی خواننده از موضوع اصلی را به همراه دارد. به طور مثال مترجم به جای اصطلاح " Noise " ، از واژه "نوفه" و به جای اصطلاح " Black Hole " که در فارسی به "سیاهچاله" ترجمه و به همین نام نیز معروف است، از واژه "حفره سیاه" استفاده نموده است.در این کتاب به راحتی میتوانیم رویکردهای دینی و عقیدتی فیزیکدانی مثل استیون هاوکینگ را کاوش کنیم. با این که شایعات بسیاری در خصوص آتییست بودن ایشان (حتی بعد از مرگ) مطرح میشود، اما به سادگی و با مطالعه حتی 2 فصل از این کتاب میتوانیم دریابیم که در تمام گذارهها، نشان از اعتقاد ایشان به قدرتی فراتر موجود است.در انتها توصیه میکنم اگر دانستن مسالههای علمی فیزیکی و یا درک خلقت جهان برای شما جذابیت دارد، از خواندن این کتاب و همچنین دنباله این کتاب به اسم "جهان در پوست گردو" غافل نشوید. |
اولین خورشید مصنوعی دنیا اولین خورشید مصنوعی جهانکشور چین در مرحله راهاندازی راکتور همجوشی هستهای جدید خود میباشد که میتواند با شبیهسازی فرایند رخداده درون خورشید، انرژی تولید کند. این راکتور با نام مستعار خورشید مصنوعی شناخته میشود و درصورت راهاندازی موفقیتآمیز میتواند دانشمندان را یک گام دیگر بهسوی انرژی پاک، ارزان قیمت و بی انتها حاصل از همجوشی هستهای نزدیکتر کند.ساخت راکتور HL - 2M Tokamak بخشی از پروژهی ملی ابررسانای پیشرفتهی آزمایشی توکامک محسوب میشود که از سال 2006 تا اکنون در کشور چین جریان دارد. در ماه مارس گذشته، یکی از مقامات رسمی سازمان ملی هستهای چین اعلام کرد که روند ساخت راکتور HL - 2M تا پایان سال میلادی جاری به پایان خواهد رسید.دمای بالاتر از 200 میلیون درجه سلسیوسبنابر گزارش خبرگذاری کشور چین، شینهوآ، در ماه ژوین، سیستم کویل راکتور نصب شده و از آن موقع تاکنون روند تکمیل بقیهی قسمتهای راکتور بهخوبی جلو رفته است. دوآن شورو، رییس بنیاد فیزیک جنوبغرب چین و از دستاندرکاران این پروژه طی کنفرانس انرژی همجوشی 2019 چین بیان کرده است که راکتور یادشده در سال 2020 وارد فاز بهرهبرداری خواهد شد.او در حضور شرکتکنندگان این کنفرانس توضیح داده است که چگونه دستگاه جدید میتواند به دمایی بالاتر از 200 میلیون درجهسانتی گراد دست یابد. این دما چیزی حدود 13 برابر دمای مرکز خورشید میباشد. نسخههای قبلی از خورشیدهای مصنوعی توانسته بودند به دمای 100 میلیون درجهسانتیگراد برسند، بنابراین این پیشرفتی مهم است که در نوامبر سال گذشته بهصورت وسیع در رسانههای چینی منعکس شد.همجوشی هسته ایهمجوشی هستهای فرایندی است که انرژیبخش تمام ستارگانی مانند خورشید بهشمار میآید. در این فرایند، دو ذرهی زیراتمی سبکتر در ترکیب با یکدیگر یک هستهسنگینتر را تشکیل میدهند و طی آن، مقادیر زیادی انرژی آزاد میشود. درون خورشید ما نیز با رسیدن دما به 15 میلیون درجهی سانتیگراد، روند همجوشی هستهی اتم هیدروژن و تشکیل هلیوم آغاز میشود.برای شبیهسازی چنین واکنش قدرتمندی روی زمین، دانشمندان باید اتمهای هیدروژن را به دمایی بالاتر از 100 میلیون درجهسانتیگراد برسانند. در چنین دمایی، سوخت هیدروژنی تبدیل به پلاسما میشود. این پلاسمای داغ باید در فضایی محدود متمرکز شود. یکی از راه کارهای پیشنهادی برای رسیدن به این هدف، طراحی دستگاهی دوناتشکل با نام توکامک است که در آن از میدانهای مغناطیسی قدرتمندی برای پایدارسازی پلاسما و آغاز فرایند همجوشی هستهای بهره گرفته میشود.با این حال، یکی از چالشهای پیشرو، امکان بروز انفجار در پلاسما و واردآمدن خسارت به بدنهی راکتور خواهد بود. درصورت غلبه بر همهی این چالشها و آغاز فرایند همجوشی پایدار، هنوز هم میزان انرژی مصرفی برای ایجاد واکنش بیشتر از میزان انرژی خروجی سیستم خواهد بود.جیمز هریسون، فیزیکدان ارشد همجوشی هستهای از بنیاد انرژی اتمی بریتانیا ( UKAEA ) در مصاحبه با Newsweek میگوید که راکتور HL - 2M Tokamak چین بهخاطر داشتن انعطاف در میدان مغناطیسی، با سایر انواع راکتورهای موجود متفاوت است. دانشمندان میتوانند بهگونهای دستگاه را تنظیم کنند که از آسیب به بدنهی داخلی راکتور در دماهای بالا جلوگیری شود.هریسون میگوید که احتمالا اولین گام در راهاندازی HL - 2M این خواهد بود که بخشهای مختلف دستگاه بهصورت جداگانه مورد آزمایش قرار بگیرند. سپس انتظار میرود دانشمندان چینی پیش از آغاز آزمایشها، نسبتبه تست سیستمهای یکپارچه اقدام کنند.وی همچنین ادعا میکند HL - 2M میتواند دادههای باارزشی را درمورد سازگاری پلاسماهای سطح بالای همجوشی و روشهای کنترل موثرتر حرارت و ذرات خروجی هستهی راکتور فراهم کند. این یکی از بزرگترین چالشهای پیشرو در ساخت یک راکتور همجوشی تجاری خواهد بود و نتایج حاصل از HL - 2M بهعنوان بخشی از جامعهی بینالمللی تحقیقات همجوشی در طراحی سایر راکتورها مفید واقع خواهد شد. |
بزرگترین زلزلههای ایران که خسارتهای زیادی داشته است - % D8 % B2 % D9 % 84 % D8 % B2 % D9 % 84 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 - % D8 % A8 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 86 % D9 % 87 - % D8 % B2 % D9 % 84 % D8 % B2 % D9 % 84 % D9 % 87 - % D8 % AA % D9 % 87 % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 - % D9 % 88 - % D8 % AF % D9 % 85 % D8 % A7 % D9 % 88 % D9 % 86 % D8 % AF - % D8 % A7 % D8 % B1 % D8 % AF % DB % 8C % D8 % A8 % D9 % 87 % D8 % B4 % D8 % AA - 99 - 5eb483dbed6b2 / masih بزرگترین زلزلههای 100 ساله اخیر ایران را میتوان جزو پر خسارتترین زلزلههای جهان دانست. بزرگترین و ریشتر بالا و پایین این زلزلهها در این یک قرن گذشته را در لیست زیر میآورم.بزرگترین زمین لرزههای ایران - زمین لرزه اردیبهشت 99 در تهران و دماوند 119 اردیبهشت 99 - دماوند - زلزله 5 ٫ 1 ریشتریزمینلرزهای بهبزرگی 5 ٫ 1 ریشتر در عمق 7 کیلومتری زمین مرز استانهای مازندران و تهران در حوالی دماوندرا لرزاند. تا زمان نوشتن این لیست 7 پسلرزه داشتهایم که بیشترین قدرت آن 2 ٫ 5 ریشتر بوده است. آسیبها: با توجه به اطلاع ساکنین دماوند،(استان تهران) دیوار برخی از منازل دچار ترکخوردگی شده و برخی از لوازم منزل که به درستی مهار نشده است آسیب دیده است. این زلزله بر روی گسل مشا و گسل ری خطرناکترین گسلهای تهران رخ داده است. 24 اسفند 1398 - ساعت 19 : 10 - محل وقوع: قطوربزرگی: 5 ٫ 9 ریشتر، خسارت این زلزله: حدود 100 مجروح و خرابی بیشتر خانوارها. این زلزله قطور نام گرفت. 317 آبان 1398 - ساعت 02 : 17 - محل وقوع: ترکمانچای، آذربایجان شرقیبزرگی: 5 ٫ 9 ریشتر، خسارت این زلزله: حدود 7 مجروح. این زلزله میانه نام گرفت. 4 زلزله سال 1288 - منطقه سیلاخوردر سال 1288 در منطقه سیلاخور زمین لرزهای به بزرگی 7 / 4 ریشتر بوقوع پیوست که 8000 کشته و 64 تخریب روستا را به همراه داشت. 5 زلزله سال 1309 - شهر سلماسدر سال 1309 زمین لرزه با بزرگی 7 / 4 ریشتر سلماس را لرزاند که باعث کشته شدن 2514 نفر و تخریب 60 روستا شد. 6 زلزله 1339 - شهر لارشهر لار در سال 1339 با یک زمین لرزه 7 / 6 ریشتری لرزید که 400 نفر در این حادثه کشته شده و 75 درصد شهر نیز تخریب شد. 7 زلزله سال 1341 - در شهر بویین زهرازمین لرزه بویین زهرا با شدت 7 / 2 ریشتر و 10000 کشته در سال 1341 به وقوع پیوست. |
آری به اتفاق، نوبل میتوان گرفت دیروز آخرین نوبل 2019 هم به صاحبانش رسید نوبل اقتصاد 2019 آخرین نوبلی است که تا امروز از سوی کمیته نوبل اهدا شده و مثل اکثر نوبلهای دیگر بحثها و حاشیهها و بازتابهای خاص خودش را داشته است. آلفرد نوبل، شیمیدان و مهندس سویدی بود که بیش از هرچیزی با اختراع دینامیت شناخته میشود اختراعی که اگرچه به کارگران معدن کمک زیادی کرد ولی جان هزاران انسان را نیز گرفت و باز هم این سوال را مطرح کرد که علم واقعا در خدمت کیست؟ نوبل برای اینکه تصویر خوبی از خود به یادگار بگذارد، تصمیم گرفت ثروت هنگفتش را وقف ت مین هزینه جوایزی کند که هرساله در حوزههای مختلف به افرادی تعلق میگیرد که بیشترین خدمت را به مردم کرده باشند. جایزه نوبل از سال 1901 هرساله در رشتههای فیزیک، شیمی، پزشکی، ادبیات و صلح اهدا میشود. البته از سال 1968 آکادمی نوبل جایزه نوبل اقتصاد را نیز در فهرست جوایز خود قرار داده جایزهای که هزینه آن را بانک مرکزی سوید ت مین میکند. به بهانه اهدای جوایز نوبل سال 2019 مروری داشتهایم بر برندگان این جایزه در حوزههای فیزیک، شیمی، پزشکی و اقتصاد و کارهایی که آنها را لایق دریافت این جایزه کرده است.برندگان نوبل پزشکی 2019 داستان اکسیژن و سلولهاجایزه نوبل پزشکی سال 2019 بهطور مشترک به ویلیام کایلین، پیتر راتکلیف و گرگ سمنزا برای کشف مکانیزم مولکولی که در آن فعالیتژنها در حضور مقادیر مختلف اکسیژن چگونه تغییر میکند، رسید.حیوانات برای تبدیل غذا به انرژی، نیاز به اکسیژن دارند. اهمیت بنیادی اکسیژن برای قرنها درک شده بود اما اینکه چگونه سلولها خود را با تغییر در میزان اکسیژن تطبیق میدهند، برای مدتها ناشناخته بود.برندگان جایزه نوبل پزشکی در سال جاری، از مکانیزمی پردهبرداری کردند که یکی از مهمترین فرآیندهای تطبیقی برای حیات است. این تیم پایهای برای فهم اینکه چگونه میزان اکسیژن، متابولیسم سلولها و عملکرد زیستی آنان را تحت ت ثیر قرار میدهد، بنا کردند. کشف این دانشمندان همچنین راه را برای روشهای درمانی ممکن برای مبارزه با کمخونی، سرطان و بسیاری از بیماریهای دیگر هموار میسازد.اکسیژن حدود 20 درصد از اتمسفر زمین را تشکیل میدهد و برای حیات حیوانات ضروری است. اکسیژن از طریق میتوکندری که در سلولهای همه حیوانات موجود است به انرژی تبدیل میشود. اتو واربورگ برنده جایزه نوبل 1931 پزشکی این حقیقت را آشکار کرد که تبدیل اکسیژن به انرژی یک فرآیند آنزیمی است.طی تکامل، مکانیزمهایی برای فراهمکردن اکسیژن کافی برای بافتها و سلولها رشد کردند. جسم کاروتیدی، اندامی در مجاورت رگهای خونی در دو طرف گردن، حاوی سلولهای مخصوصی است که میزان اکسیژن خون را حس میکنند. نوبل 1938 بهخاطر کشف اینکه چگونه سلولها اکسیژن را از طریق جسم کاروتیدی دریافت میکنند و نرخ آن در مغز چگونه است، به کرنیل هیمان داده شد.در پژوهشی که در دهه 1990 انجام شده است، دانشمندان فرآیندهای مولکولی را کشف کردند که سلولها به میزان مختلف اکسیژن در بدن واکنش نشان میدهند. آنها کشف کردند هسته مرکزی این مکانیزم پروتیینهایی به اسم HIF و VHL هستند. سمنزا و راتکلیف تنظیم هورمونی را مطالعه کردند که برای تحریک در تولید گلبولهای قرمز خون در کمبود اکسیژن ضروری است. سمنزا و گروه او جفتی از ژنها را شناسایی کردند که فرآیندی که در آن دو پروتیین یک پروتیین پیچیده HIF تشکیل میدهند و تولید گلبولهای قرمز در زمان کمبود اکسیژن شتاب میگیرد، در آن رمزنگاری شده است.در این بین کایلین نشان داد ژنی به اسم VHL به نظر میرسد در پاسخ سلولها به اکسیژن دخیل است. کایلین مشغول مطالعه سندروم ژنتیکی بود که در این بیماری خانوادههای مبتلا به بیماری جهشهای VHL را منتقل میکنند و این خطر ابتلا به سرطانهای خاصی را افزایش میدهد.راتکلیف و گروه او کشف کردند پروتیینی که به وسیله ژن VHL بیان میشود، با یکی از اجزای HIF برهمکنش میکند و واکنش نسبت به کمبود اکسیژن را خاموش میکند. در سال 2001 گروهی با همکاری راتکلیف و کایلین جزییات بیشتری در مورد این فرآیند در اختیار قرار دادند. این گروه کشف کردند زمانی که اکسیژن موجود است، یک تغییر شیمیایی در پروتیین VHL اجازه میدهد این پروتیینها به HIF پیوند بخورند که منجر به نابودی آن میگردد اما این تغییر زمانی که اکسیژن به مقدار کافی نیست، متوقف میشود. بهعنوان نتیجه سلولها به کمبود اکسیژن با جلوگیری از نابودی HIF پاسخ میدهند.این گروه از محققان همچنین سال 2016 موفق به کسب جایزه آلبرت لسکر برای بهترین پژوهش پزشکی شده بودند.برندگان نوبل شیمی 2019 نوبل شیمی در لپتاپهای شما!جایزه 900 هزار دلاری نوبل شیمی به دلیل توسعه باتریهای لیتیوم - یونی بهطور مساوی به جان گودناف از دانشگاه تگزاس آمریکا، استنلی ویتنگهام از دانشگاه بینگامتون آمریکا و آکیرا یوشینو از دانشگاه ناگویا ژاپن اهدا شد. هر سه دانشمند در ساخت این باتریهای سبک، قدرتمند و با قابلیت شارژ مجدد که امروزه در همهچیز از تلفنهای همراه و لپتاپها گرفته تا وسایل نقلیه برقی استفاده میشوند، مشارکت داشتهاند. جان گودناف، فیزیکدان حالت جامد با 97 سال سن، مسنترین دانشمندی است که تا به امروز موفق به بردن این جایزه میشود.باتریهای لیتیوم - یونی در همه وسایل قابل حملی که امروزه برای ارتباط با دیگران، کار، مطالعه، گوشدادن به موسیقی و جستوجوی دانش از آن استفاده میکنیم وجود دارند. همچنین این باتریها منجر به پیشرفت اتوموبیلهای برقی و ذخیره انرژیهای تجدیدپذیر مثل انرژیهای خورشیدی و باد شدند.در یک باتری لیتیوم یونی، یونهای لیتیوم هنگام دشارژ شدن از الکترود منفی (آند) به الکترود مثبت (کاتد) در یک ماده الکترولیت حرکت میکنند و در هنگام شارژ مجدد این فرآیند معکوس میشود.پایه ساخت باتریهای لیتیوم - یونی به دهه 1970 و زمان بحران نفت برمیگردد. استنلی ویتنگهام بر روی روشهایی کار میکرد که منجر به فناوریهایی عاری از سوخت فسیلی میشد. وی پژوهش خود را روی ابررساناها آغاز کرد و طی این پژوهش یک کاتد با استفاده از یک روش خلاقانه برای باتری لیتیومی طراحی کرد. این کاتد از دیسولفید تیتانیوم ساخته شدهبود که در سطح مولکولی دارای فضاهایی است که میتواند یونهای لیتیوم را داخل محلول نگه دارد. آند باتری از لیتیوم فلزی ساخته شده بود که به راحتی میتواند الکترون آزاد کند و نتیجه آن پتانسیل بزرگی در حدود دو ولت بود، اگر چه لیتیوم فلزی بسیار واکنشپذیر است و باتری حالت انفجار به خود میگرفت.جان گودناف پیشبینی کرد اگر به جای اکسید سولفید از اکسید فلز استفاده شود، کاتد پتانسیل بیشتری خواهد داشت. در یک روش سازمانیافته، وی در سال 1980 نشان داد که اکسید کبالت به همراه یونهای لیتیوم میتواند پتانسیلی به بزرگی 4 ولت تولید کند. این کشف بسیار مهمی بود که منجر به ساخت باتریهای قدرتمندتری میشد.با کشف گودناف، آکیرا یوشینو اولین باتری قابل دوام لیتیوم یونی را سال 1985 بهصورت تجاری تولید کرد. وی به جای اینکه از لیتیوم بسیار فعال در آند استفاده کند، از کک نفت که ماده کربنی است و مانند اکسید کبالت میتواند یونهای لیتیوم را در خود جای دهد، استفاده کرد.نتیجه همه این پژوهشها باتریهای سبکی بود که میتوانستند صدها بار شارژ شوند، قبل از آنکه عملکرد آنها دچار مشکل شود. مزیت باتریهای لیتیوم - یونی در این است که اساس عملکرد آنها واکنشهای شیمیایی رخداده در الکترودها نیست بلکه یونهای لیتیومی است که بین کاتد و آند رفتوآمد میکنند.باتریهای لیتیوم یونی از زمان ورود در سال 1991 باعث انقلابی در زندگی همه ما شدند و زندگی امروز ما در عصر دیجیتال با تمام زرقوبرقهای مسحورکنندهاش نتیجه مستقیم این انقلاب دوستداشتنی است.برندگان نوبل فیزیک 2019 کیهانشناسان، پادشاهان فیزیکجایزه نوبل فیزیک امسال به فهم ساختار و تاریخچه کیهان و اولین کشف سیارهای که به دور ستارهای شبیه خورشید خارج از منظومه شمسی در حال گردش است، رسید.نصف جایزه 900 هزار دلاری به خاطر مشارکت در فهم ما از تکامل کیهان و کشفهای نظری در فیزیک کیهانشناسی به جیمز پیبلز کیهانشناس آمریکایی - کانادایی و نصف دیگر به خاطر فهم جایگاه زمین در عالم و کشف سیارهفراخورشیدی به مایکل مایور و دیدیر کویلش سوییسی رسید.بینش جیمز پیبلز در فیزیک کیهانشناسی این زمینه پژوهشی را بهطور کلی غنی نمود و پایهای را برای تحول کیهانشناسی از حدس و گمان به علم و دانش در پنجاه سال اخیر بنا کرد. چارچوب نظری که از سوی او در دهه 1960 بنا شد، پایه ایدههای حال حاضر ما درباره کیهان هستند.مدل استاندارد کیهانشناسی یا مهبانگ، کیهان را از همان آغاز یعنی حدود 13 ٫ 8 میلیارد سال پیش زمانی که کیهان بسیار داغ و چگال بود، توصیف میکند. از آن زمان کیهان منبسط و سرد میشود. حدود 380 هزار سال پس از مهبانگ، کیهان شفاف میشود و فوتونهای نور آزادانه در فضا حرکت میکنند. امروزه این نور آغازین کیهان در اطراف ماست و بسیاری از رازهای عالم در این نور که به آن تابش زمینه کیهانی میگوییم، نهفته است. به وسیله محاسبات و ابزارهای تیوری، پیبلز توانست رد کیهان آغازین را در این تابش زمینه تفسیر کند و فرآیندهای فیزیکی جدیدی را کشف کند. کشف اصلی پیبلز در دمای تابش زمینه بود که حاوی چه اطلاعاتی درباره تشکیل ماده و میزان آن در مهبانگ بوده و همچنین فهم اینکه ناهمگنی این تابش زمینه چگونه در تشکیل کهکشانها و خوشههای کهکشانی نقش داشته است. پیبلز همچنین در توسعه مدل ماده تاریک سرد و تشکیل ساختارهای کیهانی در این مدل نقش بسزایی ایفا کرد. وی ثابت کیهانشناسی را نیز در معادلات اینشتین احیا کرد و به کمک اینکه 5 درصد ماده عالم را ماده باریونی، 25 درصد ماده را تاریک و 70 درصد را همان ثابت کیهانشناسی یا چیزی که امروزه به آن انرژی تاریک میگوییم و مسیول انبساط شتابدار عالم است، تشکیل میدهد توضیحی برای عالم تخت ارایه داد. به عقیده بسیاری از کیهانشناسان این جایزه که اولین نوبل در زمینه کیهانشناسی نظری است، بهشایستگی به پیبلز اهدا شده است.در سال 1995 مایور از دانشگاه ژنو سوییس و دانشجوی آن زمان خود، دیدیر کویلش، کشف اولین سیاره راخارج از منظومه شمسی گزارش دادند سیارهای که حول ستارهای شبیه خورشید در حال گردش است و در فاصله 50 سال نوری از ما و در کهکشان راه شیری قرار دارد. آنها با کشف خود این زمینه پژوهشی را بسیار داغ و پرهیجان کردند. این کشف مهم باعث انقلابی در نجوم شد و حدود 4000 سیاره فراخورشیدی از آن زمان در کهکشان راه شیری کشف شدند. دنیاهای عجیب زیادی با اندازه، شکل و مدارهای متنوعی همچنان در حال کشف هستند. مایور و کویلش هر دو به استعداد در ساختن ابزارهای با دقت بالا مشهور هستند. این منجمان اسپکتوگرافی ساختند که قادر بود کوچکترین تغییر در فرکانس نور یک ستاره به دلیل گرانش سیاره حول آن را ببینند. به وسیله این روش که به تکنیک سرعت شعاعی معروف است و مکانیزم آن اثر دوپلر است، منجمان قادر خواهند بود سیارات فراخورشیدی و دوردست را کشف کنند و جرم آنها را تخمین بزنند. امروزه این یکی از روشهای کشف سیارات فراخورشیدی و مطالعه اتمسفر و قمرهای احتمالی آنهاست.برندگان نوبل اقتصاد 2019 فقر را تجربی بشناسیمسه اقتصاددان به خاطر تلاششان با رویکرد تجربی در زمینه مبارزه با فقر جهانی برنده جایزه نوبل اقتصاد شدند. ابیجیت بنرجی هندی، استر دوفلو محقق فرانسوی - آمریکایی و مایکل کرمر آمریکایی مبدع روشی هستند که در آن کاهش فقر بر اساس آزمایشهای کنترلشده است. این آزمونها به دنبال پاسخی برای سوالات مشخص در جهت سیاستگذاری در حوزهکاهش فقر هستند.در جهانی که مس له فقر و کاهش آن جزء اهداف هزاره آمده توجه به کاهش آن، ارزش انسانی و تلاشهایی که در این موضوع انجام شده شایستگی تقدیر دارد. نوبل 2019 اقتصاد فرصتی بود تا شاخصترین چهرههای علمی که در این زمینه کار کردهاند، مورد تقدیر قرار گیرند. دوفلو استاد موسسه فناوری ماساچوست ( MIT ) جوانترین برنده جایزه نوبل اقتصاد است. او همچنین دومین زنی است که برنده این جایزه میشود. همسر هندی او، بنرجی نیز استاد MIT است. کرمر استاد دانشگاه هاروارد با استفاده از تحقیقات و آزمایشهای میدانی در سال 1990 نشان داد روش ابداعیاش چگونه باعث پیشرفت در وضعیت تحصیلی کودکان در کنیا میشود. بنرجی،دوفلو و کرمر مطالعات مشابهی در دیگر مناطق و کشورها انجام دادند. روش تجربی آنان هماکنون در اقتصاد توسعه بهطور کامل غالب است. روش این اقتصاددانان و دیگر پژوهشگران به دنبال آنان، توانایی مبارزه با فقر را بهطرز شگفتآوری در عمل متحول کرده است. بهعنوان مثال در نتیجه مستقیم پژوهش آنان، بیش از 5 میلیون کودک هندی از تدریس در مدارس خود بهرهمند شدند. کارهای مشترک بنرجی و دوفلو در زمینه آموزش در هندوستان در محورهای متعددی صورت گرفت تا این سوال را جواب دهد که آموزش بر درآمد چقدر موثر است. آنها همچنین در تحقیقی دیگر به این سوال پاسخ دادند که اگر افراد بدانند تحصیلاتشان بر درآمدشان اثر میگذارد، آیا بر نحوه تصمیمگیریشان در انتخاب میزان تحصیلات اثر میگذارد یا نه؟پیتر فردریکسون، رییس کمیته جایزه نوبل اقتصاد در توضیح جایزهای که امسال به این سه نفر داده شده است بیان میکند که کار این سه اقتصاددان اثر مداخلههای خاص در بعضی حوزهها مثل کشاورزی، سلامت و آموزش را محک میزند. او در ادامه بیان میکند که رویکرد تجربی( Field Experiment )، اقتصاد توسعه را تغییر داده و ت ثیر روشنی در سیاستگذاری داشته و توانایی ما را در مبارزه با فقر جهانی بهبود بخشیده است.دوفلو 46 ساله پس از اعلام خبر جایزه توضیح میدهد که ذات پژوهش آنان در این است که آنها مطمین شوند مبارزه با فقر بر مبنای شواهد و مدارک علمی است. او همچنین امیدوار است این جایزه الهامبخش دیگر زنان اقتصاددان برای ادامه کار آنان باشد و مردان چنانکه شایسته زنان اقتصاددان است به آنان احترام بگذارند.از دوفلو و بنرجی در ایران نیز کتاب "اقتصاد فقیر" را انتشارات دنیای اقتصاد با ترجمهمهدی فیضی و جعفر خیرخواهان چاپ کرده است. این دو نفر در این کتاب تلاش کردهاند موضوعات پژوهشی خود در حوزه اقتصاد توسعه را به زبانی ساده برای خواننده توضیح دهند و با این کار، درک خوانندگان از فقر را با مسایل واقعی و رویکردهای مبتنی بر آزمونهای آماری بهویژه آزمونهای تصادفی کنترلشده ( Randomized Control Trial ) آشنا کنند.مترجمان کتاب اقتصاد فقیر بیان میکنند آزمونهای کنترلشده تصادفی به فهم دلایل فقر و راهحلهای آن کمک میکنند اینکه چرا فقرا با وجود داشتن خواستهها و تواناییهایی مشابه با هرکس دیگری از سایر طبقات درآمدی، زندگی بهکلی متفاوتی دارند، چرا آنها گاه برای اینکه پسانداز کنند، به دریافت وام نیاز دارند، چرا بچههای آنها به مدرسه میروند ولی اغلب چیزی نمیآموزند، چرا از خدمات رایگان بهداشتی استفاده نمیکنند اما پول به داروهایی میدهند که نیاز چندانی به آنها ندارند، چرا کسبوکارهای بسیاری را شروع میکنند ولی عموما در هیچیک از آنها رشد نمیکنند و چرا با وجود فقر تعداد زیادی بچه میآورند. اگر این سوالات برای شما جذاب است، شاید خواندن کتاب این دو به شما کمک کند.سینا هوشنگی |
گلوتاتیون و سلامت و تناسب اندام - گلوتاتیون و تاثیر آن در لاغر کردن شاید برای تان سوال پیش بیاید که گلوتاتیون چیست که باعث سلامت و تناسب اندام میشود و چه تاثیراتی داد باید بگوییم که گلوتاتیون آنتیاکسیدانی قدرتمند است که به گفتهی دانشمندان مزایای متعددی برای سلامتی دارد. این اظهارنظرها باعث شدهاند تا بیش از پیش به این آنتیاکسیدان توجه شود. بعضی از مردم باور دارند که این ماده خواص ضدپیری دارد، برای درمان اوتیسم مفید است و سوختوساز چربیها را افزایش میدهد و حتی از بروز سرطان هم جلوگیری میکند . در این مقاله این ادعا هاو تاثیر این آنتی اکسیدان را در لاغری و تناسب اندام وسلامت بدن بررسی میکنیم .در ابتدا باید بدانید که لوتاتیون آنتیاکسیدانی قدرتمند است که در تمامی سلولهای بدن وجود دارد. این آنتیاکسیدان از سه مولکول مختلف تشکیل شده است که ما به آنها آمینواسید میگوییم. آمینواسیدها طبق الگوهای مختلفی ترکیب میشوند تا پروتیینهای موجود در بدن را تشکیل دهند. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد گلوتاتیون این است که بهطور طبیعی در کبد تولید میشود اتفاقی که برای بیشتر آنتیاکسیدانها نمیافتد.مزایای گلوتاتیون در بدن عبارت است از : ? گلووتاتیون باعث ساخت دی ان ای که پایهی اصلی پروتیینها و سلولهاست است .سیستم ایمنی بدن را تقویت کمی کند همچنین سبب تشکیل سلولهای اسپرم میشود تجزیهی بعضی از رادیکالهای آزاد بهبود کارکرد بعضی از آنزیمها و بازسازی ویتامین ای و سی را هم موجب میشود . این آنتی اکسیدان سبب خارج کردن جیوهی موجود در مغز که میتواند بسیار خطرناک باشد مفید است به کبد و کیسهی صفرا برای کنار آمدن با چربیها کمک میکند اما چه کنیم تا گلوتاتیون در بدن کاهش پیدا نکند :دانشمندان بر این باورند که کاهش سطح گلوتاتیون موجود در بدن، میتواند خطر بروز برخی بیماریها را افزایش دهد. برای جلوگیری از این اتفاق میتوان از مکملهای حاوی گلوتاتیون استفاده کرد که به دو شکل خوراکی و تزریقی در دسترس هستند . همچنین میتوانید از به استفاده از سایر مکملهایی که تولید طبیعی گلوتاتیون را در بدن افزایش میدهند را استفاده کنید . این مکملها عبازتند از :مکمل خار مریم که گیاهی است دارویی و مطمینا اسم ان را شنیدهاید .و استفاده از استیل سیستیین که نوعی مکمل خلطآور است که از آن برای رفع مسمویت ناشی از مصرف استامینوفن و دفع خلط مجاری تنفسی استفاده میشود سوپراکسید دیسموتاز که نوعی مکمل آنتیاکسیدانی است که ازجمله خواص آن میتوان به ترمیم سلولها اشاره کردو بسیا رموثر است . کاهش تماس با ترکیبات سمی و مضر و استفادهی بیشتر از مواد خوراکی سالم و مفید در رژیم غذایی نیز راهکارهایی طبیعی برای افزایش سطح گلوتاتیون در بدن هستند.مزایای گلوتاتیون برای تناسب اندام و سلامت عمومی بدن : ? گلوتاتیون و مبارزه با سرطانها : بعضی از بررسیها نشان میدهند که گلوتاتیون میتواند در پیشگیری از پیشرفت سرطان تاثیرگذار باشد . البته نکتهی دیگری هم در این بررسیها روشن شده است اینکه گلوتاتیون میتواند حساسیت تومورهای سرطانی را نسبت به شیمی درمانی، که از رایجترین درمانهای سرطان است، کم کند التبه نیاز به تحقیقات بیشتری هست .گلوتاتیون و کم کردن آسیب ناشی از کولیت رودهی بزرگ یا کولیت اولسراتیو: خوب است این نکته را بدانید که مانند سایر اختلالهای التهابی، کولیت رودهی بزرگ نیز با آسیب اکسایشی و به برهم ریختن تعادل میان رادیکالهای آزاد و آنتیاکسیدان موجود در بدن گفته میشود البته طی مطالعاتی که در چندین سال پیش در این باره صورت گرفت، مشخص شد که مکملهای حاوی گلوتاتیون میتوانند تاحدودی آسیب واردشده به رودهی بزرگ را در موشها بهبود ببخشند و البته اثرگذاری گلوتاتیون بر بهبود رودهی بزرگ انسان نیازمند بررسیهای بیشتری استگوتاتیون و افزایش حساسیت انسولین: مقاوت دربرابر انسولین میتواند منجر به بروز دیابت نوع 2 شود. بدن با تولید انسولین، گلوکز موجود در خون را به سلولها منتقل و از آن بهعنوان منبع انرژی استفاده میکند. بررسیها نشان داد که بدن افراد مقاوم به انسولین، معمولا سطوح کمتری از گلوتاتیون را تولید میکند. بهخصوص اگر افراد سابقهی ابتلا به اختلالاتی مثل نوروپاتی یا رتینوپاتی را هم داشته باشند.گلوتاتیون و کمترکردن علایم بیماری پارکینسون: گلوتاتیون درکمتر کردن علایم ناراحت کنندهی بیماری پارکینسون بسیار مفید است بنابر نتایج برخی بررسیها ، شواهدی به دست آمده است که نشان میدهند با ثابت نگه داشتن سطوح گلوتاتیون در بدن، میتوان به کاهش علایم بیماری پارکینسون کمک کرد این بررسیها تزریق مکمل گلوتاتیون را بهعنوان درمانی مناسب برای بیماران مبتلا به پارکینسون پیشنهاد دادهاند. از سوی دیگر راجع به مصرف قرص مکمل گلوتاتیون توضیح چندانی داده نشده است. به همین خاطر در این مورد هم باید منتظر تحقیقات بیشتری باشیم.گلوتاتیون فعالیت آنتیاکسیدانی را سبب میشود : باید بدانید که رادیکالهای آزاد موجب بروز علایم کهولت سن میشوند و خطر ابتلا به برخی بیماریها را افزایش میدهند. آنتیاکسیدانها از بدن دربرابر آسیب ناشی از این رادیکالها محافظت میکنند.گلوتاتیون بخشی از این اثرگذاری قابلملاحظه را مدیون حجم زیاد خود در بدن است: این آنتیاکسیدان با غلظت بسیار بالایی در تمامی سلولهای بدن وجود دارد.گلوتاتیون و درمان مشکلات طیف اوتیسم: وجود گلوتاتوین برای درمان مشکلات اوتیسم میتواند مفید باشد بخشی از شواهد بهدستآمده از بررسیها، حاکی از آن هستند که سطح گلوتاتیون موجود در بدن کودکان مبتلا به اوتیسم، درمقایسه با دیگر کودکان کمتر است . در سالها پیش ، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که مکمل خوراکی گلوتاتیون یا آمپول آن میتواند به کاهش برخی از علایم اوتیسم کمک کند. البته محققان در این آزمایش بهبود علایم اوتیسم در کودکان را موردبررسی قرار ندادند، بنابراین برای اثبات تا ثیر گلوتاتیون در بهبود اوتیسم به بررسیهای بیشتری نیاز است.پس با خواندن خواص بی نظیر این انتی اکسیدان متوجه شدید که چقدر برای بدن و سلامت ان مفید است .گلوتاتیون آنتیاکسیدانی بسیار قدرتمند است که بدن ما روزانه آن را تولید و مصرف میکند. تحقیقات نشان دادهاند که کمبود این ماده در بدن با بروز مشکلات جسمی متعددی در ارتباط است . مکملهای خوراکی و تزریقی گلوتاتیون برای رفع مشکل بسیاری از افراد مناسب است، بااینحال، ممکن است برای برخی دیگر مناسب نباشد و با سایر داروهای مصرفی تداخل دارویی ایجاد کند. همواره این نکته را به یاد داشته باشید که برای مصرف هر مکملی مشورت با پزشکتان را فراموش نکنید و سرخود از مکملی استفاده نکنید. |
کامپیوتر کوانتومی نوری قابلبرنامهریزی دیر اما پربار به بازار میآید! شکل 1 : کوانتوم و نور منتشرشده در arstechnica به تاریخ 8 مارس 2021 لینک منبع Programmable optical quantum computer arrives late , steals the show این مسابقه در حال اجرا است و ما در آینده محاسبات کوانتومی برنده خواهیم بود. IBM ، Google ، و بقیه میتوانند در کارتهای محاسبات کوانتومی خود دست به دست هم دهند و دست به کار شوند.بسیار خوب، این وضعیت هنوز کاملا مشخص و اثبات نشده است، اما مقاله اخیر یک کامپیوتر کوانتومی نوری مبتنی بر تراشه کاملا قابلبرنامهریزی را توصیف کرده است. این فکر تمام دکمههای مرا فشار میدهد، و تا وقتی که کسی مرا ریستارت نکند، از هیچ چیز دیگر صحبت نخواهم کرد.هیچ شکی نیست که محاسبات کوانتومی در 20 سال گذشته راه درازی را طی کرده است. دو دهه پیش، تکنولوژی کوانتوم نوری شبیه به راه رو به جلو بود. ذخیره اطلاعات در حالتهای کوانتومی فتوتون (به عنوان کیوبیت نوری) آسان بود. دستکاری آن حالتها با عناصر نوری استاندارد نیز آسان بود، و اندازهگیری نتیجه نسبتا ناچیز بود. محاسبات کوانتومی تنها یک کاربرد جدید از آزمایشها کوانتومی موجود بود، و آن آزمایشها، سهولت استفاده از سیستمها را نشان داده و مزایای اولیه فنآوریهای نوری را ارایه داده بودند.اما یک کلید برای محاسبات کوانتومی (یا هر محاسبه دیگری، واقعا) توانایی تغییر حالت کیوبیت بسته به حالت کیوبیت دیگر است. معلوم شد که این امر در محاسبات کوانتومی نوری، شدنی اما پرزحمت است. به طور معمول، یک عملیات کیوبیت دوتایی (یا بیشتر) یک عملیات غیرخطی است، و فرآیندهای غیرخطی نوری بسیار ناکارآمد هستند. عملیات دو کیوبیت خطی ممکن است، اما آنها احتمالاتی هستند، بنابراین باید محاسبات خود را چندین بار تکرار کنید تا مطمین شوید که میدانید کدام جواب صحیح است.ویژگی مهم دوم قابلیت برنامهریزی است. ایجاد یک کامپیوتر جدید برای هر محاسباتی که میخواهید انجام دهید، مطلوب نیست. در اینجا، به نظر میرسید کامپیوترهای کوانتومی نوری واقعا در حال سقوط هستند. راهاندازی و اندازهگیری یک کامپیوتر کوانتومی نوری میتواند آسان باشد، یا میتواند قابلبرنامهریزی باشد - اما نه هر دو.در عین حال، شرکتهای خصوصی بر روی توانایی غلبه بر چالشهای پیش روی ترابیتهای ابررسانا و کیوبیتهای یونی بهدامافتاده، شرط میبندند. در حالت اول، مهندسان میتوانند از تمام تجربیات خود از طرح صفحه مدار چاپی و مهندسی فرکانس رادیویی برای مقیاسبندی تعداد و کیفیت کیوبیتها استفاده کنند. در مرحله دوم، مهندسان توانایی مقیاسگذاری تعداد کیوبیتها را کنار گذاشتند، در حال حاضر میدانستند که کیوبیتها کیفیت بالا و عمر طولانی دارند.به نظر میرسید کامپیوترهای کوانتومی نوری محکوم به فنا هستند.ممکن است به مطالعه مقاله تیم مایکروسافت Led مقاله محاسبات کوانتومی مورد بحث را تکذیب میکند. علاقمند باشید.آینده بسیار روشن استبنابراین، چه چیزی تغییر کرده است تا ناگهان کامپیوترهای کوانتومی نوری را زنده کند؟ در دهه گذشته شاهد تحولات زیادی بودهایم. یکی از آنها ظاهر آشکارسازهایی است که میتوانند تعداد فوتونهایی که دریافت میکنند را حل کنند. تمام کارهای اصلی بر آشکارسازهای تک فوتونی متکی بودند، که میتوانستند نور را تشخیص دهند / یا ندهند. بستگی به شما داشت که مطمین شوید چیزی که شما تشخیص میدهید یک تک فوتون است نه یک جریان کلی از آنها.از آنجا که آشکارسازهای تک فوتونی نمیتوانند بین فوتونهای یک، دو، سه یا بیشتر تمایز قایل شوند، کامپیوترهای کوانتومی به حالتهای تک فوتونی محدود شدهاند. محاسبات پیچیده به تعداد زیادی فوتونهای تکی نیاز دارد که همه آنها نیاز به کنترل، تنظیم و خواندن دارند. با افزایش تعداد عملیاتها، شانس موفقیت به طور چشمگیری کاهش مییابد. بنابراین، همان محاسبات باید چندین بار اجرا شوند، قبل از این که شما بتوانید از جواب درست مطمین شوید.با استفاده از آشکارسازهای حل عددی فوتون، دانشمندان دیگر محدود به حالتهای رمزگذاری شده در یک فوتون منفرد نیستند. اکنون آنها میتوانند از حالتهایی که از عدد فوتون استفاده میکنند، استفاده کنند. به عبارت دیگر، یک کیوبیت میتواند در حالت برهم نهی حاوی تعداد متفاوتی از فوتونهای صفر، یک، دو و غیره تا حداکثر تعداد باشد. از این رو، کیوبیتهای کمتری میتوانند برای محاسبات مورد استفاده قرار گیرند.دومین کلید توسعه، مدارهای نوری مجتمع بود. مدتی است که اپتیک مجتمع وجود دارد، اما آنها دقیقا دقت و قابلیت اطمینان همتایان الکترونیکی خود را نداشتهاند. این تغییر کرده است. همانطور که مهندسان تجربه بیشتری در کار با تکنیکهای ساخت و با الزامات طراحی برای مدارهای نوری دارند، عملکرد خیلی بهتر شده است. در حال حاضر در صنعت مخابرات از فنآوری یکپارچه نوری با مقیاس و قابلیت اطمینان که دلالت بر آن دارد، استفاده میشود.در نتیجه این پیشرفتها، محققان به سادگی قادر به طراحی و سفارش تراشه نوری کوانتومی خود بودند، چیزی که کمتر از یک دهه پیش غیرقابلتصور بود. بنابراین، در یک معنا، این داستانی است که 20 سال در ساخت تکنولوژی اساسی است.مطالعه مقاله مسابقه برای حفظ اسرار از انقلاب محاسبات کوانتومی توصیه میشود.کنار هم قرار دادن این معمامحققان، از یک شرکت نوبنیان به نام زانادوو و موسسه ملی استانداردها و فنآوری، این پیشرفتهای فنآوری را کنار هم جمع کردهاند تا یک تراشه نوری یکپارچه تولید کنند که هشت کیوبیت تولید میکند. محاسبات با عبور دادن فوتونها از یک مدار پیچیده ساختهشده از تداخلسنج Mach - Zhnder انجام میشود. در مدار، هر کیوبیت با خودش و برخی از کیوبیتهای دیگر در هر تداخلسنج تداخل ایجاد میکند.هنگامی که هر کیوبیت از یک تداخلسنج خارج میشود، جهت آن با وضعیت و محیط داخلی تداخلسنج مشخص میشود. جهتگیری آن مشخص میکند که کدام تداخلسنج به سمت بعدی حرکت میکند و در نهایت، کجا از دستگاه خارج میشود.تنظیمات داخلی تداخلسنج دستگیرهای است که برنامهنویس برای کنترل محاسبات از آن استفاده میکند. در عمل، دستگیره( knob ) فقط دمای بخشهای موجبری را تغییر میدهد. اما برنامهنویس نباید نگران این جزییات باشد. در عوض، آنها یک رابط برنامهنویسی کاربردی دارند (کتابخانه پایتون فیلدز استراوبری) که کد پایتون بسیار معمولی را میگیرد. سپس این کد توسط یک سیستم کنترلی که اختلاف دمای صحیح روی تراشه را حفظ میکند، ترجمه میشود.برای نشان دادن اینکه چیپ آنها انعطافپذیر است، محققان یک سری محاسبات مختلف انجام دادند. اولین محاسبه اساسا اجازه میدهد که کامپیوتر خودش را شبیهسازی کند - در یک زمان مشخص چند حالت مختلف میتوانیم تولید کنیم. (این نوعی محاسبه است که باعث میشود دندانهایم را به هم بسایم چون هر دستگاه کوانتومی میتواند خودش را به طور موثر محاسبه کند.) با این حال، پس از آن، محققان وارد کسبوکار شدند. آنها حالتهای ارتعاشی اتیلن - دو اتم کربن و دو اتم هیدروژن - و فنیل وینیل استیلن پیچیدهتر - را با موفقیت محاسبه کردند. این مثالهای به دقت انتخابشده به خوبی در فضای هشت کیوبیت کامپیوتر کوانتومی جا میگیرند.سومین محاسبه شامل شباهت گراف محاسباتی بود. باید اعتراف کنم که تشابه گراف را درک نمیکنم، اما فکر میکنم این یک تمرین تطبیق الگو است، مانند تشخیص چهره. البته این نمودارها بسیار ساده بودند، اما باز هم دستگاه به خوبی کار میکرد. بنا به گفته نویسندگان، این اولین نمایش شباهت گراف بر روی یک کامپیوتر کوانتومی بود.شاید مطالعه مقاله آیا محاسبات کوانتومی ارزش سرمایهگذاری جدید را دارد؟ برای شما جذاب باشد.آیا واقعا این کار انجام شد؟بسیار خوب، همانطور که به شما هشدار دادم، در معرفی من مبالغه شده بود. با این حال، این یک گام بزرگ است. هیچ مانع بزرگی برای مقیاسگذاری این کامپیوتر به تعداد بیشتری از کیوبیتها وجود ندارد. محققان باید تلفات فوتون در موجبرهای خود را کاهش دهند، و آنها باید میزان نشت از لیزر را کاهش دهند که همه چیز را هدایت میکند (در حال حاضر مقداری نور به مدار محاسبات نشت میکند، که بسیار نامطلوب است). مدیریت حرارتی نیز باید مقیاسبندی شود. اما بر خلاف نمونههای قبلی از کامپیوترهای کوانتومی نوری، هیچ یک از اینها یک مانع "ظهور این فنآوری جدید" نیستند.علاوه بر این، مقیاسگذاری مقادیر زیادی از افزایش پیچیدگی را نشان نمیدهد. در کوبیتهای ابررسانا، هر کیوبیت یک حلقه جریان در میدان مغناطیسی است. هر کیوبیت زمینهای را تولید میکند که همیشه با کیوبیتهای دیگر صحبت میکند. مهندسان باید در لحظه مناسب مشکلات زیادی برای جدا کردن و جفت کردن چند بیت از یکدیگر داشته باشند. هرچه سیستم بزرگتر باشد، این وظیفه سختتر میشود. کامپیوترهای آیون کیوبیت با یک مشکل مشابه در حالتای تله خود مواجه هستند. واقعا یک مشکل مشابه در سیستمهای نوری وجود ندارد، و این مزیت کلیدی آنها است.این متن با استفاده از ربات مترجم مقاله کوانتوم ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند. |
تفاوت باتری لیتیوم یونی و پلیمری تفاوت باتری لیتیوم یونی و پلیمری: باتری موبایل جزء مهمترین اجزای سخت افزاری یک گوشی برای نگه دارید و ذخیره سازی انرژی میباشد. باتریها ی توانند حجم عظیمی از انرژی را برای عملکرد بهتر گوشی ذخیره کنند. هر چه قدر سلامت باتری و عمر باطری بالاتر باشد، میتواند روی ذخیره سازی آن تاثیر بسزایی داشته باشد.در این مقاله میخواهیم در مورد دو نمونه از بهترین باتریهای گوشی با عنوان باتری لیتیوم یونی و باتری لیتیوم پلیمری برای شما توضیح دهیم. با توجه به این که باتریها بیشتری نقش را روی عملکرد و افزایش طول عمر گوشی دارند، باید بهترین آنها را برای گوشی خود در صورت تعویض انتخاب کنید.ساختا باتریهای لیتیومیقبل از این که بخواهیم در مورد ساختار باتریهای لیتیوم توضیح دهیم بهتر است بدانید که این باتریها در دو دسته قرار دارند:باتریهای لیتیوم یونیباتریهای لیتیوم پلیمریهر یک از این باتریها دارای کاربردها و ساختارهای متفاوتی هستند که در ادامه به آن اشاره میکنیم.باتریهای لیتیوم یونیاین باتریها معمولا برای گوشیها و لپ تاپها مورد استفاده قرار میگیرند، به طور کلی میتوان گفت که این باطریها برای دستگاه هایی که قابل حمل هستند و جابه جایی آنها راحت است استفاده میشود. این باتریها تا به الان به نسبت سریهای قبل خود محبوبیت بیشتری را در بین کاربران خود پیدا کردهاند.باتریهای لیتیوم یونی به دلیل قدرت نگه داری شارژ و ماندگاری بالایی که دارند، توانستهاند جزء بهترین باتریها قرار بگیرند. باتریهای یونی به نسبت باتریهای نسل قبل خود وزن خیلی کمتری دارد ولی این فقط یک طرف ماجرا میباشد. از طرف دیگر این باتریها خیلی زود منجر به آتش سوزی میشوند.اگر میخواهید این باتریها را شارژ کنید، بهتر است اجازه دهید شارژ آن به صورت کامل خالی شود و پس از آن شارژ مجدد را انجام دهید چرا که ممکن است به باطری آسیب وارد کند. توجه داشته باشید که این باتریها در صورت شارژ بیش از اندازه میتوانند خراب و یا حتی آتش بگیرند. باتریهای لیتیوم یونی دارای ساختار متفاوتی هستند، این باطریها دارای 3 بخش اصلی یعنی الکترود مثبت، الکترود منفی و دی الکتریک میباشد که الکترود مثبت آن از لیتیوم کبالت اکسید و الکترود منفی آن از کربن ساخته شده است.تمام باتری هایی که ما برای گوشیهای خود استفاده میکنیم دارای مزیتها و معایبی هستند که ندانستن آنها گاها منجر به بروز مشکل میشود، در ادامه به برخی از مزیتهای باتری لیتیوم یون و معایب آن اشاره میکنیم:ویژگیهای باتری لیتیوم یون:دارای چگالی بالاعمر طولانی تروزن سنگینقابل تعویض توسط کاربراین ویژگیها نمونهای از مزایا و عیبهای باتطری یون میباشد. شما میتوانید با در نظر گرفتن نیاز خود و مشورت گرفتن از یک متخصص در این زمینه، باطری مورد نیاز خود را سفارش دهید. شما برای سفارش و خرید باتری میتوانید به فروشگاه اینترنتی رایا استور مراجعه کنید.باتریهای لیتیوم پلیمریبعد از باتریهای یونی این باتریهای پلیمری در سال 1970 وارد بازار شدند. این باتریها در شکل و اندازههای مختلفی هستند و برای انواع گوشیها، لپ تاپها، وسایل کنترلی مانند ماشینها و. استفاده میشوند. این باتریها به نسبت باتریهای لیتیوم یونی بهتر هستند .مهمترین تفاوتی که این باتریها با لیتیومم یونی دارند در الکترولیت آن هاست. معمولا الکترولیت در باتریهای پلیمری متخلخل است و در یک ژل پوشیده شده است. به طور کلی در این باتریها از الکترولیت جامد، پلی آکریلونایتریل، پلی متیل متاکریلات استفده شده است که الکترولیتهای جامد در سه دسته خشک، ژلهای و متخلخل قرار دارند.ویژگیهای باتری لیتیوم پلیمر:وزن بسیار سبکموجود در شکلهای مختلفچگالی انرژی پایینگران قیمت ترعمر مفید ولی کوتاهغیرقابل تعویض توسط کاربرمقایسه باتری لیتیوم یونی و لیتیوم پلیمریهر یک از این باتریها در جایگاه خودش به عنوان بهترین باتری شناخته میشود، این باطریها معمولا برای گوشیها مورد استفاده قرار میگیرند. باتریهای یونی برای گوشیهای معمولی کاربرد خوبی دارند و باتریهای پلیمری برای گوشیهای بسیار ظریف و نازک استفاده میشوند.باتریهای لیتیوم یونی معمولا قابل شارژ هستند که این یکی از ویژگیهای بارز آن میباشد. این باتریها با توجه به این که سالهای زیادی است که تولید شدهاند اما دارای یک کنترل کننده الکتریکی هستند و میتوانند جریان تخلیه و قدرت شارژ را تنظیم و کنترل کنند همچنین میتوانند از داغ شدن باتری و منفجر شدن آن جلوگیری کنند.باتریهای لیتیوم پلیمری دارای الکترولیت مایع نیستندو از الکترولیت جامد تشکیل شدهاند که این یکی از مهمترین تفاوت آن با باطری لیتیوم یونی میباشد. هر یک از این باتریها در میتوانند برای گوشی و لپ تاپ کاربرد مناسب و خوبی داشته باشند، مهمترین نکتهای که باید مورد توجه قرار داد این است که نباید بیش از اندازه باتریها را شارژ کرد تا موجب داغ شدن آن شود. علاوه بر آن اگر میخواهید باطری گوشی خود را تعویض کنید، بهتر است از اصل و اورجینال بودن آن اطمینان داشته باشید که این موضوع تاثیر بسیار زیادی روی عمر گوشی شما خواهد داشت .منبع : - lithium - battery / |
دانستنیهای جالب و عجیب علمی!!! جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما میشود. اثر لب و زبان هر کس همانند اثر انگشت آن منحصر به فرد است. رشد کودک در بهار بیشتر است. 8 دقیقه و 17 ثانیه طول میکشد تا نور خورشید به زمین برسد. ظروف پلاستیکی تقریبا 50000 سال در برابر تجزیه مقاومند. تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است. شترمرغ در 3 دقیقه 95 لیتر آب میخورد. حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری میکند. کرمهای ابریشم در 56 روز 86 برابر خود غذا میخورند. زمان بارداری فیل به دو سال میرسد. در یک سانتی متری پوست شما 12 متر عصب و 4 متر رگ و مویرگ است. شدیدترین نعرهها متعلق به والها است که برابر با صدای موتور جت است. وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش ..ش .. شما آرام میشود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی میکند، در ضمن این یکی ازدلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش میدهد. دلفینها همانند گرگها هنگان خواب چشم هایشان را باز میگذارند. با نگاه کردن به گوش حیوانات میتوانیم به تخم گذار بودن یا بچه زا بودن آنها پی ببریم. بدین صورت که تخم گذاران گوششان ناپیدا و بچه زایان گوششان نمایان است، تنها یک اسثتنا وجود دارد آن هم نوعی افعی است که بچه زاست اما گوشش دقیق پیدا نیست. بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است. انسان امروزی به طور متوسط 6 سال از عمر خود را تلویزیون نگاه میکند و 6 سال را صرف غذا خوردن میکند و یک سوم را میخوابد. موش دو پای آفریقایی از میدان دید 360 درجه برخوردار است. مغز انسان تنها 2 درصد از وزن انسان را تشکیل میدهد ولی 25 درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف میکند. - سرعت عطسه یک انسان برابر است با 160 کیلومتر در ساعت - آب دریا بهترین ماسک صورت است ! - چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگا پیکسل عمل میکند ! - 90 % سم مار از پروتیین تشکیل شده است ! - مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون میبینید ! |
گاز دی اکسید کربن هوای ثابت چیست؟!!همهی ما هر روز در هوایی تنفس میکنیم که اجزای بسیار زیادی با درصد فراوانیهای متفاوت دارد.این اجزا شامل اکسیژن( 20 / 9476 درصد)،نیتروژن( 78 / 084 درصد)،آرگون( 0 / 934 درصد) ،دی اکسید کربن ( 0 / 0314 درصد) و . است.اگر به اجزای بالا دقت کنید،در هوا دی اکسید کربن هم موجود است،اما این گاز چگونه تشکیل و کشف شده است؟!!در قرن هفدهم شیمیدانی به نام "جان باپتیست " گاز دی اکسید کربن را کشف کرد.اما چگونه؟؟این شیمیدان بررسی کرد که بین ذغال چوب اولیه و خاکستری که از سوزاندن آن حاصل میشود،اختلاف جرم وجود دارد و با استفاد از همین اختلاف جرم متوجه حضور نامریی گاز دی اکسید کربن شد.دانشمندی به نام بلاک در دههی 50 سدهی هفدهم خصوصیات این گاز را بررسی کرد.بلاک کشف کرد که اگر کلسیم کربنات سوزانده شود و یا با اسید واکنش دهد ،گازی تولید میکند که از هوا سنگینتر است و او این گاز را هوای ثابت نامید.فرمول شیمیایی گاز دی اکسید کربن CO2 است گازی بی رنگ و بی بو است و دارای طعمی مایل بهاسید میباشد ( در صورت استنشاق بدلیل ترکیب شدن با بزاق دهان اسید کربنیک فرآوری میکند ). جرم مولکولی آن 44 گرم بر مول است و مولکولی غیر قطبی است که در دمای زیر 78 - سانتی گراد مترام شده و تودهای سفید رنگ و جامد به نام یخ خشک را تولید میکند.این گاز آماده در اتمسفر در نقش یک سپر حرارتی برای زمین عمل میکند و با اثر گلخانهای طبیعی خود، از برودت در زمین جلوگیری میکند.گاز دی اکسید کربن کاربردهای متفاوت و گوناگونی دارد که ما در این پست به چند مورد آن اکتفا میکنیم: تولید نوشیدنی (دی اکسید کربن برای فرآوری نوشابههای غیر الکلی و آب معدنی به کار میرود).جوشکاری صنعتیصنایع شیمیایی و دارویی (تولید اوره، کربنات و بی کربنات و سدیم سیلیکات )صنعت بسته بندی مواد غذاییو .اما در مورد هر گاز مهمترین بخش آگاهی پیدا کردن در مود نکات ایمنی آن است که سبب حفظ جان خود و دیگران خواهد شد:گاز دی اکسید کربن غیر قال اشتعال است اما تنفس غلظتهای بالا ی این گاز سبب میشود که دهان ترش و حلق دچار سوزش شود و حتی ممکن است سبب خفگی و مرگ شود ..همراه ما باشید . |
اینشتین: زندگی یک نابغه - 1 ویرگولیهای عزیز: در حال ترجمهی کتابی درباره اینشتین هستم و از امروز تا زمان چاپ کتاب آرام آرام گزیدههایی از کتاب را در ویرگول منتشر خواهم کرد. بخش اول: سالهای کودکیپردهی اول: جایگاهی که علم داشت در پایان قرن نوزدهم، به نظر میرسید بنیاد فیزیک مستحکمتر شده است. گالیلهی ایتالیایی مشاهدات تجربی را با توصیفاتی ریاضیاتی ادغام کرد تا نگرشی مکانیکی برای عالم ایجاد کند. نیوتن اکتشافات گالیله و دیگران را توسعه داد تا با قوانین حرکت و گرانش، به لحاظ نظری عالم را توصیف کند. مکانیک نیوتنی با پیشرفت بزرگ دیگری در نیمهی قرن نوزدهم همراه شد: کشف میدانهای الکتریکی و مغناطیسی. مایکل فارادی، دانشمندی که تحصیلات کلاسیک دانشگاهی نداشت، اما نشان داد مغناطیس میتواند از جریان الکتریکی تولید شود. دانشمند بعدی، جیمز کلارک مکسول بود، فیزیکدانی باهوش، اهل ادینبورو، واقع در اسکاتلند. مکسول با ارایهی نظریهی میدان الکترومغناطیسی دنیای فیزیک را سخت متحول کرد، آنچنان که لرد کلوین به سال 1900 گفت: حالا دیگر هیچ چیز جدیدی برای کشف وجود ندارد. درست در همین زمان، شکافی در بنیانهای فیزیک بوجود آمد. اشکال غیرقابل انتظاری از تابش، از قبیل اشعهی X و پرتوزایی کشف شد که با فیزیک کلاسیک توجیهپذیر نبود. همین جا بود که در کنار دیگر دانشمندان، دانشمندی به نام آلبرت اینشتین در آستانهی ظهور بود.ادامه دارد . |
فراتر از زمان زمان،نسبی است.سرعت تیک تاک ساعت یک نفر نسبت به ساعت فردی دیگر،به سرعت حرکت آنها نسبت به یکدیگر بستگی دارد.مطلب بالا حاصل نتایجی است که آلبرت انیشتین در سال 1905 به آنها نایل آمد.وی ثابت کرد از آنجایی که سرعت نور برای همه یکسان است و ربطی به چگونگی حرکت آنها ندارد،پس به طور قطع فضا و زمان به یکدیگر مرتبط هستند.انیشین به این فرضیات در نظریهی نسبیت خود تکامل بخشید.وی نیروی گرانش را نیز به حساب آورد و نشان داد چگونه این نیرو قادر به انسداد فضا - زمان است.بسیاری از نویسندگان داستانهای علمی - تخیلی و برخی دانشمندان به سرعت از نظریات انیشتین برای نشان دادن امکان سفر یک روزهی زمان استفاده کردند.نظریات انیشتینبر اساس گفتههای آلبرت انیشتین فضا میتواند دچار انحنا شود،بنابراین احتمالا کرم چال مثل یک میان بر بین دو مکان به ظاهر دور از هم عمل کند.(دستگاه تله پورت ناسا رو یادتونه؟)نظریه دو قلوها:بیایید این موضوع را با ذکر یک مثال سادهتر بیان کنیم:توییدلدیوم و توییدلدی دوقلوهای هم سان هستند.توییدلدیوم با سرعتی نزدیک به سفر نور به دور یک ستارهی نزدیک میشود.این سفر برای او فقط چند سال به طول میانجامد اما فقط هنگام بازگشت متوجه میشود که برای توییدلدی زمان بیشتری سپری شده و او در حال حاضر 20 سال از توییدلدیوم بزرگتر است.بردار زمانهمهی ما گذر زمان را احساس و به نظر همهی ما زمان فقط در یک جهت جریان دارد.یک انسان پیر،چای سرد شده یا شیشهی شکسته خود به خود به حالت اولش باز نمیگردند با وجود این،طبق قوانین فیزیک هیچ چیز نمیتوناد مانعبازگشت برخی فرآیندها شود.در واقع،در بسیاری از فرآیندها به ویژه در سطح ذرات،هیچ بردار زمان مشخصی وجود ندارد.انحنای فضا و زمانبه نظر میرسد که بالاترین حد سرعت اصلی کیهان،سرعت نور( 300 هزار کیلومتر برثانیه)باشد.انحنای فضا و زمان عامل اصلی تغییر مسیر نور است.با وجودی که به نظر میرسد یک سفینهی فضایی نمیتواند با سرعتی بالاتر از سرعت نور حرکت کند،آلبرت انیشتین با ارایه نظریه نسبیت خاص نشان داد که این کار از نظر تیوری شدنی است.هر چه جرم جسم بیشتر باشد میزان انحنای فضا - زمان بیشتر میشود.بر طبق این نظریه اگر سفینه فضایی بتواند در ساختار فضا - زمان انحنا ایجاد کند،نور را دچار تغییر مسیر مینماید و به سرعت نور نزدیک میشود.مشکل این است که تخریب فضا به این شکل نیازمند جسمی پرجرم است که انرژی آن دست کم 100 برابر انرژی خورشید باشد!کرم چال هااحتمال سفر زمان دست کم در تیوری،به کمک پدیدهای طبیعی موسوم به کرم چالها امکان پزیر است(من بچه بودم فکر میکردم کرم چال نمونهی بی خطر سیاه چال هست!?)کرم چال یک تونل کیهانی متشکل از مواد بیرونی میباشد که بین نواحی مختلف ساختار فضا - زمان قرار دارد.زمان در یک کرم چال،درست مانند سیاه چالها به تدریج متوقف میشود و قوانین کیهان را میشکند.اگر یکی از این کرم چالها بتواند برای مدتی باز بماند،فرار از آن ممکن خواهد بود زیرا کرم چال فاقد افق رویداد است.(به نوشته قبلیم در مورد سیاه چالهها مراجعه کنید)تناقضات زمانسفر زمان دارای تناقضات بسیاری است.به عنوان مثال اگر انسان میتوانست به عقب باز گردد و میتوانست پدر بزرگ خود را پیش از به دنیا آمدن پدرش بکشد،در نتیجه خود او هیچگاه متولد نمیشد.پس چگونه سفر خود را آغاز کرده است؟(جی.کی.رولینگ در کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده به این موضوع پرداخت.قصهاش خییییییلی طولانیه و نمیتونم اینجا بگم پس بهتره خودتون یه سر بزنین و متوجه بشین که چه اتفاقی افتاده.در ضمن اگه تا حالا کتابهای هری پاتر رو نخوندین،بهتره از جلد اولش شروع کنین به خوندن.چون یهویی گیج میشین که کی به کیه.خیلیا با پیدا کردن ترتیب کتابها مشکل دارن ...و گفتم که شاید بهتر باشه اینجا ترتیبشون رو بگم:جلد اول:هری پاتر و سنگ جادو(این میتونه سنگ قدرت،کیمیا یا هر چیز دیگهای هم باشه)جلد دوم:هری پاتر و حفره اسرار آمیز(یا تالار اسرار)جلد سوم:هری پاتر و زندانی آزکابان.جلد چهارم:هری پاتر و جام آتش.جلد پنجم:هری پاتر و محفل ققنوس.جلد ششم:هری پاتر و شاهزاده دورگه.جلد هفتم:هری پاتر و یادگاران مرگ.جلد هشتم:هری پاتر و فرزند نفرین شده.من پیشنهاد میکنم که اول کتاب رو بخونین و بعد فیلم هاش رو ببینین.اگه به کتابها دسترسی ندارین،میتونین فایل پی دی اف کتابها رو به صورت رایگان از وبلاگ کتابخانه وحشت rlstine . blogfa . com خیلی آسون دانلود کنین.ببخشید وسط بحث فیزیک وقتتون رو گرفتم،ولی داستانهای هری پاتر انقدر جذابه که آدم نمیتونه در مورد شون چیزی نگه.برگردیم به بحث فضا - زمان)پاسخی که دانشمندان برای این مشکل یافتهاند،نظریه جهانهای موازی است.طبق این نظریه امکان دارد تعدادی جهان مشابه جهان ما وجود داشته باشد که ترتیب وقایع در آنها فرق کند(یه سر به کتاب دروغگو دروغگو اثر آر.ال.استاین بزنین).پس وقتی که به عقب باز میگردیم،وارد یک جهان دیگر میشویم نه جهانی که در آن به سر میبریم.طبق این نظریه،بی نهایت جهان موزی(ببخشید،موازی)وجود دارد و برای هر کاری که ما در گذشته انجام دادهایم،یک جهان جدید پدید آمده است.(یعنی یه دونه من هنگام تایپ این متن تو یه جهان موازی دیگه داره زندگی میکنه.تصورشم عجیب و وحشتناکه!حتی با وجود اینکه من خیلی ساینس فیکشن میبینم!)شاید بهتر باشد به جان و زمان خودمان بچسبیم.(من که اینجور ترجیح میدم شما چی؟)منبع:کتاب دایره المعارف نجوم و فضا اثر مارتین رد فرن،با تغییربا لایک و کامنت هاتون بهم انرژی میدید.اگه سوالی در مورد آسمون و عجایبش داشتید میتونید زیر همین پست بپرسید حتما جواب میدم.ارتباط با من:[ email protected ] |
پوست تخم مرغ را دیگر دور نریزید! پوست تخم مرغ چه فوایدی دارد؟پوست تخم مرغ فواید بسیاری دارد.اما با این حال سالانه حدود 150 هزار تن پوسته دور ریخته میشود.آیا شما هم جزء کسانی هستید که پوست تخم مرغ را دور میاندازید؟با ما همراه باشید.در مورد پوست تخم مرغ بیشتر بدانید:تخم مرغ از 3 جزء سفیده، زرده و پوسته تشکیل شده است که هر کدام خواصی دارند.با مراجعه به لینک زیر میتوانید درباره خواص سفیده و زرده تخم مرغ بخوانید.ارزش غذایی تخم مرغپوست تخم مرغ حاوی 2 گرم کلسیم است!این مقدار چهار برابر مقدار کلسیمی است که بدن شما در طول روز به آن احتیاج دارد.پس میتوانید به جای دور انداختن این پوستهها، آنها را بخورید!چگونه پوست تخم مرغ را در غذا استفاده کنیم؟اول از همه باید پوستهها را داخل آب بجوشانید تا باکتریهای آن از بین برود.زیرا گاهی اوقات تخم مرغ و پوستهی آن آلوده به باکتری سالمونلا هستند.سالمونلا در حین تخمگذاری از بدن مرغ آلوده وارد تخم مرغ و پس از آن وارد پوسته میشود.اگر انسان فرآوردهی آلوده به این باکتری را مصرف کند، به مسمومیتهای غذایی دچار میشود.در مطلب بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان به برخی از این بیماریها پرداختهایم.اما با جوشاندن پوستهها، این باکتری از بین خواهد رفت و خطری شما را تهدید نخواهد کرد.پس از جوشاندن، آنها را 15 دقیقه داخل فر با دمای 90 درجه قرار دهید تا پخته شوند.زیرا تنها راه برای از بین بردن بوی نامطلوب پوستهها، پختن آنها است.سپس آنها را پودر کرده و به عنوان منبع غنی از کلسیم، در انواع غذاها به کار ببرید.هم چنین این پودر را در قهوه هایی که بیش از اندازه تلخ هستند استفاده کنید.تلخی قهوه به دلیل وجود موادی با خاصیت اسیدی میباشد.پوست تخم مرغ با داشتن کربنات کلسیم میتواند مواد اسیدی قهوه را خنثی کند.در نتیجه تلخی اضافی قهوهی شما گرفته میشود.در حین جوشیدن مقدار کمی از این پودر را به قهوهی خود اضافه کنید.از پوست تخم مرغ در چه زمینه هایی میتوان استفاده کرد؟سلامتیضربان قلب را تنظیم میکند.عملکرد عضلات را بهبود میبخشد.سطح پتاسیم، فسفر و منیزیم را در خون کنترل میکند.به دلیل کلسیم بالا، از پوکی استخوان جلوگیری میکند.به دلیل کلسیم بالا، علایم و عوارض درد مفاصل و آرتروز را کاهش میدهد.باغبانی و کشاورزیبه عنوان کود برای گیاهان گزینهی بسیار مناسبی میباشد.از گیاهان و سبزیجات در برابر آفات، کرمها و حلزونها محافظت میکند.علاوه بر این، به دلیل داشتن کلسیم زیاد برای رشد گیاهان و سبزیجات مناسب هستند.زیرا پوستهها منبع غنی از نیتروژن، کلسیم و فسفر است.برای گرفتن نتیجهی دلخواه، حدودا از پنج پوسته در خاک گلها و گیاهان استفاده کنید.هم چنین میتوانید پوستهها را پودر کرده و روی خاک گیاهان بپاشید.جوشاندن پوستهها و استفاده از آب آن نیز بسیار موثر است، زیرا مقدار زیادی کلسیم و پتاسیم دارد.به خصوص برای گیاهانی که گل یا میوه دارند.از آب جوشیده شده با پوستهها، میتوانید بر روی برگها نیز اسپری کنید.خانه داریبرای پیشگیری از گرفتگی لولهها استفاده میشود.برای جلوگیری از خاکستری شدن لباسهای سفید کاربرد دارد.به این صورت که پوستهها رو داخل صافی قرار داده و همراه لباسها داخل ماشین لباسشویی بندازید.باعث تمیزی و درخشندگی سینک میشود.برای این کار مقداری از پوستهها را به همراه مایع ظرف شویی بر روی سینک بریزید.پوستهها برای پرندگان نیز یک غذای مفید محسوب میشوند.مصرف پوست تخم مرغ چه عوارضی را به دنبال خواهد داشت؟در برابر فواید بسیاری که پوست تخم مرغ دارد، عوارض جانبی آن ناچیز است.اما با این حال برخی از این عوارض جانبی، شامل:مسمومیت غذایی با سلمونلا در صورتی که پوستهها بدون جوشاندن استفاده شود.آسیب به گلو و مری در صورتی که قطعات بزرگی از پوستهها مصرف شود.یبوست و مشکل معدهتهوع و استفراغاز دست دادن اشتها و به دنبال آن کاهش وزناحساس درد در استخوان و ماهیچهسردرد و خستگیدر برخی افراد به ندرت دیده میشود.ساختار عجیب پوست تخم مرغ:هنگامی که به دو سر تخم مرغ به صورت عمودی فشار وارد کنید، شاهد استحکام خارق العادهای خواهید شد.علت این استحکام زیاد چیست؟گنبدی شکل بودن تخم مرغ باعث ایجاد این ویژگی میشود.تا حدی که میتواند 16 کیلوگرم وزن را در راستای طول خود تحمل کند.پوسته باید شکننده باشد تا هنگامی که جوجه قصد بیرون آمدن از آن را دارد، دچار مشکل نشود.اما در عین حال باید آنقدر مستحکم باشد تا با نشستن مرغ بر روی آن نشکند.تخم مرغ سفید و قهوهای چه تفاوت هایی دارند؟همانطور که مرغها انواعی دارند و با هم متفاوتند، تخم مرغها نیز انواع مختلفی دارند.رنگ پوست تخم مرغ، نوع نژاد مرغ را نشان میدهد.مرغها با لاله گوش سفید، تخم مرغ سفید دارند.مرغها با لاله گوش قرمز، تخم مرغ قهوهای دارند.این رنگ متفاوت ناشی از رنگدانه هایی است که مرغ آنها را تولید میکند.اما جالب است بدانید که رنگ پوستهها تاثیری بر کیفیت محتوای آن ندارد.پس چرا تخم مرغهای قهوهای قیمت بالاتری دارند؟زیرا مرغهای تخم گذار آنان، سایز بزرگتری دارند.اما این دو نوع تخم مرغ در مزه با هم متفاوت هستند.دلیل آن این است که رژیم غذایی مرغها با هم متفاوت است.اگر این مطلب از کارنوتک را سودمند یافتید، آن را با کسانی که دوستشان دارید در میان بگذارید. |
حشره مایت حشره مایتمایتها ( هیرهها )مایتها حشرات ریز و گازگرفتنی هستند که اغلب در جاهای گرم و مرطوب خانه یا جایی که گرد و غبار جمع شده است زندگی میکنند و با انجام چند ترفند میتوان آنها را از بین برد.برخی دیگر صرفا آفتهای آسیب رسان هستند و به طور تصادفی از زیستگاه طبیعی خارج میشوند. تنها تعداد کمی از گونهها در پرندگان یا پستانداران انگلی هستند, اما این گونهها گاهی میتوانند در خانهها به حشرات گاز گرفتنی تبدیل شوند. شناسایی نوع مایت و یا میزبان احتمالی اولین گام در حل هجوم مایتهای داخلی است.در سراسر دنیا،مایتها از مهمترین آفات آزار دهنده شناخته میشوند و بعضی از آنها قادرند عوامل بیماریزا را انتقال دهند.بیولوژی مایتمایتها حشره نیستند.در واقع آنها بسیار نزدیک به کنهها و عنکبوتها میباشند.اغلب مایتها با چشم غیر مسلح قابل مشاهده بوده و معمولا یک هشتم اینچ( حدود 3 میلیمتر) طول دارند.چرخه زندگی آنها 4 مرحله دارد:تخم،لارو،نمف و بالغ.تخمها با باز شدن لاروها را خارج میکنند و آنها نیز با پوست اندازی به نمف تبدیل میشوند.بعد از گذراندن یکی دو مرحله دیگر،نمفها رشد و نمو کرده و به بالغ تبدیل میشوند.مایتها همانند کنهها سه جفت پا در مرحله لاروی دارند و 4 جفت پا در مرحله نمفی و بلوغ پیدا میکنند.تاریخچه زندگی برخی از مایتهای عمومی در رابطه با انسان در زیر تشریح شده است.غذای اصلی مایت،سلولهای مرده پوست بدن، شوره سر انسان و حیوانات، قارچها، ذرات ریز موادغذایی پخش شده در سطح خانه و گردو خاک است.راه رهایی از مایتها چیست؟رعایت بهداشت فردی و نظافت روزانه خانه میتواند از تعداد مایتها به میزان چشمگیر بکاهد. بیشترین جایی که هیرهها در آنجا تجمع دارند روی بالش و ملحفههاست. بنابراین هفتهای یکبار آنها را با آب داغ بشویید. شستوشو موجب کاهش دسترسی مایت به غذا و در نتیجه کاهش تعداد مایتها میشود.تعداد اسباب بازیهای توپر مثل عروسک پارچهای کودک را کم کنید.کف پوش خانه خود را تغییر دهید.فرش و مبلمان نیاز به نظافت دارد و باید هر هفته با جارو برقی تمیز شود و برای به دام انداختن مایتهای موجود در گرد و غبار، در دستگاه جارو برقی باید از فیلتر مخصوص استفاده شود.وسایل اضافی را از اتاق خواب خود بیرون ببرید، مثل کتابها، سبد لباسها، اسباب بازی و .موهایتان را داخل اتاق خواب شانه نکنید و جورابهای کثیف و لباسهای نیمه چرک را در اتاق نگه ندارید، زیرا مملو از سلولهای مرده پوست بدن و منبع غذایی مایتها هستند. از نگهداری پارچههای پشمی، روزنامه و کاغذ باطله نیز بپرهیزید.هوای تازه را به اتاق راه دهید.وسایل را با بخارشوی تمیز کنید.ضمنا موی بدن سگ و گربه محل مناسبی برای زندگی مایت و شپش است و در اثر راه یافتن این حیوانات در خانه، مایتها در فضا پراکنده میشوند.مضرات استفاده از سموم غیر بهداشتی توسط افراد ناآگاه 1 . استفاده از سموم غیربهداشتی وهمچنین تماس افراد با این سموم به تغییر سلولی میانجامد که موجب افزایش فعالیت عصبی میشود. 2 . استفاده ازسموم شیمیایی غیر استاندارد، باعث تغییرسرعت فعالیتهای مختلف بدن افزایش تپش قلب و تعریق یا کاهش وتوقف کامل تنفس میشود . 3 . بی توجهی و افراط در مصرف آفت کشها غیر بهداشتی باعث خسارات قابل توجهی در موجودات زنده و ایجاد بیماری و مرگ در انسانها میشود.نکته:هیرههای گردو خاک خانه یکی از عوامل اصلی ایجاد حساسیت هستند.حساسیتهایی که هیرههای موجود در گرد و خاک خانه ایجاد میکنند، باعث بروز آسم، آبریزش بینی، ریزش اشک از چشم، عطسه، مشکلات تنفسی و التهاب پوستی میشود. پشتیبانی سیو سایت گروه مستر وب سیو |
مزیت انسانی و شگفتی آتش دلیل خاص بودن مغز انسان چیست؟ چرا ما سایر جانوران را مطالعه میکنیم و نه آنها ما را؟ مغز انسان چه کارهای خاصی انجام میدهد که بقیه مغزها قادر به آن نیستند؟ زمانی تصور بر این بود که تمام مغزها مشابه هم هستند و تعداد نورونهای آنها هم به اندازه شان بستگی دارد، این یعنی مغز بزرگ شامل تعداد بیشتر نورون هاست. اگر نورونها همان واحدهای تحلیل داده مغز باشند، آنگاه دو مغز با اندازه یکسان باید نماینده تواناییهای شناختی مشابه باشند، اما واقعیت این نیست. مثلا گاو و شامپانزه مغزهای مشابه از نظر اندازه دارند ولی عملا شامپانزهها قادر به انجام اعمال بسیار پیچیدهتری هستند، پس آن ایده یکسان بودن مغزها صحیح نیست.از طرف دیگر اگر همه مغزها مانند هم بودند آنگاه افزایش اندازه مغز باید به معنی افزایش تعداد نورونها و توانایی شناختی بالاتر میبود. نتیجه اینکه بزرگترین مغز باید قویترین هم باشد. اما عجیب است که مغز ما انسانها حدود یک و نیم کیلو وزن دارد و مغز فیل بین چهار تا پنج کیلو، و وال حتی تا حدود نه کیلو. در اینجا بود که بعضی دانشمندان به این فرضیه روی آوردند که مغز ما باید خاص و متفاوت باشد. اینکه شاید مغز حیوانات دیگر بزرگتر باشد ولی مغز ما بهتر است. مغز ما به نسبت بدن مان بزرگ است چون عموما اندازه مغز تابعی از وزن حیوان است، اما یک مقایسه ساده به ما نشان میدهد گوریلها دو تا سه برابر بزرگتر از ما هستند و انتظار میرود که مغزشان هم بزرگتر باشد اما در حقیقت این رابطه معکوس است. مغز ما سه برابر بزرگتر از مغز گوریل هاست. مغز انسان از نظر میزان مصرف انرژی هم متفاوت است. هرچند مغز ما حدود 2 % وزنمان را تشکیل میدهد اما 25 % انرژی بدن مان را مصرف میکند، حدود 500 کالری از 2000 کالری، تنها برای حفظ کارکرد مغز. مغز ما بزرگتر از انتظار است و انرژی بیشتری هم مصرف میکند پس باید خاص و متفاوت باشد. ما در زیست شناسی به دنبال قوانینی میگردیم که به کل حیوانات و حیات صدق کند، پس چرا باید قوانین تکامل در مورد همه صادق باشند به جز ما؟ شاید فرضیات ما در مورد اندازه مغز صحیح نباشند؟ شاید مغز انسان تعداد نورون بیشتری نسبت به همه حیوانات دیگر داشته باشد، خصوصا در قشر مغز Cerebral cortex که مسیول فعالیت هایی چون آگاهی و منطق است؟تحقیقات نشان میدهد مغز انسان بطور میانگین دارای 86 میلیارد نورون است که 16 میلیارد از آنها در قشر مغز هستند که بیشتر از هر گونه جانوری دیگری است. از طرف دیگر این تحقیقات نشان میدهند تعداد نورونهای مغز ما در مقایسه با اندازه آن در میان نخستیها primate (شامل میمون، انسان، گوریل) کاملا طبیعی است. شاید مغز انسان بسیار جالب باشد اما از نظر تعداد نورونها خاص و متفاوت نیست. حال چرا مغز ما تا این حد گران است یعنی انرژی زیادی مصرف میکند؟ بررسیها نشان میدهد این هم نتیجه طبیعی تعداد نورون هاست و متفاوت از سایر گونهها نیست و تنها به دلیل اندازه بزرگتر نسبی مغز به اندازه بدن مان است. سوزانا هرکولانو نویسنده کتاب مزیت انسانیاما چگونه ما به این تعداد بسیار زیاد نورونها دست یافتیم؟ اگر میمون سانان از نظر اندازه بزرگتر از ما هستند چرا مغز بزرگتر و نورون هایی بیشتر از ما ندارند؟ شاید این سوال پاسخ سادهای داشته باشد؟ شاید آنها صرفا توانایی تامین انرژی لازم برای چنین مغز گرانی را ندارند؟از آنجایی که نورونها انرژی زیادی مصرف میکنند همیشه باید بین اندازه بدن و تعداد نورونها رابطهای معکوس برقرار باشد. پستاندار نخستینی که روزانه 8 ساعت به خوردن سپری میکند تنها قادر به تامین انرژی برای 53 میلیارد نورون است درحالیکه اندازه بدنش نمیتواند بزرگتر از 25 کیلو باشد و اگر اندازه بدن بزرگتر شود مجبور است از تعداد نورونهای خود کم کند تا انرژی کافی برای تغذیه کل بدن داشته باشد. یک راه برای خروج از این محدودیت افزایش زمان صرف شده برای تغذیه در روز است، اما این هم خطرناکتر است و هم از نقطهای به بعد امکان پذیر نیست. مثلا گوریلها و اورانگوتانها با گذراندن هشت ساعت و نیم در روز به خوردن قادر به حفظ 30 میلیارد نورون هستند و بنظر میآید قادر به افزایش بیشتر آن نیستند.رابطه تعداد نورونها و وزن حیوان با توجه به نوع تغذیهبا داشتن تغذیه مشابه، وزن 60 تا 70 کیلو، و 86 میلیارد نورون، ما انسانها مجبور میبودیم بیش از 9 ساعت در روز به خوردن بگذرانیم، که عملی نیست. پس اگر مانند سایر پستانداران نخستین غذا میخوردیم نمیتوانستیم اینجا باشیم.تنها گزینه باقی مانده گرفتن انرژی بیشتر از غذای مشابه است که تصادفا با یکی از مهمترین اختراعات اجداد ما حدود یک و نیم میلیون سال پیش انطباق دارد، یعنی آتش و آشپزی. آشپزی یعنی ساده کردن هضم غذا قبل از ورود آن به دستگاه گوارش. غذای پخته شده نرمتر است پس جویدن آن آسانتر بوده و در دهان به راحتی له میشود که هضم و جذب کامل آن درون روده را ممکن میکند. این یعنی گرفتن انرژی بیشتر در زمان کمتر از غذای مشابه. گرما باعث آزاد شدن مواد مغذی میشود. صددرصد غذای پخته شده توسط متابولیسم بدن جذب میگردد درحالیکه این رقم برای غذای خام تنها 30 تا 40 درصد است.اندازه مغز گونههای مختلف انسانیبدلیل آشپزی، مغز و نورونهای پر هزینه آن که زمانی بار مسیولیت سنگینی بر دوش ما بودند تبدیل به یک دارایی با ارزش شدند. حالا که ما هم میتوانیم انرژی لازم برای تعداد زیادی نورون را در مدت کمتری تامین کنیم، زمان کافی برای استفاده از مغز برای انجام کارهای جالبتر داریم مثل تفکر در مورد روشهای بهتر شکار، زندگی، فرهنگ، و تکنولوژی. پس این توضیح میدهد که چگونه مغز انسان توانست در طی تکاملی با این سرعت به این اندازه بزرگ دست یابد درحالیکه بقیه همان پستانداران نخستین باقی ماندند. مزیت انسان بودن چیست؟ ما چه چیزی داریم که بقیه حیوانات ندارند؟ ما بیشترین تعداد نورونها در قشر مغز را داریم که توضیح دهنده تواناییهای شناختی فوق العاده ماست، و این آشپزی بود که بما اجازه داد به این دارایی با ارزش دست پیدا کنیم. هیچ حیوان دیگری آشپزی نمیکند و به این دلیل است که ما به این انسان کنونی تبدیل شدهایم.سوزانا هرکولانو - استاد علوم زیستی دانشگاه وندربیلت تنسیمنابع: |
پروتیین پیامرسان RNA باعث تولید یک واکسن کووید 19 شد. آیا بیماری را نیز درمان خواهد کرد؟ منتشرشده در: مجله science به تاریخ 16 دسامبر 2020 لینک منبع: Messenger RNA gave us a COVID - 19 vaccine . Will it treat diseases , too ?موفقیت چشمگیر دو واکسن کووید 19 در آزمایشهای بالینی ماه گذشته، موفقیت یک تکنولوژی پزشکی که قبلا ثابت نشده بود را نشان داد. این واکسنها، که یکی از آنها برای استفاده اضطراری توسط سازمان غذا و داروی آمریکا در هفته گذشته مجاز شد، بر دستورالعملهای ژنتیکی شناختهشده به عنوان RNA پیامرسان ( mRNA ) تکیه دارند. این کار سلولها را تحریک میکند تا یک پروتیین SARS - CoV - 2 بسازند که سیستم ایمنی را برای تشخیص ویروس آموزش میدهد.اما خیلی قبل از این پاندمی، mRNA دارویی را تانتالزه کرد و یک روش ساده و انعطافپذیر را برای رساندن داروها و واکسنها وعده داد. یک توالی mRNA ممکن است قلب آسیبدیده را با تولید پروتیینی که رشد رگهای خونی را تحریک میکند، ترمیم کند. دیگری ممکن است آنزیم از دست رفته را کد کند تا یک بیماری ژنتیکی نادر را معکوس کند. گوراو ساهی، دانشمند علوم دارویی از دانشگاه ایالتی اورگان، کوراللیس، میگوید که اکنون، پیروزی واکسن، "سونامی" اشتیاق را در مورد این مفهوم ایجاد کردهاست.اما داروهای مبتنی بر mRNA - به ویژه آنهایی که پروتیینهای مفید را برای بیماریهای مزمن جایگزین میکنند - راه سختتری نسبت به واکسنها به کلینیک دارند. این داروها با چالشهای هدفگیری mRNA به بافتهای خاص و دادن مزایای قوی و پایدار بدون عوارض جانبی زیاد مواجه هستند. تعداد کمی از آنها آن را به آزمایشها بالینی تبدیل کردهاند. هلین دویته، یک دانشمند علوم دارویی در دانشگاه گان میگوید: "این کار مانند این نیست که شما فقط یک رشته دیگر بگذارید و همه چیز را درمان خواهد کرد." به کار بردن داروی mRNA در یک بیماری اغلب به معنای پیچ خوردن ساختارهای خود mRNA و حباب محافظ است که معمولا برای عبور آن از بدن به کار میرود که به عنوان نانو ذرات چربی شناخته میشود.برای واکسنها و برخی داروهای mRNA ، تجویز نسبتا ساده است. بعد از یک ضربه در بازو، سلولهای ماهیچهای mRNA را بالا میبرند و یک پروتیین ویروسی را بیرون میکشند. سیستم ایمنی، پروتیین را به عنوان خارجی میبیند و پادتنها و سلولهای T تولید میکند که بدن را در برابر تهاجم آینده مسلح میکنند. گذشته از SARS - CoV - 2 ، واکسنهای mRNA در برابر هاری، زکا، ویروس سایتومگال، آنفولانزا و دیگر ویروسها از طریق آزمایشهای بالینی پیشرفت میکنند.تزریق موضعی - به ماهیچه، زیر پوست، یا تومور - نیز میتواند برخی درمانهای مبتنی بر mRNA را ارایه دهد که سیستم ایمنی را برای مبارزه با سرطان مهار میکند. بیش از دوازده آزمایش بالینی برای چنین درمانهایی در حال انجام است که پروتیینهای تومور یا مولکولهای سیگنالدهی ایمنی را کد میکنند تا به افزایش حمله بدن به سلولهای سرطانی کمک کنند.پیغام در یک بطریاگر چه دهها آزمایش، RNA پیامرسان را تست میکنند تا سیستم ایمنی را در برابر ویروسها یا سرطان تقویت کنند، تنها تعداد کمی از شرکتها آزمایشهای بالینی کوچکی از درمانهای دیگر - مانند mRNA برای جایگزینی پروتیینهای از دست رفته یا معیوب - آغاز کردهاند. اینجا چند مورد آورده شده است.اما بسیاری از داروهای mRNA دیگر باید راه خود را از طریق جریان خون به یک محل خاص در بدن پیدا کنند. به عنوان مثال، در کمبود ترانس استیلاز اورنیتین ( OTC ) ، یک آنزیم از دست رفته باعث تجمع آمونیاک در خون میشود که میتواند منجر به تشنج، کما و مرگ شود. برای جلوگیری از این تجمع، داروی mRNA باید به سلولها در کبد برسد.رییس شرکت دارویی mRNA ، جوزف پین میگوید: " شرکت دارویی mRNA ، آرکتوروس تراپیتو، که هدف آن درمان کمبود OTC است، مقدار داروی خود را که به کبد ختم میشود، تا حدی با تنظیم اندازه و بار الکتریکی نانوذرات چربی آن، به حداکثر رساند." آرکتور یک مطالعه ایمنی اولیه را در حدود 30 داوطلب سالم به پایان رساندهاست و در ماه جاری اولین نفر از 12 شرکتکننده برنامهریزیشده که دچار این نقص شدهاند را مورد آزمایش قرار دادهاست.شرکت تصمیم گرفت تا تا حدی بر روی کمبود OTC تمرکز کند چون کبد به طور طبیعی ذراتی را از جریان خون جمع میکند - از جمله نانوذرات درمانی. جیمز دالمن، مهندس بیومدیکال در موسسه فنآوری جورجیا میگوید، سایر بافتها برای رسیدن به mRNA حتی سختتر هستند. بسیاری از تیمها ساختار نانوذرات لیپیدی را تغییر میدهند یا آنها را با مولکولهایی تزیین میکنند که آنها را به یک اندام یا سلول خاص هدایت میکنند.آزمایشگاه دالمن و شرکتی که او با نام راهنمای درمانی تاسیس کردهاست، تکنیکی را برای ردیابی مسیر هزاران ذره شیمیایی منحصر به فرد در حیوانات با نشان دادن "بارکدهای DNA " توسعه دادهاند، اما او میگوید که درک رابطه بین ساختار نانوذرات چربی و مقصد آن "یک دهه طول میکشد".دومین تفاوت بزرگ بین واکسنها و داروهای mRNA این است که واکسنها فقط به یک یا چند دوز نیاز دارند. هنگامی که سیستم ایمنی برای حمله به تهدید موجود آموزش داده میشود، پروتیین تولید شده از mRNA تنزل مییابد و نیازی به تامین مجدد ندارد. دالمن میگوید، در بیشتر موارد، داروهای mRNA که تا کنون در آزمایشها بالینی پیشرفت کردهاند، "داروهایی هستند که در آنها اثر دارو بیشتر از دارو طول میکشد". این امر همچنین برای درمانهایی که از mRNA برای رمزگذاری پروتیینهایی مانند آنزیم Cas9 استفاده میکنند نیز درست است، که میتواند ژنوم را برش دهد تا ویرایشهای دایمی ایجاد کند. شرکت ویرایشگر CRISPR ، Intellia Therapyics یکی از این روشهای درمانی مبتنی بر mRNA را برای بیماری ارثی ترانستیریتین آمیلوییدوز در حال پیشرفت است. این شرکت اولین شرکتکننده در آزمایش بالینی خود را ماه گذشته اعدام کرد.اما هنگامی که دوزهای مکرر mRNA برای دوباره جلوه دادن پروتیین در طول عمر مورد نیاز است، عوارض جانبی - به طور بالقوه به دلیل تجمع نانوذرات چربی در بدن یا پاسخ التهابی به RNA - دوک خارجی بیشتر است. آن باربیه، افسر ارشد پزشکی در شرکت درمانی mRNA ترانسندلیت بیو میگوید: مردم ممکن است یک یا دو روز از سوختگی و تب را پس از دریافت واکسن کووید 19 بپذیرند. اما " اگر شما این را هر سه هفته یکبار یا بیشتر برای بقیه عمرتان تجربه کنید، این یک پیشنهاد متفاوت است."برای قابلتحملتر کردن دوزهای مکرر، بیولوژیکی انتقالی و دیگران، mRNA را طوری طراحی میکنند که تا حد ممکن برای بدن طبیعی به نظر برسد و آن را به نانوذرات زیست تخریب پذیر تحویل دهند. در حال حاضر درمان mRNA Bio برای فیبروز کیستیک در آزمایش بالینی است. این شرکت گزارش داد که یک دوز از این روش درمانی هیچ عارضه جانبی جدی نداشت برخی از بیماران تب، درد عضلانی، یا سردرد داشتند که عمر کوتاه و قابل مدیریت بود. یک آزمایش در حال انجام، تست دوزهای متعدد است.بهبود مقدار پروتیین بدن از دوز mRNA ایجاد میشود که فرکانس و اندازه دوزهای مورد نیاز را کاهش میدهد. ساهی میگوید که یک روش، افزایش توانایی نانوذرات چربی برای "فرار" از کیسههای غشایی است که سلولها برای جذب آنها استفاده میکنند. به این ترتیب، بیشتر بار mRNA نانوذرات فرصتی را برای تعامل با ماشینآلات سلول برای ساخت پروتیین بدست میدهد. تیم او در ماه فوریه گزارش داد که در آزمایشها بر روی سلولها، مبادله در انواع شیمیایی کلسترول موجود در نانوذرات چربی، آنها را به فرار بهتر هنرمندان تبدیل کرد.مسابقه برای واکسن mRNA در برابر کووید 19 تحویل و مسایل آزمایشی درمانهای mRNA را حل نکرده است، اما ممکن است مسیر آنها را به روشهای دیگر هموار کرده باشد. تولید کنندگان واکسن نشان دادهاند که تولید میلیاردها نانو ذره و رشته mRNA به ترتیب کوتاه امکان پذیر است. تیم (ساهی) هنوز هم به دنبال بهترین نانوذرات چربی برای همراهی mRNA تا دورترین نقاط بدن است. او میگوید: " اما روزی که کسی آن را تشخیص دهد، آن تغییر خواهد کرد، زیرا مراحل رساندن mRNA به کلینیک اکنون به وضوح در خط هستند."این متن با استفاده از ربات مترجم مقالات پزشکی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد. |
مشاهدات هیدرودینامیک کاردار - پاریسی - ژانگ در یک ماده کوانتومی شکل 1 . ردیفی از تغییر چرخشها منتشرشده در به تاریخ 13 آوریل 2021 لینک منبع The observation of Kardar - Parisi - Zhang hydrodynamics in a quantum material قوانین هیدرودینامیک کلاسیک میتواند برای توصیف رفتار سیستمهایی که از ذرات زیادی تشکیل شدهاند (یعنی سیستمهای بسیار بدن) پس از رسیدن به حالت تعادل محلی بسیار مفید باشد. این قوانین توسط معادلات به اصطلاح هیدرودینامیکی بیان میشوند، مجموعهای از معادلات ریاضی که حرکت آب یا دیگر سیالات را توصیف میکنند.محققان در آزمایشگاه ملی اوک ریج و دانشگاه کالیفرنیا، برکلی ( UC برکلی) اخیرا مطالعهای را برای بررسی هیدرودینامیک یک زنجیره اسپین 1 / 2 کوانتوم هایزنبرگ انجام دادهاند. مقاله آنها، که در Nature Physics منتشر شد، نشان میدهد که دینامیک چرخشی پادفرومغناطیس 1D هایزنبرگ (یعنی KCuF3 ) میتواند به طور موثری توسط یک نمای دینامیکی تراز با کلاس جهانی کاردار - پاریسی - ژانگ توصیف شود.آلن تنینت، یکی از محققانی که این مطالعه را انجام داده است، به فینیکس گفت: "من و جویل مور سالهای زیادی است که یکدیگر را میشناسیم و هر دوی ما به آهنرباهای کوانتومی به عنوان مکانی علاقه داریم که میتوانیم ایدههای جدید را در فیزیک کشف و آزمایش کنیم علایق من تجربی هستند و علایق جولیس نظری هستند." "برای مدتی طولانی، ما هر دو به دما در سیستمهای کوانتومی علاقمند بودهایم، حوزهای که در آن تعدادی از بینشهای واقعا جدید اخیرا به وجود آمدهاند، اما ما با هم روی هیچ پروژهای کار نکردهایم."ممکن است مطالعه مقاله ساخت کامپیوتر کوانتومی مبتنی بر رفتوآمد یونها توسط شرکت Honeywell برای شما جذاب باشد.مدتی پیش، هنگامی که مور از آزمایشگاه ملی اوک ریج دیدن کرد تا در ایجاد مرکز دانش کوانتومی نهاد مشارکت کند، او برخی از نظرات خود را با تنسی به اشتراک گذاشت. او به طور خاص به تنینت در مورد فرضیه جالبی که در حال بررسی آن بود، در رابطه با روشهای فوقالعادهای که در آن هیدرودینامیک ممکن است در زنجیرههای اسپینی کوانتومی توسعه یابد، گفت. تانانت که در حال حاضر مطالعات زیادی را در مورد پیدایش هیدرودینامیک در مغناطیسهای دو بعدی و سهبعدی انجام داده است، به شدت تحتتاثیر فرضیه مور قرار گرفته است. در نهایت، آنها تصمیم گرفتند تا بر روی یک پروژه تحقیقاتی برای بررسی این ایده جدید همکاری کنند.تنسی گفت: "دلیل علاقه من به هیدرودینامیک این سوال بود که قوانین رفتاری کلاسیک ما چگونه در مقیاسهای طولی از تعاملات کوانتومی در مقیاس اتمی تکامل مییابند." نکته کلیدی جولز این بود که تعداد زیادی از قوانین حفاظت در دینامیک زنجیره هایزنبرگ وجود دارد، که به این معنی است که اثرات کوانتومی در مقیاس اتمی بر روی مزو و میکرومقیاس احساس میشود. من برای چندین دهه روی زنجیرهای چرخان کار کرده بودم و فکر میکردم که ما درک بسیار خوبی از آنها داریم، بنابراین این چیزی بود که من بسیار مشتاق آزمایش آن بودم، چرا که یک دیدگاه کاملا جدید به ارمغان آورد.به عنوان بخشی از مطالعه اخیر، نیک شرمن و ماکسیم دوپنت، دو فیزیکدان از گروه تحقیقاتی موره در دانشگاه برکلی، چندین شبیهسازی را با هدف نشان دادن هیدرودینامیک در یک زنجیره چرخش کوانتومی انجام دادند. این شبیهسازیها از یک شکل مقیاسبندی غیرمعمول از پراکندگی در یک ناحیه از انرژی و بردار که محققان قبلا آن را نادیده گرفته بودند، پرده برداشت.تنینت گفت: "تکثیر تجربی این شبیهسازیها بسیار چالش برانگیز به نظر میرسید، اما من میدانستم که هیچکس در شرایط مورد نیاز چنین آزمایشاتی را انجام نداده است، بنابراین احتمال پیدا کردن چیز جالبی وجود داشت." برای انجام آزمایشها خود، تنسی، مور و همکارانش تصمیم گرفتند از KCuF3 ، یک پادفرومغناطیس 1 D هایزنبرگ که به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفته است، استفاده کنند. برای اندازهگیری همبستگیها، آنها از تکنیکی به نام پراکندگی نوترون زمان پرواز استفاده کردند که به طور خاص بر روی فرکانسهای بسیار کوچک در دماهای بالا تمرکز داشت.تنسی گفت: "ما به یک راهحل بسیار خوب نیاز داشتیم ومن و آلن شی (متصدی پست که بیشتر کار پروژه را انجام داد) شک داشتیم که آیا اثری که امیدوار بودیم ببینیم را خواهیم دید یا خیر." "ما این آزمایش را به عنوان یک اجرای آزمایشی در نظر گرفتیم، اما به سرعت مشخص شد که ممکن است مقیاسبندی پیشبینیشده در آنجا وجود داشته باشد." دادههای جمعآوریشده توسط محققان باید به دقت کنترل و مرتب میشدند، همچنین برای در نظر گرفتن اثرات ناشی از نویز پسزمینه یا وضوح ضعیف. با این حال، در نهایت، تننت و همکارانش به وضوح علامتی را مشاهده کردند که اشاره به مقیاسی داشت که آنها پیشبینی کرده بودند.مطالعه مقاله محاسبات کوانتومی چیست؟ توصیه میشود.در آزمایش آنها، تیم KCuF3 را تا زمانی گرم کرد که به یک گاز با برهمکنش متراکم شبه ذرات کوانتومی تبدیل شد. آنها سپس از نوترونها برای بررسی چگونگی چرخش ماده در مقیاسهای زمانی و فاصله طولانی با مرتبط کردن پراکندگی مشاهدهشده به همبستگیهای مغناطیسی استفاده کردند. تنسی گفت: "ما رفتار جهانی کاردار - پاریسی - ژانگ را مشاهده کردیم که از طیف گستردهای از سیستمهای غیر کوانتومی در یک ماده کوانتومی مشهور است." این مشاهده فرضیه مهمی را تایید میکند که ظهور رفتار ماکروسکوپی را از مقیاس اتمی مرتبط میسازد. فیزیک درگیر بسیار پیچیده است، بنابراین برای نشان دادن این که اصول کلی در حال اجرا هستند که اجازه میدهند پیشبینیهای کمی انجام شوند، مهم است.فیزیکدانان هنوز درک ضعیفی از انتقال گرما و چرخش در مواد کوانتومی دارند. با این حال، برخی مطالعات منجر به مشاهدات غیرمنتظره به اصطلاح رفتار سیال عجیب در این سیستمها شده است. تنینت و همکارانش یک نمونه از این رفتار غیرمعمول را شناسایی کردهاند که میتواند توسط نظریه فیزیک موجود توضیح داده شود. در آینده، روش تجربی و تکنیکهای مورد استفاده آنها میتواند برای مواد دیگر نیز به کار گرفته شود، که در نهایت میتواند درک کنونی این مواد و هیدرودینامیک آنها را گسترش دهد.تنینت گفت: "ما در حال حاضر در حال کار بر روی استفاده از میدانهای مغناطیسی برای مختل کردن قوانین حفاظتی مسیول رفتار کاردار - پاریسی - ژانگ برای کشف شکست آن به رفتار متعارف بالستیک و پخش حمل و نقل هستیم." ما همچنین به موادی با اعداد کوانتومی بزرگتر نگاه میکنیم، که باید کلاسیک باشند. در نهایت، ما روش تجربی را به دیگر مغناطیسها مانند مایعات اسپینی اعمال خواهیم کرد که در آن درک ظهور رفتار انتقال از برهمکنشهای مقیاس اتمی مهم است.این متن با استفاده از ربات مترجم مقاله تکنولوژی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند. |
قضیه بل در فیزیک کوانتوم قضیه بل به مجموعه نتایجی گفته میشود که نشان میدهد تفسیر واقعیت محلی ( local realistic ) یا نظریههای متغیر نهان محلی ( local hidden variables ) غیر ممکن است. اما واقعیت محلی چیست؟برای روشنتر شدن موضوع به عقبتر بر میگردیم: قضیه از آن جا شروع میشود که اینشتین به همراه پودولسکی و روزن ( EPR ) در مقالهای سعی کردند نشان دهند که تابع موج ( wave function ) به تنهایی توصیف کاملی از سیستم فیزیکی ارایه نمیدهد و مکانیک کوانتوم ناقص ( incomplete ) است( بر اساس نظریه کوانتوم هر آنچه از سیستم میتوان دانست در تابع موج نهفته است و بیش از آن ممکن نیست). اما اساس کار آنها بر روی دو فرض قرار داشت: محلی بودن ( locality ) و واقعیت ( realism ). ابتدا این دو فرض را توضیح میدهیم.محلی بون به این معناست که هیچ اثر یکبارهای ممکن نیست یعنی یک سیستم نمیتواند در هر فاصلهی مکانی دلخواه بدون هیچ درنگی (= با سرعت بی نهایت) بر روی قسمت دیگری از سیستم مورد آزمایش اثر بگذارد.( اینشتین به آن spooky action at distance میگفت.) دلیل آن هم واضح است زیرا نظریه نسبیت خاص اینشتین انتقال اطلاعات با سرعت بیش از سرعت نور را غیر ممکن میداند. اما واقعیت ( Realism ) چیست؟ واقعیت به این معناست که "ماه حتی اگر ما به آن نگاه نکنیم آنجاست!" به صورت فرمالتر این بدان معناست که همهی ویژگیهای قابل اندازه گیری همهی اشیا فیزیکی باید یک مقدار پیشین، برای هر اندازه گیری ممکن، حتی قبل از آن که ما آن اندازه گیری را انجام دهیم داشته باشند. مثلا قبل از اینکه من دمای داخل یخچال خانهام را اندازه گیری کنم باید آن دما وجود داشته باشد! این دو فرض در کنار هم واقعیت محلی ( Local realism ) نامیده میشوند که یک ویژگی مهم در مکانیک کلاسیک ، الکترودینامیک و نسبیت عام است. فرض واقعیت با realism متافیزیکی که در فلسفه به آن پرداخته میشود قدری متفاوت است. Realism در فیزیک به این معناست که فیزیکدانان انتظار دارند که جهان مستقل از ذهن ما باشد یعنی مقدار اندازه گیری پیش از اندازه گیری وجود داشته باشد و ساختهی مشاهدهگر نباشد. یک مفهوم بسیار نزدیک و ضعیفتر از counterfactual definiteness realism ( یا به اختصار CFD ) است. CFD یعنی میتوان به صورت معناداری در مورد نتایج اندازه گیری سخن گفت حتی اگر اندازه گیری هنوز انجام نشده باشد. (یعنی توانایی فرض کردن وجود اشیا، و ویژگیهای آنها حتی اگر هنوز اندازه گیری نشده باشند.) این فرضها آنقدر طبیعی و کلی به نظر میرسیدند که امکان نقض آنها از دید اینشتین تقریبا ناممکن مینمود بنابراین استدلال EPR ضربه مرگباری بر بدنه نظریه کوانتوم بود.پس از پارادوکس EPR ، بحران در پایههای مکانیک کوانتوم ادامه داشتند و راه حل نهایی برای آنها پیدا نمیشد از طرفی، کوانتوم، نظریهای که درک آن ناممکن و اصول آن بیشتر شبیه به عرفانهای شرقی مینمود به صورتی لجام گسیخته هر روز پیشرفتهای عملی بیشتری داشت و همین موضوع باعث میشد که بیشتر فیزیکدانان مسایل پایهای را رها کنند و به کاربردهای آن در فیزیک ذرات، کیهان شناسی، فیزیک حالت جامد، فیزیک الکترونیک، محاسبات کوانتومی و صدها رشتهی دیگر ادامه دهند. فیزیک کوانتوم در حال تغییر دادن چهره جهان به شکلی کاملا متفاوت بود.جهانی که امروز میشناسیم از کامپیوترها و تلویزیون و ماهواره و بسیاری از تکنولوژیهای جدید حاصل مکانیک کوانتوم است. امروز هم نمیتوان ادعا کرد که مسایل پایهای مکانیک کوانتوم حل شده است اما پیشرفت هایی هم حاصل آمده است یکی از همین پیشرفتها کاری است که توسط بل و سایرین انجام شد و دیدگاههای بسیاری در مورد کوانتوم را برای همیشه تغییر داد.بل برای اولین بار سعی کرد تا با استفاده از استدلال اینشتین پودولسکی و روزن ( EPR ) یک فرمولاسیون ریاضی برای شرایط واقعیت محلی ( local realism ) تعریف و ایجاد کند. هدف از این کار این بود که اگر شرایط فرمولاسیون ریاضی (که به صورت یک نامساوی است) نقض شود آنگاه شرط local realism هم نقض میشود و در غیر این صورت حق با اینشتین بوده است و بهتر است فعلا شرط local realism را نگه داریم. آزمایش هایی که بعدها توسط جان کلاوسر ( John Clauser ) و استوارت فریمن ( Stuart freeman ) در سال 1972 و آلن اسپکت ( Alain Aspect ) در سال 1981 انجام شد نشان داد که پیش بینیهای نظریه کوانتوم درست هستند و local realism نمیتواند درست باشد. البته همهی این نتایج بر اساس مجموعهای از "منفذ" ( loophole )ها بنا شده بودند. در این جا "منفذ" به معنای مجموعهای از فرضها در حین آزمایش است که درستی نتایج آزمایش به آن فرضها وابسته است. باید توجه کرد که تقریبا تمام آزمایشهای فیزیکی دارای منفذ ( loophole ) هایی هستند که بستن آنها (بستن loophole یعنی شرایط آزمایش طوری برپا شودکه نتایج وابسته به فرض نباشند) دشوار و گاها غیر ممکن است. به طور مثال هنگام اندازه گیری طول یک جسم فرض بر آن داریم که طول خطکش مان تغییر نمیکند. ضرورت بستن loopholeها متناظر با اهمیت و بنیادی بودن نتایج آزمایش است. نتایج آزمایش بل همانطور که در ادامه میبینیم بسیار شگفت انگیز و غیر قابل انتظار هستند بنابراین ضرورت دارد که تا جای ممکن آزمایش بدون هیچ منفذی انجام شود. تاکنون تقریبا تمامی منفذهای آزمایشهای بل بسته شده است اما تا به امروز هیچ آزمایشی همهی آنها را با هم نبسته است ولی این کار در چند سال آینده ممکن میشود.نقض شدن نامساوی بل به این معناست که یکی از اصول محلی بودن ( locality )، واقعیت ( realism ) یا اختیار ( freedom ) (که منجر به نظریات ابرمتعین( superdeterminism ) میشود) غلط هستند. اصل اختیار هم یکی دیگر از اصول است که در خود مقاله اینشتین ( EPR ) به آن توجه نشده بود.(در ادامه توضیح داده میشود) این نتایج به قدری مهم هستند که برخی از فیزیکدانان مانند ( Lawrence berekley و Henry stapp ) آن را عمیقترین دستاورد علم میدانند.نقض یکی یا هر دوی اصلهای "محلی بودن" و "واقعیت" منجر به توسعه تفسیرهای جدید از مکانیک کوانتوم شده است که حامیان زیادی هم دارند. نقض نامساوی بل بسیاری از نسخههای نظریات متعین ( deterministic theories ) را نامعتبر میکند اما نمیتواند مانع نظریات ابر متعین باشد. اصل اختیار به این معناست که ما در انتخاب شرایط آزمایش (انتخاب پولورایزها) کاملا مختار هستیم و خود عمل ما تحت دترمینسم قرار نمیگیرد.ابتدا به صورت ساده به پارادوکس مطرح شده توسط اینشتین در مقاله EPR میپردازیم. بر اساس اصل عدم قطعیت مشخص کردن همزمان مکان و تکانهی یک ذره با هر دقت دلخواهی امکان پذیر نمیباشد بلکه محدودیتی برای این دقت وجود دارد که در فرمول عدم قطعیت آمده است: x p h در این فرمول x میزان عدم دقت ( به صورت واریانس) در اندازه گیری مکان و p میزان عدم دقت در اندازه گیری تکانه است و h هم ثابت پلانک است. بنابراین این فرمول هر قدر شما سعی کنید که مکان ذره را دقیقتر اندازه گیری کنید ناگزیر تکانه را با دقت کمتری اندازه گیری کردهاید و برعکس. بنابر مکانیک کوانتوم این ناممکنی نه به خاطر ابزارهای اندازه گیری ما بلکه یک اصل بنیادی طبیعت و محدودیتی جدی بر روی اندازه گیری است. حالا شرایطی را فرض کنید که اینشیتن برای دور زدن این اصل به کار برده است. فرض کنید یک منبع داریم که ذرات الکترون را از خود ساطع میکند (مانند یک منبع پوزیترون که در طبیعت وجود دارد) بر اساس اصل پایستگی تکانه چون تکانه اولیه منبع صفر است بنابراین صفر میماند در این صورت با تشعشع دو الکترون در جهات مخالف تکانههای آنها دقیقا با هم برابر است و فقط جهت آن متفاوت است و همچنین مکانهای آنها هم دقیقا برابر و فقط جهت متفاوت دارند در این صورت میتوان با دقت دلخواه مکان یکی را اندازه گرفت اما این باعث میشود نتوانیم تکانه آن را با دقت خوبی اندازه بگیریم اما راه حل هوشمندانه اینشتین این است که به جای تکانه این ذره تکانه جفت آن را اندازه گیری کنیم و این کار با دقت دلخواه ممکن است. به این صورت نامساوی عدم قطعیت نقض میشود. شکل این آزمایش را در زیر میبینیم:آزمایش EPR برای نقض عدم قطعیتبرای آن که اصل عدم قطعیت پابرجا بماند باید الکترونی که برای اولین بار اندازه گیری میشود دیگری را خبر کند! که این کار نمیتواند سریعتر از سرعت نور انجام شود بنابراین در صورتی که دو الکترون به اندازه کافی از هم دور باشند میتوان دومی را قبل از باخبر کردن اولی اندازه گرفت! چند ماه بعد نیلز بور مقالهای با همان عنوان مقاله اینشتین ارایه کرد و در آن مدعی شد که تعریف واقعیتی که توسط اینشتین و همکارانش ارایه شده دارای ابهام است و باید به برهم کنشهای ریز و غیر قابل کنترل بین اشیا و وسایل اندازه گیری توجه کرد.برخی تصور میکردند مباحثه بین نیلز بور و اینشتین بیشتر یک تفاوت در دیدگاه فلسفی است و با کاربردهای فیزیکی ارتباط چندانی ندارد. این بحران در مورد مبانی مکانیک کوانتوم ادامه داشت و در تمام این مدت بسیاری از فیزیکدانان مانند فون نیومن سعی در توسعه نسخههای کاملتر مکانیک کوانتوم تحت عنوان نظریه متغیرهای نهان ( hidden variables ) کردند. اساس نظریه متغیرهای نهان بر اساس این فرض بود که فرمولاسیون ریاضی فعلی مکانیک کوانتوم ناقص است و طبیعت آماری مکانیک کوانتوم نشان میدهد که این نظریه فیزیکی برای گروه ذرات خوب کار میکند اما برای تک ذره جواب نهایی نیست. آنها طبیعت عجیب و غیر قابل پیش بینی نظریه کوانتوم را در قالب مجموعهای متغیرهای نهان میدیدند که نیاز بود به معادلات اضافه شود تا دترمینیسم باز هم به فیزیک بر گردد.مجادلات لفظی بین دو گروه که سر دستگی آنها بوهر و اینشتین بودند ادامه داشت و به نظر میرسید تفاوت دیدگاههای آنها بیشتر فلسفی است و نمیتوان به آنها پایان داد تا این که بل توانست با فرمول بندی بسیار ساده و در عین حال قابل قبولی برای همه، شرایطی را تعیین کند که بتوان این تفاوت را به صورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار داد. به این صورت که:بتوان " local realism " را تعریف کند.پیش بینیهای ابطال پذیر تولید کند.پیش بینیها را به صورت آزمایشگاهی مورد آزمایش قرار دهد.اما چگونه بل شرایط local realism را به صورت مجموعهای از فرمولها در آورد؟ابتدا باید توجه کرد که هدف فیزیک فراهم آوردن تعریفی از جهان است که تمامیت آن را توضیح دهد اما این ادعا بسیار مبهم است. به طور واضحتر باید گفت هر چیزی که در جهان وجود دارد به صورت گرانشی یا الکترومغناطیسی یا هر نیروی دیگری که با هم در ارتباط اند و این ارتباطات محدود به سرعت نور هستند. یعنی وقتی کسی بر روی یک شی آزمایش میکند نباید نگران اثر آنی شی دیگر در کهکشان آندرومدا باشد. این شرط به ما اجازه میدهد شرایط آزمایشی خود را از بقیه جهان ایزوله کنیم و یا حداقل طوری آنها را طراحی کنیم که بر اساس واکنش آنی نباشند (بدون این فرض انجام هر آزمایشی غیر ممکن میشود). به این ترتیب هر شی دارای یک حالت ( state ) است که میتوان با آن ویژگیهای دقیق آن را دانست و پیش بینی هایی در مورد آن انجام داد. تمام ویژگیهای قابل اندازه گیری شی به صورت یکتا توسط حالت x آن قابل تعیین کردن هستند. البته این لزوما به آن معنی نیست که ما میدانیم که x چیست. تنها ادعا این است که این حالت وجود دارد (به همین دلیل نظریههای متغیرهای نهان برای کامل کردن مکانیک کوانتوم بوجود آمدند). از طرفی ما همواره فرض میکنیم که طبیعت به ما کلک نمیزند و همچنین ما را مجبور به انجام آزمایش خاصی نمیکند که نتایج خاصی را نشان دهد و جاهایی که نمیخواهد را از دید ما پنهان کند! ( conspiracy of nature ) این شرایط آنقدر بدیهی به نظر میرسند که مطرح کردن آنها هم عجیب به نظر میرسد.حال به جای مثال بالا در مورد الکترونها فرض کنید که با فوتونهای نور مواجه هستیم. هر اشعه نوری در جهات مختلفی پلاریزاسیون دارد به این معنا که جهتهای مختلفی برای اشعه آن وجود دارد. در مورد نورهای هدایت شده میتوان تنها یک جهت داشت. مثلا در جهت عمودی یا افقی یا با زاویه دلخواه x جهت داشته باشد. یک فیلتر میتواند نور را فقط در جهت خاصی از خود عبور دهد. به طور مثال نور را فقط در جهت عمودی از خود عبور دهد.حال فرض کنید که سه آزمایش مستقل a ، b ، c را داریم که متناظر با عبور دادن (یا اندازه گیری) نور به ترتیب در جهتهای عمودی ( 0 درجه)، با زاویه 45 درجه و 135 درجه است. زمانی که فوتون نور در دو جهت مختلف در آزمایشی مانند الکترونها ( آزمایش EPR ) حرکت کنند اگر هر دوی فیلترها در یک زاویه باشند همبستگی کامل است به این معنا که هر دو فوتون یا از فیلترها عبور میکنند یا نمیکنند. اما اگر از فیلترهای متفاوتی استفاده شود نتایج فرق میکند یعنی همبستگی کامل وجود ندارد. تا این جای کار مشکلی وجود ندارد زیرا میتوان فرض کرد هر فوتون دارای حالتی است که عبور از فیلتر را برای او از قبل تعیین میکند( predetermined ) که اگر این حالت برای هردوی فوتونها( که خودشان برابرند) برابر با جهت فیلتر باشد از ان عبور میکنند و در غیر این صورت عبوری وجود ندارد.( توجه کنید این متناظر با فرض واقعیت است که مقادیر ویژگیهای اشیا، که در این جا جهت پولاریزاسیون فوتون است، وجود دارد حتی اگر ما فعلا آن را اندازه گیری نکرده باشیم).حالا فرض کنید مکان قرار دهی دو فیلتر به اندازه کافی از هم دور باشند و دو آزمایشگر Alice و Bob بعد از نزدیک شدن فوتون به سمتشان فیلترها را برای اندازه گیری به صورت کاملا تصادفی انتخاب میکنند این انتخاب آنقدر سریع است که راهی برای انتقال این اطلاعات که کدام فیلتر انتخاب شده از Alice به Bob یا بالعکس وجود ندارد.حال بر میگردیم به سه آزمایشی که داشتیم. هر فوتون تکی نور ممکن است در هر کدام از آزمایشهای a ، b و c قبول یا رد شود. بنابراین برای این آزمایشها 8 حالت وجود دارد که در زیر لیست شده است.که در این جدول 0 نشان دهنده رد شدن (گذر نکردن از فیلتر) و 1 قبول شدن ( گذر از فیلتر) است. اگر حالتهای بالا را به صورت یک نمودار ون نشان دهیم به صورت زیر خواهد شد:در شکل بالا درون هر دایره قبول شدن در آزمایش و بیرون آن رد شدن در آزمایش را نشان میدهد. در شکل بالا ناحیههای 7 تایی با عدد مشخص شدهاند (ناحیه 8 قسمت سیاه رنگ شکل یعنی بیرون همه دایرهها است). اگر هر کدام از ناحیهها متناظر با آزمایشهای a و b و c باشند حالتی را میخواهیم که در آن فوتون در آزمایش a موفق شده باشد و در آزمایش b ناموفق است. این ناحیه متناظر است با ab . میتوان در یک آزمایش با تعداد زیاد فوتون این کار را انجام داد که در این صورت با N ( ab ) مواجه هستیم. حالا نامساوی زیر را در نظر بگیرید: N ( ab )+ N ( bc ) N ( ac )اثبات این نامساوی بسیار ساده است کافی است نواحی که در شکل بالا است را در نظر بگیریم: 1 + 4 + 2 + 3 ( 1 + 2 )که با حذف نواحی 1 و 2 از دو طرف نامساوی داریم: 4 + 3 0 که این نامساوی به وضوح صحیح است. حالا اگر نسبت تعداد فوتونهای هر آزمایش به کل آزمایشات را در نظر بگیریم به احتمال هر حالت میرسیم: P ( ab )+ P ( bc ) P ( ac )این همان نامساوی معروف بل است. اما فرضهای واقعیت و محلی بودن را در کجا ما استفاده کردهایم؟ پاسخ این است که ما چنین فرض هایی را انجام دادهایم زیرا در هر سطر از جدول بالا وقتی مقداری در یک آزمایش برای فیلتری مانند a اندازه گیری شده است فرض کردهایم که مقادیر آزمایش برای فیلترهای b و c هم وجود دارند (در حالی که هنوز آزمایشی برای اندازه گیری آنها انجام ندادهایم) همچنین ما محلی بودن را رعایت کردهایم: در انجام یک آزمایش برای فیلتری مانند a توسط Alice هیچ محدودیتی برای نتایج آزمایش برای فیلترهای b و c برای Bob وجود ندارد زیرا ما تمام حالتها را نشان دادهایم و هیچ حالتی را محدود یا احتمال وقوع آن را تغییر ندادهایم. همچنین شرط اختیار هم برقرار است: Alice و bob کاملا آزاد هستند که هر طور میخواهند یکی از فیلترهای a ، b یا c را انتخاب کنند. بنابراین با نقض نامساوی بالا یکی از سه شرط گفته شده باید اشتباه باشند.حالا فرض کنید میخواهیم ببینیم چند درصد از فوتونها از فیلتر a عبور میکنند و از b عبور نمیکنند برای انجام این کار میتوانیم دو فیلتر را به صورت سری پشت سر هم قرار دهیم و درصد فوتون هایی که که از a عبور میکنند ولی از b عبور نمیکنند را بشماریم. مانند شکل زیر:اما یک مشکل در اینجا وجود دارد و آن این است که بنابر گفته بور باید حواسمان به حالت فوتون بعد از عبور از فیلتر a باشد ممکن است حالت( state ) این فوتون دیگر با حالتی که قبل از ورود به فیلتر داشت یکسان نباشد. برای این منظور از همان ایده فوتونهای جفت کمک میگیریم به این صورت که از آن جا که میدانیم دو فوتون از منبع یکسان (که دارای حالت ( state ) یکسانی هستند) میآیند فیلتر b را برای فوتون دوم قرار میدهیم و میزان عبوری همزمان از فیلتر a و عدم عبوری از فیلتر b را میشماریم به صورت زیر:در کنار ساختن پیکر بندی بالا و نیز مشابه آن برای حالتهای ac و bc و شمردن نسبت حالات (احتمالات) میتوان درستی نامساوی بل را آزمود. برای این که فقط کافی است از یک انتخاب کننده در مسیر استفاده شود و سپس فیلترهای a و b و c را در مسیر قرار دهیم. به صورت شکل زیر:به این ترتیب میتوان حالتهای مختلف را محاسبه کرد. در هر بار تشعشع فوتونهای جفت از منبع به سمت انتخاب کنندهها، Alice و Bob "مختارند" فوتونها را در مسیر یکی از فیلترهای a ، b یا c قرار میدهند. فاصله Alice و Bob به حدی زیاد است که انتخاب فیلتر همیشه طوری صورت میگیرد که هیچ کدام از عمل دیگری خبر ندارد و همچنین راهی هم برای خبر رسانی با سرعت نور وجود ندارد.نتایج آزمایش نشان میدهند که نامساوی بل نقض میشود و نتایج آزمایش با آن چه مکانیک کوانتوم پیش بینی میکند (و دراین جا بررسی نمیشود) مطابقت دارد. به این ترتیب یکی از مهمترین نتایج در حوزه کوانتوم به اثبات میرسد: نظریههای محلی متغیرهای نهان درست نیستند.بررسی loophole (منفذ) ها:اما هنوز چند مشکل در ارتباط با آزمایشها وجود داشت. اولین منفذ مرتبط با حسگرها بود. حسگرهای ( detector ) آزمایشات اولیه بل نمیتوانستند تعداد زیادی از فوتونها را ثبت کنند بنابراین میبایست فرض کرد که نمونه هایی که حسگرها شناسایی میکنند نمونههای تصادفی و کاملا یکنواخت ( fair sampling assumption ) است. حسگرهای اولیه توانایی شناسایی 5 تا 30 درصد فوتونها را داشتند. اما caluser و Horne یک نامساوی مانند بل ساختند که تنها نیاز به شناسایی 2 / 3 = 67 % نمونهها را داشت. حسگرهای پیشرفته امروزی قادرند که بیش از 67 درصد فوتونها را شناسایی کنند که باز هم نشان از شکست دیدگاه کلاسیکی دارد. به این ترتیب این loophole بسته شد.مشکل دیگری که در آزمایش ممکن است با آن مواجه شده باشید این است که فوتونها در سه آزمایش جدا از هم در نظر گرفته شدهاند. در آزمایشهای ab ، ac و bc و سپس تعداد هر کدام در نامعادله قرار داده شده است. در فرمولاسیون خود بل ما سه نمونه را جدا از هم میگیریم در صورتی که ازمایش زمانی درست است که همهی نمونهها با هم در نظر گرفته شوند( Disjoint sampling ) در واقع همبستگیهای( correlations ) برای a , b یک نمونه a , c یک نمونه و b , c یک نمونه بر میداریم اما این مساله هم با استفاده از همبستگیهای ناتوام برای نامعادلات توام ( joint inequalities ) که منجر به نقض نامعادله میشود حل شده است.علاوه بر اینها ممکن است خطاهایی در فیلترها و حسگرها وجود داشته باشد که نامساوی را نقض نکند. اما آزمایشهای زیادی حتی بدون استفاده از فوتونها(غیر نوری) هم صورت گرفته است و همه در تایید نقض نامساوی بل هستند. بنابراین درست بودن نامساوی بل بسیار بعید به نظر میرسد.اما یکی از loopholeهای جالب نقض اصل انتخاب آزاد( free will ) است. به این ترتیب که ما فرض کردیم Alice و Bob در انتخاب هر کدام از فیلترها مختار هستند. اما بیایید فرض کنیم این اختیار هم وجود نداشته باشد یعنی به نوعی انتخابهای آزمایش کنندگان هم تحت یک قانون دترمینیستیک باشد به این ترتیب نقض نامساوی بل فقط به معنای یک ابر دترمینیسم( superdeterminism ) است. یعنی حتی انتخابهای ما در آن تحت یک قاعده قرار میگیرد و طبیعت دارد ما را بازی میدهد!. با استفاده از این ابر دترمینیسم ممکن است یک نظریه متغیرهای نهان محلی هم ممکن باشد(چون فقط کافی است یک شرط نقض شود دو تای دیگر که locality و realism است باقی میمانند) که نتایج نظریه کوانتوم را تولید میکند! نظریههای ابر دترمینیسم هیچ گونه شانس یا احتمال واقعی را در گیتی قبول ندارند بلکه همه چیز را تحت یک مجموعه قوانین میدانند. خود بل در مصاحبهای که در سال 1980 با بی بی سی داشت گفت:یک راه برای جلوگیری از نقض واقعیت محلی ( local realism ) هست و آن این که قبول کنیم تمامی شرایط آزمایش و انتخابهای آزمایش کنندهها از قبل مشخص شده است. بنابراین هیچ تصمیم واقعی وجود ندارد و نیازی به ارتباط با سرعت بیشتر از نور وجود ندارد زیرا از قبل مشخص است که آزمایش کننده کدام آزمایش را انجام میدهد و فوتونها هم مطابق با آن قانون (که آن را نمیدانیم) از فیلترها عبور میکنند یا نمیکنند.البته خود بل اعتقاد داشت که قبول کردن superdeterminism عاقلانه به نظر نمیرسد. ابر دترمینیسم همچنین توسط عدهی زیادی مورد انتقاد قرار گرفته است به طور مثال Anton zeilinger میگوید:ما همواره به صورت ضمنی فرض میکنیم که آزمایش کنندهها اختیار دارند و این فرضی اساسی برای علم ورزی است. اگر این طور نباشد اصلا نمیتوان به صورت معناداری از پرسش از طبیعت سخن گفت زیرا طبیعت میتواند مشخص کند سوالات ما چگونه باشند و همواره میتواند ما را طوری هدایت کند که به تصویر نادرستی از طبیعت برسیم.تقریبا تمامی فیزیکدانان اصل انتخاب آزاد را قبول میکنند و رد کردن آن را قبول ندارند. این باعث میشود با دو نقض یک یا هر دوی گزینههای محلی بودن( locality ) یا واقعیت ( Realism ) بمانیم. برخی از طرفداران متغیرهای نهان حاضرند اصل محلی بودن ( locality ) را کنار بگذارند در این صورت دو ذره قادر به انتقال اطلاعات با سرعت بیشتر از نور خواهند بود این اساس تفسیر بوهم ( bohm interpretation ) از مکانیک کوانتومی است. در این تفسیر از مکانیک کوانتوم تمامی ذرات جهان قادر به تبادل اطلاعات باهم به صورت دفعی هستند. از انجا که قوانین فیزیکی شناخته شده همگی محلی هستند و از طرفی چون فعل و انفعالات غیر محلی به همراه نسبیت منجر به پارادوکسهای علی میشوند بسیاری از فیزیکدانان این تفسیر از مکانیک کوانتوم را قبول ندارند.یک ایده دیگر جایگزین کردن ارتباط دفعی با با فرآیندی است که در زمان در طول مخروط نوری به عقب حرکت میکند. این ایدهی پشت تفسیر تراکنشی ( transactional interpretation ) از مکانیک کوانتوم است که توسط John G . Cramer ارایه شده است. در این تفسیر یک تابع موج ایستاده داریم که توسط امواجی در جهت رو به جلوی زمان و رو به عقب زمان شکل گرفته است. در صورتی که حرکت رو به عقب امواج در زمان را بپذیریم میتوان توجیهی ساده برای نقض نامساوی بل یافت. اما این تفسیر هم با مشکلات زیادی همراه است. در کنار ابطال ناپذیری آن از لحاظ ریاضی دقیق نیست و همچنین مشخص نمیکند که تراکنش فضا - زمانی کجا و چطور رخ میدهد. از طرفی برخی مانند mauldin ( 1996 , 2002 ) و بسیار دیگر نشان دادهاند این تفسیر ناسازگار است و دارای حلقههای علی است ( یعنی A علت B باشد و B هم علت A ) از طرفی مشخص نیست که این تفسیر را چگونه میتوان به صورت عملی برای چندین ذره توسعه داد.یک راه حل افراطیتر توسط تفسیر چند جهانی ( many world theory ) ارایه میشود. در این تفسیر از مکانیک کوانتوم فروپاشی تابع موج یک توهم است. تنها واقعیت یک تابع موج یکتاست که تمامی وضعیت جهان را توصیف میکند. تمامی حالات ممکن با هم برای ابد وجود دارند در این صورت نقض نامعادله بل کاملا شهودی است زیرا مشخص نیست که کدام کپی از مشاهدهگر Bob را Alice پس از اندازه گیری میبیند.البته بحثهای زیادی هم در مورد تعریف واقعیت شده است. ضعیفترین نسخه آن به فرض counterfactual definiteness معروف است. بر اساس این فرض تمامی حالتهای ممکن یک اندازه گیری که انجام نشدهاند به اندازهی آن هایی که انجام شدهاند واقعی اند. CFD یک ویژگی بدون چون و چرای فیزیک کلاسیک به خاطر دترمینیسم بود. اگر فرض CFD را کنار بگذاریم واقعیت کوچکتر میشود و مساله موضعیت( locality ) دیگر وجود نخواهد داشت. به جای آن مجبور خواهیم بود بپذیریم که تصادف غیر قابل کاهش ( irreducible ) یا ذاتی در طبیعت وجود دارد. در این صورت غیر متعین بودن( non - determinism ) یک ویژگی طبیعت میشود. اما اگر فرض CFD را همچنان نگه داریم non - locality یک مساله است و باید به طریقی حل شود. در راه حل چند جهانی واقعیت شامل تابع موج دترمینستیک است که تکامل مییابد و non - locality مساله نیست. بیشتر فیزیکدانان ترجیح میدهند که فرض واقعیت را کنار بگذارند و تصادف را به عنوان ویژگی طبیعت بپذیرند اگرچه این راه حل بدون بحث نیست( هیچ ترجیح نظریهای بدون ترجیحات متافیزیکی مانند زیبایی، سادگی و جامعیت امکان پذیر تیست) اما استانداردترین تفسیر از مکانیک کوانتوم است.اما کنار گذاشتن فرض واقعیت دقیقا به چه معناست؟ اینشتین میگفت من نمیتوانم قبول کنم که ماه تنها زمانی هست که من به آن نگاه میکنم. یکی از مهمترین مسایل در نظریه کوانتوم مساله اندازه گیری است و اینکه فروپاشی تابع موج به چه طریقی صورت میگیرد. در آزمایش گربه شرودینگر این مساله به واضحترین شکل بیان شده است. این که گربه ( به عنوان یک سیستم ماکرو) به صورت همزمان در یک حالت بر هم نهی ( superposition ) از دو حالت همیشه قابل مشاهده مرده و زنده قرار بگیرد بسیار غیر شهودی به نظر میرسد. از دید افرادی مانند اینشتین این ناقص بودن مکانیک کوانتومی را نشان میدهد زیرا نمیتوان قبول کرد تابع موج به همان اندازه دیگر حالات واقعی باشد. در آزمایش بل هم ما تمام حالات واقعی (یعنی تنها حالت هایی که میتوان بعد از اندازه گیری یافت) را بررسی کردیم و نه حالاتی که به صورت برهم نهی چند حالت دیگر باشند زیرا این حالات از دید کلاسیکی "واقعی" نیستند. در صورتی که وجود این حالات را بپذیریم نتایج با آزمایش همخوانی دارند ولی مجبوریم بپذیریم که ذرات قبل از اندازه گیری مانند گربه شرودینگر میتوانند در بر هم نهی چند حالت "واقعی" باشند و متتظرند تا اندازه گیری شوند تا به یک حالت فروپاشی کنند!جدای از راه حلهای کاملا متفاوت و رویکردهای گوناگون به مسالهی قضیه بل آنچه روشن است این است که نقض نامساوی بل به خاطر در هم تنیدگی کوانتومی( quantum entanglement ) جفت فوتونها یک نمایش آشکار از این مساله بسیار بنیادی و مهم است که فیزیک کوانتوم را نمیتوان توسط هیچ تصویر کلاسیکی از جهان به صورت کامل نشان داد این موضوعی نبود که از ابتدای کشف کوانتوم برای فیزیکدانان روشن باشد. البته مسایلی مانند مکملیت( complementary ) و فروپاشی تابع موج ( wave function collapse ) هم دیدگاههای کلاسیک را به چالش کشیده بودند. اما نقض نامساوی بل نشان داد که هیچ راه حلی برای فرار از شگفتی دنیای کوانتومی وجود ندارد. الیته این نتایج آنقدر شگفت انگیز هستند که دانشمندان همچنان به دنیال بستن هر گونه loophole احتمالی هستند به طور مثال برای بستن loophole اختیار( free will ) گروهی از دانشمندان به نامهای Jason Gallicchio , Andrew Friedman , and David Kaiser آزمایش عجیبی طراحی کردهاند. آنها برای انتخاب بین آزمایشهای a ، b و یا c به جای استفاده از انتخابگرهای تصادفی ( Alice و Bob ) که ممکن است به طریق عجیبی که برای ما معلوم نیست قبل از آزمایش با هم ارتباط داشته باشند(!) از تپهای دو کوازار( quasar ) در دو سوی جهان هستی (در دو سوی آسمان) استفاده میکنند. به این ترتیب که یک کوازار Alice و یک کوازار Bob داریم اما این دو کوازار از ابتدای شکل گیری جهان هستی (بیگ بنگ) هیچ گونه ارتباطی با هم نداشتهاند و اکنون هم با توجه به فاصلهای که دارند عملا هیچ راه ارتباطی هم ندارند. نتایج این آزمایش هنوز مشخص نیست. اما حدس قوی فیزیکدانان به نقض دوباره نامساوی بل است.آن چه در مورد قضیه بل مهم است و آن را قدرتمند میکند این است که به هیچ نظریه خاصی در فیزیک وابسته نیست. نقض این قضیه نشان میدهد که طبیعت کلیترین فرضیات تصویر کلاسیکی از جهان (و نه تنها جزییات یک مدل خاص) را زیر پا میگذارد. هیچ ترکیبی از نظریات دترمینیستیک محلی( local deterministic ) و متغیرهای تصادفی محلی ( local random variable ) نمیتوانند نتایج نظریه کوانتوم را که بارها و بارها توسط آزمایشات تایید شدهاند را باز تولید کنند. |
تحولات مثبت زندگی مقاله 3 - دیوید ویلکاک - اتحاد نور تحولات مثبت زندگی 1 تحولات مثبت زندگی مقاله 2 . اندازه و زمان وجود ندارد. لحظات گذشته، حال و آینده به شکل همزمان در این الگوی هندسی وجود دارند ( مرکابا). مرکابا یکی از بنیادیترین الگوهای ارتعاشیست. اگر شکل و الگویی وجود داشته باشد که کل دنیا بر اساس آن ساخته شده باشد، میتوانیم از طریق ارتعاش آن الگو را بسازیم. به این معنی که دنیا از ارتعاش ساخته شده، و بنابراین بسیار مهم است که ارتعاشات را در تمرینهای روحی بگنجانیم. سازهای کوبهای مقدس، آوازهای مقدس، گوش کردن به موسیقی موسیقی تعالی بخش، که در حقیقت روح را کریستالی میکند. امروزه دانشمندان توانستهاند یک فوتون را در یک سطح مشخص گیراندازی کنند. آنها دقیقا میدانند که فوتونها به چه شکلی هستند. و این شکلیست که آنها بدست آوردهاند. با توجه به این شکل متوجه میشویم که یک فوتون به چه شکلی است، و سپس اگر یک مرکبا را به بالای آن اضافه کنیم، فکر میکنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در یک راستا قرار میگیرند. merkaba صلیب سلتی ( Celtic ) شبیه یک تصویر دوبعدی از یک فوتون است. مسیله بسیار جالبی که با نگاه به همه این مسایل متوجه میشوم، اینست که اساسا شکل و فرم ' amplituhedron ' ( یک چهارم از تصویر یک مرکابا) اشتباها نامگذاری شده است. این طرح کلی که کل کیهان بر اساس آن ساخته شده است، همان فوتون است. یک فوتون از بستههای منفرد انرژی ساخته شده است و از این طریق نور جابجا میشود. فوتونها ذرات منفرد هستند، از نور. آنها ارتعاشات طبیعت هستند، آنها شکلی مشابه با فرمهای ارتعاشی دارند که به شما نشان دادم که در آب پدیدار میشوند، و تنها یک فوتون وجود دارد که کل کیهان از آن ساخته شده است. Amplituhedron 3D پس در این جمله حقیقتی است در ابتدا، بگذار نور باشد، و نور بوجود آمد . بنابراین هر چیزی در کیهان، همه اتمها، همه مولکولها، همه ستارهها، کهکشانها، همه آنها ارتعاشاتی از یک فوتون هستند. کل کیهان در حقیقت یک فوتون منفرد در مجموعهای از انعکاس هاست. اکنون، همین مسیله در علم آگاهی نیز خودش را متجلی میکند. اگر تنها یک فوتون در کیهان وجود داشته باشد، همه چیز است، و شما محصول این فوتون هستید. بدن شما از این فوتون ساخته شده است. فوتون، آگاهیست، به دلیل اینکه شما آگاه هستید. وقتی واقعا از آگاهی خود برای فکر کردن استفاده میکنید، این در واقع آگاهی خدا/خالق است. آگاهی خالق، آگاهی شماست.اولین فوتون تحت هندسه فرکتال به شکل یک ستاره درآمد، که ما به نام خورشید اولیه/ازلی مینامیم ستاره اصلی، اولین ستاره که کل کیهان از آن شکفته و خلق شد. و ستارههای بیشتر و بیشتری را خلق کرد تا کهکشان بوجود آمد، و کهکشانهای دیگری خلق شدند و کل کیهان شکفته شد. شبیه به نظریه بیگ بنگ، اما نه دقیقا. پس دوباره اولین ستاره خلق کرد و تحت الگوی فرکتال، کهکشان را متجلی ساخت، اولین کهکشان تبدیل به یک سوپرکهکشان شد، و اگر تمام کارهای من را دیده باشید، میدانید که همه ستارگان را در جهان به شکل یک کهکشان بسیار عظیم و بزرگ نشان دادهام.جهان فرکتال:اگر کل کیهان از یک الگوی هندسی ساخته شده باشد، این الگو، همان فوتون است. و در مورد آگاهی شما چی؟ در مورد خود افکار؟ fractal universe این یکی از مسایلی است که در موردش هیجان زده هستم یک موفقیت چشمگیر که کل مدل علمی ما را شامل میشود ( کشف amplituhedron ). بسیار جالب است. این کار سال گذشته در تاریخ 21 آوریل 2018 انجام شد. من اولین بار آن را در وبسایت اعلانات علمی دیدم.چرا همه کهکشانها در کیهان به شکل یک دیسک تخت بزرگ هستند؟ و نه به شکل یک کره بزرگ، یک دیسک تخت. یک کهکشان بزرگ که کل دنیای ما را شامل میشود. ( دیوید از روی اسلاید میخواند، با نقل قول از یک پژوهشگر) : " مغز انسان ساختارهایی را در 11 بعد توسعه داده است. ما جهانی را پیدا کردیم که هرگز تصورش را نمیکردیم." در حال حاضر چه اتفاقی در حال وقوع است؟ شما یک بسته نورونها را در سمت چپ، و سپس در سمت راست شما این دیاگرام ساخته شده با کامپیوتر را دارید.آنها آنچه را که در این مطالعه ویژه پیدا کردهاند اینست که افکار و ایدههای مرسوم در مورد اتصالات عصبی یا سیناپسها اشتباه هستند. مسیله اتصالات عصبی واقعا چیست؟ چگونه یک مغز شکل میگیرد؟دو سلول وجود دارد و آنها شاخههای کوچکی دارند که بهم متصل میشوند، و سپس ترکیبات شیمیایی باید در داخل فواصلی جای بگیرند. وقتی این اتفاق بیفتد، الکتریسیته میتواند عبور کند، و این مسیله باعث ایجاد آگاهی میشود. این اتصالات سیناپسی به نظر میرسد ارتباطی با سایر نواحی نورونها نداشته باشند به عبارت دیگر، فقط یک اتصال الکتریکی بین یک سیناپس وجود دارد. به این شکل نیست که برای مثال وقتی یک سیناپس تحریک شود، سیناپس دیگری وجود دارد و ممکن است 15 سلول روی قسمت راست وجود داشته باشند که همزمان تحریک شوند این چیزیست که ما فکر میکردیم.اشتباه است. واقعیت اینست، سیناپسهای موجود در یک دسته با هم تحریک میشوند و این دسته یک شکل هندسی دارد.این اسلاید یک دیاگرام هندسی ساخته شده توسط کامپیوتر است که در ذهن شخص و در دنیای واقعی شکل میگیرد در محیط اطراف چرخش و پیچ و تاب دارد، در حین فکر کردن. دسته هایی از نورونها وجود دارند آنها با هم کار میکنند ( او به اشکال الماس/ تتراهدرال گونه در تصویر اشاره میکند).نورونها خودشان حتی به نظر میرسد اهمیتی نداشته باشند چون کل هندسه دچار چرخش و حرکت میشود. بنابراین، شما این گروههای سیناپس را دارید که در حضور یک الگوی انرژتیک تحریک میشوند، و این واقعا الگوی انرژتیک است که تعیین میکند کدام یک تحریک شوند. اینجا گروه یا باندل نورون است ( آنها به نام میکرو مدار بازسازی شده میشناسند)، و سپس اینجا ( اشاره به اسلاید ) شما چیزی که آنها به نام کلیک clicks مینامند را میبینید، این گروههای نورونها. در این مورد، آنها با هم در یک فرم پنج وجهی تحریک میشوند.بنیادیترین الگویی که آنها در سرتاسر مغز یافتهاند، مرکاباست ( تتراهدرون ). منظور آنها از " ابعاد " چیست؟ در اینجا مسیله کمی گیج کننده میشود، چون آنها نمیتوانند از آن لغت استفاده کنند. چیزی که آنها به نام ابعاد مینامند بسادگی به معنی تعدادی از گروههای نورون هستند که همزمان تحریک میشوند. بنابراین، عنوان اصلی را بیاد بیاورید که بیان میکرد مغز انسان میتواند ساختارهایی تا 11 بعد را توسعه دهد.بسیار خوب، اگر آنها بتوانند مقداری بیشتر در این زمینه تحقیق کنند، خواهند فهمید که باندلهای 12 تایی وجود دارد در این مورد کاملا مطمین هستم، و در این نقطه شما فرم پایهای را دارید که همه ما میشناسیم و دوست داریم، اگر کارهای من را دنبال کرده باشید، آن را اکوزاهدرون نامیدهام. Icosahedron اکنون برای لحظاتی به آن بپردازیم این ایده، که با شما صحبت کردم، این الگوهای هندسی در مغز شما شکل میگیرند، و در حال چرخش هستند آنها مدام در حرکت هستند. به پیچیدگی یک نقشه واقعی نگاه کنید ( یک اسلاید را نشان میدهد ) که مربوط به ذهن یک فرد در حال فکر کردن است، و حالتی که شکل هندسی میچرخد و در داخل مغز در هنگام فکر کردن حرکت میکند. جالب است! حدس بزنید چرا؟ ذهن شما خوب کار میکند، نیازی نیست نگران این موضوع باشید. ما از جاذبه اطلاعی نداشتیم، درست است، اما قبل از اینکه سیب از درخت بر سر نیوتن بیفتد، جاذبه وجود داشت و درست کار میکرد!این نقل قولی از مقاله است: " دهها میلیارد از این الگوهای هندسی وجود دارند که فقط در یک نقطه کوچک از مغز قرار دارند. بیاد داشته باشید که هندسه در حقیقت چیست در ابتدا آن را چگونه تعریف کردیم؟ هندسه ارتعاش است.فکر میکنید در هنگام مدیتیشن چه اتفاقی میافتد، با همه این اشکال هندسی، دهها میلیارد از آنها در داخل مغز؟ به نظر شما آیا امکان دارد که بتوانیم ساختارهای بیشتری را با نظم بیشتر و به فرم کریستالی بسازیم؟قانون وحدت درست بودقانون وحدت درست بود! شما میتوانید طرز کار مغزتان را کریستالی کنید، شما میتوانید الگوهای هندسی بزرگتری را داشته باشید که در مغزتان به شکل فرکتال تکرار میشوند و ثابت میشوند. چیزی که در قانون وحدت میگویند اینست که اگر این کار را انجام دهید، با ذهن خالق هماهنگ میشوید.هندسه مقدس:اگر بتوانید در مدیتیشن همه ساختارهای هندسی را در ذهنتان در یک نقطه متمرکز کنید نقطه تکینگی ذهن، در این شرایط میتوانید یک مرکابای کامل در مغزتان بسازید. به همین دلیل است که آنها توصیه میکنند، در تمام مکاتب سری مخفی، که هندسه مقدس را تجسم کنید، چون اگر شما راجع به آن فکر کنید، این کار به شکل گیری و تجلی آن کمک میکند. هرچه بیشتر ارتعاشات را در ذهنتان و روحتان به سمت مرکابا تغییر دهید، به عشق خالص نزدیکتر میشوید، به دلیل اینکه ارتعاش این هندسه در واقع ارتعاش عشق است. کیهان از عشق و نور ساخته شده است، بنابراین، این شکل نمایانگر عشق خالص است. sacred geometry اگر آنها 13 سال را بدون داشتن چیزی و صرفا با افکار عشق میتوانند سپری کنند، اگر آنها میتوانند آن ساختار مرکابا را به اندازه کافی در مغزشان نگه دارند، در این شرایط نه تنها صعود میکنند و به بعد چهارم میروند، بلکه مستقیما به سمت وحدت میروند.اکنون میتوانید ببینید که این مسیله دارای اعتبار علمی ایست که قبلا هرگز نداشتهایم. البته، فرازمینیها همیشه از آن اطلاع داشتهاند. merkaba 3D ما اکنون از لحاظ علمی میتوانیم ثابت کنیم که چرا مدیتیشن اهمیت دارد و اینکه اساسا چگونه انرژی را در بدن شما تبدیل به انرژی خالصی میکند که کل کیهان از آن ساخته شده است. ما میدانیم که هندسه بر ماده تاثیر دارد، و این نقطه ایست که پای رابرت مون به میان میآید. او یکی از بنیان گذران بمب هستهای شناخته میشود.بنابراین اگر کسی مواد را به اندازه کافی برای ایجاد یک انفجار هستهای مطالعه کرده باشد، میتوانیم بگوییم که او در واقع موفق به حل کردن راز مواد شده است. چگونه؟چیزی که او کشف کرد این بود که این اتفاق در داخل تک تک هستههای اتمها میفتد. بسیار جالب است و من بسیار راجع به این موضوع صحبت کردهام.به مکعب نگاه کنید ( در مرکز اتم در تصویر)، چه چیزی میبینید؟ هر کدام از این گوشههای مکعب، در این مدل، نمایانگر یک پروتون است.در مدل رابرت مون شما نیازی به نوترونها ندارید. نوترونها تنها به این دلیل آنجا هستند تا همه چیز را کنار هم نگه دارند، برای حفظ تعادل، و ضروری نیستند. باید از شر آنها خلاص شویم. آنها در واقع یک مختصه ریاضی را به سیستم اضافه میکنند، در غیر این صورت، سیستم از هم میپاشد.آنها ارتعاش را درک نمیکنند، آنها این ساختارهای مخفی مکعبی را که وجهها را در کنار هم نگه میدارند را نمیفهمند، بنابراین هر کدام از این خطوط ( اکتاهدرون که مکعب را در بر میگیرد ) اگر بخواهید میتواند نمایانگر یک نوترون باشد. شما واقعا لازم نیست نگران خطوط باشید همه چیزی که نیاز دارید اینست که به ارتعاشات توجه کنید.اتمهای مختلف زیادی در جدول تناوبی وجود دارند. کاری که شما انجام میدهید، شمارش پروتون هاست. بنابراین، هیدروژن یک پروتون دارد، سپس شما 2 ، 3 ، 4 ، 5 ، 6 و 7 پروتون دارید ( اینها بسیار ناپایدار هستند و به سرعت واکنشهای شیمیایی انجام میدهند، و به چیز دیگری تبدیل میشوند آنها با اتمهای دیگری پیوند میخورند).اما در ادامه، به 8 پروتون میرسید و ناگهان ماده پایدار میشود. میتوانید آن را در مواد دیگری بیندازید بدون اینکه واکنشی انجام شود. دست نخورده باقی میماند. به دلیل اینکه ساختار مکعبی ماده، ارتعاشات خودش را دارد.همینطور که پیش میرویم، و انرژی بیشتری به اتم اضافه میکنیم، شکل بعدی ای که بدست میآوریم، اکتاهدرون است، به نام سیلیکون. سیلیکون تعداد خاصی پروتون دارد، 14 تا، و شما ساختار پایدار بعدی را دارید.وقتی شما به سیلیکون نگاه میکنید، به داخل هسته اتم، یک اکتاهدرون میبینید، و یک مکعب ( مانند یک رز اوریگامی با یک مکعب در داخلش). Octahedron در اینجا آهن را داریم، و آهن تنها فلز مغناطیسی است، چیزی که در حال یادگیری آن هستیم، هسته درون اتم آهن، مانند یک شکل توپ فوتبال است، میتواند بچرخد، و به همین دلیل است که میتواند مغناطیس شود.اگر سوزن را به آهن ربا بمالید، مغناطیس میشود، به دلیل اینکه شما همه این موجودات ریز را مجبور به چرخش در اطراف سوزن کردهاید و همه آنها را در یک جهت هم راستا میکنید، و به همین دلیل، مغناطیس میشود. در ادامه ما شکل دودکاهدرون را در خارج از اتم داریم، پالادیوم. پالادیوم بسیار عجیب است چون اگر شما آن را در هیدروژن سنگین بیندازید، خیلی سریع ارتعاش کرده و تولید گرما میکند، که به این واکنش گداخت سرد میگویند. Dodecahedron هیچ کس نمیداند چرا و چگونه گداخت سرد اتفاق میافتد، اما پاسخ در حل راز و رمز اتم نهفته است. میدانم که در مورد الکترونها داریم به نتایجی میرسیم، چون حتی در دیاگرام مرسوم که نشاندهنده برداشت دانشمندان از طرز کار الکترون است ( همه اینها ریاضیات انتزاعی بر مبنای مدلهای تیوری هستند )، شما میتوانید تا حدی این هندسه را ببینید.فردی به نام دکتر جان بایز کشف کرده که این شکل در ابر الکترونی وجود دارد، و کسی قبلا آن را ندیده است. همه کاری که باید انجام دهید اینست که یک فرض اساسی را در نظر بگیرید.به گفته او، در مکانیک کوانتوم، موقعیت یک ذره قطعی نیست، ( به آن تابع موج میگوییم). به این معنی که چقدر احتمال دارد تا یک ذره را در یک موقعیت پیدا کنیم. اما شامل اطلاعات دیگری هم هست، مانند اینکه چقدر احتمال دارد که یک ذره را با هر سرعت حرکتی پیدا کنیم. ذره جایگاه ثابتی ندارد. اتم هیدروژن را در نظر گرفته و به تابع موج الکترون آن نگاه کنید.سوال اول: آیا ما میتوانیم کاری کنیم که تابع موج الکترونها همه هندسه چرخشی یک دودکاهدرون را داشته باشند؟ ( شکل افلاطونی جالبی که شبیه به یک توپ فوتبال است، با 12 پنتاگون در فضاهای اطراف ). آیا ما واقعا میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ آیا میتوانیم یک تابع موج بسازیم، بطوریکه الکترون دارای یک هندسه دودکاهدرون شود؟او پاسخ میدهد، " بله، در حقیقت بسیار آسان است. شما میتوانید تابع موج خودتان را همانگونه که میخواهید بسازید. اجازه دهید معادله را سختتر کنیم. مانند هر چیزی در مکانیک کوانتوم، ما سرعت را نمیشناسیم، و مشخص نیست ( تکانه زاویهای به معنی سرعت است ).شما نمیتوانید مقادیر مشخص سرعت و تکانه زاویهای را همزمان داشته باشید. با این حال در توابع موج زیادی مقادیر سرعت الکترون، و بزرگیش کاملا تعریف شده است.این مسیله طبیعتا سوال بعدی را مطرح میکند، که اولین بار توسط Gerald Westinthrope مطرح شد. سوال اینست، آیا میتوان به تابع موج الکترون یک سرعت مشخص نسبت داد، در حالیکه همه هندسه چرخشی یک دودکاهدرون را داریم؟ پاسخ مثبت است.بنابراین این افراد همه فرضیات مدل احمقانه Bohr را زیر سوال میبرند ( مدلی که در آن اتم مانند یک منظومه خورشیدی اتمی کوچک است). آیا میتوانیم آن را شبیه به یک دودکاهدرون کنیم؟ بله، توسط ثابت کردن مقادیر سرعت و تنظیم تابع موج.سوال دوم: یک راه حل واقعی که حتی احمقانه است که بخواهیم درگیر آن شویم. یک تابع موج متقارن کروی، و اگر شما به این طریق در نظر بگیرید، تحت همه گونه چرخش، تغییر نخواهد کرد ( چون سایر دانشمندان در گذشته فکر میکردند که الکترونها ذراتی هستند که مجبورند در یک مدار چرخش کنند، مانند یک منظومه، آنها این فرضیات را از طریق ریاضیات تحمیل کردند).آنها میگویند، ما به الکترونها نگاه میکنیم آنها مدارهای خودشان را در سلول مداری کوچکشان دارند. ما تنها میخواهیم توابع موج را طوری تغییر دهیم که به این شکل به نظر بیایند. ما سعی میکنیم تا اتمها را " مجبور " کنیم ما به طبیعت گوش نمیکنیم، ما سعی میکنیم آنها را مجبور کنیم تا به شکلی که میخواهیم از ریاضیات استفاده کنند.بیایید از شر این ایده خلاص شویم که میگوید الکترون باید یک مدار داشته باشد بیایید اینگونه در نظر بگیریم که همه این به اصطلاح الکترونها، کرههای کاملی هستند. بیابید توسط ریاضیات آن را تعریف کنیم. یک شکل متقارن کروی. چرا هیچ کس در وهله اول این کار را نمیکند؟وقتی این کار را انجام میدهیم، به سادهترین راه حل میرسیم. Greg Egan آن را تشخیص داد. الکترونها در اتم مانند یک دودکاهدرون قرار میگیرند.تا به امروز، همه ما شستشوی مغزی شده بودیم. فکر میکردیم اتم شبیه به یک منظومه خورشیدی است. این اشتباه است. این راه حلی است که با مدلهای ما سازگاری دارد. بیاد داشته باشید که این هندسه به شکل ارتعاش ایجاد میشود.بنابراین اکنون ما نه تنها هسته اتم را به شکل ارتعاش داریم، بلکه الکترونها را هم به همین شکل تصور میکنیم. میتوانیم راه حل را توسط اتصال 6 خط به قاعدههای مخالف دودکاهدرون بدست بیاوریم، و تصویری از یک تابع موج ایجاد کنیم که بین دو احتمال، در حال ارتعاش است.اگر تا حالا تجربه تب کردن داشتهاید اگر از مواد روان گردان استفاده کردهاید، احتمالا چیزی شبیه به این را دیدهاید ( دیوید به عکس اشاره میکند).عده کمی اطلاع دارند که این شکل در واقع ساختار ذاتی کیهان است. بسیار جالب است زیرا اتمها به همین شکل هستند.اگر کسانی میخواهند به ماده نفوذ کنند و آن را کنترل کنند، مثل مسیح، چگونه این کار را انجام میدهند؟ طبق گفته فیلم ماتریکس، هیچ قاشق سبزی وجود ندارد ( اشاره به قاشقی که توسط ذهن پسربچه در فیلم ماتریکس خم میشود)، فقط شما وجود دارید. شما تبدیل به قاشق میشوید و قاشق طبق اراده شما خم میشود. اگر شما هندسه را ببینید و حس کنید، و در این کار به مهارت برسید، میتوانید ماده را کنترل کنید. این مسیله بسیار هیجان انگیز است. Positive Life Shifts Happening Part 3 David Wilcock - life - shifts - happening - part - 3 - david - wilcock / با تشکر از سایت اتحاد نور |
نور چیست؟ - قسمت اول سلامی دوباره به همگی.توی این قسمت میخواهیم به مبحث نور بپردازیم و ببینیم که نور چیکار میکنه، چطوری کار میکنه، چه چیزی بوجود میاره و اینکه چطور میشه با استفاده از چند فرمول ساده، باهاش مسیله حل کرد.من توی این بحث، جلوی استادان فیزیک حرفی برای گفتن ندارم. یعنی کسی نیستم که بخوام با استادان فیزیک مباحثه کنم. این آموزش هم کلا برای این بود که بتونم چیزی رو که یاد گرفتم برای شما خوانندگان توضیح بدم.تاریخچه نور چیه و از کجا شروع شده؟قبل از هر چیزی باید بدانیم که نور همیشه در یک خط مستقیم حرکت میکند! در سالهای پیش، وقتی شما به دنیا نیامده بودید، اقلیدوس طی مشاهده هایش، متوجه شد که حرکت نور، یک حرکت خطی است. یعنی نور همیشه در یک خط مستقیم حرکت میکند.داستان از جایی شروع شد، که دانشمندی در قرن 5 قبل از میلاد به نام امپدکلس، نظریهای درباره نور داد.او میگفت : وقتی ما به جسمی نگاه میکنیم، از چشم ما، پرتوهایی از نور به سمت جسم میروند و به جسم برخورد میکنند سپس آن جسم برای ما قابل دیدن میشود.آیا با خواندن نظریه امپدکلس، برای شما سوالی پیش نمیآید؟خب اگر طبق نظریه امپدکلس جلو برویم، با یک خطا مواجه میشویم و میتوانیم این نظریه رو رد کنیم!!اگر این طور باشد که امپدکلس میگوید، پس چطور ما در شب به خوبی روز نمیتوانیم اجسام را ببینیم؟پس یعنی این نظریه غلط میشود.بعد از چند وقت امپدکلس دوباره نظریهای داد.(مطمین نیستم خودش بود یا نه:))او میگفت : نور هم از چشم ما به جسم میرسد و هم از یک منبع نور(مثل خورشید)! بعد این دو با هم واکنش میدهند و آن جسم قابل دیدن میشود!حالا رد کردن این نظریه به سادگی رد کردن نظریه اول نیست! ولی خب باید این رو بدانیم که باز هم این نظریه غلط است. دلیلش هم این است از چشم ما پرتویی آزاد نمیشود.خب ببینم این قسمت رو خوب یاد گرفتین یا نه?. به سوال تستی زیر جواب بدین ببینم.مثال : هنگامی میتوانیم یک جسم را ببینیم که .پرتو از چشم ما به جسم میرسد.پرتو از جسم به چشم ما میرسد.پرتوهای نور در محیط وجود داشته باشند.پرتوهای نور از محیط به جسم برسند.گزینه اول غلط است برای اینکه چشم از خودش پرتوی نور آزاد نمیکند.گزینه دوم غلط است برای اینکه جسم از خودش پرتوی نور آزاد نمیکند.گزینه سوم غلط است برای اینکه وجود پرتویهای نور در محیط کافی نیستند وقتی ما جسمی را میبینیم که پرتویهای نور هم در محیط باشند و هم به جسم برسند. در این صورت میتوانیم جسم را ببینیم.پس یعنی گزینه درست، گزینه چهار است.مراحل دیدن اجسام پرتوی نور از یک منبع نور آزاد میشود.به سطح اجسام برخورد میکند.از جسم به سوی چشم ما بازتاب میشود.چشم ما جسم را میبیند.تا اینجای کار ما تقریبا تاریخچه و کار نور رو شناختیم. حالا باید به مبحث بعدی بپردازیم یعنی "تشکیل سایه"!!تشکیل سایه چیست و چگونه اتفاق میافتد؟به طور کلی، وقتی جسم کدری که نور از آن عبور نمیکند، روبروی پرتوهای نور قرار میگیرد، در پشت جسم، ناحیه تاریک بوجود میآید که به علت نرسیدن نور به آن، تاریک شده است. نام این قسمت تاریک "سایه" است!!با استفاده از سایه میتوانیم نشان دهیم که نور در یک خط راست حرکت میکند! به مثال توجه کنید:ظهر است و شما بیرون رفته اید(البته الان بیرون نرین!! کرونا میگیرینا!!). به سایه خودتون توجه کنید. سایه شما دقیقا مانند خودتان است.(شاید بزرگتر یا کوچکتر شاید هم هماندازه) اگر این اتفاق بیافتد، پس یعنی نور در یک خط راست حرکت میکند. اگر در یک خط راست حرکت نمیکرد، هیچوقت سایه شما شبیه خودتان نبود.سایه و نیم سایهبعضی وقتها اگر به سایه تان نگاه کنید، میبینید که مثل قبل نیست. یعنی محیط آن کمی تار شده است.(این عکس اصلا مهم نیست! فقط به قسمت سایه و نیم سایه دقت کنید. اگر هم خواستید کلش رو ببینید. من محدودتون نمیکنم?)طول سایه یک جسمتوی فیزیک، با خیلی از مسایل آسون و سخت مواجه میشین ولی یکی از مسیلههای جذاب در فیزیک، سایه است. یعنی مثلا مسیله به ما یه اطلاعاتی رو میده و ما باید با استفاده از اون اطلاعات و چیزی که قراره الان یاد بگیریم، به جواب مسیله برسیم. برای فهم بهتر، یک مسیله حل میکنیم.قبل از اینکه به سراغ مسیله برویم، یک سوال از شما دارم. آیا میدونید فرمولها از کجا میآیند؟شاید جوابش رو بدونید شاید هم با خودتون میگید "اینم سواله؟". ولی خب باید بگم، فهم فرمولها که از کجا میآیند، به شما در حل مسیله خیلی کمک میکند.اول باید ببینیم که چه چیز هایی در تشخیص طول سایه یک جسم، موثر هستند:اندازه جسماندازه سایهفاصله جسم از منبع نورفاصله پرده(همان جایی که سایه به رویش میافتد) از منبع نوردانشمندانی قبل از ما، این کار را انجام دادند و فرمولشان به دست ما رسیده است. خب پس با استفاده از این فرمول، به سمت جوابمان میرویم.با انجام یک مثال ساده، به چگونگی فرمول بالا پیمیبریم: O مثال : اگر فاصله یک منبع نور نقطهای تا جسمی 5 سانتیمتر و فاصله آن تا پرده 20 سانتیمتر باشد، اندازه سایه جسمی به طول 4 سانتیمتر روی پرده چقدر است؟به سادگی هر چه تمامتر و با کمک فرمول بالا، به جواب میرسیم: - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B3 % D8 % AA - % D9 % 82 % D8 % B3 % D9 % 85 % D8 % AA - % D8 % AF % D9 % 88 % D9 % 85 - iskx2lbtxxib سوالات خود را در بخش نظرات بپرسید:) |
پروفسور یاسر رودی در جمع دانشمندان برتر جهان نشریه"ساینس نیوز" با نظرخواهی از 30 نفر از برندگان جایزه نوبل، 10 دانشمندی که تحقیقاتشان بیش از همه مورد توجه این نوبلی ستها بوده را انتخاب کرده که در جمع آنها دکتر یاسر رودی، فیزیکپیشه جوان ایرانی نیز حضور دارد.دکتر رودی، محقق ایرانی موسسهعلوم اعصاب کاولی و مرکز محاسبات عصبی دانشگاه علوم و فناوری نروژ ( NTNU )، خرداد ماه امسال جایزه"اریک کندل 2015 " را که هر دو سال یک بار با مشارکت فدراسیون نوروساینس اروپا در حوزه علوم اعصاب اعطا میشود دریافت کرد.موضوع اصلی تحقیقات دکتر یاسر رودی، درک ساختار محاسبات و الگوریتمهای مربوط به نتیجهگیریهای عددی و آموزش و چگونگی پایهریزی این محاسبات در شبکههای عصبی است.دکتر یاسر رودی با همکاری پروفسور "می بریت موزر" و پروفسور "ادوارد موزر" برندگان نروژی جایزهنوبل پزشکی 2014 به نتایج چشمگیری در زمینهدرک ساختارهای شبکه( grid ) در سیستمهای ردیابی انواع پستانداران و کارکردهای حافظه دست یافته است.به گفتهی پروفسور ادوارد موزر، دکتر یاسر رودی یکی از معدود محققان جوان در سطح بینالمللی است که هم درزمینهعلم اعصاب و هم درزمینهفیزیک نظری فعالیت میکند. دکتر یاسر رودی با ایجاد فعالیتهای مشترک نقش بسزایی بر ت ثیرپذیری این دو رشته از یکدیگر برعهده دارد.پروفسور میبریت موزر هم میگوید: نکتهجالب در مورد دکتر یاسر رودی این است که او میتواند با استفاده از قوانین پایهای فیزیک محاسبات ذهنی را توضیح دهد که ممکن است حتی در مورد مواد غیر جاندار نیز صدق کند.دکتر یاسر رودی که در سال 1360 در تهران متولد شده، دوره متوسطه را در دبیرستان البرز و تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته فیزیک در دانشگاه صنعتی شریف به پایان رسانده و در سال 1384 موفق به کسب مدرک دکتری از موسسه مطالعات پیشرفته در تریسته ایتالیا ( SISSA ) شده است.دکتر یاسر رودی پس از مدتی فعالیت در واحد علوم اعصاب محاسباتی Gatsby یونیورسیتی کالج لندن به عنوان محقق پسادکتری به هیات علمی Nordita (موسسه فیزیک نظری نوردیک) که هدف آن توسعه تحقیقات فیزیک نظری در کشورهای نوردیک (منطقه شمال اروپا و آتلانتیک شمالی شامل دانمارک، فنلاند، ایسلند، نروژ و سوید) است ملحق شد.دکتر یاسر رودی در حال حاضر در موسسه Kavli و مرکز محاسبات عصبی دانشگاه علوم و فناوری نروژ، موسسه مطالعات پیشرفته بنیاد Starr در پرینستون و مرکز بینالمللی تحقیقات فیزیک نظری عبدالسلام در ایتالیا فعالیت دارد.در صفحه شخصی دکتر یاسر رودی در دانشگاه NTNU ، این رباعی زیبا از خیام نیشابوری، خودنمایی میکند:آنان که محیط فضل و آداب شدند در جمع کمال، شمع اصحاب شدندره زین شب تاریک، نبردند برون گفتند فسانهای و در خواب شدنددر فهرست 10 دانشمند برگزیده "ساینس نیوز" علاوه بر رودی، ویلیام دتمولد، فیزیکدان تجربی در حوزه ذرات بنیادی، بنیامین کیند، پژوهشگر در حوزه بررسی ت ثیر تغییرات ژنتیکی بر فعالیت سلولهای مغزی، ایزاک کیند، محقق درزمینه شناسایی زود هنگام سرطان، پریا راجاستوپتی، متخصص علوم اعصاب، استیو رامیرز، متخصص عصب شناس، سارا ریسمن، شیمیدان جوان، فنگ ژانگ که مکانیزمی آسان و دقیق برای اصلاح ژنومها گسترش داده، شینسی ریو، فیزیکدانی در مرزهای گیج کننده کوانتوم و فیزیک معمول و جیا وویلتز، زیست شناس سلولی که دیدگاهها را نسبت به شبکهی آندوپلاسمی تغییر داده است، حضور دارند.برای استفاده از تمامی آموزشها به سایت پرورش افکار مراجعه نمایید . |
هر چیزی که باید در مورد تخمهای نطفهدار پرندگان بدانید! تمام تخمهایی که هرروز در مرغداریها تولید میشوند، نطفهدار نیستند بلکه تخمها فقط در صورتی بارور میشوند که حاصل جفتگیری جنس نر با ماده باشند. ما در این مقاله قصد داریم، کیفیت، طرز تشخیص، زمان نگهداری و تمامی موارد لازم در مورد تخم نطفهدار پرندگان مختلف را موردبررسی قرار دهیم:تخم نطفه دار داتکامتخم نطفهدارپرندگان ماده برای تخمگذاری نیاز به نر ندارند. زمانی که پرنده ماده به بلوغ میرسد، میتواند تخمگذاری انجام دهد و فرقی نمیکند که با یک نر جفتگیری انجام بدهد یا نه. به همین دلیل است که مرغداریهایی که پرورش مادهها را بهصورت دستهجمعی در سولهها انجام میدهند، تخم نطفهدار تولید نمیکنند و تخمهای خریداریشده از فروشگاه بدون نطفه هستند.یک واقعیت جالبی که باید بدانید این است که برخی گونههای پرنده ماده حتی چند هفته بعد از جفتگیری هم قادر به تولید تخم نطفهدار هستند چون اسپرمهای جنس نر تا چند روز در داخل رحم ماده زنده میمانند.نحوه تشکیل تخم نطفهدارتشکیل تخم با زرده شروع میشود که این ماده، در مرحله اول سلول oocyte نامیده میشود و این سلول در طی تخمگذاری در تخمدان ماده تشکیل میشود. بعدازآن oocyte در داخل لوله رحمی که بخشی از سیستم تولیدمثل است، آزاد میشود و در صورت جفتگیری با جنس نر، برخورد اسپرم با زرده باعث بارور شدن آن میشود.سپس، زرده در لوله رحم پایین میرود و در این مرحله، زرده تخم توسط غشایی نازک و کشسان به نام غشای ویتلین پوشانده میشود. نام علمی این غشا، سفیده تخم و الیاف هست. هرچقدر که زرده در داخل لوله رحم پایینتر میرود، الیاف بیشتری اطراف آن را میپوشاند که درنهایت زرده در داخل سفیده تخم قرار میگیرد.سرانجام، تخم شکلگرفته توسط پوستهای از جنس کلسیت ( نوعی کربنات کلسیم)، پوشانده میشود. کل این مراحل بیشتر از 24 تا 26 ساعت طول نمیکشد.نحوه تشخیص تخم نطفهدارزرده تخمه نطفهدار دارای یک نقطه سفید کوچک هست که در اطراف آن نقطه، یک حلقه کمرنگ قرار دارد، به این نقطه سفید، بلاستودرم گفته میشود. نحوهی تشخیص تخم نطفهدار منبع :سایت فروشگاه تخم نطفه دار داتکاماگر تخم بارور حاوی بلاستودرم در دما و رطوبت مناسب قرار بگیرد، بعد از گذشت زمان مشخص، همین بلاستودرم رشد میکند و به جوجه تبدیل میشود.با شروع دوره جوجهکشی، سلولها شروع به تقسیم میکنند و حتی بعد از 24 ساعت هم میتوان شاهد رشد بلاستودرم بود.طعم و کیفیت غذایی تخم نطفهدار و بدون نطفه یکسان هست.اگر در هنگام شکستن تخم متوجه یک لکه خونی شدید به این معنا نیست که آن تخم بارور بوده است، چون علت وقوع این اتفاق کمبود ویتامین A یا برخی مشکلات ژنتیکی هست. رگهای نطفه تخم بارور 4 روز بعد از جوجهکشی شروع به رشد میکند.آیا رشته سفید موجود روی زرده تخم، جنین است؟فروشگاه تخم نطفه دار داتکاماین رشته سفید نهتنها جزوی از جنین محسوب نمیشود بلکه نشانه باروری نیز نیست. این رشته سفید chalaza نامیده میشود و نقش آن در انتهای زرده، نگهداری آن در وضعیت مناسب هست.البته جوجهکشی با استفاده از دستگاه نیاز شدیدی به شناسایی تخمهای نطفهدار دارد به همین دلیل نور آزمایی یکی از روشهای موجود برای تشخیص باروری هست که در ادامه به بررسی آن میپردازیم:نور آزماییفروشگاه تخم نطفه دار داتکام این کار با استفاده از یک چراغقوه قوی انجام میشود. تخمها در یک محیط تاریک قرار میگیرند و میزان رشد و رگهای خونی آنها با استفاده از نور چراغقوه مشخص میشود. البته باید مواظب باشید که چراغقوه را زیاد در نزدیک تخم نگه ندارید چون حرارت زیاد باعث برشته شدن آن میشود.تخمهای نطفهدار نسبت به تخمهای بدون نطفه کمی کدرتر و ابریتر هستند. داخل یک تخم بدون نطفه در برابر نور کاملا شفاف به نظر میرسد. تقریبا 4 تا 5 روز بعد از جوجهکشی، رگهای خونی و سلولها شروع به رشد میکنند و نور آزمایی در این دوره میتواند نتیجه مطلوبتری داشته باشد.کیفیت تخم نطفهدارتخممرغهای کثیف اغلب آغشته به مدفوع پرنده هستند و نوعی منبع برای باکتریها و میکروبهای بیماریزا محسوب میشوند. شستشوی تخم جوجهکشی یک امر مهم برای حفظ سلامتی جنین و دستگاه هست. البته عدهای اعتقاددارند که شستن تخم باعث از بین رفتن غشاء محافظ میشود با این اوصاف، دو روش برای تمیز کردن تخم وجود دارد: 1 . تمیز کردن خشک - با استفاده از برس و پارچه تمیز 2 . تمیز کردن مرطوب - شستشو با استفاده از آب و مواد ضدعفونیکنندهپوسته تخم جوجهکشی باید کاملا عادی باشد بهطوریکه پوسته نازک و کلفت برای جوجهکشی مناسب نیستند چون پوسته نازک در برابر حرارت تبخیر میشود و پوسته کلفت بیرون آمدن را برای جوجه دشوار میکند.بهطورکلی تخمهایی که دارای زرده پررنگ و محتویات ثابت و سفیده غلیظ کافی هستند ازنظر درصد جوجه درآوری بهتر از تخمهای دیگر میباشند.ساختار تخم پرنده بعد از تشکیل جنینفروشگاه تخم نطفه دار داتکام منبع : سایت "فروشگاه تخم نطفه دار داتکام"سایت "ویکی پدیا " |
چه چیز هایی از نیاندرتالها به ارث بردیم؟ دانشمندان دانشگاه واشینگتن و دانشگاه وندربیلت میگویند بعضی از بیماریهای انسان مدرن مثل ناراحتی پوستی، اعتیاد به تنباکو، افسردگی درازمدت، حملهی قلبی، چاقی مفرط، دیابت نوع دوم، کرون، لوپوس، سیروز صفراوی و . ارتباط زیادی با DNA به ارث برده از اجداد نیاندرتال او دارند.حدود 50 هزار سال پیش، انسانهایمدرن پس از مهاجرت از آفریقا به اروپا و آسیا با انسانهای نیاندرتال مواجه شده و با آنها زادوولد کردند. مدتهاست دانشمندان بر این باور هستند که ژن به ارث رسیده از این پیوندها بر صحت و سلامت ما ت ثیرگذار هستند.البته ژننیاندرتالها مزایایی هم دارند. آن مقدار که از ژن نیاندرتالها در ما باقیمانده، باعث ایجاد شماری از بیماریهاست، البته بعضی از آنها هم باعث کاهش بیماری میشوند مثلا ژن نیاندرتالها هم باعث افزایش و هم باعث کاهش بیماری کرون، نوعی بیماری التهابی دستگاه گوارش، میشود."سوانته پابو"، یک فسیلشناس در "موسسهی مردمشناسی فرگشتی مکس پلانک" در آلمان میگوید: "این گونههای مختلف ژن گاهی اوقات از ابتلا به بیماری جلوگیری میکنند و در بعضی موارد هم منجر به بروز بعضی بیماریها میشوند." در دو پژوهش جدید هم که ماه گذشته انجام شده بود، محققان سه گونهی ژن باستانی را شناسایی کردند که سیستم ایمنی بدن را تقویت میکرد.احتمالا اکثر ژنهای باستانی که اکنون در انسانامروزی یافت میشود، در دوران پیش از تاریخ بسیار سودمند بودند اما حالا به خاطر محیطزیست و سبک زندگی متفاوت، بعضی از این ژنها منجر به بعضی از بیماریها میشوند.پابو میگوید: "ژنتیک انسانهای نیاندرتال بسیار بیشتر از آنچه قبلا فکر میکردم، بر فیزیولوژی انسان مدرن ت ثیر دارند." بهطور میانگین، اروپاییها و آسیاییها حدود 1 ٫ 5 درصد ژنومهایشان را از اجداد باستانی نیاندرتال گرفتهاند. اکثر آفریقاییها این DNA باستانی را ندارند، چراکه زادوولد میان انسانهای مدرن و نیاندرتال خارج از آفریقا و در اروپا و آسیا اتفاق افتاده است!بهعنوانمثال، گونهی خاصی از این ژنها خون را چسبناکتر کرده و انعقادپذیری آن را افزایش میدهد. این انعقادپذیری سریع برای انسان نیاندرتال دوران باستان بسیار مفید بود و اهمیتی به اندازه مرگ و زندگی داشت. چراکه نیاندرتالها برای تغذیه، جانوران خطرناک را شکار میکردند و احتمال جراحت آنها بالا بود. لختگی سریع خون میتوانست از خونریزی بیش از حد آنها جلوگیری کند. البته این ویژگی در انسان امروزی احتمال لختگی خون و سکتههای قلبی و مغزی را افزایش میدهد.محققان همچنین چند ژن نیاندرتال پیدا کردند که به ناراحتیهای عصبی مثل افسردگی مرتبط هستند.گونههای دیگری به زخمهای پوستی پیشاسرطانی مرتبط بودند. کاپرا حدس میزند که ویژگیهای شیمیایی مغز انسانهای نیاندرتال و واکنش پوست آنها به نور خورشید، متناسب با شرایط نور محیطزیست و سبک زندگی اروپای پیشاتاریخ بود. حالا که اکثر انسانها در معرض نور مصنوعی قرار دارند، این گونههای ژن ممکن است مضر باشند.دیگر اشکال مختلف ژن، مسیول انتقال ویتامین B1 هستند، این ویتامین کربوهیدرات را در سلولهای شکم میسوزاند. رژیم غذایی نیاندرتالها سرشار از گوشت و آجیل بود، بنابراین تیامین زیادی دریافت میکردند اما انسانهای امروزی از غذاهای فرآوری شده تغذیه میکنند، بنابراین تیامین کافی به بدن آنها وارد نمیشود. بهاینترتیب، بر اساس گفتههای کاپرا، ژن انسانهای نیاندرتال، مردمان مدرن امروزی را مستعد سوءتغذیه میکند.در این پژوهش همچنین ژنهایی مرتبط با بیاختیاری، درد مثانه و اختلالات مجاری ادراری آشکار شدند.این بررسی نشان داد ژنهای نیاندرتالها در بیماریهای "خودایمنی" نقش دارند و همچنین ژن (آلل) اعتیاد به سیگار بهویژه در اروپاییها هم از نیاندرتالها به ما به ارث رسیده است. البته این به آن معنا نیست که نیاندرتالها در غارها مشغول دود و دم بودهاند! بلکه نشان میدهد این ژن احتمالا کارکردهای مختلفی دارد و یکی از ت ثیرات آن ترک سیگار را دشوار میکند.البته میراث نیاندرتالها همیشه هم برای سلامتی مضر نیست. دو مقاله که ماه گذشته منتشر شده بودند، نشان میدادند که سه ژن باستانی دستگاه ایمنی بدن را در مقابل قارچها، انگلها و باکتریها مقاوم میکنند. بر اساس گفتهی یکی از ژنتیکشناسان جمعیتی در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه، هر سه ژن در راستای فرگشت و انتخاب طبیعی برای بدن اروپاییها و آسیاییها انتخاب شدهاند. این سه ژن با هماهنگی یکدیگر، گیرندههای سطح سلولهای سفید را کنترل میکنند و قدرت دستگاه ایمنی بدن را افزایش میدهند.چنین نمونههایی نشان میدهد که با ورود انسانها به محیطهای جدید که عوامل بیماریزای جدیدی داشتند، آنها ژنهای سودمند را از دیگر انسانتباران به ارث گرفتند. انسانهای نیاندرتال حداقل 200 هزار سال زمان داشتند تا خودشان را با شرایط زندگی در خاورمیانه و اروپا وفق دهند.البته، اگرچه این دستگاهایمنی قوی برای مردمی که در شرایط نامناسبی زندگی میکنند، مفید است، اما ژنهای تقویتکنندهی سیستم امینی میتوانند در مردمان اروپا و آمریکای شمالی ت ثیرات زیانبار داشته باشند. چراکه در این مناطق انگلهای کمتری وجود دارد. محققان پی بردهاند که این ژنها انسان امروزی را مستعد آلرژیهای گوناگون میکند. وقتیکه واکنش دستگاه ایمنی بهتر میشود، میتواند احتمال بروز بیماری خودایمنی، ورم و آلرژی را افزایش دهد.ت ثیر دقیق این ژنها بر خود نیاندرتالها مشخص نیست. این یافتهها به این معنی نیست که نیاندرتالها افسرده بودند یا سرطان پوست میگرفتند.سریرام سانکارارامان یکی از محققانی که بر روی ژن نیاندرتالها تحقیق کرده به بیبیسی گفت مناطقی در ژنوم انسانهای امروزی وجود دارد که کاملا عاری از ژنهای نیاندرتالهاست چون انتخاب طبیعی باعث حذف ژنهای مضر و بد شده است.این مناطق عاری از ژن نیاندرتالها بهویژه در ژنهای تولید اسپرم و در ژنهای کروموزوم X (کروموزوم مونث) دیده میشوند. بهاینترتیب شاید بتوان به این نتیجه رسید که باروری فرزندان "انسان - نیاندرتال" کم بوده است، درست مثل حیوانات گونههای نزدیک که با هم جفتگیری میکنند. ? همچنین داشتن دیانای نیاندرتال در ژنوم، بهطور قابلتوجهی خطر انعقاد خون بیشازحد را افزایش میدهد. اگرچه این ویژگی باعث ترمیم سریع زخمهای انسانهای اولیه میشده و از عفونت جلوگیری میکرده، اما در حال حاضر میتواند خطر ابتلا به سکته مغزی، لخته شدن خون و عوارض دوران بارداری را افزایش دهد. دیان ای نیاندرتال همچنین بر رنگ پوست و رنگ مو ت ثیر گذاشته و سبب ککومک و حتی زگیل و پینه میشود.دانشمندان البته هنوز نمیتوانند به این سوال جواب بدهند که آیا ژنهای بیماریزای نیاندرتالها در خود آنها هم باعث این بیماریها میشده یا جهش ژنتیکی باعث بیماریزا شدن این ژنها برای ما شده است.نیاندرتالها سی هزار سال پیش منقرض شدند اما دقیقا روشن نیست چرا!برخی معتقدند این شاید نخستین نسلکشی تاریخ بوده و هوموساپینسها پسرعموهای نیاندرتال خود را قتلعام کردهاند.برخی دیگر نیز دلایل دیگری از جمله آبوهوا یا بیماری را دلیل محو شدن نیاندرتالها از صحنه روزگار میدانند اما بههرحال نیاندرتالها هنوز در ما حضور دارند و با ما زندگی میکنند و بر زندگی ما ت ثیر میگذارند و شاید هم انتقام خون اجدادشان را میگیرند!منبع: Science Mag برگردان: زهرا غلامیبا اندکی ویرایش |
خجالت نکش!( 2 ) EP02 مسیلهی خجالت اون کمرویی اولیه و یا شرم و حیا نیستخجالتی که اضطراب فرد رو تو جمع بیشتر از دو نفر به بالاترین حد ممکن میرسونهخجالتی که به شخص اجازه نمیده که از خودش در مقابل تهدیدها و آسیبها دفاع کنه.شاید الان تو ذهنتون یه بچهی کم سن و سال رو تصور کرده باشینبله این نوع کم رویی افراطی بیشتر در سنین پایین دیده میشه،یعنی به نظر روانپزشکها میتونه تحت نفوذ ژنها باشهسطح کورتیزول افراد خجالتی بالاستاین هورمون وقتی ما مضطربیم و روزهای پر تنشی داریم بیشتر ترشح میشهکه تا حدی خوبه چون حس مسیولیتی میده که وظایفمونو درست و به موقع انجام بدیماما کورتیزول خون افراد خجالتی خیلی بالاست که باعث میشه یه آشوب و اضطراب همیشگی رو تجربه کنن.قبل از شروع تحقیق درمورد اعتماد به نفس دانشمندا رو افراد خجالتی مطالعه میکردناین بار جواب روی کروموزومهای 2 ، 11 و 17 قرار داشتاول کروموزوم 11 ژن D4 ه. این ژن مسیول سنتز پروتینی به همین اسمه که گیرنده دوپامینه دوپامین باعث میشه احساس لذت،شادی،رضایت رو تجربه کنیماز طرفی تو موقعیتهای تعقیب و گریز و هراس ونگرانی و بدبینی دوپامین میره بالا بالاهاافراد با اعتماد بنفس پایین هم این اتفاق یعنی افزایش فعالیت ژن D4 و به تبع اون سطح دوپامین رو تجربه میکنن اما متاسفانه ازمزایای دوپامین محروم میمونناما کروموزوم شماره دو ژن GAD1 این ژن سنتز و کنترل آنزیم GABA رو برعهده دارهوجود (گاما آمینو بوتیریک اسید)باعث خواب خوب و فشار خون بدون نوسان کاهش استرس و افزایش آرامش ما میشهاما GABA در بدن افرادی که کمرویی افراطی رو تجربه میکنن کمتر سنتز میشه. که خوب خودتون حدس میزنین که چه پیامدهایی داره.ژنها دست از سر خجالتیها برنمیدارنبلندی و کوتاهی ژن HTTLPR _ 5 بر روی کروموزوم شمارهی 17 کمابیش رو اعتماد بنفس یا کمرویی انسان تاثیر میذاره.اما اما اما اینو یادمون نره هر چقدر هم ژنهای ما ما رو خجالتی نشون بدن مهارت و تلاش ماست که میتونه مارو به انسانهای قوی تبدیل کنه."با ژن کست همراه باشین" |
تربیت مهمتر است یا اصالت؟ ریچارد داوکینز در مقدمهی سیامین سالگشت انتشار "ژن خودخواه" از قول یکی از خوانندگانش مینویسد بعد از اینکه کتابش را خوانده و به تاثیر ژنها روی همهی ابعاد زندگی انسان پی برده، حالت ناامیدی به او دست میدهد و از "پیام سرد و تیره"ی کتاب سرخورده میشود. ژن چیز مهمی است اما دنیای انسانی از طبیعت متفاوت به نظر میرسد، هر چند که زیربنای دنیای انسانی بر پایهی طبیعیات بنا شده است. مثلا "ایثار" و از خودگذشتگی را اگر تجزیه و تحلیل کنیم، به همین ژنها میرسیم که برای بقای خود، گونهها را وادار میکنند از جان خود حتی بگذرند. وقتی یک پرندهی مادر جان خود را برای حفظ فرزندانش به خطر میاندازد، این ژنها هستند که او را وادار به این کار میکنند. هدف بقای گونهها نیست، بلکه تکثیر همین ژنهاست.وقتی یک پدیده مانند رنگینکمان را تجزیه و تحلیل میکنیم ماهیت خود را از دست میدهد و به مشتی عدد و رقم راجع به طول موج رنگها تبدیل میشود. دنیای انسانی متفاوت از ماهیت علمی پدیدههاست. ما رنگینکمان را نه به شکل طولموج امواج الکترومغناطیسی، بلکه به عنوان "رنگینکمان" میبینیم. در همین دنیای انسانی سطوح انتزاعی متفاوتی هست که در بالاترین سطح به علوم انسانی ختم میشود، و یک تفاوت مهم میان "اصالت" و "تربیت" از همین فاصله میان پایهایترین مبانی تا انسانیترین و انتزاعیترین امور شکل میگیرد.با تجزیه و تحلیل علمی، بسیاری از امور انسانی یا شاید همهی آنها بیمعنا میشوند، درست مانند تجزیهی رنگین کمان. داوکینز در جای دیگری از کتاب میگوید فرض کنید یک زیستشناس گونهای از دلفینها را کشف میکرد که میتوانست شبکهی توری پیچیده و بزرگی برای ماهیگیری ببافد که قطرش به اندازهی طول 20 دلفین بود. از شنیدن خبر چنین کشفی همهی ما شگفتزده میشدیم، در حالیکه تار عنکبوت برای ما یک چیز مزاحم و پیشپا افتاده است. در واقع ما تنها نسبت به چیزهایی که نزدیکمان باشد توجه نشان میدهیم، و منظور از نزدیکی، همان نزدیکی ژنهاست. مثلا چرا خوردن گوشت انسان در همهی آیینها به شدت نهی شده است، اما خوردن گوشت حیوانات لذتبخش است. این به دلیل فاصله ژنی نزدیک بین انسانهاست، تا با موجودات دیگر. و البته بین همین موجودات دیگر، پستانداران اولویت بیشتری دارند و مثالهای آن را در کمپینهایی که برای نجات گونههای پستاندار تشکیل میشود میتوان دید. در واقع سایهی ژنها بر امور انسانی بسیار سنگینتر از چیزی است که فکر میکنیم.همهی ما میدانیم که خصوصیات رفتاری تا حدود زیادی از والدین به ارث برده میشود. برای مثال، کودکانی که به فرزندی پذیرفته میشوند، به لحاظ شخصیتی بیشتر شبیه والدین خونی خود هستند تا والدینی که پیش آنها بزرگ شدهاند. یا دوقلوهای همسان را میبینیم که رفتارشان خیلی شبیه به هم است.فروید عقیده داشت رفتار موجودات زنده حاصل جنگ غریزهی مرگ با زندگی است. غریزهی مرگ تلاش ذاتی موجود زنده است برای رسیدن به حالت اولیهای که پیش از تولد داشته، یعنی مردن. پرخاشگری ریشه در غریزهی مرگ، و رفتارهای جنسی ریشه در غریزهی زندگی دارد. و هر دوی اینها یک منشاء ذاتی یا غریزی دارند. از طرف دیگر گروهی معتقدند که انسان در هنگام تولد یک لوح سفید است و هر چیزی که روی آن نوشته شود همان میشود. "آزمایش عروسک بوبو" نشان میدهد که خشونت برخلاف چیزی که فروید میگوید، از محیط کسب و آموخته میشود، یا تقلید میشود. اینکه خشونت آیا ذاتی است یا نه، شاید پیچیده به نظر برسد. اما به نظرم یک مثال راحتتر در مورد "پیدایش زبان" است. از یکطرف میدانیم که انسان قابلیتهای فیزیکی خاصی دارد که او را قادر به صحبت کردن میکند، و از طرفی کودکانی را که در خردسالی در جنگل رها شدهاند میبینیم که دیگر هرگز نخواهند توانست زبان انسانی را بیاموزند.رخدادهای زمان بچگی تاثیر عمیقی بر تمام دورانهای زندگی دارد. کودکانی که والدینشان برایشان کتاب میخوانند، احتمالا در بزرگسالی کتابخوان خواهند شد. اما این شاید کمی گولزننده باشد. واقعیت این است که کودکانی که به لحاظ ژنتیکی کتابخوانتر هستند، به کتابخوانی والدینشان توجه بیشتری خواهند کرد، و احتمال آن بیشتر خواهد بود که این غریزه ذاتی در آنها تحریک و تقویت شود. از طرفی تاثیر تربیت اسلام بر عرب جاهلی را میتوانم مثال بزنم که او را از "قومی پراکنده" به وحدت رساند. در این مورد، این انسانها از سن لازم برای تربیت شدن و تاثیر پذیرفتن گذشته بودند. در تاریخ وقتی از زبان آنها میخوانیم که چه نفرتی نسبت به زندگی دوران جاهلیت خود داشتهاند، و نسبت به تفاخر قومی و نسبتهای ژنتیکی، به بالاترین درجه از آن چیزی پی میبریم که انسان را قادر میسازد خود را از زیر بار ژنها خارج کند.سعدی در گلستان طی یک مباحثه شیرین و خواندنی، که تعدادی ضربالمثل از همین حکایت ساخته شده، به این دوگانه پرداخته است. البته دوگانهی مد نظر سعدی لزوما به ژن ارتباطی ندارد و شاید تربیت سالهای اولیهی کودکی را مهمتر میداند. آدم نااهل مانند درختی است که کج کاشته شده، گرچه نهاد و ذات درستی داشته باشد. نقل میکند که روزی حاکمی فرمان میدهد گروهی از دزدان و راهزنان را بکشند. و چون بین آنها جوانی بود "میوه عنفوان شبابش نو رسیده و سبزه گلستان عذارش نو دمیده"، پس یکی از وزرا شفاعتش را میکند که "این پسر هنوز از باغ زندگانی بر نخورده و از ریعان جوانی تمتع نیافته". و سلطان با شنیدن این حرف عصبانی میشود و میگوید زنده گذاشتن اینها هیچ فایدهای ندارد. تربیت آدم نااهل، مانند قرار دادن گردو روی گنبد است:پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است / تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد استوزیر پاسخ میدهد که او هنوز بچه است و موعد تربیتش سپری نشده، و قابل اصلاح است، همانطور که سگ اصحاف کهف به واسطه همنشینی با نیکان مقامی انسانی پیدا میکند:پسر نوح با بدان بنشست / خاندان نبوتش گم شدسگ اصحاب کهف روزی چند / پی نیکان گرفت و مردم شدو آخر سر پادشاه رضایت میدهد که آن جوان را زنده نگه دارند، چند استاد برایش گماشتند تا تربیتش کنند، و حتی او را به لحاظ مادی تامین کردند تا نیازی به دزدی کردن نداشته باشد. وزیر هم که میدید جوان به خوبی دارد تربیت میشود پیش شاه خودشیرینی میکند و شاه که انگار از آخر داستان مطلع باشد، در پاسخ میگوید:عاقبت گرگ زاده گرگ شود / گرچه با آدمی بزرگ شودخلاصه اینکه دو سالی میگذرد تا اینکه تعدادی اوباش دور آن جوان جمع میشوند و وزیر و دو پسرش را به طمع سرقت میکشند. تا اینجای کار موضع شیخ مشخص نیست، اما پادشاه "دست تحسر به دندان گزیدن" میگیرد و شیخ از زبان پادشاه که همعقیده با اوست میگوید:شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی / ناکس به تربیت نشود ای حکیم کسباران که در لطافت طبعش خلاف نیست / در باغ لاله روید و در شورهزار خسزمین شوره سنبل بر نیارد / در او تخم و عمل ضایع مگرداننکویی با بدان کردن چنان است / که بد کردن به جای نیک مردان |
تا به حال فکر کردین خود فیزیک یعنی چی؟! Physics * 3 *فیزیک از واژه یونانی physikos به معنی " طبیعی" و physis به معنی " طبیعت" گرفته شده است. پس فیزیک علم طبیعت است به عبارتی در عرصه علم ، پدیدههای طبیعی را بررسی میکند.نقش فیزیک در زندگی: - هر فرد بزرگ یا کوچک، درس خوانده یا بیسواد ، شاغل یا بیکار خواه ناخواه با فیزیک زندگی میکند. عمل دیدن و شنیدن ، عکس العمل در برابراتفاقات ، حفظ تعادل در راه رفتن و . نمونه هایی از امور عادی ولی در عین حال وابسته به فیزیک میباشند. - پدیدههای جالب طبیعی نظیر رنگین کمان ، سراب ، رعد و برق ، گرفتگی ماه و خورشید و . همه با فیزیک توجیه میشوند. - برنامههای رادیو ، تلویزیون ، ماهواره ، اینترنت ، تلفن و . با کمک فیزیک مخابره میشوند. - با این نمونههای ساده ، میتوان تصور کرد که اگر فیزیک نبود و اگر روزی قوانین فیزیک بر جهان حاکم نباشند، زندگی و ارتباطات مردم شدیدا دچار مشکل میشود.فیزیک و آینده:با این روند رو به رشدی که علم فیزیک در کنار سایر علوم دارد، میتوان امیدوار بود که در آینده به چراها و چگونگیهای عالم طبیعت پاسخ داده شود و این دنیای فیزیک سکوی پرتاب به عالم متا فیزیک باشد. - شاید فیزیک بتواند رسیدن به سرعت نور و فراتر از آن را مقدور سازد. - شاید فیزیک بتواند مثالهای عجیب نسبیت را عملی کند. - شاید فیزیک بتواند معمای مثلث برمودا را حل کند. - شاید فیزیک بتواند واقعیت یوفوها( بشقاب پرندهها) را مشخص کند. - شاید فیزیک بتواند به راز وجود یا عدم وجود هوش فرا زمینی واقف شود. و .حالا بگین که فیزیک رو دوست دارین یا نه و چرا؟!ممنون میشم لایک کنین و نظر بدین..فالو هم یادتون نره :) |
معرفی برنا باتری شرکت برنا باتری جز لیست اولین تولید کنندههای باتری در کشور میباشد که به طور مستمر و پیاپی اقدامات لازم جهت افزایش کیفیت و کمیت تولیدات خود میباشد که بر اشتغال زایی 500 نفر نیروی کار به صورت مستقیم و بیشت از 10000 نفر به صورت غیر مستقیم در زنجیره تامین باطری ماشین میکوشد.برنا باتری با بهره گیری از نیروهای کارآمد و متخصص، برخورداری از مدرنترین ماشین آلات تولید باتری مطابق با تکنولوژی روز دنیا و تعهد و پایبندی مدیران و پرسنل این مجتمع بر اصول بهبود مستمر کیفیت و جلب رضایت مشتریان باعث گردیده که همواره صنایع خودروسازی کشور، شرکت برنا باتری را به عنوان یکی از منابع اصلی ت مین باتری خود انتخاب نمایند.برخی ویژگیهای برنا باتری که مجموعه را به ممتازترین و برترین تولید کننده باتری ایرانی تبدیل کرده به شرح ذیل عنوان میگردد. - بالا بردن سطح کیفیت در محصولات تولید شده - بهبود تصورات ذهنی مردم و دولت از سازمان - کمک به توسعه و پیشرفت سازمان در زمینه کیفیت و تکنولوژیاین شرکت از استانداردهای ISIRI ، EN ، KES ، PSA ، JIS ، SAE برای کنترل نهایی تولید محصولات خود استفاده مینماید.باتریهای شرکت برنا باتری به دو دسته خودروهای سبک که شامل باتریهای 35 آمپر تا 74 آمپر و خودروهای سنگین از 88 آمپر تا 200 آمپر را شامل میشود.باتری گلوبال برنا باتریباتری گلوبال به سفارش شرکت اطلس توسعه زرین در کارخانه برنا باتری با آخرین تکنولوژی روز اروپا ساخته شده است که هدف از ساخت این باتری تولید یک محصول با خدمات پس از فروش طولانی با کیفیت کره بوده است.این باتری کاملا از سوی استانداردهای ملی و اروپایی تایید شده است و در تولید آن از تکنولوژی Expand با آلیاژ سرب کلسیم استفاده شده استاین محصول جهت جلب رضایت مشتریانش برای خودروهای سبک تا 88 آمپر با 14 ماه گارانتی و برای خودروهای سنگین با آمپراژ بالاتر 8 ماه گارانتی ارایه میدهد.باتری کار به عنوان یک استارت آپ تخصصی و امداد باتری در زمینه فروش باطری ماشین و ارایه انواع باتری ماشین به فعالیت میپردازد. حمل، نصب و تست دینام و سیستم برقی کلیه خودروها کاملا رایگان بوده و به جز هزینه باتری شما هیچ هزینه دیگری پرداخت نخواهید کرد. و همچنین تعویض باتری ماشین در محل انجام میشود. |
متن قسمت دوم مجموعه چارلز داروین سلام و به قسمت 10 نردکست خوش اومدیدمن امیرم و شما به نردکست گوش میدید. توی این قسمت که دومین قسمت از مجموعه چارلز داروین میپردازیم به ادامهی راه چارلز و اینکه چطور با دریافت یک نامه زندگیش دگرگون شد.قبل از شروع این قسمت باید اشاره کنم که امیدوارم حال همهی شنوندهها و عزیزانشون مساعد باشه با توجه به وضعیت که پیش اومده اگر در قرنطینه هستید خوشحال میشم که برامون کامنت بزارید که چه کارهایی در قرنطینه انجام میدید که براتون موثر بوده با اینکار ممکنه که چهار نفر دیگه هم توی خونه حوصلشون سر نره و همینطور خودم. خب باید اشاره کنم که پادکست نردکست رایگان و رایگان هم باقی میمونه ولی شما با حمایت از نردکست باعث میشید که تجهیزات و کیفیت ساخت پادکست بالاتر بره و همینطور در هدفی که نردکست داره سهیم شید. هدف پادکست چیزی جز افزایش اگاهی عمومی نیست و برای سهیم شدن در این هدف میتونید به هر مقداری که دوست دارید حتی 1 هزار تومن به نردکست کمک کنید برای اینکار میتونید به صفحه ما در حامی باش به ادرس سر بزنید یا روی گزینه حمایت میکنم در کست باکس کلیک کنید.نردکست یک قسمت ویژه خواهد داشت که فقط برای کمپین بامابشنو ضبط خواهد شد و در ازای مبلغی شما میتونید اون قسمت رو گوش بدید که پول شما صرف خرید حلزون گوش، برای بچه هایی میشه که از نعمت شنیدن برخوردار نیستن.اگر که در مورد داروین چیز جالبی میدونید یا هر نظری در مورد این مجموعه یا قسمتهای قبلی دارید در بخش کامنت لطفا نظر خودتون رو به ما بگید. نردکست علاوه بر کست باکس در ناملیک و بقیهی اپهای پادگیر حضور داره همینطور برای دریافت اخبار پادکست میتونید ما رو در شبکههای اجتماعی دنبال کنید که تمامی نشانیها رو در بخش توضیحات پادکست قرار دادم.بسیار خب بریم برای شروع این قسمت یعنی چارلز داروین قسمت دوم.خب زندگی داروین همونطور که در قسمت اول اشاره کردم پستی و بلندیهای زیادی داشت، اگر قسمت اول رو گوش ندادید باید بگم حتما برگردید و قسمت اول رو گوش بدید تا با کودکی و همینطور نوجوانی چارلز بیشتر اشنا بشید . در قسمت اول همینطور به افرادی پرداختیم که روی داروین تاثیر زیادی داشتند و در مورد هر یک توضیحاتی دادیم. توی این قسمت به ادامهی زندگی داروین میپردازیم که چطور زندگی چارلز با دریافت یک نامه متحول شد.توی سال 1831 توی یکی از شبها که داروین به منزل خودش در ماونت برمیگرده با دو تا نامه روبرو میشه کی یکی از نامه از طرف پروفسور هنسلو بود و دیگری از جورج پیکاک. من ابتدا یک توضیحی در مورد هر کدوم بدم و بعد متن نامه ایی که زندگی داروین رو متحول کرد میخونم.جان استیونس هنسلو که میشه گفت مربی و راهنمای داروین بود باعث شده بود اون روحیه طبیعت شناسی توی داروین بسیار رشد کنه . چارلز در واقع یک عضو خانوادهی هنسلو هم محسوب میشده به این دلیل که همیشه هنسلو، داروین رو به خونش دعوت میکرد و یا به گردشهای زیادی میرفتند و هنسلو به چارلز درسهای زیادی در مورد لایههای زمین و همینطور فسیل هایی که داروین پیدا میکرد میداد. تخصص هنسلو در زمین شناسی و گیاه شناسی بود و یکی از کارهای ارزشمند هنسلو کار روی هرباریومها بود. هرباریوم مجموعه ایی از گیاهان خشک شده بود که این کلکسیون رو برای مطالعه جزییات گیاهان استفاده میکردن و هنسلو با دقت روی این مجموعهها کار میکرد. خود هنسلو فردی بود که باعث شد داروین معروف بشه چون اون بود که داروین رو برای سفر معروفش پیشنهاد داده بود.در مورد جورج پیکاک باید بگم که او یک طبیعت شناس نبود بلکه یک ریاضیدان بود و بیشتر شهرتی که کسب کرده بود به علت توانایی هاش توی زمینه ریاضیات بود. پیکاک در ستاد نیروی دریایی با دریابان فرانسیس بیوفورت ملاقات میکنه و بیوفورت از پیکاک میخواد که یک طبیعت دان رو به او معرفی کنه که باید برای سفری دو ساله به بخشهای جنوبی امریکا سفر کند. پیکاک بیشتر با هنسلو در ارتباط بود و به هنسلو نامه میزنه که تو به من پیشنهاد کن که کی برای اینکار بیشتر مناسبه و هنسلو، داروین رو پیشنهاد میکنه.خب میخوام اون نامهایی که به دست داروین از طرف هنسلو رسید رو بخونم و بعد از اون به یه سری نکات دیگه بپردازم پس بریم برای نامهی هنسلو. - نامه هنسلو خونده میشه - موسیقی میانیخب خواندن این نامه برای داروین بسیار خوشحال کننده بود و یک آرزوی دیرینهی برای اینکه در طبیعت شناسی حرفی برای گفتن داشته باشه محقق شده بود. طبیعت شناس باید وقتش را در طبیعت بگذرونه و این امر برای داروین بسیار روشن و گواه بود به همین دلیل این یک فرصت بسیار عالی برای چارلز به حساب میاومد.در نامه دوم پیکاک به داروین اطلاع میده که نامه ایی به هنسلو نوشته و از او خواسته که کسی را به او پیشنهاد بده و میشه گفت که برای محکم کاری و دادن اطلاعات بیشتر دوباره خود پیکاک نامه ایی برای چارلز میفرسته و توی این نامه اشاره میکنه که دیداری با بیوفورت داشته و قراره که سفری دوساله برای بررسی دقیقتر بخشهای جنوبی امریکا انجام بشه. باید بگم که این سفر برای داروین از نظر مالی سودی نداشت چون بودجهایی که در اختیار کاپیتان فیتزروی قرار گرفته بود برای این سفر انقدری نبود که بخوان خرج طبیعت دان رو هم بدن به همین دلیل از نظر مالی برای داروین سودی نداشت و بیشتر هنسلو به داروین تاکید داشت که از نظر تاریخ طبیعت و همینطور زمین شناسی برای تو سودمند خواهد بود و نه چیز دیگهایی.فیتزروی برای اینکار با پرداخت 200 یورو به یک نقاش به اسم کانرد مارتنز اون رو استخدام کرده بود که این نقاش اتریشی با طرحهای خودش اطلاعات زیادی را برای این سفر اکتشافی تهیه کرد. اما خب همونطور که اشاره کردم دستمزدی برای طبیعت دان کشتی بیگل درنظر گرفته نشده بود البته پیکاک به چارلز میگه که اگه لازم داری میتونم برای دستمزدت کاری کنم ولی خب داروین از نظر مالی در قسمت اول هم اشاره کردم که تا موقعی که پیر شد و فوت کرد هیچ موقعی مشکل مالی رو نداشت پس این مشکلی برای داروین نبود.در پایان سپتامبر همون سالی که داروین نامه رو دریافت میکنه قراره که کشتی عازم سفر بشه. قرار بر این بود که به جزایر تیرادل فویگو و بعد به جزایر سیز برن که کارهای نقشه برداری رو انجام بدن . این سفر چون سفر پرخطری محسوب میشد ابتدا خواهرهای چارلز با این موضوع مخالفت میکنن و به او میگن که تو نه تجربش رو داری و هم اینکه خطرناک این سفر اما داروین به این دلیل که هنسلو و پیکاک او رو تایید کرده بودند اعتقاد داشت که برای این سفر امادس و قراره که به ارزوش برسه. داروین خودش رو یک طبیعت دان نیمه کاره صدا میزد در ان زمان و به هر قیمتی دوست داشت که این سفر به دور دنیا رو انجام بده.بعد از اینکه با استقبال خوبی از طرف خواهرانش روبرو نشد صبر کرد که این موضوع را با پدرش در میون بزاره.یک روز برای اینکار صبر میکنه چون پدر داروین در اون روز از مرگ یکی از بیمارانش ناراحت بود به همین دلیل در صبح فردای اون روز این مطلب رو با رابرت داروین یعنی پدر خودش در میون میزاره. پدر چارلز این مسیله رو بیان میکنه که تو به من قول داده بودی که کار خودت رو عوض نکنی چون همونطور که در قسمت اول اشاره کردم داروین ابتدا به رشته پزشکی رفته بود به اصرار پدرش و بعد به رشته الیهات به سلیقه خودش رفته بود و قول داده بود که در این رشته موفق شه. خب داروین به قول خودش عمل کرده بود و الهیات رو تموم کرده بود و فقط منتظر بود که در یک کلیسا شروع به کار کنه که در اون زمان دو سال معمولا طول میکشید که جایی برای کشیش جدید خالی بشه به همین دلیل این فرصت را یک فرصت طلایی در نظر میگرفت. رابرت داروین در نظر داشت که چارلز این سفر را به تعویق بندازه و سعی نکنه که ایندهی شغلی خودش رو خدشه دار کنه.البته باید بگم اینطور نبوده که رابرت داروین به پسرش بگه که اگه این سفر رفتی دیگه پسر من نیستی مثل خیلی از کارهایی که پدر مادرهای ایرانی انجام میدن و میگن اگه فلان رشته رو نخوندی بدبخت و ذلیل میشی و میمیری نه، اینطور نبوده بلکه بیشتر میخواسته به داروین بفهمونه که این سفر ممکنه روی اینده تو تاثیر گذار باشه. چارلز چون اون رفتاری که فکر میکرد رو از پدرش نمیبینه به هنسلو نامه مینویسه که با اینکه خیلی مشتاقم به این سفر بیام ولی اگر میپذیرفتم پدرم ناراحت میشد به همین دلیل قادر به همراهی شما نیستم.خوب یکی دیگر از افرادی که در زندگی داروین نقش بسیار زیادی داشت دایی چارلز بود، دایی داروین به اسم جوزایا وجوود بسیار فردی با دانش و کمالات بود. جوزیا که یک لیبرال بود که کارهای بسیاری برای حق رای زنان در انگلیس انجام داد و همیشه فردی بود که خودش را با کتاب مشغول میکرد. جوزیا با خواهر خودش یعنی سوزانا وجوود که مادر چارلز میشد تا لحظه مرگش رابطهایی خوبی داشت و همیشه جوزایا وجوود به خواهرزادهی خودش چارلز کمکهای فراوانی میکرد همینطور جوزایا با پدر داروین رابرت دوست صمیمی بود که باعث شده بود رابرت با سوزانا وجوود اشنا بشه و باهم ازدواج کنند.همهی این مطالبی که در مورد جوزایا گفته شد برای این بود که رابرت حرف جوزایا رو قبول داشت به همین دلیل چارلز داروین با اطلاع از این موضوع به دایی خودش خبر میده که پدرم با سفر من موافق نیست و اگر امکانش هست این مسیله رو برای پدرم توضیح بدید.جوزایا قبول میکنه که این مسیله رو با رابرت مطرح کنه و سعی کنه که رابرت عاقلانه برای چارلز تصمیم بگیره.جوزایا به همراه چارلز به ملاقات رابرت داروین میرن و بعد از اینکه جوازایا با رابرت صحبت میکنه، قبول میکنه که پسرش چارلز رو به این سفر بفرسته.به نظر من فردی که بیش از همه باعث شد چارلز داروین پتانسیل خودش رو کشف کنه و به خودش باور داشته باشه جان هنسلو استاد داروین بود به این دلیل که هنسلو اون استعداد پنهان داروین رو میدید و میفهمید اگه فرصتی داشته باشه از اون نهایت استفاده رو میکنه. هنسلو علاوه بر اینکه در موفقیت داروین موثر بود با دادن نکات علمی مختلف باعث شده بود، داروین از دانشش به شکل بهتری استفاده کنه.هنسلو برای سفر به داروین پیشنهاد میده که کتاب اصول زمین شناسی اثر چارلز لایل رو با خودش ببره ولی به داروین هشدار میده که نظریات لایل رو کامل نپذیر و بیشتر روی اونها فکر کن بیشتر میشه گفت یک تکلیف برای برای داروین بود اینکار و همینطور یه سری اموزشهایی به چارلز داروین میده که برای نگه داری نمونههای جانوری بسیار مهم بود به عنوان مثل به داروین گوش زد میکنه که نمونهای جانوری که بدنی نرم دارند باید در محلولی با 70 در الکل و 30 درصد اب نگه دارید یا حتما از ظرفهای شیشهایی استفاده کن چون ظرفهای سفالی باعث تبخیر الکل میشن. در نهایت باید بگم که داروین به لطف افرادی مثل هنسلو تونست که اسم خودش رو جاودانه کنه و امیدوارم که همهی ادمهای زمین افرادی مثل هنسلو رو در کنار خودشون داشته باشن هرچند که این روزها کمتر شاهد همچنین موضوعی هستیم.خب به انتهای قسمت دوم مجموعه داروین رسیدیم امیدوارم که راضی بوده باشید.اگر پیشنهاد و یا انتقادی دارید میتونید برای ما کامنت بزارید و باید بگم که همهی کامنتها خونده میشه.لطفا ما رو در شبکههای اجتماعی مثل توییتر و اینستاگرام دنبال کنید چون خبرهای مربوط به هر قسمت و همینطور مطالب جالبی رو با شما به اشتراک میذاریم.تا قسمت بعدی خدانگهدار |
میکروبهای "زامبی" محدودیتهای انرژی زندگی را بازتعریف میکنند منتشرشده در Quanta Magazine به تاریخ 12 آگوست 2020 لینک مقاله اصلی: ' Zombie ' Microbes Redefine Life ' s Energy Limits یک مدل جدید نشان میدهد که ساکنان یک بیوم عظیم و باستانی زیر کف دریا به سختی از انرژی کافی برای زنده ماندن استفاده میکنند - و درک گسترده از این که زندگی چه شکلی میتواند باشد را گسترش میدهند.انرژی سیاره را میراند این ارزی است که همه موجودات زنده برای رشد، توسعه و عملکرد از آن استفاده میکنند. اما سلولها به چه مقدار انرژی نیاز دارند؟ میکروبهای رسوبی ساکن در زیر کف دریا - که ممکن است تعداد سلولهای میکروبی که در خود اقیانوسها یافت میشوند بیشتر باشد - پاسخهای شگفتانگیزی را فراهم میکنند. موجودات زنده نه تنها آنچه را که دانشمندان در مورد نیازهای انرژی زندگی میدانند به چالش میکشند، بلکه به روشهای جدیدی برای تعریف این که زندگی چیست و کجا ممکن است آن را پیدا کنیم نیز اشاره میکنند.هفته گذشته در Science Advances ، محققان کاملترین تصویر تا به امروز را از بیوسفر پنهان و عجیب در زیر کف دریا ارایه دادند. سفرهای حفاری در اقیانوس بارها آن اعماق بینور و سلولهای بدون پوشش را بررسی کردهاند که تقریبا در حالت معلق زنده میمانند و انرژی کمتری نسبت به همسایگان خود در سطح زمین مصرف میکنند. اما مدل ارایهشده در مطالعه جدید نشان میدهد که این حالت نهفته احتمالا در مورد اکثر میکروبهای موجود در رسوبات اقیانوس صدق میکند - و اینکه آنها معمولا در بودجههای انرژی که به حداقل نظری برای زندگی میرسد، زندگی میکنند.جیمز بردلی، یک زمینشناس در دانشگاه کویینمری لندن و نویسنده ارشد مطالعه مدلسازی جدید، گفت: "کل این بیوسفر از سلولها، که معادل اندازه خاکهای جهان است، به سختی انرژی کافی برای زنده ماندن دارد."برای یادگیری در مورد میکروبهایی که در رسوبات زیر دریا زندگی میکنند، دانشمندان معمولا باید به سفرهای حفاری برای بازیابی نمونههای آنها بپردازند. جان امند، مدیر مرکز تحقیقات بیوسفر انرژی تاریک در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و یکی از نویسندگان این مقاله، گفت: "اما این ماموریتها دشوار و پرهزینه هستند - و به این دلیل که 70 درصد از سطح کره زمین توسط اقیانوسها پوشانده شدهاست، ما به سرعت متوجه شدیم که قصد نداریم تعداد نمونههایی که واقعا برای نقشهبرداری رسوبات دریایی مورد نیاز است را به دست آوریم. بنابراین ما باید از دادههایی که وجود دارند استفاده کنیم و آنها را با روشهای مدلسازی بسط دهیم."برای رسیدن به این هدف، آمند، بردلی و بقیه اعضای تیم آنها صدها هزار بخش را در اقیانوسها کشف کردند و از دادههای چندین دهه سفر، آزمایشهای آزمایشگاهی و مدلهای نظری برای برون یابی نیمرخ دقیقی از رسوبات جوانتر در هر بخش استفاده کردند. مقادیری که آنها تخمین زدند شامل سن رسوبات، تراکم و توزیع سلولها در آنها، این که چگونه آن سلولها انرژی خود را به دست آوردند و میزان سوخت و ساز مواد مغذی موجود توسط سلولها بود.از آن مقادیر، محققان مصرف نیروی سلولها در هر منطقه را محاسبه کردند - نرخی که سلولها انرژی را به دست میآورند و از آن استفاده میکنند، نه فقط مقدار خود انرژی. کارن لوید، یک میکروبیولوژیست در دانشگاه تنسی، نوکسویل که در این مطالعه شرکت نداشت، گفت: "این مهم است، زیرا راه دقیقتری برای صحبت در مورد انرژیبخشهای زندگی است. زمان واقعا برای زندگی اهمیت دارد."یک زپتووات از زندگیآنها دریافتند که سلولهای مدفون در رسوبات اقیانوسی در سطوح توان بسیار پایین عمل میکنند. در کل، میکروبها در آن رسوبات، که در برخی مکانها ممکن است کیلومترها زیر کف دریا گسترش یابند، مجموعا از یک دهم یک درصد از نیروی مصرفشده در 200 متر بالایی اقیانوس استفاده میکنند. به طور متوسط، هر سلول از دفن رسوبات خود در سطحی بسیار پایینتر از "برخی از انرژیبرترین چیزهای جهان" جان سالم به در میبرد و میزان آن کمتر از میزان آن در هر موجود زنده اندازهگیری شده در آزمایشگاه است.این محاسبات در راستای کارهای نظری قبلی توسط اعضای تیم بود که در سال 2015 تلاش کردند تا کمترین مقدار نیروی مورد نیاز برای زندگی را تخمین بزنند براساس این فرض که حتی سلولهای عمیقا خفته باید آسیب تصادفی به مولکولهای اساسی خود را برای زنده ماندن تعمیر کنند. آنها دریافتند که برای سلولهای فردی، این حداقل توان حدودا یک زپتوات یا 10 به توان 21 - وات است. این تقریبا نیروی لازم برای بلند کردن یک هزارم دانه نمک به میزان یک نانومتر در روز است. (برای اینکه درک بهتری داشته باشید، بدن انسان به طور متوسط در حدود 100 وات نیرو استفاده میکند، معادل نیروی یک چراغ مطالعه). مدل جدید نشان میدهد که سلولهایی که در رسوبات زیر دریا زندگی میکنند تنها کمی بیشتر از آن نیرو جذب میکنند.اگر چه این نوع اندازهگیریها قبلا برای مناطق زیر دریا انجام شدهاند، اما تا حدی در انزوا نیز وجود دارند. لوید گفت: "ما هرجایی چندین سوراخ ایجاد کردهایم، اما این مقاله در واقع آنها را کنار هم قرار داده و در یک چشمانداز جهانی قرار میدهد."بیوسفر ایستاییمفهوم برآوردهای این مطالعه این است که این بیوم زیرزمینی تقریبا هیچ تقسیم سلولی ندارد: برخی از سلولهای آن پایین ممکن است 100 میلیون سال سن داشته باشند. هم چنین به این معنی است که در تمام این مدت، این سلولها ممکن است به هیچ وجه رشد و یا تغییر نکرده باشند. این یک بیوسفر است که با ایستایی مشخص میشود. امند گفت: "در واقع، بیشتر سلولها به سختی در حال باقی ماندهاند. مفهوم ما از چگونگی تکامل سلولها برای این بیوسفر فوقالعاده بزرگ، از بین میرود."و با این حال، به خاطر تعداد آنها و هزاران سالی که جان سالم به در بردهاند، این سلولهای تقریبا، اما نه کاملا، مرده نقش مهمی در تولید متان، تجزیه بزرگترین مخزن کربن آلی و دیگر فرایندها دارند. لوید گفت: "آنها موجودات بسیار ضعیفی هستند، اما در واقع اثر بزرگی روی زمین دارند."در مجموع، او افزود: " برای ادامه زندگی به قدرت زیادی نیاز ندارید." و این احتمال وجود دارد که حیات در قلمروهایی وجود داشته باشد که دانشمندان ممکن است قبلا آنها را در نظر نگرفته باشند - از جمله در سیارههایی که به نظر مهماننواز نمیآیند. شاید، برای مثال، سلولها توانستهاند در دنیاهایی زنده بمانند که زمانی اقیانوسهایی داشتهاند و منتظر ماندهاند تا شرایط بهبود پیدا کند.اگرچه این مدل جامع است، اما هنوز کامل نیست: این مدل بر روی رسوبات زیرسطحی جوانتر تمرکز میکند که قدمت آن به حدود 2 ٫ 6 میلیون سال میرسد. میکروبهای در رسوبات عمیقتر ممکن است حتی از قدرت کمتری استفاده کنند در حالی که سلولهای دیگر در زیستگاههای زیر دریایی مثل سنگهای پوسته زمین ممکن است قدرت بیشتری استفاده کنند.فرضیات نیز در این مدل نیازمند بررسی بیشتر هستند. استیو دی هونت، اقیانوس شناس دانشگاه رود آیلند که در این مطالعه شرکت نداشته میگوید: "جزییات زیادی در اینجا وجود دارد که ارزش سرک کشیدن را دارند." او میگوید که، برای مثال، برخی از برآوردهای کار جدید از توزیع جغرافیایی متابولیتهای هوازی و بیهوازی کاملا با یافتههای قبلی همخوانی ندارند.اما این انتظار میرود، دی هونت افزود: مدلها الگوها را کشف میکنند و برای تست بیشتر پیشبینی میکنند. یوکی مورونو، میکروبیولوژیست در آژانس علوم و فنآوری دریایی - زمین ژاپن، دریافت که کار مدلسازی توسط بردلی و همکارانش، یافتههای او را در مورد زندگی عمیق رسوبی تکمیل میکند - و ممکن است به پر کردن برخی جاهای خالی کمک کند.بقا در حدهامورونو و دی هونت رهبران گروهی از محققان بودند که دو هفته پیش اعلام کردند که باکتریهای بهدامافتاده در یک خواب 100 میلیون ساله را در زیر کف دریا احیا کردهاند. آنها با زحمت زیاد بیشتر سلولهای خفته در آن رسوبات را به حالت رشدی که به طور قابل درکی زنده بود، باز میگرداندند. با این حال، وقتی آنها همان چیز را در مطالعه قبلی با رسوبات جوانتر و غنی از مواد مغذی امتحان کرده بودند، میتوانستند تنها بخش کوچکی از میکروبها را احیا کنند - یک نتیجه متناقض، چون آن سلولها در محیطی به ظاهر سختتر باقی مانده بودند.این مدل در مقاله جدید بردلی به یک توضیح احتمالی اشاره میکند: هنگامی که رسوبات 100 میلیون ساله برای اولین بار شکل گرفتند، ممکن است میکروبهای بهدامافتاده انرژی یا قدرت بیشتری داشتند. به گفته مورونو، شاید آن شرایط اولیه و به دنبال آن کاهش سریعتر در سطوح انرژی، با مدفون شدن سلولها در اعماق بیشتر، احتمال بقای طولانیمدت را بیشتر کند.او امیدوار است که محققان به یکپارچهسازی اطلاعات از مطالعات بیشتر در مدلها ادامه دهند تا این نوع بینشها را به دست آورند. اما به نظر میرسد که تاکنون مدلسازی به تایید چیزی کمک کردهاست که بسیاری از دانشمندان به آن مشکوک شدهاند. لوید گفت "حدهای زندگی چیستند؟ برای زندگی به چه چیزی نیاز دارید؟ معلوم شد که به چیز زیادی نیاز نداریم."این متن با استفاده از ربات ترجمه مقاله علمی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد. |
دانشمندان یک مولد اعداد تصادفی با استفاده از لیزر فوقسریع ساختند. شکل 1 . سیستم مبتنی بر نور منتشرشده در: zdnet به تاریخ 1 مارس 2021 لینک منبع: Scientists have built this ultrafast laser - powered random number generator یک سیستم مبتنی بر نور جدید میتواند برای تولید کلیدهای رمزنگاری که دادهها و تراکنشهای بسیار حساس را تضمین میکنند، مورد استفاده قرار گیرد. دانشمندان با استفاده از یک لیزر در مقیاس تراشه، موفق به تولید جریانهایی با اعداد کاملا تصادفی در حدود 100 برابر سرعت سریعترین سیستمهای تولید اعداد تصادفی که در حال حاضر در حال استفاده هستند، شدهاند.سیستم جدید، که به عنوان "تولید بیت تصادفی فوق موازی بسیار بزرگ" توصیف میشود، میتواند برای تولید کلیدهای رمزنگاری استفاده شود که دادهها و معاملات بسیار حساس را امن میکند، که در حال حاضر در معرض خطر حمله هکرهای مسلح به قدرت کامپیوتر فزاینده هستند.تصادفی بودن نقش اساسی در رمزنگاری دارد: هرچه یک کلید امنیتی بیشتر تصادفی باشد، استفاده از ریاضیات منطقی برای شکاندن قفل کد سختتر است. به همین دلیل است که از مولدهای اعداد تصادفی برای رمزگذاری دادهها استفاده میشود: این تکنولوژی جریانهایی از بیتهایی را ایجاد میکند که میتوانند به نوبه خود برای تولید کلیدهای رمزنگاری بسیار قوی مورد استفاده قرار گیرند.مطالعه مقاله مسابقه برای حفظ اسرار از انقلاب محاسبات کوانتومی توصیه میشود.راههای زیادی برای تولید اعداد تصادفی وجود دارد، که شناختهشدهترین آنها را میتوان در طول هزاران سال پیدا کرد: به عنوان مثال، یک تاس ساده، یا پرتاب سکه، نتایج غیرقابلپیشبینی را فراهم میکند. این همان چیزی است که رمزنگاری مدرن سعی در تقلید از آن دارد. البته، تولید دستی اعداد تصادفی قادر به حفظ سرعت با مقیاس تقاضا برای امنیت دادهها نیست. برای ایجاد مقادیر زیادی از اعداد تصادفی در مقیاس، فنآوریهای جدیدی توسعه داده شدند تا به سرعت به بیتها یا اعداد، رفتار غیرقابلپیشبینی برخی پدیدههای طبیعی ترجمه شوند.به عنوان مثال، لیزرها از فوتونهای کوانتومی کوچکی ساخته شدهاند که به شیوههای آشفته و غیرقابلپیشبینی رفتار میکنند - و نوسانات تصادفی ذراتی که یک پرتو لیزر را میسازند را میتوان توسط یک کامپیوتر تشخیص داد، تا به توالیهایی از اعداد ترجمه شود که کاملا غیرقطعی هستند.اگرچه خواص غیرقابلپیشبینی لیزرها قبلا برای تولید اعداد تصادفی مورد استفاده قرار گرفتهاند، اما این سیستمها محدود میباشند. سیستمهای مبتنی بر لیزر قادر به تولید اعداد بسیار سریع نیستند و نمیتوانند اعداد را به طور همزمان از یک پرتو واحد تولید کنند.هوی کایو، استاد فیزیک کاربردی در دانشگاه ییل که رهبری این مطالعه را بر عهده داشت گفت: "معمولا، آن ژنراتورهای اعداد تصادفی فیزیکی خیلی سریع نیستند - این یک مشکل است." همچنین، آنها متوالی هستند - یعنی، آنها معمولا فقط یک بیت استریم تولید میکنند. آنها نمیتوانند بسیاری از جریانهای باینری را به طور همزمان تولید کنند. و در هر جریان، نرخ نسبتا پایین است، به طوری که از تولید تعداد زیادی عدد تصادفی بسیار سریع جلوگیری میکند.در عین حال، نیاز به سیستمی که بتواند اعداد تصادفی را در مقیاس تولید کند، به سرعت در حال افزایش است. با گسترش شبکهها به روشی پیوسته، لازم است نرخ تولید اعداد تصادفی افزایش یابد تا سرعت تقاضا حفظ شود و اطمینان حاصل شود که دادههای حساس به طور مناسب محافظت میشوند.برای بهبود خروجی ژنراتورهای عددی تصادفی مبتنی بر لیزر، Cao و تیم او یک لیزر منفرد فشرده را ایجاد کردند و طراحی حفره لیزر را بهبود بخشیدند تا آن را به یک ساعت شنی شبیه کنند. هنگامی که لیزر خاموش میشود، امواج نور بین دو انتهای ساعت شنی، به طور همزمان در دستگاه تشدید میشوند نوسانات در شدت ذرات کوانتومی نور توسط یک دوربین سریع ثبت میشوند، تا توسط یک کامپیوتر به سریهای تصادفی از اعداد ترجمه شوند.ممکن است به مطالعه مقاله نقش محاسبات کوانتومی در زمینه خدمترسانی به بشریت علاقمند باشید.بنابراین، با توجه به طراحی جدید، حفره به عنوان یک تشدید کننده برای امواج نور عمل میکند، به این معنا که بیتهای تصادفی را میتوان به صورت موازی، حتی با یک دیود لیزر واحد - برای اولین بار، برای تولید کنندههای اعداد تصادفی مبتنی بر نور - تولید نمود.نتایج امیدوارکننده هستند، هم در سرعت و هم در مقیاس: با استفاده از سیستم تقویتکننده جدید، کایو و تیم او حدود 250 ترابیت، یا 250 گیگابیت، یا بیت تصادفی در هر ثانیه تولید کردند که بیش از دو مرتبه بزرگی بیشتر از سریعترین سیستمهای جریان است. محققان گفتند که این فنآوری را میتوان "به طور قابلتوجهی" افزایش داد. کایو گفت: "این واقعا راه جدیدی را در مورد نحوه تولید سریعتر اعداد تصادفی باز میکند و ما هنوز به حد مجاز نرسیدهایم." "در مورد اینکه تا چه حد میتواند پیش برود، فکر میکنم هنوز چیزهای بیشتری برای کاوش وجود دارد."برخی کشورها در حال خرید هستند. با این حال، برای اینکه تکنولوژی برای استفاده عملی آماده باشد، لازم است که یک تراشه فشرده ایجاد شود که هم لیزر و هم آشکارسازهای نوری را که میتوانند به طور مستقیم و به سرعت اندازهگیریها را به کامپیوتر در زمان واقعی ارسال کنند، ادغام کند. با توجه به اینکه بسیاری از شرکتها به دنبال روشهای نوآورانه برای استفاده از ذرات سبک برای تولید اعداد تصادفی هستند، این حوزه احتمالا در چند سال آینده مشغول خواهد بود.به عنوان مثال، شرکت کوانتومی مستقر در بریتانیا Nu Qu شان بر روی دستگاهی کار میکند که میتواند ذرات کوانتومی نور را منتشر و شناسایی کند، که فوتونهای تکی نامیده میشوند. در دراز مدت، بنیانگذاران نوفوتونز امیدوارند که این فنآوری برای ساخت کامپیوترهای کوانتومی در مقیاس بزرگ مورد استفاده قرار گیرد با این حال، در حال حاضر، راهاندازی با آزمایشگاه فیزیکی ملی برای تجاریسازی دستگاه برای تولید اعداد تصادفی کوانتومی کار میکند.این متن با استفاده از ربات مترجم مقاله تکنولوژی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند. |
بعد از صد سال! سیاهچاله در نگاه بشر! دهم آوریل سال 2019 دانشمندان پروژهی تلسکوپ افق رویداد تصویری از یک جرم کیهانی منتشر کردند که حدود صد سال پیش انگیزهوجودش با نظریه نسبیت عام انیشتین ایجاد شده و حدود 60 سال است که بشر بهدنبال ردی از این اجرام در کیهان است: "سیاهچاله"شمای گرافیکی از ساختار سیاهچاله هرچه جرم یک جسم بیشتر باشد، نیروی جاذبه بیشتری بر اجرام اطرافش وارد خواهد کرد. اجرام سبکتر در دام جاذبهی اجرام سنگینتر میافتند. ماه به دور زمین میچرخد، زمین و سیارات منظومهی شمسی بهدور خورشید و خورشید و دیگر ستارههای کهکشان راهشیری بهدور جرمی فوق سنگین در مرکز کهکشان راهشیری! به حداقل سرعتی که برای غلبه بر گرانش در سطح یک جرم نیاز داریم "سرعت فرار" گفته میشود. اگر جرمی بخواهد از گرانش زمین رها شود باید سرعتی معادل 11 ٫ 18 کیلومتربرثانیه (حدود 40000 کیلومتربرساعت) داشته باشد. چنین سرعتی برای رهایی از خورشید 617 کیلومتربرثانیه و برای کهکشان راه شیری حدود 1000 کیلومتربرثایه است! بالاترین سرعتی که در جهان آشکار شده سرعت نور است، اما گرانش سیاهچاله به اندازهای است که حتی نور هم نمیتواند از آن بگریزد! اما سرعت فرار از یک جرم، به فاصله از آن جسم نیز وابسته است. در اطراف سیاهچاله مرز فرضی وجود دارد که تا زمانی که نور به آن نزدیک نشده شانس فرار از گرانش سیاهچالهرا دارد به این مرز "افق رویداد" گفته میشود. اگر جرمی تحت هرشرایطی وارد افق رویداد بشود ناگزیر به درون سیاهچاله سقوط خواهد کرد.سیاهچاله از دید نظریه در نظریه نسبیت عام انیشتین فضا و زمان کمیتهایی مستقل ازهم نیستند و گذر زمان وابستهبه شکل فضا است و نیز جرم به فضا - زمان شکل میدهد بههمین دلیل از اصطلاح فضا - زمان استفاده میشود. اگر جسمی را روی سطحی نرم بگذاریم، جرم موردنظر بهنسبت جرمی که دارد سطح را خمیده خواهد کرد، هرچه جرم جسم بیشتر باشد، خمیدگی عمیقتر بوده وانحنای بیشتر بر سطح ایجاد میکند. اگر فرض کنیم اجرام کیهان نیز فضازمان اطراف خود را خمیده میکنند، عمیقترین خمیدگی بر فضا - زمان از آن سیاهچالهها خواهد بود. جرم زیادی که در حجم کم یا بهعبارتی در یک نقطه جمع شده، درنتیجه بسیار چگال است. چگالی جرم سیاهچالهها آنقدر بالاست که فضا - زمان خود را بهشدت تحت تاثیر قرارداده و جایی را بهوجود آورده که تمام قوانین فیزیک در آن نقطه کارایی خود را از دست میدهند. (برای مثال اگر تمام جرم زمین را در حجمی به شعاع یک سانتیمتر فشرده کنیم، تبدیل به یک سیاهچاله خواهد شد.) افق رویداد، قسمت داخلی و خارجی سیاهچاله را از هم جدا کرده و هیچ چیزی نمیتواند از ناحیهی درونی به ناحیه بیرونی برود. در فیزیک به چنین نقطهای که نمیتوانیم هیچ اطلاعاتی از آن بهدست آوریم و از قوانین حاکم برآن نیز مطلع نیستیم "تکینگی" گفته میشود. سیاهچاله، نقطهای تکین است که با مرزی به نام افق رویداد احاطه شده و چیزی از داخل آن مرز نمیدانیم.خمیدگی فضا زمان در اثر جرمسیاهچاله از دید تجربه "ریز سیاهچاله" یا سیاهچالههای ازلی که تصور میشود درجهان اولیه بافاصلهی کمی از مهبانگ شکل گرفتهاند و ابعاد بسیار کوچکی در حد اتم دارند. "سیاهچالههای ستارهای" نتیجهی مرگ ستارگان پرجرم هستند. ستارگانی که در مراحل پایانی عمر خود در اثر اتمام سوختشان برای همجوشی هستهای، تعادلی که بین نیروی گرانش رو به مرکز و فشار رو به بیرون ناشی از همجوشی هستهای دارند را از دست میدهند در نتیجه، گرانش رو به مرکز غلبه کرده و به درون خود فرومیریزند یا بهاصطلاح به درون میرمبند. این رمبش تاجایی ادامه پیدا میکند که چگالی جرم بسیار بالا رفته و تبدیل به یک سیاهچاله میشود. "سیاهچالههای کلانجرم" حداقل یکمیلیون برابر خورشید جرم دارند. ازجمله سیاهچاله مرکز کهکشان راهشیری وسیاهچالهی مرکز کهکشان مسیهی 87 (که تصویرش منتشر شد) از سیاهچالههای ابرجرمدار هستند. EHT - First Picture Of BlackHol اما چطور تصویری از سیاهچاله بهدست آمده؟ همانطور که سیارات بهدور خورشید و خورشید به دور مرکز کهکشان میچرخد، نور و ذرات دیگر نیز قبل از سقوط به درون سیاهچاله با سرعت بالایی حول آن میچرخند و گرم شده و تابش الکترومغناطیسی، بهویژه امواج رادیویی از خود کسیل میکنند که این امواج قابل آشکارسازی هستند. سیاهچالهی مرکز کهکشان راه شیری و دیگر کهکشانها فاصلهی زیادی از ما دارند و درعینحال حجم بهنسبت کوچکی را اشغال کردهاند پس برای آشکارسازی افق رویداد یک سیاهچاله به تلسکوپی با ابعاد کره زمین نیاز داریم تا توان تفکیک کافی برای تشیخص این اجرام از چنین فاصلهای را داشته باشد. دانشمندان در پروژهی ثبت تصویر سیاهچاله یازده تلسکوپ از نقاط مختلف جهان را همخط کردند تا بتوانند با پردازش دادههایی که بهطور کاملا همزمان به این تلسکوپها رسیدهاند، تصویری از افقرویداد سیاهچاله ارایه دهند. از این یازده تلسکوپ 8 تلسکوپ در نتیجهی نهایی سهم داشته و توانستهاند تصویری از افقرویداد سیاهچالهکلانجرم در مرکز کهکشان ام 87 تهیه کنند که جرمی 5 / 6 میلیارد برابر خورشید دارد و در فاصله 55 میلیون سالنوری از ما است.آرایش تلسکوپهای رادیویی برای آشکارسازی امواج مغناطیسی در اطراف سیاهچاله آنچه از دادههای این تلسکوپ بهدست آمده در توافق کامل با پیشبینیهای نظریه انیشتین است.(مقایسه مشاهده با نظریه، این دادهها با ابرکامپیوترها تحلیل شدهاند) قبل از مشاهدهی این تصویر، افقرویداد تنها مفهومی ریاضیاتی بود اما حالا یک واقعیت قابل مشاهده است. چیزی که میتوان آزمود، میتوان مشاهده و اندازهگیری کرد.مقایسه مشاهده (سمت راست) با نظریه(سمت چپ) گردآوری توسط تیم علمی انجمن نجوم اطلس نویسنده: مریم حیدریمنابع: 1 . کنفرانس رسمی EHT2 . وبسایت رسمی ESO |
باتری 55 آمپر صبا باتری(واریان) - نمایندگی فروش صبا باتری امداد باتری آسان - نمایندگی فروش محصولات صبا باتریباتری 55 آمپر صبا باتری (برند واریان) از جمله محصولات با کیفیت شرکت صبا باتری میباشد که با استفاده از پیشرفتهترین و جدیدترین تکنولوژی روز دنیا تولید میگردد.این باتری باتری از نوع سیلد (اتمی) میباشد ، متریال به کار گرفته شده در صفحات باتری واریان از نوع اکسپند میباشد که باعث میشود این باتری از کیفیت مطلوبی برخوردار است.بطور کل عمر مفید باتری واریان صبا باتری بین 15 ماه تا 36 ماه میباشد که بنا به شرایط مختلف متغیر میباشد( شرایط آب و هوایی، میزان استفاده از خودرو ، نوع خودرو و مدل آن ،..)باتری 55 آمپر واریان صبا باتری،باتری فابریکی ماشین هایی مثل پژو 206 ، پژو 207 ، رانا، i20 ،تیبا 2 ، ساینا، کوییک و. میباشدباتری 55 آمپر صبا باتری(برند واریان) دارای 12 ماه ضمانت و گارانتی تعویض میباشد https :// saba - - 55 - % d8 % a2 % d9 % 85 % d9 % be % d8 % b1 - % d8 % b5 % d8 % a8 % d8 % a7 - % d8 % a8 % d8 % a7 % d8 % aa % d8 % b1 % db % 8c / |
دلایل میوه خواری انسانها | پروتیین از کجا تامین میشود؟ تمام نظریههای تغذیهای را که تاکنون نوشته و پیشنهاد شده است باید فراموش کنی. کسی که طبق طبیعت و با روش طبیعی زندگی کند، نه به دکتر احتیاج دارد نه به دارو و موسسات درمانی در مجلات تندرستی پرزرق و برق حتی دیده میشود که بعضی از پروفسورها شکر را نیز جزء مواد سالم قلمداد کردهاند. مست و بی تفکر دهان باز کردن و مزخرف گفتن که سرمایه نمیخواهد. کسی نیست از آقایان پروفسور پادل و پروفسور فردریک استیر بپرسد که آیا این همه مردم دیابتی از مریخ آمدهاند؟ اگر قند و شکر بیماری زا نیستند، چرا این همه کتاب رژیم غذایی برای افراد دیابتی وجود دارد؟ چرا این همه متخصص امور تغذیه مانند پزشکان مریضتر از خوانندگان کتابهایشان هستند؟ آنها از پشت برگهای انبوه نمیتوانند جنگل را ببینند و نژاد خود را گول میزنند. انسانی که غذای مرده میخورد و شیر حیوانات دیگر را مینوشد، باید هم تنها موجود بیمار این سیاره باشد و برای سلامت خود داروهای شیمیایی مصرف کند. ? کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودیهروقت پزشکان خود را مداوا کردند، آن وقت میتوانند سرمشق و الگوی خوبی برای بیماران خود نیز باشند. کسی نیست از این آقایان منجی بشر بپرسد که چرا قویترین و بزرگترین حیوان گیاه خوار عمری بدون قابلمه و آسپیرین زندگی کرده و سالم مانده است؟ چرا این آقایان فقط گوشت حیوانات گیاه خوار را برای تغذیه انسان مناسب میدانند؟ چرا مصرف گوشت حیوانات گوشت خوار را جایز نمیدانند؟ چطور قبایل خام خوار که طول عمرشان نمونه سالم زندگی کردنشان است، مریض نمیشوند؟ اخیره قبیله خام خوار هانس را نیز با قند و شکر و آرد سفید از مسیر طبیعی خود خارج کردهاند. بوداییهای تا نوددرصد خام خوار تاکنون چگونه زندگی کردهاند؟ حضرت عیسی چطور توانست مدت چهل روز در بیابان روزه آب بگیرد؟ این مسیحی نماها زمانی حضرت عیسی را قبول دارند که به نفعشان باشد. هر آنچه میخوریم باید به صورت گلیکوژن (قند میوه) ذخیره شود. مواد نشاستهای و چربیها و اسیدهای آمینه، همگی زمانی قابل استفاده هستند که به گلیکوژن تبدیل شده باشند. حالا تصورش را بکن تبدیل پروتیین به گلیکوژن چقدر برای بدن دردسر ساز و انرژی برباددهنده است. در اینجا لازم میدانم درباره گوشت صحبت کنم. ? زمانی که من فقط میوه میخورم، پروتیین بدنم از کجا ت مین میشوددر جواب باید از کسانی که چنین پرسش هایی را مطرح میکنند پرسید، گاو نر تنومندی که در گذشته زمین را به کمک آن شخم میزدند، گوشت و پروتیین بدنش در بهترین شکل آن از کجا ت مین میشود؟ مگر از خوردن گیاهان ت مین نمیشود؟ آن هم بیشتر طول سال فقط از یک نوع گیاه. آیا هیچ میدانی فیل با آن جثه قوی و ماهیچهها و استخوانهای تنومند فقط شاخههای سبز درختان را میخورد؟ حالا گمان میکنی اگر اشرف مخلوقات هم مانند حیوانات دیگر غذای طبیعی خود را بخورد، دچار کمبود میشود؟ مت سفانه انسان توازن و تعادل خود را همه جانبه از دست داده است. انسان مرفه امروزی از تجمع و تلنبار شدن بازماندههای پروتیینی در سرتاسر بدن مینالد. 45 سال پیش لوتر وندت گفته بود که انسان نمیتواند پروتیین حیوانی را هضم کند. او ثابت کرد که انسان این قبیل آشغالهای پروتیینی را در مقیاسی چشمگیر در شبکههای خونی و مویرگها و اعضایی مانند جگر ذخیره میکند و این امر باعث انسداد این اندامها میشود. ? او گفته است فقط تغذیه گیاهی میتواند انسان را از شر بیماریها نجات دهد. این دکتر به بیماریهای ناشی از مصرف مواد پروتیینی، عوارض پروتیینهای هضم نشده میگوید. هر موجودی خود پروتیین مورد نیاز بدنش را از غذاهای مصرف شده به صورت اسیدهای آمینه ت مین میکند. چنانچه موجودی مواد پروتیینی را حاضر و آماده به صورت همان گوشتی که انسان یا گوشت خواران میخورند، به بدن برساند، این گوشت ابتدا باید به اسید آمینه تبدیل شود و سپس به گلیکوژن. این افسانه است که میگویند پروتیین به انسان نیرو میدهد. پروتیین برای ساختن سلولها ضروری است، اما انرژی زا نیست. زمانی میتواند انرژی زا شود که به گلیکوژن تبدیل شده باشد، زیرا بدن انرژی مورد نیاز خود را فقط میتواند به صورت گلیکوژن مصرف کند. در صورتی به این قبیل پروتیینها نیاز است که مواد نشاستهای و چربی کافی در بدن موجود نباشد. در ضمن تبدیل این دو ماده به گلوکز برای بدن راحتتر و کم هزینهتر از تبدیل پروتیین به گلوکز است. این را میتوان ثابت کرد. هنگامی که روزه میگیریم، اول چربیها و مواد نشاستهای زاید همراه با آشغالهای موجود در آنها میسوزد و دفع میشود و اگر به نخوردن ادامه دهیم، سلولها و ماهیچهها به مصرف سوخت و ساز بدن میرسند.تو باید از امروز تصمیم بگیری که اضافات پروتیینی بیمار کننده را از بدنت خارج کنی. در آینده نیز سعی کن گوشت و مواد حیوانی مصرف نکنی، چون به تو ضرر میرسانند و سلامتت را به خطر میاندازند. کسی تاکنون بر اثر کمبود پروتیین نمرده است. حتی بچههای گرسنه افریقا نیز بر اثر کمبود انرژی میمیرند نه بر اثر فقدان مواد پروتیینی آنها بر اثر استفاده بیش از حد پودر شیرهای فاسدشده کشورهای غربی میمیرند. بهتر است به این مردم آموزش دهند که چگونه چاه آب بسازند و میوه و سبزی بکارند، نه اینکه مواد مازاد بر احتیاج کشورهای اروپایی را به آنها بفروشند. با تغذیه گیاهی میتوان هفت تا ده برابر جمعیت کنونی جهان را تغذیه کرد. استنلی بوروگز در کتاب خود، درمان برای عصر جدید، مینویسد: "هوایی که ما تنفس میکنیم، چهار برابر اکسیژن، هیدروژن، کربن، ازت و . دارد. بدن ما میتواند این گازها را جذب کند و مواد مورد استفاده خود را از آنها بسازد. ما همواره میتوانیم از مواد ازت دار پروتیین بسازیم. |
باتری اسقاطی یو پی اس eamentavan . ir باتری اسقاطی یو پی اسدر چه زمانی میتوانیم از خراب شدن باتری مطمین شویم ؟باتریها دارای سیکل مشخص شارژ و دشارژ بوده که معمولا این سیکل به صورت نمودار در کاتالوگ هر باتری مشخص شده که اگر در باتری تعداد شارژ و دشارژ بیش از تعداد ذکر شده باشد عملکرد باتری تمام شده و صفحات سربی پلیت ( Plate ) باتری کاملا سولفات شده که دیگر قابلیت الکترولیز را نداشته و باتری عملا دیگر کارایی ندارد یا اینکه باتری دچار شکستگی و یا نشت شده به طوری که اسید داخل باتری خارج گردد و باتری فاقد الکترولیت شود و یا اینکه بر اثر ضربه و یا شارژو دشارژ بیش از حد یا تخلیه باتری تا زیر 10 ولت باتری دچار قطعی گردد و یا موارد نظیر مسایل قید شده باشد باتری خراب بوده وقابل استفاده و یا ترمیم و احیا نمیباشد .باتری اسقاطی یو پی اس :اصطلاحا در این صورت به باتری، اسقاطی میگویند و جهت استفاده از سرب داخل آن باید به کارخانههای بازیافت انتقال پیدا کند که این امر هم برای محیط زیست مفید بوده تا اسید وسرب آن محیط را آلوده ننماید و هم از سرب باتری مجدد برای ساخت باتریهای جدید استفاده گردد . |
ایا میدانستید ؟ اطلاعات عمومی خودت رو توی چند دقیقه ببر بالا سلام به همهی شما امروز اومدیم با یکی از پستهای غیر مرتبت با ماینکرافت یا هایتل امروز اومدیم که کلی ایا میدانستید بهتون بگم البته زیادن 2 یا 3 پارت میشه تو این پارت هم چند تا شون رو میگم البته این نکته هم بگم که من و گروهم این تحقیق رو انجام دادیم و حقوق این متن به دوستان من هم تعلق داره و ممنونم ازشون که حوصله داشتن تا من اینو بنویسم و تحقیقی در بارهی این موضوع انجام بدیم خوب فقط بگم اسم گروهی که توش کارای تحقیقی انجام میدیم کاوشگران جوان هست . اگه در خواست داشتین کار دیگهای از کارهای گروهمون بزارم براتون توی اون کامنتا بنویسین خوب بریم سر دانستنیها : قسمت فضاایا میدانستید که مریخ به دلیل داشتن گرد و غبار در هوا ی خود غروبهای ابی دارد در فضا بدون لباس محافظ پس از تنها چند ثانیه دچار خفگی خواهید شد. چون هیچ فشاری در فضا وجود ندارد، هوای موجود در ریهها منبسط میشود و به سرعت از میان بافت بدن از دست میرود. در این شرایط تنها 15 ثانیه کافی است تا بدن تمام اکسیژن موجود در خون را مصرف کند.حضور در فضا بدون لباس محافظ عواقب وحشتناک دیگری هم دارد: از دست دادن کنترل رودهها، جوشیدن خون، ترکیدن مویرگها و باد کردن بدن.ستارهای به نام (قیفاووس) 2400 برابر خورشید است و به عنوان بزرگترین ستاره شناخته شده است .در فضا، خورشید سفید رنگ به نظر میرسد، و زرد نیست.معده و مری با سلولهای عصبی پوشیده شدهاند. به گفته دانشمندان این سلولهای عصبی مغز دوم ما هستند و روحیه و احساسات ما را تعیین میکنند.آیا میدانستید هنگامی که عطسه میکنید، قلب شما برای یک میلی ثانیه متوقف میشود.در سیاره زحل و مشتری باران الماس میباردپروانهها با پای خود مزه را احساس میکنند.در ریهها بیش از 300000 میلیون مویرگ خونی کوجک قرار دارد که اگر پشت سر هم چیده شوند طول انها 2400 کیلیومتر میرسدهوایی که هنگام عطسه از دهان و بینی خارج میشود حدود 160 کیلومتر در ساعت سرعت دارد. بنابر این بهتر است هنگام عطسه کردن دهان و بینی خود را با دستمال بپوشانید یا وقتی صدای عطسه به گوشتان میرسد فرار کنید.در بدن انسان حدود 200 نوع سلول وجود داردحرارتی که بدن انسان در 30 دقیقه تولید میکند میتواند حدود 2 لیتر آب را به جوش بیاورددر ششهای ما بین 300 تا 750 میلیون کیسه هوایی وجود داردیک سلول خونی ظرف مدت 60 ثانیه تمام بدن را دور میزند. 96000 کیلو متر رگ خونی در بدن شما وجود داردهنگامی که مغز شما پیامهایی را به قسمتهای مختلف بدن شما میفرستد، سیگنالها با سرعت حداکثر 435 کیلومتر در ساعت در امتداد اعصاب شما حرکت میکنند!این متن هم تمام شد فقط یک نکتهی خیلی مهم مطلبهای گفته شده از سایتها و کتابها جمع اوری شده و فقط در جهت استفاده و بالا بردن اطلاعات عمومی از اطلاعات این سایتهای خوب و عالی استفاده شده و هیچ گونه قصد کپی برداری نداشتهایم تا متنهای دیگه و تا سلامی دیگر خدا نگه دار همتون |
درک بشر از جهان، درحال تغییر است حلقه مغناطیس Muon g - 2 در آزمایشگاه فرمی در شیکاگو که شواهد جدید در آن آشکار شدهاست شواهد اخیرا آشکارشده در شتابگرهای سرن، آزمایشگاه فرمی و آزمایشگاه بروکهاون با آنچه امروز از سازوکار جهان میدانیم، همخوانی ندارد و این شواهد ممکن است ما را به آنچه در انتظارش هستیم، نزدیکتر کند: فیزیک فراتر از مدل استاندارد.مدل استاندارد ذرات بنیادی، بدون شک یک از بزرگترین دستاوردهای بشر تا به امروز است. این نظریه، توضیح میدهد که بنیادیترین قطعات و آجرهای این ساختمان عظیم کیهان، چطور کنارهم قرار گرفته و جهان ما را میسازند. این نظریه پیچیده ریاضی، حاصل تلاش جمعی بسیاری از فیزیکدانان نظری در نیمه دوم قرن بیستم است.اگر بخواهیم قدرت ذهن بشر را به یک تمدن فرازمینی نشان دهیم قطعا یکی از نمادهای آن، مدل استاندارد ذرات بنیادی است. مثلا در لوح وویجر که برای تمدنهای فرازمینی ساخته شده و الان در سفری کهکشانی به سمت دوردستهای منظومه شمسی، میلیاردها کیلومتر از زمین دور شده، به پیشنهاد کارل سگن، مقدار فرکانس تابش گذار به حالت پایه اتم هیدروژن درج شدهاست. این عدد بهتنهایی نشان میدهد که این موجود دوپای روی کره زمین، چطور توانسته با ذهن خود، عمیقترین مکانیزمهای عالم را درک کند. بنابراین اگر بگوییم مدل استاندارد ذرات بنیادی تا امروز "لب لباب خرد بشری" است، گزاف نگفتهایم.مدل استاندارد چیست و چه میگوید؟مطابق مدل استاندارد، عالم از دو نوع ذره تشکیل شده: 1 . ذرات حامل نیرو (بوزونها) مانند فوتون که ذرات تشکیلدهنده نور هستند. 2 . ذرات تشکیلدهنده ماده (فرمیونها) مانند الکترون که در مدارهای الکتریکی دستگاههای روزمره جاری هستند یا کوارکها که هسته اتمها را میسازند.نمایش شماتیک ذرات در مدل استاندارد ذرات بنیادی در این نظریه، برهمکنش 3 نیروی بنیادی عالم (الکترومغناطیسی، هستهای صعیف و هستهای قوی) به همراه ماده موجود در عالم، میتواند تمام تاریخ 13 ٫ 8 میلیارد ساله جهان ما را از چند لحظه بعداز تکینگی اولیه تا به امروز را توضیح دهد از شکلگیری ستارههای اولیه تا انفجارهای ابرنواختری که اتمها اصلی برای شکلگیری حیات روی زمین را تامین کردهاند.اما شواهد جدید که حاصل بهکاربردن فناوریهای نوین در پژوهشهای فیزیک تجربی است، نشان میدهد که حالا وقت آن رسیده که فیزیکدانان نظری به سراغ مدلهای جدیدتری بروند که کاملتر و دقیقتر از قبل بتواند به درک ما از سازوکار عالم کمک کند.اما شواهد جدید چیست؟اواخر مارس 2021 ، سازمان اروپایی تحقیقات هستهای (سرن) اعلام کرد که شواهدی پیدا کرده که در واپاشی "کوارک زیر" (یک ذره بنیادی در مدل استاندارد) مغایرتهایی با پیشبینی مدل استاندارد را نشان میدهد. در شتابگر LHC در این مرکز، در سوییس، ذرات را با استفاده از نیروی الکترومعناطیسی در دایرهای بهطول 27 کیلومتر، شتاب میدهند تا به سرعتی نزدیک سرعت نور برسند. سپس این ذرات پرانرژی را در یک برخورد سربه سر به هم میکوبانند. انرژی ناشی از این برخورد آنقدر زیاد است که نقاطی از عالم را به ما نشان میدهد که پیش از این مشاهده آنها برای ما امکانپذیر نبود.نتایج واپاشی کوارک ته، در شتابگر LHC در سرن در یکی از این آزمایشها، یکی از ذرات حاصل از این برخورد پرانرژی "کوارک زیر" بود. این ذره طول عمر کوتاهی دارد و بعد از زمان بسیار اندکی، به ذرات دیگری واپاشیده میشود. مدل استاندارد پیشبینی میکرد که در محصولات این واپاشی، به یک مقدار از الکترون و میون وجود داشتهباشد. اما برخلاف تصور، این نتیجه حاصل نشد. مقدار الکترون خیلی بیشتر بود. این مغایرت ممکن است بهخاطر وجود یک ذره بنیادی ناشناخته باشد یا بهخاطر وجود یک نیروی دیگر که شناختی از آن نداریم.اما در تجربه دیگری که در 7 آوریل 2021 اعلام شد، آزمایشگاه فرمی واقع در شیکاگو که دومین شتابگر دنیا (از نظر انرژی بعد از LHC ) در آن مستقر است، رفتاری را در اندازهگیری عامل g میون مشاهده کرده که با آنچه مدل استاندارد پیشبینی میکند بسیار فاصله دارد.این آزمایش مدت زیادی و با دقت بسیار بالا تکرار شده و برای همین جامعه فیزیک نظری را به هیجان آورده که ممکن است اینجا شواهد جدی برای درک آنچه فیزیک جدید مینامیم، وجود داشتهباشد.میون، دریچه فیزیک جدیدوزن ذره میون حدود 200 برابر از پسر عمویش، الکترون بیشتر است. بقیه ویژگیهای میون، عین الکترون است. میونها در طبیعت از برخورد پرتوهای کیهانی با جو زمین بهوجود میآیند اما در شتابگرها میتوان مقدار زیادی از آنها را تولید کرد. میون و الکترون، یک خاصیت ذاتی آهنربایی (مغناطیسی) دارند که به آن عامل g میگویند. عامل g (مومان مغناطیسی) یک ذره یا یک آهنربا، کمیتی بدون بعد است که معیاری از تمایل آن به همخط شدن با یک میدان مغناطیسی را نشان میدهد. این عدد را میتوان با دقت فوقالعاده بالا محاسبه کرد.تصویرسازی شماتیک از آزمایش انجام شده در آزمایشگاه فرمی در آزمایشگاه فرمی، میونها را در میدان مغناطیسی بهگردش در میآورند. این ذرات در حین چرخیدن در حلقه، با ذرات زیراتمی (با طول عمر بسیار کوتاه) که در محیط قرار دارند تعامل میکنند. این برهمکنشها بر مقدار عامل g ت ثیر میگذارد و باعث میشود که سرعت میونها هنگام چرخش، کم و زیاد شود. مدل استاندارد میتواند این ناهنجاری را بسیار دقیق پیشبینی کند. اما اگر محیط حاوی نیروها یا ذراتی ناشناخته باشد که توسط مدل استاندارد محاسبه نشدهاند، عامل g میون تغییر میکند.تفاوت مشاهده شده در آزمایش آزمایشگاه فرمی با محاسبه نظری، آن قدر زیاد و آزمایش آنقدر دقیق بوده که حالا فیزیکدانان فکر میکنند بهطور غیرمستقیم، چیز جدیدی را میبینند که قبلا از وجودش در طبیعت باخبر نبودهاند.این تفاوت، سال 2001 در آزمایشگاه ملی بروکهاون در نیویورک (آزمایش DOE ) هم مشاهده شدهبود و حالا آزمایشگاه فرمی آن شواهد را بسیار دقیقتر، تایید کردهاست.تقاوت مقدار بهدست آمده از آزمایش ازمایشگاه فرمی و بروکهاون با مقدار نظری بهدست آمده از محاسبه با ترکیب نتایج دو آزمایش، فیزیکدانان تجربی به دقت بسیار بالای 4 ٫ 2 سیگما (انحراف معیار) رسیدهاند که هرچند هنوز از لجاظ نظری به مقداری که بتوان اسم آن را "کشف جدید" گذاشت ( 5 سیگما) فاصله دارد اما احتمال اینکه نتایج ناشی از یک ذره یا نیروی جدید نباشد و تنها یک خطای آماری باشد، حدود 1 در 40 هزار است.فیزیک جدید در راه است؟واقعیت این است تقریبا سه دهه است که فیزیکدانان نظری مطمین بودند که مدل استاندارد ذرات بنیادی، با همه قابلیتهایی که دارد و همه نتایج درخشانی که در تاریخ داشتهاست، نظریهای ناقص است. این مدل از توضیح حدود 95 درصد انرژی جهان عاجز است.این مقدار انرژی ناشناخته، از 2 جز تشکیل شدهاست. اسم بخشی از آن را ماده تاریک گذاشتهاند که عامل چسبنده اجزای کهکشان به هم است. اسم بخش دیگر آن را انرژی تاریک گذاشتهاند که عامل شتاب تندشونده عالم است. این دو چیزهایی هستند که از ماهیت آنها هیچ اطلاع درستی نداریم.قطاع زردرنگ، آن مقدار از ماده و انرژی عالم است که با مدل استاندارد قادر به ضیح آن هستیم. برای بقیه انرژی عالم توضیحی نداریم و آن را ماده تاریک و انرژی تاریک نام گذاشتهایم با اینحال بالاخره در سالهای اخیر با پیشرفت فناوریهای آزمایشگاهی و ساخت دستگاههای بسیار گرانقمیت و کنارهم گذاشتن توان پردازش تعداد بسیار زیادی ابزار محاسبه و استفاده از ذهن صدها پژوهشگر فیزیک تجربی و محاسیاتی در کنارهم، تازه توانستهایم به شواهد بسیار ناچیزی از آنچه در دههها یا حتی شاید قرنهای بعد، بشر بهعنوان فیزیک نظری خواهد شناخت، نزدیک شویم.برای مقایسه میتوان به اواخر قرن نوزدهم میلادی مراجعه کرد. از وقتی نخستین شواهد مبنی بر نقص فیزیک کلاسیک در توجیه پدیدههایی مانند تابش جسم سیاه مشاهده شد، تا زمانی که مکانیک کوانتمی توسط شاگردان نیلز بور در دهه 1920 تدوین شد، حدود نیمقرن طول کشید. لذا شاید کشف آنچه فیزیک جدید مینامیم، همین حدود یا کمتر و بیشتر زمان ببرد.اما آنچه از آن مطمین هستیم این است که تا آن زمان، با پیشرفت فناوریهای تجربی و محاسباتی، پدیدههای بیشتر و بیشتری مشاهده خواهند شد که با مدل استاندارد ذرات بنیادی، همخوانی نخواهد داشت. |
خلاقیت خصلت انسانی نیست در دوران باستان این باور وجود داشت که خلاقیت اصلا خصلت انسانی نبوده و تنها منشا قدسی دارد. سومریها که با انبوهی از نوآوریهای اجتماعی و فناورانه در ابتدای شکل گیری تاریخ زندگی بشر شناخته میشود باور داشتند که بسیاری از موفقیتهای ابتکاری آنها به علت تلاش هایشان نبوده و در عوض هدایایی از جانب خدایان میباشند. بابلیها و آشوریها که فرزندان خلف سومریها و معماران امپراتوریهای با عظمت بودند، فرشتگانی محافظ اعتقاد داشتند که نوآوری هایشان را در معماری، ستاره شناسی، ریاضیات، پزشکی و ادبیات، هدایت و پربرکت میسازند. به عنوان مثال پادشاه نابوپولاسار، پدر نبوچادنزار کبیر زمانی بیان داشت که " اسطوره بابلی خدای محافظ برکت و نعمت را در کنار من قرار داده است. در هر کاری که انجام میدهم او باعث موفقیت من میشود."در سنت یهودی - مسیحی بشر باهوش است ولی خلاق نیست. بشر نشانه و کاربری اشیایی است که خدا خلق کرده است. اگر انسان تصمیم به اختراع چیزی داشته باشد، این امر ناشی از تخیل بشر نیست بلکه ناشی از درایت، آگاهی و قدرت خداست. این افراد مورد عنایت از سوی خدا، تنها مسیری برای خواست خدا میباشند.در دوران باستان، خلاقیت به عنوان خصلتی ربوبی و آسمانی در نظر گرفته میشد.به عبارت دیگر اگر استیو جابز یک نوآور رومی در راس امپراتوری زمان خود بود، در این صورت کسی وی را نابغه خطاب نمیکرد.در عوض این گونه تصور میشد که جابز یک نابغه قدرتمند استثنایی است که موفقیت هایش را قلمرویی فراطبیعی الهام گرفته میشود. ایده خلاقیت انسان در مجموعه فکری رومیان وجود نداشت.اما در عصر رنسانس بود که برای اولین بار در تاریخ زندگی بشر تشخیص داده شد که خلاقیت و نبوغ - که در انسان هایی مثل میکل آنجلو، داوینچی و . وجود داشت - براساس قابلیتهای انسان قرار دارند و نه قدرتهای ماروراطبیعی.این آزادسازی ذهن تاثیری چشمگیر بر دنیایی داشته که در آن پیشرفت و تفکر آزاد به مدت هزاران سال سرکوب و خفه شده بود.این یکسری باورهایی بود که از قدیم در مورد خلاقیت و جود داشته است.شاد باشید و نوآور |
خلاصه زندگینامه پیتر گرونبرگ بنیان گذار حافظههای مدرن پیتر گرونبرگ بنیان گذار حافظههای مدرن پیتر گرونبرگ یکی از فیزیکدانهای مشهور جهان است که به خاطر سالها فعالیت در عرصهی فیزیک توانسته جایزهی نوبل را از آن خود دریافت کند. وی که نقشی بسیار اساسی و مهمی را در افزایش ظرفیت حافظهی دستگاههای الکترونیکی داشت، در سن 78 سالگی درگذشت. همواره جهان فیزیک، خود را مدیون این فیزیکدان بزرگ میداند و این فقط به دلیل مطالعات وی بر روی افزایش میزان حافظه دستگاههای الکترونیکی نیست، بلکه فعایلتهای ارزشمند دیگر سایر زمینهها هم داشته که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.دوستان عزیز سایت موفقیت ایران در این مقاله قصد داریم به معرفی و شرح زندگی نامه پیتر گرونبرگ یکی از برجستهترین اندیشمندان تاریخ بپردازیم که همواره به عنوان یک فیزیکدان بزرگ از وی یاد میشود. برای آشنایی بیشتر با این فیزیکدان بزرگ با ما در ادامه این مطلب همراه باشید.دوران کودکی و نوجوانی پیتر گرونبرگپیتر گرونبرگ در سال 1939 در شهر پیلزن که در آن سال تحت مالکیت بوهمیا بود به دنیا آمد. وی پس از تحصیل در مدارس آن کشور که اکنون به نام جمهوری چک شناخته میشود، به آلمان مهاجرت کرد و به همین دلیل است که همگان گرونبرگ را آلمانی میدانند. گرونبرگ پس از سپری کردن مدارج علمی توانست به جایگاهی از علم فیزیک برسد که در آن زمان هیچ کس در سن او به این موفقیت دست پیدا نکرده بود.وی تحصیلات خود را در دانشگاه فرانکفورت آلمان انجام داد. زمانی که او شروع به خواندن تحصیلات مرتبط به فیزیک کرد، دانشگاه فرانکفورت هنوز در بین مراکز علمی معبتر دنیا جایگاه چندان مناسبی نداشت، به همین دلیل وی در سال 1969 به دارمشتات رفت و دکترای خود را نیز از دانشگاه فنی دارمشتات دریافت نمود. پس از آن به مدت سه سال به عنوان پژوهشگر در دانشگاه کارلتون مشغول به کار شد.آغاز فعالیت حرفه ایاگر بخواهیم برای فعالیتهای گرونبرگ در زمینه فیزیک آغازی در نظر بگیریم در حق او بی انصافی کردهایم، چرا که گرونبرگ از همان زمانی که مشغول تحصیل بود فعالیتهای علمی خود را نیز آغاز کرده بود. با این حال شاید دریافت جایزه نوبل در سال 2007 توسط او را بتوانیم مهمترین نکتهی بارز او در زمینه فیزیک بدانیم.آکادمی علوم سنتی در سوید اعلام کرد که مینیاتوری کردن دیسکهای سخت، یکی از مهمترین کارهایی بوده که در این چند ساله در علم فیزیک صورت پذیرفته است. همچنین کار گرونبرگ آغازگر فعالیتهای جدیتر حوزهی نانو تکنولوژی بود و به عبارتی این گرونبرگ بود که توانست نانو تکنولوژی را به سکویی بسیار بلندتر از آن چیزی که در آن قرار گرفته بود پرتاب کند.جایزهای که گرونبرگ دریافت کرد، ارزشی معادل 54 میلیون دلار داشت و این رقمی بسیار بالا برای فعالیتهای فیزیکی در جهان بود. به عبارتی دیگر این پیتر گرونبرگ بود که موفق شد به عنوان یک فیزیکدان چنین جایزهی معتبری را دریافت کند.با وجود آن که از سال 1857 میلادی مقالههای بسیار زیادی در مورد ویژگیهای الکترومغناطیس و هم چنین اثر میدان مغناطیسی بر روی مقاومت الکتریکی موادی نظیر آهن نوشته شده بود، اما هیچ وقت، هیچ کسی نتوانسته بود ابزارهای ذخیره سازی اطلاعات را تا این حد دچار تغییر و تحول کند. در سال 1988 میلادی بود که دکتر پیتر گرونبرگ و آلبرت فرت به صورت جداگانه بر روی اثری به نام "مقاومت مغناطیسی بزرگ" کار کردند و بدین ترتیب بود که موفق شدند جایزهی نوبل را در این زمینه ار آن خود کنند.مرکز پژوهشی یولیش و تمجید از دستاوردهای گرونبرگمرکز پژوهشی یولیش که یکی از مهمترین مراکز علمی بین رشتهای در اروپا میباشد، اعلام کرد که بدون شک پتر گرونبرگ و اثر "مقاومت مغناطیسی بزرگ" او تغییراتی شگرفی را در زندگی انسانها به وجود آورده و علم و فناوری را چندین پله از چیزی که در آن قرار دارد به جلوتر پرتاب کرده است. از سویی دیگر کارشناسان دیگری باور دارند که کشف گرونبرگ نه تنها فناوری نانو را دچار تحول بزرگی کرده، بلکه امکان تغییر در گروههای اتمی را در مقیاس نانومتر فراهم آورده است.نوبل آی پادکشف پتر گرونبرگ به قدری با ارزش و در صنعت گجتهای هوشمند تاثیرگذار بود، که به همین علت افراد بسیار زیادی از جایزهی نوبل او به نام "نوبل آیپاد" یاد میکنند، که این موضوع نشان از تاثیر بسیار زیاد فعالیتهای او در پیشرفت تکنولوژی گوشیها و تبلتهای هوشمند دارد. جالب است بدانید که تک تک وسایل الکترونیکی هوشمندی که ما اکنون در اطراف خود میبینیم، نشانهای از کشف بزرگ گرونبرگ میباشد.درگذشت پتر گرونبرگسرانجام پیتر گرونبرگ در تاریخ نهم آوریل سال 2018 زمانی که 78 ساله بود به علت کهولت سن در شهر یولیش آلمان درگذشت.منبع : زندگینامه پیتر گرونبرگ / سایت انگیزشی موفقیت ایران |
هلیکوپتر کاغذی نویسنده: علیرضا طبیبپورسلامی از جنس مهر :)تو این قسمت میخوایم با یه موجود جالب به نام "هلیکوپتر کاغذی" آشنا بشیم و ببینیم چطوری کار میکنه؟ بعدش هم با هم تحلیل میکنیم که چرا به این شکل کار میکنه؟ همونطور که توی ویدیو هم دیدید، وقتی این هلیکوپتر رو بالای فنجون قهوهی داغتون قرار بدید، شروع به چرخش میکنه و تا یه مدت تو همین حالت میمونه (به نظرتون تا کی؟). برای اینکه بدونیم این هلیکوپتر چرا چنین رفتاری داره، اول بیاید حالت سادهترش رو باهم بررسی کنیم.بعد از اینکه به کمک ویدیو، هلیکوپتر کاغذیتون رو ساختید، اون رو از یه ارتفاعی رها کنید (برای اینکه هلیکوپترتون خوب کار کنه، جنس کاغذتون رو، کاغذ سفید مقاوم انتخاب کنید، نه کاغذای نازک مثل کاغذ کاهی) اگه همه کارها رو درست انجام داده باشید، در کمال تعجب میبینید که هلیکوپتر همزمان با پایین اومدن، دورخودش میچرخه! این کار میتونه سرگرمی جالبی هم باشه. (البته فقط اولش، بعد حوصلتون سرمیره!)حالا برای اینکه بدونیم هلیکوپتر کاغذی چرا این شکلی رفتار میکنه، وقتشه یه کم از علم فخیمهی(!) فیزیک کمک بگیریم و سوالاتمون رو دربارهی این شکل حرکت ازشون بپرسیم!چرا هلیکوپتر میچرخه؟مگه کسی داره بهش نیروی چرخشیوارد میکنه که بتونه بچرخه؟آیا جهت چرخش هلیکوپتر همیشه در یه جهت ثابته یا میتونه تغییر کنه؟و اما پاسخهای علم فخیم فیزیک به سوالات ما :قبل از جواب دادن به این سوالات، اول بیاید چندتا پدیدهی سادهتر رو بررسی کنیم. فرض کنید میلهای داریم که پایینش روی زمین ثابته ولی میتونه راحت حول خودش بچرخه به دو طرف میله، صفحههایی به رنگ آبی و قرمز وصل کردیم تا سیستمی شبیه شکل زیر درست بشه:حالا فرض کنید که مثل شکل پایین، به صفحهی آبی رنگ، به سمت راست و به صفحهی قرمز رنگ، به سمت چپ نیرو وارد کنیم (این نیرو رو مثلا با دستمون وارد میکنیم و ماهیت نیرو، تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکنه).خب با توجه به نیرویی که به صفحهها وارد کردیم، به نظرتون این سیستم چجوری حرکت میکنه؟ خیلی واضح میشه دید که میلهحول خودش میچرخه! مثل شکل زیر:حالا برمیگردیم سراغ مسیلهی هلیکوپتر کاغذی:زمان سقوط هلیکوپتر، چه نیروهایی بهش وارد میشه؟میدونیم که نیروی گرانش زمین، باعث میشه هلیکوپتر کاغذیمون به سمت پایین حرکت کنه ولی علت چرخش هلیکوپتر هم همینه؟ یعنی اگه توی کرهی ماه هم رهاش کنیم، دور خودش میچرخه؟متاسفانه یا خوشبختانه، جواب منفیه!(البته بعدا میبینیم که نیروی گرانش به صورت غیر مستقیم، توی چرخش جسم تاثیر داره).اینجا یه نیروی خیلی مهم دیگه به هلیکوپتر وارد میشه که علت چرخیدنشه و اون "نیروی مقاومت هوا"ست! حتما تا حالا موقع دویدن یا بیرون بردن سرتون از پنجرهی ماشین درحال حرکت، نیروی مقاومت هوا رو حس کردین.وجود این نیرو، به خاطر برخوردهاییه که سطح هر جسمی با مولکولهای هوا داره بنابراین، نیروی مقاومت هوا عمود بر سطح جسمه و بر خلاف جهت حرکت جسم، بهش نیرو وارد میکنه. پس میشه نتیجه گرفت: هرچقد مساحت سطحی که با مولکولهای هوا برخورد داره بیشتر باشه _چون با تعداد مولکولهای بیشتری برخورد داره_ اثر این نیرو هم بیشتره.حالا تمام نیروهای مهمی که به هلیکوپتر وارد میشه، شناختید و تو شکل زیر هم میتونید ببینیدشون :همونطور که حتما خودتون هم متوجه شدید، نیروهای 1 و 2 همون نیروی مقاومت هوای وارد شده به بالها هستن.)کم کم داریم علت حرکت چرخشی این هلیکوپتر کاغذی، موقع رها شدن رو، درک میکنیم. اگه بردار نیروهای مقاومت هوا که به بالها وارد میشن رو بررسی کنیم، میبینیم که یه مولفهی عمودی به سمت بالا و یه مولفهی افقی به سمت داخل، داره که مولفهی عمودیش، باعث می شه سرعت سقوط هلیکوپتر کمتر بشه.حالا، با توجه به مثال میله، و یادآوری اینکه اونجا دیدیم نیروهای افقی که به صفحههای قرمز و آبی رنگ وارد کردیم، باعث چرخش میله حول خودش میشدن، متوجه میشیم که این جا هم، همین مولفههای افقی نیروی مقاومت هوا که به پرههای هلیکوپتر کاغذی مون وارد میشن، باعث چرخش هلیکوپتر حول خودش شدن.این نیروهای افقی رو توی شکل زیر رسم کردیم (ضمنا محور تقارن هلیکوپتر رو که از وسطش رد میشه رو هم نشون دادیم).به بیان فیزیکیتر، هلیکوپتر کاغذی به این خاطر هنگام سقوط میچرخه، که نقطهی اثر نیروهای مقاومت هوا با هم فرق دارن.خیلی خب! ما تونستیم یه پدیدهی جالب رو به کمک علم فخیم فیزیک، توجیه کنیم و دلیل رخ دادنش رو بفهمیم.ولی علم فیزیک از شدت دانا و فخیم بودنش، حتی قبل از انجام آزمایش هم شکل این حرکت رو پیشبینی میکنه! (جل الخالق!)برای این که بفهمید چقدر خوب مطالب بالا رو متوجه شدید، سوالات این قسمت رو بخونید، روشون فکر کنید و سعی کنید از همین مطالبی که یاد گرفتید، استفاده کنید تا جوابشون رو پیدا کنید.خودتون رو محک بزنید و بعد از پاسخ دادن، آزمایشش کنید تا ببینید دقیق هست یا نه :)به نظرتون جنس کاغذ چه تاثیری روی حرکت هلیکوپتر داره؟ اگه از کاغذ کاهی یا مقوا برای ساخت هلیکوپتر استفاده کنیم، حرکتش چه تغییری میکنه؟جرم هلیکوپتر چه تاثیری روی شکل حرکتش داره؟ اگه به هلیکوپتر با استفاده از یه گیره یا چسب، یه پاککن وصل کنیم تا وزنش زیاد بشه، حرکتش چه تغییری میکنه؟ آیا سرعت چرخشش کم میشه یا زیاد یا کلا فرقی نمیکنه؟چرخش هلیکوپتر به دور خودش، در چه جهتیه (ساعتگرد یا پادساعتگرد)؟ آیا میشه جهتش رو عوض کرد؟ اگه میشه، چطوری؟ابعاد بالها چه تاثیری روی حرکت هلیکوپتر داره؟ اگه بالها رو با طول یا با عرض بیشتر، بسازیم، حرکت هلیکوپتر چه تغییری میکنه؟ اگه خیلی خیلی طول بال رو زیاد کنیم چی؟ادامهی راهتا اینجا با استفاده از شهود فیزیکی، تونستید پدیدهای که در جهان اطرافتون اتفاق میافته رو توجیه و توصیف کنید و توضیح بدید که دلیل رویدادن این پدیده چیه.ولی آیا فیزیک به همینجا ختم میشه؟آیا فیزیک تنها ختم میشه به توضیح دادن و آوردن دلایل شهودی برای اتفاقات دنیای اطراف ما؟جواب منفیه! در حقیقت فیزیک میتونه خیلی دقیقتر و کاملتر به مدلسازی جهان بپردازه. اگه یه کم فیزیک رو پیشرفتهتر بخونیم و ابزارهای ریاضی پیشرفتهتری داشته باشیم میتونیم:نحوهی دقیق حرکت هلیکوپتر، سرعت چرخش هلیکوپتر به دور خودش، سرعت سقوط و ارتفاع هلیکوپتر رو به صورت دقیق به دست بیاریم و اطلاعات دقیقی از نحوهی حرکت هلیکوپتر داشته باشیم.با استفاده از این فیزیک دقیق، میتونیم دلایل اتفاقات در دنیای پیرامون خودمون رو بفهمیم و حتی در صنعت ازش استفاده کنیم یا به عنوان یه فیزیکدان فخیم، علم فیزیک رو تا مراحل بالاتر پیشرفت بدیم.ولی چطوری میشه به این فیزیک پیشرفتهتر رسید؟اگه علاقهای به علم فیزیک دارید و این علاقه در حدی هست که تصمیم دارید در آینده فیزیک بخونید، میتونید در دانشگاه رشتهی فیزیک و یا مهندسیهایی که از علم فیزیک استفادهمیکنن رو انتخاب کنید و اگه اینقدر علاقه دارید که تا زمان دانشگاه نمیتونید صبر کنید و میخواید از همین الان فیزیک بخونید و علمتون رو تو این زمینه پیشرفت بدید، میتونید المپیادی بشید و رشتهی فیزیک رو از همین الان به صورت تخصصیتر و دقیقتر در حد علوم پیشرفته دانشگاه ادامه بدید و با قشنگی علم فیزیک بیشتر آشنا بشید و مثل بقیهی المپیاد فیزیکیها، در دوران دبیرستان از این علم لذت ببرید. |
قیمت و خرید باتری سامسونگ Grand 2 باتری سامسونگ Galaxy Grand 2 با ظرفیت 2600 میلی آمپر و شماره مدل EB - B220AC میباشد. با خرید باتری سامسونگ Galaxy Grand 2 یک باتری اورجینال و با کیفیت برای گوشی خود تهیه کنید تا بهترین و بالاترین حد از عملکرد و بهره وری را از گوشی خود شاهد باشید. بدیهی است که افزایش میزان روشنایی صفحه نمایش و همچنین مدت زمان روشن بودن اتصالات نظیر وای فای و یا اینترنت همراه تاثیر مستقیم بر میزان نگهداری شارژ هرگونه باتری دارد، که این باتری نیز از این مسیله مستثنی نیست.اگر به هر دلیلی شارژ باتری گوشی شما زودتر از حالت عادی تمام میشود یا تغییرات ظاهری مثل بادکردگی و ورم کردن در باتری گوشی خود مشاهده میکنید یا حتی مدت زمان زیادی از خرید گوشی گذشته و عملکرد باتری گوشی به هر دلیلی مثل روز اول استاندارد و جالب توجه نیست حتما لینک خرید باتری سامسونگ Galaxy Grand 2 را مطالعه نمایید زیرا احتمالا زمان تعویض باتری گوشی سامسونگ Grand 2 شما فرا رسیده است. توجه داشته باشید که مهمترین بخش خرید باتری انتخاب باتری اصلی میباشد.مدل: EB - B220AC ظرفیت باتری: 2600 میلی آمپر ساعت ( mAh )نوع باتری: لیتیوم - یون و قابل تعویض توسط کاربر |
محدودکردن "سلبریتیهای خیر" روزنامه شرق مرداد 1399 در این گزارش روزنامهی شرق (شماره 3782 ،یکشنبه 12 مرداد 1399 ) یادداشت مختصری از من آمده است:اگرچه در روزهای بازسازی یکی از مخربترین زلزلههای چند دهه اخیر ایران یعنی بم، سلبریتیهای ایرانی نقش چندانی نداشتند اما در زمینلرزه سرپلذهاب ماجرا بهشیوهای دیگر پیش رفت هنوز چندساعتی از زلزله نگذشته بود که به مدد تلفنهای همراه و شبکههای اجتماعی صدها ویدیو از خرابی پس از زلزله منتشر شد و در همان یکی، دو روز اول هم موجی از کمپینهای مردمی به راه افتاد. در این میان سلبریتیها و چهرههای شناختهشده عرصههای مختلف هم پا به میدان گذاشتند و با انتشار شمارهکارت در ساعاتی کم کمکهای چندصدمیلیونی و حتی میلیاردی از مردم دریافت کردند. چهرههای محبوب سیاست، هنر، ورزش و . اما در همان هفته اول و پس از حضور در شهر زلزلهزده متوجه شدند کمککردن به زلزلهزدگان و بازسازی شهر ویران، روندی پیچیده و کاری دشوار است و به همین دلیل به شهرهای خود بازگشتند تا برنامهای مدون برای حسابهای حالا پرشده خود تدوین کنند. هفتهها، ماهها و حالا حتی سالها از آن زلزله میگذرد و همچنان تکلیف بخش وسیعی از این پولهای مردمی که به حساب سلبریتیها واریز شد، نامشخص است براساس اعلام مقامات رسمی، تعدادی از این افراد بدهی بانکی داشتند و بانکها هم بلافاصله پس از پرشدن حساب، پول واریزی مردم را بلوکه کردند و درباره تعدادی هم قرار است ر ی دادگاه تکلیف را نهایی کند. بهطور خلاصه پرونده کمکهای مردمی به سلبریتیها در زلزله کرمانشاه به ما میگوید پولهایی که با نیت خیر و با قصد آبادانی سرپلذهاب و کمکردن رنج مردم به حساب چهرههای شاخص سرازیر شد، در بسیاری موارد نهتنها گرهی را نگشود که خود تبدیل به کلافی پیچیده شدهاست. شاید همین ماجرا و سرنوشت نامشخص کمکهای مردمی در زلزله سرپلذهاب هم باعث شد در سیلهای یکی، دو سال گذشته مردم کمتر به حسابهای این افراد اقبال نشان دهند و در عوض نهادهای معتبر و خیریههای دیگری را بهعنوان امانتدار خود انتخاب کنند. هرچه در این سالها گذشت، حالا نشان میدهد که پرونده درخواست کمک سلبریتیها از مردم در شرایط بحران، پروندهای پیچیده و نیازمند کالبدشکافی و آسیبشناسی است کاری که در سه سال گذشته تا اندازهای انجام شده اما نه به حدی که مشکل را حل کرده باشد.سلبریتیها باید برای جمعآوری کمک مجوز بگیرندتازهترین واکنش به این پرونده را میتوان سخنان دیروز رییس سازمان مدیریت بحران کشور دانست که از ایجاد محدودیت برای سلبریتیها حکایت دارد. "اسماعیل نجار" که با ایلنا سخن میگفت، در پاسخ به این پرسش که آیا در قانون جدید مدیریت بحران نظارتی بر جمعآوری کمک توسط سلبریتیها شده است، گفت: "در دستورالعملها نظارتهای لازم بر این موارد نیز پیشبینی شده است. ما معتقد نیستیم که هر کسی اعلام کند چهره است، مردم به او کمک کنند. در سیل اخیر نیز با دستگاه قضایی هماهنگ کردیم تا هر کسی میخواهد کمک جمعآوری کند، حتما مجوزهای لازم را داشته باشد". او همچنین در پاسخ به پرسشی درباره نتیجه پروندههایی درخصوص کمکهای جمعآوریشده توسط سلبریتیها در زلزله کرمانشاه هم گفت: "اطلاعی از نتیجه آنها ندارم اما در قانون نیز مشخص کردهایم فداکار خدمت کسی است که مجوز لازم را برای حضور در محل حادثه داشته باشد و اینگونه نیست که هرکسی بتواند در محل حادثه حاضر شود". به نظر میآید محدودیت اعلامشده از سوی رییس سازمان مدیریت بحران به ماده 16 قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور برمیگردد که یکی از وظایف این سازمان را به این صورت بیان میکند: "تدوین دستورالعملها و آییننامههای مربوط به چگونگی جذب، توزیع و استفاده از کمکهای مردمی، خارجی و بینالمللی با همکاری دستگاههای ذیربط و ارایه آن به هییت وزیران جهت تصویب و پیگیری آنها". حالا سازمان مدیریت بحران براساس این ماده قانونی، مصوبهای تدوین کرده که افراد شاخص عرصههای مختلف برای جذب کمکهای مردمی باید مجوز دریافت کنند.از پرونده کمک به زلزلهزدگان چه خبر؟بیتردید مصوبه تازه سازمان مدیریت بحران کشور ریشه در ماجراهای پس از زلزله کرمانشاه دارد که در آن روزها افراد زیادی با انتشار شمارهکارت مبالغ زیادی از مردم با نیت کمک به زلزلهزدگان دریافت کردند. تکلیف بخش وسیعی از آن کمکها البته همچنان نامشخص است. ماجرایی که از چند ماه پس از زلزله به بحثی جدی تبدیل شد و تیر 97 دادستان کرمانشاه از رسیدگی به پرونده 10 سلبریتی که در زلزله سرپلذهاب کرمانشاه اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی کردند، در دادسرای سرپلذهاب خبر داد. "محمدحسین صادقی" در آن روز از تشکیل پروندهای دراینباره خبر داده بود: "در دادسرای سرپلذهاب پروندهای تشکیل شده که لیست اشخاص حقیقی است که وجوه را دریافت کردند و هدایت آنها در حال بررسی است". مهر 97 و در سالگرد زلزله کرمانشاه اخبار تازهای از این پرونده منتشر شد در این ماه خبر آمد که صادق زیباکلام، علی دایی و برخی از دیگر چهرههای سرشناس احضاریهای دریافت کردند که از آنان خواسته شده برای ارایه پارهای از توضیحات در مورد چگونگی و میزان جمعآوری کمکهای مردمی در زمان زمینلرزه سرپلذهاب، به مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی ناجا مراجعه کنند موضوعی که حواشی زیادی را ایجاد و رییس پلیس آگاهی ناجا درباره آن توضیحاتی ارایه کرد. "محمدرضا مقیمی" همان سال دراینباره گفته بود: "دعوت افراد مختلف به پلیس آگاهی برای انجام مصاحبه در این خصوص بوده است و افرادی که به پلیس آگاهی دعوت شدند، نه بهعنوان مجرم و متهم بلکه بهعنوان مطلع دعوت و این دعوتنامه برای خیلیها صادر شد و آنها هم و آمدند و صحبت کردند و توضیحاتی را ارایه کردند البته برخی هم نیامدند". در همان روزها "اسماعیل نجار" رییس سازمان مدیریت بحران کشور هم توضیحاتی درباره تکلیف و آینده این کمکهای مردمی ارایه کرد و گفت: "براساس دستورالعملهایی که تعیین شده دستگاهها وظیفه خود را انجام میدهند، از همینرو به همه افرادی که مبالغی درخصوص کمک به مناطق زلزلهزده از طریق مردم جمعآوری کردهاند، اعلام کردیم این مبالغ را در صورتی که در رابطه با امدادرسانی به مردم زلزلهزده است، در اختیار جمعیت هلالاحمر قرار دهند و اگر درخصوص بازسازی این مناطق است، مبالغ را به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تحویل دهند چراکه این بنیاد وظیفه بازسازی در این مناطق را برعهده دارد". این اتفاق البته درباره بخش وسیعی از این کمکهای مردمی رخ نداد و همچنان تکلیف بخشی از این پولها نامشخص است. همین حاشیهها و همچنین نرسیدن کمکهای مردمی به دست نیازمندان زلزلهزده، ضرورت بازنگری در این شیوه کمک را هم برای مردم و هم مسیولان ایجاد کرد و دستکم در حوادث پس از این زلزله میزان اعتماد مردم به این چهرههای شاخص کاهش پیدا کرد و در همین بحران کرونا، مردم برای کمک به کادر درمان و بیمارستانهای کشور، مسیرهای مطمین دیگری را پیش گرفتند.دخالت مکرر دولتها در حیات اجتماعیسیدمرتضی هاشمیمدنی، جامعهشناس و محقق پسادکترا در دانشگاه ادینبورا (اسکاتلند) در همین رابطه در یادداشتی برای "شرق" نوشت:"نکته اول این است که باید به خاطر داشته باشیم تمام کارکردها و اعمال جامعه را نمیتوان ساماندهی کرد. جامعه و دغدغههایش و احساس مسیولیت مردم در امور خیریه و حس نوعدوستی در میانه بحران امری نیست که بتواند مدام در چارچوبهای محدود قوانین گنجانده و ساماندهی شود. در زمانه بحران مردم سعی میکنند شبکههای خودجوش را تشکیل دهند و به هم کمک کنند. این حس همبستگی فرای تشکلها و قوانین و مسیولیتهای سازمانهاست و تلاش برای ساماندهی حداکثری آن لزوما منجر به هدایت سیل کمکهای مردم به سمت نهادهای مسیول نخواهد شد. برعکس گاهی این دخالتها باعث پژمردهشدن حس نوعدوستی و صدمهدیدن جنبشهای مردمی همراهی با هموطنان آسیبدیده خواهد شد. دخالت بیجا و مکرر دولتها در حیات اجتماعی مردم وقتی همراه با بحران اعتماد مردم به دستگاههای رسمی باشد، ممکن است به آن حس نیکوکاری تا حدی ضربه بزند.اما نکته دیگر هم این است که در گذشته شاهد بودیم سلبریتیها و افراد مشهور در مواقع بحران، میتوانند سیلی از کمکهای مردمی را بسیج کنند. اما در نهایت چون تجربهای در زمینه مدیریت بحران و جبران مصایب ناشی از زلزله و سیل ندارند، کمکهای مردمی را بهطرز شایستهای به دست مردم نمیرسانند. این هدررفتن منابع کمک مردمی هم کمکی به جلب اعتماد مردم در آینده نخواهد کرد و از تعداد کمکها به سازمانهای رسمی و حرفهای کمکرسانی مثل هلالاحمر خواهد کاست.در واقع، ما اینجا با یک تناقض روبهرو هستیم. از طرفی، نمیشود مدام بر همه عملکردهای جامعه نظارت کرد. از سوی دیگر، در برخی موارد این اعتماد مردم به سلبریتیها دردسرساز شده. راهحل میانه چیست؟به نظر من باید به قدرت یادگیری جامعه از اشتباهاتش باور داشت. زمانی در انتخاباتهایی مثل انتخابات شورای شهر اول و دوم احزاب به سمت نامزدکردن سلبریتیها رفتند. مردم هم از این کار استقبال کردند و به کشتیگیر و ورزشکار برای کرسیهای تخصصی اداره امور شهری اعتماد کردند. اما نتیجه آنقدرها هم مطلوب نبود. ما بهصورت جمعی از این تجربه انتخاباتی چیزهایی آموختیم. بر اثر آن اشتباه در ر یدادن همه ما یک قدم رو به جلو حرکت کردیم. بعد از آن دیگر نه احزاب از این تکنیک برای ر یآوردن استفاده کردند و نه مردم به انتخاب سلبریتیها بهعنوان نمایندهو مسیول اشتیاقی نشان دادند. در مورد گردآوری کمک برای بحرانها هم تجربیات مشابهی داشتهایم. باید به قدرت یادگیری جامعهاز اشتباهاتش ایمان داشتهباشیم. دلمشغولی مدام مسیولان، ساماندهی همه روندهای اجتماعی آسیبزاست. دغدغه مدام مسیولان کنترلکردن تلاشهای مردم برای سازماندهی خودجوش زندگی اجتماعیشان نشان از عدم درک درست مکانیسمهای خودتنظیمی جامعه دارد.راهحل میانه اطلاعرسانی در مورد تبعات منفی کمک به سلبریتیهاست. در کنار آن نظارت قوه قضاییه و نهادهای مسیول بر فرایند بهمقصدرسیدن کمکهای مردمی اطمینانبخش خواهد بود. راهحل در بازیافتن اعتماد مردم به نهادهای تخصصی کمکرسانی مثل هلالاحمر است. راهحل در ارتباطگیری فعال نهادهای رسمی با سلبریتیها و معرفی توانمندیهای نهادهای رسمی به آنهاست. بهصورتیکه سلبریتیها دچار این توهم نشوند که لزوما توانایی زیادی در مدیریت بحران دارند و به چشم ببینند که کمکرسانی هم امری تخصصی است. |
توسعه کیوبیتهای نیمه هادی در دو بعد قلب هر رایانه یعنی CPU با استفاده از فناوری نیمه هادی ساخته شده است که قادر است میلیونها ترانزیستور را بر روی یک تراشه قرار دهد. اکنون محققان نشان دادهاند که میتوان از این فناوری برای ساخت آرایهای دوبعدی از کیوبیتها که به عنوان پردازنده کوانتومی عمل میکنند استفاده کرد. این پژوهش میتواند نقطه عطف مهمی در فناوری کوانتومی توسعه پذیر باشد.رایانههای کوانتومی توانایی حل مسایلی را دارند که پرداختن به آنها با رایانههای کلاسیک غیرممکن است. در حالی که دستگاههای کوانتومی فعلی دهها کیوبیت - بلوک اصلی ساخت فناوری کوانتوم - را نگه میدارند یک کامپیوتر کوانتومی در آینده که قادر به اجرای هر الگوریتم کوانتومی باشد ، احتمالا از میلیونها تا میلیاردها کیوبیت تشکیل میشود.کیوبیتها نوید توسعه پذیر بودن را میدهند زیرا میتوان آنها را با استفاده از تکنیکهای استاندارد تولید نیمه هادیها ایجاد کرد. محققان با قرار دادن چهار کیوبیت در یک شبکه دو در دو و ایجاد یک مدار کوانتومی برای برقراری پیوند بین آنها گامی مهم برای تحقق توسعه پذیری محاسبات کوانتومی برداشتهاند.یک پردازنده کاملا کوانتومیالکترونهای محبوس در نقاط کوانتومی - ساختارهای نیمه رسانای فقط چند ده نانومتری - برای بیش از دو دهه به عنوان بستری برای اطلاعات کوانتومی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. علی رغم همه وعدهها ، توسعه فراتر از منطق دو کیوبیتی همچنان دست نیافتنی است.برای شکستن این سد گروه تحقیقاتی Veldhorst تصمیم گرفت که رویکردی کاملا متفاوت داشته باشد و شروع به کار با حفرهها ( یعنی الکترونهای از دست رفته ) در ژرمانیوم کردند. با استفاده از این روش میتوان از همان الکترودهای مورد نیاز برای تعریف کیوبیتها برای کنترل و ارتباط آنها نیز استفاده کرد.نیکو هندریکس نویسنده اول مقاله این گروه میگوید : نیاز نیست هیچ ساختار بزرگ دیگری در کنار هر کیوبیت اضافه شود ، به طوری که کیوبیتهای ما تقریبا مشابه ترانزیستورهای موجود در تراشه رایانه است.علاوه بر این ، ما کنترل بسیار خوبی را به دست آوردهایم و میتوانیم کیوبیتها را به دلخواه جفت کنیم ،که به ما امکان میدهد گیتهای یک ، دو ، سه و چهار کیوبیتی را برنامه ریزی کنیم ، این امر ایجاد مدارات کوانتومی بسیار فشرده را میدهد.پس از ایجاد موفقیت آمیز اولین کیوبیت نقطه کوانتومی ژرمانیم در سال 2019 ، تعداد کیوبیتهای تراشههای آنها هر ساله دو برابر میشود. Veldhorst میگوید : البته چهار کیوبیت به هیچ وجه یک کامپیوتر کوانتومی یونیورسال نمیسازد اما با قرار دادن کیوبیتها در یک شبکه دو در دو ، ما اکنون میدانیم که چگونه کیوبیتها را در جهات مختلف کنترل و جفت کنیم. هرگونه معماری واقع گرایانه برای ادغام تعداد زیادی کیوبیت نیاز به اتصال دو بعدی آنها دارد.ژرمانیوم به عنوان یک پلتفرم بسیار متنوعنشان دادن منطق چهار کیوبیتی در ژرمانیوم ، پیشرفتهترین دستاوردهای علمی را در زمینه نقاط کوانتومی تعریف میکند و گام مهمی به سمت شبکههای نیمه هادی متراکم و گسترش یافته است. ژرمانیوم علاوه بر سازگاری با تولید نیمه هادی پیشرفته ، مادهای کاملا متنوع است. این ماده خاصیت فیزیکی جالبی مانند اتصال چرخشی ( spin - orbit coupling ) دارد و میتواند با موادی مانند ابررساناها تماس برقرار کند.از این رو ژرمانیوم در چندین فناوری کوانتومی به عنوان یک پلتفرم عالی در نظر گرفته شده است.محققان عنوان میکنند : اکنون که ما میدانیم چگونه ژرمانیوم تولید کنیم و مجموعهای از کیوبیتها را اداره میکنیم ، مسیر اطلاعات کوانتومی ژرمانیوم واقعا میتواند آغاز شود.مهندس نریمان زعیم کهن |
7 آزمایش جالب در شیمی برای همه همانطور که همه میدانید، امکان انجام آزمایشات مختلف در شیمی، آن را به علمی جذاب تبدیل کرده است و همه ما چه در دوران مدرسه و چه در دانشگاه، حداقل یک بار تجربه کار با لوازم آزمایشگاهی و انجام آزمایش را داشتهایم. در این نوشته قصد داریم تا با 7 آزمایش جالب در شیمی آشنا و با انجام آنها، به این علم علاقهمند شویم. 1 . آزمایش مس و نیتریک اسیدزمانی که قطعهای از مس را در نیتریک اسید قرار میدهید، یونهای مس و نیترات در واکنش با یکدیگر، محلول را به رنگ سبز و سپس به رنگ سبز - قهوهای تبدیل میکنند. اگر محلول حاصل را رقیق کنید، آب سبب میشود تا یونهای نیترات در اطراف مس قرار بگیرند و رنگ محلول به رنگ آبی تبدیل خواهد شد. 2 . هیدروژن پراکسید و پتاسیمیدیداین آزمایش جالب در شیمی را بسیاری از افراد به عنوان آزمایش "خمیردندان فیلی" ( Elephant Toothpaste ) میشناسند. در حقیقت، در اثر واکنش شیمیایی بین پتاسیمیدید و هیدروژن پراکسید (آباکسیژنه)، ستونی از فوم (کف) به بیرون از ظرف آزمایش فوران میکند. کافیاست تا کف حاصل را با رنگهای خوراکی تزیین کنید تا جلوهای از خمیردندان پیدا کند. 3 . فلزات قلیایی در آب خوب است بدانید که تمامی فلزات قلیایی، به شدت با آب واکنش میدهند. به طور مثال، در خصوص سدیم باید گفت که این عنصر در واکنش با آب، شعلهای روشن به رنگ زرد تولید میکند. البته توجه داشته باشید که این آزمایش جالب در شیمی به صورت انفجاری رخ میدهد و به هنگام انجام آن باید مسایل ایمنی را رعایت کنید. به همین شکل، رنگ محلول حاصل در اثر سوختن پتاسیم و لیتیوم به ترتیب، به رنگ بنفش و قرمز خواهد بود. سزیم نیز به طور کاملا انفجاری واکنش میدهد. سعی کنید آزمایشها را به ترتیب از بالا به پایین در جدول تناوبی برای گروه فلزات قلیایی انجام دهید. 4 . واکنش ترمیت"واکنش ترمیت" ( Thermite Reaction ) در حقیقت مشابه واکنش زنگ آهنی است که با سرعت بسیار زیادی روی دهد. اگر شرایط مهیا باشد، هر فلزی میتواند در واکنش ترمیت شرکت کند اما به طور معمول، در این واکنش، اکسید آهن با آلومینیوم طبق تصویر زیر وارد واکنش میشود و حرارت و نور تولید خواهد شد.برای اینکه تصویر بهتری از این واکنش داشته باشید، بهتر است که این مخلوط را داخل ظرفی از یخ خشک قرار دهید و به انجام آزمایش بپردازید. 5 . رنگآمیزی شعلهزمانی که یونها در اثر اعمال شعله، حرارت ببینند، الکترونهایشان برانگیخته میشوند و به هنگام بازگشت از حالت برانگیخته، به سطوح انرژی پایینتر میرسند. در اثر این اتفاق، فوتون آزاد خواهد شد. انرژی یک فوتون، از مشخصههای یک ماده شیمیایی به شمار میآید و با رنگ مشخصی در شعله،قابل مشاهده است. در شیمی تحلیلی، این روش، اساس "آزمون شعله" ( Flame Test ) محسوب میشود. علاوه بر این، با انجام این آزمایش جالب در شیمی میتوان به رنگشعله حاصل از سوختن مواد مختلف دست پیدا کرد. 6 . تیلههای پلیمری بسازیدبرای ساخت تیلههای پلیمری به مواد زیر نیاز دارید:بوراکس: این ماده را به راحتی میتوانید از خشکشوییها یا فروشگاههای اینترنتی تهیه کنید.نشاسته ذرتچسب چوبآب گرمرنگ خوراکیپیمانهقاشق جهت همزدندو فنجان کوچک پلاستیکیماژیکخطکشکیسههای پلاستیکیبرای ساختن تیلههای پلیمری، مراحل زیر را به ترتیب انجام میدهیم:روی یکی از فنجانها عبارت "محلول بوراکس" و روی دیگری، عبارت "تیله" را یادداشت کنید. دو قاشق غذاخوری آب گرم را با نصف قاشق چایخوری پودر بوراکس مخلوط کنید. این مخلوط را در فنجان محلول بوراکس، تا حل شدن پودر، هم بزنید. در صورت تمایل میتوانید رنگهای خوراکی نیز به آن اضافه کنید. یک قاشق غذاخوری از چسب چوب را به فنجان تیله اضافه کنید و نصف قاشق چایخوری از محلول بوراکس را به همراه یک قاشق غذاخوری نشاسته ذرت به فنجان اضافه کنید. ابتدا در حدود 10 تا 15 ثانیه به مواد فرصت دهید تا با یکدیگر برهمکنش انجام دهند و سپس این مواد را به طور کامل هم بزنید تا این ترکیب، سفت شود. سپس، ماده را از داخل فنجان بیرون آورید و با دست، شروع به ساختن گلولههای پلیمری کنید. لازم به ذکر است که مواد ساخته شده، خوراکی نیستند. 7 . یخ داغ بسازیددر هفتمین مورد از آزمایش جالب در شیمی به ساختن یخ داغ میپردازیم. سدیم استات که با نام "یخ داغ" ( Hot Ice ) شناخته میشود، ماده شیمیایی فوقالعادهای است که آن را از سرکه و جوش شیرین بدست میآورند. محلول سدیم استات را میتوان تا کمتر از نقطه ذوب آن سرد کرد و در این مرحله، مایع شروع به تبلور میکند. این فرآیند به صورت گرماده اتفاق میافتد و نتیجه آن، تشکیل قالبهایی به شکل یخ، اما با دمای بالا خواهد بود. منجمد شدن این محلول به سرعت روی میدهد به گونهای که میتوانید با سرریز کردن محلول، مجسمههای مختلفی بسازید. مواد لازم برای ساخت یخ داغبرای ساخت یخ داغ و انجام این آزمایش جالب در شیمی به ابزار خاصی نیاز نداریم. تنها کافی است تا موارد زیر را تهیه کنیم: 4 قاشق غذاخوری جوش شیرین 1 لیتر سرکهطرز تهیه سدیم استاتدر یک ظرف یا بشر بزرگ، جوش شیرین را به سرکه اضافه کنید. این کار را به مرور زمان انجام دهید و در این میان، مخلوط را هم بزنید. جوش شیرین و سرکه در اثر واکنش، سدیم استات و گاز دیاکسید کربن آزاد میکنند. اگر سرکه و جوش شیرین را به آرامی یه یکدیگر اضافه نکنید، ماده حاصل از واکنش، به صورت یک آتشفشان از ظرف بیرون میریزد. با انجام مرحله بالا، سدیم استات را تولید کردهاید اما این محلول، بسیار رقیق است و برای آزمایش جالب در شیمی که در نظر گرفتهایم مناسب نیست. بنابراین، نیاز داریم تا در صورت امکان، آب را از محلول خارج کنیم. بدین منظور، محلول را بجوشانید تا غلظت آن بیشتر شود. این کار را تا زمانی ادامه دهید تا بلورهای کوچکی به صورت یک فیلم نازک در سطح، بوجود بیایند. تحت حرارت ملایم، این فرآیند در حدود یک ساعت به طول میانجامد. در صورتی که از حرارت کمتر استفاده کنید، مایعی بیرنگ خواهید داشت اما با حرارت زیاد، مایعی به رنگ زرد یا قهوهای تشکیل خواهد شد. زمانی که شعله را خاموش کردید، برای جلوگیری از تبخیر بیشتر، به سرعت روی ظرف را بپوشانید. بهترین کار این است که محلول را در ظرفی جداگانه بریزید. اگر دانههای بلوری در ظرف داشتید، مقدار بسیار کمی آب به آن اضافه کنید تا دانهها حل شوند. در نهایت، ظرف را در یخچال قرار دهید تا دمای آن پایین بیایید. منبع [+]اگر مطلب بالا برای شما مفید بوده است، آموزشهای زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:مجموعه آموزشهای دروس شیمیمجموعه آموزشهای مهندسی شیمیآموزش محلولسازی در آزمایشگاهنقطه جوش از صفر تا صدتغییر شیمیایی به زبان ساده |
علم نوین، جاری در جامعه علم و دانش در نظر اکثر افراد، مجموعهای از گزارهها و اطلاعات است. کسانی که با این اطلاعات سر و کار دارند، بین چهار دیواری دانشگاه مشغول هستند. ورود به این حیطه همواره در طول تاریخ برای افراد خاصی امکان پذیر بوده است. همانطور که بر سردر دانشگاه افلاطون نوشته هر کس هندسه نمیداند وارد نشود، بر سردر دانشگاههای شهر ما هم نوشتهاند همراه داشتن کارت دانشجویی الزامی است!علم تا مدتهای مدید، جریانی جدا از جریان جامعه بوده است. یک سری تحقیقات و تفکرها در مورد یک سری سوالها انجام میگرفته است که خیلی هم به کار کشاورز و حاکم و . نمیآمده، اما اکنون و در عصر فناوری، علم و جامعه در هم تنیده شدهاند. پیشرفتهای علمی باعث پیشرفت جامعه میشود و بهبود فناوری باعث افزایش قدرت یک حکومت میشود. سیاست بر دانشگاه اثر میگذارد و دانشگاه هم بر سیاست. این تغییرات باعث تغییر دید ما نسبت به علم و دانش شده است. اگر چه هنوز کشورهای مترجم و مقلد و واردکننده که تفاله چایی علم را برای دانشگاه خود دم میکنند، به این بصیرت لازم، نابینا اند.علم در قرون پیشین چندان نیاز به مبادله و وحدت نداشته است. گاهی اوقات دو دانشمند روی یک حکم ابتدایی توافق نظر نداشتند. این گونه مسایل لازم به شمار نمیآمد و تضادی با جریان علم نداشت. اما اکنون باید این مشکلات رفع شود. مجموعه علمی جهان باید ساختار یافته باشد. و در واقع دانش به یک نهاد اجتماعی مبدل شود، تا وحدت عملکرد لازم بوجود آید. برای مثال اعتبار سنجی نظریهها که در گذشته تنها به شخص بستگی داشت، اکنون درون این نهاد تعریف میشود. هر مقاله و تحقیق همتاداوری میشود و با همتاداوری تایید یا رد میشود. نهاد اجتماعی علم در مواجهه با نظام سرمایه داری هم باید بازتعریف شود. امروزه هر تحقیقی نیاز به پول دارد. برای تقسیم بودجه هم چارهای جز تشکیل نهاد اجتماعی نداریم. کشورهای مترجم این ساختار علمی را تا حدودی بوجود آوردند. اما این ساختار نیازمند روح و ابزار نرم تکنولوژی است. مثلا تخصیص بودجه - که باید شیوه نامه و سیاست گذاری داشته باشد و بر اساس رابطه نباشد - به راحتی برای کشورهای مترجم که از روح و ابزار نرم تکنولوژی بی بهرهاند، به درستی تحقق نمییابد. طبیعتا این ابزار نرم از جنس فرهنگ است و قابل ترجمه دقیق نیست.نکتهای که در جامعه علمی کنونی دیده میشود، تاثیر پذیری علم از سیاست است. نیمی از پروژههای علمی جهان کنونی کاربرد نظامی دارند. علم در اکثر کشورها در خدمت حکومت است. جایزهها و مدالهای علمی هم رنگ و بوی سیاسی گرفتهاند. همه اینها نشان میدهد علم با دیگر ابعاد جامعه مخلوط شده است. علم تبدیل به پدیدهای سیاسی اجتماعی شده است. البته کشورهای مترجم شانس آوردهاند که به فاصله یک ترجمه با این آفت دیرتر مواجه شدند.امروز علم یک پدیده اجتماعی است. تحقیقات و نظریههای علمی، متاثر از جامعه اطراف خود هستند.امروز علم یک پدیده اجتماعی است. تحقیقات و نظریههای علمی، متاثر از جامعه اطراف خود هستند. امروز تمام یافتههای علمی با پیش فرضهای اعتقادی و دیگر مفاهیم انتزاعی خاص آن جامعه شکل میگیرد. به عنوان مثال در دوران تمدن اسلامی، یافتههای دانشمندان مسلمان متاثر از عقاید آنان بود. همچنین در جامعه اطراف نیوتون همه چیز با پوزیتیویسم الک میشد. این مثالها ثابت میکند که بررسی علم بدون تحقیقات جامعه شناختی میسر نیست. بنابراین چنانچه بخواهیم مسیر توسعه علمی به درستی پیموده شود، باید علم را با در نظر گرفتن مختصات جامعه خود حرکت دهیم و لازمه این مطلب این است که در دانشگاه هایمان رشتههای فلسفه علم و تاریخ علم و سیاست تکنولوژی جدیتر گرفته شود. |
داستان خلقت انسان (انسان با 2 پا خلق شد) زمانی که خدا تصمیم به خلقت انسان گرفت میبایست یک تصمیم میگرفت. انسان بر روی دو پا راه برود یا مانند اغلب پستانداران بر روی چهار پا حرکت نماید. اگر انسان بر روی دو پا حرکت نماید، بنابراین در زمان بارداری مادران نمیتوانستند وزن زیادی را تحمل نمایند به همین دلیل انسانها در زمان تولد، رشد زیادی نداشته و نسبت به سایر پستانداران مهارتهای بسیار کمی را دارا هستند. خالق انسان تصمیم بر تفاوت میان انسان و سایر پستانداران گرفت و انسان را با قابلیت حرکت بر روی دو پا خلق نموده و در نتیجه در زمان تولد دارای مهارتهای بسیار محدود آفرید. این محدودیت شامل مغز کوچک نیز میباشد. این مغز میبایست یا به اندازه کافی سریع عمل نماید و در عوض با اطلاعات کم و یا با اطلاعات زیاد و در عوض با سرعت واکنش کم. فرض نمایید که هر دو آفریده شده و انواع انسان دو دسته کلی بودهاند. اولین انسان روی کره زمین دارای واکنش سریع مغز بوده و اطلاعات کم بوده و دومی با اطلاعات زیاد ولی با واکنش مغزی کند بوده است.فرض کنید اولی و دومی در حال حرکت بوده که ناگهان صدای مهیبی (غرش ببر) شنیده میشود. از آنجا که اولی دارای مغز با واکنش سریع بوده، فرار را بر قرار ترجیح داده و فرار میکند لیکن دومی که مغز با واکنش کند داشته ابتدا صبر کرده تا اطلاعات خود را افزایش داده و سپس فرار نماید. از آنجا که او میبایست صبر نموده، ببر به او نزدیک شده و قطعا او را شکار نموده است، در نتیجه ما انسانها از نسل اولی بوده و مغزمان دارای اطلاعات محدودی در زمان تولد میباشد. لیکن این مغز میتواند بعدا خود را توسعه داده و اطلاعات زیادی را دریافت نماید. |
خرافه "تکامل جانداران" را باور نکنید بگذارید با یک سوال شروع کنم. خرافه چیست؟ در زیر دو تعریف از خرافه ذکر میشود. 1 - خرافه هر چیزی است که خلاف عقل باشد. 2 - خرافه هر چیزی است که خلاف علم باشد.با کدام تعریف موافق هستید. ممکن است بگویید عقل و علم یک چیز را میگویند، و تعریفهای فوق یک معنی دارند. اگر اینطور است، اشتباه میکنید. عقل و علم دو امر کاملا متفاوت هستند. عقل ابزاری ذهنی است که انسان توسط آن میتواند به صورت قطعی در مورد پدیدهها داوری و نتیجه گیری کند. مثلا انسان با عقل میتواند درک کند که دو بعلاوه دو میشود چهار. یا یک تابلوی نقاشی، حتما توسط یک نقاش کشیده شده است. در واقع عقل دارای قوانین قطعی و تخلف ناپذیر است.اما علم چیست؟ علم هم ابزاری ذهنی است، اما مسیری کاملا متفاوت از عقل را میپیماید. علم با استفاده از حسهای پنج گانه انسان به او امکان میدهد پدیدهها را بسنجد و در مورد آنها نتیجه گیری کند. مثلا لویی پاستور با مشاهده سیاه شدن پنبهای که آغشته به عصاره گوشت بود، به وجود باکتریها در هوا پی برد. سوال. آیا علم هم مانند عقل قطعی است؟ پاسخ خیر است. اینکه میبینیم در کشورهای مختلف جهان میلیونها نفر در حال تحقیقات علمی هستند، نشان میدهد که بخش زیادی از علم هنوز کشف نشده است و حتی یافتههای علمی موجود نیز هرگز قطعی نیستند! لینک زیر در مورد نقض فرضیه نسبیت انیشتین در یک تحقیق علمی را مشاهده کنید: - % D8 % AA % D8 % A7 % D8 % B2 % D9 % 87 - % D8 % A7 % DB % 8C - % DA % A9 % D9 % 87 - % D9 % 82 % D9 % 88 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C % D9 % 86 - % D8 % B4 % D9 % 86 % D8 % A7 % D8 % AE % D8 % AA % D9 % 87 - % D8 % B4 % D8 % AF % D9 % 87 - % D9 % 81 % DB % 8C % D8 % B2 % DB % 8C % DA % A9 - % D8 % B1 % D8 % A7 - % D9 % 86 % D9 % 82 % D8 % B6 - % D9 % 85 % DB % 8C - % DA % A9 % D9 % 86 % D8 % AF اگر در قرن هجدهم به یک دانشمند میگفتید که قانون جاذبه نیوتن صحیح نیست، احتمالا با یک پوزخند به شما پاسخ میداد! اما اکنون همه میدانیم که قانون فوق نقض شده است. مثالهایی که ذکر کردم در خصوص علم بسیار سنجش پذیر فیزیک بود که هر از چند گاهی برخی از قوانین آن به بوته فراموشی سپرده میشود! چه برسد به موضوع پر از تناقض و عمدتا سنجش ناپذیری همچون "تکامل جانداران".آنچه که تا کنون ملاحظه فرمودید بخش نخست از مطلب بنده در رد نظریه تکامل داروین است، و البته در ادامه این مطلب تکمیل خواهد شد.لینک همه قسمتهای این مطلب 1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 - 10 - 11 - 12 - 13 - 14 - 15 - 16 - 17 - 18 - 19 - 20 - 21 - 22 |
سوالات اساسی پیدایش جهان در این مطلب قرار است به سه سوال اساسی در رابطه با پیدایش جهان یا به اصطلاح بیگ بنگ جواب دهیم در ادامه با من همراه باشید .دانشمندان از کجا میدانند که جهان در حال انبساط است؟ابتدا باید به اثر دوپلر توجه کنیم.اثر دوپلر زمانی اتفاق میافتد که چشمه صوت یا نور نسبت به ناظر در حال حرکت باشد.حتی کودکان نیز با آن اشنایی دارند.وقتی در کنار خیابان ایستادهایم متوجه تغییر صدا از سمت خودرویی که به ما نزدیک و سپس از ما دور میشود با زیر و بم شدن صدا میشویم.این اثر در نور ستارگان نیز وجود دارد.وقتی نور از سمت ستارهای میآید که در حال حرکت به سمت زمین است بسامد نور آن به سمت طیف آبی نور جابجا میشود(نور ستاره آبی رنگ دیده میشود) و وقتی از ستارهای میآید که در حال دور شدن از زمین است بسامد نور آن به سمت طیف نور قرمز جابجا میشود(نور ستاره قرمز رنگ دیده میشود).حال وقتی دانشمندان با ابزار خود به نور ستارگانی که از کهکشانهای دور میآیند نگاه میکنند متوجه میشوند که نور آنها قرمز است قرمزتر از آنچه باید باشد. این نشان دهنده آن است که کهکشانها در حال دور شدن از زمین هستند.درنتیجه جهان درحال انبساط است.تابش ریز موج زمینه کیهانی چیست؟اگر انفجار بزرگ(بیگ بنگ) چنان داغ بوده است، شاید هنوز هم مقداری گرما باقی مانده از آن امروزه در جهان موجود باشد.انفجار بزرگ(مهبانگ) شاید آنقدر بزرگ بوده که پسلرزه آن هنوز جهان را با تابش یکنواخت پر کرده است.این ایدهای بود که حدود 70 سال پیش توجه دانشمند بزرگ جورج گاموف را به خود جلب کرد.حدود 20 سال بعد از طرح این ایده ،این تابش توسط دو دانشمند آرنو پنزیاس و روبرت ویلسون به وسیله تلسکوپ رادیویی کشف شد.اگر تلسکوپهای رادیویی را به هر سمت از فضا نشانه گرفته شوند. این تابش ریزموج زمینه کیهانی را با دمای 2 ٫ 7 درجه کلوین مشاهده و اندازه گیری میشود. چگونه میدانیم که جهان از بیگ بنگ آغاز شده است؟کشیش بلژیکی به نام ژرژ لمتره پس از شنیدن در رابطه با نظریه نسبیت انیشتین مجذوب آن شد.این ایده به طور منطقی جهان در حال انبساط را پیش بینی میکند.بنابراین شامل در نظر گرفتن ابتدایی برای جهان میشود.از آنجا که دمای گاز با فشرده شدن بالا میرود،متوجه شد که جهان در ابتدای زمان میبایست فوقالعاده داغ بوده باشد.او بیان کرد که جهان احتمالا از یک ابر اتم با دما و چگالی غیرقابل تصور نش ت گرفته است که ناگهان منفجر شده و جهان در حال انبساط هابل را ایجاد کرده است.با توجه به موضوعات مطرح شده در بالا به این نتیجه میرسیم که جهان 13 ٫ 7 میلیارد سال پیش در اثر یک انفجار بزرگ که ما آن را بیگ بنگ مینامیم ایجاد شده است. |
نیاکان من (ما) درخت - قسمت اول برگ درختان سبز در نظر هوشیار - - - - - - - - هر ورقش دفتریست ، معرفت کردگار به نام خدای زمین ، خدای من ، خدای تو ، خدای ما ، خدای درختان ، خدای جنگلها و خدای آسمانها ..در خیابان قدم میزنم . گاهی حس میکنم سر به هوا بودن هم بد نیست . سر به هوا بودن باعث میشود تا نگاهم به درختان باشد . راستی این درختان چه رابطه فامیلی با من که انسان هستم دارند . راستی چگونه درختان دنیا را حس میکنند . چرا این همه موجود از حشره گرفته تا ماهی و .. روی زمین زندگی میکنند .یاد چند وقت پیش افتادم که از سر علاقه فیلمهای " کیهان ، ادیسهی فضا زمانی " رو در فیلیمو میدیدم . توی یک قسمت میگفت که ما انسانها از نظر ژنتیک با درختان یک نیای مشترک داریم . یعنی درختان از نظر ژن پدران و یا بهتر بگویم نیاکان ما هستند . اما این نیاکان ما ( درختان ) در زمین چه کاری انجام میدهند و به زبان عامیانهتر به چه دردی میخورند ؟اگه بخوام از نظر علمی جهان فعلی روی زمین رو توضیح بدم میتونم به طور خلاصه اینطوری بگم که کل جهان بزرگ ما از به هم پیوستن ذرات ریز تشکیل میشه . کنار هم بودن میلیونها مولکول بی جانها یا اشیاء غیر زنده ( ماده ) رو میسازه . این مادهها بر اساس چیدمان اتمها شامل عناصر مختلف میشوند که هر کدام شکل متفاوتی پیدا میکنند . مثلا آهن با مس و نمک و آب تفاوت هایی دارند و اون هم در عناصر تشکیل دهنده ذراتشونه .اما جاندارها از چی تشکیل شدن . ذرات تشکیل دهنده جاندارها هم سلوله . جاندارها بسته به شکل کالبدی از سلولهای متفاوتی تشکیل میشن که هر مجموعه کالبدی سلولها وظایفی رو دنبال میکنن تا بتونن بقای نسل خودشون رو حفظ کنن .درختها یکی از قدیمیترین موجودات زمین هستند که از دوران دایناسورها تا همین الان در کنار ما زندگی میکنند.اما وظیفه درختان چیست ؟راستی اگه درختان نباشند چه فرقی میکند ؟چه اتفاقی در زمین میافتد ؟چه رابطهای بین ما و گیاهان وجود دارد ؟آیا درختان و گیاهان برای ما سود مالی دارند ؟اما برای پاسخ باید بگم که کالبد انسانها و همه موجودات و سلولها با غذا و اکسیژن و آب کار میکند .انسان بدون غذا و آب چند روز دوام میآورد . اما بدون هوا در کمتر از چند ساعت از بین میرود .سوخت و ساز در بدن موجودات با مصرف اکسیژن انجام میشود ، مثل سوزاندن که بدون اکسیژن انجام نمیشود .موجودات ماشین هایی هستند که بنزین آنها آب و غذا و سوخت و احتراقشان با ترکیب کردن آب و غذا با اکسیژن صورت میگیرد . پس نیاز ما به اکسیژن یک امر حیاتی است . درختان با برگهای سبزشان فتو سنتز میکنند و از دی اکسید کربن که برای تنفس ما مضر است اکسیژن تولید میکنند تا ما بتوانیم به راحتی نفس بکشیم .ما هم اکسیژن مصرف میکنیم و دی اکسید کربن تولید میکنیم و این یک نوع چرخهی گازی است که باعث تداوم حیات ما بر روی کره زمین میگردد . اگر ما نباشیم زمین دچار ازدیاد اکسیژن میشود و اگر درختان نباشند زمین دچار ازدیاد دی اکسید کربن میشود .البته در درختان استثنا هم هست مثل درخت گردو که مثل انسان نفس میکشد . برای همین قدیمیها میگن که زیر درخت گردو دراز نکشید . البته الان دیگه کسی پیدا نمیشه که زیر درخت گردو دراز بکشه . البته درختش هم به زور پیدا میشه .ادامه در پست بعدی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - امید وارم تا همین جا لذت برده باشید #پیک زمین#پیک_زمین #پیک زمین |
چرا باید به دانشمندان اعتماد کرد؟ ماه پیش که بحث خواص درمانی عنبرنسارا (پهن الاغ ماده) در توییتر فارسی بالا گرفته بود، بسیاری از مردم، از جمله تحصیلکردهها، ت یید کردند و حتی مثال آوردند که فلانی مصرف کرده و درمان شده، در حالی که داروهای دیگر، ت ثیر چندانی نداشتند. خیل عظیمی از مردم، ترجیح میدهند که بهجای استفاده از داروهای ت یید شده و نسخ پزشکان، از درمانهای خانگی استفاده کنند. بسیاری از مردم به نظریه فرگشت معتقد نیستند (یا دستکم مطمین هم نیستند.) و زمین تختگرایی در قرن بیستویک هنوز طرفدار دارد.تناقض اینجاست که مردم به شارلاتانهایی که از اصطلاحات علمی استفاده میکنند، با این استدلال که این یک چیز علمی هست، اعتماد میکنند. نگاه کنید به عرفانهای کوانتومی، هومیوپاتی، انرژیدرمانی، سایمنتولوژی، قانون جذب و. قرن بیستویکیها کمتر با رمل و اسطرلاب گول میخورند، آنها قدرت علم را دیدهاند.پس این همه تناقض از کجا آمده؟ در اوج اعتماد، بیاعتمادند! شاید مشکل از بخش آموزشی باشد. معلمان علوم مدرسهها آنگونه که باید، دانشآموزان را به ساینس علاقهمند نمیکنند و حرفی هم از تاریخ ساینس به میان نمیآید. همچنین تفکر نقادانه به دانشآموزان آموزش داده نمیشود.مسلما ما انسانها میخواهیم باورهایمان صحت داشته باشند. در طول تاریخ بارها سعی بر درک قوانین حاکم بر جهان داشتیم و همچنین بزرگترین مغزهای بشریت بر این کار گمارده شده بودند. آنها از چه طریق میتوانستند نسبت به حدسیاتشان از رفتار پدیدهها اطمینان حاصل کنند؟ پاسخ کوتاه این است: ساینس.دانش و ساینس، این دو چه فرقی دارند؟دانش (به عربی: علم) اسم مصدر از دانستن و به معنای دانایی است. معادل واژه دانش در انگلیسی Knowledge است. فلسفه، حقوق، دینشناسی، فیزیک، تاریخ، زبانشناسی و. مثالهایی از دانشاند. اما Science ، بخش نظاممند و سیستماتیک دانش است. به قول کارل سیگن، دانشمند و مروج علم فقید، ساینس یک روش فکر کردن است. ساینس، پیگیری و کاربرد دانش برای درک طبیعت و اجتماع است و از متودولوژی بر اساس مدرک پیروی میکند. از آنجاییکه معادل مناسبی برای ساینس در زبانهای فارسی، عربی و اردو وجود ندارد ما هم از واژه ساینس استفاده میکنیم.چطور کار میکند؟در تعریف ساینس خواندیم که از روششناسی بر اساس مدرک پیروی میکند. یک پژوهش برای این که علمی بهنظر بیاید باید بر پایه دادههای مشاهدهپذیر و قابل اندازهگیری باشد. اما دقیقا چه اتفاقی میافتد که ساینس به اکتشاف جدیدی نایل میشود؟ دانشمندان از روش علمی استفاده میکنند.نمایی ساده از روش علمی از ویکیپدیا دانشنامه آزادفرض کنید هر چند وقت یکبار از زیرزمین صدایی میآید. این پرسش مطرح میشود که منشاء این صدا چیست؟ میتواند یک گربه باشد، یا ارواح خبیثه یا جن شاید هم غریبهای آن پایین است! بهترین کار آزمایش است. باید از پلهها پایین برویم و دلیل این موضوع را بفهمیم. شاید اگر شما یک روحانی باشید به این کار نیازی نباشد، میتوانید بگویید شیاطین آنجا را تسخیر کردهاند. در ساینس، دادهها و دقت اهمیت زیادی دارد بهخاطر همین هم، تنها یک بار بازرسی زیرزمین کافی نیست. اگر بارها شاهد حضور گربه در زیرزمین بودیم، فرضیه گربه زیرزمین، تبدیل به نظریه میشود. بار دیگر اگر صدایی شنیدیم میتوانیم با خیال راحت بگوییم که احتمالا گربه است ولی نه با اطمینان کامل! نظریهها در قله اعتبار علمی قرار دارند.شاید مردم ساینس را متهم کنند که بارها حرفش را عوض کرده. شکلات کاکایویی برای بدن مفید است یا مضر؟ در واقع این ویژگی مثبتی است. ساینس عاری از اشتباه نیست و خود نیز زودتر از همه به آن اعتراف میکند. یک گزاره علمی باید در همه جا قابل آزمایش (و البته ابطالپذیر) باشد.این جمله از ریچارد فایمن، دسکتاپ من رو زیباتر کرده!میگویند که ساینس کامل نیست. البته هیچ چیز کامل نیست! دانشمندان نمیدانند منشاء حیات دقیقا چیست. و خود نیز به این واقفاند. دانشمندان عاشق پرسشهای بیجوابند چون آنها را به سمت تحقیق پیش میبرد. دانشمندان میدانند که جواب بعضی پرسشها را نمیدانند. از آنجایی که به دنبال درستترین پاسخ هستند، جواب سرسری و بدون تحقیق نمیدهند. ندانستن بهتر از باور اشتباه است.پزشکی مدرن در برابر طب سنتیدر طول تاریخ، مرگ و میر نوزادان، طاعون، آبله، وبا و. بلای جان تودههای عظیمی از مردم شده بود. به لطف پزشکی مدرن، اکنون نه از طاعون و آبله خبری هست و نه آمار بالای مرگ و میر در سنین پایین! بارها شنیدهایم که طرفداران طب سنتی میگویند که این طب، مکملی برای پزشکی مدرن است یا برای درمان بیماریهای غیرجدی مفیدتر است چون از داروهای شیمیایی استفاده نمیکند. در پزشکی مدرن، برای ت یید اثربخش بودن یک داروی جدید فرایند طولانی طی میشود. این فرایند طولانی شاید تا ده سال هم به طول بیانجامد تا از اثربخش بودن و ایمنی دارو اطمینان حاصل شود. نوشته جالبی در این مورد، از بانو سمیه رستمیان، پژوهشگر دانشگاه لیدن هلند، در این لینک منتشر شده که به طور دقیقتر این فرایند را توضیح میدهد. چنین مراحلی برای داروهای گیاهی طی نمیشود پس عبارت گیاهیه پس بیضرره! کاملا غلط است.بیاعتمادی به ساینسبیاعتمادی به ساینس بارها نتایج جبران ناپذیری به جای گذاشته. این عقیده در بین بسیاری (از جمله ترامپ!) وجود دارد که واکسن باعث ابتلا به اوتیسم میشود. عدم استفاده از واکسن، خطر ابتلا به بیماریهایی که توسط دانشمندان (شاید به قول دکتر رضا منصوری بهتر باشد از لفظ دانشگر استفاده کنیم.) مهار شدهاند را افزایش میدهد.یک نمونه دردناک عدم اعتماد به ساینس، در کشور ما، عدم مدیریت بهینه منابع آب و بهخصوص حفر چاههای عمیق است. سفرههای آب زیرزمینی بافتی اسفنجمانند دارند یعنی آب در فضای خالی لابهلای ذرات شن ذخیره شده. وقتی که این آب توسط پمپ کشیده میشود، اگر آب ورودی کمتر از آب خروجی باشد، این بافت اسفنجی، بر اثر فشار لایههای بالایی فشرده میشود و فضای ذخیرهسازی آب از بین میرود. سفرههای آب زیرزمینی قابل تعمیر نیستند و این یعنی فاجعه!نمونههای زیادی از بیاعتمادی به ساینس هست که منجر به فاجعه شده. اعتماد بیشتر به طب سنتی، مانند سرطان استیو جابز که ترجیح داد بهجای شیمیدرمانی از طب مکمل استفاده کند، تا تغییرات اقلیمی و مصرف بیرویه منابع، صدمات جدی به بار میآورد.آیا باید به دانشمندان اعتماد کرد؟گروهی از بزرگترین مغزهای هر زمانه، در حوزه ساینس کار میکنند. ساینس هم مثل نجاری، مدیریت، ورزش و. یک حرفه است. نمیتوان ادعا کرد که دانشمندان آدمهای بااخلاقیاند، چرا که آنها هم مثل همه ما انسان هستند و ساینس هم یک حرفه مثل بقیه حرفههاست. یک دانشمند، هم رزومهای برای پر کردن دارد و هم خانوادهای برای سیر کردن. پس گاهی اوقات در علم هم تقلب صورت میگیرد. بعضی دانشمندان دست به دادهسازی میزنند و گاهی اوقات هم اشتباه پیش میآید. دیر یا زود، بهواسطه طرز کار ساینس، اشتباهات رفع میشوند و ساینس دوباره به جلو پیش میرود.حال آیا باید به دانشمندان اعتماد کرد؟ بله، اما نه به این خاطر که ساینس لغزشناپذیر است به این دلیل که جایگزین بهتری نداریم. و این به این معنا نیست که شکاک بودن را کنار بگذاریم. میتوانیم به دانشمندان اعتماد کنیم، درست مثل وقتی که به وکیلمان اعتماد میکنیم. قطعا رزومه درخشان ساینس میتواند به ما قوت قلب دهد. سفر انسان به ماه، ریشهکن شدن بیماریهای خطرناک، پرواز هواپیما و. نشان میدهد که ساینس بهخوبی کار میکند و قابل اعتماد است. |
انرژی زمین گرمایی تصویری از انرژی زمین گرمایی به نام خداانرژی زمین گرمایی چیست ؟؟انرژی زمین گرمایی یکی از منابع انرژیهای تجدیدپذیر میباشد. اصطلاح زمین گرمایی ترجمه واژه Geothermal است که ریشه یونانی داشته و از کلمات Geo به معنای زمین و Therme به معنی حرارت تشکیل شده است. انرژی زمین گرمایی، انرژی موجود در عمق زمین است که از انرژی خورشیدی که در طول هزاران سال در داخل زمین ذخیره شده و همچنین فروپاشی یا زوال ایزوتوپهای اورانیوم رادیو اکتیویته،توریم و پتاسیم در طی سالیان دراز در عمق زمین نشات گرفته است که عمدتا در نواحی زلزله خیز و آتشفشانی جوان و صفحات تکتونیکی زمین متمرکز شده است . زمین منبع عظیمی از انرژی است بطوریکه حرارت در هسته آن بیش از 5000 درجه سانتیگراد میرسد. حرارت زمین به طرق مختلف از جمله فوران آتشفشان چشمههای آبگرم - آبفشانها - و گلفشانها در اثر کاهش چگالی زمین و خاصیت رسانایی از بخشهایی از زمین به سطح آن هدایت میشوند. درجه حرارت زمین با توجه به عمق آن به صورت غیر خطی زیاد میشود. (با تقریب خطی هر 100 متر 3 درجه سانتی گراد) انرژی حرارتی ذخیره شده در 11 کیلومتر فوقانی پوسته زمین معادل پنجاه هزار برابر کل انرژی به دست آمده از منابع نفت وگاز شناخته شده امروزجهان است. انرژی زمین گرمایی بر خلاف سایر انرژیهای تجدید پذیر محدود به فصل ، زمان وشرایط خاصی نبوده بدون وقفه قابل بهره برداری میباشد. همچنین قیمت تمام شده برق در نیروگاههای زمین گرمایی با برق تولیدی از سایر نیروگاههای متعارف( فسیلی ) قابل رقابت بوده و حتی از انواع دیگر انرژیهای نو بهمراتب ارزانتر است.تاریخچه انرژی زمین گرمایی درجهان :وجود کوههای آتش فشانی اولین نشانه وجود گرما درزیر زمین بود.حفر اولین منابع زمین گرمایی در فاصله زمانی بین قرنهای 16 و 17 میلادی ثبت شد.قرن هجدهم میلادی اولین اندازه گیریها در بلفورت فرانسه اتفاق افتاد.اوایل قرن نوزدهم استخراج سیالات زمین گرمایی با هدف بهره برداری ا ز پتانسیل انرژی حرارتی در ایتالیا صورت گرفت. 1870 : استخراج بخارات طبیعی آب با هدف بهره برداری از انرژی مکانیکی آن انجام شد. 1904 :تولید برق از این انرژی در لاردرلو ایتالیا 1920 :نخستین چاهها ژیو ترمال در ژاپن و کالیفرنیا به طور همزمان 1928 :استخراج سیال زمین گرمایی برای تامین گرمایش منازل در ایسلند.پس از جنگ جهانی دوم در سال 1958 نیوزلند بعنوان دومین کشور فعال در این زمینه اقدام به تولید برق از انرژی زمین گرمایی نمود.پتانسیل انرژی گرمایی در ایرانموقعیت قرارگیری ایران در مرزهای تکتونیکی، نیروی عظیم نهفته در کالبد کشور را نشان میدهد. فشار صفحه قاره ای عربستان و صفحه اقیانوس هند از سوی دیگر باعث تغییر شکل های وسیعی در ایران شده است که چینخوردگیهای منطقه زاگرس و راندگی آن، شواهد سطحی عظیم این نیروها هستند. قرارگرفتن در کمربند آتشفشانی باعث شده است که گستره ایران از لحاظ زمینساختاری، بسیار فعال بوده و از پتانسیل بالای انرژی زمینگرمایی بهرهمند باشد و وجود فعالیت های آتشفشانی و چشمههای آب گرم فراوان، گواه بر این مدعی است. پتانسیل انرژی زمینگرمایی در ایران بر اساس مطالعات انجام شده در بیش از 10 منطقه شناسایی شده است، این مناطق براساس میزان فعالیتهای تکتونیکی، میزان چشمههای آب گرم و ظهورهای سطحالارضی و سایر شواهد زمینشناسی شناسایی شدهاند.بر اساس طبقهبندیهای صورتگرفته جهانی، ایران در گروه کشورهایی قرار گرفته است که دارای ذخایر احتمالی برای تولید برق از انرژی زمینگرمایی با استفاده از سیکلهای تبخیر آنی و دومداره ( برای دوره 30 ساله) بوده و قابلیت تولید برق زمینگرمایی با ظرفیت بیش از 200 مگاوات برای آن پیشبینی شده است .احداث نیروگاه زمینگرمایی در ایران و در منطقه مشکینشهر، نخستین نیروگاه از این نوع در منطقه خاورمیانه خواهد بود و امکان دستیابی به انرژی سبز با تولید برق عاری از هرگونه آلودگی زیست محیطی را فراهم میکند. مخزن زمینگرمایی مشکینشهر در 25 کیلومتری این شهرستان در دامنه سبلان واقع شده است که علاوه بر تولید برق، در احداث استخر پرورش ماهی و احداث واحدهای گلخانهای و ت مین آب گرم منازل نیز کاربرد خواهد داشت.تاریخچه انرژی زمین گرمایی در ایران :در ایران از سال 1354 مطالعات گستردهای بهمنظور شناسایی پتانسیلهای منبع انرژی زمین گرمایی توسط وزارت نیرو با همکاری مهندسین مشاور ایتالیایی ENEL در نواحی شمال و شمال غرب ایران در محدودهای به وسعت 260 هزار کیلومتر مربع آغاز گردید. نتیجه این تحقیقات مشخص نمود که مناطق سبلان، دماوند، خوی، ماکو و سهند با مساحتی بالغ بر 31 هزار کیلومتر مربع جهت انجام مطالعات تکمیلی و بهره برداری از انرژی زمین گرمایی مناسب میباشند. در همین راستا برنامه اکتشاف، مشتمل بر بررسیهای زمین شناسی، ژیوفیزیک و ژیوشیمیایی برنامه ریزی شد. در سال 1361 با پایان یافتن مطالعات اکتشاف مقدماتی در هر یک از مناطق ذکر شده، نواحی مستعد با دقت بیشتری شناسایی شده و در نتیجه در منطقه سبلان: نواحی مشکین شهر، سرعین و بوشلی، در منطقه دماوند ناحیه: نونال، در منطقه ماکو - خوی نواحی: سیاه چشمه و قطور و در منطقه سهند پنج ناحیه کوچکتر جهت تمرکز فعالیتهای فاز اکتشاف تکمیلی انتخاب شدند. پس از یک وقفه نسبتا طولانی و با هدف فعال نمودن مجدد طرح، گزارشهای موجود مجددا در سال 1369 توسط کارشناسان UNDP بازنگری شده و منطقه زمین گرمایی مشکین شهر بعنوان اولین اولویت جهت ادامه مطالعات اکتشافی معرفی شد. پیرو مطالعات ذکر شده پروژه انجام حفاریهای اکتشافی ، تزریقی، توصیفی به منظور شناسایی بیشتر پتانسیل در منطقه سرعین مشکین شهر در سال تعریف 1381 گردید که عملیات حفر اولین چاه زمین گرمایی نیز در همان سال آغاز گردید .فاز اول این پروژه در سال 1383 اتمام یافت که درمجموع سه حلقه چاه اکتشافی و دو حلقه چاه تزریقی در این مرحله حفر گردید و تست دوحلقه از سه حلقه چاه اکتشافی با موفقیت انجام گرفت که مهمترین دستاورد این فاز از پروژه کسب دانش فنی مربوط به حفر چاههای زمین گرمایی بود . فاز دوم این پروژه در سال 1384 آغاز گردید.توضیح ساده انرژی زمین گرمایی :در کنار کوههای آتشفشانی یا در خطهای آتشفشانی نیروگاه میسازند .در مرحله اول دو چاه 7 یا 8 { کیلومتری } حفر میکنند تا به گرمای هستهی زمین برسند .هسته زمیندر مرحله دوم چاهها را به هم وصل میکنند و لوله در آن میگذارنند .در مرحله سوم { آخر } آب را به لولهها تزریق میکنند وقتی آب وارد لولهها شد بخاطر گرمای هسته زمین آب را داغ میکند و بخار میشود و مثل روش تولید برق { هیدرو الکتریک } است. بخار آب با شدت به توربین برخورد میکند و توربین میچرخد و مولد { ژنراتور } آن حرکت را به برق تبدیل میکند .نکته : انرژی زمین گرمایی از دسته انرژیهای تجدید پذیر است . و هیچ آلودگی ندارد.اگر توضیح بیشتری میخواید فیلم زیر را مشاهده کنید : |
تولد جوجههای دوقلو احتمالا شما هم تا به حال تخم مرغ دو زرده دیدهاید. ولی آیا تا بحال تولد جوجه دوقلو شنیدهاید؟! دو زده بودن تخم مرغها بیشتر بر اساس یک سری اختلالات در تخمدان مرغ پیش میآید. البته اگر سیستم تولید مثل مرغ و تخمدان او دچار مشکل شده باشد ممکن است تخم مرغهای غیر طبیعی بدون زرده، تخم مرغ سه زرده، تخم مرغ به همراه لکه گوشتی و یا با اشکال نامتعارف همچون بیش از اندازه گرد و یا دراز و غیره نیز تولید شوند.این نوع مشکلات به صورت موقت میباشند و معمولا در نوبتهای بعدی، تخم مرغهای حاصل به حالت طبیعی برمیگردد. اگر بین مرغ مذکور و خروس در یک ماه گذشته جفت گیری انجام شده باشد، تخمدان مرغ حاوی اسپرم بوده که این اسپرمها میتوانند تخمها را بارور سازند. حال اگر در حین اختلال و شکل گیری تخم مرغ دو زرده، عملیات باروری سازی شکل بگیرد به احتمال قوی هر یک از زردهها به صورت جداگانه بارور شده و نطفه درون آنها شکل میگیرد.جوجه کشی به طور کلی فرایند حساسی است. این نوع مشکلات نیز میتواند شانس نطفهها برای جوجه شدن را به شدت کاهش دهد.علت اصلی این امر نیز به کمبود و نبود کیسه هوایی دلالات دارد. به صورت طبیعی قسمت نوک پهن تخم مرغ دارای یک کیسه هوایی میباشد. جنین داخل تخم نطفه دار در حین رشد توسط این کیسه قادر به نفس کشیدن میباشد. حال اگر تعداد جنین داخل تخم بیشتر از یکی باشد، یکی از آنها با مشکل کمبود اکسیژن مواجه خواهد شد که نتیجه آن خفگی و مرگ میباشد.جنین داخل تخمهای نطفه دار با استفاده از زرده تخم تغذیه میشود. در بیشتر مواردی که در تخم مرغهای دو زرده مشاهده شده است، هر دو جنین تلف شدهاند. اما نمونه هایی هم به ثبت رسیده که جوجههای دو قلو هر دو زنده بودهاند.حتی اگر آنها زنده باشند خروج از تخم و شکستن آن کار سختی برای هر دو خواهد بود. اول اینکه فضای کافی برای ایجاد فشار و ضربه به تخمها وجود ندارد. ثانیا اینکه آنها در موقعیت مناسبی قرار نمیگیرند. جوجهها برای خروج از تخم باید نوک آنها زیر بال سمت راستشان باشد. در غیر اینصورت آنها توانایی خروج از تخم را ندارد و همان جا خفه میشوند.اما میتوان به شکستن تخم به خروج این نوع جوجهها کمک کرد. در یک نمونه ازمایش جوجه کشی از تخم مرغ دو زرده، محققان توانستند هر دو جوجه را به صورت سالم از تخم خارج کنند. این پدیده در جوجه کشی بسیار نادر میباشد و نیازمند توجه خاصی است.اگر در بین تخمهای نطفه دار موجود در یک ماشین جوجه کشی، تخم دو زردهای موجود باشد به احتمال بسیار قوی هر دو جوجه تلف خواهند شد. |
خرافه تکامل جانداران را باور نکنید(انتقال افقی ژن) بیش از 150 سال از هنگامی که گریگور مندل، کشیش اتریشی، در سال 1865 قانونهای انتقال صفات از طریق وراثت را معرفی نمود میگذرد. مندل را پدر علم ژنتیک مینامند هرچند در زمان خودش توجه چندانی به کشف او نشد. اما ژنتیک مدرن در سال 1900 با کشف مجدد قوانین مندل پا به عرصه وجود نهاد.گریگور مندل به باور مندل صفات هر موجود زنده، مثل اندازه، رنگ، سرعت، و . همگی از والد یا والدین آن موجود به او به ارث میرسند. البته این برداشت مندل طبق مشاهدات عینی همه ما نیز تایید میشود و فرزندان نوعا شباهت زیادی به والدین خود دارند. به این نوع از انتقال ژن که شامل انتقال از اجداد بالاتر به سمت پایین است، "انتقال عمودی ژن" گفته میشود.نظریه تکامل نیز بر اساس این استنباط از انتقال صفات بین نسلی است. این نظریه میگوید یک تغییر جزیی در یک موجود زنده از طریق وراثت به فرزند او و از آن طریق به نسل او منتقل میشود و این تغییرات در طی میلیونها سال انباشته میشود و باعث میشود نسل این موجود کاملا متفاوت از او باشند. مثلا اگر موجود اولیه موجودی شبیه به سوسمار باشد که پا دارد، به مرور زمان نسل او تبدیل به مار که پاهای خودش را از دست داده است میشود.اما در سال 1928 نوع دیگری از انتقال ژن که از طریق والدین نبود کشف شد. دانشمندی به نام فردیدک گریفیس مشاهده کرد که باکتریها قادرند صفات ژنتیکی را از باکتریهای دیگر دریافت کنند. انتقال افقی ژن در باکتری هااما آیا این نوع از انتقال ژن فقط مربوط به باکتری هاست؟ این چیزی است که تا دههها در مورد انتقال افقی ژنها تصور میشد. در سال 2005 محققان دریافتند که دامنه انتقال افقی ژن نه تنها موجودات تک سلولی چون باکتری را در بر میگیرد، بلکه موجودات پرسلولی شامل انواع حیوانات و گیاهان و قارچها را نیز شامل میشود. تا کنون 4 روش متفاوت برای انجام انتقال افقی ژنها شناسایی شده است. کار به جایی رسیده است که در همین چند سال اخیر انبوهی از شواهد علمی از انتقال افقی ژنها مثلا از باکتری به گیاه، از قارچ به باکتری، از گیاه به قارچ، از باکتری به حیوان، از گیاه به گیاه و . یافت شده است.حال این سوال مطرح میشود که اهمیت این یافتههای جدید علمی برای نظریه فرگشت چیست؟ 1 - فروپاشی درخت حیاتدرخت حیات نموداری است که تکامل گرایان برای ترسیم روند تکامل جانداران از موجودات اولیه ارایه میدهند.تصویر فوق نمایی ساده و نمادین از درخت حیات است و نمودارهای بسیار پیچیدهتر دیگری نیز توسط تکامل گرایان ارایه شده است.زمانی تصور میشد که ما و سایر موجودات زنده "فقط" ژنهایمان را از والدین و اجدادمان دریافت کردهایم، اما اکنون مشخص شده است، که همه موجودات در حال تبادل ژنهایشان با یکدیگر هستند!!به عبارت دیگر بخشی از ژنهای ما ممکن است در اصل مربوط به حشرهای باشد که مثلا 200 سال پیش یکی از اجداد ما را نیش زده است! و خود آن حشره نیز ممکن است ژنهای مذکور را از یک قارچ یا باکتری به عاریت گرفته باشد! تکامل گرایان بر اساس شباهتهای ظاهری و رفتاری گونههای مختلف آنها را در مکانهای مختلف درخت حیات جانمایی کردهاند. مثلا بند پایان (مانند انواع مختلف حشرات) به خاطر شباهتهایی که دارند گروه هایی نزدیک به هم تلقی میشوند و تکامل گرایان تصور میکنند که آنها جد مشترکی داشتهاند. اما اکنون دیگر نمیتوان این شباهتها را به جد مشترک آنها نسبت داد. این شباهتها ممکن است به واسطه انتقال ژن افقی از انواعی از باکتریها به همه این گونههای بند پایان به وجود آمده باشد. به عبارت دیگر ممکن است انتقال دهنده ژن آنها مشترک باشد، نه جد آنها! و از آنجایی که این انتقال ژن بین همه گونههای زنده وجود دارد، کسی نمیتواند بگوید یک ژن خاص مربوط به یک گونه خاص است. میلیاردها سال است که این تبادل ژن صورت میگیرد. طبیعی است که در این صورت درخت حیات بی معنا میشود. 2 - انتقال افقی ژن سریعتر از ایجاد ژنطبق نظریه فرگشت، اینکه یک ژن ایجاد شود، مستلزم میلیونها سال آزمون و خطا در قالب جهشهای تصادفی و انتخاب طبیعی جهشهای مفید است. اما انتقال افقی ژنها، یعنی به دست آوردن ژنهای آماده از گونههای دیگر، که اصلا نیاز به میلیونها سال صبر کردن ندارد! این دو روند مثل این است که بدون اینکه سر رشتهای از تلفن همراه داشته باشید مجبور باشید در منزلتان با قطعاتی ریز و درشت، یک موبایل کامل بسازید، یا اینکه خیلی راحت موبایل همسایه تان را از او قرض بگیرید! به عبارت دیگر یافتههای جدید میگوید دههای میلیون گونه مختلف از جانداران میتوانستهاند در هر زمانی میلیاردها میلیارد ژن را با همدیگر تبادل کنند و اصلا فرگشت صدها میلیون ساله برای دستیابی به ژنی که یک جاندار برای سازگاری بدان نیاز دارد کاربردی ندارد!نوعی حلزون بی صدف که ژنهای جلبک را به عاریه گرفته استاگر بنا باشد که تغییری اساسی در گونهها اتفاق بیافتد، این کار تقریبا به سرعت توسط انتقال افقی ژنها صورت میگیرد. اما تکامل گرایان به ما فسیلهای چند میلیون ساله را نشان میدهند تا اثبات کنند فرگشت طی روندی کند و طولانی صورت گرفته است. اینجاست که نظریه فرگشت با یافتههای علمی در خصوص انتقال افقی ژنها در تضاد است.ما میدانیم تغییرات سریع در گونهها اتفاق نمیافتد. به عبارت دیگر فسیلهای جانداران کنونی مربوط به میلیونها سال قبل نیز وجود دارند. همچنین میدانیم که اگر بنا بود جانداری تغییر کند ابزار لازم برای تغییر سریع جاندار مذکور از طریق انتقال افقی ژنها فراهم بوده است. زمانی که این تغییرات سریع رخ نداده است، طبیعی است که نتیجه گیری کنیم تبدیل و تغییر گونهها طی فرگشت نیز بی اساس است.لینک همه قسمتهای این مطلب 1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 - 10 - 11 - 12 - 13 - 14 - 15 - 16 - 17 - 18 - 19 - 20 - 21 - 22 - 23 |
سلولها چه چیزهایی را از ما پنهان میکنند ؟ با نگاهی به اطراف خود موجودات مختلف را روی زمین مشاهده میکنیم . همه این موجودات از سلولها تشکیل میشوند . سلولها بستگی به نوع اقلیم آب و هوایی موجودات متفاوتی را میسازند . ( نظریه تکامل داروین ).اما چه چیزهایی را سلولها از موجودات پنهان میکنند . مثلا ما انسانها هنگامی که غذا و یا آب میخوریم . سلولها بقیه کارها را خودشان انجام میدهند و ما چیزی از این که از این غذاها چه چیزهایی را بر میدارند و چگونه آنها را وارد خود میکنند مطلع نمیشویم . سلولهای هر کالبد تا زمانی که موجود زنده است بصورت بیست و چهار ساعته زنده هستند و مشغول فعالیت و مدیریت کالبد میباشند . در واقعیت چیزی بعنوان خواب برای هیچ موجودی وجود ندارد . حتی برای ما انسانها ..سلولها همواره اسرار تولید موجود جدیدتر را پنهان میکنند و از نظر امنیت برای هر موجودی این داستان متفاوت است . مثلا گیاهان بعد از گل دادن و انجام مسیله گرد افشانی ، رحم خود را به شکل دانه ساخته و با لایهای چوبین آن را روی زمین میاندازند تا زمانی که زمان رشد گیاه فرا برسد و آب و دمای لازم برای رشد تامین شود .در تخم گذارها رحم به صورت تخم مرغ جدا میگردد . تا زمانی که گرمای بدن مادر روی آنها باشد و آماده رشد شوند .در ماهیها چون همه جا پوشیده از آب است و نیازی به دمای گرم نیست . در نتیجه در همان آب و دما اسپرم و تخمک رها میشوند و رشد آغاز میشود .پس عامل اصلی برای فعال شدن رشد اولیه حیاط سلولی بعد از لقاح دما است .در پستانداران و زنده زاها هم بدلیل این که همه چیز در رحم بسته انجام میشود دیگر نیازی به دور انداختن رحم نیست . اما محدودیت در تنوع و تعداد فرزند بوجود میآید . و به دلیل وجود گرمای بدن موجود نیازی به زمان خاصی( مثل بهار برای دانهها )نیست . |
بررسی درصد سالم بودن باتری آیفون اینکه بتوانیم شرایط را یرای سلامت باتری گوشی آیفون خود مهیا کنیم به عوامل بسیاری نیاز داریم که بایستی به طور مفصل در مورد آنها توضیح دهیم . اما موضوعی که قصد داریم در این مقاله به آن اشاره کنیم ، بررسی درصد سالم بودن باتری ایفون میباشد . قصد داریم سلامت باتری را مورد بررسی قرار دهیم تا زمان تعویض باتری آیفون را قبل از اینکه بتواند به گوشی آسیب وارد کند را بفهمیم .تمامی باتریهای موجود در بازار به مروز زمان و بعد از مدتی اثربخشی و کیفیت خود را از دست میدهند و نیاز دارند تا تعویض شوند . باتری گوشی ایفون نیز از این قاعده مستثنی نیست . با گذشت زمان شما نیاز دارید تا باتری گوشی iphone خود را دفعات بیشتری به شارژ متصل کنید . حتی این امکان وجود دارد که باتری آیفون شما بصورت ناگهانی خالی شود . حتی این امکان وجود دارد اگر حال باتری خوب نباشد ، نتواند آمپر مورد نیاز گوشی را تامین کند و گوشی اپل شما بطور ناگهانی خاموش شود .چگونه به سلامت باتری آیفون خود پی ببریم ؟طبق تحقیقاتی که وب سایت معتبر MacWorld انجام داده است شما باید بعد از 500 بار شارژ کردن باتری Apple خود ، نسبت به تعویض باتری آیفون خود اقدام کنید . البته این قانون تنها برای اپل صدق نمیکند و برای تمامی برندهای دیگر نیز صادق است . البته فکر نمیکنیم کسی باشد که تعداد دفعات شارژ کردن گوشی خود را بشمارد . بنابراین برای اینکه زمان درست تعویض باتری اپل خود را بدانیم باید به فکر راه بهتری باشیم تا سلامت باتری آیفون خود را مورد بررسی قرار دهیم .برای اینکه کاربران بتوانند راحتتر وضعیت سلامت باتری گوشی آیفون خود را مورد بررسی قرار دهند ، شرکت اپل در اوایل سال 2018 در آپدیت سیستم عامل خود به نسخه IOS 12 بخش ویژهای را برای بررسی سلامت باتری آیفون اختصاص داده است تا کابران بتوانند به راحتی به اطلاعات هر اپلیکیشن در خصوص مصرف باتری دسترسی داشته باشند و بتوانند اقدام به مدیریت باتری iphone خود بکنند .چرا اپل انقدر به سلامت باتری خود اهمیت میدهد ؟؟؟؟شاید این ابهام هم برای شما بوجود آمده باشد که چرا اپل انقدر به باتری خود اهمیت میدهد تا جایی که یک اپلیکیشن پیشرفته برای سلامت باتری گوشی iphone خود اختصاص داده است . به نظر شما چرا کمپانی اپل این چنین اپلیکیشن پیشرفتهای را برای آنالیز دقیق وضعیت باتری خود طراحی کرده است تا بتواند علایم خرابی باتری آیفون را تشخیص دهد ؟؟؟؟این تلاشها مربوط به زمانیست که اپل تصمیم گرفت عمر باتری گوشیهای قدیمی خود را با کاهش سرعت آپدیت ios آنها انجام دهد . با این کار موج عظیمی از انتقادهای کاربران به سمت کمپانی اپل سرازیر شد . پس از آن بود که اپل تصمیم گرفت برای کاهش حجم انتقادات ، قیمت باتری مدلهای قدیمی را کاهش دهد و یک اپلیکیشن حرفهای را برای آپدیت ios 12 خود طراحی کند .آموزش بررسی سلامت باتری آیفون و فهمیدن زمان تعویض آنخوب ، تا به اینجا با سلامت باتری و علت طراحی اپلیکیشن آشنا شدیم . در ادامه باهم یاد میگیریم که چگونه از سلامت باتری خود مطمین شویم . و اگر باتری آیفون آسیب دیده است بتوانیم علایم آن را تشخیص دهیم و نسبت به تعویض باتری و خرید باتری اصلی اقدام کنیم .برای اینکه از سلامت باتری خود مطمین شویم باید مراحل زیر را طی کنیم .ابتدا به بخش setting مراجعه کنیددر مرحله بعد به بخش Batteryها بریددر این قسمت باید گزینه سلامت باتری " Battery Health " را انتخاب کنیداین گزینه امکانات بسیاری را در اختیار شما قرار میدهد که میتواند برای شما مفید باشد . maximum capacity در آیفوندر این قسمت شما شاهد حداکثر میزان ظرفیت ( Maximum Capacity ) باتری اپل خود هستید . این مقدار نشان دهنده میزان ظرفیت باتری اپل شما به نسبت روزهای اول خرید گوشی آیفون شما میباشد . هرچه از عمر باتری آیفون شما بگذرد ، این مقدار کاهش پیدا خواهد کرد . در این زمینه خود اپل نیز بصورت کاملا صریح اعلام کرده است هرچه این عدد کاهش پیدا کند ، میزان شارژدهی باتری نیز کاهش مییابد .در ادامه شما گزینهای بنام ظرفیت عملکرد حداکثری ( Peak Performance Capacity ) را مشاهده میکنید . اگر در این قسمت پیغام " Your battery is currently supporting normal peak performance " را مشاهده کردید ، به معنی این است که عملکرد باتری شما در ظرفیت حداکثری خود قرار دارد و کاملا سالم میباشد .در زمانی که باتری شما به دلیل عدم تامین آمپر مورد نیاز برای گوشی آیفون خاموش شود ، سیستم مدیریت گوشی اپل فعال میشود و پیغام " This iPhone has experiences an unexpected shutdown because the battery was unable to deliver the necessary peak power " را نمایش میدهد . این پیغام به این معنی است که باتری شما نمیتواند عملکرد مورد نیاز گوشی Apple را تامین کند ، به همین دلیل گوشی شما بطور ناگهانی خاموش میشود .در صورتی که پیغام " Your battery ' s health is significantly degraded . An Apple Authorized Service Provider can replace the battery to restore full performance and capacity . " را مشاهده کردید باید حتما به فکر خرید و تعویض باتری آیفون خود باشید . مضمون این پیغام این است که عملکرد باتری اپل شما به شدت کاهش پیدا کرده و بایستی باتری موبایل Iphone خود را تعویض کنید .چگونه از سلامت باتری اپل خود مطمین شویم ؟در برخی موارد حال باتری شما اصلا خوب نیست اما هیچ یک از نشانههای خرابی باتری برای شما رخ نداده است . بعنوان مثال گوشی شما بطور ناگهانی خاموش نشده است و یا اینکه پیغامی برای شما نمایش داده نشده است . برای اینکه مطمین باشید باتری شما سلامت است ، زمانی که درصد باتری شما زیر 20 % است یک بازی سنگین اجرا کنید . با این کار اگر گوشی شما خاموش شد ، بدانید که باتری شما حال و روز خوبی ندارد و باید تعویض شود .مهمترین نشانه هایی که از ناسالم بودن باتری آیفون شما خبر میدهند :کمتر بودن نور صفحه از حالت عادیکاهش میزان قدرت صدای گوشیعدم کارکرد تاچ گوشی در زمان اسکرول کردن صفحه نمایشعدم بارگذاری بعضی از بازیهای سنگینطولانی شدن زمان بارگذاری برنامه هاآموزش افزایش سلامت باتری آیفونبرای افزایش طول عمر باتری موبایل آیفون خود توصیه میکنیم نکات زیر رت رعایت فرمایید :جی پی اس را در موارد غیرضروری خاموش کنیدبرنامه Background App Refresh را غیر فعال نمایید .مطمین شوید تنظیم خودکار نور صفحه نمایش ( Auto - Brightness ) فعال باشد .در زمانهای غیر ضروری مثل آخر شب گوشی را روی حالت پرواز قرار دهید . |
باتری گوشی موبایل در آینده نزدیک شارژ در ثانیه و تاب آوری ماهانه باتری گوشی موبایل در آینده و شارژهایی که ممکن است چند ثانیه طول بکشند، در ذهن بسیاری از ما که از نسبت به باتری موبایل خود اقدام کردهایم گذشته است. در حالیکه گوشیهای هوشمند هر روز پیشرفتهتر میشود، میزان انرژی باتری مورد نیاز برای آنها هنوز با محدودیت مواجه است. باتریها ظرف دهههای اخیر پیشرفت قابل توجهی را تجربه نکردهاند. اما نشانههایی از یک انقلاب بزرگ در زمینه باتریها را میتوان پیشبینی کرد.به احتمال زیاد ظرف یک دهه آینده شاهد تحولی بزرگ در حوزه باتریگوشی موبایل باشیم. رهایی از شارژ چندین باره گوشی شاید کوچکترین تحول این انقلاب باشد. بزرگترین نتیجه رسیدن به باتریهای با کارکرد عالی میتواند نتیجه خود را در ارتباط با اتومبیلهای برقی نشان دهد.رسیدن به این نقطه شاید در چند سال آینده ممکن نباشد اما با توجه به تمرکز بالای شرکتهای بزرگ جهان به تولید باتریهای با کارکرد بالاتر قطعا این مهم بوقوع خواهد پیوست.شرکتهای بزرگ فعال در حوزه تکنولوژی به خوبی از محدودیتهای باتری لیتیوم یونی آگاه هستند. هرچه قطعات و سیستمهای عامل در میزان مصرف انرژی، اثربخشتر و کارآتر شدهاند، میزان تاب آوری گوشیهای هوشمند نهایت یک یا دو روز است.سرمایه گذاری کلان روی ساخت باتری موبایلبه همین دلیل، ظرف دهه گذشته شرکتهای مختلف و فعال در حوزههای متفاوت، سرمایه گذاریهای کلان را در حوزه باتری به ویژه باتری موبایل اعمال کردهاند، سرمایه گذاریهایی که قطعا در نقطهای به تحولی بزرگ در زمینه باتریها منتهی خواهد شد.شاید رسیدن به تاب آوری شارژی یک هفتهای برای باتریموبایل، یا رسیدن به باتریهای با کارکرد بالا برای استفاده در اتومبیلهای برقی، به این زودیها محقق نشود اما پیشرفتهایی نویدبخش در این حوزه در حال وقوع است.در ادامه به برخی از تکنولوژیهای مرتبط با باتری که در مراکز تحقیقاتی با موفقیت به ثبت رسیدهاند اشاره خواهیم کرد.تمام این موارد از پتانسیل ورود به بازار و تجاری شدن ظرف دهه آتی برخوردار میباشند.برای خواندن ادامه این مقاله درباره اینده باتری گوشی موبایل به لینک زیر مراجعه کنید. - batteries - in - the - future - charging - in - seconds - and - monthly - resilience / |
نظریه انقراض دایناسورها بر اثر سقوط سیارک در حدود 65 میلیون سال پیش یک سیارک ( astroid ) به اندازه یک شهر بزرگ به زمین اصابت کرد و ابر عظیمی از غبار را به هوا پراکند. که به سرعت همچون لحافی تمامی زمین را بپوشانید و برای سالها مانع رسیدن نور خورشید به سطح زمین شد. تغییرات آب و هوایی در پی آن رخ داد و از این رو دایناسورها را همراه با تقریبا 75 درصد تمام گونههای دیگر از بین برد. نظریههای بسیار دیگری در مورد انقراض دایناسورها پرداخته شده ولی نظریه سیارک اکنون نظریه پیشتاز است. در سالهای 1970 والتر الوارز زمین شناس، مقادیر عظیمی ایریدیم را در یک لایه صخرهای در ایتالیا پیدا کرد که در حدود 65 میلیون سال پیش در عهد دایناسورها تشکیل شده بود. از آنجا که صخرههای زمین مقادیر بینهایت ناچیزی ایریدیم دارند که فلزی نقرهای همانند پلاتینیم است. لوییس الوارز پدر والتر آلوارز فیزیکدان و برنده جایزه نوبل اظهار داشت که ایریدیم موجود در لایه صخرهای ایتالیا از فضای خارجی آمده است. او پیش بینی کرد که در صخره هایی که 65 میلیون سال پیش از این تشکیل شدهاند مقادیر زیادی ایریدیم باید وجود داشته باشد. از زمان این پیش بینی در 1980 دانشمندان تا کنون بیش از 100 صخره غنی ازایریدیم را در سراسر جهان یافتهاند. والتر و لوییس الوارز نتیجه گرفتند که یک سیارک بزرگ از آسمان سقوط و با زمین تصادم کرده است. در سالهای 1980 زمین شناسان یک گودال 199 / 5 کیلومتری ناشی از تصادم در چیکولوب مکزیک پیدا کردند. اکنون بسیاری از دانشمندان معتقدند که سیارکی که این گلدال را به وجود آورده است دایناسورها را هم از میان برداشته است. |
نظریه تکامل داروین و کاربردهای آن بارها درباره تیوری تکامل چارلز داروین شنیدهایم. اگر درست یادم باشد در یکی از دروس دینی دوره دبیرستان هم اشارهای به آن شده بود. یادم هست که برخی معلمین دینی در دوران دبستان و دبیرستان هم گاهی از آن صحبت کرده و با لحن تمسخر آمیزی از آن یاد میکردند. گویا داروین را یکی از کافران بنام تاریخ، هم ردیف ابوسفیان و ابوجهل میدانستند. اما هیچ وقت تعریف درست و دقیقی از نظریه تکامل وی ارایه نمیشد. البته یقین دارم افرادی که در رشتههای زیست شناسی، ژنتیک و غیره تحصیل کردهاند این مشکل را نداشتهاند. اما عموم ما از چنین مطلبی محروم بودهایم، مگر اینکه کسی آنچنان کنجکاو بوده باشد که کتاب داروین، تحت عنوان "منشا انواع" را که اتفاقا کتاب علمی سنگینی هم هست مطالعه کرده باشد.خواندن کتاب داروین کار سادهای نیست، اما اصل تیوری و نتیجهای که از آن حجم قابل توجه مباحث زیست شناختی و مطالعه علمی میگیرد چندان دشوار نیست. اساس و شالوده نظریه تکامل به چند مفهوم پایهای محدود میشود.اول، گونههای مختلف حیات با هم شباهت دارند: داروین به این مطلب توجه کرده بود که بخش وسیعی از گونههای مختلف جانوری، خصلتها و خصوصیات مشابهی دارند. مثلا اینکه تقریبا تمام جانوران دو چشم، دو گوش، یک دهان و یک بینی دارند. همچنین دو دست و دو پا. داروین در این مطلب دقیقتر شده و مشاهده کرد خصوصیاتی که در برخی جانوران قابل توضیح نیستند، با توجه به نزدیکی برخی گونههای دیگر قابل توضیح میشوند. مثلا ممکن است فرم پاها در یک گونه جانوری با توجه به نوع زیست و سایر خصلتهای آن گونه عجیب به نظر برسد. اما گونه دیگری نزدیک به این گونه وجود دارد که آن فرم از پاها برایش بسیار کاربردی است. از اینجا این احتمال مطرح میشود که این دو گونه از یک شاخه منشعب شدهاند و به همین دلیل خصلتهای مشترکی دارند.دوم، افرادی که متعلق به یک گونه بخصوص هستند هرگز صد در صد مشابه هم نیستند: داروین متوجه شد، اگر مثلا دو آهو، یا دو گوزن، یا هر دو حیوان دیگری که متعلق به یک گونه هستند را با هم مقایسه کنیم، علیرغم مشابهتهای بسیار، همیشه تفاوت هایی هم میان آن دو هست. این موضوع حتی در مواردی که دو فرد مورد بررسی از یک خانواده (خواهر یا برادر) باشند هم صدق میکند. داروین این مطلب را با اندازه گیریهای دقیق متوجه شد. شاید درک این مطلب در مورد حیوانات برای ما کمی دشوار باشد، اما قطعا همه ما در مورد انسانها به این نکته پی بردهایم!سوم، "انتخاب طبیعی" ( natural selection ): از دو مورد قبلی داروین اینطور نتیجه گرفت که تغییرات جزیی در افرادی که متعلق به یک گونه بخصوص هستند، در طول زمان میتواند انباشته شده و در جهت تغییرات اساسیتر و بیشتری حرکت کند. اما این تغییرات با توجه به شرایط محیطی ممکن است موجب سازگاری بیشتر آن گونه تغییر یافته با محیط شده، و یا بالعکس موجب تضعیف و آسیب پذیری آن شود. آنهایی که آسیب پذیرتر میشوند بطور طبیعی از بین رفته و نسلشان ادامه پیدا نمیکند. اما آنها که بیشتر با محیط سازگار شده و تغییرات موجب استحکام بیشترشان شده باشد به تدریج تکثیر شده و نسلشان تداوم مییابد.چهارم، تنازع برای بقا: داروین همچنین مشاهده کرد که گونههای مختلف جانوری برای بقای نسل خود با هم در نزاع و کشمکش دایمی هستند. مثلا افزایش جمعیت حشرات موجب افزایش تعداد پرندگانی میشود که از حشرات تغذیه میکنند. افزایش تعداد این پرندگان موجب کاهش تعداد حشرات و افزایش تعداد شکارچیانی میشود که از آن پرندگان تغذیه میکنند. و سپس افزایش تعداد شکارچیان و کاهش تعداد حشرات موجب کاهش تعداد آن پرندگان میشود، و همینطور الی آخر.داروین با مشاهدات جانبی دیگری هم برخورد کرد که همگی در ادامه همین سه اصل بودند. بعنوان مثال او از "انتخاب جنسیتی" ( sexual selection ) صحبت کرده. به این صورت که مثلا پرهای زیبا اما بسیار دست و پا گیر طاووس با توجه به شرایط محیطی قابل توجیه نیستند. اما با توجه به این نکته توجیه پذیرند که طاووس ماده همیشه طاووس نری که پر شکوهتر و زیباتر باشد را انتخاب میکند. بنابراین نسل طاووس هایی که پرهای زیبایی ندارند ادامه پیدا نمیکند. از موارد جالب دیگر میتوان رفتار برخی گونههای جانوری در کنترل محیط پیرامون به نفع خودشان را نام برد. مثلا پرندهای به نام کوکو که عادت دارد در آشیانه سایر پرندگان تخم بگذارد و در حقیقت پرندهای از گونه دیگر را بعنوان دایه جوجههای خود استخدام میکند. چنانچه پرنده دایه با جوجه کوکو بد رفتاری کند، یا در رسیدگی به آنها کوتاهی ورزد، کوکوی مادر تخمهای پرنده دایه را از آشیانه بیرون میریزد، و به این ترتیب از طریق انتقامی سخت، نسل پرنده سرکش را منقرض کرده و در طول زمان فقط پرندگانی سر به زیری که حاضر باشند از جوجههای کوکو نگهداری کنند باقی میمانند.اگر چه نظریه تکامل داروین ابتدا در حوزه زیست شناسی مطرح شد، اما پس از مدتی اساس منطق و شیوه استدلال داروین در سایر حوزهها هم به کار گرفته شد. بعنوان مثال برخی نظریهها در علم فیزیک برگرفته از تیوری تکامل داروین هستند. مانند نظریه "چندکیهانی" ( Multiverse ) که دانشمند فیزیکدان معروف آمریکایی، استفن هاوکینگ، از جمله طرفداران آن بوده است. نظریه چندکیهانی ادعا میکند به غیر از کیهانی که ما و سایر کهکشانها در آن حضور داریم، کیهانهای دیگری هم وجود داشتهاند که هر کدام قوانین فیزیک مخصوص خود را داشته است. اما تنها قوانین فیزیکی که در کیهان ما جاری شده قابلیت تداوم و بقا را داشته، بنابراین سایر کیهانها نابود شده و کیهان ما باقی مانده است. مثلا فرض کنید ممکن است کیهانی وجود داشته که قوانین فیزیک اتمی ما را نداشته، و بار منفی الکترونها موجب چرخش آنها حول بار مثبت پروتونها در هسته اتم نمیشده است، و لذا اتمها شکل نگرفته و امکان شکل گیری ماده را نداشتهاند. الخ.نظریه داروین در علوم انسانی هم به کار گرفته شده است، منجمله در اقتصاد، جامعه شناسی، انسان شناسی، و علم سیاست. البته از آنجا که علوم انسانی همیشه تحت تاثیر منافع و علایق شخصی و گروهی انسانها است، نظریاتی که در این حوزه با استفاده از تیوری تکامل داروین ارایه شده معمولا چندان دقیق نبوده و جهت گیریهای سیاسی در آنها بیشتر مشهود است. مثلا اینکه رقابت کارگران در بازار کار را به تنازع برای بقا تشبیه کردهاند، یا علت غالب شدن استعمارگران اروپایی بر تمدنهای قدیمی مانند چین، هند، ایران، و عثمانی را نتیجه انتخاب طبیعی دانستهاند.لیکن ما همچنان میتوانیم با درک درست از نظریه تکامل داروین آن را در علوم انسانی به کار ببریم. یکی از این کاربردها در حوزه قوانین فقهی، جزایی و مدنی است. میتوان استدلال کرد که شکل گیری قوانین فقهی و غیره نتیجه انباشت تجربه اجتماعی در طول نسلها بوده و آنچه امروز در قالب این قوانین به ما رسیده نتیجه انتخاب طبیعی و آزمایش عملی طی قرون متمادی است. قوانین ناکارآمد بطور طبیعی حذف شده و قوانین کارآمد باقی ماندهاند. این شیوه به ما کمک میکند تا تحت تاثیر باورهای ایدیولوژیک قرار نگیریم و بر پایه مشاهدات عینی این قوانین را محک بزنیم. بعنوان مثال، اگر این گزاره را مورد بررسی قرار دهیم که "حذف قوانین مدنی در مورد امر ازدواج موجب افزایش کودکان بی سرپرست و افزایش میزان بزهکاری در جامعه میشود" ممکن است عدهای با تکیه بر باورهای ایدیولوژیک این گزاره را به چالش بکشند. بنابراین دو راه در پیش رو خواهد بود. اول اینکه چالش ایشان را بپذیریم و قوانین ازدواج را ملغی کنیم. از آنجا که هیچ تضمینی در مورد صحت باورهای اییولوژیکی مذکور وجود ندارد، هزینه چنین کاری میتواند بی سرپرست شدن عده کثیری از کودکان، افزایش جرم و جنایت، و خطر فروپاشی اجتماعی باشد. اما گزینه دوم استفاده از مفهوم "انتخاب طبیعی" در نظریه تکامل داروین است. به این صورت میتوانیم استدلال کنیم که قوانین موجود در طول زمان محک خورده و از فرآیند انتخاب طبیعی گذر کردهاند. از آنجا که جامعه انسانی و جان انسانها بسیار پر اهمیتتر از آن است که با آن مانند موش آزمایشگاهی رفتار شود، منطقی نیست که این قوانین را تحت تاثیر چند ایده ذهنی و ظاهرا شیک و جذاب رها کنیم. البته این به معنای نفی هر نوع تغییر نیست، بلکه درست مانند تکامل موجودات زنده، تغییر در قوانین فقهی و مدنی هم میتواند به تدریج و با توجه به تغییرات محیطی صورت پذیرد. قوانین جدید میتوانند کمی با قوانین قدیمی تفاوت داشته باشند. اگر مشخص شد این تغییر در جهت درستی بوده، میتوان حرکت در آن جهت را ادامه داد، و در غیر اینصورت میتوان قانون جدید را حذف کرده و جهت دیگری را آزمود. الخ.مشابها، مورد دیگری که از همین شیوه میتوان استفاده کرد حوزه فرهنگ است. هر چند این روزها، علی الخصوص در میان جوانترها، مرسوم شده که هنجارهای فرهنگی و اجتماعی به چالش کشیده شوند، اما این هنجارها حاصل هزاران سال تمدن و تجربه زندگی اجتماعی هستند. مواردی مانند احترام به موی سفید، گذشت، فداکاری، خوشرویی، و غیره، نه از عالم دیوها و جنها وارد شدهاند، و نه عادات بی پایه و اساس ارث مانده از گذشتگان هستند. بلکه کلیه خصلتهای فرهنگی در نتیجه قرنها تجربه بشری و حاصل انتخاب طبیعی در مواجهه با شرایط مختلف زندگی هستند. |
خرافه تکامل جانداران را باور نکنید(انفجار کامبرین) حدود 150 سال از ارایه نظریه تکامل توسط داروین میگذرد و از آن زمان تا اکنون اصلیترین شواهدی که تکامل گرایان برای مدعای خودشان مطرح میکنند شامل فسیلها میباشد. فسیل شناسی یا دیرینه شناسی علمی است که به مطالعه فسیلهای جانداران میپردازد و آنها را با اندامها و استخوانهای جانداران موجود مقایسه میکند.فسیل یک اسب دریاییدر این میان دیرینه شناسها به انبوهی از فسیلها دست پیدا کردند که با گونههای گیاهی یا جانوری موجود انطباق نداشتند و مربوط به جانداران عصر حاضر نبودند. این فسیلها به جانداران منقرض شده ارتباط داشتند. این فسیلها موهبتی بزرگ برای تکامل گرایان بودند. آنها به راحتی میتوانستند این فسیلها را به اجداد یا نیاهای باستانی موجودات زنده نسبت بدهند و با توجه به اینکه در هر دوره زمین شناسی میلیونها گونه مختلف و متنوع وجود داشتهاند، دست تکامل گرایان برای پیدا کردن فسیلهایی که منظور آنها را برآورده سازد، کاملا باز بود.فسیل آرکیوپتریکسیل که تکامل گرایان تصور میکنند نیای منقرض شده پرندگان استاما دیرینه شناسی، چندان هم برای تکامل گرایان خوش یمن نبود. زمانی که فسیل شناسها با مطالعه در لایههای رسوبی دورانهای زمین شناسی مختلف به میلیونها سال قبل برگشتند با حقایقی روبرو شدند که به هیچ عنوان برای تکامل گرایان خوشایند نبود.طبق شواهد فسیلی، کل تاریخچه حیات در روی کره زمین حدود 3 و نیم میلیاد سال است. اگر این سه و نیم میلیارد سال را شبیه 24 ساعت یک شبانه روز در نظر بگیریم و زمان شروع حیات در کره زمین را ساعت 12 نیمه شب (ساعت صفر) در نظر بگیریم، تا ساعت 9 شب (ساعت 21 )، جز موجودات تک سلولی و چند سلولی ساده هیچ چیزی در فسیلها وجود ندارد. اما به یکباره از ساعت 9 تا 9 و 8 دقیقه شب(یعنی طی فقط 20 میلیون سال از آن 3 و نیم میلیارد سال) دهها گونه جدید و بسیار پیچیده بدون اینکه هیچ سرنخی از گذشته آنها وجود داشته باشد پدیدار میشوند. به این دوران بسیار کوتاه مدت زمین شناسی که در آن این حجم عظیم از جانداران پیچیده پدیدار شدهاند "کامبرین" ، و به این ظهور فراوان و ناگهانی موجودات عجیب در آن دوران "انفجار کامبرین" میگویند. اجازه بدهید از میان گونههای متعددی که در آن دوران پدیدار شدهاند، فقط به یک مورد اشاره نمایم: ماهی 5 چشمیماهی 5 چشمی را اولین ماهی روی کره زمین مینامند. این ماهی که فسیلش در لایه زمین شناسی کامبرین کشف شده است دارای ویژگیهای عجیبی است.فسیل ماهی پنج چشمیبازسازی رایانهای ماهی پنج چشمییک بازسازی جدیدتر از ماهی پنج چشمیاین موجود دارای 5 چشم بوده و دهان وی نیز زیر بدنش قرار داشته است. چشمان این موجود در دو ردیف روی سرش قرار داشتهاند. پنج چشمی بسیار کوچک بوده و طولی بین 4 تا 7 سانتی متر داشته است. یکی دیگر از نکات عجیب درباره این موجود، وجود زایدهای پوزه مانند روی سرش است که احتمالا کمکی برای رساندن غذا به دهان این موجود در زیر بدن آن بوده است.هربار که با دلایل متقن نظریه تکامل جانداران رد میشود، واکنش تکامل گرایان جالب و کاملا قابل پیشبینی است. آنها برای کمک به این نظریه ناکارآمد، نظریات دیگری ایجاد میکنند. در واقع نظریه تکامل نه تنها بر اصول قطعی و اثبات شده علمی متکی نیست، بلکه بر نظریاتی غیر علمی و اثبات نشده تکیه میکند. در مورد انفجار کامبرین هم تکامل گرایان فرضیات متفاوتی را مطرح کردهاند. مثلا این تغییرات را به افزایش سطح اکسیژن نسبت میدهند، حال آنکه در دورانهای زمین شناسی دیگر نیز سطح اکسیژن به همان میزان بالا رفته است ولی این پدیده رخ نداده است. لینک همه قسمتهای این مطلب 1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 - 10 - 11 - 12 - 13 - 14 - 15 - 16 - 17 - 18 - 19 - 20 - 21 - 22 |
پلاسما ما در سیارهای زندگی میکنیم که در لایهای از گاز قرار گرفته است. این گاز، ترکیبی از اکسیژن و نیتروژن محسوب میشود. اگر از سطح زمین فاصله بگیریم، شرایط جوی بسیار متفاوت خواهد بود. در فاصلهای حدود 80 کیلومتر بالاتر از جو زمین، ترکیب اصلی اتمسفر به صورت مخلوطی از بارهای مثبت و منفی است. در حقیقت در این فاصله از زمین ساختار جو، به صورت یونیزه در آمده.ساختار یونیزه به ترکیبی اشاره دارد که در آن، ذرات باردار مثبت، منفی و خنثی به صورت مخلوط کنار هم قرار گرفته باشند. به این حالت از ماده،"پلاسما" ( Plasma ) گفته میشود. معمولا پلاسما را به عنوان حالت چهارم ماده میشناسند. بسیاری از ستارهشناسان معتقدند پس از انفجار بزرگ یا بیگ بنگ، در ابتدا این حالت از ماده تشکیل شدهاست. ?سطحخورشیدوبسیاریدیگرازستارههادرحالتپلاسماقراردارد. نحوه ایجاد و انواع مختلف پلاسمابه منظور ایجاد حالت پلاسما، بایستی به اتمهای یک ماده انرژی تزریق شود. این انرژی میتواند به شکلهای مختلفی از جمله گرمایی، الکتریکی یا نور باشد. اگر انرژی وارد شده به ماده به اندازه کافی زیاد نباشد، پلاسما به حالت خنثی اولیه باز خواهد گشت.اگر به ارتفاع بیشتری برویم، بخش بسیاری از اتمسفر را ترکیبات یونی تشکیل میدهند. جالب است بدانید که 99 درصد از مواد تشکیل دهنده کیهان به صورت پلاسما است. ? 4 حالتشناختهشدهبرایمواد عمدتا پلاسما بهصورت طبیعی ایجاد میشود. البته در آزمایشگاه نیز این حالت از ماده را میتوان ایجاد میکنند. معمولا از پلاسمای مصنوعی در فرآیندهای تولید سطح و لایه نشانی استفاده میکنند. در حالت کلی سه نوع پلاسمای زمینی، ستارهای و مصنوعی وجود دارد. در ادامه نمونههایی برای هریک از این پلاسماها ذکر شده است.پلاسمای مصنوعینمایشگرهای پلاسمالامپ فلویورسنتپلاسمای استفاده شده در لایه نشانیلیزر پلاسماپلاسمای زمینیرعد و برقشفق قطبیلایه یونوسفرشعلههای بسیار داغپلاسمای ستارهایستارههاطوفانهای خورشیدیسحابی بین ستارهایفضای بین سیارهها، ستارهها و کهکشانهادر تصویر زیر نیز هریک از انواع پلاسماهای بیان شده ارایه شدهاند. ?انواعپلاسماهایموجود ویژگیهای پلاسماپلاسما پر انرژیترین شکل ماده محسوب میشود. ساختار پلاسما از ذرات متحرک مثبت، منفی و خنثی تشکیل شده. البته این حالت بسیار مشابه به حالت گازی است. مهمترین تفاوتهای میان این دو شکل از ماده به ترتیب زیر هستند.پلاسما دارای هدایت الکتریکی بسیار بالایی است.پلاسما به میدانهای الکتریکی و مغناطیسی نسبت به میدان گرانشی حساستر است.حرکت ذرات بارداردر پلاسما،منجر به تولید میدانمغناطیسی و الکتریکی میشود.به دلیل بینظمی شدید و سطح انرژی بالا در پلاسما،این حالت، تابش الکترومغناطیسی مختص به خود را ایجاد میکند.بهمنظور نگه داشتن انرژی بالا در پلاسما، تزریق پیوسته انرژی به ماده بایستی برقرار باشد.پلاسمای مصنوعی سرد و گرمپلاسمای گرمایی یا پلاسمای داغ، در قوسهای الکتریکی، جرقهها یا شعلهها ایجاد میشوند. در این نوع از پلاسما یونهای داغ مثبت و منفی با انرژی بالا در حرکتاند. این نوع از پلاسماها در لیزرهای قطعکننده کاربرد دارند. دمای کاری این لیزرها بین 5000 تا 10000 درجه سانتیگراد است.پلاسمای سرد یا غیر گرمایی پلاسمایی است که به نسبت کمتر یونیزه شده باشد. در این پلاسما الکترونها در دمای بالا و یونهای مثبت و خنثی در دمای پایین قرار دارند. زمانی که یک لامپ فلویورسنت در دمای اتاق روشن میشود، پلاسمایی سرد در لامپ شکل میگیرد.کاربردهای پلاسمای مصنوعیاز پلاسمای گرمایی در صنایع مختلف خصوصا در صنعت لایهنشانی، خالصسازی مواد و تولید سطح استفاده میشود. نمونههایی از کاربردهای پلاسمای گرم در ادامه ذکر شدهاند:تولید قوس الکتریکی در نورافکنهافرآیند پوشش پلاسماییتولید جرقه به منظور بریدن و جوش دادن فلزاتتولید انرژی در فرآیند همجوشی هستهایاگرچه دانشمندان به دنبال درک عمیقتر ساختارو ویژگیهای پلاسما هستند، با این حال استفاده از پلاسمای سرد یا غیرگرمایی در تکنولوژیهای جدید رو به رشد است. برای نمونه در تولید اجزاء سخت کامپیوتر، از فرآیند رسوبدهی شیمیایی بخار مبتنی بر پلاسما، به منظور تولید مدار مجتمع استفاده میشود. در ادامه نمونههایی از کابردهای پلاسمای سرد ارایه شده است.لامپهای فلویورسنتنمایشگرهای پلاسماکنترلکنندههای محیطیلوازم تزیینینمایشگرهای پلاسماصفحه نمایشهای پلاسما،از دو لایه شیشهای تشکیل شده، که لایهای نازک از پیکسل بین آنها قرار گرفته است. هریک از پیکسلها از سه سلول گازی تشکیل شده. گاز موجود در سلولها ترکیبی از نیون و زیون است. هریک از این سلولها به نحوی با فسفر رنگآمیزی شدهاند که هنگام تابش نور آبی، سبز یا قرمز را ساطع میکنند.شبکهای از الکترودها جریان الکتریکی را بین منبع و سلولها برقرار میکنند. زمانی که جریان الکتریکی برقرار شود، گاز درون سلولها به صورت پلاسما در آمده (یونیزه میشوند) و نور فرابنفش ساطع میکنند. فسفر درون سلولها این تابش را دریافت کرده و نورهای سبز، قرمز یا آبی ساطع میکنند.اینکه یک نمایشگر چه تعداد پیکسل داشته باشد، وابسته به رزولوشن صفحه است. برای نمونه یک صفحه با رزولوشن 1280 × 7201280 × 720 دارای 1280 × 720 = 921 , 6001280 × 720 = 921 , 600 پیکسل است. هر پیکسل دارای 33 سلول است، بنابراین صفحه دارای 3 × 921 , 600 = 2 , 764 , 8003 × 921 , 600 = 2 , 764 , 800 سلول خواهد بود.با کنترل کردن جریان ورودی به سلولها شدت رنگها عوض شده و میتوان ترکیبهای مختلفی را از رنگها بوجود آورد. شکل زیر شماتیک یک نمایشگر پلاسما را نشان میدهد. |
نظریهای برای پایین کشیدن کرکره فیزیک نظری به مناسبت سالروز تولد استفن هاوکینگ - قسمت دومدر قسمت قبل گفتیم که بیماری هاوکینگ و مقاومت مثالزدنی او در برابر بیماری، چقدر در شهرت این ذهن درخشان تاریخ علم موثر بودهاست. در این قسمت بیشتر به ایده "نظریه همهچیز" میپردازیم.قسمت اول را از اینجا بخوانید: درخشش ابدی یک ذهن مشهورقسمت سوم را از اینجا بخوانید: شرطبندیهای آماتور آقای سلبریتیسال 1979 دیگر هاوکینگ در محیط علمی یک سوپراستار شدهبود و داشت پلههای شهرت را طی میکرد. اما هنوز برای "مایکل جکسون" شدن، چیزی به عظمت "تریلر" کم بود. سخنرانی جنجالی هاوکینگ بهمناسبت تکیهزدنش بر کرسی لوکاسین، این کار را انجام داد. عنوان سخنرانی اینبود: "آیا پایان فیزیک نظری نزدیک است؟" روزی که هاوکینگ، درحال تبدیلشدن به مایکل جکسون کیهانشناسی بود، جمعیت زیادی برای شنیدن سخنرانیاش در جلسه حاضر بودند. متن سخنرانی استاد را یکی از دانشجویانش میخواند. هاوکینگ سراغ موضوعی اسطورهای در تاریخ علم رفته بود: "نظریه همهچیز".آنچه در سپهر عمومی به "نظریه همهچیز" معروف است (و البته هنوز بهدست نیامده) قرار است توصیفی یگانه، سازگار و کامل از همه چیز ارایه کند. به اصطلاح فنی، یعنی تمام نیروهای بنیادی عالم را در قالب یک نظریه پیمانهای وحدتیافته (انتقال نیرو با استفاده از ذراتی که آنها را بوزون مینامیم) توصیف کند. هنوز هم هستند افرادی که مدعیاند که اگر بشر بهچنین توصیفی دست پیداکند به "پایان" فیزیک نظری رسیدهاست. کک این ایده را به طور جدی آلبرت انیشتین در تنبان فیزیک نظری انداخت. البته هاوکینگ بعد از این ادعا اعتراف کرد که پساز این "کارهای زیادی باقی میماند که باید انجام داد" اما این "شبیه کوهنوردی، پس از فتح اورست است".اما آیا واقعا این اتفاق میافتد؟شاید بد نباشد به ریشه تاریخی این نوع تفکر "غایتانگار" نگاهی بیاندازیم. تقریبا هر چندسالی که علم به محدودهای میرسد که کشفیات انقلابی برای مدتی راکد میشوند، این ایده سراغ متفکرین آن زمان میآید. اما یک ایده انقلابی که معمولا با کشف یک پدیده فیزیکی و توصیف پدیدهشناختی آن صورت میگیرد، همهچیز را بههم میریزد. یکی از اولین بارهایی که بشر فکر کرد که جواب همهچیز را پیدا کرده، 2600 سال پیش بود. آن موقع در یونان باستان، فیلسوفی بهنام تالس مالتی (یعنی اهل منطقه مالت) تصور کرد که آنرا یافتهاست و جواب "آب" است!از آنپس، فیلسوفان و دانشمندان، در طول قرون دایما تصور کردهاند که آنرا یافتهاند یا در آستانه یافتنش هستند. فهرست نامزدهایی که از آنها بهعنوان کلید حل همهچیز نام برده شده، بسیار مفصل است اما جالبتوجهترینشان اینها هستند: آتش، هوا، اتم، اصول بنیادی هندسه اقلیدسی، مونادها، گرانش، دوباره اتمها، منطق ریاضی، نظریه ابرگرانش، نظریه ریسمان، ابرریسمانها و .هاوکینگ در زمان سخنرانی لوکاسین خود، تصور میکرد که احتمال زیادی وجود دارد که نظریه همه چیز، تا پایان قرن بیستم، کشف شود. او حتی نامزدی احتمالی برای آن پیشنهاد کرد: نظریه ابرگرانش N8 . تا مدتی تصور میکردند که ممکن است کلید حل مسیله را در شکلی از گرانش بیابند. زیرا ثابت جهانی گرانش ( G ) ظاهرا ساختار جهان را تعیین میکرد و احتمالا با سن عالم، متناسب بود.ایدههای هاوکینگ در دنیای علمی کاملا منطقی بررسی شدند. اما معلوم نیست که آیا او واقعا به بازخورد صحبتهایش در محیط عمومی فکر کردهبود یا نه. بههرحال از صاحب کرسی لوکاسین، انتظار میرود که جایگاه علمی این صندلی را شناخته و همیشه حواسش باشد که چه میگوید. اما هاوکینگ اینبار حواسش را خوب جمع نکردهبود. جنجالهایی که روزنامهنگاران حرفهای دانش و متخصصین حرفهای در شاخههای دیگر غیر از فیزیک نظری (البته اکثرا مذهبی) بهراه انداختند، بینظیر بود.حرفهایی که از آن روز آغاز شد، تا امروز و پس از مرگ آن مرحوم، گریبانش را گرفتهاست. هیچکس دقیقا نمیداند هاوکینگ، این شخصیت برجسته علمی، صاحب یکی از مهمترین کرسیهای علمی دنیا، چرا چنین حرف غیرعلمی را زد. اما از آن بدتر این که وقتی در پایان ثابت شد که ابرگرانش 8 ، بیشاز آنکه جامع باشد، پیچیده است و چندان بهدرد نمیخورد، هاوکینگ باز هم از تکاپو نیافتاد. این دیگر خیلی عجیب بود.نظریه همهچیز، از ابرگرانش تا ابرریسمانوقتی رهیافت ابرگرانش برای رسیدن به نظریه همهچیز به پاشوره خورد، هاوکینگ دیدگاهاش را به نفع نظریه ابرریسمان، تغییر داد. در این نظریه ادعا میشود که اجرام بنیادی که جهان را تشکیل میدهند، نه ذرات ریز که اجرام ریسمان مانند تک بعدی هستند. گفته میشود که این رشتههای بینهایت ریز، تقریبا 10 بهتوان منفی 35 متر طول دارند (یک میلیاردم میلیاردم میلیاردم میلیاردم متر) و با اینهمه ممکن است تمام ذرات و نیروهای شناختهشده را در ظرفی نهایی متحد کنند. در دهه 1980 ، هاوکینگ پایان قرن را زمان نهایی برای تدوین نظریه همهچیز نامید.وقتی اوضاع خیلی هم خوب پیشنرفت (اوسط دهه 1990 ) دوباره هاوکینگ مدعی شد که حداقل بیست سال دیگر طول خواهد کشید تا نظریه ابرریسمان شرح دادهشود و ماجرا حل شود. آنزمان هنوز "انرژی تاریک" این "ناپیداترین معمای هستی" که امروز گریبان لبلباب عقلانیت بشر مدرن و بنیادیترین بخش فیزیک نوین، یعنی "مدل استاندارد ذرات بنیادی" را گرفته، کشف نشدهبود.از راست: هاوکینگ، ادوارد ویتن، دیوید گراس (هند، موسسه تاتا، کنفراس ریسمان، سال 2001 )اما اوایل قرن جاری، هاوکینگ باز هم روی صحنه آمد و در سخنرانی رویایی که تبدیل به یکی از مشهورترین سخنرانیها در تاریخ علم شد ادعا کرد که در تمام این مدت، اشتباه میکردهاست. سخنرانی که در کمبریج بیان میشد، به صورت اینترنتی و همزمان در هاروارد، امآیتی و کلتک هم پخش شد. هاوکینگ در آن سخنرانی به اشتباه تاریخی خود درباره اظهارنظر در زمینه پایان عمر فیزیک نظری اعتراف کرد و گفت حتی اگر ابرریسمان در آینده بتواند همه نیروهای بنیادی که بشر تا امروز کشف کرده را در یک نظریه واحد بیان کند، بازهم کرکره بازار فیزیک نظری پایین کشیده نخواهد شد و مطاعش همچنان خریدار خواهد داشت.دیگر کاری باقی نمانده؟بههرحال حرفهای هاوکینگ درباره نظریه همه چیز، رویش باقی ماندهاست. چنین وضعیتی را پیشاز این نیز در محیطهای علمی داشتهایم. وقتی در اوایل قرن نوزدهم ریاضیدان بزرگ فرانسوی پیر - سیمون دو لاپلاس ( Pierre - Simon de Laplace ) مدعی شد که مکانیک کلاسیک (قوانین حرکت نیوتن) توانسته توصیف کاملی از جهان بهما بدهد و وقتش رسیده بگوییم که "تنها کافیست که بردار سرعت و بردار مکان همه ذرات عالم را داشتهباشیم تا بتوانیم آینده را تا ابد و با تمام جزییات پیشبینی کنیم" البته به همراه یک ماشین حسای قوی!چند سال بعد از اینکه لاپلاس این ادعا را مطرح کرد، تازه آزمایشهایی مثل تابش جسم سیاه انجام شد. آزمایشی که بین فیزیکدانان آن زمان به "فاجعه فرابنفش" معروف شد. این آزمایش سرآغاز تدوین نظریهای بهنام مکانیک کوانتمی در 40 سال بعد شد یعنی اواسط دهه 1920 .از سوی دیگر همین مکانیک نیوتنی، با آنهمه عظمتش (کشف سیاره نپتون اوج قدرت میراث نابغه بزرگ اعصار، آیزاک نیوتن بود) در توصیف لنگ زدن مدار سیاره عطارد کم آورد. این مقدار لنگی، آنقدر کم است که غیرقابل باور است: تنها 43 ثانیه قوسی در هر قرن، اما بههرحال با مکانیک نیوتنی غیرقابل توضیح است.اینبار هم نسبیتعام با کارهای آلبرت اینشتین بود که توانست توصیف کاملتری از گرانش نسبت به معادله معروف گرانش نیوتن بهدست بدهد. حالا هاوکینگ هم مثل لاپلاس تبدیل به دانشمندی شد که ضربالمثل حرفهایی است که انسان را بهیاد عادتهای عجیب سلبرییتیهای دنیا موسیقی و سینما میاندازد. او مدعی شدهبود که به زودی نسبیتعام و مکانیک کوانتمی، این دو جزء تا امروز آشتیناپذیر فیزیک نظری تا پایان قرن بیستم، آشتی خواهند کرد و راهی را که انیشتین آغاز کرده بود، بالاخره به مقصد نهایی خواهد رسید.هرچند مرحوم هاوکینگ در پایان از اصرار بر کشف نظریه همهچیز دست برداشت، اما محیط شبهعلم که مانند محیط آکادمیک نیست. "نوابیغ" از ایدههای "نوابغ" استفاده میکنند تا چرندیات خود را بهخورد خلق بدهند و هاوکینگ، این صاحب کرسی نیوتون، هم خوراک خوبی برای آنها آماده کردهبود. او باید بیشتر مواظب آثار جانبی حرفهایش در بیرون محیط علمی میبود. اشتباه بزرگی که نمیدانیم از روی عمد بود یا نه ولی بدون شک، باعث شهرت جهانی هاوکینگ و درعین حال بیاعتمادی مردم عادی به فیزیک نظری در تدوین نظریه همهچیز شد. او برای مردم یک هدف غایی ترسیم کرد از اینکه آن قسمت از پول مالیاتشان که صرف پژوهشهای نظری میشود، راهی زبالهدان نمیشود، بلکه بهزودی دانشمندان جواب همهچیز را پیدا میکنند.ردپای غایتانگاری در آجرهای کمبریجبهتر است در اینجا جملاتی را از زندگینامه هاوکینگ به قلم جرج استراترن نقل به مضمون کنیم: ویتگنشتاین [از قضا همدانشگاهی هاوکینگ - انگار غایتانگاری از تکتک آجرهای سرخرنگ باستانی دیوارهای کمبریج میبارد!] هنگامی که فکر میکرد به "جواب نهایی مسایل" فلسفه رسیدهاست، دریافت "هنگامی که این مسایل حل شوند، به چهچیز اندکی رسیدهایم". [تفاوت ویتگنشتاین اول و دوم را در تفاوت دو کتاب "رساله منطقی - فلسفی" و "پژوهشهای فلسفی" میتوان یافت.] این فلسفه در قرن بیستم، با درک این نکته که چیزی به نام حقیقت غایی وجود ندارد، برخلاف علم، به بلوغ رسیدهاست.چنین حقیقتی، نه در عرصه فلسفه و نه در عرصه علم وجود ندارد. هم علم و هم فلسفه، فقط نظامهایی هستند که با آنها زندگی میکنیم و برداشت ما از این نظامها به همراه برداشت ما از حقیقت، متحول میشود. هر دو نظام بر آنچه که برای ما مفید است، مبتنی هستند و با روشی که برای نگرش جهان اتخاذ میکنیم، متناسبند. ابرریسمان غایی را بیش از آتش یا اتم نمیتوان "حقیقت" دانست. یا از طرف دیگر، ممکن است روشن شود که به همان اندازه آتش یا اتم در دوران خود، حقیقت دارد.البته ویتگنشتاین هم وقتی تصور کرد که بیان منطقی و اصل موضوعی فلسفه "جواب نهایی" است، هیچگاه تصور نمیکرد گروهی خوشحال در وین با استفاده از بیان اصل موضوعی او و شواهدی که دیدگاه کپنهاکی مکانیک کوانتمی در آن زمان بهوجود آوردهبود (دیدگاه احتمالاتی که امثال انیشتین با آن موافق نبودند اما موفقیتهای کاربردی بینظیری تا امروز داشتهاست) بنیان تحصلگرایی (پوزیتیویسم) منطقی را بریزند و سرمنشا طرز تفکری بشوند که بدون شک مسیول بسیاری از عوارض بشری بهخصوص در نیمه اول قرن بیستم شد.بدیبینانی مثل کارل پوپر معتقدند که نحلههای فکری برآمده از این تحصلگرایی منطقی برخاسته از حلقه وین بود که در آن زمان چنین آتش دو جنگ جهانی را در خرمن خفتان عالم انداخت. برای همین است که میگوییم زدن چنین حرفهای کاملا غیرعلمی و ناپخته (بهدلیل عدم تسلط هاوکینگ بر فلسفه علم) از هاوکینگ بعید است. نمیدانم آیا هاوکینگ حداقل بعد از شنیدن ماجرای تهدیدکردن پوپر با سیخ شومینه توسط ویتگنشتاین (در حضور برتراند راسل) آیا علاقهای بهخواندن "منطق اکتشاف علمی" پیدا کرد یا نه. ولی آنچه مسلم است اینکه هاوکینگ اشتباه کرد!قسمت اول را از اینجا بخوانید: درخشش ابدی یک ذهن مشهورقسمت سوم را از اینجا بخوانید: شرطبندیهای آماتور آقای سلبریتی |
همه چیز درباره فرگشت! چگونگی فرگشت انسانها طبق بررسیهای فسیلی!به شکل کلی انسان دارای 8 گونه مختلف بوده که همگی آنها نزدیک به 2 میلیون سال پیش از یک جد مشترک شکل گرفتهاند! اولین و قدیمیترین گونه انسانها، انسان ماهر نامگذاری شدهاند که در حقیقت جد قدیمی تمامی انسانها هستند! آنها کمترین شباهت را به انسانهای خردمند امروزی داشتهاند!انسانهای ماهر طی هزاران سال از تانزانیا (جنوب آفریقا) به شکل پراکندهای در جای جای افریقا به شکلهای گروهی زندگی میکردهاند، انسانهای ماهر توان مکالمه نداشتند و ترجیحا از شکار حیوانات شکار چی دیگر و یا گیاهان و میوهها تغذیه میکردهاند!انسانهای ماهر تا 1 ٫ 5 میلیون سال پیش زندگی میکردهاند اما در نهایت منقرض شدند! اما این انقراض به معنای نابودی نبود! در حقیقت گروههای مختلف انسانها طی زمان 500 هزار ساله به گونههای دیگر انسانی تقسیم شدند: انسان راست قامت، انسان رودولفی و انسان کار ورز تماما این سه نوع انسان ویژگیهای منحصر به فرد خود را داشتهاند! انسان رودولفی در کنیای امروزی میزیسته و توان ساخت سلاح نداشته اما استرادژی شکار اولین بار در این گونه انسان شکل گرفت! این انسانها با سنگ و چوب که سلاح طبیعی محسوب میشوند به شکار حیوانات ضعیف میرفته!فسیلهای 1 ٫ 9 میلیون ساله از جمجمه انسان ماهر انسان راست قامت را برخی همان انسان رودولفی میپندارند که تنها اختلافات کمی با انسانهای دیگر داشته! این انسانها اولین گونه بودند که توان ساخت سلاح داشتند و شکار میکردند و در مناطق اوراسیا پخش شدند! این انسانها طی صد هزار سال مجدد شاخه بندی شدند درست در کنار انسانهای راست قامت! انسان گرجی ( که ضعیفترین نوع انسانها بودند) ، انسان نیاندرتال (که قویترین گونه از نظر قدرت بدنی بود) ، انسان هایدلبرگی و انسان خردمند(خود ما) در مناطق اوراسیا و آفریقا گسترش پیدا کردند!دلیل منقرض شدن انسان راست قامت مشخص نیست اما انسانهای گرجی کاملا مشخص است ! این انسانها ابتدا در اطراف گرجستان امروزی گسترش پیدا کردند. اما با مهاجرتهای خود در پی یافتن غذا و زندگی ای کم خطرتر، انسانهای گرجی در مناطقی میزیستند که به شکلی وفور نعمت بوده در سواحل جنوبی هند و چین و غالبا از راه کشاورزی و شکار ماهیها زندگی خود را بدون هیچ تنشی میگذراندهاند. اما چیزی که جان آنهار را گرفت یک فاجعهی طبیعی بوده (سیل، طوفان، سونامی) چون چیزی که دیرینه شناسان از فسیلها در میابند این چنین است که تمامی این انسانها در بازه زمانی کمی منقرض شدهاند!شبیه سازی از روی فسیلهای کشف شده از یک انسان راست قامت متعلق به 250 هزار سال پیشانسان نیاندرتال به دلیل شکارهای خطرناکی که میکردند منقرض شدند، آنها سر نترسی داشتند و حتی با اجداد کرگردنهای امروزی که سه برابر بزرگتر بودند درگیر میشدند! (هیچ حیوانی جرات شکار کردگردن را ندارد) پس این سر نترس نیاندرتالها دلیل قانع کنندهای برای انقراض آنهاست! هرچند که در ژن انسانهای امروزی هم اثراتی از آنها وجود دارد که نشان میدهد که با انسانهای خردمند آمیزش داشتهاند!انسانهای هایدلبرگی که قبل از نیاندرتالها و انسان خردمند از انسان راست قامت فرگشت پیدا کرده بودند و در حقیقت ما نیای این نوع انسان هستیم، اولین گونه انسانها بودند که توان مکالمه بسیار مبتدی را داشتند! و نقاشیهای مختلفی بر روی دیوارهی غارها میکشیدند! این گونه هم یا به انسان خردمند و نیاندرتال فرگشت پیدا کرد و یا منقرض شد!شبیه سازی یک انسان نیاندرتال بر اساس فسیلهای کشف شده 143 هزار ساله!به شکل کلی میتوان گفت که اثبات فرگشت انسانها به این شکل طبقه بندی میشود که :انسان خردمند و نیاندرتال فرگشت یافته از هایدلبرگیانسان هایدلبرگی و گرجی فرگشت یافته از راست قامتانسان رودلفی ، کار ورز و راست قامت فرگشت یافته از انسان ماهرو انسان ماهر که در اصل شباهت بسیار زیادی به شامپانزهها و میمونهای امروزی دارد میتواند از موجودی با این شباهت فرگشت یافته باشد!دلیل این که ما میمونها را امروزه هم میبینیم بسیار روشن است در روند فرگشت خود انسان، انسان ماهر در زمانی که انسان راست قامت هم زندگی میکرده وجود داشته ! اما آیا انسان راست قامت حدس میزد که یک شبه میمون جد مشترک او در حدود 500 هزار سال پیش است؟و یا در زمانی که انسان کارورز هنوز منقرض نشده بود انسانهای خردمند وجود داشتهاند!آیا انسان خردمند فکر میکرد که انسان کار ورز، خود اوست در 400 هزار سال پیش؟حال منظور میمون بودن انسان نیست! انسانها میمون نیستند بلکه موجوداتی هستند که به جای استفاده از درخت برای در امان ماندن روی دوپا ایستادند و با خلاقیت و مهارت سلاح ساختند و به جای فرار از دشمنان طبیعی با آنها جنگیدند و از هوش بهره بردند!از نظر مغزی حافظه کوتاه مدت شامپانزه 50 برابر انسان قویتر عمل میکند!حافظه بلند مدت فیل 2 برابر انسانها بهتر عمل میکندمغز نوعی دلفین همانند رادار عمل میکندکلاغها در حل پازل و معما تا 3 برابر سریعتر از انسانها عمل میکنند!تنها پیشرفت مغز ما نسبت به این حیوانات خلاقیت و خیال پردازیهای ماست!شواهد فرگشت در انسانهای امروزی!نظریهی فرگشت عمر بسیار کمی دارد و برای یافتن یک سند بسیار دقیق برای اثبات بی چون و چرای این نظریه عمر کوتاه این نظریه نمیتواند آزمایشها را بین نمونههای زنده طی این زمان کوتاه با حتم اعلام کند!دربارهی فسیلها نتیجه مشخص است! و هیچ چون و چرایی برای زیر سوال بردن این تحقیقات و آزمایشات تا کنون نتوانسته چیزی را زیر سوال ببرد! تنها دلیلی که فرگشت را فعلا ناقص میکند آزمایشات حال حاظر روی گونههای مختلف است که آن نیز نیاز به زمان دارد! طبق گفتههای متخصصین فرگشت، برای مشخص شدن کامل یک تغییر در یک گونه خاص حداقل به دو هزار سال زمان و آزمایش روی آن گونه نیاز است!اما در همین بازههای زمانی کوتاه سالهای کم(نزدیک به دویست سال) از پیشرفت علم ژنتیک و ثبت آمار و نتایج و بررسیها روی گونههای متفاوت جانوری از جمله انسان نتایج جالبی به دست میایند که میتوانند شواهدی برای این انتخاب طبیعی باشند: 1 ) بلند شدن قد متوسط انسانها نسبت به صد سال گذشته که چیزی حدود 15 سانتی متر افزایش یافته، عدهای بر این باورند که این تغییرات در ژنتیک ریشه در این دارد که انسانها هنوز در روند راست قامت شدن هستند و ستون فقرات انها رو به راستتر شدن پیش میرود عدهای دیگر بر این باورند که کمکهای پزشکی و بهتر شدن تغذیهی مردم دلیل اصلی این تغییرات است، فرقی ندارد که کدام یک از این دو استدلال دلیل درستتر است، هر دوی این دلایل در نهایت انتخاب طبیعی و تغییر در ژنوم انسان را نتیجه میدهد! 2 ) کوتاهتر شدن انگشتان پا نسبت به صد سال اخیرطبق پژوهشهای انجام شده انگشتهای پای انسانها به طور متوسط در حال کوتاهتر شدن است اما این کوتاهتر شدن باعث نمیشود اندازهی خود پا کوتاه شود، در اصل اندازه انگشتان نسبت به کل پا کوچکتر شده و دلیل آن بسیار روشن است! ما هزاران سال است که از انگشتان پایمان استفاده نمیکنیم! اگر به فسیلهای یک و نیم میلیون ساله انسان نگاهی بیاندازیم متوجه این موضوع میشویم که نسبت انگشتان پای آنها به خود پا بسیار بزرگتر از انسانهای امروزی بوده! 3 :چشم انسان هادر این مورد هم ممکن است انتخاب طبیعی با کمکهای پزشکی و تغذیه در ژنومها تاثییر گذاشته باشد اما دلیل دیگر سختتر شدن کار چشمان ما نسبت به صد سال پیش است! به طور متوسط انسانهای امروزی سه برابر بیشتر از انسانهای صد سال پیش از چشمان خود کار میکشند و این باعث شده که اندازهی متوسط چشم انسانها نسبت به صد سال پیش نزدیک به 3 ٫ 43 میلی متر( 343 میکرون) بزرگتر شود! 4 :ریزش مو قاعدتا به این جمله برخورد داشتهاید که وقتی شخصی برای ریزش مویش هیچ چارهای نمیابد در آخر به او میگویند که این ریزش ژنتیکی است! اما هرگز دلیل انرا میدانستید؟ در این جا ابتدا باید از تغذیه و شامپوها شکایت کرد چون ژنتیک به این توجهی ندارد که شما چه مقدار به موهای خود میرسید و چقدر تغذیهی شما مناسب است بلکه این عامل از زمانیس که اجداد شما این رسیدگی هارا به درستی انجام ندادهاند پس در اطلاعات وراثتی شما این ضعف عمل کرد ثبت میشود و نکته جالبتر اینجاست که جد هایی که شروع کنندهی این اتفاق هستند هرگز با ریزش مو مواجه نمیشوند و این ژنوم را برای اجداد بعدی به ارث میگذارند!نشریهی Sun تصویری از انسان 3000 سال آینده منتشر کرد که به حدی این تغییرات اغراق آمیز است و پشتوانه علمی زیادی ندارد اما اگر از روی احتمالات در نظر بگیریم نه طی 3000 سال بلکه تا چند صد هزار سال آینده میتوانیم شاهد چنین انسان هایی باشیم! انسانهای آینده چگونه خواهند بود؟این که ما مجدد یک تغییر اساسی در ژنوم هایمان ایجاد کنیم در وحله اول بستگی به تغییر شرایط محیطی و در وحلهی دوم بستگی به پیشرفت علم دارد!همانطور که خواندید انگشتان پا و قد و چشم مو در معرض تغییرات است!طی همین تغییرات ما میتوانیم در آینده شاهد انسان هایی با قد بلند، چشمانی درشت، ترجیحا با موهایی کم در بدن، پا هایی بدون انگشت باشیم! احتمال اینکه دندانها هم به دلیل ضعفی که دارند به خاطر خوردن مواد شیرین و قندی انسانها در صده اخیر در اینده ممکن است شاهد دندان هایی یک سره باشیم و هم چنین به دلیل استفادهی بیشتر از دستانمان در کار هایی که دقت دستان در آن زیاد است ممکن است انگشت دستان کشیدهتر شود!از نظر مغزی در آینده به دلیل پیشرفت علم و استفاده کمتر از مغز هوش ما از خیلی جهات تضعیف میشود!از طرفی، خود انسان هم میتواند با پیشرفت علم در ژن خود تغییر ایجاد کرده و جهش هایی به دلخواه در خود شکل دهد! در هر صورت هر دوی این تغییرات باعث تکامل در انسانها میشود!نصیحت ضروروی!فرگشت به شکل کلی یک حقیقت علمی بر اساس جمع آوری اطلاعات بر اساس فسیلها و دیرینه شناسی و شواهد است، و اگر کسی مخالف این نظریه باشد تنها یک مخالف محسوب میشود! هرگز قرار بر این نیست که هر حقیقت علمی را همه انسانها قبول داشته باشند و هیچ کس به زور و اجبار نمیتواند کسی را مجبور کند که این نظریه را باور داشته باشد، و درست برعکس هم وجود دارد! کسی نمیتواند به فردی که این نظریه را باور دارد تنها با حرف و بدون هیچ مدرک علمی ای بفهماند که این نظریه اشتباه است!پس خواهش بندهی حقیر این است، اگر قبول ندارید زمین کرویست، اگر قبول ندارید آسمان آبی است، اگر قبول ندارید که زمین هر سال حدودا 365 / 4 بار دور خود میچرخد هیچ کس جلوی شما را نخواهد گرفت! اما باور شما، برای شماست و علم برای همه!پیچ اینستاگرام: |
از غذا تا قضا در ایستگاه فضایی پادکست ایستگاه فضایی، قسمت دومچیزی که میخوانید گفتگویی است بین من، سیاوش صفاریانپور و محمدجواد ترابی، آریا صبوری، محمدصالح تیمار، شهرزاد میرسلطانی و احمد کریمی. ابرای دسترسی به فایل صوتی این نوشته، از اپلیکیشنهای پادگیر مثل کست باکس استفاده کنید: ایستگاه فضاییمحمد جواد ترابی: فرمانده ایستگاه فضایی، آریا صبوری: مهندس ایستگاه فضایی ساکنین قدیمیاز سختیهای زندگی در ایستگاه فضایی میگویند.ایستگاه فضایی را خانهای در ارتفاعی در حدود 400 کیلومتری سطح زمین در نظر بگیرید که منظره آن زمین است و هر 90 دقیقه تقریبا یک بار این خانه به دور زمین تنها سیاره مسکون میگردد. در اصل ایستگاه در دورترین جایی وجود دارد که بشر تا کنون در آن زندگی میکند. البته باید گفت که بشر به ماه هم سفر کرده است.برای درک بیشتر از یک ایستگاه فضایی بهتر است یک هواپیمای بویینگ 747 را در نظر بگیرید که تمام صندلیهای آن را بیرون آوردیم و سه بخش اصلی برای استراحت، انبار و بخش آزمایشگاه علمی دارد. وقتی از درون ایستگاه به بیرون نگاه میکنیم همانطور که گفتیم منظره آن زمین و در کنار آن دو تا باله خورشیدی در چپ و راست ایستگاه که برای ذخیره انرژی است را تماشا میکنیم. در اصل تامین انرژی ایستگاه فضایی از طریق همین صفحات خورشیدی است. به مرور به تعداد صفحات خورشیدی و هم به بخشهای ایستگاه فضایی قسمتها و طبقاتی اضافه شده است.ساکنین ایستگاه در یک پوسته دیوار که آن سمت آن مرگ است، قرار دارند. کوچکترین برخورد، کوچکترین درز و اتفاق باعث میشود ساکنین ایستگاه جان خود را از دست بدهند.آریا صبوری: مهندس ایستگاه فضاییورزش در فضاقطعا زندگی در فضا علاوه بر جذابیتی که دارد قطعا سختیهای خودش را هم دارد. در ایستگاه فضایی باید ورزش جدی گرفته شود. در اصل مهمترین کاری که باید در ایستگاه فضایی به صورت منظم در سه وعده انجام شود ورزش است. به خاطر شرایط میکروگراویتی در فضا به عضلات نسبت به ساکنین زمین فشار بیشتری وارد میشود. در واقع بیماری مفصلی وجود دارد به نام آرترو روماتویید که پوکی استخوان شدید میآورد. اگر این بیماران یکسال درمان نکنند حدود 40 درصد از تراکم استخوانی خود را ازدست میدهند یا حتی بیشتر. حالا با توجه به شرایط فضا، فضانوردان اگر ورزش نکنند در 3 الی 6 ماه این تراکم استخوانی را از دست میدهند و عضلاتشان خیلی زود تحلیل میرود.البته فشار 1 اتمسفری که روی زمین بر بدن هست و باید باشه تا بدن از بین نره در ایستگاه فضایی هم هست، اما مسیله اصلی گرانش است.البته یک عالمه وسیله ورزشی جذاب در ایستگاه فضایی وجود دارد. مثلا دوچرخه هست که باید خودمان را بهش ببندیم تا بتونیم پا بزنیم، واکر هست که از شانه خودمان را بهش میبندیم و راه میرویم. ورزش در ایستگاه فضاییاز غذا تا قضا در ایستگاه فضاییدر ایستگاه فضایی برخلاف تصور همهی ما زندگی دیگه مثل گذشته نیست که مثلا در تویوپمثل خمیردندان غذا باشه و بخورند، بلکه روز به روز به شرایط آن چه در زمین هست نزدیکتر شده است. اما با این حال شرایط غذا خوردن در فضا سخت و خب جالب است. مثلا قاشق به کار نمیاد چون چیزی توی قاشق باقی نمیماند و باید از چنگال استفاده کنیم و یا مثلا اگر آب را بخواهید در ظرف بریزید، شکل آب در ایستگاه فضایی به صورت کروی و چند وجهی خواهد بود، برای همین باید با نی آب بنوشند.ساختار کروی آب در ایستگاه فضاییقضای حاجت در فضا: خب راستش ما برای قضای حاجت در زمین از جاذبه استفاده میکنیم و نبود آن میتواند فاجعه باشد. حتی فکر کردن به آن هم برای ما وحشتناک است.در ایستگاه فضایی از سرویسهای مکنده در توالت مانند جاذبه در زمین استفاده میشود. البته بگم چالشهایی که در ایستگاه فضایی هست، پیشتر در زیردریاییها هم بوده و اصلا برای سرویس بهداشتی با مکنده بالا اول در زیردریایی استفاده شده است.یه خاطرهای هست که یک بنده خدایی کمی زودتر از موعد دکمه مکنده را میزنه و گویا چند متر از رودهاش کشیده میشود و در دریای آزاد پخش میشود.قبلا پوشک شلواری بوده است. البته الان هم وجود دارد و در پیاده روی فضایی که حدود ع ساعت طول میکشد، فضانوردان این شلوارها را میپوشند..سوییچی ناگوچی فضانورد ژاپنی در حال راهپیمایی فضایی پس از خروج از فضاپیمای دیسکاوریبگذارید کمی واضحتر توضیح دهیم. ببنینید زندگی در فضا یک سبک خاص است. در زمین فشارهایی که به عضلات وارد میشود باعث میشود که قضای حاجت ( اشاره به نوع شماره یک و دو) تا حدی انجام شود و با نیروی جاذبهای که وجود دارد انجام شود. اما در فضا نیروی جاذبهای وجود ندارد و بسته به اینکه نیرو از چه سمتی باشد همان سمت میرود. بنابراین، نیاز به یک نیرویی است که ادرار با توجه به شرایط فضا پخش نشود از این رو از سرویسهای مکنده استفاده میشود. وقتی شماره یک و دو کامل توسط مکنده فشرده میشود، بخش مایعات گرفته میشود و پس از تصفیه میشود و برای اموری در خود ایستگاه استفاده میشود.بخش جامد اینطوری نیست که در فضا رها شود، بلکه توسط فضا پیماهایی مثل پوروگرس که روباتی است، زبالههایی که دیگر استفاده نمیشود را به زمین میبرد و البته قبل از آن چیزهایی که نیاز است را از زمین برایمان میآورد. و موقع برگشت این زبالهها را میبرد.بازیافت شماره یک در ایستگاه فضاییهمه چیز در ایستگاه فضایی بازیافت میشود، اگر نگاه دقیقتری داشته باشیم، زندگی در فضا یک سبک آموزش دهنده است. در فضا از منابع به بهینهترین حالت ممکن استفاده میشود.اکنون در زمین از همین سیستم تصفیه و بازیافت و جداسازی آب مصرفی از آب شرب که در فضا است، استفاده میشود و البته فضانوردان در این سیستم پیشگام بودند و در حال حاضر همین سیستم و تجهیزاتی که در فضا استفاده شده برای کشورهای آفریقایی که دسترسی به آب ندارد استفاده و به کار برده میشود.این شرایط استفاده بهینه از منابع در فضا باید انجام شود چون بردن 1 ٫ 5 لیتر آب به ایستگاه فضایی هزینه زیادی تا حدود 1000 دلار دارد و باید فشرده شود بنابراین باید استفاده بهینه کرد و بازیافت شود و دوباره به چرخه مصرف برگردد.غذا خوردن در ایستگاه فضاییاینطور که متوجه شدیم ایستگاه فضایی مثل یک آپارتمان مثل یک واحد مسکونی در مدار زمین معلق با سرعت مشخصی دور زمین به صورت متعادل دور زمین میچرخد.آسمان نما احمد کریمی و روایت زیر آسمان شب اینجا آسمان نما خیالی ما است که از زیباییها و جلوههای آسمان شب حرف میزنیم. انگار روی صندلی این آسمان نمای مجازی نشستیم و شاهد زیباییهای این کره سماوی حیرت آوریم. چه با چشم غیر مسلح چه با تلسکوپ به شگفتیهای طبیعت فراموش شدهای نگاه میکنیم که زیبایی هایش پایانی ندارد.شگفتیهای آسمان بالای سرمان که میتواند دید ما را به کیهان عمیقتر کند و البته کمک به درک بهتر از جایگاه ما در عالم کند.برای درک هرچه بهتر مسایل مرتبط با رصد آسمان شب به مرور برخی از اصطلاحات و مفاهیم رایج نجومی میپردازیم. ابتدا به سراغ مفهومی به نام کره آسمان میرویم. کره آسمان کرهی خیالی است که انگار ما به عنوان ناظران زمینی داخل آن قرار گرفتهایم. کره زمین مثل یک تیله کوچک در یک کره خیلی بزرگ معلق مانده است. وقتی ما به عنوان ناظران زمینی به بالای سرمون نگاه میکنیم آسمان را همانند پوسته کروی میبینیم که دور تا دورمان کشیده شده است.اگه شبها به آسمان شب نگاه کنیم اینطور به نظر میرسد که ستارگان مثل چراغهای کوچک به داخل این پوسته کروی چسبیده است و در فاصله یکسانی از ما قرار گرفته است. البته این فقط تصور ماست و با واقعیت متفاوت است. آشنایی با این اصطلاح در قسمتهای بعدی راه را برای درک پدیدهها و مفاهیم دیگر هموارتر خواهد کرد.مهم نیست چقدر با نجوم و رصد آسمان شب آشنایی دارید. اگر کنجکاوی اندکی در درون شما برای شناخت آسمان وجود داشته باشد چنین شبهایی فرصت خوبی برای پاسخگویی به این کنجکاوی است. پاسخ به این کنجکاوی بی پایان میتواند با رصد بعضی از سیارات منظومه شمسی با چشم غیر مسلح شروع بشود.با رصد سیاره زهره آغاز کنیم. سیاره درخشانی که این شبها با اندکی پس از غروب خورشید در غرب آسمان قابل مشاهده است.فرض کنید بر روی پشت بامی ایستادهایم دورتادورمان را آپارتمانها و کوهها و برجهای بلند پرکرده اما انقدر خوش شانس هستیم که درست در جهت غرب یعنی نزدیکیهای محل غروب خورشید هیچ مانع طبیعی و غیرطبیعی مزاحممان نیست. وقتی خورشید غروب کرد و آسمان هنوز کاملا تاریک نشده درست در غرب آسمان، زهره با درخشش بی نظیرش همه ما را مبهوت خواهد کرد.زهره که مثل یک ستاره درخشان است. هر چه آسمان تاریکتر میشود روشنایی آن هم بیشتر میشود. زمانی که زهره پیدا میشود وقت آن است که روی صندلی بشینیم و غروبش را تماشا کنیم.غروب جرم آسمانی که بعد از ماه درخشانترین سوژه در سراسر آسمان است. همزمان با غروب زهره آسمان تاریک و تاریکتر میشود و جلوههای بیهمتای آسمان شب بهتر خودشان را نشان میدهد. البته که این جلوهها را نمیشود در آسمان شهرهای بزرگ به خوبی دید. چرا؟ چون آلودگی نوری امان نمیدهد و از غرق شدن دراین همه زیبایی بی نصیبمان میکند.بعد از دیدن زهره اگر میخواهیم چشممان به جمال دیگر سیارات منظومه شمسی روشن بشه، باید تا حوالی ساعت 23 و 30 دقیقه منتظر بمانیم. همین موقعها است که دو غول گازی منظومه شمسی یعنی مشتری و زحل از شرق طلوع میکند. این بار اگر خوش شانس باشیم و مانعی سر راه ما و محدوده شرقی آسمان وجود نداشته باشد مشتری و زحل را مثل دو نقطه نورانی میبینیم که کمکم از افق ارتفاع میگیرند و تا پیش از طلوع خورشید وضعیتشان برای رصد بهتر و بهتر میشود. مشتری زودتر از زحل طلوع میکند و درخشانتر است.به فاصله تقریبا دو ساعت از طلوع این دو سیاره، مریخ طلوع میکند و با ارتفاع گرفتنش رنگ سرخش را بیشتر به رخ میکشد. این شبها مریخ از زحل و مشتری کمتر به چشم میآید و به نظرم بهتر است بگذاریم حوالی ساعت 4 صبح وقتی خوب از افق ارتفاع گرفت آن وقت رصدش کنیم.پیدا کردن این چهار سیاره با چشم غیر مسلح در آسمان شب قدم اول ما در ماجراجویی رصد است. ماجراجویی هایی که هر بار ما را بیشتر و بیشتر غرق در آسمان میکند.حیف است که روی کره زمین باشیم و زیر آسمان شب نباشیم و از دیدن این شکوه لذت نبریم.آسمان نما، احمد کریمی زهره به عنوان یکی از زیباترین اجسامی که در سراسر آسمان وجود دارد و به عنوان درخشانترین جرم آسمانی بعد از ماه و خورشید همیشه توجه ما را به خودش جلب میکند. به همین دلیل است که به آن ونوس الههی زیبایی میگوییم.جالب است بدانید زهره هم مثل ماه احله دارد. یعنی حلال دارد با فازهای مختلف. زمانهایی یک حلال نازک است و یک موقع حلال ضخیمتر میشود. یک موقعی به صورت یک دایره نصفه دیده میشود. و یا یک نیم دایره دیده میشوددر واقع هر چه حلال زهره نازکتر مشود تا زمانی که به وضعیتی به نام مقارنه ( به نزدیکی دو جرم سماوی را در آسمان مقارنه میگویند) میرسد و از نظر ما ناظران زمینی پنهان بشود درخشش روبه افزایش میرود. اینکه حلال دارد معنیش برای ما این است که به سیارهای نگاه میکنیم که داخل است. یعنی بین ما و خورشید قرار گرفته و خورشید شرایطی مثل کره ماه برای آن ایجاد میکند.پس زهره زمانی پر نور میشود که اتفاقا حلال است و این عجیب است که وقتی حلال است نورش بیشتر است. یعنی وقتی زهره در مسیرش به دور خورشید به ما نزدیکتر میشود، درست است که حلال میشود اما قدر ظاهری این جرم در آسمان بیشتر میشود و در نتیجه سطح تابش آن بیشتر میشود.چرا زهره آنقدر درخشان است؟یکی از مهمترین دلایلش ضریب بازتاب جو زهره است. این ضریب بازتاب به حدی زیاد است که شاید بیش از هر سیارهی دیگر در منظومه شمسی باعث میشود پرتوهایی که از سمت خورشید به آن میتابد بازتاب بیشتری داشته باشد و ما به عنوان ناظران زمینی درخشان و پر نورتر ببینیم. سیارهای نگاه میکنیم که یک جو بسیار غلیطی دارد که این جو غلیظ باعث میشود که شرایط خیلی ویژهای داشته باشد این سیاره، گرمترین سیاره منظومه شمسی است.به دلیل اثر گلخانهای که در واقع در زهره اتفاق میافتد انگار که گرما به بیان عمومی تو دام میافتد و این مسیله باعث میشود که زهره برخلاف تصور عموم به داغترین سیاره منظومه شمسی تبدیل شود. یعنی از سیاره عطارد که به خورشید نزدیکتر است داغتر است.ذهره در آسمان شباحمد کریمی زیر آسمان شبپدیدههای رصدی به رویدادهای گفته میشود که به دلایل مختلف روی میدهد و علاقمندان به نجوم را به خود جذب میکند. پدیده هایی مثل خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی، مقارنهها، مقابلهها و اختفاها و گذرها و بارشهای شهابی و عبور دنباله دارهای درخشان، از این جمله است.ما هر هفته در آسمان نما پدیدههای رصدی شاخص را معرفی میکنیم. و جزییات مربوط به هر پدیده را شرح میدهیم. برای مثال: یک پدیدههای رصدی شاخص سه شنبه 23 اردیبهشت تا دوشنبه 29 اردیبهشت 99 رو با هم مرور کنیم. بامداد چهارشنبه 24 اردیبهشت اندکی پس از نیمه شب. با طلوع ماه میتوانید اجتماع ماه، زحل و مشتری را مشاهده کنید. کافی است رو به شرق با بایستیم و ماه را پیدا کنیم. ماه و زحل و مشتری سه راس مثلثی را تشکیل میدهند که کم کم از افق ارتفاع میگیرند و در آسمان شهرها هم به راحتی دیده میشود. این اجتماع معنی خاصی ندارد و به سبب گردش سیارات به دور خورشید و گردش ماه به دور زمین اتفاق میفتد.اجتماع ماه، مشتری و زحلچند ایستگاه فضایی داریم؟ چرا ایستگاه فضایی بینالمللی؟در حال حاضر یک ایستگاه بین المللی داریم. پیش از این سال 1971 سالیوت که از شوروی سابق بود را داشتیم که 2 نفره، تک نفره و در آخرین حالتش 10 نفره بود. بعد از آن اسکایلپ رو داشتیم. این پروژه توسط ایالات متحده از سال 1973 تا 1979 با سه سرنشین وجود داشت.سالیوت 1 از سال 1371 شروع شد و از سال 1382 تا 1386 سالیوت 7 آمد که 10 نفر را در خود جای داد. بعد از آن در سال 1386 تا سال 2000 میر در آسمان بود. میر پروژه شوروی بود و سپس به روسیه رسید. چون که اتحاد شوروی در 1391 مورد فروپاشی قرار گرفت و چندین کشور از آن جدا شدند و در 9 سال آخر این ایستگاه فضایی زیر نظر روسها بود و البته طولانیترین اقامت را داشت چون در همان زمان فروپاشی بود و کسی به فکرش نبود و کشور از بین رفته بود.در آخر که شوروی از بین رفته بود ، آمریکاییها درخواست کردند ویک پیمانی شکل گرفت که یک دست فضانورد آمریکایی برای کسب تجربه از میر استفاده کنند.ایستگاه فضایی سالیوت 7 ایستگاه فضایی میراین آغاز یک همکاری خیلی جالب بین المللی بود که باعث شد 16 کشور دعوت باشند، هم چنین روسیه نیز دعوت بشود و یک ایستگاه فضایی خیلی بزرگتر پایه ریزی شود که اولین خانه از ساختمان یا قطعه در سال 2000 با موشک پروتون از روسیه شلیک کردند و بعد دیگه به طور مرتب فضاپیماهای روس، سایزها و از آن طرف شاتلها به خصوص شاتلهای امریکایی که مثل اتوبوس باری بزرگ پرنده بودند خیلی نقش داشتند این پروژه تکمیل بشود. تقریبا تا سال 2015 طول کشید. البته با تکمیل هر قسمت فضانوردان شروع کردن به کار کردن، آزمایش کردن و کسب تجربه زندگی در فضا و الان میچرخرد.دیدن ایستگاههای فضایی از روی زمین داستانهای جالب دارد که صالح در مورد این داستان گفت: یک روز در دوران آموزشی سربازی توی پادگان در حال ورزش کردن بودیم در صبحگاه که ایستگاه فضایی طلوع کرد مثل یک نقطه نورانی که خیلی آروم در زمینه آسمان حرکت میکرد. هنوز خورشید طلوع نکرده بود. همه گفتند این چیه؟ عدهای میدونستند و عدهای نمیدونستند. من یک مقداری توضیح دادم. گفتم که این ایستگاه فضایی است. شبیه یک نقطه نورانی که داره توی آسمون آرام حرکت میکنه این حرکت میتونه در ارتفاع متفاوتی اتفاق بیفتد. میتونه بیاد بالا و مثلا از بالای سر ما رد بشه.برای اینکه تشخیص بدیم که هواپیماست یا ایستگاه فضایی؟ چشمک نزدن آن نشان می دهد ایستگاه فضایی است و اگر آن را دنبال کنیم به مرور از نور آن رفته رفته کم میشود.در واقع به نوعی بازتاب نور خورشید از آن صفحات خورشیدی به چشم ناظران زمینی میرسد و میتوانیم به صورت یه نقطه ببینیم.احسان مهرجو دفتر فرهنگ، زبان و ادب نجومسلام من احسان مهرجو هستم و در این قسمت از ایستگاه فضایی قصد دارم شما را با یکی از اصطلاحات بسیار پرکاربرد و رایج در دنیای نجوم آشنا کنم. اگر یکی از دوستان شما نجومی باشد یا خبر نجومی جای شنیده باشید یا کتاب نجومی خوانده باشید، احتمالا با اصطلاحی به نام قدر آشنا شدید و به گوشتون خورده که مثلا فلان ستاره قدرش 2 هست یا اون سحابی از قدر 11 رو میتوانی با فلان تلسکوپ ببینید. تا حالا فکر کردید که قدر به چه معنی هست؟در حالت عادی وقتی میگویند قدر، منظور بزرگی و مرتبه یک چیز است. درباره ستارهها هم دقیقا به همین صورت است و منظور بزرگی و میزان نورانیتی است که از ستارگان احساس میکنیم. چند هزار سال قبل یک منجم یونانی به نام هیپارخوس، ستارهها را بر اساس میزان نورانیتی که در آسمان داشتند، بر اساس شدت نور که با چشم میتوان احساس بکند را دستهبندی کرد. پرنورترین ستارههای آسمان را در یک دسته قرار داد و قدر اونها رو یک نامید. ستارههایی که یک مقدار کم بودند را یک دسته دیگر قرار داد و اسمش را ستارههای قدر دو گذاشت و ستارههای کمتر را قدر 3 نامید و در نهایت کم نورترین ستاره هایی که با چشم میشد در آسمان شب مشاهده کرد را در دسته 6 قرار داد.بعدها ابزارهای نجومی از جمله دوربینهای دوچشمی و تلسکوپها ساخته شدند و توانایی چشم انسان را در تشخیص و مشاهده اجرام کم نور در آسمان بیشتر کردند. به این ترتیب انسان توانست ستاره هایی که با چشم نمیتوانست ببیند را هم مشاهده کند و آنها را در دستههای بعدی قرار داد. ستارههای قدر 7 و قدر 8 و الی آخر.بعد از گذشت مدتی، ستاره را از دستههای قبلی مقداری جابجا کردند و گفتند هر آنچه را در آسمان میبینیم را مثل ستارهها یک عدد یا همان قدر نسبت بدهیم، از جمله سیارات ، ماه و حتی خورشید. سپس برای اینکه معیار یکسانی داشته باشیم، یک ستاره را به عنوان ستاره مرجع دستگاه قدر انتخاب کردند ستارهای به نام "نسر واقع" و قدر آن ستاره را صفر در نظر گرفتند و گفتند هر ستارهای که پر نورتر از ستاره مرجع باشد قدرش منفی یک، منفی دو تا بالا و اگر کم نورتر بود، مثبت یک، مثبت دو و به همین ترتیب.به این ترتیب نتیجه میگیریم که در سیستم قدر هر ستارهای که کم نورتر باشد، عدد قدر آن بزرگتر و مثبت است و هر چه قدر ستارهای پر نورتر باشد عدد قدر ستاره منفی است. مثلا پر نورترین ستارهای که چه در شب و چه در روز میتوان مشاهده کرد خورشید است و عدد قدر آن 26 ٫ 8 - است. سپس بعد از خورشید ماه استکه قدر - 12 . سپس زهره از قدر - 4 و سایر ستارهها هم از قدرمثبت یک مثبت 2 الی آخر است. امروزه کم نورترین ستارهای که با قویترین تلسکوپهای دنیا میشود دید، ستارههایی از قدر 30 + تا قدر 35 + هستند.نکته بسیار مهم در خصوص سیستم قدر این است که اختلاف هر دو قدر برابر با دومین بار روشنایی هستند. ستاره از قدر یک دو و نیم برابر پرنورترین ستارهها از قدر 2 است.اما چرا ایستگاه بین المللی؟هر کدام از کشورهایی که در آن شریک هستند، از اتحادیه اروپا، از ژاپن، کانادا و خود روسیه است. اینها هر کدام یک بخشی از هزینهاش را دادند و تجهیزات آزمایشگاهی در آنجا قرار دارد و الان مثلا ساکنینی که بیشترین سهام را دارند، امریکاییها و روسها هستند. پرچمهای آنها در جاهای مختلف نصب است و به اندازه همان هم در آزمایشات علمی و تحقیقاتی ، ارسال فضانورد و غیره سهم دارند. هر کدام که سهم بیشتری داشته باشد از اطلاعات بیشتری هم میتواند استفاده کند. منظور از سهم میزان اتاق و ساختهایی که هر کدام از کشورها در ایستگاه فضایی دارند. مثلا دریچههای ورود و خروج آمریکا و روسیه ساختند. و سایوزهای روسیه آنجا وصل است. و در حال حاضر لنگرگاه، دریچههای ورودی و خروجی برخلاف گذشته، وجود دارد.سایوزمحمد ایرجی، در کلبهای در کوهستانهای ایرانخوبه که از دوره باستان شروع کنیم دوره باستانی که نگاه انسان پر از رمز و راز به آسمان است. آسمانی که برای انسان معلوم نیست چی هست؟ هم ترس و وحشت دارد در شب و تاریکی و سرما و هم در روز نعمت گرما دارد و هم از او باران میبارد، آب تامین میشود و هم جای مقدسی است.ما خودمان را جای انسانی میگذاریم که مثل کودک سه ساله به دنیا نگاه میکند و هیچ تجسمی ندارد. جای انسانی که حیرت زده شده از آمد وشد ستارهها و خورشید که یک شب هست یک شب نیست.داشتم فکر میکردم که در این مدت کوتاه چی بگم بهتراست و البته به خودم حس وحشت دست داد. شاید به خاطر این بوده که انسان جایگاه خدایان را در آسمان میداند. اساتیدی که ریشه در واقعیت تاریخی داشتند انگار یک بخشی از داستان در یک دوره اتفاق افتاده که انسان تجربه کرده در طبیعت. قومیتها و فرهنگها برای خودشون داستانهایی را پرورش دادند که در آسمان گسترش پیدا کرده که بزرگتر و پرقدرتتر شده. بنابراین شما داستانهایی که در آسمانها میبینید که حالا در شبها مصداقش ستارهها و صورتهای فلکی هستند و در روز هم تعابیر افلاکی که به دور زمین میچرخد را دارد. اینها آمیختهای از کنجکاوی، قدرت و وحشت است. کم کم که از دوره باستانی که یه مقداری از این دوره وحشت انگیز جلوتر میآید با امر قدسی گره میخورد. باورها شکل گرفته و باید برای این باورها چایگاهی در نظر گرفتت.این تبلور نگاه امر قدسی مثلا در تمدن منطقه فلات ایران و با آن تعبیر آسمان کیهان مینوی نزدیک میشود. داستانی که برای اهورامزدا و اهریمن است و اهورامزدا در ژرفهای کیهان در نور زندگی میکند اهریمن در تاریکی در یک مرحله نهایی در مورد جنگ با هم میپردازند و یه جایی که پیروزی اهورا مزداست و داستان همین طور ادامه پیدا میکند که اینها به نوعی موجودات زمینی نیستند. خیر و شر در زمین هم پیدا میشود ولی اتفاقی در آسمان میافتد، عینن زمینی نیست. نیمه انسان نیمه آسمانی است. باورهایی که خیلی دنبال این نیست که بگوید دنیا از چیه؟ عالم از چیه؟ بلکه میخواهد آن تولد احساسات خودش رو ببرد در آسمان انگار که از خودش دور کند تا بتواند بال و پر بدهد.این افسانهها هستند افسانه هایی که ریشه تاریخی کمتر دارد. افسانههایی که بیشتر تخیل ورزی انسانی است. انگار که انسان هرچه زورش به طبیعت نمیرسیده خیال پردازی میکرده. در افسانههای باستان هنر متولد میشود. جایی که انسان یک جهانی یک جامعه گروهی رو میخواهد داشته باشد ولی ندارد براش افسانه سرایی میکند. بنابراین وقتی چیزی نمیداند قصهها هستند که باید جایگاه خودش رو پیدا کند. چون فضای خالی پر بشود و یه خورده در واقع اون اتاق خالی شکلی به خودش بگیرد.تصور کنید که انسان دلیلی برای وجودش وجود داره ولی از نوبت بعد اگر موافقید به سراغ مصداق هایی که وجود دارد به سراغ داستانهای که هست و شما گفتید که در آسمان در واقع ایزدان خودشون قرار میدادند جای در دوردست در ایران چه در ایران که در یونان باستان جاهای دیگر حتی در سرزمینهای مثل آمریکای مرکزی به جدیدتر هستش ولی یک گروهی معتقدند که آنچه که رخ میداده بر اساس مواجه انسان با طبیعت نبوده، اینها بوده و بعدها در واقع برایش جایگاهی پیدا میکردند و میبردن در آسمان.احمد فیاض، به یاد آندرومدایادمه زود میشد تو رو پیدا کرد، هرجایی میرفتی یه ردی از خودت به جا میزاشتی. حالا اسم تو به هر کی میگم که یک نشونی ازت بهم بده هر کسی ی نشونی میده. مثل راه شیری که اسمشو از نور ملایم و شیری رنگ ستارههای وابسته بهش انتخاب کردند و خیلیها میگن این چه اسمیه که از خود کهکشان توش خبری نیست توی اسم تو هم خبری از خودت نیست. کجایی دنبالهدار؟ چرا ردی ازت نیست؟ گلوله برفی کیهانی. مگه میشه یه شهر خودشو قایم کنه و دیگه نشه پیداش کرد؟ دلم میخواد پیدات کنم بریم 384 هزار و 403 کیلومتر دورتر از زمین بشینیم روی یکی از دهانههای برخوردی ماه. دو تا چای لاهیجان تو لیوانهای شیشهای بلند با کلوچه فومن با هم بخوریم. قول میدم تو باشی گل سرخم تو لیوانمون باشه. پیدات میکنم حالا فاصله مون هرچقدرم دور. حتی اگه میلیونها سال نوری دور باشی یک کرم چاله پیدا میکنم میپرم توش تو بعد و فضا شکسته بشه و تو یه تونلی که سرعت هر مادهای که اون بیشتر از نور میشه میرسم بهت. ببین حتی چایی هم سرد نمیشه.مطمینم وقتی میرفتی نمیدونستی کرمچالهها مسافت دو نقطه را توی فضا کوتاه میکنه خودمو میرسونم حتی با اینکه میدونم هر چیزی که وارد یه سیاهچاله بشه دیگه امکان برگشتن نداره. آخه من طاقت اینکه یه جایی بشینم و از دور ببینمت و بعد بشنوم دارم 2 میلیون سال پیش و نگاه میکنم رو ندارم آندرومدا جان.آندرومداحالا اجازه بدهید به سراغ شهرزاد میرسلطانی برویم که با قصههای فضایی خودش میخواهد سفر ما را خیال انگیزتر بکند. از اینجا به بعد میتوانید دکمه توقف رو بزنید و از بچهها بخواهید پای داستان خیالی که ما را به نوعی با فضا آشنا میکند بشینند.شهرزاد میر سلطانی شهرزاد قصهگو!من شهرزاد هستم و بیشتر آدمها بخصوص بچهها من رو شهرزاد قصه گو، قصه گویی فضایی میدونن. نه اینکه من از فضا آمده باشم نه. من فقط از فضا و کهکشان و ستارهها برای بچهها قصه و داستان مینویسم و حالا این جا هستم که عجیبترین و شاید مهمترین قصه زندگیم رو براتون تعریف کنم که برای اینکه بتونم بشینم اینجا این داستان رو براتون بگم روزها و شبها و ماههای زیادی را با خودم سر و کله زدم و با خودم کلنجار رفتم که هر طور که شده باید این داستان را برای بچهها بگم اما حقیقتش باور این قصه هنوز برای خود من سخته چه برسه به اینکه بخوام بیام اینجا و آن را برای شما بگم و ازتون بخوام داستان رو باورکنید.راستش را بخواهید من حتی نویسنده این قصه نیستم در واقع من فقط اینجا هستم که عجیبترین اتفاقی که میتونه در زندگی یک نویسنده کتابهای داستانهای فضایی برای بچهها اتفاق بیفتد رو براتون تعریف کنم.داستان درست از یک عصر زمستانی زیبا و آروم آغاز میشه وقتی من در آرامش و سکوت کامل تنهایی خودم پشت میزم مشغول کارکردن توی قصه جدیدم برای بچهها بودم. پشت پنجره دونههای زیبای برف یکی یکی آروم آروم به زمین افتادند صدای پیانوی توی اتاقم شنیده میشد و من با خیال راحت چای داغم را مینوشیدم و منتظر هیچ کس نبودم. راستش بیشتر روزها تو خونه منتظر کسی نیستم چون دوست و آشنای زیادی ندارم و کسی اصلا آدرس و نشونیمو نداره. بچهها هم معمولا حرفها و نامههاشون رو به ایمیلم میفرستند. پس میتوانید به خوبی تصور کنید که در خانهی من صد سال یه بارم صداش در نمیاد. اون روز سردترین روز بود و از شب قبل یک سره برف میبارید و همه جا سفید و سرد بود. هیچ موجود زندهای هم تو خیابون نبود. تو همون وضعیت دقیقا تو لحظهای که داشتم اوج داستانم رو تو ذهنم میساختم و روی کاغذ مینوشتم در به صدا درآمد با خودم گفتم اشتباه شنیدم. برای همین صدا را نادیده گرفتم و به کارم ادامه دادم که دوباره در به صدا درآمد. باز هم توجهی نکردم و به نوشتن ادامه دادم که برای سومین بار این بار خیلی محکمتر صدای در را شنیدم مجبور شدم از جام بلند شم و عصبانیت زیاد رفتم که درو باز کنم و ببینم چه کسی پشت در است محکم درو باز کردم و اومدم که صدامو بلند کنم دیدم که هیچ کس پشت در نیست. پامو از در خونه بیرون گذاشتم که خیابون رو ببینم یه دفعه در اولین قدم چیزی زیر پام صدا داد. پامو آروم بلند کردم و یدم چیزی شبیه یک فلز زیر برف است. اول نگاه کردم و خم شدم و برش داشتم. تو نگاه اول شبیه یک جعبه فلزی رنگ و رو رفته بود که حسابی قر شده بود و کمی سوخته بود. به خودم اومدم و دقیقتر نگاهش کردم که یکدفعه دیدم درست شبیه یک پاکت نامه است مستطیل شکل و پهن با یک در مثلثی شکل. اینقدر همه چیز عجیب بود و من تو شوک بودم که تا چند ثانیه هیچ کاری نمیتونستم بکنم. کم کم به خودم اومدم و شروع کردم پاکت فلزی رو نگاه کردن که چشمم به پشت پاکت خورد. انگار چیزی پشت آن نوشته بود، گفتم خب اطلاعات و آدرس فرستنده رو نوشته. دقیقتر نگاه کردم خبری از آدرس فرستنده نبود که هیچ حتی آدرس گیرنده یا نشونی از من و خونه من هم در این پاکت نبود به جای همه اینها عجیبترین جمله که میتونید برای جای آدرس روی یک پاکت نامه تصور کنید روش نوشته شده بود پیدا کردن آدرس خونه شما از پیدا کردن آدرس ایستگاه فضایی که من از آن ارسال میشم سختتر بود. چشمام از تعجب باز مونده بود و هیچ نمیتونستم بگم اون لحظه هزار تا فکر و سوال از ذهنم گذشت که این دیگه چیه؟ از کجا آمده؟ کی فرستاده؟ آدرس من از کجا آورده؟ ایستگاه فضایی؟ کدوم ایستگاه فضایی؟ امکان ندارد. من نویسنده داستانهای فضاییم و راجع به هر چی که اطلاعات نداشته باشم راجع به فضا و ایستگاههای فضایی کلی اطلاعات دارم و میدونم ایستگاههای فضایی ما انسانها با زمین انقدر فاصله دارد که کسی تلاش نمیکند با پاکت فلزی ازشون نامه بفرسته نمیخوام با خودم تصور کنم که این پاکت این همه راه رو از فضا سالم به سمت زمین اومده و از جو عبور کرده و یک راست رسیده خونه من. ازین حرفا گذشته تمامی ایستگاههای فضایی اینترنت دارند و اگر فضانوردی با کسی رو زمین کار داشته باشه میتونه به راحتی ایمیل بفرسته. کم کم صورت متعجبم تبدیل شد به صورت خشمگین و عصبانی و پاکت فلزی را پرت کردم روی زمین و با خودم گفتم حتما یک آدم بیکار خواسته یک شوخی بیمزه با من بکنه. برگشتم سمت خونه و در رو محکم بستم و پاکت فلزی را رها کردم چند ساعتی گذشت هنوز تو این حال و هوا بودم که از پشت پنجره صدای چند تا بچه به گوشم خورد. انگار اومده بودن تو خیابون برف بازی. بهتر از این نمیشد تو این وضعیت همینو کم داشتم. زمان گذشت و من همچنان تلاش میکردم که داستانم رو بنویسم اما حتی یک کلمه هم ننوشتم. کم کم صدای خنده بچهها تبدیل به داد و فریاد شد انگار سر چیزی دعوا شده بود. گوشمو تیز کردم و شنیدم که یکی از بچهها میگفت: مال خودمه. خودم پیداش کردم این جعبه باید دست آدم برفی من باشه نه تو.با شنیدن این جمله سه متر از جام پریدم و با عجله به سمت در رفتم و دیدم یه سر پاکت فلزی نامه تو دست بچه و تون سرش تو دست یکی دیگهست و با تمام قدرتشون در حال کشیدن از هر دو طرف هستند به سمتشان رفتم و سعی کردم با صحبت به جای اینکه سرش با هم دعوا کنند بگم که به من بدهند و این نامه مال من هست. خوشبختانه از جمله روی پاکت فلزی نوشته شده بود چیزی سر در نیاورده بودند و از طرفی من بچهها رو خوب میشناختم و میدونستم در معامله باهاشون شکلات همیشه کارسازه پس بعد از کلی صحبت راضی شدن که تمام شکلاتهای خوشمزه که توی خونه داشتم رو ازم بگیرن و در ازاش پاکت فلزی غرق شدهی رنگ رو رفته رو بهم پس بدن.پاکت نامه فلزی رو گرفتم و به خانه برگشتم به اتاقم رفتم و روی میزم روی کاغذهای قدیمی کارم گذاشتم این همه ماجرا و داستانی که تو این چند ساعت پشت سر گذاشته بودم حسابی خستم کرده بودند و دیگه رمق کار برام نبود.روی تختم دراز کشیدم و به هیچ عنوان حتی به باز کردن اون پاکت هم فکر نمیکردم. سعی کردم به خودم بگم این پاکت فلزی چیزی جز شوخی نیست و داخلش خبری نیست اما از آن طرف صدا تو سرم بهم میگفت اگه اینطور فکر میکنی پس چرا برای پس گرفتن از بچهها انقدر تلاش کردی؟مدتی تو فکر و خیالها گذشت. پلکام از خستگی حسابی سنگین شده بودند کم کم این صداها توی سرم آروم گرفتند و در حالی که از روی تخت خوابم خیره به پاکت فلزی و جمله عجیب روش بودم. به خواب رفتم. زمان گذشت تو خواب عمیقی بودم که صدای شنیدم. فکر کردم صبح شده و ساعت هم در حال زنگ زدنه.چشمای خوابالودمو به زور باز کردم و دیدم همه جا تاریکه. اومدم که ساعت رو بردازم و صداشو قطع کنم دیدم اصلا صدا از اون نیست. یه دفعه چشمام باز شدن از جام پریدم و سراسیمه سعی کردم تو تاریکی دنبال صدا بگردم که متوجه شدم صدا از جایی نزدیک میز کارم به گوش میرسه.با ترس و لرز آهسته آهسته نزدیک میز کار میشدم درست فهمیده بودم صدایی که نیمه شب من را از خواب بیدار کرد نه از ساعتم بلکه از پاکت فلزی روی میزم بود. |
انیمیشن کووید 19 کرونا حتما اسم کووید 19 رو شنیدید، ویروسی از خانوادهی کورونا که یکی از بزرگترین بیماریهای همه گیر رو به وجود آورده. این ویروس از شهر ووهان چین شروع شد و تا لحظه تهیه این ویدیو حدود 80 هزار نفر رو در چین و حدود 55 هزار نفر رو در باقی نقاط دنیا مبتلا کرده و منجر به مرگ 5 هزار نفر در دنیا شده است!مبتلایان به کووید 19 در چین و تعداد کشورهایی که کووید 19 در انها مشاهده شدهالبته مطالعات مدل سازی غیررسمی که توسط تعدادی از موسسات دنیا انجام شده است ادعا میکند که تعداد مبتلایان به میلیونها نفر خواهد رسید. چیزی که باعث سرعت انتقال بالای این ویروس شده اینه که در این ویروس از طریق هوا و یا لمس گسترش پیدا میکنه.این انیمیشن تلاشیست برای معرفی آنچه تا کنون در رابطه با کووید 19 میدانیم، و نشون میده که چگونه coronavirus ( COVID - 19 ) گسترش پیدا میکنه، چگونه به بدن حمله میکنه و اقدامات احتیاطی برای محافظت در برابر این بیماری همه گیر چیه. پاندمیک( pandemic ) یا همه گیری چیه؟احتمالا اپیدمی رو شنیدید که به معنی شیوع ناگهانی یک بیماری در منطقهای خاص هستپاندمیک ( Pandemic )، نوعی اپیدمی هست که محدود به یک منطقه نشده و تعداد بسیار زیادی از افراد رو در نقاط مختلف تحت تاثیر قرار میده.در 100 سال اخیر بشر با 6 بیماری همه گیر جهانی مواجه شده، بدترین این بیماریها آنفلوآنزای رخ داده در سال 1918 هست که منحر به مرگ 50 تا 100 میلیون نفر (یعنی حدود نیم درصد از جمعیت زمین) شد و بعد از اون ایدز قرار داره که تا کنون بیش از 32 میلیون نفر رو به کام مرگ کشونده!در حالی که تا کنون هیچ بیماری همه گیر جهانی از خانواده کروناویروس مشاهده نشده بود، 2 بیماری همه گیر منطقهای از این خانواده ویروسها شناسایی شده بود. که شامل سندرم شدید تنفسی حاد یا SARS و سندرم تنفسی خاورمیانه یا MERS میشه که به ترتیب در سالهای 2001 - 2003 و 2012 - 2015 و منجر به مرگ بیش از 1500 نفر شدهاند.همه گیریهای جهانی در صد سال اخیرویروس کووید - 19 هرچند هنوز اطلاعات زیادی در مورد کورونویروس جدید 2019 وجود ندارد. اکثر افراد برای محاسبهی نرخ مرگ و میر کرونا دچار اشتباه میشن از اونجایی که حداقل دو هفته دوره نهان بیماری هست باید اینگونه محاسبه نمود که تا دو هفته پیش از تهیه این ویدیو آمار 86 هزار و 604 ابتلا به کرونا در دنیا ثبت شده و تا لحظه تهیه این ویدیو 5 هزار و 810 مرگ روی داده است که آماری نزدیک به 7 درصد را ایجاد مینماید به علاوه میزان پذیرش ICU تا 20 درصد افراد در بازههای زمانی مشاهده شده است.طی تحقیقات انجام شده اگر بخواهیم دوره عمل کرونا رو بررسی کنیم، یک دوره هشت روزه نهفتگی، یک هفته عفونت و به دنبال آن یک افزایش احتمالی علایم و مراجعه به بیمارستان و سپس مراقبتهای ویژه در طی 8 - 10 روز دیگر خواهیم داشت.دوره ویروس کووید 19 مکانیزم عملکرد ویروس کروناکووید 19 نوعی تازگه کشف شده از خانواده coronavirusها است که باعث بیماری تنفسی میشوند. البته انسان مدتهاست که به کرونا ویروس آلوده میشه، و کرونا یکی از قدیمیترین مسیولان سرماخوردگی انسان هاست. این یک عفونت ویروسی مسری است که از طریق تنفس یا بلعیدن قطرات ویروسی پخش میشه. در نتیجه ، سرفه و عطسه و لمس کردن سطوح آلوده منبع اصلی انتقال عفونت است.ساختار coronavirus دارای چندین بخش است. در داخل ویروس رمزگذاری ژنتیکی نهفته است که به ویروس اجازه میدهد سلولهای انسانی را ربوده و آنها را به کارخانههای تولید ویروس تبدیل کند.ساختار کووید 19 قشای پروتیینی، که مادهی ژنتیکی ویروس را در بر گرفته.بر روی سطح ویروس نیز پروتیینهای S و HE وجود داره.متصل شدن کووید 19 به سلول انسانیویروس با استفاده از پروتیینهای s سلولهای انسانی را به اشتباه انداخته و به انها چسبیده و سپس جذب سلول میشوند.پس از ورود به سلول ویروس قشای خود را باز کرده و عناصر ژنتیکی خود را درون سلول رها میکند، و مرکز سلول انسانی را ربوده و با استفاده از آن به تولید مثل خود میپردازد، تولید مثل ویروس تا آنجا ادامه پیدا میکند که منجر به مرگ سلول انسانی و پخش شدن ویروسهای تولید شده در بدن و ابتلای باقی سلولها میشود .پیشگیری از کووید 19 خب تا اینجا کرونا رو شناختیمولی متاسفانه درمانی برای کووید 19 تا این لحظه پیدا نشده است پس تنها راه پیشگیری هست حالا چطور؟مهمتر از همه قرنطینه خانگی هست که نه تنها در ایران بلکه در همهی دنیا توصیه شده،. پس تا جای ممکن سعی کنید در خونه بمونید تا در معرض این ویروس قرار نگیرید.ولی موارد دیگهای هم هست که باید رعایت کنید:دستتون رو با آب و صابون به خوبی بشورید:کی؟پس از عطسه سرفه و یا فین کردنپس از استفاده از سرویس بهداشتیقبل از غذاغذا دادن یا بازی کردن با حیوون خونگیتونپس از ملاقات با هر فرد یا لمس کردن مکانی عمومیاز ماسک و دستکش استفاده کنید:حواستون باشه که ماسک و دستکش تمیز استفاده کنید و قبل از پوشیدن دستکش به خوبی دستهای خود رو بشوریدحداقل 1 ٫ 5 متر از افراد مشکوک فاصله بگیریدو عنگام عطسههای احتمالی دهان و بینی خود رو با آرنج بپوشونید تا بتونه پوشش کاملی باشهدستمالهای مصرف شده رو به سرعت به دور بندازید،بهتر هست از حوله استفاده نکنید ولی اگر از حوله استفاده میکنید حتما از حولههای شخصی استفاده کنید نه حولههای مشترک.تو رو خدا دست ندید به کسی بر نمیخوره برای سلامتی همه هست، و شاید تا الان هم سنت غلطی رو داشتیم انجام میدادیم .کرونا رو جدی بگیریم خیلیها جدی گرفتنش برای نمونه دولت چین برای به حداقل رسوندن انتقال تدابیر شدید امنیتی رو لحاظ کرده،گروههای پزشکی دنیا تمام تلاششون رو برای یافتن درمانی برای کرونا شروع کردن و در حال تست برخی از داروهای خود هستند که کاری زمان بر هست . پس تا موقعی که داروی اون رو پیدا کنیم و از اوج قدرت نمایی این ویروس عبور کنیم نکات بهداشتی رو رعابت کنید چون تا الان تفریبا تنها راه پیشگیری هست.به امید روزهای خوب با بهترین آرزوهاامیرری |
علوم شناختی و مساله ذهن( نظریه پیوندی ذهن) یکی از نظریههای دیگری که در علوم شناختی به عنوان پایه و اساس مطالعات قرار میگیرد، نظریه پیوندی ذهن است و آن را یکی از پایههای اصلی پیشرفت در هوش مصنوعی میدانیم. در این نظریه سوال اصلی این است که آیا پردازش در مغز به صورت توزیع شده انجام میشود؟ به طور دقیقتر آیا هر قسمت از مغز وظیفهی انجام کاری خاص را دارد؟ برای پاسخ به این سوالها میتوانیم به کارهای لشلی( 1890 - 1958 ) رجوع کرد. لشلی در جستجوی یافتن ردپایی از حافظه و یادگیری در مغز بود و برای دستیابی به این هدف، از موشها استفاده کرد. او به موشها تکلیفی را میآموخت و پس از کامل شدن یادگیری، مراکز مختلف مغز آنها را تخریب میکرد. قصد لشلی این بود که با تخریب قسمتهای مختلف مغز ببیند که تخریب کدام قسمتهای مغز باعث از بین رفتن رفتار آموخته شده میشود. نتیجهای که لشلی به آن دست یافت، خلاف پیشبینیهایش بود. آنچه او مشاهده کرد این بود که میزان تخریب مغز اهمیتش بیشتر از مکان تخریب مغز میباشد. به عبارت دیگر نتیجهگیری لشلی این بود که آنچه باعث یادگیری میشود قسمت خاصی از مغز نیست. بلکه کل تودهی مغز در این عمل یادگیری درگیر میباشند. البته امروزه یافتههای لشلی قابل استناد نیستند و مشکل او در پیدا کردن مراکزی که به حافظه مربوطند، ناشی از روش مطالعه او بود. با این حال این مطالعات موجب خلق مفهوم و ایدهای شد که در علوم ناختی بسیار مهم است. یادگیری یا شناخت تنها در یک مرکز خاص یا در رابطه بین یک سلول حسی و حرکتی شکل نمیگیرد. این اتفاق اتفاقی است که در کل یک سیستم یا شبکه صورت میگیرد. ایده کلینگر لشلی توسط همکار او دونالد هب( 1949 ) به صورت جدیتری پیگیری شد. هب در مظالعات خود به مفاهیم و قواعدی دست پیدا کرد که حتی امروزه در مدلهای پیوند ذهن نیز مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از این مفاهیم مفهوم مجتمع سلولی است. مجتمعهای سلولی، مجموعه سلولهایی هستند که معمولا به طور همزمان فعال میشوند و فعال شدن یکی از آنها باعث تحریک سایر اجزا میشود. برای مثال وقتی به کلمهای مانند خانه فکر میکنیم به طور همزمان کلمات دیگری مثل والدین، حیاط، اتاق، آرامش و مانند آن، که با مفهوم خانه مرتبط هستند نیز فعال میشوند. مبنای این شبکه مفهومی، مجموعه سلولهایی هستند که همدیگر را تحریک میکنند. نکته جالب در مورد این مجنمعهای سلولی این است که آنها پویا هستند و بر اثر تجربه، اجزای آن تغییر میکند. مجتمعهای سلولی خود با مجتمعهای سلولی دیگر ارتباط مییابند و با تحریک و فعالسازی یکدیگر باعث شکلگیری یک جریان یا زنجیره ذهنی مرحلهای میشوند. در واقع فعال شدن پی در پی مجتمعهای سلولی، همان مسالهای است که جریان سیال ذهن نامیده میشود. برای مثال فکر کردن به خانه، مجتمع سلولی خانه را فعال میکند. این مجتمع سلولی مجتمع سلولی مهمانی را فعال میکند که خود باعث فعال شدن مجتمع سلولی خویشاوندان میشود و به همین ترتیب جریان فکر ادامه پیدا میکند.نکته بسیار مهمی که در مدل هب وجود دارد، ماهیت شبکهای سیستم عصبی و قابلیت انتشار پیام در این شبکه است. به طور خلاصه آنچه که میتوان از نظریه پیشنهادی هب استنباط کرد، این است که ذهن از عناصری تشکیل شده است که به صورت یک شبکه سازماندهی شدهاند. پیامها از قابلیت انتشار در شبکه برخوردارند، اما میزان و نوع انتشار آنها بستگی به قدرت پیوندهای موجود بین عناصر مختلف این شبکه دارد. عناصری که ارتباط قویتری با هم دارند، تشکیل مجتمعهای سلولی را میدهند و فعال شدن یکی از عناصر آنها احتمال فعال شدن عناصر دیگر را زیاد میکند. ظرفیت بالای مدلهای پیوندی برای تبیین و مدلسازی بسیاری از پدیدههای شناختی و همینطور شباهت سازمان سلولی مغز با معماری شبکههای پیوندی موجب شده این ایده مطرح گردد که مغز یا ذهن چیزی شبیه یک شبکه پیچیده است که به سختی میتوان مرکزی در آن پیدا کرد. تشخیص، طبقهبندی و تصمیمگیری نه بر اساس قواعد نحوی بلکه بر اساس فعالیت واحدها در یک شبکه شکل میگیرد. پردازش در این شبکه به صورت موازی، همزمان و احتمالاتی است.مدلهای پیوندی در سالهای اخیر به شکلی روزافزون گسترش پیدا کردند و توانستهاند تبیینهای مناسبی برای برخی از پدیدههای مهم شناختی فراهم کنند. اما این مدلها به رغم ظرفیت بالایشان، هنوز برای جنبههایی از ذهن که از ویژگیهای نظاممندی و ساختارمندی برخوردارند، مثل قواعد نحوی زبان یا سایر ساختارهای شناختی مشابه، توضیح قانع کنندهای ارایه نمیکنند. همچنین این مدلها نتوانستهاند تبیینی برای جنبههای فاعلی و پدیدارشناختی ذهن انسان، یعنی آگاهی او فراهم کنند. با این حال این نظریه هم همانند نظریه محاسباتی ذهن یکی از مهمترین نظریهها در توصیف پدیدههای شناختی در علوم شناختی مورد استفاده قرار گرفته است. |
حس تلخ مرگ سلول هر لحظه تنگتر و تاریکتر میشد. نفسهایش کوتاه و بریده شده بود. دیگر نایی نداشت. مرگ .حس تلخ بخشیده نشدن .زجر و درد کشیدن .صدایی چون ناخن کشیدن روی دیوار .یخ زدن تمام بدنش .تاریکی و اوج ناامیدی .با تمام این حسها کنار آمده بود بجز حس مرگ.نمیخواست به این زودیها جهان را ترک کند.ضجه میزد و در سلول کوچک خود داد میکشید به امید آنکه کسی به کمکش بشتابد.بارها و بارها درخواست کمک کرداما گویا صدایی از آن سلول سرد و تاریک بیرون نمیرفت.هیچ نوری از بیرون قابل مشاهده نبود که امید به زنده ماندن داشته باشد. با خود فکر میکرد در شبی گیر افتاده است که هیچگاه صبح نخواهد شد.دیگر تاب و توانش را برای مقابله با آن شرایط از دست داد. مرگ را به چشم خود دید. در آن هنگام جملهای را با بیحالی تکرار میکرد.(( اما من هنوز به دنیا نیومدم که بخوام بمیرم.))ویردق 1400 / 3 / 21 |
کهکشان راه شیری قاتل از آب درآمد! کهکشان راه شیری در جوانی کهکشان کوتوله دیگری را بلعیده است!منجمان سلسله حوادث مهمی که 10 میلیارد سال پیش منجر به شکل گیری کهکشان راه شیری ما شده را ردگیری کردهاند.محققان انستیتو IAC در مقالهای اینگونه ادعا کردهاند که یک کهکشان کوتوله به نام گایا آنسلادوس به کهکشان تازه شکل گرفته راه شیری برخورد کرده و با آن ترکیب شده است. این یافته آنها درک جدیدی از نحوه شکل گیری کهکشان راه شیری را عرضه میکند.ستاره شناسان پیشتر بر این باور بودند که کهکشان ما از دو مجموعه مجزای ستارگان تشکل شده اما اینکه دقیقا این دو مجموعه چگونه و در چه زمانی به هم پیوستند به عنوان یک معما باقی مانده بود. با استفاده از تلسکوپ فضایی گایا، محققان موفق به اندازهگیری دقیقتر موقعیت، روشنایی و فاصله تقریبا یک میلیون ستاره شدند. آنها همچنین به چگالی فلزات یا عناصر بدون هیدروژن و هلیومی که در ساختار این ستارگان وجود داشت توجه کردند.آنها دریافتند که هر دو مجموعه ستارگان عمر تقریبا یکسانی دارند اما یکی از آنها نشانههای از حرکات هرج و مرجی را نشان داده که شاهدی بر یک برخورد کهکشانی است.محققان بر این باورند که گایا آنسلادوس 10 میلیارد سال پیش با راه شیری جوان برخورد کرده و با گذشت میلیونها سال، کهکشان راه شیری آن را بلعیده و در خود فرو برده است. محققان همچنین دریافتند که این برخورد باعث یک تغییر وضعیت چهار میلیارد ساله در ستارگان شده و گاز متصاعد شده از این فعالیت، دیسک رقیق مرکز راه شیری را شکل داده است و بقایای گایا آنسلادوس هم هاله نورانی کهکشان ما را به وجود آورده است.بر اساس گفتههای محققان این اطلاعات جزییات بی نظیری از ابتدای تاریخچه کیهانی ما را آشکار میسازد. البته این اولین باری نیست که در مورد بلعیده شدن یک کهکشان توسط کهکشانی دیگر میشنویم، در واقع کهکشان همسایه ما یعنی آندرومدا هم حدود دو میلیارد سال قبل یکی از کهکشانهای نزدیکش را بلعید و پیش بینی شده که در آینده بسیار دور هم با راه شیری برخورد خواهد کرد. |
تمرین ذهن ( 2 ) | وزن اطلاعات چقدر است آیا واقعا با فراموش کردن اطلاعات گذشته میتوانم وزنم را کم کنم؟خبری خواندم که "وزن کل ویروس کرونا در جهان 5 گرم است". یعنی همه آن چیزی که هشت میلیارد انسان را درگیر خود کرده و هزاران میلیارد دلار خسارت به بار آورده و قدرتهای بزرگ هم نتوانستهاند از پس آن برآیند، تنها به اندازه 5 گرم وزن دارد. اگر از خواندن این خبر تعجب کردهاید، باید بگویم که هنوز تا شوکه شدن فاصله زیادی دارید. امروزه ما با "اطلاعات" احاطه شدهایم، و مخصوصا در شیوع بیماری اخیر، بیش از هر چیز هجوم اخبار و اطلاعات است که ما را تحت تاثیر خود قرار میدهد. سوالی که پیش میآید این است که اطلاعات چیست. آیا ماهیت مادی دارد، یعنی با ماده و انرژی ارتباطی دارد. اگر داشته باشد، وزن آن چقدر است. ویروس جزو ماده به حساب میآید، اما ماهیت اطلاعات به این سادگی قابل درک نیست. برای درک ماهیت اطلاعات، از بعد فیزیکی، ابتدا باید به سراغ ترمودینامیک برویم.آنتروپیتصور کنید که یک فنجان چای در دست دارید، اما کمی سرد شده است. آیا ممکن است بتوان کاری کرد که در این فنجان، قطعاتی از یخ تشکیل شود، و در نتیجه چای داغتر شود؟ این کار البته با قانون بقاء کار و انرژی هیچ منافاتی ندارد. گرما از آب گرفته میشود، و در نتیجه آب یخ میبندد، و این گرما به چای داده میشود و چای داغ میشود. اما چرا انجام این کار غیرممکن است؟ پاسخ: قانون دوم ترمودینامیک.قانون دوم ترمودینامیک بیان میکند که آنتروپی در یک سیستم بسته هیچگاه کم نمیشود. اما آنتروپی چیست. آنتروپی بیانگر میزان بینظمی، عدم تعادل و عدم قطعیت یا غیر قابل پیشبینی بودن است. هر جرمی در دنیا که از محیط تاثیر بپذیرد، آنتروپیاش دایما در حال افزایش است. وقتی آنتروپی افزایش مییابد، به این معنی است که اتمهای جسم، حالتهای بیشتری برای قرار گرفتن در کنار هم دارند، و این به معنی افزایش بینظمی است. برای مثال، وقتی چند قطره شیر را درون قهوه میریزید، شیر درون قهوه پخش میشود. یعنی حالتهایی که ذرات شیر میتوانند کنار هم قرار بگیرند، بیشتر از موقعی میشود که شیر در یک نقطه بدون حرکت باقی بماند، که به معنی افزایش آنتروپی است. در واقع برای قطرات شیر، بینظم بودن سادهتر از داشتن نظم است و همه اجرام به سمت بینظمی تمایل دارند.خاصیت مهم این قانون برگشتناپذیر بودن است. آنتروپی هیچوقت کاهش نمییابد. وقتی یک تخممرغ شکسته شود، دیگر نمیتوان آن را به حالت اول برگرداند. تعداد حالتهایی که اجزای تخممرغ برای بودن کنار هم دارند، بسیار زیاد است، اما تعداد حالتهای خیلی کمی هست که بتوانند یک تخممرغ سالم را تشکیل بدهند. به عبارت دیگر، احتمال وجود یک تخم مرغ سالم، بسیار کمتر از احتمال وجود تخممرغ شکسته است. (این مساله البته وقتی وارد دنیای مولکولها و اتمها و تاثیرات تخممرغ با محیط میشود پیچیدهتر شده و نهایتا به این صورت در میآید که برای برگرداندن تخممرغ به حالت سالم، باید بتوان همه جهان را تغییر داد). همین مثال را میتوانیم برای املت بزنیم. چرا نمیتوانیم املت را به گوجه و تخممرغ خام تبدیل کنیم. یا قطعات هیزم سوخته را به درختی تنومند.از شگفتیهای دیگر این موضوع، ارتباط گرما با زمان است. چرا سفر به گذشته غیرممکن است. مسافرت به گذشته با هیچکدام از قوانین فیزیک تعارض ندارد جز با قانون دوم ترمودینامیک. که میگوید آنتروپی جرمی که از محیط تاثیر میگیرد، نمیتواند کاهش یابد. افزایش آنتروپی برعکس دیگر پدیدههای فیزیکی پدیدهای یکطرفه است. و به همین خاطر است که نمیتوان به گذشته سفر کرد. در واقع تفاوت گذشته با آینده، تنها بر سر میزان آنتروپی است.اما آنتروپی چه ربطی به اطلاعات دارد؟ اجازه دهید با "نظریه اطلاعات شانون" شروع کنیم.نظریه اطلاعاتتصور کنید که ظرفی داریم که تمام حروف کتابی از شکسپیر در آن وجود دارد. هر بار این ظرف را به زمین پرتاب میکنیم و نگاه میکنیم که طرز قرار گرفتن حروف کنار هم چگونه است. و اینکه آیا اثر شکسپیر را میتوانیم به صورت تصادفی تولید کنیم یا نه. تمایل به بینظمی اینجا هم خودش را نشان میدهد. تنها یک حالت وجود دارد که اثر شکسپیر تصادفا خلق شود، اما حالتهای بیشمار دیگری هست که منجر به یک متن بیمعنی میشود. در واقع در اینجا، اطلاعات تمایل به بینظمی دارند و قانون دوم ترمودینامیک در مورد آن صدق میکند. به عبارت دیگر، اطلاعات هم مانند سیستمهای برگشتناپذیر ترمودینامیکی، تمایل به تصادفی بودن و بالا رفتن آنتروپی دارند. هر چقدر که یک خبر تصادفیتر باشد، طبیعیتر است، یعنی به طور طبیعی در طبیعت وجود دارد و آنتروپی بالاتری دارد.اما ارزش اطلاعات چه رابطهای با میزان تصادفی بودن یا آنتروپی آن دارد. فرض کنید یک متن رمزشده به دست شما میرسد. این متن رمزشده، دارای ویژگی تصادفی بودن و غیرقابل پیشبینی بودن است. یعنی انگار که یک میمون حروف آن را به صورت رندوم کنار هم چیده است. در نتیجه برای ما بیمعنی خواهد بود یا به عبارتی ابهام ما در مورد آن زیاد است. اما بعد از اینکه آن را رمزگشایی کردیم، و به معنی آن دست پیدا کردیم، ابهام ما هم از بین میرود. هر چقدر میزان تصادفی بودن متن بیشتر باشد، رمزگشایی آن هم سختتر است، و ارزش اطلاعاتی که از آن بدست میآوریم بیشتر خواهد بود. در واقع باید برای رمزگشایی آن کار بیشتری انجام دهیم که مجموع کار انجام شده با آنتروپی کم شده اطلاعات برابری کند.ارزش اطلاعات با احتمال رخداد آن نسبت عکس دارد. برای مثال، حالتی را در نظر بگیرید که سکهای را پرتاب میکنیم. تا پیش از پرتاب سکه، احتمال شیر یا خط بودن نتیجه 1 / 2 است و ابهام ما در مورد نتیجه آن در بیشترین حالت ممکن قرار دارد (معادل یک بیت اطلاعات). اما بعد از اینکه نتیجه سکه را مشاهده کردیم، ابهام ما از بین میرود. اگر سکه شیر بیاید، و کسی به ما بگوید "سکه شیر آمده است"، این اطلاعات هیچ محتوای ارزشمندی برای ما ندارد. و اگر این سکه به گونهای باشد که همیشه شیر بیاید، این گزاره هیچ ارزشی برای ما ندارد: "سکه شیر خواهد آمد."حالا که فهمیدیم اطلاعات هم از قانون دوم ترمودینامیک تبعیت میکند، میخواهیم ببینیم چه رابطهای میان "اطلاعات، ماده و انرژی" وجود دارد.معمای شیطان ماکسولجیمز کلارک ماکسول یک آزمایش ذهنی را مطرح کرد تا قانون دوم ترمودینامیک را نقض کند. این آزمایش که به نام "شیطان ماکسول" معروف است، تا نزدیک یک قرن به عنوان یک معما باقی ماند. تصور کنید دو محفظه گازی کنار هم قرار دارند که دریچهای باز بین آنهاست. از آنجایی که این دریچه باز است، تعادل دمایی در سیستم برقرار است، یعنی دمای دو محفظه یکسان است و آنتروپی در حداکثر حالت ممکن است. حال فرض میکنیم یک موجودی فرضی تکسلولی، دارای قدرت فکر، کنار دریچه قرار گرفته است و سر اینکه کدام مولکول گاز میتواند بین دریچهها حرکت کند، حق انتخاب داشته باشد. انتخاب او به این صورت است که اگر یک مولکول گاز با سرعت بیشتر (به معنی گرمای بیشتر) بخواهد از چپ به راست برود، یا یک مولکول گاز با سرعت کمتر از راست به چپ برود، اجازه این انتقال را میدهد. در غیر این صورت دریچه را میبندد. بعد از مدتی محفظه سمت راست گرمتر و محفظه سمت چپ سردتر خواهد شد. در نتیجه قانون دوم ترمودینامیک نقض میشود. چرا که سیستمی که در حالت تعادل و دارای حداکثر آنتروپی بوده است، توانسته است به دو سیستم گرم و سرد تقسیم شود.حل معمای ماکسول نزدیک صد سال زمان برد. زمانی که لانداوه، ارتباطی بین قانون دوم ترمودینامیک و اطلاعات کشف کرد. اصل لانداوه بیان میکند که شیطان ماکسول باید بتواند مولکولهای سریعتر را از کندتر تشخیص بدهد. یعنی برای هر مولکول یک بیت اطلاعات لازم دارد تا بداند یک ذره در کدام طرف است. و بعد باید آن را فراموش کند. اما پاک کردن اطلاعات انرژی لازم دارد که آزاد شدن گرما و رشد آنتروپی را در پی دارد. اما چرا پاک کردن اطلاعات باعث افزایش آنتروپی میشود؟ چون فرایندی برگشتناپذیر است. وقتی یک بیت از اطلاعات را میخواهیم پاک کنیم، تا پیش از پاک شدن دو حالت دارد، اما بعد از پاک شدن فقط یک حالت میپذیرد، در نتیجه آنتروپی اطلاعات کاهش مییابد. اما آنتروپی هیچگاه کم نمیشود، پس باید این مقدار انرژی به صورت گرما آزاد شود. در نتیجه قانون دوم نقض نمیشود.اصل لانداوه راهی برای محاسبه انرژی از اطلاعات است. به عبارتی نشاندهنده همارزی اطلاعات با انرژی است. یعنی از اطلاعات میتوان انرژی استخراج کرد. به لحاظ نظری، یک نرمافزار صرفنظر از مسایل سختافزاری، قادر به تولید انرژی است. آزمایش ذهنی شیطان ماکسول نشان میدهد که شیطان ماکسول صرفا با داشتن اطلاعاتی از سرعت مولکولها و فراموش کردن آن، میتواند کار و انرژی تولید کند.طبق این قاعده، انسان با فراموش کردن اطلاعات میتواند وزن کم کند. اما متاسفانه این مقدار خیلی کم است و به درد وزن کم کردن نمیخورد !محاسبه وزن اطلاعاتطبق اصل لانداوه، اطلاعات با انرژی ارتباط دارد. و بر اساس فرمول انیشتین، رابطهای بین جرم و ماده وجود دارد. در نتیجه سه مفهوم انرژی، ماده و اطلاعات با هم در ارتباط هستند، که هیچکدام به تنهایی نابود نمیشوند و فقط به دو فرم دیگر قابل تبدیل هستند. پس ما میتوانیم جرم اطلاعات را محاسبه کنیم. مطابق اصل لانداوه، انرژی هر بیت از اطلاعات برابر 10 به توان منفی 21 ژول است. پس جرم هر بیت اطلاعات معادل 10 به توان منفی 32 میلیگرم است.بر این اساس، وزن اطلاعات DNA که یک انسان را میسازد، و در واقع باعث تفاوت انسان با یک خوشه گندم میشود، حدود 10 به توان منفی 10 میلیگرم است و برای جمعیت انسانهای زمین، چیزی در حدود وزن یک دانه شن است.اما وزن اینترنت چقدر است؟ یک راه برای محاسبه وزن اینترنت، توجه به تکنولوژی است. یعنی محاسبه تفاوت وزن یک ترانزیستور، زمانی که بیت یک را ذخیره کرده است، با حالتی که بیت صفر را ذخیره کرده است. این تفاوت در حدود وزن 40 هزار الکترون است. برای مثال وزن کیندل با ظرفیت 4 گیگابایت، زمانی که کتابهای الکترونیکی در آن ذخیره میشوند، حدود 10 به توان منفی 18 گرم بیشتر از حالت اولیه آن است. در نتیجه با یک تخمین، وزن اینترنت در سال 2011 حدود 50 گرم بوده است. البته این وزن اطلاعات نیست. بلکه وزنی است که برای نگهداری این اطلاعات و در واقع "اجرای اینترنت" هزینه میشود.برای محاسبه وزن اطلاعات در زمان حال، باید این نکته در نظر گرفتن شود که 90 درصد اطلاعات در دو سال اخیر ایجاد شدهاند. تا سال 2017 ، حجم کل اطلاعات اینترنت 2 ٫ 7 زتابایت ( 10 به توان 21 ) بایت بوده است و در سال 2020 به میزان 44 زتابایت میرسد. با این حساب وزن خود اطلاعات اینترنت، مستقل از الکترونها، حدود 5 ضربدر 10 به منفی 10 میلی گرم است.ماتریکسآیا جهان اطراف ما چیزی بیشتر از دادهها است؟درک انسان از جهان توسط پنج حس فیزیکی او صورت میگیرد که دادههایی را به مغز ارسال میکنند. همه تصورات ما از دنیا وابسته به همین دادههای ورودی است، که نه فقط با پنج حس، بلکه میتواند از طریق کامپیوتر به مغز ما ارسال شود. یعنی بین مغزی که در یک ماتریکس قرار گرفته و دادههایی از جهان شبیهسازیشده برایش ارسال میشود، با مغزی که واقعا در حال تجربه جهان واقعی است، هیچ تفاوتی به لحاظ نگرشی که این دو مغز نسبت به جهان دارند وجود ندارد.پشه و نمروددر قرآن آمده است که نمرود به وجود خدا باور داشت اما در اثر قدرت و امکاناتی که خدا به او داده بود، مغرور شد، در حالیکه این قدرت از سوی خدا بود. پس ابراهیم به او گفت: "خدای من کسی است که میمیراند و زنده میکند". نمرود دو مرد زندانی را گفت بیاورند و فرمان داد که یکی را آزاد کنند و دیگری را بکشند و گفت: "من نیز میتوانم بمیرانم و زنده کنم". یعنی نمرود به غلط اینطور استدلال میکند که مرگ و زندگی دیگران دست من است، در حالیکه مرگ و زندگی حقیقی افراد تنها دست خداست. در نهایت خداوند پشهای را مامور کرد تا وارد بینی او شود و او را بکشد. یعنی به وسیله ضعیفترین و ناچیزترین مخلوق خود، قدرتمندترین مخلوق را از پای درآورد.خواست تا لاف خداوندی زند / برج و باروی خدا را بشکندپشهای را حکم فرمودم که خیز / خاکشاندر دیده خودبین بریزپروین اعتصامی |
صادرات تخم مرغ بررسی مختصر عرضه تخم مرغ صادراتیمیزان صادرات تخم مرغ نطفه دار و خوراکی به شرایط بازار و میزان سلامتی و کیفیت پرندگان و محصولات بستگی دارد. در حالت کلی، وقتی عرضه تخم مرغ کاهش مییابد، قیمت آن نیز افزایش مییابد و این اصل بنیادی اقتصاد برای هر نوع محصول و کالایی صدق میکند. صادرات تخم مرغ خوراکی و نطفه دار نیز مطابق همین اصول پیش میرود و همیشه نوسانهای مربوط به خود را داشته است. در بعضی از دورهها، میزان تولید بهقدری کاهش مییابد که فعالیت در زمینه عرضه تخم مرغ خوراکی صادراتی و نطفه دار ممنوع و یا با محدودیت روبرو میشود. در همین راستا، قوانین و عوارضی برای عرضه تخم مرغ خوراکی صادراتی در نظر گرفتهشده است که شرایط را تحت کنترل نگه میدارد.از طرف دیگر، فقط افرادی میتوانند مجوز صادرات را دریافت کنند که در زمینه تولید تخم مرغ یا مرغداری فعالیت میکنند و در این صورت است که ترازوی ارزآوری کشور حالت متعادل خود را حفظ خواهد کرد. درواقع، ارزآوری کشور درگرو ت مین نیازهای داخلی و همچنین صادر کردن تخم مرغ به کشورهای همسایه است و حفظ تعادل تولید و مصرف باعث یکنواخت نگهداشتن نوسانات بازار میشود.الزامات و اصول بهداشتی مربوط به تخم مرغ صادراتی نقش مهمی در تایید توسط مسیولین دارد به این صورت که اگر قانونی در زمینه کیفیت تخم مرغ خوراکی یا سایر محصولات رعایت نشود، مسیول میتواند از ارسال آن جلوگیری کند. همچنین عوارضی که برای صادر کردن هر کیلوگرم تخم در نظر گرفته میشود، متناسب با شرایط بازار تعیین میشود و صادرکننده برای ارسال محصولات خود، مجبور به پرداخت این عوارض میباشد.ادامهی کامل مقاله :- chicken - egg / |
گاز اکسیژن دانشمندان چگونه گاز اکسیژن را کشف و نامگذاری کردند؟مطلبی که امروز قرار است راجع به آن صحبت کنیم بسیاری مهم و حایز اهمیت است چرا که برای ادامه حیات به آن نیازمندیم .هوایی که در آن نفس میکشیم شامل نیتروژن،اکسیژن و .مقدار اکسیژن چقدر است؟مقدار اکسیژن موجود در هوا 21 درصد است پس میتوان گفت جز اصلی تشکیل دهندهی هوا است.اکسیژن در جدول تناوبی دارای عدد اتمی 8 و عدد جرمی 16 است و در سال 1774 توسط دو دانشمند انگلیسی و سویدی کشف شد و در سال 1774 توسط آنتونی لاوازیه به نام نامگذاری شد.اکسیژن گازی بی بو، بی رنگ،غیر سمی و خنثی است هم چنین در دما و فشار استاندارد به صورت گاز است.اما علاوه بر اینکه به شکل گاز دیده میشود و بی رنگ است به دو صیرت جامد و مایع نیز وجود دارد و رنگ آن آبی کمرنگ است و هر دو بسیار پارامغناطیس هستند.گاز اکسیژن فراوانترین عنصر در پوسته زمین بوده و مقدار آن 46 ٫ 7 % ذکر شده است.خب ما تا به اینجا از کاربرد آن برای ادامه حیات گفتیم،اما میتوان گفت که هیچ کاربرد دیگری ندارد؟؟؟خیر ...باید بگیم که کاربردهای گاز اکسیژن محدود به حیات نیست بلکه به عنوان اکسید کنندهای در نیوی حرکتی موشکها نیز به کار میرود.علاوه بر اینها درتولید متانول ،جوشکاری،ساخت فولاد و . نیز به کار برده میشود.پس میتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که اکسیژن نه تنها برای ادامه حیات بلکه برای بسیاری از صنایع نیز بسایر مهم و حایز اهمیت است ..همراه ما بمانید .. |
رودخانهای به نام بدن سالها پیش این حقیقت توسط پرفسور آبرسولد یافته شد که، سالانه 98 درصد از اتمها و مولکولهای تشکیل دهنده بدن ما انسانها، با اتمهای دیگری جایگزین میشوند اتمهای جدیدی که احتمالا هیچ گاه در بدن ما نبودهاند. این گزاره با کمی تغییر در اعداد، برای سایر جانداران (حداقل برای سایر جانوران) نیز برقرار است. در بدن انسان، مولکولهای آب بیشترین نرخ جایگزینی را دارند. تقریبا نصف آب موجود در بدن (که 70 درصد وزن آن را تشکیل میدهد)، در عرض 8 روز به صورت کامل با مولکولهای آب جدید، جایگزین میشوند. یعنی هر 8 روز یک بار، 35 درصد از ماده تشکیل دهنده جسم ما، به صورت کلی بازجوان ( Rejuvenate ) میشود.در مقیاس سلولی، این بازنشانی و جوانسازی کمی کندتر انجام میشود و حدود 7 سال طول میکشد که اکثر سلولهای بدن انسان، با سلولهای جدیدتر جایگزین شوند. البته در این میان، برخی سلولها مانند سلولهای مغزی - عصبی و همین طور سلولهای بنیادین، مستثنی هستند و عملا از آغاز تا پایان زندگی، ما را همراهی میکنند هر چند مواد تشکیل دهندهشان به صورت کلی تغییر یابند و جایگزین شوند.مواد جدیدی که وارد بدن ما میشوند و در ساختار سلولهای ما به کار میروند، غالبا به صورت تنفس، خوردن و آشامیدن وارد بدن ما میشوند. مهاجرت و گردش دایمی مولکولها و اتمها در زنجیره غذایی، پدیده جالبی است. پرتقالی که از شمال کشور یا از بم میآید، بستهبندی و ترکیب خاصی است که طبیعت ایجاد کرده است و حاوی مواد مورد علاقه ماست. معلوم نیست که مولکول آبی که در داخل یک پرتقال است، دقیقا از کجا آمده است از یک دریا تبخیر شده است، از یک چشمه زیر زمینی است و یا حاصل ذوب شدن یک یخچال چند صد ساله است. اصلا معلوم نیست این مولکول آب، الان برای چندمین بار توسط یک موجود زنده خورده میشود.اگر دوستی را به مدت 7 سال یا بیشتر ندیدهاید، بار دیگر که او را ملاقات میکنید، تقریبا میتوانید مطمین باشید که بدن او حاوی هیچ یک از سلولها، مولکولها و اتمهای گذشته نیست و اساسا بدنی که از او میبینید، کلا تغییر کرده است اما دوست شما همان فرد است که میشناختید حداقل از نظر مشخصات شناسنامهای. شخصیت و وجود ما، صرفا برای زنده بودن (به مفهوم بیولوژیکی) وابسته به بدنهایمان است مانند رودی که برای جاری بودن وابسته به مولکولهای آبی است که در آن جریان دارند. اما تقریبا میتوانید مطمین باشید که احتمال دوباره همسایه شدن دو مولکول آب خاص در جریان رود ارس، از نظر ریاضی صفر است. احتمال دوباره عبور کردن یک مولکول آب از یک رودخانه نیز، اگر صفر نباشد، قطعا عددی بسیار کوچک خواهد بود.چیزی که ما را از یکدیگر متمایز میکند، نه اتمها و اجزای سازنده بدنهایمان، بلکه نرمافزار نصب شده در این سختافزار الکترو - شیمیایی (بدن) است. مهم همان نظام و سیستم عاملی است که بدن ما را راهبری میکند. همه مولکولهای آب کارشان را مثل هم انجام میدهند و تفاوت چندانی با هم ندارند. اما قطعا مولکولهای آبی که در مغز ادیسون یا هر فرد فرهیخته دیگری بودهاند و بخشی از عملکرد این ذهنها را تشکیل دادهاند، اگر میتوانستند، بسیار خوشحال میشدند. چرا که این ذهنها، اهداف ارزشمندی داشتهاند و چه چیزی والاتر از موثر بودن در خلق ارزش.منبع: وبسایت شخصی سید مصطفی کلامی هریس |
محاسبات کوانتومی، انیشتین را به مدت 100 سال متوقف کرد. امروز، آماده تغییر جهان است. شکل 1 . انقلاب محاسبات کوانتومی منجر به پیشرفت در هوش مصنوعیمنتشر شده در investorplace به تاریخ 24 ژوین 2021 لینک منبع: Quantum Computing Stumped Einstein 100 Years Ago . Today , It ' s Ready to Change the World .در اکتبر 1927 دانشمندان برجسته جهان برای پنجمین کنفرانس سولوی به بروکسل آمدند، کنفرانسی منحصر به فرد و فقط برای دعوتشدگان است و به بحث و حل مشکلات برجسته آشکار در فیزیک و شیمی اختصاص دارد.در حضار دانشمندانی حضور داشتند که امروزه ما آنها را به عنوان درخشانترین ذهنهای تاریخ بشریت تحسین میکنیم.آلبرت انیشتین آنجا بود . بنابراین اروین شرودینگر بود که تجربه معروف گربه شرودینگر را ابداع کرد . و ورنر هایزنبرگ، مردی که پشت اصل عدم قطعیت تغییر جهان هایزنبرگ بود. و لوییس دبروگلی. مکس به دنیا آمد. نیلز بوهر. مکس پلانک.فهرست ادامه دارد. از 29 دانشمند که در اکتبر 1927 در بروکسل ملاقات کردند، 17 نفر برای برنده شدن جایزه نوبل ادامه دادند.اینها ذهنهایی هستند که به طور جمعی بنیان علمی که دنیای مدرن براساس آن ساخته شدهاست را ایجاد کردهاند.و با این حال، زمانی که همه آنها نزدیک به 94 سال پیش به بروکسل رسیدند، با یک مفهوم گیر افتادند. یک مفهوم که نزدیک به یک قرن کلید فراری برای باز کردن پتانسیل کامل نوع بشر باقی ماندهاست.و حالا، برای اولین بار در تاریخ، آن مفهوم - که حتی انیشتین را هم گیج کرده بود - از طریق یک تکنولوژی جدید که جهان را آنطور که ما میشناسیم تغییر خواهد داد، به یک واقعیت مخرب تبدیل میشود.خوب. انیشتین، شرودینگر، هایزنبرگ و بقیه کسانی که برنده جایزه نوبل شدند دقیقا در سال 1927 در بروکسل درباره چه چیزی صحبت کردند؟مکانیک کوانتوم.حالا، واضح است که مکانیک کوانتوم یک موضوع بزرگ و پیچیده است که به 500 صفحه برای درک کامل نیاز دارد، اما این بهترین کار من در ساخت نسخه یادداشتهای کلیف در 500 کلمه است .دانشمندان برای قرنها قوانین دنیای فیزیکی را که به مکانیک کلاسیک معروف شده بود توسعه داده، آزمایش کرده، و اعتبار بخشیده بودند. این قوانین به طور علمی توضیح دادند که اوضاع چگونه کار میکند. چرا کار میکنند. از کجا آمده بودند. همین طور ادامه داشت و همین طور ادامه داشت.اما کشف الکترون توسط JJ در سال 1897 تامسون از دنیای جدید و زیر اتمی پردهبرداری کرد - چیزهای کوچکی که از قوانین مکانیک کلاسیک پیروی نمیکردند. بزرگترین تفاوتها دو برابر بودند.اول، در مکانیک کلاسیک، اشیا در یک مکان هستند، در یک زمان. شما یا در فروشگاه هستید و یا در خانه.اما در مکانیک کوانتومی، ذرات زیر اتمی میتوانند به صورت نظری در چندین مکان در یک زمان قبل از مشاهده وجود داشته باشند. یک ذره زیر اتمی میتواند در نقطه A و نقطه B به طور همزمان وجود داشته باشد، تا زمانی که ما آن را مشاهده کنیم، که در آن نقطه فقط در نقطه A یا نقطه B وجود دارد.بنابراین، "مکان" واقعی یک ذره زیر اتمی، ترکیبی از تمام مکانهای ممکن آن است.این برهم نهی کوانتومی نامیده میشود.دوم، در مکانیک کلاسیک، اشیا تنها میتوانند با چیزهایی کار کنند که "واقعی" نیز هستند. شما نمیتوانید از دوست خیالی خود برای کمک به حرکت دادن مبل استفاده کنید. شما به دوست واقعی خود نیاز دارید تا به شما کمک کند.اما در مکانیک کوانتومی، همه آن حالتهای احتمالاتی ذرات زیر اتمی مستقل نیستند. آنها درگیر شدهاند. یعنی، اگر ما چیزی در مورد موقعیتیابی احتمالی یک ذره زیر اتمی بدانیم، آن وقت ما چیزی در مورد موقعیتیابی احتمالی یک ذره زیر اتمی دیگر میدانیم - به این معنی که این ذرات بسیار پیچیده در واقع میتوانند با هم کار کنند تا یک اکوسیستم بسیار پیچیده ایجاد کنند.این، درهمتنیدگی کوانتومی نامیده میشود.بنابراین، به طور خلاصه، ذرات زیراتمی میتوانند به طور نظری حالتهای احتمالاتی متعددی داشته باشند، و همه آن حالتهای احتمالاتی میتوانند با هم کار کنند - دوباره، همه در یک زمان - تا کاری را انجام دهند.و این، به طور خلاصه، یک پیشرفت علمی است که انیشتین را در اوایل دهه 1900 به عقب راند.این بر خلاف هر چیزی است که مکانیک کلاسیک درباره جهان به ما آموخته بود. این خلاف عقل سلیم است. اما حقیقت دارد. واقعی است. و حالا، برای اولین بار در تاریخ، ما یاد میگیریم که چگونه این پدیده منحصر به فرد را مهار کنیم تا همه چیز را در مورد همه چیز تغییر دهیم .به این معنی که، مطالعه نظریه کوانتوم پیشرفتهای عظیمی در طول قرن گذشته داشتهاست، به ویژه در دهه گذشته، که در آن دانشمندان در شرکتهای فنآوری پیشرو شروع به فهمیدن این کردهاند که چگونه قدرتهای مکانیک کوانتومی را مهار کنند تا نسل جدیدی از کامپیوترهای فوق کوانتومی را بسازند که بینهایت سریعتر و قدرتمندتر از سریعترین ابرکامپیوترهای امروزی هستند.به طور خلاصه، کامپیوترهای امروزی براساس قوانین مکانیک کلاسیک ساخته شدهاند. به عبارت دیگر، آنها اطلاعات را در مورد چیزی که بیت نامیده میشود ذخیره میکنند - که میتواند دادهها را به صورت باینری به صورت " 1 " یا " 0 ." ذخیره کند.اما چه میشود اگر شما از قدرت مکانیک کوانتومی برای تبدیل آن بیتهای کلاسیک به بیتهای کوانتومی - یا کیوبیت - استفاده کنید که بتواند از ابرجایگاه برای ذخیره دادههای " 1 " و " 0 " به طور همزمان استفاده کند؟حتی بیشتر، چه میشود اگر شما بتوانید آن بیتهای کوانتومی و پیچیدگی لوریج را برای به دست آوردن همه بیتهای چند حالته برای کار با یکدیگر برای حل مسایل مالیات محاسباتی در نظر بگیرید؟شما از لحاظ نظری ماشینی با قدرت محاسباتی بسیار زیاد میسازید که حتی پیشرفتهترین ابرکامپیوترهای امروزی را به این شکل میسازد که انگار از عصر حجر هستند.این دقیقا همان چیزی است که امروز در حال رخ دادن است.گوگل یک کامپیوتر کوانتومی ساختهاست که یک محاسبه ریاضی را در 200 ثانیه حل کردهاست، که پیشرفتهترین ابرکامپیوتر کلاسیک جهان - اجلاس - IBM ده هزار سال طول کشید تا این کار را انجام دهد. این بدان معنی است که کامپیوتر کوانتومی گوگل حدود 158 میلیون بار سریعتر از سریعترین ابرکامپیوتر جهان است.این مبالغه نیست. این یک عدد واقعی است.احتمالات را تصور کنید اگر بتوانیم به طور گسترده مجموعه جدیدی از کامپیوترهای کوانتومی که 158 میلیون بار سریعتر از حتی سریعترین کامپیوترهای امروزی است را ایجاد کنیم.در نهایت سطحی از هوش مصنوعی که در فیلمها میبینید را خواهیم داشت. به این دلیل که امروزه بزرگترین محدودیت برای هوش مصنوعی مقاومت الگوریتمهای یادگیری ماشینی است، که توسط ظرفیت ابرمحاسبات محدود شدهاند. آن ظرفیت را گسترش دهید، و شما یادگیری ماشینی بینهایت بهبود یافته و هوش مصنوعی بینهایت هوشمندتر را به دست میآورید.ما میتوانیم بیماری را ریشهکن کنیم. ما در حال حاضر ابزارهایی مانند ویرایش ژن داریم، اما کارایی ویرایش ژن متکی بر نیرومندی ظرفیت محاسباتی اساسی برای شناسایی، هدف، درج، برش و تعمیر ژنها است. ظرفیت محاسبات کوانتومی و تمام چیزهایی که بدون خطا در عرض چند ثانیه اتفاق میافتند را وارد کنید - که به ما اجازه میدهد تا واقعا هر چیزی را در مورد هر کسی تصحیح کنیم.در نهایت ما میتوانیم آن میلیون مایل EV را داشته باشیم. ما تنها در صورتی میتوانیم باتریها را بهبود بخشیم که بتوانیم آنها را آزمایش کنیم، و تنها میتوانیم آنها را در دنیای واقعی آزمایش کنیم. بنابراین، کلید باز کردن قفل یک باتری یک میلیون مایل از طریق شبیهسازی سلولی است و سرعت و اثربخشی شبیهسازی سلولی بر استحکام ظرفیت محاسباتی اساسی متکی است. این ظرفیت را 158 میلیون بار بزرگتر کنید، و شبیهسازی سلولی 158 میلیون بار سریعتر اتفاق خواهد افتاد.برنامههای اینجا واقعا بیپایان هستند.و به همین دلیل است که گروه مشاوره بوستون بر این باور است که محاسبات کوانتومی، صنعت تریلیون دلاری بعدی خواهد بود.نمیتوانستم بیشتر از این موافقت کنم. در طول دو دهه آینده، محاسبات کوانتومی همه چیز را در مورد همه چیز تغییر خواهد داد.و به همین دلیل است که من اخیرا اولین تاخت و تاز خود را در سهام محاسبات کوانتومی انجام دادهام، و بهترین سهام محاسبات کوانتومی را برای خرید امروز در سرویس خبری فوق انحصاری خود، گزارش رشد نمایی، اضافه کردهام.شما میتوانید اطلاعات بیشتری در مورد خدمات اشتراک خبرنامههای من، و انتخابهای برتر من در مگاترندهای در حال ظهور جهان، با تبدیل شدن به یک مشترک رایگان در Hypergrowth Investing ، کسب کنید. با ثبتنام، آخرین گزارش تحقیقاتی من، 11 فروشگاه وسایل نقلیه الکتریکی برای سال 2021 ، که مستقیما به صندوق پستی شما فرستاده شدهاست را نیز دریافت خواهید کرد.در" Hypergrowth "، من و تیم من، روندهای برتر امروز را پوشش میدهیم، و سهام برتر برای خرید در درون آنها، هر روز در ساعت 7 : 30 صبح شرقی، یک شماره رایگان به صندوق پستی شما میفرستیم. من در مورد بازارهایی با سنگهای قیمتی پنهان صحبت میکنم که میتوانند سرمایهگذاران را X10 ، X50 یا حتی X100 بالا ببرند.و شما میتوانید همه چیز را در مورد خدمات حق بیمه من یاد بگیرید که در آن من بهترین بهترین را در دنیای سرمایهگذاری با رشد بالا گردآوری میکنم.آخرین انتخاب من در گزارش رشد نمایی برترین شرکت رایانش کوانتومی در جهان است - نامی که هنوز کسی در مورد آن چیزی نشنیدهاست . که ممکن است روزی به بزرگی خدمات وب آمازون یا Google cloud باشد.این مورد بزرگ بعدی است.این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات هوش مصنوعی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند. |
انقلاب علوم شناختی ماهیت و چیستی ذهن موضوعی است که بشر را همواره به خود مشغول داشته است.در اساطیر و داستان های تمدنهای گذشته تا کتب و آثار امروزی اشاراتی بر این دغدغه آدمی مشاهده میشود. با این حال بشر تا به امروز نتوانسته جوابی مناسب و قانع کننده برای آن بیاید.در عصر ما نیز این موضوع به فراموشی سپرده نشده است بلکه با پیشرفت های اخیر میتوان در مورد این موضوع هر چه بیشتر و آسانتر تحقیق کرد. در این نوشته کوتاه به ت ثیر رایانه در تفکر به این موضوع و رویکردهایش پرداخته شده است.قرن بیستم، قرن پیدایش ابزارها و دیدگاه های نوینرواج اصطلاح ذهن به سان رایانه، از تحولاتی جدید خبر میداد که اختراع رایانه یکی از آنان است. رایانه ابزاری قدرتمند است که در اواخر قرن بیستم به تازگی پا به عرصه گذاشته و به سرعت در حال پیشرفت بود. این نوآوری باعث شد که دیدگاهی نوین شروع به رشد کند و در مرکزش این ایده قرار داشت : "مغز یک رایانه است". رواج این دیدگاه مدیون علومی چون فیزیک و روانشناسی نیز میباشد.پیشرفتهای فیزیک ساخت ابزارهای مشاهده و اندازه گیری فعالیت مغز را مقدور کرد. تکنولوژی هایی چون EEG و MRI محصول این پیشرفت است. دیگر مغز آن جعبه سیاه نبود که تصورش میشد. چنین ابزارهایی روانشناسان را در رفع یکی از بزرگترین مشکلاتشان یاری نمود یعنی طراحی آزمایشهای علمی و تجربی روی مغز.رویکرد غالب زمانه در روان شناسی یعنی رفتارگرایی ، تلاشی در جهت تجهیز این علم به آزمایش علمی بود و چون تا آن دوران فعالیت های مغز و ذهن قابل مشاهده و اندازه گیری نبود راهکاری ارایه داد. میتوان با تقلیل ذهن انتزاعی انسان به رفتار که قابل مشاهده است آنرا مورد آزمایش قرار داد. حال که به لطف فیزیک جدید ابزار مشاهده مغز فراهم شده بود به علت باور ارتباط نزدیک ذهن و مغز نیاز به تقلیل ذهن به رفتار تا حدودی از بین رفت بنابراین نیاز به رویکردی جدید حس میشد.جرقه انقلاب شناختی در چنین شرایطی خورد که منجر به گردهم آیی علوم مختلف با نام علوم شناختی شد. متدولوژی اکتشاف ذهن با این انقلاب متحول گردید.دیدگاه جهان نسبت به انسان تغییر یافته بود هرچند نه لزوما در مسیر درست. نمونه ای را میتوان در اظهار نظر الن تورینگ در مورد هوش مصنوعی و کامپیوتر دید که انتقاداتی بسیار بر آن شد. وی که شاهد پیشرفت سریع توانایی کامپیوترها بود بر این باور شد که تداوم این روند، کامپیوترها را به جایگاهی خواهد رساند که آنان در حل مسایل، هم تراز انسان و یا فراتر باشند و حتی شروع به تفکر کنند.نوآوری های علم رایانه و ت ثیراتش بر متد تحقیق ذهندر قرن حاضر شاهد تعامل علم کامپیوتر با علوم دیگر با هدف شناخت ذهن هستیم. این تعامل سبب شده نوآوری هایی بوجود آیند که ایده های خود را از علومی دیگر گرفته اند. مثالی از چنین نوآوری هایی سیستم های خبره است.سیستم های خبره تلاشی برای بازنمایی دانش در رایانه و استفاده از منطق برای بسط آن میباشد. نمونهای از آن START است.استارت سیستمی است که دانشمندان و روزنامه نگاران را قادر به پرسش راجع به سفر فضاپیمای ویاژر ( Voyager spacecraft ) به نپتون و منظومه شمسی میکند. مثالی از یک پرسش و پاسخ را مشاهده میکنیم.پرسش : نپتون به چه رنگ است؟پاسخ START : در تصاویر نپتون اتمسفر سیاره و ابر دیده میشود. نپتون به علت وجود متان در اتمسفرش فرکانس های آبی و سبز نور را بازتاب میکند و در نتیجه متمایل به آبی است. متان فرکانس های قرمز و زرد نور را جذب میکند.حاصلی دیگر از این تعامل ظهور هوش مصنوعی قوی است. هوش مصنوعی قوی شاخه ای از علم رایانه است که متخصصانش با هدف شبیه سازی ذهن انسان و تواناییهای شناختی اش فعالیت میکنند . چنین هدفی ایجاب میکند مفاهیمی چون آگاهی، خودآگاهی، هوش، خلاقیت و . روشن گردند و و نهایتا پیاده سازی شوند. علوم فلسفه ، عصب شناسی ، روان شناسی و بسیاری دیگر در این مسیر به همکاری میپردازند.نقش اساسی دیگری که رایانه ایفا میکند مدل سازی نظریات مختلف و مقایسه نتایج با آزمایشهای روی انسان است.علوم کامپیوتر سبب ظهور ایدههای بسیاری در این زمینه شده است که در نوشتههای بعدی به آن ها و رابطه اشان با علومی چون فلسفه و روان شناسی خواهیم پرداخت.چشم انداز آیندهنکته ای که باید مورد توجه باشد این است که تضمینی برای به نتیجه رسیدن هوش مصنوعی و ساخت موجودی همچون خودمان وجود ندارد و حتی مخالفانی بسیار را متوجه خود کرده است اما با این حال با حضور چنین ابزار قدرتمندی ، علوم شناختی در جهت آشنایی بیشتر با ماهیت ذهن انسان پیش خواهد رفت و دانش جدیدی که در این مسیر کسب شود در درک و بهبود جوامع انسانی و فرد یاری خواهد کرد.منبع : Cognitive Science : An Introduction to the Study of Mind , Jay Friedenberg , Gordon Silverman |
قیمت و خرید باتری سامسونگ S5 باتری سامسونگ S5 با ظرفیت 2800 میلی آمپر و شماره مدل EB - BG900BBC میباشد. با خرید باتری سامسونگ گلکسی S5 یک باتری اورجینال و با کیفیت برای گوشی خود تهیه کنید تا بهترین و بالاترین حد از عملکرد و بهره وری را از گوشی خود شاهد باشید. بدیهی است که افزایش میزان روشنایی صفحه نمایش و همچنین مدت زمان روشن بودن اتصالات نظیر وای فای و یا اینترنت همراه تاثیر مستقیم بر میزان نگهداری شارژ هرگونه باتری دارد، که این باتری نیز از این مسیله مستثنی نیست.اگر به هر دلیلی شارژ باتری گوشی شما زودتر از حالت عادی تمام میشود یا تغییرات ظاهری مثل بادکردگی و ورم کردن در باتری گوشی خود مشاهده میکنید یا حتی مدت زمان زیادی از خرید گوشی گذشته و عملکرد باتری گوشی به هر دلیلی مثل روز اول استاندارد و جالب توجه نیست حتما لینک خرید باتری سامسونگ S5 را مطالعه نمایید زیرا احتمالا زمان تعویض باتری گوشی سامسونگ S5 شما فرا رسیده است. توجه داشته باشید که مهمترین بخش خرید باتری انتخاب باتری اصلی میباشد.خرابی باتریها میتواند بر اثر استفاده نادرست یا اینکه بر اثر کار طولانی باشد، که در هر دو صورت باید باتری خراب را جایگزین یک باتری سالم و اصلی نمود. باید با دقت در عملکرد گوشی خود را زیر نظر داشته باشید و به محض مشاهده اولین علایم خرابی مثل تخلیه شارژ، افت ناگهانی شارژ و یا خاموش شدنهای بی مورد پس از مشورت با افراد متخصص نسبت به خرید باتری سامسونگ S5 اقدام بفرمایید. لازم به ذکر است که این باتری دارای گارانتی تعویض چهار ماهه میباشد.باتریها نقش مهمی در ذخیره انرژی الکتریکی در گوشیهای موبایل دارند. عملکرد خوب باتری میتواند به سلامت و ارتقاء فعالیت گوشیهای هوشمند کمک کند. همچنین میتوانید در این مقاله جامع دربارهی باتریاطلاعات خود را تکمیل نمایید.مدل: EB - BG900BBC ظرفیت باتری: 2800 میلی آمپر ساعت ( mAh )نوع باتری: لیتیوم - یون و غیر قابل تعویض توسط کاربر |
علت بوی بد باتری ماشین چیست ؟ علت بوی بد باتری ماشینعلت بوی بد باتری ماشیندر ادامه به توضیح علت بوی بد باتری ماشین میپردازیم. باتری خودرو یکی از مهمترین اجزای سازنده هر وسیله نقلیه است. باتری وظیفه راه اندازی موتور را به عهده دارد و بدون آن، وسیله نقلیه نمی تواند روشن شود. باتریها در طول عمر خود،در معرض چرخه های مداوم شارژ و دشارژ و همچنین شرایط گرمایی زیاد از سمت موتور هستند. از آنجایی که هدف اصلی، روشن شدن موتور است، در صورت خرابی، آنها می توانند وسیله نقلیه را معیوب کنند. و باعث دردسر بزرگی برای راننده شوند، بنابراین باید در اسرع وقت تعویض شوند.علت بوی بد باتری ماشین و خرابی باتری ماشینبوی تخم مرغ گندیدهیکی از اولین علایم مشکلی که در باتری وجود دارد بوی تخم مرغ فاسد است. باتریهای اتومبیل اسید سرب معمولی، با مخلوطی از آب و اسید سولفوریک پر می شوند. با فرسودگی باتری، مقداری از اسید و آب ممکن است تبخیر شود که مخلوط را دچار مشکل می کند. این ممکن است باعث گرم شدن بیش از حد باتری و یا جوشیدن آن شود که باعث ایجاد بوی نامطبوع و حتی در موارد شدیدتر دود کردن آن می شود. در بیشتر موارد، ترکیبی از گرما و شارژ بیش از حد، ریشه این مسیله است که اغلب در آب و هوای گرم یا تابستان اتفاق می افتد. اگرچه ممکن است در هر زمان از سال نیز اتفاق بیفتد.دور موتور کندیکی دیگر از اولین علایم مشکلی که در باتری وجود دارد، دور موتور کند میل لنگ است. اگر شارژ باتری کم باشد، ممکن است قدرت کافی برای چرخاندن موتور را با سرعت معمول نداشته باشد و در نتیجه به آرامی لنگ می خورد. بسته به شرایط دقیق باتری، موتور ممکن است به آرامی کار کند و هنوز روشن شود، یا اینکه میل لنگ به اندازه کافی سریع نتواند بچرخد تا روشن شود. باتری به باتری کردن از وسیله نقلیه یا باتری دیگر معمولا راه حل خوبی است. تا وسیله نقلیه بتواند حرکت کند.چراغ باتری روشنیکی دیگر از علایم مشکل احتمالی باتری، چراغ باتری روشن است. چراغ باتری روشن معمولا علامت یک دینام معیوب است. با این حال، یک باتری معیوب نیز می تواند آن را روشن کند. باتری نه تنها به عنوان منبع تغذیه برای راه اندازی خودرو است. بلکه به عنوان منبع پایدار نیرو برای کل سیستم عمل می کند. اگر باتری نتواند شارژ دریافت کند یا آن را حفظ کند، حتی اگر دینام باتری را شارژ کند، سیستم منبع تغذیه ای برای کمک به تثبیت سیستم نخواهد داشت و ممکن است چراغ باتری فعال شود. در این صورت چراغ باتری روشن می شود تا زمانی که باتری از کار بیفتد.عدم استفاده از وسایل الکترونیکی خودرواحتمالا شایعترین علامت مشکل باتری عدم مصرف برق در لوازم الکترونیکی است. اگر باتری خراب شود یا خالی شود، ممکن است شارژ نداشته باشد و قادر به ت مین برق هیچ یک از وسایل الکترونیکی خودرو نباشد. هنگام ورود به وسیله نقلیه، ممکن است متوجه شوید که چرخاندن کلید سیستم الکتریکی را فعال نمی کند یا چراغها و سوییچ ها کار نمی کنند. معمولا باتری تخلیه شده در این حد، نیاز به شارژ یا تعویض دارد.علت بوی بد باتری ماشین و داغ شدن باتریباتری موجود در اتومبیل عملکرد بسیار مهمی را بر عهده دارد و بدون آن، وسیله نقلیه نمی تواند شروع به کار کند. به همین دلیل، اگر سرعت دور موتور شما کم است یا مشکوک هستید که ممکن است باتری شما مشکلی داشته باشد، می توانید باتری را بررسی کنید. و یا به یک تکنسین حرف ه ای نشان دهید. آنها قادر خواهند بود باتری شما را تعویض کنند یا سایر مشکلات اساسی را برطرف کنند تا ماشین به عملکرد کامل خود برگردد. |