text
stringlengths
13
1.02k
اختلال شخصیت نمایشی Histrionic Personality Disorder ملاکهای تشخیصی الگوی نافذی از هیجان پذیری مفرط و توجه طلبی که از اوایل بزرگسالی شروع شده و در زمینه های مختلف بروز نموده و با پنج مورد یا بیشتر از موارد ذیل مشخص میشود احساس ناراحتی در موقعیتهایی که مرکز توجه نباشد. مشخصه تعامل با دیگران اغلب رفتار نامناسب برانگیزاننده یا اغواگرانه جنسی است. ابراز احساساتش به سرعت تغییر میکند و سطحی است. پیوسته از وضعیت ظاهری خود برای جلب توجه استفاده می کند. شیوه گفتار وی بسیار برداشت گرایانه و فاقد جزئیات است. ابراز هیجانی وی اغراق آمیز غیر واقعی و توام با خود نمایشی است. تلقین پذیر است یعنی به سادگی تحت تأثیر افراد یا شرایط قرار می گیرد. روابط را بیش از حد واقعی آن صمیمی تلقی می کند. ویژگیهای تشخیصی علامت اصلی اختلال شخصیت نمایشی هیجان پذیری مفرط و فراگیر و رفتار توجه طلبانه است. این الگو از اوایل بزرگسالی شروع شده و در زمینه های مختلف بروز میکند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی هنگامی که در مرکز توجه نباشند احساس ناراحتی یا قدرنشناسی می کنند (ملاک (۱) اغلب سرزنده و نمایشی هستند و معمولاً توجه دیگران را جلب کرده و ممکن است در بدو امر آشنایان جدید را با شور و شعف گشاده رویی آشکار یا عشوه گری خود جذب کنند. با وجود این این ویژگیها به مرور رنگ میبازند چرا که این افراد به طور مستمر توقع دارند که در مرکز توجه باشند. آنها فاتح نقش مجلس گرمی هستند و اگر نقل مجلس و مرکز توجه نباشند، ممکن است کاری نمایشی مانند داستان پردازی صحنه سازی انجام دهند تا کانون توجه دیگران شوند. این نیاز اغلب در رفتار آنها با بالینگر بارز است مانند چاپلوسی هدیه دادن ارائه توصیفاتی پرشور و نمایشی از علائم جسمانی و روان شناختی که در هر ملاقات با موارد جدیدی جایگزین می گردند.
ظاهر و رفتار مبتلایان به این اختلال اغلب به طرز نامناسبی از نظر جنسی برانگیزاننده یا اغواگرانه است ملاک (۲) این رفتار نه تنها معطوف به افرادی است که علاقه یا کشش جنسی نسبت به آنها وجود دارد بلکه در طیف وسیعی از روابط مختلف اجتماعی شغلی و حرفه ای فراتر از رفتار مناسب برای آن زمینه اجتماعی اتفاق میافتد ابراز هیجانی ممکن است سطحی و توأم با تغییرات سریع باشد ملاک (۳) افراد مبتلا به این اختلال به طور مستمر از وضعیت ظاهری خود برای جلب توجه استفاده میکنند ملاک . (۴) آنها آشکارا نگران تأثیر ظاهر خود بر دیگران هستند و زمان انرژی و پول زیادی را برای لباس و آراستگی خود صرف میکنند آنها ممکن است تشنه تعریف و تمجید درباره ظاهر خود باشند و ممکن است به آسانی و از یک اظهار نظر انتقادی نسبت به وضعیت ظاهری خود یا عکسی نازیبا به شدت ناراحت شوند.
این افراد شیوه تکلمی دارند که بسیار برداشت گرایانه و فاقد جزئیات است ملاک (۵) عقاید راسخ با حالتی نمایشی ابراز شده اما دلایل زمینه ای معمولاً مبهم و پراکنده و فاقد جزئیات و حقایق اثبات کننده هستند مثلاً یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی ممکن است بگوید فلانی انسانی بی نظیر است اما قادر نباشد تا برای حمایت از این عقیده هیچ مثال خاصی از ویژگیهای مطلوب آن شخص ارائه نماید. مشخصه افراد مبتلا به این اختلال ابراز هیجانی اغراق آمیز غیر واقعی و توام با خودنمایشی است ملاک (۶) آنها ممکن است دوستان و آشنایان را با نمایش عمومی و مفرط هیجانات شرمنده سازند مثلاً آشنایان غیر رسمی را با اشتیاق فراوان در آغوش بگیرد به طرز غیر قابل کنترلی به دلیل اتفاقات بی اهمیت احساسی هق هق گریه کند قشقرق به پا نماید با وجود این اغلب به نظر میرسد عواطف این افراد بسیار سریع تر از آنچه که عمیقاً احساس شوند ایجاد و محو میشوند در نتیجه ممکن است از سوی دیگران به تظاهر کردن به این احساسات متهم شوند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی به شدت تلقین پذیرند (ملاک (۷) عقاید و احساسات آنها به آسانی تحت تأثیر افراد یا مد رایج قرار میگیرند آنها ممکن است به راحتی اعتماد کنند به ویژه به منابع قدرت که آنها را به طرز معجزه آوری حلال مشکلات خود میدانند آنها تمایل دارند تا بازی «دلم گواهی میده» را اجرا کنند و به سرعت هم متقاعد می شوند. افراد مبتلا به این اختلال اغلب روابط را صمیمانه تر از آنچه که واقعاً هستند در نظر میگیرند و تقریباً همه آشنایان را با «عزیز» من دوست عزیزم خطاب میکنند و یا از پزشکانی که فقط یک یا دو بار در شرایط حرفه ای ملاقات کرده اند با اسم کوچک یاد میکنند ملاک (۸) ویژگی های همراه تخریب به طور کلی در اختلال شخصیت نمایشی نسبت به بسیاری از اختلالات شخصیت دیگر کمتر است. با وجود این به نظر میرسد که بیشترین تخریب در این اختلال ماهیت بین فردی داشته باشد.
سبک تعامل بین فردی مبتلایان به اختلال شخصیت نمایشی با سلطه اجتماعی مشخص میشود که طیفی از رفتارها را در بر میگیرد از یک سلطه گرم تر که میتواند ماهیتاً مداخله گرانه باشد نیاز به مرکز توجه بودن نمایشگری تا یک «سلطه سردتر که میتواند شامل رفتارهای متکبرانه کنترل گرانه و پرخاشگرانه باشد به نظر می رسد که روابط عاشقانه به طور ویژه ای مختل باشد و شواهد حاکی از آن هستند که افراد دارای علائم اختلال شخصیت نمایشی با احتمال بیشتری طلاق می گیرند یا اصلاً ازدواج نمی کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی ممکن است در دستیابی به صمیمیت عاطفی در روابط عاشقانه یا جنسی مشکل داشته باشند. افراد مبتلا به این اختلال اغلب با دوستان همجنس خود روابط مختلی دارند چرا که سبک رفتار بین فردی آنها از نظر جنسی تحریک کننده است و این ممکن است برای روابط دوستانشان یک تهدید به حساب آید همچنین این افراد از دوستانشان تقاضای توجه مداوم دارند و همین ممکن است سبب شود. دوستان از آنها کناره گیری کنند مبتلایان اغلب هنگامی که در مرکز توجه قرار ندارند ناراحت و افسرده می شوند.
مبتلایان ممکن است تشنه تازگی انگیزش و هیجان باشند و معمولاً با کارهای معمول روزمره دلزده و بی حوصله میشوند. این افراد اغلب موقعیت های توام با ارضای تأخیری را تحمل نکرده یا دچار احساس ناکامی میگردند و اعمال آنها اکثراً معطوف به دستیابی به ارضای سریع است. اگرچه اغلب یک طرح یا شغل را با هیجان زیادی شروع میکنند اما ممکن است علاقه آنها به سرعت فروکش نماید روابط طولانی مدت ممکن است مورد غفلت قرار گیرند تا راه برای هیجان حاصل از روابط جدید هموار گردد. شیوع شیوع تخمین زده شده این اختلال برپایه احتمالات خرده نمونه ای از بخش دوم تکرار ارزیابی ملی هم ابتلایی صفر درصد مطرح شده است. البته داده های ارزیابی همه گیرشناسی ملی در زمینه الكل و بیماریهای وابسته شیوع ۱٫۸ درصد را پیشنهاد کرده است. مرور پنج بررسی همه گیرشناسی که چهار مورد آن در ایالات متحده انجام شده به شیوع میانه ۰٫۹ درصد دست یافت. مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ هنجارهای رفتار بین فردی ظاهر فرد و نحوه ابراز هیجانی در میان فرهنگها جنسیتها و گروه های سنی بسیار متفاوت هستند.
پس حائز اهمیت است که قبل از آنکه صفات شخصیتی مختلف مانند هیجان پذیری ،اغواگری سبک رفتار بین فردی نمایشی ،نوجویی معاشرتی بودن جذابیت، احساساتی و تأثیر پذیر بودن گرایش به جسمانی سازی را به عنوان شواهدی دال بر اختلال شخصیت نمایشی لحاظ کنیم این موضوع را ارزیابی کنیم که آیا این موارد باعث ناراحتی یا تخریب چشمگیر بالینی شده اند یا خیر وجود اختلال شخصیت نمایشی باید از ابراز واکنشی و بافتاری این صفات که در پاسخ به فشارهای اجتماعی در گروه های رقابتی همسالان از جمله نیاز به دوست داشته شدن رخ میدهند و نمایانگر صفات فراگیر و پایدار مرتبط با یک اختلال شخصیتی نیستند، افتراق داده شود. مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت در مراکز بالینی این اختلال بیشتر در زنان تشخیص داده میشود؛ با این وجود این نسبت جنسیتی تفاوت چشمگیری با نسبت جنسیتی زنان در این مراکز ندارد. برعکس بعضی مطالعات با استفاده از ارزیابیهای ساختار یافته میزان شیوع مشابهی را بین زنان و مردان گزارش کرده اند.
ارتباط با افکار با رفتار خودکشی خطر حقیقی خودکشی نامعلوم مانده است اما بنا به تجربه بالینی افراد مبتلا به این اختلال در معرض افزایش خطر تهدیدها و ژستهای خودکشی هستند. تشخیص افتراقی سایر اختلالات و صفات شخصیتی به دلیل اشتراک در برخی علائم ممکن است سایر اختلالات شخصیت با اختلال شخصیت نمایشی اشتباه گرفته شوند بنابراین افتراق این اختلالات بر پایه تفاوتهای موجود در بین علائم خاص آنها حائز اهمیت است.
با وجود این اگر فردی دارای علائم شخصیتی باشد که ملاکهای یک یا چندین اختلال شخصیت علاوه بر اختلال شخصیت نمایشی را کسب می کنند می توان همه تشخیصها را مطرح نمود اگرچه اختلال شخصیت مرزی نیز با توجه طلبی بازی دادن دیگران و تغییر سریع هیجانات مشخص میشود اما توسط خود تخریبی فورانهای خشم در روابط نزدیک و احساس مزمن پوچی ژرف و آشفتگی هویت قابل افتراق است افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلال شخصیت نمایشی از نظر تکانشگری، سطحی نگری هیجان جویی بی احتیاطی اغواگری و بازی دادن دیگران وجه اشتراک دارند اما افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی معمولاً در عواطف خود بیشتر مبالغه میکنند و به طور مشخصی در رفتارهای ضداجتماعی شرکت نمیجویند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی با هدف دریافت محبت و مهربانی دیگران را بازی میدهند در صورتی که مبتلایان به اختلال شخصیت ضد اجتماعی در جهت کسب منفعت قدرت یا سایر منافع مادی فریبکارانه عمل میکنند البته افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیز مشتاق توجه دیگران هستند اما به طور معمول مایل اند تا به دلیل برتری خویش تحسین شوند در حالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی می خواهند شکننده یا وابسته دیده شوند چرا که این حربه توجه طلبی آنان است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است در میزان صمیمیت روابط خود با سایرین اغراق نمایند اما این افراد مستعد تأکید بر موقعیت ویژه و یا ثروت دوستان خود هستند. در اختلال شخصیت وابسته فرد مبتلا جهت دریافت تحسین و راهنمایی بیش از حد به دیگران تکیه می کند اما چنین وابستگی ای فارغ از علائم هیجانی مبالغه آمیز و متظاهرانه مبتلایان به اختلال شخصیت نمایشی است. بسیاری از افراد ممکن است صفات شخصیتی نمایشی را نشان دهند اما فقط هنگامی که این صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر ناسازگارانه و مستمر باشند و باعث تخریب چشمگیر عملکردی و یا ناراحتی فرد گردند، بیانگر اختلال شخصیت نمایشی هستند.
تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر اختلال شخصیت نمایشی باید از تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر افتراق داده شود در این حالت صفات شخصیتی نوظهور پیامد فیزیولوژیکی مستقیم یک بیماری طبی دیگر هستند. اختلالات مصرف مواد این اختلال همچنین باید از علائمی که احتمالاً در همراهی با مصرف مستمر مواد به وجود آمده اند متمایز گردد. هم ابتلایی اختلال شخصیت نمایشی اغلب با میزان بالاتری از اختلالات شخصیت مرزی خودشیفته پارانوئید ضد اجتماعی و وابسته مصرف و سوء مصرف الکل و سایر مواد؛ و همچنین پرخاشگری و خشونت دیده میشود. همچنین تصور می شود که اختلال شخصیت نمایشی با اختلال علامت جسمانی اختلال علامت عصبی کارکردی اختلال تبدیلی و اختلال افسردگی اساسی همراه است.
اختلال شخصیت خودشیفته Narcissistic Personaltiy Disorder ملاک های تشخیصی الگوی نافذی از خود بزرگ بینی در عالم خیال یا رفتار نیاز به تحسین و فقدان همدلی که از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم میخورد و با پنج مورد یا بیشتر از موارد زیر مشخص میشود احساس خود بزرگ بینی به صورت مهم پنداشتن خود دارد مثلاً در مورد دستاوردها و استعدادهای خود اغراق کند؛ انتظار دارد بدون آنکه به موفقیت چشمگیری دست یافته باشد، او را آدم بزرگ و برتری بدانند با خیال پردازیهایی در زمینه موفقیت بی حد و حصر قدرت هوش و استعداد زیبایی یا عشق ایده آل اشتغال ذهنی دارد. معتقد است که خاص و بی همتا است و فقط افراد یا مؤسسات خاص یا عالی رتبه قادر به درک وی هستند و باید تنها با آنها رابطه داشته باشد. نیاز مفرط به تحسین وجود احساس محق بودن یعنی به شکل نامعقولی انتظار داشته باشد برخوردی بسیار مطلوب با وی صورت گیرد یا افراد بی چون و چرا تسلیم خواسته هایش شوند. و در روابط بین فردی استثمارگر است یعنی از دیگران برای رسیدن به اهداف خود سوء استفاده میکند. فقدان همدلی تمایلی برای درک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران ندارد.
اغلب به دیگران حسادت می ورزد یا معتقد است که دیگران به وی حسادت میکنند. رفتارها یا نگرشهای پرنخوت و متکبرانه نشان میدهد. ویژگی های تشخیصی علامت اصلی اختلال شخصیت خودشیفته الگوی نافذی از خود بزرگ بینی نیاز به تحسین و فقدان همدلی است که از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم می خورد. افراد مبتلا به این اختلال دارای حس خود بزرگ بینانه ای از اهمیت خود هستند که ممکن است به شکل یک حس اغراق شده یا غیر واقعی از برتری ارزش یا ظرفیت ظاهر شود ملاک (۱) آنها به طور معمول توانائیهای خود را بیش از حد تخمین زده و دستاوردهای خود را بزرگنمایی کرده اغلب خودستا و پرمدعا به نظر میرسند آنها ممکن است با خوش خیالی فرض کنند که دیگران برای تلاشهایشان همانقدر ارزش قائل میشوند و ممکن است از عدم دریافت پاداش مورد انتظاری که احساس میکردند لیاقت آن را دارند، متعجب شوند. اغلب به طور ضمنی در قضاوتهای مغرورانه درباره دستاوردهای خود نقش سایرین را کمتر تخمین زده و بی ارزش جلوه می - دهند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته اغلب با خیال پردازیهایی در زمینه موفقیت بی حد و حصر قدرت هوش و استعداد، زیبایی یا عشق ایده آل اشتغال ذهنی دارند (ملاک ۲) آنها ممکن است با تحسین و امتیازات عقب افتاده» نشخوار ذهنی داشته باشند و در مقام مقایسه خود را بهتر از افراد مشهور و یا ثروتمند بدانند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معتقدند که خاص و بی همتا هستند و از دیگران انتظار دارند که آنها را اینچنین بشناسند ملاک (۳) هنگامی که این افراد آن گونه که انتظار دارند یا احساس استحقاق میکنند از سوی دیگران مورد تحسین واقع نشوند متعجب شده یا احساس سراسیمگی میکنند. آنها ممکن است احساس کنند که فقط از سوی دیگر افراد استثنایی و یا از طبقه اجتماعی بالا درک شده و باید تنها با آنها نشست و برخاست داشته باشند و احتمالاً به معاشرین خود ویژگیهای خاص» «عالی» و «تیزهوش» را نسبت میدهند.
افراد مبتلا به این اختلال بر این باورند که نیازهای آنان خاص بوده و فراتر از فهم عوام است با انتساب ارزشی ایده آل به معاشرین خود عزت نفس خویش را بالا میبرند (یعنی انعکاس آئینه ای آنها اصرار دارند فقط افراد درجه یک دکتر وکیل آرایشگر مربی را در اختیار داشته باشند یا در «بهترین» مؤسسات عضو باشند اما ممکن است اعتبار افراد یا مؤسساتی را که ناامیدشان کرده اند، زیر سوال ببرند. افراد مبتلا به این اختلال عموماً به تحسین مفرط نیاز دارند ملاک (۴) عزت نفس آنان تقریباً همواره بسیار شکننده است و کشمکش آنها با خود تردیدی شدید درونی خوانتقادی و پوچی به نیاز آنها برای جست و جوی فعالانه تحسین دیگران می انجامد. آنها ممکن است با این موضوع اشتغال ذهنی داشته باشند که کارها را چقدر خوب انجام میدهند و چقدر دیگران نظر مساعدی در موردشان دارند آنها ممکن است انتظار داشته باشند که در بدو ورود با سروصدای زیادی مورد استقبال قرار بگیرند و چنانچه سایرین به داشته های آنها چشم ندوخته باشند شگفت زده خواهند شد. آنها ممکن است با چرب زبانی زیاد مدام در پی صید تحسین باشند.
احساس استحقاق و محق بودن که در حسی تحریف شده از عزت نفس ریشه دارد به این صورت تظاهر میکند که فرد به صورتی غیر منطقی انتظار دارد دیگران رفتاری بی نهایت مطلوب با وی داشته باشند ملاک (۵ به علاوه انتظار دارند تا برای آنها تدارک دیده شده و یا تسهیلات فراهم شوند و هنگامی که چنین اتفاقی نیفتد متعجب و یا عصبانی خواهند شد. مثلاً این افراد ممکن است تصور کنند که نباید در صف منتظر بمانند و اولویتهای آنان چنان حائز اهمیت است که دیگران باید به آنها احترام بگذارند و در صورتی که دیگران در کار بسیار مهم آنها همکاری نکنند عصبانی و تحریک پذیر می گردند. آنها توقع دارند هر آنچه که میخواهند یا فکر می کنند احتیاج دارند در اختیارشان قرار گیرد و معنای احتمالی آن برای دیگران اصلاً برایشان مهم نیست. مثلاً این افراد ممکن است انتظار وفاداری عظیمی از سوی دیگران داشته باشند و شاید بدون توجه به تأثیر آن بر زندگی سایرین از آنها بیگاری بکشند.
این احساس استحقاق و محق بودن همراه با فقدان درک و حساسیت به خواسته ها و نیازهای دیگران ممکن است به استثمار خواسته یا ناخواسته دیگران منجر شود ملاک (۶) آنها معمولاً فقط به شرطی روابط دوستانه یا عاشقانه برقرار میکنند که این احتمال وجود داشته باشد که طرف مقابل به پیشبرد مقاصد آنان کمک کرده یا به طریقی دیگر عزت نفس آنان را افزایش دهد. این افراد اغلب امتیازات ویژه و منابع فوق العاده ای را غصب میکنند چرا که معتقدند به دلیل بسیار خاص بودن لایق آن هستند. برخی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته به طور عمدی و هدفمند به لحاظ هیجانی ،اجتماعی خوشی یا مالی و برای دست یابی به اهداف و مزایای خود از دیگران سوء استفاده می کنند.
به طور کلی افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته فاقد احساس همدلی هستند و در شناخت تمایلات تجارب فردی و احساسات دیگران با مشکل مواجه هستند (ملاک (۷) آنها معمولاً میزانی از همدلی شناختی دارند درک چشم انداز فردی دیگر بر اساس سطح هوشی اما فاقد همدلی هیجانی هستند احساس مستقیم هیجاناتی که سایرین احساس میکنند این افراد ممکن است آسیب احتمالی ناشی از اظهار نظرات خود را فراموش کنند مثلاً با شادی به عشق قبلی خود بگویند که الان بهترین رابطه تمام عمرمم رو دارم؛ یا پز دادن درباره سلامتی خود در حضور کسی که بیمار است. در صورتی که از نیازها تمایلات یا احساسات دیگران آگاه شوند، احتمالاً با دیده تحقیر آنها را به عنوان نشانه هایی از ضعف یا آسیب پذیری تلقی می کنند. افراد مرتبط با مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته به طور معمول یک سردی هیجانی و فقدان علاقه متقابل را در می یابند. این افراد اغلب به دیگران حسادت می ورزند یا بر این باورند که دیگران به آنان حسادت میکنند ملاک (۸) آنان ممکن است به موفقیتها یا داشته های دیگران حسادت کنند با این احساس که خودشان بیشتر سزاوار آن پیشرفت تحسین و یا دارایی هستند.
آنها ممکن است نقش دیگران را با بی رحمی بی ارزش کنند به ویژه هنگامی که آن افراد برای دستاوردهای خود مورد قدردانی و یا تحسین قرار گرفته اند. رفتارهای خودخواهانه و تکبر آمیز وجه مشخصه این افراد است؛ آنها اغلب نگرشهای فخرفروشانه تحقیر آمیز یا ارباب منشانه را به نمایش می گذارند (ملاک (۹) ویژگی های همراه آسیب پذیری عزت نفس افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته را نسبت به ضربه ناشی از انتقاد یا شکست بسیار حساس می سازد. اگرچه ممکن است آنها این مسئله را آشکار نسازند، اما انتقاد میتواند این افراد را ناراحت کرده و برای آنان احتمالاً احساس تحقیر خفت و خواری تهی و بی ارزش بودن و پوچی ایجاد کند بنابراین آنها ممکن است با نفرت خشم یا حمله متقابل گستاخانه واکنش نشان دهند چنین تجاربی اغلب به انزوای اجتماعی یا تظاهری از فروتنی منجر می شود که می تواند خود بزرگ بینی بیمار را پنهان کرده و از آن محافظت نماید به طور معمول روابط بین فردی به دلیل مشکلات ناشی از احساس استحقاق نیاز به تحسین و بی اعتنایی نسبی به حساسیت های دیگران مختل است.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است با صلاحیت بوده و در زمینه های حرفه ای و موفقیت اجتماعی عملکرد بسیار مطلوبی داشته باشند در حالی که برخی دیگر ممکن است سطوح متفاوتی از تخریب کار کردی را نشان دهند. قابلیت حرفه ای در همراهی با خودکنترلی، فلسفه رواقی و فاصله گیری بین فردی با کمترین خودافشایی می تواند از مشارکت پایدار در زندگی حمایت کنند و حتی موجب ازدواج و صمیمیت های اجتماعی شوند. اگر چه جاه طلبی و اعتماد به نفس موقت ممکن است به توفیقهای بزرگ منتهی شود، اما ممکن است عملکرد به دلیل نوسان در اعتماد به نفس و عدم تحمل انتقاد یا شکست مختل گردد. گاهی اوقات کار کرد شغلی می تواند بسیار پائین باشد که نشان دهنده عدم تمایل به پذیرش خطر رقابت یا موقعیتهای دیگری است که احتمال شکست وجود دارد. عزت نفس پایین همراه با احساس پستی آسیب پذیری و احساسات پایدار شرم حسادت و تحقیر به علاوه خود انتقادی و حس ناامنی میتواند فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته را نسبت به انزوای اجتماعی پوچی و خلق افسرده آسیب پذیر کند. استانداردهای بسیار کمال طلبانه اغلب با ترس معنادار از مواجهه با نقص شکست و هیجانات طاقت فرسا همراه هستند.
شیوع شیوع تخمین زده شده این اختلال برپایه احتمالات خرده نمونه ای از بخش دوم تکرار ارزیابی ملی هم ابتلایی صفر درصد مطرح شده است. البته داده های ارزیابی همه گیرشناسی ملی در زمینه الكل و بیماریهای وابسته شیوع ۶٫۲ درصد را پیشنهاد کرده است.
مرور پنج بررسی همه گیرشناسی که چهار مورد آن در ایالات متحده انجام شده به شیوع میانه ۱٫۶ درصد دست یافت بروز و سیر صفات شخصیتی خودشیفته ممکن است به ویژه در نوجوانان شایع باشند و الزاماً نشان دهنده پیشرفت فرد به سمت ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیستند صفات یا علائم غالب اختلال تمام عیار ممکن است در ابتدا در بافت تجارب یا بحرانهای غیر منتظره یا بسیار چالش برانگیز زندگی مانند ورشکستگی تنزل مقام یا از دست دادن شغل یا طلاق مورد توجه بالینی قرار گیرد به علاوه افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته ممکن است در زمینه سازگاری با شروع محدودیت های جسمانی و شغلی که بخشی گریز ناپذیر از روند سالمندی است مشکلات زیادی داشته باشند هر چند تجربیات زندگی مثل روابط پایدار جدید دستاوردهای موفق واقعی و نا امیدی ها و پسرفت های قابل تحمل همگی می توانند اصلاحی باشند و در تغییرات و بهبودها در افراد مبتلا به این اختلال نقش داشته باشند.
مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ صفات خودشیفته ممکن است در بافتهای اجتماعی- فرهنگی که بیشتر بر فردیت و خودگردانی فردی تأکید میکنند تا اهداف جمعی افزایش یابد در بافتارهای فردگرا در مقایسه با جوامع جمع گرا صفات خود شیفته ممکن است کمتر توجه بالینی را به خود جلب کنند یا به میزان کمتری به تخریب اجتماعی منجر شوند. مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت ۵۰ تا ۷۵ از افراد بالاتر از ۱۸ سال که تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته دریافت کرده اند مرد هستند. تفاوت های جنسیتی در بزرگ سالان مبتلا به این اختلال عبارت اند از واکنش پذیری قوی تر به استرس و آسیب به فرایند همدلی در مردان تمرکز بر خود و کناره گیری در زنان انتظارات و الگوهای جنسیتی مبتنی بر فرهنگ نیز ممکن است در تفاوتهای جنسیتی در صفات و الگوهای اختلال شخصیت خودشیفته نقش داشته باشند.
ارتباط با افکار یا رفتار خودکشی در بافت استرس شدید و با توجه به کمال طلبی که اغلب همراه با اختلال شخصیت خودشیفته مشاهده میشود مواجهه با نقص شکست و هیجانات طاقت فرسا میتواند افکار خودکشی را برانگیزاند اقدام به خودکشی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معمولاً کمتر تکانشی است و در مقایسه با این اقدام ها در مبتلایان به سایر اختلالات شخصیت کشنده تر هستند. تشخیص افتراقی سایر اختلالات و صفات شخصیتی اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است به دلیل علائم خاص مشترک با سایر اختلالات شخصیت اشتباه شود بنابراین حائز اهمیت است که این اختلالات را بنا به علائم ویژه و متفاوت آنها متمایز نمود با وجود این اگر شخصی دارای علائم شخصیتی است که ملاکهای یک یا چند اختلال شخصیت علاوه بر اختلال شخصیت خودشیفته را برآورده می سازد میتوان همه این اختلالات شخصیت را تشخیص گذاری کرد سودمندترین ویژگی در افتراق اختلال شخصیت خودشیفته از اختلالات شخصیت نمایشی ضد اجتماعی و مرزی که سبک ارتباطی آنها به ترتیب عشوه گر سنگدل و محتاج است خود بزرگ بینی است که خاص اختلال شخصیت خودشیفته محسوب میشود.
به علاوه، ثبات نسبی خودانگاره و خودکنترلی و نیز فقدان نسبی خود تخریبی تکانشگری نگرانی از رها شدن و واکنش پذیری مفرط هیجانی به افتراق اختلال شخصیت مرزی از اختلال شخصیت خودشیفته نیز کمک میکند. افتخار مفرط به دستاوردها فقدان نسبی نمود هیجانی و نادیده گرفتن و تحقیر حساسیتهای دیگران به تمایز اختلال شخصیت خودشیفته از اختلال شخصیت نمایشی کمک میکند. اگرچه ممکن است مبتلایان به اختلال شخصیتی مرزی نمایشی و خودشیفته به توجه زیادی نیاز داشته باشند، اما مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته به طور خاص به توجه آمیخته با تحسین احتیاج دارند.
افراد مبتلا به اختلالات شخصیت ضد اجتماعی و خود شیفته از گرایشی مشترک به سرسختی چرب زبانی سطحی بودن فقدان همدلی و استثمارگری برخوردارند با وجود این افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته الزاماً دارای ویژگی های تکانشگری پرخاشگری و فریبکاری نیستند علاوه بر این افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی ممکن است بی تفاوت تر باشند و حساسیت کمتری به واکنشها یا انتقادهای دیگران داشته باشند و افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معمولاً فاقد سابقه ای از اختلال سلوک دوران کودکی و یا رفتار بزهکارانه دوران بزرگسالی هستند. در هر دو اختلال شخصیت خودشیفته و وسواسی جبری فرد ممکن است ادعای کمال گرایی داشته و معتقد باشد که دیگران قادر به انجام امور به همان خوبی نیستند. برخلاف غرق شدن در کمال گرایی مرتبط با نظم و ترتیب و انعطاف ناپذیری همراه با مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی - جبری افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته گرایش دارند که استانداردهای کمال گرایی بالایی به ویژه برای ظاهر و عملکرد تنظیم کنند و معمولاً به طور انتقادی نگران هستند که به کمال دست نیافته باشند.
به طور معمول بدگمانی و انزوای اجتماعی مبتلایان به اختلال شخصیت پارانوئید دوری گزین یا اسکیزوتایپی را از افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته جدا مینماید. چنانچه در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته این ویژگی ها وجود داشته باشند این خصوصیات عمدتاً ناشی از شرم و ترس از شکست یا افشای عیوب و یا نقاط ضعف خواهد بود. بیشتر افراد بسیار موفق صفات شخصیتی را به نمایش می گذارند که ممکن است خودشیفته در نظر گرفته شوند. اما فقط هنگامی که این صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر ناسازگارانه و پایدار باشند و باعث تخریب چشمگیر عملکرد یا ناراحتی فردی شوند اختلال شخصیت خودشیفته را تشکیل خواهند داد. مانیا یا هیپومانیا خودبزرگ بینی ممکن است به عنوان بخشی از حملات مانیا یا هیپومانیا پدید آید اما همراهی با تغییر خلقی یا اختلالات عملکردی به افتراق این حملات از اختلال شخصیت خود شیفته کمک میکند. اختلالات مصرف مواد اختلال شخصیت خودشیفته همچنین باید از علائمی که احتمالاً در همراهی با مصرف مستمر مواد به وجود آمده اند، متمایز گردد.
اختلال افسردگی پایدار تجربیاتی که عزت نفس را تهدید میکنند میتوانند حس عمیقی از حقارت و احساسات پایدار شرم حسادت خود انتقادی و ناایمنی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ایجاد کنند که ممکن است به احساسات منفی پایدار مشابه با احساسات مشاهده شده در اختلال افسردگی پایدار منجر شوند چنانچه ملاکهای اختلال افسردگی پایدار نیز برآورده شوند هر دو اختلال را باید تشخیص گذاری کرد. هم ابتلایی اختلال شخصیت خودشیفته با اختلالات افسردگی اختلال افسردگی پایدار و اختلال افسردگی اساسی بی اشتهایی عصبی و اختلالات مصرف مواد به ویژه مرتبط با کوکائین همراه است. اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است با اختلالات شخصیت نمایشی ،مرزی ضد اجتماعی و پارانوئید هم ابتلایی داشته باشد.
اختلالات شخصیت خوشه C Cluster C Personality Disorders اختلال شخصیت دوری گزین Avoidant Personality Disorder ملاک های تشخیصی الگوی نافذی از بازداری اجتماعی احساس بی کفایتی و حساسیت بیش از حد نسبت به ارزیابی منفی است که از اوایل دوره بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم میخورد و با چهار مورد یا بیشتر از موارد زیر مشخص می گردد از فعالیتهای شغلی که مستلزم تماس بین فردی چشمگیری است پرهیز میکند چرا که از انتقاد عدم تأئید و یا طرد هراس دارد. تمایلی به معاشرت با دیگران ندارد مگر اینکه مطمئن باشد که دوست داشته میشود. در روابط نزدیک به دلیل ترس از شرمندگی و یا تمسخر خودداری نشان میدهد. ۴ با مورد انتقاد قرار گرفتن یا طرد شدن در موقعیت های اجتماعی اشتغال ذهنی دارد. ه به دلیل احساس بی کفایتی در موقعیتهای جدید بین فردی بازداری دارد. خود را از نظر اجتماعی ناشی و از نظر فردی غیر جذاب و ا پائین تر از دیگران میداند. به طرزی نا معمول از خطر کردن شخصی یا درگیر شدن در هرگونه فعالیت جدید اکراه دارد به این دلیل که ممکن است در این موقعیتها خجالت زده شود.
ویژگی های تشخیصی ویژگی اصلی اختلال شخصیت دوری گزین الگوی نافذی از بازداری اجتماعی احساس بی کفایتی و حساسیت بیش از حد نسبت به ارزیابی منفی است که از اوایل دوره بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم میخورد. مبتلایان به اختلال شخصیت دوری گزین از فعالیتهای شغلی که مستلزم تماس چشمگیر بین فردی است پرهیز میکنند چرا که از انتقاد عدم تأیید و یا طرد هراس دارند ملاک (۱) به علاوه ممکن است پیشنهادات مربوط به ترفیع را رد کنند چرا که مسئولیتهای جدید احتمال انتقاد همکاران را در پی دارد. این افراد از دوست یابی جدید امتناع می ورزند مگر اینکه مطمئن باشند که بی هیچ انتقادی پذیرفته شده و دوست داشته خواهند شد ملاک (۲) سایرین انتقادگر و مخالف تصور میشوند مگر اینکه آزمونهای سفت و سختی خلاف آن را اثبات نماید. افراد مبتلا به این اختلال به فعالیتهای گروهی ملحق نخواهند شد. صمیمیت بین فردی اغلب برای این افراد دشوار است اگرچه در صورت وجود اطمینان از پذیرش بی چون و چرا قادر به برقراری روابط صمیمانه نیز هستند.
آنها ممکن است خوددار باشند برای صحبت در مورد خودشان مشکل داشته باشند و احساسات صمیمانه را از ترس رسوایی استهزا یا شرمندگی پنهان سازند ملاک (۳) از آنجا که افراد مبتلا به این اختلال با مورد انتقاد یا طرد قرار گرفتن در موقعیتهای اجتماعی اشتغال ذهنی دارند ممکن است از آستانه پائینی برای کشف چنین واکنشهایی برخوردار باشند ملاک . (۴) اگر شخصی حتی کمی مخالف یا انتقادگر باشد این افراد ممکن است به شدت آزرده خاطر شوند. مبتلایان به این اختلال به دلیل ترس از این که هرگونه توجهی ممکن است تحقیر آمیز یا طرد کننده باشد معمولاً کمرو، کم حرف بازداری شده و نامرئی هستند.
آنها می پندارند که هر چه بگویند دیگران آن را «اشتباه میدانند و به همین دلیل ممکن است اصلاً هیچ حرفی نزنند آنها به نشانه های جزیی حاکی از استهزا یا تمسخر و طعنه به شدت واکنش نشان میدهند و ممکن است یک ژست یا عبارت خنثی را به اشتباه انتقادی یا طرد کننده تعبیر کنند البته به رغم تمایل به شرکت فعال در زندگی اجتماعی این افراد از اینکه آسایش و سلامت خود را به دیگران واگذار کنند واهمه دارند افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین به دلیل احساس بی کفایتی و عزت نفس پائین در موقعیتهای جدید بین فردی دچار بازداری هستند املاک (۵ آنها خود را از نظر اجتماعی ناشی و از نظر فردی غیر جذاب و یا پائین تر از دیگران میپندارند (ملاک (۶) تردید این افراد درباره کفایت اجتماعی و جذابیت شخصی بالاخص در هنگام تعامل با افراد غریبه جلوه پیدا میکند. اما بسیاری از آنها با تعاملات مکرر به اشتراک گذاری طبیعی اطلاعات شخصی و در نتیجه در ادراک فردی دشواریهای بیشتری را گزارش میکنند زیرا اعتقاد دارند که احتمال فاش شدن حقارت آنها و طرد شدن از سوی دیگران افزایش خواهد یافت.
در هنگام آغاز یک تعهد اجتماعی یا شغلی مداوم جدید که مستلزم تعاملات مکرر بین فردی است افراد ممکن است ظرف چند هفته یا ماه اعتقاد پیدا کنند که دیگران یا همکاران آنها را پست تر یا بی ارزش میبینند که منجر به پریشانی و اضطراب غیر قابل تحمل میشود و در نتیجه باعث کناره گیری میشود. در نتیجه سابقه تغییرات شغلی مکرر ممکن است وجود داشته باشد. آنها به دلیل احتمال شرمندگی نسبت به پذیرش خطرات شخصی یا شرکت در هرگونه فعالیت جدیدی به طرز نا معمولی بی میل هستند (ملاک (۷) آنها معمولاً در مورد خطرات بالقوة موقعیتهای معمول اغراق میکنند و به دلیل نیاز به اطمینان و امنیت ممکن است به یک سبک زندگی محدود روی بیاورند. ویژگی های همراه مبتلایان به اختلال شخصیت دوری گزین اغلب حرکات و اظهارات فردی را که با وی برخورد کرده اند به دقت ارزیابی می نمایند. آنها احتمالاً واکنشهای اجتماعی را به اشتباه انتقادگرانه تفسیر می کنند که به نوبه خود تردید آنان نسبت به خویشتن را تایید مینماید.
دیگران آنان را «کمرو»، «خجالتی»، «تنها» و «منزوی» توصیف کنند مشکلات عمده ناشی از این اختلال در کارکردهای اجتماعی و شغلی فرد نمود پیدا میکنند عزت نفس پائین و حساسیت بیش از حد نسبت به طرد با تماسهای محدود بین فردی همراه هستند. این افراد ممکن است نسبتاً منزوی گشته و به طور معمول از شبکه حمایت اجتماعی وسیعی که بتوانند در شرایط نامطلوب یار آنها باشند برخوردار نیستند. این افراد مشتاق محبت و پذیرش هستند و ممکن است درباره روابط آرمانی با دیگران به خیال پردازی روی بیاورند به علاوه رفتارهای اجتنابی ممکن است. بر کار کرد شغلی فرد تأثیر نامطلوبی به جا بگذارند چرا که این گونه افراد در تلاش اند تا از انواع موقعیتهای اجتماعی که میتوانند برای تأمین مقتضیات اساسی حرفه ای یا ارتقای شغلی مهم باشند، پرهیز نمایند.
گزارش شده است که افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین سبکهای دلبستگی نا ایمن دارند که با تمایل به دلبستگی هیجانی احتمالاً شامل اشتغال ذهنی با روابط گذشته و کنونی مشخص میشوند اما ترسهایشان از اینکه سایرین ممکن است برای آنها ارزش قائل نشوند یا به آنها آسیب برسانند احتمال دارد که باعث واکنش منفعلانه پرخاشگرانه یا توام با ترس آنها شود پژوهشگران با عناوین وابستگی همراه با اشتغال ذهنی» یا «توام با ترس به این الگوهای دلبستگی اشاره می کنند. شیوع شیوع تخمین زده شده این اختلال برپایه احتمالات خرده نمونه ای از بخش دوم تکرار ارزیابی ملی هم ابتلایی ۵٫۲ درصد مطرح شده است. البته داده های ارزیابی همه گیرشناسی ملی در زمینه الكل و بیماریهای وابسته شیوع ۲٫۴ درصد را پیشنهاد کرده است. مرور شش بررسی همه گیرشناسی که چهار مورد آن در ایالات متحده انجام شده به شیوع میانه ۲٫۱ درصد دست یافت. بروز و سیر اختلال شخصیت دوری گزین اغلب از دوران شیرخوارگی و یا کودکی و با علائم کمرویی انزواطلبی و ترس از غریبه ها و موقعیت های جدید آغاز میشود.
اگرچه کمرویی دوران کودکی یک پیش درآمد شایع اختلال شخصیت دوری گزین است اما معمولاً در اکثریت افراد این حالت به تدریج با افزایش سن بر طرف میشود. برعکس افرادی که این کمرویی در آنها به سمت شکل گیری اختلال شخصیت دوری گزین پیشرفت می کند در طی دوره نوجوانی و اوایل بزرگسالی که روابط اجتماعی با افراد جدید اهمیت پیدا میکند ممکن است به طور فزاینده ای کمرو و دوری گزین گردند بنا به برخی شواهد اختلال شخصیت دوری گزین در بزرگسالان معمولاً کمتر نمود داشته یا با افزایش سن فروکش پیدا میکند؛ شیوع در افراد بزرگتر از ۶۵ سال ۰٫۸ درصد تخمین زده شده است. کاربرد این تشخیص در کودکان و نوجوانان باید با احتیاط فراوان انجام شود چرا که کمرویی و رفتار اجتنابی آنها ممکن است از نظر رشدی طبیعی محسوب شوند. مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ گروه های قومی و فرهنگی مختلف ممکن است به درجات متفاوتی کمرویی و اجتناب را مناسب تلقی کنند. علاوه بر این رفتار اجتنابی ممکن است نتیجه مشکلاتی در زمینه فرهنگ پذیری پس از مهاجرت باشد.
در برخی از بافتارهای اجتماعی - فرهنگی اجتناب بارز ممکن است بیشتر در پی شرمساری اجتماعی بی آبرویی یا ناتوانی در دست یابی به اهداف عمده زندگی رخ دهد تا در اثر کمرویی مزاجی در این موقعیت ها هدف اجتناب عبارت است از کوچک شمردن عمدی تعاملات اجتماعی به منظور حفظ هماهنگی اجتماعی یا اجتناب از دلخوری در جمع مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت در زمینه یابیهای جامعه به نظر میرسد که اختلال شخصیت دوری گزین در زنان شایع تر از مردان است. این تفاوت جنسیتی در شیوع ناچیز است اما همواره در نمونه های بزرگ مبتنی بر جمعیت مشاهده شده است. تشخیص افتراقی اختلالات اضطراب اجتماعی چنین به نظر می رسد که همپوشانی زیادی بین اختلال شخصیت دوری گزین و اختلال اضطراب اجتماعی جمعیت هراسی وجود دارد. پیشنهاد شده است که این دو اختلال اشکال متفاوتی از مشکلات زیربنایی مشابهی را نشان میدهند یا ممکن است اختلال شخصیت دوری گزین شکل شدیدتری از اختلال اضطراب اجتماعی باشد.
با وجود این تفاوت ها نیز توصیف شده اند به ویژه در ارتباط با خودانگاره مانند عزت نفس و حس حقارت در اختلال شخصیت دوری گزین؛ حس حقارت دلیل غیر مستقیمی است که نشان میدهد خودانگاره منفی در اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است بی ثبات باشد و در نتیجه نسبت به اختلال شخصیت دوری گزین کمتر فراگیر و ثابت است. به علاوه بررسی ها نشان داده اند که اختلال شخصیت دوری گزین اغلب در غیاب اختلال اضطراب اجتماعی رخ میدهد و برخی از عوامل خطر مجزا شناسایی شده اند که شواهد حمایتی برای حفظ دو طبقه تشخیصی جداگانه را فراهم میکنند. بازار هراسی اجتناب وجه مشخصه هر دو اختلال شخصیت دوری گزین و بازار هراسی است و این دو اختلال اغلب هم ابتلایی دارند آنها را میتوان با توجه به انگیزه اجتناب از هم متمایز کرد مثلاً ترس از وحشت زدگی یا آسیب جسمی در بازار هراسی) سایر اختلالات و صفات شخصیتی به دلیل اشتراک در برخی علائم ممکن است سایر اختلالات شخصیت با اختلال شخصیت دوری گزین اشتباه گرفته شوند بنابراین افتراق این اختلالات بر پایه تفاوتهای موجود در بین علائم خاص آنها حائز اهمیت است.
با وجود این اگر فردی دارای علائم شخصیتی باشد که ملاکهای یک یا چندین اختلال شخصیت علاوه بر اختلال شخصیت دوری گزین را برآورده می سازند میتوان همه تشخیصها را مطرح نمود. هر دو اختلال شخصیت دوری گزین و وابسته با احساس بی کفایتی حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد و نیاز به اطمینان بخشی مشخص می شوند. رفتارها مثلاً عدم جرئت مندی و اسنادهای مشابه مثل عزت نفس پایین و اعتماد به نفس پایین ممکن است در هر دو اختلال شخصیت وابسته و دوری گزین مشاهده شود. اگرچه سایر رفتارها به طور چشمگیری متفاوت هستند مثل اجتناب از نزدیکی اجتماعی در اختلال شخصیت دوری گزین اما نزدیکی جویی در اختلال شخصیت وابسته انگیزه های رفتارهای مشابه ممکن است کاملاً متفاوت باشند برای نمونه در اختلال شخصیت دوری گزین عدم جرئت مندی بر اساس ارتباط نزدیکتر با ترس از طرد یا تحقیر شدن توصیف می شود در حالی که در اختلال شخصیت وابسته این وضعیت به وسیله تمایل به اجتناب از رها شدن به حال خود برانگیخته میشود.
با وجود این احتمال هم ابتلایی اختلال شخصیت دوری گزین و وابسته بسیار مطرح است همانند اختلال شخصیت دوری گزین وجه مشخصه اختلالات شخصیت اسکیزوئید و اسکیزوتایپی انزوای اجتماعی است با این همه افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین مایل به برقراری ارتباط با دیگران هستند و عمیقاً تنهایی خود را احساس میکنند در صورتی که مبتلایان به اختلال شخصیت اسکیزوئید و یا اسکیزوتایپی ممکن است از انزوای اجتماعی خویش خشنود و راضی بوده و حتی این انزوا را ترجیح دهند هر دو اختلال شخصیت پارانوئید و اجتنابی با بی میلی برای اعتماد به دیگران مشخص میشوند. با وجود این در اختلال شخصیت دوری گزین این بی میلی بیشتر ناشی از ترس از تحقیر یا بی لیاقت دیده شدن است تا ترس از نیت پلید سایرین که در اختلال شخصیت پارانوئید دیده میشود. بسیاری از افراد دچار صفات شخصیتی اجتنابی هستند. اما فقط هنگامی که این صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر ناسازگارانه و نافذ باشند و باعث اختلال چشمگیر عملکردی و یا ناراحتی فرد گردند بیانگر اختلال شخصیت دوری گزین هستند.
تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر اختلال شخصیت دوری گزین باید از تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر که صفات نوظهور شخصیتی پیامد فیزیولوژیکی مستقیم یک بیماری طبی دیگر هستند، متمایز گردد. اختلالات مصرف مواد اختلال شخصیت دوری گزین همچنین باید از علائمی که احتمالاً در همراهی با مصرف مزمن مواد به وجود می آیند، افتراق داده شود. هم ابتلایی سایر اختلالاتی که به طور شایع همراه با اختلال شخصیت دوری گزین تشخیص گذاری میشوند عبارت اند از اختلالات افسردگی و اضطرابی به ویژه اختلال اضطراب اجتماعی جمعیت هراسی) همچنین اختلال شخصیت دوری گزین معمولاً همراه با اختلال شخصیت اسکیزوئید تشخیص داده میشود. در اختلال شخصیت دوری گزین افزایش نرخ اختلالات مصرف مواد به اندازه میزان شکل تعمیم یافته اختلال اضطراب اجتماعی است. اختلال شخصیت وابسته Dependent Personality Disorder ملاک های تشخیصی نیاز مفرط و فراگیر برای تحت مراقبت قرار گرفتن که به رفتار مطیعانه و سلطه پذیر و چسبنده و ترس از جدایی منجر می گردد.
که از اوایل دوره بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم میخورد و با پنج نشانه یا بیشتر از موارد زیر مشخص می گردد بدون توصیه و اطمینان بخشی مفرط از سوی سایرین در تصمیم های روزمره مشکل دارد. نیازمند آن است که دیگران مسئولیت اکثر مسایل عمده زندگی اش را به عهده بگیرند. . به دلیل ترس از دست دادن حمایت با تأیید در ابراز مخالفت با دیگران مشکل دارد توجه ترسهای واقع بینانه در زمینه تلافی را شامل نمی شود. در شروع طرحها و برنامه ها یا انجام مستقل کارها مشکل دارد به دلیل فقدان اعتماد به قضاوت یا توانائی های خود تا فقدان انگیزه یا انرژی جهت دستیابی به محبت و حمایت دیگران زیاده روی میکند تا جایی که داوطلب انجام کارهای ناخوشایندی می شوند. به هنگام تنها ماندن به دلیل ترس اغراق آمیز از ناتوانی در مراقبت از خویشتن احساس ناراحتی یا درماندگی میکند. به جست و جوی فوری رابطه ای دیگر به عنوان منبع مراقبت و حمایت پس از خاتمه یک رابطه نزدیک می پردازد. با این موضوع اشتغال ذهنی غیر واقع بینانه دارد که مبادا برای مراقبت از خودش تنهایش بگذارند.
ویژگی های تشخیصی علامت اصلی اختلال شخصیت وابسته نیاز مفرط و نافذ برای تحت مراقبت قرار گرفتن که به سلطه پذیری و رفتار چسبنده و ترس از جدایی منجر میگردد این الگو از اوایل دوره بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم میخورد. هدف از رفتارهای سلطه پذیری و چسبندگی اخذ مراقبت از دیگران است و ناشی از این خودپنداره است که بدون کمک دیگران نمی تواند از عملکرد رضایت بخشی برخوردار باشد.
مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته تصمیم گیری های روزمره خود مانند انتخاب رنگ بلوزی که میخواهند سر کار بپوشند و یا آیا با خود چتر همراه ببرند یا نه، بدون توصیه و اطمینان دهی مفرط از سوی سایرین برایشان بسیار دشوار است ملاک (۱) این افراد معمولاً منفعل بوده و به سایرین اغلب به یک فرد خاص اجازه میدهند تا ابتکار عمل را به دست گرفته و مسئولیت اکثر حوزه های مهم زندگی آنان را بر عهده بگیرد املاک (۲) بزرگسالان مبتلا به این اختلال در زمینه تصمیم گیری درباره محل مناسب زندگی انتخاب نوع شغل همسایه های شایسته برای معاشرت به طور معمول به یکی از والدین یا همسر تکیه می کنند نوجوانان مبتلا به این اختلال ممکن است به یک یا هر دو والد خود اجازه دهند تا نحوه
پوشش دوستان نحوه گذراندن اوقات فراغت و مدرسه یا دانشکده ثبت نامی آنها را انتخاب کنند این نیاز به سایرین برای پذیرش مسئولیت خارج از حد مقتضیات متناسب با سن و موقعیت برای کمک گرفتن از دیگران است مانند نیازهای خاص کودکان سالمندان و معلولین اختلال شخصیت وابسته ممکن است در فرد مبتلا به یک بیماری جدی طبی و یا دچار معلولیت بروز کند اما در چنین مواردی مشکل فرد در پذیرش مسئولیت باید فراتر از حد قابل انتظار ناشی از آن بیماری یا ناتوانی باشد.
مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته به دلیل ترس از دست دادن حمایت یا تأیید اغلب در ابراز مخالفت با سایرین به ویژه افرادی که به آنان وابستگی دارند با مشکل مواجه هستند ملاک . (۳) این گونه افراد چنان در زمینه عملکرد مستقل و انفرادی احساس ناتوانی میکنند که به جای پذیرش خطر از دست دادن کمک راهنمایان خود با اموری که حتی نادرست می دانند موافقت خواهند کرد همچنین از ترس فراری دادن افرادی که به محبت و حمایت آنها نیاز دارند، خشم خود را به طور مناسب بروز نمیدهند. اگر نگرانیهای فرد در خصوص عواقب ابراز مخالفت واقع بینانه باشند مانند ترسهای واقع بینانه در زمینه تلافی از سوی همسری بدرفتار این رفتار نباید ملاکی برای اختلال شخصیت وابسته در نظر گرفته شود. مبتلایان به این اختلال در زمینه شروع پروژه ها یا انجام مستقل کارها با مشکل مواجه هستند ملاک (۴) آنها فاقد اعتماد به نفس بوده و معتقدند که برای آغاز و انجام کارها به کمک دیگران نیاز دارند. آنها منتظر خواهند ماند تا سایرین کارها را شروع کنند چرا که به عنوان یک اصل باور دارند که دیگران میتوانند کارها را بهتر انجام دهند.
این افراد متقاعد شده اند که قادر به عملکرد مستقل نیستند و خود را بی عرضه و دست و پا چلفتی و نیازمند کمک دائمی دیگران نشان میدهند. با وجود این احتمال دارد عملکرد مناسبی داشته باشند، البته اگر به آنها اطمینان داده شود که فرد دیگری ناظر و تأیید کننده خواهد بود به علاوه ممکن است از اینکه با کفایت شوند یا با کفایت به نظر برسند واهمه داشته باشند چرا که شاید باور دارند که بدین ترتیب رها خواهند شد. از آنجا که این افراد برای رسیدگی به مشکلات خود به دیگران تکیه می کنند اغلب مهارت های لازم برای زندگی مستقل را فرا نمی گیرند و بنابراین وابستگی تداوم می یابد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته ممکن است برای دستیابی به محبت و حمایت دیگران به زحمت و دردسر بیفتند. حتی تا حدی که داوطلب انجام کارهای ناخوشایندی شوند البته به شرطی که چنین رفتاری مراقبت مورد نیاز این افراد را در آینده به ارمغان آورد ملاک (۵) این افراد تمایل دارند تا خواسته های دیگران را پذیرفته و برآورده سازند حتی اگر این تقاضاها غیر منطقی باشند. اغلب نیاز این افراد به برقراری و حفظ پیوندی محکم به روابطی نامتعادل یا غیر عادی و مخرب منجر خواهد شد.
آنها ممکن است از خود گذشتگیهای غیر عادی و شگفت آور نشان دهند یا بددهنی بدرفتاری جسمانی یا سوء رفتار جنسی را تحمل کنند. البته ذکر این نکته الزامی است که این رفتار فقط هنگامی باید به عنوان ملاکی برای اختلال شخصیت وابسته در نظر گرفته شود که بتوان به وضوح اثبات نمود که فرد انتخابهای دیگری نیز در دسترس داشته است. افراد مبتلا به این اختلال در صورت تنها ماندن به دلیل ترسهای اغراق آمیز درباره ناتوانی در زمینه مراقبت از خویشتن احساس ناراحتی یا درماندگی میکنند ملاک (۶) هنگامی که یک رابطه نزدیک پایان می یابد مانند قطع رابطه با فرد مورد علاقه مرگ فرد مراقب افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته جهت تأمین مراقبت و حمایت مورد نیاز خود فوری در پی رابطه ای دیگر بر می آیند ملاک (۷) در این راستا این باور که بدون یک رابطه صمیمی قادر به زندگی نیستند، آنها را وامی دارد تا سریع و نسنجیده به فرد دیگری بچسبند.
افراد مبتلا به این اختلال اغلب با این ترس اشتغال ذهنی دارند که مبادا برای مراقبت از خود تنها بمانند ملاک (۸) آنها چنان خود را به توصیه و کمک شخص مهم دیگری وابسته میدانند که نگران از دست دادن حمایت آن شخص هستند در حالی که هیچ دلیلی برای توجیه چنین نگرانیهایی وجود ندارد البته هنگامی چنین ترسهایی به عنوان شواهدی برای این ملاک در نظر گرفته می شوند که مفرط و غیر واقع بینانه باشند. مثلاً مرد سالمند مبتلا به سرطانی که برای مراقبت به منزل پسرش نقل مکان کرده است رفتار توام با وابستگی نشان میدهد که با توجه به شرایط زندگی این فرد طبیعی محسوب میشود. ویژگی های همراه مشخصه افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته اغلب بدبینی و عدم اعتماد به نفس گرایش به کوچک نمایی توانائی ها و نقاط قوت خود است. این افراد انتقاد و عدم تأیید را به عنوان اثبات بی ارزشی خود دانسته و باور و ایمان به خود را از دست میدهند. آنها ممکن است در پی محافظت بیش از حد و سلطه دیگران باشند. عملکرد حرفه ای در صورت نیاز به ابتکار مستقل ممکن است مختل گردد. آنها ممکن است از موقعیت های شغلی مستلزم مسئولیت پذیری پرهیز کرده و به هنگام مواجهه با تصمیم گیری ها مضطرب شوند.
شیوع شیوع تخمین زده شده این اختلال برپایه احتمالات خرده نمونه ای از بخش دوم تکرار ارزیابی ملی هم ابتلایی ۰٫۶ درصد مطرح شده است. البته داده های ارزیابی همه گیرشناسی ملی در زمینه الکل و بیماریهای وابسته شیوع ۰٫۵ درصد را پیشنهاد کرده است. مرور شش بررسی همه گیرشناسی که چهار مورد آن در ایالات متحده انجام شده به شیوع میانه ۰٫۴ درصد دست یافت. بروز و سیر در کودکان و نوجوانان این تشخیص باید با احتیاط بسیار مطرح شود چرا که رفتار توام با وابستگی ممکن است از نظر تکاملی برای آنان طبیعی باشد. مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ میزان مناسب تلقی شدن رفتارهای توام با وابستگی بسته به گروههای مختلف سنی و اجتماعی فرهنگی بسیار متفاوت است. در ارزیابی آستانه تشخیصی هر ملاک باید سن فرد و عوامل فرهنگی مدنظر قرار گیرند. البته رفتار توام با وابستگی فقط هنگامی باید مشخصه این اختلال فرض شود که آشکارا خارج از هنجارهای فرهنگی فرد بوده و یا بازتاب نگرانی های غیر واقع بینانه وی باشد. تأکید بر انفعال ادب و رفتار محترمانه و توام با ملاحظه ویژگی برخی جوامع بوده و ممکن است به عنوان صفات اختلال شخصیت وابسته سوء تعبیر شوند.
به همین ترتیب، جوامع ممکن است رفتار توأم با وابستگی را در زنان و مردان به طرز متفاوتی تشویق و یا تقبیح نمایند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته ناتوانی فراگیری برای تصمیم گیری احساسات مداوم مطیع بودن فقدان ابتکار عمل سکوت و فاصله گیری اجتماعی نشان میدهند که فراتر از هنجارهای فرهنگی معمول برای مؤدب بودن و انفعال هدفمند هستند. مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت در موقعیتهای بالینی و جوامع اختلال شخصیت وابسته اغلب در زنان تشخیص گذاری میشود. تشخیص افتراقی اختلال اضطراب جدایی در بزرگ سالان بزرگ سالان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی معمولاً دغدغه مفرطی درباره فرزندان همسر والدین و حیوانات خانگی شان دارند و هنگامی که از آنها جدا میشوند ناراحتی چشمگیری را تجربه میکنند. در مقابل افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته در هنگام تنهایی احساس ناراحتی یا بی پناهی دارند و علت آن ترسهای اغراق آمیز درباره ناتوانی در مراقبت از خودشان است.
سایر اختلالات روانی و بیماریهای طبی اختلال شخصیت وابسته باید از وابستگی ناشی از سایر اختلالات روانی (مانند اختلالات افسردگی اختلال وحشت زدگی پانیک) بازار هراسی و نیز عارضه سایر بیماریهای طبی افتراق داده شود. سایر اختلالات و صفات شخصیتی به دلیل اشتراک در برخی علائم ممکن است سایر اختلالات شخصیت با اختلال شخصیت وابسته اشتباه گرفته شوند بنابراین افتراق این اختلالات بر پایه تفاوتهای موجود در بین علائم خاص آنها حائز اهمیت است با وجود این اگر فردی دارای علائم شخصیتی باشد که ملاکهای یک یا چندین اختلال شخصیت علاوه بر اختلال شخصیت وابسته را برآورده می سازند، میتوان همه تشخیصها را مطرح نمود. اگرچه بسیاری از اختلالات شخصیت با ویژگیهای وابستگی مشخص میشوند اما می توان اختلال شخصیت وابسته را بر اساس رفتار آشکارا سلطه پذیرانه و چسبنده مبتلایان و ادراک آنها از ناتوانی در عملکرد مناسب بدون کمک و حمایت دیگران متمایز کرد.
هر دو اختلال شخصیت وابسته و مرزی با ترس از رها شدگی مشخص میشوند؛ با وجود این فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به ترک شدن به صورت احساس تهی بودن هیجانی خشم و توقع مندی واکنش نشان میدهد در صورتی که واکنش فرد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته تشدید سازش و سلطه پذیری و جست و جوی فوری یک رابطه جایگزین جهت تأمین مراقبت و حمایت است افتراق هرچه بیشتر اختلال شخصیت مرزی از اختلال شخصیت وابسته با توجه به الگوی خاص روابط پرشور و هیجان و بی ثبات امکان پذیر است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی شبیه مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته نیاز ژرفی به اطمینان بخشی و تأیید دارند و ممکن است کودک صفت و چسبنده به نظر برسند با این همه برخلاف اختلال شخصیت وابسته که با رفتار متواضعانه و مطیعانه مشخص میگردد وجه مشخصه اختلال شخصیت نمایشی با رفتار متظاهرانه و خودنمایی اجتماعی توأم با مطالبه فعالانه توجه است. به علاوه مبتلایان به اختلال شخصیت نمایشی در مقایسه با افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته به طور معمول بینش کمتری نسبت به نیازهای وابستگی زیربنایی دارند.
هر دو اختلال شخصیت وابسته و دوری گزین با احساس بی کفایتی حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد و نیاز به اطمینان بخشی شناخته میشوند اگر چه مبتلایان به اختلال شخصیت دوری گزین دچار چنان ترس شدید و عمیقی از تحقیر و طرد هستند که کناره جویی میکنند مگر اینکه از پذیرفته شدن اطمینان حاصل کنند برعکس افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته به جای پرهیز و گوشه گیری از روابط الگویی از جست و جو و برقراری ارتباطات با سایر افراد مهم را نشان می دهند. بسیاری از افراد صفات شخصیتی وابسته را نشان میدهند. اما فقط هنگامی که این صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر ناسازگارانه و مزمن باشند و باعث اختلال چشمگیر عملکردی و یا ناراحتی فرد گردند جزء اختلال شخصیت وابسته محسوب می شوند. تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر اختلال شخصیت وابسته باید از تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر که صفات نوظهور شخصیتی آن پیامد فیزیولوژیکی مستقیم یک بیماری طبی دیگر هستند، متمایز گردد. اختلالات مصرف مواد اختلال شخصیت وابسته همچنین باید از علائمی که احتمالاً در همراهی با مصرف مستمر مواد به وجود می آیند، افتراق داده شود.
هم ابتلایی احتمال افزایش خطر اختلالات افسردگی اختلالات اضطرابی و اختلالات سازگاری وجود دارد اختلال شخصیت وابسته اغلب با سایر اختلالات شخصیت به ویژه مرزی اجتنابی و نمایشی هم ابتلایی دارد بیماری مزمن جسمانی یا اختلال اضطراب جدایی پایدار دوران کودکی یا نوجوانی میتوانند فرد را نسبت به پیدایش این اختلال مستعد سازند. اختلال شخصيت وسواسي - جبرى Obsessive-Compulsive Personality Disorder ملاکهای تشخیصی الگوی نافذی از اشتغال ذهنی با نظم و ترتیب کمال طلبی و کنترل ذهنی و بین فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری سعه صدر و کارایی که از اوایل دوره بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم میخورد و با چهار مورد یا بیشتر از موارد زیر مشخص می گردد با جزئیات قوانین فهرستها نظم و ترتیب، سازماندهی یا برنامه ها اشتغال ذهنی دارد تا حدی که هدف اصلی فعالیت گم میشود. . کمال طلبی وی مانع از انجام کارها میگردد مانند ناتوانی در اتمام پروژه به دلیل عدم تحقق ملاک های واضحاً سفت و سخت وی به طور افراطی خود را وقف کار و تولید میکند به حدی که فعالیتهای تفریحی و روابط با دوستان را فدا می کند به دلیل احتیاج آشکار مالی نباشد.
درباره موضوعات اخلاقی اصول و یا ارزشها فردی دقیق و سختگیر بیش از حد با وجدان و انعطاف ناپذیر است با هویت فرهنگی یا مذهبی فرد هماهنگ نباشد. در دور ریختن اشیای مستعمل یا به درد نخور ناتوان است. حتی وقتی فاقد ارزش عاطفی هستند. از تفویض امور به دیگران اکراه دارد مگر اینکه آنها تسلیم شده و کاملاً بپذیرند که کارها را دقیقاً به روش وی انجام دهند. هم نسبت به خود و هم نسبت به دیگران خسیس است معتقد است پول باید برای روز مبادا پس انداز شود. لجبازی و سرسختی نشان میدهد. ویژگی های تشخیصی علامت اصلی اختلال شخصیت وسواسی- جبری اشتغال ذهنی با نظم و ترتیب کمال طلبی و کنترل ذهنی و بین فردی است که به بهای از دست دادن انعطاف پذیری سعه صدر و کارایی فرد تمام میشود این الگو از اوایل دوره بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم میخورد.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری تلاش می کنند تا از طریق توجه دقیق به قوانین جزئیات بی اهمیت رویه ها فهرستها برنامه ها یا فرمها احساس کنترل پیدا کرده تا حدی که هدف اصلی فعالیت گم میشود (ملاک (۱) آنها بیش از حد دقیق و مستعد تکرار عمل هستند توجه نامعمولی به جزئیات نشان داده و مکرراً به دنبال خطاهای احتمالی می گردند و گذر زمان را فراموش میکنند مثلاً هنگامی که این افراد فهرست کاری خود را گم میکنند زمان بیش از حدی را صرف جست و جوی این فهرست خواهند کرد به جای اینکه ظرف دقایقی کوتاه از روی حافظه فهرست را بازنویسی کرده و به انجام کارها مبادرت ورزند این افراد متوجه این حقیقت نیستند که دیگران معمولاً از تأخیرها و دردسرهای ناشی از این رفتار بسیار ناراحت و دلخور میشوند زیرا آنها ترجیحاً یا به اضطرابشان درباره ارتکاب اشتباه واکنش نشان میدهند یا به اصرارشان درباره اینکه امور چگونه باید باشد تقسیم بندی زمانی نامطلوب است و مهمترین کارها به دقیقه آخر محول میشوند. کمال طلبی و استانداردهای اجرایی سطح بالای خود ساخته باعث اختلال کار کرد چشمگیر و ناراحتی بارز این افراد می گردند.
آنها ممکن است چنان درگیر اجرای مطلقاً بی عیب و نقص کلیه جزئیات یک پروژه شوند که این طرح هرگز به اتمام نرسد ملاک (۲) مثلاً تکمیل یک گزارش کتبی به دلیل بازنویسی های متعدد وقت گیر که همگی ناقص» تلقی شده اند. به تأخیر می افتد. کارها به موقع آماده نمیشوند یا برای تکمیل کار در آخرین لحظه فرد الگویی از تلاش غیر عادی به کار می برد مثلاً انجام کار در سرتاسر شب صرف نظر کردن از وعده های غذایی و جنبه هایی از زندگی فرد که محور فعلی فعالیت نیستند ممکن است دچار بی نظمی و آشفتگی گردند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری به طور افراطی خود را وقف کار و تولید میکنند تا حدی که فعالیتهای تفریحی و روابط دوستانه را فدا میکنند ملاک (۳) البته نباید این رفتار نشئت گرفته از نیاز مالی باشد. آنها اغلب احساس میکنند که برای تعطیل کردن یک روز عصر یا یک روز آخر هفته جهت بیرون رفتن و یا استراحت وقت ندارند. این افراد ممکن است یک فعالیت لذت بخش مثل سفر کردن را مدام به تعویق بیندازند چنانکه شاید هرگز پیش نیاید.
هنگامی هم که بالاخره برای فعالیتهای لذت بخش یا تعطیلات وقت می گذارند بسیار احساس ناراحتی میکنند مگر اینکه کاری برای انجام دادن با خود همراه ببرند تا وقت تلف نکرده باشند. ممکن است بر کارهای منزل به شدت تمرکز کنند مانند نظافت مفرط و مکرر چنانکه منزل از تمیزی برق میزند.
اگر وقتی را با دوستان خود سپری کنند احتمالاً در قالب نوعی فعالیت به طور رسمی سازمان یافته خواهد بود مانند ورزش ها سرگرمی ها یا فعالیتهای تفریحی کارهای جدی و بسیار نظام مند تلقی میشوند که مستلزم برنامه ریزی دقیق و تلاش مفرط برای مهارت یابی هستند در این راه نیز بر اجرای بی عیب و نقص فعالیتها پافشاری میکنند به علاوه این افراد بازی را به یک تکلیف ساختار یافته تبدیل میکنند مانند تنبیه یک کودک شیرخوار به دلیل آن که حلقه ها را به ترتیب صحیح در جای خود قرار نداده است؛ درخواست از یک کودک نوپا برای آنکه سه چرخه خود را بر روی یک خط مستقیم براند؛ تبدیل یک بازی بیسبال به یک درس خشن افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی - جبری ممکن است درباره موضوعات و اصول اخلاقی و یا ارزشها دقیق و سختگیر بیش از حد با وجدان و انعطاف ناپذیر باشند (ملاک (۴) آنها ممکن است خود و دیگران را به پیروی از اصول سفت و سخت اخلاقی و استانداردهای بسیار خشک اجرایی مجبور کنند.
به علاوه ممکن است خود را بی رحمانه درباره اشتباهاتشان مورد انتقاد قرار دهند یا به شکلی خشن خطاهای اخلاقی دیگران را قضاوت کنند افراد مبتلا به این اختلال به طرز متعصبانه ای از مقام یا مقامات و قوانین تمکین میکنند و بر پیروی کاملاً خشک از قانون بدون هیچ استثنایی پافشاری می کنند. مثلاً فرد به دوستی که میخواهد سوار اتوبوس شود، پول خرد قرض نخواهد داد خواه به دلیل قاعده نه قرض کن و نه قرض بده و یا چون ممکن است برای منش شخص «بد» محسوب شود. البته این ویژگیها نباید جزیی از هویت فرهنگی و یا مذهبی فرد محسوب شوند. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است نتوانند اشیای مستعمل یا به درد نخور را که حتی ارزش احساسی هم ندارند دور بریزند ملاک (۵) این افراد اغلب اقرار میکنند که (مثل) موشهای بارکش هستند. آنها دور ریختن اشیا را اسراف میدانند چرا که هر چیز که خار آید یک روز به کار آید این آشفتگی همچنین ممکن است نتیجه انباشتگی محتواهایی که به طور کامل خوانده نشده یا پروژه های ناتمامی باشد که فرد قصد دارد زمانی دوباره به سراغ آنها برود اما به علت اهمال کاری و یا سبک کاری بسیار دقیق و در عین حال آهسته کنار گذاشته شده اند.
اگر فردی برای رهایی از اشیای ذخیره شده آنها تلاش کند ناراحت و عصبانی خواهند شد همسران یا هم اتاقی های آنها ممکن است از حجم فضای اشغال شده با قطعات قدیمی مجلات وسایل شکسته و از این قبیل شاکی باشند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری نسبت به واگذاری کارها به دیگران یا کار کردن با سایرین بی میل هستند املاک (۶) آنها با سرسختی و به نحو غیر معقولی اصرار دارند که همه کارها به روش آنها انجام شود و دیگران هم با انجام کارها به روش آنها موافقت کنند این افراد اغلب درباره اینکه کارها چگونه باید انجام شوند دستورات بسیار دقیقی ارائه می دهند مثلاً یک شیوه و فقط یک شیوه برای چمن زنی شستشوی ظروف و یا ساخت لانه سگ وجود دارد و اگر دیگران راههای جایگزین خلاقانه ای مطرح کنند متعجب و عصبانی میشوند. گاهی ممکن است هر گونه پیشنهاد کمکی را حتی وقتی که از برنامه عقب افتاده اند رد کنند چرا که بر این باورند که هیچ کس دیگری نمیتواند کارها را به درستی انجام دهد.
افراد مبتلا به این اختلال ممکن است خسیس و ناخن خشک باشند خرج کردن پول برای خودشان و دیگران دشوار است و در سطح معشیتی بسیار پائین تر از توان استطاعت خود خرج کنند با این عقیده که باید دخل و خرج را جهت پس انداز برای گرفتاریهای آینده کنترل نمود (ملاک (۷) وجه مشخصه دیگر اختلال شخصیت وسواسی - جبری لجبازی و سرسختی است ملاک (۸) افراد مبتلا به این اختلال چنان درباره اجبار سایرین به نحوه انجام کارها به تنها روش «صحیح» خود دغدغه دارند که در سازگاری با عقاید دیگران به اشكال بر میخورند این افراد پیشاپیش و با جزئیاتی دقیق برنامه ریزی میکنند و تمایلی به در نظر گرفتن تغییرات در برنامه یا فعالیتهای روزمره نشان نمیدهند. از آنجا که در دیدگاه خود کاملاً غوطه ور هستند در پذیرش دیدگاه های دیگران با مشکل مواجه میشوند دوستان و همکاران ممکن است از این تعصب همیشگی خسته شوند. حتی هنگامی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری میفهمند که ممکن است سازش به نفع آنها باشد، باز هم امکان دارد سرسختانه از انجام آن سر باز بزنند با این استدلال که «قاعده کار همین است.
ویژگی های همراه چنانچه قوانین و شیوه های اثبات شده پاسخ صحیح را دیکته نکنند، تصمیم گیری ممکن است به روندی زمانبر و اغلب رنج آور تبدیل شود مثلاً بررسی کامل تمام گزینه ها پیش از اقدام به خرید افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی - جبری ممکن است با دشواری مشابهی در تصمیم گیری در زمینه اولویت بندی کارها یا تعیین بهترین روش انجام برخی کارهای خاص مواجهه باشند و این حالت گاه سبب میشود کار مورد نظر را اصلاً شروع نکنند. آنها در موقعیتهایی که قادر به اعمال کنترل بر محیط فیزیکی یا بین فردی خود نیستند، معمولاً عصبانی یا ناراحت میشوند اگرچه خشم معمولاً به طور مستقیم ابراز نمی شود. مثلاً فرد ممکن است از نحوه سرویس دهی نامطلوب یک رستوران عصبانی شود اما به جای اعتراض به مدیریت درباره میزان انعامی که میخواهد پرداخت نماید نشخوار ذهنی پیدا کند در سایر موقعیتها خشم ممکن است با برآشفتگی موجهی بر سر یک موضوع ظاهراً بی اهمیت علنی شود.
افراد مبتلا به این اختلال ممکن است دقت خاصی به جایگاه نسبی خود در روابط سلطه جویی - سلطه پذیری داشته باشند و احتمالاً ادب و ملاحظه بیش از حدی نسبت به مرجع قدرت مورد احترام خود ابراز داشته و برعکس، مقاومت مفرطی در مقابل مقامی که برایش احترامی قائل نیستند، نشان میدهند. افراد مبتلا به این اختلال در انتقال و در میان گذاشتن هیجاناتشان با مشکل مواجه میشوند برای نمونه آنها معمولاً به شیوهای بسیار کنترل شده و یا خشک و رسمی ابراز احساسات کرده و ممکن است در حضور افرادی که ابراز هیجان می کنند احساس ناراحتی شدیدی پیدا کرده و بسیار معذب شوند. روابط روزمره آنها کیفیتی رسمی و جدی داشته و ممکن است در موقعیتهایی مثل استقبال از فرد مورد علاقه در فرودگاه که دیگران لبخند میزنند و خوشحال هستند خشک و رسمی باشند. آنها با احتیاط خود را عقب میکشند تا زمانی که مطمئن شوند هر آنچه که میگویند بی عیب و نقص خواهد بود.
این افراد ممکن است با منطق و هوش اشتغال ذهنی داشته باشند و رفتار عاطفی سایرین را تحمل ننمایند افراد مزبور اغلب در ابراز احساسات لطیف با مشکل مواجهه هستند و به ندرت از کسی تعریف و یا کسی را تحسین میکنند افراد مبتلا به این اختلال ممکن است به ویژه در مواجهه با موقعیتهای جدیدی که نیازمند انعطاف پذیری و مدارا هستند مشکلات کاری و ناراحتی را تجربه کنند. شیوع شیوع تخمین زده شده این اختلال برپایه احتمالات خرده نمونه ای از بخش دوم تکرار ارزیابی ملی هم ابتلایی ۲٫۴ درصد مطرح شده است. البته داده های ارزیابی همه گیرشناسی ملی در زمینه الكل و بیماریهای وابسته شیوع ۷٫۹ درصد را پیشنهاد کرده است. مرور پنج بررسی همه گیرشناسی که سه مورد آن در ایالات متحده انجام شده به شیوع میانه ۴٫۷ درصد دست یافت. مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ در ارزیابی فرد از نظر اختلال شخصیت وسواسی - جبری بالینگر نباید رفتارهایی را لحاظ کند که بازتاب عادات رسوم یا شیوه های بین فردی باشد که به لحاظ فرهنگی مورد تأیید گروه مرجع وی است.
به علاوه برخی فرهنگها تأکید مفرطی بر کار و بهره وری دارند و برخی از اعضای گروه های اجتماعی فرهنگی مثل گروه های مذهبی خاص متخصصان مهاجران ممکن است گاه به طور سرسختانه ای از منشورهای اخلاقی تقاضاهای شغلی محیطهای اجتماعی محدود کننده قوانین رفتار یا استانداردهایی که بر وجدان گرایی مفرط، وسواس اخلاقی زیاد و تلاش برای کمال طلبی تأکید می کنند پیروی کنند که ممکن است به وسیله هنجارهای گروه فرهنگی تقویت شوند چنین رفتارهایی نباید به تنهایی به عنوان علائم اختلال شخصیت وسواسی جبری در نظر گرفته شوند. مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت در مطالعات بزرگ مبتنی بر جمعیت به نظر می رسد که اختلال شخصیت وسواسی- جبری در میان مردان و زنان برابر است. تشخیص افتراقی اختلال وسواسی- جبری برخلاف تشابه اسمی، معمولاً OCD بر اساس وجود واقعی وسواسها و اعمال جبری آن به آسانی از اختلال شخصیت وسواسی - جبری افتراق داده میشود. هنگامی که ملاکهای تشخیصی هر دو اختلال شخصیت وسواسی - جبری (OCPD) و اختلال وسواسی - جبری (OCD) وجود داشته باشند باید هر دو تشخیص را ثبت نمود.
اختلال انباشت گری این تشخیص باید بالاخص هنگامی مدنظر قرار گیرد که انباشت گری شدید است برای مثال توده های جمع شده از اشیای بی ارزشی که خطر آتش سوزی را در بردارد و راه رفتن در منزل را برای سایرین دشوار کرده است. هنگامی که ملاکهای تشخیصی هر دو اختلال شخصیت جبری و اختلال انباشت گری وجود داشته باشند باید هر دو تشخیص ثبت شوند. سایر اختلالات و صفات شخصیتی اختلال شخصیت وسواسی- جبری ممکن است به دلیل علائم خاص مشترک با سایر اختلالات شخصیت اشتباه شود بنابراین حائز اهمیت است. که بر پایه علائم ویژه و متفاوت آنها بین این اختلالات تمایز قائل شد با وجود این اگر شخصی دارای علائم شخصیتی است. که ملاکهای یک یا چند اختلال شخصیت علاوه بر اختلال شخصیت وسواسی- جبری را برآورده میسازد. میتوان همه این اختلالات شخصیت را تشخیص گذاری نمود.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیز ممکن است ادعا کنند که نسبت به کمال طلبی احساس تعهد داشته و بر این باور باشند که دیگران نمیتوانند کارها را به همان خوبی خودشان به انجام برسانند اما این افراد احتمالاً معتقد هستند که به کمال دست یافته اند در صورتی که مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی جبری معمولاً خود انتقاد گرند افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته یا ضداجتماعی سخاوتمند و دست و دلباز نیستند اما در مورد خودشان خست به خرج نمیدهند در حالی که مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی - جبری هم برای خود و هم برای دیگران خست به خرج میدهند ممکن است وجه مشخصه هر دو اختلال شخصیت وسواسی- جبری و اسکیزوئید رفتاری آشکارا رسمی و انزوای اجتماعی باشد در اختلال شخصیت وسواسی - جبری این حالات ناشی از آن است که فرد در مورد هیجانات معذب است و خود را وقف کار کرده است در صورتی که در اختلال شخصیت اسکیزوئید اساساً ظرفیتی برای صمیمیت وجود ندارد.
صفات شخصیتی و سواسی- جبری در حد اعتدال ممکن است بسیار انطباقی باشند به ویژه در موقعیت هایی که به عملکرد عالی پاداش میدهند اما اگر این صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر غیر انطباقی و مستمر بوده و به اختلال چشمگیر عملکرد و یا ناراحتی فرد منجر شوند نشان دهنده اختلال شخصیت وسواسی - جبری خواهند بود. تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر اختلال شخصیت وسواسی - جبری باید از تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر که صفات نوظهور شخصیتی پیامد فیزیولوژیکی مستقیم یک بیماری طبی دیگر هستند، متمایز گردد. اختلالات مصرف مواد اختلال شخصیت وسواسی - جبری همچنین باید از علائمی که احتمالاً در همراهی با مصرف مزمن مواد به وجود می آیند، افتراق داده شود. هم ابتلایی در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی از جمله اختلال اضطراب فراگیر اختلال اضطراب جدایی اختلال اضطراب اجتماعی جمعیت هراسی و هراسهای اختصاصی و اختلال وسواسی- جبری (OCD)، احتمال وجود اختلال شخصیتی که ملاک های اختلال شخصیت وسواسی - جبری را احراز نماید زیاد است. با این همه به نظر میرسد که اکثریت مبتلایان به OCD از الگوی رفتاری منطبق با این اختلال شخصیتی برخوردار نیستند.
بسیاری از علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری با ویژگیهای شخصیتی نوع A همپوشانی دارند مانند اشتغال ذهنی با کار جاه طلبی و رقابت جویی احساس فوریت و اضطرار در زمان و این علائم ممکن است در افراد در معرض خطر برای سکته قلبی دیده شوند به علاوه ممکن است همراهی بین اختلال شخصیت وسواسی- جبری با اختلالات افسردگی و دو قطبی و اختلالات خوردن وجود داشته باشد. سایر اختلالات شخصیت Other Personality Disorders تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر Personality Change Due to Another Medical Condition ملاک های تشخیصی . اختلال پایدار شخصیتی که معرف تغییری نسبت به الگوی خاص شخصیتی قبلی فرد است. توجه در کودکان اختلال شامل انحراف بارز از روند طبیعی تکاملی (رشدی) یا تغییر چشمگیر در الگوهای رفتاری معمول کودک در طی حداقل یکسال گذشته است. B این اختلال بر اساس شواهدی از تاریخچه معاینه جسمی یا یافته های آزمایشگاهی پیامد مستقیم پاتوفیزیولوژیک یک بیماری طبی دیگر است. این اختلال با یک اختلال روانی دیگر از جمله یک اختلال روانی دیگر ناشی از یک بیماری طبی دیگر بهتر توضیح داده نمی شود. این اختلال منحصراً در طی روند دلیریوم بروز نمی کند.
این اختلال باعث ناراحتی یا اختلال عملکرد چشمگیر بالینی در حوزه های عملکرد اجتماعی شغلی و یا سایر کارکردهای مهم فرد می گردد. مشخص کنید اگر نوع متغیر اگر علامت بارز بی ثباتی عاطفی باشد. نوع مهارگسیخته اگر ویژگی برجسته بر اساس شواهدی مثل بی مبالاتی ،جنسی ،وغیره کنترل ضعیف تکانه باشد. نوع پرخاشگر اگر علامت اصلی رفتار پرخاشگرانه باشد. نوع بی احساس اگر ویژگی مشهود بی تفاوتی و بی احساسی شدید باشد. نوع پارانوئید اگر علامت مهم بدگمانی یا افکار پارانوئید باشد. سایر انواع اگر علامت بالینی با هیچ یک از زیر گروه های فوق مشخص نشود. نوع ترکیبی اگر در نمای بالینی بیش از یک علامت برجسته باشد. نوع نامعین نکته کدگذاری نام بیماری طبی دیگر را ذکر کنید مانند F۰۷٫۰ تغییر شخصیتی ناشی از صرع لوب گیجگاهی. البته بلافاصله قبل از اختلال شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر باید به صورت جداگانه این بیماری طبی دیگر کدگذاری شده و قهرست گردد مانند ۴۰٫۲۰۹ صرع لوب گیجگاهی F۰۷٫۰ تغییر شخصیتی ناشی از صرع لوب گیجگاهی انواع فرعی تغییر خاص شخصیتی را میتوان با تعیین علامت غالب در نمای بالینی بیمار مشخص نمود.
ویژگی های تشخیصی ویژگی اصلی تغییر شخصیت ناشی از یک بیماری طبی دیگر اختلال شخصیتی پایداری است که ناشی از عوارض فیزیولوژیکی یک بیماری طبی دیگر تلقی می شود. اختلال شخصیتی نشان دهنده تغییری در الگوی قبلی شخصیتی خاص فرد است.
در کودکان به جای بروز تغییری در یک الگوی ثابت شخصیتی بیماری ممکن است با انحراف بارز از رشد طبیعی آنها تظاهر پیدا کند ملاک (A) باید بر اساس شرح حال، معاينة جسمی یا یافته های آزمایشگاهی شواهدی از اینکه این تغییر شخصیتی پیامد مستقیم فیزیولوژیک یک بیماری طبی دیگر است وجود داشته باشد ملاک (B) چنانچه بتوان این اختلال را با یک بیماری روانی دیگر بهتر توجیه نمود این تشخیص مطرح نمی شود ملاک (۲) اگر اختلال منحصراً در طی سیر یک دلیریوم بروز نماید این تشخیص گذاری انجام نمی شود (ملاک D) همچنین این اختلال باید باعث ناراحتی یا اختلال عملکرد چشمگیر بالینی در حوزه های اجتماعی شغلی و یا سایر کارکردهای مهم فرد گردد ملاک (E) علائم شایع تغییر شخصیتی عبارت اند از بی ثباتی عاطفی کنترل تکانه ضعیف حملات ناگهانی و انفجاری پرخاشگری یا خشم فوق العاده بی تناسب با هرگونه عامل آشکار کننده استرس روانی - اجتماعی بی احساسی بارز سوءظن یا افکار بدبینانه پدیدارشناسی این تغییر با استفاده از زیرگروه های فهرست شده در مجموعه ملاک ها مشخص میگردد. اغلب فرد مبتلا به این اختلال از سوی دیگران چنین توصیف می شود: «خودش نیست.
اگرچه وجه مشترک این اختلال با سایر اختلالات شخصیت در اصطلاح شخصیت است اما این تشخیص به دلیل وجود یک علت خاص پدیدارشناسی متفاوت و نحوه شروع و سیر متغیرتر آن با سایر اختلالات شخصیت تفاوت دارد. علامت بالینی هر فرد خاص ممکن است به ماهیت و کانون فرآیند بیماری زا وابسته باشد. مثلاً آسیب لوب های فرونتال (پیشانی) ممکن است به علائمی مثل فقدان قضاوت یا آینده نگری متلک گویی مهار گسستگی رفتاری و سرخوشی بینجامد. در این مثال چنانچه یک تخریب شخصیتی پایدار انحرافی از الگوی قبلی شخصیتی خاص فرد پیش از آسیب باشد، تشخیص تغییر شخصیتی ناشی از آسیب به لوب پیشانی گذاشته میشود ملاک .. سکته های مغزی نیمکره راست مغز اغلب تغییرات شخصیتی همراه با غفلت فضایی یکطرفه آنوزوگنوزی یعنی ناتوانی فرد در شناسایی یک نقص بدنی یا عملکردی مانند وجود فلجی خفیف و یا ضعف در یک نیمه بدن عدم ثبات حرکتی و سایر نقائص نورولوژیک را موجب می شوند. ویژگی های همراه طیفی از بیمارهای عصبی و دیگر بیماریهای طبی ممکن است.
باعث تغییرات شخصیتی گردند از جمله تومورهای دستگاه عصبی مرکزی ضربه به سر بیماری مغزی - عروقی، بیماری هانتینگتون صرع بیماریهای عفونی توأم با درگیری دستگاه عصبی مرکزی مانند (HIV) بیماریهای غددی مانند کم کاری تیروئید کم کاری یا پرکاری قشر غدد فوق کلیوی و بیماریهای خودایمن توام با درگیری دستگاه عصبی مرکزی مانند لوپوس اریتماتوز سیستمیک یافته های حاصل از معاینه جسمی آزمایشات و الگوهای شیوع و شروع بیماری بازتاب درگیری بیمارهای عصبی و دیگر بیماریهای طبی هستند. تشخیص افتراقی بیماری های طبی مزمن همراه با درد و ناتوانی بیماریهای طبی مزمن همراه با درد و ناتوانی نیز ممکن است با تغییرات شخصیتی همراه باشند تشخیص تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر فقط در صورتی گذاشته می شود که بتوان مکانیسم مستقیم پاتوفیزیولوژیکی آن بیماری را اثبات نمود. اگر تغییر ناشی از سازگاری یا پاسخ رفتاری یا روان شناختی نسبت به بیماری طبی دیگری مانند رفتارهای توام با وابستگی ناشی از نیاز به کمک دیگران در پی ضربه سر شدید بیماری قلبی - عروقی یا دمانس باشد چنین تشخیصی مطرح نمی شود.
دلیریوم یا اختلال عمده عصبی شناختی تغییر همراه شایعی برای دلیریوم یا یک اختلال عمده عصبی شناختی است چنانچه این تغییر منحصراً در سیر دلیریوم رخ دهد تشخیص جداگانه تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر مطرح نمیشود با این وجود، تشخیص تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر ممکن است علاوه بر تشخیص اختلال عمده عصبی شناختی گذاشته شود، البته اگر تغییر شخصیتی پیامد فیزیولوژیکی روند بیماری زایی باشد که موجب اختلال عصبی شناختی شده و چنانچه تغییر شخصیتی جزء بارزی از علامت بالینی باشد. سایر اختلالات روانی ناشی از یک بیماری طبی دیگر در صورتی که اختلال به نحو بهتری با سایر اختلالات روانی ناشی از یک بیماری طبی دیگر مانند اختلال افسردگی ناشی از تومور مغزی قابل توجیه باشد تشخیص تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر مطرح نمیشود. اختلالات مصرف مواد ممکن است تغییرات شخصیتی در زمینه اختلالات مصرف مواد بروز کند به ویژه اگر اختلال مصرف مواد مزمن باشد از این رو بالینگر باید درباره ماهیت و میزان مصرف مواد به دقت پرس و جو نماید.
چنانچه بالینگر بخواهد بین تغییر شخصیتی و مصرف مواد رابطه علت و معلولی نشان دهد طبقه معین دیگر برای مواد خاص مانند سایر اختلالات معین مرتبط با مواد محرک همراه با تغییر شخصیتی قابل استفاده خواهد بود. سایر اختلالات روانی تغییرات محسوس شخصیتی ممکن است یک علامت همراه از سایر اختلالات روانی مانند اسکیزوفرنی اختلال هذیانی اختلالات افسردگی و دو قطبی سایر اختلالات معین و نامعین رفتار ایذایی کنترل تکانه و سلوک اختلال وحشت زدگی پانیک نیز باشند. با وجود این در این اختلالات هیچ عامل خاص فیزیولوژیکی که از نظر سبب شناسی با تغییر شخصیتی مرتبط باشد شناخته نشده است. سایر اختلالات شخصیت برای تشخیص تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر تغییر بالینی چشمگیر در مقایسه با کارکرد شخصیتی پایه و وجود یک بیماری خاص طبی به عنوان علت مسبب ضروری است و با توجه به همین امر می توان آن را از یک اختلال شخصیت افتراق داد.
سایر اختلالات معین شخصیت Other Specified Personality Disorder این طبقه برای وضعیتی به کار میرود که در آن علائم خاص یک اختلال شخصیت وجود دارد که باعث ناراحتی بالینی چشمگیر فرد میگردد یا در روابط اجتماعی شغل یا سایر حوزه های مهم عملکردی وی اختلال بارز بالینی ایجاد می کند اما ملاکهای کامل هیچ اختلالی از طبقه تشخیصی اختلالات شخصیت را تکمیل نمیکند کاربرد طبقه سایر اختلالات معین شخصیت در موقعیتهایی است که بالینگر مایل است تا علت خاص عدم تطابق علائم اختلال موجود با ملاک های اختلالات اختصاصی شخصیت را بیان کند برای انجام این کار باید پس از ثبت سایر اختلالات معین شخصیت آن علت خاص را ذکر نمود مانند ویژگیهای مختلط شخصیتی».
اختلال نامعین شخصیت Unspecified Personality Disorder این طبقه برای وضعیتی کاربرد دارد که در آن علائم خاص یک اختلال شخصیت وجود دارد که باعث ناراحتی بالینی چشمگیر فرد میگردد یا در روابط اجتماعی شغل یا سایر حوزه های مهم عملکردی وی اختلال بارز بالینی ایجاد میکند، اما ملاک های کامل هیچ اختلالی از طبقه تشخیصی اختلالات شخصیت را تکمیل نمیکند استفاده از طبقه بندی اختلال نامعین شخصیت در مواردی امکان پذیر است که بالینگر تصمیم می گیرد علی عدم تطابق علائم اختلال موجود با ملاکهای کامل اختلالات اختصاصی شخصیت را بیان نکند و شامل وضعیتی میگردد که اطلاعات کافی برای تشخیص گذاری اختصاصی تر آنها وجود ندارد.
اختلالات پارافیلیک در این دستنامه عبارت اند از اختلال تماشاگری مشاهده دزدانه دیگران در حین فعالیت های خصوصی اختلال نمایشگری نمایش نواحی تناسلی اختلال مالش دوستی (لمس) یا مالش فردی ناراضی، اختلال آزار خواهی جنسی تحمل تحقیر به بند کشیده شدن یا شکنجه اختلال آزارگری جنسی (اعمال) تحقیر به بند کشیدن یا شکنجه اختلال بچه بازی توجه جنسی به کودکان اختلال یادگار خواهی استعمال اشیای بی جان یا توجه بسیار خاص به نواحی غیر تناسلی بدن و بالاخره اختلال مبدل پوشی اقدام به مبدل پوشی محرک جنسی به طور سنتی این اختلالات به دو دلیل اصلی برای فهرست بندی اختصاصی و تعیین ملاکهای تشخیصی صریح DSM انتخاب شده اند -۱- در مقایسه با سایر اختلالات پارافیلیک این اختلالات نسبتاً شایع تر هستند و ۲ برخی از این اختلالات در برگیرنده اعمالی هستند که مبتلایان به منظور ارضای خود انجام میدهند و به دلیل ماهیت زیان بار و یا آسیب احتمالی به دیگران جزء اتهامات کیفری طبقه بندی می شوند. هشت اختلال فهرست شده در این فصل لیست کامل اختلالات پارافیلیک احتمالی را در بر نمی گیرد.
پارافیلیاهای مجزای بسیاری شناسایی و نام گذاری شده اند و تقریباً هر یک از آنان می توانند بنا به عواقب منفی برای فرد یا سایرین تا حد یک اختلال پارافیلیک پیشرفت کنند. در این فصل ترتیب معرفی این اختلالات پارافیلیک فهرست شده به طور کلی به طرحهای رایج طبقه بندی این بیماری ها بستگی دارد. اولین گروه از اختلالات بر پایه ترجیحات نابهنجار فعالیتی استوار است این اختلالات به اختلالات معاشقه ای و اختلالات شهوت درد تقسیم میشوند. اختلالات معاشقه ای به مؤلفه های تحریف شده ای از رفتار عشق بازی بشر شبیه هستند اختلال تماشاگری اختلال نمایشگری اختلال مالش دوستی در حالی که اختلالات شهوت درد با درد و رنج توام هستند اختلال) آزار خواهی جنسی، اختلال آزارگری جنسی دومین گروه از اختلالات بر پایه ترجیحات نابهنجار هدف (جنسی) استوار است. این اختلالات معطوف به سایر افراد اختلال بچه بازی و یا معطوف به ابژه ای دیگر اختلال یادگارخواهی و اختلال مبدل پوشی هستند.
اصطلاح پارافیلیا به هرگونه تمایل جنسی شدید و مستمری اشاره دارد که جایگزین میل جنسی به تحریک تناسلی یا نوازش مقدماتی در ارتباط با شریک جنسی انسانی راضی از نظر ظاهری طبیعی و از نظر جسمانی بالغ میگردد. در برخی موارد ممکن است کاربرد ملاک شدید و مستمر دشوار باشد مثل ارزیابی افرادی که بسیار مسن و یا از نظر طبی بیمار هستند و افرادی که شاید به هر شکل تمایلات جنسی «شدیدی» نداشته باشند. در این موارد اصطلاح پارافیلیا ممکن است بر اساس هرگونه تمایل جنسی برابر با تمایل طبیعی یا بالاتر از آن تعریف شود. به علاوه پارافیلیاهای خاصی وجود دارند که به جای تمایلات جنسی شدید معمولاً به شکل بهتری با لفظ تمایلات جنسی ارجح توصیف میشوند. بعضی پارافیلیاها عمدتاً مربوط به فعالیتهای شهوانی فرد بوده و برخی دیگر اصولاً به اهداف شهوانی فرد مربوط میشوند. نمونه هایی از فعالیت های شهوانی فرد عبارت اند از تمایلات شدید و مستمر به ضربه زدن به باسن شلاق زدن بریدن بستن یا خفه کردن شخص دیگری و یا تمایل به این فعالیتها که برابر یا فراتر از علاقه فرد به مقاربت یا تعامل هم تراز با شخص دیگری است.
نمونه هایی از اهداف شهوانی فرد عبارت اند از تمایل جنسی شدید یا ترجیحی به کودکان اجساد یا اعضای قطع شده به عنوان یک گروه و نیز تمایل شدید یا ترجیحی به حیوانات مثل اسبها یا سگها یا اشیای بی جان مثل کفشها یا لوازم لاستیکی الگوی تمایلات پارافیلیک فرد اغلب در انتخاب فیلمهای هرزه نگاری اش منعکس میشود. یک اختلال پارافیلیک نوعی پارافیلیا است که در حال حاضر باعث ناراحتی یا اختلال عملکرد فرد شده یا ارضای این تمایل پارافیلیک فرد مستلزم آسیب به خود یا توام با خطر آسیب به دیگران است. پارافیلیا شرط لازم برای تشخیص یک اختلال پارافیلیایی است اما شرط کافی نیست و پارافیلیا به تنهایی الزاماً مداخله بالینی را ایجاب نکرده یا ضروری نمی سازد. در مجموعه ملاکهای تشخیصی برای هر یک از اختلالات پارافیلیک فهرست شده ملاک A ماهیت کیفی پارافیلیا مانند) توجه شهوانی به کودکان یا نشان دادن نواحی تناسلی به افراد غریبه و ملاک B پیامدهای منفی آن یعنی ناراحتی تخریب عملکرد صدمه به دیگران را تعیین میکنند.
جهت حفظ افتراق بین پارافیلیاها و اختلالات پارافیلیک اصطلاح تشخیص باید برای افرادی به کار رود که تمایلات یا رفتارهای پارافیلیک آنها دارای هر دو ملاک A و B هستند (یعنی افراد مبتلا به یک اختلال پارافیلیک اگر تمایلات یا رفتارهای پارافیلیک فردی فقط ملاک ۸ از یک پارافیلیای خاص را نشان دهد و نه ملاک ( میتوان گفت وی پارافیلیا دارد اما نمیتوان او را مبتلا به یک اختلال پارافیلیک تلقی نمود این حالت زمانی ممکن است بروز نماید که یک پارافیلیای خوش خیم در طی ارزیابی بالینی یک بیماری دیگر کشف می شود. البته بعید نیست که فرد به دو پارافیلیا یا بیشتر مبتلا باشد. در برخی موارد کانونهای پارافیلیک به هم نزدیک هستند و این ارتباط بین پارافیلیاها قاعدتاً قابل درک است مانند یادگار خواهی یا و کفش در سایر موارد ارتباط بین پارافیلیاها واضح نیست و وجود پارافیلیاهای متعدد ممکن است تصادفی باشد و یا به نحوی دیگر با برخی آسیب پذیریهای کلی مربوط به ناهنجاریهای تکامل روانی جنسی مرتبط باشد. در هر حال در صورتی که بیش از یک پارافیلیا موجب رنج فرد یا آسیب دیگران شود تشخیص اختلالات جداگانه پارافیلیک هم زمان ممکن است ضروری گردد.
به دلیل ماهیت دوجانبه تشخیص اختلالات پارافیلیک مقیاسهای خودسنجی و بالینگر سنج و نیز ارزیابی شدت می توانند به شدت خود پارافیلیا یا وخامت عواقب آن بپردازند. اگرچه ناراحتی و تخریب عملکرد ذکر شده در ملاک B از این نظر خاص است که پیامد سریع یا نهایی پارافیلیا است و عمدتاً نتیجه برخی عوامل دیگر نیستند پدیده های افسردگی واکنشی اضطراب احساس گناه سابقه شغلی ضعیف روابط مختل اجتماعی و غیره به نوبه خود منحصر به فرد نیستند و ممکن است با مقیاسهای چند هدفی مربوط به عملکرد روانی - اجتماعی یا کیفیت زندگی سنجیده شوند. اختلال تماشاگری جنسی Voyeuristic Disorder ملاک های تشخیصی در طی یک دوره زمانی حداقل ۶ ماهه، تحریک جنسی مکرر و شدید از مشاهده فرد بی خبری که برهنه است در حال لباس کندن است یا در فعالیت جنسی شرکت دارد که با خیال پردازیها امیال ،قوی یا رفتارها تظاهر می یابد. B بیمار بر اساس این میل قوی جنسی با فردی که رضایت ندارد وارد عمل میشود و یا این خیال پردازی ها یا امیال قوى جنسی از نظر بالینی به صورت چشمگیری باعث احساس ناراحتی یا تخریب عملکرد اجتماعی شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی وی میگردند.
فردی که دچار برانگیختگی جنسی میشود و یا بر پایه این میل قوی جنسی عمل میکند حداقل ۱۸ سال سن دارد. کنید اگر در یک محیط کنترل شده این شاخص عمدتاً برای افرادی کاربرد دارد که در مؤسسات یا سایر مراکزی که امکان شرکت در رفتار تماشاگری محدود میشود زندگی می کنند. در فروکش کامل برای مدت حداقل ۵ سال از هنگام قرارگیری در یک محیط کنترل نشده بیمار بر اساس این امیال قوی با فردی که رضایت ندارد وارد عمل نشده و هیچ ناراحتی یا تخریب عملکرد اجتماعی شغلی یا سایر حوزه های کارکردی وی وجود نداشته است. شاخص ها شاخص در فروکش کامل مربوط به وجود یا فقدان مستمر خود تماشاگری نیست یعنی ممکن است تماشاگری هنوز هم پس از فروکش ناراحتی و رفتارها وجود داشته باشد.
ویژگی های تشخیصی ملاکهای تشخیصی اختلال تماشاگری جنسی را میتوان برای دو دسته افراد به کار برد هم افرادی که کمابیش آزادانه به این تمایل پارافیلیک اعتراف میکنند و هم افرادی که هر گونه تحریک جنسی از مشاهده فرد بی خبری که برهنه در حال لباس کندن یا مشغول فعالیت جنسی است را علی رغم شواهد عینی فراوان اصولاً انکار میکنند اگر افراد معترف (دسته اول) به دلیل ترجیح جنسی تماشاگرانه خود ناراحتی یا مشکلات روانی - اجتماعی را گزارش کنند میتوان تشخیص اختلال تماشاگری جنسی را برای آنها مطرح نمود. از طرف دیگر اگر این گونه افراد درباره این تکانه های پارافیلیک خود هیچ ناراحتی ابراز ننمایند یعنی در مورد این تکانه ها اضطراب وسواس های فکری احساس گناه یا شرم نداشته باشند و به دلیل این تمایل جنسی سایر حوزه های مهم عملکردی آنها مختل نشده باشد و سوابق روان پزشکی یا قانونی آنها حاکی از هیچ اقدامی بر این اساس نباشد میتوان آنها را مطمئن نمود که دچار تمایل جنسی تماشاگری هستند اما نباید تشخیص اختلال تماشاگری جنسی را برای آنها مطرح کرد.
افراد غیر معترف برای مثال کسانی هستند که میدانیم مشاهده گر مکرر افراد بی خبر برهنه یا مشغول فعالیت جنسی در موقعیتهای جداگانه بوده اند اما خودشان هرگونه میل قوی یا خیالبافی درباره چنین رفتار جنسی را منکر می شوند و ممکن است گزارش کنند که موارد برملا شده مشاهده افراد بی خبر برهنه یا در حال رابطه جنسی همگی غیر عمدی و غیر جنسی بوده اند. سایرین ممکن است رخدادهای قبلی از مشاهده افراد بی خبر برهنه یا در حال رابطه جنسی را فاش سازند اما هرگونه تمایل جنسی بارز یا مستمر نسبت به این رفتار را رد کنند. از آنجا که این افراد منکر هرگونه تخیل یا تکانه درباره مشاهده افراد بی خبر برهنه یا درگیر در فعالیت جنسی هستند، به تبع آن ممکن است هرگونه احساس ناراحتی شخصی یا اختلال عملکرد اجتماعی ناشی از چنین تکانه هایی را هم انکار کنند. به رغم موضع پنهانکارانه آنها برای عدم افشا میتوان چنین افرادی را مبتلا به اختلال تماشاگری جنسی تشخیص گذاری نمود.
رفتار مکرر تماشاگری دلیل کافی برای تماشاگری با احراز ملاک (۸) بوده و در عین حال بیانگر آن است که این رفتار پارافیلیک باعث آسیب دیگران میگردد با کسب ملاک (B) مشاهده مکرر» افراد بی خبر برهنه یا مشغول فعالیت جنسی به عنوان قربانیان متعدد هر یک در موقعیتی متفاوت تفسیر میشود؛ این الزام به چند قربانی در موقعیت های جداگانه بجا است زیرا اعتبار استنتاج بالینی را که فرد با اختلال تماشاگری جنسی برانگیخته میشود افزایش می دهد. تعداد کمتر قربانیان نیز میتواند این ملاک را برآورده سازد، البته اگر یک قربانی یکسان در موقعیتهای متعددی مورد مشاهده قرار گرفته یا شواهد قوی از تمایل متمایز یا خاص برای مشاهده مخفیانه افراد بی خبر برهنه یا در حال فعالیت جنسی وجود داشته باشند. دقت کنید که وجود قربانیان متعدد، همچنان که پیش از این نیز اشاره شد شرط کافی برای تشخیص گذاری است اما شرط ضروری نیست؛ همچنین اگر فرد به تمایل جنسی تماشاگری شدید خود اعتراف کند میتوان ملاک ها را برآورده شده دانست.
دوره نوجوانی و بلوغ عموماً با افزایش کنجکاوی و فعالیت جنسی همراه است جهت تقلیل خطر بیمارگونه محسوب کردن تمایل و رفتار جنسی طبیعی در طی بلوغ نوجوانی حداقل سن تشخیص گذاری برای اختلال تماشاگری جنسی ۱۸ سال تعیین شده است ملاک (C) شيوع شیوع جمعیتی افرادی که وضعیتشان با ملاک های کامل اختلال تماشاگری جنسی منطبق باشد نامعین است. هر چند اعمال تماشاگری شایع ترین رفتارهای جنسی بالقوه قانون شکنانه محسوب میشوند برای نمونه در زمینه یابی اینترنتی و تلفنی کیک شیوع طول عمر رفتارهای تماشاگری تا ۳۴٫۵ درصد (۵۰٫۳ درصد در مردان ۲۱٫۲ درصد در زنان گزارش شده است. با توجه به یافته های همین بررسی که تمایل شدید» و «رفتار مستمر با فراوانی کمتری رخ میدهد به ترتیب ۹٫۶ و ۲٫۱ درصد)، شیوع اختلال تماشاگری جنسی احتمالاً بسیار پایین تر است. نسبت رفتار تماشاگری در مردان در مقایسه با زنان در نمونه کیک ۲ به ۱ و در نمونه جمعیت عمومی در سوئد ۳ به ۱ بود. در یک بررسی با هدف تعیین اختلالات شایع در میان مجرمان جنسی زندانی شیوع اختلال تماشاگری جنسی در میان ۱۳۴۶ مجرم جنسی دستگیر شده استرالیایی به ۳٫۷ درصد بود.
بروز و سیر مردان بالغ مبتلا به اختلال تماشاگری جنسی اغلب اولین بار طی دوره نوجوانی متوجه تمایل جنسی خود به تماشای مخفیانه افراد بی خبر میگردند. با وجود این حداقل سن تشخیص گذاری اختلال تماشاگری جنسی ۱۸ سالگی است چرا که افتراق این اختلال از کنجکاوی و فعالیت جنسی وابسته به بلوغ متناسب با سن بسیار دشوار است. به علاوه تداوم تماشاگری در طول زمان نا معلوم است اما اختلال تماشاگری جنسی مستلزم دخالت عامل یا عواملی است که ممکن است با گذشت زمان با یا بدون درمان تغییر کنند ناراحتی فردی مانند احساس گناه، شرم ناکامی شدید جنسی تنهایی تخریب ناشی از اختلال به علاوه عوامل دیگری که ممکن است به طور بالقوه بر سیر اختلال تأثیر بگذارند اختلال روانی افزایش میل جنسی و تکانشگری جنسی علاوه بر این شدت و سیر نیز ممکن است در طول زمان تغییر کنند همانند سایر ترجیحات جنسی، افزایش سن ممکن است با کاهش ترجیحات و رفتار تماشاگری جنسی مرتبط باشد. عوامل خطرساز و عوامل مربوط به پیش آگهی مزاجی تماشاگری پیش شرط لازم برای اختلال تماشاگری جنسی است؛ بنابراین عوامل خطر تماشاگری باید میزان اختلال تماشاگری جنسی را نیز بالا ببرند.
محیطی سابقه آزار جنسی در دوران کودکی، مصرف نابه جای مواد افزایش میل جنسی اشتغال ذهنی با مسائل جنسی به عنوان عوامل خطر پیشنهاد شده اند با وجود این رابطه علت و معلولی آنها با رفتار تماشاگری مبهم بوده و ویژگی آنها نامعین است. مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت در موقعیتهای بالینی اختلال تماشاگری جنسی در میان زنان نادر است در صورتی که نسبت مرد به زن برای معدود اعمال تماشاگری محرک جنسی شاید ۲ به ۱ یا ۳ به ۱ باشد. تماشاگری افراد مبتلا به تماشاگری در اثر مشاهده فرد برهنه در حال کندن لباس یا مشغول به فعالیت جنسی که خودش راضی نیست به طور مکرر برانگیختگی جنسی شدیدی را تجربه میکند تنها در صورتی اختلال تماشاگری جنسی تشخیص گذاری میشود که فرد برپایه این امیال قوی نسبت به شخصی بی خبر وارد عمل میشود مثلاً نگاه کردن مخفیانه به خانه همسایه از طریق پنجره یا زمانی که همراه با ناراحتی چشمگیر بالینی یا تخریب در عملکرد اجتماعی شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی باشد.
دوره مانیک اختلال عمده عصبی شناختی اختلال رشدی هوشی، تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر مسمومیت با مواد و اسکیزوفرنی افراد مبتلا به اختلال عمده عصبی شناختی اختلال رشدی هوشی، تغییر شخصیتی ناشی از یک بیماری طبی دیگر یا اسکیزوفرنی یا کسانی که در دوره مانیا هستند یا مسمومیت با مواد را تجربه میکنند ممکن است به لحاظ جنسی مهارگسیخته شوند یا کنترل تکانه یا قضاوت مختلی داشته باشند و به رفتار تماشاگری بپردازند چنانچه رفتار تماشاگری در موقعیت هایی ذکر شده در بالا رخ دهد نباید تشخیص اختلال تماشاگری جنسی گذاشته شود. اختلال سلوک و اختلال شخصیت ضد اجتماعی اختلال سلوک در نوجوانان و اختلال شخصیت ضد اجتماعی ممکن است با سایر رفتارهای هنجار شکنانه و ضد اجتماعی مشخص شوند اما باید فاقد تمایل جنسی خاص به تماشای مخفیانه فرد بی خبری باشد که برهنه است یا در حال فعالیت جنسی است.
هم ابتلایی هم ابتلایی های شناخته شده اختلال تماشاگری جنسی عمدتاً بر تحقیقاتی استوار است که بر روی مردانی انجام شده که به خاطر تماشای مخفیانه فرد بی خبر برهنه یا در حین فعالیت جنسی متهم یا محکوم شده اند بنابراین نمیتوان این هم ابتلایی ها را به کلیه مبتلایان به اختلال تماشاگری جنسی تعمیم داد. بیماریهایی که هم زمان با اختلال تماشاگری جنسی بروز می - کنند عبارت اند از افزایش میل جنسی و سایر اختلالات پارافیلیک به ویژه اختلال نمایشگری همچنین اختلالات افسردگی دو قطبی اضطرابی و مصرف مواد اختلال کم توجهی بیش فعالی و اختلال سلوک و اختلال شخصیت ضد اجتماعی هم ابتلاییهای شایعی هستند. اختلال نمایشگری Exhibitionistic Disorder ملاک های تشخیصی . در طی یک دوره زمانی حداقل ۶ ماهه تحریک جنسی مکرر و شدید از نشان دادن نواحی تناسلی خود به فرد یا افراد بی خبر که با خیال پردازی ها امیال قوی با رفتارها تظاهر می یابد.
B بیمار بر اساس این امیال قوی جنسی در مورد فردی که رضایت ندارد عمل میکند و یا این خیال پردازی ها یا امیال قوی جنسی از نظر بالینی به صورت چشمگیری باعث احساس ناراحتی یا تخریب عملکرد اجتماعی شغلی با سایر حوزه های مهم کارکردی وی میگردند. مشخص کنید آیا: تحریک جنسی با نمایش نواحی تناسلی به کودکان نابالغ رخ میدهد تحریک جنسی با نشان دادن نواحی تناسلی به افرادی روی میدهد که از نظر جسمی بالغ تحریک جنسی با نشان دادن نواحی تناسلی به کودکان نابالغ و نیز افراد از نظر جسمی بالغ رخ می دهد مشخص کنید اگر در یک محیط کنترل شده این شاخص عمدتاً برای افرادی کاربرد دارد که در مؤسسات یا سایر مراکزی زندگی می کنند که امکان نمایش نواحی تناسلی محدود میشود. در فروکش کامل برای مدت حداقل ۵ سال از هنگام قرارگیری در یک محیط کنترل نشده بیمار بر اساس این امیال قوی با فردی که رضایت ندارد وارد عمل نشده و هیچ ناراحتی یا تخریب عملکرد ،اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های کارکردی وی وجود نداشته است.
انواع فرعی انواع فرعی اختلال نمایشگری بر اساس سن و یا بلوغ جسمانی افرادی تعیین میشود که بیمار ترجیح میدهد اندام تناسلی اش را بدون رضایت آنها به ایشان نشان دهد افراد ناراضی می توانند کودکان نابالغ ،بزرگسالان یا هر دو باشند این شاخص باید به جلب توجه کافی به خصوصیات قربانیان افراد مبتلا به اختلال نمایشگری کمک کند تا از نادیده گرفتن هم ابتلایی اختلال بچه بازی جلوگیری شود با وجود این این که فرد مبتلا به اختلال نمایشگری از نظر جنسی به نشان دادن نواحی تناسلی خود به کودکان تمایل دارد مانع تشخیص اختلال بچه بازی نیست. شاخص ها بدین ترتیب شاخص در فروکش کامل مربوط به تداوم وجود یا فقدان نمایشگری نیست و این تمایل ممکن است هنوز پس از فروکش رفتارها و ناراحتی وجود داشته باشند.
ویژگی های تشخیصی ملاک تشخیصی اختلال نمایشگری ممکن است هم برای افرادی به کار رود که کمابیش آزادانه این پارافیلیا را آشکار می سازند و هم افرادی که هر گونه برانگیختگی جنسی ناشی از نشان دادن نواحی تناسلی خود به افراد بیخبر را به رغم شواهد عینی کافی اساساً انکار میکنند اگر افراد نمایشگر به دلیل تمایلات یا ترجیحات جنسی خود به نمایشگری مشکلات روانی اجتماعی را نیز گزارش کنند میتوان تشخیص اختلال نمایشگری را در مورد آنها مطرح کرد. برعکس اگر هیچ ناراحتی ابراز نکنند مثلاً فاقد اضطراب، افکار وسواسی و احساس گناه و یا شرم درباره این تکانه های پارافیلیک باشند و اگر به دلیل این تمایل جنسی خود در سایر حوزه های مهم عملکردی دچار اختلال نشده و سوابق خود گزارشی روان پزشکی یا قانونی حاکی از آن باشد که این افراد بر اساس تمایلات مزبور عمل نمیکنند میتوان آنها را دارای تمایل جنسی به نمایشگری دانست اما تشخیص اختلال نمایشگری را دریافت نمی کنند.
نمونه هایی از افراد غیر معترف شامل افرادی میشود که به طور مکرر اندام تناسلی خود را در موقعیتهای متفاوت به افراد بی خبر نشان داده اما هر گونه خیال پردازی یا میل قوی درباره چنین رفتار جنسی را رد میکنند و گزارش میکنند که دوره های برملا شده از نمایشگری همگی تصادفی و غیر جنسی بوده اند. برخی دیگر از افراد ممکن است به دوره های قبلی از رفتار جنسی توام با نمایش نواحی تناسلی معترف باشند اما هر گونه تمایل جنسی بارز یا مستمر برای انجام چنین رفتاری را منکر گردند. از آنجا که این افراد وجود خیال پردازی ها یا میل قوی برای نمایش نواحی تناسلی را انکار میکنند، در نتیجه ممکن است وجود احساس ناراحتی شخصی یا تخریب عملکرد اجتماعی ناشی از این تکانه ها را نیز رد کنند.