# ---
stringlengths
5
627
شواهد جدید نشان می‌دهد که ماه حتی دیرتر، 4.48 ± 0.02 Ga، یا 70 تا 110 میلیون سال پس از آغاز منظومه‌ی شمسی، تشکیل شده است.
این برخورد حدود 100 میلیون برابر بیشتر از برخورد چیکسولوب اخیر که تصور می‌شود باعث انقراض دایناسورهای غیرپرنده شده است، انرژی آزاد کرد.
فرضیه‌ی برخورد غول‌پیکر پیش‌بینی می‌کند که ماه از نظر مواد فلزی تهی شده است و ترکیب غیرعادی آن را توضیح می‌دهد.
پوسته‌ی اولیه که زمانی که سطح زمین برای اولین بار جامد شد، تشکیل شد، به طور کامل از ترکیبی از این صفحات تکتونیکی سریع هادئن و برخوردهای شدید بمباران سنگین دیرهنگام، ناپدید شد.
این تکه‌های پوسته‌ی هادئن دیرهنگام و آرکئن اولیه، هسته‌ی مرکزی را تشکیل می‌دهند که قاره‌های امروزی در اطراف آن رشد کرده‌اند.
کراتون‌ها عمدتا از دو نوع متناوب از زمین‌ها تشکیل شده‌اند.
به همین دلیل، گاهی اوقات سنگ‌های سبز به عنوان شاهدی برای فرورانش در طول آرکئن تلقی می‌شوند.
اکنون احتمالاً بسیاری از فرارها در طول انباشت توسط فرآیندی به نام از بین رفتن گاز برخوردی، که در آن اجرام ورودی هنگام برخورد بخار می‌شوند، وارد شده‌اند.
سیاره‌های کوچک در فاصله‌ی 1 واحد نجومی (AU)، فاصله‌ی زمین از خورشید، احتمالاً هیچ آبی به زمین وارد نکرده‌اند، زیرا سحابی خورشیدی برای تشکیل یخ خیلی گرم بود و آب‌دهی سنگ‌ها توسط بخار آب خیلی طول می‌کشید.
null
شواهد اخیر نشان می‌دهد که اقیانوس‌ها ممکن است از ۴.۴ میلیارد سال پیش شروع به شکل‌گیری کرده باشند. در ابتدای دوره آرکیَن، آنها بخش عمده‌ای از زمین را پوشانده بودند.
بنابراین، خورشید در ۴.۵ میلیارد سال گذشته ۳۰ درصد درخشان‌تر شده است.
مدل‌های متعددی برای توضیح چگونگی پیدایش حیات از مواد شیمیایی غیر زنده وجود دارد، اما اجماع کمی در این زمینه وجود دارد. سیستم‌های شیمیایی که در آزمایشگاه ایجاد می‌شوند، از حداقل پیچیدگی برای یک ارگانیسم زنده بسیار دور هستند.
اگرچه ترکیب جو احتمالاً با ترکیبی که توسط میلر و یوری استفاده شده بود متفاوت بود، اما آزمایش‌های بعدی با ترکیب‌های واقع‌گرایانه‌تر نیز توانستند مولکول‌های آلی را سنتز کنند.
RNA بعداً با DNA جایگزین شد، که پایدارتر است و بنابراین می‌تواند ژنوم‌های طولانی‌تری بسازد و دامنه توانایی‌های یک ارگانیسم واحد را گسترش دهد.
مشکل سناریوی اولویت متابولیسم، یافتن راهی برای تکامل ارگانیسم‌هاست.
تحقیقات در سال ۲۰۰۳ نشان داد که مونتموریلونیت می‌تواند تبدیل اسیدهای چرب به "حباب" را نیز تسریع کند و این حباب‌ها می‌توانند RNA متصل به خاک رس را محصور کنند.
این سلول LUA نیای همه حیات روی زمین امروز است.
تغییر به جو غنی از اکسیژن یک پیشرفت اساسی بود.
آنها از تخمیر استفاده می‌کردند، تجزیه ترکیبات پیچیده‌تر به ترکیبات ساده‌تر با انرژی کمتر، و از انرژی آزاد شده برای رشد و تولید مثل استفاده می‌کردند.
بیشتر حیاتی که سطح زمین را پوشانده است، مستقیم یا غیرمستقیم به فتوسنتز وابسته است.
برای تأمین الکترون‌های مدار، هیدروژن از آب جدا می‌شود و اکسیژن به عنوان محصول جانبی باقی می‌ماند.
ساده‌ترین شکل بی‌اکسیژن حدود ۳.۸ میلیارد سال پیش، مدت کوتاهی پس از ظهور حیات، به وجود آمد.
در ابتدا، اکسیژن آزاد شده با سنگ آهک، آهن و سایر مواد معدنی ترکیب می‌شد.
اگرچه هر سلول فقط مقدار ناچیزی اکسیژن تولید می‌کرد، اما متابولیسم ترکیبی بسیاری از سلول‌ها در طول زمان بسیار طولانی، جو زمین را به وضعیت فعلی آن تبدیل کرد.
لایه اوزون، مقدار قابل توجهی از تابش فرابنفش را که قبلاً از جو عبور می‌کرد، جذب کرده و هنوز هم جذب می‌کند.
در نتیجه، زمین در دوره پروتروزوییک گرما بیشتری از خورشید دریافت کرد.
رسوبات یخبندان یافت شده در آفریقای جنوبی به ۲.۲ میلیارد سال پیش برمی‌گردد، که بر اساس شواهد پالئومغناطیسی، باید در نزدیکی استوا قرار داشته باشند.
یخبندان هورونی ممکن است در اثر افزایش غلظت اکسیژن در جو ایجاد شده باشد که باعث کاهش متان (CH4) در جو شده است.
با این حال، اصطلاح "زمین گلوله برفی" معمولاً برای توصیف عصر یخبندان شدیدتر بعدی در دوره کریوژنی استفاده می‌شود.
دی‌اکسید کربن با باران ترکیب می‌شود و سنگ‌ها را هوازدگی می‌کند تا اسید کربنیک ایجاد کند که سپس به دریا شسته می‌شود و بدین ترتیب گاز گلخانه‌ای از جو خارج می‌شود.
حوزه باکتری‌ها احتمالاً اولین بار از سایر اشکال زندگی (که گاهی اوقات نوامورا نامیده می‌شوند) جدا شد، اما این فرضیه بحث‌برانگیز است.
قدیمی‌ترین فسیل‌هایی که دارای ویژگی‌های معمولی قارچ هستند، به دوره پالئوپروتروزوییک، حدود ۲.۴ میلیارد سال پیش برمی‌گردند. این ارگانیسم‌های بسترزی چندسلولی ساختارهای رشته‌ای داشتند که قادر به آنستوموز بودند.
ممکن است سلول بزرگ تلاش کرده باشد سلول کوچکتر را هضم کند، اما شکست خورده باشد (احتمالاً به دلیل تکامل دفاع‌های شکار).
با استفاده از اکسیژن، محصولات جانبی سلول بزرگتر را متابولیزه کرد و انرژی بیشتری به دست آورد.
به زودی، یک همزیستی پایدار بین سلول بزرگ و سلول‌های کوچکتر در داخل آن ایجاد شد.
حادثه مشابهی با ورود سیانوباکتری‌های فتوسنتزکننده به سلول‌های بزرگ هتروتروف و تبدیل شدن به کلروپلاست اتفاق افتاد.
علاوه بر نظریه همزیستی شناخته شده منشأ سلولی میتوکندری و کلروپلاست، نظریاتی وجود دارد که سلول‌ها به پراکسی‌زوم‌ها، اسپیرکت‌ها به مژک‌ها و تاژک‌ها، و احتمالاً یک ویروس DNA به هسته سلولی منجر شدند، اگرچه هیچ کدام از آنها به طور گسترده پذیرفته نشده‌اند.
حدود ۱.۱ میلیارد سال پیش، ابرقاره رودینیا در حال جمع شدن بود.
اگرچه مرز بین یک کلونی با سلول‌های تخصصی و یک ارگانیسم چندسلولی همیشه روشن نیست، حدود یک میلیارد سال پیش، اولین گیاهان چندسلولی، احتمالاً جلبک‌های سبز، ظاهر شدند.
قطب‌های پالئومغناطیسی توسط شواهد زمین‌شناسی مانند کمربندهای کوه‌زایی، که لبه‌های صفحات باستانی را مشخص می‌کنند، و توزیع گذشته گیاهان و جانوران، تکمیل می‌شوند.
حدود ۱۰۰۰ تا ۸۳۰ میلیون سال پیش، بیشتر توده قاره‌ای در ابرقاره رودینیا متحد شد.
این ابرقاره فرضی گاهی اوقات به عنوان پانوتیا یا وندیا شناخته می‌شود.
شدت و مکانیسم هر دو یخ‌زدگی هنوز تحت بررسی است و توضیح آنها دشوارتر از زمین گلوله برفی اولیه پروتروزوییک است.
از آنجا که CO2 یک گاز گلخانه‌ای مهم است، آب و هوا در سراسر جهان خنک شد.
فعالیت آتشفشانی بیشتر در اثر فروپاشی رودینیا تقریباً در همان زمان اتفاق افتاد.
اشکال جدید زندگی، به نام زیست‌جانوران ادیاکاران، بزرگ‌تر و متنوع‌تر از همیشه بودند.
این دوره شامل سه دوره پالئوزوئیک، مزوزوئیک و سنوزوئیک است و زمانی است که زندگی چندسلولی به طور قابل توجهی به تقریباً تمام ارگانیسم‌های شناخته شده امروز تنوع یافت.
این امر باعث بالا آمدن سطح دریا می‌شود.
آثار یخ‌زدگی از این دوره فقط در گندوانای سابق یافت می‌شود.
قاره‌های لورنتيا و بالتیکا بین ۴۵۰ تا ۴۰۰ میلیون سال پیش، در طول کوه‌زایی کالئدونی، به هم برخورد کردند و لوروسیا (که به عنوان اورامریکا نیز شناخته می‌شود) را تشکیل دادند.
برخورد سیبری با لوروسیا باعث کوه‌زایی اورالی شد. برخورد گندوانا با لوروسیا به عنوان کوه‌زایی واریسکین یا هرسینی در اروپا یا کوه‌زایی آلگانین در آمریکای شمالی شناخته می‌شود.
در حالی که اشکال زندگی ادیاکاران هنوز بدوی و قرار دادن آنها در هر گروه مدرن دشوار است، در پایان دوره کامبرین، بیشتر شاخه‌های مدرن حیات موجود بودند.
برخی از این گروه‌های کامبرین پیچیده به نظر می‌رسند، اما ظاهراً کاملاً با حیات مدرن متفاوت هستند. برای مثال، می‌توان به آنومالوکاریس و هایکوئیچتیس اشاره کرد.
موجوداتی که می‌توانستند نیای ماهی‌ها باشند، یا احتمالاً به طور نزدیک با آنها مرتبط بودند، پیکايا بود.
ماهی‌ها، اولین مهره‌داران، حدود ۵۳۰ میلیون سال پیش در اقیانوس‌ها تکامل یافتند.
قدیمی‌ترین فسیل‌های قارچ‌ها و گیاهان خشکی به ۴۸۰ تا ۴۶۰ میلیون سال پیش برمی‌گردند، اگرچه شواهد مولکولی نشان می‌دهد که قارچ‌ها ممکن است در اوایل ۱۰۰۰ میلیون سال پیش و گیاهان ۷۰۰ میلیون سال پیش خشکی را استعمار کرده باشند.
باله‌ها به اندام‌هایی تبدیل شدند که اولین تتراپودها از آنها برای بلند کردن سرشان از آب برای تنفس هوا استفاده می‌کردند.
سرانجام، برخی از آنها به حدی به زندگی زمینی سازگار شدند که زندگی بزرگسالی خود را روی زمین سپری می‌کردند، اگرچه در آب متولد می‌شدند و برای تخم‌گذاری به آب بازمی‌گشتند.
گیاهان دانه را تکامل دادند که در این زمان (حدود ۳۶۰ میلیون سال پیش) انتشار آنها را روی خشکی به طور چشمگیری تسریع کرد.
۳۰ میلیون سال دیگر (۳۱۰ میلیون سال پیش)، تمایز سیناپسیدها (از جمله پستانداران) از ساروپسیدها (از جمله پرندگان و خزندگان) مشاهده شد.
رویداد انقراض تریاس-ژوراسیک در ۲۰۰ میلیون سال پیش، بسیاری از دایناسورها را حفظ کرد و آنها به سرعت در بین مهره‌داران به سلطه رسیدند.
۶۰ درصد از بی‌مهرگان دریایی و ۲۵ درصد از تمام خانواده‌ها منقرض شدند.
سومین انقراض دسته جمعی، انقراض پرمین-تریاس یا "مرگ بزرگ" بود که احتمالاً در اثر ترکیبی از رویداد آتشفشانی تله‌های سیبری، برخورد شهاب سنگ، گاز زدایی متان هیدرات، نوسانات سطح دریا و یک رویداد بی‌هوازی عمده اتفاق افتاد.
این انقراض، با از بین رفتن حدود ۵۷ درصد از تمام خانواده‌ها و ۸۳ درصد از تمام جنس‌ها، تا به حال مرگبارترین انقراض بود.
در اوایل دوره پالئوسن، زمین از انقراض بهبود یافت و تنوع پستانداران افزایش یافت.
ساوانا بدون علف شروع به غالب شدن بر بخش بزرگی از چشم‌انداز کرد و پستاندارانی مانند اندروزارکوس به عنوان بزرگترین پستاندار شکارچی زمینی شناخته شده به وجود آمدند و نهنگ‌های اولیه مانند بازیلوسوروس دریاها را تحت کنترل خود درآوردند.
علفخواران غول‌پیکری مانند پاراسراتریوم و دینوتریوم تکامل یافتند تا علفزارها را اداره کنند.
دریای تتيس با برخورد آفریقا و اروپا بسته شد.
پل زمینی به موجودات منزوی آمریکای جنوبی اجازه داد تا به آمریکای شمالی مهاجرت کنند و بالعکس.
عصر یخبندان منجر به تکامل انسان مدرن در آفریقای صحرا و گسترش آن شد.
بسیاری معتقدند که یک مهاجرت عظیم در امتداد برینجیا رخ داده است و به همین دلیل امروزه شترها (که در آمریکای شمالی تکامل یافتند و منقرض شدند)، اسب‌ها (که در آمریکای شمالی تکامل یافتند و منقرض شدند)، و بومیان آمریکایی وجود دارند.
حجم مغز به سرعت افزایش یافت و در ۲ میلیون سال پیش، اولین حیواناتی که در جنس هومو طبقه بندی شدند، ظاهر شدند.
توانایی کنترل آتش احتمالاً در هومو اректус (یا هومو ارگاستر) آغاز شد، احتمالاً حداقل ۷۹۰.۰۰۰ سال پیش، اما شاید تا ۱.۵ میلیون سال پیش.
تعیین منشأ زبان دشوارتر است. هنوز مشخص نیست که هومو اректус می‌توانست صحبت کند یا این توانایی تا هومو ساپینس شروع نشده بود.
مهارت‌های اجتماعی پیچیده‌تر شد، زبان پیچیده‌تر شد و ابزارها پیچیده‌تر شدند.
اولین انسان‌هایی که نشانه‌هایی از معنویت را نشان دادند، نئاندرتال‌ها بودند (که معمولاً به عنوان گونه‌ای جداگانه بدون نوادگان باقی مانده طبقه‌بندی می‌شوند). آنها مردگان خود را دفن می‌کردند، اغلب بدون هیچ نشانه‌ای از غذا یا ابزار.
با پیچیده‌تر شدن زبان، توانایی به خاطر سپردن و انتقال اطلاعات، طبق نظریه‌ای که توسط ریچارد داوکینز ارائه شد، به یک تکثیر کننده جدید منجر شد: مِم.
بین ۸۵۰۰ تا ۷۰۰۰ قبل از میلاد، انسان‌ها در هلال حاصلخیز در خاورمیانه، دامداری سیستماتیک گیاهان و حیوانات را آغاز کردند: کشاورزی.
با این حال، در بین تمدن‌هایی که کشاورزی را پذیرفتند، ثبات نسبی و افزایش بهره‌وری حاصل از کشاورزی، به گسترش جمعیت اجازه داد.
این امر به اولین تمدن زمین در سومر در خاورمیانه، بین ۴۰۰۰ تا ۳۰۰۰ قبل از میلاد، منجر شد.
انسان‌ها دیگر مجبور نبودند تمام وقت خود را صرف کار برای بقا کنند، که این امر اولین مشاغل تخصصی (مانند صنعتگران، بازرگانان، کشیشان و غیره) را امکان‌پذیر کرد.
حدود ۵۰۰ قبل از میلاد، تمدن‌های پیشرفته‌ای در خاورمیانه، ایران، هند، چین و یونان وجود داشت که گاهی اوقات در حال گسترش و گاهی اوقات در حال افول بودند.
این تمدن در جنگ، هنر، علم، ریاضیات و معماری پیشرفت کرد.
امپراتوری روم توسط امپراتور کنستانتین در اوایل قرن چهارم میلادی مسیحی شد و در اواخر قرن پنجم میلادی از هم پاشید.
"خانه حکمت" در بغداد، عراق، در دوره عباسی تأسیس شد.
در قرن چهاردهم، رنسانس با پیشرفت‌هایی در دین، هنر و علم در ایتالیا آغاز شد.
تمدن اروپایی از سال ۱۵۰۰ شروع به تغییر کرد، که به انقلاب‌های علمی و صنعتی منجر شد.
از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ و از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵، ملت‌های سراسر جهان درگیر جنگ‌های جهانی بودند.
پس از جنگ، بسیاری از کشورهای جدید در یک دوره استعمارزدایی، استقلال خود را اعلام کردند یا به آنها اعطا شد.
توسعه‌های تکنولوژیکی شامل سلاح‌های هسته‌ای، رایانه، مهندسی ژنتیک و نانوتکنولوژی است.
با افزایش جمعیت جهان، نگرانی‌ها و مشکلات بزرگی مانند بیماری، جنگ، فقر، رادیکالیسم خشونت‌آمیز و به تازگی، تغییرات آب و هوایی ناشی از انسان، به وجود آمده است.
تاریخ بشر یا تاریخ ثبت شده، روایت گذشته بشریت است.
نوسنگی شاهد آغاز انقلاب کشاورزی، بین ۱۰.۰۰۰ تا ۵۰۰۰ قبل از میلاد، در هلال حاصلخیز خاور نزدیک بود.
با توسعه کشاورزی، کشاورزی غلات پیچیده‌تر شد و منجر به تقسیم کار برای ذخیره غذا بین فصل‌های رشد شد.
هندوئیسم در اواخر عصر برنز در شبه قاره هند توسعه یافت.
تاریخ پسا-کلاسیک ("قرون وسطی"، حدود ۵۰۰–۱۵۰۰ میلادی)، شاهد ظهور مسیحیت، عصر طلایی اسلام (حدود ۷۵۰ میلادی – حدود ۱۲۵۸ میلادی) و رنسانس تیموری و ایتالیایی (از حدود ۱۳۰۰ میلادی) بود.
در قرن هجدهم، انباشت دانش و فناوری به نقطه بحرانی رسید که باعث انقلاب صنعتی شد و دوره مدرن پسین را آغاز کرد، که از حدود ۱۸۰۰ شروع شد و تا به امروز ادامه دارد.
انسان‌های مدرن از نظر تشریحی حدود ۳۰۰.۰۰۰ سال پیش در آفریقا ظهور کردند و حدود ۵۰.۰۰۰ سال پیش به مدرنیت رفتاری رسیدند.
شاید در اوایل ۱.۸ میلیون سال پیش، اما مطمئناً تا ۵۰۰.۰۰۰ سال پیش، انسان‌ها شروع به استفاده از آتش برای گرما و پخت و پز کردند.